لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
مقدمه :
هر فردی در زندگی خود فشار روانی را تجربه کرده است، از مهندس عمران گرفته تا یک دانشجوی زبان یا مدیر بلند پرواز یک شرکت تجاری یا یک مادرعامی. انسان در سراسر تاریخ ؛ فشار روانی را تجربه کرده است، در حقیقت فشار روانی بخش جدایی ناپذیر زندگی آدمی است که در خلال قرن ها در آینه هنر و ادبیات به تصویر کشیده شده است.
گسترش فشار روانی در جامعه به شیوه های گوناگون در گفتار ما جلوه گر می شود، شما ممکن است بگویید احساس کوفتگی، فرسودگی، فشار، تنش، وحشت زدگی، سستی و نگرانی می کنند، این عبارتها همگی حکایت از آن دارند که فشار روانی و اضطراب در زندگی همه ما وجود دارد.
فشار روانی اغلب بخشی از زندگی روزانه است انسان می تواند به خوبی با آن کنار بیاید. بسیاری از افراد با مشکلاتی مانند اضطراب، هراس، دلهره های توانکاه، عدم اعتماد به نفس، مشکلات زناشویی، اختلاف خانوادگی، مشکلات تحصیلی و برنامه ریزی و... دسته پنجه نرم می کنند. در صورت تداوم و شدت گرفتن این فشارهای روانی ممکن است افراد نیاز به کمک حرفه ای داشته باشند. غالبایک پزشک عمومی از عهده اینکاربر میاید.
اضطراب چیست
ذهن و روان ما انسانها همواره گوش به زنگ علائم خطر است که پیرامون ما وجود دارند بعد از وقوع رخدادهای نا خوشایند یا آسیب زننده به ما آگهی می دهند.
اضطراب عبارتست از ترس از یک عامل ناشناخته و نامعلوم که موجب پریشانی فکر و گاه بروز علایم احساس خطر از جمله تپش قلب و رنگ پریدگی نیز می شود. بنابراین در فرآیند اضطراب بر خلاف ترس طبیعی و واقعی یک عامل حقیقی ترس آور یا خطر ناک یا آسیب زننده وجود ندارد بلکه فقط به طور خودکار ذهن آدمی دچار احساس خطر می شود. حالت اضطراب غالبا در هنگام شب تشدید می شود و فرد را از خوابیدن باز می دارد و شاید بدین علت که در شب به علت تاریکی خود بخود ذهن انسان حساس تر و حواس او تیز تر می شوند و لذا مغز آمادگی بیشتری برای تولید فرآیند احساس خطر پیدا می کند.
نگرانی را می توان یک حالت مزمن و منتشر به شمار آورد که پیش درآمد اضطراب است. هر گاه ذهن ما در اثر تنشهای روانی و استرسهای عصبی و حوادث نا خوشایند و ناگواری که در زندگی مکررا برایمان رخ می دهد از روال عادی خارج شودو حساسیت بیش از حد به رخدادهای آتی و احتمالی پیدا نماید، دچار اضطراب می شویم و کم کم به حالتی می رسیم که فکرمان فقط بر اتفاقات ناگوار یا بیماریهای لا علاج و کشنده گواهی می دهد و آرامش و امنیت در این میان گم و فراموش می شود. هرچه بیشتر نگران می شویم بیشتر احساسهای خطر و هراس به سراغمان می آید و در نتیجه بیشتر در جهت افکار مضطربانه می اندیشیم. در گفته های بزرگان می بینیم که نگرانی به ندرت به آدمی کمک کرده است، حتی در همان موارد اندک نیز که ترس ما بی مورد نبوده نگرانی پیشاپیش مدد چندانی نتوانسته بکند. فیلسوف بزرگ فرانسوی مونتین در این زمینه
بیان کرده است:( زندگی من سرشار از نگون بختی ها و بد اقبالی های دهشتناکی بود که غالب آنها هرگز اتفاق نیفتاد! )
نگرانی برای ما مضر است
نگران بودن از حوادث نا خوشایند یا خطرناکی که احنمال دارد به وقوع بپیوندند و هنوز در محیط پیرامون ما نمود ندارد نه تنها برای روح و جسم ما مضر و آسیب زننده است بلکه وقت و انرژی ما را نیز هدر می دهد و آثار سوء بر تن و روان ما می گذارد.
اثرات مخرب بر احساسات
- احساس گیجی منگی و سر در گمی می کنید.
- بیش از حد احساسات شما گوش به زنگ نشانه های یا دردهای جسمانی می شوند و احساس ترس منتشر، وجودتان را فرا می گیرد.
- احساس تسلیم و ناتوانی می کنید و قدرت مقابله با مشکلات یا بیماریها را در خود نمی بینید.
- احساس مرگ قریب الوقوع به علتی نا معلوم در وجودتان رخنه می کند.
اثرات مخرب بر جسم
- قادر به آرامش و خواب راحت نیستید.
- احساس خستگی و کوبیدگی و ضعف جسمانی دارید.
- تنیده و برانگیخته هستید
- سر درد، درد قفسه سینه درد پا یا دست، درد شکم، سوء هاضمه و کم اشتهایی به سراغتان می آید.
نگرانی به چه دردی می خورد
امروزه واقعا این سئوال مطرح می شود که نگرانی با شیوع فراوان آیا واقعا اثر سودمندی دارد. یکی از دلایل دشواری غلبه بر احساس نگرانی آنست که سوء ظن پنهانی و پیگیر ناشی از آن در پاره ای موارد به نفع انسان تمام می شود و لذا چشم پوشی از این سوء ظن یا بدبینی متعارف و عادتی آسان نیست حتی اگر بارها و بارها به خود یا دیگران بگوییم، نگرانی فایده ای ندارد، یا نگران بودن تو را به جایی نمی رساند باز نمی توانی بطور کامل این حس قوی و ریشه دار را از مخیله خود بزداییم.
نگرانی : یک اعلام خطر طبیعی
- نگرانی می تواند انسان را از یک اختلال یا یک رخداد غیر طبیعی آگاه سازد. مثلا شدت یافتن یا به درازا کشیدن سرفه های مزمن می تواند آدمی را به فکر اختلالات شدید ریوی یا سرطان ریه متوجه سازد.
نگرانی : چکانه عملکرد
نگرانی باهمه بدی هایش میتواند انسان را به سوی عمل سوق دهد. نگرانی باعث احساس نا امنی در شما می شود و نهایتا وقتی این احساس شدت گرفت. همچون ماشه یی که چکانده شود، موجب انفجار می گردد و عملکرد فرد را به دنبال دارد. فرد در این لحظه از جای برمی خیزد و به اقدامی دست می زند که حس نا امنی را از میان ببرد و آرامش خاطر را به او با ز گرداندة همچون مبادرت به مطالعه به منظور آمادگی برای امتحان یا انجام آزمایشات طبی برای اطمینان از سلامت کلی، یا تعویض لاستیکهای فرسوده و ساییده ی اتومبیل پیش از سفر.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
ناصر خسروقبادیانی
حیات
ابو معین ناصربن خسروقبادیانی بلخی مروزی از شاعران و نویسندگان بزرگ و سخن گستر سده پنجم هجری است . درباره او هر چند پژوهش های نسبتاً تازه هم شده ، ولی هنوز تحقیقات علامه سید حسن تقی زاده تازگی خود را از دست نداده است . کنیه او ابومعین و لقب و تخلص او ((حجت)) است . در ماه ذوالقعده 394 هجری قمری مطابق با تیرماه 382 هجری شمسی در قادیان از نواحی باخ چشم به جهان گشوده و پس از سال 460 و به روایت درست تر در سال 481 هجری قمری در یمگان از اعمال بدخشان وفات یافته است .
از آغاز زندگانی او اینقدر می دانیم که از ابتدای جوانی در تحصیل علوم و فنون و آلسنه و ادیبات رنج فراوان برده است . از آن جمله قرآن مجید را بسیار خوانده و حفظ کرده است :
خواندن قرآن و زهد و علم و عمل مونس جان اند هر چهار مرا
یا اینکه می گوید :
مقرم به مرگ و به حشر و حساب کتابت زبر زبر دارم اندر ضمیر
گذشته از این ، تقریباً در همه دانش های عقلی و نقلی متداول عصر ، و مخصوصاً در علوم یونانی همچون ریاضی – از قبیل مجلسی بطلمیوس و هندسه اقلیدس – و طب بقراط و جالینوس ، و نجوم ، و فلسفه ( حکمت فلسفی ) ، و کلام ( حکمت دینی)تبحر یافته است . از مطالعه آثارش بر می آید که از ملل و نحل و ادیان و مذاهب نیز اطلاعات نسبتاً وسیعی کسب کرده بوده است .
اشعار عربی و حتی دیوان عربی هم داشته است . اما از دیوان تازی او چیزی به دست ما نرسیده است و نیز شبه نیست که پیش از سفر مصر شعر می سروده است ، اما غالب و بلکه همه اشعار او که در دست است ظاهراً پس از این سفر انشاء شده است . خود وی در آغاز سفرنامه و هم در دیوان خود به شعر گفتن پیش از سفر اشاره می کند ، و در بازگشت از سفر و وصول به بلخ هم چند بیت گفته که در سفرنامه درج است و در دیوان او نیست .
این حکیم حقیقت جوی که ذهن وقاد و خاطر تیز او به اصول عقلی و نقلی زمان خود که اذهان متوسط را تسکین می داد قناعت نمی کرده ، به واسطه خوابی که در ماه جمادی الاخره 437 در جوزجانان دید از شراب خوردن توبه کرد ، و به قصد وصول به حقیقت به سفر قبله عازم شد ، و در این راه با بردار کوچکتر خود ابوسعید و یک غلام هندی روانه حجاز شد . این مسافرت که 7 سال طول کشیده و با بازگشت به بلخ در جمادی الاخره سال 444 هجری قمری و دیدار برادر دیگر خود خواجه ابوالفتح عبدالجلیل خاتمه یافته ، مبدا یک دوره جدید از زندگانی اوست . در این سفر ، چهار بار حج کرده ، و شمال شرقی و غربی و جنوب غربی و مرکز ایران و بلاد ارمنستان و آسیای صغیر و حلب و طرابلس و شام و سوریه و فلسطین و جزیرالعرب ، مصر – که قریب سه سال آنجا بود ، و قیروان (درتونس) و نوبه و سودان را سیاحت کرده و پس از آنکه اغلب ایام خود را در پایتخت خلفای فاطمی یعنی مصر سپری کرده و در آنجا داخل مذهب اسماعیلیه و طریقه فاطمیان شده ، به قصد ترویج آن مذهب و نشر دعوت فاطمی در خراسان به وطن خویش بازگشته است . ناصر در این سه سال ، درجات سیر باطنیان را طی کرده و از مراتب ((مستجیب)) و ((مأذون)) و ((داعی)) بالاتر رفته به مقام ((حجتی)) رسیده ، و یکی از ((حجت)) های دوازدگانه فاطمیان در دوازده جزیر نشر دعوت شده . و از طرف امام فاطمی آن زمان یعنی ابوتمیم معد بن علی المستنصر با ا... ، تعیین شده ، و به ماموریت ، یعنی دعوت مردم به طریقه اسماعیلیان و بیعت فاطمیان در ممالک خراسان و سرپرستی شیعیان آن سامان و به قول خودش ((شبانی رمه متابعان دین حق )) به ایران بازگشت . و به این فقرات در اشعار خود اشارات بیشمار دارد ، و برخی از آنها را در همین متن مطالعه خواهید کرد .
در وقت بازگشت از مصر و حجاز به وطن خود بلخ ، پنجاه سال قمری از عمر او گذشته بود . فرار او از بلخ به هر حال پیش از سال 453 هجری قمری که تاریخ تالیف زادالمسافرین است واقع شده است ، چه در آن کتاب از بیرون رانده شدن خود از بلخ سخن می گوید . و چون هم غالب قصاید و اشعار او که در دست است ، و هم اغلب مصنفات او ، بعد از هجرت از بلخ نوشته شده ، از کار او در بلخ پس از بازگشت از سفر مصر ، اطلاعی نداریم . اما شکی نیست که در آنجا شوق و همت خود را صرف ترویج مذهب اسماعیلیان کرده است . ناصر به سبب شهرت یافتن در شاعری و حکمت و قدرت بسیاری که در فن مناظره کتبی و شفاهی داشته ، و نیز به سبب خصومت عالمان و غوغای جاهلان دشمنان زیادی پیدا کرد و خصوصاً دعوت صریح او به سمت خلیفه فاطمی – که همیشه در اشعار و آثار او خود ، او را ((میانجی)) ، ((امام)) و ((خداوند زمان)) و ((امیرالمومنین)) و خود را ((بنده)) و ((مامور)) و ((امین)) و ((مختار)) و ((سفیر)) او می خواند ، و مکرر در دیوان خود نام او را می برد – موجب تحریک غضب علمای خراسان و مخصوصاً بلخ ، و شورش عامه ، و خشم سلطان یا امیر سلجوقی ، و شاید تکفیر خلیفه بغداد شده ، و تهمت ((بد دینی)) و ((قرمطی)) و ((ملحد)) و ((رافضی)) بودن را برای او به ارمغان آورده و او مجبور به فرار گشته است ، و چندی در نهان می زیسته است و از همین جاست که در وجه دین می گوید (( حجت ها از انظار پوشیده باشند)) . وی پس از مدتی بر اثر فشار بیشتر مجبور به ترک بلخ شده ، و لهذا به مازندران پناه برده ، و شاید به مناسبت اینکه امرای گرگان و اسپهدان طبرستان شیعی مذهب بوده اند به حمایت بزرگان آن سامان روی آورده است .
معلوم نیست که ناصر چه مدتی در طبرستان بوده ، و قبل از آن و بعد از آن ، تا رسیدن به بدخشان کجاها بوده است . ولی به هر حال ، ممکن است میل به نزدیکی به خراسان او را به قصبه یا قلعه یمگان در اقصای خاک بدخشان کشیده ، و از قرار معلوم ، تا آخر عمر در این قصبه اقامت داشته و به اداره کار دعوت فاطمی در خراسان مستقر بوده است . اخراج ناصر از زادگاه خود و سخت گیری و تهدید و نفرین و طعن و هرگونه آزاری که به او وارد می آمده ، او را سخت متاثر ساخته ، و از این ستم ها و مظلومیت و بیچارگی و آوارگی و محبوسی خود در تنگنای دره یمگان اغلب می نالد ، و از جفای روزگار و بد حالی و سختی زندگانی و تنهایی و بی خانمانی خود در آن زندان و مخصوصاً از غربت شکایت دلسوز جانگذاز سر می دهد ، ولی در این حال به جبر و بی اختیاری نمی گراید و همه جا می گوید : این مصائب و سختی ها اختیاری است و در راه دین و عقیده خود آن همه را بر می تابد و اگر پای بندی به عقیده و اندیشه خود نمی داشت از تحصیل عز و جاه عاجز نبود ، و اگر اکنون نیز از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
شیوه صحیح مطالعه ،چهار مزیت عمده زیر را به دنبال دارد:
1- زمان مطالعه را کاهش میدهد.
2- میزان یادگیری را افزایش میدهد .
3-مدت نگهداری مطالب در حافظه را طولانی تر می کند.
4- بخاطر سپاری اطلاعات را آسانتر می سازد.
برای داشتن مطالعه ای فعال وپویانوشتن نکات مهم درحین خواندن ضروری است تابرای مرورمطالب،دوباره کتاب رانخوانده ودر زمانی کوتاه ازروی یادداشتهای خودمطالب رامرور کرد .
یادداشت برداری ، بخشی مهم و حساس از مطالعه است که باید به آن توجهی خاص داشت . چون موفقیت شما را تا حدودی زیاد تضمین خواهد کرد و مدت زمان لازم برای یادگیری را کاهش خواهد داد. خواندن بدون یادداشت برداری یک علت مهم فراموشی است.
شش روش مطالعه :
1-خواندن بدون نوشتن
2- خط کشیدن زیرنکات مهم
3- حاشیه نویسی
4- خلاصه نویسی
5- کلید برداری
6-خلاقیت و طرح شبکه ای مغز
1-خواندن بدون نوشتن: روش نادرست مطالعه است . مطالعه فرآیندی فعال و پویا است وبرای نیل به این هدف باید از تمام حواس خود برای درک صحیح مطالب استفاده کرد. باید با چشمان خود مطالب را خواند، باید در زمان مورد نیاز مطالب را بلند بلند ادا کرد و نکات مهم را یادداشت کرد تا هم با مطالب مورد مطالعه درگیر شده و حضوری فعال و همه جانبه در یادگیری داشت و هم در هنگام مورد نیاز ، خصوصا" قبل از امتحان ، بتوان از روی نوشته ها مرور کرد و خیلی سریع مطالب مهم را مجددا" به خاطر سپرد .
2- خط کشیدن زیر نکات مهم :این روش شاید نسبت به روش قبلی بهتر است ولی روش کاملی برای مطالعه نیست چرا که در این روش بعضی از افراد بجای آنکه تمرکز و توجه بروی یادگیری و درک مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط کشیدن زیر نکات مهم می گردد .حداقل روش صحیح خط کشیدن زیر نکات مهم به این صورت است که ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را کاملا" درک کنند و سپس زیر نکات مهم خط بکشند نه آنکه در کتاب بدنبال نکات مهم بگردند تا زیر آن را خط بکشند .
3- حاشیه نویسی :این روش نسبت بدو روش قبلی بهتر است ولی بازهم روشی کامل برای درک عمیق مطالب و خواندن کتب درسی نیست ولی می تواند برای یادگیری مطالبی که از اهمیتی چندان برخوردار نیستند مورد استفاده قرار گیرد.
4- خلاصه نویسی : در این روش شما مطالب را میخوانید و آنچه را که درک کرده اید بصورت خلاصه بروی دفتری یادداشت می کنید که این روش برای مطالعه مناسب است و از روشهای قبلی بهتر می باشد چرا که در این روش ابتدا مطالب را درک کرده سپس آنها را یادداشت می کنید اما بازهم بهترین روش برای خواندن نیست .
5- کلید برداری :کلید برداری روشی بسیار مناسب برای خواندن و نوشتن نکات مهم است . در این روش شما بعد از درک مطالب ، بصورت کلیدی نکات مهم را یادداشت می کنید و در واقع کلمه کلیدی کوتاهترین، راحتترین ،بهترین وپرمعنی ترین کلمه ای است که با دیدن آن، مفهوم جمله تداعی شده و به خاطر آورده می شود .
6- خلاقیت و طرح شبکه ای مغز: این روش بهترین شیوه برای یادگیری خصوصا" فراگیری مطالب درسی است .در این روش شما مطالب را میخوانید بعد از درک حقیقی آنها نکات مهم را به زبان خودتان و بصورت کلیدی یادداشت می کنید و سپس کلمات کلیدی را بروی طرح شبکه ای مغز می نویسد ( در واقع نوشته های خود را به بهترین شکل ممکن سازماندهی می کنید و نکات اصلی و فرعی را مشخص می کنید)تا در دفعات بعد به جای دوباره خوانی کتاب ، فقط به طرح شبکه ای مراجعه کرده وبا دیدن کلمات کلیدی نوشته شده بروی طرح شبکه ای مغز ، آنها را خیلی سریع مرور کنید . این روش درصد موفقیت تحصیلی شما را تا حدود بسیار زیادی افزایش میدهد و درس خواندن را بسیار آسان می کند. و بازده مطالعه را افزایش میدهد.
راههای بهتر درس خواندن
1. محدودتر و سادهتر بودن درسها و محتواى علمى آنها. 2. آشنا بودن شما با سبک روش تدریس و نیز نحوه برگزارى آزمون و امتحاناتى که معلمین در آن دوران برگزار مىکردند.3. وجود رقابت با همکلاسىها.4. فراهم بودن امکانات و شرایط مناسب روانى نظیر نزدیک بودن به منزل و محیط گرم و عاطفى خانواده و در نتیجه نداشتن دغدغه و نگرانى؛ نظیر دور بودن از والدین و غیره.5. وجود انگیزه و علاقه زیاد براى بهتر درس خواندن و جدى بودن در تحصیل به منظور شرکت در کنکور و راهیابى به دانشگاه.6. عدم وجود دغدغههاى غیر درسى، نظیر مشکلات آینده شغلى، ازدواج و مشکلات آن.علاوه بر اینها نبودن دیگر افکار، تخلیات و مسائلى که پس از ورود به محیط باز و گسترده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
مسیر شغلی خود را انتخاب کنید
چکیده
شناخت مهارتهای قابل انتقال یک قدم اساسی در برنامهریزی شغلی است. مقاله حاضر توضیح میدهد که این مهارتها چه هستند و کمکهایی را برای تشخیص و افزایش میزان مهارتها و استفاده از آنها در به دست آوردن یک موقعیت شغلی مناسب ارائه مینماید. انواع مهارتها، شامل مهارتهای فنی، مهارتهای اکتسابی و مهارتهای قابل انتقال، تشخیص مهارتهای قابل انتقال، موجودی مهارتها، عناوین شغلی، روش کار را با مهارتها و به روز نگه داشتن مهارتها رئوس مطالب این مقاله را تشکیل میدهند.
منبع : روزنامه همشهری، یکشنبه 23 مرداد 1384، سال سیزدهم، شماره 3773، صفحه 10.
کلیدواژه : مسیر شغلی؛ مهارت؛ مهارتهای قابل انتقال؛ برنامهریزی شغلی
1- مقدمه
بسیاری از افراد تصمیمهای شغلی خود را از طریق مشاهده دنیای اطراف و تلاش برای تطابق خودشان با این دنیا اتخاذ میکنند. این امر مخالف کاری است که واقعاً باید انجام شود.
بهترین مسیر شغلی فرایندی است که از درون آغاز میشود (یک نوع تکامل خودآگاهی). شما میبایست از مهارتها، استعدادها، تواناییها، امکانات و ویژگیهای منحصر بفردتان آگاه شوید چون این خودآگاهی چرخهای است که فرد را به سمت یک شغل رضایتبخش هدایت میکند.
شناخت مهارتهای قابل انتقال یک قدم اساسی در برنامهریزی شغلی است. مقاله حاضر توضیح میدهد که این مهارتها چه هستند و کمکهایی را برای تشخیص و افزایش میزان مهارتها و استفاده از آنها در به دست آوردن یک موقعیت شغلی مناسب ارائه مینماید.
2- انواع مهارتها
مهارتها را میتوان به عنوان سرمایه منحصر به فرد هر شخص تعریف نمود. سه گروه از مهارتها وجود دارند. مهارتهای فنی، مهارتهای اکتسابی و مهارتهای قابل انتقال. مهارتهای فنی تخصص گرایی درون یک رشته خاص را مطرح میکند و فرد را قادر میسازد که یک شغل به خصوص را داشته باشد؛ مانند طراحی یک فرایند شیمیایی، عملیات ساخت تجهیزات و مانند آن. مهارتهای اکتسابی ریشه در ویژگیهای شخصی یک فرد مانند انعطافپذیری، کنجکاوی، قدرت تصمیمگیری و بهینه سازی دارد. مهارتهای قابل انتقال مهم ترین نوع مهارتها در توسعه مسیر شغلی است. این مهارتها را میتوان از حرفهای به حرفه دیگر و از یک حوزه صنعت به حوزه دیگر منتقل کرد. شناخت مهارتهای قابل انتقال اولین قدم در خودآگاهی و برنامهریزی شغلی است. این مهارتها در هفت مقوله جای میگیرند:
ارتباطات: نگارش، گفت وگو، گوش دادن، آموزش، مشورت، متقاعد سازی، مدیریت، تبلیغ و بیان احساسات
خلاقیت: تجسم، ذهنی سازی، ابداع، ایجاد، بداهه پردازی، تعبیر و تفسیر و استفاده از تواناییهای هنری
تحقیق: جمع آوری، ارزیابی و طبقه بندی اطلاعات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
مسیر شغلی خود را انتخاب کنید
چکیده
شناخت مهارتهای قابل انتقال یک قدم اساسی در برنامهریزی شغلی است. مقاله حاضر توضیح میدهد که این مهارتها چه هستند و کمکهایی را برای تشخیص و افزایش میزان مهارتها و استفاده از آنها در به دست آوردن یک موقعیت شغلی مناسب ارائه مینماید. انواع مهارتها، شامل مهارتهای فنی، مهارتهای اکتسابی و مهارتهای قابل انتقال، تشخیص مهارتهای قابل انتقال، موجودی مهارتها، عناوین شغلی، روش کار را با مهارتها و به روز نگه داشتن مهارتها رئوس مطالب این مقاله را تشکیل میدهند.
منبع : روزنامه همشهری، یکشنبه 23 مرداد 1384، سال سیزدهم، شماره 3773، صفحه 10.
کلیدواژه : مسیر شغلی؛ مهارت؛ مهارتهای قابل انتقال؛ برنامهریزی شغلی
1- مقدمه
بسیاری از افراد تصمیمهای شغلی خود را از طریق مشاهده دنیای اطراف و تلاش برای تطابق خودشان با این دنیا اتخاذ میکنند. این امر مخالف کاری است که واقعاً باید انجام شود.
بهترین مسیر شغلی فرایندی است که از درون آغاز میشود (یک نوع تکامل خودآگاهی). شما میبایست از مهارتها، استعدادها، تواناییها، امکانات و ویژگیهای منحصر بفردتان آگاه شوید چون این خودآگاهی چرخهای است که فرد را به سمت یک شغل رضایتبخش هدایت میکند.
شناخت مهارتهای قابل انتقال یک قدم اساسی در برنامهریزی شغلی است. مقاله حاضر توضیح میدهد که این مهارتها چه هستند و کمکهایی را برای تشخیص و افزایش میزان مهارتها و استفاده از آنها در به دست آوردن یک موقعیت شغلی مناسب ارائه مینماید.
2- انواع مهارتها
مهارتها را میتوان به عنوان سرمایه منحصر به فرد هر شخص تعریف نمود. سه گروه از مهارتها وجود دارند. مهارتهای فنی، مهارتهای اکتسابی و مهارتهای قابل انتقال. مهارتهای فنی تخصص گرایی درون یک رشته خاص را مطرح میکند و فرد را قادر میسازد که یک شغل به خصوص را داشته باشد؛ مانند طراحی یک فرایند شیمیایی، عملیات ساخت تجهیزات و مانند آن. مهارتهای اکتسابی ریشه در ویژگیهای شخصی یک فرد مانند انعطافپذیری، کنجکاوی، قدرت تصمیمگیری و بهینه سازی دارد. مهارتهای قابل انتقال مهم ترین نوع مهارتها در توسعه مسیر شغلی است. این مهارتها را میتوان از حرفهای به حرفه دیگر و از یک حوزه صنعت به حوزه دیگر منتقل کرد. شناخت مهارتهای قابل انتقال اولین قدم در خودآگاهی و برنامهریزی شغلی است. این مهارتها در هفت مقوله جای میگیرند:
ارتباطات: نگارش، گفت وگو، گوش دادن، آموزش، مشورت، متقاعد سازی، مدیریت، تبلیغ و بیان احساسات
خلاقیت: تجسم، ذهنی سازی، ابداع، ایجاد، بداهه پردازی، تعبیر و تفسیر و استفاده از تواناییهای هنری
تحقیق: جمع آوری، ارزیابی و طبقه بندی اطلاعات