دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق درمورد پیدایش وتوسعه شهر از دیدگاه لوییس مامفورد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

پیدایش وتوسعه شهر از دیدگاه لوییس مامفورد

لوییس مامفورد(1990-1895)از متفکـرین برجسته قرن بیستم اسـت که اول بار عقایدش را در کتاب فرهنگ شهرها منتشر کرد.از وی نوشتـه های زیــادی در زمینه برنامه ریزی اجتمـاعی،شهر،معمــاری وفنــاوری به جا مـــانده اســـت مشهورترین اثر مامفورد شهر در طول تاریخ است که در آن پیدایش وتوسعـــه شهر را در دوران مختلف تاریخی مورد بررسی قرار داده اســت.وی هـدف از نوشتن این کتاب را چنین بیان می دارد :

"من سعی کرده ام که شکلها و کارکردهای شهر را بررسی کنم و اهـدافی را که منجر به ایجاد آن شده است ،بیابم .چنانچه شهر نقایصی را که در طول تـاریخ به همراه داشته از خود بزدایـد ،شهــرهای آینده نقش مهمتــری را نسبــت بـه گذشته ایفا خواهند کرد" .

لوییس مـامفوردمعتقـد اسـت:چنانچه به تاریخ شهرها بنگریم ،می توانیم تصمیم بگیریم که کدام راه را انتخــاب کنیم ،یا خود را وقف تکامل وپرورش انسانیـت کنیم یا تسلیم نیروهای خودکاری شویم که خود ساخته ایم وآن را برموجودی که خالی از ویژگی انســانی است ،یعنی؛انسان ‌‌(فرا تاریخی)تحمیل کـــرده ودر نهایت او را از عواطف واحساسات ،خلاقیت وآگاهی تهـی کنیم به عقیده لوییس مامفورد چیزی که زمانی به آن شهراطلاق می شده ،اکنون به مرکز کنترل تبدیل شده وفناوری در قالب دستگاههای خودکار،فضایل انسانی را از آن سلب کرده است . وی با انتقاد از توسعه وبرنامه ریزی ما در شهرهای معاصر ،چهره ضد تاریخی آنها را آشکار ساخته وبرخی از بیماریهایی را که گریبانگیر شهــرهای بزرگ اروپا وامریکا است ،مورد بررسی قرار می دهد .

او سعی دارد به تکامل که توسط شهر انجام شده نگاهی نو بیندازدومعتقداست: چنانچه تصویر نوینی از نظم ارگانیک داشته بــاشیم وهمه کارکردهای انسانی را در نظر بگیریم آنگاه می توانیم به شکلی جدید از شهر دست یابیم که توسعه انسانی را به همراه داشته باشد .

شهرهای دوره باستان: میراثی از دهکده

نخستین وجه مشخصه گذار از دهکـده به شهر،افزایش جمعیـت وگستــرش نواحی ساخته شده بود .انباشت جمعیت به صورت متمرکز نبود واجتماعات در اندازه های کوچک در دشتها وکنــاره های رودخانه ها پراکنده بودند . در ابتدا شهر صمیمیت وانسجــام اجتمـاعات نخستیـن را با خود داشت واز نظر اندازه مفهوم محله را در ذهن تداعی می کرد .شهر تا آنجا گسترش می یافت که امکان پیمودن آن با پای پیاده میسر بود .به عبارت دیگر گسترش شهر با گسترش شبکه ارتباطی رابطــه مستقیم داشــت ووسعت آن را دامنه مــوثّر ارتباطات تعیین می کرد.این اصل همچنان به قوت خود باقی اســت به طوری که با پیشرفت وسایل ارتباطی ، شهرها وسعت بیشتری یافتند .

لوییس مافورد ضمن تجزیه وتحلیل اجزای شهر تاکید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌می کند که کارکرد اصلی شهــر در مفهوم "نگهدارنده"متبلــورشده بود؛ به این معنــاکه شهرهمه عـوامل اجتماعی را در خود گرد آورده و در فضایی محصور ،روابط متقابل آنها را میسّر می ساخت.ارگ عنصر اصلی شهر به شمار می آمد و در اطراف خود دیواری برای حفظ امنیت ساکنان داخلی خود داشت که بعدها به صورت عامل کنترل تعداد ساکنان شهر در آمد0 مازاد محصولات کشاورزی کارگاههـــای شهری در بازار به فروش گذاشته می شد 0علاوه بر آن بازار مکان ارتباطات افراد مناطق مختلف بود .

برای آنکه شهر یک "نگهدارنده"باشد لازم است مردم ونهادها رابه سوی خود جذب کند تابتواند به حیاتش ادامه دهد . لــوییس مافــورد در این خصوص از اصطلاح ابنزر هوارد یعنی مغناطیس استفاده می کند و می افزاید :"در شهرهای نخستین ،مذهب سازمان یافته این نقش را به عهــده می گیرد و مانند مغناطیس مردم را به سوی خود جذب می کند .بررسیهــای تاریخی نشـــان می دهد که هدف شهرهای نخستین خدمت به اهداف خدایان بوده ونه اهداف انسانهـا .لذا در معابد این اعتقاد وجود داشت که انسان برای آن آفریده شده تا خدایان را ستایش کند وبه آنها خدمت نماید واین امر علت وجودی شهر بود".به تـدریج انسان با الهام از فنا ناپذیری خدایان ،معیاری برای فنا ناپذیری خود نیز یافت ودر شهر ساختارهای زیبایی شناختی را در قالب یادمانها به عنوان نمادی از جاودانگی به نمایش درآورد .

در تمدنهای مختلف به دنبال گسستن یا پیـوند با دهــکـده دو کارکرد متضاد بروز کــرد که به ایجاد دو الگوی متضاد سومــر ومصر منجر شد . در اولی، عدم اطمینان ،خطر ،اضطراب ونمادهای قدرت درقالب دیوارهای مستحکم خود را نشان داد و در دیگری آرامش ،اطمینان واتکا به فواید خورشید ورود نیـــل (طبیعت)نظم را با عدالت در شهر مستقر کرد در سـومـــر قدرت در ارگ جای گرفت ودر مصر آداب ورسوم ادامه یافت و به نیروهایی که در اختیار ارگ جای گرفت ودر مصر آداب ورسوم دهکده ادامه یافت وبه نیروهایی که در اختیار تمدن بودند چهره ای انسانی بخشید .وجه اول با شیوه توسعه طلبی ،خشونت ،تضادواضطراب همراه بود که در طول تاریخ ویژگی غالب شهرها شد و وجه دیگر ،بیانگر تعاون وهمیاری انسانی وغنای عواطف ودانش بود که به همراه نهادهای زیبایی شناختی ،نیروهای بالقوه انسانی را رشد داد .

از دیگر مشخصات بارز شهر در این دوران ،قدرت انتقال فرهنگ در شکلهای نمادین والگوهای انسانی است که در دهکده نیز موجب شکوفایی توان انسانها بود . با ضبط اسنادولوحه ها وسنگ نوشته ها ،وجهه شهربه عنوان"نگهدارنده" تقویت می شد واز این راه گذشته،حال وآینده به هم پیوند می خورد .انحصار طلبی ،تقسیم کار وتخصصی شدن در ماهیت شهر نهقته بود وموجب شد تا هر فعالیتی در بخشهای مشخصی از شهر مستقر شود 0نهاد مالکیت که تمایز میان غنی وفقیر را موجب شده یود ،در شهر ابداع شد وزمین وهر چه در آن بود به معبد وخدای آن ،پادشاه تعلق گرفت 0از دیگر خصوصیات مهم شهر دوران باستان،شکل مادی گرفتن یا عینیت بود ،به این نحو که در طرح شهر ،تخیلات ،عقاید ،شهود وادراک ،ویژگی مادی به خود گرفت وساختار قابل دیدن پیدا کرد .فرمانروایان پس از فتح هر نقطه آنجا را با خاک یکسان می کردند وبر اساس قوه تخیل و شهود خود آن را از نو می ساختند ویژگی دیگر شهرهای دوران باستان، هنر نمایش بود که در آن هر فرد نقشی خاص را به عهده داشت 0به گفته رابرت ردفیلد وظیفه شهر بازسازی انسان است ،به این معنی که وقتی شخصیت انسان در دهکده شکل می گیرد وقالب اصلی خود را می یابد ،دیگر تغییری نمی کند ؛اما در شهر انبوهی از نقشهای جدید به وجود می آید که هنجارها وارزشهای اخلاقی ،آداب ورسوم،معماری ودر نهایت کل شهر را به طور مداوم تغییر می دهند



خرید و دانلود تحقیق درمورد پیدایش وتوسعه شهر از دیدگاه لوییس مامفورد


تحقیق درباره مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى

 

مقدمه

بازخوانى اندیشه رهبران انقلاب، از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است; زیرا هر انقلابى داراى مراحلى است و نخستین و مهم‏ترین مرحله، قیام فکرى و فرهنگى علیه نظام حاکم است .

رهبران انقلاب و داعیه‏داران قیام و اصلاح، ابتدا باید بطلان، بى‏پایگى و انحطاط فرهنگ حاکم و بى‏صلاحیتى، پوچى، پستى و رذالت‏حاکمان جامعه را تبیین کرده و به مردم بباورانند و در قبال آن، فرهنگى متعالى، عقلانى، فطرى، حیاتبخش، حرمت‏آور و کرامت‏زا و مجریانى صادق، عالم، خالص، توانا و بى‏چشمداشت‏به مردم عرضه کنند . در این صورت، فطرت توده مردم به آنان متمایل مى‏شود و غالب انسانها که به طور طبیعى و فطرى عدالتخواه و کرامت‏طلبند، به یارى آنان براى قیام اعلام آمادگى خواهند کرد و زمینه‏هاى انقلاب و قیام پیدا خواهد شد . رهبر انقلاب اسلامى حضرت امام خمینى‏قدس سره و یاران ایشان، به خصوص شهید مطهرى رحمه الله در سخنرانى‏ها و نوشته‏هاى خود به این مهم همت گماشتند و در زمینه‏هاى مختلف و از جمله در مبحث‏حکومت و سیاست، فرهنگ ناب اسلام را به عنوان فرهنگ جایگزین به جامعه ارائه دادند . مردم با توجه به این تبیین از اسلام و نظام اسلامى، به انقلاب پیوستند و براى تحقق نظام پیشنهادى، از بذل جان و مال دریغ نورزیدند و امروز بعد از گذشت ربع قرن از پیروزى انقلاب، بازخوانى دوباره آن اندیشه‏ها لازم است تا تذکارى براى مردم و مسئولان باشد که چه اندازه به وعده و پیمان داده شده وفا کرده‏اند و چه اندازه وعده‏ها محقق شد و چه حد بر آن مسیر استوار مانده‏ایم .

شهید مطهرى، افزون بر اینکه اسلام‏شناسى مبرز بود، از شاگردان و نزدیکان امام و اولین رییس شوراى انقلاب بود و با توجه به این جایگاه و تاییدى که امام از افکار و آثار ایشان داشتند، باید تبیین ایشان از مردم‏سالارى دینى و جمهورى اسلامى را نزدیک‏ترین تبیین به ایده بنیان‏گذار جمهورى اسلامى دانست و این خود اهمیت مرور دوباره فکر و اندیشه‏هاى آن متفکر شهید را چند برابر مى‏کند .

گرم شدن دوباره بحث «مردم‏سالارى دینى‏» و تعهد جمهورى اسلامى بر ارائه این عقیده و آرمان به عنوان الگوى جایگزین «مردم‏سالارى لیبرال‏» یا «لیبرال دموکراسى‏» حاکم در غرب که از سوى جهان غرب به عنوان بهترین الگوى حکومت‏به جهان ارائه مى‏شود، بر ضرورت این بازخوانى مى‏افزاید .

تبیین مردم‏سالارى

«مردم‏سالارى‏» یعنى «پایه‏ریزى حکومت و قانون بر طبق خواست و اراده اکثریت مردم‏» . مردم‏سالارى یعنى همه چیز باید ناشى از خواست و اراده مردم باشد . براى اداره جامعه دو چیز لازم است: قانون و مجرى . قانون تعیین‏کننده حقوق و وظایف حاکمان و مردم و بیان‏کننده شرایط حاکمان و راى‏دهندگان است و در نظام مردم‏سالار، این قانون باید مقبول اکثریت‏باشد . تعیین مجریان این قانون که مطابق شرایط مندرج در آن صورت مى‏گیرد نیز توسط مردم است . اگر افرادى بدون خواست و اقبال عمومى بر مردم حاکم شوند و یا قانونى وضع کنند که مورد خواست و تایید مردم نباشد، آن نظام نمى‏تواند خود را «مردم‏سالار» بداند .

مردم صاحب راى کیانند؟

منظور از «مردم‏» صاحب راى چیست؟ در حکومت‏هاى اشرافى منظور از مردم فقط اعیان و اشراف بودند و دیگران جزو مردم و صاحب راى شمرده نمى‏شدند و محکوم به خدمتگزارى به اشراف و اعیان بودند . در حکومت‏هاى دینى کلیسایى فقط روحانیون و ارباب کلیسا حق راى داشتند . در دموکراسى‏هاى سوسیالیستى فقط اعضاى حزب کمونیست‏حاکم، صاحب راى بودند



خرید و دانلود تحقیق درباره مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى


غدیر از دیدگاه مستشرقین 66 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 66

 

مقدمه :

معنای غدیر

تلاشهایى که انسانها مى‏کنند، بعضى مربوط به مسائل شخصى آنهاست که بخش کوچکترى از فعّالیتهاى انسانى راشامل مى‏شود - مثل معیشت و معنویّت و عواطف و ارتباطات شخصى آنها با این و آن - اما بخش بزرگتر فعّالیتهاى انسانى، فعّالیتهایى است که در صحنه جامعه با تلاش جمعى صورت مى‏گیرد، که به آن «سیاست» مى‏گویند؛ سیاستهاى اقتصادى، سیاستهاى اجتماعى، سیاستهاى نظامى، سیاستهاى فرهنگى، سیاستهاى مدنى، سیاستهاى بین‏المللى. اینها بخش عمده تلاش انسانها در زندگى خود است. چرا عمده است؟ چون این سیاستها در واقع افراد را در فعّالیتهاى شخصى خود به سمت و سوى خاصّى مى‏کشاند. عمده تلاش انسان، تلاش کلانى است که جهتگیریهاى کلّى فعّالیتهاى شخصى و ریز و کوچک را هم جهت مى‏دهد. دین، به هر دو صحنه مربوط مى‏شود؛ هم صحنه تلاشهاى فردىِ انسان، هم صحنه سیاست که صحنه بسیار گسترده و وسیعى براى زندگى انسان است. دو آفت، هم دیندارى را تهدید مى‏کند و هم سیاست را. یکى از آفتهاى دیندارى این است که دیندارىِ یک جامعه یا یک شخص، با انحراف یا بى‏مبالاتى یا تحجّر و جمود یا فراموش کردن نقش عقل یا التقاط و از این چیزها همراه شود. آفت دیگر دیندارى این است که دین به زندگى شخصى محدود شود؛ عرصه وسیع زندگى جمعى انسانها و جامعه را فراموش یا درباره آن سکوت کند و از آن کناره بگیرد.دو خطر هم سیاست را تهدید مى‏کند: یکى این است که سیاست از اخلاق فاصله بگیرد و از معنویّت و فضیلت خالى شود؛ یعنى شیطنتها بر سیاست غلبه پیدا کند؛ هواهاى نفسانى اشخاص، سیاست را قبضه کند؛ منافع طبقات زورگو و زرسالاران جوامع، سیاست را به دست گیرد و به این سمت و آن سمت بکشاند. اگر این آفت به سیاست خورد، آن‏گاه همه صحنه اجتماعى انسانها دچار عیب و آفت مى‏شود. آفت دیگرِ سیاست این است که انسانهاى کوته‏بین، کودک‏منش و ضعیف، سیاست را در دست گیرند و زمام سیاست از دستهاى پُرقدرت خارج شود و به دست انسانهاى بى‏کفایت بیفتد.راهِ کار چیست؟ بهترین شکل و راهِ کار این است که در رأس سیاست و اداره امور جوامع، کسانى قرار گیرند که دیندارى و سیاستگذارى آنها این دو آفت را نداشته باشد؛ یعنى کسانى اداره امور جوامع را بر عهده گیرند که دیندار و داراى معنویّت باشند؛ فکر دینى آنها بلند باشد؛ از انحراف و خطا و التقاط و کج‏بینى در دین مصون باشند؛ از تحجّر و جمود و متوقّف ماندن در فهم دین برکنار باشند؛ دین را ملعبه دست زندگى خود نکنند؛ از لحاظ سیاست، انسانهاى باکفایت و باتدبیر و شجاعى باشند و سیاست را از معنویّت و اخلاق و فضیلت جدا نکنند. چنین کسانى اگر زمام امور یک جامعه را به دست گرفتند، آن‏گاه جامعه از بیشترین خطراتى که ممکن است براى آن پیش آید، محفوظ خواهد ماند. اوج چنین وضعیّتى کجاست؟آن‏جاست که یک انسان معصوم از خطا و اشتباه در رأس قدرت سیاسى و دینى قرار گیرد. امام یعنى این.امامِ معصوم، انسان والایى است که از لحاظ دینى، قلب او آیینه تابناک انوار هدایت الهى است؛ روح او به سرچشمه حى متّصل است؛ هدایت او، هدایت خالص است؛ از لحاظ اخلاق انسانى، رفتار و اخلاق او صددرصد همراه با فضیلت است؛ هواى نفس در او راهى ندارد؛ گناه بر او چیره نمى‏شود؛ شهوت و تمایلات انسانى، او را مغلوب خود نمى‏کند؛ خشم و غضب، او را از راه خدا دور نمى‏کند؛ از لحاظ سیاسى، بینش وسیع او آن‏چنان است که آرامترین حرکات و ریزترین حوادث را در صحنه‏ى زندگى جامعه، با چشم تیزبین خود مى‏بیند -که امیرالمؤمنین علیه‏الصّلاةوالسّلام فرمود: «واللَّه لا اکون کالضبع تنام على طول اللدم»؛ یعنى من کسى نیستم که بشود با لالایى او را خواب کرد - در مواجهه با حوادث زندگى و وقایع کمرشکن، از خود شجاعت و اقتدار روحى و معنوى نشان مى‏دهد؛ جانش براى او ارزشى ندارد، اما براى جان انسانها، حتّى مردم دور دست، حتّى زنانى که جزو پیروان دین و نیستند، ارزش قائل است و مى‏گوید اگر کسى از غصّه دق کند، حق دارد.امیرالمؤمنین علیه‏الصّلاةوالسّلام در مقابله با خطرها آن‏چنان شجاعانه عمل مى‏کند که مى‏گوید کسى نمى‏توانست با فتنه‏اى که من چشم آن را درآوردم - منظور، فتنه خوارج است - یا فتنه ناکثین درافتد. آن معنویّت و دین و اخلاق و فضیلت از یک طرف، آن بینش عمیق و شجاعت و فداکارى و عواطف رقیق انسانى در کنار صلابت و استحکام معنوى و روحى از طرف دیگر؛ همه اینها ناشى از عصمت است؛ چون خداى متعال او را به مقام عصمت برگزیده است و گناه و اشتباه در کار او وجود ندارد. اگر چنین کسى در رأس جامعه باشد، اوج مطلوب همه رسالتهاست. این معناى غدیر است. در غدیر، چنین کارى اتّفاق افتاد.

( واقعه غدیر و اهمیت آن

سرتاسر حیات طیبه رسول ‌اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و لحظه به لحظه آن در نزد مسلمانان دارای اهمیتی بس شگرف و والاست؛ چرا که نه تنها کلام رسول‌ اکرم به نص صریح آیات قرآن، عاری از هرگونه هوا و هوس و متصل به سرچشمه وحی است، بلکه عمل و فعل آن بزرگوار نیز بر تک تک مسلمانان حجت است و صراط مستقیم را به عالمیان می‌نمایاند اما در این میان، مقاطعی خاص از زندگی آن بزرگوار، به جهات گوناگون از اهمیتی ویژه برخوردار می‌باشد که یکی از بارزترین آنها، واقعه غدیر خم است. واقعه غدیر از ابعاد مختلف و از جهات متفاوت، دارای درخشندگی و تلألؤ خاصی در تاریخ اسلام است. کمتر مقطع تاریخی را می‌توان در جهان اسلام یافت که از لحاظ سند، اطمینان از اصل وقوع، کثرت راویان و اعتماد بزرگان و علمای مسلمین، قوت و استحکامی نظیر این رویداد مهم داشته باشد.

هنگامی که به راویان حدیث غدیر می‌نگریم، در مرتبه نخست نام اهل‌ بیت گرامی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یعنی امام‌ علی (علیه السلام)، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، امام حسن (علیه السلام) و امام‌حسین (علیه السلام) دیده می‌شود و در مرتبه بعدی نام حدود 110 تن از صحابه پیامبر اسلام به چشم می‌خورد که در این میان، نام افرادی شاخص از میان صحابه همچون:

1- ابوبکر بن ابی‎‌قحافه

2- عمر بن ‌الخطاب

3- عثمان بن عفان

4- عایشه بنت ابی‌بکر

5- سلمان فارسی

6- ابوذر غفاری

7- عمار یاسر

8- زبیر بن‌ عوام

9- عباس بن عبدالمطلب

10- ام سلمه

11- زید بن ‌ارقم

12- جابر بن عبدالله‌ انصاری

13- ابوهریره

14- عبدالله ‌بن ‌عمر بن الخطاب

 

و ... توجه آدمی را به خود جلب می‌کند که تمامی آنان در محل غدیر حاضر بوده‌اند و حدیث غدیر را بدون واسطه نقل نموده‌اند. سپس در میان تابعین، حدیث غدیر از 83 تن از تابعین نقل شده است که از جمله آنان می‌توان به:

1- اصبغ بن‌ نباته

2- سالم‌ بن ‌عبدالله ‌بن عمر بن الخطاب

3- سعید بن‌ جبیر

4- سلیم‌ بن قیس

5- عمر بن عبدالعزیز(خلیفه اموی)

و ... اشاره نمود.

پس از تابعین، در میان علمای اهل تسنن از قرن دوم تا قرن سیزدهم، 360 تن، حدیث غدیر را در آثار خویش نقل نموده‌اند که 3 تن از صاحبان صحاح سته (صحاح ششگانه) و دو تن از پیشوایان فقهی اهل تسنن نیز در شمار این بزرگان جای دارند



خرید و دانلود  غدیر از دیدگاه مستشرقین 66 ص


مقاله درباره عصمت انبیاء از دیدگاه عقل و نقل

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

موضوع:

عصمت انبیاء از دیدگاه عقل و نقل

چکیده

عصمت از 2 دیدگاه عقل و نقل در این مقاله بررسی خواهد شد در دیدگاه عقل 2 راه وجود دارد. راه اول راه اعتماد که تفصیلش در صفحات بعد گردآوری شده است راه دوم نیز راه تربیت است و از دیدگاه کتاب (نقل) آیه‌هایی از سوره‌های ص و نساء بررسی خواهد شد.

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه 1

مطلع 1

(1) ادله‌ی عقلی 2

1ـ الف: دلیل اعتماد 2

ب‌ـ ب: دلیل تربیت 3

(2) ادله‌ی نقلی 4

2ـ الف: سوره‌ی ص آیه 82 4

2ـ ب: سوره‌ی نساء آیه 63 4

2ـ ج: سوره‌ی بقره آیه‌ی 124 5

منابع تحقیق 6مقدمه

مشعل فروزان پیامبران، آسمان انسانیت را روشن کرد و تنها هراز چندگاهی ابر جهالت و غمام ضلالت، مانع آن فروغ و رداع آن طلوع گردید. نحس هر زمان که دستان پلید ضلات و جهالت به هم برآمد و این دو پدیده‌ی هستی کنار هم آمد، تیرگی و گمراهی سایه‌افکن شد و غلظت غبار و تراکم دود ضلات مانع رویت جمال پیامبران گردید و گاهی که ظهور و طلوع نور پیامبران کاملتر شده و موانع به کناری رفت، هدایت و بهره‌گیری بیش‌تر نمود داشت اما حقیقت عصمت پیامبران چیست؟ منشاء پیدایش آن کدام است؟ مراتب و درجات آن چگونه است؟ و سرانجام، میدان حضور و حضیره‌ی ظهور و ترانه‌ی بروز وحی تا کجاست؟

مطلب این مقاله در مورد عصمت پیامبران از طریق کتاب‌الله عزیز و گفته‌های ائمه و عقل بشری اثبات می‌شود.

مطلع

عصمت پیامبران از 2 راه اثبات می‌شود از راه دلیل عقلی و دلیل نقلی. عنصر محوری نبوت را 2 چیز تشکیل می‌دهد یکی قانون که همان وحی است و دیگری آورندگان وحی که پیامبران عظیم‌الشان هستند که ما در این مقاله به بحث عصمت این آورندگان کلام‌الله می‌پردازیم.



خرید و دانلود مقاله درباره عصمت انبیاء از دیدگاه عقل و نقل


مقاله درباره عفاف از دیدگاه حضرت زهرا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

عفاف از دیدگاه حضرت زهرا(س)

روزی مرد نابینایی با کسب اجازه به محضر حضرت زهرا(س) آمد. حضرت از او فاصله گرفت و خود را پوشانید، پیامبر اکرم(ص) که در آن جا حضور داشت از حضرت زهرا(س) پرسید: «با این که این مرد نابیناست و تو را نمی‏بیند، چرا خود را پوشاندی»؟ حضرت زهرا(س) در پاسخ فرمود: «اگر او مرا نمی‏بیند، من که او را می‏بینم، وانگهی او بو را استشمام می‏کند». پیامبر(ص) (به نشانه تأیید شیوه و گفتار حضرت زهرا«س») فرمود: «أَشْهَدُ اَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنّی؛گواهی می‏دهم که تو پاره تن من هستی».

امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: روزی همراه گروهی در محضر رسول خدا(ص) نشسته بودیم. آن حضرت به ما رو کرد و فرمود: «بهترین کار برای زنان چیست؟» هیچ کدام از حاضران نتوانستند جواب صحیح بدهند. هنگامی که متفرّق شدند، من به خانه بازگشتم، و همین موضوع را از حضرت زهرا(س) پرسیدم، و ماجرای سؤال پیامبر(ص) و پاسخ صحیح ندادن اصحاب را برای حضرت زهرا(س) تعریف کردم، و گفتم هیچ یک از ما نتوانستیم پاسخ صحیح بدهیم. حضرت زهرا(س) فرمود: ولی من پاسخ به این سؤال را می‏دانم، و آن این است که: «خَیْرٌ لِلنِّساءِ اَنْ لایَرِینَ الرِّجالَ وَلایَراهُنَّ الرِّجالُ؛ صلاح زنان در آن است که آنها مردان نامحرم را نبینند، و مردان نامحرم آنها را نبینند».

* حجاب در اسلام به معنای پرده نشینی نیست، بلکه به معنای پوششی معقول برای جلوگیری از فساد، و حفظ کرامت زن است.

من به محضر رسول خدا(ص) بازگشتم و عرض کردم: «ای رسول خدا! از ما پرسیدی که چه کار برای زنان برتر است، پاسخش این است که برترین کار برای زنان این است که آنها مردان نامحرم را نبینند، و مردان نامحرم آنها را نبینند».پیامبر(ص) فرمود: «چه کسی به تو چنین خبر داد، تو که این‏جا بودی و پاسخی نگفتی؟» علی(ع) عرض کرد: «فاطمه(س) چنین فرمود».

پیامبر(ص) از این پاسخ خشنود شد، و سخن فاطمه(س) را پسندید و به نشانه تأیید او فرمود: «اِنَّ فاطِمَةُ بضْعَةٌ مِنّی؛5 همانا فاطمه، پاره تن من است».

نیز روایت شده: روزی جابر بن عبدالله انصاری همراه رسول خدا(ص) به سوی خانه فاطمه(س) رهسپار شدند. وقتی که به در خانه رسیدند، پیامبر(ص) اجازه ورود طلبید. فاطمه(س) اجازه داد، پیامبر(ص) فرمود: شخصی همراه من است، آیا اجازه هست با او وارد خانه شویم؟ فاطمه(س) عرض کرد: «ای رسول خدا «قِناع» (یعنی مقنعه و روسری) ندارم.» پیامبر(ص) فرمود: «یا فاطِمَةُ خُذِی فَضْلَ مَلْحَفَتِک فَقِنِعِی بِهِ رأسَکِ؛ ای فاطمه! زیادی لباس بلند روپوش خود را بگیر و سرت را با آن بپوشان».حضرت فاطمه(س) همین کار را کرد، آن گاه پیامبر(ص) و جابر، با کسب اجازه وارد خانه شدند.

تلاش‏های سیاسی و اجتماعی حضرت زهرا(س)

حضرت زهرا(س) در عین آن که حجاب کامل را رعایت می‏کرد، حجاب را پرده‏نشینی و انزوای زنان نمی‏دانست، بلکه شواهد بسیاری وجود دارد که آن حضرت حجاب را هرگز دست و پاگیر و مانع تلاش‏های اجتماعی و سیاسی نمی‏دانست. از این رو، در عرصه‏های مختلف اجتماعی و سیاسی شرکت فعّال داشت، به عنوان نمونه:1ـ محدّثین نقل می‏کنند: شخص پیامبر(ص) دست فاطمه(س) را گرفت، و به میان مردم آمد و خطاب به مردم فرمود: «هر کس که فاطمه(س) را شناخت که شناخت، و هر کس که او را نشناخته بداند که فاطمه(س) دختر محمّد(ص) است. او پاره تن من است. او قلب و جان من است. هر کس او را بیازارد مرا آزرده، و هر کس مرا بیازارد، قطعا خدا را آزرده است».7 بنابراین، حجاب در سیره فاطمه(س) پرده نشینی نیست.

2ـ در مکّه قبل از هجرت، مشرکان به تحریک ابوجهل به پیامبر(ص) آزار می‏رساندند، یکی از آنها به نام «ابن زبعری» شکمبه گوسفندی را برداشت، و به طرف پیامبر(ص) انداخت، به طوری که سر و صورت آن حضرت را آلوده نمود، ابوطالب(ع) به دفاع از آن حضرت پرداخت،

* پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن و موی خود را بپوشاند، و به جلوه‏گری و خودنمایی نپردازد، آیات مربوطه همین معنی را ذکر می‏کند، و فتوای فقهاء هم مؤیّد همین مطلب است».در این هنگام حضرت زهرا(س) که در آن وقت خردسال بود با آب نزد پدر آمد، و سر و صورت آن حضرت را شست و شو داد. روز دیگری فاطمه(س) گروهی از مشرکان را در کنار کعبه دید که جلسه محرمانه‏ای دارند. دریافت که در اندیشه توطئه بر ضد پیامبر(ص) هستند، هشیارانه با شتاب به حضور پیامبر(ص) آمد و توطئه آنها را به پدر بزرگوارش خبر داد. و در مورد دیگر با کمال شجاعت و صلابت نزد مشرکان آمد و رگبار سرزنشش را بر ابوجهل و پیروانش فرو ریخت، و بر آن ستمگران نفرین کرد.

حضرت زهرا(س) پس از هجرت از مکّه به مدینه نیز تلاش‏هایی این چنین در حمایت از اسلام و سپاه اسلام می‏نمود، و در عرصه‏های مختلف حضور و نظارت داشت.

حضور حضرت زهرا(س) در پشت جبهه، و حتّی گاهی سرکشی به رزمندگان اسلام و غذا رسانی به آنها در صف اول جبهه نیز در روایات و تاریخ نقل شده است، چنان که این موضوع در جنگ خندق و فتح مکّه، رخ داده است. در ماجرای «مباهله» که یک حادثه بسیار مهم سیاسی و اجتماعی و عقیدتی بود و در سال دهم هجرت بین پیامبر(ص) و هیأت بلندپایه مسیحیان نماینده «نجران» رخ داد، هزاران نفر از مهاجر و انصار در صحرای مدینه اجتماع کرده بودند تا از نزدیک نظاره‏گر صحنه باشند، ناگاه دیدند پیامبر(ص) با فاطمه(س) و علی(ع) و حسن و حسین(ع) برای مباهله به سوی صحرا می‏آیند... پیامبر(ص) مطابق آیه 61 آل عمران (آیه مباهله) فاطمه(س) را همراه خود، در چنین همایش سیاسی دینی، شرکت داد. بنابراین، حجاب زنان هرگز مانع آنها برای شرکت در اجتماعات سیاسی و دینی نخواهد شد.

تلاش‏های سیاسی حضرت زهرا(س) پس از رحلت‏پیامبر(ص)

پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) و پدیدار شدن ماجرای سقیفه بنی‏ساعده، و بیعت با ابوبکر به عنوان خلیفه رسول خدا(ص) و کنار زدن امیرمؤمنان علی(ع) از مقام رهبری، که حق مسلّم آن حضرت بود، حضرت زهرا(س) در موارد مختلف وارد صحنه شد، و به دفاع از حریم ولایت پرداخت. در ملأ عام در مسجد با خطبه غرّا، غاصبان را محکوم کرد، بیعت کنندگان را سرزنش نمود، و جانش را در این راه گذاشت، و آن چنان فعّال و جدّی به صحنه آمد، که سرانجام به شهادت رسید، و اینها و ده‏ها نمونه دیگر نشان دهنده آن است که مسأله پوشش اسلامی، زنان را در پشت پرده محبوس نکرده که به طور کلّی از صحنه تلاش‏های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فاصله بگیرند، اگر چنین بود، هرگز حضرت زهرا(س) از پشت پرده حجاب بیرون نمی‏آمد.

چگونگی خطبه خواندن حضرت زهرا(س) در مسجدالنّبی

یکی از امور مهمّی که در زندگی حضرت زهرا(س) همواره می‏درخشد، خطبه غرّای او در مسجدالنّبی پس از رحلت پیامبر(ص) در ازدحام مردم است، که او با این خطبه غاصبان و خطاکاران را به محاکمه کشید و آنان را قاطعانه محکوم کرد، و از حریم ولایت و رهبری امیرمؤمنان علی(ع) به دفاع برخاست. چگونگی حرکت حضرت زهرا(س) از خانه‏اش (که مجاور مسجد بود) به مسجد، در رابطه با مراعات حفظ حریم حجاب به قدری دقیق و ظریف است، که جدّا سزاوار است همگان در این مورد با نظر دقیق بنگرند، و نکته‏ها را دریابند، و سپس خطبه غرّای او را در آن اجتماع و جوّ حاکم مورد بررسی قرار دهند. به راستی که منظره خطبه خواندن حضرت زهرا(س) تابلو گویا و بسیار روشن درباره حفظ حریم حجاب، و در عین حال شرکت کامل در صحنه برای سخنرانی و دفاع از حریم حق است و این همان راه اعتدال است که اسلام در همه جا به آن سفارش نموده است.

* حضرت زهرا(س) در عین آن که حجاب کامل را رعایت می‏کرد، حجاب را پرده‏نشینی و انزوای زنان نمی‏دانست، بلکه شواهد بسیاری وجود دارد که آن حضرت حجاب را هرگز دست و پاگیر و مانع تلاش‏های اجتماعی و سیاسی نمی‏دانست.* حضور حضرت زهرا(س) در پشت جبهه، و حتّی گاهی سرکشی به رزمندگان اسلام و غذا رسانی به آنها در صف اول جبهه نیز در روایات و تاریخ نقل شده است، چنان که این موضوع در جنگ خندق و فتح مکّه، رخ داده است.



خرید و دانلود مقاله درباره عفاف از دیدگاه حضرت زهرا