لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
درباره اعتصاب
در مرتبه اول باید توضیحی برای وقوع و انتشار اعتصابها پیدا کنیم. هر کس که اعتصابهایی را، چه از تجربیات شخصی خود و چه از گزارشات دیگران، و یا روزنامهها، بخاطر بیاورد فورا متوجه میشود که هر جا که کارخانه بزرگ برپا شده و بر شماره شان افزوده میشود اعتصاب اتفاق میافتد و بسط مییابد. بندرت ممکن است که حتی یک کارخانه بزرگ از میان کارخانههایی که صدها (و در برخی موارد هزارها) کارگر دارند پیدا کرد که در آن اعتصاب اتفاق نیفتاده باشد. زمانی که تعداد کارخانههای بزرگ در روسیه معدود بودند تعداد اعتصابها هم کم بود. ولی از زمانی که کارخانههای بزرگ چه در محلات صنعتی قدیم و چه در شهرها و دهات جدید شروع به زیاد شدن کردند، تعداد اعتصابها هم زیادتر شده است.
به چه دلیلی تولید کارخانههای عمده همیشه منجر به اعتصاب میشود؟ به این دلیل که سرمایهداری ناچار باید به مبارزه کارگران بر علیه کارفرمایان منجر شود و وقتی تولید به صورت عمده است این مبارزه ناچار صورت اعتصاب بخود میگیرد. این را توضیح میدهیم.
سرمایهداری نام آن نظامی است که در آن زمین، کارخانهها، وسائل و غیره... متعلق به تعداد کمی از ملاکین و سرمایهداران است، در حالی که توده مردم یا اصلا از هستی ساقط هستند یا مایملک بسیار کمی دارند و مجورند خود را به صورت کارگر کرایه بدهند.
صاحبان زمینها و کارخانهها کارگران را کرایه میکنند و آنها را به ساختن اجناس مختلف، از چه نوع فرقی نمیکند، وامیدارند؛ اجناسی که بعدا در بازار به فروش میرسانند. به علاوه مزدی که صاحبان کارخانهها به کارگران میدهند آنقدری است که فقط برای ادامه یک زندگی بخور و نمیر برای خودشان و خانوادهشان کفایت میکند در صورتی که آنچه کارگران مازاد بر این مقدار تولید میکنند، به صورت سود، به جیب کارخانهدار سرازیر میشود. بنابراین، تحت نظام سرمایهداری، توده مردم کارگران مزدور دیگران هستند، آنها برای خودشان کار نمیکنند بلکه بخاطر دستمزد، برای کارفرمایان کار میکنند. قرین به عقل است که کارفرمایان همیشه کوشش در کم کردن دستمزد دارند؛ هر چه به کارگران کمتر بدهند سود خودشان بیشتر است. کارگران سعی میکنند که بیشترین دستمزد ممکن را بدست بیاورند تا بتوانند برای خانوادهشان غذای کافی و سالم تهیه کنند، در خانههای خوب زندگی کنند، و مانند بقیه مردم لباس بپوشند نه بسان گدایان. بنابراین دائما دعوائی بین کارگران و کارفرمایان بر سر دستمزد جریان دارد. کارفرما آزاد است و کارگری را که بنظرش مناسبتر بیاید اجیر میکند و بنا بر این دنبال ارزانترین کارگر میرود. کارگر هم در انتخاب کارفرمای خودش آزاد است و بنابراین دنبال گرانترین کس میگردد. یعنی آنکه بیشترین مزد را بپردازد. یک کارگر، چه در شهر کار کند، چه خود را به مالک کرایه دهد و چه به یک دهقان ثروتمند، و یا یک مقاطعه کار و یا یک صاحب کارخانه، او همیشه با یک کارفرما طرف است و با او بر سر دستمزد دعوا دارد. ولی آیا برای یک کارگر تنها امکان دارد به تنهایی مبارزه کند؟ تعداد افراد کارگر رو به ازدیاد است. دهقانان در حال خانه خرابی هستند و از ده به سوی شهر و کارخانهها فرار میکنند. ملاکین و صاحبان کارخانهها در حال بکار انداختن ماشین آلاتی هستند که کارگران را از شغلهایشان محروم میسازد. در شهرها تعداد روزافزونی بیکار و در دهات بیش از پیش گدا پیدا میشود. برای کارگر دیگر دارد غیر ممکن میشود که به تنهایی با کارفرما مبارزه کند. اگر کارگر تقاضای دستمزد مناسبی بکند و یا به کم کردن دستمزدها رضایت ندهد، کارفرما به او خواهد گفت: بیرون! و اضافه خواهد کرد که دم دروازه تعداد زیادی مردم گرسنه وجود دارند که با خوشحالی حاضرند با دستمزد کم کار کنند.
وقتی مردم تا حدی بیچاره شده باشند که همیشه تعداد زیادی بیکار در شهرها و دهات وجود داشته باشد و جائی که صاحبان کارخانهها ثروتهای کلان روی هم انبار میکنند و خرده مالکین توسط میلیونرها از میدان بدر میشوند، آنوقت برای سرمایهدار ممکن میشود که کارگر را بکلی خرد کند، از او و زن و فرزندانش هم همچنین، تا حد مرگ کار بردهوار بکشد. مثلا اگر نگاهی به مشاغلی که در آنها کارگران موفق به جلب حمایت قانون از خودشان نشدهاند و نمیتوانند در مقابل سرمایهداران مقاومت نشان دهند بیفکنیم، مدت کار روزانه خارج از حد و حساب طولانی را، که گاهی سر از ١٩-١٧ ساعت میزند، ملاحظه خواهیم کرد. کودکان ٥ یا ٦ ساله را خواهیم دید که فشار کارشان بیشتر از حد طاقتشان است. یک نسل از کارگران دائما گرسنه را خواهیم دید که بتدریج از گرسنگی میمیرند. مثلا کارگرانی که در خانه خودشان برای سرمایهداران کار میکنند. بعلاوه هر کارگری میتواند تعداد زیادی از این مثالها بخاطر بیاورد! حتی در رژیمهای بردهداری و فئودالی هم هیچگاه ستم کشیدگی زحمتکشان به دهشتناکی ستم کشیدگی کارگران در رژیمهای سرمایهداری، وقتی که آنها نتوانند مقاومت نشان دهند و یا از حمایت قوانینی که اعمال دلبخواهی کارفرمایان را محدود کند برخوردار شوند، نبوده است.
بنابراین کارگران برای اینکه از بیمقدار شدن خودشان تا چنین حدودی جلوگیری کنند یک مبارزه مأیوسانه را شروع میکنند. از آنجا که میبینند که هر کدامشان به تنهایی در مقابل سرمایهداری بی قدرت است و ستم سرمایه تهدید به نابود کردنشان میکند، شروع به طغیان دسته جمعی در مقابل کارفرمایان میکنند. اعتصابات کارگری شروع میشوند. در ابتدا کارگران غالبا نمیدانند که چه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
نظر اسلام درباره توسعه
تعاریف غرب در مورد توسعه، و اشکالات آن را بیان نمایید؟ آیا در اسلام تعریف جامعى در مورد توسعه وجود دارد؟
lکلمه ى توسعه در زبان فارسى معادل development است. این واژه در زبان انگلیسى به معناى رشد کمىّ و افزایش مقدار است; به تعبیرى، رشد بادکنکى و افزایش کمیت و مقدار تولیدات و کالاها و خدمات و آنچه که موجب افزایش رفاه مادى بشر مى شود; به عبارت دیگر، توسعه در آغاز جلوه ى کمى داشته، ولى پس از گذشت حدود نیم قرن از مطرح شدن موضوع توسعه، خصوصاً دیدگاه هاى دو دهه ى اخیر، با توجه به بعضى حوایج بشر، توسعه را به صورت کیفى و انسان گرا لحاظ نموده اند.
در آغاز که توسعه مطرح شد، هر کشورى را که درآمد سرانه اش بالا بود، توسعه یافته مى شمردند; البته در آمد سرانه ى بالایى که هم چنان فزاینده بود، چون رشد و توسعه تفاوت دارند; رشد به معناى افزایش درآمد سرانه به صورت صرفاً کمى است ولى توسعه به این معناست که فزاینده بودن درآمد سرانه ى یک کشور با تحولى در زیرساخت هاى اقتصادى همراه است; به طورى که این فزاینده بودن در آمد سرانه، حالت مستمر پیدا مى کند.
به هر حال، در آغاز وجه مادى توسعه مدنظر بود; ولى در دو دهه ى اخیر به این نتیجه رسیدند که گاهى روى کرد یک جامعه به توسعه، داراى آثار و نتایج زیانبار اجتماعى، روانى و سیاسى خواهد بود; بنابراین، از جهت انسانى نیز به توسعه توجه شده است. و حتى توسعه اى مورد قبول قرار مى گیرد که علاوه بر افزایش درآمد سرانه و تحول در زیرساخت ها، با انسانى تر شدن زندگى، و تعمیم توزیع بهتر درآمد جامعه و گسترش رفاه فراگیر همراه باشد.
اگر بخواهیم با استفاده از منابع معرفت دینى در مورد توسعه نظر بدهیم، مناسب ترین واژه در این زمینه واژه ى عمران است که در قرآن و روایات نیز آمده است و آن را به عنوان یکى از اهداف خلقت انسان بر روى زمین معرفى کرده اند. خداوند در قرآن مجید از قول یکى از انبیا به قومش مى فرماید:(هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها فَاسْتَغْفِرُوهُ);[1]
در این جا استعمار به آن معناى زشتى که در اثر کارکرد غرب پیدا کرده، نیست; بلکه کشانیدن به عمران و آبادانى است. همان گونه که در زبان فارسى به آبادى شهرها و در زبان عربى به عمران البلاد تعبیر مى کنیم. ابن خلدون، مفسر تاریخ، از آن به «علم العمران» تعبیر مى کند و مى توان آن را به جاى کلمه ى توسعه به کار برد و اعتقاد داشت که در آن علاوه بر معناى کمى جهات کیفى نیز نهفته است. خداوند انسان را در روى زمین آفرید تا زمین را آباد کند و آباد کردن زمین هم حدى ندارد; بلکه مى توان آباد و آبادتر شود. حضرت على(علیه السلام) در خطبه ى اول نهج البلاغه مى فرماید:فأهبطه بعد التّوبه لیعمر أرضه بنسله; خداوند آدم را بر روى زمین فرود آورد تا زمین خدا را با نسل خودش آباد کند.
حضرت على(علیه السلام) در نامه اى به مالک اشتر، یکى از وظایف والى را عمران بلاد و آبادانى شهرها معرفى نموده اند. این معنا مى تواند واژه ى مناسبى به جاى توسعه باشد. مفهوم عمران یک مفهوم چند بعدى است، یک بُعد آن، بُعد مادى است; یعنى افزایش امکانات مادى زندگى، توسعه ى کشاورزى، دام دارى، صنعت و گسترش بهره بردارى از زمین به عنوان مسکن و گسترش تجارت، که این ها را به عنوان بُعد مادى توسعه مى گیریم. در مجموعه اى از روایات اهل بیت(علیهم السلام) کلمه ى عمران با استفاده از مبانى و مسائل دیگرى تحقق پیدا مى کند; یعنى عمران علاوه بر بُعد مادى، نتیجه ى یک حرکت اخلاقى، عاطفى و اجتماعى است.(صلة الرحم تعمر الدیار و تزید فى الاعمار[2]);
از این روایت استفاده مى شود که حرکت اخلاقى و عاطفى، باعث فزونى عمر و آبادانى جامعه مى شود; نیز در اسلام، عمران یک پدیده ى صرفاً مادى و یک بعدى نیست. در روایت دیگرى از عبدالله بن عباس نقل شده است که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)از خداوند نقل مى کنند:(بالقائم منکم أعمر أرضى بتسبیحى و تقدیسى و تهلیلى)[3]; به وسیله ى امام زمان(عج) من زمین را آباد مى کنم.در این جا وجه دیگرى از عمران، یعنى جلوه ى معنوى عمران و ازدیاد امکانات مادى در اثر روى کرد معنوى نشان داده مى شود. خداوند در قرآن مى فرماید:(وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا.)[4]این بیان کننده ى تأثیر یک بعد معنوى رفتار مردم است و نتیجه ى چنین رفتارى، یک حاصل مادى است; یعنى اگر ایمان داشته باشند، خداوند برکات مادى را بر آنها نازل مى کند; بنابراین عمران، یک حقیقت چند بعدى پیدا مى کند. غربى ها در تعریف توسعه، کم کم به این معنا نزدیک مى شوند; چون سخن از توسعه ى انسانى و امنیت خاطر و آرامش و رفع اضطراب دارند.
ما چگونه مى توانیم این مسائل را به تحقق برسانیم؟ با افزایش شکوه مادى، اضطراب از بین نمى رود; بلکه باید با روى کرد معنوى، عاطفى و اخلاقى همراه باشد، تا اضطراب از بین برود. دو بعد وجود انسان (بعد مادى و بعد معنوى) با هم حرکت رو به رشد داشته اند تا توسعه ى مدنظر اسلام تحقق پیدا کند. اگر ما بتوانیم عمران را به عنوان یک پدیده ى چند بعدى تعریف کنیم، تعریف توسعه از دیدگاه اسلام را بیان کرده ایم; در حالى که توسعه ى غربى یک توسعه ى تک بعدى است. هرچند در حال چند بعدى شدن هستند; اما آن چند بعد اسلام، در آن لحاظ نشده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
« سخنی درباره ی لسان الغیب»
درباره ی: نویسنده بزرگ خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
سخن و تفحص پیرامون اشعار تغزلی و موسیقائی حافظ از سوی حافظ شناسان و عالمان عرفان بسیار شده است بی آنکه در اداراکات و کشف شهودات آن ها درباره ی حافظ و آفرینش های هنری او تشابه و یگانگی هائی وجود داشته باشند این ابهام شاید به دلیل ایهام و کنایات و نیز نمادهای قومی و فرهنگی است که در زبان و کلام و شیوه بیان سمرفندی که در عصر حافظ می زیسته است و کتاب تذکره خود را 4 سال بعد از وفات بپایان بوده است در کتاب خود او را دانا به عالم راز آلود غیب و حافظ یاد کرده است و بودند پژوهندگان و سوخته ی زبان و فرهنگ ایران که دل و جان در گرو این عشق اثیری و عارفانه که از سوی خداوندگار یکتا در این وند عاشق به ودیعه نهاده شده بود نهاوند و جان در قربانگاه محراب عشق باختند بی آنکه بر اسرار و رازهای سر به مهر رنگین کمان جام جهان نمای و به ژرفای اسطوره های شعر خواجه چیده شوند حافظ زمانی پا به عالم هستی نهاد که نزدیک به هشتاد سال از تجاوز و حاکمیت زورمداران اقوام بیابانگرد مغول و ترکان تیموری که تنها ابزار و فرهنگ شان تیغ سلاح خون ریز شمشیر بود و با آن شهرهای پهناور را ویران زمین را یکی پس از دیگری غارت و به آتش کشیدند و به ضرب شمشیر وادار به اسارت و تسلیم نمودند میگذشت و شیراز نیز که به علت سیاست و حسن تدبیر شاهان و فرمانروایان فارس تسلیم و مصون از تعرض و چپاول مهاجم حیات درباره ی یافته بود به سیر فرهنگی خود ادامه داد. خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی در دهه سوم قرن هشتم هجری حدود سال 727 قدم به عالم سنجی خاک نهاد و چشم و جمال هستی گشود حافظ که هنوز چند سالی نداشت پدر خود را از دست داد. از پدر که فردی زحمتکش و وارسته بود چون توش و مالی نمانده بود در سالهای نخست نوجوانی او و مادرش با فقیر و تهیدستی روزگار می گذراندند جافظ چون به سن رسیده بود برای کسب درآمد و تامین معاش(در نانوایی یک از محله های شیراز به کار خمیرگیری مشغول شد) و چون شوق و عشق به آموختن داشت در یکی از مکتب خانه های آن زمان که از سوی فضلا و ادبای وقت اداره می شد و تحصیل پرداخت. حافظ پس از گذراندن مراحل نخستین تعلیم و تعلم چون در درون روح ناآرام جوشان خود که رشید در نبوغ جادوئی و سحرانگیزش که در حال بروز و ظهور بود و ذره تار و پودش را در بند و سیطره خود داشت و در تب درک معانی و علوم قرآنی و نیز تعالی علمی و فرهنگی خود می سوخت ضمن حضور در مجالس درس عالمان و ادبیان زمان که در شیراز به فراوانی یافت می شدند و در آن ایام بعد از مدرسه نظامیه بغداد که سوی مغولان به خاک و خون کشیده شده بود یک مرکز ادبی و فرهنگ بود و از اوایل قرن چهارم تا اواخر قرن هشتم هجری محل درس و بحث سالکان طریقت عرفان و ادب همچون ابن خفیف ( 372- 629 ) و جنید شیرازی و عارفان و شاعران صاحب سبک و کرامات بوده است در سلک دوستداران و عاشقان زبان و ادب فارسی و عرب در آمد و در مجالس درس عالمان فرهیخته و عارف زمان خود حضور یافت و تلمذ میکرد محمد گلندام که خود طبع شعری داشت و معاصر و هم مدرسه ی حافظ بود و با او دوستی بسیار نزدیکی داشت می گویند : « حافظ به تبع و تفحص در کتب اساسی علوم شرحی و ادبی از قبیل کشاف زمخشری و مطالع الانظار قاضی بیضاوی و مفتاح العلوم سکاکی و امثال آنها پرداخت محمد گلندام حافظ را چندین بار در مجلس درس قوام الدین ابوالبقا عبد الله بن محمود اصفهانی شیرازی ( 772 هجری ) مشهور به ابن النقید نجم عالم معروف به قرآت سبع و فقیه بزرگ خود دیده و غزل های سی رش را در همان محفل و ادب شنیده است » . حافظ که بنوغ و منزلت شعر خود را .
« سخنی درباره ی لسان الغیب »
« درباره ی نویسنده ی بزرگ خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی »
می دانست در اندک زمان در هالی رحمت شهرت و افتخار یکی پس از دیگری بروی او گشوده پس از زبانزد خاص و عالم گردید و ستاره اقبال او تا آن سوی مرزهای ایران درخشیدن گرفت . حافظ قرآن که ( نادرة زمان و جهان و سخن او را حالا تست که در حوزة ملاقت بشری در نیاید همانا و اردات غیبی است و از مشرب قفیر چاشنی دارد و اکابد او را السان الغیب نام کرده اند ) به مشک پارئی در وطن مالوف قناعت نمودی و از شهر شهرهای غریب فراغت داشت پای از شیراز نشاط ، اندیشه ها و رؤیاهای گاهی شاد و گاهی غم آلودش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 74
سه رساله درباره زندگی و مبارزه
سید جمال الدین اسد ابادی
به کوشش :
سید هادی خسروشاهی
فهرست
مقدمه
رساله 1. شرح حال و آثارسیّد جمالالدین اسدآبادی معروف به افغانی
یادداشت
دیباچه
سرآغاز
شرح حال وآثار
1. مولد و نسب و تاریخ ولادت سید جمال الدین
2. ایام صباوت سید و تحصیلاتش در قزوین
3. اولین ورود سید به تهران همراه پدرش
4. حرکت سید به عتبات با پدرش و تحصیلش در نزد شیخ مرتضی
5. حرکت سید به مکه از راه هند و رفتنش به کابل از راه طهران و مشهد
6. حرکت سید از افغانستان بهعزم مکه و آمدنش از راه مصر به اسلامبول
7. ورود سید بار دوم به مصر و فعالیت او در آنجا
8. حرکت سید به هند و رفتنش به لندن و پاریس
9. آمدن سید به طهران برحسب دعوت ناصرالدین شاه
10. حرکت سید به روسیه و ملاقاتش با ناصرالدین شاه و دعوتش بار دوم به ایران
11. زجر و تبعید سید از طهران و آمدنش به بصره
12. حرکت سید از راه بصره به لندن
13. ورود سید به اسلامبول بار دوم به دعوت عبدالحمید و وفاتش در آنجا
14. خاتمه
2. اسناد و مدارک دربارة سیدجمالالدین اسدآبادی
یاد داشت
از مقدمة کتاب تاریخ بیداری ایرانیان
آثار و مدارک موجود
سلسله انساب سیدجمالالدین اسدآبادی
رونوشت چند فقره تلگرافات نایبالسلطنه
مشخصات خانة پدری سیدجمالالدین
صورت منقوره چند الواح از قبور منسوبین سید
تحصیلات سید
ورود سید به بوشهر و دعوت ناصرالدینشاه از او
تبعید سید از طهران
اجمالی از اعتراضات راجع به عمل افغانها
آثار سید
اوصاف گزیدة سید
قسمتی از مقالة جمعیت دارالتقریب اسلامی
چند نامه از دانشمندان معاصر و مطلع در حالات سید
دو یادداشت مهم راجع به سید اسدآبادی
سید اسدآبادی در اسلامبول
مفسر قرآن
بحث و انتقاد راه اصلاح کشور
سیدجمالالدین اسدآبادی و افغانها
ضمیمة رسالة دوم: خاطرات من
3. سیّد جمالالدین اسدآبادی رهبر نهضت آزادیخواهی ایران
یادداشتی بر چاپ دوم
یادداشت
سیدجمالالدین اسدآبادی
تکمله راجع به شرح تاریخ زندگی سیدجمالالدین اسدآبادی
سیّد جمالالدین اسدآبادی باعث نهضتها
سید جمال الدین معروف به افغانی
1
شرح حال و آثار
سیّد جمالالدین اسدآبادی
معروف به افغانی
سه رساله درباره زندگی و مبارزه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
خلاصه ای درباره ساختمان کانادایی
خاک و ساختمانها 30 – CBD
خاک احتمالاً مهمترین مصالح در میان تمام مصالح ساختمانی است و مطمئناً یکی از جالب ترین آنهاست چونکه این در بیشترین سایتهای ساختمانی نقش زمینه را بازی می نماید. این به چشم انداز مد نظر اجازه می دهد که بسیار زیاد به ظاهر پروژه های ساختمانی اضافه شده، از بیشترین مسیرها و فرودگاهها حمایت کرده و عنصری است که خاکریزهای بزرگ و کوچکش ساخته می شوند. در بعضی از کشورها از این حتی بعنوان عنصری ساختاری به شکل ساختمان بیزو یا بلوکهای خشک شده استفاده می شود. معماران و بنایان عمدتاً با خاک آشنا هستند. معمار باید ویژگی محلیش را بداند البته در زمانیکه برای اولین بار دارد درباره سایت و محل ساختمان مطالعه می کند ولو اینکه این امکان دارد هنوز پوشیده از علف باشد و این نیاز عمومی دفاتر معماری است تا اینکه این دفاتر حتماً تمامی پروژه های مهم ساختمانی را بصورت خاص و خسته کننده تست نمایند و صواب دیدی را بعنوان شرایط بستر پی دریافت نمایند که ساختارهای پیشنهادی را تحت پوشش قرار خواهد داد. بطور مشابه باید گفت که بنا دارای تخمین و ارزیابی پویایی درباره اهمیت خاک در عملیاتهایش می باشد چونکه دانش و علم نوع مدنظر که بر روی سایت ساختمانی متمرکز می باشد برای برنامه ریزی کار و ارزیابی هزینه اش لازم می باشد. علی رغم وجود داشتن این آشنایی تمام با خاک و ارتباط با ساختمانی مد نظر مشکلات همراه این همگی بسیار عمومی در سایت و محل ساختمانی هستند در هوای مرطوب و یا زمانی که آب باید به بیرون از محل های خاکبرداری ها باید با پمپ تخلیه شود شرایط گل آلودی غالباً خلق می شوند که باعث می شوند تا تصورات غلط مشترک و عمومی و نیز طرح شده درباره ویژگی واقعیش ارائه شوند. شاید شایع ترین مشکل از میان تمامی مشکلات ماندگاهی است که بوقوع می پیوندند البته در زمانی که گودال ها یا خاکبرداری های حول و حوش ساختمانها پر می شوند ولی شاید اکثر اینها بطور کامل ارزیابی نمی کنند که چگونه عمل پر نمودن صحیح باید انجام شود و یا اینکه
قرار دادن خاکریز در لایه های نازک مد نظر اینچنین ضرورت دارد. هدف این مقاله ارائه اطلاعات مختصر درباره ویژگی اصلی خاک و موضوعات اساسی همراه می باشد. این موضوع هیجان آوری نمی باشد و اینکه بطور کلی خاک هم اکثراً بعنوان ماده فاقد جذبه مد نظر قرار دارد ولی نگاه مختصری که امکان دارد در این مقاله به زمین شناسی خاک شود امکان دارد با این تاثیر روبرو شود بویژه زمانیکه به خاطر آورده می شود که دانش مرتبط با ماهیت خاک پیش نیازی برای ارزیابی کامل غارهایی است که در خاک زیر پی ایجاد می شوند. طرح پی ها موضوع بخش بعدی این سری از مطالب خلاصه را خواهد ساخت. در فضایی که در اینجا موجود است توجه به سمت ماهیت خاک، واکنش این با آب و چگونگی پر شدنش با این شرط که باید از استقرارهای بعدی اجتناب شود معطوف می گردد. بنا امکان دارد از اطلاعات مذکور مستقیماً در عملیاتهای پر شدنش استفاده نموده و خودش را از شر درد سر و مشکلات زیادی نجات دهد. معمار مشاهده خواهد کرد که چگونه علائم خصوصیات خاک امکان دارد به اندازه کافی ارائه شوند تا به وی نتیجه نهایی و دارای حداقل مشکل و نیز دلخواهش را ارائه دهد.