دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

خلقت جهان از کجا و چگونه آغاز شد؟ 9ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

خلقت جهان از کجا و چگونه آغاز شد؟

و او همان است که آسمان ها و زمین را در حالی که تخت [سلطنت] او بر آب بود در شش روز بیافرید... هود:7

عرش به معنای سقف و کنایه از قدرت و سلطنت است؛ و منظور از شش روز شش دوره است که هر دوره ممکن است میلیون ها و یا میلیاردها سال باشد؛ و شاید این شیوة خلقتْ علم و حکمت و قدرت و عظمت پروردگار را بهتر بنمایاند. دربارة خلقت عالم چند مطلب مهم از قرآن فهمیده می شود:

1) منشأ آفرینش آب بوده است. اما باقر علیه السلام می فرماید: «همه چیز آب بود و عرش خدا بر آب بود. پس خداوند به آب فرمان داد، آتشی شعله ور شد. سپس آتش خاموش شد و از آن دودی برخاست؛ و آسمان ها را از آن دود آفرید وزمین را از خاکستر آن آتش خلق کرد.»

2) خداوند عالم را به نیکوترین وجه و صورت آفریده است.

3) توحید در خالقیت یعنی این که خدای تعالی به هیچ سبب در آفرینش موجودات نیازمند نبوده است. البته این مطلبی است که حتی مشرکان هم غالباً به آن معترف اند؛ چنان که قرآن می فرماید: «اگر از مشرکان بپرسی چه کسی آسمان ها و زمین را آفریده است؟ می گویند: اَلله.»

4) خداوند خالق و حافظ همه چیز و ناظر بر همة اشیاست: «اَللهُ خالِقُ کُلِّ شَیءٍ و هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ وَکیل.»

5) خلقت خداوند دایم و مستمر است؛ و لحظه به لحظه فیض وجود از ناحیة خداوند به ممکنات می رسد و اگر یک دم رابطة ما با او قطع شود، همه نابود می شویم، مانند خورشیدی که آفتابش دایماً فیض بخش است و اگر لحظه ای قطع شود، عالم ظلمانی می شود. پس نه تنها در اصل وجود به او محتاجیم، بلکه در بقا نیز متکی به اوییم.

جهان به کجا می رود؟

ملکیت حقیقی و مالکیت آسمان ها و زمین از آنِ اوست؛ و همة کارها [ی هستی و سلسلة معلولات] به سوی او [که علّه العلل است] بازگردانده می شود.

جملة «وَ اِلی اللهِ تُرجَعُ الاُمورُ» شش بار در قرآن آمده است؛ و معنای آن این است که همة موجودات در مسیر تکامل اند: ابتدا از نیستی و عدم به هستی آمدند و حال به سوی بی نهایت، که ذات پاک ربوبی است، در حرکت اند؛ و این سیر تکاملی هرگز متوقف نمی شود و با مرگ و ورود به عالم برزخ، ادامه پیدا می کند تا این که در رستاخیز به حیاتی عالی و دایمی برسد.

استفاده از تعبیر‍‍‍«امور» ،که صیغة جمع است، بیانگر این است که نه تنها انسان، بلکه سایر موجودات نیز همین حرکت کمالی را بی وقفه طی می کنند؛ و حقاً نیز باید چنین باشد؛ زیرا او خود خالق و رازق و مالک و حاکم و مدبر است و در هر حال و هر مکان با ماست و بازگشت همة ما و همة کارها و همة موجودات نیز جز به سوی او نیست.

این اصل مهم حرکت عالم به سوی خداوند در ده ها آیة قرآن با عبارات «اِنَّ اِلی رَبِّکَ الرُّجْعی» و «اِنّا اِلَیْهِ راجِعونَ» و «اَنَّ اِلی رَبِّکَ المُنْتَهی» و مانند آن ها آمده است.

پس آفرینش هدف دار است

و ما آسمان ها و زمین و آنچه را میان آن دو است بیهوده [و بی هدف] نیافریده ایم. ما آن دو را جز به حق [و برای هدفی والا و عقلانی] نیافریده ایم... دخان: 38-39

حق در لغت یعنی ثابت، مطابقت و موافقت، وقوع شیء در محل خویش؛ وضدِ حق باطل است. در قرآن، گاهی حق دربارة خدا به کار رفته و گاهی منظور از آن اعتقادِ حق است و گاهی کلام حق و گاهی وعدة حق و درست است و در برخی موارد، منظور حقوقی است که برای کسانی در اجتماع ثابت می شود.

در این آیة شریفه، منظور از حق این است که این کار، یعنی خلقت، هدف صحیحی دارد. در قرآن، در مقابلِ حق، چند واژه به کار رفته است که عبارت است از:

1) باطل، که درست در مقابلِ حق است؛

2) عَبَث، کار بی هدف و بیهوده؛

3) لَعْب، کاری که منظم و هدف دار باشد، اما هدف آن خیالی باشد نه واقعی و عقلی، مثل بازی بچه ها؛

4) لَهْو، به معنای سرگرمی و از آن جهت به آن لهو گفته شده است که انسان را از کارِ شایسته تر باز می دارد.

اساساً یکی از اسمهای الهی حکیم است که 97 بار در قرآن بر آن تأکید شده است؛ یعنی تمام افعال خدا حکیمانه است و غرضِ عقل پسند و هدف صحیح دارد.

همه کاره اوست. کجا می روید؟

همانا خداوند شکافند، دانه و هسته است. زنده را از مرده بیرون می آورد و بیرون آورندة مرده از زنده است. این است خداوند [توانای دانا]. پس به کجا و چگونه [از حق] بازگردانده می شوید؟ انعام: 95



خرید و دانلود  خلقت جهان از کجا و چگونه آغاز شد؟ 9ص


خلقت انسان از نظر قرآن 15ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

خلقت انسان از نظر قرآن

مقدمه :

انسان تنها موجودی است که از دو بعد مادی و غیر مادی شکل گرفته است این موجود یگانه چنان که قرآن کریم به آن اشاره می فرماید رشد خود را از خاک شروع کرده و مراحل مختلف تکامل را پشت سر گذاشته تا آن جا که روح خدایی در درون وی شکوفا شده و همراه وی وهمگام با هم به حرکت در آمده و با طی مراحل گوناگون صفات و ویژگی های همچون عقل ، عشق و عواطف انسانی را از خود به مرحله ی ظهور و شکوفایی رسانده است .

آنچه همیشه ذهن انسان را متوجه کرده و در طول تاریخ او را به تلاش و تفکر واداشته است معرفت نفس یا خودشناسی است انسان درپی شناختن خود گاه به راه درست و گاه به نادرست گام نهاده است .

قرآن کریم به منظور دستیابی به خودشناسی و رشد شخصیت و ارتقای نفس انسان به مدارج کمال انسانی ، مناسبترین و بهترین راهی را که بتواند زمینه ی خوشبختی دنیا و آخرت او را فراهم کند به وی نشان داده است در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که فطرت موجودی انسان و حالات گوناگون روان او را متذکر شده و علل انحراف و بیماری و همچنین راههای تهذیب و تربیت و معالجه ی روان انسان را به طور جامع نشان داده است ما می توانیم که کمک حقایقی که در قرآن درباره ی انسان و صفات و حالات گوناگون روانی او آمده است بخوبی شخصیت انسانی خویش را رشد دهیم و همچنین انگیزه های اصلی محرک رفتار انسان و عواملی را که در هماهنگ کردن شخصیت و تکامل و ایجاد بهداشت روانی انگیزه بسزایی دارند بشناسیم زیرا قرآن سخن آفریدگار انسان است و بدیهی است که آفریدگار به طبیعت و اسرار آفرینش مخلوق خود داناتر است (الا یعلم من خلق و هو اللطیف الخبیر ) آیا آن خدایی که خلق را آفرید عالم ( به اسرار آنها ) نیست و به حال آنکه به باطن ( و ظاهر همه ی ) امور عالم آگاه است سوره ی ملک آیه 14

انگیزه های رفتار در قرآن :

انگیزه ها نیروهای محرکی هستند که در موجود زنده خالقی از نشاط و فعالیت بر می انگیزند و رفتارش را آشکار می سازند و او را در سوی هدف یا هدف های مشخص راهنمایی می کنند . انگیزه ها وظایف ضروریت و مهمی برای موجود زنده انجام می دهند در واقع این انگیزه ها هستند که انسان را به برآمدن نیازهای اساسی و ضروری زندگی و آدمی آن وامی دارند و نیز او را به انجام بسیاری از کارهای مهم دیگر در هماهنگ کردن انسان با محیط زندگی مفید هستند بر می انگیزند روان شناسان جدید انگیزه ها را به دو بخش اصلی تقسیم می کنند و آنها عبارتند از :

انگیزه های فیزیولوژیک : این انگیزه ها ، در نیازهای فیزیولوژیک یک جسم و عوارضی که در بافت های بدن مانند کمبود مواد لازم برای بدن را به هم خوردن تعادل آن به وجود می آیند مربوط می شود این انگیزه ها رفتار فرد را در جهت اهدافی که نیازهای فیزیولوژیک بدنش را بر آورده کنند راهنمایی می کنند و یا نقص و کمبودی رتا که گاهی در بافت های بدن به وجود می آید جبران می کنند و آن را از توازن به حالت گذشته بر می گردانند .

انگیزه های روانی : این انگیزه ها به وسیله ی فراگیری در جریان رشد اجتماعی فرد قابل حصول هستند . و انگیزه هایی هستند که مستقیما در مورد انگیزه های فیزیولوژیک مانند گرسنگی و خستگی صادق است .

انفعال ها در قرآن :

مشیت حکیمانه ی خداوند چنین اقتضا می کند که یک سلسله حالتهای انفعالی در انسان و نیز حیوان قرار دهد این عواطف ( علاوه بر انگیزه ها ) در حفظ نسل و بقای نسل انسان و حیوان به آنها کمک می کنند مثلا ترس که حالتی انفعالی است باعث می شود از خطرهایی که تهدید مان می کند دوری کنیم و حالت انفعالی خشم ما را به دفاع از خود و مبارزه برای بقا وا می دارد و یا حالت انفعالی محبت ، اساس و پایه یی پیوند دو جنس نر و ماده ( در انسان و حیوان ) و جذب هر کدام به دیگری برای بقای نوع می باشد .

میان انگیزه ها ( عواطف فعال ) و عواطف انفعالی رابطه ی مستحکمی وجود دارد چون هر انگیزه ای معمولا همراه یک حالت انفعالی است مثلا هر گاه انگیزه ای در انسان به اوج خود برسد و برای مدتی از ارضای آن جلوگیری به عمل آید به انسان حالتی از تنش دست می دهد و این حالت معمولا با حالت وجدانی و انفعالی اندوه و گرفتگی همراه است اما ارضای انگیزه ی مزبور حالت شادی و خوشحالی به همراه دارد علاوه بر این عواطف انفعالی درست مانند انگیزه ها ، وظیفه ی جهت دادن به رفتار وارشاد را نیز انجام می دهند به عنوان مثال حالت انفعالی ترس انسان را به فرار و دورشدن از خطر وامی دارد و حالت انفعالی خشم شخصی را به دفاع از خود و گاهی حتی به تجاوز وادار می کند و یا حالت انفعالی محبت باعث نزدیکی انسان به محبوبش می شود و در قرآن کریم توصیف دقیقی درباره ی بسیاری از عواطف انفعالی مانند ترس و خشم ، محبت ، شادی ، نفرت ، غیرت ، حسد پشیمانی ، شرم و خواری که انسان آنها را احساس می کند آمده است .

غلبه بر انفعال ها :

قرآن به ما توصیه کردهاست که بر هر یک از انفعال های غم و شادی مسلط باشیم ما نباید نسبت به مصائب و حوادث غم انگیزی که در زندگی برای خود ما یا فرزندان یا متملکات و اموالمان پیش می آید بیش از اندازه اظهار اندوه کنیم همانطور که نباید در ابراز شادی آنچه از نیکی و خیری که به ما می رسد و یا موفقیت و برتری و شهرت و مقامی که به دست می آوریم زیاده روی کنیم زیرا چیزهایی از این قبیل تنها در علم خداوند متعال و در گروی خداست اوست ( ما احساب من مصیبه فی الارض و لا فی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان نبراها ان ذالک علی الله یسیر لکیلا تاسوا علی ما فاتکم لا تفرحوا بما اتکم و الله لا یحب کل مختال فخور )

هر رنج و مصیبتی در زمین ( از قعطی ، آفت و فقر و ستم یا از نفس خویش چون ترس و غم و درد ) به شما رسد همه در کتاب ( لوح محفوظ ما ) پیش از آنکه که در دنیا ایجاد کنیم ثبت است و خلق آن بر خدا آسان است ( این را بدانید ) تا هرگز بر آن چه از دست شما رود دلتنگ نشوید و به آنچه به شما می رسد دلشاد نگردید و خدا دوستدار هیچ خودستایی نیست به طور کلی خداوند سبحان ما را به کنترل



خرید و دانلود  خلقت انسان از نظر  قرآن  15ص


مقاله درباره شگفتیهای خلقت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 1

 

شگفتیهای خلقت

خداوند به جبرئیل فرمان داد از دشتها و بلندی های زمین چهار نوع گل جمع کند: گل سفید، سرخ، سیاه، خاکی رنگ و چهار نوع آب از آبهای زمین: آب گوارا، شور، تلخ و گنداب . خداوند گلها و آبها را در هم امیخت و آنگاه آب گوارا را در گلو، اب شور را در چشم ، آب تلخ را در گوشها و آب متعفن را در میان بینی آدم جاری ساخت. خداوند آب گوارا را در گلو نهاد تا خوردن غذا برای ادم لذت بخش باشد، آب شور را در چشم نهاد تا مردمک چشم در بقا و صحت و سلامت باشد، آب تلخ را در گوش قرار داد تا باعث عدم ورود حشرات به مغز انسان شود. و انگاه خداوند نور، آتش، باد، آب را در ادم به جریان انداخت تا بوسیله نور تعقل و با آتش بخورد و بیاشامد و اگر گرمای آتش معده نبود هرگز طعام درون ان هضم نمی شد و اگر باد و برودت در میان ستون فقرات ادم نمی بود گرمای درون معده هرگز فروکش نمی کرد و اگر آب میان بدن آدم نمی بود آتش و گرمای معده درون انسان را می سوزاند.

(پس شایسته نیست که روزی چند بار به درگاه خدا بایستی و بگویی خدا بزرگ است و بزرگی تنها برازنده اوست!!!)



خرید و دانلود مقاله درباره شگفتیهای خلقت


مقاله درباره آغاز خلقت انسان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

آغاز خلقت انسان

آیات قرآن یه هر یدام در جائی قرار دارد به تفصیل تاریخ بشریت را بیان یرده، و حاصل این تفصیل این است یه نوع انسانی (البته به تمامی انواع انسانها یه حتی شامل سایر ادوار بشریت هم بشود) بلیه این نوعی یه فعلاً نسلش در روز زمین زندگی می یند نوعی نبوده یه از نوعی دیگر از انواع حیوانات و یا غیر حیوانات پدید آمده باشد مثلاً از میمون درست شده باشد، و طبیعت او را یه در اصل حیوانی دیگر بوده با تحولات خود تحول داده، وتیامل بخشیده باشد. بلیه نوعی است مستقل یه خدای تعالی او را بدون الگو از مواد زمین بیافرید و خلاصه روزگاری بود یه آسمان و زمین و همه موجودات زمینی بودند ولی از این نسل بشر هیچ خبرواثری نبود، آنگاه خدای تعالی از این نوع یی مرد و یی زن خلق یرد یه نسل فعلی بشر منتهی به آن دونفر می شود می فرماید:

انا خلقنایم من ذیر وانثی، و شما را تیره تیره ساختیم، تاییدیگر را بشناسید.1

و نیز می فرماید:

خلقیم من نفس واحده و جعل منها زوجها

شما را از یی تن خلق یرد یه همسران آن یی تن را هم از جنس خود او یرد2

ونیز می فرماید:

ان مثل عیسی عندالله یمثل آدم خلقه من تراب

مثل عیسی یه بدون پدر خلق شد مثل آدم است یه پدر ومادری نداشت، و از خای خلق شد3

این بود خلاصه ای از تاریخ پیدایش بشر از نظر قرآن.

و اما این فرضی یه علمای طبیعی امروز یرده اند یه تمامی انواع حیوانات فعلی و حتی انسان از انواع ساده تری پیدا شده اند و گفته اند: یه اولین فرد تیامل یافته بشر از آخرین فرد تیامل یافته میمون پدید آمده، یه مدار بحثهای طبیعی امروز هم همین فرضیه است، و یا گفته اند: انسان از ماهی تحول یافته، همه این حرفها صرف فرض است، و فرض هیچ دلیل علمی یقینی ندارد، بلیه آنرا فرض و تصور می ینند تا بوسیله آن بیانات علمی خود را توجیه و تعلیل ینند، و هرقدر هم یه این فرضیه ها معتبر باشد، اعتبارش ربطی به اعتبار حقایق دینی ندارد، بلیه حتی با امیانات ذهنی هم منافات ندارد، چون بیشتر از توجیه یردن آثار واحیام مربوطه به موضوع بحث خاصیت دیگری ندارد.



خرید و دانلود مقاله درباره آغاز خلقت انسان


تحقیق درباره خلقت انسان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

رابطه انسان با خود در قرآن

گاهی انسان نسبت‏به خود و ارزشهای خود جاهل است چنانکه خداوند می‏فرماید: ما امانت [الهی و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین وکوهها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سرباز زدند واز آن هراسناک شدند، و [لی] انسان آن را برداشت; راستی او ستمگری نادان بود. (احزاب;۷۲).

مسئولیت دین در زندگی انسان، تنظیم روابط انسانی است و روابطی که دین در زندگی انسان به تنظیم آنها می‏پردازد چهار نوع است:

۱) رابطه انسان با خدا

۲) رابطه انسان با خود

۳) رابطه انسان با دیگران

۴) رابطه انسان با اشیاء و افکار

این روابط جنبه مثبت و منفی دارند. رابطه انسان با خدا گاهی به بندگی، توبه، تضرغ، اخلاص، حسن ظن، شکر و یقین متصف می‏شود و گاهی به کفر، انکار، استکبار و سوءظن. رابطه انسان با دیگران گاهی به تندی، زورگویی، ملامت، دشمنی، جنگ، بغض، خیانت و تنفر متصف می‏شود و گاهی به نرمی، بخشش، آسان‏گیری، تسامح، خدمت، دوستی، نیکی و امانت. رابطه انسان با اشیاء و افکار گاهی به افساد، تبذیر، تخریب و اهمال متصف می‏شود و گاهی به اصلاح، آبادانی، رشد و حفظ رابطه انسان با خود بعد از رابطه با خدا از مهمترین، پیچیده‏ترین، ظریفترین و دقیق‏ترین این روابط بشمار می‏آید. گاهی انسان نسبت‏به خود و ارزشهای خود جاهل است چنانکه خداوند می‏فرماید:

ما امانت [الهی و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین وکوهها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سرباز زدند واز آن هراسناک شدند، و [لی] انسان آن را برداشت; راستی او ستمگری نادان بود. (احزاب;۷۲).

جاهل به خود و به ارزشهای خود، ظالم به خود است و گاهی انسان از کسانی است که خداوند خودش را به آنها نشان داده و آنها را به ارزشهای خویش واقف ساخته و به آیات خود آگاه نموده است.

چنانکه خداوند می‏فرماید:

«به زودی نشانه‏های خود را در افقها [ی گوناگون] و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود تا برایشان روشن گردد که او خود حق است‏» (فصلت: / ۵۴). گاهی انسان ارزش خویش را شناخته به آن احترام می‏گذارد، و گاهی نفس خود و مواهبی را که خداوند در آن قرار داده کوچک شمرده و آن را حقیر می‏شمارد. گاهی از خود فرار می‏کند و به انواع کارهای بیهوده‏ای که باعث دوری وی از خود می‏گردد، روی می‏آورد، به مواد مخدر و خودکشی پناه می‏برد. گاهی می‏داند که چگونه با جدیت‏با واقعیت مواجه شود. گاهی با خود هماهنگ است و گاهی در رابطه‏اش با خود دچار آشفتگی و پریشانی است. گاهی دوست دار خود است و گاهی دشمن خود، گاهی به یاد خویش است و گاهی خود را فراموش می‏کند. گاهی بر خویشتن مسلط است و گاهی نفس بر او غالب است، گاهی در خود فرو می‏رود و گاهی عکس این حالت را دارد، گاهی خود را هلاک می‏کند و گاهی باعث احیاء خود می‏شود، خداوند می‏فرماید: «و جز خویشتن را به هلاکت نمی‏افکنند» (انعام: ۲۴)

گاهی با خود صادقانه رفتار می‏کند و گاهی به آن خدعه می‏زند، خداوند می‏فرماید: «ببین چگونه به خود دروغ می‏گویند و آنچه بر می‏بافتند از ایشان یاوه شد.» (انعام: ۲۴) گاهی به خطای خویش اعتراف نموده و خود را مورد انتقاد قرار می‏دهد، گاهی مغالطه می‏کند و خطاهای خود و هواهای نفسانی را نیکو جلوه می‏دهد، گاهی عنان نفس را در شهوترانی رها می‏کند و گاهی با تمام نیرو آن را تحت‏سلطه خویش قرار می‏دهد و از حدود الهی تجاوز نمی‏کند. گاهی در طلب راحتی و غرق در شهوات عنان نفس را رها می‏کند و گاهی با تحمل زحمت و مشقت در رشد و کمال آن می‏کوشد. گاهی خود را بالا می‏برد و گاهی خود را کوچک می‏شمارد، گاهی به حالت از خود بیگانگی دچار می‏شود، گاهی با آن مانوس و در خلوت تنهائی با تامل در خود لذت می‏برد و از این قبیل روابط مثبت و منفی با خود. از آنجا که رابطه انسان با خود غالبا ازظرافت‏خاصی برخوردار است، هنگامی که این رابطه منفی است‏خسارت آن را درک نمی‏کند. گاهی انسان در تجارت مال (کم یا زیاد) ضرر می‏بیند اما آن را احساس می‏کند و درصدد جبران بر می‏آید، لکن گاهی به خودش زیان می‏رساند - که از بزرگترین نوع خسارت به شمار می‏آید - و این خسارت پیوسته زیاد می‏شود تا همه وجودش را فرا می‏گیرد، «قسم به عصر که واقعا انسان دستخوش زیان است.» (و العصر) و باز می‏فرماید: «خودباختگان کسانی‏اند که ایمان نمی‏آورند.» (انعام: ۱۲) گاهی انسان به فرد دیگری غیر از خودش ظلم می‏کند در این صورت آن را احساس می‏کند و می‏کوشد از طریق نیکی و عدل آن را جبران کند، لکن گاهی به خود ظلم می‏کند اما آن را احساس نمی‏کند گاهی انسان بی‏گناهی را از بین می‏برد و به بزرگی گناه خود پی می‏برد، و گاهی خودش را هلاک می‏کند اما این گناه را درک نمی‏کند.

خداوند می‏فرماید: «از بین نمی‏برند جز خودشان را». ضرر ناشی از رابطه منفی انسان با خود، شبیه ضرری است که از رابطه منفی وی با خداوند به او می‏رسد. امروزه رابطه انسان با خود ضمن تحلیلهای روانی در دایره محدودی بررسی می‏شود. در حالی که اولین بار قران به این رابطه و اهمیت و ارزش آن در زندگی انسان اهتمام ورزید و انسان را به آن آگاه نمود، بررسی‏های روانی و انسانی تا کنون قادر به گشودن پیچیدگی این رابطه نشده‏اند. و قران این افق گسترده از روابط انسانی را گشود.

● نمونه‏هایی از رابطه انسان با خود در قران

روش قران در این مساله این است که در ضمن مفاهیم متعدد، موارد این رابطه را بیان می‏کند و با لطافت از آنها می‏گذرد، به نحوی که انسان به سادگی متوجه تصور و فهم جدید از روابط انسان نمی‏گردد، اما وقتی مجموع آیات را در نظر بگیریم و بعضی را با بعضی دیگر ضمیمه کنیم، در می‏یابیم که قران فهم و تصور جدیدی از روابط انسانی را برای ما بیان نموده است و افق تازه‏ای را که در تاریخ تفکر بشر بی‏سابقه بوده به روی ما گشوده است. در اینجا ابتدا مواردی از آیاتی که رابطه با خود را بیان می‏کند، ذکر می‏کنیم و آنگاه به بررسی آنها می‏نشینیم.

۱) گاهی انسان برای بدست آوردن خشنودی خداوند خودش را به خدا می‏فروشد «و در عوض خشنودی خداوند را بدست می‏آورد» و این از بهترین معاملات در زندگی انسان به حساب می‏آید، خداوند می‏فرماید: «و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‏فروشد و خدا نسبت‏به [این] بندگان مهربان است. (بقره: ۲۰۷)

۲) گاهی‏خود را به‏سفاهت می‏زند که‏این از زشت‏ترین نوع سبک مغزی بشمار می‏رود، خداوند می‏فرماید: «وچه کسی - جز آنکه به سبک مغزی گراید - از آیین ابراهیم روی بر می‏تابد؟ و ما او را در این دنیا بر گزیدیم; و البته در آخرت [نیز] از شایستگان خواهد بود.» (بقره: ۱۳۰)

۳) گاهی به خود ظلم می‏کند; هر چند این مطلب عجیب به نظر می‏رسد لکن در زندگی انسان وجود دارد، خداوند می‏فرماید:



خرید و دانلود تحقیق درباره خلقت انسان