لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
خرده اقلیم (میکروکلیمایت)
به قسمتی از یک اقلیم گفته میشود که دارای شرایط آب و هوایی کاملاً یکسانی میباشد. در مناطقی که با خرده اقلیم مواجه هستیم عموماً عوارض جغرافیایی وجود ندارند. در ضمن واضح است که همیشه مساحت خرده اقلیم کوچکتر از منطقه اقلیمی میباشد.
نکته: گاهی اوقات در شهرهای بزرگ چند خرده اقلیم وجود دارد.
اشعههای منعکس شده از ساختمانها به آسمان
قسمتی از اشعههای تابیده شده از خورشید توسط سطوح مختلف ساختمانها منعکس میشوند که این مسأله نقش بسزایی را در دفع حرارت از ساختمان به عهده دارد. بدین معنی که میتوان مثلاً در مناطق گرم و خشک جدارههای خارجی بنا را از مصالح با رنگ و روشن و به صورت صاف و صیقلی انتخاب کرد تا حرارت کمتری به ساختمان منتقل شود.
اشعههای منعکس شده از زمین با طول موج بلند
سطح کره زمین از مصالح گوناگون تشکیل شده است که رفتار هر یک از این سطوح در برابر تابش پرتوهای خورشیدی متفاوت است. برخی از این مصالح اکثر پرتوهای دریافتی را منعکس میکنند و برخی دیگر اکثر این پرتوها را به خود جذب میکنند و باعث بالا رفتن دمای خود میشوند.
رطوبت
یکی از عوامل اقلیمی که در نوع اقلیم هر منطقه نقش مهمی دارد میزان رطوبت در هوای آن منطقه میباشد. رطوبت موجود در هوا با توجه به خاصیت آب که ظرفیت گرمایی ویژه بالایی دارد میتواند در کاهش یا افزایش دمای محیط، اختلاف دمای کم یا زیاد بین شب و روز و کلاً شرایط آسایش انسان بسیار مؤثر باشد.
اساساً آب به سه حالت در طبیعت دیده میشود (جامد، مایع و گاز). منظور از رطوبت میزان بخار آب موجود در هوا میباشد. جالب توجه است که بخار آب بخشش بسیار کوچکی از کل هوا (آتمسفر) میباشد (حدوداً 2 درصد). اما از لحاظ تأثیرگذاری در شرایط آب و هوایی تأثیر بسیار قابل توجهی دارد. زیرا رطوبت موجود در هوا در میزان تابش اشعه خورشیدی و تشعشع زمینی بسیار مؤثر است. اگر میزان رطوبت در هوا بالا باشد، بخشی از تابش اشعههای خورشیدی منعکس شده و به منطقه مورد نظر نمیرسند.
همانطور که گفته شد در مبحث اقلیم و هواشناسی آنچه حائز اهمیت است مبادلات انرژی گرمایی در مواقع تغییر حالت آب میباشد. بدین صورت که مثلاً وقتی آب در حال تبخیر شدن است نیاز به انرژی گرمایی دارد. این انرژی را از محیط اطراف کسب میکند که این امر در اقلیم گرم و خشک بسیار اهمیت دارد. زیرا آب گرمای محیط اطراف و همچنین سطح بدن انسان را گرفته و تبخیر میشود که موجبات خنک شدن محیط و بدن انسان را فراهم میکند.
اکثر رطوبت موجود در هوا در لایههای نزدیک به زمین میباشد و با افزایش ارتفاع، میزان بخار آب موجود در هوا به شدت افت میکند. بالاخص از ارتفاع 5000 متر به بالا کاهش میزان رطوبت بسیار سریع و چشمگیر میباشد. در اکثر نقاط کره زمین میزان رطوبت تقریباً ثابت است که از سطح دریاها و اقیانوسها بخار شده و در سطح کره زمین پخش میشود که با فرآیند بارندگی دوباره به دریاها و اقیانوسها برمیگردد. این چرخه طی فصول مختلف تکرار میشود.
تقلیل دادن شدت بار
1- با استفاده از بادشکنها (بوته و گیاه، دیوارهای ضخیم آجری، کاشت درختان بلند با رعایت فواصل معلوم در نزدیکی بناها) میتوان از وزش مستقیم باد به ساختمان تا حدودی جلوگیری نمود.
2- با کاشت درخت به صورت ردیفبندیهای منظم و درختکاری پراکنده در بین آنها (از فاصلههای دور تا نزدیک ساختمان) از شدت باد به مقدار زیاد کاسته میشود. میزان این کاهش به 50 تا 66 درصد میرسد.
ساخت موانع آجری و یا دیوارهای خشتی و گلی ضخیم باید به گونهای باشد که در فصول گرم سال مانع از رسیدن بادهای خنککننده و نسیمهای ملایم به ساختمان نگردد.
3- در مناطق خشک کویری حرکت باد، ماسههای روان را به درون مناطق مسکونی میبرد که این مورد سلامت انسانها را به خطر میاندازد. برای کاهش مورد یاد شده باید به صورت کمربندی در اطراف روستاها و شهرها، درختان کاج را کاشت.
در شهر مرزی خواف این مورد به چشم میخورد.
4- در مناطق بادگیر باید دستانداز پنجرهها بیش از یک و نیم متر باشد تا کوران هوا و باد باعث اختلال در نظم زندگی و فضاهای داخلی ساختمانها نشود. در صورتی که حرکت بازشو پنجره، در جهت محور افقی باشد، وزش باد و کوران به میزان چشمگیری به داخل فضاها کنترل میگردد.
در میان این دانشمندان یک دانشمند اتریشی به نام «کوپن» یک تقسیمبندی ارائه کرده که امروزه تقسیمبندی وی یک از متداولترین سیستمهای تقسیمبندی اقلیمی در جهان میباشد. وی تقسیمبندی خود را براساس رشد و نمو انواع گیاهان تنظیم کرده است که عبارت است از:
اقلیم گرم و مرطوب
در این اقلیم فصل زمستان مشاهده نمیشود. به نحوی که میانگین دمای هوا در سردترین ماه سال بیش از 18 درجه سانتیگراد است. از ویژگیهای دیگر این اقلیم میزان بارندگی زیاد سالانه میباشد.
اقلیم گرم و خشک
این اقلیم آب و هوای بسیار خشکی دارد و میزان تبخیر و تعرق بیشتر از میزان بارندگی میباشد. نواحیای از کره زمین که محدوده این اقلیم قرار میگیرند عبارتند از: استپ عرض میانی، استپ عرض پایین، بیابان عرض میانی، بیابان عرض پایین.
اقلیم گرم و معتدل
در این اقلیم زمستان کوتاهی وجود دارد. اما در همین مدت کم هم به علت وجود رطوبت بالا در سطح زمین، سطح خاک یخ میبندد و پوششی از برف روی زمین تشکیل میشود. در این اقلیم میانگین دمای هوا در ماههای سرد سال بین 3- تا 18 درجه سانتیگراد است و میانگین دمای هوا در ماههای گرم سال حدود 10 درجه سانتیگراد میباشد.
اقلیم سرد و برفی
ویژگیهای بارز این اقلیم عبارت است از زمستانهای سرد و برفی، پوشیده بودن سطح زمین توسط برف و یخ به مدت چند ماه در سال، میانگین دمای سردترین ماه سال زیر 3- درجه سانتیگراد و میانگین دمای گرمترین ماه سال بالای 10 درجه سانتیگراد.
اقلیم قطبی
در این اقلیم تقریباً فصل تابستان وجود ندارد و ویژگی بارز آن آب و هوای بسیار سرد میباشد. این اقلیم دارای دو نوع عمده میباشد:
الف) اقلیم توندار با تابستان بسیار کوتاه
ب) اقلیم برف و یخبندان دائمی
نکته: در تقسیمات مختلف اقلیمی که توسط دانشمندان در طی سالهای گذشته ارائه شده عوامل زیر دخیل بودهاند:
1- عرض جغرافیایی منطقه
2- ارتفاع از سطح دریا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
خرده نکتههایی در باب اخلاق تجارت (the ethics of business)
1. تجارت، نحوهای کار (work) است و در بادی امر (prima facie) اینگونه به نظر میرسد که هدف از آن صرفا تامین معاش مادی برای گذران زندگی است. لازمهی چنین نوع نگاهی به کار، این است که اگر فرضا بتوان بدون کار کردن یا بدون کار کردن متناسب با در آمد، در آمدی کسب کرد، از آنجا که هدف کار صرفا کسب در آمد است، این کار رواست. در حالی که شهود اخلاقی (moral intution) چنین لازمهای را روا نمیداند. بنا بر این بر اساس قاعدهی اللازم باطل فالملزوم مثله، آن تعریف از کار، اخلاقا درست نیست.
2. بر اساس نگاه وجودی (existential) به کار، و مثلا براساس تعریف میگل د. اونامونو، الاهیدان، رماننویس و فیلسوف معاصر اسپانیایی، «کار، عملیترین تسلای اندوه به دنیا آمدن است» بر این اساس حتی اگر کسی فرضا مشکلی برای گذران وجه مادی زندگی نیز نداشت، کار امری لازم و روا بود زیرا کار کردن نحوهای مواجهه با هستی است.
3. از تامل بر روی خود کار که بگذریم و مشخصا وارد کار تجاری که بشویم، میتوان گفت که اخلاق در تجارت صرفا موقعی معنا مییابد که ما رویکرد خود را به اخلاق مشخص کرده باشیم. مثلا بر اساس اخلاق پیامدگرا (consequentialist) عملی اخلاقی است که پیامدهای خوبی داشته باشد، اینکه این پیامد خوب باید برای چه کسی باشد (خود فرد یا جامعه) بستگی به آرای مختلفی دارد که در میان پیامدگرایان اخلاقی وجود دارد. نیز بر اساس اخلاق وظیفهگرا (deontologist) (که نا پیامدگراست) عملی خوب است که مطابق وظیفه باشد و بر اساس این تلقی از اخلاق، ما مامور به وظیفهایم و نه نتیجه.
4. با این حال توجه به این نکته بایسته است که عملی واحد هم میتواند از سوی وظیفهگرایان، اخلاقی یا غیر اخلاقی شمرده شود و هم از سوی پیامدگرایان. مثلا خودکشی میتواند از سوی هر دو گروه غیر اخلاقی شمرده شود.
5. حرص و طمع و تلاش بیوقفه برای افزودن سرمایه از طریق گسترش کار تجاری، از اصول قطعی و دائمی اخلاق کار تجاری است (این اصل را زین پس «اصل اخلاق کار تجاری» مینامیم). از سوی دیگر، در اخلاق سنتی همهی ادیان و مذاهب، بر پرهیز از حرص و طمع سخن رفته است و گنج حقیقی، قناعت دانسته شده است. بر این اساس، تعارضی میان اخلاق سنتی و اصل اخلاق کار تجاری ایجاد میشود. آیا این تعارض رفع شدنی است؟ توصیهی اخلاق سنتی، توصیهای ایدهآل و اصل اخلاق کار تجاری، اصلی واقعی است.
6. شاید یکی از راهحلها این باشد که با به رسمیت شناختن اصل اخلاق کار تجاری، کوشش شود که از فجایعی که ممکن است این اصل بیافریند جلوگیری شود. به تعبیر دیگر تلاش در اخلاق تجارت نه مخالفت از منظری ایدهآل با اصل اخلاق کار تجاری باشد بلکه صرفا مخالفت با مواردی از اِعمال آن اصل باشد که به سود جویی محض بدون در نظر گرفتن مصالح اجتماع میانجامد.
7. اصل اخلاق کار تجاری، از آنجا که به سرمایهاندوزی بی پایان دعوت میکند، اصلی مستعد ویرانی مصالح جامعه است. زیرا بنا بر این اصل، اگر سرمایه با تولید کالایی تامین شود که برای جامعه مضر است اما ضرر آن به نحوی است که سرمایهدار قانونا با مشکلی مواجه نمیشود، تولید آن کار رواست. راه مناسب مقابله با اینگونه سودجوییهای مضر، دعوت به ترک کلی اصل اخلاق کار تجاری نیست. در فقه اسلامی، احتمالا ملهم از برخی احادیث، مستحب است که اگر کاسب قوت یک روز خود را به دست آورد مغازهی خود را تعطیل کند (برای نمونه نگا: شرح لمعه، باب مکاسب)، چنین توصیهای به گواه تاریخ تجارت اسلامی هیچگاه حتی از سوی متدینترین کاسبان عملی نشد و همین، گواه تاریخی خوبی است بر این مطلب که نفی اصل اخلاق کار تجاری میسر نیست. راه مناسب، اگر چنین راهی وجود داشته باشد، میتواند این باشد که محققانِ اخلاق تجارت بکوشند تا این نکته را موجه نمایند که در دراز مدت سود تاجر به این است که کالای او دارای کیفیت بوده و مفید به حال اجتماع باشد. به تعبیر دیگر بکوشند تا رعایت مصالح اجتماع را به همان سودگرایی تاجر گره بزنند.
- اخلاق در فعالیتهای بازرگانی و اقتصادی (Business Ethics)
در دنیای تجارت و بازرگانی حسب شرایط موجود رقابت وجود دارد و هر شرکت سعی دارد نسبت به رقبای خود وضعیت بهتری را احراز نماید. درگیرودار فعالیتهای تولیدی وبازرگانی تصمیمات مختلفی اتخاذ میشود واقدامات گوناگونی صورت میگیرد ولی فعالان در این عرصه اهم از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان همدیکر را تحت نطر دارند و کارها و فعالیتهای خارج از قاعده و اصول شناختهشده را مذموم و غیرقابل قبول میدانند. در هر جامعه بر اساس شرایط همان جامعه دیدگاههای حاکم و استانداردهایی در خصوص رفتار درست ونادرست وجود دارد که از آن به اخلاق تعبیر میشود. همین معنی اخلاق به عنوان اخلاق بازرگانی و تجارت (Business Ethics) در فعالیت های بازرگانی و تولیدی حاکم است .
مفهوم دیگری که در فعالیتهای تولیدی و بازرگانی وجود دارد شیاری و تقلب (Fraud) است. شیادی به معنی زیر پا گذاشتن قوانین و یا رعایت نکردن اصول وقوانین جاری است. در شیاری ملموس، عینی و قابل استفاده به ابزار مادی است مثل استفاده از موارد دامی در تولید بیسکویت مورد استفادة مردم ویا تعیین تاریخ تولید یک کالا در تاریخی در آینده که در آن تاریخ کالا در بازار مورد استفاده است . ولی در کار غیراخلاقی نرمها واستاندارهای متداول و مورد قبول عامه رعایت نمیشود و از آنها انحراف ایجاد میگردد. خلافهای اخلاقی اغلب بصورت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 97
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد گرمسار
موضوع:
نقش ترویج در توسعه تعاونیهای تولید خاصل زارعان خرده پا
استاد:
مهندس مینایی
دانشجو:
سمیه باقری
تابستان 1387
نقش ترویج در توسعه تعاونیهای تولید
خاص رارعان خرده پا
تقدیم به پدر و مادر عزیزم که یاری دهنده و پشتیبان من در تمامی مراحل زندگیام بودهاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
خرده اقلیم (میکروکلیمایت)
به قسمتی از یک اقلیم گفته میشود که دارای شرایط آب و هوایی کاملاً یکسانی میباشد. در مناطقی که با خرده اقلیم مواجه هستیم عموماً عوارض جغرافیایی وجود ندارند. در ضمن واضح است که همیشه مساحت خرده اقلیم کوچکتر از منطقه اقلیمی میباشد.
نکته: گاهی اوقات در شهرهای بزرگ چند خرده اقلیم وجود دارد.
اشعههای منعکس شده از ساختمانها به آسمان
قسمتی از اشعههای تابیده شده از خورشید توسط سطوح مختلف ساختمانها منعکس میشوند که این مسأله نقش بسزایی را در دفع حرارت از ساختمان به عهده دارد. بدین معنی که میتوان مثلاً در مناطق گرم و خشک جدارههای خارجی بنا را از مصالح با رنگ و روشن و به صورت صاف و صیقلی انتخاب کرد تا حرارت کمتری به ساختمان منتقل شود.
اشعههای منعکس شده از زمین با طول موج بلند
سطح کره زمین از مصالح گوناگون تشکیل شده است که رفتار هر یک از این سطوح در برابر تابش پرتوهای خورشیدی متفاوت است. برخی از این مصالح اکثر پرتوهای دریافتی را منعکس میکنند و برخی دیگر اکثر این پرتوها را به خود جذب میکنند و باعث بالا رفتن دمای خود میشوند.
رطوبت
یکی از عوامل اقلیمی که در نوع اقلیم هر منطقه نقش مهمی دارد میزان رطوبت در هوای آن منطقه میباشد. رطوبت موجود در هوا با توجه به خاصیت آب که ظرفیت گرمایی ویژه بالایی دارد میتواند در کاهش یا افزایش دمای محیط، اختلاف دمای کم یا زیاد بین شب و روز و کلاً شرایط آسایش انسان بسیار مؤثر باشد.
اساساً آب به سه حالت در طبیعت دیده میشود (جامد، مایع و گاز). منظور از رطوبت میزان بخار آب موجود در هوا میباشد. جالب توجه است که بخار آب بخشش بسیار کوچکی از کل هوا (آتمسفر) میباشد (حدوداً 2 درصد). اما از لحاظ تأثیرگذاری در شرایط آب و هوایی تأثیر بسیار قابل توجهی دارد. زیرا رطوبت موجود در هوا در میزان تابش اشعه خورشیدی و تشعشع زمینی بسیار مؤثر است. اگر میزان رطوبت در هوا بالا باشد، بخشی از تابش اشعههای خورشیدی منعکس شده و به منطقه مورد نظر نمیرسند.
همانطور که گفته شد در مبحث اقلیم و هواشناسی آنچه حائز اهمیت است مبادلات انرژی گرمایی در مواقع تغییر حالت آب میباشد. بدین صورت که مثلاً وقتی آب در حال تبخیر شدن است نیاز به انرژی گرمایی دارد. این انرژی را از محیط اطراف کسب میکند که این امر در اقلیم گرم و خشک بسیار اهمیت دارد. زیرا آب گرمای محیط اطراف و همچنین سطح بدن انسان را گرفته و تبخیر میشود که موجبات خنک شدن محیط و بدن انسان را فراهم میکند.
اکثر رطوبت موجود در هوا در لایههای نزدیک به زمین میباشد و با افزایش ارتفاع، میزان بخار آب موجود در هوا به شدت افت میکند. بالاخص از ارتفاع 5000 متر به بالا کاهش میزان رطوبت بسیار سریع و چشمگیر میباشد. در اکثر نقاط کره زمین میزان رطوبت تقریباً ثابت است که از سطح دریاها و اقیانوسها بخار شده و در سطح کره زمین پخش میشود که با فرآیند بارندگی دوباره به دریاها و اقیانوسها برمیگردد. این چرخه طی فصول مختلف تکرار میشود.
تقلیل دادن شدت بار
1- با استفاده از بادشکنها (بوته و گیاه، دیوارهای ضخیم آجری، کاشت درختان بلند با رعایت فواصل معلوم در نزدیکی بناها) میتوان از وزش مستقیم باد به ساختمان تا حدودی جلوگیری نمود.
2- با کاشت درخت به صورت ردیفبندیهای منظم و درختکاری پراکنده در بین آنها (از فاصلههای دور تا نزدیک ساختمان) از شدت باد به مقدار زیاد کاسته میشود. میزان این کاهش به 50 تا 66 درصد میرسد.
ساخت موانع آجری و یا دیوارهای خشتی و گلی ضخیم باید به گونهای باشد که در فصول گرم سال مانع از رسیدن بادهای خنککننده و نسیمهای ملایم به ساختمان نگردد.
3- در مناطق خشک کویری حرکت باد، ماسههای روان را به درون مناطق مسکونی میبرد که این مورد سلامت انسانها را به خطر میاندازد. برای کاهش مورد یاد شده باید به صورت کمربندی در اطراف روستاها و شهرها، درختان کاج را کاشت.
در شهر مرزی خواف این مورد به چشم میخورد.
4- در مناطق بادگیر باید دستانداز پنجرهها بیش از یک و نیم متر باشد تا کوران هوا و باد باعث اختلال در نظم زندگی و فضاهای داخلی ساختمانها نشود. در صورتی که حرکت بازشو پنجره، در جهت محور افقی باشد، وزش باد و کوران به میزان چشمگیری به داخل فضاها کنترل میگردد.
در میان این دانشمندان یک دانشمند اتریشی به نام «کوپن» یک تقسیمبندی ارائه کرده که امروزه تقسیمبندی وی یک از متداولترین سیستمهای تقسیمبندی اقلیمی در جهان میباشد. وی تقسیمبندی خود را براساس رشد و نمو انواع گیاهان تنظیم کرده است که عبارت است از:
اقلیم گرم و مرطوب
در این اقلیم فصل زمستان مشاهده نمیشود. به نحوی که میانگین دمای هوا در سردترین ماه سال بیش از 18 درجه سانتیگراد است. از ویژگیهای دیگر این اقلیم میزان بارندگی زیاد سالانه میباشد.
اقلیم گرم و خشک
این اقلیم آب و هوای بسیار خشکی دارد و میزان تبخیر و تعرق بیشتر از میزان بارندگی میباشد. نواحیای از کره زمین که محدوده این اقلیم قرار میگیرند عبارتند از: استپ عرض میانی، استپ عرض پایین، بیابان عرض میانی، بیابان عرض پایین.
اقلیم گرم و معتدل
در این اقلیم زمستان کوتاهی وجود دارد. اما در همین مدت کم هم به علت وجود رطوبت بالا در سطح زمین، سطح خاک یخ میبندد و پوششی از برف روی زمین تشکیل میشود. در این اقلیم میانگین دمای هوا در ماههای سرد سال بین 3- تا 18 درجه سانتیگراد است و میانگین دمای هوا در ماههای گرم سال حدود 10 درجه سانتیگراد میباشد.
اقلیم سرد و برفی
ویژگیهای بارز این اقلیم عبارت است از زمستانهای سرد و برفی، پوشیده بودن سطح زمین توسط برف و یخ به مدت چند ماه در سال، میانگین دمای سردترین ماه سال زیر 3- درجه سانتیگراد و میانگین دمای گرمترین ماه سال بالای 10 درجه سانتیگراد.
اقلیم قطبی
در این اقلیم تقریباً فصل تابستان وجود ندارد و ویژگی بارز آن آب و هوای بسیار سرد میباشد. این اقلیم دارای دو نوع عمده میباشد:
الف) اقلیم توندار با تابستان بسیار کوتاه
ب) اقلیم برف و یخبندان دائمی
نکته: در تقسیمات مختلف اقلیمی که توسط دانشمندان در طی سالهای گذشته ارائه شده عوامل زیر دخیل بودهاند:
1- عرض جغرافیایی منطقه
2- ارتفاع از سطح دریا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
اصطلاح مدیریت بیانگر فرآیند رهبری و هدایت همه سازمان یا بخشی از آن از طریق به کارگیری منابع سازمانی (انسان، سرمایه های مشهود و نا مشهود) برای دستیابی به اهداف و رسالت سازمان، می باشد.
اصول مدیریت شامل 1.برنامه ریزی 2.طرح ریزی 3.کنترل 4.به کار گیری 5.رهبری است.
بدیهی است هر سازمان اجتماعی برای نیل به اهدافی طراحی شده و با توجه به ساختارش نیازمند نوعی مدیریت است. یکی از پیامدهای مهم در هم ریخته شدن نظام ارزشی غرب حاکم شدن مکتب اصالت نفع بر روند فعالیتهای اقتصادی و تولید است .معتقدین به این مکتب یک عمل را تا آنجا درست قلمداد میکند. که برای فرد یا افرادی بیشترین خوشی و آسایش را به بوجود اورد به بیان دیگر ملاک درستی یک عمل نتایج آن است نه شیوه انجام آن عمل.
بخشی از مدیریت را میتوان از طریق مدیریت آموزش فرا گرفت و بخشی دیگر را ضمن کار باید آموخت در واقع بخشی را که با آموزش فرا گرفته میشود علم مدیریت است و بخشی را که موجب به کار بستن اندوختهها در شرایط گوناگون میشود هنر مدیریت می نامند. «به عبارتی دیگر سخن علم دانستن است و هنر توانستن .»
نظامهای فرعی جامعه:
براساس مدل تحلیلی نظام کنش پارسونز به عنوان یک کارکردگرای ساختاری در سازمان درونی جامعه چهار خرده نظام (نظام فرعی) تشخیص میدهد.
«اقتصاد» خرده نظامی است که کارکرد تطبیق (سازگاری) با محیط را از طریق کار، تولید و تخصیص، برای جامعه انجام میدهد. اقتصاد از این طریق محیط را با نیازهای جامعه تطبیق میدهد و در ضمن به جامعه کمک میکند تا خود را با این واقعیتهای بیرونی تطبیق دهد.
«سیاست» (یا نظام سیاسی) کارکرد دستیابی به هدف را از طریق پیگیری هدفهای اجتماعی و بسیج کنشگران و منابع در جهت این هدف انجام میدهد.
«نظام اعتقادی» کارکرد سکون و حفظ الگوهای فرهنگی را ازطریق انتقال فرهنگ (هنجارها و ارزشها) به کنشگران انجام میدهد. خانواده و آموزش و پرورش نمونه ای از این نظام هستند.
سرانجام کارکرد یکپارچگی را عرف اجتماعی انجام میدهد و همین عرف است که عناصر گوناگون سازنده جامعه را هماهنگ میسازد. (ریتزر ـ 1374 ـ ص 138)
گی روشه از عرف اجتماعی بنام اجتماع جامعگی یاد میکند. اجتماع جامعگی عرصهای از کنترل اجتماعی است که به همان اندازه که سرچشمه رضایت است میتواند منشأ اجبار نیز باشد.
با توضیحاتی که داده شد میتوان موضوع جامعه شناسی را از دیدگاه پارسونز بررسی کرد: پارسونز درباره جامعه شناسی دید روشنی دارد. تمامی جامعه کلی موضوع جامعه شناسی نیست زیرا اگر چنین بود جامعه شناسی میباید اقتصاد ـ سیاست روانشناسی اجتماعی یا انسان شناسی را هم دربرگیرد اما پارسونز بررسی تنها یک وجه جامعه را حق مشروع جامعه شناسی میداند و آن عبارتست از یکپارچگی یعنی اجتماع جامعگی. به نظر میرسد که وی اجتماعی جامعگی را با مفهوم همبستگی دورکیم و با دو نوع همبستگی مکانیکی و ارگانیکی او یکی میداند. با این وصف پارسونز شاید بیش از هر جامعه شناس معاصر دیگری به سنت جامعه شناسی دورکیم نزدیک است.
نظام مبادله:
اجتماع جامعگی که جامعه شناس آن را به عنوان نظام کنش مطالعه میکند از استقلال نسبی برخوردار است. در عین حال نظامی باز است که روابط کنش متقابل با محیطش دارد و شبکه مبادلات پیچیدهای میان اجتماع جامعگی و سه خرده نظام دیگر (اقتصاد، سیاست و نهادهای جامعه پذیری) وجود دارد.
پارسونز به دو بعد از این شبکه مبادلات توجه بیشتری نشان میدهد. نخست با الهام گرفتن از نظریه اقتصادی به ویژه نظریه لئونتیف، پارسونز تصور میکند که میتواند مبادله میان هر زوج از نظامهای فرعی را بصورت جدول «دادهها و ستاندهها» بیان کند. بدین معنی که هر نظام فرعی محصول کارش را در برابر محصولات سایر نظامهای فرعی مبادله میکند.
دوم، پارسونز اهمیت نظری وسایل مبادله در یک نظام مثل جامعه را گوشزد کرده است. یک چنین نظامی را نمیتوان بدون وجود نمادهایی که ارتباط و مبادله از گذر آنها میسر میشود ساخت. پارسونز برای این کار از تحلیل اقتصادی کمک میگیرد. او پول را به عنوان مدل بکار میبرد. اما وی به تحلیل اقتصاددانان چهره و دورنمایی جدید و ابتکاری میبخشد نخست آنکه او پول را به عنوان پیوندی میان اقتصاد و جامعه توصیف میکند و همچنین برخصلت نمادین پول که آن را با زبان قابل قیاس میداند تاکید میکند. پول نمادی است از ارزش یک چیز یا یک خدمت و کار و در عین حال وسیله مبادلة اقتصادی.
بر همین اساس پارسونز نتیجهگیری میکند که بطور منطقی باید در هر یک از سه نظام فرعی دیگر وسیله مبادلهای یافت که نقشی مشابه پول ایفا کند. در درون نظام سیاسی «قدرت» است که این نقش را ایفا میکند.
در اجتماعی جامعگی «نفوذ» وسیله مبادله است. نفوذ عبارتست از توانایی جلب هواداری ، تائید و تصدیق یا وفاداری دیگری از راه برانگیختن.
چهارمین وسیله مبادله را پارسونز پای بندی به ارزشها و هنجارها مینامد. با همین پای بندیهاست که عناصر فرهنگ به واقعیت اجتماعی مبدل شده و وارد مدار روابط مبادلهای میشود.
کارکرد این چهار وسیله مبادله است که جریان بی وقفة آنچه را پارسونز «منابع» درونی جامعه مینامد تأمین میکند.
باید اضافه کنیم که پارسونز این مدار گسترده کنش متقابل و مبادله را «پویایی تعادل اجتماعی» مینامد. با این اصطلاح ظاهراً متناقض، پارسونز میخواهد خاطرنشان کند که جامعه نیز مانند نظام کنش در تکاپوی دائمی است. حرکت و جنبش طبیعت جامعه است زیرا تار و پود آن از کنشهای متقابل سرشته شده است.
نظام فرهنگی:
پارسونز فرهنگ را نیروی عمدهای میانگاشت که عناصر گوناگون جهان اجتماعی یا به تعبیر خودش، نظام اجتماعی، را به هم پیوند میدهد. فرهنگ این خاصیت ویژه را دارد که کم و بیش میتواند بخشی از نظامهای دیگر شود. بدین سان که فرهنگ در نظام اجتماعی بصورت هنجارها و ارزشها تجسم میِیابد و در نظام شخصیتی ملکه ذهن کنشگران میشود. اما در عین حال وجود جداگانهای نیز برای خود دارد. فرهنگ از آنجا که بسیار نمادین و ذهنی است به