لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
رشد اخلاق در نوجوانان و جوانان
تحقیقات نشان می دهند ۷۰ درصد رشد شخصیت فرد تا سن ۶ سالگی شکل می گیرد. ولی بیشتر خانواده ها تصور می کنند که فرزندشان تا زمانی که در سن کودکی به سر می برد، چیزی متوجه نمی شود و به اصطلاح می گویند: «بچه است» و متأسفانه تربیت وی را به سنین نوجوانی موکول می کنند که آن زمان بسیار دیر است.
در واقع اصلی ترین و اساسی ترین نهادی که در پرورش و رشد اخلاقی، تربیتی و شخصیتی فرد نقش دارد خانواده است که توجه تام والدین به این موضوع از ضروریات است. رشد اخلاقی به معنای درونی کردن قواعد، قوانین، هنجارها و ارزش های مرتبط با چگونگی رفتار و تعامل فرد بین خود و دیگران است و اینکه فرد خوب و بد، باید و نباید را بیاموزد، ضروری است که نوجوان اخلاقی فکر کند، حس کند و اخلاقی عمل کند که در این میان خانواده نقشی اساسی دارد.محققین بر این باورند که از دوران کودکی چنانچه احساس همانندی با والدین در فرد تقویت شود، هر گاه مرتکب خطایی شود خود را ملامت کرده و می کوشد از تکرار خطا اجتناب کند. نوع الگویی که والدین به کودک ارائه می کنند و نوع نظم و انضباطی که توسط والدین اعمال می شود بر چگونگی شکل گیری هویت و وجدان کودک، نوجوان و جوان مؤثر است. روانشناسان معتقدند وجدان اخلاقی و رشد اخلاقی نه تنها متأثر از دیگران است بلکه ناشی از پویایی درونی شخص، خصوصیات خلقی و تعامل ویژگی های درونی با تأثیرات بیرونی است.
رشد اخلاق در نوجوان و جوان از طریق ارائه الگوهای بحث و گفت وگوی والدین و مربیان با فرد است. روانشناسان بر این باورند: از طریق بحث و گفت وگوها است که فرد می تواند سطح رشد اخلاقی را به سطح والاتری ارتقاء دهد.
والدین و مربیانی که دارای مهارت های گفت وگو در مسائل ارزشی و اخلاقی با نوجوان و جوان هستند، تأثیرات شگرفی بر رشد وجدان اخلاق آنان بر جای می گذارند.
رشد اخلاقی در نوجوان و جوان، در خانواده و در ارتباط عاطفی والدین شکل می گیرد و گذشت کردن و احساس همدردی با آنها تأثیر مثبتی بر رشد اخلاقی آنها خواهد گذاشت. وقتی رفتار بزرگسالان همراه با فداکاری باشد، زمینه خوبی برای ایجاد احساس اخلاق مثبت در آنها فراهم می شود. به طور معمول افراد در سنین ۱۰ تا ۱۲ سالگی در آستانه نوجوانی به افراد دیگر بخصوص بیماران، معلولان و افراد محروم و ستمدیده جامعه احساس همدردی پیدا می کنند و تمایل به کمک و یاری رساندن به آنها دارند، این احساس اگر توسط والدین و مربیان مورد تقدیر و ستایش قرار گیرد، در ادامه جوانی و زندگی آینده تشدید شده و زمینه ساز اندیشه های انسان دوستانه قرار می گیرد.
از سوی دیگر گذشت کردن که یک تمایل غیرخودخواهانه و از سر انسان دوستی نسبت به دیگران است تأثیر مثبتی بر رشد اخلاقی نوجوان و جوان می گذارد.در شرایطی که نوجوان ها عموماً خود مرکزبین و تا اندازه ای خود خواه هستند وقتی که رفتار بزرگسالان همراه با فداکاری باشد، زمینه خوبی برای ایجاد احساس اخلاقی مثبت در آنان فراهم می کند. بی جهت نیست که همه ادیان الهی و تمام عرفا و حکما و مربیان بزرگ، همگان را به چنین رفتاری توصیه کرده اند. به طور کلی برای تقویت اخلاق مثبت در جوان بایستی نگاه صرفاً سنتی به جوان را متحول کرد و با دیدگاهی مدرن به پرورش اخلاق نوجوان و جوان پرداخت. به عبارت دیگر فقط با نصیحت و سخنرانی نمی توان از بسیاری نوآسیب های جامعه جلوگیری کرد. محققین بر این باورند رشد احساس، هیجان، خشم و محبت، اعتماد به دیگران و حس کنجکاوی ویژگی های اخلاقی فرد را می سازد. در سنین ۱۸-۶ سالگی دوره ای است بسیار حساس که شخصیت فرد حالت ژلاتینی دارد و بحث هویت جوی مطرح است. هویت جنسی، فکری، عاطفی و اقتصادی و... نوجوان بایستی به آنها پاسخ دهد. در این میان نیازمند یک راهنمای دلسوز و دانا می باشد که با راهنمایی های خردمندانه اش، شخص را رهبری کرده تا مسیر صحیحی را در زندگی انتخاب کند. از سوی دیگر برخورد والدین در برابر خطای نوجوان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
به عنوان نمونه، رفتار والدین در برابر سیگار کشیدن نوجوان نبایستی همراه با خشونت و محرومیت از محبت باشد که در این روش والدین محبت خود را از نوجوان بازمی دارند و با بی اعتنایی یا خشونت رفتار می کنند که در این حالت احتمال لجبازی و گرایش نوجوان به آن عمل بیشتر خواهد شد.
دانیل هارت، روانشناس بر این باور است: «اخلاقیات از یک سو نمایانگر فداکاری و گذشتن فرد از برخی منافع خود به سوی مصالح دیگران است و از سوی دیگر در پیش گرفتن خردمندانه ترین راهی که دستیابی به مصالح روشن بینانه فرد را امکان پذیر می کند.»
درونی شدن رفتار اخلاقی، در خودانگاره و احساس هویت نوجوان و جوان است تنها کسانی که اعتقادات اخلاقی آنها بخش مهمی از هویت و ساختار شخصیتی شان شده رفتاری خلاف اخلاق را پشت پا زدن به هویت خود محسوب می کنند و از چنین کاری اجتناب می ورزند. رشد وجدان از دوره پیش دبستانی شروع می شود؛ یعنی زمانی که کودک هنجارهایی را برای رفتار قابل قبول در ذهن خود ایجاد می کند. پس دوره کودکی و نوجوانی دورانی است با اهمیت و توجه به آن ضروری تر و با اهمیت تر.
جوان و اخلاق اسلامى
اخلاق جوان مقتضى صلاح و فساد هر جامعه است . یعنى اصلاحات هر جامعه مبتنى بر افکار و ایده نسل جوان آن جامعه استوار است ، بنابراین جوانان هر جامعه هر گاه از اصلاح و سداد، و پاکدامنى برخوردارند آحاد آن جامعه ممکن است از صلاحیت و شایستگى بیشترى برخوردار باشند و هر گاه جوانان آلوده و آزاد و یله و رها باشند، فساد و فحشاء جنایت و اعتیاد بیشترى به انواع مواد مخدر در آن جامعه شایع و فراوان مى گردد. جوان و کنترل غرائز: غرائز در بشر همچون همه موجودات جزء ذات و خلقت او است ، اما انسان در اعمال غرائز بى حد و مرز است . به هر چه که تمایل پیدا کردند هیچ رداع و مانعى سر راه خود نمى بینند، و خود را به مطلوب خویش مى رساند. لکن بهائم و چهارپایان و هر حیوان دیگر بر مبناى تکوین و فطرت هرگز از مرز خود تجاوز نمى کند، مگر به هدایت و راهنمائى انسانها نسبت به دیگر نوع خویش تجاوز جنسى مى نمایند. این شعور در آنان حاکم است که هر نوع از حیوانات با هم نوع خویش مى پردازد. اما انسان که غریزه به جنس مخالف خود در او باید با اندازه اى خاص اعمال شود، و از هر گونه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
راستگویى و دروغگویى در فلسفه اخلاقعلى(ع) در خطبه عید غدیر خود که خوب است آن را خطبه غدیریه بنامیم به تفسیر و تحلیل این رویداد عظیم تاریخ پرداخت. معرفى این خطبه که در گوشه و کنار برخى از کتابهاى ادعیه و روایت در غربت به سر مى برد و بررسى سند و کتابشناسى آن و شرح پاره هایى از آن، موضوع این جستار است.
اشارت ممکن است افراد بسیارى در طول تاریخ از حادثه غدیر و اهمیت آن سخن گفته و از آن تعاریفى ارائه داده باشند، اما هیچ یک از این سخنان نمى توانند بیانگر عظمت و شکوه غدیر باشد، زیرا تنها کسانى مى توانندتعریف جامع از وقایع و حوادث عرضه نمایند که خود پدید آورنده آن باشند. تنها زیبنده خدا، پیامبر(ص) و على(ع) است که غدیر را به بهترین شکل معرفى نمایند. پیامبر به دستور خداوند سبحان حادثه غدیر را در میان دو نزول قرآنى قرارداد: ابتدا فرمود: یاایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک، و افزود: وان لم تفعل فما بلغت رسالته(مائده،67) و پس از معرفى على(ع) به وسیله پیامبر(ع) با جمله من کنت مولاه فهذا على مولاه، خدا نیز فرمود: الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتى ورضیت لکم الاسلام دیناً(مائده،3)؛ یعنى واقعه غدیر، اکمال دین، اتمام نعمت و موجب رضایت و خوشنودى خداست و روز غدیر ظرف زمانى این ارزشها معرفى کرد.على(ع) نیز در خطبه عید غدیر خود که خوب است آن را خطبه غدیریه بنامیم به تفسیر و تحلیل این رویداد عظیم تاریخ پرداخت. معرفى این خطبه که در گوشه و کنار برخى از کتابهاى ادعیه و روایت در غربت به سر مى برد و بررسى سند و کتابشناسى آن و شرح پاره هایى از آن، موضوع این جستار است. 1) متن خطبه غدیریه الحمدللّه الذى جعل الحمد من غیر حاجة منه الى حامدیه طریقاً من طرق الاعتراف بلاهوتیته وصمدانیته وربانیته وفردانیته، و سبباً الى المزید من رحمته ومحجةً للطالب من فضله و کمنّ فى ابطان اللفظ حقیقة الاعتراف له، بانه المنعم على کل حمد باللفظ وان عظم واشهد ان لااله الا اللّه وحده لاشریک له، شهادةً نُزِعت عن اخلاص الطوى و نطق اللسان بها عبارة عن صدق خفّى،انه الخالق البارئ المصور، له الاسماء الحسنى، لیس کمثله شیئ، اذ کان الشیئ من مشیته، فکان لایشبهه مکوّنه. واشهد ان محمّداً عبده ورسوله استخلصه فى القِدَم على سائر الامم على علم منه، انفرد عن التشاکل والتماثل من ابناء الجنس، وانتجبه آمراً وناهیاً عنه، اقامه فى سائر عالمه فى الاداء مقامه اذ کان لاتدرکه الابصار ولاتحویه خواطر الافکار ولاتمثله غوامض الظنن [الظنون] فى الاسرار لااله الا هو الملک الجبّار. قرن الاعتراف بنبوته بالاعتراف بلاهوتیته واختصه من تکرمته بما لم یلحقه فیه احد من بریّته، فهو اهل ذلک بخاصّته وخلّته، اذ لایختص من یشوبه التغییر ولایخالل من یلحقه التظنین وامر بالصلاة علیه مزیداً فى تکرمته وطریقاً للداعى الى اجابته، فصلى اللّه علیه و کرّم وشرّف و عظّم مزیداً لایلحقه التنفید ولاینقطع على التأبید. وان اللّه تعالى اختص لنفسه بعد نبیّه(ص) من بریته خاصةً علاهم بتعلیته وسمّاهم الى رتبته وجعلهمالدعاة بالحق الیه والادلاء بالارشاد علیه لقرن قرنٍ وزمن زمنٍ، انشأهم فى القِدم قبل کل مَذْرَوٍّ و مَبْرُوٍّ انواراً انطقها بتحمیده والهمها شکره و تمجیده وجعلها الحجج على کل معترف له بملکة الربوبیة وسلطان العبودیة واستنطق بها الخرسات بانواع اللغات بخوعاً له، فانه فاطر الارضین والسماوات، واشهدهم خلقه، وولاّهم ما شاء من امره، جعلهم تراجم مشیته والسن ارادته عبیداً لایسبقونه بالقول وهم بامره یعملون، یعلم ما بین ایدیهم وما خلفهم ولایشفعون الا لمن ارتضى وهم من خشیته مشفقون، یحکمون باحکامه ویستنّون بسنته ویعتمدون حدوده ویودّونفرضه ولم یدع الخلق فى بُهم صُمّاً ولافى عمیاء بکماء، بل جعل لهم عقولاً مازجّت شواهدهم وتفرقت فى هیاکلهم وحقّقها فى نفوسهم واستعبدلها حواسهم فقرر بها على اسماع ونواظر وافکار وخواطر، الزمهم بها حجته واراهم بها محجته وانطقهم عما شهد [تشهد] به بالسن ذَرِبة بما قام فیها من قدرته وحکمته وبین عندهم بها لیهلک من هلک عن بیّنة ویحیى من حىّ عن بیّنة وان اللّه لسمیع علیم[انقال، 42] بصیر شاهد خبیر. ثم ان اللّه تعالى جمع لکم معشر المؤمنین فى هذا الیوم عیدین عظیمین کبیرین، لایقوم احدهما الا بصاحبه، لیکمل عندکم جمیل ضعه [ضیعته] ویقفکم على طریق رشده ویقفو بکم آثار المستضیئین بنور هدایته ویشملکم منهاج قصده و یوفر علیکم هنیأ َ رفده، فجعل الجمعة مجمعاً ندب الیه لتطهیر ما کان قبله وغسل ما کان اوقعته مکاسب السوء من مثله الى مثله وذکرى للمؤمنین وتبیان خشیة المتقین ووهب من ثواب الاعمال فیه اضعاف ما وهب لاهل طاعته فى الایام قبله وجعله لایتم الا بالایتمار لما امر به، والانتهاء عما نهى عنه، والبخوع بطاعته فیما حثّ علیه وندب الیه فلا یقبل دیناً الا بولایة من امر بولایته ولاتنتظم اسباب طاعته الا بالتمسک بعصمه وعصم اهل ولایته. فانزل على نبیه(ص) فى یوم الدوح ما بیّن به عن ارادته فى خلصائه وذوى اجتبائه وامره بالبلاغ و ترک الحفل باهل الزیع والنفاق وضمن له عصمته منهم، وکشف من خبایا اهل الریب وضمائر اهل الارتداد ما رمز فیه، فعقله المؤمن والمنافق، فاعزّ معزّ وثبت على الحق ثابت، وازداد جهلة المنافق وحمیة المارق ووقع العَض على النواجد والغمز على السواعد. ونطق ناطق و نعق ناعق ونشق ناشق و استمر على مارقیته، ووقع الادغان من طائفه باللسان دون حقائق الایمان ومن طائفة باللسان وصدق الایمان، وکمّل اللّه دینه واقر عین نبیه(ص) والمؤمنین والمتابعین، وکان ما قد شهده بعضکم وبلغ بعضکم وتمت کلمة اللّه الحسنى على الصابرین ودمّر اللّه ما صنع فرعون وهامان وقارون وجنوده
[هم] وما کانوا یعرشون وبقیت حثالة من الضلال لایألون الناس خبالاً یقصدهم اللّه فى دیارهم ویمحو اللّه آثارهم ویبید معالمهم ویعقبهم عن قرب الحسرات ویلحقهم بمن بسط اکفهم ومد اعناقهم ومکنهم من دین اللّه حتى بدلوه ومن حکمه حتى غیّروه وسیأتى نصراللّه على عدوّه لحینه واللّه لطیف خبیر وفى دون ما سمعتم کفایة وبلاغ. فتاملوا ـ رحمکم اللّه ـ ما ندبکم اللّه الیه وحثّکم علیه واقصدوا شرعه واسلکوا نهجه ولاتتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله. ان هذا یوم عظیم الشأن، فیه وقع الفرج، ورفعت الدرج، ووضحت الحجج وهو یوم الایضاح والافصاح عن المقام الصراح ویوم کمال الدین و یوم العهد المعهود ویوم الشاهد والمشهود ویوم تبیان العقود عن النفاق والجحود، ویوم البیان عن حقائق الایمان، ویوم دحر الشیطان، ویوم البرهان، هذا یوم الفصل الذى کنتم توعدون، هذا یوم الملاء الاعلى الذى انتم عنه معرضون، هذا یوم الارشاد، ویوم محسنة العباد، ویوم الدلیل على الرّداد، هذا یوم ابدى خفایا الصدور ومضمرات الامور، هذا یوم النصوص على اهل الخصوص، هذا یوم شیت، هذا یوم ادریس، هذا یوم یوشع، هذا یوم شمعون، هذا یوم الأمن والمأمون، هذا یوم اظهار المصون من المکنون، هذا یوم ابلاء السرائر، فلم یزل ـ علیه السلام ـ یقول: هذا یوم هذا یوم، فراقبوا اللّه ـ عزّ وجلّ ـ واتقوه واسمعوا له واطیعوه، واحذروا المکر ولاتخادعوه وفتّشوا ضمائرکم ولاتواربوه، و تقربوا الى اللّه تعالى بتوحیده، وطاعة من امرکم ان تطیعوه ولاتمسکوا الکوافر، ولایجنح بکم الغى فتضلوا عن سبیل الرشاد باتباع اولئک الذین ضلّوا واضلّوا، قال اللّه ـ عزّ من قائل ـ فىطائفة ذکرهم بالذم فى کتابه: "انا اطعنا سادتنا وکبرائنا فاضلونا السبیلا ربنا آتهم ضعفین من العذاب والعنهم لعناً کبیراً" [احزاب،67و68]،وقال اللّه تعالى: "واذ یتحاجون فى النار فیقول الضعفاء للذین استکبروا انا کنا لکم تبعاً فهل انتم مغنون عنّا من عذاب اللّه من شئ قالوا لو هدانا اللّه لهدیناکم"1. افتدرون الاستکبار ماهو؟ هو ترک الطاعةلمن امروا بطاعته، والترفع على من ندبوا الى متابعته والقرآن ینطق من هذا عن کثیر، ان تدبّره متدبّر، زجره ووعظه، واعلموا ایها المؤمنون انّ اللّه ـ عزّ وجلّ ـ قال: "ان اللّه یحب الذین یقاتلون فى سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص" [صفّ،4]، اتدرون
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
پیامبر و اخلاق
پیامبر اکرم مصداق زیبایی اخلاقی در اسلام هستند و برای آنکه بتوان به خوبی و شایستگی ویژگیها و خصوصیات اخلاقی ایشان را الگو قرار داد، باید به شناختی عمیق از آن حضرت نائل شد . محمد عمومی پژوهشگر پژوهشکده باقرالعلوم در گفتگو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: در دین اسلام پیامبر اکرم(ص)، به عنوان الگو، درس های خداوند را برای ما که در کتاب قرآن از طرف خداوند فرستاده شده است، بیان کرد و خود نیز معلم این کتاب آسمانی شد، وظیفه ما این است که از پیامبر)ص) سرمشق بگیریم، هر شخصی که حضرت و خصوصیات اخلاقی ایشان را بشناسد خود را از جهت معرفت و اخلاق کامل کرده است. وی افزود: در گام اول از الگو قرار دادن رفتار پیامبر(ص)، در زندگی این امر مستلزم آن است که همه ابعاد وجودی ایشان برای ما قابل درک باشد و هنگامی که عمق وجودی پیامبر اکرم(ص) شناخته شد به طور ناخودآگاه تمام رفتارها شبیه رفتار پیامبر می شود لذا موضوع شناخت ویژگی های اخلاقی پیامبر(ص) بسیار مهم است. محمد عمومی با تأکید بر ضرورت شناخت پیامبر خوش خلقی را یکی از ویژگیهای بارز و ارزشمند آن حضرت عنوان کرد و یادآور شد: در مرحله بعد از شناخت خصوصیات اخلاقی پیامبر(ص)، ابعاد خوش خلقی از نظر مفهومی باید مورد بررسی قرار گیرند تا مصداقهای آن دچار اشتباه نگردند تا بدانیم که آیا تبسم داشتن بر لب خوش خلقی محسوب می شود یا اینکه معنای عمیق تری دارد. وی با اشاره به اینکه درون زیبا، و سیره و باطن نیک داشتن در بروز حسن خلق مؤثر است، تصریح کرد: با توجه به اینکه پیامبر اکرم(ص) درونی زیبا داشتند و بعد از شناخت این مطلب و روشن شدن قضیه، اراده و عزم مهم است هنگامی که شخص اراده و عزم می کند که پیامبر را الگوی خود قرار دهد آنگاه می تواند موفق باشد در واقع تا زمانی که اراده قوی وجود نداشته باشد کسی قادر نیست پیامبر را به عنوان الگو برای خود در نظر داشته باشد. وی گفت: در زمانی که پیامبر اکرم(ص) زندگی می کردند چه بسیار افرادی بودند که ایشان را به طور کامل می شناختند اما به این دلیل که اراده بهره گیری از حضرت را نداشتند هرگز نتوانستند پیرو بوده و در برخی موارد حتی گمراه نیز شدند و همچنین برعکس این قضیه نیز وجود داشت. وی با اشاره به مرحله بعدی از شناخت خوش خلقی پیامبر(ص)، اظهار داشت: مسئله دیگری که در زمینه شناخت بعد خوش خلقی پیامبر الزامی است مسئله استمرار و یک نوع نظارت و در اصل مراقبت از این ویژگی است که در مراحل بالا بدست آمده است بکارگیری و بهره مندی از این صفت نیازمند استمرار و محافظت از آن است. وی با اشاره به آثار بهره مندی از خوش خلقی، یادآور شد: اگر چنانچه قدم به قدم ویژگی خوش خلقی به کار گرفته شد، آثار فراگیر فراوانی در وجود فرد ظاهر می شود که در درونش آرامش ایجاد کرده، به او وسعت وجود بخشیده و وجودش را دریا دل می کند.
اخلاق نیکو از ویژگی های یک دوست خوب است. ( 3 )
تاریخ و ساعت : ۲۷ آبان ۱۳۸۵ - ۶:۲۳
کد خبر : 4294
7- اخلاق نیکو حسن خلق آن است که فرد به اخلاق و صفات پسندیده انسانی و اسلامی مزین شده باشد و به خوی خوش و اخلاق نیکو اعمال و کردار خود را تطبیق دهد و نحوه برخورد و روابط خود را با دیگران تنظیم کند. اهمیت این خصیصه به قدری است که خداوند تبارک و تعالی پیامبرش را چنین توصیف کرده: وَ اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم ( سوره قلم ، آیه 4 ) ای پیامبر در حقیقت تو به خلقی نیکو و عظیم آراسته ای . از سوی دیگر آن حضرت نیز هدف از بعثت خود را اتمام مکارم اخلاق معرفی فرموده است که : بُعِثتُ لِاُتَمَّمَ مَکارِمَ الاَخلاق و ارزش بشر را به پنج چیز دانسته است : دین ، عقل ، حیا ، حسن خلق و ادب. یکی از ویژگی های دوستان شایسته ، داشتن اخلاق نیکو است. زیرا آنان که پیمان رفاقت و انس و محبت با دیگران بسته و دست محبت یکدیگر را برای یک دوستی پایدار فشرده اند، تنها با اخلاق نیکو و خوش رفتاری است که می توانند دوستی هایشان را حفظ و تقویت کنند. مولای آزادگان جهان حضرت علی بن ابیطالب ( ع) فرمود: من در شگفتم از کسانی که اشیاء و بردگان را با مال خویش می خرند ولی افراد آزاده و اشخاص را نمی خرند. پرسیدند یا علی چگونه می شود آزادگان را خرید؟ فرمود: با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست مطالب:
مقدمه ....................................................................1
فرهنگ و اخلاقی اینترنتی ............................................2
نقش رایانه ....................................................................4
رایانه های خانگی ..........................................................5
نتیجه.............................................................................6 منابع.............................................................................9
مقدمه
با توجه به نفوذ گسترده ی اینترنت در سطح جوامع شهری و در میان خانواده های ایرانی الگوهای اخلاقی جدیدی درحال شکل گرفتن است .امروزه سواد رایانه ای,دانش دیجیتالی ,وبه تبع آن کاربرد گستردة اینترنت ,به ویژه در دهة اخیر,سبب شده خانواده ها و به طور کلی سیاست گذاران جامعه با چالش های گوناگونی در زمینة گستردة رایانه ها در مدارس، خانه ها مواجه شوند.
نهادهای آموزشی و تربیتی جامعه به ویژه" وزارت آموزش و پرورش " به لحاظ اهداف مصوب مسئولیت های سپرده شده ,باید برای حفظ سلامت تربیتی واخلاق شهروندی جامعه ,به ویژه جوانان و نوجوانان ,در دنیایی به گستردگی اینترنت تدابیر ویژه ای بیندیشند و تا حد امکان به دانش آموزان بیاموزند که استفاده از این شبکة عظیم جهانی نیازمند درک درستی از کاربری رایانه ای و اعمال کنترل صحیح و منطقی بر شبکه های اینترنتی است و این موضوع هرگز به معنی نفی این فناوری و نادیده گرفتن ویژگی های منحصر به فرد آن نیست.
امروزه در بیشتر جوامع پرسش های فراوانی دربارة رابطة میان دنیای اینترنت و آموزش های رسمی و غیر رسمی وجود دارد.مدیران ,معلمان و والدینی که شرایط استفاده از رایانه و به تبع آن شبکة جهانی اینترنت را برای عزیزان خود فراهم کرده اند,همیشه از خود می پرسند که چگونه باید از شگفتی های موجود در اینترنت بهره برد و با مفاسد موجود در شبکة جهانی اینترنت برخورد کرد؟
فرهنگ و اخلاق اینترنتی
پرسش های که امروزه در جوامع غربی نیز مطرح می شود و والدینی که نگران سلامتی روانی فرزندان خود هستند نیز به آنها معتقدند,این است که نباید خلوص ذاتی کودکان دستخوش پلیدی هایی شود که هیچ کنترل و اراده ای برای مهار آنها ندارند.آنچه امروزه در این مورد بیشتر نمود عینی دارد , سایت های غیراخلاقی و نیز سایت هایی هستند که برنامه یشان مملوء از ضرب و شتم و خشونت است.
بررسی در این موضوع به ویژه در فاصله سنی کاربران جوان و نوجوان و تاثیر متقابل آن ها بر هم تعمق بیشتری را می طلبد.
چگونه می توان جلو تبادل اطلاعات نادرست اینترنتی را گرفت؟
کدام ارگان یا سازمانی در این باره مسئولیت بیشتری را بر عهده دارد؟
چگونه می توان قوانین ملی و داخلی کشور را به گونه ای تدوین کرد که در حد مقدورات با پدیده های زشتی که در دنیای مجازی اینترنت به وجود آمده است, مقابله کنند؟در حالی که صاحبان انواع سایت ها سعی دارند با جذاب تر کردن دیدنی های سایت حتی با کمک تصاویرزشت و مستهجن به معرفی کالا و خدمات خود بپردازند.آنچه در این میان نابود می شود,روح ظریف و دنیای جوانان و نوجوانان است که در صورت عدم درک صحیح موقعیت فعلی به انحطاط فرهنگی جامعه منجر خواهد شد.یکی از نکات کاملا" قابل تعمق در سایت های اینترنتی این است که مقولة "جرم" منحصر به مکان خاصی نیست و ممکن است در هر گوشه ای از جهان اتفاق بیفتد و در اصطلاح می گویند که
"عمل مجرمانه" در محیطی مجازی آموزش داده می شود و گاه در محیط های مجازی اتفاق می افتد, اما عواقب آن در محیط های واقعی تجلی پیدا می کند و به راحتی قابل مشاهده و سنجش است.
مهم ترین و بارزترین ویژگی های اینترنت در مقایسه با سایر رسانه ها دوطرفه بودن ارتباط است.در بیشتر رسانه ها "ارتباطی یک طرفه"وجود دارد,مانند تلویزیون , روزنامه ها ,ویدئو و اما در اینترنت ارتباطی دائمی و دوطرفه وجود دارد.در واقع اینترنت هم"فرستنده" است و هم "گیرنده" وبرای کاربران همیشه حالت تعامل به ویژه از طریق اتاق گفت وگو(1) وجود دارد.
امروزه استعمارگران توجه زیادی به نفوذ سایت های مخرب در میان جوانان و نوجوانان دارند و مهم ترین هدفشان سوءاستفاده از نیازهای جنسی و روحی جوانان است, زیرا آن ها تمایل زیادی به رفع نیاز درونی خود دارند و واکنش هایی را که بروز می دهند, کمتر به ساختار روحی آنان در دوران طفولیت مرتبط است که حاصل آن طبیعتا" جز بی بند و باری ,فساد و .. نیست.ولی روی دیگر سکه را نمی توان نادیده گرفت, یعنی دنیایی از اطلاعات ,دانش,فناوری و از این رو این چراغ جادوئی (اینترنت)را باید در اختیار گرفت واز زشتی های آن حذر کرد.
برای این که فناوری اطلاعات و ارتباطات(2) در سطح جامعه رشد معقولی داشته باشد,باید بیش از هر چیز به فرهنگ آموزش وپرورش توجه کرد,زیرا فرهنگ کشور از طریق آموزش و پرورش آن شکوفا می شود.بنابراین برای تربیت شهروندانی معتقد,توانمند و خلاق با توجه به رویکردهای قدرتمند فناوری اطلاعات و ارتباطات چاره ای جز برنامه ریزی آموزشی و درسی پویا برای تربیت عوامل تولید و کاربران قدرتمند فناوری آینده که بتوانند زمینه های کار و اشتغال را توسعه دهند و توسعة پایدار را در سطح کشورهای جهان ایجاد کنند,نیست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
تربیت، اخلاق و تربیت اخلاقی
رابطه تربیت و اخلاق
در هم تنیدگی فرایند تربیت و اخلاق موجب شد که مرز مشخصی در گذشته میان این دو تصویر نشود و فرآیند تربیت با اخلاق همسان پنداشته شوند و اخلاقی بودن به مثابه تربیت یافتگی انگاشته شود چنان که غزالی چنین نگاشت: معنی تربیت این است که مربی، اخلاق بد را از آدمی بازستاند به دور اندازد و اخلاق نیکو جای آن بنهد.
خواجه نصیرالدین طوسی نیز چنین نوشت: تدبیت صناعتی است که از طریق آن مدارج عالیه انسانی فراهم می آید و پست ترین مراتب انسانی به کامل ترین رتبه خود می رسند. از سوی دیگر، جالب است بدانیم بسیاری از صاحب نظران تعلیم و تربیت اسلامی کمتر واژه تربیت را به کار برده اند و به جای آن از واژگان تعلیم، تعلم، تهذیب، تزکیه، تخلق به اخلاق، تأدیب، ریاضیات، تدبیر، سیاست و... بهره برده اند و این بدان جهت است که واژگان تربیت به معنای آموزش و پرورش متربی و به معنای برانگیختن و فراهم آوردن موجبات شکوفایی و رشد تمامی توانایی ها و شئون وجودی آدمی، در گذشته اصلا مصطلح نبوده و یا اخلاق و تربیت را غیرقابل تحقق می دانستند و یا این که باور داشتند تربیت بدون پرتوافکنی اخلاق امری ناصواب و بی سرانجام است.
براین اساس می توان گفت تربیت فرایندی است که با آموزه ها و یافته ها و با علوم بسیاری از آن جمله: زیست شناسی، روانشناسی، روانشناسی تربیتی، روانشناسی اجتماعی، جامعه شناسی، جامعه شناسی تربیتی، دین و فلسفه، اخلاق و... سروکار دارد و مبانی علمی، فلسفی و دینی خود را اذ این یافته ها و آموزه ها به دست می آورد و ملاحظات اخلاقی یکی از مبانی تربیت به شمار می آید که با توجه به آنها تربیت شکل می پذیرد بدین ترتیب می توان جایگاه فرآیند تربیت را در ارتباط با فرایند اخلاق به دست آورد و تفاوت این دو را واکاوید.
تربیت اخلاقی
پس از نگاه تحلیلی به مفهوم و معنای تربیت و اخلاق و بیان سخن اهل نظر در این زمینه، اینک این سئوال ها پیش روی ماست؛ تربیت اخلاقی چیست؟ تربیت اخلاقی با فرایند تربیت و اخلاق چه تفاوتی دارد؟ آیا تربیت اخلاقی به حوزه تربیت مربوط است و یا در حیطه اخلاق جای دارد؟ تربیت اخلاقی چه مقصودی را دنبال می کند؟ پیش از آن که به این سئوالات پاسخ دهیم ذکر این نکته لازم است که تربیت اخلاقی در جهان معاصر بسیار مهم دانسته شده تا جایی که پاره ای از دانشوران تعلیم و تربیت در مغرب زمین قرن بیستم را قرن تربیت اخلاقی نامیده اند. در جوامع دینی و مذهبی نیز تربیت اخلاقی عامل تأثیرگذار در سعادت فردی و اجتماعی دانسته شده و هر چند این عنوان مرکب در آثار اندیشمندان مسلمان نیست اما مباحث بسیاری به این فرایند اختصاص داده شده است نظیر تغییرپذیری اخلاق، تأثیرگذاری تربیت بر اخلاق، شیوه درمان بیماری های اخلاقی، کیفیت تخلق به اخلاق حسنه روش تغییر اخلاق و... این عناوین در آثار فارابی، ابن سینا، ابن مسکویه، غزالی، فیض کاشانی و... موجود است. و ما در اینجا فقط به یک عبارت از ابن مسکویه اکتفا می کنیم: انسان در پرتو تربیت اخلاقی از رذایل و صفات نکوهیده می رهد و به فضایل و خصلت های ستوده آراسته می گردد. فضایل با تکرار اعمال شایسته به تدریج در نفس رسوخ یافته، ملکه نفسانی می گردد از این پس افعال نیکو از فرد سر می زند و او از انحطاط و پستی رهایی یافته رو به سوی تعالی می نهد. بنابراین آثار دانشوران و عالمان مسلمان در اخلاق آمیخته به تربیت اخلاقی است.
اخلاق و تربیت اسلامی
تعادل در قوای نفسانی خویشتن
علم اخلاق، فنی است که درابره ملکات انسانی بحث می کند و انسان را از آثار رذائل و عادات زشت شیطانی آگاه کرده و برای رسیدن به هدف عالی که داشتن ملکه فضائل اخلاقی است، رهنمون می کند. خواجه نضیرالدین طوسی اخلاق را اینچنین تعریف می کند: «خلق، ملکه ای بود که نفس را مقتضی سهولت صدور فعلی بود از او بی احتیاج تفکری و رویتی.»
اصطلاح رایج و تعریف شایع اخلاق همین بود که بیان شد؛ ولی دو تعریف دیگر هم برای اخلاق ذکر کرده اند که در هر دوی آنها، عنوان اخلاق بر خود عمل و رفتار انسان اطلاق شده است نه بر ملکات نفسانی او: الف. هر کاری که متصف به حسن و قبح بوده و صاحب آن مستحق مدح و ذم باشد آن کار را اخلاق می گویند.
ب. به هر عمل خیر و خوب اخلاق اطلاق کرده و هر عمل زشت و شر را خلاف اخلاق گویند.
آیا انسان از نظد اخلاق تغییرپذیر است؟ در کتب علم اخلاق یان بحث مرح است که آیا انسان از نظر اخلاق عوض می شود یا نه؟ گروهی با دلایل متعدد به مخالفت برخاسته و معتقدند انسان از نظر آداب و اخلاق عوض نمی شود و گروهی دیگر با دلایل دیگر به جنگ مخالفان برخاسته و ثابت می کننر انسان از نظر اخلاق عوض می شود.
مخالفان و موافقان گروهی با استناد به حدیث معتقدند اخلاق انسان قابل تغییر نیست. حدیث اول از رسول اکرم که می فرماید: «الانسان معادن کمعادن الذهب و الفضه» (انسان مثل معدن های طلا و نقره است). به همان نحوی که معدن طلا و نقره عوض شدنی نیست، انسان هم چنین است. این گروه می گویند تحصیل و کسب اخلاق برای کسانی که فاقد آن اخلاق باشد محال است، زیرا خلق روحی مانند خلق صوری است و همچنان که خلقت جسمانی را نمی توان تغییر داد و کسی قدرت آن را ندارد که کوتاهی خود را به بلندی و زشتی خود را به زیبایی و سایهی رنگ خود را به سفیدی تبدیل کند و همچنین کسی قادر نیست که اخلاق زشت خویش را مانند بخل، حسد، کبر و غیره را از خود دور کند و صفات نیکی از قبیل سخاوت، شجاعت، صدق و صفا را جای آنها بنشاند.
نظریه ارسطو
ارسو حکیم یونانی که 380 سال قبل از میلاد مسیح می زیسته و از شاگردان افلاطون بود، می گوید: ممکن است، اشرار به وسیله تأدیب از خوبان گردند، ولی این مطلب کلیت ندارد، زیرا در بعضی ها کاملا اثر می گذارد و در بعضی ها اصلا اثر ندارد.
تهذیب نفس یا جهاد اکبر
در اهمیت تهذیب نفس از رذایل اخلاقی همین بس که آن را جهاد اکبر نامیده اند. حدیث معروفی که پیامبر اکرم به مجاهدین اصحابش پس از مراجعت از یکی از جنگها فرمود: «مرحبا یقوم قضوا الجهاد الصغر و بقی علیهم الجهاد الاکبد، فقیل: یا رسول الله ما الجهاد الکبر؟ قال: جهاد النفس.» (آفرین بر جمعیتی که جهاد کوچک را انجام دادند و جهاد اکبر بر آنها باقی مانده است.
تعلیم و تربیت اسلامی
اگرچه در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی به طور عام و درباره فلسفه یا مبانی نظری تعلیم و تربیت اسلامی به طور خاص آثار متنوع و متعددی به نگارش درآمده است؛ نسبت به تبیین ماهیت تعلیم و تربیت اسلامی