لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن .doc :
به نام خدا
موضوع:
نقش اخلاق در روابط زوجین
گردآورنده: زینب سلیمی
پائیز (آبان) 1385
چکیده
برای خانواده که اولین مکتب تربیت اجتماع می باشد، اسلام راهنمایی های سودمندی دارد و قوانین و دستورات جالبی وضع شده است، این دستورات حیات بخش، نظم و آرامش خانواده را تأمین می کند و محبت و صفا و سعادت و خوشبختی به وجود می آورد.
و مهمترین قوانین و دستورات موجود در خانواده اخلاق می باشد، که اخلاق هر کس در زندگی او تأثیر مستقیمی دارد ولی این تأثیر در محیط خانواده محسوس تر و نقش آفرین تر است، زیرا مسائل عاطفی در خانواده بر مسائل دیگر غلبه دارد و محیط خانواده بیشتر بر مبنای خصوصیات اخلاقی اعضای آن شکل می گیرد که می تواند موجب سعادت خانواده و یا آفتی بر سعادت خانواده باشد.
موضوع محوری نوشتار اخلاق- که پایه و بنیاد هر خانواده را تشکیل می دهد- می باشد و ما در این جا چکیده ای از اهمّ مطالب که در این نوشتار آورده ایم را بیان می نماییم.
سعادت خانواده در پرتو عوامل گوناگونی است که ما آن را در بخش نخست و در 3 فصل بیان نموده ایم.
1- احترام متقابل زن و شوهر، که از عوامل مهم سعادت خانواده است که دایره ای وسیع آن تمام شئون زندگی را در بر می گیرد. و استفاده از روش استبدادی در خانواده، منجر به شکستن حرمت همسر و اهانت به شخصیت او می شود و با این بی احترامی به زن، موجب دوری از رحمت خدا می شود.
2- و یکی دیگر از آن عوامل، گذشت و اغماض نسبت به خطاهای همسر است که در حسن روابط خانوادگی تأثیر بسیار دارد. و این عمل باعث افزوده شدن عزّت و احترام انسان نزد او می شود.
3- یکی از اثرات سازنده ی روحیه ی مسئولیت پذیری در خانواده، استحکام پیوند خانوادگی و آسایش روحی است. و با ایجاد حس اعتماد به نفس این روحیه را می توان در خود و دیگران ایجاد کرد.
و اینکه هر عاملی که موجبات سعادت خانواده را تضعیف کند، از آفات خانواده محسوب می شود، که این عامل هم در بخش دوم و 3 فصلی می باشد.
1- بدخلقی، یکی از آفات ویرانگر و زیانبار خانواده است که باعث ایجاد ترس و اضطراب در محیط خانواده و سلب آرامش روحی از این محیط می شود.
2- عامل دیگر، بدگمانی است که باعث از بین رفتن سلامت زندگی خانوادگی و ایجاد اختلافات و درگیریهای خانوادگی می شود.
3- بدزبانی یکی دیگر از آن آفات است که به صورتهای مختلفی بروز می کند و آفاتی دیگری چون: سرزنش و ناسزاگویی و ... را به دنبال می آورد.
و در بخش پایانی، ما وظایف اخلاقی زوجین را بررسی نموده ایم و این بخش را نیز به 3 فصل تقسیم نموده ایم.
در فصل اوّل، خوش اخلاقی که منشأ هر نیکی و رفتار پسندیده خواهد بود که موجب رشد انس و محبت و همدلی و صمیمیّت در محیط خانواده می شود.
در فصل دوّم، رفق و مدارا است که ضرورت رعایت آن بیشتر متوجه مرد است و با این عمل به تدریج در محیط خانواده، صمیمیّت و دوستی را ایجاد می کند.
در فصل سوّم، هدایت و حمایت ذکر شده که خانواده تحت این دو شرط، احساس آرامش و امنیت نمایند.
مقدّمه
«خانواده» کوچکترین شکل یک جامعه است که از دور کن اساسی (زن و شوهر) تشکیل شده است.
اگر این دورکن، آرامش درونی داشته باشد، خانواده محلی امن برای تربیت فرزندان خواهد بود. اگر هر کدام به وظایف شرعی و عرفی خود عمل نمایند و زندگی را بر اساس فداکاری و گذشت بنا کنند، با صفاترین خانواده را خواهند داشت، امّا اگر هوی و هوس بر زندگی، حاکم شد و انسان «بایدها» و «نبایدها»، «شایدها» و «نشایدها» را به بازی گرفت و خواستههای نفسانی خود را ملاک عمل قرار داد، به موجودی خطرناک تبدیل می شود و امروز، ریشه ی بسیاری از اختلافات خانوادگی و گروهی، چیزی جز بی توجهی به این ضرورت ها نیست.
و آنچه در روابط اجتماعی و خانوادگی و به ویژه روابط همسری، توجه بدان به عنوان یک اصل، ضروری است، تقویت شالوده های اخلاقی، حرکت بر اساس تفاهم، گذشت و فداکاری متقابل است. شکل دادن روابط زناشویی در چهارچوب مکارم اخلاقی و ارزشهای والای اوست که به زندگی و جامعه، گرمی بخشیده و پیوندهای آن را استوار می سازد، نه تکیه بر حقوق قانونی و شرعی.
اسلام نه مردمدار است، نه زن مدار. محور قوانین حق مداری بر پایه کرامت انسان و مصلحت خانواده و سلامت جامعه است و در چنین نظامی مرد و زن، حق گرا و کارگزار می باشند و نسبت به خانواده و جامعه خود مسئول هستند.
خانواده تجلیگاه شکوه وحدت و یکپارچگی است، اینجا همان جایی است که انسان توحید نظری را به آزمون می گذارد تا توحید عملی در آن شکل گیرد. اینجا همان جایگاهی است که بشر از صفات شیطانی دست می کشد و صفات رحمانی چون مودّت، فضل، عفو و اغماض و لطف را به تمرین و تجربه می گذارد و صلاحیت خویش را به هستی عرضه می کند و صلابت خلیفه گری حق را می آزماید. و ما در این نوشتار دوباره بازگو می کنیم که بنیاد مقدس خانواده بر عشق و محبت و روابط عاطفی و صمیمانه پی ریزی شده است و بهترین راه تحکیم اساس خانواده و صیانت آن، رعایت اخلاق انسانی از سوی زن و شوهر است.
خانواده نمونه و شایسته در اسلام، خانواده ای است که دستورات دین و عقل را در همه زمینه ها، از جمله مسائل اخلاقی، اجرا کند.
رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید:
«خیرُکُم خیرُکُم لاهلهِ و انا خیرکم لاهلی»
«بهترین شما، بهترین تان نسبت به خانواده خویش است و من نسبت به خانواده ام بهترینم».
بیان همه خصوصیات و وظایف اخلاقی زن و شوهر، نسبت به یکدیگر، نسبت به فرزندان و نسبت به افراد خارج از خانواده، کتاب مستقلی می طلبد، آنچه در اینجا بدان می پردازیم، بخشی از امور اخلاقی مربوط به زوجین نسبت به یکدیگر است.
این مقاله در سه بخش گردآوری و هر بخش با فصلهایی مختلف به توضیح این امور اخلاقی می پردازد.
در بخش اول، عوامل سعادت خانواده در بخش دوم، آفات و مضرات سعادت خانواده و در بخش سوم وظایف اخلاقی متقابل این زوجین بررسی شده است.
ربنا آنا من لدنک رحمۀ وهیّیء لنا من امرنا رشدا
زینب سلیمی - پائیز 1385
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
بررسی تطبیقی کتاب اخلاق محسنی (اخلاق عالم آرا ) با اخلاق ناصری
ارایه دهنده: لیلا رضایی
چکیده:
خواجه نصیرالدین طوسی از اندیشمندان بزرگ جهان اسلام است که به سبب هم عصری با دوره انحطاط، مغفول ماند و قدر و منزلت او به نحو شایسته مورد کاوش قرار نگرفت . این موضوع در مورد فانی کشمیری نیز به مراتب با شدت و حدت بیشتری نمود دارد. کتاب اخلاق عالم ارای فانی کشمیری در نسخه های بسیار معدود انتشار یافته است و اغلب اساتید و صاحب نظران از وجود این کتاب اطلاعی ندارند. گمنامی و بی نامی کتاب اخلاق عالم ارای فانی کشمیری ، سبب گردیده است تا تحقیقات و مطالعات بسیار اندکی پیرامون ان صورت پذیرد . هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه تطبیقی محتوای کتاب اخلاق ناصری و اخلاق عالم ارای تالیف محسن فانی کشمیری می باشد. این تحقیق به روش کتابخانه ای صورت پذیرفته است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در هردو کتاب یاد شده ، مضامین و مفاهیم اخلاقی مشابه و مشترکی مورد بررسی قرار گرفته است. در هر دو کتاب اشارات مستقیم و غیر مستقیمی به دیدگاه های افلاطون و ارسطو شده است و نیز از ایات الهی در قران کریم و نیز منابع مشترک مورد استفاده قرار گرفته شده است. در عین وجوه شباهت بین این دو کتاب وجوه افتراقی نیز مورد تاکید می باشد. من جمله ستایش های بیش از اندازه و اغراض امیز فانی کشمیری از برخی شخصیتها دراین کتاب که این موضوع در کتاب اخلاق ناصری کمتر مشاهده شده است. علاوه بر این متن کتاب اخلاق ناصری از روایی و روانی بیشتری برخوردار بوده ، حال انکه کتاب فانی کشمیری دارای متنی به نسبت دشوار تر می باشد.
کلید واژه ها : اخلاق ناصری، اخلاق عالم ارا، فلسفه اخلاق ، مطالعات تطبیقی
مقدمه:
هر نظام اخلاقی برای انسان کمال و مطلوبی ترسیم می کند که مدعی است با به کار بستن اصول آن نظام ، انسان فلاح ، بهروزی و سعادت خود را کسب می کند.
برخی متفکران چون اپیکور(341 ق. م)غایت زندگی و مایه نیک بختی انسان را لذت( البته لذت معنوی)می دانند. :« ما بر آنیم که لذّت مبدأ و غایت زندگی سعادتمندانه است ، زیرا ما این را به عنوان نخستین «خیر» می شناسیم که ذاتی ما و همراه ماست .»
گروهی دیگر منفعت عمومیرا بر خلاف لذت شخصی اصل و مایه خیر و سعادت می دانستند ، در تاریخ اندیشه از دو نفر به نام های جرمی بنتام و جان استوارت میلبه عنوان نظریه پردازان این مکتب یاد می کنند. از استوارت میل نقل می کنند که :« تنها کسانی خوشبخت هستند که اندیشه ی خود را بر هدفی غیر از خوشبختی خود متمرکز سازند.»
نحله ای دیگر از اندیشمندان ، عاطفه را رمز رساندن انسان به سعادت می دانستند. از بزرگان این مکتب کسانی چون آدام اسمیت ، آگوست کنت و آرتور شوپنهاور را می توان نام برد . به عقیده آدام اسمیت : « همدردی یا قوه ای که به وسیله آن انسان در لذت و الم و شادی و غم دیگران شرکت می کند، اساس و مبنای اخلاق است .»
نیچهفیلسوف نامدار آلمانی ، در مقابل اخلاق ستم پذبر مسیحیت معتقد به اصالت قدرت بود .
وی اعتقاد داشت گروهی انسان ها برای آقایی و گروهی برای نوکری خلق شده اند.
رواقیون نیز معتقد به وحدت وجود و خیر بودن نظام هستی و تقدیر الهی و جبر و محدویت اختیار انسان بوده اند. ایشان تأثیر فراوانی بر اخلاق مسیحیت داشته اند.
در این میان کتاب اخلاق عالم ارا و اخلاق ناصری به طور اخص به موضوعات اخلاقی در اجتماع پرداخته اند . تاکنون پیرامون کتاب اخلاق ناصری تحقیقات و پژوهش های متعددی انجام شده است اما پیرامون کتاب اخلاق عالم ارای محسن کاشفی تحقیقات معدود و محدودی صورت گرفته و این کتاب به طرز شگفت آوری ناشناخته باقی مانده است. لذا انگیزه محقق از مطالعه این دو کتاب ، بررسی تطبیقی این دو کتاب ارزشمند می باشد.
معرفی کتاب اخلاق ناصری:
کتابی در اخلاق و حکمت عملی تالیف خواجه نصیرالدین طوسی(597-672) دانشمند ایرانی. این کتاب نخستین اثر مهم در حکمت عملی و اخلاق به زبان فارسی است. مطالب آن مبتنی بر تلفیقی است از دیدگاه فلسفی و علمی یونان و نظرگاه اسلامی درباره انسان و خانواده و جامعه.تالیف آن مربوط به زمانی است که خواجه نصیر در خدمت ناصر الدین عبدالرحیم بن ابن منصور، محتشم قهستان، میزیسته و به دعوت او که خود از دانشمندان عصر بوده "تهذیب الاخلاق" (طهارة الاعراق) اثر ابوعلی مسکویه را از عربی به فارسی برگردانده، ولی ترجمه این اثر را کافی ندانسته و دو باب دیگر در تدبیر منزل و سیاست مدن بر آن افزوده است. وی در این تالیف به تصدیق و تصریح خود، از آثار حکمای پیش سود جسته و به تالیفی در نوع خود بی سابقه دست زده است. تحریر اخلاق ناصری در 633 قمری به پایان رسیده است؛ بنابراین میتوان آن را قدیمترین اثر خواجه شمرد. وی «دیباچهای بر صفتی موافق عادات» اسماعیلیان بر این اثر نوشته بوده است. ولی در 654، پس از حمله مغول به قلاع اسماعیلیان، از قید آنان رهایی یافته و به خدمت هولاکوخان درآمده و «دیباچه کتاب را که بر سیاقتی غیر مرضی بود» بدل گردانده و کتاب را به نام خان مغول کرده است.اخلاق ناصری مشتمل بر یک مقدمه و سه مقاله است. در مقدمه، سبب تالیف و موضوع کتاب و رئوس مباحث آن بیان شده است. مقاله اول در حکمت خلقی که بیشتر مطالب آن از "تهذیب الاخلاق" ابن مسکویه برگرفته شده است. مشتمل است بر مبادی در هفت و مقاصد در ده فصل. مقاله دوم در تدبیر منزل، مشتمل است بر پنج فصل که خواجه آن را به آداب متقدمان و متاخران موشح کرده است.مقاله سوم، در سیاست مدن مشتمل است بر هشت فصل که خواجه در تدوین آن، از رسالههای "فصول المدنی" و "آراء اهل المدینه الفاضله" فارابی و "رسالة السیاسة" ابن سینا بهره فراوان برده است. کتاب در پایان این بخش با فصلی از وصایای منسوب به افلاطون خاتمه مییابد. بعضی از مولفان آثار در حوزه اخلاقیات، اخلاق ناصری را از میان آنان، قطبالدین شیرازی مولف "درة التاج"، جلالالدین دوانی مولف "اخلاق جلالی" و کمال الدین حسین واعظ کاشفی مولف "اخلاق محسنی" را باید نام برد. نثر کتاب سنگین است و ترکیبات عربی فراوان دارد ولی جز این، درآن تصنع و تکلفی دیده نمیشود؛ حتی، در مواردی که از مطالب غیر فنی سخن میرود، قلم خواجه گیرا و شاعرانه هم میشود. ملک الشعرا بهار در "سبکشناسی" نثر اخلاق ناصری را نمونهای از نثر علمی میشمارد که هم موجز و ساده است و هم بویی از سبک متقدمان دارد. به هر حال اخلاق ناصری یکی از مهمترین و ارزندهترین متون فارسی قرن هفتم است، با زبانی که هنوز آثار انحطاط درآن راه نیافته است.نسخ متعددی از اخلاق ناصری در کتابخانههای ایران وجهان موجود است که در فهرستهای نسخ خطی معرفی شدهاند. این کتاب بارها در ایران و کشورهای قلمرو فرهنگی ایران به چاپ سنگی و سربی رسیده است. تلخیص این اثر به قلم خود خواجه نیز، با عنوان "اوصاف الاشراف" بارها در ایران و هندوستان چاپ و منتشر شده است. تصحیح انتقادی اخلاق ناصری، به کوشش مجتبی مینوی با مقدمه و تعلیقات در 1356 در تهران چاپ و منتشر شده است. چاپ دیگری از آن نیز همراه با مقدمه بزرگ علوی در 1360 انتشار یافته است. اخلاق ناصری به قلم ویکنز به انگلیسی ترجمه و 1964 در لندن در مجموعه میراث فرهنگی ایرانی به چاپ رسیده است.
کتاب مشتمل بر سه مقاله و سی فصل به شرح زیر است: 1- مقالت اول در تهذیب اخلاق؛ مشتمل بر دو قسم: - قسم اول در مبادی؛ مشتمل بر 7 فصل: فصل اول: موضوع و مبادی این نوع فصل دوم: نفس انسانی که آن را نفس ناطقه خوانند فصل سوم: تعدید قوای نفس انسانی و تمییز آن از قوتهای دیگر فصل چهارم: انسان اشرف موجودات این عالم است فصل پنجم: نفس انسانی را کمالی و نقصانی هست فصل ششم: کمال نفس در چیست؟ فصل هفتم: خیر و سعادت -قسم دوم در مقاصد؛ مشتمل بر 10 فصل: فصل اول: حد و حقیقت خلق و بیان آنکه تغییر اخلاق ممکن است. فصل دوم: صناعت تهذیب اخلاق که شریف ترین صناعات است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
بخش اول: مبانی اخلاق
فصل اول – کلیات
مفهوم لغوی واژه اخلاق :
اخلاق جمع کلمه خُلق به معنی سرشت باطنی انسان است و در مقابل آن خَلق به معنی شکل و صورت ظاهری انسان است.
تفاوت صفات نفسانی انسان :
صفات نفسانی انسان یا ثابت و راسخ است که به آن ملکه گفته می شود و یا زودگذر و موقتی است که به آن حال گفته می شود. اخلاق همان صفات ثابت و راسخ در نفس انسان است.
عوامل مؤثر در اخلاق :
دو عامل مهمن که خُلق و خوی انسان را می سازد عبارتند از:
الف) طبیعت یا وراثت و ذات
ب) تمرین و تکرار که در نتیجه یادگیری و آموزش به دست می آید.
تعریف علم اخلاق :
علمی که صفات خوب و بد را معرفی می کند و شیوه تحصیل آنها را آموزش می دهد و از اعمال و رفتار متناسب با آن صفات بحث می کند.
5- موضوع علم اخلاق :
هر علمی درباره چیزی بحث می کند. مثلاً علم پزشکی درباره بدن انسان و روان شناسی درباره رفتار انسان وعلم حساب در موضوع عدد بحث می کند. موضوع علم اخلاق که از آن بحث می شود عبارتست از نفس و جان انسان.
6- هدف نهایی علم اخلاق :
هدف علم اخلاق اسلامی این است که انسان را به اندازه استعداد خود مظهر اسماء و صفات خداوند قرار می دهند یعنی در روح انسان صفات الهی ظاهر می شود و در این مسیر انسان کامل کسی است که رو به رو محل ظهور همه اسماء و صفات خداوند قرار گیرد.
فلسفه اخلاق :
تحلیل و بررسی عقلانی مسائل بنیادی اخلاق را فلسفه اخلاق گوییم مانند اینکه ملاک خوب و بد چیست و آیا اینکه اخلاق نسبی است یا مطلق؟
تربیت اخلاقی :
راه کارهای عملی برای رسیدن به فضائل اخلاقی را تربیت اخلاقی می گوییم.
رابطه علم اخلاق با فقه :
علم فقه علمی است که وظایف انسان را در مقابل خداوند بیان می کند. مسائل فقهی دو جنبه دارند:
الف) جنبه اخروی و ثواب و کیفر
ب) جنبه دنیوی و صحیح یا باطل بودن عمل
رابطه علم اخلاق با فقه در جنبه اخروی و ثواب و کیفر اعمال است.
رابطه علم اخلاق و حقوق :
علم حقوق قوانین کلی است که برای اجرای عدالت وضع شده است. رابطه علم اخلاق با حقوق دو طرفه است. به معنا که اگر در جامعه عدالت ایجاد شود زمینه مناسبی برای پرورش فضائل اخلاقی ایجاد می شود و اگر فضائل اخلاقی در جامعه ایجاد شود از جرم و جنایت کاسته می شود .
رابطه علم اخلاق و عرفان عملی :
عرفان دو جنبه دارد عرفان نظری و عرفان عملی.
عرفان نظری مسائل عقلانی است که در موضوع خداشناسی و انسان شناسی به روش فلسفی بیان شده است.
عرفان عملی راه رسیدن انسان را به مقامات معنوی بیان می کند و اخلاق عرفانی را تشکیل می دهد.
علم اخلاق و رابطه آن با علوم تربیتی :
علوم تربیتی برای پرورش استعدادهای انسلن در زمینه های مختلف از جمله: علمی اخلاقی و حرفه ای تعریف شده است ولی علم اخلاق برای پرورش فضیلت های اخلاقی کاربرد دارد.
از تفاوت های دیگر علم اخلاق با علوم تربیتی می توان به نقش انگیزه و نیّت در اخلاق اشاره کرد.
مکاتب عمده و مهم اخلاقی :
اخلاق فلسفی :
در این مکتب محور مسائل اخلاقی اعتدال است. هر فضیلت اخلاقی نقطه اعتدال میان دو رذیلت اخلاقی است که یکی در جانب افراط قرار گرفته و دیگری در جانب تفریط . مثلاً: شجاعت که فضیلت اخلاقی است میان دو رذیلت تهّور( بی باک ) و جُبن ( ترس بی معقول ) قرار گرفته است.
از کتابهایی که به این روش نوشته شده می توان به کتاب های زیر اشاره کرد :
الف) تهذیب الاخلاق و طهار الاعراق – ابن مسکویه(عربی)
ب) جامع السعادات – مولا محمد مهدی نواقی(عربی)
ج) اخلاق ناصری – خواجه نصیر الدین طوسی(فارسی)
اخلاق عرفانی :
این اخلاق بر محور مبارزه با نفس بنا شده استو عارفان وصوفیان آن را رواج دادند.
از کتابهایی که به این روش نوشته شده است می توان موارد زیر را نام برد:
الف) منازل السائرین – خواجه نصیر الدین طوسی
ب) منطق الطیر- عطار نیشابوری
ج) مثنوی معنوی – جلال الدین مولوی
اخلاق نقل :
اخلاقی که براساس کتاب و سنّت تنظیم شده است. در این روش بیشتر به توصیف مفاهیم اخلاقی و ارزش گذاری فضائل اخلاقی توجه شده است و مبادی اخلاق و راه کارهای آن کمتر مورد عنایت واقع شده است.
از کتاب هایی که به این روش نوشته شده می توان آثار زیر را نام برد:
الف) احیای العلوم – محمد غزالی
ب) المُحَج البیضاء – فیض کاشانی
فصل دوم – جاودانگی اخلاق
در این فصل این پرسش مطرح می شود که آیا اخلاق نسبی است یا مطلق؟ و سپس آثار نسبی بودن اخلاق بررسی می شود و سرانجام دلایل مطلق بودن اخلاق مورد بررسی قرار می گیرد.
مطلق بودن اخلاق به چه معناست؟
مطلق بودن اخلاق به این معنا است که گذاره های اخلاقی وابسته به ذات موضوعات اخلاقی ونتایج آنها است نه شرایط محیطی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی. مثلاً وقتی می گوییم عدالت خوب است در صورت مطلق بودن اخلاق معنایش این است که عدالت ذاتاً یک ارزش است و موجب رسیدن انسان به کمال می شود و تحت هر شرایطی این ارزش ثابت است.
مقصود از نسبی بودن اخلاق چیست؟
نسبی بودن اخلاق به این معناست که خوبی یا بدی از ذات یک صفت یا رفتار انتزاع نمی شود(گرفته نمی شود) بلکه شرایط محیطی و اجتماعی و اقتصادی و... تعیین کننده خوبی یا بدی یک صفت یا رفتار می باشد. مثلاً کسی که اخلاق را نسبی می داند می گویید: نمی توان گفت عدالت یک ارزش ثابتی دارد بلکه ارزش یابی ارزش آن وابسته به شرایط مختلف است ممکن است در جایی عدالت خوب باشد و ممکن است در جایی نابرابری کند .
انواع نسبی گرایی اخلاقی :
الف) نسبی گرایی زیست شناختی :
اصول اخلاقی وابسته به وضعیت متغیر زیستی فرد است .
ب) نسبی گرایی جامعه شناختی :
اصول اخلاقی وابسته به اوضاع متغیر جامعه ای است که شخص در آن زندگی می کند .
ج) نسبی گرایی روان شناختی :
اصول اخلاقی وابسته به وضعیت روانی فرد تغییر می کند .
د) نسبی گرایی فرهنگی :
فضیلت و رزیلت های اخلاقی وابسته به آداب و رسوم جامعه تغییر می کند .
و) نسبی گرایی اقتصادی :
فضیلت یا رذیلت بودن یک رفتار وابسته به وضعیت اقتصادی زیر است .
آثار و نتایج نسبی گرایی اخلاقی :
سلب مسؤلیّت :
کسی که اخلاق را نسبی می داند ، احساس مسؤلیّت هم می کند، زیرا با نسبی گرایی اخلاقی می تواند هر جرم و جنایتی را توجیه کند .
بی ثمر بودن احکام اخلاقی :
اگر اخلاق نسبی باشد همه کوشش های عالمان اخلاق بی نتیجه خواهد بود .
نفی کمال و جاودانگی دین :
دین اسلام آخرین دین اسلامی است و بخشی از تعلیمات آن را آموزه های اخلاقی تشکیل می دهد و این آموزه ها برای همیشه ثابت هستند و در صورتی که اخلاق نسبی باشد، آموزه های اخلاقی اسلام هم با گذشت زمان ارزش خود را از دست می دهد .
شک کا کیت اخلاقی :
کسانی که اخلاق را نسبی می دانند می توانند درباره ارزش یک موضوع اخلاقی نظر قطعی بدهند.مثلا اگر از آنها پرسیده شود که عدالت خوب است یا بد می گویند بستگی دارد و این شکاکیت است یعنی نمیداند خوب است یا بد .
برابری خدمتکاران با خیانت کاران :
اگر اخلاق نسبی باشد نمی توان خدمتکار را تشویق کرد و نه می توان خیانت کار را تنبیه کرد زیرا شرایط هر کدام فرق می کرده است .
مطلق گرایی در اخلاق و دلایل آن :
مقصود از مطلق گرایی در اخلاق آن است که ارزش های اخلاقی با شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و مانند آن تغییر نمی کنند و در هر حال ارزش ثابتی دارند.
از نظر همه ادیان الهی و عالمان اخلاق ارزشهای اخلاقی ثابت و پایدار می باشد و از میان دلایلی که برای مطلق بودن اخلاق گفته شده فقط یک دلیل را بیان می کند .
دیدگاه علامه طباطبایی در باره علت مطلق بودن ارزشهای اخلاقی :
برای اینکه این دلیل را بیان کنیم باید به چند مقدمه اشاره کنیم .
مقدمه اول:
افعال اخنیاری و اضطراری:
افعال انسان به دو دسته تقسیم می شوند :
کارهایی که با اراده و اختیار صورت می گیرد و تا انسان اراده نکند آنها انجام نمی شود به این کارها افعال اختیاری گفته می شود مانند : سخن گفتن و نوشتن .
افعال و کارهایی که اراده و اختیار انسان در انجام آنها نقشی ندارد، که به این کارها در اصطلاح افعال اضطراری گفته می شود مانند نفس کشیدن، کار دستگاه گردش خون و گوارش و ... .
مقدمه دوم :
رابطه میان اشیاء :
رابطه میان دو چیز می تواند رابطه علّی و معلولی باشد. مانند : رابطه حرارت با جوش آمدن آب که در اینجا گرما علّت جوش آمدن آب است، به این رابطه در اصطلاح رابطه علّی و معلولی گفته می شود که یک رابطه حقیقی است ، یعنی حقیقتا چنین رابطه ای در جهان خارج وجود دارد .
رابطه اعتباری و قراردادی : مانند رابطه چراغ قرمز و توقف ، به چنین رابطه ای رابطه اعتباری و قراردادی گفته می شود و علتش آن است که حقیقتا ً چنین رابطه ای در جهان خارج وجود ندارد و قابل تغییر و دگرگونی است .
مقدمه سوم :
رابطه میان افعال اختیاری و نفس انسان :
عالمان اخلاق و کسانی که د وادی معرفت قدم برداشته اند به این نتیجه رسیده اند که کارهای انسان که از روی اراده و اختیار انحام می دهد ، بر نفس آن تاثیر می گذارد. بعضی افعال و کارها موجب ترقی نفس می شود و انسان را در وادی انسانیت به پیش می برد و بعضی کارها انسان را ساقط می کند و او را در مرحله حیوانیت وارد می کند و موجب تنزیل شخصیت انسان می شود .
اخلاق و صفات اخلاقی که انسان را در مسیر انسانیت به پیش می برند ، همان ارزشهای اخلاقی است و اخلاق و صفاتی که انسان را به وادی حیوانیت می کشاند ، همان صفات و ارزشهای غیر اخلاقی هستند. پس میان افعال اختیاری و نفس انسان رابطه علّی و معلولی برقرار است که در همه شرایط و مکانها و زمانها و فرهنگها ثابت است ، همانطور که جوش آمدن آب بر اثر حرارت وابسطه به فرهنگ و آداب و رسوم جامعه و زمان نیست .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
پیامبر و اخلاق
پیامبر اکرم مصداق زیبایی اخلاقی در اسلام هستند و برای آنکه بتوان به خوبی و شایستگی ویژگیها و خصوصیات اخلاقی ایشان را الگو قرار داد، باید به شناختی عمیق از آن حضرت نائل شد . محمد عمومی پژوهشگر پژوهشکده باقرالعلوم در گفتگو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: در دین اسلام پیامبر اکرم(ص)، به عنوان الگو، درس های خداوند را برای ما که در کتاب قرآن از طرف خداوند فرستاده شده است، بیان کرد و خود نیز معلم این کتاب آسمانی شد، وظیفه ما این است که از پیامبر)ص) سرمشق بگیریم، هر شخصی که حضرت و خصوصیات اخلاقی ایشان را بشناسد خود را از جهت معرفت و اخلاق کامل کرده است. وی افزود: در گام اول از الگو قرار دادن رفتار پیامبر(ص)، در زندگی این امر مستلزم آن است که همه ابعاد وجودی ایشان برای ما قابل درک باشد و هنگامی که عمق وجودی پیامبر اکرم(ص) شناخته شد به طور ناخودآگاه تمام رفتارها شبیه رفتار پیامبر می شود لذا موضوع شناخت ویژگی های اخلاقی پیامبر(ص) بسیار مهم است. محمد عمومی با تأکید بر ضرورت شناخت پیامبر خوش خلقی را یکی از ویژگیهای بارز و ارزشمند آن حضرت عنوان کرد و یادآور شد: در مرحله بعد از شناخت خصوصیات اخلاقی پیامبر(ص)، ابعاد خوش خلقی از نظر مفهومی باید مورد بررسی قرار گیرند تا مصداقهای آن دچار اشتباه نگردند تا بدانیم که آیا تبسم داشتن بر لب خوش خلقی محسوب می شود یا اینکه معنای عمیق تری دارد. وی با اشاره به اینکه درون زیبا، و سیره و باطن نیک داشتن در بروز حسن خلق مؤثر است، تصریح کرد: با توجه به اینکه پیامبر اکرم(ص) درونی زیبا داشتند و بعد از شناخت این مطلب و روشن شدن قضیه، اراده و عزم مهم است هنگامی که شخص اراده و عزم می کند که پیامبر را الگوی خود قرار دهد آنگاه می تواند موفق باشد در واقع تا زمانی که اراده قوی وجود نداشته باشد کسی قادر نیست پیامبر را به عنوان الگو برای خود در نظر داشته باشد. وی گفت: در زمانی که پیامبر اکرم(ص) زندگی می کردند چه بسیار افرادی بودند که ایشان را به طور کامل می شناختند اما به این دلیل که اراده بهره گیری از حضرت را نداشتند هرگز نتوانستند پیرو بوده و در برخی موارد حتی گمراه نیز شدند و همچنین برعکس این قضیه نیز وجود داشت. وی با اشاره به مرحله بعدی از شناخت خوش خلقی پیامبر(ص)، اظهار داشت: مسئله دیگری که در زمینه شناخت بعد خوش خلقی پیامبر الزامی است مسئله استمرار و یک نوع نظارت و در اصل مراقبت از این ویژگی است که در مراحل بالا بدست آمده است بکارگیری و بهره مندی از این صفت نیازمند استمرار و محافظت از آن است. وی با اشاره به آثار بهره مندی از خوش خلقی، یادآور شد: اگر چنانچه قدم به قدم ویژگی خوش خلقی به کار گرفته شد، آثار فراگیر فراوانی در وجود فرد ظاهر می شود که در درونش آرامش ایجاد کرده، به او وسعت وجود بخشیده و وجودش را دریا دل می کند.
اخلاق نیکو از ویژگی های یک دوست خوب است. ( 3 )
تاریخ و ساعت : ۲۷ آبان ۱۳۸۵ - ۶:۲۳
کد خبر : 4294
7- اخلاق نیکو حسن خلق آن است که فرد به اخلاق و صفات پسندیده انسانی و اسلامی مزین شده باشد و به خوی خوش و اخلاق نیکو اعمال و کردار خود را تطبیق دهد و نحوه برخورد و روابط خود را با دیگران تنظیم کند. اهمیت این خصیصه به قدری است که خداوند تبارک و تعالی پیامبرش را چنین توصیف کرده: وَ اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم ( سوره قلم ، آیه 4 ) ای پیامبر در حقیقت تو به خلقی نیکو و عظیم آراسته ای . از سوی دیگر آن حضرت نیز هدف از بعثت خود را اتمام مکارم اخلاق معرفی فرموده است که : بُعِثتُ لِاُتَمَّمَ مَکارِمَ الاَخلاق و ارزش بشر را به پنج چیز دانسته است : دین ، عقل ، حیا ، حسن خلق و ادب. یکی از ویژگی های دوستان شایسته ، داشتن اخلاق نیکو است. زیرا آنان که پیمان رفاقت و انس و محبت با دیگران بسته و دست محبت یکدیگر را برای یک دوستی پایدار فشرده اند، تنها با اخلاق نیکو و خوش رفتاری است که می توانند دوستی هایشان را حفظ و تقویت کنند. مولای آزادگان جهان حضرت علی بن ابیطالب ( ع) فرمود: من در شگفتم از کسانی که اشیاء و بردگان را با مال خویش می خرند ولی افراد آزاده و اشخاص را نمی خرند. پرسیدند یا علی چگونه می شود آزادگان را خرید؟ فرمود: با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
مطهری، آموزگار علم و اخلاق
مرتضی مطهری از برجستهترین علما، فلاسفه و متفکران ایران در قرن چهاردهم هجری به شمار میرود. وی در خانوادهای روحانی در شهر فریمان استان خراسان در 1301ش. به دنیا آمد. پدرش شیخ محمدحسین مطهری نیز از علمای آنجا بود.او خواندن و نوشتن را در مکتب و نزد پدرش آموخت. در فریمان به مدارس جدید رفت و علاقه فراوانی به آموختن از خود نشان داد. در 1311 در حالی که بیش از ده سال نداشت جهت فراگیری علوم اسلامی، عازم حوزه علمیه مشهد شد. در طول بیش از چهار سال اقامت در آن شهر، مقدمات علوم، فقه، اصول و منطق را فراگرفت و خود را آماده فراگیری حکمت و فلسفه نمود. از این رو برای شرکت در مجلس درس میرزا مهدی شهیدی رضوی، مدرس فلسفه الهی، روزشماری میکرد؛ اما این آرزو محقق نشد زیرا میرزا مهدی شهیدی در درگذشت و مطهری جوان نیز در پانزده سالگی برای ادامه تحصیل عازم حوزة علمیه قم گردید و از درس استادان بزرگی چون حضرات آیات: سید محمدتقی خوانساری، سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر، سید محمدداماد، حاجآقا حسین بروجردی به مدت پانزده سال استفاده کرد. همچنین از درس اخلاق، فلسفه و عرفان امام خمینی، علامه طباطبایی و آقا میرزا علی شیرازی سالها بهرهمند گردید. علاوه بر آن وی در یک حوزه درس خصوصی که علامه طباطبایی برای بررسی فلسفه مادی دراواخر دهه 1320 تشکیل داده بود، حضور یافت. کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم ـ که بعدها با پاورقیهای استاد مطهری منتشر گردید ـ محصول همان جلسات است.هوش و استعداد فراوان و وسعت دانش و عمق اندیشه وی، او را به عنوان یکی از برجستهترین فضلای حوزة علمیه قم مشهور ساخت و احترام و جایگاه خاصی نزد استادان خود احراز کرد. آیتالله مطهری، عالمی دردآشنا و آگاه به نیازهای فکری زمان خود بود. در دهه بیست که اندیشههای الحادی کمونیستی توسط حزب توده درمیان مردم، به ویژه جوانان و دانشگاهیان ترویج میشد، وی آثار فلاسفه ماتریالیست را به دقت مطالعه کرد و با فلسفه مارکسیسم ـ از طریق آثار فارسی ـ آشنا شد و سپس به نقد علمی آن پرداخت.آیتالله مطهری در 1331 به تهران مراجعت کرد و در مدارس دینی مروی و سپهسالار تدریس کرد و در 1334 رسماً در دانشکده الهیات و معارف اسلامی تهران آغاز به کار نمود. وی در کنار تدریس، در مجامع مذهبی، انجمنهای اسلامی دانشجویی و دانشگاهی سخنرانی میکرد و به تألیف و تصنیف نیز اشتغال داشت. همه سخنرانیها و آثار نوشتاری آیتالله مطهری، برخاسته از نیازهای فکری و اجتماعی زمانه اوست که فراروی مردم، به ویژه نسل تحصیلکرده و دانشگاهی قرار داشته است. از همین رو حوزه موضوعات سخنان و نوشتههای او متنوع بوده و شامل مباحث فلسفی، کلامی، اجتماعی، اقتصادی،... و حتی داستان نیز میشود.در سالهای 1339 تا 1341 وی به همراه محمد ابراهیم آیتی محفل ماهانهای در تهران تشکیل داد که صدها نفر از طبقات گوناگون مردم در آن شرکت میکردند. این محفل که «انجمن ماهانه دینی» نام داشت دو سال و نیم ادامه یافت و در آن سی سخنرانی توسط عالمان مبرز اسلامی حوزه و دانشگاه ایراد شد که بعداً به صورت سه جلد کتاب تحت عنوان گفتار ماه انتشار یافت.با شروع نهضت امام خمینی در 1341 وی به تقویت و ترویج آن کمک کرد و در شب 15 خرداد 1342 به همراه گروه زیادی از علما و وعاظ تهران و شهرستانها دستگیر و به مدت چهل و سه روز زندانی گردید. پس از واقعه 15 خرداد، هیأتهای مؤتلفه اسلامی که به منظور سازماندهی و گسترش نهضت امام در میان تودة مردم به طور مخفی تشکیل شده بود، با استاد مطهری که از سوی امام خمینی به عنوان نماینده ایشان معرفی گردیده بود، ارتباط برقرار کردند. استاد مطهری برای تقویت مبانی ایدئولوژیک و سیاسی آنها به طرح یک سلسله مباحث اساسی کلامی و تاریخی پرداخت که بعداً تحت عنوان انسان و سرنوشت و علل انحطاط مسلمین انتشار یافت.پس از دستگیری و تبعید امام خمینی در آبان 1343، آیتالله مطهری درصدد برآمد تا به تبیین و تعمیق ایدئولوژی اسلامی ـکه زیربنای حرکت اسلامی امام خمینی بود ـ بپردازد و از اینرو فعالیتهای تبلیغی خود را در محافل سنتی و دانشگاهی بیش از پیش گسترش داد. آثار گفتاری و نوشتاری استاد مطهری از آن زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی عمدتاً حول چند محور بود: اول، پاسخگویی به کج فهمیها، برداشتهای نادرست و تحریفآمیز از قوانین و مقررات اسلامی. وی با منطقی قوی، علمی و مستدل به رفع این شبهات میپرداخت. کتابهای حجاب در اسلام، نظام حقوق زن در اسلام، خدمات متقابل اسلام و ایران و کتابسوزی ایران و مصر و دهها سخنرانی دیگر محصول این حوزه از فعالیت اوست. دوم، رد اتهامات دروغین مارکسیستها بر ضد اسلام و بر ملا نمودن بیپایگی ماتریالیسم تاریخی و مارکسیسم. کتابهای علل گرایش به مادیگری، نقدی بر مارکسیم، جامعه و تاریخ، و... از این قبیل است. سوم، نفی برداشتهای غلط و زدودن خرافات از اعتقادات اسلامی و تبیین اندیشه ناب اسلامی که عمده آثار استاد را تشکیل میدهد. ویژگی بارز استاد مطهری آن بود که به طرح درست و دقیق مطلب میپرداخت و سپس پاسخی مناسب، قوی و محققانه و با زبان و قلمی سلیس و روان که قابل فهم عموم بود عرضه میداشت. از همین رو آثار استاد مطهری هم برای خواص و هم برای عموم مردم قابل فهم و استفاده است.در 1346ش. استاد مطهری «حسینیه ارشاد» را با همکاری تنی چند، تأسیس کرد. هدف او آن بود تا از متفکران و دانشمندان مسلمان حوزه و دانشگاه دعوت به عمل آورد تا پیرامون ابعاد گوناگون مسائل فرهنگی، اجتماعی، فلسفی، تاریخی و کلامی اسلامی که مبتلابه نسل جوان آن روز بود به سخنرانی بپردازند. گرچه مدیریت آیتالله مطهری بیش از یک سال و اندی به طول نیانجامید، اما توانست که جمع قابل توجهی از آن گروه را فراهم آورد که با استقبال فراوان و روزافزون جوانان دانشگاهی روبرو شد. کتاب محمد خاتم پیامبران (دو جلد) محصول کار مشترک تعدادی از افراد همین گروه است. وی در اواخر 1347ش. از مدیریت حسینیة ارشاد استعفا داد و در 1349 ش. از آن به کلی کناره گرفت، اما کم و بیش به عنوان مدعو، سخنرانی میکرد. او در عاشورای 1390ق./ اسفند 1348ش. نطقی تاریخی علیه صهیونیسم