لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
نقش خانواده در کارآفرینی
نقش میزان دستمزد وامکانات مالی خانواده ,سطح سوادو تحصیلات و آگاهی وبه علاوه نوع رابطه والدین وبطور کلی پایگاه اقتصادی – اجتماعی خانواده در چگونگی تکوین و نوع شخصیت اجتماعی فرزندان تاثیرات غیر قابل انکاری داشته است .
● تعریف خانواده و تحول آن :
خانواده , این واحد به ظاهرکوچک اجتماعی از ارکان عمده و از نهادهای اصلی هرجامعه به شمارمی رود. در واقع هرخانواده را باید خشت بنای جامعه دانسته و مهد پرورش فکر و اندیشه و اخلاق وتعالی روح انسانی به حساب آورد .[سوسن سیف-تئوری رشد خانواده-ص ۵] خانواده در طی زمان دچار تغییرو تحول گردیده است . دلایل اصلی تحول خانواده در اروپا عبارتست از تغییر خصوصیات شکل تولید و بهره برداری , تحرک نیروی کار , افزایش فعالیتهای نوع دوم و سوم (صنایع وخدمات) , بالا رفتن سطح مصرف واستفاده از کالاها و خدمات تازه مصرفی . این دگرگونیها سبب شد که مسئولیتهای جمعی و عمومی جانشین مسئولیتهای خانوادگی شوند , فرد خود را متعلق به جامعه بداند و خانواده نقش حمایت کننده خود را از دست بدهد . دگرگونی خانواده ایرانی در نیم قرن اخیر آرام و کند اما مستمروقاطع بوده است. زمانی شکلی از خانواده دراین سرزمین وجود داشت که جامعه شناسان آن را با اصطلاح کلی "خانواده گسترده" وصف کرده اند. خانواده ای که مذهب و سنت و شیوه تولید اقتصادی جوامع کشاورزی مبانی آن را تشکیل میداد و برپایه پدرتباری استوار بود. خانواده واحد تولید و مصرف بود واین امرهنوزهم در شهرها وروستاها دیده می شود.روابط افراد خانواده بر سلسله مراتبی استوار بود که همه قبول داشتند . برخورد با تمدن صنعتی غرب و نتایج آن که عبارتست از تغییرات ساخت اجتماعی جامعه , رواج شهرنشینی و دخالت دولت موجب تغییرات عمده در خانواده و خصوصا شکل شهری آن شده است. امکانات تحرک اجتماعی موجب رشد طبقات متوسط در شهرهای ایران شده وآموزش عمومی و تخصصی مشاغل جدید را بوجود آورده وصاحبان این مشاغل (در صنعت وخدمات ) رفتارهای تازه و راه و رسم دیگری یافته اند . از خصوصیات اجتماعی ایران امروز , همزیستی انواع خانواده ها در محیطهای شهری و روستایی است و علت تنوع هم آغاز دگرگونی مفهوم خانواده در این سرزمین است که موجب پدیدار شدن شکلهای برزخی میان خانواده سنتی و خانواده غربی شده است . [ساختهای خانواده و خویشاوندی در ایران- دکترجمشید بهنام-صفحات ۶ تا ۱۱]
● ارتباط خانواده و اقتصاد :
درجوامعی که از نظام اقتصادی پیشرفته ای برخوردارند خانواده به دو طریق شخصی با این نظام برخورد دارد . خانواده تبدیل به واحدی میشود که اجراکنندگان کلیه نقشهای موجود دروضعیتهای مختلف سیستم اقتصادی را در خود می پروراند . احراز این مقامها وشغلها درایفای نقش خانوادگی اثر مهمی دارد . ازدورانی که نوجوانان دست به کارهای نیمه وقت می زنند تا زمانیکه بعنوان یک بزرگسال نقش یک ایفا کننده تمام وقت را ایفا میکنند بطور مداوم در حال تغییر نیازمندیها ووظایف خانوادگی هستند . منبع اقتصادی جدید به فرزندان استقلال بخشیده وموقعیتی برای آنان بوجود می آورد تا فعالیتی بیش از آنچه قبلا در سطح خانواده داشته انجام دهند . تاثیر این فعالیت اقتصادی یک نوع کسب تجربه به جهت اجتماعی شدن افراد خانواده است . [سوسن سیف- تئوری رشد خانواده- صفحات ۸۵ و ۸۶]
● اجتماعی کردن فرزندان و نقش خانواده در تکوین شخصیت :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
موضوع:
تحقیق در مورد تنظیم خانواده و جمعیت
Brand names
Clomid, Serophene
Is clomiphene for you?
Clomiphene can help you conceive if you ovulate irregularly or not at all, particularly if you have polycystic ovarian syndrome (PCOS). (If you have PCOS and this treatment doesn't seem to work for you, your doctor may also prescribe metformin, an insulin-sensitizing drug that can help you respond to clomiphene.) You might also take clomiphene (and other fertility drugs) before you undergo an assisted reproductive technology (ART) treatment such as in vitro fertilization (IVF), to encourage you to produce several eggs for the procedure.Clomiphene can also help men with a hormonal imbalance (that originates in the pituitary gland or hypothalamus) linked to a low sperm count, or poor sperm quality or motility (its ability to move). (See more information about fertility drugs for men.)
Treatment: What to expect
Clomiphene is usually taken in pill form for one five-day cycle a month. It helps you produce more of the hormones that trigger ovulation (follicle-stimulating hormones (FSH)), prompting your ovaries to produce one or more mature eggs, depending on how often you normally ovulate.After you finish a cycle of clomiphene, your hypothalamus (the part of your brain that regulates basic functions such as temperature) releases luteinizing hormone (LH), which tells your ovaries to release your mature egg or eggs into your fallopian tubes. If an egg meets up with a healthy sperm on its way to your uterus, you'll have a chance to conceive.
Length of treatment
If your period is regular, you'll start taking clomiphene three to five days into your monthly menstrual cycle and continue taking it for about five days. (To figure out when your next menstrual cycle will begin, use our ovulation calculator.)If your period is irregular or absent, your doctor will make sure you're not pregnant and induce menstruation by prescribing a medication called Provera (medroxyprogesterone acetate), so you can begin taking clomiphene.You'll most likely ovulate five to 12 days after you take the last pill. Your doctor will monitor you closely and often to see whether your ovaries are getting ready to release an egg. Most women go through three to six cycles of treatment at the most (it can take a month or two of drug therapy for you to start ovulating regularly). Your chance of getting pregnant doesn't improve if you take the drug longer, so if you don't succeed after three cycles, your doctor may increase the dosage or suggest another treatment.
Ovarian Cancer awareness
By Beth Anne Piehl, Special Sections Writer
Earlier this summer, I learned something about ovarian cancer from a widower.
The Burt Lake man had lost his wife to the disease, and while interviewing him for another article, he offered some advice: If I, or other women, ever feel unusual, uncomfortable bloating, it’s worth seeing a doctor.
Looking back, it was a sign his healthy wife commented upon, but neither of them realized it was likely a symptom signaling something was amiss. She ultimately died from the cancer in 2004.
Recent research suggests that together, the four symptoms of bloating; pelvic or abdominal pain; difficulty eating or feeling full quickly; and urinary urgency or frequency may be associated with ovarian cancer.
Because it is estimated that more than 15,000 women will die in the U.S. from ovarian cancer each year, Dr. Jim Jeakle, MD, of Charlevoix Women’s Health, assisted the News-Review with sharing information about this form of cancer, in recognition of September as national Ovarian Cancer Awareness Month. PNR: Who is most at risk for ovarian cancer? Dr. Jeakle: There are several types of ovarian cancer. The most common is referred to as epithelial ovarian cancer. It is the fifth leading cause of cancer death in women in the United States, accounting for 15,000 deaths annually. The lifetime risk in the general population is 1.4 percent. It is more common in Caucasian women.
There appears to be an association between ovulation and ovarian cancer. Factors associated with fewer ovulations over the course of a lifetime generally decrease the risk. These would include: pregnancy, which reduces the risk by 25 to 50 percent, use of the oral contraceptive pill and breastfeeding. Hysterectomy with or without removal of the ovaries and tubal ligation also reduce risk.
In contrast, first period occurring before age 12, menopause after age 50 and not having children are all associated with more ovulations and slightly increase one’s risk for ovarian cancer.
A personal history of breast cancer increases risk. Age is also a risk factor, as women are most frequently diagnosed in their 50s. Other factors including environmental factors, smoking, obesity and diet are more controversial and have failed to show a strong association.
Unfortunately, we have no control over the biggest risk factor, and that is family history. A family history of one affected relative increases the risk over the general population three-fold. This would be referred to as familial ovarian cancer and carries
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
اسب یا اسپ پستانداری است از خانواده ی اکوئیدا است که از دیرباز در زمینههای کشاورزی، ترابری و همچنین در جنگها بسان ابزاری برای حرکت تند و ضربه زدن به سیستمهای دفاعی دشمن بهره گیری میشده است.
نام اسب همواره با واژههایی مانند چابکی همراه بوده است. پیشینیان برای اسبهای خود احترام بسیاری قائل بودند به گونهای که صاحب اسب، نیاکان اسب نژادین خود را تا ۱۲ نسل پشت میدانست و به هنگام مرگ اسبش به شدت غمگین میشد.[نیازمند منبع] همچنین اسب را جانوری نجیب نیز میشناسند. ولی در هنگام خشم اسب نزدیکی به او بسیار خطرناک است
نام چند نوع اسب :
باره یا بارگی، به معنی مطلق اسب گفته میشود و ربطی به باربری ندارد.
بالاد و بالاده، به اسب تندرو یا اسب یدکی گفته میشود.
بوز، به اسب نیله (کبودرنگ) گفته میشود.
توسن، اسب سرکش را میگویند.
جُرده، به اسب اخته میگویند.
چرمه، به اسب سپید یا اسبی که دست و پایش سپید باشد گفته میشود.
خنگ، اسب سپید را میگویند.
سمند، اسب زرد را میگویند.
نَوَند، اسب تندرو را میگویند.
یَکران، اسب نژاده و نجیب را گویند.
عمر خیام در کتاب نوروزنامه نام گونههای اسب را چنین بیان می کند:
الوس چرمه، سرخ چرمه، تازی چرمه، خنگ، بادخنگ، مگسخنگ، سبزخنگ، پیسهٔ کمیت، کمیت، شبدیز، خورشید، گور سرخ، زردرخش، سیارخش، خرماگون، چشینه، شولک، پیسه، ابرگون، خاکرنگ، دیزه، بهگون، میگون، بادروی، گلگون، ارغون، بهارگون، آبگون، نیلگون، ابرکاس، باوبار، سپیدزرده، بورسار، بنفشهگون، ادس، زاغچشم، سبزپوست، سیمگون، ابلق، سپید، سمند
اسب را در پارسی میانه و اوستایی نیز اَسپ (asp)میگفتند. نامهای بسیاری از بزرگان ایرانی در روزگار باستان دارای پسوند -اسپ بوده است (مانند گشتاسپ، ارجاسپ، گرشاسپ، گشتاسپ، جاماسپ، لهراسپ، ویشتاسپ، هیدراسپ، بیوراسپ، ساتاسپ، سیاوش و...)که نشان از اهمیت این جانور در میان ایرانیان است.[نیازمند منبع] در زبان سانسکریت این واژه به ریخت azva بوده که واژه سوار و اسوار نیز در زبان پارسی کنونی از همین ریشهاند. اسب برای اولین بار در آسیای میانه که بعدها تورکستان نام گرفت اهلی شده است سپس به دشتهای ایران و راه یافته است. در ایران باستان بویژه دوره هخامنشی اسب نقش بسیار زیادی داشت به اسبهای تربیت یافته پارس می گفتند عرب ها این کلمه را به فارس معرب کرده اند و آن را برای به معنی تیزرو و سوار کار ماهر به کار می برند. اسب حیوانی است که با سرما و شرایط سخت کوهستانی سازگار است بر خلاف شتر که با شرایط گرم و شن زار و سرزمین عربی سازگار بوده است. عربها برای اولین بار در دوره تجارت معروف به رحله شتا و صیف با اسب آشنا شدند و آن را بکار گرفتند. [نیازمند منبع]
تاریخچه
تاریخ تکامل اسب ها هنوز به طور دقیق مشخص نمی باشد. به طور مثال, زمان جدا شدن گونه های الاغ (اکووس آسینوس), اسب های وحشی (اکووس فروس) و گورخر ها و اسب های اهلی (اکووس کابالوس) معلوم نیست. همچنین مشخص نیست گونه ی اسب های اهلی حاصل انتخاب طبیعی هستند یا انتخاب مصنوعی توسط انسان. قدیمی ترین فسیل های مربوط به این گونه به هفت هزار سال پیش از میلاد باز می گردند. ابتدا اسب به منظور تهیه ی غذا شکار می شده است, ولی به مرور زمان انسان آن را به فرمان خود در آورد و برای تهیه ی شیر و گوشت, و نیز حمل و نقل, آن را پرورش داد. قدیمی ترین آثار رام کردن اسب ها در اروپای شرقی، شمال قفقاز و آسیای مرکزی یافت شده اند. پرورش و تربیت اسب ها به مرور زمان اهمیت ویژه ای یافت و انسان به درساژ و اصلاح نژاد پرداخت.
نژاد های مختلف
نژاد های اسب بسیار فراوان و متفاوت است. این فراوانی حاصل آمیختگی اسب ها توسط انسان, و نیز انتخاب طبیعی می باشد. به طور کلی اساس جدا کردن اسب ها از پونی ها, قد آن ها می باشد. قد اسب (بلندی جدوگاه) باید از ۴۸/۱ متر بیش تر باشد. با این وجود استثنا نیز داریم (مثلاً فالابلا).
در اینجا لیست بعضی از نژاد های اسب را مشاهده می کنید.
اصیل عرب
اصیل عربی
اصیل عربی
اصیل عربی
گذشته ی این نژاد هنوز به درستی شناخته نشده است, ولی بی تردید این نژاد بسیار بسیار قدیمی است و از خاور میانه و نواحی بیابانی یا نیمه بیابانی این منطقه ریشه گرفته است. طی تلاش ساسانیان در پرورش و اصلاح این نژاد, اسب های اصیلی به وجود آمدند که به خاطر چابکی و مقاومتشان مایه حیرت شدند. این نژاد در تاریخ برای اصلاح نژاد و مقاوم کردن اسب ها بسیار مورد آمیزش قرار گرفت. نژاد اسب های اصیل انگلیسی از آمیزش اسب های عرب با اسب های محلی (انگلیسی) ریشه می گیرد. خون این نژاد امروزه تقریباً در رگ های همه ی نژاد های سبک وزن جاری است.
زندگی دشوار در بیابان های خشک باعث شجاعت و مقاومت حیرت برانگیز و تند پایی و صبوری این نژاد شده است. زندگی او در کنار یا حتی داخل چادر با بادیه نشینان نیز باعث خو گرفتن آن با انسان و دلبستگی و اعتماد به او شده است.
قد این اسب ها بین ۱.۴۵ تا ۱.۵۵ متر است. آن ها می توانند هر رنگی داشته باشند ولی ابلق نیستند. رنگ مشکی نیز در آنان بسیار نادر است. مو های اسب عرب نرم و ابریشم مانند است. یکی از خصوصیات آن دمش است که بالا نگه داشته شده است (حتی به هنگام حرکت). از خوصوصیات دیگر آن سر کوچک و برجسته, گردن بلند و کمانی, کمر کوتاه, کپل بالا و افقی و پاهای ظریف و محکم آن است. پوست اسب عرب نازک و حساس است, به طوری که رک های آن به خصوص در سر, مشخص هستند. پیشانی آن صاف است سوراخ های بینی آن بسیار باز می باشد. به علاوه, اسب عرب بر خلاف دیگر نژاد ها ۱۷ دنده و ۵ مهره ی کمری دارند (به جاب ۱۸ دنده و ۶ مهره ی کمری).
اسب عرب در رشته های ورزشی که در آن ها مقاومت اهمیت ویژه ای دارد رایج اند و در مسابقات جهانی مقام هی اول را ازان خود می کنند. در مسابقات پرش نیز از آنان استفاده می شود (با وجود قد نسبتاً کوتاهشان). در مسابقات درساژ و کنکور های زیبایی نیز این اسب ها به دلیل وقار و ظرافت اندام, خواستار فراوانی دارند.
اصیل انگلیسی (تروبرد Thoroughbred)
اصیل انگلیسی
این نژاد دیرینهی طولانیای ندارد و از آمیزش اسبهای اصیل عربی با اسبهای محلی در انگلستان به وجود آمده است. بلندی جدوگاه اسبهای اصیل انگلیسی بین ۱.۶۵ تا ۱.۸۰ متر است. اسبان این نژاد تیزپاترین اسبهای دنیا هستند و از آنها در مسابقات اسبدوانی به خصوص مسابقات تاخت استفاده می شود. این اسبها معمولاً در مسابقات درساژ و پرش نیز موفق هستند. اسبهای اصیل انگلیسی نسبتاً حساس, زودشکن و عصبی هستند, که با توجه به تقلا و ریسکی که حین مسابقات میکنند قابل توجیه است. رنگ بدن آنها نیز معمولاً کهر, کهر تیره, خاکستری و سیاه است. رنگهای ابرش و طلایی نیز در آنها دیده می شود. رنگ سفید بسیار نادر است. گردن و پاهای این نژاد بسیار کشیده میباشد.
کوارتر(Quarter)
کوارتر آمریکایی
این نژاد آمریکایی بوده و از آمیزش نژاد های عرب، بارب و اسپانیایی به وجود آمده و با آمیزش با اسب های اصیل انگلیسی اصلاح یافته است. قد متوسط آن حدود ۱.۵۰ متر است. سر آن کوچک و مثلث شکل است و بدنی عضلانی دارد. سرعت این اسب در مسافت های کوتاه بالاست و در مسابقات وسترن و رودئو مورد استفاده بسیار قرار می گیرد. تقریباً همه ی رنگ ها در این نژاد دیده می شوند. ًٌٍ
آپالوسا
آپالوسا
آپالوسا
این نژاد به اسب های سرخ پوست معروف است. زیرا برای اولین بار توسط آن ها پرورش داده شده اند. آپالوسا نیز نامی است که از رودخانه ای به نام پالوس، نزدیک یکی از قبایل سرخ پوست گرفته شده است.
خصوصیت بارز این نژاد لکه های رنگی روی بدن آن است. این لکه ها به شکل ها و رنگ های مختلف بر روی زمینه هایی با رنگ های متفاوت قرار دارند. به همین دلیل اسب های این نژاد از نظر ظاهری بسیار متنوع می باشند. بلندی جدوگاه این اسب ها بین ۱.۴۲ تا ۱.۶۳ متر می باشد. این اسب دارای سینه ای پهن و کمری کوتاه است. یال و دم این نژاد خیلی پر پشت نمی باشد.
فالابلا
فالابلا
با این که فالابلا از نظر قد پونی محسوب می شود, ولی به دلیل ریشه های نژادش در لیست اسب ها قرار می گیرد. این نژاد به احتمال قوی از آمیزش اسب های اصیل انگلیسی با شتلند ها (Shetland) به وجود آمده است. قد فالابلا حدود ۷۸ cm است و به نوعی یک اسب مینیاتوری محسوب می شود. با این وجود, نسبت به قد کوتاهش از توان بدنی بالایی برخوردار است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
گونههای جدید خانواده در غرب
چکیده:
زوال خانوادههایی که والدین و فرزندان با هم زندگی مینمودند، انواع جدیدی از زندگی و خانواده را در غرب پدید آورده است. الگوی خانواده تک والدینی که امروزه به حدود یک سوم خانوادههای آمریکایی و فیصد زیادی از خانوادههای غربی تسری یافته، جامعهشناسان، روانشناسان و جمعیتشناسان را با پرسشهای زیادی رو به رو نموده است. مشکلات ناشی از استرسهای احساسی، تحصیل و آینده فرزندان به همراه بحرانهای روحی و جسمی والدین و آسیبهای مختلف اجتماعی و فرهنگی میتواند خانوادههای تکوالدینی را به عنوان یک از چالشهای مهم جوامع غربی تبدیل نماید. در این مقاله پس از ارائهی ویژگیهای این تغییرات در بنیان خانوادههای غربی، بخشی از آمار و گزارشات مربوط به آن ارائه می شود.
امروزه خانوادههای تک والدینی به یکی از جنبههای دائمی و قابل توجه جوامع تبدیل شده است. تغییر الگوی مرسوم زن و شوهر و فرزندان به الگوهایی دیگر نظیر خانوادههای بدون پدر و یا مادر، فرزندان بدون سرپرست و یا فرزندانی که با پدرکلانها و مادرکلانهایشان زندگی میکنند و یا زندگی مشترکی بدون پیوند ازدواج، شده است که جمعیتشناسان و جامعهشناسان را با پرسشهای زیادی رو به رو نموده است.
«سیمون دانکن» و «دوزالیندادو اردز» دو استاد جامعهشناسی معتقدند که تغییرات طولانی مدتی در الگوهای خانواده و ارتباطهای میان زنان و مردان در حال وقوع است.
علت این تغییرات چیست؟ تعدادی از کارشناسان معتقدند که این شیوههای جدید زندگی، نتیجه انتخاب روش مطلوب افراد جامعه برای زندگی است که بر اساس شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و تغییرات آن به وجود می آید. البته عوامل دیگری نظیر فشارهای زندگی و دسترسی به رسانههای ارتباط جمعی نیز میتواند در این امر مؤثر باشند.
همچنین فشارهای اقتصادی و لزوم کار بیشتر زوجین نیز باید مدنظر قرار گیرد. اشتغال زنان و استقلال اقتصادی نیز که رفاه بیشتری را برای آنان فراهم میکند، ازدواج و تشکیل خانوادههای مرسوم را با چالشهایی جدی روبرو نموده است.
به هر حال، خانوادههای تک والدینی به دلیل وجود نگرانی از امکان ایجاد آسیبهایی نظیر استرسهای احساسی، نیازهای اقتصادی و ضررهای اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد. به علاوه افرادی ممکن است با این پرسش روبرو شوند که آیا یکی از والدین میتواند به تنهایی فرزند یا فرزندانش را تربیت و بزرگ نماید؟ چه چالشهایی ممکن است خانوادههای تک والدینی را تحت تأثیر قرار دهد؟
در ادامه به تعدادی از آمارهای منتشره در مورد وضعیت رو به رشد خانوادههای تک والدینی و گونههای جدید خانواده در غرب اشاره می شود:
در سال 2000 میلادی، 5/13 میلیون نفر از والدین آمریکایی، سرپرستی 7/21 میلیون کودک و نوجوان زیر 21 سال را بر عهده داشتهاند، در حالی که یکی از والدین آنها در جایی دیگر زندگی میکرده است.
در آمریکا نسبت جمعیت به وجود آمده به وسیله زوجهای ازدواج نمودهای که فرزند نیز دارند از 40 فیصد کل جمعیت در سال 1970 به 24 فیصد کل جمعیت در سال 200 کاهش یافته است.
تعداد خانوادههای تک والدینی در سال 200 میلادی به 12 میلیون خانواده رسیده است.
خانوارهای تک والدینی آمریکایی در دورهی 1990 تا 2000 میلادی، از 9 فیصد کل خانوادهها به 16 فیصد افزایش یافتهاند.
از مجموع والدین زندانی، 85 فیصد آنان مادر و 15 فیصد آنان پدر بودهاند.
سالهای اخیر میزان تولد فرزند در میان زنان ازدواج نکرده و همچنین نسبت والدینی که هرگز ازدواج ننمودهاند، رشد پیدا نموده است.
تقریباً یک سوم زنان قیم فرزند در آمریکا هرگز ازدواج ننمودهاند.
خانوادههای بدون پدر از 7 میلیون در سال 1990 به 10 میلیون خانواده در سال 2000 میلادی افزایش یافتهاند. امروزه 8/13 میلیون فرزند در آمریکا (23 فیصد از کل فرزندان آمریکایی) که زیر 15 سال سن دارند، با مادرانشان زندگی میکنند. 7/2 میلیون فرزند نیز (5 فیصد از کل فرزندان) با پدرانشان زندگی میکنند.
در آمریکا نسبت خانوادههایی با مادران مجرد به 26 فیصد و نسبت خانوادههایی با پدران مجرد به 5 فیصد افزایش پیدا نموده است.
46 فیصد خانوادههای بدون پدر، بیش از یک فرزند داشته اند.
پدران مجرد (33 فیصد) با احتمال بیشتری نسبت به مادران مجرد (11 فیصد) با یک غیرهمجنس خود بدون ازدواج زندگی خواهند کرد.
مادران سرپرست فرزند، با احتمال بیشتری کار پارهوقت خواهند داشت.
در مجموع، حدود 2/26 فیصد کل بچه های زیر 21 سالی که خانواده های تک والدینی دارند، در خانه زندگی خواهند کرد.
طلاق زوج های دارای فرزند رشد یافته است.
48 فیصد پدران مجرد و 44 فیصد مادران مجرد در مناطق حاشیهای شهرها زندگی میکنند.
58 فیصد پدران بدون همسر و 49 فیصد مادران فاقد شوهر، صاحب خانه هستند.
نسبت والدین قیم فرزندانی که شغل تمام وقت و دائم دارند از 6/45 فیصد به 7/53 فیصد رسیده است. 30 فیصد این افراد نیز شغل پاره وقت دارند.
89 فیصد پدران مجرد شاغلند، همچنین 77 فیصد مادران مجرد شاغل هستند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
کنترل جمعیت و نهاد خانواده در اروپا
شاید بتوان یکی از دلایل اولیه این نوع نرخ رشد را در سیاستهای جمعیتی اتخاذ شده به چند دهه اخیر در اروپا نسبت داد اما این تنها یکی از دلایل نرخ رشد پایین میباشد و بیشتر مربوط به گذشته است و امروزه وضع کمی فرق نموده و دلایل دیگری را میتوان به آن اضافه نمود.
۴۰ درصد از فارغالتحصیلان دختر انگلیسی در سن ۳۵ سالگی یک فرزند هم ندارند. عدم تمایل به ازدواج رسمی و قانونی از سوی جوانانی که در سن ازدواج قرار دارند معلول نگرشی است که از طریق نهادهای آموزشی جوامع اروپایی به آنان انتقال یافته است
نشریه تایمز در شماره اخیر خود مطلبی را با عنوان “صدای گریه باید در اروپا بلند شود، لطفا بیشتر بچهبه دنیا بیاورید”(۱ )آورده که در آن به اثرات کنترل جمعیت در این قاره اشاره نموده و به نگرانی ناشی از نرخ رشد پایین پرداخته است. در این زمینه به سیاستهای دولتهای اروپایی اشاره کرده که تسهیلات رفاهی را برای زوجهایی که بیش از ۲ فرزند به دنیا بیاورند در نظر خواهد گرفت. در این نوشتار با استناد به مطالب این نشریه انگلیسی به تحلیل در این رابطه خواهیم پرداخت. سیاست کنترل جمیعت در دهههای گذشته در کشورهای صنعتی امری طبیعی و مثبت به شمار میرفت. اروپای قرن هجدهم و نوزدهم با بهبود روزافزون شاخصهای رفاهی و بهداشتی روبرو بود و نرخ رشد جمعیت به صورت تصاعدی در حال افزایش بود. از این رو میبایست چارهای برای این رشد اندیشیده میشد، در این راستا موفقیت کشورهای اروپایی باتوجه به سطح پیشرفت و استفاده از روشهای جدید پیشگیری غیرقابل انکار بود. امروزه نتیجه این کنترل موفق را میتوانیم در نرخ رشد صد در صدی و نزدیک به آن را در بسیاری از کشورها و نرخ رشد منفی را در برخی از کشورهای اروپایی مشاهده نمائیم.
شاید بتوان یکی از دلایل اولیه این نوع نرخ رشد را در سیاستهای جمعیتی اتخاذ شده به چند دهه اخیر در اروپا نسبت داد اما این تنها یکی از دلایل نرخ رشد پایین میباشد و بیشتر مربوط به گذشته است و امروزه وضع کمی فرق نموده و دلایل دیگری را میتوان به آن اضافه نمود. از نگاه صاحبنظران اجتماعی دلیل عمده دیگر کاهش نرخ زاد و ولد در اروپا مربوط به کاهش نرخ ازدواجهای رسمی و قانونی میباشد. کاهش نرخ ازدواج تحت تاثیر نوع نگرش افراد این جوامع به نهاد خانواده است که امروزه از سیطره کلیسا و به طور کلی نهاد دین خارج شده و هر روز ارتباطش را با دین کمتر کرده و اصطلاحا عرفیتر شده است از قرون وسطی تاکنون ماهیت و شکل خانواده در حال تغییر بوده است، یک خانواده قرون وسطایی به عنوان یک واحد تولیدی به شمار میآمد و افراد خانواده روابط محکم و منسجم و همبستهای با یکدیگر داشتند که از این خانوادهها اصطلاحا به عنوان “خانواه گسترده” یاد میشود.
این نوع خانواده عموما کارکرد تولید مثل، کارکرد اقتصادی و حتی کارکرد آموزشی را دارا بود و به آموزش و تربیت فرزندان میپرداخت، با وقوع انقلاب صنعتی تحولاتی در خانواده سنتی رخ داد و این نوع خانواده کارکردهای اقتصادی و آموزشی خود را که عمدتا تحت تعلیمات کلیسا بود از دست داد این تغییرات معلول تغییراتی بود که در آئین پروتستان در این زمان رخ میدهد. آئین پروتستان با شکستن برخی سنتها نگرش تازهای از دین را ارائه داد که افراد را به کار و تلاش مضاعف ترغیب میکرد آنچنان که زندگی معنوی افراد و ثواب اخرویشان را درگرو تلاش بیشتر میدانست. اشتغال افراد خانواده در بیرون از محیط خانواده خود عاملی شد تا اعضای خانواده دیگر به لحاظ مالی وابسته به سرپرست خانواده نباشند و مستقل از اعضای خانواده بتوانند ساعتها در بیرون از خانه مشغول کار شوند. زنان ساعتهای زیادی در بیرون از خانه کار میکردند و بسیاری از اشتغالات ذهنی آنان محیط کار و شغلشان بود و توجه ناچیزی به خانواده و اعضای آن داشتند تا جایی که برای اینکه بتوانند در شغل پایدار بمانند از باروری برای سالیان زیادی دوری میجستند به طوری که این امر را امروزه نیز در این کشورها شاهد میباشیم. در این بین آنچه که از همه امور با اهمیتتر به نظر میرسید کسب درآمد بیشتر بود با این توصیف امروزه شاهد زوال خانواده هستهای (خانواده متشکل از والدین و فرزندان) میباشیم. همچنین به گزارش این نشریه انگلیسی ۴۰ درصد از فارغالتحصیلان دختر انگلیسی در سن ۳۵ سالگی یک فرزند هم ندارند. عدم تمایل به ازدواج رسمی و قانونی از سوی جوانانی که در سن ازدواج قرار دارند معلول نگرشی است که از طریق نهادهای آموزشی جوامع اروپایی به آنان انتقال یافته است که دین را به گوشهای راندهاند و خانواده نهادی ضروری به شمار نمیآید و افراد میتوانند نیازهای خود را از طریق روابط آزاد برطرف نمایند و عمق فاجعه جایی است که عمدهترین و مهترین کارکرد خانواده که همان تولید مثل است، نیز از طریق آزاد گذاشتن روابط همجنسبازی در این جوامع زیر سوال رفته و کلیسارا با چالشهای جدی مواجه کرده است و عینیترین نتیجه چنین سیاستی نرخ رشد جمعیت پایین در این جوامع میباشد که برخی از این کشورها با اتخاذ سیاست مهاجرپذیری سعی در جبران این معضل دارند که شاید در کوتاه مدت به عنوان راه حلی مثبت تلقی شود اما کشورهای غربی به خوبی میدانند که برای داشتن جمعیت “بهینه” Optimum و متعادل باید تغییراتی را در نگرش خود نسبت به نهاد خانواده ایجاد نمایند که این نگرشها باید همسو با نهاد دین و در نهایت نهاد اقتصادیشان باشد.