لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
عین جمع
نسا:إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریمًا(31)
((اگر از گناهان بزرگى که از آن[ها] نهى شدهاید دورى گزینید، بدیهاى شما را از شما مى زداییم، و شما را در جایگاهى ارجمند درمىآوریم.))
﴿ إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ﴾ یعنی اینکه جز او غیری در وجود اثبات کنیم که این همان شرک ذاتی وصفاتی و افعالی است چرا که بزرگترین گناهان اثبات وجودی غیر از اوست همچنانکه گفته شده ((وجودک ذنب لایقاس به)) و در مرتبه بعدی اثبات دوگانگی درذات است که به وسیله اثبات صفات زائد بر ذات صورت می گیرد همچنانکه حضرت امیرالمومنین (ع) می فرمایند: (( الاخلاص له نفی الصفات عنه))
﴿ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ ﴾ [منظور اینکه] به واسطه ظهور توحید، نفس و قلب [شما] فانی می گردند
﴿ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریمًا﴾ یعنی در حضرت عین جمع که جز در آن مقام و مرتبه بزرگواریی وجود ندارد.
نسا:وَ لَوْ أَنّا کَتَبْنا عَلَیْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِیارِکُمْ ما فَعَلُوهُ إِلاّ قَلیلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما یُوعَظُونَ بِهِ لَکانَ خَیْرًا لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبیتًا(66)((و اگر بر آنان مقرّر مىکردیم که تن به کشتن دهید، یا از خانههاى خود به در آیید، جز اندکى از ایشان آن را به کار نمىبستند؛ و اگر آنان آنچه را بدان پند داده مىشوند به کار مىبستند، قطعاً برایشان بهتر و در ثبات قدم ایشان مؤثرتر بود.))
﴿ ما فَعَلُوهُ إِلاّ قَلیلٌ مِنْهُمْ﴾ و آنها همان محبون آماده لقای اویند که از حیث مرتبه برتر و از حیث عدد اندک اند همچنانکه فرمود ( و قلیل ما هم)
﴿ لَکانَ خَیْرًا لَهُمْ ﴾ براساس کمالاتی که در هنگام رفع حجابهای نفسانی و اتصاف به صفای حقانی ویا هنگام رسیدن به عین جمع برایشان حاصل می شود.
نسا:لَنْ یَسْتَنْکِفَ الْمَسیحُ أَنْ یَکُونَ عَبْدًا لِلّهِ وَ لاَ الْمَلائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ یَسْتَنْکِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمیعًا(172)((مسیح از اینکه بنده خدا باشد هرگز ابا نمىورزد، و فرشتگان مقرّب [نیز ابا ندارند]؛ و هر کس از پرستش او امتناع ورزد و بزرگى فروشد، به زودى همه آنان را به سوى خود گرد مىآورد.))
﴿ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمیعًا به واسطه ظهور نور و وجه ونجلی اش به صفت قهاریت تا اینکه او را در عینجمع فانی سازد. ﴾
نسا:فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذینَ اسْتَنْکَفُوا وَ اسْتَکْبَرُوا فَیُعَذِّبُهُمْ عَذابًا أَلیمًا وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِیًّا وَ لا نَصیرًا(173)((امّا کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، پاداششان را به تمام [و کمال] خواهد داد، و از فضل خود به ایشان افزونتر مىبخشد. و امّا کسانى که امتناع ورزیده و بزرگى فروختهاند، آنان را به عذابى دردناک دچار مىسازد و در برابر خدا براى خود یار و یاورى نخواهند یافت.))
﴿ فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا﴾ به فناء در عین جمع و محو صفات وفنای ذات.
﴿ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ﴾ به استقامت در اعمال و رعایت تفصیل صفات وتجلی آنها.
﴿ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ ﴾ از بهشت صفاتی.
﴿ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِه﴾ به وجود حقانی بعد از فنای ذاتی.
﴿ وَ أَمَّا الَّذینَ اسْتَنْکَفُوا﴾ به واسطه ظهور اینتشان.
﴿ وَ اسْتَکْبَرُوا ﴾ یعنی در هنگام تجلیات صفاتی طغیان کرده و آنها را منتسب به خود نموده اند همچون کسی که گفت : ان ربکم الاعلی
﴿فَیُعَذِّبُهُمْ عَذابًا أَلیمًا﴾ به اینکه به واسطه بقایای وجود و صفات نفسانی خود از مقام جمع محجوب و محروم گردند.
﴿ وَ لا یَجِدُونَ﴾ غیر از الله.
﴿وَلِیًّا﴾ که آنها را در رفع حجاب ذاتی یاری دهد.
﴿ وَ لا نَصیرًا﴾ که آنها را در رفع حجاب صفاتی یاری دهد و به مقام توحید ذاتی ونور مبین و تفصیل در عین جمع برساند این یاری به واسطه قرآن که علم جمع و فرقان که علم تفصیلی حق است صورت می گیرد.
نسا:فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فی رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ یَهْدیهِمْ إِلَیْهِ صِراطًا مُسْتَقیمًا(175)((و امّا کسانى که به خدا گرویدند و به او تمسّک جستند، به زودى [خدا] آنان را در جوار رحمت و فضلى از جانب خویش درآورد، و ایشان را به سوى خود، به راهى راست هدایت کند.))
﴿ فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا﴾ یعنی کسانی که به توحید ذاتی ایمان آورده وبه آن چنگ می زنند به عبارت دیگر در هنگام کثرت صفات و نیزدرهنگام تفصیل رعایت جمع را می کنند.
﴿ فَسَیُدْخِلُهُمْ فی رَحْمَة﴾ : از بهشت صفات که پایانش ناپیدا است.
﴿وَ فَضْلٍ﴾ : بهشت ذات.
﴿ وَ یَهْدیهِمْ إِلَیْهِ صِراطًا مُسْتَقیمًا﴾ در حالیکه در کثرتند بروحدت استقامت می ورزند و یا به تاویل دیگر منظور از اینکه رحمت بهشت افعال است و منظور از و فضل بهشت صفات و ﴿ وَ یَهْدیهِمْ إِلَیْهِ صِراطًا مُسْتَقیمًا﴾ [اشاره به ] تفصیل صفاتی است که رو به سوی فنای درذات دارد.
مائده:أَ فَلا یَتُوبُونَ إِلَى اللّهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ(74)مَا الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّیقَةٌ کانا یَأْکُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ اْلآیاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنّى یُؤْفَکُونَ(75)قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لا یَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعًا وَ اللّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ(76)قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فی دینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کَثیرًا وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبیلِ(77)((چرا به درگاه خدا توبه نمىکنند، و از وى آمرزش نمىخواهند؟ و خدا آمرزنده مهربان است. مسیح، پسر مریم جز پیامبرى نبود که پیش از او [نیز] پیامبرانى آمده بودند؛ و مادرش زنى بسیار راستگو بود. هر دو غذا مىخوردند. بنگر چگونه آیات [خود] را براى آنان توضیح مىدهیم؛ سپس ببین چگونه [از حقیقت] دور مىافتند. بگو: «آیا غیر از خدا چیزى را که اختیار زیان و سود شما را ندارد، مىپرستید؟ و حال آنکه خداوند شنواى داناست. » بگو: «اى اهل کتاب، در دین خود بناحق گزافهگویى نکنید، و از پى هوسهاى گروهى که پیش از این گمراه گشتند و بسیارى [از مردم] را گمراه کردند و [خود] از راه راست منحرف شدند، نروید. »))
﴿ أَ فَلا یَتُوبُونَ إِلَى اللّهِ﴾ یعنی به واسطه رجوع از عقیده اثبات خداوندان متعدد به عین جمع مطلق الهی واز گناه دیدن وجود خود وغیر طلب استغفار می نمایند.
﴿وَ اللّهُ غَفُورٌ ﴾ یعنی با ذات خود آنها را پوشانده و فانی می سازد.
﴿رَحیمٌ﴾ آنها را به کمال شناخت حق وتوحید می رساند.
﴿ ما لا یَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعًا﴾ چرا که وجودی ندارند تا فعلی از آنان سر زند و به وسیله آن ضر رو نفعی برسانند و اینکه برای حضرت عیسی (ع) از ((ما)) با جای ((من)) استفاده کرده برای آگاه ساختن به این موضوع است که او چیزی است که به اعتبار تعینش وجود دارد و گرنه درحقیقت موجود نمی باشد.
﴿قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ﴾ به وسیله احتجاب از تجلیات صفاتی.
﴿ وَ أَضَلُّوا کَثیرًا وَ ضَلُّوا﴾ هم اکنون
﴿ عَنْ سَواءِ السَّبیلِ﴾ از طریق وحدت ذاتیه که همان استقامت الی الله می باشد.
مائده:یَوْمَ یَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّکَ أَنْتَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ(109)(([یاد کن] روزى را که خدا پیامبران را گرد مىآورد؛ پس مىفرماید: «چه پاسخى به شما داده شد؟» مىگویند: «ما را هیچ دانشى نیست. تویى که داناى رازهاى نهانى.))
﴿ یَوْمَ یَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ﴾ در عین جمع مطلق یا عین جمع ذات.
﴿ فَیَقُولُ ماذا﴾ هنگامی که آنها را دعوت کردید چه پاسخی به شما دادند [یعنی آیا به میزان کمالات خود در متابعت از شما آگاه بودند].
﴿ قالُوا لا عِلْمَ لَنا﴾ یعنی تمام چه علم جمعی و چه تفصیلی از آن توست و کسی جز تو به فناء صفات ما در صفاتت علم ندارد.
انعام:قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ قُلْ لِلّهِ کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْبَ فیهِ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ(12)((بگو: «آنچه در آسمانها و زمین است از آنِ کیست؟» بگو: «از آنِ خداست »؛ که رحمت را بر خویشتن واجب گردانیده است. یقیناً شما را در روز قیامت -که در آن هیچ شکى نیست- گِرد خواهد آورد. خودباختگان کسانىاند که ایمان نمىآورند.))
﴿ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ﴾ قیامت صغری یا همان بازگشت یا قیامت کبری در عین جمع مطلق.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
این گزارش مربوط به جمع 2/4/04 می باشد که باید قبل از گزارش های بعدازظهر باشد.
طریقه نصب پارالل پین که بدین صورت می باشد، 1- نوع پینها از نوع استوانه ای میباشد و سوراخ پین با زاویه 15درجه در حالیکه 3mm به سمت lower پائین تر میباشد که دقیقاً در برش GC در نقشة 121700 نشانداده شده است. سوراخکاری بوسیلة دریل رادیال انجام می شود. (توضیح در 121700) جهت جابجائی و قراردادن توربین بر روی سکو در حالیکه مجموع اوزان دو نیمه و exhust 75T می باشد و دو عدد سیم بکس به دستکهای نیمة بالایی inlet casing وصل می شود و در توربین بلندی و در سپس به دو دستک نیمة بالایی اگز است سیم بکسل با یک هوگ دیگر وصل شده و توربین به حالت افلق در سپس سمت اگز است بر روی زمین قرار گرفته و برای بلندکردن نهایی دو بکسل سمت اگز است به دو سرانتهای inlet casing وصل شده و توربین به بالای سکو برده می شود و در جای خود نصب شده سپس پیچها و پهنای نیمة بالای inlet باز شده و در آمده و نیمة بالایی به پائین سکو برده می شود، در حالیکه تمام بولتها شماره گذاری شده 121710-10762 و پانچ گردیده اند. سپس سطح پوسته پائینی level می گردد و چهار عدد شی جهت قرار گرفتن water level ها در محل خود نصب (که در چهار طرف inlet casing قرار دارد) میشود که هر کدام توسط 2 عدد پیچ M10 در جای خود محکم می شوند.
سپس نبشی هایی که در چهار طرف outer casing قرار دارند توسط دریل در نقاطی که قبلاً مشخص شده و سنبه گردیده است سوراخ 10 می زنیم در حالیکه دو عدد ساعت در دو ساعت نبشی نصب شده سپس با برقو 10 به طول 190 ، 1:50 محل سوراخها را آماده جهت نصب پینها می نماییم در حالیکه ساعتها با تلورانس 1:01 باید صفر شده باشند (علامتگذاری بر روی مته و برقو نباید فراموش شود).
Guide blade ring , inner casing , guide blade carrier در جای خود نصب شده بودند در حالیکه محل قرار گیری کی ها قبلاً اندازه گیری و نصف به نصف در طرفین استفاده شده بود. سپس شفت سیل رنگ را بر روی inner casing بر روی GS نصب گردید و شیمهای دو طرف و زیر آن نصب گردید. سپس exhaust casing , cover جهت نصب دامی شفت و نیز دو عدد special tools بر روی exhaust نصب گردید دقیقاً در محل کاور water level , bearing casing ها را که شامل 4 عدد ظرف محتوی آب و ضدیخ و شلنگهایی که هر 6 عدد را به هم وصل می نمود (شیشه ای) میباشد را در جای خود نصب نمودند که مرتباً در حین مونتاژ باید چک شده و توربین مداوماً level گردد.
در انتهای توربین به جهت حرکت دادن bearing casing در محل نشیمن خود دو عدد فیلکپر در انتها و روی دو سطح نشیمن نیمة بالایی بسته می شود و هر کدام بوسیلة دو پیچ. سپس بوسیله دریل مگنتی سوراخ 10 بر روی نقاط مشخص انجام می شود و تیر برقو 10 تیرزده (1:50) می شود (توسط دریل) سپس پین ها در جای خود زده میشوند. طبق drawing 7475-01423 قبل از قرار دادن پوسته های داخلی سر جای خود guide bladering , guide blod carrier , inner casing را درحالیکه با کولیس و عمق سنج اندازه زده و سوراخهای مورب را در حالیکه 2mm پائینتر از سطح جدایش روی نیمة پائینی با عمق 120 و زاویة 30H7 , 325 است با سنبه علامت زده و سوراخ و برقو زده و pinها را جا می زنیم و برای نشستن نیمه های پائینی از (122110) استفاده می کنیم. (bearing casing نیز در جای خود نصب شده بود که بعداً توضیح خواهم داد) یک fixture به شکل نیمدایره با 400 را بر روی نشیمن روتور بر روی یاتاقان موقت قرار می دهیم (این fixture دقیقاً نصف قطر و نیمدایره روتور میباشد). و روی آن نیز یک عدد متر چوبی تاشو قرار می گیرد و از سمتی دیگر دقیقاً رو به متر روی سطح افقی outer lower ترازی که یک آن از کف 3 سانتیمتر بالاتر یک فرستندة لیزری قرار دارد قرار گرفته است که باید نور لیزر دقیقاً در سه سانتی متر خط کش قرار بگیرد تا دقیقاً وسط شفت روتور مطابق سطح افقی lower قرار بگیرد و جهت بالا و پائین کردن یاتاقان موقت را می شفت از یک جک هیدرولیکی استفاده می شود و از دو کناره تیز با متر زدن و تنظیم پیچهای کناری تقریباً یاتاقان را میزان میکنم.
و با مشاهده عکس 18 تاریخ 04/12/6 دقیقاً ارتفاع یاتاقان می آید تنظیم میشود (توضیح کامل) و برای توضیح شفت، نیمدایره 3 میلی متر بالا می آید. سپس شیمهای موقت زیر دستکهای نیمة بالای inner casing که چهار عدد در طرفین و در حالیکه اندازه ها در نقشة 121710 و 121700 نشان داده شده است اندازه گیری شده و سنگ زده شده اند و در حالیکه با ماژیک محل نشیمن آنها مشخص شده می نشینند. قبل از این مرحله نیز shaft sealring نیمة بالایی را که توسط و وپلیت از دو سمت به upper , inner casing بسته شده در جای خود نهاده و روی lower قرار داده و طبق باید لقی بین سگمنتهای دو نیمه shaft sealring (123560) 0.2 باشد و سپس نیمة بالایی برداشته شده و همچنین نیمه پائینی که برداشتن نیمه پائینی جهت تعیین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
جمع خاتمیت با امامت و مهدویت
پاسخی به سخنرانی دکتر سروش تحت عنوان «تشیع و چالش مردمسالاری» آقای دکتر سروش در سخنرانی اخیرشان در پاریس تحت عنوان «تشیع و چالش مردم سالاری» اشکالی در خصوص انطباق اندیشه امامت و مهدویت با ختم نبوت مطرح کرده اندکه واکنشهایی برانگیخته است. این اشکال که مبتنی بر آراء اقبال در تفسیر مساله خاتمیت است، به طور خلاصه این است که: ختم نبوت به معنای پایان دوره عصمت و وحی و در واقع پایان دوره ولایت و مرجعیت شخص در تشریع است. علت خاتمیت، بلوغ عقل بشر است و از این دوره به بعد زمان مرجعیت اشخاص و حق تشریع برای افراد به سر میآید و تنها استدلال است که میتواند مرجع عمل واقع شود. اما شیعه با پذیریش نظریه امامت و تداوم آن در مهدویت، عملا ختم نبوت را بی معنی کرده است زیرا معتقد است که امام، هم عصمت دارد که تداوم بخش ولایت و مرجعیت شخص است، و هم علم غیب دارد و محدث و مفهم است که این هم ماهیتا تفاوتی با وحی ندارد؛ پس پذیرفتن امامت در واقع مستلزم نفی ختم نبوت است و گویی فقط اسم مطلب عوض شده ولی ماهیتا نبوت ختم نشده است. ایشان به تبع اقبال لاهوری معتقدند که «با خاتمیت، قرار است آدمیان به رهایی برسند ولی اگر گفته شود که یک مهدی میآید که همان اتوریته پیامبر را دارد، ما از فواید خاتمیت بی بهره میمانیم، زیرا آن رهایی تحقق نخواهد یافت. فلذا این سوال از شیعیان باقی است که مهدویت را چگونه با اندیشه رهایی و دموکراسی میتوان جمع کرد.» چنانکه در جمع بندی نهایی سخن ایشان واضح است، ایشان بیشتر دغدغه دموکراسی و رهایی از وحی را دارند تا دغدغه جمع خاتمیت با امامت و مهدویت؛ که خود این اولویت فی حد نفسه قابل تامل و بررسی است. اما دراینجا قصد داریم نشان دهیم آیا این اشکال در خصوص ناسازگاری امامت با خاتمیت وارد است یا خیر. به نظر میرسد حل این تعارض در گرو دقت بیشتر در فلسفه خود نبوت و نسبت میان عقل و وحی است. دو نوع نگرش در خصوص نسبت عقل و وحی وجود دارد. یک نگرش، که مبنای طرح اشکال فوق است، نسبت عقل و وحی را نسبت دو امر جانشین همدیگر میبینند، دو امری که فی حد نفسه با هم متعارضند؛ لذا یک دوره، دوره حکومت وحی است نه عقل؛ اما کم کم عقل رشد میکند و به حدی میرسد که به دوره حکومت وحی پایان میدهد. بر این مبنا، خاتمیت اعلام پایان وحی است و امامت چون نوعی تداوم حکومت وحی است، نمیتواند مورد پذیرش واقع شود. اما نگرش دوم، نسبت عقل و وحی را نسبت دو امر لازم و ملزوم میبیند، که نه تنها معارض همدیگر نیستند، بلکه موید و مکمل همدیگرند. در این نگاه- که عمده نصوص دینی با آن سازگارند- عقل حجت درونی است و وحی حجت بیرونی؛ و اساسا دینداری کار انسان عاقل و متفکر است؛ مخاطب اصلی وحی، عقل است(1) و فقط کسانی که اهل تقلید و تبعیت کورکورانه از آباء و اجداد(2) یا بزرگان(3) یا سنتهای جاهلانه(4) هستند، زیر بار پذیرش حقایقی که وحی بر گوشِ عقل آنان(5) عرضه میکند، نمیروند. در نگاه اول در دوره حکومت پیش از عقل، چون انسانها نمیفهمند نیازمند یک قیم و آقابالاسر به نام پیامبر هستند؛ اما چون عقلشان کامل شد و توانستند خودشان مطالب را بفهمند دیگر نیازی به قیم ندارند و ختم نبوت، دوره پایان ولایت اشخاص است.(6) اما در نگاه دوم، در تمامی اعصار حتی در زمان پیامبران گذشته، عاقلان بودند که سخن پیامبران را میشنیدند و پیامبران هم خودشان برهان واستدلال ارائه میکردند(7) و هم در مقابل مخالفینشان طلب برهان و استدلال میکردند(8) و البته بر اساس این نگاه باید تبیینی از ختم نبوت ارایه داد. در واقع، اشکالی که آقای دکتر سروش در خصوص ناهماهنگی ختم نبوت با امامت و مهدویت مطرح کرده اند، بر مبنای نگرش اول – که نگرش خود ایشان است – وارد است و به نظر میرسد آن نگرش مبنای عمده نظرات ایشان در حوزه دین شناسی باشد؛ نظراتی همانند دین حداقلی، سکولاریسم، پلورالیسم، بسط تجربه نبوی و مانند آن؛ تنها مساله مهمی که به نظر من در خصوص اندیشههای ایشان باقی مانده که تبیین نشده رها شده است، مساله چرایی دینداری در عصر خاتمیت است. آنچه من از مجموع نظرات ایشان تا کنون استنباط کرده ام، این است که ایشان دینداری را امری غیر عقلانی میدانند، و البته نه لزوما ضد عقلانی، بهتر است بگوییم دینداری را امری سلیقهای (سلیقه کاملا شخصی و درونی و غیر آبژکتیو) میدانند و لذا دینداری «ضرورت» ندارد هر چند احتمالا ضرری هم ندارد و باز برای همین است که در همین سخنرانی نیز در نهایت بحث، نشان میدهند که مشکل اصلی ایشان جمع امامت با ختم نبوت نیست بلکه مشکل اصلی ایشان جمع امامت (به عنوان یکی از مولفههای این دینداری سلیقه ای) با دموکراسی است. اما صرف اینکه آن نگرش غیر از این نگرش است، نمیتواند تعارض مطرح شده را حل کند. زمانی تعارض مذکور پاسخی منطقی مییابد که نشان دهیم نگرش دوم نگرشی قابل دفاع است که بر اساس آن، تعارض مذکور پاسخ منطقی مناسبی مییابد و این مطلبی است که قصد داریم در اینجا بدان بپردازیم. در منطقی که از متون دینی به سادگی قابل استخراج است، نبوت و دینداری ضرورت دارد و این ضرورت ناشی از نوع خداشناسی ماست و تنها کسانی که درک خداشناسی سطحی و نادرستی دارند، منکر نبوت هستند.(9) طبق این منطق، اگر ما خداوند را به حکمت و رحمت بشناسیم، در مییابیم که خداوند کار عبث انجام نمیدهد و اینکه انسان را بیافریند و بعد از چند صباحی بمیراند و کار تمام شود، عبث است و خداوند قطعا چنین کاری نمیکند؛ بلکه انسان زندگی جاودانه ای خواهد داشت و مقصد انسان خدا (رسیدن به همه کمالات،کمال مطلق)(10) است. خدا بی نهایت است پس طبیعی است که مقصد بی نهایت است و باز واضح است که عقل انسان میداند که براساس محاسبات عادی، با عمر محدود نمیتواند راه نامحدود را طی کند. تنها حالت ممکن برای طی این مسیر، استفاده از راهکاری غیر متعارف است تا بتوان مسیر نامحدود را در زمان محدود طی کرد و برای همین خداوند وحی را میفرستد و این راهکار غیر متعارف از راهی غیر متعارف (یعنی راهی غیر از تجربه و استدلال عادی) در اختیار بشر قرار میدهد. بدین معناست که نبوت ضرورت مییابد.(11) در تعبیر فوق انسان باید راهکار را بیاموزد تا بتواند طی مسیر کند؛ پس پیامبر، معلم است نه تحکم کننده؛ و اگر اثبات عصمت نبی میشود و اگر پیامبر حق تشریع دارد اصلا بدین معنا نیست که دوره نبوت، دوره تحکم کردن است بلکه باز عقل است که اصل عصمت را در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 180
دانشگاه صنعتی مالک اشتر
موضوع:
جمعآوری و تدوین استانداردهای مستند سازی ISO , IEEE
استاد راهنما:
استاد مشاور:
دانشجو:
فهرست
عنوان صفحه
فصل 1 : استانداردهای مستندسازی IEEE
بخش 1-ارزش نقش ارتباط رسانهای فنی در توسعه سیستمهای اطلاعاتی
چکیده: 1
روش تجزیه و تحلیل های مطالعه موردی 4
بحث در مورد یافته ها 5
دیدگاه ارتباط سازمان فنی 5
دیدگاههای کاربر 11
تجزیه و تحلیل داده های کیفی کاربر 16
طراحی رابط کاربر 19
بخش 2 - کاربرد سبک های یادیگری در تهیه گزارش نرم افزار
اصطلاحات شاخص 27
تغییر دادن سبک ها 32
بخش 3 - گرایشات در تولید گزارش اتوماتیک
کاربرداتوماسیون 39
پیشینه 40
کاهش تلاش 43
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
مقدمه
فاضلاب یا گنداب عبارت است از آب استفاده شده ای که برای مصرف خاص خود قابل استفاده مجدد نیست یا به عبارتی کیفیت آن پایین تر از قبل از استفاده از آن میباشد. این آب دارای مقادیری فضولات جامد و مایع است که از خانه ها، خیابانها، شستشوی زمینها و در مجموع ناشی از فعالیتهای انسانی نظیر سرویسهای بهداشتی، کارخانه ها، صنایع و کشاورزی است. چون این آب اغلب ناپاک و دارای بویی ناخوشایند است "گنداب" نیز نامیده میشود.فاضلاب یا گنداب ممکن است خانگی یا ترکیبی از فاضلاب خانگی، فاضلاب صنعتی و کشاورزی نیز باشد. در این بحث، بیشتر فاضلاب ناشی از فعالیتهای خانگی، مورد نظر است. این فاضلاب، آبی است که مواد زائد بدن انسان (مدفوع و ادرار) و فاضلاب حاصل از اقدامات بهداشتی مانند استحمام، شستشوی لباس، پخت و پز و دیگر مصارف آشپزخانه را تشکیل میدهد. حجم فاضلاب تولیدی در اجتماعات به موارد زیر بستگی دارد :
1 ـ عادات فردی: هر چه میزان مصرف آب مردم بیشتر باشد فاضلاب تولیدی آنها بیشتر خواهد شد.
2 ـ نوع شبکه گردآوری فاضلاب (ترکیبی یا مجزا) در نوع ترکیبی حجم فاضلاب بیشتر خواهد شد.
3 ـ تغییرات فاضلاب در زمان
ترکیب فاضلاب
فاضلاب تقریبا 9/99 درصد آب و حدود یک دهم در صد مواد جامد در بر دارد که بخشی از آن مواد آلی و بخش دیگر مواد معدنی جامد به حالت محلول یا معلق در آب میباشند. بوی بد فاضلاب اغلب به علت مواد آلی موجود در آن میباشد. این مواد بیشتر قابل تجزیه میکروبی هستند و بعضا تجزیه میکروبی منجر به تولید بوی نامطبوع میشود. علاوه بر مشکل تولید بو فاضلابهای دریافت کننده مدفوع انسانی و حیوانات زنده در بر دارنده زیستوارکهای بیماریزا هستند که از نظر آلودگی محیط بویژه منابع آب و خاک فوقالعاده اهمیت دارند. طبق پژوهشهای انجام شده هر گرم مدفوع حدود یک بیلیون عدد اشریشیا کولی، حدود 2/2 x 107 عدد استرپتوکوک مدفوعی و مقادیر قابل توجهی اسپور کلوستریدیوم پِرفرنژنس و انواع موجودات زنده بیماریزای دیگر نیز در بر دارد. اگرچه مقدار مدفوع انسان در جوامع و نژادهای مختلف، متفاوت است ولی میانگین یکصد گرم برای هر فرد بالغ مقداری است که اغلب محققین بر آن اتفاق نظر دارند.
آلودگی فاضلابها :
آلودگی فاضلابها بیشتر به واسطه ی وجود مواد آلی در انها نمودار می شود . مواد آلی موجود در فاضلابها را می توان با کمک اکسیژن دهی و اکسیداسون تبدیلبه نیتریت ها و نیتراتها و فسفاتها و غیره... کرده و سپس به صورت ته نشین کردن از فاضلاب جدا نمود. لذا برای نشان دادن درجه آلودگی فاضلاب معمولا" مقدار میلیگرم اکسیژنی که لازم ست تا اینکه در پنج روز نخست مواد آلی موجود در یک لیتر فاضلاب در 20 درجه گرما توسط باکتر یها اکسیده گردد مبنا قرار داده و انرا بی- او - دی –پنج (( BOD5 می نامند.آب باران بسته به مسیری که در روی زمین طی می کند می توان جزوه آب کاملا" تمیز نسبتا" تمیز و یا خیلی کثیف و حتی در مواردی کثیف تر از فاضلاب خانگی باشد.
نسبت تبدیل آب مصرفی به فاضلاب:
این عدد نشان دهنده ی درصد از آب مصرفی است که تبدیل به فاضلاب شده است و وارد لو له های آن می گردد. همانگونه که پیش از این اشاره شد ممقداری از آب شبکه لوله کشی به مصرف آبیاری فضا عای سبز و شستشوی خیابانها رسیده و قسمتی از آن نیز بصورت تبخیر در آب نما ها و در دستگاههای خنک کننده مانند :کولر ها صرف می گردد . این مقدار در ایران حدود 12 تا17 درصد کل آب مصرفی تخمین زده می شود . علاوه بر مصرفهای نامبرده قسمتی از آب مصرفی به صورت تلفات آب از بین می رودکه مقدار ان در کشورهای صنعتی حدود8 تا13 درصد میانگین مصرف سرانه می باشد . مقدار تلفات آب در شهر های ایران مانند : نشت لوله ها و هدر رفتن آب در شیر های برداشت همگانی بسیار متفاوت و گاهی اعدا د نامعقولی تاحدود 50 در صدرا هم نشان می دهد . با توجه به نکات نامبرده
می توان پیش بینی نمود که در شهرهای ایران تنها 50 تا 70 در صد و گاهی حتی تا 40 درصد میانگین آب مصرفی بصورت فاضلاب در می آید.
آمیخته شدن آب باران با فاضلاب خانگی :
همانگونه که اشاره شد در اثر اتصال غیر مجاز ناو دانهای آب باران به شبکه ی فاضلاب خانگی و نیز از راه دری چه ها ی آدم رو در کف خیابان ها مقداری از آب باران وارد شبکه فاضلاب خانگی در سیستم شبک های مجزا می گردد. مقدار آب بارانی که از راه دریچه های آدم رو ها وارد شبکه ی فاضلاب خانگی در سیستم مجزا می گردد بسته به تعداد سوراخهای موجود در دریچه های نامبرده و شدت رگبارها ی بارندگی برای هر دریچه 1/1 تا3 لیتر در ثانیه تغییر می کند . مقدار کل آب بارانی که در سطح شهر بدین ترتیب
وارد شبکه ی
فاضلاب خانگی می شود بسته به سطح فرهنگ مردم و شکل ساختمانی شبکه بین 10 تا30 درص تغییر می کند.
انواع فاضلاب
فاضلاب از نظر منشاء آن ممکن است خانگی، صنعتی، کشاورزی یا به صورت ترکیبی باشد. از نظر خصوصیات فیزیکی شیمیایی و بیولوژیکی و قدرت آلایندگی دارای چهار حالت ضعیف، متوسط، قوی و خیلی قوی میباشد.
اهمیت بهداشتی فاضلاب به عواملی نظیر وجود عوامل شیمیایی و عوامل بیماریزای زنده ومواد آلی متعفن که علاوه بر ایجاد بیماریهای مختلف موجب تعفن و بدمنظر شدن محیط نیز میگردد، بستگی دارد.
عوامل باکتریایی نظیر ویبریو کلرا، سالمونلا تیفی، سالمونلا پاراتیفی، شیگلا، باسیل سیاه زخم، لپتوسپیرا، عوامل ویروسی نظیر انواعی از هپاتیتها، عوامل تک یاخته ای نظیر آمیب ژیاردیا و تخم انگلهای پریاخته ای نظیر کرم شلاقی، آسکاریس و000 از طریق فاضلاب و لجن فاضلاب مصرف شده باعث ایجاد بیماری میشود.
از نظر اقتصادی علاوه بر اینکه آب تبدیل شده به فاضلاب به خودی خود غیرقابل استفاده شده است، خود نیز باعث آلودگی منبع آب سطحی و زیرزمینی میشود و