لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
عین جمع
نسا:إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریمًا(31)
((اگر از گناهان بزرگى که از آن[ها] نهى شدهاید دورى گزینید، بدیهاى شما را از شما مى زداییم، و شما را در جایگاهى ارجمند درمىآوریم.))
﴿ إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ﴾ یعنی اینکه جز او غیری در وجود اثبات کنیم که این همان شرک ذاتی وصفاتی و افعالی است چرا که بزرگترین گناهان اثبات وجودی غیر از اوست همچنانکه گفته شده ((وجودک ذنب لایقاس به)) و در مرتبه بعدی اثبات دوگانگی درذات است که به وسیله اثبات صفات زائد بر ذات صورت می گیرد همچنانکه حضرت امیرالمومنین (ع) می فرمایند: (( الاخلاص له نفی الصفات عنه))
﴿ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ ﴾ [منظور اینکه] به واسطه ظهور توحید، نفس و قلب [شما] فانی می گردند
﴿ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریمًا﴾ یعنی در حضرت عین جمع که جز در آن مقام و مرتبه بزرگواریی وجود ندارد.
نسا:وَ لَوْ أَنّا کَتَبْنا عَلَیْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِیارِکُمْ ما فَعَلُوهُ إِلاّ قَلیلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما یُوعَظُونَ بِهِ لَکانَ خَیْرًا لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبیتًا(66)((و اگر بر آنان مقرّر مىکردیم که تن به کشتن دهید، یا از خانههاى خود به در آیید، جز اندکى از ایشان آن را به کار نمىبستند؛ و اگر آنان آنچه را بدان پند داده مىشوند به کار مىبستند، قطعاً برایشان بهتر و در ثبات قدم ایشان مؤثرتر بود.))
﴿ ما فَعَلُوهُ إِلاّ قَلیلٌ مِنْهُمْ﴾ و آنها همان محبون آماده لقای اویند که از حیث مرتبه برتر و از حیث عدد اندک اند همچنانکه فرمود ( و قلیل ما هم)
﴿ لَکانَ خَیْرًا لَهُمْ ﴾ براساس کمالاتی که در هنگام رفع حجابهای نفسانی و اتصاف به صفای حقانی ویا هنگام رسیدن به عین جمع برایشان حاصل می شود.
نسا:لَنْ یَسْتَنْکِفَ الْمَسیحُ أَنْ یَکُونَ عَبْدًا لِلّهِ وَ لاَ الْمَلائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ یَسْتَنْکِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمیعًا(172)((مسیح از اینکه بنده خدا باشد هرگز ابا نمىورزد، و فرشتگان مقرّب [نیز ابا ندارند]؛ و هر کس از پرستش او امتناع ورزد و بزرگى فروشد، به زودى همه آنان را به سوى خود گرد مىآورد.))
﴿ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمیعًا به واسطه ظهور نور و وجه ونجلی اش به صفت قهاریت تا اینکه او را در عینجمع فانی سازد. ﴾
نسا:فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذینَ اسْتَنْکَفُوا وَ اسْتَکْبَرُوا فَیُعَذِّبُهُمْ عَذابًا أَلیمًا وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِیًّا وَ لا نَصیرًا(173)((امّا کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، پاداششان را به تمام [و کمال] خواهد داد، و از فضل خود به ایشان افزونتر مىبخشد. و امّا کسانى که امتناع ورزیده و بزرگى فروختهاند، آنان را به عذابى دردناک دچار مىسازد و در برابر خدا براى خود یار و یاورى نخواهند یافت.))
﴿ فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا﴾ به فناء در عین جمع و محو صفات وفنای ذات.
﴿ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ﴾ به استقامت در اعمال و رعایت تفصیل صفات وتجلی آنها.
﴿ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ ﴾ از بهشت صفاتی.
﴿ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِه﴾ به وجود حقانی بعد از فنای ذاتی.
﴿ وَ أَمَّا الَّذینَ اسْتَنْکَفُوا﴾ به واسطه ظهور اینتشان.
﴿ وَ اسْتَکْبَرُوا ﴾ یعنی در هنگام تجلیات صفاتی طغیان کرده و آنها را منتسب به خود نموده اند همچون کسی که گفت : ان ربکم الاعلی
﴿فَیُعَذِّبُهُمْ عَذابًا أَلیمًا﴾ به اینکه به واسطه بقایای وجود و صفات نفسانی خود از مقام جمع محجوب و محروم گردند.
﴿ وَ لا یَجِدُونَ﴾ غیر از الله.
﴿وَلِیًّا﴾ که آنها را در رفع حجاب ذاتی یاری دهد.
﴿ وَ لا نَصیرًا﴾ که آنها را در رفع حجاب صفاتی یاری دهد و به مقام توحید ذاتی ونور مبین و تفصیل در عین جمع برساند این یاری به واسطه قرآن که علم جمع و فرقان که علم تفصیلی حق است صورت می گیرد.
نسا:فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فی رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ یَهْدیهِمْ إِلَیْهِ صِراطًا مُسْتَقیمًا(175)((و امّا کسانى که به خدا گرویدند و به او تمسّک جستند، به زودى [خدا] آنان را در جوار رحمت و فضلى از جانب خویش درآورد، و ایشان را به سوى خود، به راهى راست هدایت کند.))
﴿ فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا﴾ یعنی کسانی که به توحید ذاتی ایمان آورده وبه آن چنگ می زنند به عبارت دیگر در هنگام کثرت صفات و نیزدرهنگام تفصیل رعایت جمع را می کنند.
﴿ فَسَیُدْخِلُهُمْ فی رَحْمَة﴾ : از بهشت صفات که پایانش ناپیدا است.
﴿وَ فَضْلٍ﴾ : بهشت ذات.
﴿ وَ یَهْدیهِمْ إِلَیْهِ صِراطًا مُسْتَقیمًا﴾ در حالیکه در کثرتند بروحدت استقامت می ورزند و یا به تاویل دیگر منظور از اینکه رحمت بهشت افعال است و منظور از و فضل بهشت صفات و ﴿ وَ یَهْدیهِمْ إِلَیْهِ صِراطًا مُسْتَقیمًا﴾ [اشاره به ] تفصیل صفاتی است که رو به سوی فنای درذات دارد.
مائده:أَ فَلا یَتُوبُونَ إِلَى اللّهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ(74)مَا الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّیقَةٌ کانا یَأْکُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ اْلآیاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنّى یُؤْفَکُونَ(75)قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لا یَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعًا وَ اللّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ(76)قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فی دینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کَثیرًا وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبیلِ(77)((چرا به درگاه خدا توبه نمىکنند، و از وى آمرزش نمىخواهند؟ و خدا آمرزنده مهربان است. مسیح، پسر مریم جز پیامبرى نبود که پیش از او [نیز] پیامبرانى آمده بودند؛ و مادرش زنى بسیار راستگو بود. هر دو غذا مىخوردند. بنگر چگونه آیات [خود] را براى آنان توضیح مىدهیم؛ سپس ببین چگونه [از حقیقت] دور مىافتند. بگو: «آیا غیر از خدا چیزى را که اختیار زیان و سود شما را ندارد، مىپرستید؟ و حال آنکه خداوند شنواى داناست. » بگو: «اى اهل کتاب، در دین خود بناحق گزافهگویى نکنید، و از پى هوسهاى گروهى که پیش از این گمراه گشتند و بسیارى [از مردم] را گمراه کردند و [خود] از راه راست منحرف شدند، نروید. »))
﴿ أَ فَلا یَتُوبُونَ إِلَى اللّهِ﴾ یعنی به واسطه رجوع از عقیده اثبات خداوندان متعدد به عین جمع مطلق الهی واز گناه دیدن وجود خود وغیر طلب استغفار می نمایند.
﴿وَ اللّهُ غَفُورٌ ﴾ یعنی با ذات خود آنها را پوشانده و فانی می سازد.
﴿رَحیمٌ﴾ آنها را به کمال شناخت حق وتوحید می رساند.
﴿ ما لا یَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعًا﴾ چرا که وجودی ندارند تا فعلی از آنان سر زند و به وسیله آن ضر رو نفعی برسانند و اینکه برای حضرت عیسی (ع) از ((ما)) با جای ((من)) استفاده کرده برای آگاه ساختن به این موضوع است که او چیزی است که به اعتبار تعینش وجود دارد و گرنه درحقیقت موجود نمی باشد.
﴿قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ﴾ به وسیله احتجاب از تجلیات صفاتی.
﴿ وَ أَضَلُّوا کَثیرًا وَ ضَلُّوا﴾ هم اکنون
﴿ عَنْ سَواءِ السَّبیلِ﴾ از طریق وحدت ذاتیه که همان استقامت الی الله می باشد.
مائده:یَوْمَ یَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّکَ أَنْتَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ(109)(([یاد کن] روزى را که خدا پیامبران را گرد مىآورد؛ پس مىفرماید: «چه پاسخى به شما داده شد؟» مىگویند: «ما را هیچ دانشى نیست. تویى که داناى رازهاى نهانى.))
﴿ یَوْمَ یَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ﴾ در عین جمع مطلق یا عین جمع ذات.
﴿ فَیَقُولُ ماذا﴾ هنگامی که آنها را دعوت کردید چه پاسخی به شما دادند [یعنی آیا به میزان کمالات خود در متابعت از شما آگاه بودند].
﴿ قالُوا لا عِلْمَ لَنا﴾ یعنی تمام چه علم جمعی و چه تفصیلی از آن توست و کسی جز تو به فناء صفات ما در صفاتت علم ندارد.
انعام:قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ قُلْ لِلّهِ کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْبَ فیهِ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ(12)((بگو: «آنچه در آسمانها و زمین است از آنِ کیست؟» بگو: «از آنِ خداست »؛ که رحمت را بر خویشتن واجب گردانیده است. یقیناً شما را در روز قیامت -که در آن هیچ شکى نیست- گِرد خواهد آورد. خودباختگان کسانىاند که ایمان نمىآورند.))
﴿ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ﴾ قیامت صغری یا همان بازگشت یا قیامت کبری در عین جمع مطلق.