لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
- موقعیت جغرافیایی
استان فارس در انتهای جنوب شرقی دامنه های زاگرس که بتدریج از ارتفاع آنها کاسته میشود قراردارد. منطقه ساحلی آن بسیار گرم و نیمه بایر است.نواحی داخلی آن کوهستانی بوده و دارای دره های حاصلخیز و آب و هوای بسیار خوب و مطبوع است. طبق برآوردی که به عمل آمده در حدود یک سوم ساکنان استان فارس چادرنشین هستند. زندگی ایلات از راه گله داری تأمین می شود، به طوری که گوسفند و بز و شتر و اسب از فرآورده های اصلی این استان به شمار می رود. از طرف دیگر روستاییان به کشت جو و برنج و به و ارزن و تنباکو و بادام و کتیرا و میوه های عالی سرگرم اند. صادرات اصلی این استان را پشم و پوست ، بادام، کتیرا و تنباکو تشکیل می دهد، ولی یکی از اقلام صادرات این منطقه که شهرت جهانی دارد قالیچه های به اصطلاح شیرازی است.
- سوابق تاریخی
آنچه از فرشهای کهن فارس به ما رسیده است به ندرت قدمتی پیش از سیصد سال دارد. اینکه در فارس باستان فرش بافته می شده است، تنها به مدد منابع مکتوب به اثبات می رسد. اسناد و مدارک فراوان گواه آن است که فرشبافی فارس، خواه قالی گره بافته خواه گلیم، دست کم دوازده قرن پشت سر دارد. کهنترین سندی که در آن از فرشهای فارس یاد شده، صورت اموال خزانه هارون الرشید عباسی است که پس از مرگ او به سال 193 هجری فراهم آمده است. در خزانه فرش خلیفه هزار بساط (فرش گره بافته) ارمنی ... سیصد بساط دشت میشان ... پانصد بساط طبیری .... و هزار بساط بافت دارابجرد بوده است.
از سده چهارم هجری به بعد، مدارک مکتوب که دلالت بر گستردگی دامنه فرشبافی فارس داشته باشد فراوان است. اصطخری، جغرافی نویس و مورخ مشهور سده چهارم، که خود از فارس برخاسته، گوید که: از جهرم افکندنیهای نیکو خیزد ... و از غند جان .... بساطها و برده های نیکو خیزد ... به اندک زمانی، مؤلف ناشناس کتاب پارسی حدود العالم من الشرق الی المغرب (372 ه. ق) از پی اصطخری می آید و صریحتر و دقیقتر از او، اقسام گوناگون فرشهای فارس را بر می شمرد. صاحب حدود العالم تصریح دارد که از پارس بساطها و فرشها و زیلو ها و گلیمهای با قیمت خیزد. این عبارت، شاید برای نخستین بارآشکار می کند که فرش به طور اعم و بساط بطور اخص دلالت بر قالی گره بافته دارد که از زیلو و گلیم بی گره ممتاز است.
در دهه های 1780و 1790 (1195-1214 ه . ق) بازرگانان کمپانی هند شرقی در ایران بطور منظم فراهم بودن فرشهای صادراتی را در بندر بوشهر گزارش می کنند، که قرنها (تا حدود پنجاه سال پیش) بندرگاه اصلی برای صدور دستبافتهای فارس بوده است.
- ساختار
بیشتر قالی های کهنه فارس تار و پودشان از پشم است و تار و پود نخی تنها در مناطقی مانند کوهستان داراب و اقلید و آباده فراغه و بخشی از نی ریز متداول بوده است، بخصوص در قالیچه های ریز بافت از آن استفاده می شود .
رشته های تار در دستبافی تمام پشم و نیز در آنها که ریشه ابریشمی دارند ،رنگ نمی شود ؛ بنابراین رنگ طبیعی پشم ریشه همیشه نمایان است.بخش اعظم قالیهای عشایری دو پوده ،و نزدیک به نیمی از قالیهای روستایی یک پوده است که اغلب به صورت رنگ شده در بافته ها مورد استفاده قرار می گیرند .به همین جهت بیشتر قالیهای قشقایی ،بهارلو و عرب دارای پود قرمز رنگ و بیشتر پود قالیهای نی ریزی به رنگ سفید و پود آباده ای ها به رنگ آبی و پود لری به رنگ مشکی و قهوه ای و خرمایی است.
واحد اندازه گیری طول در بین عشایر قشقایی قل است که از نوک انگشتان تا آرنج بافندگان حدود 50 سانتی متر است.ابعاد قالیهایی که عشایر برای بازار بخصوص منطقه گرمسیری تولید می شود به اصطلاح شش قل ،یعنی حدود 30×60 یا 1.5×3 متر است.
اسلوب بافت فرشهای فارس در هر ایل و طایفه (و البته در تقسیمات فرعی طایفه ای) و در هر ناحیه فرق می کند؛ این نیز هست که تفاوتهای اسلوبی به نوع و ساخت دستبافت هم بستگی دارد با اینهمه، در سرتاسر این اقلیم، بافندگی در انحصار زنان است و جز گبه های دورو جملگی دستبافتها بر دارهای زمینی / افقی بافته می شود؛ در چند دهه اخیر شماری اندک از کارگاههای بافندگی تجارتی به دار عمودی روی آورده اند. قالیها و قالیچه های فارس عموماً دو پوده است مگر گبه که قاعدتاً هم پرز بسیار بلند و هم بیش از دو پود؛ اگر جز این باشد فرش را قالی – گبه خوانند که به طرح و نقش گبه است ولی دو پود بیش ندارد و به همین سبب معمولاً فاقد نرمی و لختی گبه اصل است.
در بخش اعظم گلیمهای فارس پودهای رنگی – که در هر دو رویه دستبافت نقشها را پدید می آورند – به اسلوب منقطع بافته می شوند و، لاجرم، شکاف باریکی هر پاره رنگ را جدا می کند. شماری اندک از گلیمهای لری را به شیوه ای بافته اند که پودهای رنگی گرداگرد تار همجوار پیچیده و شکاف میان پودهای منقطع را به هم دوخته است. گلیمهای فارس دامن های پهنی در سر و ته دارد که آنها را شبکه زنی گویند و به طرح و نقشی که با طرح و نقش زمینه گلیم فرق دارد. پهنای شبکه زنی به تناسب اندازه گلیم و کیفیت و ظرافت بافت فرق می کند. شبکه زنی گلیمهای قشقایی اکثراً آراسته به نوارهای شطرنجی ونی یا نوارهای گلیمبافی است که نقوش پیوسته پر و خالی زینت بخش آن است؛ نوارهای ونی همواره به اسلوب سوزن دوزی دو لایه و دو رو بافته می شود که ودهای رنگی در هر رویه معکوس روی دیگر است؛ میان نوارهای منقش یا چند نوار باریک یکرنگ قرار می گیرد یا نوارهایی با نگاره های مکرر ریز نقش دورنگ به شیوه نگاره سازی مثبت و منفی. لرهای فارس عموماً نوارهای باریک رنگارنگ را پیاپی می بافند و گهگاه نوارهای ونی را در شبکه زنی گلیمهای خود به کار می آورند.
از انواع دیگر فرشهای بی گره، جاجیم را نام باید برد که برخلاف گلیم – که تارهایش دیده نمی شود – به مدد تارهای رنگارنگ نقش می پذیرد، و گاه نیز تار و پود هر دو نقش آفرینند. به اقتضای مسیر قائم تارها، طرحهای جاجیمی همواره راه راه قائم است و هر نوار به یک رنگ، مگر آن که از پودهای رنگی هم بهره برده باشند که در این صورت بخشهایی از هر نوار به شکل چهار گوشها یا سه گوشهای دو رنگ در می آید. جاجیمهای فارس را در دو قطعه باریک جدا از هم می بافند و سپس در امتداد قائم به هم می دوزند. جز گلیم و جاجیم، که بافتن آنها کمابیش عمومیت دارد، انواعی دیگر از بی گره در فارس بافته می شود، به مقدار اندک و نه در همه جا. از این شمار است جاجیم پر نقش به اسلوب پود پیچی و به بهره وری از پودهای اضافی بافته می شود، و دستبافتی بنام شیرکی مکملی که بر رویه آن نقشها را پدیدار می کنند در پشت دستبافت رها می شوند و ریشه وار آویز از عربهای یکجانشین در سر چهان و مردمان فارسی زبان همین ناحیه دست اندرکار شیرکی که طرح و نقش اغلب آنها شبکه سرتاسری لوزیهای رنگارنگ است، و گهگاه به همان گره بافته های ایلات عرب.
- طرحهای رایج
نقشمایه ها و نگاره هایی که بیش از همه در قالیهای فارس به چشم می خورد به ده گروه منقسم است که ترتیب تقدم آنها در اینجا نشان دهنده میزان بسامدی و فراگیری آنها است. این نیز هست که هر گروه را شاخه ها و گروههایی فرعی است و مشتقات بیشمار، که برخی چندان ساده و خلاصه شده و سبک و شیوه پذیرفته اند که اصل آنها را به نگاه نخست نمی توان بازشناخت. گروههای اصلی ده گانه بدین شرح است:
نگاره های مرغی و کله مرغی
نقشمایه های گیاهی
نگاره های بته ای
نقوش جانوری (چهارپایان)
مشتقات سواستیکا یا گردونه خورشید
انواع گلها
ستارگان
شکلهای شطرنجی
نقشمایه های دندانه دار برگ / ماهی سان
آرایه های چهاربازویی میانه ترنجها
- رنگ بندی
- رنگرزی
- ابعاد
- توزیع جغرافیایی
شیراز
آباده
نیریز
بولوردی
قالی های عشایری فارس
- وضعیت فعلی
- فهرست منابع و مآخذ
ادواردز ،سیسیل ـ قالی ایران ـ ترجمه مهین دخت صبا ـفرهنگسرا ـتهران ـ1368
اشنبرنر ،اریک ـ قالی ها و قالیچه های ایران ـ ترجمه گروه مترجمین ـ تهیه و تنظیم جواد یساولی ـ فرهنگسرا ـ تهران ـ 1373
اشندبرنر ،اریک ـ قالی ها و قالیچه های شهری و روستایی ایران ـ ترجمه جمشید تولایی ـ محمد رضا نصیری ـ انتشارات یساولی چاپ اول 1374
پرهام ،سیروس ـ قالی بولوردی ـ شرکت سهامی کتاب های جیبی ـ تهران ـ1352
پرهام ، سیروس ـ شاهکار های فرش بافی فارس ـ انتشارات صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران ـتهران ـچاپ اول 1375
تناولی ،پرویز ـقالیچه های شیری فارس ـنشر سروش ـ1354
نصیری ، محمد جواد ـ سیری در هنر قالی بافی ایران ـ انتشارات محمد جواد نصیری ـ تهران 1374
هانگلدین ،آرمن ـ قالی های ایرانی ـ ترجمه اصغر کریمی ـ فرهنگسرا ـ تهران ـ چاپ اول 1375
یساولی ،جوتد ـ مقدمه ای بر شناخت قالی ایران ـ فرهنگسرا ،تهران ،1370
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
موقعیت جغرافیایی و انسانی شهرستان کرج
شهرستان کرج به مرکزیت شهر کرج بزرگ ، با وسعت حدود 457/2 کیلومتر مربع ، دومین شهرستان استان تهران محسوب می گردد. بر اساس قانون تقسیمات کشوری ایران ، شهرستان کرج از سال 1316 هجری شمسی تا 1333 هجری شمسی به عنوان یکی از بخش های تابعه شهرستان تهران محسوب گردیده و دربهمن ماه سال 1333 هجری شمسی به شهرستان تبدیل گدیده است. این شهرستان از نظر موقعیت جغرافیایی از شمال به استان مازندران ، از خاور به شهرستان های شمیرانات و تهران ، از جنوب به شهرستانهای زرندیه (مامونیه) و شهریار ، از جنوب غربی به شهرستان بوئین زهرا و از غرب به شهرستان ساوجبلاغ (هشتگرد) وشهرستان نظر آباد محدود است. شهرستان رج در بین طول جغرافیائی قرار دارد و بلندترین قله این شهرستان به نام کوه ونتار به ارتفاع 941/3 متر از سطح دریا از سطح البرز مرکزی و در 7 کیلومتری شمال آسارا واقع گردیده است.
طی سه دوره سرشماری رسمی که درسالهای 1345 (024/232 نفر ) و 1355 (019/439 نفر ) و 1355 (019/439 نفر) و 1365 (053/171/1 نفر ) برگزار گردیده ، و مقایسه آن با سرشماری آبان ماه سال 1375 نشان دهنده رشد بسیار سریع جمعیت شهرستان کرج می باشد ، به طوری که میزان جمعیت آن در طی سال های 1345 تا 1375 به 5 برابر رسیده است . یکی از عوامل این افزایش ، مهاجرت روزافزون بخشی از جمعیت شاغل ر تهران جهت سکونت به این شهرستان می باشد.
جمعیت شهرستان کرج طبق سرشماری آبان ماه سال 1375 بالغ بر 172/161/1 نفر می باشد. از کل جمعیت شهرستان کرج، 228/980 نفر در شهرها و 944/180 نفر در روستاها سکونت دارند ، که از این تعداد 066/598 نفر مرد و106/563 نفر زن بوده اند و همچنین جمعیت 6/472 نفر در کیلومتر مربع بوده است. در حال حاضر این شهرستان از 6 شهر ، 3 بخش ، 7 دهستان و 268 آبادی ( 192 آبادی دارای سکنه و 176 آبادی خالی از سکنه ) تشکیل شده است (1382)
شهرهای تابعه شهرستان کرج عبارتند از : کرج (شهر ، مرکز شهرستان کرج ، استان تهران ، 48 کیلومتر غرب شمالی تهران ،ارتفاع از سطح دریا 1360 متر «حد فاصل فلکه اول و دوم خیابان آزادی» کنار رودخانه کرج ، در مسیر تهران – چالوس و تهران - قزوین) ، ماهدشت (شهر ،بخش مرکزی شهرستان کرج ، استان تهران ، 26 کیلومتری جنوب باختر شهر کرج ، ارتفاع از سطح دریا 185/1 متر ، درمسیر کرج به اشتهاد ، نام پیشین : مرد آباد و شاهدشت) ، اشتهارد (شهر ، مرکز بخش اشتهارد ، شهرستان کرج ، استان تهران، 68 کیلومتری جنوب غربی کرج ، ارتفاع از سطح دریا 170/1 متر ، درمسیر کرج به بوئین زهرا و همدان ، 30 کیلومتر خاور جنوبی بوئین زهرا ) ، مشکین دشت ( شهر ، بخش مرکزی شهرستان کرج ، استان تهران، 7 کیلومتری جنوب کرج ، ارتفاع از سطح دریا 235/1 متر، درمسیر کرج - ملارد ، نام پیشین: مشکین آباد، کمال شهر (شهر ، بخش مرکزی شهرستان کرج ، استان تهران ، 15 کیلومتری شمال باختری کرج ، ارتفاع از سطح دریا 270/1 متر ، در مسیر کرج به قزوین ، نام پیشین : کمال آباد) ، محمد شهر (شهر ، بخش مرکزی شهرستان کرج ، استان تهران ، 5 کیلومتری جنوب غربی کرج ، ارتفاع از سطح دریا235/1 متر ، در مسیر ماهدشت – کرج، نام پیشین : محمد آباد).
نواحی شمالی این شهرستان را کوه های البرز مرکزی و دره رودخانه کرج پوشانیده که به ارتفاع آن رو به شمال افزوده می شود . مهم ترین کوه های این شهرستان که درهمین ناحیه کوهستانی قرار دارند ، عبارتند از : کوه ونتار (آسارا ) (3941 متر ) ، کوه سینکو(3936 متر ) ، کوه هفت خان ( 3847 متر) و کوه کرچان (3722 متر ) .
رودخانه های شهرستان کرج عبارتند از : آب لانیز ، برغان ، سیدک ، آب ورزن ، مورود ، کرج ، وارنگه رود ، ولایت رود و آب شهرستانک .
امروزه سطح جنگل ها و مراتع طبیعی شهرستان کرج بالغ بر 141590 هکتار بر آورد گردیده است ، همچنین طبق آمارهای سال 1380 سطح زیر کشت سالانه و دائمی 11526 هکتار می باشد .
از مهمترین فرآورده های کشاورزی شهرستان کرج می توان به گندم ، جو، لوبیا ، نخود ، پیاز ، سیب زمینی ، گوجه فرنگی و سایر سبزیجات ، گلابی ، گردو، گیلاس ، سیب درختی ، آلبالو ، زرد آلو و توت اشاره نمود .
آب و هوای این شهرستان در نواحی شمالی معتدل مایل به سرد و در دشت جنوبی معتدل است و از نظر بارندگی جرو نواحی خشک محسوب می گردد . تعداد روزهای یخبندان آن در سال 1380 بالغ بر 41 روز و میزان بارندگی آن در همان سال 6/169 میلیمتر بوده است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
مقدمه ای بر اوضاع جغرافیایی شهر سلطانیه
شهر سلطانیه در 47 کیلومتری سمت شرق زنجان قرار گرفته است. این منطقه از شمال به بخش طارم علیا، از غرب به بخش حومه از شهرستان زنجان، از جنوب به شهرستان خدابنده و از شرق به شهرستان ابهر محدود بوده و 940 کیلومتر مربع وسعت دارد. این بخش دارای 33 روستا و 25770 نفر جمعیت است. مهمترین وجه مشخصه سلطانیه پس از مسائل مربوط به ارزشهای تاریخی وجود چمن معروف سلطانیه است. این چمن قسمتی از فلات زنجان- ابهر را در برگرفته و از فاصله گرفتن دو رشته ارتفاعات موازی که در جهت شرقی- غربی ممتداند، تشکیل گردیده و دارای 35 کیلومتر مربع وسعت است.
پیشینه تاریخی سلطانیه:
با مطالعات باستان شناسی روشن شده که در داخل چمن سلطانیه شش محوطه باستانی بدین ترتیب وجود دارد. تپه تاریخی یوسف آباد، تپه تاریخی قلعه، محوطه شهر سلطانیه، تپه تاریخی نور، تپه تاریخی چمن. بررسی در عناصر و یافته های اتلال مزبور گویای این واقعیت است که منطقه مزبور از اواخر هزاره دوم قبل از میلاد تا حمله مغول مورد استفاده اقوام مختلف بوده است. بنابراین قول حمدالله مستوفی که سلطانیه را قبل از حمله مغول غیر مسکون دانسته با تردید مواجه می گردد. به استناد متون تاریخی این منطقه قبل از استقرار مغول شهر ویاژ یا شهر ویاز نامیده شده است. ولی آنچه که مسلم و روشن است، پس از حمله مغول و استقرار طایفه ای از آنها در این محل آن را قنقور النگ نام گذاری کرده اند.
این منطقه (قنقور النگ) به علل گوناگون در دوره های مختلف ایلخانی مورد توجه و محل یا ییلاق بوده است. سلطانیه ابتداء در دوران ارغون خان (683-690) به پایتختی انتخاب گردید. سیاستمداران ارغون در انتخاب این محل به پایتختی از نظر سیاسی و سوق الجیشی راه صوابی پیموده اند، زیرا قنقور النگ نسبت به م تصرفات غربی امپراعتوری ایلخانی مرکزیت داشت. و از طرف دیگر، با عنایت به اینکه پس از استقرار جانشینان هلاکو، به ویژه اواخر دوران ارغون خان و دوره های غازان خان و اولجایتو که به زور شمشیربندان مغول حکومت نسبتاٌ واحدی در منطقه بسیار وسیع از رود سند تا فلسطین با ترکیبی از اقوام مختلف و متمدن آن روزی تشکیل یافته بود، خود موجب پیشرفت سریع ارتباطات بازرگانی را فراهم نمود، تقویت و اصلاح جاده های بازرگانی، ایجاد تاسیسات مربوط به راهدارخانه ها، ایجاد انتظام در مناطق و مسیرهای تجاری، تدوین یاساهای چنگیزی به دزدان و قطاع الطریق از عوامل و انگیزه های این جریان اقتصادی است و سیاستی که توانسته حمل و نقل کالاهای مشرق زمین را به اروپا، که از طریق روسیه و دریاچه اورال انجام می پذیرفت از راه امپراطوری ایلخانی عبور دهند در این صورت بود که ایجاد مرکز اقتصادی بسیار قوی و واجد شرایط در منطقه ای از نظر سیاسی پاسخگوی این نیاز باشد، امری لازم و ضروری به نظر می رسد. این منطقه با توجه به ویژگی هایی که بیان گردید محلی بجز قنقور النگ که همانا سلطانیه است نمی تواند باشد. علی ای حال شهر سلطانیه در دوره بنیان گذاران آن پس از تبریز دومین شهر مهم در امپراطوری ایلخانان بوده و از نظر تجارت خارجی نخستین آن به حساب می آمده است. و کلیه مال التجاره به جهت ایجاد تمرکز و اخذ مالیت های مورد لزوم و کنترل آمد و شد، در این شهر تخلیه و بارگیری می شده است. رونق اقتصادی به حدی بوده که گلاویخو سفیر پادشاه اسپانیا در دربار میرانشاه (806-809 هجری قمری) در بازدید از سلطانیه بحث مفصلی را در مورد رونق تجاری مطرح نموده است. این شهر از دوبخش کهندژ و شارستان تشکیل یافته و آن در بخش پر 200 هکتار بوده است.
عناصر تشکیل دهنده این شهر عظیم اسلامی به علل گوناگون جغرافیایی سیاسی از میان رفته تنها با مدارک باستانشناسی می توان به بازشناسی آن توفیق یافت. به استناد متون تاریخی این شهر به کاروانسراهای زیبا و اقامتگاه های عمومی مجهز بوده تا سرویس مناسب را از نظر پذیرایی و اقامت عرضه نماید.
سبب ایجاد گنبد سلطانیه
اولجایتو پس از طرح سلطانیه تصمیم گرفت که به تقلید از آرامگاه برادرش غازان خان ، آرامگاه رفیع و باشکوهی برای خود بسازد به همین جهت برای بر پائی این آرامگاه ، هنرمندان از هر سو به سلطانیه آمدند تا یکی از شاهکارهای عظیم دوره مغول را به عرصه ظهور برسانند .
بنای گنبد سلطانیه در سال 702 هجری قمری ( روایتی ) بر اساس طرح آرامگاه غازان خان که آن نیز از بنای آرامگاه سلطان سنجر در ( مرو ) الهام گرفته ، ساخته شده بود با این تفاوت که پلان آرامگاه سلطان سنجر مربع و پلان گنبد سلطانیه هشت ضلعی است اگر چه تا حد زیادی معماری آرامگاه سلطان سنجر در بنای سلطانیه تاثیر گذاشته بود لیکن چیزهای ابتکاری در بنای اخیر بحدی است که آنرا بصورت یکی از شاهکارهای هنر و معماری ایران درآورده است که بعدها نمونه و الگوئی بای احداث تعداد زیادی از ابنیه این دوره شد همچنین معماری گنبد سلطانیه را شخصی به نام سید علی شاه انجام داده است .
نا به قولی، بر اثر تشویق و ترغیب علما و روحانیون بزرگ شیعه که در آن زمان در دستگاه حکومتی صاحب منزلتی بودند، اولجایتو مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی پذیرفت و بعد از مدتی تصمیم که آرامگاه خود را به ائمه اطهار اختصاص دهد. بدین منظور قصد انتقال اجساد مطهر آنان (حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) ) را به سلطانیه داشت تا بر رونق تجاری و اهمیت مذهبی پایتخت جدید التایس خود بیفزاید لذا دستور داد تا تزئینات داخلی بنا که تا آن روز انجام نگرفته بود طوری بپردازند که در آن شعائر مذهب تشیع یخوبی مورد استفاده قرار گیرد بهمین جهت بود که کلمه «علی» به طور مکرر با کاشی در متن اجر نوشته شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
جاذبههای جغرافیایی و زمینشناختی ایران
معادن
معادن مهم ایران عبارتست از: نفت و گاز. ایران، دومین ذخایر نفتی جهان، یازده در صد ذخایر ثابت شده نفتی زمین معادل ۱۳۰ میلیارد بشکه، و نیز دومین ذخایر گازی جهان، هجده در صد ذخایر ثابت شده گاز زمین، معادل ۲۶ تریلیون متر مکعب را در اختیار خود دارد. مهمترین منطقههای نفتی مسجد سلیمان هفتگل گچساران آغا جاری و شاه آباد (غرب) است. نفت قم نیز در حال استخراج است.
دیگر معادن مهم کشور عبارتاند از: معادن ذغال سنگ، کانیهای فلزی: طلا، منگنز، کرومیت، مس، سرب، روی، نیکل، کبالت، نقره، معدنی شیمیایی: گوگود، نمک، سنگهای تزئینی، شن و ماسه.
همچنین بیشترین معادن در حال بهره برداری در استان خراسان وجود دارد.
نباتات
محصولات نباتی ایران عبارتست از: گندم جو برنج ذرت نخود لوبیا ماش عدس توتون پنبه کنف نیشکر و کلیه درختهای میوه دار. صید ماهی صید مروارید صید حیوانات وحشی و طیور تربیت کرم ابریشم زنبور عسل نیز رواج دارد.
صنایع
عمدهترین صنایع کشور عبارتاند از: صنایع نفت، گاز، پتروشیمی، فولاد، نساجی، شیمیایی، غذایی، خودرو سازی، الکتریکی و الکترونیکی و ....
همچنین صنایع مهم دستی و خانگی و سنتی کشور عبارتاند از: فرش و قالی، گلیم و زیلو، منبت کاری، خاتم کاری و سفال سازی.
راهها
راهها و وسایط نقلیه نیز دارای اهمیت است. راه آهن سرتاسری ایران راه آهن تهران به مشهد راه آهن تهران به تبریز تهران به کاشان، راه آهن بندرعباس به تهران وراه آهن بندرعباس به سرخس که مشغول بهره برداریست و راههای دیگری که در دست ساختمان است. جادههای شوسه همه شهرهای را بهم مربوط میسازد. راههای کشتیرانی در بحر خزر، بحر عمان و خلیج فارس است. راههای هوایی میان اغلب کشورهای بزرگ جهان و شهرهای درجه اول ایران بر قرار است.
دریاچهها و چشم اندازهای سواحل
جزایر آشوراده، سه جزیره کوچک در ساحل دریای خزر
گیسوم تالش
شبه جزیره میانکاله در مجاورت جزایر آشوراده
خلیج حسینقلی یا غازانقلی، ریزشگاه رود اترک در ساحل دریای خزر
مرداب انزلی
جزیره خارک (از جزایر مرجانی) -
دریاچه دوخواهران، شمال دشت لار
دریاچه تار و هویر، غرب فیروزکوه و شرق دماوند
دریاچه سما (ولشت)، در ناحیه شمالی مرزنآباد و بخش کلاردشت
دریاچه خلنو، مرز استان تهران و مازندران و انتهای دره بزرگ وارنگرود
دریاچه گهر، در جناح غربی رشته اشترانکوه و جنوب تنگه تاپاله
دریاچه آوان، استان قزوین و شمال دره الموت
دریاچه نئور، مرز استان اردبیل و گیلان در دامنه قلههای تالش
دریاچه فصلی گل، جنوب بلداجی در استان سیستان و بلوچستان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
موقعیت جغرافیایی و تقسیمات سیاسی استان
استان قزوین از شمال به استان گیلان، از جنوب به استان مرکزی، از مشرق به استان تهران و از مغرب به استان زنجان و همدان محدود است و 1304 متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
استان قزوین با توجه به موقعیت جغرافیایی خود، مانند پلی، پایتخت کشور را به مناطق شمالی و غربی و کشورهای قفقاز و اروپا متصل می کند و به دلیل موقعیت مناسب، ضمن توسعة کشاورزی، صنعتی و خدماتی به یکی از قطب های مهم توسعة کشور تبدیل شده است.
شهر قزوین تا سال 1375 جزو محدودة سیاسی – اداری استان تهران بود. در این سال، این شهر از استان تهران جدا شد و همراه با شهرستان تاکستان از استان زنجان، به عنوان استان قزوین در تقسیمات کشوری جای گرفت. این استان، بر اساس آخرین تقسیمات کشوری، دارای 2 شهرستان، 10 بخش، 12 شهر، 37 دهستان . 936 آبادی دارای سکنه است و شهرستان قزوین و تاکستان مجموع شهرستان های آن را تشکیل می دهند.
عشایر استان به لحاظ وابستگی های قومی عبارتاند از:
لرها و کردها: این گروه به احتمال زیاد در زمان شاه عباس به این منطقه کوچ داده شده اند. طایفه های کرد در نواحی طارم، قازقان، دودانگه، رودبار الموت، بشاریات و پشگلدره زندگی می کنند و تا این اواخر، زندگی چادرنشینی داشته و ییلاق و قشلاق می کرده اند.
طایفه های معروف کرد ساکن در استان قزوین عبارتاند از: چگنی، غیاثوند، کاکاوند، رشوند، مافی، بهتونی، جلیلوند، باجلان و کرمانی.
شهسون ها: شاهسون ها از ایل هایی هستند که در محدودة استان قزوین زندگی می کنند. بر اساس نوشته های اغلب مورخان، ایل های شاهسون در زمان شاه عباس صفوی به منظور مقابله با شورش طایفه های قزلباش سازماندهی شده اند. طایفه های مختلف شاهسون در استان قزوین شامل بغدادی ها و اینانلوها می باشند و بیش تر آن ها، در نواحی رامند، زهرا، خرقان و افشاریه یکجانشین شده اند و به کار دامپروری و کشاورزی اشتغال یافته اند. تعداد معدودی از شاهسون ها در محدوده ای میان کوه های خرقان و نواحی بزینه رود و کوه شاه کولک خمسه از یک طرف، و دهستان های زهرا، رامند و نواحی ساوه در استان مرکزی و استان قم ییلاق و قشلاق می کنند.
مراغی ها یا کله بزی ها: علاوه بر طایفه های یاد شده، در استان قزوین، و به ویژه در منطقة رودبار، گروهی مشهور به «مراغی» یا «کله بزی» نیز زندگی می کنند که گویش، نوع پوشش، آداب و رسوم و وابستگی قومی آنان بسیار جالب توجه و درخور توجه ویژه است.
رودخانه ها
رودخانة حاجی عرب
این رود از کوه های مرکزی سرچشمه می گیرد و تا سگزاباد ادامه دارد. در بعضی از سال ها، به علت وجود سیلاب ها، آب این رودخانه زیاد می شود.
رودخانه الموت
این رود از کوه های هفت خانی در ارتفاعات البرز سرچشمه می گیرد و پس از دریافت آب پانزده رود دیگر، به صورت یک رودخانة بزرگ و پرآب به نام الموت جریان می یابد. در جنوب صائین کلایه، اندجرود نیز به آن می پویندد و سرانجام در روستای شیرکوه با طالقان رود یکی می شود و شاهرودی را تشکیل می دهد.
رودخانه شاهرود
این رود تنها رودخانة دامنه جنوبی البرز است که آب آن به دریای مازندران میریزد. این رودخانه از دو شاخه اصلی طالقان رود و الموت رود تشکیل می شود که در شمال غربی روستای شیرکوه به هم می پیوندند. رودخانه شاهرود همواره طغیانی است و تا اواخر بهار، آب آن با گل و لای فراوان همراه است. آبرفت این رود برای شالیزارهای پیرامون آن، اهمیت قابل توجهی دارد. این رود با جهت شرقی – غربی، پس از طی مسافتی و گذشتن از لواسان، در تنگه منجیل به دریاچة سد سفیدرود می ریزد.
ابهر رود
این رود که از حوالی سلطانیه سرچشمه می گیرد و از شمال غربی بخ جنوب شرقی جریان دارد، پس از سیراب کردن ابهر، هیدج، صائین قلعه و خرم دره، به تاکستان می رسد و آب مورد نیاز تعدادی از روستاهای دودانگه را فراهم می سازد.
خر رود
این رود که از کوه های قزل قلعه در خرقان خمسه سرچشمه می گیرد، در محل آب گرم جادة قزوین – همدان به طرف شمال غربی جریان پیدا می کند و پس از دریافت آب رودهای آوه و کلنجین، و گذشتن از دهستان های افشاریه، رامند و زهرا، به سوی ساوجبلاغ جریان می یابد. در این ناحیه، رودخانه های شور و کردان به آن می پیوندد و رود شور نام می گیرد. این رود، پس از رسیدن به شهریار، با دریافت آب رودخانة کرج و رودهای دیگر، بتا نام رود شور به طرف شوره زارها و دریاچة حوض سلطان می رود.