دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

عاشورا و بیداری ملت ها 40 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

عاشورا و موقعیت تراژیک

تراژدی فرد و نظام در «آنتیگونه»، «مردی برای تمام فصل‌ها»، «جادوگران شهر سالم»، عاشورا: یک مقایسه

کلِّ یومٍ عاشورا و کلِّ ارضٍ کربلا

آنان که ملت‌ها را آفریدند و بر فرازشان ایمانی و عشقی آویختند، آفرینندگان بودند و [آنان] اینسان زندگی را خدمت گزاردند.[۱]

     نخست ملت‌ها آفریدگار بودند و بسی پس از آن فردها. براستی، فرد خود تازه‌ترین آفریده است.[۲]

نیچه

 شاید هیچ مفهومی به اندازه‌ی مفهوم «فرد» در تکوین جهان جدید، جهان بعد از دوره‌ی رنسانس، مؤثر نبوده باشد. مورخانی مانند یاکوب بورکهارت و فیلسوفانی مانند فریدریش نیچه و جامعه‌شناسانی  مانند گئورگ زیمل به‌صراحت از آن سخن گفته‌اند و آن را مهمترین دستاورد جهان نو دانسته‌اند. با این همه، نمی‌توان گفت که این مفهوم به‌تمامی در جهان نو روییده است، گرچه مسلّم است که به‌تمامی در جهان نو به بار نشسته است. در این مقاله ابتدا می‌کوشم چگونگی شکل‌گیری این مفهوم را روشن سازم و سپس نشان دهم که چگونه میان واقعه‌ی عاشورا (موقعیت مؤثر در شکل‌گیری این واقعه) و سه نمایشنامه‌ی ماندگار در سنّت غربی از حیث موقعیت تراژیک  شباهتهای اساسی وجود دارد، تا آنجا که می‌توان از یکی بودن «سرمشق» در آنها سخن گفت.

یاکوب بورکهارت (۱۸۹۷– ۱۸۱۸) و فریدریش ویلهلم نیچه (۱۹۰۰–‌۱۸۴۴) که زمانی در دانشگاه بازل با یکدیگر دوست و همکار بودند درباره‌ی منشأ پدید آمدن «فرد» در دوره‌ی نو نظر یکسانی  داشتند و تقریباً در سخنان هردو آنان نیز متناقض‌نمایی مشابه دیده می‌شود. بورکهارت ظهور «فرد» را در ایتالیا چنین شرح می‌دهد:

در قرون وسطی چنین می‌نمود که آدمی در حال رؤیا یا نیمه‌بیداری به سر می‌برد: هردو جهتِ آگاهی او ― آگاهی معطوف به درون و آگاهی معطوف به بیرون ― در زیر پرده‌ای واحد قرار داشت. تار و پود این پرده از ایمان دینی و شرم و حجب کودکانه و وهم و خیال تشکیل یافته بود و از خلال آن جهان و تاریخ به رنگهای عجیبی نمایان بود؛ و آدمی خود را تنها به عنوان عضو یک  قوم یا حزب یا خانواده یا گروهی از این قبیل می‌شناخت. این پرده نخستین‌بار در ایتالیا از میان برمی‌خیزد و آدمی آغاز می‌کند به اینکه دولت و جامعه و همه‌ی چیزهای این جهان را به‌طور عینی و چنانکه به‌راستی هستند مشاهده کند؛ و در عین حال آگاهی معطوف به درون نیز با تمام نیرو سر بر می‌دارد و آدمی فردی روحی و معنوی می‌شود و بدین خصوصیت خود واقف می‌گردد. در گذشته انسان یونانی به همین سان به فرق خود با غیریونانیان (بربرها) و فرد عرب به فرق خود با آسیاییان دیگر که خود را فقط همچون عضوی از قومی می‌شناختند، واقف شده است. اثبات اینکه اوضاع سیاسی ایتالیا در این بیداری  و دگرگونی بزرگترین نقش را داشته است دشوار نیست.[۳]

انسان یونانی و انسان عرب (مسلمانان قرون اولیه‌ی هجری)، در گذشته، در اینجا به‌منزله‌ی دو نمونه‌ای معرفی می‌شوند که بر ظهور مفهوم «فرد» در ایتالیای دوره‌ی رنسانس تقدم دارند، اما چرا؟ بورکهارت در این باره چیزی به ما نمی‌گوید (جز آنچه پیشتر گفت) و حتی آنچه در خصوص ایتالیای دوره‌ی رنسانس نیز می‌گوید، اثبات اینکه اوضاع سیاسی ایتالیا در این بیداری  و دگرگونی  بزرگترین سهم را داشته است، فقط نگریستن به سطح است. متناقض‌نمای او در همین جاست.

نیچه فیلسوف است و عمق را بیشتر می‌کاود. او در گفتاری «درباره‌ی بُت نو»، چنین گفت زرتشت، بخش یکم، چنین می‌گوید:

جایی هست که هنوز ملت‌ها و رمه‌ها در آن هستند. اما نه اینجا نزد ما، برادران: اینجا دولت‌ها هستند. دولت؟ دولت چیست؟ پس اکنون گوش با من دارید تا کلام خویش را درباره‌ی مرگ ملت‌ها در میان گذارم. دولت نام سردترینِ همه‌ی هیولاهای سرد است و این دروغ از دهان‌اش بیرون می‌خزد که « من دولت، همان  ملت‌ام».

این دروغ است! آنان که ملت‌ها را آفریدند و بر فرازشان ایمانی و عشقی آویختند، آفرینندگان بودند و [آنان] اینسان  زندگی را خدمت گزاردند.

اما نابودگران‌اند آنان که بهر بسیاری دام می‌نهند و دولت می‌نامندش: اینان یک تیغ و یک صد آز بر فراز آنان می‌آویزند.

آنجا که هنوز ملتی برجاست، دولتی در کار نیست و از او چون چشم بد و زیرِ پا نهادن ِ سنّت‌ها و حقوق بیزارند.[۴]

نیچه در چند گفتار فروتر، «درباره‌ی  هزار و یک  غایت»، عباراتی می‌نویسد که به‌وضوح با سخن پیشترش، «آنان که ملت‌ها را آفریدند و بر فرازشان ایمانی و عشقی آویختند، آفرینندگان بودند»، در تناقض قرار می‌گیرد:

نخست ملت‌ها آفریدگار بودند و بسی پس از آن فردها. براستی، فرد خود تازه‌ترین آفریده است.[۵]

نیچه از آفرینندگانی که ملت‌ها را آفریدند سخنی به میان نمی‌آورد. آیا این آفرینندگان همان افراد بودند؟ نیچه می‌داند که «فرد» مفهومی تازه است و برای آنکه به انتساب نادرست تاریخی یا پس و پیش گویی تاریخی (anachronism) متهم نشود از این آفرینندگان با تعبیر «فرد» سخن نمی‌گوید. اما آیا واقعاً چنین است؟  مسلماً «فرد» به عنوان مقوله‌ای فراگیر در جهان بعد از رنسانس به ظهور رسیده است، اما آیا هیچ طلایه‌داری در جهان قدیم نداشته است؟ بورکهارت  و نیچه به‌تلویح از طلایه‌داران آن سخن می‌گویند، اما آن را روشن نمی‌کنند. در فروتر کلام دلیل آن را خواهیم دید.

در همین قرن، قرن نوزدهم، نویسنده‌ای دینی نیز می‌زیست که مهمترین محرومیت عصر ما را تحقیر فرد می‌دانست. این شخص سورن کی‌یرکگور (۱۸۵۵– ۱۸۱۳) نام داشت. کی‌یرکگور نیز همچون بورکهارت و نیچه به قدرت و عظمت فرد می‌اندیشید، اما ریشه‌ی این قدرت را در ایمان و دین می‌دید، با تأویل و تفسیری که خودش از ایمان و دین می‌کرد. بورکهارت و نیچه با دین میانه‌ی خوشی نداشتند و به‌طور کلی «دین» را با «دین نهادی» یکی می‌پنداشتند، هرچند نیچه تفاوت این دو را می‌فهمید و به همین دلیل با مسیح رفتاری دوگانه داشت، یعنی فردیت و فردانیت او را می‌ستود، اما شبانی (گله) او را به تمسخر می‌گرفت. کی‌یرکگور از همان آغاز معلوم کرد که «دین نهادی» (کلیسا و مراجع دینی) تا چه اندازه با «دین» فاصله دارد. این فاصله را او در فاصله‌ی میان «فرد» و «خلق» دید. و از نظر او پیامبران نخستین «افراد» بودند، آیا تاریخ جز این می‌گوید؟

آنچه ما گونه‌ی بشر (homo sapiens) می‌نامیم حدود هشتاد هزار سال از عمرش می‌گذرد (انسان امروزی)، گرچه بشر (homo) از دو میلیون سال پیش وجود داشته است. اما از حدود چهار هزار سال پیش بود که تحولی اساسی در زندگی بشر چهره نمود. گله‌های انسانی  رفته‌رفته به صورت اقوام کوچک تشکل می‌یافتند و زندگی اجتماعی انسانها آغاز می‌شد. تصورات ابتدایی انسانها، از خودشان و جهان، آیینهای بیهوده‌ای را می‌ساخت که زندگی را از هر جهتگیری تازه و پویایی دور می‌کرد. در چنین اوضاع  و احوالی بود که «جانهای بیابانی» و «کوه‌نشینان خلوت‌گزیده»، آنان که دیدگان‌شان در شبان تاریک  خورشید نیمه‌شب را جسته بود و گوشهایشان در سکوت بیابان و کوهستان آوای دریا را شنیده بود، به میان اقوام آمدند. اما آنان را چه کسی فرستاده بود؟ —  خدا



خرید و دانلود  عاشورا و بیداری ملت ها 40 ص


تحقیق در مورد موقعیت باغ شاهزاده ماهان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

موقعیت باغ شاهزاده ماهان- کرمان• مختصات جغرافیاییباغ شاهزاده ماهان دارای مختصات جغرافیایی30 درجه و 4 دقیقه عرض‌شمالی‌و57 درجه و 17 دقیقه طول شرقی می‌باشد.

 

ارتفاع این منطقه از سطح دریای آزاد 1850 متر است. با توجه به این که باغ شاهزاده در دامنة کوه جوپار قرار گرفته است ، از ارتفاع2000 متر از سطح دریای آزاد برخوردار است.باغ شاهزاده در فاصلة 35 کیلومتری جنوب شرقی شهر کرمان و در فاصلة 6 کیلومتری شهرماهان در مسیر جادة کرمان – بم در نزدیکی ارتفاعات جوپار بنا گردیده است.واقع شدن منطقه در مسیر عبوری کرمان به بم و در مسیر جاده کهن ابریشم از عواملی است که این محل را برای احداث یک باغ اشرافی مناسب می‌ساخته است. • آب وهواشناسی و اقلیماختلاف فاحش درجه حرارت شب و روز از جمله مشخصات اقلیمی محدوده است. حداقل درجه حرارت در ایستگاه هواشناسی 33/13 درجه و حداکثر آن 16.25 درجه می باشد. متوسط بارندگی سالیانه 77/184 میلی متر، متوسط تبخیر سالیانه 47/17 میلی متر، متوسط رطوبت هوا 31 درصد و متوسط سالانه تابش آفتاب (متوسط تعداد ساعات آفتابی به کل ساعات تئوریک) 64/0 می باشد.مشخصات سه باد اصلی به این قرار می باشند : باد شمالی که در اصطلاح محلی باد پاییننامیده می شود، باد جنوبی معروف به باد بالا و باد شمال شرقی که به باد شهداد شهرتدارد.• زمین شناسی دشت ماهاندر دشت دامنه شمالی کوه بلند جوپار و دامنه غربی کوه پلوار متشکل از آهک های کرتاسه قرار گرفته است. این رسوبات کرتاسه از نظر وسعت و از نظر منابع آب مهم می باشند و رسوبات فوق توسط رسوبات ضخیم دیگر پوشیده می شوند که فاسیس آن از جنوب شرق به شمالغرب تغییر می نماید و جنس آن عمدتاً از فلیش بوده که از لایه های آهک – مارن – ماسه سنگ – سیلیت استون و شیل تشکیل شده است. در کوه جوپار این آهک های کرتاسه توسط کنگلومرای پلیوسن و درکوه پلوا ر توسط سازندهایی از ماسه سنگ و شیل و گچ متعلق به ژوراسیک پوشیده شده است.البنه باید توجه داشته باشیم که حرکت رسوبات بادی در شمال ماهان زمینهای زراعتی را تهدید می‌کند و خطراتی را به همراه می‌آورد. در نتیجه بایدبه روش‌هایی این رسوبات بادی تثبیت شود .کیفیت آب در این دشت مطلوب می‌باشد و شرایط خاکی خوبی نیز دارد .باید توجه داشت که موقعیت بررسی منابع آب دشت کرمان همراه دشت ماهان بنام دشت کرمان – ماهان توصیفمی‌شود و شرایط تقریباً مشابهی دارند. • ویژگی‌های محیطیباغ در بستر کویر درمیان ارتفاعات جوپار و بلوار شکل گرفته است. کوه‌های پر برف جوپار منظر زیبایی در محور اصلی باغ ارایه می‌دهند که ویژگی خاص این منطقه می‌باشد. (تصویر شماره 2)

 

تصویرشماره 2

تصویر شماره 3

-

قرارگیری باغ بر کوهپایه‌های جوپار، علاوه بر ارایه منظر خاص، امکان آبیاری باغ را از قنات تیگران که از این ارتفاعات تغذیه می‌شود فراهم می‌آورد. انتخاب محل باغ شاهزاده علاوه بر موقعیت های طبیعیمساعدی که در بر دارد می‌تواند توجهی به باغ ومقبره های تاریخی دورة صفویه واقع در 500 متری ادامه چهار باغ داشته باشد. (تصویر شمارة 3)یکی از دلایل توجیه کننده موقعیت مساعد ماهان، توجه به این نکته می‌باشد که باغ های متعددی در ماهان وجود داشته‌اند، همان طور که وزیری مولف جغرافیای کرمان در رابطه با ماهان چنین می‌نویسد:“ ماهان در شرق مایل به جنوب این بلد به فاصلة هفت فرسخی واقع است، در خوشی آب وهوای معروف است، گویا پانصد باغ متجاوز در آنجا باشد،انگور و هلویش ممتاز است،سایرفواکه نیز نیکو به عمل آید.” محور اصلی باغ 30 درجه با محور شمال – جنوب اختلاف دارد و موقعیت مناسبی را از بابت ایجاد سایه ارایه می‌دهد. بر روی این محور اصلی و در امتداد چهار باغ، سردرخانه برای ورود به باغ شکل می‌گیرد. 



خرید و دانلود تحقیق در مورد موقعیت باغ شاهزاده ماهان


مقاله درمورد عاشورا و بیداری ملت ها

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

عاشورا و موقعیت تراژیک

تراژدی فرد و نظام در «آنتیگونه»، «مردی برای تمام فصل‌ها»، «جادوگران شهر سالم»، عاشورا: یک مقایسه

کلِّ یومٍ عاشورا و کلِّ ارضٍ کربلا

آنان که ملت‌ها را آفریدند و بر فرازشان ایمانی و عشقی آویختند، آفرینندگان بودند و [آنان] اینسان زندگی را خدمت گزاردند.[۱]

     نخست ملت‌ها آفریدگار بودند و بسی پس از آن فردها. براستی، فرد خود تازه‌ترین آفریده است.[۲]

نیچه

 شاید هیچ مفهومی به اندازه‌ی مفهوم «فرد» در تکوین جهان جدید، جهان بعد از دوره‌ی رنسانس، مؤثر نبوده باشد. مورخانی مانند یاکوب بورکهارت و فیلسوفانی مانند فریدریش نیچه و جامعه‌شناسانی  مانند گئورگ زیمل به‌صراحت از آن سخن گفته‌اند و آن را مهمترین دستاورد جهان نو دانسته‌اند. با این همه، نمی‌توان گفت که این مفهوم به‌تمامی در جهان نو روییده است، گرچه مسلّم است که به‌تمامی در جهان نو به بار نشسته است. در این مقاله ابتدا می‌کوشم چگونگی شکل‌گیری این مفهوم را روشن سازم و سپس نشان دهم که چگونه میان واقعه‌ی عاشورا (موقعیت مؤثر در شکل‌گیری این واقعه) و سه نمایشنامه‌ی ماندگار در سنّت غربی از حیث موقعیت تراژیک  شباهتهای اساسی وجود دارد، تا آنجا که می‌توان از یکی بودن «سرمشق» در آنها سخن گفت.

یاکوب بورکهارت (۱۸۹۷– ۱۸۱۸) و فریدریش ویلهلم نیچه (۱۹۰۰–‌۱۸۴۴) که زمانی در دانشگاه بازل با یکدیگر دوست و همکار بودند درباره‌ی منشأ پدید آمدن «فرد» در دوره‌ی نو نظر یکسانی  داشتند و تقریباً در سخنان هردو آنان نیز متناقض‌نمایی مشابه دیده می‌شود. بورکهارت ظهور «فرد» را در ایتالیا چنین شرح می‌دهد:

در قرون وسطی چنین می‌نمود که آدمی در حال رؤیا یا نیمه‌بیداری به سر می‌برد: هردو جهتِ آگاهی او ― آگاهی معطوف به درون و آگاهی معطوف به بیرون ― در زیر پرده‌ای واحد قرار داشت. تار و پود این پرده از ایمان دینی و شرم و حجب کودکانه و وهم و خیال تشکیل یافته بود و از خلال آن جهان و تاریخ به رنگهای عجیبی نمایان بود؛ و آدمی خود را تنها به عنوان عضو یک  قوم یا حزب یا خانواده یا گروهی از این قبیل می‌شناخت. این پرده نخستین‌بار در ایتالیا از میان برمی‌خیزد و آدمی آغاز می‌کند به اینکه دولت و جامعه و همه‌ی چیزهای این جهان را به‌طور عینی و چنانکه به‌راستی هستند مشاهده کند؛ و در عین حال آگاهی معطوف به درون نیز با تمام نیرو سر بر می‌دارد و آدمی فردی روحی و معنوی می‌شود و بدین خصوصیت خود واقف می‌گردد. در گذشته انسان یونانی به همین سان به فرق خود با غیریونانیان (بربرها) و فرد عرب به فرق خود با آسیاییان دیگر که خود را فقط همچون عضوی از قومی می‌شناختند، واقف شده است. اثبات اینکه اوضاع سیاسی ایتالیا در این بیداری  و دگرگونی بزرگترین نقش را داشته است دشوار نیست.[۳]

انسان یونانی و انسان عرب (مسلمانان قرون اولیه‌ی هجری)، در گذشته، در اینجا به‌منزله‌ی دو نمونه‌ای معرفی می‌شوند که بر ظهور مفهوم «فرد» در ایتالیای دوره‌ی رنسانس تقدم دارند، اما چرا؟ بورکهارت در این باره چیزی به ما نمی‌گوید (جز آنچه پیشتر گفت) و حتی آنچه در خصوص ایتالیای دوره‌ی رنسانس نیز می‌گوید، اثبات اینکه اوضاع سیاسی ایتالیا در این بیداری  و دگرگونی  بزرگترین سهم را داشته است، فقط نگریستن به سطح است. متناقض‌نمای او در همین جاست.

نیچه فیلسوف است و عمق را بیشتر می‌کاود. او در گفتاری «درباره‌ی بُت نو»، چنین گفت زرتشت، بخش یکم، چنین می‌گوید:

جایی هست که هنوز ملت‌ها و رمه‌ها در آن هستند. اما نه اینجا نزد ما، برادران: اینجا دولت‌ها هستند. دولت؟ دولت چیست؟ پس اکنون گوش با من دارید تا کلام خویش را درباره‌ی مرگ ملت‌ها در میان گذارم. دولت نام سردترینِ همه‌ی هیولاهای سرد است و این دروغ از دهان‌اش بیرون می‌خزد که « من دولت، همان  ملت‌ام».

این دروغ است! آنان که ملت‌ها را آفریدند و بر فرازشان ایمانی و عشقی آویختند، آفرینندگان بودند و [آنان] اینسان  زندگی را خدمت گزاردند.

اما نابودگران‌اند آنان که بهر بسیاری دام می‌نهند و دولت می‌نامندش: اینان یک تیغ و یک صد آز بر فراز آنان می‌آویزند.

آنجا که هنوز ملتی برجاست، دولتی در کار نیست و از او چون چشم بد و زیرِ پا نهادن ِ سنّت‌ها و حقوق بیزارند.[۴]

نیچه در چند گفتار فروتر، «درباره‌ی  هزار و یک  غایت»، عباراتی می‌نویسد که به‌وضوح با سخن پیشترش، «آنان که ملت‌ها را آفریدند و بر فرازشان ایمانی و عشقی آویختند، آفرینندگان بودند»، در تناقض قرار می‌گیرد:

نخست ملت‌ها آفریدگار بودند و بسی پس از آن فردها. براستی، فرد خود تازه‌ترین آفریده است.[۵]

نیچه از آفرینندگانی که ملت‌ها را آفریدند سخنی به میان نمی‌آورد. آیا این آفرینندگان همان افراد بودند؟ نیچه می‌داند که «فرد» مفهومی تازه است و برای آنکه به انتساب نادرست تاریخی یا پس و پیش گویی تاریخی (anachronism) متهم نشود از این آفرینندگان با تعبیر «فرد» سخن نمی‌گوید. اما آیا واقعاً چنین است؟  مسلماً «فرد» به عنوان مقوله‌ای فراگیر در جهان بعد از رنسانس به ظهور رسیده است، اما آیا هیچ طلایه‌داری در جهان قدیم نداشته است؟ بورکهارت  و نیچه به‌تلویح از طلایه‌داران آن سخن می‌گویند، اما آن را روشن نمی‌کنند. در فروتر کلام دلیل آن را خواهیم دید.

در همین قرن، قرن نوزدهم، نویسنده‌ای دینی نیز می‌زیست که مهمترین محرومیت عصر ما را تحقیر فرد می‌دانست. این شخص سورن کی‌یرکگور (۱۸۵۵– ۱۸۱۳) نام داشت. کی‌یرکگور نیز همچون بورکهارت و نیچه به قدرت و عظمت فرد می‌اندیشید، اما ریشه‌ی این قدرت را در ایمان و دین می‌دید، با تأویل و تفسیری که خودش از ایمان و دین می‌کرد. بورکهارت و نیچه با دین میانه‌ی خوشی نداشتند و به‌طور کلی «دین» را با «دین نهادی» یکی می‌پنداشتند، هرچند نیچه تفاوت این دو را می‌فهمید و به همین دلیل با مسیح رفتاری دوگانه داشت، یعنی فردیت و فردانیت او را می‌ستود، اما شبانی (گله) او را به تمسخر می‌گرفت. کی‌یرکگور از همان آغاز معلوم کرد که «دین نهادی» (کلیسا و مراجع دینی) تا چه اندازه با «دین» فاصله دارد. این فاصله را او در فاصله‌ی میان «فرد» و «خلق» دید. و از نظر او پیامبران نخستین «افراد» بودند، آیا تاریخ جز این می‌گوید؟

آنچه ما گونه‌ی بشر (homo sapiens) می‌نامیم حدود هشتاد هزار سال از عمرش می‌گذرد (انسان امروزی)، گرچه بشر (homo) از دو میلیون سال پیش وجود داشته است. اما از حدود چهار هزار سال پیش بود که تحولی اساسی در زندگی بشر چهره نمود. گله‌های انسانی  رفته‌رفته به صورت اقوام کوچک تشکل می‌یافتند و زندگی اجتماعی انسانها آغاز می‌شد. تصورات ابتدایی انسانها، از خودشان و جهان، آیینهای بیهوده‌ای را می‌ساخت که زندگی را از هر جهتگیری تازه و پویایی دور می‌کرد. در چنین اوضاع  و احوالی بود که «جانهای بیابانی» و «کوه‌نشینان خلوت‌گزیده»، آنان که دیدگان‌شان در شبان تاریک  خورشید نیمه‌شب را جسته بود و گوشهایشان در سکوت بیابان و کوهستان آوای دریا را شنیده بود، به میان اقوام آمدند. اما آنان را چه کسی فرستاده بود؟ —  خدا



خرید و دانلود مقاله درمورد عاشورا و بیداری ملت ها


تحقیق در مورد موقعیت باغ فین

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

موقعیت باغ فین- کاشان

شهر کاشان در حاشیه کویر در فاصله 220 کیلومتری جنوب شهر تهران و 86 کیلومتری جنوب شهر قم واقع است. مختصات جغرافیایی آن 51 درجه و 27 دقیقه طول شرقی و 33 درجه و 59 دقیقه عرض شمالی است و ارتفاع آن از سطح دریای آزاد بین 940 تا 1130 متر می‌باشد. ناحیه فین یکی از تفرجگاه‌های اطراف کاشان است و می‌توان نسبت ناحیه فین به کاشان را مانند منطقه تجریش به تهران دانست. ناحیه‌ای که باغ فین در آن قرار گرفته‌است, به نام فین کوچک معروف بوده و موقعیت آن در جنوب غربی شهر کاشان می‌باشد. باغ تاریخی فین در منتهاالیه جنوب شرقی جاده فین (خیابان امیرکبیر) در شهر کاشان و در مجاورت مظهر چشمه تاریخی سلیمان قرار گرفته‌است. در گذشته در ناحیه فین منظومه‌ای از باغ‌ها وجود داشته که باغ فین با اهمیت‌ترین و در حقیقت نگین آن منظومه بوده‌است.

تاریخچه باغ فین کاشان

تاریخچه باغ فین به نظر میرسد در دوران بارانی بین آخرین دورههای یخچالی دوران چهارم Plistocem در نجد ایران دریاچه پهناوری گسترده بوده است. این دریا با شروع عهد خشکسالی به تدریج خشک شده و اکنون در محل آن کویر بزرگ مرکزی برجاست. در اواخر هزاره ششم در سرزمین حاصلخیز رسوبی در جوار کوهستان و حاشیه کویر مرکزی اولین استقرارها در ناحیه سیلک شناسایی شده است. یکی از مهمترین عوامل این امر که موجب استقرار طولانی در این ناحیه گردیده را میتوان وجود چشمه فین در 2 کیلومتری این ناحیه ذکر کرد. در واقع مهمترین عامل شکلگیری تمدنها از قدیمیترین دورانها در این ناحیه، وجود آب سرشار و دائمی در سرچشمه فین است، که باعث جذب انسان به این منطقه شده و در شکلگیری و پیشرفت تمدن در این ناحیه نقش اساسی ایفا نموده است. از دوران هخامنشی این ناحیه مطلب خاصی نمیدانیم، تنها در روستای مرق مجموعهای از سکههای داریوش سوم به همراه تعدادی سکههای سلوکی یافت شده است. وجود آتشکده نیاسر بجای مانده از زمان ساسانیان در حومه کاشان نشان از آبادانی و معمور بودن ناحیه در آن دوران دارد، به حدی که طبق گزارشهای اعثمکوفی در جنگ نهاوند، دلاوری از ناحیه کاشان (آذرگرد) با بیش از بیست هزار سوار در این نبرد شرکت داشته که رویاروی لشکر اعراب ایستاده اند. و دست آخر اینکه حمدا. . . مستوفی در نزهته القلوب بنای شهر کاشان را در دوره اسلامیبه زبیده خاتون همسر هارون الرشید نسبت داده است. ناحیه فین «فین قصبهای است در بخش مرکزی شهرستان کاشان که دارای دو قسمت جداگانه فین بزرگ و فین کوچک است، و بعضی آن را فینین نامند. فین در شش هزار گزی باختر کاشان قرار گرفته است و به واسطه کثرت اشجار و آب و هوای خوب یکی از تفرجگاههای اطراف کاشان است، آب آن از چشمه معروف سلیمانیه و سفیدآب تأمین میشود و . . . (لغتنامه دهخدا). طبق نوشته دونالد ویلبر در کتاب باغهای ایرانی و کوشکهای آن: «وقتی مسافر به شهر تاریخی کاشان نزدیک میگردد میتواند در سمت راست جاده، باغ فین را با سروهای زیبایش مشاهده کند، با بازدید از این نقطه میتوان گفت که مهمترین نقطه این شهر را دیده است.» قدیمیترین منبعی که در مورد تاریخ فین و آبهای آن اشاراتی دارد، کتاب تاریخ قم (تألیف سال 378 هجری قمری) است که البته مانند بسیاری از مناطق دیگر پایهگذاری آن را با شخصیتهای اساطیری آمیخته چنین مینویسد: «فین آن را بشتاسب بنا کرد و در آن وقت که با ارجاسف ملک ترک کارزار کرد و کاریزهای آن دیه را با اشارت ملک جم بیرون آورده و بسیار آبند» فین کوچک که باغ فین نیز در آن واقع است، دارای 17 محله میباشد، این محلات عبارتند از: محله سرپایین، محله پشت باغ، محله مصلی، محله ملتی، محله رودخانه، محله باغکهنه، محله سازمان آب، محله ملاقطب، محله انار، محله توتستان، محله زیارت، محله شاهزاده ابراهیم، محله گذر، محله پنجروزه، محله حیدری، محله تنبیلی، زبان مردم فین فارسی است، ولی زبان محلی که ریشههای فرس قدیم دارد در این قسمت رایج است. مذهب مردم فین شیعه اثنی عشری است. مفضلبنسعد مافروخی در کتاب محاسن اصفهان چنین آورده است که: «و به دیه ابروز کاشان کاریزی هست اسفذاب نام مشرب اهل آن دیه و صحراها و دیههایی چند که در آن حوالی واقع است و به دیه پین غایض میشود» از این نوشته چنین استناد میشود که نام قدیمیفین «پین» بوده است و بعدها بر اثر استعمال لغت به فین تبدیل شده است و نیز اینکه یکی از منابع تأمین آب فین سفیدآب است. در ادامه کتاب از حضور عمروبنلیث صفاری در کنار این رودخانه، و شگفتی او از این آب و جستجوی او برای یافتن سرچشمه آن که بینتیجه مانده است، صحبت به میان آمده است. · چشمه سلیمانیه در جنوب باغ فین چشمه آبی موسوم به چشمه سلیمانیه، با قریب به دوازده سنگ آب وجود دارد. آب آن فوق العاده صاف است ولی به واسطه داشتن بعضی املاح برای آشامیدن مناسب نیست. آب چشمه فین به واسطه کیفیتهای خاص خود مانند صافی و پاکی و روشنایی کمنظیر و همچنین کیفیت ثابت و تغییر ناپذیرش همواره مشهور و ضربالمثل بوده است و طبق نوشته فلاندن «مردم برای این آب عقاید موهوم دارند و میگویند خاصیت طبی دارد» این چشمه از بن صخرههایی به نام کوه دندانه و شکاف تخته سنگهای معدن گچ و آهک واقع در شش کیلومتری غرب کاشان از زمین میجوشد. در وجه تسمیه این چشمه دو روایت نقل میشود: الف: کاشان یکی از مراکز یهودی نشین ایران بوده که طبق آمارگیری که در دوران شاه عباس دوم انجام شده است بیش از 1000 خانوار یهودی در این شهر سکونت داشتهاند و در آن دوران با حضور چند تن از علمای یهود در این شهر لقب اورشلیم دوم به آن اطلاق شده است. یهودیان ساکن در این شهر برای این آب قداست خاصی قائل بودهاند زیرا معتقد بودند که این چشمه از معجزات سلیمان نبی است، از همین روی آن را به نام چشمه سلیمانیه نامیده اند. ب: برخی نیز اعتقاد دارند در دوران شاه سلیمان صفوی در اطراف این چشمه صفه یا بنایی ساخته شده است، به این سبب آن را به نام سلیمان صفوی چشمه سلیمانیه خوانند. یک نظر حیدرصفدر به سلیمان شاه کرد آب سرچشمه فین را ز عصا پیدا کرد که البته هر دو، روایتهایی شفاهی هستند که برای آن سند مکتوبی موجود نیست اما در فرهنگ عامه مورد قبول واقع گردیده اند. سابقه تاریخ باغ فین 1- باغ کهنه وجود باغ فین به دوران آلبویه منسوب است که از این دوران شواهدی در دست نیست و اثبات این مطلب نیاز به تحقیقات و کاوشهای باستانشناسی دارد. بعد از این دوران نیز وجود باغ فین را به دوران ایلخانی منسوب کردهاند، یاقوتحموی (قرن هشتم) نیز از گشت و گزار مردم کاشان در اطراف باغات فین یاد کرده است. در دوران آغازین حکومت شاهاسماعیل صفوی (909 هجری قمری) مردم کاشان که از رسمیشدن مذهب شیعه به شوق آمده بودند، مشتاقانه در انتظار دیدار شاه محبوب خود به آذینبندی کوچه و خیابان شهر پرداختند. شاهاسماعیل به کاشان آمد، در باغ فین جلوس کرد، و در سرچشمه فین بار عام داد. همه اقشار مردم ـ در این جشن و سرور شرکت کردند و پس از مراسم تشریفات به طعام دعوت شدند. شاه از آن همه احساسات و پذیراییهای بسیار شادمان شد و در پایان دستور برپایی جشن خلعت داد. (شاهاسماعیل دو بار باغ فین آمد و در آنجا جشن و سرور برپا کرده است.) کاشان در دوران صفوی اهمیت فراوانی مییابد که دلایل زیر را میتواند برای آن برشمرد. 1- توجه پادشاهان صفوی به مذهب شیعه و شهرهایی که مرکز شیعیان و علمای شیعه بودند، موجب اهمیت یافتن کاشان گردید. 2- اهمیتی که پادشاهان صفوی برای صنایع دستی و هنر قائل بودند؛ با وجود هنرمندان و صنعتگران مختلف (کاشیکاری، قالی بافی، ابریشمبافی. . .) در این شهر، بر اهمیت آن افزوده گردید.



خرید و دانلود تحقیق در مورد موقعیت باغ فین


تحقیق در مورد موقعیت باغ نیاوران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 8 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

موقعیت باغ نیاوران

تهران در کوهپایه‌های جنوب کوههای البرز مرکزی قرار گرفته و شمالی‌ترین فرونشست ایران مرکزی به حساب می‌آید. تهران در موقعیت جغرافیایی 33-51 الی 04-51 طول شرقی و 35-35 عرض شمالی واقع گردیده‌است. دشت تهران دشتی است با شیب تند از شنال به جنوب که به وسیله بلندیها و فرونشست‌های شرقی- غربی به بخشهای گوناگونی از شمال به جنوب تقسیم می‌شود. مجموعه فرهنگی- تاریخی نیاوران عرصه‌ای مشجر و محصور به شکل چند وجهی غیر منتظمی به وسعت 122350 متر مربع یا حدودا 2/12 هکتار می‌باشد که سه کاخ (صاحبقرانیه)، (احمدشاهی) و (نیاوران) همراه با تعداد متنابهی از بناها و فضاهای خدماتی، رفاهی را در میان دارد. از حیث موقعیت مکانی و سابقه استقرار، مجموعه را باید محدوده‌ای از توابع روستای قدیمی نیاوران محسوب نمود.روستای مذکور اگرچه همزمان با شکل‌کیری کاخ ییلاقی صاحبقرانیه در مقیاسی محدود رو به آبادانی گذاشت اما همچنان حتی در دوره حکومت پهلوی اول واجد ساختارهای روستایی بود. مجموعه کاخ- باغهای نیاوران، بر فراز تپه‌ای احداث گردیده که نسبت به محدوده‌های جنوبی، شرقی و غربی خود از موقعیت ممتازی برخوردار بوده و به پیرامون خویش اشراف مناسبی دارد. اختلاف ارتفاع مرتفع‌ترین نقطه واقع در شمال، با پست‌ترین مکان مجموعه واقع در جنوب آن برابر با 6/36 متر است که بدین ترتیب شیب حداکثری معادل 5/10 درصد را نشان می‌دهد، اما برپایه محاسبات انجام شده شیب متوسط این محدوده را با توجه به اطلاعات بدست آمده معادل 7 درصد از جانب شمال به سمت جنوب باید تلقی نمود. اختلاف ارتفاع مجموعه ورودی اصلی واقع در شمال‌غرب محوطه تا منتهی‌الیه شرقی آن معادل 5 متر است که شیب متوسطی برابر 5/1 درصد از سمت غرب به سمت شرق سایت را شامل می‌گردد. هم اینک منطقه نیاوران که هنوز بخشهایی از چهره اولیه خود را حفظ نموده‌است همراه با محدوده پیرامونی و مشخصا مجموعه فرهنگی- تاریخی نیاوران، در محدوده ناحیه 4 از منطقه 1 شهرداری قرار دارد. در حال حاضر در شبکه دسترسی‌های شهری، محوطه یادشده در جناح غربی میدان شهید باهنر (میدان نیاوران) قرار دارد، تمامی ضلع جنوبی آن با پارک نیاوران همجوار است و خیابان پاسداران در منتهی‌الیه شمالی خود به حد ورودی جنوب غربی سایت ختم می‌گردد. ضلع شمالی باغ را ادامه خیابان شهید باهنر موسوم به خیابان کاشانک با گردشی پیرامون شمال غربی مجموعه به سمت روستاهای جمال آباد، کاشانک و دار آباد درمی‌نوردد. جناح شمال شرقی مجموعه با یک دسترسی فرعی منشعب از خیابان فوق الذکر موسوم به خیابان نصیرآبادی و ضلع شرقی آن با خیابانی به نام حیدری‌راد یا خیابان مهمانسرا همجوار می‌گردد. مجموعه یادشده تنها در بخش جنوب شرقی خود در نواری محدود با صاحبقرانیه همسایه بوده و به عبارتی دیگر تنها در این محدوده با بافت مسکونی شهری بلافصل همجواری دارد.

تاریخچه باغ نیاوران

حکومت پادشاهان قاجار که تا سال 1925م به طول انجامیو سبب رونق یافتن تهران که تا آن زمان دهکدا‌ای در دامنه کوههای البرز بود، گردید. تا آن زمان در تهران جز باغ‌های بزرگ با انواع مختلف و متعدد درختان بخصوص درختان چنار، چیزی یافت نمی‌شد. با آغاز حکومت قاجارها، آقا محمد خان قاجار بنیانگذار حکومت قاجار و فتحعلی شاه که بعدا جانشین او شد، باعث دگرگونی شهر تهران شدند. شهر تهران زیر نظر فتحعلی شاه (1834-1797) دوباره احیاء شد. او اقامتگاه سلطنتی را تزیین کرد و دستور ساخت محل سکونتی به نام بادگیر و اندرونیش را در آنجا داد. گستردگی شهر تهران از قرن نوزدهم آغاز شد. فتحعلی شاه و جانشینانش تعدادی باغ در شمال تهران بر دامنه‌های رشته کوه البرز بنا کردند که بعدها منطقه ییلاقی شمال تهران را تشکیل داد. یکی از این کاخ‌های سلطنتی کوهپایه‌ای کاخ نیاوران است که گذار زمانی طولانی به درازای یکصد و شصت سال در دوران پرفراز و نشیب تاریخ معاصر ایران، وقوع حوادث گوناگون و برگزاری مجالس، مراسم و مناسبت‌های بسیار در عرصه کاخ باشکوه “صاحبقرانیه“، این عمارت عظیم ییلاقی پادشاهان قاجاری را به مثابه فضایی شاخص در صحنه وقایع سیاسی دو قرن اخیر در ایران مطرح می‌نماید. قصر نیاوران در باغی در دهکده نیاوران ساخته‌شد، فتحعلی شاه و محمدشاه هریک منزلگاه ییلاقی در این مکان ساخته‌بودند و ناصرالدین شاه با تخریب آن، خود قصر نیاوران را ساخت. در سی‌امین سال حکومت ناصرالدین شاه، قصر نیاوران به قصر صاحبقرانیه تغییر نام داد. اولین بنای قصر نیاوران در سال 1267 هـ . ق آغاز شد. این قصر در سال‌های بعد، بار دیگر ساخته‌شد و یا در شکل ظاهری آن تغییرات عمده‌ای لحاظ گردید. همانگونه که ذکر شد، در سال 1267 هـ . ق ناصرالدین شاه دستور داد عمارت جدید سلطانی را در قصبه نیاوران بنا کنند و بازاری مشتمل بر یکصد باب دکان در نیاوران بسازند. در سال 1268 هـ . ق ناصرالدین شاه دستور عزل ایرزا تقی خان امیرکبیر از صدارت را داد و و به جای وی میرزا آقاخان اعتمادالدوله به صدارت نشست. در همین سال در قصر نیاوران مراسم سلام عید فطر به طور رسمی صورت گرفت و تشریفات رسمی نظام انجام شد و برای اولین بار در این قصر هیئت‌های خارجی به حضور ناصرالدین شاه رسیدند. با برگزاری این مراسم با شکوه، قصر نیاوران در کنار قصرهای دیگر ناصری قرار گرفت. بدین ترتیب این قصر درست در سالی که مدرسه دارالفنون افتتاح گردید، مورد استفاده ناصرالدین شاه قرار گرفت. هرچند قبل از اتمام کارهای ساختمانی آن، ناصرالدین شاه بارها در آن بیتوته کرده بود. بنا بر گفته‌ها، در سال 1276 هـ . ق اعتمادالسلطنه از قصری که باشکوهش می‌نامیدند و از آن به عنوان یکی از «قصور رفیع‌البنا و با روح و صفا» یاد می‌کردند، ایراد گرفت و در پس آن، بعد از گذشت چندی قصر سلطنت آبادساخته می‌شود. به احتمال فراوان در این دوره زمانی تا سال 1297 هـ . ق که تحولی کلی در عمارت نیاوران صورت می‌گیرد، شاه و نزدیکانش برای تجدید بنا در شکل ساختمانی قصر نیاوران، رایزنی‌های فراوان داشتند. در زمان مظفرالدین شاه، دیواری از شرق به غرب در قسمت شمالی صاحبقرانیه کشیدند. در زمان احمد شاه هم دیواری در شمال قصر جهان نما کشیدند و قصر و دیوانخانه را از محل حرم جدا کردند. در زمان پهلوی اول مقداری از دیوار میان دیوانخانه و حرم‌سرا را که به دستور مظفرالدین شاه کشیده‌شده‌بود، خراب کردند تا ساختمان جهان‌نما با خوابگاه اندرون و سایر ساختمان‌ها ارتباط پیدا کند. متأسفانه از معمار قصر نیاوران اطلاعی در دست نیست. در متون به نام برخی از معمارباشی‌های سلطنتی که همزمان با آغاز ساخت و ساز نیاوران مشغول به کار بودند برمی‌خوریم. یکی از آنان محمد تقی خان معمار باشی است. محمد تقی خان معمار باشی، معمار مدرسه دارالفنون هم بوده‌است و به احتمال فراوان، معمار قصر نیاوران در سال 1268 هـ . ق نیز هم او بوده‌است. شاعرانه‌ترین کاخ دوران قاجار با خصوصیات منحصر بفرد و جاذبه و آراستگی، کاخ احمد شاهی است که متأسفانه فاقد تاریخچه‌ای در زمینه ساخت و ساز و دوران بهره‌برداری است و شاید تنها اشاره به لفظ احمد شاهی آن را نسبت به آخرین پادشاه قاجاریه و تاریخ ساخت آن به دوران اقتدار کوتاه مدت این شاه جوان مرتبط می‌سازد. بنابر برخی نقل قولها، کاخ مذکور را احمد شاه برای همسر گرجی خود بنا نموده‌بود. چنانکه از تاریخ دوران پهلوی برمی‌آید، عمارت مذکور در دوران پهلوی اول جه اقامت ولیعهد و همسر نخستین وی سامان یافته و از آن هنگام در مقاطعی از زمان توسط این خاندان مورد استفاده قرار گرفته است. در دوره کوتاهی کاخ احمد شاهی به صورت دفتر کار محمدرضا پهلوی عملکردی اداری یافت و سپس با اعمال آخرین تغییرات معماری داخلی در دوران حکومت پهلوی دوم در آن، به عنوان اقامتگاه اصلی ولیعهد وی مجددا به بهره‌برداری رسید و تا سال 1357 خورشیدی، محل اقامت و دفتر وی محسوب می‌گردیده‌است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد موقعیت باغ نیاوران