لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
عنوان برنامه کسب و کار:
تهیه کننده برنامه:
مشخصات تهیه کننده طرح:
شخص حقیقی:
نام و نام خانوادگی
شماره شناسنامه:
تاریخ و محل تولد:
سطح و رشته تحصیلی:
سخت افزار
شغل فعلی:
دانشجو
کد ملی:
تجربه و تخصص:
نشانی پستی:
تلفن تماس:
نشانی پست الکترونیک:
شخص حقوقی :
نام و نوع شرکت :
موضوع شرکت :
تاریخ تأسیس :
شماره و محل ثبت :
تعداد و نوع سهام :
آدرس پستی شرکت :
تلفن تماس :
صنعت و فضای کلان اقتصادی
پیرامون صنعت مورد نظر توضیح دهید:
مکانهای سوخت گیری CNGدر گذشته در کشور ما رونق فراوانی نداشته واز آنهااستقبال چندانی نمی شده است.ولی امروزه با گذشت زمان وپیشرفت توسعه حمل و نقل و اهمیت ان در جوامع بشری و زندگی انسان و همچنین کاهش بنزین به عنوان یک عضو اصلی در صنعت حمل و نقل بشر بر این فکر بوده است که از گاز به عنوان سوخت خودرو ها و سایر وسایل نقلیه عمومی و شخصی استفاده شود.
وضعیت هر یک از شاخصهای ذیل را در صنعت مذکور مشخص نمایید:
امکان ورود به صنعت:
امکان ورود به این صنعت نیاز به ریسک و سرمایه گذاری بالا داردو حداقل سرمایه اولی مورد نیاز آن یک قطعه زمین در مکانی مناسب میباشد.
قدرت چانهزنی تامینکنندگان:
چون دولت تامین کننده مواد اولیه(گاز مورد نیاز) برای این جایگاه و سایر جایگاهها میباشد به همین دلیل قدرت چانه زنی تامین کنندگان در این کاریکسان میباشد
قدرت چانهزنی مشتریان:
چون این کار هنوز خیلی زیاد نشده و رقبای ما کم وبخاطر اینکه
ما در مکان مناسب که محل تردد مشتریان می باشد مستقر هستیم در اولویت انتخاب های آنهاقرار می گیریم .
شدت رقابت در صنعت:
با توجه به اینکه ورود به این کسب و کار آسان می باشد و متقاضیان ورود به این کسب و کار مورد حمایت دولت قرار می گیرندبه همین دلیل در آینده شدت رقابت زیاد می باشد ولی رقبای بالفعل ما در حال حاضر کم می باشند.
شدت رقابت در این صنعت با توجه به افزایش روز افزون نیاز به جایگاههای سوخت گیری CNGزیاد میباشد و هر کس با داشتن انگیزه و امکانات کافی برای ورود به این کار می تواند رقیب بالقوه ما باشد.
امکان وجود کالاهای جانشین:
برای این کارمیتوان کالاهای جانشینی از جمله: بنزین وانرژی خورشیدی وانرژی الکتریکی وهیدروژن و دوچرخه رامی توان نام برد.
مهمترین معضل یا مشکلی که محصول یا شرکت شما قادر است در صنعت مرتفع نماید چیست؟
با توجه به توسعه استفاده از گاز CNGبه جای بنزین واینکه بنزین موجب بسیاری از آلودگی های هوا می باشد و با توجه به مصوبه های جدید دولت در خصوص گاز سوز شدن خودروهای جدید وقدیمی و هم چنین کم بودن تعداد این جایگاهها در سطح شهر ما با احداث یک جایگاه جدیدبسیاری ازمشکلات از قبیل: کم بودن تعداد این جایگاههاو آلودگی هوا که بخاطر وجود بنزین رخ می دهد را به حداقل می رسانیم وان شاءالله که بتوانیم در اینده با احداث جایگاههای سوخت گیری CNG بیشتری این مشکلات را به صفر برسانیم.
مشخصات شرکت
ساختار قانونی شرکت شما چگونه است؟ (موسسه/سهامی خاص/ تعاونی/...)
این کسب و کار به صورت شخص حقیقی اداره می گردد.
چشم انداز شرکت شما چیست؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جایگاه رسانهها
بر کسی پوشیده نیست که در جوامع در حال توسعه امکان دسترسی عموم مردم بهرسانههای نوشتاری (مکتوب) کمتر از کشورهای توسعهیافته است و عامهی مردم اصولاً چندان رغبتی بهمطالعه نشان نمیدهند و کلاً فرهنگ کتابخوانی و خرید روزنامه و نشریه نیز هنوز همهگیر و جزو عادات روانهی مردم نشده است. از اینرو پرداختن بهجایگاه و کارکرد رسانههای گروهی و بهخصوص بررسی نقش و مسئولیت رسانههای فراگیری چون رادیو و تلویزیون که اغلب در این جوامع دولتی و یا در اختیار نهادهای وابسته بهدولتاند، از اهمیت بسیار برخوردار است. در هر حال، نمیتوان از تأثیر گسترده و نفوذی که رسانههای صوتی و تصویری بر افکار عمومی چنین جوامعی بجا میگذارند غافل شد؛ تا جایی که منبع کسب خبر و داوری در مورد رویداهای جاری و مسایل اجتماعی و سیاسی و چگونگی وضعیت اقتصادی کشور، کمابیش از مجرای اغلب تنگ و یکجانبهی این رسانهها و از راه شنیدن رادیو و تماشای تلویزیون صورت میگیرد. بنابراین رسانههای گروهی گوناگون بهنسبت درجه اهمیت و فراگیر بودنشان، نقشی مفید یا مُخَرب در فرایند شکلگیری جامعهی مدنی میتوانند داشته باشند. این امر بهویژه در مورد ایران و در وضعیت کنونی که جامعه در حال گذار از ساختاری اقتداری بهمناسباتی مبتنی بر قانون است، بهمسألهای حیاتی و سرنوشتساز تبدیل شده است؛ چرا که ادامهی کوششهای گسترده و دگرگونیهای امیدوارکنندهای که در یک دهه گذشته پدید آمده بود و هم اکنون دچار کندی و رکورد شده است، پیش از هر چیز مستلزم گشایش دوباره در عرصهی مطبوعات و حوزهی نشر کتاب بهطور اخص و رسانههای گروهی بهطور اعم است. افزون بر اینها، و بهویژه با گسترش و همهگیر شدن برنامههای ماهوارهای مبتذل و موذی، مهمتری چالشی که در آیندهای بسیار نزدیک جامعه با آن روبرو خواهند شد، نیاز و ضرورت امکان دسترسی آسان و آزاد مردم بهرسانههای صوتی و تصویری غیر دولتی داخلی و قانونی است.
در حال حاضر نیاز جامعه ایجاب میکند که اینگونه رسانهها (رادیو و تلویزیون) از انحصار دولت و از محدودهی تنگ و تُرش ایدئولوژیکی بیرون آیند تا احزاب قانونی و سازمانهای غیردولتی و بخش خصوصی نیز بتوانند در کنار ارائهی برنامههایی سرگرمکننده، متنوع و مناسب، دیدگاهها و پیشنهادها و راهکارهای خود را برای اصلاح امور گوناگون و توسعه کشور در زمینههای مختلف از مجرای این رسانههای فراگیر با مردم و مسئولان در میان گذارند. خاصه آنکه قانونی و قانونمند ساختن امکان راهاندازی و ایجاد فرستندههای رادیویی غیر انحصاری و تأسیس تلویزیونهای غیر دولتی در داخل کشور، سبب گوناگونی اخبار و تنوع اطلاعات و گسترش گزارشها و برنامههای رنگارنگ خواهد شد و امکان تبادل افکار و طرح مسایل مختلف، چنان گسترده میشود که بهتدریج نیاز مردم برای استفاده از ماهوارههای خارجی کاهش مییابد. بهگمانم نیازی بهتکرار و تأئید این اصل بدیهی و اساسی نیست که هیچ نوع اصلاح و دگرگونی و هیچگونه عدالتخواهی و عدلگستری، و جان کلام آن که هیچ بهبود و پیشرفتی در جامعه بهوقوع نخواهد پیوست، مگر آنکه پیشتر گفتوگویی گسترده و همهجانبه میان صاحبان اندیشه و اصحاب نظر و کارشناسان عرصههای گوناگون صورت گیرد؛ و کیست که هوشیاری و بیداری مردم و جایگاه اندیشمندان و روشنفکران و منتقدان و نیز فعالیت آزادانهی رسانههای مستقل و امکان نشر و پخش افکار و ایدههای گوناگون را در این فرایند بتواند کتمان کند.
دولتها و رسانهها
گوناگونی مطبوعات و گسترش انتشار نشریات متنوع و متفاوت و بهطور کلی جایگاه شایستهی رسانههای گوناگون در تنویر افکار و ایجاد فضای مناسب برای گفتوگو و برخورد سالم و سازندهی نظرات و همچنین اهمیتی که رسانههای گروهی در ارتقاء سطح آگاهی و تعالی فرهنگ و دانش عمومی دارند، بی گُمان یکی از مهمترین عوامل توسعهی فرهنگی و از نشانههای پویایی و تحرک هر جامعه است. بدیهی است که توسعهی فرهنگی - بهمعنای گستردهی آن که در برگیرندهی گشایش و گسترش گفتوگوهای فلسفی و فرهنگی و ادبی و هنری است - نه تنها عامل اصلی رشد خودآگاهی جمعی، بلکه زمینهساز توسعهی سیاسی و اقتصادی و تحقق عدالت و شتاببخشِ پیشرفت دانشهای گوناگون و در واقع نخستین پیششرط حل بنیادی مسایل و رفع مشکلات فراگیر جامعه است. البته این همه زمانی میسر و متحقق میگردد که از یک سو صاحبان قدرت و دولت، با قانونگرایی و قانونگذاری و سعه صدر بهرسانههای گوناگون و نقش آنان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
عدالت و جایگاه آن در قرآن
از مهم ترین مباحث موجود در فلسفه سیاسی اصل عدالت است . طرح مسایلی همچون مبحث عدالت در یک جامعه حاکی از حیات سیاسی و عقلانی آن اجتماع است . چراکه هیچ جامعه زنده و پویایی از طرح این مسایل مستغنی نیست . جامعه ای که این مقولات را مطرح نمی کند ، خبر از بی نیازی خود نمی دهد بلکه غفلت و بی دردی و انحطاط خود را آشکار می سازد .
از آنجا که عدالت اولاً : موضوعی است که ریشه در عقل و فطرت انسان ها دارد و ثانیاً : در دین تاکید بسیاری برآن رفته است و فرد در جامعه نیازی حیاتی به آن دارد پس طرح مستمر آن در جامعه هم شرط دین داری است و هم شرط انسانیت . طبق دیدگاه بعضی از اندیشمندان شرط اساسی دینی بودن جامعه اجرای عدالت است چرا که با اجرای عدالت است که مقتضیات رشد در جامعه ایجاد می شود.1
جایگاه عدالت در علم و اخلاق:
عدل و عدالت یکی از اساسی ترین مفاهیم در باب سخن از عقل عملی است . حکیمان با تقسیم عقل – اعتبار مدرکاتش – به دو قسم عقل عملی و عقل نظری در این باورند که دامنه عقل عملی محدود به مفاهیمی همچون تحسین عدالت ، علم ، شجاعت و تقبیح ظلم است . 2
البته حق این است که علم و شجاعت نیز وقتی پسندیده اند که مطابق عدالت باشند والا علم آتش افکن و شجاعت مظلوم شکن نیز کم نبوده و نیست و حتی مفهوم شریفی چون راستگوئی وقتی قابل تحسین است که بر طبق عدالت باشد وگرنه صداقتی که به ویرانی و خونریزی بیانجامد که هیچ ستایش عاقلانه ای را در خورنخواهد بود .
با بیان فوق می توان گفت که عدالت مفهومی در عرض سایر مفاهیم اخلاقی نیست بلکه اساسا عدالت معیاری است که می تواند سنگ محک تمام ارزش های دیگر و سنگ بنای تمامی ابعاد زندگانی انسانی باشد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اداره آموزش و پرورش شهرستان کرج ناحیه 4
دبیرستان حضرت مریم (س)
عنوان پژوهش:
جایگاه آموزش در فرهنگ تواناسازی
پژوهشگر: مینو دارایی
مربی پرورشی مقطع متوسطه
بهار 85
تقدیم به تمام کسانی که در راه غنی سازی فرهنگ پربار ایرانی گام
بر می دارند.
ی عاملان و رهروان قرآن کریم
تقدیم به
رهروان راه حقیقت
و با تشکر از تمامی کسانی که مرا یاری نمودند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
جایگاه حماسه ی ملی در ایران:
«حماسه» بیانگر تاریخ،آرمان ها و آرزو های پر غرور و افتخار آمیز یک ملت است و به همین جهت،جنبه ی ملی دارد. حماسه نوعی تاریخ تخیلی گذشته است،شعر یک ملت است به هنگام طفولیتش که تاریخ و اساطیر، و خیال و حقیقت را در هم می آمیخته و سراینده ی حماسه نیز از این دیدگاه،تاریخ نگار ملت به شمار می رود. به دست آوردن هویت و فرهنگ و وحدت ملی، انگیزه ی بزرگ پیدایش«حماسه» محسوب می شود.
در ادبیات فارسی،سده های چهارم و پنجم هجری و به صورت بسیار پراکنده،سده ی ششم،مهم ترین دوره ی حماسه سرایی است و برجسته ترین حماسه های ملی،در همین دوره پدید آمده اند.
«شاهنامه فردوسی» به عنوان مظهر کامل حماسه ی ملی ایران در فرهنگ ایرانی چند نقش عمده ایفا نموده اند:
1- فرهنگ باستانی ایران را از خطر نابودی نجات داده و با انتقال آن به فرهنگ اسلامی،باعث غنی تر شدن آن شده و پیوستگی و استمرار فرهنگ ایرانی را تضمین کرده است.
2- بسیاری از اساطیر فارسی و ایرانی را حفظ نموده است.
3- زبان فارسی را از نابودی نجات داده است.
4- تاریخ شفاهی و عامیانه و حتی تاریخ مستند پیش از اسلام را تا دوره ی هخامنشی،زنده نگه داشته است.
5- بسیاری از پندنامه ها و اندزهای حکمی و اخلاقی ایرانیان را در زبانی شیوا باقی نگه داشته است.
6- بسیاری از واژه های زبان پهلوی را به یادگار نگه داشته است.
7- برخی از آموزه های دینی و اندیشه های عرفانی پیش از اسلام را حفظ نموده است و به قلمرو فرهنگ اسلامی انتقال داده است.
این عوامل،حماسه ی ملی ایرانیان را در قله ی فرهنگ و ادب فارسی قرار می دهد و توجه و اعتنای ما را به عنوان میراث داران این سرزمین کهن می طلبد.
منابع:
1- «حماسه سرایی در ایران» دکتر ذبیح الله صف،نشر فردوس.
«حماسه ملی ایران».«تئودور نولدکه» ترجمه ی بزرگ علوی،انتشارات سپهر،چاپ سوم،1375
حماسه ملی ایران» بهمن سرکاراتیحماسه ی ملی ایران (شاهنامه فردوسی) آمیزه ای است از اسطوره و تاریخ. افسانه های کهن که بیشتر اساطیری اند به شیوه ای نو و به شیوه ی حماسی بازگو شده اند. در تبدیل تدریجی اسطوره به حماسه، اندک اندک از جلوه های شگفت و نامعقول آن کاسته شده و جنبه ی عقلانی و این جهانی به خود گرفته است.از طرفی در دوران های متاخر به روایات اساطیری باستانی، چهره تاریخی داده شده و زمان اساطیری با تدبیری زیرکانه به زمان تاریخی پیوسته است. در زمینه مطالعات ایرانی تعیین مرز اسطوره و حماسه یکی از مشکلات تحقیق به شمار می رود.در شاهنامه که یک اثر حماسی است، از تاریخ به معنای گزارش راستین وقایع نشانی نیست. ولی تاریخ سنتی در مفهوم مشتی اخبار کژ و راست درباره شخصیت های واقعی از دوره ساسانی آغاز می شود، که آن هم با افسانه آمیخته است.اما تعین این که اسطوره در حماسه از کجا آغاز شده و به کجا می انجامد، کار بسیار دشواری است. آنها که به پیروی برتلس شاهنامه را به سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم کرده اند به تحلیلی توصیفی بسنده کرده اند و مشخص نکرده اند که بالاخره بخش پهلوانی مبنای اساطیری دارد یا اصل تاریخی.در مورد پیشدادیان همه معتقدند که اساطیری هستند اما در مورد کیانیان، ویندشمن (Fr.Windischmann) اشپیگل (F.Spiegel) و دار مستتر (J.Darmesteter) در گذشته و لومل (H.Lommel) و ویکندر (S.Wikander) و دومزیل (G.Dumezil) در زمان ما معتقدند کیانیان یا دست کم برخی از شاهان این سلسله اسطوره ای هستند. در مقابل بسیاری محققان آنها را تاریخی انگاشته اند. هوزینگ (G.Husing) و هرتل(J.Hertel) و هرتسفلد (E.Herzfeld) و هوپت (L.Hupt) گشتاسپ کیانی را با گشتاسپ پدر داریوش و کیانیان بعدی را با آخرین پادشاهان هخامنشی یکسان گرفته اند.عده ای دیگر که در راس آنان کریستین سن (A.Christensen) و برخی شاگردان هنینگ (W.B.Henning) قرار دارند آنان را پادشاهان شرق ایران پیش از هخامنشیان می دانند. و سستی آرای هرتل و هرتسفلد را کریستین سن و به نیکوترین وجهی پرفوسور هنینگ باز نموده اند. لذا به بررسی انتقادی نظریه کریستین سن و پیروان او خواهیم پرداخت.نخست باید گفت که تاکید بر سابقه تاریخی سروده های پهلوانی (با سرشتی ضد اسطوره ای) نتیجه گرایش ذهنی معینی است که در دهه های نخستین قرن بیستم پدید آمد و تا امروز هم دوام دارد. به این ترتیب سعی شد برای روایات اساطیری و حماسی مبنای تاریخی بیابند یا بتراشند (در مقابل افراط کسانی که در قرن نوزدهم برای همه ی چیزها مبنای اسطوره ای می یافتند).به این ترتیب به این نتیجه رسیدند که حماسه تاریخی آشفته و آمیخته با افسانه است که اگر عناصر افسانه ای آن را که به خاطر خارق العاده بودن به آسانی قابل تشخیص است از آن جدا کنیم به تاریخ می رسیم. این یک پندار غلط است. اولا باید در نظر داشت پیشینه تاریخی نه بر ارزش حماسه می افزاید نه از آن می کاهد. اگر تاریخی بودن، معیار ارزش اثر حماسی بود، می بایست ظفرنامه حمد الله موستوفی و شهنشاه نامه ی صبا جای شاهنامه فردوسی را می گرفت یا آثار افسانه ای همچون گیل گمش یا اسطوره های هندی بی اعتبار می شد.ثانیا اسطوره از لحاظ سرشت و ماهیت با تاریخ تفاوت بنیادی دارد و بیان کننده واقعیت هایی بی زمان و جهان است که در ذهن گروهی نسل های بشری و بر مبنای ارزش های خاص اجتماعی آنان در یل و پهلوانی تجسم پیدا می کند.تشخیص عناصر تاریخی حماسه تنها وقتی ممکن است که گزارش تاریخی مستقل و موثقی در دسترس باشد. تا وقتی گواهی های معتبر دیگر و قراین خارجی مستقل، تاریخی بودن عناصر و افراد حماسی را در یک داستان پهلوانی ثابت نکرده نمی توان بر مبنای شواهد داخلی، که فقط از خود حماسه استخراج شده اند، در پی اثبات اصل تاریخی حماسه بود.اخبار کیانیان جز در سنت های حماسی ایران در هیچ منبع مستقل دیگر مذکور نیست. گواهی های اوستایی و روایات زردشتی و همچنین گزارشهای مورخین اسلامی و... همه بر مبنای روایات حماسی پرداخته شده اند و هیچ کدام را نمی توان مدرک مستقل به حساب آورد. اما در مورد دلایلی که کریستین سن در کتاب کیانیان برای اثبات تاریخی بودن سلسله کیانیان یاد کرده، همانگونه که دومزیل به خوبی نشان داده است هیچ یک از قراین برای اثبات تاریخی بودن کیانیان بسنده نیست.- اولا برخلاف ادعای کریستین سن، کتاب اوستا سلسله ای به نام کیان یا کیانیان نمی شناسد. این مطلب را سال ها پیش هرتل ثابت کرده است. روایت اوستا جز کیکاوس و کیخسرو درباره شش کوی دیگری که نام برده چیزی به جز نام ذکر نمی کند و شرقی بودن لقب کوی هم دلیل تاریخی بودن کیانیان نیست؛ بلکه می تواند اسطوره ای پرداخته شده در شرق ایران باشد.- ثانیا اینکه اسم پادشاهان کیانی اسم اصیل ایرانی است دلیلی بر تاریخی بودن آنان نمی شود.- ثالثا اینکه پادشاهان کیانی دارای ترتیب سنتی هستند، به همان اندازه که می تواند دلیل تاریخی بودن آنان تلقی شود می تواند دلیلی بر اسطوره ای و ساختگی بودن این سلسله هم باشد.همچنین اینکه کیانیان بر خلاف پیشدادیان پهلوانی های کاملا معمولی داشته اند؛ ادعایی بیش نیست و اگر تنها بر مبنای متون اوستایی اظهار نظر کنیم نیز کیکاوس و کیخسرو به همان اندازه اساطیری هستند که مثلا هوشنگ و تهمورث.علاوه بر این توجه به شخصیت و کردار دشمنان و پهلوانان معاصر کیانیان نیز از اعتبار تاریخی کیانیان می کاهد. مثلا افراسیاب تورانی که از نیروی جادو برخوردار است و در بن دریای چیچست پنهان می شود. پهلوانان دوره کیانی نیز هیچ یک از لحاظ تاریخی، معاصر واقعی پادشاهان این سلسله نمی توانند باشند.رستم و زال، سگزیند و اگر افسانه ای نباشند به سنت های حماسی سَکایی تعلق دارند. گیو و گودرز و گرگین و بیژن قهرمانان دوره اشکانیند و جدا از این لااقل با اطمینان می توان گفت یکتن از شاهان این سلسله یعنی کیکاوس یک شخصیت اساطیری هند و ایرانی است. این خود در واقع بنیاد تاریخی این سلسله را به هم می ریزد. بدین ترتیب برخلاف گمان کریستین سن و خانم پرفسور بویس (M.Boyce) نمی توان تاریخی بودن را دست کم در همه افراد این سلسله امری مسلم تلقی کرد.ویکندر (S.Wikander) نیز در بررسی اسطوره های دیرین هند و اروپایی در چند مورد به شباهت