دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق درباره ماشین‌ مته‌، ماشین‌ تو تراش‌، ماشین‌ تراش‌

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

آیین‌نامه‌ و مقررات‌ حفاظتی‌ ماشین‌های‌افزار

فصل‌ اول‌ - ماشین‌ مته‌، ماشین‌ تو تراش‌، ماشین‌ تراش‌:

تعریف‌

الف‌ - ماشین‌ مته‌ ماشین‌ ابزاریست‌ که‌ روی‌ محور گردنده‌ آن‌ ابزارهای‌ برنده‌ یا نوک‌ تیز یا شیاردار سوار شده‌ است‌ که‌ برای‌ سوراخ‌ کردن‌ فلز یا چوب‌ یا مواد دیگر بکار می‌رود.

همچنین‌ می‌توان‌ با استفاده‌ از ابزارهای‌ مخصوص‌ عمل‌ کام‌ درآری‌ - فرزکاری‌ توتراشی‌ - جاخالی‌ کردن‌ (عقب‌ نشینی‌ در داخل‌ سوراخ‌) و قلاویز زدن‌ را انجام‌ داد.

ب‌ - ماشین‌ توتراش‌ ماشین‌ ابزاریست‌ که‌ روی‌ محور حامل‌ ابزار تراش‌ تیغه‌ توتراشی‌ نصب‌ می‌شود و برای‌ گشاد کردن‌ سوراخ‌ در فلز یا تمام‌ کردن‌ تراش‌ سطح‌ داخل‌ آن‌ بکار می‌رود. همچنین‌ ممکن‌ است‌ دارای‌ محورهای‌ گردنده‌ حامل‌ ابزار مخصوص‌ سوراخ‌گیری‌ در چوب‌ و مواد نرم‌ دیگر باشد.

ج‌ - ماشین‌ تراش‌ ماشینی‌ است‌ مخصوص‌ تراشیدن‌ سطوح‌ استوانه‌ای‌ یا درآوردن‌ پیچ‌ که‌ دارای‌ محور افقی‌ یا قائم‌ دوار می‌باشد (محور 3 نظام‌ یا 4 نظام‌) و قطعه‌ کار فلزی‌ یا چوبی‌ روی‌ آن‌ بسته شده‌ و با آن‌ می‌گردد. درضمن‌ می‌توان‌ با نصب‌ ابزارهای‌ مخصوص‌ از این‌ دستگاه‌ برای‌ توتراشی‌، سوراخ‌گیری‌ حدیده‌ کردن‌، آج‌ دادن‌ و پیچ‌ تراشی‌ استفاده‌ کرد.

مقررات‌

ماده‌ 1: چرخ‌ دنده‌ها - محورهای‌ حامل‌ ابزار تراش‌ پوست‌های‌ میل‌ گردان‌ و محور ماشین‌ مته‌ و ماشین‌ توتراش‌ باید دارای‌ حفاظ‌ باشد.

ماده‌ 2: اگر در ماشین‌های‌ مته‌ - تراش‌ - توتراش‌ برای‌ تغییر دادن‌ سرعت‌ سه‌ نظام‌ و سرعت‌ پیشروی‌ از فلکه‌ تسمه‌ پله‌ای‌ استفاده‌ شود تسمه‌ها و فلکه‌ها باید بر طبق‌ آیین‌نامه‌ حفاظت‌ وسایل‌ انتقال‌ نیرو حفاظ‌ گذاری‌ شود.

ماده‌ 3: اگر در ماشین‌های‌ مته‌ - تراش‌ - توتراش‌ وزنه‌ تعادلی‌ بکار رفته‌ باشد باید این‌ وزنه‌ها به‌ طور محکم‌ به‌ بازوی‌ وزنه‌ تعادلی‌ متصل‌ شود و اگر وزنه‌ تعادلی‌ به‌ وسیله‌ زنجیر یا کابل‌ معلق‌ باشد باید تا سطح‌ زمین‌ به‌وسیله‌ حفاظ‌های‌ مناسب‌ محفوظ‌ شود.

ماده‌ 4: سه‌ نظام‌ ماشین‌ مخصوص‌ مته‌ و توتراشی‌ چوب‌ باید بدون‌ زائده‌ و برجستگی‌ باشد.

ماده‌ 5: در ماشین‌های‌ مته‌ افقی‌ تک‌ محوره‌ ساده‌ که‌ روی‌ آن‌ مته‌، قلم‌ توتراشی‌ و قلاویز برای‌ کارهای‌ فلزتراشی‌ یا سوراخ‌ کردن‌ قطعات‌ چوب‌ نصب‌ می‌شود باید قسمتی‌ از آن‌ که‌ با قطعه‌ کار در تماس‌ نمی‌باشد حفاظ‌ گذاری‌ شود.

ماده‌ 6: در ماشین‌های‌ مته‌ قائم‌ یا شعاعی‌ تک‌ محوره‌ ساده‌ که‌ روی‌ آن‌ مته‌ - قلم‌ توتراشی‌ یا قلاویز برای‌ کارهای‌ فلز تراشی‌ یا سوراخ‌ کردن‌ چوب‌ نصب‌ می‌شود باید ابزارهای‌ فوق‌‌الذکر بطور مؤثر حفاظ‌ گذاری‌ شود.

ماده‌ 7: سپر محور فرمان‌ مته‌های‌ شعاعی‌ باید حفاظ‌گذاری‌ شود.

ماده‌ 8: برای‌ جلوگیری‌ از چرخش‌ قطعه‌ کار با مته‌ میز کار باید دارای‌ پیچ‌های‌ محکم‌کننده‌ یا گیره‌ یا سایر وسایل‌ مشابه‌ برای‌ ثابت‌ نگاهداشتن‌ قطعه‌ کار باشد.

ماده‌ 9: در ماشین‌های‌ توتراشی‌ قائم‌ میز دوار افقی‌ که‌ کار روی‌ آن‌ نصب‌ شده‌ باید به‌وسیله‌ حفاظ‌هایی‌ که‌ تا رأس‌ قطعه‌ کار ادامه‌ داشته‌ و روی‌ بدنه‌ ثابت‌ دستگاه‌ نصب‌ شده‌ محفوظ‌ گردد تا از خطر مجروح‌ شدن‌ کارگر به‌وسیله‌ زوائد قطعه‌ کارجلوگیری‌ شود.

ماده‌ 10: پیچ‌ قطعه‌ همراه‌ بر در ماشین‌های‌ تراش‌ افقی‌ باید در خزینه‌ بوده‌ یا طوری‌ تعبیه‌ شده‌ باشد که‌ ایجاد برجستگی‌ و زائده‌ ننماید.

ماده‌ 11: ماشین‌های‌ تراش‌ افقی‌ باید مجهز به‌ ترمزهای‌ خودکار باشد تا کارگر مجبور نشود دست‌ خود را برای‌ متوقف‌ کردن‌ سه‌ نظام‌ یا صفحه‌ کار گیر روی‌ آن‌ قرار دهد.

ماده‌ 12: صفحات‌ کار گیر افقی‌ در ماشین‌های‌ تراش‌ قائم‌ باید بر طبق‌ ماده‌ 9 این‌ آیین‌نامه‌ حفاظ‌گذاری‌ شده‌ باشد.

ماده‌ 13: در ماشین‌های‌ تراش‌ رولور و ماشین‌های‌ دیگری‌ که‌ برای‌ تراش‌ میله‌های‌ بلند بکار می‌رود و قسمتی‌ از (پشت‌ دستگاه‌) خارج‌ می‌گردد قسمت‌ مزبور باید به‌وسیله‌ لوله‌ای‌ که‌ توسط‌ پایه‌های‌ محکم‌ به‌ زمین‌ متصل‌ شده‌ است‌ حفاظ‌ گذاری‌ گردد.



خرید و دانلود تحقیق درباره ماشین‌ مته‌، ماشین‌ تو تراش‌، ماشین‌ تراش‌


دانلود تخقیق در مورد دکتر علی شریعتی (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

دکتر علی شریعتی : چگونه ناامید شوم، وقتی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی؟

 

دکتر علی شریعتی : اگر به فرض که هیچ دلیلی بر حقانیت و صلاحیت امام حسین(ع) نباشد، بعد آدم یک بار دعای عرفه بخواند، می‌شود به «حسین» ایمان نیاورد؟ نشناسدش؟ عاشقش نشود؟ دیوانه‌اش نشود؟ آیا چنین چیزی امکان دارد؟«حمد و سپاس خدایی را سزاست که تیر حتمی قضایش را هیچ سپری نمی‌شکند و لطف و محبت و هدایتش را هیچ مانعی باز نمی‌دارد و هیچ آفریده‌ای به پای شباهت مخلوقات او نمی‌رسد....جهل و نادانی من و عصیان و گستاخی من، تو را باز نداشت از اینکه راهنمایی‌ام کنی به سوی صراط قربتت و موفقم گردانی به آنچه رضا و خشنودی توست.پسهرگاه که تو را خواندم، پاسخم گفتی؛هرچه از تو خواستم، عنایتم فرمودی؛هرگاه اطاعتت کردم، قدردانی و تشکر کردی؛و هر زمان که شکرت را بر جا آوردم، بر نعمتهایم افزودی؛و اینها همه چیست؟جز نعمت تمام و کمال و احسان بی‌پایان تو!؟... من کدام یک از نعمت‌های تو را می‌توانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و به خاطر بسپارم؟... خدایا! الطاف خفیه‌ات و مهربانی‌های پنهانی‌ات بیشتر و پیشتر از نعمتهای آشکار توست....خدایا ! من را آزرمناک خویش قرار ده آن‌سان که انگار می‌بینمت.من را آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس می‌کنم.خدایا!من را با تقوای خودت سعادتمند گردانو با مرکب نافرمانی‌ات به وادی شقاوت و بدبختی‌ام مکشان.در قضایت خیرم را بخواهو قدرت برکاتت را بر من فروریز تا آنجا که تأخیر را در تعجیل‌های تو و تعجیل را در تأخیرهای تو نپسندم.آنچه را که پیش می‌اندازی دلم هوای تاخیرش را نکندو آنچه را که بازپس می‌نهی من را به شکوه و گلایه نکشاند....پروردگار من!... من را از هول و هراس‌های دنیا و غم و اندوه‌های آخرت، رهایی ببخشو من را از شر آنان که در زمین ستم می‌کنند در امان بدار....خدایا!به که واگذارم می‌کنی؟به سوی که می‌فرستی‌ام؟به سوی آشنایان و نزدیکان؟ تا از من ببرند و روی بگردانند؛یا به سوی غریبان و غریبه‌گان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا از خویش برانند؟یا به سوی آنان که ضعف مرا می‌خواهند و خواری‌ام را طلب می‌کنند؟... من به سوی دیگران دست دراز کنم؟ در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من....ای توشه و توان سختی‌هایم!ای همدم تنهایی‌هایم!ای فریادرس غم‌ها و غصه‌هایم!ای ولی نعمت‌هایم‌!...ای پشت و پناهم در هجوم بی‌رحم مشکلات!ای مونس و مأمن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بی‌کسی! ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره اندوه و غربت و خستگی! ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بی‌انتهای تو!...تو پناهگاه منی؛تو کهف منی؛تو مأمن منی؛وقتی که راه‌ها و مذهب‌ها با همه فراخی‌شان مرا به عجز می‌کشانند و زمین با همه وسعتش، بر من تنگی می‌کند، و......اگر نبود رحمت تو، بی‌تردید من از هلاک‌شدگان بودمو اگر نبود محبت تو، بی‌شک سقوط و نابودی تنها پیش‌روی من می‌شد....ای زنده!ای معنای حیات؛ زمانی که هیچ زنده‌ای در وجود نبوده است....ای آنکه:با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد و من با بدی‌ها و عصیانم، در مقابلش ظاهر شدم....ای آنکه:در بیماری خواندمش و شفایم داد؛در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد؛در تنهایی صدایش کردم و جمعیتم بخشید؛در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند؛در فقر خواستمش و غنایم بخشید؛...من آنم که بدی کردم من آنم که گناه کردممن آنم که به بدی همت گماشتممن آنم که در جهالت غوطه‌ور شدممن آنم که غفلت کردممن آنم که پیمان بستم و شکستممن آنم که بدعهدی کردم ...و ... اکنون بازگشته‌ام.بازآمده‌ام با کوله‌باری از گناه و اقرار به گناه.پس تو در گذر ای خدای من!ببخش ای آنکه گناه بندگان به او زیان نمی‌رساندای آنکه از طاعت خلایق بی‌نیاز است و با یاری و پشتیبانی و رحمتش مردمان را به انجام کارهای خوب توفیق می‌دهد....معبود من!اینک من پیش روی توأم و در میان دست‌های تو.آقای من!بال گسترده و پرشکسته و خوار و دلتنگ و حقیر.نه عذری دارم که بیاورم نه توانی که یاری بطلبم، نه ریسمانی که بدان بیاویزمو نه دلیل و برهانی که بدان متوسل شوم.چه می‌توانم بکنم؟ وقتی که این کوله‌بار زشتی و گناه با من است!؟انکار!؟چگونه و از کجا ممکن است و چه نفعی دارد وقتی که همه اعضاء و جوارحم، به آنچه کرده‌ام گواهی می‌دهند؟...خدای من!خواندمت، پاسخم گفتی؛از تو خواستم، عطایم کردی؛به سوی تو آمدم، آغوش رحمت گشودی؛به تو تکیه کردم، نجاتم دادی؛به تو پناه آوردم، کفایتم کردی؛خدایا!از خیمه‌گاه رحمتت بیرونمان نکن.از آستان مهرت نومیدمان مساز.آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.از درگاه خویشت ما را مران....ای خدای مهربان!بر من روزی حلالت را وسعت ببخشو جسم و دینم را سلامت بدارو خوف و وحشتم را به آرامش و امنیت مبدل کنو از آتش جهنم رهایم ساز....خدای من!اگر آنچه از تو خواسته‌ام، عنایت فرمایی، محرومیت از غیر از آن، زیان نداردو اگر عطا نکنی هرچه عطا جز آن منفعت ندارد.یا رب! یا رب! یا رب!...خدای من!این منم و پستی و فرومایگی‌امو این تویی با بزرگی و کرامتتاز من این می‌سزد و از تو آن ......چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیفتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی....خدای من!تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم!تو چقدر درگذرنده و بخشنده‌ای با این همه کار بد که من می‌کنم و این همه زشتی کردار که من دارم....خدای من!تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله‌ای که من از تو گرفته‌ام....تو که این قدر دلسوز منی! ......خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟تو کی غایب بوده‌ای که حضورت نشانه بخواهد؟تو کی پنهان بوده‌ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟...کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.کور باد نگاهی که دیده‌بانی نگاه تو را درنیابد.بسته باد پنجره‌ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.و زیانکار باد سودای بنده‌ای که از عشق تو نصیب ندارد....خدای من!مرا از سیطره ذلتبار نفس نجات ده و پیش از آنکه خاک گور، بر اندامم بنشیند از شک و شرک، رهایی‌ام بخش....خدای من!چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی! ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، آنچنان تجلی کرده‌ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده....یا رب! یا رب! یا رب!».یا ثارالله یا سیدالشهداء یا اباعبدالله الحسین ادرکنی و اشفع لنا عند الله ...(برادران و خواهران! عاجزانه از شما التماس دعا دارم، دعا کنید خدای مهربان، حج و کربلا را روزی‌ام کند).

 



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد دکتر علی شریعتی (با فرمت word)


تحقیق در مورد دلایل تاخیر در توسعه اقتصادی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 1 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

واقعیت در آن است که در شرایط کنونی و در نگاهی کلی، پس ماندگی فرهنگی به اندازه ای  حاد است که همگان به نحوی از انحاء با آن سروکار دارند و فشار آن را بر زندگی روزمرة خود احساس می کنند. عرصه های این زندگی روزمره، که واقعیت تلخ اجتماعی را در این کشورها می سازد، موضوع اصلی مقالات کتاب حاضر هستند. در حقیقت آنچه توسعة سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را به امیدی بزرگ در اندیشة مردم کشورهای در حال توسعه بدل کرده است، تحمل ناپذیری و دردی است که در این عرصه ها بر آنها تحمیل می شود و گاه زندگی روزمره را به جهنمی واقعی بدل می کند. علوم اجتماعی و به ویژه جامعه شناسی و انسان شناسی نمی توانند نسبت به این وضعیت بی تفاوت باشند. حداقل چیزی که در جامعه ای پر تنش و مشکل زا در عرصه های فرهنگ و زندگی روزمره از این علوم انتظار می رود، دخالت آنها در برنامه ریزی اجتماعی و یافتن یا شروع به جستجو برای دست یافتن به راه حل هایی کوتاه و دراز مدت برای گره گشایی از این معضلات اجتماعی است. با این وجود، به دلایلی که یکی از عمده ترین آنها بی اعتمادی یا کم اعتمادی حکومت ها به دست اندرکاران علوم اجتماعی است، میزان دخالت این علوم و تاثیر گذاری آنها برای تغییر واقعیت های اجتماعی اغلب اندک و ناچیز بوده است. این امر نیز طبعا سبب آن شده است که برنامه ریزی‌های اجتماعی کماکان بدون در نظر گرفتن زمینه های فرهنگی آنها انجام بگیرند و  از کارایی لازم برای حل مشکلات برخوردار نباشند. رویکرد ما در مقالات کتاب حاضر، تلاش برای تحلیل برخی از جنبه های  مهم در مشکلات فرهنگی و موانع توسعه در کشورهای در حال توسعه به طور اعم و در کشور خود به طور اخص، به ویژه در رفتارهای اجتماعی بوده است تا به این ترتیب بتوانیم در هر مورد با توجه به زمینه های فرهنگی و مشکلات آن، گروهی از راه حل ها را پیشنهاد کنیم. بنابراین از آنچه گفته شد به هیچ رو مراد آن نیست که خواسته باشیم نمونه ای از دخالت های ممکن جامعه شناس و انسان شناس را در زمینة توسعه به نمایش بگذاریم، بلکه هدف تنها روشن کردن پاره ای از حوزه هایی است که می توان اندیشة علوم اجتماعی را از خلال آنها وارد واقعیت بیرونی کردو تلاش نمود که تاثیری هر چند جزئی بر این واقعیت باقی گذاشت.

مقالات این مجموعه عمدتا در فاصله سالهای 1374 تا 1377 نوشته شده و اغلب آنها در نشریات تخصصی یا در سمینارهای علمی عرذضه شده اند. این مقالات دارای مضمون مشترکی هستند: شناخت و درک پدیدة توسعه در واقعیت بیرونی و در پیچیدگی اجتماعی آن. در واقع آنچه ما توسعه می نامیم، در واقعیت بیرونی و در زندگی روزمره در تعداد بی شماری از رفتارها، نهادها و باورها ... خود را به نمایش می گذارد که همگی با یکدیگر وارد کنش متقابلی می شوند. پیچیدگی این کنش ها اغلب پژوهشگر اجتماعی را وا می دارد که دست به انتخابی میان این جنبه های گوناگون بزند، انتخابی که خواه ناخواه او را با مشکل روبرو می سازد، زیرا در واقعیت بیرونی، تفکیک قائل شدن میان این جنبه ها ممکن نیست و در بررسی هر یک از آنها باید دائما به تاثیر سایر جنبه ها نتیز توجه داشت. این امر خود یکی از عللی است که طبقه بندی میان مقالات مجموعه حاضر را مشکل کرده است. زیرا با حرکت از یک رویکرد انسان شناختی، یعنی رویکردی کل گرایانه، جدا کردن مفهوم فرهنگ از مفاهیم دیگری چون توسعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، کاری ساده نیست. به همین دلیل هر چند مقالات در سه رده مزبور تقسیم بندی شده اند، در هر یک از آنها ملاحظات مربوط به دو بخش دیگر نیز تا اندازه ای باقی مانده است. از این گذشته مشکل استقلال و همبستگی میان مقالات نیز مطرح بوده است. از این لحاظ، مجموعه حاضر، شاید همچون هر مجموعه مقالات دیگری، مشکل را به صورتی نسبی حل کرده است بدین معنی که هر یک از مقالات مستقلا قابل مطالعه هستند، اما در همراهی با یکدیگر نیز می توانند تصویری عمومی از مباحث موجود در آن رده را ارائه نمایند.  روشن است که انسجام کامل میان جنبه های گوناگونی که در کتاب عرضه شده اند، ممکن نبوده است، اما انسجام نسبی به خصوص  در درک توسعه به مثابه مجموعه‌ای از رفتارها حاصل آمده است. البته استقلال مقالات از یکدیگر سبب شده است که خوانندگان گاه با تکرار یک فکر یا مفهوم مواجه شوند که برای جلوگیری از این تکرارها، تلاش کرده ایم، بخش هایی را حذف، کوتاه یا اصلاح کنیم. در طبقه بندی مقالات با سه فصل نابرابر روبرو می شویم که در میان آنها فصل توسعه اجتماعی به دلیل جهت گیری عمومی کتاب پرحجم ترین قسمت است. برعکس فصل مربوط به توسعه سیاسی حجم نسبتا کمتری را به خود اختصاص می دهد که دلیل آن پرداختن نگارنده به موضوع توسعه سیاسی در متونی دیگر است که به صورتی جداگانه به انتشار رسیده یا می رسند. در نهایت، هدف اصلی کتاب بازنگری گروهی از مفاهیم توسعه از خلال واقعیت های زندگی روزمره بوده است تا شاید بتوان از این راه، اندیشه اجتماعی را هر چه بیشتر به سوی کاربردی شدن سوق داد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد دلایل تاخیر در توسعه اقتصادی


تحقیق در مورد دکتر علی شریعتی (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

دکتر علی شریعتی : چگونه ناامید شوم، وقتی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی؟

 

دکتر علی شریعتی : اگر به فرض که هیچ دلیلی بر حقانیت و صلاحیت امام حسین(ع) نباشد، بعد آدم یک بار دعای عرفه بخواند، می‌شود به «حسین» ایمان نیاورد؟ نشناسدش؟ عاشقش نشود؟ دیوانه‌اش نشود؟ آیا چنین چیزی امکان دارد؟«حمد و سپاس خدایی را سزاست که تیر حتمی قضایش را هیچ سپری نمی‌شکند و لطف و محبت و هدایتش را هیچ مانعی باز نمی‌دارد و هیچ آفریده‌ای به پای شباهت مخلوقات او نمی‌رسد....جهل و نادانی من و عصیان و گستاخی من، تو را باز نداشت از اینکه راهنمایی‌ام کنی به سوی صراط قربتت و موفقم گردانی به آنچه رضا و خشنودی توست.پسهرگاه که تو را خواندم، پاسخم گفتی؛هرچه از تو خواستم، عنایتم فرمودی؛هرگاه اطاعتت کردم، قدردانی و تشکر کردی؛و هر زمان که شکرت را بر جا آوردم، بر نعمتهایم افزودی؛و اینها همه چیست؟جز نعمت تمام و کمال و احسان بی‌پایان تو!؟... من کدام یک از نعمت‌های تو را می‌توانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و به خاطر بسپارم؟... خدایا! الطاف خفیه‌ات و مهربانی‌های پنهانی‌ات بیشتر و پیشتر از نعمتهای آشکار توست....خدایا ! من را آزرمناک خویش قرار ده آن‌سان که انگار می‌بینمت.من را آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس می‌کنم.خدایا!من را با تقوای خودت سعادتمند گردانو با مرکب نافرمانی‌ات به وادی شقاوت و بدبختی‌ام مکشان.در قضایت خیرم را بخواهو قدرت برکاتت را بر من فروریز تا آنجا که تأخیر را در تعجیل‌های تو و تعجیل را در تأخیرهای تو نپسندم.آنچه را که پیش می‌اندازی دلم هوای تاخیرش را نکندو آنچه را که بازپس می‌نهی من را به شکوه و گلایه نکشاند....پروردگار من!... من را از هول و هراس‌های دنیا و غم و اندوه‌های آخرت، رهایی ببخشو من را از شر آنان که در زمین ستم می‌کنند در امان بدار....خدایا!به که واگذارم می‌کنی؟به سوی که می‌فرستی‌ام؟به سوی آشنایان و نزدیکان؟ تا از من ببرند و روی بگردانند؛یا به سوی غریبان و غریبه‌گان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا از خویش برانند؟یا به سوی آنان که ضعف مرا می‌خواهند و خواری‌ام را طلب می‌کنند؟... من به سوی دیگران دست دراز کنم؟ در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من....ای توشه و توان سختی‌هایم!ای همدم تنهایی‌هایم!ای فریادرس غم‌ها و غصه‌هایم!ای ولی نعمت‌هایم‌!...ای پشت و پناهم در هجوم بی‌رحم مشکلات!ای مونس و مأمن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بی‌کسی! ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره اندوه و غربت و خستگی! ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بی‌انتهای تو!...تو پناهگاه منی؛تو کهف منی؛تو مأمن منی؛وقتی که راه‌ها و مذهب‌ها با همه فراخی‌شان مرا به عجز می‌کشانند و زمین با همه وسعتش، بر من تنگی می‌کند، و......اگر نبود رحمت تو، بی‌تردید من از هلاک‌شدگان بودمو اگر نبود محبت تو، بی‌شک سقوط و نابودی تنها پیش‌روی من می‌شد....ای زنده!ای معنای حیات؛ زمانی که هیچ زنده‌ای در وجود نبوده است....ای آنکه:با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد و من با بدی‌ها و عصیانم، در مقابلش ظاهر شدم....ای آنکه:در بیماری خواندمش و شفایم داد؛در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد؛در تنهایی صدایش کردم و جمعیتم بخشید؛در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند؛در فقر خواستمش و غنایم بخشید؛...من آنم که بدی کردم من آنم که گناه کردممن آنم که به بدی همت گماشتممن آنم که در جهالت غوطه‌ور شدممن آنم که غفلت کردممن آنم که پیمان بستم و شکستممن آنم که بدعهدی کردم ...و ... اکنون بازگشته‌ام.بازآمده‌ام با کوله‌باری از گناه و اقرار به گناه.پس تو در گذر ای خدای من!ببخش ای آنکه گناه بندگان به او زیان نمی‌رساندای آنکه از طاعت خلایق بی‌نیاز است و با یاری و پشتیبانی و رحمتش مردمان را به انجام کارهای خوب توفیق می‌دهد....معبود من!اینک من پیش روی توأم و در میان دست‌های تو.آقای من!بال گسترده و پرشکسته و خوار و دلتنگ و حقیر.نه عذری دارم که بیاورم نه توانی که یاری بطلبم، نه ریسمانی که بدان بیاویزمو نه دلیل و برهانی که بدان متوسل شوم.چه می‌توانم بکنم؟ وقتی که این کوله‌بار زشتی و گناه با من است!؟انکار!؟چگونه و از کجا ممکن است و چه نفعی دارد وقتی که همه اعضاء و جوارحم، به آنچه کرده‌ام گواهی می‌دهند؟...خدای من!خواندمت، پاسخم گفتی؛از تو خواستم، عطایم کردی؛به سوی تو آمدم، آغوش رحمت گشودی؛به تو تکیه کردم، نجاتم دادی؛به تو پناه آوردم، کفایتم کردی؛خدایا!از خیمه‌گاه رحمتت بیرونمان نکن.از آستان مهرت نومیدمان مساز.آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.از درگاه خویشت ما را مران....ای خدای مهربان!بر من روزی حلالت را وسعت ببخشو جسم و دینم را سلامت بدارو خوف و وحشتم را به آرامش و امنیت مبدل کنو از آتش جهنم رهایم ساز....خدای من!اگر آنچه از تو خواسته‌ام، عنایت فرمایی، محرومیت از غیر از آن، زیان نداردو اگر عطا نکنی هرچه عطا جز آن منفعت ندارد.یا رب! یا رب! یا رب!...خدای من!این منم و پستی و فرومایگی‌امو این تویی با بزرگی و کرامتتاز من این می‌سزد و از تو آن ......چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیفتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی....خدای من!تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم!تو چقدر درگذرنده و بخشنده‌ای با این همه کار بد که من می‌کنم و این همه زشتی کردار که من دارم....خدای من!تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله‌ای که من از تو گرفته‌ام....تو که این قدر دلسوز منی! ......خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟تو کی غایب بوده‌ای که حضورت نشانه بخواهد؟تو کی پنهان بوده‌ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟...کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.کور باد نگاهی که دیده‌بانی نگاه تو را درنیابد.بسته باد پنجره‌ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.و زیانکار باد سودای بنده‌ای که از عشق تو نصیب ندارد....خدای من!مرا از سیطره ذلتبار نفس نجات ده و پیش از آنکه خاک گور، بر اندامم بنشیند از شک و شرک، رهایی‌ام بخش....خدای من!چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی! ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، آنچنان تجلی کرده‌ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده....یا رب! یا رب! یا رب!».یا ثارالله یا سیدالشهداء یا اباعبدالله الحسین ادرکنی و اشفع لنا عند الله ...(برادران و خواهران! عاجزانه از شما التماس دعا دارم، دعا کنید خدای مهربان، حج و کربلا را روزی‌ام کند).

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد دکتر علی شریعتی (word)


تحقیق درمورد قارچ دکمه ای 36 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

ای نام تو بهترین سرآغاز

عشقِ تو می کشاندم شهر به شهر و کو به کو مهر تو می دواندم پهنه به پهنه، سو به سو

رفعت سمنانی

سپاس از تمامی جهادگران عرصه علم و سازندگی

و با تشکر از سروران و اساتید معظم در شرکت مهندسی خدمات کشاورزی آریان مهر سبز که با تلاشهای جهادگرانه ی خود آموخته هایشان را بی دریغ نثار پیشرفت وتعالی بشریت می کنند آقایان مهندس عابدی، مهندس احمدی و خانم مهندس عابدی و با تشکر از عزیزان و محققان و دانشمندان و پیشکسوتانی که از منابع غنی تحقیقاتی ایشان استفاده نمودم

و با تشکر بی نهایت از سرکار خانم مهندس میترا عابدی و همکارانشان در واحد هلال احمر واحد ورامین پیشوا و تقدیم به تمامی تلاشگران عرصه علم و دانش

امید است کمی و کاستی ها را به لطف بی پایان خود ببخشید.



خرید و دانلود تحقیق درمورد قارچ دکمه ای  36 ص