دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد تفاوت زن و مرد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

جنس و جنسیت(sex & Gender)

عبدالرسول هاجری

«جنس» و «جنسیت» از واژه‏هایی هستند که به ویژه در مباحث زنان، بسیار از آن‏ها استفاده می‏شود.

قرابت لفظی این دو در زبان فارسی، موجب شده است که درگفت و گوهای عمومی، به اشتباه، به جای یکدیگر به کار روند. این درحالی است که این دو واژه، نزد کارشناسان امور زنان، معانی کاملا متفاوتی دارند. به اعتقاد اونگر،[1] unger واژه «جنس»[2] sex باید به ابعاد بیولوژیکی مردانگی و زنانگی فرد محدود شود و «جنسیت»[3] gender به صفات و ویژگی‏های اجتماعی دو جنس اطلاق گردد. به بیان دیگر، واژه «جنسیت» به اجزای غیرفیزیولوژیکی جنس اشاره دارد که از نظر فرهنگی، برای مردان یا زنان مناسب تشخیص داده می‏شود. جنسیت در واقع، مجموعه انتظاراتی است از مرد و زن نوعی که در موقعیتی معین، چه باید بکند. به گفته استفانی گرت، جامعه شناسان تمایز مهمی میان جنس و جنسیت قائلند. اصطلاح جنس بر تفاوت‏های بیولوژیک میان زن ومرد دلالت دارد، حال آن که جنسیت، ناظر بر ویژگی‏های شخصی و روانی است که جامعه، آن‏ها را تعیین می‏کند.[4] استفانی گرت، جامعه شناسی جنسیت، ترجمه کتایون بقایی، نشر دیگر، تهران 1380 مؤلف کتاب جنسیت، اشتغال و اسلام گرایی نیز بر همین مطلب تأکید کرده و می‏نویسد «واژه جنسیت به این معنا است که به مقوله‏های مرد و زن، از نظر فرهنگی و اجتماعی بپردازد و نه به عنوان جنس، که از نظر بیولوژیکی، به تفاوت میان زن و مرد می‏نگرد».[5] الهه رستمی، جنسیت، اشتغال و اسلام گرایی، ترجمه رؤیا رستمی، انتشارات جامعه ایرانیان، تهران، 1379

در دهه‏های اخیر، درباره تفاوت‏های جنسی و جنسیتی زنان و مردان، نظریات متعدد و متفاوتی مطرح شده است. شماری اندک از نخستین فمینیست‏های رادیکال، هرگونه تفاوت جنسی میان زن و مرد را منکر می‏شدند و از پیش فرض دانستن این که تفاوت‏های ]بیولوژیک[ میان زن ومرد، طبیعی است، سرباز می‏زدند.[6] جامعه شناسی جنسیت، ص 10 هلن فیشر در کتاب جنس اول، سیمون دوبوار را در زمره این متفکران دانسته، می‏نویسد: «سیمون دوبوار[7] simon de beauvoir درسال 1949 در کتاب مشهورش ـ جنس دوم ـ در پاسخ به این پرسش که زن چیست، اعلام کرد که زن چیزی جز نتیجه و محصول نیروهای اجتماعی و اقتصادی نیست. به عقیده او زن از شکم مادر، متولد نمی شود، بلکه تحت شرایط اجتماعی و اقتصادی است که به یک زن تبدیل می‏گردد.[8] هلن فیشر، جنس اول، ترجمه نغمه صفاریان پور، انتشارات زریاب، تهران 1381 این دسته از فمینیست‏ها بر این باورند که ذات گرایی بیولوژیک با این نظریه که بیولوژی، تعیین کننده ویژگی زن و مرد است، اثبات نشده است. آنان با این دیدگاه که زن ومرد، دو مقوله بیولوژیک متفاوت و مجزا هستند، به مقابله برخاسته و آن را نتیجه بررسی‏های علمی دانشمندان مرد دانسته‏اند.آنان می‏گویند که مردان آگاهانه در پی یافتن شواهد علمی برای تأیید این نظریه بوده‏اند که دو جنس، مقولات بیولوژیکی جداگانه‏ای هستند.[9] جامعه شناسی جنسیت، ص 21 این نظریه، به علت مخالفت‏های آشکارش با یافته‏های علمی، دیری نپایید و حتی نظریه پردازانش نیز رسما از آن اعلام برائت کردند.[10] سیمون دوبوار، جنس دوم، ترجمه قاسم صفوی، نشر توس، تهران، 1380

مؤلف جنس اول در بررسی علل ناکامی افکار دوبوار و پیروانش می‏نویسد: اکنون زمانه تغییر کرده است. دیگر شرایط با این اعتقاد دوبوار سازگار نیست. اینک شواهدی علمی در دست است که نشان می‏دهد همه انسان‏ها از بدو تولد، دارای جریان‏هایی الکتریکی در مغز هستند که هدایت گر رفتارهای انسانی آنان است. غیر از این، زن و مرد از جهاتی اساسی با یکدیگر متفاوتند. در حقیقت می‏توان گفت که یک زن به هنگام تولد، زن به دنیا می‏آید. زنان و مردان با استعدادها و تمایلاتی متولد می‏شوند که از هزاران سال پیش تا کنون، در آن رشد یافته‏اند. مردان و زنان، یک سان نیستند. زمان چندانی ازآغاز این تحقیق نگذشته بود که توانستیم اسناد علمی بسیاری بیابیم که نشان گر وجود تفاوت‏های بیولوژیکی و روان شناختی متعدد میان زن و مرد بود. به قول جان راسکینی[11] John Ruskin برای دیدن چیزها فقط یک راه وجود دارد و آن، دیدن کل هر چیز است.[12] جنس اول، ص 3ـ5



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفاوت زن و مرد


تحقیق در مورد تفاوت مدیریت و رهبری 10 ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

الف ـ تفاوت های مدیریت و رهبری :

چنان که پیش از این یادآور شدیم، مدیریت به معنی اداره کردن سازمان های نسبتاً کوچک است که اصطلاحاً اداره خوانده می شود. اداره یا سازمان، همان نظام بوروکراتیک یا دیوان سالاری است

در چنین نظامی مسائل رسمی و وظایف تعیین شده درجه اول اهمیت هستند و همگان مؤظف به اطاعت از سلسله مراتب می باشند. معمولاً،‌ مدیران افرادی هستند که به انجام وظایف قانونی خود تأکید دارند و از همکاران خود می خواهند که بر اساس شرح وظایف قانونی خود عمل کنند

از جهت دیگر، از نظر عامه،‌ رهبری یعنی اداره کشورها و سازمان های بزرگ که بیشتر جنبة سیاسی، مذهبی و اجتماعی دارد. بیشتر مردم،‌ رهبری را امری در سطح کلان و سطوح بالای جامعه و مخصوصاً به عنوان رهبر یک کشور می نگرند.

اگرچه از نظر اجتماعی و سیاسی این برداشت وجود دارد و به مقامات ردة اول جوامع رهبر می گویند، ولی از نظر علم مدیریت و رفتارشناسی سازمانی رهبری مفهوم خاصی دارد که در هر زمان و مکان و با هر تعدادی قابل رخ دادن می باشد. در دنیای جدید مدیریت و مخصوصاً در مدیریت آموزشی،‌بیشتر از اصطلاح رهبری استفاده می شود و نه مدیریت. در پاسخ این که چرا به جای اصطلاح مدیریت باید از واژگان رهبری استفاده کرد، به بررسی تفاوت های مدیریت و رهبری می پرازیم.

مدیریت :

مدیریت،‌ در اصل یعنی اداره کردن و گرداندن یک سازمان، و رهبری یعنی هدایت و راه بردن و نشان دادن راه به انسان هاست. به عبارت دیگر، مدیریت صرفاً سازمانی و رهبری امری انسانی است. تکیه مدیریت بیشتر به سازمان و تکیه رهبری بر انسان هاست. مدیریت به فراهم آوردن امکانات و تنظیم امور عادی و جاری سازمان که از قبل تعیین شده، می پردازد. رهبری، به عنوان یک پیش آهنگ،‌ اسوه و راهنما به امور اساسی، مخاطره آمیز و معمولاً حساس و کمتر صد در صد از پیش تعیین شده می پردازد. حرکت مدیریت بر اساس خط مشی های تدوین شده است که معمولاً همة افراد بر اساس قانون به درستی یا نادرستی و تطبیق آن با وضع مورد نظر پی می برند، اما حرکت رهبری دارای آن چنان پیچیدگی و حساسیت است که همة افراد قادر به درک آن نیستند. انتخاب راه ها و روش ها بر اساس نیازها و اقتضائات است و نه بر اساس قانون ثابت و تغییر ناپذیر.

بنابراین مدیریت قانون گرا و رهبری مصلحت گراست. مدیریت حالتی سنتی یا کلاسیک دارد و تصمیمات رتار خود را بر اساس قانون،‌ به شکل ثابتی تنظیم می کند. ولی، تصمیمات و رفتار رهبری برپایه ضرورت های زمانی و اقتضائات محیطی است.

در این مفهوم، مدیر عاملی انتصابی است که طی حکمی رسمی بر اساس قوانین توسط مقام مافوق برای انجام وظیفه و مسئولیتی نصب می شود. منبع قدرت مدیریت قانون است و می تواند بر پایة اختیاراتی که قانون به او می دهد، افراد را مورد تشویق و یا تنبیه قرار دهد. بدین طریق، میزان نفوذ و درجه فرماندهی مدیر بر مبنای قدرت رسمی قانونی است که در شغل یا موقعیت و مقام رسمی او نهفته است. تا زمانی که مدیری در مقام یا پست سازمانی باشد، اقتدار و فرماندهی پیش بینی شده را دارد و با عزل او اختیاراتش از بین می رود.

معمولاً،‌ پیروی و فرمانبرداری زیر دستان از مدیریت برحسب قانون و به طور اجباری است. به عنوان مثال، ممکن است معلمی، از بعضی از مقررات تعیین شده از طرف مدیر ناخشنود باشد، ولی چون می داند که مدیر حق دستور دادن و تعیین تکلیف دارد، خود را موظف به اطاعت از دستورات و فرامین او می بیند. در مورد فرمانی که یک افسر به سربازانش می دهد نیز چنین وضعی صادق است. پس،‌اطاعت افراد از مدیر الزاماً اطاعت داوطلبانه و از روی میل و رغبت درونی نیست. ممکن است صفات، ویژگی ها، خلق و رفتار یک مدیر مطابق میل افراد زیر دستش نباشد، ولی برحسب قانون، آن ها مکلف به تبعیت از وی باشند. معمولاً، جهت و جریان قدرت یک مدیر از بالا به پائین و از سلسله مراتب مافوق و قانون است. این مطلب بدان معنی است که نظر و میل افراد، نه فردی را به مدیریت می رساند و نه از مدیریت خارج می سازد. این قانون و مجری قانون یعنی مقام بالاتر است که به مدیریت او رسمیت می بخشد.

از جهت دیگر،‌ رهبر، عاملی انتخابی است که به طور غیر رسمی از طرف عده ای از انسان ها برای تحقق هدف و یا رسالتی انتخاب می شود. منبع قدرت او افرادی است که به او رأی می دهند و او را می پذیرند و از او می خواهند که رهبری را به عهده بگیرد. معمولاً، هر رهبری، دارای قدرت و اختیاراتی است که به طور غیر رسمی از طرف پیروان به او داده می شود و میزان نفوذ، فرماندهی و رهبری او بستگی به همین قدرت دارد. این اختیارات الزاماً از مقام و شغل رهبر بر نمی خیزد. ممکن است اختیارات یا قدرت یک رهبر ناشی از ویژگی های فردی او که مورد توجه قرار گرفته است با ویژگی ها و نیازهای پیروان باشد. در چنی حالتی، پیروی و فرمانبرداری پیروان یا زیردستان از رهبری، اختیاری و دواطلبانه است.

واضح است که اگر عده ای،‌ فردی را به خاطر توانائی ها و ویژگی های او به رهبری برگزینند، با کمال میل از او تبعیت نیز خواهند کرد. فرض کنیم که مقام مافوق با استفاده از حق قانونی خود به دبیران یک دبیرستان اجازه می دهد که یکی از بهترین دبیران را که از هر جهت شایستة مدیریت می دانند و از نظر آن ها می تواند به خوبی



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفاوت مدیریت و رهبری 10 ص (با فرمت word)


مقاله درمورد تفاوت تبادل فرهنگ با تهاجم فرهنگی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

 

 تفاوت تبادل فرهنگ با تهاجم فرهنگی

 

امروزه پیشرفت شتابان دانش، مرز میان ملت ها را درهم شکسته و پدید آمدن سیستم های ارتباطی، جوامع پراکنده انسانی را در یک مجموعه فرهنگی یگانه، جای داده است. به این ترتیب، در اثر ارتباط و نزدیکی روزافزون ملت های گوناگون، انتقال ارزش ها و تاثیر و تأثرهای متقابل فرهنگی، مجموعه ای به نام دهکده جهانی با گستردگی و شتاب باور نکردنی در حال شکل گیری است.  پس باید میان دو مقوله تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی تفاوت گذاشت.

رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای در این زمینه می فرماید:

تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است. تبادل فرهنگی لازم است و هیچ ملتی ازاین  که معارفی را در تمام زمینه‎ها‌‌‌ ـ از جمله فرهنگ و مسایلی که عنوان فرهنگ به آن اطلاق می شود ـ از ملت های دیگر بیاموزد، بی نیاز نیست. در همیشه تاریخ همین طور بوده و ملت ها در رفت و آمدهایشان با یکدیگر، آداب، زندگی، خلقیات، علم، لباس پوشیدن، آداب و معاشرت، زبان، معارف و دین را از هم فرا گرفته اند. این مهم ترین مبادله ملت ها با هم بوده که ازتبادل اقتصادی و کالا مهم تر بوده است.

ما ایرانی هستیم؛ باید بگردیم همان چیزی را که متعلق به خود ماست، پیدا کنیم. البته این به این معنا نیست که زیبایی های دیگران را یاد نگیریم. انسان هر چیز خوب و زیبایی را از دیگران می آموزد، ولی خوب است آن را در فرهنگ خودش حل کند و از آن استفاده کند. من یک وقت که پیرامون فرهنگ صحبت می کردم، گفتم: گرفتن فرهنگ دیگران ایرادی ندارد، منتها همان طور که جسم انسان، عنصر خارجی را دو جور

 می گیرد، فرهنگ دیگران را هم  دو جور می شود گرفت. یک وقت هست که انسان یک غذایی را که ویتامین های گوناگونی در آن هست می خورد، با بزاق دهانش مخلوط می کند و به داخل معده می فرستد. معده انسان آن مواد لازم را که با بدنش مناسب است،‌می گیرد و مواد زاید آن را دفع می کند. این گرفتن سالم است. یک وقت هم هست که یک نفر را می خوابانند، دست و پایش را هم می بندند و یک آمپولی را که خود او نمی خواهد، در بدنش تزریق می کنند. این یک جور گرفتن مواد بیگانه است که با آن قبلی یکسان نیست. حالا اگر آن کسی که به بدن تزریق می کند. یک طبیب دلسور و علاقه مندی بود، می گوییم روی چشم، ولی اگر دشمن بود، ‌تکلیف چیست؟

الان ما داریم فرهنگ بیگانه را متاسفانه این طور، مصرف می کنیم؛ یعنی یک چیزی را همین طور به بدن ما وصل کرده اند و تزریق می کنند؛ ما هم هیچ عکس العملی انجام نمی دهیم. آن وقت همین که گفته می شود تهاجم فرهنگی، یک عده ای خیال می کنند طرف قضیه آن ها هستند. حال این که تهاجم فرهنگی از طرف غرب و از طرف دشمن است و ما باید بیدار باشیم.

به دشمن که نمی شود گفت آقا دشمنی نکن! طبیعت دشمن، دشمنی است. من و شما باید بیدار باشیم و نگذاریم دشمنی کند. بله، ما اگر در معلومات غرب چیز مناسبی را یافتیم. مثل یک انسان سالمی که می نشیند غذایی را می خورد، خویش را جذب می کند و بدش را دفع می کند، باید خوبش را بگیریم و جذب کنیم. یعنی همان طور که یک موجود زنده، با عامل خارجی برخورد می کند.

چرا باید فرهنگ بیگانه را این گونه به ما تزریق کنند؟ در حالی که ما خودمان می توانیم آن چه را که مناسب است انتخاب کنیم، ولی امروز عکس این است. منتها با سوزن تزریق نمی کنند، بلکه با رادیو و تلویزیون و کتابچه. مُد و مجله و تبلیغات و جار و جنجال تزریق می کنند.

گرفتن دانش و مهارت های گوناگون و کشف مجهولات و نمونه برداری از ابزار کار و زندگی دیگر ملت ها، بخشی از تبادل فرهنگی به شمار می رود. این همان چیزی است که اسلام آن را تایید کرده است. پیامبر اکرم (ص) فرمود:

           اطلب العلم و لو کان بالصین                                                                             

دانش را فرا بگیرید، هر چند لازم باشد به چین بروید.                                      

 

بنابراین، تبادل فرهنگی که همان ارتباط منطقی و درست فرهنگ هاست، می تواند در پیشرفت ارزش های انسانی و به سازی زندگی بشر سودمند افتد، زیرا همه مردم جهان از تجربه آگاهی و باورهای درست یکدیگر بهره می برند و از آزمایش روش های نادرست آزموده شده بی نیاز می شوند. بر این اساس، باید از تبادل فرهنگی استقبال کرد. البته باید توجه داشت که خودباوری، اعتماد به نفس، شناخت و ایمان به ارزش های انسانی و الهی فرهنگ خودی، پیش شرط پیروزی در عرصه تبادل فرهنگی است.

 

 

پیشینه تاریخی تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی، پدیده ای نو و تازه نیست که در قرن بیستم و با پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمده باشد. بلکه پیشینه ای به درازای تاریخ دارد. برخلاف پندار ماده گرایان و برخی روشنفکران مادی، جنگ تاریخ، جنگ اقتصادی و تضاد طبقاتی نیست، بلکه همه جنگ های تاریخ، جنگ فرهنگی و جنگ اقتصادی و ارزش ها بوده است. مبارزه پیامبران الهی با مظاهر استکبار و طاغوت ها در طول تاریخ. نبرد دو فرهنگ بوده است: فرهنگ متعالی حق مدار و فرهنگ باطل.

فرهنگ حق، بینش توحیدی، اعتقاد به آزادی و آ‎زادگی انسان ها از زنجیر معبودها و طاغوت های بیرونی و خواهش ها و هوس های درونی و برپایی قسط و عدل در جهان را ترویج می کند. در مقابل، فرهنگ باطل دربردارنده دوگانه پرستی، بردگی و بندگی انسان ها، اسارت در دام بت های گوناگون، پیروی از هواهای نفسانی و حاکمیت جور و ستم است. سرنوشت پیامبرانی چون نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، لوط، هود، شعیب و صالح که در قرآن کریم بدان ها اشاره شده است، این حقیقت را تایید می کند. بنابراین، تهاجم فرهنگی چیزی نیست که امروزه به عنوان شیوه ای جدید به کار رود، بلکه در طول تاریخ بشر به شکل های گوناگون علیه انبیای الهی و حرکت های انقلابی به کار گرفته است. در تاریخ پرفراز و نشیب اسلام، دشمن بارها از این ابزار استفاده کرده که داستان غم انگیز و عبرت آموز مسلمانان در اندلس، نمونه ای از این تهاجم است.

تجدید حیات فرهنگی (رنسانس) در غرب و ظهور اندیشه و فرهنگ جدید، ملاک ها و ارزش هایی را عرضه کرد که با فرهنگ و ارزش های جامعه های دیگر، تفاوت اساسی داشت. پیشرفت فن آوری و ایجاد تمدن صنعتی در غرب، به گسترش ارزش



خرید و دانلود مقاله درمورد تفاوت تبادل فرهنگ با تهاجم فرهنگی


تحقیق در مورد تفاوت IT با ICT

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 5 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تفاوت IT با ICT

فناوری اطلاعات و ارتباطات

فناوری اطلاعات وارتباطات ( ICT ) عبارتی است که شامل همه وسایل ارتباطی و کاربرد های آن ها می شود؛ مانند رادیو، تلویزیون، تلفن همراه، رایانه، نرم افزار و سخت افزار، شبکه، سامانه های ماهواره ای و... . همین طور خدمات گوناگونی که با آن ها در ارتباطند؛ همچون ویدئو کنفرانس و آموزش از راه دور. از این عبارت معمولا به همراه کاربردش در حوزه ای خاص استفاده می شود؛ مثل فناوری اطلاعات وارتباطات در آموزش، سلامت یا کتابخانه ها.

در خارج از ایالات متحده ( همچون اروپا ) بیش از " فناوری " بر " اطلاعات وارتباطات " تأکید می شود

t چیست?

تکنولوژی اطلاعات چیست؟

تکنولوژی اطلاعات یکی از فاکتورهای مهم پیشرفت در قرن بیست و یکممی باشد .IT موجب ایجاد دگرگونی و تحول در روش های زندگی ، آموزش ، کار وبازی خواهد شد . پیشرفت های مربوط به محاسبات کامپیوتر و تکنولوژیارتباطات ، زیر ساخت های جدیدی برای تجارت ، پژوهش های علمی و فعالیت هایاجتماعی ایجاد می کند. این زیر ساخت گسترش داده شده ابزارهای جدیدی رابرای ارتباط داشتن با سراسر دنیا و کسب علم ودریافت اطلاعات به ما ارائهمی دهد . تکنولوژی اطلاعات به ما کمک خواهد کرد که بدانیم چه طور محیطاطراف مان را تحت تاثیر قرار دهیم و چطور از آن بهتر مراقبت کنیم .ITوسیله ای برای رشد اقتصاد است .

IT محل کار را جذابتر ، کیفیت مراقبتهای پزشکی را بهبود و دولت را مسئولیتپذیرتر و در دسترس تر برای برآوردن نیازهای شهروندان می کند.

این تکنولوژی مربوط به سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر برای پردازش ،ذخیره سازی و انتقال اطلاعات است. تکنولوژی اطلاعاتIT علم و مهارت های همهجنبه محاسبات ، ذخیره سازی اطلاعات و ارتباطات است . IT مبحث جدیدی است کهبه سرعت رشد کرده و تغییرات بنیادی در دنیای کنونی ایجاد می کند ، اینتغییرات ناشی از انجام روش های تجاری جدید ، ایجاد تنوعات و سرگرمی هایجدید و به وجود آوردن هنرهای جدید می باشد. تکنولوژی اطلاعات شاملموضوعاتی است که به علم و تکنولوژی کامپیوتر ، طراحی ، توسعه ، نصب وپیاده سازی سیستم ها و نرم افزارهای اطلاعاتی مربوط می شود. تکنولوژیاطلاعات به طراحی و استفاده از کامپیوتر و ارتباطات برای حل انواع مختلفمسایل مربوط می شود. بسیار جالب توجه است که کامپیوترهایی که در 5 سال پیشتولید شدند ، اکنون در تعداد زیادی از سازمان های بزرگ استفاده می شوند.ما پذیرفته ایم که تقریبا تمام صورت حساب ها و پرداخت های ما از اداراتدولتی و سازمان های بزرگ توسط کامپیوتر چاپ می شوند و خدماتی مانندBankcard و Medicare فقط به دلیل وجود آنکه کاربردهای کامپیوتر بسیارمتنوع است ، از چاپ صورت حساب ها گرفته تا کنترل کوره های بسیار حساس ،همه آنها نیاز دارند که اطلاعاتشان در کامپیوتر ذخیره شده و برنامه هاتوسط کامپیوتر با مهارت اداره شوند. بعضی از مفاهیم اصلی در استفاده ازکامپیوتر عبارتند از : روش های سازماندهی شده برای برنامه ریزی کامپیوترهاجهت اداره اطلاعاتشان، سازماندهی اطلاعات ذخیره شده در سازمان ( ساختمانداده ها)، مفاهیم اصولی در طراحی کامپیوتر ( معماری کامپیوتر ) و شبکه هایکامپیوتری( ارتباطات داده ها و شبکه های کامپیوتری ). علاوه بر مفاهیماساسی بالا ، تکنیک های خاصی وجود دارد که در انواع کاربردهای خاص موردنیاز می باشد . در وهله اول ، برای مثال ، در کار بردهای تجاری ، نیاز بهذخیره اطلاعات زیادی می باشد . یک شرکت بیمه ، برای مثال نیاز دارد کهجزییات همه سیاست های مربوط به دریافت کنندگان بیمه را نگه داشته و بهسوالات مربوطه پاسخ دهد. ثانیا در کاربردهای علمی ، مقدار اطلاعاتی کهباید ذخیره شود معمولا بسیار کم است ، اما محاسباتی که روی اطلاعات بایدانجام گیرد بسیار پیچیده است . بالاخره طراحی کامپیوترها برای استفاده درخانه و یا اداره و یا لوازمی مانند ماشین ها ، اجاق ها ، چرخ خیاطی وماشین تحریر به مهارت های خاصی نیاز دارد.

تکنولوژی اطلاعات به ایجاد ، جمع آوری ، پردازش ، ذخیره و تحویل اطلاعات وفرآیند ها وتدابیری که همه اینها را امکان پذیر می سازد اشاره می کند.ایده اصلی تکنولوژی اطلاعات ایجاد زندگی مفیدتر و مؤثرتر می باشد

فن آوری اطلاعات و ارتباطات چیست ؟

در پنجاه سال گذشته بروز تحولات گسترده در زمینه کامپیوتر و ارتباطات ،تغییرات عمده ای را در عرصه های متفاوت حیات بشری به دنبال داشته است .انسان همواره از فن آوری استفاده نموده و کارنامه حیات بشریت مملو ازابداع فن آوری های متعددی است که جملگی در جهت تسهیل زندگی انسان مطرح شدهاند. در سالیان اخیر ، فن آوری های اطلاعات و ارتباطات که از آنان بهعنوان فن آوری های جدید و یا عالی ، یاد می شود ، بیشترین تاثیر را درحیات بشریت داشته اند . دنیای ارتباطات و تولید اطلاعات به سرعت در حالتغییر بوده و ما امروزه شاهد همگرائی آنان بیش از گذشته با یکدیگر بوده ،بگونه ای که داده و اطلاعات به سرعت و در زمانی غیرقابل تصور به اقصی نقاطجهان منتقل و در دسترس استفاده کنندگان قرار می گیرد . بدون شک مهمترین ودر عین حال بزرگترین پیشرفت در زمینه فن آوری اطلاعات و ارتباطات به ابداع"وب" توسط " تیم . برنرزلی " در اواخر سال 1980 در CERN ، برمی گردد . بهمنظور آشنائی با جایگاه واقعی "وب " ، کافی است به ضریب نفوذ آن پس ازابداع توجه گردد. پس از ابداع هر فن آوری ، مدت زمانی بطول می انجامد تافن آوری مورد نظر در مقیاس عمومی مورد استفاده قرار گیرد( ضریب نفوذ) .مثلا" تلفن پس از 74 سال ، رادیو پس از 38 سال ، کامپیوترهای شخصی پس از16 سال ، تلویزیون پس از 13 سال و "وب " پس از 4 سال ، موفق به جذب پنجاهمیلیون استفاده کننده شده اند .

فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، بدون شک تحولات گسترده ای را در تمامی عرصههای اجتماعی و اقتصادی بشریت به دنبال داشته و تاثیر آن بر جوامع بشریبگونه ای است که جهان امروز به سرعت در حال تبدیل به یک جامعه اطلاعاتیاست . جامعه ای که در آن دانائی و میزان دسترسی و استفاده مفید از دانش ،دارای نقشی محوری و تعیین کننده است .

شاید تاکنون سوالات متعددی در رابطه با فن آوری اطلاعات و ارتباطات برای شما مطرح شده باشد:

فن آوری اطلاعات و ارتباطات چیست ؟

تفاوت فن آوری اطلاعات با فن آوری اطلاعات و ارتباطات چیست ؟

آیا انباشت سخت افزار و یا نرم افزار ، دستیابی به اینترنت و تعداد تلفنهای سلولی ، نشان دهنده استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات می باشد؟

ضریب نفوذ اطلاعات و دانش در یک جامعه به چه میزان است و جایگاه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در این زمینه چیست ؟

جایگاه ابزارها ، اهداف ، زیرساخت ها و عوامل انسانی در فن آوری اطلاعات وارتباطات چیست ؟ آیا می شود یک ابزار را به عنوان یک هدف مطرح و آن را بهعنوان یکی از شاخص های استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات مورد توجهقرار داد ؟

چرا با این که سال های زیادی است که از سخت افزار و یا نرم افزار استفادهمی شود ، از چنین واژه ای تاکنون استفاده نمی گردید، به عبارت دیگراستفاده از واژه "فن آوری اطلاعات و ارتباطات " در عصر حاضر نشاندهنده چهواقعیتی است ؟

ارتباط فن آوری اطلاعات و ارتباطات با توسعه چیست ؟

شکاف و یا فاصله دیجیتالی چیست و چه عواملی باعث ایجاد و یا تشدید این فاصله می شوند ؟ وظیفه هر یک از ما در کاهش این فاصله چیست ؟

آیا برای کاهش شکاف دیجیتالی می بایست در فرهنگ و نوع نگاه ما ، تغییری داده شود ؟

برای حرکت به سمت یک جامعه مبتنی بر اطلاعات به چه امکانات و یا زیرساخت هائی نیاز می باشد ؟ اولویت ها در این رابطه چیست ؟

آیا ایجاد زیرساخت ارتباطی برای استفاده از مزایای فن آوری اطلاعات و ارتباطات به تنهائی کافی است ؟

شرط لازم و کافی به منظور استفاده عموم شهروندان یک جامعه از دستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات چیست ؟

جایگاه توسعه منابع انسانی به منظور استفاده سودمند از دستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات چیست ؟

جایگاه تولید محتوی به زبان استفاده شده در هر جامعه چیست و مختصات آن در فن آوری اطلاعات و ارتباطات به چه صورت مشخص می گردد؟

آیا برای آشنائی و استفاده از مزایای فن آوری اطلاعات و ارتباطات به اطلاع رسانی خاصی نیاز است ؟

استراتژی ملی فن آوری اطلاعات و ارتباطات به چه صورت می بایست تدوین گرددو آیا در این رابطه به یک مدل خاص و متناسب با شرایط بومی هر کشور نیازاست ؟

نحوه بررسی و ارزیابی میزان موفقیت برنامه های ملی فن آوری اطلاعات و ارتباطات به چه صورت است ؟

استراتژی حرکت به سمت یک جامعه مدرن اطلاعاتی به چه صورت می بایست تدوینگردد؟ آیا بدون وجود یک استراتژی مشخص و جامع ، امکان حرکت مثبت در اینراستا وجود دارد ؟

جایگاه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در جهت افزایش سواد عمومی دیجیتال ،ارتقاء سطح دانش عموم شهروندان یک جامعه ، افزایش ضریب نفوذ اطلاعات وتولید علم چیست ؟

و سوالات بسیار فراوان دیگر !

قطعا" در این مقاله نمی توانیم به تمامی پرسش های فوق پاسخ دهیم ولی قصدداریم با بررسی فن آوری اطلاعات و ارتباطات و نقش آن در توسعه به نوعیفضائی را ایجاد نمائیم که شاید لزومی به پاسخ صریح به اکثر سوالات فوقنباشد و هر خواننده بتواند پاسخی شایسته برای آنان را پیدا نماید .

اطلاعات و دانش

تعاریف متفاوت اطلاعات ( Information ) از زوایای مختلف :

تعریف اطلاعات از لحاظ نظری : اطلاعات ( Information ) به هر نوع داده جمعآوری شده با استفاده از روش های مختلفی نظیر : مطالعه ، مشاهده ، شایعه وسایر موارد دیگر اطلاق می گردد. در واژه "اطلاعات" ، بار معنائی از قبلتعریف شده ای در رابطه با کیفیت ، معتبر بودن و یا صحت داده وجود نداشته وامکان برخورد با اطلاعات معتبر ، غیرمعتبر ، واقعی ، نادرست ، صحیح وگمراه کننده ، وجود خواهد داشت .

تعریف اطلاعات از منظر تئوری اطلاعات : اطلاعات دربردارنده یک معنی خاصخصوصا" در ارتباط با پیشگوئی احتمالی از داده است .در تعریف فوق ، میزانمعنی و محتوای ارائه شده توسط اطلاعات مورد توجه قرار می گیرد.مثلا" پیامیکه به ما اعلام می نماید:"فردا خورشید طلوع می نماید " دارای حجم اندکیمحتوای اطلاعاتی است در حالیکه یک پیام در رابطه با روز قیامت ، شامل حجمبالائی از اطلاعات است . در تعریف ارائه شده از منظر تئوری اطلاعات ،همانند تعریف ارائه شده قبلی ، توجه خاصی به کیفیت و یا ارزش اطلاعات نمیگردد .

تعریف اطلاعات از منظر علم اطلاعات و فن آوری اطلاعات :علم اطلاعات و فنآوری اطلاعات با اطلاعات به عنوان داده جمع آوری شده ، ذخیره شده ،بازیابی شده ، پردازش شده و ارائه شده سروکار دارد . در تعریف فوق نیز بهمواردی همچون اعتبار ، کیفیت و ارزش اطلاعات به صورت جانبی ، توجه میگردد.

در تعاریف فوق ، توجه خاصی به کیفیت و یا ارزش اطلاعات نشده است . درمقابل اطلاعات از واژه ای دیگر و با نام " Knowledge " استفاده می شود کهمی توان آن را معادل " دانش " در نظر گرفت . " دانش " ، بر خلاف اطلاعات ،دارای بار معنائی مختص به خود بوده که توسط فرد و یا افرادی کارشناس و براساس بررسی و مطالعه انجام شده بر روی اطلاعات معتبر ، حاصل می شود.اطلاعات معتبر ، به خودی خود مفید و قابل استفاده می باشند ولی قادر بهپیشگوئی نتایج نمی باشند. برخی اطلاعات معتبر نظیر قیمت یک کالا و یاخدمات و یا برنامه زمانبندی پروازهای هوائی ، مستقیما" قابل استفاده میباشد، ولی برخی اطلاعات دیگر نظیر داده هواشناسی و یا داده مربوط به آنتیبیویتک ها صرفا" زمانی مفید و معتبر می باشند که در ابتدا توسط کارشناسانمتخصص ( دارای دانش لازم ) استفاده وپس از بررسی و آنالیز داده ها ی اولیه، نتایج استخراج و در اختیار عموم علاقه مندان جهت استفاده قرار گیرد.دربطن دانش همواره آنالیز و نتیجه گیری نهفته است در حالی که ، اطلاعات دربهترین وضعیت استنتاج استقرائی را به دنبال خواهد داشت . بنابراین حداقلاز لحاظ فلسفی ، شایسته و منطقی است که ظهور " جوامع مبتنی بر دانش " رادر مقابل " جوامع اطلاعاتی " ، ترویج نمود . در جوامع مبتنی بر دانش ،آموزش و فراگیری به عنوان فرآیند کسب دانش مطرح بوده تا در مرحله بعد ،امکان ایجاد دانش فراهم می گردد ( ترکیب و آنالیز قیاسی ) .

از لحاظ تاریخی ، دستیابی به اطلاعات از طریق رسانه های چاپی ( کتاب ،روزنامه ، مجله ) حاصل می گردید در حالی که فراگیری دانش از طریق مدارس ودانشگاهها بدست می آمد . امروزه ، فن آوری اطلاعات و ارتباطات افقی جدیددر رابطه با تولید و عرضه اطلاعات را ارائه نموده است و می بایست بطورهمزمان امکانات موجود را در جهت فراگیری و ایجاد دانش ، سازماندهی و بهخدمت گرفت . ما می بایست در مرحله اول با بهره گیری از امکانات موجود موفقبه فراگیری دانش بوده تا در ادامه امکان تولید ، میسر گردد. بدیهی است بااستفاده مناسب از دستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات، می توان به سرعتاقدام به فراگیری دانش و در نهایت تولیدعلم نمود . شاید از زاویه فوق ،بتوان مهمترین رسالت فن آوری اطلاعات و ارتباطات را ایجاد زیرساخت و بسترمناسب برای فراگیری و تولید علم در نظر گرفت . در جوامعی که توانسته اندزیر ساخت مناسبی ( صرفا" زیرساخت ارتباطی مورد نظر نمی باشد ) در رابطه بافن آوری اطلاعات و ارتباطات ایجاد نمایند ، شرایط مناسب برای استفاده از"دانش " فراهم و میزان تولید دانش در اینگونه جوامع ارتباط مستقیمی بازیرساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات آنان دارد.

استفاده مناسب از دانش و بکارگیری آن در تمامی عرصه های زندگی و در نهایت تولید دانش ، ارتباط مستقیمی با توسعه دارد .

دانش و توسعه

همانگونه که در بخش قبل اشاره گردید ، بین استفاده و تولید دانش با توسعهارتباطی مستقیم وجود دارد . قطعا" در جوامع توسعه یافته برآیند استفاده ازدانش مثبت بوده و در ادامه با توجه به زیرساخت ها و سیاست های تدوین شده ،امکان تولید دانش فراهم می گردد .

"درآمد سرانه " ، یکی از شاخص های مهم به منظور سنجش میزان موفقیت برنامههای توسعه است که همواره در آمار اعلام شده توسط سازمان ها و نهاد هایدولتی به آن استناد تا میزان موفقیت برنامه های توسعه ، نشان داده شود. بهمنظور آشنائی با تاثیر دانش بر توسعه و در نهایت افزایش درآمد سرانهشهروندان یک جامعه ، دو کشور غنا و کره جنوبی را بررسی می نمائیم . براساس مستندات بانک جهانی ، چهل سال قبل ، میزان درآمد سرانه دو کشور کرهجنوبی و غنا معادل یکدیگر بوده است . در حالی که امروزه درآمد سرانه کرهای ها ، شش مرتبه بیشتر شده است . به عبارت دیگر شهروندان کره جنوبی ششبرابر نسبت به شهروندان غنائی ثروتمندتر شده و یا مردم غنا نسبت به مردمکره جنوبی شش برابر فقیرتر شده اند . بر اساس بررسی انجام شده ، بیش ازپنجاه درصد نابرابری فوق ، به استفاده موفقیت آمیز کره ای ها در رابطه بافراگیری و استفاده از دانش برمی گردد. استفاده موثر و موفقیت آمیز از دانش، عامل اصلی شکوفائی و موفقیت اقتصادی در برخی کشورهای آسیائی بوده که ازآن به عنوان "معجزه اقتصادی " ، نام برده می شود. استفاده از سایر امکاناتنظیر جاده ها ، ساختمان ها ، ماشین آلات کمتر از سی درصد سهم داشته است.از دیگر نمونه های موجود در این رابطه و نقش دانش و توسعه می توان به"انقلاب سبز " در آسیا اشاره نمود. در این رابطه با استفاده از روش هایپیشرفته اقدام به ارتقاء سطح دانش و آگاهی افراد گردید و استفاده کنندگانبا به کارگیری اندوخته های خود توانستند حرکتی عظیم و تحولی گسترده را درجامعه خود باعث گردند .در گذشته دانش ( برای توسعه ) از طریق کارشناسان وارتباط مستقیم با فراگیران به آنان منتقل می گردید . بدیهی است در چنینمواردی میزان سرمایه گذاری محدود به قیمت و تعداد کارشناسان مورد نظری بودکه می بایست رسالت انتقال دانش به مخاطبان خود را انجام دهند. هندوستان ،یکی از کشورهای موفق در این زمینه بوده که از رسانه های ارتباط جمعی نظیررادیو و تلویزیون برای نشر دانش استفاده نموده است . رادیو ، تلویزیون وتلفن های ثابت از جمله عناصر موجود در زیرساخت فن آوری اطلاعات وارتباطات،می باشند( کانال های نشر اطلاعات ) . انقلاب سبز ، اولین تجربهموفقیت آمیز در زمینه استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات در آسیا میباشد .

افزایش و ارتقاء سطح دانش و آگاهی شهروندان یک جامعه دارای دستاوردهایبسیار مثبتی می باشد و شاید برخی از دستاوردهای به دست آمده در مرحله اولمحسوس و یا ملموس نباشند( مثلا" ارتقاء سطح دانش شهروندان یک جامعه دررابطه با یک بیماری خاص که به دنبال آن کاهش ویا ریشه کنی بیماری را بهدنبال خواهد داشت ، ارتقاء سطح دانش شهروندان یک جامعه در رابطه با حوادثرانندگی که کاهش تصادفات و حوادث رانندگی را به دنبال خواهد داشت ) .ارتقاء سطح دانش تاثیر مستقیم و مثبتی بر کیفیتت زندگی شهروندان یک جامعهرا به دنبال داشته و شرایط مناسبی را برای توسعه همه جانبه فراهم می نماید.

مهمترین رسالت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، ارائه امکانات و زیر ساختلازم برای تولید و توزیع دانش می باشد . بدیهی است از زاویه فوق و با توجهبه ارتباط مستقیم استفاده و تولید دانش در یک جامعه با توسعه ، می توان بهاهمیت و جایگاه واقعی فن آوری اطلاعات و ارتباطات در ارتباط با توسعه همهجانبه بیشتر واقف گردید.

در بخش دوم این مقاله با تمرکز بر روی فن آوری اطلاعات و ارتباطات و ارائهتعاریف متفاوت از آن به بررسی زیرساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ،خواهیم پرداخت .

فن آوری اطلاعات و ارتباطات چیست ؟ ( بخش دوم )

در بخش اول این مقاله به منظور آشنائی با ابعاد متفاوت فن آوری اطلاعات وارتباطات به طرح سوالاتی در این رابطه پرداخته گردید. در ادامه ، ضمنبررسی تفاوت بین " اطلاعات " و "دانش " ، به این موضوع مهم اشاره گردید کهمی توان اطلاعات را به منزله مواد اولیه تولید دانش در نظر گرفت . بیناستفاده درست از اطلاعات و تولید دانش با توسعه ، ارتباط مستقیم وتنگاتنگی وجود دارد.

در بخش دوم با تمرکز بر روی فن آوری اطلاعات و ارتباطات و ارائه تعاریفمتفاوت، به بررسی زیرساخت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، خواهیم پرداخت .

فن آوری اطلاعات و ارتباطات ( ICT )

تفاوت فن آوری اطلاعات و ارتباطات ( ICT) با فن آوری اطلاعات ( IT ) ،چیست ؟ در فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، دستگاه ها و فن آوری های ارتباطیدارای جایگاهی خاص بوده و از عناصر اساسی به منظور استفاده از مزایا ودستاوردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، محسوب می گردند. در ادامه باتعاریف متفاوت ICT ، بیشتر آشنا می شویم :

· در اوایل سال 1990 به مجموعه سخت افزار ، نرم افزار ، شبکه و صنایعمرتبط به آنان ، فن آوری اطلاعات ( IT ) گفته می شد. در فن آوری اطلاعات وارتباطات ( ICT ) ، تاکید و محوریت بر روی جنبه



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفاوت IT با ICT


تحقیق در مورد تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 23 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی ١٣٥٧

در آستانه‌ی صدمین سالگرد مشروطیت که با بیست و هفتمین سال انقلاب اسلامی ایران مصادف است، جای دارد که میان ایده‌ها، عقاید و ادبیاتی که به مشروطیت منجر شد با آن افکار و ادیاتی که انقلاب سال ١٣٥٧ را شکل داد، مقایسه یی اساسی صورت بگیرد.از آن جایی که، اکثریت شرکت کننده در هر دو انقلاب مهم ایران، در نهایت، قصدشان، حٌریت و عدالت و استقلال، و یا رهایی و سربلندی ملی بود، بسیاری، آن دو را ماهیتاً یکی پنداشته‌اند. برخی نیز فراتر رفته انقلاب اسلامی را تکامل و ادامه‌ی مشروطیت معرفی کرده‌اند.اما به رغم وجوه مشترکی که میان دو واقعه بزرگ تاریخ ایران، به طور ظاهری دیده می‌شود، می‌توان به جرئت ادعا کرد که عقاید و ادبیات و ذهنیتی که به مشروطیت منجر شد، با آن ادبیات و افکاری که انقلاب اسلامی را به وجود آورد، کاملا متفاوت است و دره‌ی افتراق عظیمی، میان آن دو یافت می‌شود.این نوشته‌ی کوتاه اشاره‌ای به برخی از آن تفاوت‌هاست:نخست این که مشروطیت نتیجه‌ی پسین ایده‌های پیشینی بود که منورالفکران و متجددان ایرانی در انتقاد از جامعه‌ی مسلمانان، در انتقاد از دین و دولت، روحانیت و حکومت، آداب و سنت، اخلاق و نوع زندگی و روابط فردی و جمعی مردم ایران مطرح می‌کردند. آن‌ها با "معیار قراردادنِ" افکار لیبرالی و عوامل ترقی جوامع اروپایی، دسپوتیسم و استبداد شرقی را بی رحمانه می‌کوبیدند. مذهب و روحانیت را شجاعانه و با آگاهی نقد می‌کردند. بدآموزی‌ها و بداخلاقی‌ها و جهل و خرافات و عقاید پس مانده‌ی رایج میان توده‌ی مردم را، بی هیچ واهمه یی از مردم، زیر تیغ تیز نقدهای عریان خویش قرار می‌دادند.در آثار بانیان ادبیات مشروطه از آخوندزاده، طالبوف، کرمانی، صابر شاعر، نسیم شمال، و ایرج و عارف، گرفته تا جمالزاده، کسروی، هدایت و نیما... که فرزندان مشروطیت و متاثر از آن بودند، چیزی به نام توده‌ی خلقِ به زور عقب نگهداشته شده و یا قربانی توطئه غرب استعمارگر وجود خارجی ندارد. آن‌ها خودِ توده ایرانی مسلمان را مسئول اصلی عقب ماندگی، بدبختی، شکست و سرشکستگی‌های خویش می‌شناختند. در واقع امر، در نظام حکومت‌گری ایلی و استبدادی، در آداب و عادات دست و پا گیر، در مذهب و ذهن خرافات زده، در روح مرده و برده وار توده مسلمان ایرانی، ریشه‌ی بیچارگی‌ها و سرشکستگی‌های ایرانی را جستجو می‌کردند.آن‌ها، در آن شریعت وطریقت و سلطنت استبدادی- قرون وسطایی ایرانی، چیزِ دندان‌گیری، به عنوان هویت ویژه، اصل متعالیِ اسلامی و یا خویشتن خویشِ ایرانی نمی‌دیدند تا در جستجویش باشند و از شوق بازگشت به هویت اصلی و یا خویشتن خویش جامعه سوزی و خود- ویرانگری کنند. هر چند، ایرانِ باستان و عصر پیش از اسلام را می‌ستودند، اما در فکر بازگشت به آن عصر پایان یافته نبودند و چاره‌ی کار ایرانِ ویران را در بازگشت به هیچ اصل و خویشتن و هویتی نمی‌دیدند. در دیده‌ی روشن بینان و بانیان فکری مشروطیت، چاره‌ی مشکلات ملت و مملکت ایران، در بیداری توده از خواب قرون و اعصار، در توجه به علوم و فنون مدرن، در تعلیم و تربیت نوین، در قانون خواهی در رفع تبعیض و ستم نسبت به زنان و دختران در برابری اجتماعی، در نظام حکومتی مبتنی بر قانون و انتخابات، در حٌرّیت، میهن دوستی، و ورود به جامعه جهانی و اخذِ فرهنگِ مدرنِ اروپایی و دوستی با دنیای غرب بود.در ادبیات مشروطیت اگر همدردی و دلسوزی بود، دلسوزی نسبت به توده‌ی ملت، دلسوزی نسبت به فقرِ فکری و ذهنیِ مردم بود نه فقر اقتصادی و مالی. زیرا فقر اقتصادی و ناداری را نیز زاییده‌ی فقر فکری و نادانی تلقی می‌کردند.به این سبب بود که روشنفکران عصر مشروطه به دور از وجیه المله بازی و توده فریبی یعنی بی هیچ ملاحظه یی به زنجیرهای ذهنی توده‌ی مردم ایران سخت حمله می‌کردند. آخوندزاده که پیشگامِ روشنفکرانِ مشروطیت بود مینویسد:"حیف‌ای ایران، کو آن قدرت، کو آن سعادت، عرب‌های برهنه و گرسنه یک هزار و دویست و هشتاد سال است که ترا بدبخت کرده‌اند. زمینِ تو خراب، اهلِ تو نادان و از سیویلزاسیونِ جهان بی خبر و از نعمت آزادی محروم و پادشاهِ تو دسپوت (جبّار) است. تاثیر ظلم دسپوت و زور فناتیزم علماء به ضعف و ناتوانی اهل تو باعث شده و جوهر و قابلیت ترا زنگ آلود و ترا به دنائت طبع و رذالت و ذلت و عبودیت و تملق و ریا و نفاق و مکر و خدعه و جبن و تقیه، خوگر ساخته و جمیع خصایص حسنه را از صداقت و عدالت و وفا و جوانمردی و شجاعت و علو طبع و بلندهمتی و بی طمعی از طبیعت تو سلب کرده و طبیعت ترا با ضد این صفات معدوده مخّمر نموده و چندین صد سال خواهد گذشت که رونق نخواهی یافت و به آسایش و سعادت نخواهی رسید و ملت تو با ملل سیویلیزه شده برابر نخواهد شد"«١»همین گونه داوری را در آثار روشن بینانی که متاثر از مشروطیت بودند در اشکالی دیگر باز می‌بینیم. کسروی تبریزی می‌نویسد:"توده‌ی ایرانی با حال امروز با توده‌های اروپایی درخورسنجش نیست. این بدیها که ما از ایرانیان می‌بینیم تنها یک معنی دارد و آن این که آلودگی این توده بیش از آن است که پنداشته می‌شد... شما {ایرانیان} خود دشمن خودتان می‌باشید. آنچه شما را زبون گردانیده و به زیردست بیگانگان داده آلودگی‌های خودتان است... دل‌های ایرانیان یک لجن زاریست، یک باتلاقی است که همه چیز را تواند گرفت و در آن لجن زار ناپاک فرو بَرَد... باورهای امروزی ایرانیان درهم آمیخته‌ی آن بدآموزی‌های کهن آسیایی با



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی