لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 75
چکیده :
نقش متغیرهای شناختی، شخصیتی و اجتماعی در تبیین رابطة بین نگرش مذهبی و و تقلب دانشجویان از اهمیت ویژهای برخوردار است، اما کمتر به صورت تجربی مورد بررسی قرار گرفته است؛ بدینمنظور در این پژوهش به بررسی رابطة نگرش مذهبی و تقلب پرداخته شده است.
هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین نگرش مذهبی و تقلب دانشجویان دانشگاه ایذه بوده و فرضیة اصلی تحقیق این است که بین نگرش مذهبی و تقلب دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه رابطه وجود دارد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. نمونة مورد بررسی 100 نفر از دانشجویان که در رشتههای مختلف علوم تجربی، علوم انسانی و ریاضی فیزیک و ...در سال تحصیلی 88-89 مشغول به تحصیل بودند و به صورت نمونهگیری تصادفی ساده از میان پنج کلاس انتخاب گردیدند. آزمون نگرش مذهبی (دارای 20 سؤال، سه گزینهای) و پرسشنامه پژوهش (GHQ) برای سنجش ملاکهای سلامت، شامل مذهبی بودن ، ارتباط با خداوند، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی به عنوان ابزار تقلب تحقیق استفاده شد و دادههای بهدست آمده با روش آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرمافزار (SPSS-13) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بین نگرش مذهبی و وتقلب (r = -0/23)، همچنین بین نگرش مذهبی و اضطراب(r = -0/20) و اختلال در کارکرد اجتماعی (r = -0/21) در سطح معناداری (p<0/05)رابطه وجود دارد؛ اما بین جسمیسازی و افسردگی با نگرش مذهبی رابطه معنیداری دیده نشد. ضرایب همبستگی منفی بدینمعنی است که هرچه نگرش مذهبی بالاتر باشد، علائم دیدگاه مذهبی و درنتیجه تقلب بیشتر است. بهطور خلاصه میتوان گفت یافتههای این پژوهش بیانگر آن است که نگرش مذهبی با افزایش تقلب دایان در رابطه است. پژوهشهای آینده لازم است میزان تعمیمپذیری این یافتهها را بررسی کنند.
مقدمه
اگر دانشجویی یک بار از طریق تقلب موفق شود نمره ی خوبی بگیرد دیگر نمی تواند با فکر خودش امتحان دهد ودر مقابل وسوسه ی نوشتن ازروی دست دیگران پایداری نکند.
بیشتر دانشجویان در طول سالهای دانشگاه حداقل یکی دوبار تقلب می کنند ودر بیشتر این موارد بدون ان که مطلب درسی را فهمیده باشند با نمره ی غیر واقعی به کلاس بالا راه می یابند و این موضوع مشکلات بسیاری را بوجود می آورد بیشتر والدین می خواهند فرزندان آنها درک کنند که تقلب کردن کار درستی نیست حتی اگر بدون تقلب نمره ی بالا تری را نگیرند . (عبدالوهاب،1999) در یک تعبیر خشن شاید بتوانیم بگوئیم فردی که تقلب می کند مانند کسی است که دزدی میکند اما با شیوه ی دیگر. همانطور که در دزدی پنهان کاری، ترس و تجاوز به حقوق دیگران وجود دارد در تقلب هم وجود دارد.اما گفته میشود که تقلب میتواند چیزی شبیه دروغگوئی باشد. به نظر میرسد که فرد سالم نباید تقلب کند گر چه نتواند به همه سئوالات امتحانی پاسخ دهد. چون او میداند تقلب از سنخ چه نوع اعمال و رفتاری است. (آزاد،1381)
روانشناسان تقلب را یک بیماری روحی شخصیتی میدانند ومی گویند وقتی یک پیام روشن ودقیقی در مورد نادرستی تقلب به دانشجو نمی دهیم وبه اندازه ی کافی آن را اشکار نمی کنیم چگونه می توان انتظار داشته باشیم آنها در دانشگاه تقلب نکنند. ( الوندی ،1382)در همین راستا برخی مطالعات دلیل اصلی بروز تقلب را ناشی از دو عامل میدانند :
1-فشار ها وانتظاراتی که بر دانشجوه هان برای کسب موفقیت وارد میشود .
2- برآورد دانشجویان از احتمال گیرافتادن او در جریان تقلب .بنابر این معلم برای به حداقل رساندن تقلب می تواند اقدامات متعددی را انجام دهد. در این مقاله سعی بر ان است. علل گرایش دانشجویان به تقلب و راهکارهای پیشنهادی برای آن را بررسی کنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
چکیده
آینده هر جامعه به سلامت کودکان آن وابسته است و جامعه ای پایدار خواهد ماند که در حفظ ونگهداری و تربیت کودکانش موفق باشد . 6 ساله شهر ایذه در سال 1389 انجام شده است . در این مطالعه - این مطالعه به منظور بررسی وضعیت سلامت جسمی دانش آموزان پسر 12بودند ، به صورت نمونه گیری تصادفی - تعداد 400 نفر دانش آموز پسر کلاس های اول تا پنجم دبستان شهر ایذه که در گروه سنی 12چند مرحل ه ای انتخاب و از نظر رشد جسمی ) قد ووزن ( بینا ئی ، شنوائی ، دهان ودندان مورد بررسی قرار گرفت ند. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و برگه ثبت مشاهدات بوده است که جهت معاینه دانش آموزان از ابزارهائی شامل متر ، ترازو، چارت اسنلن ، دیاپازون ، چراغ قوه و آبسلانگ استفاده گردیده است . برای تجزیه وتحلیل یافته ها از آزمونهای آنالیز واریانس وآزمون تی استفاده شد . یافته ها نشان دادند که میانه قرار گرفته ( N.C.H.S) قد و وزن واحدهای مورد پژوهش در تمام گروههای سنی پائین تر از صدک بیست وپنجم منحنی استاندارد رشد22 % واحدهای مورد پژوهش به / 28 % و وزن 28 % کودکان مورد پژوهش زیر صدک پنجم منحنی استاندارد رشد قرار داشت . 7 / بود و قد 5
5% آنها با استفاده از آزمون نجوا دچار کاهش / 0 ) دچار کاهش حدت بینائی در یک یا هر دو چشم بودند و 5 / 0 تا 4 / درجات متفاوتی ( 9شنوائی دریک یا هر دو گوش بودند. 84 % واحدهای مورد پژوهش دچار پوسیدگی در دندا نهای شیری یا دائمی بودند . در مقایسه میانگین قد و وزن واحدهای مورد پژوهش با مشخصات دموگرافیکی ، در گروههای سنی 8،6 و 9ساله بین میانگین وزن وقد با تحصیلات وشغل والدین (بخصوص مادران ( ارتباط معنی داری وجود داشت.
یافته ها نشان داد که وضعیت سلامت جسمی وا حدهای مورد پژوهش مطلوب نبوده و با توجه به اهمیت تشخیص زودرس و درمان به موقع بیماریها انجام چنین غربالگریهائی در کودکان سنین مدرسه احساس می شد.(مجله طبیب شرق ،سال چهارم، شماره 2، تابستان 1381 ، ص61 تا 69).
مقدمه
در طی سالهای گذشته با جنبش تازه ای که بوجودآمد، سلامت به عنوان یک حق بشری و یک هدف اجتماعی در جهان شناخته شده است .( 1) برای سلامتی تعاریف متعددی وجود دارد که مقبول ترین آنها تعریف سازمان جهانی بهداشت می باشد که سلامت ی را یک رفاه کامل جسمی ، روانی واجتماعی ونه تنها فقدان بیماری ویا ناتوانی تعریف کرده است .( 2و 1) سلامتی دارای ابعاد مختلف جسم ی ، روانی، روحی، عاطفی و اجتماعی می باشد که بعد بدنی و جسمی سلامتی را از همه آسانتر می توان درک کرد . سلامت جسمی دال بر عمل کردن کامل بدن است و اینکه همه اعضای بدن به اندازه عادی و با عملکرد معمولی باشند .( 1) عوامل بسیار زیادی برسلامتی تاثیر می گذارند که مهمترین آنها وراثت ، محیط زیست ، سبک زندگی ، وضعیت اقتصادی - اجتماعی ، خدمات بهداشتی درمانی و ... می باشند .( 2) گروه سنی هفت تا پانزده سا ل بخصوص در کشورهای جهان سوم رقم بزرگی را تشکیل می دهند و به علت آسیب پذیری این توده عظیم، توجه به بهداشت وبرقراری سلامت آنها تاثیر انکارناپذیری در ارتقاء سطح بهداشت کشور خواهد داشت.( 3) بررسی مسائل بهداشت ودرمان دانش آموزان وتدوین برنامه هائی جهت این مسائل و ارتقاء سطح سلامت وبهداشت دانش آموزان از این نظر حائز اهمیت 5 سالگی قسمت مهمی از - است که اطفال پس از 6 سالهای زندگی خود را که مصادف با رشد جسمی و روانی آنهاست در مدرسه می گذرانند . تامین سلامت کودکان سنین مدرسه در واقع مکمل خدمات بهداشت مادران وکودکان است. ( 4) کودکان سنین مدرسه با مشکلات بهداشتی قابل توجهی مواجه هستند که عمده ترین آنها سوء تغذیه ، بیماریهای دهان و دندان ، مشکلات بینائی وشنوائی هستند.
( که بر سلامتی آنها تاثیر می گذارد.( 5 در بررسی های آماری میزان شیوع بیماریها در دانش آموزان پسر 22/ مقطع ابتدائی در استانهای سراسر کشور 6 درصد مبتلا به بیماریهای واگیر، 6 درصد مبتلا به0/ 9 درصد به اختلالات بینائی و 8 / بیماریهای غیر واگیر، 1 درصد مبتلا به اختلالات شنوائی بوده اند که تاخیر در تشخیص مشکلات بینائی وشنوائی می تواند بطور جدی برفرایند یادگیری تاثیر گذاشته وموفقیت درمان را به (6- مخاطره اندازد.( 8 بدین ترتیب ملاحظه می شود در سنین دبستان که مثل سالهای اولیه زندگی از مراحل حساس وپر مخاطره حیات است، به کارگیری خدمات مناسب بهداشتی بوسیله کاردانان یا کارشناسان این فن می تواند در جهات مختلف از میزان آسیب پذیری و یا بروز عوارض بعدی در کودکان پیشگیری کرده، راه را برای آموزش و پرورش مطلوب تر آنها هموار کند. بطور کلی اهمیت کودکان وسلامت آنها بعنوان دریچه ای بسوی فردای روشن ایران ، نیروی بالقوه وزیادآنان با توجه به بافت جمعیتی و جوان کشور ، جایگاه انحصاری مدرسه بعنوان پایگاهی برای داشتن کودکان و نهایتا جامعه ای سالم ، کمبود در تعداد مربیان بهداشت وتوجه به زبان گویای ارقام موجود در مورد مشکلات و بیماریهای کودکان سنین مدرسه ، اولویت بهداشت مدارس درایران و انگیزه و علاقه به موضوع از اهم دلائل انتخاب این پژو هش در جهت رفع مشکلات اولیه بهداشتی کودکان و جامعه می باشد .
روش کار
این پژوهش به صورت مقطعی است که به منظورتعیین 6 ساله - وضعیت سلامت جسمی دانش آموزان پسر 12
شهر ایذه وتعیین ارتباط بین رشد جسمی ( قد و وزن ) دانش آموزان با مشخصات دموگرافیک آنها انجام
گردیده است .
جامعه پژوهش ، کلیه دانش آموزان پسر دوره ابتدائی 77 در مدارس ابتدائی شهر - که در سال تحصیلی 78 ایذه مشغول به تحصیل بوده اند، هستند . نمونه پژوهش ، شامل 400 نفر از دانش آموزان مقاطع 6 سال بودند تحصیلی اول تا پنجم در گروههای سنی 12 که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از کل مدارس ابتدائی شهر ایذه( 15 مدرسه) انتخاب گردیدند. برای تعیین تعداد نمونه های مورد پژوهش از فرمول آماری برآورد تعداد نمونه پس از انجام یک مطالعه مقدماتی بر روی 20 نفر از دانش آموزان که مشخصات واحدهای مورد پژوهش را د اشتند و به صورت نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شده بودند استفاده گردید .
در تجزیه و تحلیل حاصل از نمونه آزمایشی مشخص گردید که میزان مشکلات از 5 تا 50 درصد متغیر بود .
بنابراین با توجه به فرمول تعداد نمونه برای صفات کیفی، d = 0/ با حدود اطمینان 95 درصد و 05 p = 0/ میزان 50 اندازه نمونه برابر 400 نفر محاسبه گردید.
محیط پژوهش، کلیه مدارس ابتدائی پسرانه شهرایذه وابسته به آموزش و پرورش شهر ستان ایذه بوده اند و دلیل انتخاب این محیط پژوهش مستقر بودن واحدهای مورد مطالعه در مدارس و سهولت دسترسی به آنها بوده است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
چکیده :
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه درآمد و جمعیت خانواده بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر شهرستان ایذه میباشد.این مطالعه روی 239 نمونه تصادفیخوشهایی انجام شد.ابزارهای مورد استفاده برای جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه وضعیت اقتصادی_ اجتماعی، آزمونهای ویژه درآمد و کسب خانواده و عملکرد تحصیلی دانش اموزان از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی ارتباط بین متغیرها استفاده شد.یافته های پژوهشی نشان داد که بین وضعیت اقتصادی و عملکرد تحصیلی وBMI ارتباط معنیداری وجود داشت.بین وضعیت اقتصادی اجتماعی با عملکرد تحصیلی ارتباط معنی داری وجود نداشت.
کلیدواژهها: آمادگیجسمانی،عملکرد تحصیلی ،پیشرفت تحصیلی
مقدمه
پیشرفتهای شگرف در فنآوری و ماشینیشدن زندگی از ویژگیهای دنیای مدرن امروزی است.پیامد ماشینیشدن زندگی،فقرحرکتی بوده که از دیدگاه تندرستی از مهمترین مشکلات بشر امروزی است.این پدیده یکی از عوامل خطرآفرین چاقی محسوب میشود.در پنجاه سال گذشته،پژوهشها نشان دادهاند که مهمترین عواملی که سبب بروز ناتوانیها و مرگهای زودرس میشوند،از بیماریهای عفونی و واگیردار به بیماریهای مزمن وتحلیلبرنده تغییر یافتهاند.در طی این سالها ازیک سو،به علت افزایش توان اقتصادی در جوامع صنعتیورفاه بیشازحد در زندگی،زیادهروی در مصرف چربیهاگوشت،شکرونمکودخانیات رایج شده واز سوی دیگر میزان فعالیت بدنی کاهش یافته است که درمجموع عوامل فوق سبب افزایش شیوع بیماریهای غیرواگیر وخطرات ناشی از آن شدهاست(وو،2000).
دارا بودن سطوح بالای شاخص تندرستی،بهداشتی و قابلیتهای جسمانی میتواند نشاندهنده سلامت وتوانمندی یک جامعه باشد.در کشورهای توسعهیافته صنعتی به نظر میرسد چاقی نتیجه انتخاب رژیمهای غذایی نامناسب ،کاهش فعالیت جسمانی وشیوه نامناسب زندگی باشد.با این حال،عوامل ژنتیکی ومحیطی نقش اصلی را در چاقی بازی میکنند و وضعیت اقتصادی اجتماعی از جمله عوامل محیطی می باشد.بررسی ها نشان دادهاند که شیوع چاقی وسایر عوامل خطرزای بیماریهای قلبی عروقی در بسیاری از جوامع تحت تاثیر عوامل اقتصادی- اجتماعی است( دیل،2002). عوامل متعددی از جمله سن،جنس،میزان تحصیلات، شغل و میزان درآمد عواملی هستند که در ایجاد اضافهوزن وچاقی مؤثرند(عبدالوهاب،1999). کودکان با وضعیت اقتصادی- اجتماعی پایین که از تغذیه مناسبی برخوردار نیستند در مقایسه با کودکان برخودار از تغذیه مناسب،به طور متوسط کوچکتر میمانند وجهش نوجوانی آنها دیرتر وبا وسعت کمتری اتفاق می افتد.نتیجه اصلی این امر،کاهش قد بزرگسالی وتوده عضلانی است.یافتههای پژوهشی نشان میدهد بین سلامتی با کاهش فقر ورشد اقتصادی دردرازمدت ارتباطی قوی وجود دارد(ساچز،1381). با توجه به این که شاخصهای بدنی تحت تاثیر عواملی مانند جنس،سن،قوم ونژاد،فرهنگ اجتماعی و وضعیت اقتصادی هستند و باتوجه به خطرات ناشی از آمادگی جسمانی پایین وناهنجاریهای ترکیب بدنی در تندرستی افراد و به طور کلی جامعه،برای برخورداری از یک جامعه سالم شناخت زمینه های خطرزا ضروری است،بر همین اساس تحقیق حاضر بر آن است تا ارتباط بین آمادگی جسمانی و ترکیب بدنی را با وضعیت اقتصادی –اجتماعی دختران دانشآموز دوره راهنمایی شهرستان ایذه مورد مطالعه قرار دهد.
بیان مساله :
این تحقیق ، محقق در صدد است که مقایسه تعیین رابطه درآمد و جمعیت خانواده بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر شهرستان ایذه میباشد. از طریق پرسش شوندگان مورد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار دهد و از روش اسناد ومدارک موجود مشخص نماید که بین دانش آموزان دختر با میزان درآمد بالاو دانش آموزان با میزان درامد پایین و یا متوسط رابطه معناداری وجود .
به منظور انجام پژوهش، دانش آموزان دختر مدرسه آنزان کشای شهرستان ایذه به صورت تصادفی طبقهای و 600 دانشآموز و 40 نمفر به صورت تصادفی شهرستان ایذه انتخاب شدند. روش مورد استفاده در این پژوهش کمی و کیفی بوده و ابزار جمعآوری دادهها، فرمهای پرسشنامه، مشاهده و آزمون پیشرفت تحصیلی بوده است. تجزیه و تحلیل دادههای کمی پژوهش، با استفاده از نرمافزار آماری SPSS صورت گرفته است. نتایج نشان داد که اگر چه رابطهٔ معناداری بین میزان درآمد و جمعیت خانواده و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مقطع ابتدایی وجود دارد،. متغیرهای فیزیکی، حتی اگر بر پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانشآموز نیز هیچ تأثیری نداشته باشد، باید به خاطر حفظ سلامت، بهداشت و امنیت روانی آنان مورد توجه قرار گیرند.و درکل تنها نفش جمعیت و تعداد فرزندان و میزان درآمد خانواده های دانش آموزان بر عملکرد تحصیلی این دسته از دانش آموزان وجود دارد.
پژوهش حاضراز ابین عوامل خانوادگی موثر در پیشرفت تحصیلی ، بررسی میزان درآمد و تعداد فرزندان بر پیشرفت تحصیلی می باشد.لذا طرح حاضر سعی براین دارد به به سوالات زیر پاسخ صحیحی بدهد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
مقدمه
باید دانست که عوامل متعددی بر نگرش کودک از خود و اعضای خانواده های خود موثر است ، از آن جمله می توان به عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر خانواده اشاره کرد که ارتباط مستقیم با سطح سواد و تحصیلات خانواده دارد. شخص باسواد امکان سلامت اقتصادی و تصمیم گیری بیشتری دارد و چنین انسانی نسبت به فکر و فرهنگ جامعه بصیرت بیشتری دارد وسواد و تحصیلات ، از دیدگاه اقتصادی ، افراد را به سوی رشد و توسعه ی درونزاد و خلاق و هماهنگ با اجتماع وکشور هدایت می کند و از دیدگاه تخصصی ، جامعه را موفق می سازد ، افراد بزرگسال به عنوان عامل اساسی تولید ، حتی با یک اصطلاح اقتصادی خاص که همان جمعیت فعال یا نیروی کار می باشد ، مشخص می شوند. با توجه به آمار موجود ، گسترش سواد ، کاهش رشد جمعیت و همچنین توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت دانش و غیره را تحصیل تسهیل نموده است .
تنها جوامعی توانسته اند مشکلات خود را در زمینه ی تغذیه ، مسکن ، پوشاک ، بهداشت و آموزش را از میان بردارند که از سطح سواد بالایی برخوردار باشند . بی سوادی ، نه تنها پدیده ای قابل تا ٔسف است ، بلکه علامتی است در کنار علاﺌم دیگر که نشان دهنده ی از خود بیگانگی می باشد و منجر به عقب ماندگی می شود. این عقب ماندگی در تعلیم و تربیت ، خود معلول شالوده های نامتناسب اقتصادی و اجتماعی است و رابطه ای مستقیم با فقر عمومی و کمبود وسایل کافی به ویژه نداشتن معلم ومدرسه است.
سواد و تحصیلات خانواده یکی از عوامل مهم پیشرفت بشر در جهان امروز است. پیشرفت تکنولوژی ، صنعت ، بهداشت و علوم مختلف مدیون این عامل مهم است .
بی سوادی در تمام ابعاد زندگی انسان می تواند تاثیر بسزایی داشته باشد مخصوصا ً در بهداشت ، رشد اقتصادی ، رشد فرهنگی ، رشد و تربیت فرزندان ، بی نظمی و ناهنجاری کودکان ، رشد و اشتغال وغیره .
مطالعات نشان داده است که هر چه آسیب های روانی بیشتر باشد ، موقعیت اجتماعی شخص را پایین تر می آورد و عواملی چون فقر ، بیکاری ، تعداد فرزندان ، اعتیاد ، طلاق که همه موجب پایین آمدن موقیت اجتماعی و فرهنگی شخص می شود و آشفتگی ها یا آسیب های روانی را به وجود می آورد . معمولا افرادی که در سطح پایین اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی زندگی می کنند ، سطح تحصیلات کمتری نسبت به افراد همسال خود دارند و میزان تحصیلات در برخی از این خانواده ها به شدت افت پیدا می کند.
در حقیقت در برخی از این خانواده ها ، سواد مقوله ی بیگانه ای است .
تاثیر عمیقی که این موقعیت اجتماعی ،فرهنگی، اقتصادی پایین بر روی افراد جامعه برجا می گذارد ، موجب بی نظمی و آشفتگی روانی می گردد ، البته این آشفتگی روانی را در طبقات مختلف جامعه می توان دید . شیوه های انحرافی ، ایجاد علاﺌم بیماری روانی ، اقدام به خود کشی ، بستری شدن ، قطع ارتباط با واقعیت ، در طبقات پایین اجتماع بیشتر دیده می شود .
مساﺌل فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی به عنوان پیش فرض این مشکل مطرح است و در واقع هدف بررسی اثرات اقتصادی – اجتماعی این مسﺌله به عنوان یک متغیر مهم بروضعیت روانی است . در این جا سواد و تحصیلات را به عنوان یک متغیر و ملاک لحاظ نموده که قابل سنجش بیشتری است .(کرمانی مقیم )
http://www.bazyab.ir))
چکیده:
در این پژوهش رابطه ی سواد والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان را مورد بررسی قرار دادیم.
این پژوهش که به صورت توصیفی واز نوع کمی بشمار می رود؛ فراوانی ، میانه ، میانگین، مد ، دامنه ، چولگی ، کشیدگی ، حداقل و حداکثر عملکرد دانش آموزان را مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در SPSS که حاوی سه جدول ( 1-4 ،2-4 ، 3-4 ) می باشد جدول اول آن پژوهش های توصیفی می باشد و جدول دوم وسوم ، ضریب همبستگی و سطح معناداری آنها مشخص شده است.
سواد پدر 839/= P می باشد و مادر815/0 p=را نشان می دهد. در این پژوهش بین سواد و عملکرد رابطه وجود ندارد .
بیان مسئله
با توجه به مسﺌله فقر فرهنگی خانواده ها و بی سواد بودن آنها ، دانش آموزان زیادی در یادگیری دچار مشکل می شوند . در خانواده هایی که سطح تحصیلات کافی ندارند فرزندان آنها از لحاظ درسی و تحصیلی افت پیدا می کنند وخانواده و اقتصاد در این امر دخیل هستند . خانواده ای که با سواد هستند با خانواده بی سواد از لحاظ پیشرفت متفاوت می باشند . بی سوادی والدین با خود مواردی همچون فقر فرهنگی – اقتصادی را به همراه دارد که باعث می شود دانش آموز نتواند اعتماد به نفس و شیوه ی برخورد درست با دیگران را بیاموزد . یادگیری را مساﺌلی ترغیب می کند که بدون آنها دانش آموز از لحاظ درسی عقب مانده می شود . با پیشرفت تحصیلی دانش آموز ، خانواده نیز باید همپای او اطلاعات عمومی خود را افزایش دهد تا دانش آموز به یک نتیجه ی مطلوب برسد .
آیا بین سواد والدین و عملکرد تحصیلی رابطه وجود دارد؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
بررسی رابطه بین نگرشهای صمیمانه وسلامت روانی درمعلولین جسمی زن شهر اصفهان
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین نگرشهای صمیمانه و سلامت روانی در معلولین جسمی بود. نمونه مورد پژوهش شامل 100 نفر از اعضای زن مجرد جامعه معلولین شهر اصفهان بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اندازه گیری نگرشهای صمیمانه و پرسشنامه سلامت عمومی بود. نتایج حاصل از همبستگی پیرسون نشان داد که بین نگرشهای صمیمانه و سلامت روانی معلولین جسمی زن رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد ( 031/0 P= ). این نتایج همچنین حاکی از وجود رابطه منفی معنی دار بین نگرشهای صمیمانه و ناسازگاری اجتماعی ( 047/0P= ) و نگرشهای صمیمانه و افسردگی ( 05/0 P= ) در معلولین جسمی زن بود. امّا رابطه نگرشهای صمیمانه و اضطراب آزمودنیها معنی دار نبود.
کلید واژه ها: نگرشهای صمیمانه ، سلامت روانی ، معلولین جسمی زن.
مقدمه
برخورداری از سلامت روانی نیازی حیاتی است ، زیرا جریان یافتن زندگی ، انجام وظایف ، به فعل در آمدن استعدادهای بالقوه ، کامیاب شدن از خوشیهای زندگی ، داشتن کارائی و مفید واقع شدن به حال خود و دیگران همگی مستلزم برخورداری از سلامت روان است ، حتی لازمه داشتن سلامت جسمی بهره مندی از سلامت روان است ، زیرا مشخص شده که آشفتگیهای روانی سلامت جسم را مختل می کند.
گاهی اوقات شرایط افراد با تمایلات و خواسته های درونی آنها همخوانی نداشته و در نتیجه سلامت روانی آنها به مخاطره می افتد. از جمله این افراد معلولین جسمی هستند که به علت داشتن شرایط خاص با مشکلات متعددی روبرو هستند که هر کدام از آنها به تنهایی می تواند آشفتگیهای فراوانی بوجود آورده ، شخص را به زانو در آورد. تأثیری که تغییرات فیزیکی بر وضعیت روحی – روانی و روابط خانوادگی و اجتماعی بر جای می گذارد غیر قابل انکار است. ناتوانی جسمی سازگاری روانی – اجتماعی و سلامت روانی شخص را تحت تأثیر قرار می دهد ( نوری ، 1374 ). در کل انسانها ممکن است واکنشهای روانی – اجتماعی متعددی نسبت به ناتوانی نشان دهند؛ مهمترین این واکنشها عبارتند از: شوک، اضطراب، انکار، افسردگی، خشم درونی شده ، خصومت آشکار (لیونه و انتوناک ، 1990، به نقل از نوری، 1374) از آنجا که معلولیت جسمی منشأ فشارهای روانی زیادی است ، انتظار می رود که میزان افسردگی و خودکشی در نوجوانان و جوانان معلول بیش از همسالان غیر معلول آنها باشد ( هالاهان و کافمن ،1994، ترجمه جوادیان،1381، ص563).
.از طرف دیگر به نظر می رسد که بین تمایل به برقراری روابط صمیمی و سلامت روانی رابطه مثبتی وجود داشته باشد.اریسکون صمیمیت را احساس وفاداری و خود را بی پرده ابراز نمودن ، بدون توسل به وسایل محافظت از خود وبدون ترس از باختن احساس هویت خود، تعریف می کند وشیوه سازگارانه کنار آمدن با بحران اوانم بزرگسالی (یعنی35-18 سالگی ) را صمیمیت وشیوه ناسازگارانه کنار آمدن با این بحران را انزوا می داند.به اعتقاد وی اگر شخص نتواند بحران این مرحله از رشد را به گونه ای مناسب یعنی برقراری روابط صمیمانه با دیگران حل کند، شخصیت وی نمیتواند به رشد عادی خود ادامه داده ونیرومندی لازم را برای روبرو شدن با بحران مرحله بعدی کسب کند(شولتز وشولتز،1998، ترجمه سید محمدی ،1381،صص 249-243).برطبق نظریه آلپورت یکی از هفت ویژگی شخصیت سالم داشتن ارتباط صمیمانه با دیگران است.به نظر آلپورت فردی که از نظر روانی سالم است، می تواند به پدر ومادر،همسر یا دوستان نزدیکش صمیمیت نشان دهد(شولتز ،1977، ترجمه خوشدل، 1378، صص 28 -27).سومین طبقه سلسله مراتب نیازهای مازلو نیازهای تعلق پذیری وعشق است. به اعتقاد مازلو ناکامی در برآورده ساختن نیاز به عشق ، علت اصلی ناسازگاری هیجانی است واین نیاز را دریک رابطه صمیمی بافردی دیگر می توان ارضا کرد (شولتز وشولتز،1998، ترجمه سید محمدی ،1381،ص 345) . فرام معتقد است که آدمی می تواند زندگی آشفته خود را با توانایی دوست داشتن ومهر ورزیدن سر وسامان بخشد، درحالیکه بدون عشق نمی تواند زندگی رضایت بخشی داشته باشد ؛ به اعتقاد وی نیاز به مهر ورزیدن ومورد مهر بودن ، دوطرفه است(سیاسی،1377، صص 123-122).
به اعتقاد سالیوان تربیت وفرهنگی که آدمی ضمن معاشرت با همنوعان می آموزد، اورا به تواناییها وفعالیتهایی تجهیز می کند که بوسیله آنها موفق می شود تنیدگیها را ازبین ببرد یا کاهش دهد ونیازهای خود رابرآورده سازد(سیاسی،1377، ص 165).باس وپلامین معتقدند که خلق مردم آمیزی که عمدتا ارثی است، یک صفت انطباقی است. زیرا که برای برآورده ساختن بسیاری از نیازهایمان وبه دست آوردن تقویت مثبت باید با دیگران تعامل کنیم(شولتز وشولتز،1998، ترجمه سید محمدی ،1381،ص329). بایومیستر ولیری (1995) چنین مطرح کرده اند که ما انسانها یک نیاز اساسی به تعلق داریم که یک انگیزش اساسی را شکل می دهد و افکار، هیجانات و رفتار بین فردی ما را هدایت می کند. این نیاز به تعلق شامل یک خواسته نافذ برای شکل دادن و نگهداری یک کیفیت حداقل ارتباطات بین فردی با دوام ، مثبت ومعنی دار می باشد. در حالیکه در شدت نیازهای تعلق پذیری و چگونگی بر آورده شدن آنها تفاوت وجود دارد ارضای این نیازها لزوماً شامل تعاملات فراوان مثبت با دیگر افراد در یک زمینۀ مداوم که در آن ارتباط با دیگران با نگرانی برای رفاه دیگری همراه است ، می باشد. متعاقباََ افرادی که مشکلات مداومی در ایجاد و تداوم روابط رضایت بخش با دیگران تجربه می کنند و بنابر این در ارضای نیاز به تعلق خود مشکل دارند بیشتر احتمال دارد که احساس محرومیت و مبتلا شدن به اختلالاتی از قبیل تنهایی ، افسردگی، اضطراب و عصبانیت کنند( بایومیسترولیری، 1995؛ کاسیوپو وهمکاران،2000؛ چیپاور ،2001و هگرتی وهمکاران ؛1996). میجوسکویک (1988) نیز برای نیروی انگیزشی ارتباطات اجتماعی ارزش زیادی قائل است و ادعا می کندکه ترس از تنهایی و تمایل به اجتناب از آن، اصل انگیزشی اساسی و نهایی در انسان است. روکاچ (1989) نیز جهان شمول بودن نیاز تعلق پذیری انسان را برجسته نموده وادعا کرده که علیرغم این که ساکنین کره خاکی از لحاظ سن، جنس ، فرهنگ ، زبان و باورهای مذهبی بسیار متفاوت هستند اما شباهتهای اساسی نیز با یکدیگر دارند. یکی از این شباهتها گرایش به عشق ، پذیرش و درک شدن است . بایومیستر ولیری(1995) بر اساس این تئوری ها و بر مبنای شواهد تجربی نشان داده اند که نیاز به تعلق پذیری انسان در همه فرهنگها ودر تمام طول عمر وجود دارد و انسانها اساساً به وسیله نیاز به تعلق پذیری بر انگیخته می شوند و در نتیجه فعالیت شناختی ، واکنشهای هیجانی و رفتار بین فردی آنها به طور اجتناب ناپذیری با ارضای این نیاز ارتباط دارد(به نقل ا ز هینریچ و گالن ، 2006). به نظر می