لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
ادبیات مشروطه
ادبیات مشروطه، به ادبیات دورهای گفته میشود که در آن شاعران، نویسندگان و اصحاب هنر، ادبیات را وسیلهای برای بیان اهداف سیاسی و اجتماعی خود، از جمله تنریر افکار مردم، آزادی و استقرار مشروطیت، قرار داده بودند؛ که از نظر زمانی بین سالهای 1240 تا 1299 هـ.ش. را دربرمیگیرد.
ایرانیان دوره مشروطه، در اثر آشنایی با اروپا و کشورهای دیگر به عقب ماندگی های خود در زمینه ساختار های اقتصادی و سیاسی پی برده و مشکل اساسی را در نبود قانون و وجود حکومت استبدادی دریافتند، لذا برای حاکم شدن بر سرنوشت خود – دمکراسی – و ایجاد قانون و آزادی خواستار مشروطه شدند و این خواستها را در بستر شعر، طنز، داستان، نمایشنامه و ...گسترش دادند.
متفکران مشروطه دریافتند که برای بیدار کردن مردم و آگاه کردن آنان نسبت به پیشرفت جامعه، باید با کهنهها جنگید و هر چه بیشتر راه را برای «نو» گشود. بنابراین، ادبیات مشروطه در جریان جدال با ادبیات کهنه، شکل و جان میگیرد و به همین دلیل از همه جهت- چه از نظر شکل و چه از نظر محتوا- نو و سنت شکن است. میرزا فتحعلی آخوندزاده، یکی از قدیمیترین متفکران مشروطه میگوید:« به هر چه دست میزنی ایجاب میکند که از آن انتقاد شود. بنابراین دو جنبۀ اساسی ادبیات مشروطه، نقد ادبیات گذشته و طرح ادبیات نو است. این نقد و طرح، در عرصۀ زبان، اسلوب، شیوه بیان و محتوا مطرح میشود.
در عرصه محتوا، شاعر و نویسنده با دیدگاهی انتقادی به مضامین و موضوعات ادبی گذشته مینگرد و در پی موضوعات جدید است. موضوعاتی نظیر «وطن»، «آزادی» و «قانون». «فرهنگ نو و تعلیم و تربیت جدید»، «ستایش علوم جدید»، «زن و مسئله برابری او با مرد»، «انتقاد از اخلاقیات سنتی» و «مبارزه با خرافات مذهبی (و گاهی خود مذهب)» از موضوعات برجستۀ دیگر ادب مشروطه است؛ به طوری که انتقاد از سنتها، گاه حالت افراطی داشته و به گونهای تعمدی یا سهلانگارانه مابین سنتهای قدسی و تعالیم دینی از یکسو، و رسوم متحّجر و غلط، و ساختار فرتوت استبداد کلاسیک ایران از سوی دیگر، تفاوتی نگذارد و تحت لوای مبارزه با مظاهر فساد و انحطاط قاجاری، به سنت ستیزی، دین گریزی و ...روی آورد.
در عرصه زبان، ورود مضامین و موضوعاتی از این دست به قلمرو ادبیات پارسی به جست وجوی زبانی انجامید که در خور رویارویی با این گونه مفاهیم و اندیشهها باشد. هدف متفکران مشروطه وارد کردن مردم – توده مردم- به اجتماع و سیاست بود، بنابراین باید با زبان آنها، با ایشان سخن گفته میشد. بدین سان نثر و شعر فارسی برای برآوردن یک نیاز اجتماعی عمیق به زبان کوی و برزن نزدیک میشود. واژگان بازاری و عوام در شعر و نثر جاری میشود.
در اسلوب و شیوۀ نگارش نیز تحول رخ داد. تمام نویسندگان و متفکران مشروطه، در تمام زمینههای ادبی به نوعی رئالیسم برهنه معتقد بودند. آنان چه در شعر و چه در نثر، معتقد به افادۀ رئالیستی مطالب بودند و هر نوع شیوۀ غیر رئالیستی در آثار آنان مطرود بود.
شعر دورۀ مشروطه ویژگیهایی متفاوت با شعر سنتی دارد. در حوزۀ محتوا و اهداف، شعر، دربار را ترک میگوید و به کوی و برزن میآید و سرشار از خون و فریاد، گرمی زندگی و آرمان است.
تمام موضوعاتی که در بالا به آنها اشاره شد، در قالب شعر مطرح و ارائه گردید. زبان شعر نیز بسیار ساده و عامیانه شد، واژههای غربی نیز به درون آنها راه یافت. در حوزۀ صور خیال، شعر مشروطه آنقدر پر شور و ترفند بود که جایی برای صور خیال باقی نگذاشت. شاعران این دوره به نوآوری در حیطۀ صور خیال اهمیتی نمیدهند. و در عرصه شکل و قالب شعر، شکل شعر، همان قالبهای سنتی فارسی است با تفاوتهایی از جمله اینکه: در این دوره قالب مستزاد بسیار رواج پیدا میکند، قصیده از مقبولیت عام برخوردار نیست، غزل هم در این دوره کمتر سروده میشود؛ در مقابل «تصنیف» یکباره شکوفا شده، رواج بسیار مییابد.
از شاعران این دوره میتوان به ملک الشعرای بهار، ایرج میرزا، میرزاده عشقی، فرخی یزدی، اشرف الدین گیلانی، (نسیم شمال) و ...اشاره کرد.
دربارۀ نثر دورۀ مشروطه باید گفت، روزنامهنویسی، نثر فارسی را از اوج تصنع بیارزش و متکلفانه، به زندگی روزانه و زبان مردم کوچه و بازار فرود آورد. نویسندگان ضمن انتقاد تند و صریح از متکلف نویسان گذشته، نویسندگان را ملزم به استفاده از نثری ساده و روان کردند و همین کوششها بود که طلیعۀ نخستین داستان نویسی به شمار میرود. آثار کسانی چون دهخدا –چرند و پرند- ؛ زین العابدین مراغهای در حاجی بابا اصفهانی و...نثر را به سوی سادگی و روانی پیش راند. در این دوره، نوشتن مقالههای سیاسی و اجتماعی و انتقادی در روزنامهها بسیار متداول شد و نثری پدید آمد به عنوان نثر مقالهنویسی، که بهترین نمونۀ آن را میتوان در نثر محمد علی فروغی یافت.
مرورى کوتاه بر ادبیات مشروطیت
اگرچه ریشه انقلاب مشروطه را باید از هنگام شکست عباس میرزا نایب السلطنه از روس ها و انعقاد قراردادهاى ننگین گلستان و ترکمانچاى جست وجو کرد ولى پایه اصلى انقلاب، همانا در واقعه رژى و تحریم تنباکو و فتواى تاریخى آیت الله میرزاى شیرازى نهاده شد و با کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزارضا کرمانى که از تربیت یافتگان مکتب سیدجمال الدین اسدآبادى بود، پیروزى آن تسریع شد.
اگرچه ریشه انقلاب مشروطه را باید از هنگام شکست عباس میرزا نایب السلطنه از روس ها و انعقاد قراردادهاى ننگین گلستان و ترکمانچاى جست وجو کرد ولى پایه اصلى انقلاب، همانا در واقعه رژى و تحریم تنباکو و فتواى تاریخى آیت الله میرزاى شیرازى نهاده شد و با کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزارضا کرمانى که از تربیت یافتگان مکتب سیدجمال الدین اسدآبادى بود، پیروزى آن تسریع شد. عوامل مهمى که در ایجاد این نهضت نقش داشتند علاوه بر بى کفایتى شاهان نالایق قاجار، عبارتند از: نقش بیدارکنندگى روحانیت مبارز شیعه به ویژه چهره هایى چون سیدجمال الدین اسدآبادى، سیدجمال الدین واعظ اصفهانى، آیت الله طباطبایى و آیت الله بهبهانى، وجود نویسندگان روشنفکرى مانند طالبوف، زین العابدین مراغه اى، آقاخان کرمانى، میرزا ملکم خان و میرزا على اکبر دهخدا، تاسیس مدرسه دارالفنون توسط امیرکبیر، انتشار روزنامه هایى در داخل و خارج از ایران مانند روزنامه قانون (لندن)، عروه الوثقى (پاریس)، حبل المتین (کلکته)، اختر (استانبول)، ثریا (قاهره)، صوراسرافیل (تهران) و نسیم شمال (رشت) که البته دو روزنامه اخیر در دوران استبداد صغیر درخشیدند. به هر صورت مجموعه این عوامل به صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ ه ش منجر شدند، به طورى که مظفرالدین شاه در همان سال مجلس یکم را در کاخ گلستان گشود و ده روز پس از امضاى قانون اساسى (۵۱ اصل)، درگذشت. محمدعلى شاه در بامداد روز سه شنبه سال ۱۲۸۷ مجلس را به توپ بست. گروهى از آزادیخواهان منجمله میرزا جهانگیر شیرازى مدیر روزنامه صوراسرافیل و ملک المتکلمین واعظ معروف را در باغ شاه به دار کشید و بدین ترتیب دوران استبداد صغیر آغاز شد. ولى آزادیخواهان از توپ و تشر شاه خودکامه نهراسیدند، مردم تبریز به رهبرى ستارخان و باقرخان، مردم اصفهان به رهبرى سردار اسعد و مردم رشت به فرماندهى ولى خان تنکابنى قیام کردند و در سال ۱۲۸۸ تهران را فتح کرده، شاه خیره سر را به سفارت روس در «زرگنده» راندند. از آن پس دولت هاى ضعیفى در ایران تشکیل شد که هیچ کدام نتوانستند و یا نخواستند گامى به نفع ملت بردارند.انگلیسى ها چون که از دولت هاى ضعیفى که در تهران روى کار مى آمدند راضى نبودند، در سوم اسفندماه ۱۲۹۹ ه. ش با کودتاى (سیدضیاء- رضاخان) انتقام خود را از آزادیخواهان ایران گرفتند رضاخان پس از آنکه جمهورى پیشنهادى پوشالى اش به نتیجه نرسید در آذرماه ۱۳۰۴ه ش سلسله قاجار را منقرض و حکومت دیکتاتورى پهلوى را تاسیس کرد. نویسندگان، شاعران و روشنفکران مسئول مشروطه خواه که مى خواستند افکار خود را به کمک بخش عظیمى از مردم علیه استبداد حاکم به کار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
ادبیات فارسی ایران در پیش از اسلام
بیشتر ما میپنداریم که ادب و فرهنگ پیش از اسلام ایران با یورش عربها نابود شد و فرهنگی نوخواسته و جدا از گذشته در دامان فرهنگ اسلامی پرورش یافت. اما چگونه میتوان باور کرد ادب و فرهنگ مردمی که پیشینهی تاریخی چندهزار ساله دارند، در زمانی کوتاه آن چنان نابود یا دگرگون شود که اثری از آن نماند و در نتیجه "آن مردم در نادانی و بیخبری فرو روند تا پس از گذشت زمانی دراز بار دیگر در اثر عواملی دیگر از نو قدم به عالم دانش و ادب نهند، آن هم از گونهای دیگر." برعکس، نگاهی گذار به تاریخ سدههای نخست ورود اسلام به ایران نشان میدهد که ایرانیان در همان دوران که آن را دوران "فترت و انقطاع" خواندهاند، فرهنگ پربار خود را داشتند و همان فرهنگ بود که پایههای اصلی تمدن اسلامی را پیریزی کرد. این اندیشهی بنیادی پایهی پژوهشهای گسترده و نوآورانهی دکتر محمد محمدی ملایری شد که گوشهای از آن در کتاب "فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عرب" بازتاب یافته است.
محمدی ملایری در کندوکاو فرهنگ پیش از اسلام ایران به سراغ فرهنگ عربی سدههای نخستین اسلامی رفته و فرهنگ ایرانی را از لابهلای آثاری که به زبان عربی به دست تازیان یا ایرانیان نگاشته شده، بیرون کشیده است. این کتاب و آثار دیگری که ایشان در همین راستا پدیدآوردهاند، راهی نو را برای پژوهشگران و دوستداران فرهنگ ایران و اسلام گشود که پیش از آن کمتر به آن توجه شده بود. محمدی ملایری معتقد است که پژوهش دربارهی فرهنگ ایرانی در آثار ادبیات عرب و فرهنگ اسلامی "نه تنها برای فرهنگ ایران بلکه برای شناخت بسیاری از مسائل ناشناختهی ادبیات عربی و تمدن اسلامی هم راهی پرخیز و برکت و بلکه در برخی موارد یگانه و مشکل گشاسست." از این رو هنگامی که ایشان در تحلیل برخی مسائل تاریخی ادب و فرهنگ عربی همین روش را به کار گرفتند، با استقبال استادان صاحبنظر عرب روبهرو شدند و برخی از آنان "شناختن سرچشمههای ایرانی ادبیات عرب" را گشایش تازهای در ادبیات تطبیقی دو زبان توصیف کردند.
کتابی که در این جا معرفی میشود نخستینبار در سال 1323 به چاپ رسید و دانشگاه تهران در سال 1354 بار دیگر آن را چاپ کرد. سپس در سال 1374 انتشارات توس با تجدیدنظر و حروفچینی و صفحهآرایی جدید آن را به چاپ سوم رساند. همین ناشر چاپ دیگری از این اثر را در سال 1385 به بازار فرستاد. اثر دیگری از محمدی ملایری با نام تاریخ و فرهنگ ایران(دورهی شش جلدی)، که پژوهشی گسترده درتاریخ ساسانیان با بهرهگیری از منابع عربی و اسلامی است، نیز به کوشش انتشارات توس چند بار منتشر شده است. این استقبال ایران دوستان از آثار دکتر محمد محمدی ملایری را میتوان به حساب نوآورانه بودن پژوهشهای آن استاد فرزانه گذاشت و چنین برداشت کرد که ایشان در پاکسازی اندیشهی نادرستی که پیوستگی فرهنگ ایرانی و گسترش آن را در فرهنگ اسلامی نادیده میگیرد، گام بزرگی برداشته است.
ادبیات فارسی یا پارسی به ادبیاتی گفته میشود که به زبان فارسی نوشته شده باشد. ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برخی کتابهای قدیمی در موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادبیات فارسی قرار گرفتهاند.
آوازه برخی شاعران و نویسندگان ایرانی از مرزهای ایران فراتر رفتهاست. شاعران و نویسندگانی نظیر فردوسی، سعدی، حافظ شیرازی، مولوی، عمر خیام و نظامی شهرتی جهانی دارند. در میان چهرههای شناخته شده ادبیات معاصر فارسی در جهان میتوان به صادق هدایت در داستان و احمد شاملو در شعر اشاره کرد.
ادبیات ایران پیش از اسلام
در زمان بغتسما (۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق.) شاعری به نام حنظله بادغیسی (ف.۲۲۰) ظهور کرد. در عهد بغتسما محمد بن وصیف و فیروز مشرقی و ابوسلیک گرگانی به سرودن شعر پرداختند.
سامانی
در دوره سامانی شعر و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، عماره مروزی. در نثر رساله در احکام فقه حنفی تصنیف ابوالقاسم بن محمد سمرقندی، شاهنامه ابو منصوری، کتاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو تالیف ابو الموید بلخی، ترجمه تاریخ طبری توسط ابو علی بلعمی، ترجمه تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان، حدود العالم (در جغرافیا)، رساله استخراج تالیف محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد.
آل بویه
در دوره آل بویه منطقی رازی و غضایری در شعر نامبردارند و در نثر دانشنامه رازی علائی و رگشناسی به قلم ابن سینا پرداخته شد و ابوعبید جوزانی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر درآورد و قصه حی بن یقظان به فارسی ترجمه و شرح شد.
غزنویان
در دوره غزنوی فردوسی، عنصری بلخی، عسجدی، فرخی سیستانی و منوچهری شعر پارسی سبک خراسانی را به کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسنده مکتوبات درباری سبکی بدیع در نثر پدید آورد.
سلجوقیان و خوارزمشاهیان
در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیان شاعران بزرگ چون اسدی، ناصرخسرو، قطران تبریزی، مسعود سعد سلمان، عمر خیام، امیرمعزی، انوری، خاقانی، نظامی، ازرقی، ادیب صابر، رشید وطواط، ظهیر فاریابی، جمالالدین اصفهانی، مجیر بیلقانی، ابوالفرج رونی، سیدحسن غزنوی، عبدالواسع جبلی، سنایی، عطار، مختاری غزنوی، عمعق بخاری و جز آنان ظهور کردند.
در نثر نمایندگانی مانند نظامالملک نویسنده سیاستنامه، امیر کیکاووس مولف قابوسنامه، محمدبن منور نویسنده اسرارالتوحید، عطار نویسنده تذکرةالاولیاء، گردیزی مولف زینالاخبار، ابوالفضل بیهقی نویسنده تاریخ بیهقی، راوندی نویسنده راحةالصدور، غزالی مولف کیمیای سعادت، نصراللهبن عبدالحمید مترجم کلیله و دمنه، نظامی عروضی مولف چهار مقاله، رشید وطواط نویسنده حدائقالسحر، حمیدالدین نویسنده مقامات حمیدی، زینالدین اسماعیل مولف ذخیره خوارزمشاهی (در طب) ظهور کردند.
حمله مغول
شعر فارسی در دوره مغول بر روی هم متمایل به سادگی و روانی بود و اگر چه بعضی شاعران به پیروی از قدما یا به سبب تمایل به آرایههای ادبی و تکلَفهای شاعرانه به شعر مصنوع روی آوردند؛ این امر عمومیت نداشت و حتی همان شاعران مقلّد و گاه متصنَع، در مقابل اشعار دشواری که به منظور اظهار مهارت و استادیشان میسرودند، اشعار سادهٔ بسیار داشتند که قصّهٔ دل و ندای ذوقشان بود. بیشتر مثنویها و همهٔ غرلها و غالب قصیدهها به زبان سادهٔ روان و گاه نزدیک به زبان محاوره ساخته میشد. یکی از سببهای سستی برخی از بیتها و یا به کار بردن ترکیبهای نازل در پارهای از شعرهای این دوره، همین نزدیکی به زبان محاورهاست. اما این که بیشتر شاعران، به خصوص غزلسرایان، در پایان این دوره به زبان سادهٔ تخاطب متمایل شده بودند؛ به این علّت بود که رابطهٔ گروهی از آنان با آثار استادان بزرگ پیشین نقصان یافته و نیز دستهای از آن شاعران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
به نام خدا
ادبیات معنی های مختلفی دارد. "ادبیات در معنی عام غالباً به هر نوع نوشته ای گفته می شود, مثل بخش نامه ها, اعلان ها, رساله ها و اعلامیه ها, آثار تاریخی و علمی و فلسفی و ادبی, ادبیات به معنای خاص به هر اثر عالی و ممتازی اطلاق می شود که در آن عامل تخیل دخیل باشد و در ضمن با دنیای واقعی نیز ارتباط معنی داری داشته باشد."(1) ادبیـات را از دیـدگـاه های متفاوت تقسیم بندی کرده اند. ادبیات سنتی ایران را به تبعیت از سنت عرب ها به نظم و نثر تقسیم کرده اند و این تقسیم بندی از دیدگاه ظاهر است. تقسیم بندی ظاهر با وجود داشتن محاسنی از قبیل پیدا کردن اشعار و ابیات و ... عیوبی نیز دارد. مهم ترین این عیب ها ناتوانی محقق در جستجوی تحول فکری نویسنده و شاعر است. در تقسیم بندی جدید که بر اساس معنی و مفهوم صورت می گیرد ادبیات به چهار نوع حماسی, غنایی, نمایشی و تعلیمی تقسیم شده است.
ادبیات از لحاظ قالب های نوشتاری به انواع داستان, نمایش نامه, گزارش, خاطره نویسی, قطعه ی ادبی, سفرنامه, سناریو نویسی (در حوزه نثر) قابل تفکیک است.
داستان نویسی در دنیای امروز به همراه شعر از رایج ترین قالب های ادبی هستند. در کتاب های دبیرستانی تا چند سال پیش از پرداختن به ادبیات داستانی کوتاهی می شد و متأسفانه هنوز هم در دانشگاه در رشته ادبیات فارسی واحدهای مستقلی به ادبیات داستانی اختصاص نیافته است. از سال 1376 هیئت مـﺆلفان جدید که خـودشان از دست اندرکاران ادبیات معاصر هستند آبی زیر پوست کتاب های درسی ادبیات به جریان انداختند و بخش های مستقلی برای ادبیات داستانی و جهان اختصاص دادند.
ادبیات داستانی که در کتاب های درسی درج شده است به چهار گروه می تواند دسته بندی شود:
الف- داستان های بلند سنتی مثل سمک عیار
ب- داستان های کوتاه سنتی مثل داستان های گلستان، بهارستان، کلیله و دمنه، اسـرارالتـوحیـد، سنـدبادنامه، مرزبان نامه، تاریخ بیهقی، تذکره الاولیاء ، فیه مافیه و...
پ- داستان های بلند امروزی(رمان) مثل سیاحت نامه ابراهیم بیگ، مدیر مدرسه، سوشون، بینوایان، کلبه ی عموتم.
ت- داستان های کوتاه امروزی( نوول) مثل هدیه ی ناتمام، کباب غاز، گیله مرد، هدیه سال نو، خسرو، گل دسته ها و فلک, گاو, سه پرسش, ققنوس, قاصدک, قصه عینک, آخرین درس, کلاغ, دیوار و ...
در این مقـاله بخش آخـر یعنـی داستان های کوتاه امروزی(نوول) مندرج در کتاب های درسی را بررسی می کنیم.
قبل از آنکه وارد بحث و بررسی شویم. تعریف بسیار کوتاه از داستان کوتاه به دست می دهیم و برخی ویژگی های آن را متذکر می شویم.
1- وحدت تأثیر : بدین معنی که داستان تأثیر واحدی را بر خواننده القا کند.
2- محدودیت شخصیت ها : در داستان کوتاه نمی توان شخصیت های زیادی وارد داستان کرد زیرا در داستان کوتاه جایی برای پرورش و توصیف آنها وجود ندارد.
3- داشتن طرح مشخص : یعنی اینکه داستان, آغاز, وسط و پایان مشخصی داشته باشد. ادگار آلن پو معتقد بود "طرح شرط اصلی در داستان کوتاه است."(2)
به طور کلی می توان داستان کوتاه را چنین تعریف کرد :
"داستان کوتاه اثری است کوتاه که در آن نویسنده به یاری یک طرح منظم, شخصیتی اصلی را در یک واقعه ی اصلی نشان می دهد و این اثر بر روی هم تأثیر واحدی را القا می کند."(3) داستان هدیه ی ناتمام اثر رابرت زاکس در کتاب ادبیات سال اول دبیرستان نقل شده است. انتخاب این داستان برای این گروه سنی بسیار مناسب است زیرا با روحیه ی جوانان شانزده ساله یا کمی پایین تر همخوانی خوبی دارد. خود قهرمان اصلی داستان هم به نام "نیک" 14 ساله است.
هدیه ناتمام :
شخصیت های داستان عبارتند از راوی داستان که ده ساله است. برادر بزرگ او که چهارده سال دارد. پدر آنها یک کارگر فقیر است و مادرشان یک زن خانه دار و زحمتکش و صبوری است. راوی داستان خواهان بهبود زندگی است اما برادر بزرگ خواهان تسکین این زندگی طاقت فرسا است.
لحن داستان با صمیمیت ماجرای قصه را پیش می برد. زاویه ی دید اول شخص است که از زبان یکی از شخصیت ای داستان بازگو می گردد.
طرح داستـان بدین صورت است که خـانواده ای با مشقت و سختی بـه سر می برند اما در وسط نسبتاً فرجی در زندگی آنها به وجود می آید به طوری که بچه ها بتوانند برای مادرشان هدیه کوچکی به عنوان روز مادر تهیه کنند.
روای داستان یک شانه ی زیبا می خرد اما نیک پسر بزرگتر برای اینکه رنج مادر را تخفیف دهد یک سطل زمین شویی می خرد "نیک" هدیه خود را قبل از راوی ارائه می کند و مادر را افسرده و متأثر می سازد و خودش هم اندوهگین می گردد. امـا پدر مطابق معمول در داستان کوتاه پیچی به داستان می دهد بدین معنی که توضیح می دهد این سطل کار ما را آسان می کند به اضافه ی اینکه "نیک" از این به بعد کار زمین شویی را خودش عهده دار خواهد شد. مادر از این توضیح بسیار شرمنده می شود و می گوید :"آه : من چه قدر نادانم. نیک را بوسید و از او تشکر کرد"(4) راوی داستان تحت تأثیر جو قرار می گیرد و از ارائه هدیه زیبای خود چشم پوشی می کند زیرا احساس می کند اگر هدیه زیبایش را نشان دهد باز سطل زمین شویی را به همان سطل زمین شویی تبدیل می کند و دوباره آن را از چشم می اندازد. با لحنی آمیخته به اندوه می گوید : "نصف سطل زمین شویی هدیه من است" در نتیجه درون مایه ی داستان را که ایثار و فداکاری است در پایان به حد اعلای خود می رساند به طوری که "نیک با چشم هایی که از محبت سرشار بود, به من نگاه کرد."
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مروری بر ادبیات
برای دانش آموزان سطح ابتدایی, هدف از آموزش خواندن آشنا کردن با طرحهای عملی گرامر و بخشهای لغوی در متن و تقویت این دانش اساسی است.
خواندن واقعی یک فعالیت فردی است که در خارج از کلاس به جز خواندن موقتی کلاس روی می دهد بعضی از دانشمندان معتقدند که خواندن فعالیتی چند قسمتی است.
این امر فعالیت را چند قسمتی می سازد یعنی, خواندن گروهی از کلمات که واحدهای معنا داری را تشکیل می دهند مهارتی فرعی است که برای سریع خواندن در آینده اساسی است.
همچنین گفته شده است که خواند نوعی فعالیت حل مسأله است که در آن توضیح اصول کلی به خواندن دانش آموز کمک می کند.
بر طبق نظر فرایر, خواندن ایجاد دامنه قابل توجهی از پاسخهای همیشگی(مادی) به مجموعه خاصی از الگوی اشکال گرافیکی است. چستین (chostain) ابراز می دارد که خواندن یک فرآیند شناختی فعال (موثر) است.
فرآیند خواندن به طور ضمنی به یک سیستم شناختی فعال اشاره می کند که بر روی مواد جانبی برای رسیدن به درک پیام عمل می کند. وظیفه خواننده فعال کردن دانش پیش زمینه و زبانی برای خلق مجدد پیغام مورد نظر نویسنده است(1988,222 Chastar)
چند شیوه برای یادگیری خواندن وجود دارد:
شنیداری زبانی: مدل یادگیری رفتار شناس که در آن نقش تجویز شده برای خواندن تقویت عادتهاست.
گرامر – ترجمه: ارائه خواندن(قرائت) هایی که شامل لغت و مثالهایی از گرامری است که باید آموخته شود.
برنارد(1984) سناریوی عملی خواندن کلاسی را به شکل زیر توصیف می کند.
مقدمه(آشناسازی): بلند خواندن توسط دانش آموز(تصحیح اشتباهات توسط معلم که نوعی تداخل با درک محسوب می شود.
دانش آموزان متن را می خوانند.
دانش اموزان پاسخ سوالات داده شده در متن را می نویسند.
زبان شناسان کاربردی که خواندن را مهارت محسوب می کنند این برداشتها را ارائه می دهند.
مهارت های انفعالی: چون خواننده پیغامی مشابه با مفهوم مورد نظر گوینده تولید نمی کند.
مهارت های پذیرنده ای:خواننده پیغامی را از یک نویسنده دریافت می کند.
مهارت های رمزگشایی:زبان یک رمز است که باید برای رسیدن به معنای پیغام کشف گردد.
4)خلق مجدد(باز تولید): خواننده مفهوم مورد نظر نویسنده را دوباره خلق می کند.
5)مهارتهای پویا(فعال):مطابق نظریه گودکن, خواندن یک بازی حدسی روان بازشناختی است.
خواندن یک بازی حدسی روان زبان شناختی است... خوانندگان معنای عناصر نا آشنای متن را از طریق این رابطه با کل پیغام استنباط می کنند.
در رابطه با مهارتهای دیگر, چستین(Chastain) ادعا می کند که خواندن برای معنا, فرآیند ارتباطی و ذهنی مشابه با مهارتهای دیگر است. خواندن جریان ارتباطی را در هر یک از دیگر مهارتهای زبانی تسهیل می کند.
رابطه علامتی منطقی یک راهکار مقدماتی است. این رابطه به مرحله اولیه یادگیری برای خواندن از طریق بلند خوانی و تمرین دیکته, آزمایشگاه, نوار, ضبط صوت و غیره محدود است. گوش دادن به بلند خواند فردی دیگر فعالیت خیلی محرکی نیست. دانش آموزان به سرعت خسته می شوند. آنها در ابتدا باید یاد بگیرند که شبیه سازی کنند(تقلید کنند) و مطالب را با گفتگوی بعدی پیوسته تطبیق دهند.
البته این مطلب برای مبتدی ها قانون محسوب نمی شود. دانش آموزان نباید با انطباقهای غیر معمول و بی فایده خسته شوند.
بر طبق تجربه شما, کدام یک از روابط منطقی بیشترین مشکلات را برای دانش آموزان شما ایجاد می کند؟ آیا پیشنهادی در رابطه با تدریس موثرتر آنها دارید؟
دیدگاه دیگر از لحاظ ساختار, بی معنایی است. برمبنای این عقیده, چستین اظهار می دارد که معنا در مطلب نوشتاری قرار نمی گیرد, در عوض, خواننده معنی مورد نظر نویسنده را, بر مبنای آنچه بین متن و دانش پیش زمینه ای او رخ می دهد, مجدداً خلق می کند. هدف از زبان ایجاد ارتباط است. به راستی خواندن, پیغامی را که در آن ابزارهای لغوی مهم هستند حمل می کند.
فعالیت های خواندن به منظور انگیزش دانش آموز در خواندن تکلیف و برای آماده سازی آنها به منظور توانایی برای خواندن آن انجام می شود. رینلگر و دبر, فعالیت پیش خواندن را فعالیت توانا سازی و برای درک مطلب می نامند. این تجربه, درک را نیز شامل می شود. اهدافی برای روبرو شدن با متن و ساختار مطلب.
ممکن است معلم به دانش آموزان مطلبی در مورد ساختار فصل راهنمای کتاب برای استفاده از استراتژی بیاموزد و درک و بازیافت اطلاعات را در دانش آموزان افزایش دهد. در این مورد چند دیدگاه حمایتی مثل فرآیند SQ3R وجود دارد که شامل موارد زیر است: بررسی سئوال, خواندن, یادآوری و مرور.
"نقشه داستان" تکنیک دیگری است که از آن طریق دانش اموزان یاد می گیرند روابط مهم را در خواندن با قراردادن ایده ها, وقایع و فصل های اصلی از "دایره اتصال" نشان دهند.
نقشه های داستان ممکن است شامل ایده های اصلی و جزئیات متوالی, تشابه ها, تباین ها یا علت و معلول ها باشند.
طبق نظریه کراشن وترل(1983), خواندن یک استراتژی ارتباطی است.
1)برای معنا بخوانید
2)همه کلمات را جستجو نکنید
3)معنا را پیش بینی کنید
4) از متن استفاده کنید.
"در روش شناسی ما " روش خواندن" را داریم".
در آموزش زبان خارجی, یک برنامه یا روش که در آن درک خواندن مقصود اصلی است. در روش خواندن a) زبان خارجی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
رابطه سیاست و ادبیات اشاره :1 -بحث رابطه سیاست و ادبیات، بحث جدیدی نیست، بلکه سابقه آن به دوران یونان باستان، مخصوصاً آثار افلاطون، باز میگردد. در دورههای بعد نیز، افرادی همانند ژان ژاک روسو به هر دو عرصه توجه داشتند. روسو در کنار نظرات سیاسی و اجتماعی خود به نگارش رمان نیز اقدام کرد. برتراند راسل و ژانپل سارتر، به عنوان متفکران دورهِ متأخر، در عین ارائه عقاید فلسفی و سیاسی - اجتماعی خود، رمانهای جدی نگاشته و حتی فعالان سیاسی و اجتماعی نیز بودند و جایزه نوبل هم دریافت کردند. و باز جدیدتر افرادی، مانند ادوارد سعید، بر نقش روشنفکران در پیوند این دو رشته تأکید داشتهاند. در کنار این افراد، اندیشمندان دیگری را نیز میبینیم که هنر و ادبیات را مرکز ثقل اندیشههای فلسفی و اجتماعی خود قرار داده و حتی نوع نگارش و نثر آنها بسیار ادیبانه و شاعرانه است؛ به طوری که محتوا(Content) و صورت(Form) را تا حدود زیادی به هم نزدیک نمودهاند. آثار شوپنهاور و نیچه اوج این نزدیکی است به طوری که برخی نیچه را بیشتر یک ادیب میشناسند تا یک فیلسوف. اما در کنار این همه پیوند و نزدیکی، چرا هنوز رابطه سیاست و ادبیات تا این اندازه مبهم است؟ چرا ادیبان و سیاستشناسان و سیاستمداران تا این حد از هم دور بوده و هیچ حوزه مشترکی برای آنها قابل تصور نیست؟ این مسأله امروزه در کشورهای غربی چندان صادق نیست، اما در کشور ما بین این دو حوزه حائل عمیقی وجود دارد. در کشورهای غربی به اهمیت رابطه این دو توجه بسیار شده است. میزان آثاری که در این زمینه نوشته شده است، نشان از این توجه دارد. این نوشتار در صدد درک رابطه سیاست و ادبیات است و از این مجرا میتوان هم به اهمیت و هم به زمینههای مشترک بین آنها پیبرد و در این مورد، در نهایت، تا حدودی به مباحث و رهیافتهایی جدید رسید.
- 2 -فهم رابطه سیاست و ادبیات، نیازمند بررسی پیرامون این دو حوزه و تفاوتهای آنها است. در اینجا در صدد پیوند و یکسانسازی این دو رشته نیستیم، بلکه هدف کسب حوزه مشترک است. پس بلافاصله باید گفت که سیاست چیست؟ در اینجا لازم است که سیاست به معنای عمل سیاسی(Practice) را از علم سیاست (Political Science) تفکیک کنیم. سیاست، در حقیقت، عمل سیاسی را به ذهن متبادر میکند. یعنی آنچه به طور روزمره در سطح جامعه انجام میشود. سیاست به طور کلی در همه جای اجتماع یافت میشود. در هر کجا که انسانها به دور هم جمع شوند، سیاست وجود دارد. قدرت و تضاد که در اجتماعات انسانی پدید میآیند، زمینهساز ایجاد سیاست میباشند. سیاست به معنای عملی در تمامی مراحل در رفتارهای سیاسی ما رخ مینماید و جلوهگر است و کل اجتماعات یک جامعه را در بر میگیرد. مانند: دولت، سازمانهای خصوصی و نیمه عمومی، احزاب و سازمانهای میانجی و غیره. سیاست به معنی عملی آن از حوزه نظری یعنی مطالعه سیستماتیک پدیدههای سیاسی متفاوت است. سیاست در وجه نظری آن به ما میآموزد که چگونه دانشی در مورد سیاست و در مورد زندگی سیاسی کسب کنیم؟ چگونه سیاست را از جنبههای دیگر زندگی بشری تمییز و تشخیص دهیم؟ از چه جنبههایی نظامهای سیاسی به همدیگر شبیه هستند؟ از چه جنبههایی نظامهای سیاسی از هم متفاوت میباشند؟ نقش اقتدار(Autharity) و قدرت(Power) در نظامهای سیاسی چیست؟ افراد در سیاست چگونه رفتار میکنند؟ اگر ویژگیهای خاصی برای فرد سیاسی(Homo Politicus) وجود دارند، کدامند؟ چه نوع شرایطی ثبات(Stability) ، تغییر(Change) و یا انقلاب(Revolution) را در یک نظام سیاسی ایجاد میکند؟ چه چیزی لازم است تا صلح اجتماعی حفظ شود و خشونت قابل اجتناب باشد؟ چه نوع نظام سیاسی بهترین است؟ چگونه باید در مورد این سؤالات که در سیاست چه چیزی بهترین(The Best) است، تصمیم گرفت؟ و در نهایت این که دانش سیاسی حوزه فرد و دولت و نیز حوزههای میانی را که موسوم به حوزه جامعه مدنی است، تنظیم و بررسی میکند.در مقابل، تأکید ادبیات بیشتر بر افراد است و سعی در ایجاد رابطه مستقیمتر با افراد دارد. از آنجا که ادبیات به حوزه زیبایی شناختی محدود میگردد، با مکنونات قلبی نویسنده رابطه دارد و بهتر و راحتتر امکان پیوند افراد را برقرار میکند. هگل، در مورد معنا و ماهیت ادبیات میگوید:چون مثال حقیقت، مطلق است، چنین بر میآید که حقیقت و زیبایی هر دو یک چیزند. آنچه برای نمایش زیبایی راستین بیش از هر چیز ضرورت دارد، پایانناپذیری و آزادی است. هنر آفریده روح است، هنر باید از آموزش اخلاقی بپرهیزد. اگر هنر را وسیله آموزش کنیم، به خاصیت پایانناپذیری آن که ذاتی هنر است، زیان میرسانیم. در نقد هگلی و در نقد هیپولیت تن، عظمت اجتماعی یا تاریخی با عظمت هنری یکسان دانسته میشود. هنر و ادبیات به خاطر تأکید بر جنبههای زیباییشناسانه بر: لذت اشاره دارند و برای لذت بردن مقاصد و دلرباییهای بیشمار دارند. اما آیا ادبیات صرفاً به تفریح و سرگرمی انسانها و کاووش صرف در حوزههای زیبایی شناسانه و شخصی منحصر میشود؟ مثلاً اگر گفته شود شعر، بازی یا سرگرمی خودانگیختهای است، احساس میکنیم که نه حق مراقبت و مهارت و طرحریزی هنرمند ادا شده و نه به جدی بودن و اهمیت شعر توجه شده است. اما اگر گفته شود که شعر، کار یا صناعت است، احساس میکنیم که شادی ناشی از آن و آنچه کانت بیغرضی شعر مینامد، منقص شده است. باید وظیفه هنر را آنچنان بیان کنیم که در آن واحد هم حق لذت ادا شود و هم حق فایده. ادبیات به واسطه همین فایده رسانی، امکان پیوند و رابطه با سیاست را دارد. این که چگونه این فایده رسانی ممکن است، در بخش آینده بدان پرداخته خواهد شد. اما قبل از آن ضروری است که با بررسی تفاوتهای این دو، درک بهتری از آنها داشته باشیم. به سخن دیگر، دریافت تفاوتهای این دو حوزه فهم ما را از آنها گسترش میدهد:1- خاص بودن در مقابل جهان شمول بودن(Particularity V.University) ادبیات بر جنبههای خاصی از زندگی روزمره بشری تأکید دارد که ممکن است در شرایط و وضعیت و یا افراد دیگر، متفاوت با وضعیت سابق عمل نماید. اما هدف