لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
انقلاب مشروطه
انقلاب چگونه آغاز شد؟
کشور خواب آلود ایران از خواب دیرین سر بر آورده بود. اخگری لازم بود تا آتش روشن شود. قند در تهران گران شد و تندی صدراعظم عین الدوله آتش را دامن زد. علاءالدوله حاکم تهران، که مرد بیپروایی بود، به دستور صدراعظم در روز دوشنبه 14 شوال 1323 ه. ق. هفده نفر از بازرگانان و دو نفر از سادات را به جرم گران کردن بهای قند و شکر به چوب بست. این کار بهانه به دست مدعیان داد و کشمکش میان دولت و مردم در گرفت. علاوه بر بازاریان جمعی از روشنفکران و علمای روحانی و اهل منبر، هر یک به جهتی خاص، به گروه مخالفان پیوسته در رأس جنبش قرار گرفتند و در مساجد و منابر و مکتبخانه ها و زیارتگاهها و بازار به تبلیغ و اشاعه اصول اداره جدید برخاستند. این حادثه مقدمه و پیش درآمد انقلاب بود.
انقلاب بر سر مظالم شاه و درباریان و وابستگی شاه قاجار به دربار روسیه پدید آمد و عنوان برکناری عین الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران و تأسیس "عدالتخانه" داشت و به صورت تعطیل عمومی آغاز شد.
صدور فرمان مشروطیت
مردم و علما در 16 شوال سال 1323 ه. ق. به زاویه حضرت عبدالعظیم روی آوردند (هجرت صغری) و جنبش به مشهد، کرمان، فارس و جاهای دیگر سرایت کرد. شاه وعده عزل عین الدوله و تشکیل عدالتخانه را داد و سروصداها خوابید. اما نه تنها به قول خود عمل نکرد، بلکه تظاهر کنندگان را در فشار گذاشت و در نتیجه این عهد شکنی بر دامنه جنبش مردم افزوده شد و کار به زد و خورد کشید. سال بعد - در 23 جمادی الاول 1324 ه.ق. - بازارها بسته شد و علما به قم مهاجرت کردند (هجرت کبری) و عاقبت سه روز بعد، گروهی از مردم تهران در سفارت انگیس متحصن شدند.
نهضت به تبریز و اصفهان و شیراز هم بسط یافت. عین الدوله استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله "با رویی نرم و دم گرم" به جای او آمد. علما به شهر برگشتند و شاه، که از هیجان مردم به وحشت افتاده و احساس خطر کرده بود، خواهی نخواهی در 14 جمادی الاخر سال 1324 ه.ق. به صدور فرمان مشروطیت و تأسیس مجلس شورای ملی، مرکب از برگزیدگان ملت، تن داد.
حقیقت آنکه مظفرالدین شاه با همه بیکارگی و درماندگی مرد پاکدل و کم آزاری بود و خود از ته دل مشروطه را میخواست و آرزومند استقرار آن بود، اگر چه نه به کنه آن واقف بود و نه تهور اجرای آن را داشت. هر چه بود مشروطه را داد و از این نام خود را در تاریخ به نیکی مخلد ساخت.
مظفرالدین شاه هنگام افتتاح مجلس شورای ملی
با اعطای مشروطیت، بست نشینی موقوف گردید و روحانیان، که ایران را ترک کرده و عازم خاک عثمانی شده بودند، با استقبال باشکوهی مراجعت کردند.
مجلس یکم در 18 شعبان 1324 هـ. ق. با حضور شاه در کاخ گلستان گشایش یافت و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدین شاه (14 ذیقعده 1324 ه. ق.) پنجاه و یک اصل قانون اساسی به امضای شاه رسید.
مظفرالدین شاه روز 24 ذیقعده 1324 ه.ق. درگذشت و محمدعلی میرزا در ماه ذیحجهً همان سال به جای پدر نشست.
محمد علی شاه
نسبت به پادشاه جدید سوءظن مردم زیاد بود و هر روز آثار نگرانی و جوشش نمایان می گشت. وکلای آذربایجان، محمد علی شاه را از تبریز می شناختند و به او اطمینان نداشتند. انقلاب و هیجان و کشمکش ملت و مجلس با دربار و عناصر استبداد در تهران و ولایات ادامه داشت. علما و روحانیون تکیه گاه مردم بودند. انجمنهای ایالتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
جنبش مشروطه ایران مجموعه کوششها و رویدادهائی است که در دوره مظفرالدینشاه قاجار و سپس در دوره محمدعلیشاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد.
فهرست مندرجات
۱ پیشینه
۲ عدالتخانه
۳ فرمان مشروطیت
۴ مجلس اول
۵ محمدعلیشاه
۶ توپبستن مجلس
۷ شکست در تهران
۸ قیام در تبریز
۹ بختیاری و گیلان
۱۰ فتح تهران
۱۱ جستارهای وابسته
۱۲ منابع
پیشینه
از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسیس دارالفنون و آشنائی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید. نوشتههای روشنفکرانی مثل حاج زینالعابدین مراغهای و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمالالدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطهخواهی را فراهم آورد. سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملکالمتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا میکرد. نشریاتی مانند حبلالمتین و چهرهنما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادیخواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.
کشته شدن ناصرالدینشاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه تعلیمات سیدجمالالدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطه خواهی را سبب شد.
عدالتخانه
اگر چه از مدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تائید عینالدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عینالدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران بهمیان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد.
عدهای از مردم و روحانیان بهصورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند. مظفرالدینشاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد. هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک میکنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. عدهای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند.
عینالدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصراللهخان مشیرالدوله صدراعظم شد.
فرمان مشروطیت
بالاخره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحص در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.
مجلس اول
مجلس اول در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ میزان ۱۲۸۵/۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدینشاه این قانون نیز به امضای او رسید.
محمدعلیشاه
پس از مرگ مظفرالدینشاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد. میرزاعلیاصغرخان امینالسلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ایران فراخواند و او را صدراعظم کرد. از امضای قانون اساسی سر باز زد. پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار دستخطی صادر کرد و قول همراهی با مشروطه را داد. ولی هم شاه و هم اتابک اعظم همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بودند. اتابک اعظم را جوانی بهنام عباسآقا تبریزی با تیر زد و کشت.
نشریه هفتگی صوراسرافیل در این دوران منتشر میشد و نقش مهمی در تشویق مردم به آزادیخواهی و مقابله با شاه و ملایان طرفدارش داشت.
با توجه به ناقص بودن قانون اساسی که با عجله تهیه شده بود مجلس متمم قانون اساسی را تصویب کرد که در آن مفصلا حقوق مردم و تفکیک قوا و اصول مشروطیت آمده بود. محمدعلیشاه به مجلس رفت و سوگند وفاداری یاد کرد. پس از چند روز او و دیگر مستبدان با همراهی شیخ فضلالله نوری عدهای را علیه مجلس در اطراف آن جمع کردند و به درگیری با نمایندگان و مدافعان مجلس پرداختند. با بمبی که یاران حیدرخان عمواوغلی به کالسکه حامل محمدعلیشاه انداختند به مقابله جدی با مجلس پرداخت و به باغشاه رفت و بریگاد قزاق را برای مقابله با مجلس آماده کرد.
توپبستن مجلس
بالاخره با فرستادن کلنل لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق حمله به مجلس را آغاز کرد. لیاخوف با نیروهایش مجلس را محاصره کردند و ساختمان مجلس و مدرسه سپهسالار را در ۲۳ جمادیالاول ۱۳۲۶ (۲ سرطان ۱۲۸۷/۲۳ ژوئن ۱۹۰۸) به توپ بستند. عده زیادی از مدافعان مجلس در این حمله کشته شدند. محمدعلیشاه لیاخوف را به حکومت نظامی منصوب کرد. و به تعقیب نمایندگان و دیگر آزادیخواهان پرداخت. ملکالمتکلمین و میرزا جهانگیرخان و قاضی ارداقی را در باغشاه پس از شکنجه در برابر محمدعلیشاه کشتند.
شکست در تهران
پس از حمله به مجلس و دستگیری و اعدام آزادیخواهان، جنبش مشروطهخواهی با شکست روبرو شده بود. بسیاری از مشروطهخواهان مخفی شدند و برخی به خارج از ایران رفتند.
قیام در تبریز
پس از حمله به مجلس و پخش خبر آن، در شهرهای دیگر ایران شورشهائی برخاست. مردم تبریز با شنیدن خبرهای تهران به هواداری از مشروطه و مخالفت با محمدعلی شاه برخاستند. شاه نیروهای دولتی را برای سرکوب تبریزیان به آنجا فرستاد. ستارخان،باقرخان و حیدرخان عمواوغلی به بسیج مردم و سازماندهی نیروی مسلح (مجاهدین مشروطه) برای مقابله نیروهای دولتی دست زدند. گروهی از ایرانیان قفقاز نیز به مردم تبریز پیوستند و به مجاهدان قفقاز معروف شدند. علی مسیو از یاران حیدرخان عمواوغلی و یارانش هم دستهٔ مجاهدان تبریز را تشکیل دادند. محمدعلیشاه از تزار روسیه نیکلای دوم درخواست کمک کرد و تبریز به محاصره نیروهای روس و نیروهای دولتی درآمد.
بختیاری و گیلان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران
انقلاب ۱۳۵۷
انقلاب ۱۳۵۷ (خورشیدی) ایران، همچنین شناخته شده به انقلاب اسلامی، قیامی بود که با شرکت اکثر مردم و احزاب ملی، مذهبی، کمونیستی، و روشنفکران ایران، نظام پادشاهی این کشور را سرنگون، و پیشزمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران را فراهم کرد. ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ را روز پیروزی این انقلاب میدانند. این انقلاب به رهبری آیتالله خمینی به پیروزی رسید.
پیشینه و علل
انقلاب ۱۳۵۷ایران بعد از تجربه نهضت مشروطه و کودتای ۲۸ مرداد و به دنبال قیام ۱۵ خرداد۱۳۴۲ به وقوع پیوست.
رهبران انقلاب از آغاز بر سه نکته بیش از هرچیز تاکید داشتند:چیرگی بر استبداد حاکم،ایستادگی در برابر استعمار خارجی و مسائل فرهنگی(به خصوص اسلامی)،همین سه عامل زمینه ای برای اتحاد اکثر احزاب،جریانها و گروهها شد.
هرچند انقلاب ایران بعدها تا حدودی از این اتحاد فاصله گرفت و زمینه برای ایجاد اپوزسیون مخالف محیا شد،ولی همچنان بسیاری از شخصیتها و احزاب موثر در جریان انقلاب به طور قانونی در داخل کشور فعالیت سیاسی دارند.
۲۸ مرداد ۱۳۳۲
مقاله اصلی: کودتای ۲۸ مرداد
انگلستان پس از کوتاه شدن دست خود از صنعت نفت ایران، منابع بسیاری را در منطقه و خصوصا ایران از دست داده بود، با قطع امید از رسیدن به توافق، وارد مطالعه طرح یک کودتای نظامی شد. آمریکا نیز با انگلیس در این طرح همکاری داشت.
۱۶ آذر ۱۳۳۲
از مهمترین حرکتهای سیاسی و دانشجویان در تاریخ ایران، اعتراض دانشجویان در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به ورود معاون رییس جمهور آمریکا، نیکسون، به خاک ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد بود.دانشجویان دانشکدههای فنی، حقوق و علوم سیاسی، علوم، دندانپزشکی، پزشکی و داروسازی در دانشکدههای خود، تظاهرات پرشوری علیه رژیم کودتا برپا کردند. روز ۱۵ آذر، تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و مأموران در زد و خورد با دانشجویان، شماری را مجروح و گروهی را دستگیر و زندانی کردند. که منجر به شهادت سه تن از دانشجویان توسط حکومت پهلوی گردید.
۲ فروردین ۱۳۴۲
حمله به مدرسه فیضیه قم درروز دوم فروردین ۱۳۴۲ شمسی مطابق با روز شهادت امام جعفر صادق (ع) روی داد.پس از اینکه رژیم پهلوی لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و نیز لوایح ششگانه و انقلاب سفید(شاه و ملت) را مطرح کرد،روحانیون ساکت ننشستند و در راس آنهاامام خمینی عید سال 42 را عزای عمومی اعلام کردند.شاه نیز به مدسه فیضیه حمله ور شد .در این حمله بسیاری از طلاب کشته شدند.
۱۵ خرداد۱۳۴۲
در سحرگاه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲،رژیم شاه به خانه آیت الله حمینی در قم یورش بردند و آیت الله خمینی را که روز پیش از آن در روز عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم، طی سخنانی اقدام به افشاگری علیه حکومت کرده بود،دستگیر و به زندانی در تهران منتقل کردند.چند ساعت بعد از حادثه مردم قم به خیابانها ریختند و دست به تظاهرات زدند . همین صحنه در تهران و چند شهر دیگر به وجود آمد.رژیم نیز برای آرام کردن این تظاهرات دست به اسلحه برد. در این روز حدود ۱۵ هزار نفرانقلابی به خاک و خون کشیده شدند.پس از این واقعه در تهران و قم و سایر شهرها دولت به دستگیری و محاکمه روحانیون و مردم پرداخت.
۴ آبان ۱۳۴۳
آیت الله خمینی در این روز بر ضد تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی در شهر قم به سخنرانی پرداخت،وی در این سخنرانی سعی کرد ضمن تبیین نظرات خود در مورد لایحه مذبور خطر آن برای مردم و استقلال و تمامیت ارضی کشور را گوشزد کند.
در طی این سخنرانی وی بارها به آمریکا و شخص شاه حمله لفظی کرد.
گوشه ای از این سخنرانی:
اگر یک خادم امریکایى یا یک آشپز امریکایى مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پاى خود منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوى او را بگیرد! دادگاههاى ایران حق محاکمه ندارند! ...باید پرونده به امریکا برود و در آنجا اربابها تکلیف را معین کنند...دولت ایران با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفدارى کرد.ملت ایران را از سگهاى امریکایى پستتر کردند! ..چرا! براى اینکه مىخواستند وام بگیرند امریکا خواست که این کار انجام شود.
۱۳ آبان ۱۳۴۳
در پی سخنرانی آیت الله خمینی در روز ۴ آبان بر علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون،حکومت وقت تصمیم به تبعید وی به ترکیه گرفت،در روز ۱۳آبان ۱۳۴۳ ماموران ساواک((سازمان امنیت و اطلاعات کشور)) آیت الله خمینی را در قم دستگیر و به وسیله هواپیمای نظامی به ترکیه تبعید کردند.
وقایع سال ۱۳۵۷
• ۱۰ فروردین
در روزهای نهم و دهم فروردین مردم یزد طی اعتراضاتی که به خشونت کشیده شد خواستار آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت رهبران انقلا(در راس آنها آیت الله خمینی)شدند.
• ۲۵ اردیبهشت
در پی اوجگیری تظاهرات و درگیریهای مردم با عوامل رژیم پهلوی ، دولت جمشید آموزگار به مأمورین نظامی و انتظامی در برابر آشوبها دستور شدت عمل داد.
• ۱۵ خرداد
به مناسبت سالگرد ۱۵ خرداد در تهران و شهرستانها تعطیل و اعتصاب سراسری اعلام گردید.
• ۲۱ مرداد
درگیری خونین در اصفهان و اعلام حکومت نظامی در این شهر که توسط فرماندار نظامی شهر به اجرا درآمد.
• ۲۵ مرداد
اعلام حکومت نظامی توسط دولت جمشید آموزگار.
• ۲۸ مرداد
آتش سوزی در سینما رکس آبادان توسط رژیم پهلوی به منظور ارعاب و ایجاد وحشت در میان مردم.
• ۵ شهریور
سقوط دولت جمشید آموزگار و تشکیل دولت شریف امامی.
• ۱۷ شهریور
این روز(۱۷ شهریور ۱۳۵۷) بعدها به جمعه سیاه مشهور شد،در این روز راهپیمایی و اعتراضات مردم در میدان ژاله(شهدای فعلی) تهران به خشونت کشیده شد و عده زیادی کشته و مجروج شدند.
• ۲ مهر
منزل آیت الله خمینی(رهبر انقلاب ۱۳۵۷ ایران) در عراق توسط پلیس این کشور محاصره گردید .
• ۳ مهر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اشاره
این مقاله، منعکس کننده دیدگاهى خاص درباره نهضت مشروطیت ایران است. از نظر نویسنده، مشروطه از اساس، نهضتى با مبانى غربى و غیر بومى بوده که مانند زلزله اى ویران گر، بنیان هاى سیاسى، فرهنگى و اجتماعى ایرانِ آن عصر را هدف قرار داد. در نتیجه به هیچ وجه نمى توان نگاه مثبتى بدان نهضت و نظام داشت. از آن جا که این دیدگاه در جامعه علمى کشور نیز طرفدارانى دارد، مناسب دیده شد که در این مجموعه مقالات، به محققان و علاقه مندان مباحث مشروطه و تاریخ معاصر ایران عرضه شود; هر چند این حق را براى خود محفوظ مى دانیم که در پاورقى، به برخى نقاط محل تأمل این دیدگاه اشاره کنیم. آموزه
مقدمه
در این مقاله پرسش اساسى آن است که آیا مى توان مشروطیت را تهى از رکن اساسى اش، یعنى قانون بررسى نمود و تأیید و یا تکذیبش کرد؟ آیا خردورزانه است با برداشت هاى خودمحورانه و بى پایه، تمثال مقدسى از مشروطه رسم کرد؟ پاسخ منفى این پرسش ها، علت ناهماهنگى، تعارض و تضاد «قانون محورى» مشروطه را با «شریعت» متجلى مى کند. «آزادى» و «برابرى» نیز، ارکان دیگر مشروطیت هستند که بدون تأمل هاى علمى و غورهاى سیاسى با عملکرد خود گویاى بسیارى ناگفته ها مى باشند.
این محورها، همراه با اندیشه بنیادین مشروطه و اندیشه گران، مروّجان و مجریان حاکمیّت مشروطه سبب شد تا آن چه درباره مشروطه از این قلم به نگارش درمى آید، به نحوى «شریعت بر دار» را بنماید; از این رو نگارنده بر آن شد تا نوشته حاضر را نیز «شریعت بر دار» نام گذارد; هر چند مباحثى درباره تحلیل مفهومى مشروطه است.
مشروطیت چیست؟
مشروطیت شاید نخستین واژه بیگانه با بار سیاسى خاص باشد که با ورود خود به ایران، مسیرى هدفمند را ترسیم و هموار کرد. «مشروطه» واژه اى جذاب و محبوب! در تاریخ ایران است که خون هاى بسیارى را طلبید و پیامدهاى هولناکى از خود به جاى گذارد! مشروطه واقعیتى است که فداکارى مسلمانان ایران زمین را در پى داشت و شهیدانى نیز به یغما برد؟! «مشروطیت» طریقى گشود تا مکرر واژگان وارداتى با محتواى غرضمند بر این ملت یورش برند; اما هر بار چون گذشته، محبوب واقع شوند، جذاب گردند، پرطرفدار باشند و عصر و نسلى را زیر سلطه دوست داشتنى خود قرار دهند!!
آیا تفکر پوپولیستى دلیل رویکرد مشتاقانه جامعه به واژگانى مى شود که با قالب و محتوایى ویژه، مقصود نهفته اى را دنبال مى کنند؟ اگر چنین است، عرض اندام تمام عیار راهبران و خواص در این میدان چگونه ارزیابى مى شود؟ آیا دل سوزان جامعه با آگاهى از هدفمندى این واژه ها، پیش قراول توده ها مى گردند؟ آیا مى توان تمام پیش گامان را به عدم امانتدارى از حسن نیت و خلوص فداکارانه مردم متهم کرد، که در خیزش هاى سیاسى مورد سوء استفاده قرار مى گیرند؟
هر یک از گمانه هاى مطرح شده در پرسش ها، مى تواند دست مایه یک تحلیل در نگارش مقاله و یا کتاب باشد; اما انتخاب گزینه نزدیک به واقعیت که همه جانبه نگرى را در عین تعمق مد نظر قرار داده باشد، خردمندانه تر خواهد بود.
نگاه واقع بین، «مشروطیت» را نقطه آغاز زمان و مسیرى مى نگرد که ساختار فرهنگى و اجتماعى ایران اسلامى را دگرگون کرد تا «سیاست» خاصى را حاکمیّت بخشد. بنابراین «مشروطه» تنها ایجاد یک رژیم پارلمانتیسم قانونمند نبود؟ به تحدید استبداد صرف محدود نمى شد؟ حکومت مردم را پى نمى گرفت؟ و... آرى; اما وراى این ظواهر که گذار تاریخ باطن آن را بیش از شعارهایش نمایاند، «مشروطه» بنیادى فرهنگى ـ سیاسى بود که استیلاى اجانب را در سراى اسلامى حاکمیّت بخشید. مشروطه خواهى در عثمانى، فروپاشى خلافت را در برداشت که با «اصلاح طلبى» آغاز شده بود، و از آن امپراطورى عظیم و به هر حال اسلامى، ترکیه لائیک آتاتورکى را بر جاى گذارد.
أ) مشروطیت در ایران اسلامى
تبریز نام مشروطه را نشنیده و تا آن روز نام مشروطه در میان نبود. سخن از آزادى خواهى و عدالت طلبى مى رفت; لیکن شبانه کنسول انگلیس که از پیش آمدهاى تهران نیک آگاه مى بود، چگونگى را بازگفت و نام مشروطه از آن جا به میان آمد.2
«کسروى» زمان انجام این مهم را پس از صدور فرمان مشروطه مى داند، که به علت آن که آگاهى هاى درستى از تهران نرسیده بود، مردم تبریز از وقوع آن مطلع نبودند. این اعتراف دستاورد بزرگ مشروطه را حداقل در شهر تبریز، برون آمده از کنسول گرى انگلیس مى خواند; تبریز، دومین شهر پرجوش و خروش ایران در مشروطه خواهى!!
در چنین سندى میزان آگاهى مردم از مشروطه، حتى پس از صدور فرمان آن در تهران روشن مى شود; اما چگونه این بنیاد و واژه ناآشنا و نوظهور شورى زایدالوصف پدید مى آورد و تا آخرین هدف ها را در مى نوردد؟ پرسشى است که پاسخ آن در کندوکاوهایى در خصوص «اندیشه»، «اندیش گران»، «ابزار» و «کارکردهاى» مشروطه قابل حصول است.
گذار از یک سده پس از حاکمیّت مشروطه، پیش قراولان تئورى پرداز مشروطه را طلایه داران اندیشه غربزدگى معرفى کرده است. از همین زاویه مى توان نگاه جامع تر و گسترده ترى داشت تا باطن «مشروطه» اگر نه آن چنان که واقعیت آن بود، بلکه بدان گونه که در ایران اسلامى ظهور کرد و رشد یافت، بررسى شود.
یکى از پژوهش گران چنین نتیجه گیرى مى کند که واژه مشروطه در ترکیه و ایران، معادل «کنستیتوشنالیزم» انگلیسى; یعنى حکومتى بر شالوده قانون اساسى و نظام پارلمانى به کار برده شد. در کشورهاى عربى واژه «دستور» و در هند و پاکستان لغت «آیین»، معادل همان کلمه انگیسى بود.
«سعدالدوله»، از رهبران مشروطه خواه، مى نویسد: لغت مشروطه به معناى چیزى است که مشروط به شرطى باشد، و این برگردانى نادرست از لفظ فرانسوى «کنستیتوسیون» است.
در این حال «حسن تقى زاده»، «رضازاده شفق» شاهدان عینى مشروطه ایران، مشروطه را واژه اى جدا شده از نقطه فرانسوى «لاشارت» مى دانند; نه از واژه عربى شرط.
اندیشه گر مؤثر در مشروطیت «طالبوف» هویت مشروطه را این گونه به معرض قضاوت مى گذارد: فضیلت این بناى مقدس; یعنى مشروطه نمودن حقوق پادشاهان، تاج افتخار ملت انگیس است که اول مجلس مبعوثان را تشکیل داده اند. اندیشه گرى دیگر در مقام یک آزادى خواه سکولاریست به معناى غربى آن روز اروپا، «آخوندزاده» است که پشتیبان گسترش تمدن و اصول پارلمانى غربى در ایران آن روز بوده است.
«احمد کسروى» از جایگاه یک مدافع مشروطه و کسى که به واقع مبانى مشروطه را درک نموده، در ارزیابى از مشروطه خواهى ایران، چنین تصویرى را ارایه داده است:
مشروطه یک چیز تازه اى بود از اروپا رسیده، و هر کسى باید در پى یاد گرفتن و دانستن فنى آن باشد.8
این واقعیت متأسفانه از سوى دین مداران به درستى انجام نگرفت; بلکه هر فرد یا گروه با خوش بینى و ساده انگارى به دفاع پرداخته و براى این دفاع، دفاعیه اى با محتواى خارج از واقعیت نوشتند.
نویسنده کتاب «تشیع و مشروطیت» مى نویسد:
علماى ایرانى ساکن عراق مشروطه را از ریشه شرط گرفتند و به عنوان یک رژیم ضد استبدادى معنا کردند.
در رویه دیگر این سکّه، حضرت «شیخ فضل الله نورى» مى درخشد که ترسیمى چنین از مشروطه براى همه تاریخ و اندیشمندان حقیقت یاب به یادگار مى گذارد:
منشأ این فتنه، فرق جدید و طبیعى مشرب ها بودند که از همسایه ها اکتساب نمودند و آن را به صورت بسیار خوشى اظهار داشتند که قهراً هر کس فریفته این عنوان و طالب این مقصد باشد.
بهتر است حسن ختام این برداشت ها را منظرى قرار داد که انقلاب مشروطه را نمایان گر نخستین رویارویى مستقیم در ایران نو، بین فرهنگ اسلامى سنتى و فرهنگ غرب ارزیابى کرده است.
بنابر آن چه گذشت «مشروطیت» در ایران اسلامى با چنین ویژگى هایى در نخستین نگاه ها مشاهده مى شود:
الف) برداشت هاى متفاوت و دل خواه علاوه بر مفهوم، حتى معناى لغوى آن را چند گانه کرده;
ب) تفسیرهاى خودمحورانه و دل خواه، ماهیت واقعى مشروطه را در ابهام نگه داشته;
ج) بیگانگى مردم در مبارزات مشروطه خواهى که در آن خون هم مى دادند، با آن چه طلب مى کردند، به میزان بیگانگى و اجنبى بودن اساس مشروطه بوده است;
د) با وجود این تا روزگار کنونى این ابهام در بنیاد مشروطه، ذهن بسیارى از بزرگان اندیشه و عمل را از تحرک بازداشته.
حال آیا پسندیده است که در دوران حاضر نیز با برداشت هاى مشابه گذشته، به تفسیر مشروطیت پرداخت و دستاوردهاى ذیل را هم چنان ارایه کرد که:
ـ مشروطه بنیانى داخلى دارد;
ـ هم گرایى آن با شریعت قابل بحث و پذیرفتنى است;
ـ تقابل کنندگانش سزاوار سرزنش و توبیخ هستند;
ـ پیامدهاى فاجعه بار مشروطه، نه به لحاظ ماهیت و مبناى مشروطیت است، بلکه متوجه «انحراف» آن به دلیل «نفوذ برخى عناصر» در اجرا مى باشد!
ب) پیش لرزه هاى مشروطیت
بى گمان کاربرد کلمه «پیش لرزه» براى مشروطیت موجب شگفتى، انتقاد و اعتراض خواهد شد; اما از آن جا که بنابر کالبدشکافى مشروطیت است و امید مى رود باطن آن به عریانى مشاهده شود، قطعاً زمین لرزه اى هولناک و ویران گر در تاریخ ایران اسلامى نظاره مى شود که تبعات تخریبى آن در مقطع کنونى به گونه اى عینى در حال تکرار است.
در بررسى پیش لرزه ها یا بسترها و زمینه هاى مشروطه، دو گروه مسایل مثبت و منفى قابل طرح هستند. این دو گروه در کنار هم قابل تأمل بوده و توأمان به پیامدى چون مشروطه رسیده اند. ریشه یابى تحقیقى با شگفتى تمام نشان مى دهد که گروه عوامل و عناصر مثبت در عین تعارض و تقابل بنیادین، زمینه ساز ایجاد مشروطه شده اند!
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
انقلاب مشروطه
جنبش مشروطه ایران مجموعه کوششها و رویدادهائی است که در دوره مظفرالدین شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد.
پیشینه
از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسیس دارالفنون و آشنایی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید. نوشتههای روشنفکرانی مثل حاج زینالعابدین مراغهای و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمال الدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطه خواهی را فراهم آورد. سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا می کرد. نشریاتی مانند حبل المتین و چهرهنما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادی خواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.
کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه تعلیمات سیدجمال الدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطه خواهی را سبب شد.
عدالت خانه
اگر چه از مدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تائید عین الدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عین الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران به میان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد.
عدهای از مردم و روحانیان به صورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند. مظفرالدی نشاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد. هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک میکنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. عدهای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند.
عین الدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد.
فرمان مشروطیت
بالاخره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را در ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحص در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.
مجلس اول
تصویری از نمایندگان دوره اول
مجلس اول در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ میزان ۱۲۸۵/۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدینشاه این قانون نیز به امضای او رسید.
محمدعلی شاه
پس از مرگ مظفرالدی نشاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد.
به علاوه اگرچه نمایندگان دورهٔ اول مجلس که با حرارتی تمام جهت اصلاح اوضاع ایران میکوشیدند،با راندن مسیو نوز رئیس کل گمرک و وزیر خزانه از خدمت در مقابل سیاست روسیه که از او جداً حمایت میکرد،غالب آمدند؛اما روسها شاه تازه را در دشمنی با مجلس و مشروطه روز به روز بیش تر تقویت نمودند تا آن جا که محمدعلی شاه،مشیرالدوله را از صدارت برکنار کرد و امین السلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ایران فراخواند و او را صدراعظم کرد. از امضای قانون اساسی سر باز زد. پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار دستخطی صادر کرد و قول همراهی با مشروطه را داد. ولی هم شاه و هم اتابک اعظم همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بودند. اتابک اعظم را جوانی بهنام عباس آقا تبریزی با تیر زد و کشت.
نشریه هفتگی صوراسرافیل در این دوران منتشر میشد و نقش مهمی در تشویق مردم به آزادیخواهی و مقابله با شاه و ملایان طرفدارش داشت.
با توجه به ناقص بودن قانون اساسی مشروطه که با عجله تهیه شده بود مجلس متمم قانون اساسی را تصویب کرد که در آن مفصلا حقوق مردم و تفکیک قوا و اصول مشروطیت آمده بود. محمدعلی شاه به مجلس رفت و سوگند وفاداری یاد کرد. پس از چند روز او و دیگر مستبدان با همراهی شیخ فضل الله نوری عدهای را علیه مجلس در اطراف آن جمع کردند و به درگیری با نمایندگان و مدافعان مجلس پرداختند. با بمبی که یاران حیدرخان عمواوغلی به کالسکه حامل محمدعلیشاه انداختند به مقابله جدی با مجلس پرداخت و به باغشاه رفت و بریگاد قزاق را برای مقابله با مجلس آماده کرد.
به توپ بستن مجلس
بالاخره با فرستادن کلنل لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق حمله به مجلس را آغاز کرد. لیاخوف با نیروهایش مجلس را محاصره کردند و ساختمان مجلس و مدرسه سپهسالار را در ۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ (۲ سرطان ۱۲۸۷/۲۳ ژوئن ۱۹۰۸) به توپ بستند. عده زیادی از مدافعان مجلس در این حمله کشته شدند. محمدعلی شاه لیاخوف را به حکومت نظامی منصوب کرد. و به