آیا میدانید که سوالات عمومی در آزمون های استخدامی، بیشتر از سوالات تخصصی تعیین کننده هستند؟!! و اکثر داوطلبان به علت عدم دسترسی به منابع مشخص و مطالعات پراکنده، قادر به پاسخگویی به بیشتر سوالات مواد امتحانی دروس عمومی نمی باشند؟
اکنون شما می توانید با تهیه پکیج طلایی جامع دروس عمومی آزمونهای استخدامی، شامل بیش از دو هزار نمونه سوال امتحانی استاندارد با پاسخ، یک گام از سایر داوطلبان جلوتر باشید!! عجله کنید!
این پکیج شامل موارد زیر است:
1- مجموعه سوالات زبان و ادبیات فارسی با پاسخ 345 سوال
2- مجموعه سوالات کامپیوتر 315 سوال با پاسخ
3- مجموعه سوالات استاندارد هوش 265 سوال با پاسخ
4- مجموعه سوالات احکام و معارف اسلامی 315 سوال با پاسخ
5- مجموعه کامل سوالات ریاضی و آمار 450 سوال با پاسخ
6- اطلاعات عمومی سیاسی و اجتماعی 325 سوال با پاسخ
7- مجموعه سوالات زبان انگلیسی 285 سوال با پاسخ
دانلود گزارش کارآموزی حسابداری تامین اجتماعی
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات:51
فهرست مطالب
فصل اول آشنایی با مکان کارآموزی
آشنایی اجمالی با سازمان اجتماعی
اداره کل تامین اجتماعی استان
تعهدات وحمایتهای شعبه
تعهدات کوتاه مدت
تعهدات بلند مدت
چارت سازمانی شعبه و اهم وظایف هر واحد
رئیس شعبه
معاونت
واحد درآمد
مشاوره
واحد امور بیمه شدگان
واحد نامنویسی و حسابهای انفرادی
واحد بازرسی
واحد اجرائیات
واحد حسابداری
واحد امور اداری وخدمات
فصل دوم:ارزیابی بخشهای مرتبط با رشته کارآموزی
عنوان صفحه
بانک تعهدات قانونی
بانک درآمد
بانک کارگشایی
حقوق ودستمزد
محاسبه حقوق ومزایای کارکنان
محاسبه و واکاوی در مزایای کارکنان
کمک هزینه مسکن کارکنان
بهره وری
آشنایی اجمالی با سازمان اجتماعی
به منظور اجرا و تعمیم و گسترش انواع بیمه های اجتماعی و استقرار نظام هماهنگ متناسب با برنامه های تامین اجتماعی جهت تمرکز وجوه درآمدهای حاصله از وصول حق بیمه ،سرمایه گذاری و بهره برداری از آن به منظور اجرای تعهدات قانون تامین اجتماعی ،سازمان تامین اجتماعی تشکیل گردیده است.
ا ین سازمان طبق قانون فهرست نهادها و موسسات عمومی غیر دولتی مصوب 19/4/73 جزء نهادهای عمومی غیر دولتی قرار گرفته و دارای استقلال مالی و اداری است و بمنظور تحقق رسالت و اهداف خود نیازمند :سازماندهی فعالیت های مختلف بیمه ای و درمانی و ایجاد ارتباطات سازمانی و فرا سازمانی است و جهت هدایت هماهنگی ونظارت کنترل امور به لحاظ حفظ اصل استقلال آن ،این سازمان دارای شورای عالی بوده که به مثابه مجع عمومی وسسات حمایتی اقتصادی عمل می نماید.
اعضای این شورا دارای نمایندگانی از طرف دولت ،کارفرمایان و کارگران به شرح ذیل میباشند:
الف:هفت نفر نمایندگان دولت شامل :
1-وزیر بهداشت،درمان وآموزش پزشکی که ریاست شورا را به عهده دارد.
2-وزیر کاروامور اجتماعی یا معاون وی.
3-وزیر امور اقتصادی ودارایی ویا معاون او یا نماینده تام الاختیار وزیر.
4-وزیر مشاور در سازمان برنامه و بودجه یا معاون او یا نماینده تام الاختیار وزیر.
5-وزیر معادن وفلزات یا معاون او ویا نماینده تام الاختیار وزیر.
6-وزیر صنایع یا معاون او ویا نماینده تام الاختیار وزیر.
7-وزیر تعاون یا نماینده وی.
ب:پنج نفر نمایندگی کارفرمایان.
ج:سه نفر نمایندگان بیمه شدگان .
سازمان دارای هیات مدیره می باشد که از نظر ساختار تشکیلاتی زیر نظر شورای عالی تامین اجتماعی قرار دارد.
این هیات مرکب از سه نفر به شرح ذیل میباشد:
-رئیس هیات مدیره که به پیشنهاد وزیر بهداشت،درمان و آموزش پزشکی و تصویب هیات مدیره دولت منصوب میگردند.
-دو نفر عضو اصلی هیات دیره که به پیشنهاد وزیر بهداشت،درمان و آموزش پزشکی و تصویب هیات وزیران تعیین می گردند.
-یک نفر عضو علی البدل هیات مدیره که به ترتیب مذکور در ورد اعضای اصلی تعیین میگردد.
اهم وضایف هیات دیره به شرح ذیل می باشد :
1-پیشنهاد سیاست کلی و خط مشی و برنامه های اجرایی سازمان به شورایعالی تامین اجتماعی.
2-تایید آیین نامه های اجرایی موضوع قانون تامین اجتماعی واساسنامه تامین اجتماعی و پیشنهاد آن به مراجع ذیربط.
3-تایید برنامه و بودجه وگزارش مالی و ترازنامه سازمان جهت تصویب شورایعالی تامین اجتماعی .
4-پیشنهاد و تشکیلات سازمان در حدود بودجه مصوب جهت تصویب شورایعالی.
5-بررسی در مورد بهره برداری وسرمایه گذاری از محل وجوه وذخایر سازمان وارائه پیشنهاد شورایعالی.
سازمان بر اساس ماده2 اساسنامه تامین اجتماعی برای اجرای وظایف خود دارای تشکیلات مرکزی و واحدها وشعب نمایندگیهایی در تهران و شهرستانها می باشد.(تامین اجتماعی)موضوع قانون تامین اجتماعی مصوب 1354حسب ماده 3 شامل موارد ذیل می باشد:
الف:حوادث وبیماریها
ب:بارداری
ج:غرامت دستمزد
د:از کارافتادگی
ذ:بازنشستگی
و:مرگ
ومشمولین قانون از کمکهای ازدواج وعائله مندی طبق مقررات مربوط برخوردار میشوند.
مشمولین قانون تامین اجتماعی حسب ماده 4 عبارتند از:
افرادی که بهر عنوان در مقابل دریافت مزد یا حقوق کار می کنند.صاحبان حرف و مشاغل آزاد.دریافت کنندگان مستمریهای بازنشستگی،از کارافتادگی و فوت.انجام تعهدات ناشی از ماده 3 قانون الزام سازمان در بند الف وب بعهده بخش درمان سازمان وتعهدات بندهای ج،د،ذ،و بعهده سازمان می باشد.
ستاد مرکزی سازمان :به عنوان یک تشکیلات هدایت کننده زیر مجموعه ها و شرکتهای تحت پوشش خود برنامه ریزی کلان،ایجاد هماهنگی،کنترل عملیات و در نهایت اعمال مدیریت بر مبنای هدف ، جهت رسیدن به اهداف سازمان فعالیت می نماید.
ستاد مرکزی سازمان دارای 7 معاونت تخصصی بشرح زیر ی باشد :
1-معاونت اقتصادی و برنامه ریزی
2-معاونت فرهنگی واجتماعی
3-معاونت حقوقی وامور مجلس
4-معاونت امور استانها
5-مهاونت فنی ودرآمد
6-معاونت امور درمان
7-معاونت اداری ومالی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
پایگاه اجتماعی زنان
مـقدمه :
تاثیر عوامل جامعه پذیری و فرایند شکلگیری ایدههای اجتماعی نقش سنتی زن را به عنوان مادر و خانم خانه دار ، در قرن بیستم دستخوش تغییر و تحول گردیده است . فرض اصلی این است که زنان ، به حق مشارکت اجتماعی فراتر از حدود خانواده و به پایگاه مساوی با مردان در حوزه اصلی حیات اجتماعی دست یافته اند.
موقعیت زنان در جامعه تا چه اندازه بهبود یافته است و چه تبیین هائی برای تغییرات ایجاد شده قابل ارائه است ؛ زنان دروضعیت و موقعیت برابر با مردان و برای پیشبرد فرایند مشارکت اجتماعی ، با چه موانعی مواجه میباشند ؟ نکته اصلی ، شناسایی و ریشه یابی مشئله استمرار نابرابریهای است که زنان در محیط کار ، داخل و هم در خارج از خانه ، با آن مواجه می باشند.
فـرایند تغییر پایگـاه زنـان در بریتانیا
زنـان در قـرن نوزدهـم
بیشتر زنان در بریتانیا قرن نوزدهم از امکانات حقوقی و سیاسی محروم بودند ، امکاناتی که در انحصار مردان بود. زنان در بیشتر موارد به حمایت و پول مردان وابسته بودند و با وجود انواع موانع در دست یابی به فرصتها و مشاغل ، با تبعیضات عمده کاری و آموزشی مواجه بودند.
نقش و وظیفه اصلی و مورد انتظار از زنان ، خانه داری و ایفای نقش مادری بود. زن (از طبقه کارگر)، بنابر انتظار رایج ، مسئولیت ده بار آبستنی و زایمان بچه را بر دوش میکشید و سالهای عمرش را صرف پرورش و پرستاری از بچه می نمود.
زنـان در قـرن بیسـتم
طی قرن بیستم ، بهبود تدریجی در موقعیت اجتماعی زنان در بریتانیا حاصل گردید که حاصل گردید که یادآوری اهم این تغییرات را ضروری میبینیم . زنان با وجود خواستههای متضاد خانوادگی و حرفهای در موقعیت بسیار نابرابر با مردان قرار دارند .
زنان با به راه اندازی جنبش زنان (جنبش دفاع از حق رای زنان)
Suffragette Movement در ابتدای قرنحاضر و با عملیات قدرتمندانه و «عمدتاً» خشن توانستند به حقوق سیاسی برابر با مردان دست یابند . این مبارزه ، به دستیابی زنان به حق رای در انتخابات پارلمانی منتهی گردید. به سال 1918 ، زنان در واقع در سنین بالای 30 سال از حق رای برخوردار بودند و سن رای به سال 1928 به 21 سال تقلیل یافت . با این حال ، زنان برای اولین بار و با برخوردار شدن از حق رای ، به موقعیت مشابه مردان نایل گردیدند.
امروزه زنان در امر تعلیم و تربیت از حقوق مشابه مردان برخوردارند . اعمال تبعیض و منع مردان یا زنان از دروس یا رشته های تحصیلی معین ، و یا منع کردن از ادامه تحصیل در سطوح بالاتر ، آنهم به دلیل مرد یا زن بودن عمل غیر قانونی شمرده میشود.
امروزه زنان را برای ورود به انواع بیشتری از مشاغل مناسب می بینند و تعداد بیشتری از زنان به مشاغل درآمدزا وارد میشوند . اکنون حدود 43 درصد از نیرویکار در بریتانیا را زنان تشکیل می دهند ، با این وصف ، زن به استقلال مالی بیشتری دست یافته است.
« قوانین فرصتهای برابر » Equal opportunity در بهبود یافتن موقعیت زنان و غالب آمدن آنها بر پیشداوری و تبعیض (علیه زنان) موثر بوده است.
بعنوان مثال ،« قانون برابری مزد» Equal Pay Act سال 1970 ، پرداخت مزد نابرابر به مزد و زن در ازای کار برابر ، از سوی کارفرمایان را غیر قانونی اعلام کرد. « قانون تبعیض جنسی » سال 1975 ، تفاوت قائل شدن بین مردان و زنان در کار ، امکانات رفاهی و فرصت های آموزشی را غیر قانونی دانست و « کمیسیون فرصتهای برابر » برای اجرائی نمودن قانون تبعیض جنسی و قانون پرداخت مزد برابر شکل گرفت تا سطح برابری فرصتها بین مردان و زنان را ارتقاء بخشد.
زنان در مالکیت بر اموال و دارائی ، به حقوق برابر با مردان دست یافتند . قوانین دارائی زنان متاهل سالهای 1880 و 1882 ، حق برخورداری از حقوق مالکیت برای زنان متاهل را لحاظ نموده است و قانونی دیگر ، تقسیم برابر اموال و دارائی ها بین مرد و زن به هنگام طلاق را به رسمیت شناخته است.
با تصویب قانون دعائی حقوقی زناشوئی «طلاق» به سال 1923 ، زنان به حقوق مساوی با مردان دست یافته اند.
چرا پایگاه زنان در بریتانیای قرن بیستم تغییر یافت ؟
تغییر پایگاه زنان در بریتانیای قرن بیستم ، آنچنانکه ذکر شد را میتوان با توجه به عواملی چند تبیین نمود.
فـرصـتهای برابر
« قانون پشتیبان شماست و ما هم چنین »
«کمیسیون فرصتهای برابر » به سال 1975 و برای اجرای موثر « قانون تبعیض جنسی » و «قانون پرداخت مزد برابر » شکل گرفت . رفع تبعیض جنسی در اشتغال ، در فرصتهای آموزشی ، تربیتی و در تدارک کالاهای عام المنفعه ، تسهیلات خدماتی و محل سکونت خدماتی و محل سکونت از وظایف و مسئولیت های کمیسیون می باشد .
ارائه پیشنهادات به حکومت راجع به عملکرد قوانین موجود تا آنجا که به نابرابریهای جنسی مربوط می شود، از وظایف کمیسیون مذکور می باشد.
یک کارکرد مهم کمیسیون ، مشاوره با شما و راجع به حقوق شما می باشد ؛ حقوقی که در قوانین مربوط به «رفع » تبعیض جنسی و مرتبط با پرداخت حقوق مساوی وضع گردید.
جنبش دفـاع از حقـوق (حق رای )
جنبش دفاع از حق رای زنان، که از ابتدای قرن بیستم تا پایان سال 1918 ادامه یافت ، دستیابی به حق رای مساوی با مردان در انتخابات پارلمانی را پیگیری می کرد . این جنبش در مقابله با ایده غالب مردان در تعیین حیطه اختیارات و وظایف زنان در جامعه ، با مبارزه ای طولانی و خشن همراه بود . جنبش مذکور مبارزه بزرگ زنان برای دستیابی به حقوق برابر با مردان بود و ایجاد تغییر در ایده های رایج (در مردان و نیز در زنان) راجع به نقش زنان را در برنامه کار خود قرار داد. زنان طی جنبش برابری طلب و برای نخستین بارموفق شدند که به قدرت سیاسی دستی پیدا کرده و به « مجلس » راه پیدا کنند.
دو جنگ جهـانی
زنان طی جنگهای جهانی اول (18-1914) و دوم (45-1939) در کارخانه ها و مزارع مسئولیتهای شغلی بر عهده داشتند ، مسئولیتها و نقشهائی که قبل از آن بر دوش مردان بود و اکنون مردان آن نقشها را ، به جهت ایفای نقش سربازی در جبهه ، به زنان محول نمودند . زنان طی این سالها ، توانایی و لیاقت خود برای ایفای نقش در « مشاغل مردانه » را نشان داده اند و با این ترتیب بود که ایده های مردم راجع به نقش زن بتدریج تغییر کرد.
خـانواده کوچکـتر
تقلیل بعد خانوار ، علت و هم نتیجه بهتر شدن (ارتقاء) پایگاه زنان می باشد . زنان ، در پی بهتر شدن موقعیت و پایگاه اجتماعی ، وقت کمتری صرف بچه داری نموده و فرصتهای بیشتر برای ورود به مشاغل درآمدزا بدست آوردند.
در شرایط امروزی و بطور متوسط ، چهار سال از عمر مادر صرف بارداری و نگه داری بچه می گردد و امید زندگی زنان در قیاس با قرن نوزدهم بالاتر رفته است و معنای دیگر جمله این است که فرصتهای کاری و شغلی زنان در بیرون از خانه محدود بوده است.
فرصـتهای شـغلی فـزونتر بـرای زنـان
زنان امروزی از فرصتهای شغلی بمراتب بیشتری برخوردار هستند و موانع اشتغال در بیشتر حوزه های شغلی ، از سر راه زنان برداشته شد زنان، علیرغم پیشداوری و تبعیض طلبی برخی از کارفرمایان آمادگی لازم جهت ایفای نقش در مشاغل مردانه را دارا می باشند.
فشارهای جنبش دفاع از حق رای زنان در طی دو جنگ جهانی و جنبش آزادسازی زنان ، زمینه ساز کاهش بدبینی کارفرمایان و کارگران مرد به زنان کارگر بوده است . افزایش فرصتهای شغلی زنان با توسعه و تولیدات صنعتی و گسترش صنعت و با گسترش درجات تحصیلی (تحصیلات عالی) در اقتصاد همراه گردید. بخش تحصیلات عالی با خدمات امور مالی ، امور اداری ،توزیع، جابجائی نقل و انتقالات اداری و خدمات اجتماعی مرتبط می باشد .
گسترش این بخش ، افزایش تعداد مشاغل چون منشیگری و کارهای دفتری اداری را به همراه داشت ، کارهایی که عمدتا بتوسط زنان انجام می گیرد . امتیاز مادر شدن و مرخصی زایمان ، این فرصت را به زنان می دهد که بعد از زایمان به کار برگردند و بدین ترتیب ، راه برگشت به شغل برای آنان باز می باشد.
واقعیت این است که اشتغال به کار در محیط بیرون از خانه ، مایه استقلال مالی زنان و مایه اقتدار بیش از پیش آنان در خانه و هم در جامعه می گردد.1
آمـوزش اجباری بچه ها
اجباری شدن آموزش از سال 1880، خصوصا از سال 1944، اوقات سرپرستی و نظارت والدین بر فرزندان را کاهش داده است. زنان امروزی، نسبت به زنان در اوایل قرن بیستم ، فرصت بیشتری برای کار در بیرون از خانه دارند.
تکنولوژی در خانه
دستاوردهای حاصل از پیشرفتهای تکنولوژیک مایة بهینه شدن محیط خانه و بالا رفتن سطح استاندارد خانه داری گردید. از جمله شاخصه های استاندارد مذکور عبارتند از رواج سیستم گرمایش مرکزی، استفادة عموم از دستگاه های کار- صرفه 'Labour-Saving devices' (لوازم خانگی که نیروی کار یدی را به نحوی ذخیره سازی مینمایند) همچون یخچال فریزر، ماشین لباس شوئی، اجاق آشپزی مایکرووی ، جاروبرقی، مواد غذائی صنعتی همچون غذاهای منجمد و کنسرو شده ، و غذاهای فوری، بنظر میآید که پیشرفتهای مذکور با کاهش اوقات صرف شده در خانه داری همراه می باشد.
از نظر برخی ها، پیشرفتهای مذکور به معنای ارتقای سطح استاندارد خانه داری می باشد. بعنوان مثال، در پی ورود ماشین لباسشوئی به خانه ، شستشوی لباس در همه ایام هفته مقدور می باشد، برخلاف گذشته که یک روز در هفته به شست و شوی اختصاص داده می شد. لذا مردم بیش از گذشته می توانند لباسهایشان را تعویض کنند. همین امر ، دفعات اتوکشی لباسها را افزایش داده است. همچنین جاروبرقی امکان تمیزی بیش از پیش خانه ها را فراهم ساخته است.
جـنبش رها سـازی زنـان The Women ‘s Liberation Movement ‘
« جنبش آزادسازی زنان » طیف وسیعی از زنان را در بر می گیرد، زنانی که برای دستیابی به حقوق برابر با مردان مبارزه می کنند. جنبش مذکور نه یک گروه، بلکه گروههای متنوع با اهداف متفاوت از زنان- در بریتانیا و خارج از آن- را در بر می گیرد. این گروهها به اقتضای نیاز به ارتقای پایگاه اجتماعی زنان و تحقق بخشیدن حقوق آنان، متحد و یکپارچه گردیده اند و خواهان پایان بخشیدن به وضعیت مرد سالارانه و سلطه مردان در جامعه هستند . جنبش آزادسازی زنان، از دهة 1960، ایدة سنتی دربارة زنان و تصاویر کلیشه ای راجع به آنان را به چالش فراخوانده اند،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
پَرخاشگَری، در روانشناسی و دیگر علوم رفتاری و اجتماعی، به معنی رفتاری است که منجر به آزار و درد میشود.
طرفداران ذاتی بودن پرخاشگری
گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید۱ و لورنز۲ معتقدند که پرخاشگری یک رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا میکند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزشها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. در غیر اینصورت به گونهای تخلیه میشود که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم ، تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری میکوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود میکند و از بین میبرد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب خود قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر میشود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری حالتی مخرب و منفی دارد.(اکبری سال ۱۳۸۱-ص ۱۹۱).
طرفداران منشاء اجتماعی پرخاشگری
عدهای دیگر در مقابل ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند که فکر ذاتی بودن پرخاشگری برای انسان خطرناک و مخرب است زیر داشتن چنین فکری سبب میشود که پرخاشگری مانند میل به غذا یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود بنابراین انسان در کنترل یا کاهش آن نمیتواند نقش داشته باشد همچنین این گروه دلائل فراوانی را مبتنی براینکه پرخاشگری منشاء غریزی و ذاتی نمیتواند داشته باشد ارائه دادهاند به همین دلیل از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری و کنترل این گروه دلائل خود را در این باره این طور برمی شمرند:
۱: دشمنی ذاتی بین حیوانات وجود ندارد و آنچه ما در این مورد میبینیم آموزشهایی است که والدین این حیوانات به آنها دادهاند. ۲: وجود کرومزوم اضافی را نمیتوان دلیلی برذاتی بودن پرخاشگری دانست، کروموزم اضافی سبب افزایش و درشتی اندام میشود ولی چه بسا وجود اندام قوی و قد بلند از نظر اجتماعی خود یک امتیاز است و این گونه افراد را به عنوان مأمون، آدم کش که حالتهای پرخاشگرانه را به وجود میآورند باشند حال میتوان عدهای از پرخاشگران را یافت که فاقد کروموزم اضافی نیز هستند. ۳: تحریک الکتریکی هیپوتالاموس در مورد حیوان وقتی موجب رفتار پرخاشگرانه میشود که او در برابر حیوان ضعیف تر از خود قرار گرفته باشد اگر حیوان در مقابل او قویتر از وی باشد واکنش او فرار و ترس است نه پرخاشگری. در انسان نیز حالت هیچانی عصبانیت و پرخاشگری بر طبق نظریه تحریکی- شناختی ناشی از شناخت فرد از کلمات و مفاهیم به عنوان ابزار عصبانی کننده و توهین آمیز استفاده کرد به همین دلیل ممکن است از دو فرد یکی در برابر شنیدن کلمهای عصبانی نشود و دیگری در برابر شنیدن همان کلمه عصبانی شود حال آنکه اگر پرخاشگری ذاتی بود بایستی هر دو نفر عصبانی میشدند. گذشته از دو گروه اصلی مطرح شده، گروهی معتقدند که رفتار پرخاشگری ریشه در عدم فرصت یادگیری دارد، یعنی کودک به علت اینکه فرصت یادگیری نداشته و یک موجود ناپختهاست، نمیداندکه نسبت به یک محرک چگونه عمل کند لذا ممکن است به صورت پرخاشگری از خود واکنش نشان دهد. لذا این کودک باستی به مرور یادبگیرد تا چگونه پاسخ محرکات را به صورت مناسب دهد. (نوابی نژاد سال ۷۳ ص ۴۲و۴۳). گاهی رفتارهای پرخاشگرانه ناشی از یک احساس ناامنی است که در حقیقت این رفتار یک پاسخ دفاعی به وضعیت ناامنی است که در آن قرار گرفتهاست. یک کودک با ابزار دفاعی که یک حرکت پرخاشگرانهاست از خود دفاع میکند تا وضعیت ناامن را زا بین ببرد.(نوابی نژاد سال ۷۳ ص۴۸)
فرضیه ناکامی – پرخاشگرانه
گرچه پاسخ افراد نسبت به ناکامی بسیار متفاوت است زیرا عوامل ناکام کننده و شخصیت فرد ناکام شونده دامنه بسیار گستردهای دارند در مجموع میتوان گفت که پاسخ ناکامی پرخاشگری یعنی رفتار دشمنانه و تند به هنگام عدم سازگاری با موفقیت در این رفتار در زندگی روزمره ارتباط بسیار نزدیک با ناکامی دارد مثلاً کودکی که از بازی کردن منع میشود در اثر خشم اخم میکند یا پاهای خود را بر زمین میکوبد. چیزی که ثابت شدهاست این است که ناکامی پرخاشگری را افزایش میدهد پرخاشگری میتواند ناکامیهای فشرده را رها سازد و نوعی تسکین موقتی برای فرد مزاحم آورد اما پایان آن معمولاً رضایت بخش نیست به هنگام مواجه شدن با ناکامی باید آنرا به صورت یک مساله مطرح کرد و به دنبال آن راه چاره افتاد. پرخاشگری ممکن است مستقیما خود مانع را هدف قرار دهد.(فرقان رئیسی سال ۱۳۷۶ ص ۸۳و ۸۴) جان والر و همکارانش فرضیه پرخاشگری در کلمه پاسخ به ناکامی را ارائه نمودند که در آن پرخاشگری همیشه در پی ناکامی خواهد بود(والر دوب-مورد سیرز-۱۹۳۹) این افراد مانند فروید پرخاشگری را در حکم عامل تصفیه میدانستند پیداست که فرضیه ناکامی- پرخاشگریها میتوانند واکنشی در برابر ناکامی باشد اما عوامل دیگری نیز میتواند در پرخاشگر بودن یا نبودن یک کودک موثر باشد افزون بر آن ناکامی یا سایر تحریکهای عاطفی همیشه موجب پرخاشگری نمیشود(ریتا ولکسی نلسون، سال ۱۳۶۹ ص ۵۲۲- ۵۲۷)
علل و عوامل پرخاشگری
عوامل خانوادگی پرخاشگری
عوامل خانوادگی به عنوان یکسری از عوامل محیطی در بررسی عوامل تربیتی افراد موثر میباشند، چرا که خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی زندگی افراد بسیار حائز اهمیت میباشد و خیلی از چیزها را افراد در سالهای اولیه حیات اجتماعی خود در آن میآموزند. خانواده میتواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتاند از: ۱) نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک: معمولاً کودکی که وسایل و اسباب بازی مورد علاقه خود را در دست دیگری میبیند برانگیخته میشود و در صدر گرفتن آن حتی با اعمال خشونت میشود.تجربه نشانگر آن است که چنانچه در کودکی همیشه توقعات و انتظارات فرد برآورده شده باشد او بیشتر از کسانی که توقعات و انتظاراتشان برآورده نشدهاست خشمگین وپرخاشگر میشود. ۲) وجود الگوهای نامناسب، داشتن الگوی مناسب در زندگی یکی از نیازهای انسان است زیرا انسانها علاقه مند هستند که رفتار و کردار خود را مطابق با کسی که مورد علاقه خودشان است انجام دهند و چنین کسانی را راهنما و الگوی زندگی خود قرار دهند بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بیشتر کودکان پرخاشگر والدین خشن و متخاصمی داشتهاند یعنی نه تنها کودک آنها از محبت لازم برخوردار نبود از الگوی پرخاشگری موجود در خانواده نیز تأثیر پذیرفته بود. دیکتاتوری خانوادههایی که تابع اصول دیکتاتوری هستند معمولاً رشد فرزندانشان را محدود میکند در این نوع از خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است که غالبا پدر چنین نقشی را دارد اما گاهی اوقات مادر، خواهران و برادران بزرگتر نیز با دیکتاتوری رفتار میکنند در این گونه خانوادهها فرد دیکتاتور تصمیم میگیرد، هدف تعیین میکند، راه نشان میدهد، وظیفه معلوم میکند، برنامه میریزد و همه باید به طور مطلق مطابق میل او رفتار کند و حق اظهارنظر از آن اوست. بچههایی که در محیط دیکتاتوری پرورش پیدا میکنند ظاهراً حالت تسلیم و اطاعت در رفتارشان مشاهده میشود و همین حالت آنهارا به هیجان و اضطراب وا میدارد. این بچهها در مقابل دیگران حالت دشمنی و خصومت به خود میگیرند و به بچههای هم سن و سال خود یا کمتر از خود صدمه میرسانند این افراد از تعصب خاصی نیز برخوردارند و از به سر بردن با دیگران عاجز هستند، در کارهای گروهی نمیتوانند شرکت کنند و از اعتماد به نفس ضعیفی برخوردارند و در امور زندگیشان بی لیاقتی خود را نشان میدهند و اغلب در کارها با شکست روبرو میشوند. ۳) تأثیر رفتار پرخاشگرانه: عدهای از افراد پرخاشگر و زورگویی را تقبیح نمیکنند بلکه آنرا نشانه شهامت و قدرت خود میدانند این افراد اعمال پرخاشگرانه خود و دیگران را مثبت موجه و حتی لازم میدانند و به آن صحه میگذارند. ۴) تشویق رفتار پرخاشگرانه: در مواقعی که رفتار پرخاشگرانه توسط والدین و دیگر افراد سبب تقویت مثبت و تثبیت این رفتار میشود. گاه با والدین یا مربیانی روبرو میشویم که به بهانه آموزش دفاع از خود به کودکی میگویند «از کی نخوری» «توسری نخوری» و... که به طور وضوح به جای نشان دادن رفتارهای منطقی در مقابل برخورد با موانع شخصی را به پرخاشگری بی مورد تشویق میکنند. ۵) تنبیه والدین و مربیان: والدین و مربیان که در برابر پرخاشگری و خشونت کودک عصبانی میشوند به صورت پرخاشگرانه اورا تنبیه میکنند از تشدید این رفتار در او موثرند درچنین مواقعی تنبیه عامل فزاینده و تقویت کننده پرخاشگری است زیرا علاوه بر اینکه سبب خشم و احتمالاً پرخاشگری کودک میشود، شخص تنبیه کننده الگوی نامناسبی برای پرخاشگری کودک میشود.(اکبری-۸۱ ص۱۹۷و۱۹۸)
عوامل محیطی (اجتماعی – فرهنگی)
عواملی که در پیرامون زندگی انسان هستند میتوانند در بروز یا تشدید پرخاشگری و تخفیف یا تعدیل آن اثر گذار باشند، برخی از اینگونه عوامل عبارتاند از: ۱) زندگی در ارتفاع خیلی بلند و تغذیه ناقص؛ پژوهشهای به عمل آمده در میان سرخپوستان قبیله کولا در میال آندورپرو، که به پرخاشگرترین انسانهای روی زمین شهرت دارند حاکی از آن است که پرخاشگری این قبیله سه دلیل دارد: الف: زندگی در ارتفاعات خیلی بلند کمبود مواد غذایی و بالاخره تغذیه ناقص. ب: جویدن برگ کوکا که محتوی کوکائین و نوع مخدر است و سبب میشود مصرف کنندگان آن موقتا احساس آرامش میکنند اما
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
پایگاه اجتماعی زنان
مـقدمه :
تاثیر عوامل جامعه پذیری و فرایند شکلگیری ایدههای اجتماعی نقش سنتی زن را به عنوان مادر و خانم خانه دار ، در قرن بیستم دستخوش تغییر و تحول گردیده است . فرض اصلی این است که زنان ، به حق مشارکت اجتماعی فراتر از حدود خانواده و به پایگاه مساوی با مردان در حوزه اصلی حیات اجتماعی دست یافته اند.
موقعیت زنان در جامعه تا چه اندازه بهبود یافته است و چه تبیین هائی برای تغییرات ایجاد شده قابل ارائه است ؛ زنان دروضعیت و موقعیت برابر با مردان و برای پیشبرد فرایند مشارکت اجتماعی ، با چه موانعی مواجه میباشند ؟ نکته اصلی ، شناسایی و ریشه یابی مشئله استمرار نابرابریهای است که زنان در محیط کار ، داخل و هم در خارج از خانه ، با آن مواجه می باشند.
فـرایند تغییر پایگـاه زنـان در بریتانیا
زنـان در قـرن نوزدهـم
بیشتر زنان در بریتانیا قرن نوزدهم از امکانات حقوقی و سیاسی محروم بودند ، امکاناتی که در انحصار مردان بود. زنان در بیشتر موارد به حمایت و پول مردان وابسته بودند و با وجود انواع موانع در دست یابی به فرصتها و مشاغل ، با تبعیضات عمده کاری و آموزشی مواجه بودند.
نقش و وظیفه اصلی و مورد انتظار از زنان ، خانه داری و ایفای نقش مادری بود. زن (از طبقه کارگر)، بنابر انتظار رایج ، مسئولیت ده بار آبستنی و زایمان بچه را بر دوش میکشید و سالهای عمرش را صرف پرورش و پرستاری از بچه می نمود.
زنـان در قـرن بیسـتم
طی قرن بیستم ، بهبود تدریجی در موقعیت اجتماعی زنان در بریتانیا حاصل گردید که حاصل گردید که یادآوری اهم این تغییرات را ضروری میبینیم . زنان با وجود خواستههای متضاد خانوادگی و حرفهای در موقعیت بسیار نابرابر با مردان قرار دارند .
زنان با به راه اندازی جنبش زنان (جنبش دفاع از حق رای زنان)
Suffragette Movement در ابتدای قرنحاضر و با عملیات قدرتمندانه و «عمدتاً» خشن توانستند به حقوق سیاسی برابر با مردان دست یابند . این مبارزه ، به دستیابی زنان به حق رای در انتخابات پارلمانی منتهی گردید. به سال 1918 ، زنان در واقع در سنین بالای 30 سال از حق رای برخوردار بودند و سن رای به سال 1928 به 21 سال تقلیل یافت . با این حال ، زنان برای اولین بار و با برخوردار شدن از حق رای ، به موقعیت مشابه مردان نایل گردیدند.
امروزه زنان در امر تعلیم و تربیت از حقوق مشابه مردان برخوردارند . اعمال تبعیض و منع مردان یا زنان از دروس یا رشته های تحصیلی معین ، و یا منع کردن از ادامه تحصیل در سطوح بالاتر ، آنهم به دلیل مرد یا زن بودن عمل غیر قانونی شمرده میشود.
امروزه زنان را برای ورود به انواع بیشتری از مشاغل مناسب می بینند و تعداد بیشتری از زنان به مشاغل درآمدزا وارد میشوند . اکنون حدود 43 درصد از نیرویکار در بریتانیا را زنان تشکیل می دهند ، با این وصف ، زن به استقلال مالی بیشتری دست یافته است.
« قوانین فرصتهای برابر » Equal opportunity در بهبود یافتن موقعیت زنان و غالب آمدن آنها بر پیشداوری و تبعیض (علیه زنان) موثر بوده است.
بعنوان مثال ،« قانون برابری مزد» Equal Pay Act سال 1970 ، پرداخت مزد نابرابر به مزد و زن در ازای کار برابر ، از سوی کارفرمایان را غیر قانونی اعلام کرد. « قانون تبعیض جنسی » سال 1975 ، تفاوت قائل شدن بین مردان و زنان در کار ، امکانات رفاهی و فرصت های آموزشی را غیر قانونی دانست و « کمیسیون فرصتهای برابر » برای اجرائی نمودن قانون تبعیض جنسی و قانون پرداخت مزد برابر شکل گرفت تا سطح برابری فرصتها بین مردان و زنان را ارتقاء بخشد.
زنان در مالکیت بر اموال و دارائی ، به حقوق برابر با مردان دست یافتند . قوانین دارائی زنان متاهل سالهای 1880 و 1882 ، حق برخورداری از حقوق مالکیت برای زنان متاهل را لحاظ نموده است و قانونی دیگر ، تقسیم برابر اموال و دارائی ها بین مرد و زن به هنگام طلاق را به رسمیت شناخته است.
با تصویب قانون دعائی حقوقی زناشوئی «طلاق» به سال 1923 ، زنان به حقوق مساوی با مردان دست یافته اند.
چرا پایگاه زنان در بریتانیای قرن بیستم تغییر یافت ؟
تغییر پایگاه زنان در بریتانیای قرن بیستم ، آنچنانکه ذکر شد را میتوان با توجه به عواملی چند تبیین نمود.
فـرصـتهای برابر
« قانون پشتیبان شماست و ما هم چنین »
«کمیسیون فرصتهای برابر » به سال 1975 و برای اجرای موثر « قانون تبعیض جنسی » و «قانون پرداخت مزد برابر » شکل گرفت . رفع تبعیض جنسی در اشتغال ، در فرصتهای آموزشی ، تربیتی و در تدارک کالاهای عام المنفعه ، تسهیلات خدماتی و محل سکونت خدماتی و محل سکونت از وظایف و مسئولیت های کمیسیون می باشد .
ارائه پیشنهادات به حکومت راجع به عملکرد قوانین موجود تا آنجا که به نابرابریهای جنسی مربوط می شود، از وظایف کمیسیون مذکور می باشد.
یک کارکرد مهم کمیسیون ، مشاوره با شما و راجع به حقوق شما می باشد ؛ حقوقی که در قوانین مربوط به «رفع » تبعیض جنسی و مرتبط با پرداخت حقوق مساوی وضع گردید.
جنبش دفـاع از حقـوق (حق رای )
جنبش دفاع از حق رای زنان، که از ابتدای قرن بیستم تا پایان سال 1918 ادامه یافت ، دستیابی به حق رای مساوی با مردان در انتخابات پارلمانی را پیگیری می کرد . این جنبش در مقابله با ایده غالب مردان در تعیین حیطه اختیارات و وظایف زنان در جامعه ، با مبارزه ای طولانی و خشن همراه بود . جنبش مذکور مبارزه بزرگ زنان برای دستیابی به حقوق برابر با مردان بود و ایجاد تغییر در ایده های رایج (در مردان و نیز در زنان) راجع به نقش زنان را در برنامه کار خود قرار داد. زنان طی جنبش برابری طلب و برای نخستین بارموفق شدند که به قدرت سیاسی دستی پیدا کرده و به « مجلس » راه پیدا کنند.
دو جنگ جهـانی
زنان طی جنگهای جهانی اول (18-1914) و دوم (45-1939) در کارخانه ها و مزارع مسئولیتهای شغلی بر عهده داشتند ، مسئولیتها و نقشهائی که قبل از آن بر دوش مردان بود و اکنون مردان آن نقشها را ، به جهت ایفای نقش سربازی در جبهه ، به زنان محول نمودند . زنان طی این سالها ، توانایی و لیاقت خود برای ایفای نقش در « مشاغل مردانه » را نشان داده اند و با این ترتیب بود که ایده های مردم راجع به نقش زن بتدریج تغییر کرد.
خـانواده کوچکـتر
تقلیل بعد خانوار ، علت و هم نتیجه بهتر شدن (ارتقاء) پایگاه زنان می باشد . زنان ، در پی بهتر شدن موقعیت و پایگاه اجتماعی ، وقت کمتری صرف بچه داری نموده و فرصتهای بیشتر برای ورود به مشاغل درآمدزا بدست آوردند.
در شرایط امروزی و بطور متوسط ، چهار سال از عمر مادر صرف بارداری و نگه داری بچه می گردد و امید زندگی زنان در قیاس با قرن نوزدهم بالاتر رفته است و معنای دیگر جمله این است که فرصتهای کاری و شغلی زنان در بیرون از خانه محدود بوده است.
فرصـتهای شـغلی فـزونتر بـرای زنـان
زنان امروزی از فرصتهای شغلی بمراتب بیشتری برخوردار هستند و موانع اشتغال در بیشتر حوزه های شغلی ، از سر راه زنان برداشته شد زنان، علیرغم پیشداوری و تبعیض طلبی برخی از کارفرمایان آمادگی لازم جهت ایفای نقش در مشاغل مردانه را دارا می باشند.
فشارهای جنبش دفاع از حق رای زنان در طی دو جنگ جهانی و جنبش آزادسازی زنان ، زمینه ساز کاهش بدبینی کارفرمایان و کارگران مرد به زنان کارگر بوده است . افزایش فرصتهای شغلی زنان با توسعه و تولیدات صنعتی و گسترش صنعت و با گسترش درجات تحصیلی (تحصیلات عالی) در اقتصاد همراه گردید. بخش تحصیلات عالی با خدمات امور مالی ، امور اداری ،توزیع، جابجائی نقل و انتقالات اداری و خدمات اجتماعی مرتبط می باشد .
گسترش این بخش ، افزایش تعداد مشاغل چون منشیگری و کارهای دفتری اداری را به همراه داشت ، کارهایی که عمدتا بتوسط زنان انجام می گیرد . امتیاز مادر شدن و مرخصی زایمان ، این فرصت را به زنان می دهد که بعد از زایمان به کار برگردند و بدین ترتیب ، راه برگشت به شغل برای آنان باز می باشد.
واقعیت این است که اشتغال به کار در محیط بیرون از خانه ، مایه استقلال مالی زنان و مایه اقتدار بیش از پیش آنان در خانه و هم در جامعه می گردد.1
آمـوزش اجباری بچه ها
اجباری شدن آموزش از سال 1880، خصوصا از سال 1944، اوقات سرپرستی و نظارت والدین بر فرزندان را کاهش داده است. زنان امروزی، نسبت به زنان در اوایل قرن بیستم ، فرصت بیشتری برای کار در بیرون از خانه دارند.
تکنولوژی در خانه
دستاوردهای حاصل از پیشرفتهای تکنولوژیک مایة بهینه شدن محیط خانه و بالا رفتن سطح استاندارد خانه داری گردید. از جمله شاخصه های استاندارد مذکور عبارتند از رواج سیستم گرمایش مرکزی، استفادة عموم از دستگاه های کار- صرفه 'Labour-Saving devices' (لوازم خانگی که نیروی کار یدی را به نحوی ذخیره سازی مینمایند) همچون یخچال فریزر، ماشین لباس شوئی، اجاق آشپزی مایکرووی ، جاروبرقی، مواد غذائی صنعتی همچون غذاهای منجمد و کنسرو شده ، و غذاهای فوری، بنظر میآید که پیشرفتهای مذکور با کاهش اوقات صرف شده در خانه داری همراه می باشد.
از نظر برخی ها، پیشرفتهای مذکور به معنای ارتقای سطح استاندارد خانه داری می باشد. بعنوان مثال، در پی ورود ماشین لباسشوئی به خانه ، شستشوی لباس در همه ایام هفته مقدور می باشد، برخلاف گذشته که یک روز در هفته به شست و شوی اختصاص داده می شد. لذا مردم بیش از گذشته می توانند لباسهایشان را تعویض کنند. همین امر ، دفعات اتوکشی لباسها را افزایش داده است. همچنین جاروبرقی امکان تمیزی بیش از پیش خانه ها را فراهم ساخته است.
جـنبش رها سـازی زنـان The Women ‘s Liberation Movement ‘
« جنبش آزادسازی زنان » طیف وسیعی از زنان را در بر می گیرد، زنانی که برای دستیابی به حقوق برابر با مردان مبارزه می کنند. جنبش مذکور نه یک گروه، بلکه گروههای متنوع با اهداف متفاوت از زنان- در بریتانیا و خارج از آن- را در بر می گیرد. این گروهها به اقتضای نیاز به ارتقای پایگاه اجتماعی زنان و تحقق بخشیدن حقوق آنان، متحد و یکپارچه گردیده اند و خواهان پایان بخشیدن به وضعیت مرد سالارانه و سلطه مردان در جامعه هستند . جنبش آزادسازی زنان، از دهة 1960، ایدة سنتی دربارة زنان و تصاویر کلیشه ای راجع به آنان را به چالش فراخوانده اند،