لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
پایگاه اجتماعی زنان
مـقدمه :
تاثیر عوامل جامعه پذیری و فرایند شکلگیری ایدههای اجتماعی نقش سنتی زن را به عنوان مادر و خانم خانه دار ، در قرن بیستم دستخوش تغییر و تحول گردیده است . فرض اصلی این است که زنان ، به حق مشارکت اجتماعی فراتر از حدود خانواده و به پایگاه مساوی با مردان در حوزه اصلی حیات اجتماعی دست یافته اند.
موقعیت زنان در جامعه تا چه اندازه بهبود یافته است و چه تبیین هائی برای تغییرات ایجاد شده قابل ارائه است ؛ زنان دروضعیت و موقعیت برابر با مردان و برای پیشبرد فرایند مشارکت اجتماعی ، با چه موانعی مواجه میباشند ؟ نکته اصلی ، شناسایی و ریشه یابی مشئله استمرار نابرابریهای است که زنان در محیط کار ، داخل و هم در خارج از خانه ، با آن مواجه می باشند.
فـرایند تغییر پایگـاه زنـان در بریتانیا
زنـان در قـرن نوزدهـم
بیشتر زنان در بریتانیا قرن نوزدهم از امکانات حقوقی و سیاسی محروم بودند ، امکاناتی که در انحصار مردان بود. زنان در بیشتر موارد به حمایت و پول مردان وابسته بودند و با وجود انواع موانع در دست یابی به فرصتها و مشاغل ، با تبعیضات عمده کاری و آموزشی مواجه بودند.
نقش و وظیفه اصلی و مورد انتظار از زنان ، خانه داری و ایفای نقش مادری بود. زن (از طبقه کارگر)، بنابر انتظار رایج ، مسئولیت ده بار آبستنی و زایمان بچه را بر دوش میکشید و سالهای عمرش را صرف پرورش و پرستاری از بچه می نمود.
زنـان در قـرن بیسـتم
طی قرن بیستم ، بهبود تدریجی در موقعیت اجتماعی زنان در بریتانیا حاصل گردید که حاصل گردید که یادآوری اهم این تغییرات را ضروری میبینیم . زنان با وجود خواستههای متضاد خانوادگی و حرفهای در موقعیت بسیار نابرابر با مردان قرار دارند .
زنان با به راه اندازی جنبش زنان (جنبش دفاع از حق رای زنان)
Suffragette Movement در ابتدای قرنحاضر و با عملیات قدرتمندانه و «عمدتاً» خشن توانستند به حقوق سیاسی برابر با مردان دست یابند . این مبارزه ، به دستیابی زنان به حق رای در انتخابات پارلمانی منتهی گردید. به سال 1918 ، زنان در واقع در سنین بالای 30 سال از حق رای برخوردار بودند و سن رای به سال 1928 به 21 سال تقلیل یافت . با این حال ، زنان برای اولین بار و با برخوردار شدن از حق رای ، به موقعیت مشابه مردان نایل گردیدند.
امروزه زنان در امر تعلیم و تربیت از حقوق مشابه مردان برخوردارند . اعمال تبعیض و منع مردان یا زنان از دروس یا رشته های تحصیلی معین ، و یا منع کردن از ادامه تحصیل در سطوح بالاتر ، آنهم به دلیل مرد یا زن بودن عمل غیر قانونی شمرده میشود.
امروزه زنان را برای ورود به انواع بیشتری از مشاغل مناسب می بینند و تعداد بیشتری از زنان به مشاغل درآمدزا وارد میشوند . اکنون حدود 43 درصد از نیرویکار در بریتانیا را زنان تشکیل می دهند ، با این وصف ، زن به استقلال مالی بیشتری دست یافته است.
« قوانین فرصتهای برابر » Equal opportunity در بهبود یافتن موقعیت زنان و غالب آمدن آنها بر پیشداوری و تبعیض (علیه زنان) موثر بوده است.
بعنوان مثال ،« قانون برابری مزد» Equal Pay Act سال 1970 ، پرداخت مزد نابرابر به مزد و زن در ازای کار برابر ، از سوی کارفرمایان را غیر قانونی اعلام کرد. « قانون تبعیض جنسی » سال 1975 ، تفاوت قائل شدن بین مردان و زنان در کار ، امکانات رفاهی و فرصت های آموزشی را غیر قانونی دانست و « کمیسیون فرصتهای برابر » برای اجرائی نمودن قانون تبعیض جنسی و قانون پرداخت مزد برابر شکل گرفت تا سطح برابری فرصتها بین مردان و زنان را ارتقاء بخشد.
زنان در مالکیت بر اموال و دارائی ، به حقوق برابر با مردان دست یافتند . قوانین دارائی زنان متاهل سالهای 1880 و 1882 ، حق برخورداری از حقوق مالکیت برای زنان متاهل را لحاظ نموده است و قانونی دیگر ، تقسیم برابر اموال و دارائی ها بین مرد و زن به هنگام طلاق را به رسمیت شناخته است.
با تصویب قانون دعائی حقوقی زناشوئی «طلاق» به سال 1923 ، زنان به حقوق مساوی با مردان دست یافته اند.
چرا پایگاه زنان در بریتانیای قرن بیستم تغییر یافت ؟
تغییر پایگاه زنان در بریتانیای قرن بیستم ، آنچنانکه ذکر شد را میتوان با توجه به عواملی چند تبیین نمود.
فـرصـتهای برابر
« قانون پشتیبان شماست و ما هم چنین »
«کمیسیون فرصتهای برابر » به سال 1975 و برای اجرای موثر « قانون تبعیض جنسی » و «قانون پرداخت مزد برابر » شکل گرفت . رفع تبعیض جنسی در اشتغال ، در فرصتهای آموزشی ، تربیتی و در تدارک کالاهای عام المنفعه ، تسهیلات خدماتی و محل سکونت خدماتی و محل سکونت از وظایف و مسئولیت های کمیسیون می باشد .
ارائه پیشنهادات به حکومت راجع به عملکرد قوانین موجود تا آنجا که به نابرابریهای جنسی مربوط می شود، از وظایف کمیسیون مذکور می باشد.
یک کارکرد مهم کمیسیون ، مشاوره با شما و راجع به حقوق شما می باشد ؛ حقوقی که در قوانین مربوط به «رفع » تبعیض جنسی و مرتبط با پرداخت حقوق مساوی وضع گردید.
جنبش دفـاع از حقـوق (حق رای )
جنبش دفاع از حق رای زنان، که از ابتدای قرن بیستم تا پایان سال 1918 ادامه یافت ، دستیابی به حق رای مساوی با مردان در انتخابات پارلمانی را پیگیری می کرد . این جنبش در مقابله با ایده غالب مردان در تعیین حیطه اختیارات و وظایف زنان در جامعه ، با مبارزه ای طولانی و خشن همراه بود . جنبش مذکور مبارزه بزرگ زنان برای دستیابی به حقوق برابر با مردان بود و ایجاد تغییر در ایده های رایج (در مردان و نیز در زنان) راجع به نقش زنان را در برنامه کار خود قرار داد. زنان طی جنبش برابری طلب و برای نخستین بارموفق شدند که به قدرت سیاسی دستی پیدا کرده و به « مجلس » راه پیدا کنند.
دو جنگ جهـانی
زنان طی جنگهای جهانی اول (18-1914) و دوم (45-1939) در کارخانه ها و مزارع مسئولیتهای شغلی بر عهده داشتند ، مسئولیتها و نقشهائی که قبل از آن بر دوش مردان بود و اکنون مردان آن نقشها را ، به جهت ایفای نقش سربازی در جبهه ، به زنان محول نمودند . زنان طی این سالها ، توانایی و لیاقت خود برای ایفای نقش در « مشاغل مردانه » را نشان داده اند و با این ترتیب بود که ایده های مردم راجع به نقش زن بتدریج تغییر کرد.
خـانواده کوچکـتر
تقلیل بعد خانوار ، علت و هم نتیجه بهتر شدن (ارتقاء) پایگاه زنان می باشد . زنان ، در پی بهتر شدن موقعیت و پایگاه اجتماعی ، وقت کمتری صرف بچه داری نموده و فرصتهای بیشتر برای ورود به مشاغل درآمدزا بدست آوردند.
در شرایط امروزی و بطور متوسط ، چهار سال از عمر مادر صرف بارداری و نگه داری بچه می گردد و امید زندگی زنان در قیاس با قرن نوزدهم بالاتر رفته است و معنای دیگر جمله این است که فرصتهای کاری و شغلی زنان در بیرون از خانه محدود بوده است.
فرصـتهای شـغلی فـزونتر بـرای زنـان
زنان امروزی از فرصتهای شغلی بمراتب بیشتری برخوردار هستند و موانع اشتغال در بیشتر حوزه های شغلی ، از سر راه زنان برداشته شد زنان، علیرغم پیشداوری و تبعیض طلبی برخی از کارفرمایان آمادگی لازم جهت ایفای نقش در مشاغل مردانه را دارا می باشند.
فشارهای جنبش دفاع از حق رای زنان در طی دو جنگ جهانی و جنبش آزادسازی زنان ، زمینه ساز کاهش بدبینی کارفرمایان و کارگران مرد به زنان کارگر بوده است . افزایش فرصتهای شغلی زنان با توسعه و تولیدات صنعتی و گسترش صنعت و با گسترش درجات تحصیلی (تحصیلات عالی) در اقتصاد همراه گردید. بخش تحصیلات عالی با خدمات امور مالی ، امور اداری ،توزیع، جابجائی نقل و انتقالات اداری و خدمات اجتماعی مرتبط می باشد .
گسترش این بخش ، افزایش تعداد مشاغل چون منشیگری و کارهای دفتری اداری را به همراه داشت ، کارهایی که عمدتا بتوسط زنان انجام می گیرد . امتیاز مادر شدن و مرخصی زایمان ، این فرصت را به زنان می دهد که بعد از زایمان به کار برگردند و بدین ترتیب ، راه برگشت به شغل برای آنان باز می باشد.
واقعیت این است که اشتغال به کار در محیط بیرون از خانه ، مایه استقلال مالی زنان و مایه اقتدار بیش از پیش آنان در خانه و هم در جامعه می گردد.1
آمـوزش اجباری بچه ها
اجباری شدن آموزش از سال 1880، خصوصا از سال 1944، اوقات سرپرستی و نظارت والدین بر فرزندان را کاهش داده است. زنان امروزی، نسبت به زنان در اوایل قرن بیستم ، فرصت بیشتری برای کار در بیرون از خانه دارند.
تکنولوژی در خانه
دستاوردهای حاصل از پیشرفتهای تکنولوژیک مایة بهینه شدن محیط خانه و بالا رفتن سطح استاندارد خانه داری گردید. از جمله شاخصه های استاندارد مذکور عبارتند از رواج سیستم گرمایش مرکزی، استفادة عموم از دستگاه های کار- صرفه 'Labour-Saving devices' (لوازم خانگی که نیروی کار یدی را به نحوی ذخیره سازی مینمایند) همچون یخچال فریزر، ماشین لباس شوئی، اجاق آشپزی مایکرووی ، جاروبرقی، مواد غذائی صنعتی همچون غذاهای منجمد و کنسرو شده ، و غذاهای فوری، بنظر میآید که پیشرفتهای مذکور با کاهش اوقات صرف شده در خانه داری همراه می باشد.
از نظر برخی ها، پیشرفتهای مذکور به معنای ارتقای سطح استاندارد خانه داری می باشد. بعنوان مثال، در پی ورود ماشین لباسشوئی به خانه ، شستشوی لباس در همه ایام هفته مقدور می باشد، برخلاف گذشته که یک روز در هفته به شست و شوی اختصاص داده می شد. لذا مردم بیش از گذشته می توانند لباسهایشان را تعویض کنند. همین امر ، دفعات اتوکشی لباسها را افزایش داده است. همچنین جاروبرقی امکان تمیزی بیش از پیش خانه ها را فراهم ساخته است.
جـنبش رها سـازی زنـان The Women ‘s Liberation Movement ‘
« جنبش آزادسازی زنان » طیف وسیعی از زنان را در بر می گیرد، زنانی که برای دستیابی به حقوق برابر با مردان مبارزه می کنند. جنبش مذکور نه یک گروه، بلکه گروههای متنوع با اهداف متفاوت از زنان- در بریتانیا و خارج از آن- را در بر می گیرد. این گروهها به اقتضای نیاز به ارتقای پایگاه اجتماعی زنان و تحقق بخشیدن حقوق آنان، متحد و یکپارچه گردیده اند و خواهان پایان بخشیدن به وضعیت مرد سالارانه و سلطه مردان در جامعه هستند . جنبش آزادسازی زنان، از دهة 1960، ایدة سنتی دربارة زنان و تصاویر کلیشه ای راجع به آنان را به چالش فراخوانده اند،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
پایگاه اجتماعی زنان
مـقدمه :
تاثیر عوامل جامعه پذیری و فرایند شکلگیری ایدههای اجتماعی نقش سنتی زن را به عنوان مادر و خانم خانه دار ، در قرن بیستم دستخوش تغییر و تحول گردیده است . فرض اصلی این است که زنان ، به حق مشارکت اجتماعی فراتر از حدود خانواده و به پایگاه مساوی با مردان در حوزه اصلی حیات اجتماعی دست یافته اند.
موقعیت زنان در جامعه تا چه اندازه بهبود یافته است و چه تبیین هائی برای تغییرات ایجاد شده قابل ارائه است ؛ زنان دروضعیت و موقعیت برابر با مردان و برای پیشبرد فرایند مشارکت اجتماعی ، با چه موانعی مواجه میباشند ؟ نکته اصلی ، شناسایی و ریشه یابی مشئله استمرار نابرابریهای است که زنان در محیط کار ، داخل و هم در خارج از خانه ، با آن مواجه می باشند.
فـرایند تغییر پایگـاه زنـان در بریتانیا
زنـان در قـرن نوزدهـم
بیشتر زنان در بریتانیا قرن نوزدهم از امکانات حقوقی و سیاسی محروم بودند ، امکاناتی که در انحصار مردان بود. زنان در بیشتر موارد به حمایت و پول مردان وابسته بودند و با وجود انواع موانع در دست یابی به فرصتها و مشاغل ، با تبعیضات عمده کاری و آموزشی مواجه بودند.
نقش و وظیفه اصلی و مورد انتظار از زنان ، خانه داری و ایفای نقش مادری بود. زن (از طبقه کارگر)، بنابر انتظار رایج ، مسئولیت ده بار آبستنی و زایمان بچه را بر دوش میکشید و سالهای عمرش را صرف پرورش و پرستاری از بچه می نمود.
زنـان در قـرن بیسـتم
طی قرن بیستم ، بهبود تدریجی در موقعیت اجتماعی زنان در بریتانیا حاصل گردید که حاصل گردید که یادآوری اهم این تغییرات را ضروری میبینیم . زنان با وجود خواستههای متضاد خانوادگی و حرفهای در موقعیت بسیار نابرابر با مردان قرار دارند .
زنان با به راه اندازی جنبش زنان (جنبش دفاع از حق رای زنان)
Suffragette Movement در ابتدای قرنحاضر و با عملیات قدرتمندانه و «عمدتاً» خشن توانستند به حقوق سیاسی برابر با مردان دست یابند . این مبارزه ، به دستیابی زنان به حق رای در انتخابات پارلمانی منتهی گردید. به سال 1918 ، زنان در واقع در سنین بالای 30 سال از حق رای برخوردار بودند و سن رای به سال 1928 به 21 سال تقلیل یافت . با این حال ، زنان برای اولین بار و با برخوردار شدن از حق رای ، به موقعیت مشابه مردان نایل گردیدند.
امروزه زنان در امر تعلیم و تربیت از حقوق مشابه مردان برخوردارند . اعمال تبعیض و منع مردان یا زنان از دروس یا رشته های تحصیلی معین ، و یا منع کردن از ادامه تحصیل در سطوح بالاتر ، آنهم به دلیل مرد یا زن بودن عمل غیر قانونی شمرده میشود.
امروزه زنان را برای ورود به انواع بیشتری از مشاغل مناسب می بینند و تعداد بیشتری از زنان به مشاغل درآمدزا وارد میشوند . اکنون حدود 43 درصد از نیرویکار در بریتانیا را زنان تشکیل می دهند ، با این وصف ، زن به استقلال مالی بیشتری دست یافته است.
« قوانین فرصتهای برابر » Equal opportunity در بهبود یافتن موقعیت زنان و غالب آمدن آنها بر پیشداوری و تبعیض (علیه زنان) موثر بوده است.
بعنوان مثال ،« قانون برابری مزد» Equal Pay Act سال 1970 ، پرداخت مزد نابرابر به مزد و زن در ازای کار برابر ، از سوی کارفرمایان را غیر قانونی اعلام کرد. « قانون تبعیض جنسی » سال 1975 ، تفاوت قائل شدن بین مردان و زنان در کار ، امکانات رفاهی و فرصت های آموزشی را غیر قانونی دانست و « کمیسیون فرصتهای برابر » برای اجرائی نمودن قانون تبعیض جنسی و قانون پرداخت مزد برابر شکل گرفت تا سطح برابری فرصتها بین مردان و زنان را ارتقاء بخشد.
زنان در مالکیت بر اموال و دارائی ، به حقوق برابر با مردان دست یافتند . قوانین دارائی زنان متاهل سالهای 1880 و 1882 ، حق برخورداری از حقوق مالکیت برای زنان متاهل را لحاظ نموده است و قانونی دیگر ، تقسیم برابر اموال و دارائی ها بین مرد و زن به هنگام طلاق را به رسمیت شناخته است.
با تصویب قانون دعائی حقوقی زناشوئی «طلاق» به سال 1923 ، زنان به حقوق مساوی با مردان دست یافته اند.
چرا پایگاه زنان در بریتانیای قرن بیستم تغییر یافت ؟
تغییر پایگاه زنان در بریتانیای قرن بیستم ، آنچنانکه ذکر شد را میتوان با توجه به عواملی چند تبیین نمود.
فـرصـتهای برابر
« قانون پشتیبان شماست و ما هم چنین »
«کمیسیون فرصتهای برابر » به سال 1975 و برای اجرای موثر « قانون تبعیض جنسی » و «قانون پرداخت مزد برابر » شکل گرفت . رفع تبعیض جنسی در اشتغال ، در فرصتهای آموزشی ، تربیتی و در تدارک کالاهای عام المنفعه ، تسهیلات خدماتی و محل سکونت خدماتی و محل سکونت از وظایف و مسئولیت های کمیسیون می باشد .
ارائه پیشنهادات به حکومت راجع به عملکرد قوانین موجود تا آنجا که به نابرابریهای جنسی مربوط می شود، از وظایف کمیسیون مذکور می باشد.
یک کارکرد مهم کمیسیون ، مشاوره با شما و راجع به حقوق شما می باشد ؛ حقوقی که در قوانین مربوط به «رفع » تبعیض جنسی و مرتبط با پرداخت حقوق مساوی وضع گردید.
جنبش دفـاع از حقـوق (حق رای )
جنبش دفاع از حق رای زنان، که از ابتدای قرن بیستم تا پایان سال 1918 ادامه یافت ، دستیابی به حق رای مساوی با مردان در انتخابات پارلمانی را پیگیری می کرد . این جنبش در مقابله با ایده غالب مردان در تعیین حیطه اختیارات و وظایف زنان در جامعه ، با مبارزه ای طولانی و خشن همراه بود . جنبش مذکور مبارزه بزرگ زنان برای دستیابی به حقوق برابر با مردان بود و ایجاد تغییر در ایده های رایج (در مردان و نیز در زنان) راجع به نقش زنان را در برنامه کار خود قرار داد. زنان طی جنبش برابری طلب و برای نخستین بارموفق شدند که به قدرت سیاسی دستی پیدا کرده و به « مجلس » راه پیدا کنند.
دو جنگ جهـانی
زنان طی جنگهای جهانی اول (18-1914) و دوم (45-1939) در کارخانه ها و مزارع مسئولیتهای شغلی بر عهده داشتند ، مسئولیتها و نقشهائی که قبل از آن بر دوش مردان بود و اکنون مردان آن نقشها را ، به جهت ایفای نقش سربازی در جبهه ، به زنان محول نمودند . زنان طی این سالها ، توانایی و لیاقت خود برای ایفای نقش در « مشاغل مردانه » را نشان داده اند و با این ترتیب بود که ایده های مردم راجع به نقش زن بتدریج تغییر کرد.
خـانواده کوچکـتر
تقلیل بعد خانوار ، علت و هم نتیجه بهتر شدن (ارتقاء) پایگاه زنان می باشد . زنان ، در پی بهتر شدن موقعیت و پایگاه اجتماعی ، وقت کمتری صرف بچه داری نموده و فرصتهای بیشتر برای ورود به مشاغل درآمدزا بدست آوردند.
در شرایط امروزی و بطور متوسط ، چهار سال از عمر مادر صرف بارداری و نگه داری بچه می گردد و امید زندگی زنان در قیاس با قرن نوزدهم بالاتر رفته است و معنای دیگر جمله این است که فرصتهای کاری و شغلی زنان در بیرون از خانه محدود بوده است.
فرصـتهای شـغلی فـزونتر بـرای زنـان
زنان امروزی از فرصتهای شغلی بمراتب بیشتری برخوردار هستند و موانع اشتغال در بیشتر حوزه های شغلی ، از سر راه زنان برداشته شد زنان، علیرغم پیشداوری و تبعیض طلبی برخی از کارفرمایان آمادگی لازم جهت ایفای نقش در مشاغل مردانه را دارا می باشند.
فشارهای جنبش دفاع از حق رای زنان در طی دو جنگ جهانی و جنبش آزادسازی زنان ، زمینه ساز کاهش بدبینی کارفرمایان و کارگران مرد به زنان کارگر بوده است . افزایش فرصتهای شغلی زنان با توسعه و تولیدات صنعتی و گسترش صنعت و با گسترش درجات تحصیلی (تحصیلات عالی) در اقتصاد همراه گردید. بخش تحصیلات عالی با خدمات امور مالی ، امور اداری ،توزیع، جابجائی نقل و انتقالات اداری و خدمات اجتماعی مرتبط می باشد .
گسترش این بخش ، افزایش تعداد مشاغل چون منشیگری و کارهای دفتری اداری را به همراه داشت ، کارهایی که عمدتا بتوسط زنان انجام می گیرد . امتیاز مادر شدن و مرخصی زایمان ، این فرصت را به زنان می دهد که بعد از زایمان به کار برگردند و بدین ترتیب ، راه برگشت به شغل برای آنان باز می باشد.
واقعیت این است که اشتغال به کار در محیط بیرون از خانه ، مایه استقلال مالی زنان و مایه اقتدار بیش از پیش آنان در خانه و هم در جامعه می گردد.1
آمـوزش اجباری بچه ها
اجباری شدن آموزش از سال 1880، خصوصا از سال 1944، اوقات سرپرستی و نظارت والدین بر فرزندان را کاهش داده است. زنان امروزی، نسبت به زنان در اوایل قرن بیستم ، فرصت بیشتری برای کار در بیرون از خانه دارند.
تکنولوژی در خانه
دستاوردهای حاصل از پیشرفتهای تکنولوژیک مایة بهینه شدن محیط خانه و بالا رفتن سطح استاندارد خانه داری گردید. از جمله شاخصه های استاندارد مذکور عبارتند از رواج سیستم گرمایش مرکزی، استفادة عموم از دستگاه های کار- صرفه 'Labour-Saving devices' (لوازم خانگی که نیروی کار یدی را به نحوی ذخیره سازی مینمایند) همچون یخچال فریزر، ماشین لباس شوئی، اجاق آشپزی مایکرووی ، جاروبرقی، مواد غذائی صنعتی همچون غذاهای منجمد و کنسرو شده ، و غذاهای فوری، بنظر میآید که پیشرفتهای مذکور با کاهش اوقات صرف شده در خانه داری همراه می باشد.
از نظر برخی ها، پیشرفتهای مذکور به معنای ارتقای سطح استاندارد خانه داری می باشد. بعنوان مثال، در پی ورود ماشین لباسشوئی به خانه ، شستشوی لباس در همه ایام هفته مقدور می باشد، برخلاف گذشته که یک روز در هفته به شست و شوی اختصاص داده می شد. لذا مردم بیش از گذشته می توانند لباسهایشان را تعویض کنند. همین امر ، دفعات اتوکشی لباسها را افزایش داده است. همچنین جاروبرقی امکان تمیزی بیش از پیش خانه ها را فراهم ساخته است.
جـنبش رها سـازی زنـان The Women ‘s Liberation Movement ‘
« جنبش آزادسازی زنان » طیف وسیعی از زنان را در بر می گیرد، زنانی که برای دستیابی به حقوق برابر با مردان مبارزه می کنند. جنبش مذکور نه یک گروه، بلکه گروههای متنوع با اهداف متفاوت از زنان- در بریتانیا و خارج از آن- را در بر می گیرد. این گروهها به اقتضای نیاز به ارتقای پایگاه اجتماعی زنان و تحقق بخشیدن حقوق آنان، متحد و یکپارچه گردیده اند و خواهان پایان بخشیدن به وضعیت مرد سالارانه و سلطه مردان در جامعه هستند . جنبش آزادسازی زنان، از دهة 1960، ایدة سنتی دربارة زنان و تصاویر کلیشه ای راجع به آنان را به چالش فراخوانده اند،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پایگاه اجتماعی زنان
مـقدمه :
تاثیر عوامل جامعه پذیری و فرایند شکلگیری ایدههای اجتماعی نقش سنتی زن را به عنوان مادر و خانم خانه دار ، در قرن بیستم دستخوش تغییر و تحول گردیده است . فرض اصلی این است که زنان ، به حق مشارکت اجتماعی فراتر از حدود خانواده و به پایگاه مساوی با مردان در حوزه اصلی حیات اجتماعی دست یافته اند.
موقعیت زنان در جامعه تا چه اندازه بهبود یافته است و چه تبیین هائی برای تغییرات ایجاد شده قابل ارائه است ؛ زنان دروضعیت و موقعیت برابر با مردان و برای پیشبرد فرایند مشارکت اجتماعی ، با چه موانعی مواجه میباشند ؟ نکته اصلی ، شناسایی و ریشه یابی مشئله استمرار نابرابریهای است که زنان در محیط کار ، داخل و هم در خارج از خانه ، با آن مواجه می باشند.
فـرایند تغییر پایگـاه زنـان در بریتانیا
زنـان در قـرن نوزدهـم
بیشتر زنان در بریتانیا قرن نوزدهم از امکانات حقوقی و سیاسی محروم بودند ، امکاناتی که در انحصار مردان بود. زنان در بیشتر موارد به حمایت و پول مردان وابسته بودند و با وجود انواع موانع در دست یابی به فرصتها و مشاغل ، با تبعیضات عمده کاری و آموزشی مواجه بودند.
نقش و وظیفه اصلی و مورد انتظار از زنان ، خانه داری و ایفای نقش مادری بود. زن (از طبقه کارگر)، بنابر انتظار رایج ، مسئولیت ده بار آبستنی و زایمان بچه را بر دوش میکشید و سالهای عمرش را صرف پرورش و پرستاری از بچه می نمود.
زنـان در قـرن بیسـتم
طی قرن بیستم ، بهبود تدریجی در موقعیت اجتماعی زنان در بریتانیا حاصل گردید که حاصل گردید که یادآوری اهم این تغییرات را ضروری میبینیم . زنان با وجود خواستههای متضاد خانوادگی و حرفهای در موقعیت بسیار نابرابر با مردان قرار دارند .
زنان با به راه اندازی جنبش زنان (جنبش دفاع از حق رای زنان)
Suffragette Movement در ابتدای قرنحاضر و با عملیات قدرتمندانه و «عمدتاً» خشن توانستند به حقوق سیاسی برابر با مردان دست یابند . این مبارزه ، به دستیابی زنان به حق رای در انتخابات پارلمانی منتهی گردید. به سال 1918 ، زنان در واقع در سنین بالای 30 سال از حق رای برخوردار بودند و سن رای به سال 1928 به 21 سال تقلیل یافت . با این حال ، زنان برای اولین بار و با برخوردار شدن از حق رای ، به موقعیت مشابه مردان نایل گردیدند.
امروزه زنان در امر تعلیم و تربیت از حقوق مشابه مردان برخوردارند . اعمال تبعیض و منع مردان یا زنان از دروس یا رشته های تحصیلی معین ، و یا منع کردن از ادامه تحصیل در سطوح بالاتر ، آنهم به دلیل مرد یا زن بودن عمل غیر قانونی شمرده میشود.
امروزه زنان را برای ورود به انواع بیشتری از مشاغل مناسب می بینند و تعداد بیشتری از زنان به مشاغل درآمدزا وارد میشوند . اکنون حدود 43 درصد از نیرویکار در بریتانیا را زنان تشکیل می دهند ، با این وصف ، زن به استقلال مالی بیشتری دست یافته است.
« قوانین فرصتهای برابر » Equal opportunity در بهبود یافتن موقعیت زنان و غالب آمدن آنها بر پیشداوری و تبعیض (علیه زنان) موثر بوده است.
بعنوان مثال ،« قانون برابری مزد» Equal Pay Act سال 1970 ، پرداخت مزد نابرابر به مزد و زن در ازای کار برابر ، از سوی کارفرمایان را غیر قانونی اعلام کرد. « قانون تبعیض جنسی » سال 1975 ، تفاوت قائل شدن بین مردان و زنان در کار ، امکانات رفاهی و فرصت های آموزشی را غیر قانونی دانست و « کمیسیون فرصتهای برابر » برای اجرائی نمودن قانون تبعیض جنسی و قانون پرداخت مزد برابر شکل گرفت تا سطح برابری فرصتها بین مردان و زنان را ارتقاء بخشد.
زنان در مالکیت بر اموال و دارائی ، به حقوق برابر با مردان دست یافتند . قوانین دارائی زنان متاهل سالهای 1880 و 1882 ، حق برخورداری از حقوق مالکیت برای زنان متاهل را لحاظ نموده است و قانونی دیگر ، تقسیم برابر اموال و دارائی ها بین مرد و زن به هنگام طلاق را به رسمیت شناخته است.
با تصویب قانون دعائی حقوقی زناشوئی «طلاق» به سال 1923 ، زنان به حقوق مساوی با مردان دست یافته اند.
چرا پایگاه زنان در بریتانیای قرن بیستم تغییر یافت ؟
تغییر پایگاه زنان در بریتانیای قرن بیستم ، آنچنانکه ذکر شد را میتوان با توجه به عواملی چند تبیین نمود.
فـرصـتهای برابر
« قانون پشتیبان شماست و ما هم چنین »
«کمیسیون فرصتهای برابر » به سال 1975 و برای اجرای موثر « قانون تبعیض جنسی » و «قانون پرداخت مزد برابر » شکل گرفت . رفع تبعیض جنسی در اشتغال ، در فرصتهای آموزشی ، تربیتی و در تدارک کالاهای عام المنفعه ، تسهیلات خدماتی و محل سکونت خدماتی و محل سکونت از وظایف و مسئولیت های کمیسیون می باشد .
ارائه پیشنهادات به حکومت راجع به عملکرد قوانین موجود تا آنجا که به نابرابریهای جنسی مربوط می شود، از وظایف کمیسیون مذکور می باشد.
یک کارکرد مهم کمیسیون ، مشاوره با شما و راجع به حقوق شما می باشد ؛ حقوقی که در قوانین مربوط به «رفع » تبعیض جنسی و مرتبط با پرداخت حقوق مساوی وضع گردید.
جنبش دفـاع از حقـوق (حق رای )
جنبش دفاع از حق رای زنان، که از ابتدای قرن بیستم تا پایان سال 1918 ادامه یافت ، دستیابی به حق رای مساوی با مردان در انتخابات پارلمانی را پیگیری می کرد . این جنبش در مقابله با ایده غالب مردان در تعیین حیطه اختیارات و وظایف زنان در جامعه ، با مبارزه ای طولانی و خشن همراه بود . جنبش مذکور مبارزه بزرگ زنان برای دستیابی به حقوق برابر با مردان بود و ایجاد تغییر در ایده های رایج (در مردان و نیز در زنان) راجع به نقش زنان را در برنامه کار خود قرار داد. زنان طی جنبش برابری طلب و برای نخستین بارموفق شدند که به قدرت سیاسی دستی پیدا کرده و به « مجلس » راه پیدا کنند.
دو جنگ جهـانی
زنان طی جنگهای جهانی اول (18-1914) و دوم (45-1939) در کارخانه ها و مزارع مسئولیتهای شغلی بر عهده داشتند ، مسئولیتها و نقشهائی که قبل از آن بر دوش مردان بود و اکنون مردان آن نقشها را ، به جهت ایفای نقش سربازی در جبهه ، به زنان محول نمودند . زنان طی این سالها ، توانایی و لیاقت خود برای ایفای نقش در « مشاغل مردانه » را نشان داده اند و با این ترتیب بود که ایده های مردم راجع به نقش زن بتدریج تغییر کرد.
خـانواده کوچکـتر
تقلیل بعد خانوار ، علت و هم نتیجه بهتر شدن (ارتقاء) پایگاه زنان می باشد . زنان ، در پی بهتر شدن موقعیت و پایگاه اجتماعی ، وقت کمتری صرف بچه داری نموده و فرصتهای بیشتر برای ورود به مشاغل درآمدزا بدست آوردند.
در شرایط امروزی و بطور متوسط ، چهار سال از عمر مادر صرف بارداری و نگه داری بچه می گردد و امید زندگی زنان در قیاس با قرن نوزدهم بالاتر رفته است و معنای دیگر جمله این است که فرصتهای کاری و شغلی زنان در بیرون از خانه محدود بوده است.
فرصـتهای شـغلی فـزونتر بـرای زنـان
زنان امروزی از فرصتهای شغلی بمراتب بیشتری برخوردار هستند و موانع اشتغال در بیشتر حوزه های شغلی ، از سر راه زنان برداشته شد زنان، علیرغم پیشداوری و تبعیض طلبی برخی از کارفرمایان آمادگی لازم جهت ایفای نقش در مشاغل مردانه را دارا می باشند.
فشارهای جنبش دفاع از حق رای زنان در طی دو جنگ جهانی و جنبش آزادسازی زنان ، زمینه ساز کاهش بدبینی کارفرمایان و کارگران مرد به زنان کارگر بوده است . افزایش فرصتهای شغلی زنان با توسعه و تولیدات صنعتی و گسترش صنعت و با گسترش درجات تحصیلی (تحصیلات عالی) در اقتصاد همراه گردید. بخش تحصیلات عالی با خدمات امور مالی ، امور اداری ،توزیع، جابجائی نقل و انتقالات اداری و خدمات اجتماعی مرتبط می باشد .
گسترش این بخش ، افزایش تعداد مشاغل چون منشیگری و کارهای دفتری اداری را به همراه داشت ، کارهایی که عمدتا بتوسط زنان انجام می گیرد . امتیاز مادر شدن و مرخصی زایمان ، این فرصت را به زنان می دهد که بعد از زایمان به کار برگردند و بدین ترتیب ، راه برگشت به شغل برای آنان باز می باشد.
واقعیت این است که اشتغال به کار در محیط بیرون از خانه ، مایه استقلال مالی زنان و مایه اقتدار بیش از پیش آنان در خانه و هم در جامعه می گردد.1
آمـوزش اجباری بچه ها
اجباری شدن آموزش از سال 1880، خصوصا از سال 1944، اوقات سرپرستی و نظارت والدین بر فرزندان را کاهش داده است. زنان امروزی، نسبت به زنان در اوایل قرن بیستم ، فرصت بیشتری برای کار در بیرون از خانه دارند.
تکنولوژی در خانه
دستاوردهای حاصل از پیشرفتهای تکنولوژیک مایة بهینه شدن محیط خانه و بالا رفتن سطح استاندارد خانه داری گردید. از جمله شاخصه های استاندارد مذکور عبارتند از رواج سیستم گرمایش مرکزی، استفادة عموم از دستگاه های کار- صرفه 'Labour-Saving devices' (لوازم خانگی که نیروی کار یدی را به نحوی ذخیره سازی مینمایند) همچون یخچال فریزر، ماشین لباس شوئی، اجاق آشپزی مایکرووی ، جاروبرقی، مواد غذائی صنعتی همچون غذاهای منجمد و کنسرو شده ، و غذاهای فوری، بنظر میآید که پیشرفتهای مذکور با کاهش اوقات صرف شده در خانه داری همراه می باشد.
از نظر برخی ها، پیشرفتهای مذکور به معنای ارتقای سطح استاندارد خانه داری می باشد. بعنوان مثال، در پی ورود ماشین لباسشوئی به خانه ، شستشوی لباس در همه ایام هفته مقدور می باشد، برخلاف گذشته که یک روز در هفته به شست و شوی اختصاص داده می شد. لذا مردم بیش از گذشته می توانند لباسهایشان را تعویض کنند. همین امر ، دفعات اتوکشی لباسها را افزایش داده است. همچنین جاروبرقی امکان تمیزی بیش از پیش خانه ها را فراهم ساخته است.
جـنبش رها سـازی زنـان The Women ‘s Liberation Movement ‘
« جنبش آزادسازی زنان » طیف وسیعی از زنان را در بر می گیرد، زنانی که برای دستیابی به حقوق برابر با مردان مبارزه می کنند. جنبش مذکور نه یک گروه، بلکه گروههای متنوع با اهداف متفاوت از زنان- در بریتانیا و خارج از آن- را در بر می گیرد. این گروهها به اقتضای نیاز به ارتقای پایگاه اجتماعی زنان و تحقق بخشیدن حقوق آنان، متحد و یکپارچه گردیده اند و خواهان پایان بخشیدن به وضعیت مرد سالارانه و سلطه مردان در جامعه هستند . جنبش آزادسازی زنان، از دهة 1960، ایدة سنتی دربارة زنان و تصاویر کلیشه ای راجع به آنان را به چالش فراخوانده اند، تصویری که جای زن را در خانه محصور می نماید. جنبش زنان، رویکردهای عملیاتی زیر را اتخاذ نموده است.
· بهتر شدن امکانات در نگه داری کودکان در « کودکستان، مهدکودک »
· آزادی در جلوگیری (خودداری) از آبستن شدن و آزادی سقط جنین « خود مختار شدن زنان در انتخاب » سقط جنین یا خودداری از آن
· فرصتهای شغلی و مزد برابر (با مردان)
· حذف تبیض مالی و مالیاتی نسبت به زنان
· مقابله با خشونت علیه زنان
· حق زنان در دفاع از جنسیت زنان و ویژگیهای جنسی خودشان
جنبش آزادسازی زنانه از مردم انتظار دارد که در « فضای احترام متقابل »، برخورد برابرانه با زنان داشته باشند نه آنکه آنان را چون معشوق، خانه دار و مادر بنگرند.
بواسطه فشارهای اعمال شدة جنبش زنان بود که قوانین « برابری » فرصتها از مجاری قانونگذار به رسمیت شناخته شد و برخورد تبعیض آلود مردم با زنان، بواسطه جنسیت زنانه، رفتاری نامطلوب و غیر انسانی تلقی می گردد.
زنـان در کـار Women at work
کـار بی مـزد : کـار در خـانه « خـانه داری »
به هنگام طرح موضوع « کار زنان »، اشتغال درآمدزا در ذهن برخی ها تداعی میشود. کار بیمزد خانه داری « کار در خانه »، اشتغال بی درآمد میباشد که عمدتا بر دوش زنان گذاشته شده است . کار خانگی زنان یک « کار واقعی، شناخته شده است کاریکه، در مقایسه با اشتغال درآمدزای مردان، از پایگاه و وجهه به مراتب پایینتری برخوردار میباشد. برخی که خودشان خانه دار هستند، غالبا خانه داری را یک شغل بی ارزش میشمارند و در یک جمع بندی میگویند « من فقط یک خانه دار هستم».