دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تفسیر سوره نحل آیات 80 و 81

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

تفسیر سوره نحل آیات 80 و 81

در مفردات گفته : ((بیت )) به معنى ماوراى آدمى در شب است ، چون وقتى مى گویند فلانى در فلانجا بیتوته کرد معنایش اینست که یک شب در آنجا اقامت کرد، همچنانکه در باره روز مى گویند ((ظل بالنهار)) آنگاه گاهى به مسکن هم بیت مى گویند و جمع آن ، هم ((ابیات )) آمده و هم ((بیوت ))، لیکن بیوت بیشتر در خانه ها و ابیات بیشتر در شعر استعمال مى شود. و نیز (راغب ) گفته کلمه بیت ، هم به خانه هاى سنگى اطلاق مى شود، هم گلى ، هم پشمى ، و هم کرکى ، این بود مقدار حاجت ما از گفتار او.و کلمه سکن به معناى هر چیزى است که انسان به وسیله آن سکونت یابد، و کلمه ((ظعن )) به معناى کوچ کردن و بر خلاف اقامت است و کلمه ((صوف )) پشم گوسفند را مى گویند، و کلمه ((وبر)) پشم شتر را، همچنانکه موى انسان را ((شعر)) و نیز پشم بز را هم شعر مى گویند، و ((اثاث )) به معناى متاع بسیار خانه است زیرا به یک قطعه از متاع خانه اثاث گفته نمى شود، در مجمع البیان مى گوید اثاث جمعى است که واحد ندارد همچنانکه متاع نیز چنین است و متاع از اثاث عمومى تر است زیرا مطلق حوائج زندگى را هر چند مربوط به خانه نباشد متاع مى گویند.و اینکه فرمود: ((و الله جعل لکم من بیوتکم سکنا)) معنایش این است که خدا بعضى از بیوت شما را براى شما مایه سکونت قرار داد که در آن ساکن شوید زیرا بعضى از بیوت قابل سکونت نیست مانند انبار هیزم ، ((و جعل لکم من جلود الانعام بیوتا ...)) یعنى از بعضى پوستها که همان پوست دباغى شده است براى شما خانه هایى قرار داد - که مقصود از آن قبه و خیمه است

خانه هایى که : ((تستخفونها)) یعنى سبکش مى شمارید و براى نقل و انتقالهاى خود اختصاصش مى دهید در: ((یوم ظعنکم )) روز کوچ کردنتان و ((یوم اقامتکم )) در روز اقامتتان که سفرى ندارید.و اینکه فرمود: ((و من اصوافها و اوبارها و اشعارها)) عطف است بر ((من جلودها)) و تقدیرش ((جعل لکم من اصوافها)) : خدا قرار داد براى شما از پشمهاى آنها یعنى گوسفندان و ((اوبارها)) یعنى مال شتران و ((اشعارها)) یعنى مال بزها ((اثاثا)) اثاثى که در خانه هایتان بکار ببرید و ((متاعا)) و متاعى که از آن بهره مند شوید ((الى حین )) البته این بهره مندى تا مدتى است محدود، بعضى گفته اند: این قید مدت محدود اشاره است به اینکه همه این نعمتها فانى و از بین رفتنى است ، پس عاقل نباید به خاطر اینها نعیم آخرت را از دست بدهد.

این دو ظرف ، یعنى ظرف ((لکم )) و ظرف ((مما خلق )) متعلقند به ((جعل )) و تعلیق ظلال بر ما خلق براى این است که خود ظلال (سایه ها) امرى عدمى است و قابل خلق نیست ، مگر به تبع غیر خودش ، و در عین اینکه خودش عدمى است همین وجود تبعیش خود یکى از نعمتهاى بزرگى است که خداى تعالى بر انسان و سایر حیوانات و حتى نباتات انعام کرده ، بطورى که نعمت بودن آن و استفاده انسان و حیوان و نبات از آن کمتر از استفاده اش از نور نیست ، زیرا اگر سایه نبود، یعنى سایه شب سایه درختان و سایه نباتها، و دائما نور و روشنى بود یک جاندار در روى زمین زنده نبود.(( و جعل لکم من الجبال اکنانا)) : کلمه ((کن )) به معناى چیزى است که با آن چیز دیگرى پوشیده شود حتى پیراهن هم براى کسى که آن راپوشد کن است و مقصود از ((کن )) کوهها و غارها و دخمه هاى آن است . ((و جعل لکم سرابیل تقیکم الحر)) - مقصود از ((سرابیل ))، پیراهنى است که شما را از گرما حفظ کند.وجه اینکه درباره سرابیل فرمود: ((شما را از گرما نگه مى دارد)) و حفظ از سرما راذکر نکرددر مجمع البیان گفته : اگر فرمود: شما را از گرما حفظ کند و نفرمود: از سرما، براى این بود که هر چیزى که آدمى را از گرما حفظ کند از سرما هم حفظ مى کند و اگر خصوص گرما را ذکر کرد با اینکه همان چیز آدمى را از سرما بیشتر حفظ مى کند براى این بود که مخاطبین به این خطاب اهالى گرمسیر حجاز بودند که احتیاجشان به حفظ از گرما بیشتر از چیزى بود که از سرما حفظشان کند. (به نقل از عطاء)آنگاه صاحب مجمع اضافه کرده است که عرب از دو چیز که ملازم همند به ذکر یکى اکتفا مى کرده اند چون از ذکر یکى از آن دو، دیگرى هم فهمیده مى شود چنانچه شاعر گفته : و ما ادرى اذا یممت ارضا ارید الخیر ایهما یلینى یعنى نمى دانم وقتى بخواهم به امید خیر به دیارى سفر کنم کدامیک از ((آن دو)) برایم پیش مى آید مقصود از آن دو خیر و شر است چون خیر را در کلام آورده بود به همان اکتفاء نمود (نقل از فراء)و بعید هم نیست وجه دیگر اینکه حرارت را ذکر کرد و به ذکر آن اکتفاء نمود این باشد که : بشر اولى در مناطق گرم زمین زندگى مى کرده و با شدت گرما بیشتر سر و کار داشته تا شدت سرما و لذا این طایفه را به اتخاذ پیراهن تذکر مى دهد و این براى پرهیز از هواى نامساعدى است که با آن در تماسند و آن گرماى شدید است (و خدا داناتر است )((و سرابیل تقیکم باسکم )) - ظاهرا مراد از این ((سرابیل )) که از صدمه جنگ آدمى را نگه بدارد همانا زرهى است که از آهن و نظایر آن ساخته مى شده .((کذلک یتم نعمته علیکم لعلکم تسلمون )) - در این جمله برایشان اتمام نعمتهایى را که نام برده منت مى گذارد و نتیجه اى که از این همه انعام منظور بود این بود که در برابر خدا تسلیم شوند آنهم با معرفت به اینکه ولى نعمتش در حقش کوتاهى نکرده بلکه نعمت را بر او تمام نموده جز تسلیم در برابر اراده منعمش و استکبار نورزیدن ، انتظار و توقع نمى رود چون داند که منعمش جز خیر او را اراده نمى کند.

اعراف : 26-22

وسوسه هاى شیطانى در لباسهاى دلپذیر این آیات فصل دیگرى از سرگذشت آدم را بیان میکند، نخست میگوید: خداوند به آدم و همسرش (حوا) دستور داد که در بهشت سکونت اختیار کنند (و یا آدم اسکن انت و زوجک الجنة ).از این جمله چنین استفاده مى شود که آدم و حوا در بدو خلقت در بهشت نبودند، سپس به سوى بهشت راهنمائى شدند، و همانطور که در سوره بقره ذیل آیات مربوط به آفرینش آدم یادآور شدیم ، قرائن نشان مى دهد که این بهشت ، بهشت رستاخیز نبوده بلکه همانطور که در احادیث اهلبیت (علیهم الاسلام ) نیز وارد شده است بهشت دنیا یعنى باغ سرسبز و خرمى از باغهاى این جهان بوده که انواع نعمتهاى پروردگار در آن فراهم بوده است .در این هنگام ، نخستین تکلیف و امر و نهى پروردگار به این صورت ، صادر شد:شما از هر نقطه اى و از هر درختى از درختان بهشت که میخواهید تناول کنید، اما به این درخت معین نزدیک نشوید که از ستمگران خواهید بود (فکلا من حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجرة فتکونا من الظالمین ).سپس شیطان که بر اثر سجده نکردن رانده درگاه خدا شده بود و تصمیم قاطع داشت تا آنجا که مى تواند از آدم و فرزندانش انتقام بگیرد و در فریب آنان بکوشد، و نیز به خوبى میدانست که خوردن از درخت ممنوع ، باعث رانده شدن از بهشت خواهد شد، در صدد وسوسه آنان برآمد، و براى رسیدن به این مقصود،

 

تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 116

انواع دامها را بر سر راه آنان گسترد!نخست همانطور که قرآن مى گوید به وسوسه کردن آنان مشغول شد، تا لباسهاى اطاعت و بندگى خدا را از تن آنان بیرون کند، و عورت آنها که پنهان بود آشکار سازد (فوسوس لهما الشیطان لیبدى لهما ما ورى عنهما من سوآتهما.و براى رسیدن به این هدف ، بهترین راه را این دید که از عشق و علاقه ذاتى انسان به تکامل و ترقى و زندگى جاویدان ، استفاده کند و هم عذر و بهانه اى براى مخالفت فرمان خدا براى آنان بتراشد، لذا نخست به آدم و همسرش گفت : خداوند شما را از این درخت نهى نکرده جز اینکه اگر از آن بخورید یا فرشته خواهید شد و یا عمر جاویدان پیدا میکنید (و قال مانها کما ربکما عن هذه الشجرة الا ان تکونا ملکین او تکونا من الخالدین .و به این ترتیب ، فرمان خدا را در نظر آنان به گونه دیگرى جلوه داد، و این طور مجسم کرد که نه تنها خوردن از شجره ممنوعه زیانى ندارد، بلکه موجب عمر جاویدان و یا رسیدن به مقام و درجه فرشتگان خواهد شد.شاهد این سخن جمله اى است که در سوره طه آیه 120 از قول ابلیس ‍ میخوانیم یا آدم هل ادلک على شجرة الخلد و ملک لا یبلى اى آدم میخواهى ترا به زندگى جاویدان و فرمانروائى کهنگى ناپذیر راهنمائى کنم ؟!در روایتى که در تفسیر قمى از امام صادق (علیه السلام ) و در عیون اخبار الرضا (علیه السلام ) از امام على بن موسى الرضا (علیهم الاسلام ) نقل شده چنین میخوانیم که : شیطان به آدم گفت اگر شما از این درخت ممنوع بخورید، هر دو فرشته خواهید شد و براى همیشه در بهشت مى مانید، و گرنه شما را از بهشت بیرون مى کنند! آدم با شنیدن این سخن در فکر فرو رفت ، اما شیطان براى اینکه پنجه هاى

 

تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 117



خرید و دانلود  تفسیر سوره نحل آیات  80 و 81


آیات 1 10 سوره حجرات

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

آیات 1 - 10، سوره حجراتسوره حجرات مدنى است و هیجده آیه دارد

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَینَ یَدَىِ اللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سمِیعٌ عَلِیمٌ(1)

یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصوَتَکُمْ فَوْقَ صوْتِ النَّبىِّ وَ لا تجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکمْ لِبَعْضٍ أَن تحْبَط أَعْمَلُکُمْ وَ أَنتُمْ لا تَشعُرُونَ(2)

إِنَّ الَّذِینَ یَغُضونَ أَصوَتَهُمْ عِندَ رَسولِ اللَّهِ أُولَئک الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ(3)

إِنَّ الَّذِینَ یُنَادُونَک مِن وَرَاءِ الحُْجُرَتِ أَکثرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ(4)

وَ لَوْ أَنهُمْ صبرُوا حَتى تخْرُجَ إِلَیهِمْ لَکانَ خَیراً لَّهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(5)

یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِن جَاءَکمْ فَاسِقُ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمَا بجَهَلَةٍ فَتُصبِحُوا عَلى مَا فَعَلْتُمْ نَدِمِینَ(6)

وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُکمْ فى کَثِیرٍ مِّنَ الاَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ حَبَّب إِلَیْکُمُ الایمَنَ وَ زَیَّنَهُ فى قُلُوبِکمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسوقَ وَ الْعِصیَانَ أُولَئک هُمُ الرَّشِدُونَ(7)

فَضلاً مِّنَ اللَّهِ وَ نِعْمَةً وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ(8)

وَ إِن طائفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصلِحُوا بَیْنهُمَا فَإِن بَغَت إِحْدَاهُمَا عَلى الاُخْرَى فَقَتِلُوا الَّتى تَبْغِى حَتى تَفِى ءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءَت فَأَصلِحُوا بَیْنهُمَا بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطوا إِنَّ اللَّهَ یحِب الْمُقْسِطِینَ(9)

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصلِحُوا بَینَ أَخَوَیْکمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ(10)

مسائل و مطالبى که سوره مبارکه حجرات مشتمل بر آنستاین سوره مشتمل بر مسائلى از احکام دین است ، احکامى که با آن سعادت زندگى فردى انسان تکمیل مى شود، و نظام صالح و طیب در مجتمع او مستقر مى گردد. بعضى از آن مسائل ادب جمیلى است که باید بین بنده و خداى سبحان رعایت شود، و پاره اى آدابى است که بندگان خدا باید در مورد رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) رعایت کنند، که در پنج آیه اول سوره آمده . بعضى دیگر آن ، احکام مربوط به مسائلى است که مردم در برخورد با یکدیگر در مجتمع زندگى خود باید آن را رعایت کنند. قسمتى دیگر مربوط به برترى هایى است که بعضى افراد بر بعض دیگر دارند، و تفاضل و برترى افراد از اهم امورى است که جامعه مدنى انسان با آن منتظم مى شود، و انسان را به سوى زندگى توام با سعادت و عیش پاک و گوارا هدایت مى کند، و با آن بین دین حق و باطل فرق مى گذارد، و مى فهمد کدام دین حق است ، و کدام از سنن اجتماعى قومى است . و در آخر، سوره را با اشاره به حقیقت ایمان و اسلام ختم نموده ، بر بشریت منت مى گذارد که نور ایمان را به او افاضه فرموده است .این سوره به شهادت مضامین آیاتش در مدینه نازل شده ، به استثناى آیه {یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثى ...} که بعضى در باره مدنى بودن آن حرف دارند، که به زودى خواهد آمد.

یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَینَ یَدَىِ اللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سمِیعٌ عَلِیمٌ

کلمه {بین یدى } در باره هر چیز استعمال شود، به معناى جلوى آن چیز است ، و این استعمالى است شایع ، چیزى که هست یا مجازى است و یا استعاره اى . و اینکه این کلمه را هم به خدا نسبت داده و هم به رسول خدا، خود دلیل بر این است که منظور از آن ، جلو چیزیست مشترک بین خدا و رسول و آن مقام حکمرانى است ، که مختص است به خداى سبحان و - با اذنش - به رسول او همچنان که در جاى دیگر فرموده : سان الحکم الا لله ((، و نیز فرموده : ((و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن اللّه ((.و نیز شاهد بر اینکه مراد از بین یدى حکم است ؛ این مى باشد که آیه شریفه را با جمله ((یا ایها الذین امنوا(( آغاز، و با جمله ((و اتقوا اللّه ان اللّه سمیع علیم (( ختم کرده ، که از ظاهر آن برمى آید مراد از ((بین یدى (( آن مقامى است که ارتباط به مؤ منین متقى دارد؛ به کسانى ارتباط دارد که هم به خدا و رسولش ایمان دارند، و هم از آن دو پروا. و آن مقام همان مقام حکم است که مؤ منین احکام اعتقادى و عملى خود را از آن مقام مى گیرند.

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 456

توضیح معناى جمله : ((لا تقدموا بین یدى الله و رسوله (( و بیان اینکه مفاد آن این است که هیچ حکمى را بر حکم خدا و رسول مقدم مداریدبا این تقریب روشن گردید که مراد از ((لا تقدموا(( هم این است که هیچ حکمى را بر حکم خدا و رسولش مقدم مدارید، حال یا مراد این است که قبل از گرفتن کلام و دستور خدا و رسول در باره حکم چیزى سخنى نگویید، و یا قبل از گرفتن دستور خدا عملى را انجام ندهید. لیکن از اینکه به دنبال کلام مى فرماید: ((ان اللّه سمیع علیم : خدا شنوا و داناست (( مثل اینکه برمى آید مراد تقدیم قول است ، نه تقدیم فعل و نه اعم از آن دو، که هم شامل قول شود و هم فعل ، و گر نه اگر مراد قول و فعل هر دو بود، مى فرمود: ((ان اللّه سمیع بصیر : خدا شنوا و بینا است (( هم سخن شما را مى شنود، و هم عمل شما را مى بیند، همچنانکه در بسیارى از موارد که پاى فعل در کار است کلمه ((بصیر(( را آورده ، مثلا مى فرماید: ((و اللّه بما تعملون بصیر((. پس حاصل معناى آیه این شد: اى کسانى که ایمان آورده اید، در جایى که خدا و رسول او حکمى دارند، شما حکم نکنید - یعنى حکمى نکنید مگر به حکم خدا و رسول او - و باید که همواره این خصیصه در شما باشد، که پیرو و گوش به فرمان خدا و رسول باشید.و لیکن از آنجایى که هر فعل و ترک فعلى که آدمى دارد، بدون حکم نمى تواند باشد. و همچنین هر تصمیم و اراده اى که نسبت به فعل و یا ترک فعلى دارد آن اراده نیز خالى از حکم نیست ، در نتیجه مى توان گفت که مؤ من نه تنها در فعل و ترک فعلش باید گوش به فرمان خدا باشد، بلکه در اراده و تصمیمش هم باید پیرو حکم خدا باشد. و نهى در آیه شریفه ما را نهى مى کند از اینکه هم به سخنى اقدام کنیم که از خدا و رسول نشنیده ایم و هم به فعلى و یا ترک فعلى اقدام کنیم که حکمش را از خدا و رسول نشنیده ایم ، و هم نسبت به عملى اراده کنیم که حکم آن اراده را از خدا و رسولش نشنیده ایم . در نتیجه آیه شریفه نظیر و قریب المعنى با آیه ((بل عباد مکرمون لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون (( مى شود که در باره اوصاف ملائکه مى فرماید: از کلام خدا سبقت نمى گیرند، و همواره به امر او عمل مى کنند. و این اتباعى که در جمله ((لا تقدموا بین یدى اللّه و رسوله (( بدان دعوت مى کند، همان داخل شدن در ولایت خدا، و وقوف در موقف عبودیت ، و سیر در آن مسیر است ، به طورى که عبد در مرحله تشریع مشیت خود را تابع مشیت خدا کند، همانطور که در مرحله تکوین مشیتش تابع مشیت خدا است و خداى تعالى در آن باره فرموده : ((و ما تشاون الا ان یشاء اللّه ((، و نیز فرموده : ((و اللّه ولى المؤ منین ((، و نیز فرموده : ((و اللّه ولى المتقین ((.

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 457

این بود نظریه ما در تفسیر آیه مورد بحث ، و مفسرین وجوهى دیگر ذکر کرده اند که بعضى از آنها از نظر شما مى گذرد:



خرید و دانلود  آیات 1 10 سوره حجرات


مقاله درمورد بررسی آیات و احادیث در گلستان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

موضوع تحقیق :

بررسی آیات و احادیث در گلستان

منبع :

گلستان سعدی

به تصحیح و توضیح دکتر غلامحسین یوسفی

مقدمه

سعدی، شاعر بزرگ و نویسندة گران قدر ایران اثر مشهور خود گلستان را در بهار سال 656 هـ . ق تصنیف کرد بزودی آوازة این کتاب در همه جا پیچید خاص و عام آن را به مطالعه گرفتند و پسندیدند و قرنهاست در سراسر قلمرو زبان فارسی و بسیاری از کشورهای اسلامی و غیره آن را بدرس می خوانند. با آنکه اسلوب بیان گلستان یکی از مظاهر زیبایی آن است که در ترجمه محفوظ نمی ماند این کتاب به زبانهای مختلف جهان بارها ترجمه شده است. چندان که شاید بتوان گفت تعداد آن ترجمه ها و پژوهشها در دیگر زبانها بیش از چاپها و تحقیقاتی است که از گلستان و دربارة گلستان به زبان فارسی صورت گرفته و انتشار یافته است. نثر گلستان ساده و طبیعی و حتی گاهی نزدیک به زبان محاوره است و بسیاری از جمله های موزون و مسجع لطیف است یکی از امتیازات بارز گلستان سعدی این است که اوضاع اجتماعی عصر سعدی در گلستان متجلی شده است آنچه در گلستان بیش از هر چیز جلب نظر می کند تجربه های فراوان سعدی در زندگانی است حشر و نشر سعدی با انواع اشخاص و تأمل در رفتار و خلقیات آنان موجب آمده که در گلستان از طبقات مختلف مردم سخن رود. در این تحقیق به بررسی آیات و احادیث و همچنین جمله ها و اشعار عربی در گلستان پرداخته شده است و برای هر یک از آیات و احادیث شاهدی نظیر یک بیت شعر یا جمله آورده شده است به امید آنکه تحقیق ارائه شده مورد توجه استاد گرامی واقع شود.

اشعار و جمله های

عربی

بَلَغَ العُلی بِکَمالِهِ کَشَفَ الدّجی بِجَمالِهِ

حَسُنَتْ جَمیعُ خِصالِهِ صَلُّوَ عَلَیهِ وَ آلِه

بواسطه کمال خود به بلند پایگی رسید به نور جمال خویش تاریکی را برطرف کرد همه خوبیها و صفات او نیکوست بر او و خاندانش درود باد

شاهد: در خبرست از سرور کاینات و مفخر موجودات و رحمت عالمیان و صفوت آدمیان و تتمه دور زمان محمد مصطفی صلی الله علیه و آله

قَدِّمِ الخُروُجَ قَبلَ الْوُلُوج

بیرون آمدن را بر داخل شدن مقدم بدار در هر کاری

شاهد : مردیت بیازمای وانگه زن کن

از نابینایان که تا جای نبینند پای ننهد

اذا ایَئِسَ الانسانُ طالَ لِسانُهُ کَسِنَّورِ مَغْلُوبٍ یَصُولُ عَلَی الکَلْبِ

هر گاه آدمی ناامید شود زبان دارازی می کند چنانچه گربه شکست خورده نیز به سگ حمله آرد.

شاهد : هر که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد بگوید

اَقَلُّ جِبالِ الاَرْضِ طُورٌ و اِنَّهُ لَاَ عْظَمُ عِنْدَ اللَّهَ قَدْراً وَ مَنْزِلاً



خرید و دانلود مقاله درمورد بررسی آیات و احادیث در گلستان


وحدت ملی و انسجام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات 45 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

عنوان مطلب

وحدت ملی وانسجام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات

از:

متینه السادات عبدی

پاییز 1386

مقدمه

وحدت تپش هماهنگ قلبهاست و آهنگ حرکت دستها، وحدت اسلامی عامل اقتدار اسلام در برابر کفر و نفاق و اختلاف، آفت بزرگ عزت و استقلال مسلمین است. آرمان و امید همة دوستان عظمت اسلامی ، وجدائی و تفرقه آرزوی شوم دشمنان دیرینة ماست. وحدت ، کشتی نوح است و تفرقه، تازیانة عذاب الهی.

امید است در روزگاری که شیاطین، بذر نفاق و تفرقه می‌پاشند قادر سرزمین مقدس اسلام، درخت دشمن پرورش دهند، با بیداری و یادآوری سخنان وحدت بخش رسول خدا و ائمه معصومین(ع) نقشه‌های شوم استکبار، نقش برآب گردد و خداجویان وحدت اندیش برگرد قرآن و سُنّت هماهنگ شوند و با رهبری عترت(ع)پرچم استقلال و آزادی را در سراسر گیتی به اهتزاز درآورند. ان شاءالله

این حدیث نیز ، به خوبی نشان می دهد که امت وادیان س ابق نیز دچار اختلافو چند دستگی شدند و امت اسلام هم دچار اختلاف خواهد شد ولی فرق بین این دو مکتب «اسلام وغیر اسلام» ان اس ت که دین اسلام ، ابزار وراه کارهایی برای رهایی از تفرقه گذاشته است مانند روایات ، برخلاف ادیان دیگر که در صورت اختلاف با مراجعه کردن به کتابهای آسمانی یا علمای خودشان ، بیشتر گمراه می شوند.

اتحاد و انسجام در قرآن و روایات

در ابتدای ورود به بحث، سزاوار است که اتحاد و انسجام را، از دیدگاه قرآن و روایات بررسی کنیم، تا به حقیقت این دو واژه، آشنا شده و اهمیت آن را از لسان قرآن و احادیث بشنویم و با دقت و توضیح، پیرامون آنها، به یک جمع بندی کلی برسیم، و در نتیجه ملتی بزرگ و گروهی آگاه، یعنی اسلام و مسلمین، به آرامش و امنیت مطلق برسند زیرا قرآن کریم، کتابی است که خداوند متعال، برای هدایت بشر فرستاده است و کتابی که بخواهد هدایت گر باشد، باید جامعیت داشته باشد وگرنه، آن مجموعه، نمی تواند به خواسته ها و نیازهای بشری، پاسخ دهد و صرفاً، نوشته ای خواهد شد که خالی از هرگونه محتوا است و البته روایات پیامبر و اهل بیت ایشان نیز چنین خاصیتی دارند.

الف ) اتحاد وانسجام از نقل قرآن

در قرآن، از لفظ اتحاد و انسجام استفاده نشده است، اما کلماتی که با این واژه همخوانی داشته و از یک خانواده هستند، وجود دارد و بعضی دیگر از واژگان، از نظر محتوایی، با بحث مورد نظر، تطابق و هماهنگی دارند.

شش آیه در قرآن وجود دارد که از کلمه ی «وحده» استفاده شده است که همگی به معنای «یکی بودن» و به «تنهایی» می باشد و پنج آیه از تفرقه و جدایی سخن می گوید و همان طور که می دانید، تفرقه، ضد اتحاد و انسجام است و در این قسمت به این آیات اشاره کرده و ترجمه و توضیح آن را بیان خواهیم کرد.

1- قالُوا أَجِئتَنا لِنَعبُدَ اللهَ وَحدَهُ وَ نَذَرَ ما کانَ یَعبُدُ آباؤُتنا فَأتِنا بِما تَعِدُنا اِن کُنتَ مِنَ الصّادِقِینَ1

«قوم حضرت هود به او گفتند: آیا تو به نزد ما آمده ای که خدای یگانه را بپرستیم و از خدایانی که پدران ما می پرستند دوری کنیم. پس تو اگر راست می گویی عذابی را که به ما وعده داده ای بفرست «زیرا ما به خدای تو ایمان نمی آوریم.»

نکته ای که از این آیه برداشت می شود این است که رمز اتحاد و انسجام، پرستش خدای یگانه و شناخت خدای واقعی از میان خدایان گوناگون و ساختگی است. نکته قابل دقت در آیه ی مذکور آن است که تعصب و تقلید بی جا مانع شناخت حقیقت انسان می شود و انسان را به دشمنی و کنیه می کشاند.2

پس اگر قوم حضرت هود (ع) خدایان متعدد را رها می کردند و به گرد خدای واحد جمع می شدند و در پرستش خدای متعال متحد بودند به طور یقین سعادت دنیا و آخرت نصیب آنها می شد.

2- وَجَعَلنا عَلی قُلُوبِهِم أَکِنَّهً اَن یَفقَهُوهُ وَ فِی آذَانِهِم وَ قراً وَ إذَا ذَکَرتَ رَبَّکَ فِی القرآنِ وَحدَهُ وَلَّوا عَلَی أَدبارِهِم نُفُوراً 3



خرید و دانلود  وحدت ملی و انسجام اسلامی از دیدگاه  آیات  و روایات 45 ص


مسجد کوفه 11 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

سیماى مسجد کوفه در آیینه‏ى آیات و روایات

آیات فراوانى از قرآن کریم به مسجد کوفه مربوط مى‏شود که به شمارى از آنها اشاره مى‏شود :

الف )وَ اصنَعِ الفُلکِ بِاَعیُنِنا وَ وَحینا

خداوند به حضرت نوح وحى فرمود:کشتى را به یارى ما در حضور ما و به فرمان ما بساز.امام صادق فرمود:حضرت نوح فرمود:حضرت نوح نجار بود او نخستین کسى است که کشتى ساخت، او 950 سال قوم خود را ارشاد و هدایت کرد، آنها همه‏اش او را مسخره کردند، پس از خدا خواست که احدى از آنها را روى زمین باقى نگذارد. خدا به او وحى کرد که کشتى را بسازد.

فَعَمِلَ نُوحٌ سَفیَنتهُ فى مسجِد الکلُوفةِ بِیَدِهِ، فَاتى بِالخَشَبِ مِن بُعدٍ حَتّى فَرَغَ مِنها.

حضرت نوح کشتى را با دست خود در مسجد کوفه ساخت و تخته‏ها را از راه‏هاى دور آورد تا کار ساختن کشتى به اتمام رسید.ب )حَتّى اِذا جاءَ اَمرُنا وَ فارَ التّنّوُرُ:تا هنگامى که فرمان ما فرا رسید و از تنور آب جوشید.امیرمؤمنان در ضمن شمارش ویژگى‏هاى مسجد کوفه فرمود:

فیهِ نَجَرَ نوُحٌ سَفینَنَةُ، و فیهِ فارَ التّنّورُ، و بهِ کانَ بَیتُ نوُحٍ و مَسجِدُهُ، وَ فى زاویَتهِ الیُمنى فارَ التّنّوُرُ.

حضرت نوح کشتى‏اش را آن جا ساخت، از تنور نیز همان جا آب جوشید. خانه‏ى نوح و محل عبادت او نیز آن جا بود. در زاویه‏ى راست آن آب از تنور جوشید.امام باقر نیز در این رابطه فرمود :

مسجدُ کوُفانَ فیهِ فارَ التّنّورُ، نُجِرَتِ السَّفینةُ، و هُوَ سُرَّةُ بابِلَ وَ مَجمَعُ الاَنبیاءِ.

در مسجد کوفه از تنور آب جوشید کشتى آن جا ساخته شد، آنجا ناف بابل و محل اجتماع پیامبران است. امام باقر در حدیث دیگر با تفصیل بیشترى فرمود:

مَسجِدُ کوُفانَ رَوضَةٌ مِن ریاضِ الجَنّة، صلّى فیهِ الفُ نَبىٍّ وَ سَبعوُنَ نَبیّاً، وَ مَیمَنَتُهُ رَحمَةٌ و مَیسرِتُهُ مَکرٌ، فیهِ عَصا موسُى و شَجَرةُ یَقطینَ و خاتَمُ سُلیمانَ، و مِنهُ فارَ التّنّوُرُ و نَجَرتِ السَّفینَةُ و هِىَ صُرَّةُ بابِلَ و مَجمَعُ الانبَیاءِ.

 مسجد کوفه باغى از باغهاى بهشت است، هزار و هفتاد پیامبر در آن نماز گزارده، سمت راست آن رحمت و سمت چپ آن نیرنگ مى‏باشد.

 عصاى حضرت موسى، درخت کدوى حضرت یونس و انگشترىِ حضرت سلیمان در آن است.تنور از آن جا جوشید، کشتى در آن جا ساخته شد. آن جا قلّه‏ى شرف بابل و خیمه‏ى اجتماع پیامبران است.بر اساس روایات این تنور همان تنور حضرت آدم بود که بعدها به حضرت نوح منتقل شد و محل فعلى آن در شمت راست کسى است که از باب کنده وارد مسجد شود.

ج )و قیلَ یا ارضُ ابلَعى ماءَکِ:

سر انجام گفته شد: اى زمین اب خود را فرو بر.امام صادق  در تفسیر این آیه‏ى شریفه فرمود:هنگامى که کشتى نوح به وسط مسجد کوفه رسید خدا به زمین فرمان داد که آب خودش را فرو ببرد.

فَبَلَعَت ماءَها مِن مَسجِدِ الکُوفَةِ، کَما بَدَءَ الماءُ مِنهُ .

پس زمین آب خودش را از مسجد کوفه فرو برد، چنان که در آغاز نیز از همان جا شروع شده بود.

د)و جَعَلنَا ابنَ مَریَمَ و اُمَّهُ آیَةً و آوَیناهُما اِلى رَبوَةٍ ذاتِ قرارٍ و مَعینٍ

ما عسیى بن مریم و مادرش را آیت و نشانه‏اى قرار دادیم و آنها را در سرزمین مرتفعى که داراى امنیت و آب جارى بود، جاى دادیم..امیرمؤمنان در تفسیر این آیه‏ى شریفه فرمودند :

الرّبوةُ: الکوفَةُ، و القرارُ: المسَجِدُ، و المعَینُ: الفُراتُ.

منظور از (رَبوة )مکان مرتفع(کوفه)، مقصود از »القَرارُ« )محل امن و آسایش(مسجد کوفه)، و هدف از (معین )آب روان و خوش گوار همان( فرات) مى‏باشد

مسجد کوفه از منظر پیشوایان

در مورد ویژگى‏هاى مسجد کوفه از دیدگاه آیات قرآن به همین مقدار بسنده کرده، فضایل برجسته‏ى آن را از منظر احادیث وارده از پیشوایان معصوم به صورت فشرده در این جا مى‏آوریم و یاد آور مى‏شویم که نقل همه‏ى احادیث وارده در این صفحات نمى‏گنجد.پیشواى پروا پیشگان، امیرمؤمنانمى‏فرماید:

اربعَعةٌ مِن قُصُور الجنّةِ فى الدُّنیا: المسجِدُ الحرامُ و مسجدُ الرّسوُلِ و مسجدُ بیتِ المقدِسِ و مسجِدُ الکوفَةِ.

چهار قصر از قصرهاى بهشتى در دنیاست: 1) مسجد الحرام، 2) مسجد النّبى، 3) مسجد اقصى، 4) مسجد کوفه.

در حدیث دیگرى به هنگام شمارش قصرهاى چهارگانه فرمود:

و مسجِدُ الکُوفَةِ و هُوَ قُبَّةُ الاِسلامِ.

و مسجد کوفه که آن «قبة الاسلام» است.تعبیر (قبة الاسلام) را رسول اکرم (صلّى‏اللهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) در مورد حرم مطهر سالار شهیدان، و جناب سلمان در مورد کوفه به کار برده بودند.امام صادق فرمود:مسافر در چهار جا مى‏تواند نمازش را کامل بخواندک1) مسجد الحرام، 2) مسجد النبى، 3) مسجد کوفه، 4) حرم امام حسین . امام صادق فرمود:اعتکاف روانیست به جز درمسجدى که امام عادل در آن جا نماز جماعت اقامه کرده باشد. در مسجد کوفه، در مسجد بصره، در مسجد النبى و مسجد الحرام اعتکاف مانع ندارد. امیرمؤمنان  فرمود :

لا تُشدُّ الرّرحالُ الّا الى ثلاثَةِ مَساجِدَ:

المَسجدُ الحرامُ، و مسجِدُ رسوُلِ اللهِ (صلّى‏اللهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) و مسجدُ الکوفَةِ.

بار و بنه‏ى سفر بسته نمى‏شود، جز با به سه مسجد: 1) مسجد الحرام، 2) مسجد النبى، 3) مسجد کوفه.فخر الساجدین، زین العابدین، امام سجاد ( از مدینه منوره، صرفا به قصد نماز گزاردن در مسجد کوفه آمد، چهار رکعت نماز گزارد، آنگاه بر مرکب خود سوار شده، راهى مدینه گردید.امام باقر  فرمود:

لو یَعلَمُ النّاسُ ما فى مسجِدِ الکُوفَةِ، لا عَدّوُا لهُ الزّادَ و الرَّواحِلَ من مَکانٍ بَعیدٍ .

اگر مردم فضائل مسجد کوفه را مى‏دانستند از راه‏هاى دور زاد و راحله فراهم کرده به سوى آن مى‏شتافتند.امیرمؤمنان در این رابطه فرمود :

و انَّ مسجِدکُم هذا لَاحَدُ المَساجِدِ الَاربَعَةِ الّتى اختارِها اللّهُ لاَهِلها .

این مسجد شما (مسجد کوفه) یکى از چهار مسجدى است که خداوند آنها را براى اهل‏شان برگزیده است.و در آخرین فراز از همین حدیث فرمود:آن را هرگز فرو نگذارید، با نماز گزاران در آن به خداوهد تقرب بجویید، براى بر آورده شدن نیازهاى خود به آنجا روى بیاورید. آگر مردمان مى‏دانستند که چه برکتى در آن هست از همه‏ى اقطار زمین به سوى آن مى‏شتافتند، اگر چه با سینه خیز رفتن بر روى برف‏ها باشد.یکى از اصحاب به محضر امیرمؤمنان آمده عرضه داشت: من زاد و توشه برگرفتم، مرکبى تهیه کردم، کارهایم را ردیف نمودم، عازم بیت المقدس هستم.امیرمؤمنان فرمود: توشه‏ات را برگیر، مرکب‏ات را بفروش، از این مسجد هرگز جدا مشو، که این مسجد یکى از چهار مساجد برگزیده است.و در فرازى از آن حدیث فرمود:

و یُحشَرُ مِنهُ یَومَ القِیامَةِ سَبعوُنَ الفاً لا عَلَیهِم حِسابٌ و لا عَذابٌ.

در روز رستاخیز 70000 نفر از این مسجد بر انگیخته مى‏شوند که بر آنها حساب و و عقابى نیست.امیرمؤمنان در فراز دیگرى از این حدیث مى‏فرماید:

و فیهِ ثَلاثُ اَعیُنٍ یَزهَرنَ... عَینٌ مِن لَبَنٍ، و عَینٌ مِن دُهنٍ، و عَینٌ مِن ماءٍ.

در مسجد کوفه سه چشمه برق مى‏زند...چشمه‏اى از شیر، چشمه‏اى از روغن، و چشمه‏اى از آب.علامه‏ى مجلسى در توضیح این حدیث مى‏فرماید: این چشمه‏ها از دیده ما پنهان است تا در زمان حضرت قائم )علیه‏السلام( پدیدار شوند.آن گاه امیرمؤمنان دست بر سینه نهاده فرمود :

ما دَعا فیهِ مَکروُب بِمسألَةٍ فى حاجتَةٍ مِنَ الحَوائِجِ الّا اَجابَهُ اللهُ و فَرَّجَ عنَنهُ کُربَتَهُ.

هیچ غم زده‏اى در این مسجد حاجتى از حوائج خود را از خدا مسألت نمى‏کند جز این که خداوند او را حاجت روا مى‏کند و اندوه‏اش را مى‏زداید.امام صادق در این رابطه فرمود:هر کس حاجتى دارد آهنگ مسجد کوفه کند، وضوى پاکیزه سازد، دو رکعت نماز، در هر رکعت سوره‏هاى: حمد، فلق، ناس، توحید، حجر، نصر، اعلى و قدر بخواند، تا از نماز فارغ شود، حاجت‏اش به یارى پروردگار بر آورده شود.امام صادق  در فرازى از حدیثى فرمود:

نِعمَ المسجِدُ الکوُفَةِ، صَلّى فیهِ اَلفُ نَبِىٍّ و اَلفُ وَصِىٍّ.

مسجد کوفه چه مسجد زیبائى است هزار پیامبر و هزار وصى پیامبر در آن نماز گزار بوده‏اند.امام صادق  فرمود:در شب مواج جبرئیل به پیامبر اکرم (صلّى‏اللهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) عرض کرد:این جا نماز گاه پدرت آدم و عبادتگاه پیامبران است، در اینجا فرود آى و نماز بگزار. پس آن حضرت فرود آمد و نماز گزارد، آن گاه به سوى آسمان معراج نمود.امام صادق به صراحت فرمودند: مسجد کوفه از مسجد بیت المقدس  برتر است.و در همین رابطه فرمود:

لو یَعلَم النّاسُ مِن فضلِلهِ ما اعلَمَ، لا زدَ حَملوُا عَلَیهِ.

اگر مردم از فضیلت مسجد کوفه مى‏دانستند آن چه را که من مى‏دانم در آن جا ازدحام مى‏کردند.جبریل امین در شب معراج به رسول اکرم (صلّى‏اللهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) عرضه داشت:

مسجِدٌ مبارَکٌ کثیرُ الخیر، عظیمُ البَرَکةِ، اختارَهُ اللّهُ لاَهِلِه و هُوَ یَشفَعُ لَهُم یومَ القیامَةِ.



خرید و دانلود  مسجد کوفه  11 ص