لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 47
نقش پدر در تربیت فرزند و در روایات اسلامى
مقدمه
انسان موجودی متعهد و مسئول است واین مسئولیت او بخاطر بکار گیری عقل است و برای انسان ضروری است که مسئولیت های خود را بشناسد و آنها را به مرحله اجرا و عمل برساند.از جمله مسئولیت هایی که اسلام به آن تأکید دارد مسئولیت پدر و مادر است. در اسلام پدر دارای مقام ارجمند و چهره ای برجسته و مورد احترام است و شأن پدر پس از شأن خدا ذکر شده است. احترامی که برای پدر ذکر شده بخاطر لیاقت او و انجام وظیفه پدری می باشد.پدر در رابطه با فرزند از طریق وراثت و محیط اثر می گذارد و بخاطر اینکه از این دو کانال اثر گذار می باشد باید مراقب رفتار و اعمال خود باشد.
به امید روزی که تمام پدران جامعه اسلامی ، رعایت مواردی را که قبل از انعقاد نطفه ، زمان جنینی و...می باشد را رعایت کرده تا نسلی سالم را تحویل جامعه دهند.
بخش اول : تربیت
فصل اول : معنای تربیت
برای واژه تربیت معانی گوناگونی در فرهنگ لغات ذکر شده است که به چند مورد آن اشاره می کنیم:
تربیت: پروردن، پروراندن ، آداب و اخلاق را به کسی آموختن ، پرورش
تربیت: پروراندن ، پرورش دادن ، ادب و اخلاق را به کسی آموختن و یاد دادن
تربیت: تهذیب ،ادب آنچه که در همه لغت نامه ها و فرهنگ های لغت در معنای تربیت ذکر شده است ، همان پرورانیدن و ادب و اخلاق را به کسی یاد دادن می باشد.
فصل دوم :هدف تربیت
هدف از تربیت ،همان پاک تربیت کردن فرزند است. یعنی کودک را بگونه ای تربیت کنیم تا بتواند به راه صحیح قدم گذاشته و باعث شود برای پدر و مادرش در دنیا و آخرت مفید باشد.اگر فرزند را صحیح تربیت کنیم، برای پدر و مادر نوعی باقیات الصالحات است و چراغ این باقیات هرگز خاموش نمی شود.
فصل سوم : اهمیت فرزند برای خانواده
وجود فرزند برای خانواده نعمتی است که زن و مرد را به هم نزدیک کرده ،کانون گرم خانوادگی را با نشاط و شاد می کند.اختلافات و نابسامانی های خانوادگی را از بین برده و روزهای بلند والدین را به روزهای کوتاه تبدیل می کند.
وجود فرزند سبب تعادل خانواده می شود. البته این تعادل زمانی محسوس می شود که تعداد فرزندان از یک و دو متجاوزنباشد . وجود فرزند ضامن تلاش والدین و مایهء امید و دلگرمی و شور و نشاط آنهاست. اگر فرزند نباشد ، زن و شوهر به چه امیدی تلاش کنند؟ میزان کوشش زن و شوهر ، وقتی فرزندی نداشته باشند به حدی است که تنها خود را شاداب نگه دارند آن هم با حالتی یأس آمیز. هنگامی که فرزند تلاش پدر و مادر را استفاده می کند ، برای والدین اجر و پاداش به حساب می آید.
فصل چهارم : چرا در امر تربیت به خانواده توجه شده است ؟
آدمی در محیطی به نام خانه و خانواده پا به عرصهء وجود می گذارد و در آن محیط در کنار سایر افراد پرورش یافته و بزرگ می شود. از طرف دیگر ثابت شده است که هر فردی دارای ظرفیت و استعداد ذاتی می باشد که از پدر و مادر ارث می برد و تحت تأثیر و نفوذ عوامل مختلف محیطی قرار گرفته و تربیت می شود.
به عبارت دیگر : مجموعه استعدادها و توانائیهای ارثی و تأثیرات تربیتی گرفته شده از محیط، شخصیت فرد را می سازد. در تشکیل شخصیت و تربیت انسان ها، خانواده بزرگترین نقش را ایفا می کند، بخاطر همین در امر تربیت به خانواده توجه شده است.
بخش دوم : اقسام تربیت
به عقیدهء علمای تربیت ، دو نوع تربیت داریم:
الف) عمدی ب) غیر عمدی.
الف) تربیت عمدی : در این نوع تربیت فرد یا افرادی شیوهء خاصی از تربیت را دربارهء فردی اعمال می کنند.مثلاً وقتی که مادر دست کودک خود را گرفته و به آرامی به او راه رفتن یاد می دهد، می گویند:مادر او را در امر راه رفتن تربیت کرد.
ب) تربیت غیر عمدی: به تربیتی گفته می شود که بدون طرح و نقشهء قبلی انجام گیرد. مثلاًوقتی که کودک نزاع و درگیری را می بیند به طور ناخواسته تهاجم و پرخاشگری را یاد می گیرد.
برخی از روانشناسان برای تربیت تقسیم دیگری بیان کرده اند ، این گروه تربیت را به دو دستهء تربیت جنسی و تربیت مذهبی تقسیم کرده اند:
الف) تربیت جنسی : چنین به نظر می رسد که غریزهء جنسی مربوط به دوران بلوغ است ،اما در واقع این موضوع از خردسالی همراه با کودک بوده و کودک همواره نیازمند تربیت و هدایت است.گواه این موضوع وجود نوجوانان نابالغی است که به انحرافات جنسی گرایش پیدا کرده اند. رغبت به خودنمایی، لذت بردن از نوازش، لمس اعضای بدن و...همه ازنشانه های غریزهء جنسی در فرد است.
البته اوج این حالت در سن بلوغ است، ولی آغاز آن در سن 6-5 سالگی می باشد.در سن 6-5 سالگی کودک سؤالاتی را نسبت به اعضای بدن خود از پدر و مادر می پرسد و آنها نیز باید جواب قانع کننده ای را به او بدهند و او را با مسائلی که برایش اتفاق می افتد، آشنا سازند.اسلام غریزهء جنسی را پلید نمی داند بلکه آن را عاملی برای استحکام زندگی زناشویی، نعمت و موهبت الهی و بقای نسل آدمی می داند.
حال این سؤال مطرح می شود که والدین چه راهکارهایی را برای تربیت جنسی باید انجام دهند؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
عنوان مطلب
وحدت ملی وانسجام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات
از:
متینه السادات عبدی
پاییز 1386
مقدمه
وحدت تپش هماهنگ قلبهاست و آهنگ حرکت دستها، وحدت اسلامی عامل اقتدار اسلام در برابر کفر و نفاق و اختلاف، آفت بزرگ عزت و استقلال مسلمین است. آرمان و امید همة دوستان عظمت اسلامی ، وجدائی و تفرقه آرزوی شوم دشمنان دیرینة ماست. وحدت ، کشتی نوح است و تفرقه، تازیانة عذاب الهی.
امید است در روزگاری که شیاطین، بذر نفاق و تفرقه میپاشند قادر سرزمین مقدس اسلام، درخت دشمن پرورش دهند، با بیداری و یادآوری سخنان وحدت بخش رسول خدا و ائمه معصومین(ع) نقشههای شوم استکبار، نقش برآب گردد و خداجویان وحدت اندیش برگرد قرآن و سُنّت هماهنگ شوند و با رهبری عترت(ع)پرچم استقلال و آزادی را در سراسر گیتی به اهتزاز درآورند. ان شاءالله
این حدیث نیز ، به خوبی نشان می دهد که امت وادیان س ابق نیز دچار اختلافو چند دستگی شدند و امت اسلام هم دچار اختلاف خواهد شد ولی فرق بین این دو مکتب «اسلام وغیر اسلام» ان اس ت که دین اسلام ، ابزار وراه کارهایی برای رهایی از تفرقه گذاشته است مانند روایات ، برخلاف ادیان دیگر که در صورت اختلاف با مراجعه کردن به کتابهای آسمانی یا علمای خودشان ، بیشتر گمراه می شوند.
اتحاد و انسجام در قرآن و روایات
در ابتدای ورود به بحث، سزاوار است که اتحاد و انسجام را، از دیدگاه قرآن و روایات بررسی کنیم، تا به حقیقت این دو واژه، آشنا شده و اهمیت آن را از لسان قرآن و احادیث بشنویم و با دقت و توضیح، پیرامون آنها، به یک جمع بندی کلی برسیم، و در نتیجه ملتی بزرگ و گروهی آگاه، یعنی اسلام و مسلمین، به آرامش و امنیت مطلق برسند زیرا قرآن کریم، کتابی است که خداوند متعال، برای هدایت بشر فرستاده است و کتابی که بخواهد هدایت گر باشد، باید جامعیت داشته باشد وگرنه، آن مجموعه، نمی تواند به خواسته ها و نیازهای بشری، پاسخ دهد و صرفاً، نوشته ای خواهد شد که خالی از هرگونه محتوا است و البته روایات پیامبر و اهل بیت ایشان نیز چنین خاصیتی دارند.
الف ) اتحاد وانسجام از نقل قرآن
در قرآن، از لفظ اتحاد و انسجام استفاده نشده است، اما کلماتی که با این واژه همخوانی داشته و از یک خانواده هستند، وجود دارد و بعضی دیگر از واژگان، از نظر محتوایی، با بحث مورد نظر، تطابق و هماهنگی دارند.
شش آیه در قرآن وجود دارد که از کلمه ی «وحده» استفاده شده است که همگی به معنای «یکی بودن» و به «تنهایی» می باشد و پنج آیه از تفرقه و جدایی سخن می گوید و همان طور که می دانید، تفرقه، ضد اتحاد و انسجام است و در این قسمت به این آیات اشاره کرده و ترجمه و توضیح آن را بیان خواهیم کرد.
1- قالُوا أَجِئتَنا لِنَعبُدَ اللهَ وَحدَهُ وَ نَذَرَ ما کانَ یَعبُدُ آباؤُتنا فَأتِنا بِما تَعِدُنا اِن کُنتَ مِنَ الصّادِقِینَ1
«قوم حضرت هود به او گفتند: آیا تو به نزد ما آمده ای که خدای یگانه را بپرستیم و از خدایانی که پدران ما می پرستند دوری کنیم. پس تو اگر راست می گویی عذابی را که به ما وعده داده ای بفرست «زیرا ما به خدای تو ایمان نمی آوریم.»
نکته ای که از این آیه برداشت می شود این است که رمز اتحاد و انسجام، پرستش خدای یگانه و شناخت خدای واقعی از میان خدایان گوناگون و ساختگی است. نکته قابل دقت در آیه ی مذکور آن است که تعصب و تقلید بی جا مانع شناخت حقیقت انسان می شود و انسان را به دشمنی و کنیه می کشاند.2
پس اگر قوم حضرت هود (ع) خدایان متعدد را رها می کردند و به گرد خدای واحد جمع می شدند و در پرستش خدای متعال متحد بودند به طور یقین سعادت دنیا و آخرت نصیب آنها می شد.
2- وَجَعَلنا عَلی قُلُوبِهِم أَکِنَّهً اَن یَفقَهُوهُ وَ فِی آذَانِهِم وَ قراً وَ إذَا ذَکَرتَ رَبَّکَ فِی القرآنِ وَحدَهُ وَلَّوا عَلَی أَدبارِهِم نُفُوراً 3
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
سیماى مسجد کوفه در آیینهى آیات و روایات
آیات فراوانى از قرآن کریم به مسجد کوفه مربوط مىشود که به شمارى از آنها اشاره مىشود :
الف )وَ اصنَعِ الفُلکِ بِاَعیُنِنا وَ وَحینا
خداوند به حضرت نوح وحى فرمود:کشتى را به یارى ما در حضور ما و به فرمان ما بساز.امام صادق فرمود:حضرت نوح فرمود:حضرت نوح نجار بود او نخستین کسى است که کشتى ساخت، او 950 سال قوم خود را ارشاد و هدایت کرد، آنها همهاش او را مسخره کردند، پس از خدا خواست که احدى از آنها را روى زمین باقى نگذارد. خدا به او وحى کرد که کشتى را بسازد.
فَعَمِلَ نُوحٌ سَفیَنتهُ فى مسجِد الکلُوفةِ بِیَدِهِ، فَاتى بِالخَشَبِ مِن بُعدٍ حَتّى فَرَغَ مِنها.
حضرت نوح کشتى را با دست خود در مسجد کوفه ساخت و تختهها را از راههاى دور آورد تا کار ساختن کشتى به اتمام رسید.ب )حَتّى اِذا جاءَ اَمرُنا وَ فارَ التّنّوُرُ:تا هنگامى که فرمان ما فرا رسید و از تنور آب جوشید.امیرمؤمنان در ضمن شمارش ویژگىهاى مسجد کوفه فرمود:
فیهِ نَجَرَ نوُحٌ سَفینَنَةُ، و فیهِ فارَ التّنّورُ، و بهِ کانَ بَیتُ نوُحٍ و مَسجِدُهُ، وَ فى زاویَتهِ الیُمنى فارَ التّنّوُرُ.
حضرت نوح کشتىاش را آن جا ساخت، از تنور نیز همان جا آب جوشید. خانهى نوح و محل عبادت او نیز آن جا بود. در زاویهى راست آن آب از تنور جوشید.امام باقر نیز در این رابطه فرمود :
مسجدُ کوُفانَ فیهِ فارَ التّنّورُ، نُجِرَتِ السَّفینةُ، و هُوَ سُرَّةُ بابِلَ وَ مَجمَعُ الاَنبیاءِ.
در مسجد کوفه از تنور آب جوشید کشتى آن جا ساخته شد، آنجا ناف بابل و محل اجتماع پیامبران است. امام باقر در حدیث دیگر با تفصیل بیشترى فرمود:
مَسجِدُ کوُفانَ رَوضَةٌ مِن ریاضِ الجَنّة، صلّى فیهِ الفُ نَبىٍّ وَ سَبعوُنَ نَبیّاً، وَ مَیمَنَتُهُ رَحمَةٌ و مَیسرِتُهُ مَکرٌ، فیهِ عَصا موسُى و شَجَرةُ یَقطینَ و خاتَمُ سُلیمانَ، و مِنهُ فارَ التّنّوُرُ و نَجَرتِ السَّفینَةُ و هِىَ صُرَّةُ بابِلَ و مَجمَعُ الانبَیاءِ.
مسجد کوفه باغى از باغهاى بهشت است، هزار و هفتاد پیامبر در آن نماز گزارده، سمت راست آن رحمت و سمت چپ آن نیرنگ مىباشد.
عصاى حضرت موسى، درخت کدوى حضرت یونس و انگشترىِ حضرت سلیمان در آن است.تنور از آن جا جوشید، کشتى در آن جا ساخته شد. آن جا قلّهى شرف بابل و خیمهى اجتماع پیامبران است.بر اساس روایات این تنور همان تنور حضرت آدم بود که بعدها به حضرت نوح منتقل شد و محل فعلى آن در شمت راست کسى است که از باب کنده وارد مسجد شود.
ج )و قیلَ یا ارضُ ابلَعى ماءَکِ:
سر انجام گفته شد: اى زمین اب خود را فرو بر.امام صادق در تفسیر این آیهى شریفه فرمود:هنگامى که کشتى نوح به وسط مسجد کوفه رسید خدا به زمین فرمان داد که آب خودش را فرو ببرد.
فَبَلَعَت ماءَها مِن مَسجِدِ الکُوفَةِ، کَما بَدَءَ الماءُ مِنهُ .
پس زمین آب خودش را از مسجد کوفه فرو برد، چنان که در آغاز نیز از همان جا شروع شده بود.
د)و جَعَلنَا ابنَ مَریَمَ و اُمَّهُ آیَةً و آوَیناهُما اِلى رَبوَةٍ ذاتِ قرارٍ و مَعینٍ
ما عسیى بن مریم و مادرش را آیت و نشانهاى قرار دادیم و آنها را در سرزمین مرتفعى که داراى امنیت و آب جارى بود، جاى دادیم..امیرمؤمنان در تفسیر این آیهى شریفه فرمودند :
الرّبوةُ: الکوفَةُ، و القرارُ: المسَجِدُ، و المعَینُ: الفُراتُ.
منظور از (رَبوة )مکان مرتفع(کوفه)، مقصود از »القَرارُ« )محل امن و آسایش(مسجد کوفه)، و هدف از (معین )آب روان و خوش گوار همان( فرات) مىباشد
مسجد کوفه از منظر پیشوایان
در مورد ویژگىهاى مسجد کوفه از دیدگاه آیات قرآن به همین مقدار بسنده کرده، فضایل برجستهى آن را از منظر احادیث وارده از پیشوایان معصوم به صورت فشرده در این جا مىآوریم و یاد آور مىشویم که نقل همهى احادیث وارده در این صفحات نمىگنجد.پیشواى پروا پیشگان، امیرمؤمنانمىفرماید:
اربعَعةٌ مِن قُصُور الجنّةِ فى الدُّنیا: المسجِدُ الحرامُ و مسجدُ الرّسوُلِ و مسجدُ بیتِ المقدِسِ و مسجِدُ الکوفَةِ.
چهار قصر از قصرهاى بهشتى در دنیاست: 1) مسجد الحرام، 2) مسجد النّبى، 3) مسجد اقصى، 4) مسجد کوفه.
در حدیث دیگرى به هنگام شمارش قصرهاى چهارگانه فرمود:
و مسجِدُ الکُوفَةِ و هُوَ قُبَّةُ الاِسلامِ.
و مسجد کوفه که آن «قبة الاسلام» است.تعبیر (قبة الاسلام) را رسول اکرم (صلّىاللهُعلیهوآلهوسلّم) در مورد حرم مطهر سالار شهیدان، و جناب سلمان در مورد کوفه به کار برده بودند.امام صادق فرمود:مسافر در چهار جا مىتواند نمازش را کامل بخواندک1) مسجد الحرام، 2) مسجد النبى، 3) مسجد کوفه، 4) حرم امام حسین . امام صادق فرمود:اعتکاف روانیست به جز درمسجدى که امام عادل در آن جا نماز جماعت اقامه کرده باشد. در مسجد کوفه، در مسجد بصره، در مسجد النبى و مسجد الحرام اعتکاف مانع ندارد. امیرمؤمنان فرمود :
لا تُشدُّ الرّرحالُ الّا الى ثلاثَةِ مَساجِدَ:
المَسجدُ الحرامُ، و مسجِدُ رسوُلِ اللهِ (صلّىاللهُعلیهوآلهوسلّم) و مسجدُ الکوفَةِ.
بار و بنهى سفر بسته نمىشود، جز با به سه مسجد: 1) مسجد الحرام، 2) مسجد النبى، 3) مسجد کوفه.فخر الساجدین، زین العابدین، امام سجاد ( از مدینه منوره، صرفا به قصد نماز گزاردن در مسجد کوفه آمد، چهار رکعت نماز گزارد، آنگاه بر مرکب خود سوار شده، راهى مدینه گردید.امام باقر فرمود:
لو یَعلَمُ النّاسُ ما فى مسجِدِ الکُوفَةِ، لا عَدّوُا لهُ الزّادَ و الرَّواحِلَ من مَکانٍ بَعیدٍ .
اگر مردم فضائل مسجد کوفه را مىدانستند از راههاى دور زاد و راحله فراهم کرده به سوى آن مىشتافتند.امیرمؤمنان در این رابطه فرمود :
و انَّ مسجِدکُم هذا لَاحَدُ المَساجِدِ الَاربَعَةِ الّتى اختارِها اللّهُ لاَهِلها .
این مسجد شما (مسجد کوفه) یکى از چهار مسجدى است که خداوند آنها را براى اهلشان برگزیده است.و در آخرین فراز از همین حدیث فرمود:آن را هرگز فرو نگذارید، با نماز گزاران در آن به خداوهد تقرب بجویید، براى بر آورده شدن نیازهاى خود به آنجا روى بیاورید. آگر مردمان مىدانستند که چه برکتى در آن هست از همهى اقطار زمین به سوى آن مىشتافتند، اگر چه با سینه خیز رفتن بر روى برفها باشد.یکى از اصحاب به محضر امیرمؤمنان آمده عرضه داشت: من زاد و توشه برگرفتم، مرکبى تهیه کردم، کارهایم را ردیف نمودم، عازم بیت المقدس هستم.امیرمؤمنان فرمود: توشهات را برگیر، مرکبات را بفروش، از این مسجد هرگز جدا مشو، که این مسجد یکى از چهار مساجد برگزیده است.و در فرازى از آن حدیث فرمود:
و یُحشَرُ مِنهُ یَومَ القِیامَةِ سَبعوُنَ الفاً لا عَلَیهِم حِسابٌ و لا عَذابٌ.
در روز رستاخیز 70000 نفر از این مسجد بر انگیخته مىشوند که بر آنها حساب و و عقابى نیست.امیرمؤمنان در فراز دیگرى از این حدیث مىفرماید:
و فیهِ ثَلاثُ اَعیُنٍ یَزهَرنَ... عَینٌ مِن لَبَنٍ، و عَینٌ مِن دُهنٍ، و عَینٌ مِن ماءٍ.
در مسجد کوفه سه چشمه برق مىزند...چشمهاى از شیر، چشمهاى از روغن، و چشمهاى از آب.علامهى مجلسى در توضیح این حدیث مىفرماید: این چشمهها از دیده ما پنهان است تا در زمان حضرت قائم )علیهالسلام( پدیدار شوند.آن گاه امیرمؤمنان دست بر سینه نهاده فرمود :
ما دَعا فیهِ مَکروُب بِمسألَةٍ فى حاجتَةٍ مِنَ الحَوائِجِ الّا اَجابَهُ اللهُ و فَرَّجَ عنَنهُ کُربَتَهُ.
هیچ غم زدهاى در این مسجد حاجتى از حوائج خود را از خدا مسألت نمىکند جز این که خداوند او را حاجت روا مىکند و اندوهاش را مىزداید.امام صادق در این رابطه فرمود:هر کس حاجتى دارد آهنگ مسجد کوفه کند، وضوى پاکیزه سازد، دو رکعت نماز، در هر رکعت سورههاى: حمد، فلق، ناس، توحید، حجر، نصر، اعلى و قدر بخواند، تا از نماز فارغ شود، حاجتاش به یارى پروردگار بر آورده شود.امام صادق در فرازى از حدیثى فرمود:
نِعمَ المسجِدُ الکوُفَةِ، صَلّى فیهِ اَلفُ نَبِىٍّ و اَلفُ وَصِىٍّ.
مسجد کوفه چه مسجد زیبائى است هزار پیامبر و هزار وصى پیامبر در آن نماز گزار بودهاند.امام صادق فرمود:در شب مواج جبرئیل به پیامبر اکرم (صلّىاللهُعلیهوآلهوسلّم) عرض کرد:این جا نماز گاه پدرت آدم و عبادتگاه پیامبران است، در اینجا فرود آى و نماز بگزار. پس آن حضرت فرود آمد و نماز گزارد، آن گاه به سوى آسمان معراج نمود.امام صادق به صراحت فرمودند: مسجد کوفه از مسجد بیت المقدس برتر است.و در همین رابطه فرمود:
لو یَعلَم النّاسُ مِن فضلِلهِ ما اعلَمَ، لا زدَ حَملوُا عَلَیهِ.
اگر مردم از فضیلت مسجد کوفه مىدانستند آن چه را که من مىدانم در آن جا ازدحام مىکردند.جبریل امین در شب معراج به رسول اکرم (صلّىاللهُعلیهوآلهوسلّم) عرضه داشت:
مسجِدٌ مبارَکٌ کثیرُ الخیر، عظیمُ البَرَکةِ، اختارَهُ اللّهُ لاَهِلِه و هُوَ یَشفَعُ لَهُم یومَ القیامَةِ.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
صرفه جویی از دیدگاه قرآن و روایات
واژه عربی صرف که به معنای تغییر و تحویل آمده است در علوم مختلف معانی و مفاهیم گوناگونی را بیان می کند. به عنوان نمونه در علم صرف و نحو به معنای ساختن صیغه های مختلف از یک اصل می باشد که در ادبیات عربی معروف و مشهور است
صرفه جویی به مفهوم مصرف چیزی به شکل درست و مناسب آن است. این مساله برای ایجاد تعادل میان درآمد و هزینه بسیار مهم و اساسی است و در حوزه اقتصاد خانواده نیز می تواند تاثیرگذار و سرنوشت ساز باشد. با این همه صرفه جویی علاوه بر اینکه در حوزه اقتصاد شخصی معنا و مفهوم می یابد در حوزه اقتصاد عمومی نیز معنا دارد. امام خمینی (ره) بر این اساس است که مصرف زیاد و بیش از نیاز در آب و برق را نه تنها نادرست و حرام می داند بلکه آن را ضمان آور دانسته و شخص را نسبت به جامعه مدیون می شمارد.
قرآن نیز به این مساله از ابعاد مختلف پرداخته است؛ زیرا قرآن کتاب هدایت و راهنمایی آدمی به سوی کمال است و به مساله اقتصادی که ارتباط تنگاتنگی با مساله آسایش و آرامش دارد، توجه داشته و برای این که انسان در مسیر کمالی حرکت کند به مساله اقتصاد و روش های مناسب و درست کسب درآمد و هزینه های آن نیز پرداخته است. بازخوانی نگرش و تحلیل قرآن می تواند در این زمینه برای دست یابی به شیوه های درست کمک کند. نوشتار حاضر تلاشی است تا این مساله را از دیدگاه قرآن واکاوی نماید.
● قرآن و صرفه جویی
اصولا نگاه قرآن به مسئله اقتصادی نگاهی در راستای بهره وری مناسب و درست از امکانات و وسایلی است که خداوند در اختیار بشر به طور مستقیم و یا با تولید و کار قرار داده است. از این رو از مردم می خواهد که هر چیزی را درست و به شکل مناسب آن مورد استفاده قرار داده و از اتراف و تبذیر و عدم بهره مندی از آن خودداری ورزند.
به سخن دیگر در اسلام همواره سخن از اقتصاد است. اقتصاد که از واژه قصد گرفته شده به معنای میانه روی و اعتدال است. (مفردات راغب اصفهانی ذیل واژه قصد) از این رو بنیاد امور در حوزه تولید و توزیع و مصرف کالا در بینش و نگرش قرآنی میانه روی است. هرگونه رفتارهای بیرون از این چارچوب از نظر قرآن نه تنها نادرست و نابهنجار بلکه گناه و گاه جرم قانونی تلقی می شود. همان گونه که زیاده روی و اتراف و اسراف و تبذیر امری مردود و نادرست و گناه شمرده شده است همینطور عدم استفاده از نعمت های حلال خداوند و عدم بهره مندی از آن در راستای آسایش و آرامش و کمال، امری مذموم و ناپسند دانسته شده و شخص مورد نکوهش و توبیخ قرار گرفته است که چرا حلال خدا را بر خود حرام می سازد و از آن ها بهره مند نمی شود؟
خداوند در آیاتی چون آیه ۱۴۱ سوره انعام از مردم می خواهد که از اسراف و تبذیر دوری ورزیده و هزینه های خویش را در چارچوب اعتدالی قرار دهند. در آیه ۳۱ سوره اعراف از مردم می خواهد که از نعمت های خداوند استفاده کرده و از آن بخورند و بیاشامند ولی اسراف نکنند؛ زیرا اسراف امری ناپسند در نزد خداوند است و اهل اسراف را خداوند دوست نمی دارد.
● ضرورت اعتدال در مصرف
آیه ۱۴۱ سوره انعام به مسئله اعتدال در مصرف اشاره دارد که همان معنای صرفه جویی و بهینه سازی مصرف در اقتصاد امروز جهان است. خداوند در این آیه اعتدال در مصرف و دوری از اسراف و تبذیر را اصلی مهم در هزینه کرد اموال اقتصادی برشمرده و در آیه ۳۱ سوره اعراف و نیز ۲۶ سوره اسراء و همچنین ۶۷ سوره فرقان برآن تأکید می ورزد.
درحقیقت ازنظر اسلام و قرآن، اعتدال در مصرف و میانه روی و صرفه جویی به معنای مصرف درست و متناسب، اصلی اساسی و از اصول نخستین اقتصاد اسلامی می باشد که مؤمنان برای دست یابی به کمال شخصی و جمعی و امت اسلامی برای رسیدن به جامعه نمونه و برتر می بایست آن را در نظام اقتصادی خویش درنظر گیرند.
از آن جایی که قرآن کتاب هدایت آدمی و جامعه بشری به سوی تعالی و کمال است، برنامه ها و نظام اقتصادی آن نیز در همین چارچوب می باشد. از این رو خداوند بر لزوم وسیله قرار گرفتن ابزارهای اقتصادی برای تحصیل امر معنوی واخروی تأکید می کند (قصص آیه ۷۷) و می کوشد تا با جمع میان دنیا و آخرت در حوزه اقتصادی مردم را به سوی کمال سوق دهد (بقره آیه ۲۰۱ و نساء آیه ۱۳۴ و آیات دیگر)
اگر از نظر اسلام، سلامت اقتصادی و پرهیز از فسادانگیزی در حوزه اقتصادی (اعراف آیه ۸۵ و هود آیه ۸۴ تا ۸۶) و تصحیح روابط اقتصادی جامعه، هم پای مسایل اعتقادی و عبادی در صدر برنامه های پیامبران قرار دارد (اعراف آیه ۸۵ و هود آیات ۸۴ تا ۸۷ و شعراء آیات ۱۷۷ تا ۱۸۳ و ده ها آیه دیگر) این امر نمی تواند جز با صرفه جویی و بهینه سازی مصرف همراه باشد؛ زیرا اقتصاد در هرحال بستری برای تکامل بشری است و به عنوان هدف ابزاری و یا میانی مطرح می باشد که می بایست آدمی با بهترین شیوه مصرف و استفاده درست و مناسب، خود را در جایی قرار دهد که بتواند رشد و کمال خویش را ادامه دهد. از این رو همان اندازه که اسراف و اتراف و تبذیر زشت و ناپسند است استفاده نکردن درست از نعمت های خداوندی نیز به معنای نادیده گرفتن ابزارهای کمالی است.
ازنظر قرآن، اقتصاد و ثروت مایه قوام جامعه است (نساء آیه ۵) و امور ا قتصادی و معیشتی مردم دارای جایگاهی مهم در حد مسایل اعتقادی و عبادی (بقره آیه ۳و ۳۱و ۴۳و ۸۳و ۱۷۷و ۲۷۷) دارد و براین اساس می بایست همگان از شخص و جامعه و دولت در مسیر اقتصاد سازنده و مثبت حرکت کنند تا فرصت های برابر برای همگان جهت دست یابی به همه ابزارهای رشد و تکامل فراهم آید. بنابراین هرکسی که با مصرف زیاد و اتراف و تبذیر و اسراف بخشی از ابزارهای رشدی و کمالی را از میان ببرد می بایست پاسخ گوی خدا و جامعه انسانی باشد.
نگاه قرآن به مسائل اقتصادی هم نگاهی در راستای بهره وری مناسب و درست از امکانات و وسایلی است که خداوند به طور مستقیم یا غیر مستقیم در اختیار بشر قرار داده است.
در اسلام همواره سخن از اقتصاد است. اقتصاد که از واژه قصد گرفته شده به معنای میانه روی و اعتدال است. از این رو بنیاد امور در حوزه تولید و توزیع و مصرف کالا در بینش و نگرش قرآنی میانه روی است. هر گونه رفتارهای بیرون از این چارچوپ از نظر قرآن نه تنها نادرست و نا به هنجار است بلکه گناه و گاه جرم قانونی تلقی می شود البته در برخی موارد کم مصرفی هم تذکراتی داده شده که چرا حلال خدا را بر خود حرام می کنند؟
از نظر اسلام، سلامت اقتصادی و پرهیز از فسادانگیزی در حوزه اقتصادی و تصحیح روابط اقتصادی جامعه، هم پای مسائل اعتقادی و عبادی در صدر برنامه های پیامبران قرار دارد، این امر نمی تواند جز با صرفه جویی و بهینه سازی مصرف همراه باشد. زیرا اقتصاد در هر حال بستری برای تکامل بشری است و به عنوان هدف ابزاری یا میانی مطرح می باشد که باید آدمی با بهترین شیوه مصرف و استفاده درست و مناسب، خود را در جایی قرار دهد که بتواند رشد و کمال خویش را ادامه دهد.
گزارش
دیدگاه فرهنگ اسلامی به اسراف و صرفه جویی
خبرگزاری موج -
گروه فرهنگ
صرفه جویی و پرهیز از اسراف در دین مبین اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته و از سوی معصوم بر رعایت آن بسیار تاکید شده است.
مسئله اسراف و قناعت از مفاهیم و گزاره های مورد اهتمام دین مبین اسلام است که به بیان های مختلف در آیات قرآنی و روایات اهل بیت علیه السلام مورد بحث و تأکید گسترده ای قرار گرفته است.
با توجه به نامگذاری سال 1388به نام سال اصلاح الگوی مصرف بار دیگر مفاهیم قرآنی را در خصوص مسئله اسراف و تبذیر مرور می کنیم .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
تدبیر معیشت از دیدگاه آیات و روایات
نظم و انضباط
یکى از راهبردهاى اساسى تدبیر معیشت، نظم و انضباط است. یعنى ترتیب و سامان دادن برنامههاى زندگى به طورىکه هر کارى در جاى خودش قرار گیرد و انجام هر کدام مانع دیگرى نباشد.مدیر کاردان و مدبر کسى است که در این امور، نظم و انضباط را رعایت کند و ازواگذارى کار امروز به فردا به شدت بپرهیزد؛ چراکه انسان دینى بر این باور است که هر روز، کار و فعالیتى مىطلبد که ویژه همان روز است. امیر مؤمنان على(ع) مىفرماید:فى کلّ وقتٍ عَمَلٌ از این رو، در برابر لحظه لحظه زمان مسئول است. امام صادق(ع) به نقل از مواعظ لقمان حکیم مىفرماید:اِعلَمْ اَنَّکَ سَتُسأَلُ غداً... عَن اَربَعٍ:.... وَ عُمرِکَ فیما اَفنَیتَهُ فتَأَهَّب لِذلکَ وَ اَعَدَّلَهُجواباً در قیامت انسان نسبت به امورى محاسبه و بازخواست مىشود: ... از لحظات عمر سؤال مىشود که در چه مسیرى و چگونه گذشته است، بههمین دلیل بجاست انسان پاسخ لازم و قانع کننده براى این پرسش آماده سازد.با توجه به این تعالیم ارزشمند، مسامحه کردن در انجام کار امروز و آن را به فردا نهادن، خطایى است جبران ناپذیر که رواجچنین روشى در جامعه به سقوط و هلاکت مىانجامد؛ چرا که فردا به فردا تعلق دارد، و یقین به زنده ماندن در فردا و بهرهمندى از آن ناشى از غفلت است.نظم و انضباط مدیر ایجاب مىکند که امور را به گونهاى سازماندهى کند که بتواند در زمان تعیین شده، جوابگوى تعهدات وقراردادها بوده، خلف وعده در کارهایش جایگاهى نداشته باشد. به این ترتیب از مقبولیت اجتماعى خوبى برخوردار شده،عزت و کرامت خود و نهادش محفوظ است.فعالیتهاى معیشتى، خدماتى و تقسیم کارها در زندگى خانوادگى نیز در حیطه نظم و انضباط قرار مىگیرد، همانطور که بود، وفاطمه(س) وظیفه آرد کردن، خمیر کردن و نان پختن را بر عهده داشت. نظم و انضباط انسان را در امورى که مسئولیت آن بر عهده اوست به تلاش وا مىدارد و از سهل انگارى دور مىسازد، بهقراردادها و وعدهها وفا مىکند، همانطور که قرآن کریم تأکید مىنماید:اَوفُوا بِالعَهدِ إِنَّ العَهدَ کانَ مَسئولاً. به عهد خود باید وفادار ماند و باید دانست که پیمان شکنان حسابرسى مىشوند.خلاصه آنکه، پرهیز از افراط و تفریط، انجام تعهدات فردى و اجتماعى، قانونمندى و به پایان رساندن کارها و پروژهها در امورمختلف زندگى، پیامى است که از تعالیم ارزشمند دینى حاصل مىشود. فراخوان دین در این زمینه این است که انسان وقتخود را زمان بندى کند و به این وسیله از فرصتهاى زمانى مطلوبترین بهرهها را ببرد. چنان که امام کاظم(ع) مىفرماید:وقت خود را چهار قسمت کنید: بخشى را براى عبادت و راز و نیاز با خدا و قسمتى را ویژه فعالیتهاى اقتصادى سازید،بخشى را صرف همبستگى اجتماعى و ارتباط با فامیل و برادران دینى و بخشى دیگر را به تفریحات سالم و لذتجویىهاىمشروع بپردازید.
کار و تلاش
کار و تلاش سبب مىشود تا انسان در برابر بیمارىها و امراض جسمى و روحى که در اثر بیکارى عارض مىشود، واکسینه شود. و از هزینههاىناخواسته و سنگین بیکارى رهایى یابد. از این رو فعالیت و تلاش از راهبردهاى اساسى در جهت دستیابى به اهداف بلند مدت یا کوتاه مدت معیشتىاست.یکى از راهبردهاى اساسى در تدبیر معیشت، توجه ویژه به امر تلاش و کوشش است. این امر، در ارتباط با قوانین حاکم بروجود انسان، ابزارى است براى بودن و شدن آدمى، و به فعلیت رسیدن نیروهاى جسمى و عقلى وى و رشد و شکوفایىاستعدادهاى فطرى و درونى شخصیت او.قرآن کریم، از کار و عمل، فراوان سخن گفته است و در بعد نظام تکوین و تشریع، ضرورت و اهمیت کار و تلاش را تبیین وتشریح کرده است:لَقَد خَلَقنَا الاِنسانُ فى کَبَدٍ. ما انسان را در رنج آفریدیم.ماهیت هستى انسان را، در ارتباط با ظرف وجود و حیات او، سخت کوشى و تلاش تشکیل مىدهد، و در قانونمندى بنابراینانسان از لحاظ ماهیت، کانون نیازها است. و نیازهاى او از مواد موجود در طبیعت برآورده مىشود. این مواد حاضر و آماده وساخته شده نیست، بلکه استفاده از آنها نیاز به کار دارد و هر چیزى که بخواهد به نوعى مورد استفاده قرار گیرد باید کارىروى آن انجام شود، این ضرورتى است که نظام طبیعت بر دوش آدمى نهاده است تا بدینوسیله از فقر و تهیدستى و انواع نابسامانیهادر زندگى فردى و اجتماعى رهایى یابد. کار و تلاش سازنده، خواست خداوند، سیره انبیاء و پیشوایان اسلام و صالحان بوده است، امام کاظم(ع) در این زمینهمىفرماید: کار با دست و همراه با زحمت، سیره پیامبران و جانشینان آنان بوده است:... رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ امیرُ المؤمنینَ و آبائى کُلُّهم کانُوا قَد عَمَلوا بایدیِهم، وَ هُوَ مِنْ عَمَلِ النبیین و المُرسلین و الاوصیاء و الصالحین.و امام صادق(ع) مىفرماید: دوست دارم انسان براى تأمین زندگى خود در گرماى خورشید رنج و سختى بیند (با کار و تلاش وتحمل زحمت درآمد کسب کند). از این رو زندگى گوارا و باطراوت زمانى جامعه اسلامى را فرا مىگیرد، که همه افراد در پرتو ایمان، آن را به عنوان شعار ونشانه خود قرار دهند؛ چرا که تلاش و کوشش، نشانه و شعار مؤمن است. کار و تلاش، گوهر ذاتى انسان را مىنمایاند و آن که با کار بیگانه است با فرهنگ دین ناآشناست. فرهنگ دین، فرهنگ فعالیتو پشتکار است، انسان دینى آن را مایه عزت و کرامت مىداند. امام صادق(ع) به یکى از دوستداران خود فرمود: عزتت را حفظکن. آن شخص سؤال کرد عزتم چیست؟ حضرت فرمود: عزت انسان در این است که کار و تلاش اقتصادى داشته باشد و به اینوسیله شخصیت خود را ارج نهد. کار و فعالیت سالم براى اصلاح و ساماندهى زندگى فردى و اجتماعى و تعالى ارزشها و تأمین نیازمندیها و کمبودها در جامعهلازم و ضرور دانسته شده است، از اینرو در نگرش دینى اجازه داده نشده است که انسان در صورت امکان حتى درسختترین شرایط، آن را رها نماید و به سؤال وتکدى بپردازد.مردى خدمت امام صادق(ع) رسید و گفت: هنرى از دستم بر نمىآید، فعالیت تجارى (خرید و فروش) نیز نمىتوانم، نیازمندم وامکاناتى ندارم.حضرت فرمود:یعنى: کار کن! در صورت توان باسرت باربرى کن، و از این و آن کمک مخواه.رشد و توسعه در گرو کار و تلاش است، فرد و جامعهاى که کار و تلاش در آن اهمیت داده نشود، به توسعه واقعى نمىرسد وترک آن خطاى بزرگ و سبب بىثمر شدن زندگى انسان خواهد شد. امام صادق(ع) به مردى که فروشنده لباس بود و بهحضرت عرض نمود: مالى فراهم ساختهام و مىخواهم کار و کسب را رها سازم، فرمودند: اندیشهاى ناصواب کردهاى،انسانى که کار و تلاش اقتصادى را رها کند،دیگر انسان مفیدى در جامعه نخواهد بود. به نظر مىرسد که بزرگان دین با این نوع سفارش مىخواهند اهمیت کوشش و تلاش و عدم قناعت و اشباع پذیرى در تولید و کاررا تأکید نمایند چرا که هم لذت زندگى و طراوت جسم و روح آدمى به تلاش و فعالیت است و هم جامعه اسلامى و حتىجهانى از نتیجه تلاش تولید کنندگان سود مىبرند، گرچه خود نیازى به آن نداشته باشد.2 - 1. کار، تقویت قواى جسمى و روحىکار و تلاش موجب سلامت جسمى، رشد قدرت و نیرو است، و بیکارى علاوه بر هرز دادن نیروها، اندوه و افسردگى را در پىدارد. این نکته مهم، در سخنان امام على(ع) که خود در سخت کوشى همتایى نداشت، بسیار زیبا بیان شده است:مَنْ یَعْمَلْ یَزْدَدْ قُوَّةً، وَ مَنْ یُقَصِّر فِى العَمَل یَزدد فَتَرةً. آن کس که کار کند، توانش فزونى مىیابد، و آن کس که کم کار کند و بیکار باشد، سستى و ناتوانى او افزون گردد.