لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : مدیریت
نام استاد : آقای جنیدی جعـفری
تهیـه کننده : مژده حصـارکـی
سال تحصـیلی : نیمسـال اول88
مدیریت
مقدمه :
موضوع بخش نخست این تحقیق از وظایف یا اصول مدیریت بحث مىکند. در مبحث وظایف مدیریت، مستقیماً از انسان بحث نمىشود، بلکه از امورى بحث مىشود که وظیفه مدیر است؛ مانند برنامهریزى و کنترل برنامهها، سازماندهى و بودجه بندى. البته از مباحث مدیریت، تحت عنوان «رفتار سازمانى» مطرح است که موضوعاتى همچون انگیزش، رهبرى و قدرت در آن مطرح مىشود؛
- وظایف مدیریت چیست؟
مقدمه: مکاتب مدیریت، شامل دورانهاى زیر مىشود:
الف. دوران قبل از مدیریت علمى
ب. دوران مدیریتهاى کلاسیک
ج. مکتب روابط انسانى
د. ترکیبى از ب و ج.
دانش مدیریت و فن اداره، مانند هر اندیشه دیگر، در حال تطور و تکامل است. در دوران پیش از مدیریتهاى علمى، مدیریتها به شکل فطرى و بدون فرمولهاى مدون و مبین بود؛ مانند واحدهاى تجارى در زمان چینیان و رومیان که داراى یک نوع بینش مدیریتى ساده بودند. با ظهور فردریک تیلور، دوران مدیریت علمى آغاز شد، که به پدر مدیریت علمى معروف شد و در اوایل قرن حاضر، نوشتههایش در باره نظریه مدیریت، خوانندگان بسیار داشت. مبناى مدیریت وى بر اساس فناورى بود. به گمان وى بهترین راه افزایش بازده، بهبود فنون و روش هایى بود که کارگران به کار مىبرند. او افراد را ابزار مىدانست و در طرح او بیشتر به نیازهاى سازمانى توجه مىشد، نه به نیازهاى افراد.
بعدها التون مایو ظهور کرد و نهضت «روابط انسانى» را در فاصله سالهاى 1920 تا 1930 میلادى مطرح و جانشین آراى تیلور کرد. او و پیروانش مىگفتند که غیر از اینکه باید
بهترین روشهاى فناورى را براى افزایش بازده مورد توجه قرار داد، باید به روحیات و امور انسانى نیز توجه کرد. آنان ادعا مىکردند که روابط انسانى بر روابط فناورى و کارى ترجیح دارد و این را از آزمایشهاى معروف به «هاتورن» به دست آورده بودند .
پیش از التون مایو و پس از فردریک تیلور، دوران مکاتب نظرى مدیریت بود که حدود پنجاه سال به درازا کشید و بوروکراسى وبر و اصولگرایى فایول، شاخصترین آنها است. برخى تکنوکراسى فردریک تیلور را از زمره این مکاتب شمردهاند.
ولى به نظر مىآید که نظریات مدیریت، بسیار بیشتر و نامنظمتر از این باشد، به گونهاى که به نظر بعضى از صاحبنظران علم مدیریت، جنگلى از نظریهها است و به نظر بعضى، از علوم ناموفق است. حال چگونه مىتوان در این جنگل نظریه و علم ناموفق، به اصولى ثابت دست یافت که مورد اتفاق باشد تا بتوانیم از آنها به عنوان اصل موضوعى استفاده کنیم؟ باید گفت که رهبر اصولگرایان، که کارش تأسیس اصل در علم مدیریت و سازمان است و اصول او در این علم، معروف است و او را پدر اصولگرایان این علم مىدانند، یعنى هنرى فایول مىگوید که من دراطلاق کلمه «اصل »تردید دارم و این اصول، راهنماى عمل است، نه قانون. او مىافزاید که اصول مدیریت، بیشتر از قوانین طبیعى، در معرض تغییر و تبدل قرار دارند و تا زمانى قابل پیروى هستند که بر اساس منطقى صحیح و قابل توجیه، از آن روى گردانده شود.
وقتى رهبر اصولگرایان، چنین عقیدهاى در باره اصول دارد، پس دل بستن به این جنگل و به چنگ آوردن اصل از آن، روا نیست؛ اما با وجود این، به اصول او توجه مىکنیم. فایول ضمن بیان این واقعیت که هیچ چیز در مدیریت، مطلق نیست، روشها و فنونى را که در تجربه بدانها رسیده بود و آنها را در تقویت پیکره سازمان یا انجام وظایف مدیریت، مفید مى دانست، به عنوان اصول چهارده گانه مدیریت ارائه داد:
تقسیم کار، اختیار، انضباط، وحدت فرماندهى، وحدت مدیریت، وابستگى منافع فردى به هدف کلى، جبران خدمات کارکنان، تمرکز، سلسله مراتب، نظم، عدالت، ثبات، ابتکار عمل و احساس یگانگى.
او اصول بالا را در سال 1916 میلادى در کتابى به نام اصول فن اداره اعلام کرد. بعدها افرادى مانند ارویک و گیولیک به آرایش اصول یاد شده پرداختند و هم از تعداد آنها کاستند و هم براى آنها علامت اختصارى قرار دادند. واژه «POSDCROB» نشانه هفت عنوان (برنامهریزى، سازماندهى، کارگزینى، هدایت، هماهنگى، گزارشدهى و بودجهبندى) است. دانشمندان امروزین مدیریت، بر سه اصل معتقد و متفق شدهاند که عبارتند از: برنامهریزى، سازماندهى و کنترل. وى مىافزاید که هماهنگى، رکنى از سازماندهى است و استقلالى در عرض آن ندارد و از این رو، نیازى به ذکر آن به عنوان یک اصل نیست؛ زیرا مدیریت، همان هماهنگى است.
برخى به این اصول، انگیزش یا رهبرى را نیز افزودهاند. از مجموع آنچه گذشت، دانسته شد که اتفاق و اتحادى در زمینه اصول مدیریت و تعداد آنها وجود ندارد. با وجود این، در یک جمعبندى نهایى شاید بتوان وحدتى را براى عناوین پنج گانه زیر تصویر کرد:
برنامهریزى، سازماندهى، هماهنگى، رهبرى (انگیزش) و کنترل (نظارت). بیشتر علماى مدیریت، به این اصول پاىبند هستند. نویسنده نیز با پژوهشى که کرده است، این امر را تأیید مىکند و معتقد است که در یک روند کلى، از دوران بىاصلى به اصولگرایى انبوه و سرانجام، به اصول تقریباً متسالم بالا رسیده است که مىتوان بر آن، تکیه و اعتماد کرد. این اصول، در حقیقت، وظایف مدیریت هستند که بخش دوم این تحقیق را تشکیل مىدهند. البته وظیفه هماهنگى، در ذیل سازماندهى طرح مىشود.
برنامهریزى :
برنامهریزى مانند پلى است میان جایى که هستیم و جایى که مىخواهیم به آن برسیم. برنامهریزى یعنى انتخاب مأموریتها، هدفها و اقداماتى براى نیل به آنها، که مستلزم تصمیمگیرى و انتخاب از میان بدیلها براى اقدام آینده سازمان است.
برنامهریزى اساسىترین وظیفه در میان وظایف مدیریتى است. دیگر وظایف مدیریتى، یعنى سازماندهى، رهبرى و کنترل، هدف هایى را پى مىگیرند که در فرآیند برنامهریزى پىگیرى شده است. برنامهریزى جایگاهى را که سازمان در آینده باید در آن قرار گیرد، تعیین مىکند و سپس مجموعههایى از اعمال کارساز را که براى رسیدن به این وضعیت، در آینده ضرورى است، انتخاب و اجرا مىکند. همه افراد، سازمانها و گروهها باید براى فعالیتهاى خود برنامهریزى کنند تا بتوانند به خواستههاى خود جامه عمل بپوشانند.
هدف برنامهریزى :
1. افزایش احتمال رسیدن به هدف، از راه تنظیم فعالیته
2. تقویت جنبه اقتصادى عملیات (مقرون به صرفه بودن آن)
3. تمرکز بر مأموریتها و هدفها و احتراز از تغییر مسیر
4. تهیه ابزارى براى کنترل
فرآیند برنامهریزى :
فرآیند برنامهریزى، شامل تعیین مأموریت سازمان، مشخص کردن هدفها و پدید آوردن برنامهها است. مدیران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
مدیریت دانش knowledge management
مفهوم دانش :
دانش ،نه داده است و نه اطلاعات ،هر چند که به هر دو مربوط بوده و تفاوت آنها لزوما ماهوی نیست و صرفا از نظر مراتب با هم متفاوتند .
سردرگمی درباره مفهوم داده ،اطلاعات و دانش – تفاوتها و مفاهیم آنها هزینه های زیادی را بر مبتکران طرحهای فنی تحمیل کرده است و در عین حال نتایج مورد نظر آنان را محقق نکرده است. گاهی ،شرکت ها تا پیش از سرمایه گذاری وسیع در زمینه سامانه ای خاص ،اصولا به درستی نمی دانند چه می خواهند.
جان استوارت میل اقتصاددان انگلیسی معتقد است که بین افزایش تولید و علم رابطه وجود دارد. فرض وی این بود که دانش مهم ترین عامل ایجاد پویایی اجتماعی – اقتصادی و توسعه ثروت است.
هدف اولیه علم یا محقق ،روشن ساختن مسئله ای است که با آن مواجه شده است و هدف غایی او دست یابی به نظریه یا قانون علمی جهان شمول است.
علم در لغت به معنی معرفت و دانش است و به هر نوع آگاهی انسان نسبت به پدیده ها اطلاق می شود. علم دارای دو مفهوم عام و خاص است. مفهوم عام علم،Knowledge به معنی دانستن در مقابل جهل است. این واژه وقتی به کار می رود که انسان نسبت به موضوعی آگاهی پیدا می کند که از قبل این آگاهی را نداشته است. مفهوم خاص علم (Science) به معرفتی اطلاق می شود که با روشهای تجربی اثبات و تایید شده باشد.
کارل پوپر ،فیلسوف علم ،استدلال کرد که علم از طریق ابطال پذیری داعیه های دانشی خود (که نظریه ها ،پیش بینی ها ،و حدس ها را در معرض آزمونهای متوالی قرار می دهد. )پیشرفت می کند.
تعریف کاربردی دانش :
برخی محققان،علاوه بر"اطلاعات" و " دانش " که کم و بیش القا کننده مفهوم آگاهی و دانش هستند، از واژه های دیگری نیزاستفاده می کنند. مثلا به تشریح مفاهیمی نظیر : عقل َ،بصیرت ،اراده ،عمل و نظایر آنها می پردازند.
دانش:
اکثر مردم ،بطور شهودی فکر می کنند که دانش ،وسیع تر ،عمیق تر و غنی تر از داده ها و اطلاعات است.مردم معمولا هنگام گفت و گو درباره صاحبان دانش ،تصویر کسانی را ارائه می دهند که در زمینه ای خاص دارای اطلاعاتی زیاد ،عمیق و قابل اعتماد بوده و اشخاصی هوشمند و تحصیل کرده اند. مردم غالبا لفظ " دانشمند " یا دانشور" را برای یادداشت ،کتاب راهنما " و یا پایگاه اطلاعاتی به کار نمی برند،حتی اگر این موارد به وسیله افراد صاحب دانش تدوین شده باشند.
از آنجا که معرفت شناسان ،تمام عمر خود را صرف درک و فهم واقعیت "دانستن و دانشمندی " می کنند،ما را از پرداختن به این امر بی نیاز می سازند.
دانش از اطلاعات و اطلاعات از داده ها ریشه می گیرند. تبدیل اطلاعات به دانش در عمل بر عهده خود بشر است. این تبدیل ها از طیف واژه های زیر –که در انگلیسی همگی با حرف (C)شروع می شوند- صورت می پذیرند:
مقایسه Comparison
عواقبConsequences
ارتباطات Connections
گفت و گوConversation
دانش در عمل :
دلیل ارزشمند دانستن دانش ،عملی تر بودن آن در مقایسه با داده و اطلاعات است. دانش را می بایستی با اعمال و تصمیم گیری هایی که به بار آورده است ارزشیابی کرد . مثلا دانش بهتر از داده و اطلاعات می تواند تاثیر چشمگیری بر کاهش هزینه ها و طراحی محصولات جدید داشته باشد. از دانش می توان در تصمیم گیری های موثر تر در مورد راهبرد ها ،رقبا ،مشتریان ،کانالهای توزیع ،تولیدات و چرخه های حیات خدمات استفاده کرد .
دانش دارای قابلیت حرکت در مسیر عکس خود است،یعنی با از دست دادن ارزش ،به اطلاعات و سپس داده تبدیل می شود. یکی از دلایل اصلی این اتفاق که آن را دانش زدایی می نامیم ،حجیم شدن دانش است.
ویژگیهای دانش
علم ،معرفتی است منظم که با روشهای معین به دست می آید و قوانین یا روابط پایدار بین پدیده ها را بیان می کند.
علم و معرفت علمی تصادفی حاصل نمی شود،بلکه با روشهایی منظم و سنجیده به وجود می آید. بنابراین معرفت علمی اختصاص به فرد یا افرادی معین ندارد و کسی که مبادی و روشهای علمی بیاموزد و به کار بندد ،می تواند علم را دریابد.
قانون علمی می تواند معتبر ترین تکیه گاه انسان باشد. هیچ حقیقتی مانند علم ،مورد توافق مردم مکانها و زمانهای گوناگون قرار نمی گیرد.
با این وصف ،هر قانون علمی در عین حال که انعکاس دهنده واقعیتهاست به مرور زمان تکامل می یابد و هستی را وسیع تر ،دقیق تر و عمیق تر آشکار می کند.
ارزشها و باورها
گنجاندن ارزشها و باورها در مباحث دانش سازمانی ممکن است عجیب جلوه کند. عده ای ،سازمانها را پدیده هایی عینی و خنثی پنداشته و هدف آنها را صرفا تولید کالا و یا ارائه خدمات می دانند. این هدفها شاید با ارزشها در ارتباط باشند،اما باورها و ارزشها تاثیر بسزایی دردانش شرکتها و سازمانها دارند. به هر حال ،سازمانها از افرادی تشکیل شده اند که باورها و ارزشهای آنها به ناگزیر بر رفتار و اعمال آنها موثر خواهد بود. شرکتها ،دارای سوابقی هستند که تحت تاثیر رفتارها وگفتارهای ناشی از ارزشها به وجود آمده اند.
ارزشها و باورها از عناصر پدید آورنده دانش به شمار می آیند. ارزشها و باورها زوایای نگرش ما را به وجود می آورند و در واقع حکم می کنند که چه پدیده هایی را مشاهده و جذب کنیم و از فرایند به چه نتایجی برسیم . انسانها با باورهای متفاوت ،مسائلی متفاوت را در شرایط و موقعیتهای یکسان،ملاحظه کرده و دانش خود را بر اساس باورهای خویش سازماندهی می کنند. کسی که برای هیاهوی زندگی شهری ارزش قائل است،ممکن است تنوع و جنبش را در خیابانهای شلوغ شهر مشاهده کند،اما کسی که سکوت زندگی روستایی را ترجیح می دهد،ممکن است همان صحنه را بی نظم و خطرناک ببیند.
اندوخته غنی دانش
بازارهای دانش بر خلاف بازارهای کالا، با هر مبادله ای که صورت می گیرد بر سرمایه کلی دانش سازمان می افزایند. فروشنده دانش با عرضه کالای خود، دانش خویش را از دست نمی دهد. او با عرضه دانش نه تنها بر اندوخته کلی دانش سازمان می افزاید، بلکه چه بسا برخی از کاستی های علمی خود را اصلاح کرده و در عین حال باعث دانش آفرینی یا دانش زایی می شود. دانش دریافتی در کنار دانش موجود، تعامل، تفکر و نظرات جدیدی را ایجاد می کند که نه خریدار و نه فروشنده قبلاً احاطه ای بر آنها نداشته اند. یکی از منابع اصلی دانش جدید تحت عنوان «دانش آفرینی» است.
دانش آفرینی
لحظه های تلخ، ارزش علمی دارند. یادگیرنده خوب، هیچ گاه این لحظه های ناب را از دست نمی دهد.
ralph waldo emerson رالف والد و امرسون
همه سازمان های سالم دانش را خلق و از آن استفاده می کنند. سازمان ها بر اثر تعامل با محیط پیرامون خود، اطلاعاتی را جذب و آن ها را به دانش تبدیل می کنند. سپس این دانش را با تجربیات، ارزش ها مقررات داخلی خود درهم می آمیزند تا به این ترتیب مبنایی برای اقدامات خود به دست آورند. سازمان های سالم، مسائل را حس می کنند و به شرایط پاسخ می دهند. سازمان بدون دانش نمی تواند خود را سازمان داده و به عنوان شرکتی زنده و پویا، حفظ کند.
آن چه که بسیار مهم است (آگاهی) و(دانش آفرینی آگاهی) و (دانش آفرینی آگاهانه) است، یعنی همان فعالیت های مشخصی که انجام می دهند و طرح هایی که برای افزایش سرمایه دانش شرکت اجرا می کنند. به طور کلی، این امور کمترین فعالیت های نظام یافته در زمینه (مدیریت دانش) بوده اند.
کسب دانش
به هنگام صحبت درباره (دانش آفرینی)، به همان اندازه که منظور (دانش کسب شده) به وسیله شرکت است، (دانش خلق شده) در درون آن نیز مدنظر است. (دانش کسب شده) حتماً نباید دانشی تازه خلق شده در جهان باشد، بلکه ممکن است صرفاً برای سازمان دانشی نو به شمار آید. شرکت ها به دلایلی مختلف شرکت های دیگر را می خرند؛ مثلاً به منظور کسب درآمد بیشتر، رسیدن به اندازه ای راهبردی، یافتن ترکیب محصولات جدید، دستیابی به بازارهای جدید و بهره برداری از تخصص مدیران ارشد (البته با توجه به مقوله کسب دانش). شرکت های خریدار گاهی با توقع کسب سود بیشتر از طریق افزایش دانش شرکت خریداری شده به سرمایه دانش خود، بها و قیمت بیشتری بابت خرید شرکت پرداخت می کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
حسابداری داراییهای نامشهود
مقـدمــه
1 . هدف این استاندارد، تجویز نحوه حسابداری داراییهای نامشهود است. مسائل اصلی در حسابداری داراییهای نامشهود عبارت از معیارها و زمان شناخت دارایی، تعیین مبلغ دفتری، شناخت هزینه استهلاک و تعیین سایر موارد کاهش در مبلغ دفتری آنهاست.
دامنه کاربرد
2 . الزامات این استاندارد باید در مورد حسابداری کلیه داراییهای نامشهود بکار گرفته شود مگر در موارد زیر :
الف. مالیات انتقالی به دورههای آتی.
ب. سرقفلی ناشی از ترکیب واحدهای تجاری (به استاندارد حسابداری شماره 19 مراجعه شود).
ج. حقوق معدنی و هزینههای اکتشاف، توسعه و استخراج معادن، نفت، گازطبیعی و غیره. لیکن این استاندارد در مورد داراییهای نامشهودی که برای توسعه یا نگهداری این فعالیتها بکار میرود، کاربرد دارد.
د. مخارج تحقیق و توسعه (به استاندارد حسابداری شماره 7 مراجعه شود).
ه . اجارهها (به استاندارد حسابداری شماره 21 مراجعه شود).
3 . داراییهای نامشهودی که در روال عادی عملیات واحد تجاری به قصد فروش نگهداری میشود، موضوع این استاندارد نیست. این موارد برحسب مورد مشمول استانداردهای حسابداری شماره 8 یا 9 با عناوین حسابداری موجودی مواد و کالا و حسابداری پیمانهای بلند مدت است. لیکن این استاندارد در مورد داراییهای نامشهودی که با قصد واگذاری امتیاز استفاده آنها، نگهداری میشود، کاربرد دارد.
تعاریف
4 . اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است :
. دارایی نامشهود به یک دارایی غیرپولی و فاقد ماهیتعینی اطلاق میشود که:
الف. به منظور استفاده درتولید یا عرضه کالاها یا خدمات، اجاره به دیگران یا برای مقاصد اداری توسط واحد تجاری نگهداری میشود،
ب. با قصد استفاده طی بیش از یک دوره مالی توسط واحد تجاری تحصیل شده باشد، و
ج. قابل تشخیص باشد.
. دارایی عبارت است از حقوق نسبت به منافعاقتصادی آتی یا سایر راههای دستیابی مشروع به آن منافع که درنتیجه معاملات یا سایر رویدادهای گذشته به کنترل واحدتجاری درآمده است.
. استهلاک عبارت است از تخصیص سیستماتیک مبلغ استهلاک پذیر یک دارایی طی عمر مفید آن.
. مبلغ استهلاکپذیر عبارت است از بهای تمام شده دارایی یا سایر مبالغ جایگزین بهای تمام شده در صورتهای مالی ، به کسر ارزش اسقاط آن .
. عمر مفید عبارت است از :
الف. مدت زمانی که انتظار میرود یک دارایی ، مورد استفاده واحد تجاری قرار گیرد ، یا
ب. تعداد تولید یا سایر واحدهای مقداری مشابه که انتظار میرود در فرایند استفاده از دارایی توسط واحد تجاری تحصیل شود
. بهای تمام شده عبارت است از مبلغ وجه نقد یا معادل نقد پرداختی یا ارزش منصفانه سایر مابهازاهایی که جهت تحصیل یک دارایی در زمان تحصیل ، واگذار شده است .
. ارزش اسقاط عبارت است از مبلغ خالصی که انتظار میرود در پایان عمر مفید دارایی، پس از کسر هزینههای مورد انتظار فروش آن، عاید واحد تجاری شود .
. مبلغ دفتری مبلغی است که دارایی پس از کسر استهلاک انباشته و ذخیره کاهش ارزش مربوط ، به آن مبلغ در ترازنامه منعکس میشود .
. زیان کاهش ارزش عبارت است از مازاد مبلغ دفتری نسبت به مبلغ بازیافتنی دارایی.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
کارآفرینی در ایران
بطور خیلی اتفاقی در قسمت ارائه توضیحات (Comments) یکی از مطالب سایت موسیقی ما یعنی گفتگوی هارمونیک بحث کار آفرینی رخ داد. موضوع هیچ ربطی به مدیریت یا علوم انسانی نداشت، بلکه داستان راجع به شخصی بود که علاقمند به دانش بوده و ضمن اختراع کردن چند محصول در نهایت یک سیستم تولید صدا برای سازهای موسیقی الکترونیکی مانند ارگ اختراع کرده است که امروزه بسیار مورد توجه علاقمندان موسیقی می باشد. اگر علاقمند بودید می توانید این مطلب را در اینجا بخوانید "لورنس هموند : اختراع کافی نیست" . به دنبال آن سعی کردیم تا در سایت سیمرغ به تعریفی از لغت کارآفرین یا همان entrepreneur بپردازیم که آنرا نیز می توانید در این مطلب بخوانید "Entrepreneur یا همان کارآفرین " . اما مناسب دیدیم در اینجا چون فقط راجع به کشور خودمان صحبت می کنیم بحثی را آغاز کنیم که در آن به علل عدم وجود یا کمبود روحیه کارآفرینی در کشور خود بپردازیم. همچنین از شما دوستان تقاضا می کنیم تا بدور از مسائل حاشیه ای در صورت علاقه برای ما نظرات خود راجع به این موضوع را ارسال کنید. قبل از همه یک تعریف از کارآفرینبطور ساده کارآفرین به شخص حقیقی یا حقوقی ای گفته می شود که توانایی تحمل ریسک - اغلب مالی - را دارد و میتواند یک ایده اولیه را به یک فعالیت اقتصادی تبدیل کند. همه ما می توانیم یک کارآفرین باشیم، چه کارمند، چه کشاورز و ... در هر پست و مقامی که باشیم در راه انجام فعالیت های خود می توانیم کارآفرین بوده و ایده های خود برای بهبود انجام کارها را به واقعیت تبدیل کنیم. یک کشاورز می تواند با راه اندازی روشهای جدید کاشت، آبیاری، نگهداری و ... کمیت یا کیفیت محصولات خود را بالا ببرد. یک کارمند می تواند برای انجام فعالیت های روزانه و البته در چهارچوب اختیارات خود روشهای جدیدی را اختیار کند تا انجام کارها برای خود و ارباب رجوع سریعتر و با کیفیت بالاتری صورت پذیرد. یک مهندس یا شرکت می تواند با قبول هزینه های تولید آزمایشگاهی، نمونه ای از یک محصول را تولید کرده و در صورت مفید بودن آنرا تولید انبوه نماید و به جامعه خود خدمت کند. یک مربی تیم فوتبال می تواند با اتخاذ روشهای مدیریتی و arrange یک تیم به موفقیت های بسیار دست پیدا کند و .... همانطور که مشاهده می کنید در تمام مثالهایی که آورده شد نوعی ریسک وجود دارد. این ریسک ممکن است باعث از بین رفتن محصول کشاورز شود یا باعث شود تا کارمند توبیخ یا اخراج شود و یا سرمایه گذاری آن مهندس یا شرکت به هدر رود. و دست آخر آنکه آن مربی تیم ممکن است سمت یا اعتبار خود را از دست دهد. بنابراین مشاهده می کنید که بسادگی میتوان این نتیجه را گرفت که "کارآفرینی بدون ریسک امکان پذیر نمی باشد." شاید از همین جمله بتوان فهمید که چرا در کشور ما در میان جوانان کارآفرینی جایگاه والایی ندارد، فعلا" اجازه دهید بحث فنی را ادامه دهیم. کارآفرین چه ویژگیهایی دارد - خود اتکایی از اولین خصوصیات یک کار آفرین می باشد. با کمک این نیرو کارآفرین می تواند به مبارزه با سختی ها بپردازد. بنابراین اگر می خواهید کار آفرین باشید باید این توانایی را در خود تقویت کنید. - نیاز به انجام دادن و بدست آوردن از دیگر خصوصیات یک کارآفرین می باشد. اینگونه اشخاص بصورت دائم نیاز به آن دارند که محصول یا خدمتی را ایجاد کنند. از ساده ترین نوع آن مثلا" در فعالیت های خانگی گرفته تا پیچیده ترین کارهایی که ممکن است در تولید یک محصول یا خدمت به آن لازم باشد. - استفاده از نهایت بهره وری از دیگر ویژگی های یک کارآفرین هست. یک کارآفرین همواره می خواهد از وقت خود بهترین استفاده را کند. - تحمل ریسک از دیگر ویژگی های اینگونه افراد می باشد. یک کارآفرین می تواند ریسک ناشی از شکست را پذیرفته و تحمل کند. این ریسک ممکن است مالی یا حیثیتی باشد و یا از دست دادن بسیاری چیزها که مردم عادی در زندگی آنها را داراند، باشد. - آنها شکارچی فرصت ها هستند. کارآفرین بسادگی می تواند میان یک اتفاق بدون خاصیت با دیگری که در دل آن فرصت شکوفایی نهفته است، تمایز قائل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
کاربرد خط و خوشنویسی در مهماری
مقدمه :
افسانه پیدایش خط:
تا کنون درباره ابداء یا شروع آغازین خط روایات و افسانه های بسیار نقل شده است. همانطوریکه راجع به مبداء یا ابداء زبان افسانه های زیادی بیان شده است. روایتی موجود است که نخستین مبتکر خط « کادموس »؛ شاهزاده فینقی و بنیانگزار شهر « تَبِس » بوده که برای نخستین بار الفبا را تدوین کرده است و سپس به یونان آورده است. بنا بر روایت یک افسانه چینی مخترع خط یک الهه اژدهای چهار چشم بوده. در افسانه دیگر چینی نقل شده است که ابتدا، خط به صورت خطوط و نشانه هایی بر روی لاک یک لاکپشت به انسان رسید. نیز طبق یک افسانه ی ایرلندی « اُدین » مختر ع خط رمزی یا « رونیک » بوده. در افسانه های بابلی و مصری خدای « نِبو » و خدای « ثوْث » ودیعه دهنده ی خط به انسان بوده بوده اند. و بلاخره، بنا به نقل یکی از علمای « تالمود » به نام « رابی اِکیبا » الفبا قبل از خلقت انسان وجود داشته است. و طبق روایات اسلامی الفبا توسط خداوند به انسان عطا شد.
1 - آغاز و مراحل تطور خط
الف ) خطوط تصویری: ........ ( یک ضرب المثل چینی می گوید: یک تصویر مظهر بیش از هزار کلمه است. ) در لاتین به معنای نقاشی است. این نام اصطلاحا در علم زبانشناسی و شناخت و تطور خط به کهن ترین مرحله آغاز خط اطلاق می شود. در این مرحله تصاویر سمبل و ارزش مفاهیم انسانی را دارا می باشند و می توانند قدیمی ترین مدارک مستند ثبت شده توسط انسان منظور گردند. البته قبل از این مرحله ی طبقه بندی شده در تطور خط، انسان آثار قدیمی تری در اشاعه منظور و نظر ابتدایی خویش دانسته است که آن ها را در اصطلاحا نقوش پیش از تاریخ همچون نقوش ثبت شده در بعضی ارتفاعات و درون غار ها مشاهده می کنیم مانند؛ ارتفاعات هجیران مهاباد، کوه دشت لرستان، غار میرملاس، دوشه، همیان، منطقه قوجستان جمهوری آذربایجان و نماد هایی در جنوب فرانسه از جمله غار معروف « اسکو ».
ب ) خط هیروکلیف: مرحله ی دیگر خط، هیروکلیف می باشد که در آن تبدیل تصویر به صوت یا آوا است. یعنی تصاویر به عنوان آوا استفاده می شود. در این مرحله می تواند استفاده از اشکال ساده جهت انتقال معنای ساده آن ها باشد که بعد ها به صورت واژه نگاره ها در این نظام نوشتاری ایفای نقش می کنند.
ج ) استفاده از شناسه ها: مرحله ی دیگر استفاده از شناسه ها است. برای مثال در زبان مصری jb به معنای بز است و jbi به معنای تشنه بودن، حال با توجه به این که در نظام تصویری خط هیروکلیف نشانی برای مصوت ها وجود ندارد لذا از این تصاویر وقتی منظور بز است، شکلی از بز به آن اضافه می کنند و چناچه منظور تشنه بودن باشد تصویر انسان دست به دهان را به آن اظافه می کنند. به تصاویر بز و انسان در این عبارات شناسه گفته می شود.
د ) تبدیل تصویر به هجا: مرحله ی بسیار مهم دیگر در تطور خط، مرحله ی تبدیل و تحول خط از تصویر به هجای میخی و الفبا است. این تحول یعنی تبدیل تصویر به هجاهای خط میخی و الفبایی البته برای هجاهای خط میخی یعنی حدود دو هزار سال قبل از تبدیل تصویر به الفبا صورت گرفته است. زیرا قدیمی ترین کتیبه ها ی نوشته شده به خط الفبایی فینقی مربوط به اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره ی اول قبل از میلاد است، در صورتی که کتیبه های میخی از حدود سه هزار سال قبل از میلاد به بعد به بعد نوشته و ثبت شده اند.
2 - کتیبه ها:
الف ) کتبه های غیر منقول مستقل؛ کتیبه هایی هستند که به مناسبت ها و مراسم خاص در صخره ها به همراه نقش برجسته کنده شده باشد. مانند رزم اردشیر بابکان با اردوان در فیروز آباد.
ب ) کتیبه های غیر منقول وابسته به اثر ( معماری ): کتیبه هایی هستند که روی آثار و بناهای تاریخی حک شده باشند. مانند کتیبه های فارسی باستان در پاسارگاد.
ج ) کتیبه های منقول مستقل: به کتیبه هایی گفته می شود که منحصرا به منظور نوشتن خط روی آن ها ساخته شده باشد. مانند الواح گنجینه ی تخت جمشید.
د ) کتیبه های منقول وابسته به شیء: به کتیبه هایی اطلاق می شود که به دلایل مختلف روی اشیاء می آیند. مانند کتیبه های منقوش روی ظروف و ادوات جنگی.
خوشنویسی در هنر ، معماری اسلامی و مساجد
آیا تا به حال شده است کتیبه ای را در مسجد یا حسینیه با دقت بخوانیم؟ آیا تا به حال به نقش آن در زیبایی مسجد فکر کرده ایم؟ به راستی چرا این قدر مساجد ما از کاشی کاری هایی که منقش به آیات قرآنی است پر شده است؟ آیا امروزه مسجدی را می توان در نظر گرفت که آیه ای، حدیثی یا مطلبی با خط زیبا به دیواره های آن، چشم هر بیننده ای را به خود جلب نکند؟ یکسری امور در انسان به عنوان فطریات شمرده می شود مثل حقیقت جویی، گرایش به خیر و فضیلت، هنر، خلاقیت و عشق و پرستش. در کتاب فطرت اثر استاد شهید مرتضی مطهری آمده است: “اموری که از قدیم صنایع مستضرفه نامیده شده اند، مثل خط که یک هنر خیلی قدیمی است [خلق نوعی زیبایی است.] خط بسیار زیبا برای انسان ارزش فوق العاده ای دارد و انسان آن را حفظ می کند. قرآنی که با خط بسیار زیبا نوشته شده باشد، ده بار هم اگر انسان آن را دیده باشد دفعه یازدهم باز می خواهد ببیند، بلکه صدبارهم دیده باشد، دفعه صدو یکم باز می خواهد تماشا کند” شهید مطهری این مباحث را ذیل بحث فطرت آورده اند که ام المسائل معارف اسلامی دانند. این