لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
میراث زن وشوهر
زن و شوهر هم از هم دیگر ارث می برند. اگرچه دخول صورت نگرفته باشدو جمع می شوند با جمیع ورثه در صورتی که خالی از موانع باشد (کفرو...) در هر صورت از یکدیگر ارث می برند. مگر در مریض، آن درصوتی است که مرد درحال مریض بودن بازن ازدواج کرده، مرد اززن ارث نمی بردو زن هم از مرد ارث نمی برد.
مگراینکه آن مرداز آن بیماری رهایی یابد و یا دخول به زن کند. دراین صورت از یکدیگر ارث می برند، اگرچه شوهر پیش از دخول بمیرد.
اقوال
ظاهر عبارت منصف آن است که زن عین درختان میوه دار و غیر آن را وارث می برد چون شهید اینها را از ارث زن استثنا نکرد و لذا در عموم ارث باقی می ماند، زیرا هرچه از مستثنی منه بیرون باشد(زمین و آلات ساختمانی) از عین آنها ارث می برد مثل غیر آنها .
واین یکی از اقوال درمساله. بلکه از منصف چنین نظری دور است و معروف بین فقهای متاخرین و نزد خودمنصف است که محروم است. زن از عین درختان مثل بناها نه قیمت آنها بلکه از قیمت آنها ارث می برد.
و ممکن است حمل کنیم آلات رابر آنچه که شامل درختان هم می شود.
ظاهراً در مورد بناها فرقی میان بنایی که برای سکونت ساخته شده و بنایی که برای مصالح و اغراض دیگر مثل آسیا، حمام و اتاق روغن گیر زیتون یا کنجد یا آب انگور تهیه می شود. اصطبل و طویله و غیر اینها وجود ندارد. چون عنوان بنا بر همه اینها شامل می شود.
اگر چه دراین موارد عنوان«باع»که در بسیاری ازروایات آمده است، داخل نمی شود، چون رباع جمع ربع است به معنای خانه.
اگر میت دوتا
زوجه داشته
باشد.
فرق ندارد
روایات زیادی در این باب است که میان زن با فرزند و بدون فرزند فرقی نمی گذارد، بلکه حاکی ازآن است که مشترکاً آنها در محرومیت امور یاد شده و گروهی هم این را پدیرفته اند.تعلیلی که روایت آورده این است ترس از اینکه زن درخانه و زمینی که به ورثه می رسد، کسی را وارد کند( شوهر دیگری) که آنها از(وارث) او کرامت دارند که هردو محروم شدن اشتراک دارند، ولی این تعلیل در مورد زن بدون فرزند قوی تر است
اما دلیل که منصف و دیگران بیان کردن که میان زن بافرزند و بدون فرزند را فرق گذاشته اندو این فرق درروایت اذینه (اسم یک شخص) که مقطوع است و این ضعیف تر ازآن است که بتواند روایات زیاد که درمیان آنها هم صحیح وجود دارد و هم حسن تخصیص بزند.
واگر بتواند تخصیص بزند موارد یاد شده باید کمتر ازارث زوجه باشد. درصورتی که این روایات اذینه دلالت بر محرومیت کلی زن بدون فرزند داردو شاید تقلیل از تخصیص آیه سزاواتر باشد وآن اینکه بگوییم فقط بر محرومیت زن بدون فرزند دلالت دارد، نه بر محرومیت زنی که دارای فرزند می باشد و این قول اولی است.
مردی که
چهار زن
دارد
و به همین دلیل بعضی که مثل ابن اوریس قائل به قرعه هستند، برای اینکه قرعه برای هر امری است که مشتبهه یا مشتبهه در ظاهر ولی فی نفسه معلوم است و زن مثل آنجاست که فی نفسه معلوم وارث نمی باشد، یکی ازآن چهار زن هر کدام که به قرعه خارج شدن ازارث محروم می شود و نصیب زوجیت یا بین زوجها به صورت مساوی تقسیم می گردد. برای اینکه مفروض انقضاء عده زن مطلقه است که زوج اقدام کرده به گرفتن زن پنجم.
و بنابر مشهور( قول اول قول امامیه که همه ارث می برند) آیا سرایت می کند، این حکم بر جایی که روایت نداریم مثل جایی که مشتبهه شود مطلقه بین دو زن یا سه تا مشتبهه شود یا میان پنج زن مشتبهه شود یا آنکه شوهر کمتر از چهارتا زن داشته باشد و یکی را طلاق بدهد و بازن دیگری ازدواج کند و زن مطلقه در میان دوزن یا بیشتر مشتبهه شود یا مرد اصلاً با زن دیگری ازدواج نکرده باشد و لی زن که طلاق داده باباقی زنها یا بعضی آنها مشتبهه شود.
یا آنکه مرد طلاق بدهد بیشتر از یکی و ازدواج کند با بیشتر از یکی تا برسد به آنکه چهار زن را طلاق دهد و با چهار زن ازدواج کند آنگاه معلوم نباشد زنان مطلقه ازاین 8 زن کدام هستند و زنان ازدواج کرده از این 8 زن کدام هستند
یا آنکه فسخ کرده یکی رابیشتر از یکی را برای عیب یا امر دیگری با زن یا زنان دیگری ازدواج کرده باشد یا اصلاً ازدواج نکرده باشد و اشتباه رخ دهد دو قول است.
دو قول در مورد
اشتباه
به خاطر
و بنابراین به قرعه شویم هر کدام خارج شد مطلقه است و تقسیم می شود. مال به صورت مساوی بین چهارزن.
و بنابر قول دوم نصیب زنانی که طرف شبهه هستند به طور مساوی مال بین آنها تقسیم می گردد. به این صورت که اگر میت 4 زن دارد و یکی را طلاق دهد اگر مردد بین دو تا باشیم سه چهارم مال برای 3 زن معلوم زوجه است و یک چهارم مال برای دو نفر است که مردد هستیم و همین طور مثال بزن.
ولی مخفی نماند که قول به قرعه در موردی که نص نداریم قوی تر است بلکه در همان مورد نص هم اگر اجماع نبود قول به قرعه قوی تر بود و به هر حال بهتر آن است که در همه موارد یاد شده زنان مشتبهه با یکدیگر مصالحه کنند.
فصل سوم : فی الؤلاء (ولایت داشتن)
فصل چهارم در توابع:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
فیزیک چیست ؟
زندگی بشر را چیزی جز مکانیزم حرکتی ( دینامیک) و الگوهای ثابت و بی حرکت(ایستاتیک) تشکیل نمی دهد.در ابتدای زندگی بشر امکان اکتشاف قوانین از لابلای حوادث زندگی روزمره او وجود نداشته است. شاید خود او نیز از حضور چنین قوانینی در زندگی اش که معیشت او را امکان پذیر ساخته بی خبر بوده است و هر رویداد و حادثه ای را امری طبیعی می پنداشت و هیچ وقت کشش و جاذبه ای برای کشف علت و معلول نداشته است.
فیزیک حقیقت علت و معلول جهان هستی را تشکیل می دهد. شاید در ابتدا با شنیدن لفظ ان مفاهیمی مانند مسائل پیچیده و یا قانون ساده گرانش زمین و سیب نیوتن در ذهن همگی تداعی شود. اما چنین نیست! دنیایست پیچیده از کلیه حوادثی که دانستن هر یک از انها زمینه ای برای شکر گذاری هر چه بیشتر خالق منان را فراهم می سازد.
شصت سال فیزیک ایران
استاد دکتر محمود حسابی تنها شاگرد ایرانی پروفسور انیشتین بوده و در طول زندگی با دانشمندان طراز اول جهان نظیر شرودینگر- بورن- فرمی- دیراک- بور و... و با فلاسفه و ادبایی همچون اندره ژید- برتراند راسل و.. تبادل نظر داشته اند. ایشان از سوی جامعه علمی و جهانی به عنوان (مرد اول علمی جهان) بر گزیده شدند و در کنگره شصت سال فیزیک در ایران ملقب به پدر فیزیک ایران گردیدند.
ذرات بینهایت
در زمینه تحقیق علمی 25 مقاله رساله و کتاب از استاد به چاپ رسیده است.تئوری بینهایت بودن ذرات ایشان در میان دانشمندان و فیزیکدانان جهان شناخته شده است.نشان (اومیسیه دو لالژیون دونور) و همچنین نشان (کو ماندور دو لایژیون دو نور) بزرگترین نشان های کشور فرانسه به ایشان اهدا گردید.
تاریخچه علم فیزیک
فیزیکدانان تا اغاز سده نونزدهم میلادی( حدود سال 1280 هجری شمسی) توانسته بودند برای بسیاری از پدیده های طبیعی توجیه های قانع کنندهای ارائه کنند. مجموعه قانون ها و نظریه های تدوین شده تا ان زمان را فیزیک کلاسیک می نامند. این مجموعه از قانونها امروزه هم در بسیاری از مورد ها برای توجیه پدیده های طبیعی مورد استفاده قرارمی گیرد. در سالهای پایانی سده نوزدهم میلادی پدیده هایی مشاهده شدند که با فیزیک کلاسیک قابل تو جیه نبو دند. فیزیکدانان در دهه های نخست سده بیستم میلادی این پدیده ها را به کمک نظریه های جدیدی که در فیزیک کلاسیک مطرح نبو دند تو جیه کردند. مجموعه این نظریه ها و قانون های مربوط به انها امروزه به نام فیزیک جدید یا نوین شناخته می شود.
نسبیت و کوانتوم
مبنا و شالوده فیزیک جدید را نسبیت و کوانتوم تشکیل می دهد. نسبیت مربوط به مطالعه پدیده ها در سرعت های بسیار بالا و نزدیک به سرعت نور است. و رفتار مواد را از دید ماکروسکوپیک مد نظر قرار می دهد.
کوانتوم نیز به بررسی پدیده ها در مقیاسهای کوچک و ذرات بنیادین و یا به عبارتی رفتار میکروسکوپیکی مواد می پردازد.
نظریه های نسبیت و کوانتوم هر دو طی بیست و پنج سال اول سده بیستم مطرح شدند. پایه گذار نظریه نسبیت البرت انیشتین بودو نظریه کوانتومی بودن ذرات نتیجه پژوهش های بسیاری از جمله انیشتین- بور –شروندینگر- هایز بنرگ- دیراک- پائولی و... بوده است.
نظریه کوانتومی
در سال 1279 هجری شمسی پنج سال قبل از ان که انیشتین نظریه نسبیت را پیشنهاد کند ماکس پلانک نظریه ای ارائه داد که در ان زمان تاثیر شگرف ان بر تحول های بعدی چندان اشکار نبود. نظریه کوانتومی که توسط پلانک ارائه شد نخستین نظریه از زنجیره نظریه هایست که مبانی مکانیک کوانتومی را تشتیل می دهد.پلانک این نظریه را برای تو جیه نتیجه های تجربی مر بوط به تابش مو ج های الکترو مغناطیسی از اجسام ارائه داد. شایان ذکر است که این تجربه ها قابل توجیه با قانونهای فیزیک کلاسیک نبود.
الکترومغناطیس- سابقه تاریخی
مبدا علم الکتریسیته به مشاهده معروف
THALES OF MILETUS
در 600 سال قبل از میلاد بر می گردد. در ازمایشگاه تالس متوجه شد که یک تکه کهربای مالش داده شده خرده های کاه را می رباید. از طرف دیگرمبدا علم مظناطیس به مشاهده این واقعیت برمی گردد که بعضی سنگها ( یعنی سنگهای ماگنیتیت) به طور طبیعی اهن را جذب می کنند. در سال 1820 هانس کریسنیان اورستد مشاهده کرد که جریان الکتریکی در یک سیستم می تواند عقربه قطب نمای مغناطیس را تحت تاثیر قرار دهد. بدین ترتیب الکترومغناطیس به عنوان یک علم مطرح شد. این علم جدید توسط بسیاری از پژوهندگان که مهمترین انان مایکل فاراده بود تکامل یافت. جیمز کلرک مالسول قوانین الکترومغناطیس را به شکلی که امروزه می شناسیم دراورد. معادلات ماکسول همان نقشی را در الکترومغناطیس دارند که قوانین حرکت و گرانش نیوتن در مکانیک دارا هستند.
اپتیک
ماکسول چنین نتیجه گرفت که ماهیت نور الکترومغناطیس است و سرعت ان را می توان با اندازگیریهای صرفا الکتریکی و مغناطیسی کرد. از این رو اپتیک با الکتریسیته و مغناطیس رابطه نزدیکی پیدا کرد.
داستان ادامه دارد؟!!
تکامل الکترو مغناطیس کلاسیک به ماکسول ختم نشد. فیزیکدانان انگلیسی لایور هوی ساید و به ویژه فی زیکدانان هلندی در پالایش نظریه ماکسول مشارکت اساسی داشتند.
حسادت!
هاینریش هرتز بیست سال و اندی پس از انکه نظریه خود را مطرح کرد گام موثری به جلو برداشت. وی امواج ماکسولی الکترو مغناطیسیی را از نوعی که اکنون امواج کوتاه رادیویی می نامیم در ازمایشگاه تولید کرد. مارکونی و دیگران کاربرد علمی امواج الکترو مغناطیسی ماکسول و هرتز را مورد استفاده قرار دادند.
دسترنج!!
امروزه علم الکترو مغناطیس از دو جهت مورد توجه است. یکی در سطح کاربردهای مهندسی که در ان معادلات ماکسول در حل تعداد زیادی از مسائل علمی مورد استفاده قرار می گیردو در سطح مبانی نظری. در این سطح چنان تلاش مداومی برای گسترش دامنه ان وجود دارد که الکترومغناطیس حالت ویژگی ازیک نظر عمومی تر جلوه می کند. این نظریه عمومی تر نظریه های گرانش و فیزیک کوانتومی را نیز در بر می گیرد.
فیزیک
فیزیک (در یونانی φύσις به معنای طبیعت، ماهیت، سرشت و چهر است که در فارسی چهران هم گفته میشود) دانش تجربی انسان و علمی طبیعی از ذرات ریز اتمی تا کیهان است. این پدیدهها از انرژی، ماده و برهمکنش آنها با هم به وجود میآیند. از آنجا که دانشهای تجربی دیگر هر یک به شکلی، جنبهای از پدیدههای طبیعی را بررسی میکنند، فیزیک را «دانش بنیادین» نیز نامیدهاند.
امروزه فیزیکدانها سامانههای بسیاری را بررسی میکنند: از ساختارهای بسیار بزرگ مانند کهکشانها و خوشههای کهکشانی گرفته تا ذرات بینهایت ریز و حتی سیستمهای اقتصادی، زیستی و مانند آنها.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فلسفه فارابی
مقدمه:
از عصر فارابی تا عصر سبزواری، یعنی از قرن نهم تا نوزدهم میلادی، مبحث خلق جهان و حدوث و قدم عالم مهم ترین بحث تفکر اسلامی بود.[۱] فارابی به پیروی از ارسطو معتقد بود که جهان «قدیم» است. اما برای آنکه از چهارچوب تعلیمات قرآنی خارج نشود، سعی کرد بین عقیده ارسطو و مسئله خلق جهان در قرآن راهی بیابد. به همین سبب سعی می کرد موضوع «فیضان» و «[تجلی]» را با روش عقلی توضیح دهد. او عقل و انواع آن را ابداع خداوند می داند. اما اظهار می دارد که این ابداع در زمان اتفاق نیفتاده است..[۲] او معتقد است که «عقل فعال» ارسطو همان وحی قرآنی است..[۳]
فلسفه فارابی آمیزهای است از حکمت ارسطویی و نو افلاطونی که رنگ اسلامی و به خصوص شیعی اثناعشری به خود گرفتهاست. او در منطق و طبیعیات، ارسطویی است و در اخلاق و سیاست، افلاطونی و در مابعدالطبیعه به مکتب فلوطینی گرایش دارد.
وحدت فلسفه
فارابی از کسانی است که میخواهند آراء مختلف را با هم وفق دهند. او در این راه بر همه گذشتگان خود نیز سبقت گرفت. او در این راه تا آن جا پیش رفت که گفت: فلسفه، یکی بیشتر نیست و حقیقت فلسفی ـ هر چند مکاتب فلسفی متعدد باشند ـ متعدد نیست.
فارابی به وحدت فلسفه سخت معتقد بود و برای اثبات آن براهین و ادله بسیاری ذکر کرد و رسائل متعدد نوشت که از آن جمله، کتاب «الجمع بین رایی الحکیمین افلاطون الالهی و ارسطو» به دست ما رسیدهاست.
وی معتقد بود که اگر حقیقت فلسفی واحد است، بایدبتوان در میان افکار فلاسفه بزرگ به ویژه افلاطون و ارسطو توافقی پدید آورد. اساسا وقتی غایت و هدف این دو حکیم بزرگ، بحث درباره حقیقتی یکتا بودهاست، چگونه ممکن است در آراء و افکار، با هم اختلاف داشته باشند؟
فارابی میان این دو فیلسوف یونانی پارهای اختلافات یافته بود، اما معتقد بود که این اختلافات، اختلافاتی سطحی است و در مورد مسائل اساسی نیست. مخصوصا آنکه آنها مبدع و پدیدآورنده فلسفه بوده و همه حکمای بعدی کم و بیش، به این دو متکی هستند.
مسائلی که به عنوان اختلاف مبانی افلاطون و ارسطو مطرح بود و فارابی درصدد هماهنگ ساختن بین آنها برآمد، عبارت بودند از:
روش زندگی افلاطون و ارسطو، روش فلسفی افلاطون و ارسطو، نظریه مُثُل، نظریه معرفت یا تذکر، حدوث و قدم، نظریه عادت.
البته تردیدی نیست که فارابی در این امر رنج بسیاری متحمل شده است؛ اما نکته مهم در این رابطه این است که یکی از منابع او برای انجام این مقصود، کتاب «اثولوجیا» یا «ربوبیت» بود که یکی از بخشهای کتاب «تاسوعات» فلوطین میباشد. وی فکر میکرد که این کتاب متعلق به ارسطو است و چون در آن به یک سلسله آراء افلاطونی برخورد کرده بود، همین امر او را بر این کار، تشویق میکرد. (در حالی که مطالب این کتاب، ارتباطی با ارسطو نداشت.)
بنابراین، اگر چه فارابی در کار خود به توفیق کامل دست نیافت، ولی راه را برای دیگر فلاسفه اسلامی گشود. بدین ترتیب که میان ارسطو و عقاید اسلامی یک نوع هماهنگی ایجاد کرد و فلسفه ارسطو را جزو سرچشمهها و اصول فلسفه اسلامی قرارداد.
فلسفه فارابی
پیرامون گرایش های این فیلسوف نامدار ایرانی، نظرات متضاد وجود دارد. درباره تدین یا کفر وی، اقوال بسیار گفته شده و در خصوص توافق یا تضاد آرای او با آموزه های شریعت، میان صاحبنظران اختلاف نظر وجود دارد و به خصوص، ماهیت دینی یا فلسفی «رییس مدینه فاضله» که برخاسته از فلسفه سیاسی او بود، مورد مناقشه بسیار است؛ مناقشاتی از این قبیل: آیا حاکم مدینه، فیلسوف است یا نبی؟ منبع، موضوع و هدف معرفت او چیست؟ آیا او با فعل و انفعالاتی که در قوه ناطقه اش رخ می دهد ، «عقل هیولایی» اش را به «عقل مستفاد» مبدل می سازد و به وسیله براهین عقلانی، به «معرفت عقلی» یعنی شناخت ماهیت اشیاء نائل می آید و یا اینکه از طریق قوه متخیله اش ملهم شده و با «معرفت عملی»، به رابطه اشیاء و نتایج امور واقف می گردد؟ آیا در مخیله اهل مدینه فاضله، صوری محاکی می شود یا اینکه آنان با توسل به عقل نظری، به قوانین عالم علوی پی می برند؟ آیا منبع شناخت، عقل است یا وحی؟ آیا نظریه «نبوت» فارابی، با نظریه «فیلسوف-پادشاه» افلاطون سازگاری دارد و یا گرته برداری از آن است؟
• دوستان و دشمنان فیلسوف چه می گویند
غزالی فلاسفه را به سه گروه «دهریون»، «طبیعیون» و «الهیون» تقسیم کرد، افلاطون و ارسطو را در دسته سوم جای داد،و البته همه را نیز بی محابا از دم تیغ زندقه می گذارند: «پس واجب است که همه آنان (فلاسفه یونانی) را با آن فیلسوفان مسلمان که پیروی آنان کرده اند، همچون ابن سینا و فارابی و غیر ایشان، کافر بدانیم، ولی باید دانست که هیچکدام از فیلسوفان مسلمان، در نقل علم ارسطو، به اندازه این دو تن توانایی نشان نداده اند.»
این تنها غزالی نیست که فارابی را کافر می داند، بلکه ابن خلدون، بنیانگذار فلسفه تاریخ نیز در« مقدمه ابن خلدون» ، در گفتاری تحت عنوان «در ابطال فلسفه و فساد کسانی که در آن ممارست می کنند»، فلسفه را دانشی می نامدکه «زیان عظیمی به دین می رساند» و فیلسوفان را چنین توصیف می کند:
«گروهی از خردمندان نوع انسانی گمان کرده اند که ذوات و احوال کلیه عالم وجود، خواه حسی و خواه ماوراء حسی، با اسباب و علل آنها به وسیله نظریات فکری و قیاسهای عقلی ادراک می شود و تصحیح عقاید ایمانی نیز باید از ناحیه نظر و اندیشه باشد، نه از طریق شنیدن(روایت و نقل)...؛ این گروه را فلاسفه می نامند قانونی وضع کرده اند که خرد در نظر و اندیشه خود به باز شناختن حق از باطل بدان رهبری می شود و آن قانون را منطق نامیدند. فلاسفه گمان می کنند که سعادت در ادراک کلیه موجودات، به یاری این گونه بحث و نظر و این گونه برهان است. خواه در عالم حس باشد، یا در ماورای حس... پیشوای این شیوه ها... ارسطوی مقدونی است... (او) نخستین کسی بوده است که قوانین منطق را مرتب کرده... آن گاه پس از وی در اسلام هم کسانی عقاید و نظریات او را فرا گرفتند و ...
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
1-4-2- گردشگری
عربستان سعودی مهد اسلام و قبله مسلمانان جهان است و به دلیل تاریخ،شعائر و سنن و پیشینه مذهبی غنی کانون توجه جهانیان است و در این راستا، دولت با تشکیل کمیسیون عالی گردشگری سعی در تدوین سیاست های منظم گردشگری دارد تا نقش گردشگری به عنوان مهمترین عامل تعیین کننده آینده عربستان در زمینه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی،هرچه بیشتر نمایان سازد.
شهر مکه به عنوان قبله مسلمانان و شهر مدینه به خاطر آرامگاه پیغمبر اسلام (ص) از نظر تاریخی - مذهبی اعتبار و جذابیت خاصی دارند، به همین دلیل دولت سعودی در نظر دارد زائران مسلمان را به اقامت بیشتر در عربستان ترغیب کند، اقتصاد کشور پادشاهی عربستان با استفاده از در آمد فراوان حاصل از فروش نفت،بهبود یافته و دولت این کشور با توسعه زیر ساخت های بنیادین سعی در بهبود فعالیت های اقتصادی دارد. همچنین با تشویق بخش های دولتی و خصوصی در مشارکت فعالانه، درصدد ایجاد فرصت های شغلی و بالابردن سطح اشتغال ملی می باشد.
عربستان سعودی به طور رسمی در قرن هجدهم تشکیل شد. در کشور عربستان،دولت نقش مهمی در صنایع این کشور ایفا می کند، ولی در سال های اخیر بیشتر فعالیت های اقتصادی به بخش خصوصی واگذار شده است. کعبه، در شهر مکه کانون گردهمایی مسلمانان سراسر جهان و از مراکز عمده جذب گردشگران مسلمان خارجی به شمار می رود. در سال های اخیر به رغم افزایش انوا ع تسهیلات سفر در عربستان سعودی، سعودی ها هنوز برای دریافت اطلاعات سفر به اقوام مراجعه می کنند،از پول نقد به جای کارت اعتباری استفاده می کنند و به استفاده از تورهای پکیج چندان رغبتی نشان نمی دهند .طبق یک بررسی انجام شده اغلب گردشگران عرب برای مسافرتشان برنامه ریزی نمی کنند، آنها با خانواده شان مسافرت می کنندو ترجیح می دهندپول نقد خرج کنند تا از کارت اعتباری استفاده نمایندکه این مورد نه تنها انتخاب آنها را محدود می کند بلکه به دلیل فقدان تخفیف مخصوص، هزینه سفرهای آنان را نیز افزایش می دهد. سعودی ها عادت ندارند از کارت اعتباری استفاده کنند.بیش از نیمی از افرادی که دراین نظر خواهی از آنها سوال شده است، گفته اند که پول بلیط و هزینه مسافرتشان را نقد می پردازند. اغلب سعودی ها قبل ازعزیمت پول کشوری را که به آن سفر می کنند را تهیه می کنند.تهیه بن غذای رستورانها و تورها نیز یکی دیگر از کارهایی است که سعودی ها انجام نمی دهند، اما در هر حال، هتل رزرو می کنند. سعودی ها هنوز متوجه اهمیت برنامه ریزی برای سفر نشده اند چون فکر می کنند هرموقع که بخواهند جا برای آنها هست. به رغم بهبود اوضاع در زمینه رزرو محل اقامت نسبت به سال قبل، هنوز تنها 20 درصد از عرب ها برای سفر برنامه ریزی می کنند.
بیشتر خانواده های سعودی پرجمعیت هستند. برخی از آنها به پانزده نفر می رسد که می توان آنها را یک گروه تلقی کرد. امروزه تعداد بیشتری از سعودی ها از برنامه های تورها مطلع شده اند که دلیل آن هم تخفیف قابل توجه تورها، سهولت تهیه محل اقامت، تسهیل در رفت و آمد و برنامه های از پیش تعیین شده تورها است. شرکت های مسافرتی تاثیر بسزایی بر انتخا ب مقصد سفر سعودی ها دارند، اما با این همه 40 درصد ازشرکت کنندگان در این نظر خواهی هنوزاز خدمات و تخصص این شرکت ها استفاده نمی کنند. بیش از66 درصد از آنها معتقدند که برنامه های شرکت های مسافرتی خوب نیست و اطلاعات دقیقی را ارایه نمی کند. فقط 25 درصد از آنها از اطلاعات شرکت های مسا فرتی در مورد کشور مقصدشان استفاده می کنند، با این همه شرکت های مسافرتی بعد از بستگان، اینترنت،و روزنامه منبع اصلی آنها هستند. در حدود 60 درصد از آنهایی که نمی دانند به کجا می خواهند سفر کنند. اینترنت نقش بسزایی در اطلاع رسانی گردشگری عربستانی ها ایقا می کند. امسال 22 کشور عضو اتحادیه اروپا قانونی وضع کردند که به موجب آن اخذ بیمه برای هر فرد سعودی که متقاضی روادید این کشورها باشد، اجباری خواهد بود. هزینه درمان، و دیگر زیان ها نیز در این بیمه منظور می شود.
قیمت این بیمه به مدت سفر بستگی دارد. در مورد مقصدهای پر طرفدار باید گفت بیش از 42 درصد از آنها کشورهای خلیج فارس به خصوص بحرین و دوبی را برای سفر برگزیدند. پس از آن شرق آسیا و بعد کشورهای عربی و آ فریقای شمالی مقصدهای دیگر بودند. رتبه اروپا و آمریکا افت کرده است اما تعداد سعودی هایی که به بریتانیا سفر کرده اند کمی افزایش یافته است. مقصدهای واقع در کشورهای عربی مثل قاهره، دوبی و لبنان در همه اوقات سال پرطرفدارند، مالزی هنوز هم مورد علاقه مسافران است و تعداد مسافران عازم به استرالیا روز به روز بیشتر می شود. گفتنی است، در سال جاری تمایل گردشگری در اروپا رو به افزایش است، اما فصل سفر تازه شروع شده است و احتمالا تقاضا بیشتر هم می شود. اوضاع سفر به آمریکا از سال پیش بهتر است اما در مقایسه با چند سال گذشته افت کرده است. با فرارسیدن تابستان سعودی ها می خواهند از هوای گرم و شرجی فرار کنند، این شلوغ ترین دوره کار عرب ها است مخصوصا همه می خواهند در ماههای ژوئیه (تیر) و اوت ( مرداد) به سفر بروند. طبق این بررسی تعطیلات اغلب سعودی ها یک ماه بیشتر است، به طور متوسط 10 هزار ریال سعودی ، با توجه به طول سفر و مقصد ، در مسافرت خرج می کنند.
طرح های پیشنهادی دولت در بخش گردشگری بر اساس موارد زیر تنظیم گردیده اند:
ماهیت مهمانپذیری مردم عربستان
امنیت و آرامش موجود در عربستان
موقعیت منحصر به فرد عربستان
گستردگی مساحت عربستان و تنوع آب و هوا ی جغرافیایی و منطقه ای
پیشینه غنی و تاریخی و باستانی
وجود زیر ساخت و خدمات پیشرفته مورد نیاز در بخش گردشگری
اهداف اولیه دولت عربستان در بخش گردشگری عبارتند از:
تلاش برای درک و شناخت توسعه متوازن اهداف گردشگری داخلی به منظور توزیع عادلانه سود فعالیت های اقتصادی ، فرهنگی و زیست محیطی در جامعه
توسعه صنعت گردشگری بعنوان بخش تاثیر گذار و متنوع سازی اقتصاد عربستان و توسعه منطقه ای
افزایش در آمدهای محلی ، ترغیب سرمایه گذاری خصوصی و افزایش درآمد ارزی
ایجاد فرصت های شغلی، ترویج و توسعه منابع انسانی و راه اندازی برنامه های تحصیلی و آموزشی لازم در جهت بهبود کیفی زندگی شهروندان
ارزیابی، شناسایی و در نهایت به حداقل رساندن کسری اقتصادی بدون کاستن از تجربیات گردشگری
اتخاد تصمیم های مناسب جهت حفظ و حراست ار منابع طبیعی، انسان ساخت و اجتماعی ، فرهنگی به صورت پایدار
توسعه فرصت های شغلی در بازارهای بالقوه بر اساس ورود مسلمانان مراسم حج و عمره و ارائه تصویری مطلوب از میهمان نوازی جامعه عربستان
تنوع بخشی محصولات گردشگری درون قلمرو عربستان از طریق توسعه تسهیلات و امکانات گوناگون ارائه شده به گردشگران، پشتیبانی از صنایع حمل و نقل و توسعه زیر ساخت های مورد نیاز در هر محدوده
کمک به توسعه تشکیلات و تأسیسات گردشگری با اندازه های کوچک و متوسط بویژه از بعد هنری، صنایع دستی و ایجاد خوابگاههای گردشگری
بهبود کیفیت ارائه امکانات وتسهیلات گردشگری در تمام طول سال بمنظور برآوردن نیازهای انواع گروههای گردشگری با درآمدهای مختلف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
مدیریت شبکه در پنج لایه
ترجمه: علیرضا تقی زاده
ماهنامه شبکه - دی ۱۳۸۳ شماره 50
اشاره :
شبکههای ارتباطی، در آغاز از ابعاد کوچک و فناوریهای محدودی برخوردار بودند و در نتیجه کار نگهداری آنها آسان بود. ولی با رشد ناگهانی شبکهها در دهه 80 میلادی، نظارت بر عملکرد و برنامهریزی توسعه آنها، کاری دشوار و به شدت پرهزینه گردید. در چنین شرایطی نیاز به مکانیسمهایی که به خودکارسازی عملیات و سادهسازی وظایف اپراتورهای انسانی کمک کنند، به شدت احساس میشد و این سرآغاز توسعه سیستمهای مدیریت شبکه بود. ممکن است تعابیر متعددی از مدیریت شبکه وجود داشته باشد، ولی میتوان به طور خلاصه آن را چنین تعریف کرد: مجموعهای از عناصر سختافزاری و نرمافزاری که به عوامل انسانی امکان نظارت بر عملکرد و حفظ کارآیی شبکه را به شکلی مقرون به صرفه میدهند.
با وجود تنوع سیستمهای مدیریت شبکه یا Network Management System) NMS)، ساختار آنها کمابیش شباهتهایی به یکدیگر دارد. در تمامی این سیستمها عناصر مدیریتشونده شامل کامپیوترها و سایر تجهیزات شبکه، به صورت دورهای و یا در صورت مشاهده شرایط خاص (مانند خرابی یک بخش) به صورت آنی، پیامی حاوی اطلاعات لازم در مورد رویداد پیشآمده و وضعیت فعلی خودشان، برای سیستم مدیریت کننده ارسال میکنند. این سیستم نیز با توجه به نوع پیام دریافت شده، عملیاتی همچون تولید آلارم، ثبت رویداد، توقف عملیات و یا سعی در برطرفسازی مشکل را به انجام میرساند.
البته مکانیسم مدیریتکننده نیز میتواند خود راساً اقدام به بررسی وضعیت عناصر مدیریتشونده در شبکه نماید. همانطور که در شکل 1 نشان داده شده است، عناصر مدیریت شونده باید حاوی موجودیتی موسوم به کارگزار مدیریت (Agent) باشند که مسئولیت جمعآوری اطلاعات لازم و ارسال آنها را به سیستم مدیریت شبکه بر عهده دارد. در پارهای مواقع این موجودیت نقش واسطی (proxy) را بین سیستم مدیریت شبکه و تعدادی از عناصر دیگر بر عهده دارد. استفاده از واسطهها به کاهش تعداد پیامهای اضافی در سطح شبکه کمک مینماید.
سیستم مدیریت کننده، نرمافزاری متشکل از ماجولهای مدیریتی میباشد که وظایف و توابع گوناگونی را برعهده دارد. ساختار درونی این سیستم میتواند به دلخواه طرح شود ولی ارتباط آن با عناصر کارگزار حتماً باید با استفاده از یک پروتکل استاندارد مانندSNMP یا CMIP انجام پذیرد.
SNMP پروتکل اصلی جهت تبادل اطلاعات مدیریتی بین عناصر شبکه و سیستم مدیریت میباشد که استاندارد بودن آن، امکان کار تجهیزات سازندگان گوناگون با یکدیگر و با نرمافزارهای مدیریت شبکه سایر سازندگان را فراهم مینماید. جدیدیترین نسخه پروتکلSNMP، نسخه 4 میباشد ولی نسخههای اصلی و پرکاربرد آن SNMPv1 و SNMPv2 میباشند که نسخه اخیر دارای ایمنی بیشتری در برابر نفوذهای غیر مجاز به ساختار مدیریتی شبکه میباشد.
شکل2- توابع پنجگانه مدیریت شبکه
توابع اصلی سیستم مدیریت شبکه
سازمان بینالمللی استانداردها موسوم به ISO مدلی را برای سیستمهای مدیریت شبکه پیشنهاد نموده که به استانداردی جهت شناخت و مقایسه قابلیتهای آنها تبدیل گردیده است. این مدل توابع سیستم مدیریت شبکه را در پنج حوزه قرار میدهد (شکل 2) که به طور خلاصه با حروف اول آنها یعنی FCAPS شناخته میشوند:
1- مدیریت خطا (Fault Management)
2- مدیریت پیکربندی (Configuration Management)
3- مدیریت حسابرسی (Accounting Management)
4- مدیریت کارآیی (Performance Management)
5- مدیریت امنیت (Security Management)
البته بسیاری از سیستمهای موجود، در عمل تنها بخشی از توابع پنجگانه فوق را اجرا میکنند و همواره نمیتوان تناظر یک به یک بین قابلیتهای کاربردی یک سیستم مدیریت شبکه و توابع فوق مشاهده نمود. در ادامه اشارهای مختصر به توابع هر گروه خواهیم داشت.