لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
منشاء ظهور امپرسیونیسم
متن سخنرانی رویین پاکباز در دانشکده هنرهای زیبا – 1375
چنان که اعلام شده، عنوان گفتار امروز «منشاء ظهور امپرسیونیسم» است، ومطالبی هم که بیان خواهد شد عمدتاً مربوط میشوند به شرایط و عوامل موثر در تکوین این جنبش هنری. بنابراین در اینجا به بررسی و تحلیل سبک و اسلوب کار نقاشانی که ”امپرسیونیست“ نام گرفتهاند، نخواهم پرداخت. بااین حال ، لازم به نظر میرسد که سخن را از خودِ امپرسیونیسم و مشخصات کلی آن آغاز کنم.
امپرسیونیسم (Impressionism) در دهه 70 قرن نوزدهم پدید شد، و غالبا آن را سرآغاز تاریخ هنر مدرن محسوب میکنند. قبل از هر چیز، باید یادآور شوم که امپرسیونیسم یک پدیدهی فرانسوی، ویا دقیقتر بگویم، یک پدیدهی پاریسی بود.
اصطلاح ” امپرسیونیسم“ را نخستین بار یک منتقد و روزنامهنگار فرانسوی بنام لویی لُروا (Louis Leroy) در سال 1874 برای توصیف آثار نقاشانی به کار برد که تحت عنوان «انجمن بی نام هنرمندان» نمایشگاهی در محل عکاسخانه نادار (Nadar) برپا کرده بودند. (خود این آقای نادار کاریکاتور سازی بود که به عکاسی روی آورده بود و از اولین کسانی بود که عکاسی را به عنوان یک هنر معرفی کرد.)
این واژه ” امپرسیونیسم “ درآن زمان با معنای دیگری مصطلح بود و نقاشانی چون کانستبل (Constable)، دُلاکروا (Delacroix ) و کُرو (Corot) از آن استفاده کرده بودند. کلمه امپرسیونیسم تقریباً ”پرداخت سرسری و سطحی“ و ” نقاشی شتاب زده و ناتمام “ معنا می داد و بنابراین بارمنفی داشت. لویی لروا هم آن را درهمین معنا به کار برد. او در شمارهی 25 آوریل 1874 مجلهی طنزنویس ” شاری واری “(Le Charivari) در یک مقاله انتقادی و کوبنده تحت عنوان « نمایش امپرسیونیست ها»، کارهای این نقاشان را خام و سطحی و بیارزش خواند. به خصوص، یک نقاشی منظره اثر کلود مُنه (Claude Monet) که با عنوان” امپرسیون : طلوع آفتاب“ (Impression,Soleil Levant)در نمایشگاه عرضه شده بود، بهانهای برای این نامگذاری به لُروا داده بود. نمایشگاه مورد نقد، آثار تقریباً 30 نقاش رادر برمیگرفت که نه فقط هدف و برنامهی معینی را اعلام نکرده بودند، بلکه به لحاظ سبک و اسلوب کار نیز مشترکات بارزی نداشتند. شاید تنها وجه مشترکشان را بتوان عدم تبعیت آنها از اصول هنر آکادمیک دانست [ بعداً دربارهی هنر آکادمیک توضیح خواهم داد] .به هر حال، این نمایشگاه به مدت یک ماه دایر بود و حدود 3500 نفر از آن دیدن کردند، برخی برآشفته شدند و برخی هم کارها را به مسخره گرفتند. در سالهای بعد نیز هفت نمایشگاه دیگر در این زمره – ولی نه توسط همه شرکت کنندگان نخستین نمایشگاه – برپا شدکه هیچ یک از آنها رسماً نام ” امپرسیونیست “ را برخود نداشت. (نمایشگاهها به ترتیب در سالهای 1876 ، 1877 ، 1879 ، 1880 ، 1881 ، 1882 ، 1886 برگزار شدند). اما نامی که لُروا براین گروه از نقاشان نهاده بود، از نمایشگاه سوم (یعنی 1877)، مورد قبول آنها قرار گرفت. بدین ترتیب ، جریان تازهای که در هنر فرانسه پدید شده بود، تحت نام ” امپرسیونیسم “ تثبیت شد.
واما این هنر آکادمیک که امپرسیونیستها در برابر آن واکنش نشان داده بودند، چگونه هنری بود؟ این اصطلاح برای توصیف آثاری به کار میرفت که سازندگان آن خود را وارث و پاسدار سنت دیرین کلاسیک میدانستند، اما عملاً بر حقانیت نظم اجتماعی موجود تاکید میکردند.شالودهی هنر آکادمیک در فرانسه با تاسیس آکادمی سلطنتی هنرهای زیبا (1664 ) ریخته شد. این آکادمی، هنر را یکسره به خدمت حکومت لویی چهاردهم گرفت. ساز و کار آن چنین بود که از یک سو هنر را کنترل میکرد و از سوی دیگر آن را مورد حمایت قرار میداد. قدرت نمایی نظام آکادمیک – با تاکید متعصبانه برسنت ، و با این اعتقاد که از طریق کنترل آموزش هنر میتوان سبک هنری را تحت ضابطهی معین درآورد، و نیز با ایجاد محدودیت واقعی در بیشتر شکلهای حمایت رسمی از هنر – در نیمه نخست قرن نوزدهم کاملاً برقرار بود. رییس آکادمی بر دو چیز همواره پا فشاری میکرد:اهمیت سنت؛ و ارزشهای نسبی برخی انواع نقاشی – به خصوص نقاشی تاریخی و دارای موضوعهای مذهبی. مهم ترین محل ارائه آثاری از این دست، نمایشگاههای بزرگ سالانهای بود که ” سالن “ (Salon)نام داشت.از میان هزاران اثری که هر ساله به سالن فرستاده میشدند، فقط کارهایی اجازه نمایش میگرفتند که با ضوابط معین آکادمی مطابقت میداشتند. چنین بود که آثار هنرمندان نوآور غالبا به نمایشگاه راه نمییافتند. به همین سبب نیز کوربه(Courbet) پس از چند بار مردود شدن، با اقدامی جسورانه و بیسابقه مقارن با سالن 1855، نمایشگاهی مستقل از آثارش برپا کرد [این اقدام را میتوان زمینهساز نمایشگاههای مستقل امپرسیونیستها دانست]. در سال 1863 کثرت آثار رد شده از طرف داوران سالن اعتراض عمومی را برانگیخت و دولت مجبور شد نمایشگاهی با عنوان سالن مردودین (Salon des Refusés) در جوار سالن رسمی به راه اندازد. پرده ی مشهور ”ناهار در چمنزار“(Le Déjeuner Sur Lherbe) مانه که آشکارا قراردادهای سنتی را نادیده گرفته بود، در همین سالن مردودین در معرض نمایش گذاشته شد. پس از این، مانه و پیروان جوان او _ یعنی امپرسیونیستهای بعدی_ به عنوان نقاشان هرج و مرج طلب و بیقانون در سبک معروف شدند. از طرف دیگر، تحت تاثیر تغییر سلیقه عامه، هنر آکادمیک نیز تدریجا ظاهر متنوعتری پیدا کرد. چنان که در زمان امپرسیونیستها، شاخصترین نمونههای هنر آکادمیک[مثلاٌ آثار بوگرو و کابانل(Cabanel/Bouguereau)] ملغمهای بودنداز کلیشهسازی کلاسیک، احساساتیگری رمانتیک و واقعنمایی رئالیستی، البته با پرداختی شسته و رفته و عالی؛ یعنی دقیقاً همان مشخصاتی که نقاشی امپرسیونیست به اتهام فقدان آن محکوم میشد. در واقع، آنچه نقاشان آکادمیک را به خشم میآورد این بود که امپرسیونیستها در پی کوربه «از روی دیوار موزه به میان طبیعت و اجتماع جهیده بودند». شاید نظیر این دشمنی سنتگرایان با نوجویان را در جای دیگری از تاریخ هنر مدرن نتوان یافت.
امپرسیونیسم در بسیاری جنبهها ادامه منطقی رئالیسم کوربه محسوب میشود، به اضافه یک دستاورد مهم در نحوه استفاده از رنگ. امپرسیونیستها از این نظریه قدیمی که رنگ صرفاًعامل فرعی و ثانوی برای توصیف فرم است فاصله گرفتند و به رنگ امکان دادند تا نقشی مستقل و مؤثر در نقاشی ایفا کند. در سنت نقاشی طبیعتگرای اروپایی، دستکم از زمان لئوناردوداوینچی، جسمیت شیء یا عمق و کیفیت سهبعدی آن را با درجات مختلف رنگسایه نشان میدادند: نور
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع تحقیق :
انواع کاه
تهیه کننده :
کوروش ابراهیمیان
ورودی 83 – مرکز گلبهار
اردیبهشت 86
مقدمه
کاه شامل ساقه های الیافی حاصل از جو ، گندم ، یولاف و یا لگوم ها است . همچنین ساقه و برگهای غلات را که بعد از جدا نمودن دانه های رسیده آن بر جای می مانند را در بر می گیرد.
استفاده در تغذیه دام
این محصول یک منبع خوب الیاف محسوب میشود ، اما میزان پروتئین و انرزی آن کم است . غالبا عقیده بر این است که کاه یولاف خوش خوراک ترین کاه است . ترکیبات کاه بیشتر تحت تاثیر مرحله بلوغ گیاه در زمان برداشت و شرایط محیطی قرار داشته و اصولا واریته گیاه در این مورد اهمیت کمتری دارد . پروتئین خام در این محصول کم بوده (5-2 % ) و از قابلیت هضم اندکی برخوردار است . کاه از 45-40 % سلولز ، 50-30 % همی سلولز ، 12-8 % لیگنین تشکیل می شود .
کاه حاصل از نخود و لوبیا حاوی پروتئین ، کلسیم و منیزیم بیشتری نسبت به کاه غلات است . کاه این گیاهان نسبت به کاه غلات دارای ساقه های ضخیمتر و الیافی تری بوده و لذا خشک کردن آنها مشکل تر بوده و به همین خاطر به آسانی کپک میزند .
یکى از مهمترین مسائل یک دامدارى، چگونگى تامین خوراک دامهاست. چون خوراک دام یک ماده حیاتى است که باید بهصورت دایمى (روزانه و بهموقع) در اختیار دام باشد. بنابراین، تامین غذاى دام به عنوان یک اصل مهم اهمیت زیادى دارد. یک دامدار باید براى تامین غذاى سالیانه دام و جلوگیرى از خطر کمبود غذاى دام یا افزایش هزینه آن، در فصل تابستان با جمعآورى علوفه یا سیلوکردن، توشه زمستانه را براى دام ها
مهیا کند . در دامدارىهاى ایران معمولا نیاز غذایى دام را کنسانتره و دیگر علوفه تشکیل مىدهد . انواع علوفهاى را که به دام شیرى یا گوشتى مىدهند، عبارتند از: کاه گندم، کاه جو ، سیلوى ذرت، ذرت علوفهاى، علف باغات، پَس چَر مزارع، برگ درختان، یونجه، شبدر و کاه برنج مىباشد که دراین میان کاه برنج بیشترین مواد را در تغذیه دام تشکیل مىدهد.
کاه به علت خشک و پُرحجمبودن، ارزش غذایى زیادى براى دامها ندارد. از نظر ارزش غذایى، کاه جو از کاه گندم بهتر است. همچنین کاه گندم از کاه برنج بهتر است. براى دامهاى سنگین بهتر است که کاه به صورت رشتههاى بلند باشد. مصرف کاه باید کم و به مقدار لازم باشد. هر چه مقدار این علوفه در جیره
غذایى دامها بیشتر باشد، جلوى هضم و مصرف بیشتر غذا را مىگیرد. بهت راست کاه را همیشه بعد از خوراکهاى دیگر به دامها داد.
در ابتداى دوره شیروارى چون دام وزن زیادى را از دست داده و اشتهاى کمترى دارد، باید از علوفههاى مرغوب و کنسانتره خوب استفاده کرد. به علاوه از دادن علوفههایى مانند کاه و سبوس برنج باید خوددارى شود.
- براى جلوگرى از نفخ دام باید کاه غنىشده را همراه با علوفههاى خشک دیگر استفاده کرد. مقدار کاه غنىشده را براى گوسفند از دویست گرم و براى گاو از سیصد گرم در روز شروع مىکنند. کمکم این مقدار را بیشترى مىکنند.
- پوستههای تخم آفتابگردان دارای انرژی معادل سه هزار و 300 کیلو کالری هستند که از این لحاظ یا کاه غلات مانند کاه گندم ، سوبل و غیره قابل رقابت است و می توان به راحتی آن را جایگزین کاه غلات کرد.
رنگ/بافت : کاه غلات به رنگ زرد کمرنگ و کاه لگوم ها سبز هستند
خوش خوراکی : برای تحریک مصرف آن باید کاه را با ملاس مخلوط نموده و یا روی کاه ملاس ریخت .
محدودیت های مصرف ( عوامل ضد تغذیه ای )
سطوح پائین انرزی این مواد (7-6 مگا زول در کیلوگرم ماده خشک ) مصرف آن را به جیره نشخوارکنندگان می سازد . ماهیت الیافی این محصول بیانگر آن است که فرآورده مزبور برای تغذیه غیر نشخوار کنندگان مناسب نیست .
میزان مصرف تقریبی در گونه های مختلف ( در صد از علوفه )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
دانشکده علوم پایه
موضوع:
اکولوژی عملی
استاد مربوطه:
دکتر شکرچی
دانشجو:
نوشین گرجی زاده
سال تحصیلی:
تیرماه 87
روشهای نمونه گیری :
روش نمونه برداری از اکوسیستم :
1) هوا: هوا به لایه های مختلفی تقسیم شده است، یکی از مهمترین لایه های هوا اتمسفر می باشد که موجودات زنده در آن هستند. موجودات زنده ی موجود در اتمسفر دو دسته هستند: الف) درشت : برای نمونه گیری از این موجودات درست که با چشم دیده می شوند باید از راههایی مثل تله گذاری استفاده کرد نمونه های این موجودات پرندگان هستند. ب) ریز : این موجودات شامل حشرات ریز و درشت و باکتری ها می شوند که برای نمونه گیری از آنها از وسیله ای به نام وکیوم یا آب دزدک استفاده می شود.
وسایل بالابرای هوایی است که در نزدیک سطح زمین قرار دارد.
اما برای نمونه برداری از هوایی که در ارتفاع بالا قرار دارد از دستگاه دیگری استفاده می شود. این دستگاه را درون بالن قرار داده و تا ارتفاع معین بالا می بریم و آن هوای آن قسمت را به داخل می کند یعنی مکش صورت می گیرد. در این صورت موجودات و ذرات به فیلتر درون دستگاه می چسبند و ما می توانیم با آوردن این فیلتر در آزمایشگاه روی آن تحقیق کنیم .
ما می توانیم با استفاده از این وسایل که البته کمی پیچیده تر هستند آلودگی هوا را اندازه گیری کنیم .
2) آب : آبها شامل سه قسمت هستند: الف) اقیانوس و دریا ب) دریاچه ج) آب جاری دریاچه ها شامل تالاب ها و مرداب ها و برکه ها و آب جاری شامل رودخانه ها و جوی ها و جویبارها نیز می شوند. نمونه برداری از اقیانوسها: در ساختمان دریاها تا عمق خاصی نور عبور کرده که موجودات متنوعی دارد (منطقه Zone photic) و از منطقه ی photic Zone به سمت اعماق دریا که نورقابلیت نفوذ ندارد به منطقه ی Zone aphotic معروف است. کوچک برای نمونه گیری از موجودات ریز از بطری تاریک استفاده می کنند که این بطری تاریک شیشه ای است به رنگ قهوه ای که دارای یک در نیز هستند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
« مقدمه »
تفاوت زراعی و تنوع نتیکی از دیر باز به عنوان ارکان سیستمهای تولید کشاورزی سنّتی و موفق به شمار می آمده اند. در نیمه اول قرن بیستم، تفاوت زراعی مورد توجه بسیار قرار داشت و تا چند دهه پیش نیز پژوهشهای مربوط به تناوب همچنان ادامه داشت با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم، کودها ازته نسبتاً ارزان قیمت به بازار معرفی شدند و بدین ترتیب جاذبه ای اقتصادی موجب جای گزینی کودها با تناوب زراعی گردید و تحقیقات و ترویج نیز بر همین مبنا متمرکز شدند. این امر تا بدین جا پیش رفت که امروزه بسیاری از زراعین، حاصلخیزی خاک را با میزان مصرف کود برابر می دانند.
قبل از معرفی کودهای شیمیایی، استفاده از بقولات در تناوب برای بهبود حاصلخیزی خاک به عنوان یک شیوه مهم و رایج مدیریتی به شمار می آمد. به منظور افزایش ازت و در نتیجه بهبود حاصلخیزی خاک، از دو نوع بقولات استفاده می شد. در بقولات یکساله دانه ای و بقولات علوفه ای چند ساله به عنوان کود سبز.
آنچه که اجرای تناوب زراعی را در حال حاضر پیچیده می سازد وجود برخی عوامل اقتصادی است که مزایای بیولوژیک این شیوه مدیریتی را تحت الشعاع قرار می دهند، یقیناً هیچ کشاورزی راضی به جای گزین کردن محصولات پر بازده خود مثل غلات با دیگر گیاهان به نسبت کم بازده نیست. البته در نظام هایی که تناوب اجرا می شود در مقایسه با نظام های تک کشتی حتّی اگر کود ازت در آن ها به اندازه کافی مصرف شده باشد. عملکرد محصولات غالباً 10 تا 40 درصد بیشتر است.
حاصلخیزی پایدار خاک به مفهوم قابل دسترس بودن دائمی عناصر غذایی برای گیاه است. حاصلخیزی پایدار هنگامی تحقق می یابد که تمامی عناصر غذایی جذب شده توسط گیاهان به خاک برگردد به طوری که این عناصر بتوانند مجدداً مورد استفاده این گیاهان قرار گیرند در چنین وضعیتی است که چرخه عناصر غذایی شکل می گیرد. تناوب اساسی نظام های طبیعی و زراعی در آن است که در نظام های زراعی مقدار نسبتاً زیادی از عناصر غذایی از طریق برداشت محصول از سیستم خارج می شود. بنابراین در صورت استفاده مداوم از نظام های مذکور لازم است. که عناصر غذایی مصرف شده در آن ها به طریقی جای گزین شوند. در سیستمهای فعلی چرخه عناصر غذایی به طور کامل بسته نمی شوند، زیرا این عناصر دائماً به چرخه یاد شده اضافه شده و یا از آن خارج می شوند. به حداقل رساندن تلفات حاصل خیزی خاک در نظام های کشاورزی پایدار است.
فرسایش خاک و دامنه گسترش آن
یکی از مشکلاتی که بشر از آغاز زراعت بر روی زمین با آن مواجه بوده، فرسایش سریع خاکها توسط باد و آب است. هر چند امروزه با این مسأله نسبت به روزهای وقوع طوفانهای شن در امریکا ـ که در سالهای 1930 اتفاق افتاد ـ کمتر احساسی برخورد می شود ولی باز هم از اهمیت آن کاسته نشده است. فرسایش خاک هنوز هم در امریکا و بسیاری از مناطق حاره ای و نیمه خشک دنیا از معضلات به شمار می رود و در کشورهایی که آب و هوای معتدل دارند ـ از جمله انگلستان، بلژیک، و آلمان ـ به عنوان یکی از مسائل خطرناک تلقی می شود. این مشکل در ایران که بخش وسیع آن را کویرها در بر گرفته و خاک از پوشش مناسبی برخوردار نیست بسیار بارز و چشمگیر است.
جلوگیری از فرسایش خاک که در واقع معنی آن کاهش میزان تلفات خاک است، به حدی که سرعت فرسایش تقریباً برابر سرعت طبیعی تلفات خاک گردد، بستگی به انتخاب استراتژیهای مناسب در حفاظت خاک دارد. این امر مستلزم شناخت تمامی فرایندهای فرسایش است. عواملی که بر میزان فرسایش مؤثرند عبارتند از: بارندگی، رواناب، باد، خاک، شیب، پوشش گیاهی، وجود یا عدم وجود تمهیدات حفاظتی و چندین عامل دیگر.
فرآیندها و مکانیسمهای فرسایش
فرسایش خاک شامل دو مرحله است: یکی جدا شدن ذرات از توده خاک و دیگری انتقال مواد توسط یک عامل فرسایشی مانند جریان آب یا باد. هنگامی که انرژی برای انتقال مواد کافی نباشد مرحله سومی بنام ته نشینی نیز ظاهر می شود.
تصادم قطرات باران با زمین مهمترین عامل جدا کننده ذرات خاک است. در اثر برخورد قطرات باران با یک خاک لخت ذرات خاک از جا کنده و تا شعاع چند سانتی متری در هوا پراکنده می شوند. برخورد مداوم قطرات شدید باران به سطح زمین ـ موجب تضعیف خاکدانه ها می گردد. علاوه بر این، فرایندهای هوازدگی، چه به صورت مکانیکی از راه خشک و مرطوب شدن متناوب یا گرم و سرد شدن و یا یخ زدگی ـ و چه به صورت بیوشیمیایی، موجب تخریب خاک می شود. خاک از یک طرف با عملیات شخم زیرورو و از طرف دیگر توسط انسان و دام فشرده می شود. جریان آب نیز یکی از عوامل جدا کننده ذرات خاک است. کلیه این عوامل باعث شل شدن ذرات خاک می شوند به نحوی که به آسانی توسط عوامل انتقال دهنده به حرکت در می آیند.
عوامل انتقال دهنده خود به دو دسته تقسیم می شوند: یکی عواملی که قبلاً عمل نموده و باعث جدا شدن لایه های یکنواخت ذرات خاک شده اند و دیگری عواملی که نقش خود را در آبراهه ها متمرکز می سازند. از عوامل گروه اول می توان تصادم قطرات باران و یا باد و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
نمایش جریان آب در آوندهای چوبی – مشاهده تارهای کشنده – انتقال مواد در گیا هان
آوندهای چوبی و آبکش
بافت آوند چوبی
بافت آوند چوبی یا گزیلم علاوه بر عناصر هدایت کننده دارای عناصر ضمیمه مثل پارانشیم و فیبر میباشد. عناصر هدایت کننده بافت گزیلم عبارتند از تراکئیدها و وسلها. تراکئیدها عامل هدایت کننده شیره خام در همه گیاهان است در حالی که وسلها فقط در گزیلم گیاهان نهاندانه تشکیل میشود.
دید کلی
در اکثر گیاهان آوند چوبی طولانیترین بخش مسیر انتقال آب محسوب میشود. در یک گیاه یک متری بیشتر از 99 درصد مسیر انتقال آب از درون گیاه در داخل آوند چوبی میباشد. سلولهای هدایت کننده در آوند چوبی از ویژگی خاصی برخوردارند که باعث میشود بتوانند مقادیر زیادی آب را بطور کارآمد از خود انتقال دهند. دو نوع از عناصر تراکئیدی مهم در آوندهای چوبی وجود دارند که یکی از آنها تراکئیدها و دیگری عناصر آوندی یا وسلها میباشند.هنگامی که این عناصر فعالیت میکنند به صورت بافت بوده و غشا یا اندامکی ندارند. بنابراین اینها مانند لولههای توخالی هستند که دیوارههای ثانویه چوبی به آنها استحکام میبخشد. فقدان غشای سلولی در عناصر تراکئیدی و وجود منافذ در دیواره وسلها باعث میشود که آب در واکنش به شیب مکش یا فشار به راحتی از این لولههای مویین عبور کند. تراکئیدها
سلولهایی کشیده با دو انتهای باریک هستند که در ساختمان اندامهای مختلف گیاهی به صورتهای خاصی پشت سر هم قرار میگیرند طوری که انتهای باریک آنها به صورت همپوشان واقع میشود. یاختههای تراکئیدی با این آرایش منظره خانه خانه به خود میگیرند که با نام آوند ناقص خوانده میشوند. در جریان تمایزیابی تراکئیدها سلولها به تدریج محتویاتشان را از دست میدهند و در پایان تمایزیابی میمیرند و به شکل محفظههایی توخالی درمیآیند.پدیده تمایزیابی در این بافتها با لیگنینی شدن دیواره همراه است. ماده لیگنین پیش از مرگ سلولها به صورت ناپیوسته و به اشکال مختلف روی دیواره اولیه نهاده میشود. تزئینات لیگنین که به این ترتیب تشکیل میشود. بر اساس نحوه رسوب لیگنین انواع مختلف تراکئید مثل حلقوی و مارپیچی را در نهانزادان آوندی و هالهای یا قرصی را در بازدانگان بوجود میآورد. سلولهای تراکئیدی به علت نحوه قرارگیری در اندامهای گیاهی و داشتن لیگنین نه تنها در نقش انتقال دهنده در پیکر گیاه میباشد بلکه نقش استحکام بخش را نیز بر عهده دارد. انتقال آب و املاح معدنی در تراکئیدها از طریق لانها یا پیت صورت میگیرد.
سلوسلها
فقط در نهاندانگان دیده میشود و به تعداد متغیر در ساختمان یک آوند شرکت میکنند هر کدام از این یاختهها را به عنوان یک عضو تشکیل دهنده وسل گویند. آوندهای که به اینگونه ساخته میشوند آوند کامل نامیده میشوند. تمایزیابی در هر کدام از سلولهای وسل به گونهای است که نهایتا منجر به مرگ سلولها میشود. همچنین در مراحل پایانی تمایز دیواره عرضی یاختهها هم از بین میروند.در محل دیوارههایی که در طی تمایز متلاشی میشوند در بسیاری از موارد یک حفره بزرگ ایجاد میشود. در پایان تمایز دیواره انتهایی کاملا از بین میرود. در بعضی از گیاهان دیواره انتهایی از چند سوراخ بزرگ تشکیل مییابد نه یک حفره بزرگ و ندرتا دیده میشود که حالت مشبک دارد. به دنبال از بین رفتن دیواره انتهایی ، آوندها تشکیل میشوند که تعداد سلولهای تشکیل دهنده آنها متفاوت است.
سلولهای پارانشیمی بافت گزیلم
سلولهای پارانشیمی بافت گزیلم همانند بافت فلوئم از نوع ذخیرهای اند. این سلولها دارای بافت سلولزی یا لیگنینی میباشند. خصوصا در گزیلم اولیه ، پارانشیمهای گزیلمی به گونهای هستند که در امتداد عناصر هدایت کننده این بافت قرار میگیرند. ولی در گزیلمهای ثانویه علاوه بر پارانشیمهای عمودی ، پارانشیمهای شعاعی در امتداد شعاعی مشاهده میشود.سلولهای پارانشیمی چه پارانشیم شعاعی و چه پارانشیم عمودی معمولا تا زمانی که عناصر هدایت کننده بافت گزیلم دارای فعالیت انتقالی میباشند، زنده هستند زمانی که این اعضا غیر فعال شوند، پارانشیمها نیز میمیرند. ولی مواردی ممکن است یاختههای پارانشیمی تا چند سال پس از غیر فعال