لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
قالب گیری تزریقی
مقدمه
این روش تولیدی برای قطعات کوچک، پیچیده و پر هزینه کاربرد دارد . توسط این روش ما می توانیم اشکال پیچیده در حجم زیاد تولید کنیم . این شیوه به روش تولید اکستروژن خیلی نزدیک است اما تفاوت های بسیاری با آن دارد از جمله اینکه در روش قالب گیری تزریقی ما از پودر فلز یا پودر مواد دیگر استفاده می کنیم ، در صورتیکه در روش اکستروژن از خود فلز استفاده می شود .
مواد مورد استفاده در قالب گیری تزریقی عبارتند از : فلزات ، سرامیک ها ، ترکیبات بین فلزی و کامپوزیت ها.
ماده تزریقی برای قالب گیری تزریقی اساساً شامل مخلوطی از پودر سرامیک با یک پلیمر ترموپلاستیک به اضافه یک نرم کننده می باشد .
محصولات حاصل از این روش در صنعت پلاستیک برای ساخت سطل آشغال ، قالب های یخ ، اسباب بازی ها و غیره به کار می رود .
نحوه انجام عملیات
مراحل تولید : 1- تهیه پودر
2 - مخلوط کردن پودر با مواد چسبی
3- تزریق پودر به داخل سیلندر پیش گرم شده و اعمال فشار
4- جدا کردن چسب از قطعه
5- سینتر کردن قطعه
مواد خام مورد استفاده
مواد خام مورد استفاده در قالب گیری تزریقی شامل پودر و چسب می شود . که پودرها شامل پودرهای فلزی و غیر فلزی می شود . اکثر فلزات برای تولید پودر می توانند به کار روند به جزء مورد از جمله آلومینیوم و منگنز ، که به علت تشکیل سریع اکسید بر روی این فلزات از آنها استفاده نمی شود .
پودر ایده آل مورد استفاده در این روش دارای ویژگی های زیر است :
1- توزیع مناسب 2- ویسکوزیته پایین 3- شکل ذرات کروی باشند 4 - اندازه ذرات زیر 20 میکرومتر باشد
اما چسب ها شامل موم ها ی طبیعی و پلیمرهای مصنوعی هستند، گاهی اوقات برای اصلاح خصوصیات چسب از مواد دیگر نیز استفاده می شود .
باید به این نکته توجه کرد که ماده چسبنده با پودر نباید واکنش شیمیایی بدهد .
مخلوط کردن
هدف از مخلوط کردن بدست آوردن ماده تزریق همگن که این شامل دو نکته می شود:
الف ) ماده تزریقی به اندازه کافی شامل پودر باشد .
ب ) پودر به طور یکنواخت در همه جای آن پخش شده باشد .
برای تعیین همگن بودن پودر از ابزاری به نام پیکنومتر استفاده کرده که این ابزار برای تعیین دانسیته پودر به کار می رود .
تزریق پودر و اجرای عملیات
پودر مخلوط شده وارد سیلندر پیش گرم شده می شود و در اثر حرارت که دمای آن تا حد ذوب چسب های پلیمری است پودر به صورت خمیری شکل درآمده و توسط یک پیستون و اعمال فشار به درون قالب تزریق شده و شکل قالب را به خود گرفته و از آن خارج می شود .
باید توجه کرد که فشار اعمال شده باید پایین باشد .
در این شیوه می توان ماده تزریقی را به چندین قالب تزریق کرد و در یک لحظه چند قطعه تولید کرد .
جدا کردن مواد چسبنده
این کار به سه روش انجام می شود .
1- حرارت دادن 2- استفاده از کاتالیزور 3- استفاده از یک حلال مناسب
باید توجه کرد که حرارت دادن باید به آرامی صورت گرفته تا هنگام خروج مواد چسبنده از قطعه در درون قطعه ترک ایجاد نشود .
سینتر کردن
سینتر کردن قطعات قالب گیری تزریقی دقیقاً همانند قطعات متالورژی پودر و نتیجه عملیات بدست آوردن قطعاتی با تخلخل پایین و دانسیته بالا است .
خواص مکانیکی محصولات MIM
1 - خواص کششی
الف ) نمونه های تست کشش :
MIM فرآیند شکل دادنی است که با آن می توان انواع اشکال پیچیده را با دقت تولید نمود ، به همین دلیل نمونه های تست کشش مستقیماًً و بدون احتیاج به ماشین کاری اضافی قابل تولید هستند که از نظر اقتصادی و فنی اهمیت دارد.
محدودیت هایی که در شکل نمونه های کشش در دیگر فرآیندهای تولید وجود دارد به خاطر تأثیر متفاوت شرایط سطحی است ولی MIM روشی است که شرایط سطحی قطعه MIM شبیه اجزای MIM است ، به همین دلیل در ساخت نمونه های تست کشش از نظر هندسی محدودیت عمده ای وجود ندارد. در استانداردهای آمریکایی نمونه همانند نمونه هایی است که برای تست قطعات متالورژی پودر عمومی به کار می رود که در دو انتهای نمونه حفره ای وجود دارد. ولی در استاندارد های اروپایی برای حل مشکل ایجاد تمرکز تنش در حفرات که با همیاری عیوب تزریق ( ترک و ...) منجر به شکست زود رس می شود ، حفرات حذف وجای آنها را یک زایده اضافی گرفت. در شکل زیر نمونه تست کشش طبق استاندارد اروپایی مشاهده می شود.
ب ) خواص مکانیکی به دست آمده از تست کشش
برای به دست آوردن استحکامی خاص ، گستره وسیعی از مواد قابلیت تولید توسط این روش را دارند. هم آلیاژهای آهنی ، هم غیر آهنی قابل تولید هستند. برای بدست آوردن استحکامی بالا از آلیاژهای آهنی به ویژه فولاد ضد زنگ استفاده می کنند ، زیرا فولادهای آلیاژی قابلیت عملیات حرارتی دارند. مواد غیر آهنی مثل آلیاژهای پایه نیکل و کبالت ، نیوبیوم ، تیتانیوم و تنگستن قابلیت تولید توسط MIM را دارا هستند.
2- استحکام خستگی مواد MIM
اروپایی ها در صنعت MIM برای تعیین بعضی خواص مواد هزینه های گزافی را می پردازند. یکی از این خواص ، خواص خستگی قطعات است ( آزمونی زمان بر و پر هزینه ). اطلاعاتی چندانی نیز در این زمینه در دست نیست ولی آنچه اثبات شده آن است که فولادهای MIM عملیات حرارتی شده ، پتانسیل بالایی برای خواص خستگی دارند. هدف دستیابی مواد MIM برای کاربردهای بارگذاری بالا است.
دو نوع فولاد به عنوان نماینده مواد پر استحکام قابل عملیات حرارتی انتخاب شده اند. فولاد ضد زنگ MIM – 17 – 4 PH و فولاد MIM – 4340 کم آلیاژ ، که اولی به روش رسوب سختی و دومی به وسیله کویینچ و تمپر ، عملیات حرارتی شده اند. پتانسیل استحکام بالای این دو دسته اثبات شده است و می تواند برای محصولات MIM جدید برای کاربردهای بارگذاری بالا به کار رود.
عملیات حرارتی به کار گرفته شده ، استحکام و سختی بالا به علاوه تافنس و شکل پذیری کافی به نمونه ها داده است.
فولاد ضد زنگ MIM – 17 – 4 – PH
عملیات انحلالی : 1 h / 1050 c در خلأ
آب دادن ( پیر سختی ) : 4 h / 480 c در هوا
فولاد کم آلیاژ MIM – 4340
نرماله کردن ( همگن سازی ) : 20 min / 870 c در خلأ
سختی سازی ( کویینچ ) : 15 min / 840 c در نیتروژن و سپس روغن
تمپر : 2 h / 425 c در هوا
با انجام تست خستگی با شرایط f = 20 Hz , R = 0 نمونه های زیر بدست آمد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
معاد واژهایست عربی به معنای رستاخیز یعنی دوباره برخاستن (پس از مرگ).
معاد در دین اسلام :
باور به رستاخیز (معاد) یکی از اصول دین اسلام است. معاد هم روحانی وهم جسمانی است. معاد یکی از اصول دین اسلام و یکی از مهمترین آنهاست . زیرا نوشته شده است: "امّا در حقیقت مسیح پس از مرگ زنده شد و اولین کسی است که از میان مردگان برخاسته است. زیرا چنانکه مرگ بوسیلهء یک انسان(آدم) آمد، همانطور قیامت از مردگان نیز بوسیلهء یک انسان دیگر(مسیح) فرا رسید. (ماخذ از انجیل )
معاد در دین بهائی :
معاد یا جهان پس از مرگ یکی از عقاید اصلی بهائیان می باشد. بهائیان به بقای روح اعتقاد داشته و هدف از زندگی را پرورش استعدادات روح میدانند. بر طبق تعالیم بهائی روح انسانی مستقل از جسم بوده و پس از مرگ و فنای جسم، باقی و برقرار میماند و در عوالم روحانی و الهی داخل گشته و به حیات و تکامل خود ادامه می دهد.
معاد از دیدگاه قرآن :
از دیدگاه قرآن باطن هر کس در این دنیا، عین ظاهر اوست در آخرت- یوم تبلی السرائر؛ روزی که درون ها آشکار می شود؛ سوره طارق آیه 10
مطابق آیات قرآن در روز قیامت نفس را مؤاخذه می کنند نه قوای نفس را. به همین خاطر نفس به قوای خود می گوید: وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا - چرا بر علیه من شهادت می دهید. اعضای بدن می گویند: قالُوا أَنْطَقَنَا اللّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ - خدایی که هر چیزی را به سخن در آورده است ما را به نطق واداشته است.(سوره فصلت- آیه 22)
نظام آخرت کاملترین نظام امکانی است که هر کس به حسب گنجایش وجودی خود هر چه را اراده نماید و بخواهد بی درنگ و بدون شرط به وجود خواهد آمد. خدا در قرآن می فرماید: لَهُم مَّا یَشَاؤُونَ فِیهَا وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ- هر چه بخواهند در آنجا براى آنها هست،و نزد ما نعمتهاى بیشترى است (که به فکر هیچ کس نمىرسد)- سورةُ ق آیه35
فلسفه معاد از نظر اسلام :
معاد یعنی تجلی کردن نفس با تمام آنچه در درون خود داشته است، یعنی آنچه در زمین وجودت کاشتی قیام می کند. در قیامت نوشته های نفس به اسم شریف "الحی" حیات می یابند.
هر کس زرع و زارع و مزرعه خویش است؛ به عبارت دیگر مهمان سفره خود است. بسیاری از آنچه در آخرت به انسان روی میآورد بروز و ظهور صفات و ملکاتی هستند که انسان در مزرعه وجود خویش کاشته است.
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر / کای نور چشم من بجز از کشته ندروی – سعدی-
جزا در طول علم و عمل بلکه نفس علم و عمل است. لاجرم قیامت هر کسی برپا شده است و هر کس بهشت یا دوزخ خود است.هر کس با ادراکات و افکار و اقوال و اعمالش سازنده خود است و ادراکات او عین هویت و ذات او می گردند.
جایگاه معادمعاد، در عقل و فطرت هر انسانى جایگاه قابل توجّهى دارد، زیرا کیست که نپرسد و یا نخواهد بداند که آینده انسان و جهان چه مىشود؟ پایان عمر و تلاش ما به کجا مىرسد؟ نتیجه و هدف از زندگى چیست ؟ آرى این سؤالها براى همه مطرح است.در پاسخ به این سؤالها دو جواب داریم:الف: تمام ادیان الهى با استدلالى که در آینده بیان خواهیم کرد، آینده جهان و انسان و نتیجه کارها و تلاش او را بسیار روشن وامیدوار کننده و روح بخش مىدانند، قرآن مىگوید : «و أنّ اِلى ربّک المنتَهى» (1) همانا نهایت و پایان به سوى پروردگارت مىباشد.ب: مکتبهاى مادّى، آینده جهان و انسان را بنبست، تاریک، فانى و نیستى مىدانند و این دید بسیار خطرناک و یأسآور است، علاوه بر این چنین مکتبهایى هیچ گونه دلیل علمى هم براى عقیده خود ندارند.قرآن دراین باره مىفرماید: «و قالوا ما هِىَ الاّ حیاتُنَا الدُّنیا نَموتُ و نَحیى و ما یُهلکُنا الاّ الدّهر و ما لَهم بِذلکَ مِن عِلمٍ اِنْ هم الاّ یَظنُّون» (2) کسانى که ایمان به قیامت ندارند گفتند: زندگى جز همین چند روز دنیا نیست که ما هم در آن مرگ وحیاتى داریم وبعد هم روزگار ما را نابود مىکند.ولى این انکار و گفتهها روى علم و دلیل نیست، بلکه تنها یک سرى وَهم و خیالى باطلى است که آنها دارند.ریشهها و زمینههاى فطرىگرچه افرادى به زبان معاد را نمىپذیرند، ولى ناخودآگاه در عمق جان خود احساس ابدیّت براى انسان دارند و گاه وبیگاه از خود علامتهایى نشان مىدهند که دلیل آن است که با وجود مرگ و پوسیده شدن جسم، حاضر نیستند انسانیّت و شخصیّت واقعى او را نابود و نیست شده بدانند. ما نمونههایى از این علامتها را در اینجا بیان مىکنیم:1- تمام منکران معاد به قبر نیاکان خود احترام مىگذارند.2- نام شخصیّتهاى مرده را بر روى خیابانها و مؤسسات و مدارس و دانشگاهها و... مىگذارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مصاحبه با جناب آقای مهدی فضلی نژاد (نوار 1236)
مصاحبه شونده: مهدی فضلی نژاد
مصاحبه کننده: غلامرضا آذری خاکستر
موضوع: کانون نشر حقایق اسلامی، فعالیت های کانون ، حرکت کانون ، دکتر شریعتی ، مسجد ، بیماری ها.
پیاده کننده: مهشید عسکریان
تاریخ پیاده کردن:27/6/1384
تایپیست: زهرا آخرتی
تاریخ تایپ: مهر 1384
آغاز طرف A- از نوار شماره 1236
بسم الله الرحمن الرحیم. امروز یک شنبه 23/5 1384 این جانب آذری خاکستر پنجمین جلسه هست که در خدمت جناب آقای دکتر مهدی فضلی نژاد هستیم.
سوال- آقای دکتر بسیار سپاسگزارم از این که فرصتی دست داد. در جلسه گذشته پیرامون کانون نشر حقایق اسلامی مطالبی ارائه فرمودید خواهش می کنم ارتباط با افرادی که در این کانون شرکت می کردند بفرمائید به خصوص مؤسسین کانون؟
جواب – خیلی ممنون ضمن عرض سلام و تشکر مسائلی که در شرکت من در کانون مطرح می شه سبب شد من یک پس زمینه در راستای اعتقاد اصول اسلامی و دین تشیع پیدا کردم در من عجین شد با توجه به این حرکتی که در اون زمان در کانون نشر حقایق اسلامی با توجه ب تعداد مشارکت کننده ها ، چرا من گرایش پیدا کردم، این این سئوال دیگه وقتی به گذشته بر می گردم می بینم بستر خانواده در ساختار ذهنی انسان خیلی اثر داره من 4، 5 ساله بودم، خونه پدر بزرگم روبروی پشت کوچه سرشور کوچه میلانی بود از اون خاطرات خوبی دارم شب های سه شنبه مجلس روضه خوانی در خانه پدر بزرگ بود و یک روحانی که ما می گفتیم آقا میرزا می آمد مجموعه یک انسان وارسته و یک انسان کاملاً از خود بی خود که از خودش هیچی تمنا نداشت و برای دیگران مسائلی مطرح می کرد مجسم بود و این برای من کوچک خیلی لذت بخش بود بتوانم از این ماهیت فیزیکی و روحانی او ذهنم انباشته بشه بدون آن که تحلیل کنم تا بعد بزرگ شدم و این مسئله همیشه در ذهن من بود و همواره به روحانیت یک پدیده منزه نگاه می کردم در کانون نشر حقایق اسلامی که بعد شهریور ؟؟ 1322 از 1325 اوج گرفت یک خلاء عجیبی تو جامعه بود شخصیتی نمودار نمی شد و حکومت مطلقه کاملاً از رشد فکری و فرهنگی جامعه ؟؟ می کرد حالا من بر می گردم اون جا در اون زمان که ما می رفتیم به کانون واقعاً جامعه یک کویر بود خالی بود مردم نمی دونستن کجا برن در نتیجه هر رهگذری که از اون جا رد می شد جذب می شد چون می دید برای پرکردن این خلاء دارند کار می کنند همون آقا میرزای ما که مجسم پاکی و طهارت بود این جا دنباله اون جریان در ذهن من پرواز کرد در نتیجه منم جذب حرکت کانون شدم کانون کلاً تعداد زیادی بودند (1) برادران حکیمی بودند بازرگان بودند خیلی فعال بودند در تنظیم امور دقت داشتند (2) آقای احمدزاده بود، (3) آقای امیر پور بود و ما جوان ها در اون جا بیشتر از نظر مفهوم و معانی و معنوی برداشتی داشتیم عده ای بودند مثل (4) دکتر دل آسایی ، (5) دکتر سرجمعی آقای مهدی و حسین مظفری ، رضا خلیلی و علی اسپهبدی و از پسران احمدزاده خیلی کم من یادم که در گروه های ما شرکت کرده باشند در کانون بودند ولیکن این ها که مطرح کردم از جمله نویسنده هست به نام رضا رئیسی که در مجلات تاریخ معاصر ایران مقالاتی داشت و افراد دیگه و تدین این تدین خاطره ای دارم:
ما در جریانی که در کانون نشر حقایق اسلامی با یان ها آشنا شدیم گروه گروه شدیم به نام حوزه نه منحصراً وابسته به کانون باشه بلکه به جبهه ملی و جمعیت انقلاب اسلامی که بعد شد جاما از جمله (6) دکتر خواجویان (دکتر محمد خواجویان در سال 1317 در شهر مشهد به دنیا آمد و پس از طی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در سال 1338 به دانشگاه راه یافت و سال 1341 از دانشکده ادبیات مشهد فارغ التحصیل شد. سپس وی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت رفت و سال 1356 مدرک دکترای از دانشگاه سوربن کسب کرد.
دکتر خواجویان علاوه بر تدریس سمت های هم داشت از جمله مدیر کل روابط فرهنگی و همکاری های دانشگاهی ، مسئول کمیته علوم انسانی جهاد دانشگاهی ، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی ، معاون دانشجویی و فرهنگی دانشگاه فردوسی مشهد. از جمله آثار علمی وی عبارتند از : 1) تاریخ تشیع 2) هفت مقاله در تاریخ اسلام 3) چاپ و انتشار فصلنامه مطالعات تاریخی .؟؟)
که رئیس دانشکده ادبیات فوت کرد و ماجرا که پیش آمد دکتر علی شریعتی اولین کتابش را به نام ابوذر غفاری خدا پرست و سوسیالیست که تشکیلات جاما به نام خداپرستان سوسیالیست بود در اون جا آورد دادبه ما که این کتاب من نوشتم ما به عنوان خداپرستان سوسیالیست پیشگام بودیم در این کارها وقتی کتاب نوشته شد دیدیم پول نداریم که چاپش کنیم رفتیم تو حوزه مطرح کردیم ما یک مقدار برای چاپ کتاب ابوذر غفاری خداپرست سوسیالیست که هنوزم همین عنوان داره می خواهیم چاپ کنیم و برای من مطرح کردند که تو باید 7 هزار تومان از حوزه خودت جمع کنی من مطرح کردم یک جوانی به نام تدین پسر رئیس بانک کشاورزی در خیابان جنت بود گفت من می یارم فردا آورد و 5 هزار تومان به ما داد ما هم با بقیه پول های دیگه جمع کردیم و کتاب چاپ کردیم و فروش رفت 17 هزار تومان از پول کتاب تو صندوق حضرت رضا (ع) نزد حاجی رستگار امانت گذاشتیم خیلی سال گذشته نه مال ما، نه مال دکتر مال اون کتاب چند روز گذشت از ماجرای 5 هزار تومان که این بابا برای من آورد آقای تدین رئیس بانک کشاورزی تلفن کرد آقا شما نشستین بچه ها رو منحرف می کنید. گفتم: چی شده ؟ گفت: پسر من منحرف شده، گفتم: خیلی من به خودم می بالم تو 22 سال پسرت را تربیت کردی نتونستی نفوذ کنی ، ما با یک ساعت تو جلسه در یک هفته نشستن این قدر قدرت داشته باشیم این منحرف کنیم. به حال تو باید رحم کنم چی شده حالا؟ گفت: این پسر من آمده از آخرین برگ دسته چک من 5 هزار تومان کشیده برای شما وقتی این اتفاق افتاد که من رفتم همه موجودی ام از بانک بکشم یک دفعهدیدم 5 هزار تومان کم است چک من هم واخورده رفتم دیدم چکم درسته امضاش درست پس چی شده شماره هاش نگاه کردم دیدم برگ آخری پسر من کشیده و برداشته پرسیدم ؟ گفت: برای فلانی. گفتم: فردا صبح بیا 5 هزار تومان بگیر. این خاطرات در ذهن ما از کانون نشر حقایق اسلامی که با خلوص هر کار می کردیم.
سئوال – آیا کانون نشر حقایق اسلامی تشکیلات منظمی داشت یا گروه های خودجوش بودند؟
جواب – این جور تشکیلات نبود بعد در حسینیه ارشاد بیشتر برداشت استاد خودشون کار می کردند و تمام سخنرانی هاشون جذاب بود برای این بود که برای مردم دعوتی محدودیتی به وجود نیاد جریان سالم حرکت کنه این نهایت در ذهن نا آگاه هر کس یک آزادی براش به وجود می یاد نه به عنوان دستوری برای گرفتن آزادی استاد خیلی با ظرافت کار می کردند چون این جا نه مسخدمی، نه حقوقی نه اجاره ای نبود که هزینه بردار باشه و به نظرم اگر استاد این جریان به صورت کلاس در می آورد تدریس می گرفت بیشتر مراجعه کننده داشت و پول سرشار گیرشون می آمد.
سوال – فعالیت های کانون در چه محورهایی بود؟
جواب – آن چیزی که من شخصاً می دونم این است که اندیشه انسان از قیود و خرافات آزاد می شه و خود این آزادی حق انتخاب می ده که آدم چه گرایشی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مدیریت جامع کیفیت
فلسفه مدیریتی
کدام فلسفه مدیریتی ارجح است؟
مدیریت جامع کیفیت فلسفه برتر
تعریف مدیریت جامع کیفیت
ارکان فلسفی مدیریت جامع کیفیت
فرضها و اصول مدیریت جامع کیفیت
عناصر ساختاری مدیریت جامع کیفیت
مراحل اجرایی مدیریت جامع کیفیت
* فلسفه مدیریتیارتقای کیفیت از انتخاب فلسفه مدیریتی شروع می شود. در سفر بی پایان ارتقای کیفیت نقطه شروع برای تلاشهای ارتقای کیفیت در یک سازمان انتخاب آگاهانه یک فلسفه مدیریتی است. ابتدا باید مدیران ارشد سازمان از میان فلسفه های مدیریتی رایج فلسفه ای را برای جهت دادن به تلاشهای سازمان خود انتخاب نمایند . فقط انتخاب آگاهانه درست و توام با باور میتواند انرژی لازم را برای جهت گیری جدید سازمان آزاد نماید.باید توجه کرد که انتخاب درست اگر چه بسیار حائز اهمیت است ،ولی اگر قرار است فلسفه مدیریتی انتخاب شده موجب تحول اساسی در سازمان گردد اجرای صحیح آن کمتر از اجرای آن نمی باشد. بدین معنی که مدیران ارشد ممکن است بر اساس تجربیات دیگران به اثر بخشی یک فلسفه مدیریتی ایمان بیاورند،ولی کسی نمی تواند برای اجرای آن فلسفه در سازمانهای مختلف نسخه واحد بپیچد باید در هر سازمان با توجه به شرایط موجود،مناسبترین روش اجرایی را پیدا کرد ممکن است برای اجرای یک فلسفه واحد در سازمان های مختلف روشهای متفاوتی انتخاب گردد!
*کدام فلسفه مدیریتی ارجح است؟برای انتخاب فلسفه مدیریتی مناسب باید معیارهایی ارائه داد تا در پرتوی آنها بتوان انتخاب آگاهانه تری داشت.در زیر تعدادی از این معیارها ارائه می شود بدیهی است که معیارهای ارائه شده در زیر فهرست کاملی نبوده و می توان معیارهای دیگری را نیز اضافه نمود.√ معیار اول برای انتخاب یک فلسفه مدیریتی ارجح این است که فلسفه انتخابی بتواند مشتری محوری ،کیفیت و ارتقای مستمر را در فلسفه وجودی یک سازمان و فلسفه شکل گیری آن ادغام کند به عبارت دیگر فلسفه انتخاب شده باید بتواند از نقطه چرا هستم جهت گیری سازمان را مشخص کند.√ دومین معیار انتخاب عبارتست از این که فلسفه مدیریتی انتخاب شده و عناصر اصلی تشکیل دهنده آن ساده شفاف و برای همه قابل درک باشد بدین معنی که درک آن متاثر از موقعیت سازمانی دانش مدیریتی و فنی یا حتی سواد افراد نباشد;هر کس هر کجا قرار گرفته است آن را بخوبی درک کند و بتواند بر اساس درک درست آن نقش خود را در جهت گیری سازمان ایفا نماید.√ معیار سوم برای انتخاب یک فلسفه مدیریتی مناسب عبارتست از این که فلسفه انتخاب شده بتواند همه اجزا و عناصر یک سازمان را به عنوان یک سیستم با هم هماهنگ و هم جهت نماید و به تعامل آنها جهت گیری دهد.بدیهی است تنها نگاه سیستمیک و فرایندی می تواند همه اعضا عناصر و منابع سازمان را حول ارزشهایی چون مشتری محوری و ارتقای مستمر هماهنگ و هم جهت نماید هر فلسفه ای که کلیت یک سازمان را خدشه دار کند و افراد و واحدهای سازمانی را به جزء نگری مبتلا کند سازمان را از حیاط ساقط خواهد کرد.√ معیار چهارم عبارتست از این که فلسفه مدیریتی انتخاب شده باید بتواند فضاهای خالی بین نمودار سازمانی را که به حریم های مقدس و نفوذناپذیر تبدیل شده اند ،پر کند به عبارت دیگر خروج از این فضاها و حریم ها که بنا به ضرورت سازماندهی درونی یک سازمان به وجود آمده اند را نه تنها لازم بلکه واجب بداند و افراد و واحدها را به طور طنیعی کنار هم قرار دهد. √ معیار پنجم این که هر فلسفه مدیریتی که بتواند جو سازمانی را به یک جو «یادگیری» تبدیل کند ارجح است. در اینجا نیز باید یک بستر طبیعی برای یادگیری وجود داشته باشد باید فلسفه مدیریتی یک میل طبیعی ،انگیزه درونی و شوق سازمانی برای یادگیری ایجاد نماید .√ معیار ششم برای انتخاب فلسفه مدیریتی مناسب این است که بتواند بدون «اعمال زور» قدرت تصمیم گیری اقدام و تاثیر گذاری را از رأس سازمان به قاعده آن منتقل نماید به عبارت دیگر باز هم به طور طبیعی ، «رهبری» را در سازمان توزیع نماید. در این صورت هر کس خود را در هدایت و جهت گیری سازمان و بقا و سود و زیان آن سهیم می داند.√ معیار هفتم فلسفه ای ارجح است که برای ارتقای عملکرد سازمان یک دیدگاه «استراتژیک»داشته باشد وجود رسوبات ضخیم سنتها،باورها،طرز فکر ها و ارزشها در سازمانها از یک طرف و پیچیدگیها و سیال بودن محیط بیرون سازمان ها از طرف دیگر ما را محتاج یک فلسفه مدیریتی می کند که برای قرار دادن سازمان در یک موقعیت برتر یک دیدگاه استراتژِیک و بلند مدت را ترغیب و تشویق می کند √ معیار هشتم بالاخره فلسفه ای ارجح خواهد بود که اتکا به اعداد و ارقام و سنجش را ترغیب می کند با این دیدگاه علاوه بر این که حرکت سازمان باید جهت دار باشد باید سازمان برای نشان دادن هر نوع تغییر ،اثبات هر نوع ارتقای عملکرد و برداشتن هر گام در راستای پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتری ها سنجش انجام دهد به عبارت دیگر سنجش باید«تاروپود»تلاشهای ارتقا را تشکیل دهد.
* مدیریت جامع کیفیت فلسفه برتربه اعتقاد ما مدیریت جامع کیفیت همه ویژگیهای بالا را شامل می شود مدیریت جامع کیفیت با داشتن ارکان فلسفی و اصول ساده و قابل درک و فراهم نمودن یک بستر طبیعی برای تلاشها شاید تنها گزینه در پیش روی مدیران باشد سه رکن مهم فلسفه مدیریت جامع کیفیت یعنی مشتری محوری فرایند گرایی و ارتقای مستمر هم در رأس یک سازمان و هم در قاعده آن قابل درک و اجرااست.مدیران ارشد سازمان از تحلیل فلسفه وجودی سازمان دورنما و رسالت آن فرایند های کلیدی را تعیین می کنند و در راستای تحقق رسالت سازمان و پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتری ها همه افراد سازمانی ،یعنی«صاحبان فرایند ها»را برای ارتقای عملکرد فرایند ها آماده و بسیج می نماید کارکنان نیز از قاعده سازمان با ارتقای عملکرد فرایند های کلیدی با مدیران ارشد سازمان همگام و همراه می شوند برآیند دو حرکت از«بالا به پایین»و از« پایین به بالا »موجب دگرگونی و تحول اساسی و جهت دار در سازمان خواهد بود تداوم این دو حرکت و حمایت آن دو از هم به نهادینه شدن مدیریت جامع کیفیت خواهد انجامید. انتخاب و اجرای چنین فلسفه ای است که به روشها و ابزار ارتقا از جمله روش ها و ابزار آماری معنی می بخشد.کسانی که تلاش کرده اند بدون معرفی یک فلسفه مدیریتی از روشها و ابزار برای «حل مشکل»یا«ارتقای کیفیت»استفاده نمایند هرگز نتوانسته اند موجب تغییرات دائمی شوند سازمانها شاهد دهها سال تجربه در زمینه کار برد روشها و ابزارهای مختلف بوده اند که بر سرنوشت آنها تأثیرات استراتژیک نداشته اند. سازمانها قبل از هر چیزی محتاج یک فلسفه مدیریتی مناسب می باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16