لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 58
تتراپلوئید خیلی نادر هستند . گسترش مناطق تحت کشت موز تریپلوئید بیش از 100 برابر مناطق زیر کشت موز دیپلوئید است . تریپلوئیدها محکم تر و بسیار قوی تر بوده و آسانتر رشد می نمایند . قبل از اینکه یک کلن رده بندی شود لازم است از نظر پلوئیدی شناسایی گردد که این عمل می تواند بطور سیتولوژیکی از طریق شمارش تعداد کروموزوم انجام گیرد . از نظر مورفولوژی ، تریپلوئیدها و تتراپلوئیدها بزرگتر و خیلی قوی تر از دیپلوئیدها بوده و ضخامت و اندازه سلول هر دو با افزایش پلوئید افزایش می یابد . فن امتیاز دهی ، بر اساس 15 خصوصیت گیاه ، امکان امتیاز دهی از دامنه 15 (آکومیناتای خالص) تا 75 (بالبیزیانای خالص) را مهیا می سازد . امتیازهای حد واسط بر اساس رابطه نسبی گونه ها بعلاوه سطوح پلوئیدی دو رگه های واقع در این دو واحد هستند . سیموندز و شفرد (1955) و استوور و سیموندز (1988) گروهها و امتیازهای نشان داده شده در جدول 5 را برای رده بندی دامنه ای از موزهای خوراکی مورد استفاده قرار داده اند . سیلایوی و کاموکالو (1987) بر همین اساس 137 رده بندی را به بانک ژنتیکی تای اضافه کردند. آنها بعضی کمبودها را در طبقه بندی اولیه تشخیص داده و آنرا اصلاح نمودند (جدول 6).
جدول 5 - رده بندی موزهای خوراکی توسط سیموندز و شفرد (1955) و استور و سیموندز (1987)
گروه ژنومی امتیاز
دیپلوئید AA 23-15
تریپلوئیدAAA 23-15
تریپلوئید AAB 46-26
دیپلوئید AB 49
تریپلوئید ABB 63-59
تتراپلوئید ABBB 67
جدول 6- رده بندی سایلایوای وکالو(1987)
گروه ژنومی امتیاز
AAA/AA 25-15
AAB 46-26
ABB 67-59
ABBB 69-67
BB/BBB 75-70
بنظر می رسد در تمام رده بندی های موز در مورد این مسئله که نمی توان یک اسم ساده به تمام موزهای خوراکی داد ، توافق شده است . اصولاً اصطلاح آکومیناتا برای موزهای دیپلوئیدی (AA) و تریپلوئیدی (AAA) بکار می رود که شکلی از موزها را بعنوان دسر میوه مصرف می شوند در بر گرفته و شامل «پیسانگ ماس» گراندناین هستند . بطور مشابه با لبیزیانا برای موزهای دیپلوئیدی بدون بذر (BB) و تریپلوئیدی (BBB) که مصرف شان بصورت پخته است بکار می رود که بترتیب شامل آبوبون و سابا هستند . گونه های دورگه زیادی وجود دارند که نمی توانند اسم اختصاصی داشته باشند ، زیرا دارای ترکیبات مخلوط و اختلاط کروموزومی بوده و لذا برای جلوگیری از بروز اشتباه بر اساس یک قرارداد پذیرفته شده جهانی ، در تمام این ارقام ابتدا جنس موز ، بدنبال آن تفکیک کد گروه جنسی و سطوح کروموزومی و سپس اسم زیر گروه (در صورتی که وجود داشته باشد ) و بدنبال آن اسم عامه رقم قرار می گیرد .
مثالهایی از این مورد عبارتند از :
Musa AAA(Cavendish subgroup) Grand Nain
Musa AAA(plantain subgroup) Horn
Musa BBB Saba
Musa AB Ney poovan
7-1- گروههای ژنتیکی و رقمهای اصلی مورد استفاده در جهان
1-7-1 - گروه AA
1-1-7-1- ساکریر
مترادف پیسانگ ماس در مالزی و اندونزی است . دارای میوه های زیر ، شیرین با پوست نازک و طلائی بوده و به بیماری پانامائی مقاوم است ، اگرچه پیسانگ ماس نسبت به تریپلوئید تنه کوچکتری داشته و میوه کمتر می دهند ولی مهمترین رقم موز در مالزی محسوب می شود .
2-1-7-1 - پیسانگ آمبون پوتی
این رقم مهم ترین رقم در اندونزی بوده و همچنین کشت بالایی در مالزی دارد. دارای طعم خوب و کیفیت نگهداری عالی و محصول بالایی است ولی بدلیل حساسیت به بیماری پانامائی موز در امریکای مرکزی تجارتی نشده است .
2-7-1- گروه AAA
1-2-7-1- زیر گروه گروس میشل
رقم اصلی آن گروس میشل بوده و مترادف آن در مالزی پیسانگ آمبون و اسامی انواع جهش یافته آن هایگات و کوکوس است .رقم گروس میشل گیاهانی بلند ، قوی و خوشه هایی سنگین و قرینه تولید می کند . میوه های آن طویل و استوانه ای بوده و رنگی جذاب دارد . تا اواخر سال 1950 زمانیکه کشتزارهای آمریکای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
اهمیت حفظ و گسترش زبان فارسی
میدان عمل زبان را نه تنها در ایجاد ارتباط بین انسانها که همچنین در قابلیت ایجاد امکان برای اندیشیدن، شکل گیری شخصیت، ساخت هویت فردی و اجتماعی، ایجاد فرهنگ و در پایان، شکل دهی به مفهوم اجتماع انسانی ِ متحول شده به یک جامعه مشخص باید در نظر گرفت.
زبان، پدیدهای متحول و زنده است که همواره در حال بازسازی خویش است. دلیل آن نیز روشن است؛ این پدیده بر بستر وجود زنده انسانی و ارتباطات و گستره عمل اجتماعی، حرکت میکند، در نتیجه، در یک رابطه دایمی با بستر خویش، متأثر از دیالکتیک تکامل و قوانین حاکم بر حرکت جامعه است.
بنا بر آنچه آمد، اکنون باید دید چه عواملی در تکامل زبان و ظرفیتهای بیانی آن و همچنین شکل ادای آن مؤثرند؟ همچنین چه عواملی ضامن بقای یک زبان و یا فنای تدریجی آن است؟نخست به پرسش اول میپردازیم:
بر پایه رابطه نسبتا مستقیمی که بین سطح تکامل اجتماعی انسان و تکامل زبان هست، نخستین عامل مرکب رشد زبان، میزان رشد مدنیت و طبیعتأ قدمت آن است. گسترش و سطح پیچیدگی رابطه اقتصادی، علمی، فرهنگی و… مستقیم زبان را تحت تأثیر قرار میدهد و آن را پیچیده و کامل میکند. این سطح پیشرفت، سطح اندیشه ورزی را نیز به دنبال خود دارد و متقابلا، ارتقای سطح اندیشه ورزی منجر به تکامل روابط انسانی و ارتقای سطح دانش اجتماعی و علوم در عرصههای گوناگون میشود. البته این روند، یک روند ثابت در یک سطح و در همه عرصه ها، به یک میزان نیست، بلکه میتواند تحت تأثیر عوامل بسیاری همچون تحولات سیاسی وقایع طبیعی، وقوع جنگها و نابودی تمدنها و از همه مهمتر، هدایت آگاهانه زبان به وسیله انسان، قرار گیرد و در امر پیشرفت خلل وارد کرده یا آن را منحرف سازد و مسیری منحنی را به آن تحمیل کند و یا حتی آن را متوقف سازد!
و اما چرا مدنیت را نخستین عامل رشد زبان دانستیم؟حقیقت این است که زبان تا پیش از ورود انسان به عرصه زندگی شهری، محدود به دخالت در حوزه رفع نیازهای ساده روزانه، همچون تأمین غذا، پوشاک و سرپناه و همچنین رفع نیازهای عاطفی و سرانجام، تفکر در حوزه وقایع طبیعی بوده است و طبیعتا انسان غارنشین و یا پراکنده در جنگلها در همان سطحی به تواناییهای زبان پی برده بوده که زندگی او ایجاب میکرده است.طبیعی است که اگر این انسان، اندیشه فلسفی نیز داشته، این اندیشه فلسفی و زبان و واژگانی که در این زمینه به کار میرفته است نیز در همان محدوده دانستنیهای وی از جهان پیرامونش بوده است. در این فلسفه، اثری از سیاهچاله و نقش آن در شکل گیری کهکشانها و رابطه آن با تعریف هستی و دگردیسی آن وجود ندارد! پس طبیعتا زبان نیز نه نیاز به تأمین واژه تازه داشته و نه این واژه تازه، قادر به ایجاد مفاهیم جدید بوده است که سرانجام قادر به تکامل زبان شود.
ساده بگویم، باید به وجود سیاهچاله پی برده شود تا بتوان برای آن واژهای برگزید و سپس با وارد کردن این واژه در شبکه روابط تحلیلی مغز و واژه مفهومهای دیگر، نوعی از اندیشه را پروراند! از این گذرگاه است که دوران بلوغ زبان گذرانده میشود و به شاهراه تکامل میرسد، اما در آن متوقف نمیشود که هستی اش، هرچند با سرعتی کمتر، اما با ژرفایی بیشتر، تداوم مییابد و به بیان پیچیدگی ها، توانا میشود.
از دیدگاه نظری، ظرفیت بیانی تقریبا همه زبانها، در بیان عاطفی و حالات انسانی، یکسان است. هر چند در شکل بیان، طبیعتا با توجه به شکل گیری روابط نو، ممکن است برخی نسبت به برخی دیگر از عمق بیشتر برخوردار باشند، اما این قضیه (ظرفیت بیانی) در حوزه علوم، صادق نیست! دلیل آن هم، همان است که پیشتر بدان اشاره شد، یعنی وجود رابطه مستقیم و تأثیرگذار بین وجود معرفت علمی و سطح بیان این معرفت (زبان) که در دگردیسی مدنی، همواره در حال روی دادن است. درک این نکته بسیار مهم است، چرا که بدون دریافتن این رابطه، قادر به درک یکی از مهمترین علل پسرفت زبانهای گوناگون و یا نابودی آنها نخواهیم بود. اگر دقت کنیم، درخواهیم یافت که بیشتر زبانهایی که به تدریج از بین رفتهاند، سطح تکامل آنها محدود به گویش بوده است و برخی دیگر نیز که دارای زبان نوشتار بودهاند، به دلیل ناهماهنگی بین بستر رشد زبان (جامعه) با سطح عمومی تکامل علوم و مدنیت، به تدریج عقب نشسته، کمتر به کار گرفته شده و زمانی که دیگر توان پاسخ به نیازهای روز را نداشتهاند، از دور خارج شدهاند.
بنا بر آنچه گفته شد، تکامل زبان، هرچند در حوزه عواطف انسانی، به دلیل شباهت بستر آن (وجود احساسات انسانی) تا پیش از تجدد، در همه زبانها یکسان است و از یک روند پیروی میکند، اما با پیش آمدن دگرگونیهای بزرگ اجتماعی و علمی، این همسانی در رشد، در هم ریخته، برخی سریعتر و برخی کندتر متحول میشوند و برخی دیگر، از دور بیرون میروند.
دومین عامل مرکب رشد زبان، سطح رشد کاربران آن است. به بیان دیگر، رشد زبان، رابطه مستقیمی دارد با سطح رشد علمی و معرفتی و اجتماعی افرادی که از یک زبان خاص استفاده میکنند؛ بنابراین، شمار افراد باسواد یک جامعه، میزان سواد ایشان، سطح استفاده از رسانههای جمعی و همچنین، آزادی فضای کاربری زبان، از جمله مؤلفههایی هستند که در تکامل یک زبان نقش بازی میکنند.
بر پایه آنچه آمد، اکنون میتوان دریافت که حتی شکل بیان زبان (لهجهها و الحان) نیز تا چه حد متأثر از سطح تکامل جامعه در عرصههای مدنی و علمی و رشد اجتماعی است!
(بنابراین، در جا زدن زبان از نگاه لهجه را نمیتوان به حساب وجود یک زبان جدید؟! گذاشت. به همین دلیل هم هست که ما گویشهای مازندرانی، کردی، لری، بختیاری و بسیاری از گویشهای گوناگون پارسی باستان را زبان نمیدانیم، بلکه آنها را گویش میدانیم، جدا از مسئله با اهمیت نبود زبان نوشتار و خط).سومین عامل رشد، ترکیبی از اراده سیاسی، اراده اجتماعی کاربران و همچنین آگاهی بر ارزشهای هویتی، حفظ و گسترش زبان است.
باید دقت شود که توجه همزمان به ابعاد گوناگون و عوامل سه گانه مدنیت، رشد کاربران و اراده و وقوف بر قضیه توجه به حفظ و گسترش زبان، میتواند به حفظ و گسترش یک زبان یاری رساند و غفلت از هر کدام از عوامل، زمینههای پسرفت و یا عقب ماندگی زبانی و به تدریج محو آن را فراهم میکند.
زبان فارسی در حیات طولانی خود (هرچند در یک دگردیسی پر پیچ و خم و دردناک) از زمینههای سه گانه رشد تقریبا برخوردار بوده است، نه همیشه، همزمان! بلکه در هر دوره ای، یکی از عوامل و یا دو عامل از سه عامل، نقش بیشتری بازی کردهاند.
اگر دقت کنیم، درخواهیم یافت که زبان فارسی در آخرین هزاره عمر خود، از پیشرفت فوق العادهای در زمینه گسترش و ژرفش برخوردار بوده است و به همین نسبت، ظرفیتهای آن در برآورده کردن نیازهای کاربرانش، افزایش یافته است. دلیل آن هم این است که دست کم در دورههایی کوتاه، از این اقبال برخوردار بوده است که مورد حمایت سیاسی، بر بستر رشد مدنی و علمی، قرار گیرد و از سوی دیگر، کاربران نیز آن را مورد توجه قرار دادهاند؛ یعنی همان سه عاملی که گفته شد، تقریبا همزمان زمینههای تکامل آن را فراهم کردهاند. نکته جالب توجه درباره این دوران هم این است که دقیقأ در همین مقاطع هم هست که بین این زبان وگویشهای متصل به آن فاصله افتاده است و هر چه به زمان حال نزدیک میشویم، متناسب با سرعت تکامل زبان پایه (فارسی)، گویشها و لهجهها از آن دورتر شده و حتی در نزد برخی از محققان به عنوان زبان!؟ جداگانهای مطرح شدهاند. برای روشن شدن قضیه، آوردن نمونهای بیجا نیست.
آنچه امروز از آن به عنوان گویش دری و یا تاجیکی نام برده میشود، در نخستین هزاره اخیر، گویش مسلط در خانواده گویشهای گوناگون زبان پارسی بوده و گفتنی است هنگامی که سخن از زبان پارسی به میان میآوریم، به هیچ وجه منظور زبانی نیست که قوم پارس یا فارس (که اکنون در استان فارس ایران زندگی میکنند) بدان گفت وگو میکردهاند. نهادن نام پارسی بر این زبان به زمان بسیار دیرتر، یعنی دوران حکومت هخامنشی بازمی گردد که پارسها بر ایران حکومت میکردهاند، در حالی که همزمان، اقوام دیگر در شمال شرقی و شمال غربی و مرکزی ایران نیز با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست مطالب
گسترش اعتیاد
تلفات مواد مخدر
تاریخچه اعتیاد و انواع آن
ورود آن به ایران
انواع مواد مخدر
فریفتگان آن
در جستجوی پناهندگی
مد بودن مصرف مواد مخدر
معتادی داستان خود را بازگو می کند
مولد ناهنجاری ها
مضرات بدنی
روابط اعتیاد با مرگ جنین
خسارت روحی و روانی
از دیدگاه فقه اسلامی
خسارت فردی
از دیدگاه قرآن
راه پیکار با اعتیاد
دشواری معالجه
هدف تحقیق:
هدف از پژوهش کار بر روی شناخت، بکارگیری شیوه ها و برنامه هایی است که نیاز بازدارنده افراد از مصرف نابجای مواد مخدر، روان گردان، الکل و توتون هستند و گروه مخاطب تمام افراد جامعه کشورمان به خصوص اولیاء و مربیان می باشند.
اعتیاد داستان تلخ زندگی انسان هایی است که خود را پای آتش پیر می سازند و در جهنم تخدیر می سوزند و ندای باطنی خود را گسترش به گوش انسان های سالم و بیدار می رسانند و آنان را به نجات و دستگیری خود فرا می خوانند هرچند که نواهای آنان دیرتر آغاز گردیده است و این دعوت خالصانه ایست از جوانان و افراد سالمی که گاهی درباره اعتیاد می اندیشند و هیجانات دوران بلوغ و تبلیغات مسموم، دود اعتیاد را با مشام آنان نیز مانوس می سازد.
تلفات مواد مخدر:
تنها اجتماع مانیست که از این مواد مخدر می نالد بلکه این پودرها و گرده های سفید و لعنتی در کشورهای مختلف جهان رخنه افکنده است و از هزار نفر بیش از یک نفر قربانی آن شمار می آید. خطر شیوع و گسترش در حدی است که پاره ای از کشورها برای مقابله با آن در کشورهای خود شورای نظامی ترتیب داده اند و رئیس جمهور وقت از کشورهای دیگر با آفت اعتیاد مانند دوران جنگ در افکندن آن از اختیارات تام خود استفاده کرده است.
«نیکلسون» رئیس جمهور سابق آمریکا اعتراف نمود که مواد مخدر بیش از جنگ ویتنام جوانان ما را نابود می کند و به اعتقاد او: تلفات مواد مخدر در ارتش آمریکا بیش از مواد منفجره و بمب و خمپاره دشمن بوده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
بر علیه گسترش بیابانها
یکسوم زمینها در دنیا در مناطق خشک واقع شدهاند و در معرض خطر تبدیل به بیابان هستند. در دهسال گذشته تعداد کسانی که در مناطق خشک زندگی میکنند چهار برابر شده و از ۵۰۰میلیون به ۲میلیارد نفر رسیده است. گزارشی به مناسبت کنفرانس جهانی «علیه گسترش بیابانها» در مادرید.
یکسوم زمینها در دنیا در مناطق خشک واقع شدهاند و در معرض خطر تبدیل به بیابان هستند. در دهسال گذشته تعداد کسانی که در مناطق خشک زندگی میکنند چهار برابر شده و از ۵۰۰میلیون به ۲میلیارد نفر رسیده است. گزارشی به مناسبت کنفرانس جهانی «علیه گسترش بیابانها» در مادرید.
از روز سوم سپتامبر در مادرید کنفرانسی از کشورهای امضاکننده کنوانسیون سازمان برای بیابانزدایی برگزار شده است. در این کنفرانس که ۱۱ روز به طول میکشد، نمایندگان کشورهای شرکتکننده برنامه عمل برای چگونگی مبارزه با تهدید گسترش بیابانها را در ده سال آینده بررسی میکنند.
به دلیل خاصی این کنفرانس که در حدود ۲۰۰ کشور عضو کنوانسیون سازمان ملل برای بیابانزدایی در آن شرکت دارند، در اسپانیا برگزار میشود. اسپانیا خود با مشکل زمینهای کویری دست به گریبان است و کریستینا ناربونا وزیر محیطزیست اسپانیا امیدوار است که این کنفرانس تحرکی به مبارزه علیه گسترش بیابانها بدهد. ناربونا میگوید:
«در ده سال گذشته ما در درجه اول برای ایجاد نهادهای این کنوانسیون کار کردیم. اما این کافی نیست که یک کنوانسیون داشته باشیم و با ابزار محدود طرحهایی را حمایت کنیم. ما باید با گسترش بیابانها جدیتر مبارزه کنیم. این موضوع آنگونه که برخیها تصور میکنند فقط مشکل کشورهای فقیر نیست و دلیل آنکه این کنوانسیون به نسبت دیگر کنوانسیونها کمتر پیشرفته است، همین تصور است.»
یک سوم زمینها در دنیا زمینهای مناطق خشک هستند و در معرض تهدید قرار دارند. بیش از همه آسیا، آفریقا و امریکای لاتین و هم چنین اروپا در خطر هستند. به طور مثال در اسپانیا ۱۷درصد زمینها کم و بیش متروک و بیابانیاند و تعداد کسانی که گسترش بیابانها آنها را تهدید میکند رو به افزایش است.
گرگوآر د کالبرماتن، مدیر اجرایی کنفرانس در مورد خطری که خاصه آفریقا را تهدید میکند، چنین توضیح میدهد:
«در طی ده سال گذشته تعداد کسانی که در مناطق خشک زندگی میکنند، چهار برابر شده و از ۵۰۰میلیون به حدود ۲میلیارد رسیده است. چنانچه در آفریقا وضع به همین منوال پیش رود تا سال ۲۰۲۵ سه چهارم مردم آنجا به ارسال کمک وابسته خواهند شد.»
او میگوید چنانچه ما این مشکل را در نظر نگیریم، مشکل افزایش یافته، مردم به مهاجرت رو آورده و بسوی اروپا میآیند. وزیر محیط زیست اسپانیا نیز به این نکته توجه دارد که هر هفته انسانها از آفریقا با قایقهایی که مناسب دریا نیستند، خطر را به جان میخرند تا از فلاکت در میهن خود جان بدر ببرند.
گسترش بیابانها بر اثر استفاده نادرست و یا بیرویه از زمین و آب درمناطق خشک به وجود میآید. برای تغییر در این روند به غیر از توجه به عامل آب و هوایی باید وضعیت اقتصادی و اجتماعی نیز مورد توجه قرار گیرد و بایستی مردمی که در این مناطق زندگی میکنند در طرحهای مربوطه شرکت کنند. از این رو سازمانهای غیردولتی نقش تعیینکننده دارند.
ناربونا وزیر محیط زیست اسپانیا میگوید:
«بیش از ۸۰۰ سازمان غیردولتی در این کنفرانس شرکت دارند. آنها نظرات خود را بیان میکنند و من تصور میکنم که در دو هفته آینده شرکت بسیار فعالی در روند کار خواهند داشت.»
ناربونا میخواهد که وضعیت مالی برای مبارزه با گسترش بیابانها را بهبود بخشد و از منابع دیگر سازمان ملل، بهطور مثال از بودجه طرحهای حفاظت از آبوهوا، استفاده کند.
زیرا چنانچه کسی مانع کویر شدن زمین شود، بهطور فعال در خدمت حفظ آب و هواست. با گسترش مناطق خشک، گازکربنیک در این مناطق جمع شده و چنانچه گیاهان نیز نابود شوند، تغییرات آب و هوایی به وجود میآید که بهنوبه خود موجب حوادث غیر عادی آب و هوایی مانند ریزش بارانهای سیلآسا میشود که خطر فرسایش زمینهای در مخاطره را افزایش میدهد و بدینترتیب دور تسلسل باطلی بهوجود میآید.
در پایان کنفرانس مادرید چارچوبهای برنامه مبارزه با گسترش بیابانها طی ده سال آینده به تصویب خواهد رسید.
منابع :
سایت اطلاع رسانی آفتاب
www.aftab.ir
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
عنوان پژوهش:
چگونه میتوان نظم و انضباط کیفی را در دبستان گسترش بخشید؟
نام: بدرالملوک نام خانوادگی: برادران شماره پرسنلی: 11107475
نام پدر : حسنعلی محل خدمت: آموزش و پرورش منطقه : یازده – دبستان پسرانه مطهری
مدرک تحصیلی : دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی
آدرس: تهران. میدان جمهوری، خیابان ارومیه غربی، بین خیابان خوش و رودکی جنب دبستان شهید امامی پلاک 360 طبقه آخر
تلفن تماس: 66907901 09126763626
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
هدف 2
روش 3
توصیف وضعیت موجود 3
جمعآوری اطلاعات (شواهد / یک ) 4
تجزیه و تحلیل شواهد یک 12
انتخاب راه جدید موقتی یک 15
اجرا و ارزشیابی طرح 15
جمع آوری اطلاعات شواهد دو 16
تجزیه و تحلیل اطلاعات شواهد دو 22
انتخاب راه جدیدتر و ارزشیابی آن 23
حسن ختام 37
منابع 39
چکیده (کوتاه نوشت) 40
مقدمه:
از خدا جوییم توفیق ادب
هر کودکی نیاز به یادگیری نظم و انضباط دارد. خانواده اولین مکانی است که کودک در آنجا یاد می گیرد که چه رفتارهایی مورد قبول و پذیرش و چه رفتارهایی نا مطلوب است.
کودکان باید یاد بگیرند که:
کدام دسته از کارها خیر و سالم است و کدام کارها ناسالم و شر هستند.
چرا احترام به حقوق دیگران و حفظ حرمت افراد واجب است؟
و...
معمولاً کودکانی لوس، بد رفتار،خودخواه و نا امن، نامیده میشوند که با انضباط ناچیزی پرورش یافته اند و تربیت کودکان با انضباط سخت، کودکانی ترسو را به بار می آورد.
بعد از خانواده مدرسه، مکانی است که بصورت رسمی، مستقیم و غیر مستقیم به پی ریزی مبانی نظم و انضباط می پردازد.
و طی فرآیند تقریباً ده- دوازده ساله نوجوانان و جوانانی را وارد اجتماع می نماید که از آنها انتظار حداقل یک «شهروند خوب» که نظم اجتماعی را رعایت کند را داریم.
در این طرح پژوهشی سعی دارم ضمن بررسی مبانی نظم و انضباط کیفی و ایجابی به جای نظم و انضباط سلبی و تحمیلی راهکارهای عملی دستیابی به این امر خطیر را با توجه به بضاعت فکری و عملی و به استعانت از رب متعال که پرورش دهنده و بهترین نظم دهنده در جهان است را بیان کنیم.