لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
تعیین بهینه مکان TCSC به منظور کنترل تراکم و کاهش تلفات با استفاده از الگوریتم ژنتیک
چکیده :
با گسترش روز افزون صنایع، نیاز به انرژی برق نیز افزایش پیدا کرده و به همین دلیل در سالهای اخیر، روشهای زیادی به منظور افزایش بهرهوری از سیستمهای قدرت مطرح شده است. در این راستا، تراکم و تلفات به عنوان عوامل اصلی در ایجاد محدودیت انتقال توان در سیستم قدرت مطرح شده است. تراکم نتیجه محدودیتهای شبکه است که ظرفیت نهایی سیستم را مشخص کرده که این امر همزمان توانهای قراردادی را محدود می کند. سیستمهای انعطافپذیرانتقال (FACTS) AC میتوانند به منظور کاهش فلوی توان در خطهایی که بار زیاد دارند، مورد استفاده قرار گرفته که موجب افزایش بارپذیری خطوط و کاهش هزینههای تولید می شود. در مقاله حاضر سعی شده است با جایابی بهینه و تعیین میزان جبرانسازی یکی از این ادوات (TCSC)، تراکم خطوط و تلفات اهمی سیستم مورد یابد. نتایج مربوط به اعمال روش پیشنهادی به یک سیستم نمونه ای 30 شینه IEEE گویای این مطلب است.
مقدمه
امروزه، سیستمهای قدرت به دلیل افزایش روزافزون مصارف و ورود به بازار آزاد انرژی و تمایل رسیدن به صود بیشتر، در نزدیکی ظرفیت اسمیشان مورد استفاده قرار میگیرند. موانع پیش رو در توسعه و گسترش شبکههای قدرت از جمله هزینههای نصب و راه اندازی و محدودیتهای زیست محیطی سبب میشود که حتی در بسیاری موارد، شبکه به صورت اضافه بار مورد استفاده قرار میگیرند. از طرف دیگر، مقدار توان عبوری در نقاط مختلف شبکه از طریق قیود پایداری و قابلیت اطمینان در شبکهها محدود میشود. بنابراین افزایش توان عبوری از خطوط و ترانسفورماتورها خارج از محدوده مجاز، نباید سیستم قدرت را در وضعیتی قرار دهد که یک خطای تصادفی موجب فروپاشی در آن گردد[1]. بررسی و مطالعه این مفاهیم در قالب مدیریت توان عبوری و تراکم صورت می گیرد.[2و4]
افزایش میزان توان عبوری از خطوط و عدم بهرهبرداری مناسب از شبکه، در بسیاری از شرایط موجب افزایش تلفات توان عبوری از خطوط خواهد شد که این مساله، ظرفیت موثر شبکه و منبع تولید برای تامین بار را با مشکل مواجه میسازد. کنترل توان عبوری از خطوط علاوه بر موارد فوق میتواند از نظر پایداری خطوط انتقال نیز بسیار حائز اهمیت باشد. لذا ضروری است با استفاده از روشهایی مناسب، فلوی توان عبوری از خطوط و مسئله تراکم تحت کنترل درآید. در [,47] روشها و ابزارهای مختلفی برای مدیریت توان اکتیو عبوری از خطوط ارائه شده است که از جمله آنها میتوان به ادوات FACTS اشاره کرد. ادوات FACTS، توان عبوری از خط را بدون این که توپولوژی مدار تغییر کند، کنترل نموده و میتواند موجب بهبودی عملکرد، کاهش تراکم و افزایش ظرفیت انتقال توان در سیستم گردد. با توجه به قیمت بسیار بالای ادوات FACTS و به منظور استفاده حداکثر از قابلیتهای این تجهیزات، تعیین محل مناسب برای نصب ادوات FACTS از اهمیت زیادی برخوردار است[5و6]. در این مقاله، هدف تعیین مکان و درصد جبرانسازی بهینه TCSC به منظور کاهش تلفات، بهبود تراکم و پروفیل ولتاژ است. روش بهینهسازی الگوریتم ژنتیک بوده و به منظور ارزیابی قابلیتهای روش پیشنهادی، از شبکه 30 شینه IEEE به عنوان سیستم آزمون استفاده شده است. نتایج حاصل از شبیهسازی که در بخش مطالعات عددی ارائه شده است، قابلیتهای روش مذکور را تایید مینماید.
2- ساختار جبران کنندههای TCSC
استفاده از جبرانکنندههای سری برای افزایش پایداری و بارپذیری شبکه های انتقال، سابقه ای طولانی دارد. اساس کار آنها جبران افت ولتاژ سلفی خط با قرار دادن یک ولتاژ خازنی و کاهش راکتانس موثر خط انتقال است که این عمل همواره با افزایش بارپذیری خطوط انتقال همراه خواهد بود. خطوط انتقال را میتوان با استفاده از خازنهای ثابت و یا خازنهای کنترل شده با تایرستور جبرانسازی کرد. در آرایش TCSC، از راکتورهای کنترل شده با تایرستور (TCR) موازی با بخش هایی از یک انک خازنی استفاده میشود. این ترکیب به TCSC امکان میدهد تا با هدایت تایرستورها، یک المان راکتیو با تغییرات پیوسته را فراهم آید. شکل (1) مدل تک فاز یک TCSC که بین شینههای i و j قرار دارد را نشان میدهد.
در شکل (2) پارامترهای معادل π خط انتقال نشان داده شده است.iδ Vi ولتاژ مختلط شینه i و jδVj ولتاژ مختلط شینه j می باشد. توان اکتیو و راکتیو ارسالی از شینه i به j را می توان به صورت رابطه (1)و (2) بیان کرد.
(1)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
در جوامع قدیم انسان ها برای گرم کردن خانه ها و پخت غذا و یا روشنایی از سوخت هیزمی استفاده می کردند که با توجه به اینکه انسان ذاتا به صورت کنجکاو خلق گردیده و همیشه به دنبال پیشرفت از هر نظر بوده است که به این سوخت ها بسنده نکرده و به دنبال سوخت جدید بود که تحقیقات آنها جامع عمل پوشاند و سوختهای فسیلی کشف گردید که با کشف این سوخت ها سوخت های هیزمی کم کم جای خود را به سوخت های فسیلی دادند که در ابتدا از نفت و گازوئیل برای گرم کردن خانه ها یا پخت غذا یا سایر کارهایی که نیاز به انرژی دارد استفاده می کردند که حتی رادیوهای قدیم نیز با استفاده از نفت یا گازوئیل کار می کردند با پیشرفت در جوامع بشری انسان به فکر این افتاد که به جای سوخت هایی مثل نفت و گازوئیل می توان از گاز برای گرم کردن خانه ها، روشنایی، پخت غذا، یا حتی در صنعت حمل و نقل استفاده کرد به طوری که امروزه با استفاده از لوله کشی اکثر شهرهای بزرگ و کوچک یا حتی خیلی از روستاها از این سوخت (گاز) برای گرم کردن خانه ها، روشنایی(در صورت نبود برق) و... استفاده می کنند که گاز نسبت به سوخت های فسیلی دیگر، ارزان تر و با صرفه تر است هم اینکه خطر آلایندگی کمتری دارد و هم مشکل انبار کردن (مثل نفت و گازوئیل) و جابجایی را ندارند و استفاده از آن نیز باعث می شود که محیط تمیز بماند .
اما می دانیم هر پیشرفتی قطعا ممکن است یک مشکل داشته باشد که گاز نیز از آن مستثنی نبوده است زیرا گاز به علت نقطه اشتعال بالا خطر آتش سوزی در آن نیز قطعا بالاست همچنین چون این سوخت اکثرا در محیط های بسته مورد استفاده قرار می گیرد نشت آن باعث خفگی در موجودات زنده می شود که این مشکل را توانستند با قرار دادن ترموستات در روی وسایل گاز سوز تقریبا حل کنند تا اگر مثلا در صورت قطع گاز در وسایل گاز سوز ترموستات ها خودکار گاز ورودی به سیلندر گاز را قطع می کنند تا در صورت وصل دوباره ی گاز، گاز نشت نکرده و باعث آتش سوزی که میتواند توسط یک جرقه ی کوچک رخ دهد صورت نگیرد و از خطرات احتمالی اینچنین جلوگیری کند .
البته این طرح هم کامل نیست زیرا ترموستات ها در وسایل گازسوز فقط گاز بعد از ورودی به سیلندر وسایل گاز سوز را کنترل می کنند و احاطه ی به قبل از آن ندارند مثلا از بست یا شیلنگ یا حتی لوله کشی های گاز، اگر گاز نشت کند ترموستات ها باعث قطع آن نمی شوند یا به طور کلی اخطاری در این خصوص نمی دهند و اکثر آتش سوزی های امروزی توسط گاز از طریق همین نشتی ها رخ می دهد علاوه بر غیر از این ها گاز شهری بعد از سوختن و مورد استفاده قرار گرفتن در وسایل گازسوز تبدیل به یک گاز خیلی خطرناک به نام مونواکسیدکربن می شود که باعث خفگی در انسان می شود.
چون هنگام نشت این گاز انسان شاید متوجه آن نشود زیرا این گاز بی رنگ و بی بو می باشد. اگر نشت گاز مونواکسید کربن به صورت کم هم باشد در روی ذهن انسان اثر خیلی بدی می گذارد و باعث کند ذهنی انسان می شود و ضریب هوشی انسان ،خصوصٲ کودکان را پایین می آورد.
٭طرح پیشنهادی ما:
اگر ما بتوانیم یک دستگاهی بسازیم که گازهای ورودی قبل از وسایل گازسوز مثل لوله ها یا بست ها یا سایر جاهایی که امکان نشت گاز وجود دارد و همچنین گاز بعد از مورد استفاده قرار گرفتن گاز شهری در وسایل ،گاز یعنی مونواکسید کربن را کنترل نماییم گام خیلی مهمی را در جامعه مدرن امروزی طی کرده و موفقیت بزرگی را کسب نموده ایم.
این دستگاه می تواند از دو قسمت جداگانه تشکیل شود. قسمت اول در روی وسایل گازسوز قرار گرفته و در صورت نشت گاز شهری بعد از ورودی به داخل سیلندر یا نشت گاز مونواکسید کربن از داخل هواکش یا به هر دلیلی دیگر اگر در فضا نشت کند مثلٲ 3 دفعه با روشن و خاموش کردن یک چراغ قرمز رنگ یا توسط یک زنگ ( یا هر دو همزمان) ... اخطار دهد، اگر کسی به این اخطارها توجه نکرد به صورت خودکار گاز ورودی به داخل سیلندر را قطع کند.
و دستگاه دوم را نیز می توان قبل از فلکه ی اصلی گاز قرار داد و این دستگاه می تواند نشتی گاز از لوله ها یا بست ها یا ... را کنترل کند و به همان صورت گفته شده قبلی اخطار داده و مثل آن اگر کسی به اخطار توجه نکرد گاز را از فلکه ی اصلی قطع نماید.
اگرما بتوانیم این طرح را عملی نماییم باعث نجات جان خیلی از انسان ها ( که توسط گاز شهری که توانسته است خیلی مفید واقع شود در عین حال می تواند خیلی خطرناک هم باشد، به دلایل گفته شده) گردید و از آن به عنوان یک نیروی انرژی کاملٲ کنترل شده و مفید استفاده کرد.
البته این دستگاه همان طور که توضیح داده شد از دو قسمت جداگانه یا به طور کلی 2دستگاه جدا از هم می باشد و طرح ما دستگاه اولی یعنی کنترل کننده گاز مونواکسید کربن و گاز بعد از ورودی به سیلندر وسایل گازسوز می باشد، زیرا کارایی این دستگاه می تواند خیلی بیشتر باشد و دستگاه دوم ممکن است به دلیل طول عمر بالای لوله کشی ها و شیلنگ ها استفاده چندانی نداشته باشد یا شاید بتوان از آن صنعت های خاص و حساس استفاده کرد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
منطق حاکم بر پروسة کنترل تأسیسات
منطق حاکم بر قسمت هواساز
هواساز دارای دو ورودی است یکی از هوای آزاد و دیگری ورودی از هوای بر گشتی و بر روی هر کدام از این ورودی ها یک دسپر وجود دارد که دمپر روی هوای برگشتی به صورت دستی کنترل می شود و دمپر مربوط به هوای آزاد توسط یک محرک (Actuator) به صورت On/off کنترل می گردد.
هوا بعد ا ورود به هواساز وارد بخش فیلتر می گردد و بعد از آنجا به بخش فن می رود بخش فن فشار هوا را زیاد می کند و آن را به بخش رطوبت زن می فرستند تنها ارتباط بین بخش فن و بخش رطوبت زن از طریق فن است و بقیه فضاها توسط ورقهای فلزی پوشانیده شده است در این قسمت برای اطلاع از اینکه موتور کار می کند یا خیر و یا اینکه آیا برای موتور مشکلی پیش آمده است یا خیر ( مانند اینکه تسمة فن پاره شده با شد) از یک سوئیچ اختلاف فشار(Diffrentiod Pressure switchi ) استفاده می کنند این سوئیچ دارای دو سر نمونه برداری است که یک سر آن به قسمت فن ویک سر دیگر آن به قسمت بعد از فن ( بخش رطوبت زن) وصل وb از تیغة Ne این وسیله استفاده می شود هنگامی که به صورت عادی موتور در حال کار است تیغة Ne آن بسته می شود و یک سیگنال به PLC می فرستند مبنی بر اینکه فن در حال کارکردن است ولی هنگامی که فن به هر دلیلی خاموش شود این سوئیچ باز شده و دیگر سیگنالی را به PLC نمی فرستد.
رنج کار DPS بین 200-1000(pa) برای این نوع سیستم هواساز می باشد.
بعد از این قسمت هوا به بخش رطوبت زن منتقل می گردد، همان طور که در بخش قبل توضیح داده شد این بخش فقط در زمستانها مورد استفاده قرار می گیرد( به علت اینکه هوای تهران در تابستان دارای رطوبت کافی است) در این بخش بخار آب که توسط یک شیر کنترلی کنترل می شود به نازلهای مربوط به رطوبت زن فرستاده می شود تا به هوا رطوبت اضافه کنند برای اندازه گیری میزان رطوبت در یک فضای عمومی یک سنسور و PLC با توجه به میزان رطوبت شیر کنترلی در مسیر رطوبت زن را کنترل می کند.
سنسور رطوبت سنج از نوع ولتاژی (1-10V) است و دارای زمان پاسخ 35(s) است.
و برای اضافه کردن رطوبت هوا در مسیر نازل های رطوبت زن از یک شیر کنترلی استفاده می گردد. این شیر کنترلی از دو قسمت تشکیل شده است
1- شیر خطی (LiNeow Vawe) 2- محرکت خطی (Lineew valve aetuator) که این قسمت روی هم سوار شده و تشکیل شیر کنترلی را می دهند شیر خطی استفاده شده در این پروژه از نوع گلویی (Globe) با حرکت خطی است بدین معنا که میزان خروجی شیر با حرکت میلة کنترل شیر (Stem) نیست خطی دارد.
محرک الکتریکی خطی هم برای کنترل شیر خطی استفاده شده است. این محرک یک موتور سنکرون است که برای تغذیه به برق 247ac احتیاج دارد سیگنالی که این محرک برای کنترل دریافت می کند می تواند (0-10v) یا (2-10v) باشد که می توان هر یک را با توجه به سیستم انتخاب نمود.
این محرک همچنین یک سیگنال خروجی 2-10v برای نشان دادن وضعیت شیر نیز ارسال می کند که به آن موقعیت صحیح محرک گفته می شود و وقتی که Steml کاملا کشیده است سیگنال 10v را به Ple می فرستد
همچنین این محرک در حالت خطا (System Failare) می توان تنظیم کرد که شیر چقد باز باشد که عبارت از 0%و 5% و100%
بعد از این قسمت هوا وارد ناحیه کویل ها می شود که در این قسمت دو کویل به صورت مجزا با کانالهای عبور هوای منتقل از هم قرار دارد.
یکی از کوپلها ، کوپل آب سرد است و دیگری کوپل بخار ترتیب استفاده از این کوپل ها بدین شکل است که در تابستان کوپل آب سرد فعال و کوپل بخار غیر فعال است و در زمستان کوپل بخار فعال و کوپل آب سرد غیر فعال است. بر روی مسیر کوپل آب سرد هیچ وسیله کنترلی قرار نمی گیرد ولی بر رومی کوپل بخار برای کنترل میزان بخار یک شیر کنترلی و برای جلوگیری از یخ زدگی هم یک سنسورد ها قرار می گیرد. البته دمای هوا بعد از عبور از کوپلها توسط سنسورهای دما اندازه گیری شده و به PLC فرستاده می شود.
در مسیر هوا، بعد از کوپل آب سرد یک سنسور دما از نوع PT 1000 و مناسب برای نصب در داکت است و درارای زمان پاسخ 30(s) درسرعت 5m/s است.
در مسیر هوا، بعد از کوپل آب گرم یک سنسور دما از نوع PT 1000 وجود دارد که دارای طولب 306 متر است و این سنسور میزان دمای متوسط در کل طول را محاسبه می کند و بوسیلة آن شیر کنترلی بخار را که در مسیر ورودی به کوپل بخار قرار دارد را کنترل می کند بطوریکه وقتی که دمای محفظة اختلاط دمای هوای گرم بیش از 40 درجه شود شیر کنترلی کاملاً بسته می شود در مسیر بخار هم از همان شیر و محرک که برای کنترل رطوبت زن بود استفاده شده است.
در زمستان وقتی که به هر دلیلی بخار وارد کوپل نشود با توجه به اینکه مقداری مایع درون کوپل بخار وجود دارد و همچنین هوای آزاد هم در تماس با کوپل قرار دارد امکان دارد درصورت سرد بودن هوا آب درون کوپل بخار یخ زده و کوپل بترک ، برای مقابله با این مشکل از یک سنسور هوا که دارای تبغه یک پل دو راهه است (SPdt) که می تواند مدار آلارم را در نقطة معین شده (Set point) فعال کند طول سنسور حدود 6 متر است که دو کوپل بخار پیچیده می شود این سنسور وقتی عمل کرد بعدا از برگشت به شرایط عادی به صورت اتوماتیک Reset می شود.
این سنسور را روی 5 درجة سانتی گراد تنظیم می کنیم وقتی که سنسور عمل کرد فرمان به Ple می فرستد و Ple دمپر هوای آزاد را که به صورت On/off است می بندد.
خروجی Ne این سنسور در مدار قرار دارد که یک راه را فعال می کنند و تیغه های را به ترتیب در مدارهای چراغ سیگنال و ورودی Ple قرار دارد.
بعد از عبور از کوپل ها به قسمت دمپرها می رسد که از آنجا با کانالها به ناحیه های (Zone) مختلف می رود، هوای ورودی به هر کانال از دو مسیر مجزای کوپل آب سرد و کوپل بخار تأمین می گردد البته میزان آن با دمپر کنترل می گردد. محور دمپرهای روی محفظة بعد از کوپل بخار محور دمپرهای روی محفظة بعد از کوپل آب سرد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 37
کنترل الکترونیکی موتور دیزل (EDC)
شرایط فنی
امروزه، در ورای پیشرفتهائی که در زمینهی تزریق سوخت موتور دیزل صورت گرفته، کاهش مصرف سوخت و افزایش در توان و گشتاور، فاکتورهای بسیار مهمی به شمار میآیند. در گذشته، اهمیت این فاکتورها موجب استفادهی بیشتر از موتورهای دیزل با تزریق مستقیم (DI) بوده است. در مقام مقایسه با موتورهای دیزل با پیش محفظه و یا مجهز به محفظهی گردابی، که به نام موتورهای با تزریق غیر مستقیم (IDI) معروفند، موتورهای با تزریق مستقیم دارای فشار تزریق بیشتری هستند. این امر منجر به اختلاط بهتر سوخت- هوا گشته و احتراق در ان کاملتر صورت میگیرد. در موتورهای با تزریق مستقیم، با توجه به این واقعیت که اختلاط بهتر انجام میشود و به علت عدم وجود پیش محفظه و یا محفظه گردابی، هیچ گونه تلفات ناشی از سریز سوخت وجود ندارد و نسبت به موتورهای با تزریق غیر مستقیم، مصرف سوخت 15-10 درصد کاهش مییابد.
علاوه بر این، موتورهای مدرن امروزی بیشتر در معرض مقررات سخت مربوط به گاز اگزوز و صدا هستند. این امر باعث شده است که از سیستم تزریق سوخت موتور دیزل، انتظارات بیشتری مطرح شود، از جمله:
- فشارهای بالا در تزریق سوخت،
- منحنی بنیادیتری از آهنگ سوختدهی،
- شروع تزریق متغیر،
- تزریق پیلوتی،
- سازگاری مقدار سوخت تزریقی، فشار تقویت یافته، و کمیت سوخت تزریقی در یک مرحلهی کاری معین،
- کمیت سوخت راهانداز وابسته به درجهی حرارت،
- کنترل دور آرام مستقل از بار وارده بر موتور،
- تنظیم سرعت مطلوب با توجه به مصرف سوخت و بازده،
- به کارگیری چرخش دوبارهی گاز اگزوز، EGR با کنترل خودکار،
- کاهش در تولرانسها و افزایش در دقت، در تمام طول عمر مفید وسیلهی نقلیه.
گاورنرهای مکانیکی متداول (وزنههای گریز از مرکز) با به کارگیری چندین وسیلهی اضافهشده، شرایط متنوع در حین کار را ثبت میکنند تا تشکیل مخلوط با کیفیت بالا تضمین شود. بنابراین، این نوع گاورنرها به یک کنترل سادهی دستی در موتور محدود میشوند، در صورتی که عمل کنندههای مهم و متنوعی وجود دارند که امکان ثبت آنها توسط این وسائل وجود ندارد و یا اگر هم ثبت شوند، سرعت کار مطلوب نخواهد بود.
مرور کلی سیستم
در سالهای گذشته، به علت افزایش، چشمگیر در توان محاسبهای میکروکنترلرهای موجود در بازار، تبعیت کنترل الکترونیکی دیزل (EDC) از مقررات و شرایطی را که پیشتر یادآور شدیم را ممکن ساخته است.
برخلاف خودروهای دیزلی مجهز به پمپهای انژکتور ردیفی یا آسیابی متداول، رانندهی یک وسیلهی نقلیه کنترل شده توسط EDC نمیتواند هیچ گونه اثر مستقیم روی پمپ انژکتور داشته باشد، به عنوان مثال کنترل مقدار سوخت تزریقی که به طور متداول به وسیلهی پدال گاز و یا سیم گاز انجام میشود، در اینجا حاصل متغیرهای عمل کنندهی متنوعی از جمله وضعیت کاری، دادههای توسط راننده، آلایندههای گاز اگزوز و نظائر آن است.
بدین معنی که یک سیستم ایمنی پیشرفتهای باید به کار برده شود تا خطاها و ایرادات را تشخیص دهد و به نسبت شدت و حدت، راهکارهای مناسب برای رفع آنها را ارائه دهد (به عنوان مثال: محدودیت گشتاور، یا راندن اظطراری خودرو در گسترهی دور آرام (رساندن خودرو به کارگاه). سیستم EDC هم چنین امکان تبادل بین مقادیر به دست آمده در این سیستم با مقادیر حاصل از سایر سیستمهای الکترونیکی در خودرو به وجود آید (به عنوان مثال با سیستم کنترل کشش (TCS) و کنترل الکترونیکی تعویض دنده.) بدین ترتیب، این سیستم میتواند با کل سیستم خودرو ادغام شود.
پردازش دادههای EDC
سیگنالهای ورودی
حسگرها همراه با عمل کنندهها، وسیله ارتباطی بین خودرو و واحد پردازش دادههای آن هستند. سیگنالهای حاصل از حس گرها، از طریق مدار الکتریکی محافظ و اگر لازم باشد از طریق مبدلهای سیگنال و آمپلیفایرها، وارد یک واحد و یا واحدهای متعدد کنترل الکترونیکی (ECU) میشوند.
- سیگنالهای ورودی پیوسته (مثال: اطلاعات حاصل از حسگرهای پیوسته مربوط به مقدار هوای مکیده شده توسط موتور، درجه حرارت هوای ورودی و حرارت خود موتور، ولتاژ باطری و نظائر آنها) به وسیله مبدل پیوسته/ گسسته در ریز پردازنده ECU، به مقادیر گسسته تبدیل میشوند.
- سیگنالهای ورودی گسسته (مثال: سیگنالهای کلید قطع و وصل، یا سیگنال حسگر گسسته از قبیل پالسهای سرعت دورانی از حسگر Hall میتوانند به طور مستقیم توسط ریزپردازندهها پردازش میشوند.
- به منظور از بین بردن پالسهای تداخل کننده، سیگنالهای پالسی شکل که از حسگرهای القائی دریافت میشوند و حاوی اطلاعاتی مانند دور موتور و علامت تنظیم موتور هستند، توسط مدار ویژهای در ECU بهبود یافته و به موج مربعی تبدیل میشوند.
اصلاح سیگنال، بسته به میزان پیچیدگی داخلی حسگر، به طور کامل و یا نسبی در داخل حسگر می تواند انجام شود. شرایط کاری که در نقطهی نصب پیش میآید تعیین کنندهی میزان بارگذاری حسگر است.
اصلاح سیگنال
مدار محافظ برای محدود ساختن سیگنالهای ورودی در حد حداکثر ولتاژ از پیش تعیین شده به کار میرود. سیگنال اصلی با استفاده از صافی، تقریباً به طور کامل از وجود سیگنالهای تداخلی آزاد شده و سپس تقویت مییابد تا بتواند با ولتاژ ورودی واحد ECU متناسب باشد.
پردازش سیگنال در ECU
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 118
فصل اول
مقدمه:
جنگ و اثرات ناشی از آن همواره انسان را تهدید کرده است. به طوریکه پس از گذشت سالهای متمادی از جنگ ها اثرات سوء آن هنوز در بیماران روانی دیده میشود که نه تنها زندگی خود این بیماران بلکه زندگی اطرافیان آنها را هم مختل ساخته است. از آن جا که روح آدمی با ارزش ترین چیز است، با گذشت زمان و هر چه قدر که به سمت جلو پیش می رویم و با پیشرفتهای روز افزون و توجه بیشتر به دنیای ماشین آلات روبرو می شویم ناخودآگاه روح و روان خود را فراموش می کنیم که به دنبال آن اختلالات روانی افزایش می یابند و در آینده ای نزدیک که علم و صنعت نهایت پیشرفت خود را کردند علوم انسانی بخصوص علم روانشناسی در دنیا بیشتر مطرح خواهند شد. زیرا انسان متوجه روح خسته و شکست خوردهی خود میشود.
موضوع تحقیق من در مورد بیماران اسکیزوفرنی و کنترل این بیماری با رژیم غذایی مناسب است. این بیماران اغلب مشاغل و کارهای خود را از دست می دهند و ارگان یا سازمانی که به طور جدی از آنها حمایت کند وجود ندارد و اکثر این افراد بی خانمانی را تجربه میکنند و آن میشود که ما اکثر این افراد را در خیابان ها در حال پرسه زدن می بینیم. اغلب این افراد از طرف خانواده، دوستان طرد میشوند که به دنبالش اعتیاد، بزهکاری، افسردگی، خودکشی، دیگرکشی، آزار رساندن به دیگران را به همراه دارد. از آن جا که این افراد خود را بیمار نمی دانند حاضر به همکاری با پزشک خود در زمینهی دارو درمانی نیستند و هر چه قدر که همکاری آنها با پزشک کم تر شود این بیماری حادتر خواهد شد ما خواستاریم که با روشی ساده و کم هزینه که البته قابل اجرا نیز هست زندگی واقعه ای را به این بیماران که اکثراً جوان هستند باز گردانیم.
اسکیزوفرنی
اصطلاح اسکیزوفرنی ، در تمام گروههای سنی، آن دسته از بیماریها را شامل میشود که از همان ابتدا با اختلالهای اساسی در شخصیت، تفکر، زندگی هیجانی، رفتار، علاقهمندیها و ارتباط با دیگران مشخص میشود.
اسکیزوفرنی گرایشی به کناره گیری از محیط و گسیختگی درونی در تفکر، احساس و رفتار در شخص مبتلا ایجاد میکند که منتج به ناهماهنگی بین حالت عاطفی و افکار و رفتار بیمار میشود. همچنین گرایشی به تشکیل تداعیهای ویژه در تفکر و تمایلی به برون فکنی های مرضی به وجود میآید.
تجزیة اعمال روانی در اسکیزوفرنی ذره ای است و با نوع تجزیة توده ای که در هیستری و شخصیتهای چندگانه دیده میشود کاملاً متفاوت میباشد.
توصیف بالینی اسکیزوفرنی تحت عنوانهای زیر سهولت بیشتری فراهم میکند:
کناره گیری
تجزیه و انفکاک:
الف) اختلال فکر
ب) انفکاک عاطفی
ج) انفکاک رفتاری
1- حالت پارانوئید
2- ناهنجاریهای ادراکی
در پنج ساله گذشته پیشرفت های عمده در فهم اسکیزوفرنی در سه زمینه اساسی حاصل شده است. اولاً، پیشرفت های روش های تصویرگیری از مغز، مخصوصاً تصویرگیری بارزونانس مغناطیسی (M R I )، و پالایش روش های نوروپاتولوژیک موجب تمرکز علاقه بر سیستم لیمبیک به عنوان محل فیزیوپاتولوژی اساسی اسکیزوفرنی گردیده است. نواحی مورد توجه خاص مشتملند بر آمیگدال، هیپوکامپ و شکنج پاراهیپوکامپی. تمرکز بر این نواحی مغز موجب بی توجهی به نواحی دیگر مغز نیست بلکه موجب بوجود آمدن فزاینده فرضیههائی می شود که با گسترش معلومات پایه در مورد اسکیزوفرنی قابل سنجش است. ثانیاً پس از معرفی کلوزاپین (Clozaril)، یک داروی ضد جنون آتیپیک با حداقل اثرات جانبی عصبی، پژوهشهای فراوان در مورد سایر ضد جنونهای آتیپیک، بخصوص ریسپریدون و رموکسی پراید به عمل آمده است. این داروهای آتیپیک و داروهای دیگر که در نیمه دوم دهه 1990 معرفی خواهند شد میتوانند در کاهش علائم منفی اسکیزوفرنی موثر و با بروز اثرات نامطلوب نورولوژیک معدودتری همراه باشند. ثانیاً، با بهبود درمانهای داروئی و شناخته شدن وسیع تر اساس زیست شناختی اسکیزوفزنی، از جمله عوامل روانی- اجتماعی موثر بر اسکیزوفرنی، از جمله عوامل موثر بر شروع، و نتایج درمانی پدید میآید.
تاریخچه اسکیزوفرنی
تاریخچه روانپزشکان و نورولوژیستهائی که در مورد اسکیزوفرنی قلمزده و نظریهپردازی کردهاند، همانند تاریخچه خود راونپزشکی است. ابعاد این مساله بالینی همیشه توجه صاحب نظران بزرگ را در سراسر تاریخ این رشته بخود جلب کرده است امیل کرپلین و یوگین بلولر دو شخصیت کلیدی در تاریخ اسکیزوفرنی هستند. بندیک مورل (Emil Kraepelin) (جنون زودرس) را برای بیمارانی که بیماری مهجر به زوال عقل آنان در دوره نوجوانی شروع شده بود بکار برد؛ کارل کالبام (Karl Kahlbaum) (1899- 1828) علائم کاتاتونی را شرح داد، و اوالدهکر (Ewald Hecker) (1909- 1843) رفتار بی نهایت غریب هبه فرنیک را توصیف نمود.
امیل کرپلین: امیل کرپلین اصطلاح مورل را به dementia precox لاتینیزه کرد، اصطلاحی که برفرآیند شناختی مشخص (دمانس) و شروع زودرس (پره کوز) تاکید داشت، چیزی که مشخصه اختلال است. کرپلین بیماران مبتلا به دمانس پره کوز را از بیمارانی که مبتلا به جنون منیک- دپرسیو یا پارانو یا طبقه بندی می شدند تفکیک کرد. بیماران مبتلا به دمانس پره کوز با سیر طولانی و رو به تباهی و علائم بالینی شایع هذیان ها و توهمات مشخص می شدند. نظر کرپلین در مورد سیر اسکیزوفرنی از نظر سیر رو به تباهی حتمی سوءتعبیر شده است، چون وی اعلام نمود که تقریباً 4 درصد بیماران او بهبود کامل و 13 درصد نیز بهبود موقت قابل ملاحظه پیدا کردند. بیماران مبتلا به جنون مینک دپرسیو از مبتلایان به دمانس پره کوز، با توجه به دوره های مشخص بیماری که با فواصل عملکرد بهنجار از هم جدا می شدند تفکیک می گردیدند. علائم عمده بیماران مبتلا به پارانویا هذیانهای مستمر گزند و آسیب بود اما سیر رو به تباهی دمانس پره کوز یا علائم متناوب جنون مینک دپرسیو را نداشت.
یوگین بلولر: یوگین بلولراصطلاح «اسکیزوفرنی» (schizophrenia) را ابداع کرد واین اصطلاح در منابع علمی جانشین «دمانس پره کوز» گردید. به نظر بلولر این اصطلاح بر وجود گسستگی بین تفکر، هیجان، و رفتار در