لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
منطق حاکم بر پروسة کنترل تأسیسات
منطق حاکم بر قسمت هواساز
هواساز دارای دو ورودی است یکی از هوای آزاد و دیگری ورودی از هوای بر گشتی و بر روی هر کدام از این ورودی ها یک دسپر وجود دارد که دمپر روی هوای برگشتی به صورت دستی کنترل می شود و دمپر مربوط به هوای آزاد توسط یک محرک (Actuator) به صورت On/off کنترل می گردد.
هوا بعد ا ورود به هواساز وارد بخش فیلتر می گردد و بعد از آنجا به بخش فن می رود بخش فن فشار هوا را زیاد می کند و آن را به بخش رطوبت زن می فرستند تنها ارتباط بین بخش فن و بخش رطوبت زن از طریق فن است و بقیه فضاها توسط ورقهای فلزی پوشانیده شده است در این قسمت برای اطلاع از اینکه موتور کار می کند یا خیر و یا اینکه آیا برای موتور مشکلی پیش آمده است یا خیر ( مانند اینکه تسمة فن پاره شده با شد) از یک سوئیچ اختلاف فشار(Diffrentiod Pressure switchi ) استفاده می کنند این سوئیچ دارای دو سر نمونه برداری است که یک سر آن به قسمت فن ویک سر دیگر آن به قسمت بعد از فن ( بخش رطوبت زن) وصل وb از تیغة Ne این وسیله استفاده می شود هنگامی که به صورت عادی موتور در حال کار است تیغة Ne آن بسته می شود و یک سیگنال به PLC می فرستند مبنی بر اینکه فن در حال کارکردن است ولی هنگامی که فن به هر دلیلی خاموش شود این سوئیچ باز شده و دیگر سیگنالی را به PLC نمی فرستد.
رنج کار DPS بین 200-1000(pa) برای این نوع سیستم هواساز می باشد.
بعد از این قسمت هوا به بخش رطوبت زن منتقل می گردد، همان طور که در بخش قبل توضیح داده شد این بخش فقط در زمستانها مورد استفاده قرار می گیرد( به علت اینکه هوای تهران در تابستان دارای رطوبت کافی است) در این بخش بخار آب که توسط یک شیر کنترلی کنترل می شود به نازلهای مربوط به رطوبت زن فرستاده می شود تا به هوا رطوبت اضافه کنند برای اندازه گیری میزان رطوبت در یک فضای عمومی یک سنسور و PLC با توجه به میزان رطوبت شیر کنترلی در مسیر رطوبت زن را کنترل می کند.
سنسور رطوبت سنج از نوع ولتاژی (1-10V) است و دارای زمان پاسخ 35(s) است.
و برای اضافه کردن رطوبت هوا در مسیر نازل های رطوبت زن از یک شیر کنترلی استفاده می گردد. این شیر کنترلی از دو قسمت تشکیل شده است
1- شیر خطی (LiNeow Vawe) 2- محرکت خطی (Lineew valve aetuator) که این قسمت روی هم سوار شده و تشکیل شیر کنترلی را می دهند شیر خطی استفاده شده در این پروژه از نوع گلویی (Globe) با حرکت خطی است بدین معنا که میزان خروجی شیر با حرکت میلة کنترل شیر (Stem) نیست خطی دارد.
محرک الکتریکی خطی هم برای کنترل شیر خطی استفاده شده است. این محرک یک موتور سنکرون است که برای تغذیه به برق 247ac احتیاج دارد سیگنالی که این محرک برای کنترل دریافت می کند می تواند (0-10v) یا (2-10v) باشد که می توان هر یک را با توجه به سیستم انتخاب نمود.
این محرک همچنین یک سیگنال خروجی 2-10v برای نشان دادن وضعیت شیر نیز ارسال می کند که به آن موقعیت صحیح محرک گفته می شود و وقتی که Steml کاملا کشیده است سیگنال 10v را به Ple می فرستد
همچنین این محرک در حالت خطا (System Failare) می توان تنظیم کرد که شیر چقد باز باشد که عبارت از 0%و 5% و100%
بعد از این قسمت هوا وارد ناحیه کویل ها می شود که در این قسمت دو کویل به صورت مجزا با کانالهای عبور هوای منتقل از هم قرار دارد.
یکی از کوپلها ، کوپل آب سرد است و دیگری کوپل بخار ترتیب استفاده از این کوپل ها بدین شکل است که در تابستان کوپل آب سرد فعال و کوپل بخار غیر فعال است و در زمستان کوپل بخار فعال و کوپل آب سرد غیر فعال است. بر روی مسیر کوپل آب سرد هیچ وسیله کنترلی قرار نمی گیرد ولی بر رومی کوپل بخار برای کنترل میزان بخار یک شیر کنترلی و برای جلوگیری از یخ زدگی هم یک سنسورد ها قرار می گیرد. البته دمای هوا بعد از عبور از کوپلها توسط سنسورهای دما اندازه گیری شده و به PLC فرستاده می شود.
در مسیر هوا، بعد از کوپل آب سرد یک سنسور دما از نوع PT 1000 و مناسب برای نصب در داکت است و درارای زمان پاسخ 30(s) درسرعت 5m/s است.
در مسیر هوا، بعد از کوپل آب گرم یک سنسور دما از نوع PT 1000 وجود دارد که دارای طولب 306 متر است و این سنسور میزان دمای متوسط در کل طول را محاسبه می کند و بوسیلة آن شیر کنترلی بخار را که در مسیر ورودی به کوپل بخار قرار دارد را کنترل می کند بطوریکه وقتی که دمای محفظة اختلاط دمای هوای گرم بیش از 40 درجه شود شیر کنترلی کاملاً بسته می شود در مسیر بخار هم از همان شیر و محرک که برای کنترل رطوبت زن بود استفاده شده است.
در زمستان وقتی که به هر دلیلی بخار وارد کوپل نشود با توجه به اینکه مقداری مایع درون کوپل بخار وجود دارد و همچنین هوای آزاد هم در تماس با کوپل قرار دارد امکان دارد درصورت سرد بودن هوا آب درون کوپل بخار یخ زده و کوپل بترک ، برای مقابله با این مشکل از یک سنسور هوا که دارای تبغه یک پل دو راهه است (SPdt) که می تواند مدار آلارم را در نقطة معین شده (Set point) فعال کند طول سنسور حدود 6 متر است که دو کوپل بخار پیچیده می شود این سنسور وقتی عمل کرد بعدا از برگشت به شرایط عادی به صورت اتوماتیک Reset می شود.
این سنسور را روی 5 درجة سانتی گراد تنظیم می کنیم وقتی که سنسور عمل کرد فرمان به Ple می فرستد و Ple دمپر هوای آزاد را که به صورت On/off است می بندد.
خروجی Ne این سنسور در مدار قرار دارد که یک راه را فعال می کنند و تیغه های را به ترتیب در مدارهای چراغ سیگنال و ورودی Ple قرار دارد.
بعد از عبور از کوپل ها به قسمت دمپرها می رسد که از آنجا با کانالها به ناحیه های (Zone) مختلف می رود، هوای ورودی به هر کانال از دو مسیر مجزای کوپل آب سرد و کوپل بخار تأمین می گردد البته میزان آن با دمپر کنترل می گردد. محور دمپرهای روی محفظة بعد از کوپل بخار محور دمپرهای روی محفظة بعد از کوپل آب سرد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
پرندگان در منطق الطیر
پرندگان منظومه منطق الطیر عطار
منطق الطیر
: مأخوذ است از آیه شریفه: «و ورث سلیمان داود و قال یا ایها الناس علمنا منطق الطیر واوتینا من کل شی ء ان هذا لهو الفضل المبین» (سوره نمل آیه 16)- در تفاسیر قرآن کریم از مرغان مختلفی که با سلیمان (ع) سخن گفته اند و او گفتار آنان را برای پیروان خود ترجمه فرموده است. اسم برده اند و جهت مزید اطلاع ر. ک. : تفاسیر فخررازی ج 6 ص 556 و بیضاوی ج 2 ص 194 و کشف الاسرار ج 7 ص 189 و ابوالفتوح ج 4ص 153- این کلمه را شعرای فارسی زبان به همین معنی در اشعار خود بسیار آورده اند.
هدهد
: در فارسی پویک و شانه سر را گویند. (برهان) – مرغیست بدبو که بر زباله آشیان سازد، بر بدنش خطوط و رنگهای فراوان است و کنیه او ابوالاخبار و ابوثمامه و ابوالربیع و ابوروح و ابوسجاد و ابوعیاد است. گویند که از بالای آسمان آب را در زیر زمین ببیند همانطور که آدمی آنرا در شیشه ببیند. (دمیری) – گفته اند که هدهد راهنمای سلیمان بود بر آب و آن چنان بود که سلیمان هرگاه که خواستی نماز گزارد هدهد او را ره نمودی به آب و در بیابان زمین را می کندند و به آب می رسیدند تا سلیمان با آن غسل می کرد یا وضو می ساخت. (جهت مزید اطلاع ر. ک. : قصص انبیا ذیل قصه سلیمان و بلقیس و حیاة الحیوان جا حظ ج 4 ص 77 و حیاةالقوب ج1 ص264)
بلبل
: نمونه مردمان جمال پرست وعاشق پیشه است.
طوطی
: حیوانیست ثاقب الفهم ونرم خو که قوه تقلید اصوات و قبول تلقین را بسیار داراست. ارسطا طالیس گوید برای تعلیم طوطی او را جلوی آینه نهید و از پس آن صحبت کنید تا او خوب تقلید کند (دمیری ذیل ببغاء)- در اینجا نمونه آن دسته از مردمان اهل ظاهر و تقلید است که به دنیای باقی و حیات جاوید اعتقاد دارند و به آن سخت پابندند.
طاوس
: پرنده ایست عزیز و جمیل و عفیف الطبع و اهل ناز و تبختر است و بر خویش سخت معجب است (دمیری)- در مثنوی نمونه ای از مردم منافق و دو رنگ است که برای نام و ننگ جلوه گری می کند و همّ خود را صرف صید خلق و شکار آنها می نماید و از نتیجه عمل خود نیز بی خبر است (ر. ک. ج 5 نی ص 28). ولی در این جا نموه اهل ظاهر است که تکالیف مذهب را به امید مزد یعنی به آرزوی بهشت و رهایی از عذاب دوزخ انجام می دهد.
بط
: مرغابیست و این کلمه عربی محض نیست (جوالیقی ص 64) و مُعرّب بت است (آنندراج) – در تفاسیر قرآن (ذیل آیه 120 واقع در سوره بقره راجع به مرغ خلیل الله (ع) آنرا ضمن چهار مرغ خلیل نام برده اند (ابوالفتوح ج 1ص 458)- و در مثنوی کنایه است از حرص و آز که یکی از عوامل شیطان رجیم و نفس عاقبت سوز است (ج 5 نی س 37)- در اینجا نمونه مردمان عابد و زاهد است که همه عمر گرفتار وسواس طهارت و شستشواند.
کبک
: نمونه مردم جواهر دوست که همه عمر خود را صرف جمع آوری انواع جواهرات و احجار کریمه و یا اشیاء قیمتی و عتیق می نمایند.
همای
: مرغیست افسانه ای که گویند استخوان خورد و جانوری نیازارد و بر سر هر کس سایه افکند پادشاه شود (انندراج)- و در افسانه ها بسیار از او نام برده اند از جمله باین صورت که در شهرها و ممالک هنگام انتخاب پادشاه این مرغ را به پرواز می آورده اند و بر هر کس که می نشست او را شاه می کردند- در اینجا نمونه ایست از مردان جاه طلب که از زهد و عبادت برای جلب حطام دنیوی استفاده می کنند و از راه عزلت و عبادت ظاهری درصدد بر می آیند که ارباب مملکت و سیاست را بخود جلب نمایند و برای خود دستگاهی داشته باشند. خواجه حافظ اینگونه زهاد را "واعظ شحنه شناس" اصطلاح کرده است:
و اعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش زانکه منزلگه سلطان دل مسکین من است (حافظ قزوینی ص 37)
کوف
: پرنده ایست بنحوست مشهور و آن دو قسم می باشد کوچک و بزرگ؛ کوچک را جغد و بزرگ را بوم خوانند (برهان) –این پرنده را که به نامهای جغد و بوم و کوف و بوف و مانند آن خوانند در ادبیات زرتشتی بهمن مرغ نامیده شده است و مرغیست اهورایی و بدون نحوست (ر. ک: ح- برهان ص 318)- کنیه او در عربی ام الخراب و ام الصیبان و غراب اللیل است. مرغیست که شب نمی خوابد و پرهایش بد پوست. طائریست منزوی و منفرد و حرام گوشت (دمیری ذیل بوم)- قدما برای این مرغ احکام و خواصی ذکر کرده اند که شرح آنهمه در اینجا میسر نیست (ر. ک. نفائس الفنون ج2 ص 151 و حیاة الحیوان جاحظ و دمیری ذیل کلمه بوم)- در اینجا کنایه است از مردم زاهد و منزوی که گنج مقصود را در انزوا و خلوت وانعزال (گوشه گیری و عزلت نشینی) و گوشه گیری و بریدن از خلق و اجتماع می جویند.
باز
: قدما باز را حیوانی متکبر و تنگ خُـلق تصور می کردند (دمیری ذیل البازی)- در اینجا نمونه مردم درباری و اهل قلم است که بعلت نزدیکی به شاه همیشه بر دیگران فخر و مباهات می نمایند و تکبر می فروشند و از سپهداری و کله داری خویش سوء استفاده می نمایند.
بوتیمار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
پرندگان در منطق الطیر
پرندگان منظومه منطق الطیر عطار
منطق الطیر
: مأخوذ است از آیه شریفه: «و ورث سلیمان داود و قال یا ایها الناس علمنا منطق الطیر واوتینا من کل شی ء ان هذا لهو الفضل المبین» (سوره نمل آیه 16)- در تفاسیر قرآن کریم از مرغان مختلفی که با سلیمان (ع) سخن گفته اند و او گفتار آنان را برای پیروان خود ترجمه فرموده است. اسم برده اند و جهت مزید اطلاع ر. ک. : تفاسیر فخررازی ج 6 ص 556 و بیضاوی ج 2 ص 194 و کشف الاسرار ج 7 ص 189 و ابوالفتوح ج 4ص 153- این کلمه را شعرای فارسی زبان به همین معنی در اشعار خود بسیار آورده اند.
هدهد
: در فارسی پویک و شانه سر را گویند. (برهان) – مرغیست بدبو که بر زباله آشیان سازد، بر بدنش خطوط و رنگهای فراوان است و کنیه او ابوالاخبار و ابوثمامه و ابوالربیع و ابوروح و ابوسجاد و ابوعیاد است. گویند که از بالای آسمان آب را در زیر زمین ببیند همانطور که آدمی آنرا در شیشه ببیند. (دمیری) – گفته اند که هدهد راهنمای سلیمان بود بر آب و آن چنان بود که سلیمان هرگاه که خواستی نماز گزارد هدهد او را ره نمودی به آب و در بیابان زمین را می کندند و به آب می رسیدند تا سلیمان با آن غسل می کرد یا وضو می ساخت. (جهت مزید اطلاع ر. ک. : قصص انبیا ذیل قصه سلیمان و بلقیس و حیاة الحیوان جا حظ ج 4 ص 77 و حیاةالقوب ج1 ص264)
بلبل
: نمونه مردمان جمال پرست وعاشق پیشه است.
طوطی
: حیوانیست ثاقب الفهم ونرم خو که قوه تقلید اصوات و قبول تلقین را بسیار داراست. ارسطا طالیس گوید برای تعلیم طوطی او را جلوی آینه نهید و از پس آن صحبت کنید تا او خوب تقلید کند (دمیری ذیل ببغاء)- در اینجا نمونه آن دسته از مردمان اهل ظاهر و تقلید است که به دنیای باقی و حیات جاوید اعتقاد دارند و به آن سخت پابندند.
طاوس
: پرنده ایست عزیز و جمیل و عفیف الطبع و اهل ناز و تبختر است و بر خویش سخت معجب است (دمیری)- در مثنوی نمونه ای از مردم منافق و دو رنگ است که برای نام و ننگ جلوه گری می کند و همّ خود را صرف صید خلق و شکار آنها می نماید و از نتیجه عمل خود نیز بی خبر است (ر. ک. ج 5 نی ص 28). ولی در این جا نموه اهل ظاهر است که تکالیف مذهب را به امید مزد یعنی به آرزوی بهشت و رهایی از عذاب دوزخ انجام می دهد.
بط
: مرغابیست و این کلمه عربی محض نیست (جوالیقی ص 64) و مُعرّب بت است (آنندراج) – در تفاسیر قرآن (ذیل آیه 120 واقع در سوره بقره راجع به مرغ خلیل الله (ع) آنرا ضمن چهار مرغ خلیل نام برده اند (ابوالفتوح ج 1ص 458)- و در مثنوی کنایه است از حرص و آز که یکی از عوامل شیطان رجیم و نفس عاقبت سوز است (ج 5 نی س 37)- در اینجا نمونه مردمان عابد و زاهد است که همه عمر گرفتار وسواس طهارت و شستشواند.
کبک
: نمونه مردم جواهر دوست که همه عمر خود را صرف جمع آوری انواع جواهرات و احجار کریمه و یا اشیاء قیمتی و عتیق می نمایند.
همای
: مرغیست افسانه ای که گویند استخوان خورد و جانوری نیازارد و بر سر هر کس سایه افکند پادشاه شود (انندراج)- و در افسانه ها بسیار از او نام برده اند از جمله باین صورت که در شهرها و ممالک هنگام انتخاب پادشاه این مرغ را به پرواز می آورده اند و بر هر کس که می نشست او را شاه می کردند- در اینجا نمونه ایست از مردان جاه طلب که از زهد و عبادت برای جلب حطام دنیوی استفاده می کنند و از راه عزلت و عبادت ظاهری درصدد بر می آیند که ارباب مملکت و سیاست را بخود جلب نمایند و برای خود دستگاهی داشته باشند. خواجه حافظ اینگونه زهاد را "واعظ شحنه شناس" اصطلاح کرده است:
و اعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش زانکه منزلگه سلطان دل مسکین من است (حافظ قزوینی ص 37)
کوف
: پرنده ایست بنحوست مشهور و آن دو قسم می باشد کوچک و بزرگ؛ کوچک را جغد و بزرگ را بوم خوانند (برهان) –این پرنده را که به نامهای جغد و بوم و کوف و بوف و مانند آن خوانند در ادبیات زرتشتی بهمن مرغ نامیده شده است و مرغیست اهورایی و بدون نحوست (ر. ک: ح- برهان ص 318)- کنیه او در عربی ام الخراب و ام الصیبان و غراب اللیل است. مرغیست که شب نمی خوابد و پرهایش بد پوست. طائریست منزوی و منفرد و حرام گوشت (دمیری ذیل بوم)- قدما برای این مرغ احکام و خواصی ذکر کرده اند که شرح آنهمه در اینجا میسر نیست (ر. ک. نفائس الفنون ج2 ص 151 و حیاة الحیوان جاحظ و دمیری ذیل کلمه بوم)- در اینجا کنایه است از مردم زاهد و منزوی که گنج مقصود را در انزوا و خلوت وانعزال (گوشه گیری و عزلت نشینی) و گوشه گیری و بریدن از خلق و اجتماع می جویند.
باز
: قدما باز را حیوانی متکبر و تنگ خُـلق تصور می کردند (دمیری ذیل البازی)- در اینجا نمونه مردم درباری و اهل قلم است که بعلت نزدیکی به شاه همیشه بر دیگران فخر و مباهات می نمایند و تکبر می فروشند و از سپهداری و کله داری خویش سوء استفاده می نمایند.
بوتیمار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پرندگان در منطق الطیر
پرندگان منظومه منطق الطیر عطار
منطق الطیر
: مأخوذ است از آیه شریفه: «و ورث سلیمان داود و قال یا ایها الناس علمنا منطق الطیر واوتینا من کل شی ء ان هذا لهو الفضل المبین» (سوره نمل آیه 16)- در تفاسیر قرآن کریم از مرغان مختلفی که با سلیمان (ع) سخن گفته اند و او گفتار آنان را برای پیروان خود ترجمه فرموده است. اسم برده اند و جهت مزید اطلاع ر. ک. : تفاسیر فخررازی ج 6 ص 556 و بیضاوی ج 2 ص 194 و کشف الاسرار ج 7 ص 189 و ابوالفتوح ج 4ص 153- این کلمه را شعرای فارسی زبان به همین معنی در اشعار خود بسیار آورده اند.
هدهد
: در فارسی پویک و شانه سر را گویند. (برهان) – مرغیست بدبو که بر زباله آشیان سازد، بر بدنش خطوط و رنگهای فراوان است و کنیه او ابوالاخبار و ابوثمامه و ابوالربیع و ابوروح و ابوسجاد و ابوعیاد است. گویند که از بالای آسمان آب را در زیر زمین ببیند همانطور که آدمی آنرا در شیشه ببیند. (دمیری) – گفته اند که هدهد راهنمای سلیمان بود بر آب و آن چنان بود که سلیمان هرگاه که خواستی نماز گزارد هدهد او را ره نمودی به آب و در بیابان زمین را می کندند و به آب می رسیدند تا سلیمان با آن غسل می کرد یا وضو می ساخت. (جهت مزید اطلاع ر. ک. : قصص انبیا ذیل قصه سلیمان و بلقیس و حیاة الحیوان جا حظ ج 4 ص 77 و حیاةالقوب ج1 ص264)
بلبل
: نمونه مردمان جمال پرست وعاشق پیشه است.
طوطی
: حیوانیست ثاقب الفهم ونرم خو که قوه تقلید اصوات و قبول تلقین را بسیار داراست. ارسطا طالیس گوید برای تعلیم طوطی او را جلوی آینه نهید و از پس آن صحبت کنید تا او خوب تقلید کند (دمیری ذیل ببغاء)- در اینجا نمونه آن دسته از مردمان اهل ظاهر و تقلید است که به دنیای باقی و حیات جاوید اعتقاد دارند و به آن سخت پابندند.
طاوس
: پرنده ایست عزیز و جمیل و عفیف الطبع و اهل ناز و تبختر است و بر خویش سخت معجب است (دمیری)- در مثنوی نمونه ای از مردم منافق و دو رنگ است که برای نام و ننگ جلوه گری می کند و همّ خود را صرف صید خلق و شکار آنها می نماید و از نتیجه عمل خود نیز بی خبر است (ر. ک. ج 5 نی ص 28). ولی در این جا نموه اهل ظاهر است که تکالیف مذهب را به امید مزد یعنی به آرزوی بهشت و رهایی از عذاب دوزخ انجام می دهد.
بط
: مرغابیست و این کلمه عربی محض نیست (جوالیقی ص 64) و مُعرّب بت است (آنندراج) – در تفاسیر قرآن (ذیل آیه 120 واقع در سوره بقره راجع به مرغ خلیل الله (ع) آنرا ضمن چهار مرغ خلیل نام برده اند (ابوالفتوح ج 1ص 458)- و در مثنوی کنایه است از حرص و آز که یکی از عوامل شیطان رجیم و نفس عاقبت سوز است (ج 5 نی س 37)- در اینجا نمونه مردمان عابد و زاهد است که همه عمر گرفتار وسواس طهارت و شستشواند.
کبک
: نمونه مردم جواهر دوست که همه عمر خود را صرف جمع آوری انواع جواهرات و احجار کریمه و یا اشیاء قیمتی و عتیق می نمایند.
همای
: مرغیست افسانه ای که گویند استخوان خورد و جانوری نیازارد و بر سر هر کس سایه افکند پادشاه شود (انندراج)- و در افسانه ها بسیار از او نام برده اند از جمله باین صورت که در شهرها و ممالک هنگام انتخاب پادشاه این مرغ را به پرواز می آورده اند و بر هر کس که می نشست او را شاه می کردند- در اینجا نمونه ایست از مردان جاه طلب که از زهد و عبادت برای جلب حطام دنیوی استفاده می کنند و از راه عزلت و عبادت ظاهری درصدد بر می آیند که ارباب مملکت و سیاست را بخود جلب نمایند و برای خود دستگاهی داشته باشند. خواجه حافظ اینگونه زهاد را "واعظ شحنه شناس" اصطلاح کرده است:
و اعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش زانکه منزلگه سلطان دل مسکین من است (حافظ قزوینی ص 37)
کوف
: پرنده ایست بنحوست مشهور و آن دو قسم می باشد کوچک و بزرگ؛ کوچک را جغد و بزرگ را بوم خوانند (برهان) –این پرنده را که به نامهای جغد و بوم و کوف و بوف و مانند آن خوانند در ادبیات زرتشتی بهمن مرغ نامیده شده است و مرغیست اهورایی و بدون نحوست (ر. ک: ح- برهان ص 318)- کنیه او در عربی ام الخراب و ام الصیبان و غراب اللیل است. مرغیست که شب نمی خوابد و پرهایش بد پوست. طائریست منزوی و منفرد و حرام گوشت (دمیری ذیل بوم)- قدما برای این مرغ احکام و خواصی ذکر کرده اند که شرح آنهمه در اینجا میسر نیست (ر. ک. نفائس الفنون ج2 ص 151 و حیاة الحیوان جاحظ و دمیری ذیل کلمه بوم)- در اینجا کنایه است از مردم زاهد و منزوی که گنج مقصود را در انزوا و خلوت وانعزال (گوشه گیری و عزلت نشینی) و گوشه گیری و بریدن از خلق و اجتماع می جویند.
باز
: قدما باز را حیوانی متکبر و تنگ خُـلق تصور می کردند (دمیری ذیل البازی)- در اینجا نمونه مردم درباری و اهل قلم است که بعلت نزدیکی به شاه همیشه بر دیگران فخر و مباهات می نمایند و تکبر می فروشند و از سپهداری و کله داری خویش سوء استفاده می نمایند.
بوتیمار
: نام مرغیست که بر لب آب نشیند و آب نخورد و گویند تشنه است و آب نخورد مبادا آب تمام شود آنرا مرغ «غم خوراک» گفته اند (آنندراج)- آنرا بعربی یمام گویند (برهان)- و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
به نام خدای دوست دار علم و دانایی
«یک ساعت فکر کردن بهتر از 70 سال عبادت است»
دنیای واقعی منطق
اعداد دنیای عجیبی دارند دنیای اسرارآمیزی که عناصرش حرف می زنند، قانون دارند، آهنگین و موزون هستند، مجهولات و معماها را می گشایند و رازها را بر ملا می سازند، شما دوستان خوب ممکن است تا به حال فرآیند حساب را از نظر منطقی بررسی نکرده باشید.
اعداد فکر و اراده بشر را هدایت می کنند و نیرو می بخشند و در یک کلام اعداد تفکر ساز، اندیشه آفرین، راز گشا، منظم، خیره کننده و دلگشا هستند.
اعداد طبیعی
اعداد طبیعی همان اعداد شمارش .....5 و4 و3 و2 و1 هستند، کودکان نام این اعداد و ترتیب آنها را بر حسب عادت می آموزند. کودکان در اثر تماس با بزرگسالان به معنایی که بزرگسالان برای عباراتی نظیر 2 شیرینی، 4 لیوان قائل می شوند پی می برند. البته درک کلمه صفر و مفهوم هیچ شیرینی برای کودکان مشکلتر است.
ابتدا برای شمارش اشیاء صرفاً به نوبت آنها اشاره می کنیم و می توانیم «یک دو و سه ... » تا زمانی که به همه اشیاء یکبار اشاره کرده باشیم پس حساب اعداد طبیعی را که با جمع آغاز می شود می آموزیم. در این مرحله قوانین بنیادی جمع با عنوان مثال قانون جابجایی (a+b=b+a) و قانون شرکت پذیری c)+((a+b =(c+ (a+(bبیان می شوند. بسته به روشی که به کار می بریم این قوانین ممکن است واضح باشند یا واضح نباشند اگر جمع را بر حسب روی هم ریختن علمی دسته های اشیا و سپس شمارش نتیجه معرفی کنیم این دو قانون تنها به این فرض ضمنی وابسته می شوند که تعویض ترتیب اشیاء در یک دسته مقدار اشیاء را تغییر نمی دهد. همچنین یک روش جدید استفاده از چوبهای رنگی است که طولشان نمایشگر اعداد است و با دنبال هم قرار دادنشان با هم جمع می شوند این روش جابجایی و شرکت پذیری را چنان بدیهی می سازد که حتی اشاره به آنها را تا حدی سبب گمراهی است.
ولی اگر جمع را به کودکان با ادامه شمارش بیاموزیم وضع کاملاً فرق می کند برای محاسبه 4+3 از 3 شروع می کند و شمارش چهار تایی دیگر ادامه می دهد 4 و 5 و 6 و7 برای محاسبه 3+4 از 4 شروع می کند و سه تای دیگر را هم می شمارد 5 و 6 و7 .
حالا دلیل اینکه در هر دو مورد جواب یکی است واضح است برای کودکانی که این روش را می آموزند اغلب محاسبه عباراتی چون 17+1 مشکل است ولی محاسبه 1+17 بدیهی است.
عددها چگونه بوجود آمدند؟
شمردن برای ما کار بسیار ساده ای می باشد اما این کار، برای مردمانی که در گذشته دور زندگی می کردند بسیار مشکل بوده است. معلوم نیست که انسان چه موقع شمردن را یاد گرفته است می گویند مردمانی که در گذشته های بسیار دور زندگی می کرده اند وقتی می خواستند گاوهای خود را بشمارند در برابر گاو یک سنگ در کیسه ای می انداختند. هر چه گاوها بیشتر بود، سنگ های داخل کیسه هم بیشتر می شد.
قرنها گذشت تا انسان توانست شمارش و حساب کردن را یاد بگیرد آن وقت در برابر هر واحد از چیزی که می خواست بشمارد خط یا علامتی روی یک تکه چوب حک می کرد و یا وسیله انگشتها شمارش می کرد. باز هم سالها گذشت تا انسان توانست برای نوشتن عددها، نشانه هایی به کار ببرد.
ما در زبان فارسی برای نوشتن عددها ده نشانه یا تم به کار می بریم که عبارتند از :
9 و8 و7 و6 و5 و4 و3 و2 و1 و0
رقمهایی را که امروز در کشور هایی دیگر جهان به کار می برند صورت دیگری از این نشانه هاست اصل این نشانه از سرزمین هندوستان است هندیها در حدود دو هزارو دویست سال پیش چنین نشانه هایی را برای عدد نویسی به کار می بردند البته شکل نخستین این نشانه ها با گذشت زمان بسیار تغییر یافته است.
در حدود هزارو صدو هفتاد سال پیش محمد رضا خوارزمی ریاضیدان مشهور ایران کتاب مهمی درباره ریاضیات نوشت او نخستین دانشمندی است که شمارش هندی را در کتاب خود شرح داده است و از آن به بعد در تمام کشور های جهان، شمارش هندی ، اسلامی رایج شد.
در این قسمت قصد آن را دارم که بصورتی زیبا با روشی از چپ به راست به صورت ذهنی جمع و تفریق، عددهای دو ، سه و چهار رقمی را محاسبه کنیم ناگفته نماند اینگونه مهارت های ذهنی نه تنها برای برای انجام محاسبات این کتاب، بلکه در مدرسه و محل کار و یا هر جا که با اعداد سرو کار دارند ضروری به نظر می رسد. طولی نمی کشد که ماشین حسابتان را بازنشسته می کنید و می توانید جمع و تفریق و ضرب و تقسیم دو سه و چهار رقمی را به راحتی به طور ذهنی انجام دهید.
عمل جمع از چپ به راست
دلایل زیادی وجود دارد که نشان می دهد جمع کردن از چپ به راست روش بهتری برای محاسبه ذهنی است اول از همه اینکه این روش مستقیم بوده و مثل روش راست به چپ به طور معکوس عمل نمی کنید و اگر بخواهیم حدود جواب را حدس بزنیم تنها جمع دو رقم اول کفایت می کند
47
(2+30) 32+
79=2+77 30+47
2+ 32 +
اگر جابجایی اعداد دست و پاگیر است به آن توجهی نکنید. شاید این اولین بار است که دست به محاسبه ذهنی با یک روش مشخص می زنید مثل بیشتر مردم، شما هم احتیاج به زمان دارید تا به آن عادت کنید
حاصل جمع اعداد سه رقمی
538
(7+20+300) 327+
865=7+858=20+838=300+538
حرف ساده کردن مسئله تا جایی است که تنها با اضافه کردن عددی یک رقمی به جواب برسید از آنجا که حافظه انسان ظرفیت حفظ بیشتر از هفت رقم را در کوتاه مدت ندار بنابراین، کم کردن مقدار ارقام در این رابطه مهم است.
برای تفریق اعداد دو رقمی، مثل عمل جمع هدف ساده تر کردن کار است تا جایی که با تفریق یک عدد یک رقمی به جواب برسیم. با یک نمونه خیلی ساده شروع می کنیم
86
61=5-66=20-86 (5+20) 25-
تفریق اعداد سه رقمی
958
(7+10+400) 417-
541=7-548=10-558=400-958
اما این یکی فرق می کند مجبور به قرض گرفتن هستیم
747
(2-600) 598-
149=2+147=600-747
ثمره اتلاف دوران بچگی: ضرب مقدماتی
من تقریباً همه دوران بچگی ام را صرف پیدا کردن راه های کوتاه و کوتاه تری برای ضرب ذهنی کردم. قضیه انتخابی چنین عنوانی برای این قسمت همین است اکنون که فکر می کنم می بینم خیلی هم دوران بچگی را تلف نکردم چون در واقع رفتار غیر عادی ام در سر کلاس واقعاً مرا صاحب حرف ای در رشته ای ریاضیات کرد ! این را هم می دانم که در آن زمان خیلی از معلم هایم از دستم خسته شده بودند به پدر و مادرم فهماندند که من آن طور که