لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
شرح صدر
نخستین اصل از اصول اخلاقی مدیریت ، شرح صدر است .
تفسیر شرح صدر :
شرح صدر مرکب است از دو کلمه (( شرح )) و ((صدر )) ابتدا هر یک از این دو کلمه را معنا می کنیم . کلمه ((شرح)) در لغت به معنای بسط و گسترش و باز کردن است . راغب در کتاب مفردات القرآن در تفسیر کلمه ((شرح)) می نویسد: أصلَ الشّرحَ بسطَ اللّحم و نحوُه . ریشه لغت ((شرح)) باز کردن گوشت ومانند آن است . وقتی که کسی یک مسأله علمی پیچیده را برای دیگران بسته ونا مفهوم است باز می کند می گویند مسأله را شرح کرد . عمل شکافتن مسائل علمی و باز کردن پیچیدگیهای آن ، باطن آن مسائل را قابلیت رویت عقلی می دهد و لذا به این عمل نیز شرح و تشریح گفته می شود. اما کلمه ((صدر)) : صدر دو معنا دارد : یکی حقیقی و دیگری مجازی . معنای حقیقی صدر، قفسه سینه و معنای مجازی آن عبارت است از جایگاه ادراکات و شناختهای انسان یا محلی که مرکز ادراکات عقلی و قبلی انسان در آنجا قرار دارد.
وقتی که ما صدر را در مرکز ادراکات به کار می بریم مرتکب دو مجاز شده ایم: یکی اینکه مجازاً (( صدر )) را در (( قلب )) به کار برده ایم و مجازاً در روح استعمال نموده ایم . به عبارتی هر چه ظرفیت فکری و روحی انسان بیشتر باشد دارای شرح صدر بیشتر و هر چه ظرفیت انسان کمتر باشد دچار ضیق صدر بیشتر است .
مدیر شایسته نیازمند صفات و ویژگی هایی است که عمده آن ویژگی ها یا تمام آنها از شرح صدر مایه می گیرند.
بصیرت ، بینش سیاسی ، حسن خلق ، رفق و مدارا ، قاطعیت ، انتقاد پذیری ، تغافل ، امید و استقامت از ویژگی های یک مدیر شایسته است و همه این صفات از آثار شرح صدر هستند .
1. بصیرت : در انواع مدیریت ها ، به ویژه در مدیریت جامعه ، مدیر علاوه بر دانش مدیریت نیازمند به روشن بینی و بصیرت و بینش است تا او را قادر سازد در هر موقعیت نقش مقتضی را ایفا نماید. ممکن است کسی دانش مدیریت را دارا باشد ولی بینش مدیریت نداشته باشد بتواند کتابی در زمینه مدیریت بنویسد و در دانشگاه مدیریت تدریس کند ولی در مقام عمل به دلیل فقدان بینش مدیریت مدیر خوبی نباشد.
بینش مدیریت چیست ؟
بینش مدیریت احساس ویژه ای است که شکوفایی آن انسان را به انجام کار از طریق دیگران قادر می سازد و او را دارای هنر مدیریت می نماید.
2. بینش سیاسی : یکی دیگر از آثار شرح صدر که در رابطه با مدیریت قابل توجه است عبارت است از ((بینش سیاسی )) . شرح صدر انسان را سیاستمدار می کند ، شرح صدر اسلامی به انسان بینش سیاسی اسلامی می دهد، برای تبیین این اثر دو مسأله باید مورد بررسی قرار گیرد . الف) رابطه سیاست و مدیریت . ب) رابطه سیاست و شرح صدر.
سیاست و مدیریت : سیاست از لوازم اجتناب ناپذیر مدیریت است و تنها کسی می تواند از عهده اداره گروه، سازمان و حکومت برآید که بینش سیاسی داشته باشد و هر چه تشکیلات اداری گسترده تر و مشکلات آن بیشتر باشد نیاز آن به تدبیر و سیاست و مدیر سیاستمدار افزون تر است. قوی ترین تعبیر در تبیین رابطه سیاست و مدیریت و رهبری جامعه این جمله امیرالمومنین علیه السلام است که می فرمایند: ألمُلکُ بیاسة .(حکومت عین سیاست است )
سیاست و شرح صدر : شرح صدر به معنای گسترش ظرفیت فکری و روحی است و گسترش اندیشه و روان موجب می شود که بینش مدیریت در انسان تقویت شود. بنابراین، با در نظر گرفتن اینکه سیاست چیزی جز روان شناسی فرد وجامعه برای اجرای نقش مدیریت نیست، نقش شرح صدر در تقویت بینش و بنیه سیاسی مدیریت جامعه مشخص می شود. شرح صدر اسلامی یعنی گسترش ظرفیت انسان برای پذیرش حق، بینش سیاسی اسلامی آدمی را تقویت می کند و مدیریت را در مسیر حق و عدل قرار می دهد.
3. حسن خلق : حسن خلق یکی دیگر از ویژگی هایی است که برای مدیریت بسیار لازم و ضروری است. مدیریت عبارت است از انجام کارها از طریق دیگران و علم مدیریت علمی است که انسان را به انجام کارها از طریق دیگران هدایت می کند. و عمل به این علم هنر مدیریت نامیده می شود و اخلاق مدیریت خصلتهایی است که عمل به این علم را میسر می سازد . در میان این خصلتها حسن خلق از اهمیت ویژه ای برخوردار است . حسن خلق نیز یکی از آثار شرح صدر است و تنها افراد با ظرفیت می توانند خوش اخلاق باشند.
4. رفق و مدارا : یکی از خصوصیات اخلاقی ضروری و اجتناب ناپذیر برای مدیریت ویژگی رفق و مدارا است. این خصوصیت مدیر را قادر می سازد که در شرایط مختلف ، انعطاف پذیری لازم را داشته باشد و افرادی را که سلیقه های گوناگون و افکار و احساسات متضاد دارند در جهتی که خود می خواهد هدایت کند و به کار گیرد . کلمه رفق به معنای (( نرمش در برخورد با دیگران )) است. مدارا نیز به همین معنا است . در فارسی بیشتر از کلمه مدارا استفاده می شود . روایتی از امام صادق(ع) در مورد رفق و مدارا که فرمودند : مَن کانَ رَفیقاً فی أمرهِ نال ما یریدُ منَ النّاسِ . کسی که سیاست رفق را در امور به کار گیرد هرچه از مردم بخواهد به آن نائل می آید. جمله ای از محدثان شیعه و سنی که نقل کرده اند : إنّ الله رَفیقٌ یحبُّ الرِّفقَ( خداوند رفیق است و رفق را دوست می دارد .) رفیق به معنای کسی است که بسیار اهل رفق و مدارا است و اطلاق رفیق به خداوند متعال از این باب است که او با بندگان خود بسیار مدارا می کند . در دعای جوشن کبیر نیز خداوند با نام (( رفیق )) خوانده می شود: أللهُمَّ إنی أسئلُکَ بإسمِکَ یا شفیقُ یا رَفیقُ
هیچ کس با مردم به اندازه خدا مدارا نمی کند بنابراین، رفق یک سیاست کلی الهی در برخورد با مردم است که به انبیای خود دستور داده از این سیاست تبعیت کنند و دوست می دارد که همه مردم تابع این سیاست باشند.
آنجا که رفق مطلوب نیست : سیاست رفق و مدارا در صورتی به عنوان یک اصل کلی مورد تأیید اسلام است که مورد سوء استفاده قرار نگیرد و در صورتی که رفق مورد سوء استفاده باشد روایات اسلامی بکار گیری سیاست ضد رفق را توصیه می کنند . امام علی (ع) در این رابطه می فرمایند: إذ کانَ الرّفقُ خُرفاً، کانَ الخُرقُ رِفقاً . (در صورتی که نرمش حماقت باشد تندی خاصیت نرمش را دارد . شرح صدر به معنای گسترش ظرفیت فکری و روحی است و تنها کسی قادر به رفق و مدارا است که ظرفیت لازم را برای این امر داشته باشد . انسانهای کم ظرفیت و یا بی ظرفیت به دلیل اینکه در برابر آنچه موافق طبع نمی بینند زود عکس العمل نشان می دهند و بی تدبیر و نابجا تند می شوند قادر به رفق و مدارا نیستند و از این روی نمی توانند مدیر شایسته ای باشند .
5. قاطعیت : قاطعیت یکی از لوازم اجتناب ناپذیر و قطعی مدیریت است. قاطعیت از ریشه قطع ، به معنای برش داشتن است. مدیر شایسته کسی است که در اداره سازمان و افراد تحت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
در حدود نود و هشت درصد از ما مردم ایران مسلمانیم. ما مسلمانان ایرانی به اسلام به حکم اینکه مذهب ماست ایمان و اعتقاد داریم و به ایران به حکم اینکه میهن ماست مهر می ورزیم. از اینرو سخت علاقه مندیم که مسائلی را که از یک طرف با آنچه به آن ایمان و اعتقاد داریم و از طرف دیگر با آنچه به آن مهر می ورزیم پیوند دارد روشن درک کنیم و تکلیف خود را در آن مسائل بدانیم. عمده این مسائل در سه پرسش ذیل خلاصه می شود:
1- ما هم احساسات مذهبی اسلامی داریم و هم احساسات میهنی ایرانی، آیا دارای دو نوع احساس متضاد می باشیم، یا هیچگونه تضاد و تناقضی میان احساسات مذهبی ما و احساسات ملی ما وجود ندارد؟
2- دین ما اسلام آنگاه که در چهارده قرن پیش به میهن ما ایران وارد شد چه تحولات و دگرگونیها در میهن ما به وجود آورد؟ آن دگرگونیها در چه جهتی بود؟ از ایران چه گرفت و به ایران چه داد؟ آیا ورود اسلام به ایران برای ایران موهبت بود یا فاجعه؟
3- ملل بسیاری به اسلام گرویدند و در خدمت این دین درآمدند و در راه نشر و بسط تعالیم آن کوشیدند و با تشریک مساعی با یکدیگر تمدنی عظیم و باشکوه به نام تمدن اسلامی به وجود آوردند. سهم ما ایرانیان در این خدمات چه بوده است؟ ایران چه مقامی از این جهت دارد؟ آیا مقام اول را حیازت کرده است یا خیر؟ بعلاوه انگیزه ایرانی در این خدمات بالا چه بوده است؟
از نظر ما سه پرسش بالا عمده ترین پرسشها در باب مسائل مشترک اسلام و ایران است.
نظر به اینکه غالبا کسانی که در مسائل مشترک اسلام و ایران قلمفرسایی کرده اند یا اطلاع کافی نداشته اند یا انگیزه ای غیر از تحقیق محرک آنها بوده است، این مسائل با همه ی زمینه ی روشنی که دارد درست طرح نشده است. ما هرچه بیشتر در این زمینه مطالعه کردیم بیشتر به این نکته برخوردیم که مسائل مشترک اسلام و ایران هم برای اسلام افتخارآمیز است، هم برای ایران. برای اسلام به عنوان یک دین که به حکم محتوای غنی خود ملتی باهوش و متمدن و صاحب فرهنگ را شیفته ی خویش ساخته است و برای ایران به عنوان یک ملت که بحکم روح حقیقت خواه و بی تعصب فرهنگ دوست خود بیش از هر ملت دیگر در برابر حقیقت خضوع کرده و در راهش فداکاری نموده است.
ما و اسلام
به طوری که تاریخ شهادت می دهد، ما ایرانیان در طول زندگانی چندین هزارساله ی خود با اقوام و ملل گوناگون عالم، به اقتضای عوامل تاریخی، گاهی روابط دوستانه و گاهی روابط خصمانه داشته ایم. یک سلسله افکار و عقاید در اثر این روابط از دیگران به ما رسیده است، همچنانکه ما نیز به نوبه ی خود در افکار و عقاید دیگران تأثیر کرده ایم. هرجا که پای قومیت و ملیت دیگران به میان آمده مقاومت کرده و در ملیت دیگران هضم نشده ایم، و در عین اینکه به ملیت خود علاقه مند بوده ایم این علاقه مندی زیاد تعصب آمیز و کورکورانه نبوده و سبب کورباطنی ما نگشته است تا ما را از حقیقت دور نگاه دارد و قوه ی تمیز را از ما بگیرد و در ما عناد و دشمنی نسبت به حقایق به وجود آورد.
از ابتدای دوره ی هخامنشی که تمام ایران کنونی به اضافه ی قسمتهایی از کشورهای همسایه، تحت یک فرمان درآمد تقریباً دوهزار و پانصدسال می گذرد. از این بیست و پنج قرن، نزدیک چهارده قرن آن را، ما با اسلام به سر برده ایم و این دین در متن زندگی ما وارد و جزء زندگی ما بوده است، با آداب این دین کام اطفال خود را برداشته ایم، با آداب این دین زندگی کرده ایم، با آداب این دین خدای یگانه را پرستیده ایم، با آداب این دین مرده های خود را به خاک سپرده ایم. تاریخ ما، ادبیات ما، سیاست ما، قضاوت و دادگستری ما، فرهنگ و تمدن ما، شؤون اجتماعی ما، و بالاخره همه چیز ما با این دین توأم بوده است نیز به اعتراف همه ی مطلعین، ما در این مدت، خدمات ارزنده و فوق العاده و غیرقابل توصیفی به تمدن اسلامی نموده ایم و در ترقی و تعالی این دین و نشر آن در میان سایر مردم جهان از سایر ملل مسلمان –حتی خود اعراب- بیشتر کوشیده ایم. هیچ ملتی به اندازة ما در نشر و اشاعه و ترویج و تبلیغ این دین فعالیت نداشته است.
آغاز اسلام ایرانیان
طبق گواهی تاریخ، پیغمبر اکرم در زمان حیات خودشان پس از چند سالی که از هجرت گذشت نامه هایی به سران کشورهای جهان نوشتند و پیامبری خود را اعلام و آنها را بدین اسلام دعوت کردند. یکی از آن نامه ها نامه ای بود که به خسرو پرویز پادشاه ایران نوشتند و او را به اسلام دعوت کردند، ولی چنانکه همه شنیده ایم خسرو پرویز تنها کسی بود که نسبت به نامه ی آن حضرت اهانت کرد و آنرا درید.
این خود نشانه ی فسادی بود که در اخلاق دستگاه حکومتی ایران راه یافته بود، هیچ شخصیت دیگر از پادشاهان و حکام و امپراطوران چنین کاری نکرد، بعضی از آنان جواب نامه را با احترام و توأم با هدایایی فرستادند.
خسرو به پادشاه یمن که دست نشانده ی حکومت ایران بود دستور داد که درباره ی این مرد مدعی پیغمبری که به خود جرئت داده که به او نامه بنگارد و نام خود را قبل از نام او بنویسد تحقیق کند و عنداللزوم او را نزد خسرو بفرستد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
در زندگی روزانه افراد مبتکر ، دقایق و مواقعی هست که به ایجاد طرح و شکل دست می برند و با نوک قلم، شکلهای آشنا و مکرر به وجود می آورند و از این راه به شکلهای تازه راه می یابند . زیرا از راه تکرارها و خطوط هرز کشیدن یا خطوط موازی و متقاطع به وجود آوردن ، میان آنها را نقطه گذاری کردن ، نقطه ها را پهلوی هم یا دور از هم قرار دادن ، شکلهای تازه به وجود می آید.
بشر اولیه از آنگاه که چشم به طبیعت دوخت و به اطراف خود انداخت چیزهای زیادی برای طرح کردن اندوخت . خاطرات زیادی داشت که آنها را می بایست باز نویسی یا شکل سازی کند و بمانند زینت گری از هر خط راست یا کج الهام بگیرد و آنها را برای خوش آیندی چشم در جایی مناسب کار بگذارد و به نحوی مطبوع ، ترکیب بندی کند.
شاید مناسب ترین وسیله زینت گری پس از آرایش هیکل و سر و صورت ، کوزه های گلی و سفالی باشند ( در واقع همان وسیله ای :که نوک چوبها یا سنگهای تیز می توانسته رویه نرم آنها را آسانتر بکاوند و احیاناً می شده است خطوط اشتباهی و بد راه و نامناسب را به اصلاح آورند.)
خطوط راست و کج یا موازی و متقاطع کشیدن ، هاشور زنی و نقطه گذار ی کردن شاید ابتدایی ترین شکل زینت گری بوده باشد. زیرا هم ساده ترین شکلها را داشته و هم مناسبترین نمونه مکرر سازی و به دست آوردن مهارت در این راه بوده است.
چه بسا سفالها ، که بدست آمده و برروی آنها ابتدایی ترین نقوش بشر ماقبل تاریخ این فلات ، خودنمایی می کند و به خوبی می توان دریافت که کدام شکل ، ماهرانه یا ناشیانه انجام شده ، یا کدام طرح از روی شتاب یا حوصله به وجود آمده است .
شاید نوع طراحی شکل (2) که به خاطر دشواری مستقیم کشیدن خطوط و همچنین شکل (3) که طراحی آن از حیث دشواری دست کمی از نقش دوم ندارد حاکی جرأتی باشد که کوزه گر طراح به اتکاء تمرین فراوان در انواع طرح ، از ارائه چنین ترکیبی باک نداشته است و با پرکردن خانه ها یا راههای پهن که نقش چشمگیر به وجود می آورده عیب طرحها پوشیده می مانده است.
طرح (4) که شانه أی شکل است و طرحهای (5و6) که اکثراً به هم شباهت دارند و شکلهای (7و8 و9 ) که از هر حیث یاد آور یکدیگرند و شکل (10) که با خطوط متقاطع نازک و خطوط افقی پهن زینت شده است آنچنان حساب شده و منظم اند که مانند شکلهای (11و12) و یا شکلهای (13و 14) دارای ریتم نرم و ظریف می باشند و در عین یک نواختی شکل ، چون زمزمة ساییده دوران ها و مردمی است که آوای گمشده آنان گویی چون خود طرحها از میان فضای هزارها سال به گوش ما می رسد .
« متأسفانه تصویری از شکلهای 7 به بعد در دست نبود و تنها صرف آشنایی با طرحها از آنها نام بردیم.»
یافته های ما قبل تاریخی مردم فلات ، مقداری کوزه های منقوش به دست داده اند که اغلب آنها دارای نقش های حساب شده می باشند. ولی تعدادی از آنها نیز هستندکه به صورت به اصطلاح بازاری و بدون حساب و فقط به منظور پرکردن جاخالیهای ظروف سفالی روی آنها نقش بندی و طراحی شده است و نمی توان از آنها انتظار یک ترکیب مناسب را داشت و بعلاوه ، وضعیت شکل کوزه ها نیز ایجاب می کرده یا که طراح کوزه لازم می دیدیده که جاخالیها را به نحوی پرکند .
این ترکیب ها تا چه اندازه امروز مطبوع خاطر ماست و یا حسابگریهای فنی ما جور در می آید امری است که شاید در اصل نباید با سلیقة و حسابگریهای خودمان آنها را مقایسه کنیم ، بلکه باید بهمنی کفایت کنیم که آنها سعی داشته اند طرحهایی به منظور زینت روی سفالها و ظروف خود به وجود آورند و خود از آنها لذت ببرند. این کارشان آنچنان ماهرانه انجام شده که نه تنها مورد پسند زمان خود بوده (و تکرارها این نظر را تایید می کنند) بلکه امروزه نیز ما از کاری که آنها کرده اند لذت می بریم و الهام می گیرم.
در این کتاب سعی بر این است که بدانیم تنوع شکلی که آنها به وجود آورده اند تا چه حد است و بعلاوه تا چه اندازه توانسته اند با الهام گیری از شکلهای طبیعی اطراف خود ، ترکیب های تازه به وجود آورند.
از بشر دوران غار فلات ایران ، زمینة در خور نداریم. ولی آنچه از حفاریهای ما قبل تاریخی ارائه داده اند و نقوشی را در بر دارند باید یقین کنیم که طرحهای به دست آمده حاصل شاید هزارها سال تمرین از دورة غارنشینی تا سفالگری است که سفالگران حرفه أی طرحهائی محکم و ماهرانه روی آنها به وجود آورده اند.
از میان دو گونه طراحی بر روی سفالها ، بنظر می رسد ک نوع کنده کاری شدة آن بیش از طراحی با رنگ معمول بوده باشد. زیرا کف رنگ شاید به تجارب فراوان و برخورد تصادفی یا مایة لازم ، بستگی داشته است. بهرانجام ، تحقیق در این باره شاید از حدود وظیفه أی که دارم به دور باشد . دلی بطور طبیعی میتوان دریافت که کنده کاری کوزه ، کاری مناسب تر بوده و زودتر پیش آمده و رنگ آمیزی و طراحی با رنگ ، دیرتر شروع شده است.
از میان مقدار زیادی نقوش بر روی سفال مکشوفه از یک ناحیة ما قبل تاریخی درسی یلک ، مقداری نقوش کنده کاری شده به دست آمده است که نمی توان گفت بهمین علت مربوط به زمانهای گذشتة دور است. چه بسا ، که گاهی کوزه گر مناسب دیده است که با نوک چوب مخصوص خود که به جای قلم از آن استفاده می کرده کنده کاری کند و در همان زمان که رنگ نیز موجود داشته از آن استفاده نکرده باشد.
در این کتاب ، حساب قدمت طرحهای یک ناحیه که کدام مقدم بر دیگری بوده مطرح نیست بلکه آشنایی با انواع طرحها که مردم یک ناحیه ما قبل تاریخی به وجود آورده اند مطرح است و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
در بین کشورهای خاورمیانه ، بی شک هیچ ارتشی به اندازه ارتش اسرائیل برای منطقه خطرناک نیست. این ارتش از نظر ابعاد کمی و کیفی به درجه ای از قدرت رسیده که برای مراقبت از کشوری در ابعاد هندوستان - با بیش از یک میلیارد نفر جمعیت و 3 میلیون و 500 هزار کیلومتر مربع وسعت - کفایت می کند. این در حالی است که جمعیت سرزمین های اشغالی حدود 6 میلیون نفر و مساحت آن نزدیک به 20 هزار کیلومتر مربع است.
ارتش اسرائیل از نظر امکانات پیشرفته نظامی پس از کشورهای آمریکا ، روسیه ، چین و انگلیس ، پنجمین ارتش قدرتمند دنیاست. حمایت های بی حد و حصر در زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و ... از اسرائیل ، این رژیم اشغالگر را ظاهرآ به قدرت برتر و شکست ناپذیر منطقه تبدیل کرده است. کشورها و سازمان های بزرگ به همراه شبکه گسترده صهیونیست ها ، از این رژیم جلعی حمایت می کنند.
ارتشی که طی 48 ساعت ، 4 برابر می شود
ارتش اسرائیل انبوهی از تانک ها ، نفربرها ، هواپیماها و موشک ها را در اختیار دارد. اما به علت کمی جمعیت ، از نیروی کافی و مناسب بی بهره است. تعداد نیروهای رسمی ارتش اسرائیل ، 120 هزار نفر است. این جمعیت ، معادل نیروهای یک ارتش متوسط منطقه است ؛ اما همین ارتش ، ظرف مدت 48 ساعت می تواند مبدل به ارتشی 600 هزار نفری شود.
اگر در اسرائیل ، در حال خرید از مغازه ای متوجه شدید که فروشنده یک ستوان توپخانه است و یا راننده تاکسی ، یک تک تیرانداز است تعجب نکنید. این افراد سالی
چند بار با معرفی خود به واحدهای نظامی «کادری» ، تمرین و آموزش دیده و دوباره کار خود را با لباس شخصی ادامه می دهند. در دنیا ، این سیستم تنها متعلق به سوئیس است که اصلآ ارتش ثابتی ندارد. اما اسرائیل علاوه بر این توانایی ، یک ارتش آماده نیز دارد.
بالاترین هزینه سرانه تسلیحاتی
اسرائیل بجز آنکه بالاترین بودجه نظامی خاورمیانه را (بعد از عربستان) دارد ، از هزینه نظامی بالایی نیز برخوردار است. درحالی که کشورهایی مانند ایران و ترکیه ، سرانه نظامی 78 و 126 دلاری در اختیار دارند (تقسیم بودجه نظامی به جمعیت) نگهداری ارتش اسرائیل برای هر شهروند اسرائیلی در سال ، 1698 دلار هزینه در بر دارد. این رقم حتی بسیار بالاتر از رقم های سرسام آور بودجه های اعراب خلیج فارس است که علی رغم جمعیت کم ، بدنبال خرید گرانترین تجهیزات برای ارتش خود هستند.
شکل و نوع سلاح هایی که در ارتش اسرائیل به کار می روند
یکی از عمده ترین کمک های ایالات متحده به اسرائیل ، کمک های تسلیحاتی است. به گونه ای که رژیم صهیونیستی ، همواره از جدیدترین جنگ افزارهای امریکایی سود برده است. این وضعیت در توپ های متحرک ، موشک اندازها ، موشک های هدایت شونده ، ضدهوایی ها ، هواپیماها ، بالگردها و ... به چشم می خورد. ایالات متحده ، بزرگترین تأمین کننده تسلیحاتی اسرائیل است. واشنگتن از بدو تشکیل رژیم
صهیونیستی ، راهبرد برتری نظامی این رژیم را به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای حفظ این رژیم غیرمتجانس برشمرده است.
ارتش اسرائیل از 161 هزار نیروی کادر دائم و 425 هزار نیروی ذخیره برخوردار است. اسرائیل به علت کمی جمعیت ، نمی تواند 30 درصد جمعیت خود را به عنوان ارتش فعال نگه دارد. بنابراین از 6 میلیون نفر جمعیت خود ، تنها به داشتن 161 هزار نیروی آماده بسنده کرده است. سایر افراد ارتش این کشور درحال آماده باش بوده و مشغول فعالیت های روزمره خود هستند.
نیروی زمینی
سیستم های تسلیحاتی و جنگ افزارهای آمریکایی ، به شکل گسترده ای توسط نیروی زمینی ارتش رزیم صهیونیستی به کار می رود. به نحوی که نیمی از تسلیحات مورد استفاده در نیروی زمینی ارتش اسرائیل ، آمریکایی است. علاوه بر این ، باید از سایت موشک های تاکتیکی ، سیستم موشک های هدایت شونده ضدتانک ، هواپیما و دستگاه های مراقبت بسیار پیشرفته آمریکایی نیز نام برد.
ارتش اسرائیل ثابت کرده است که حداکثر برای 14 روز توان جنگیدن مداوم را دارد و طولانی شدن جنگ ، به زیان این رژیم تمام خواهد شد. به دلیل اینکه بسیاری از عملیات های اعجاب آور نظامی اسرائیل ، توسط نیروی هوایی این رژیم صورت گرفته است ، از چشم بسیاری از مردم و حتی کارشناسان ، توان نیروی زمینی اسرائیل دستکم گرفته شده است. حال آنکه این ارتش ، یکی از مکانیزه ترین ارتش های جهان است.
اسرائیل 4200 دستگاه تانک و 6100 دستگاه نفربر زرهی در اختیار دارد که با استفاده از آنها ، به راحتی قادر است صدها هزار سرباز را در کمتر از 48 ساعت منتقل کند. توان قابل ملاحظه زرهی اسرائیل ، به این رژیم اجازه می دهد که در حملات برق آسای خود ، توفیق قابل توجهی داشته باشد. (نفوذ آریل شارون در سال 1973 میلادی به قلب خطوط دفاعی مصر ، به همیل دلیل بود.)
1. لشکر گولانی
لشکر گولانی ، از زبده ترین نیروهای نظامی دنیا - بعد از نیروی ویژه کماندویی آمریکا - هستند. شرایط ویژه بدنی و آموزش های طاقت فرسا ، شرایطی آرمانی و مثال زدنی برای این کماندوها ساخته است. نام گولانی ، لرزه بر اندام سایر نیروهای اسرائیلی می اندازد. چه رسد به ارتش های منطقه. اما همین نیروی زبده و آموزش دیده ، در جنگ 33 روزه از نیروهای حزب الله لبنان شکست سخت و مفتضحانه ای خوردند. به طوری که در جنوب لبنان ، نتوانستند حتی یک متر هم پیشروی کنند و در انتها با برجای گذاشتن تلفات زیاد و جا گذاشتن تجهیزات و امکانات خود ، فرار را بر قرار ترجیح دادند.
2. نیروی زرهی
ستون فقرات نیروی زمینی ، یگان زرهی است. یگان زرهی اسرائیل ، به دلیل در اختیار داشتن پیشرفته ترین تانک آمریکایی (مرکاوا) ، قدرت ویرانگری دارد.
تانک مرکاوا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 145
در صفت بهار و مدح ابوالحسن
نوبهار آمد و آورد گل و یاسمنا باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا
سجع متوازی
آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای کبود میخ آن خیمه ستاک سمن و نسترنا
نام گلها تناسب دارد.
کبک ناقوس زن و شارک سنتور زنست فاخته نای زن و بط شده طنبور زنا
استعاره
پردة راست زند نارو بر شاخ چنار پردة باده زند قمری بر نارونا
استعاره
پوپوک پیکی نامه زده اندر سر خویش نامه گه باز کند، گه شکند برشکنا
تشبیه
نرگس تازه چو چاه ذقنی شد بمثل گر بود چاه ز دینار و ز نقره ذَقنا
تشبیه مشروط
چونکه زرّین قدحی در کف سیمین صنمی یا درخشنده چراغی بمیان پَرنا
تشبیه مرکب
وان گل سوسن مانندة جامی ز لبن ریخته مُعصَفرِ سوده میان لَبنا
جناس زائد
سال امسالین نوروز طربناکترست پار و پیرار همیدیدم، اندوهگنا
جناس زائد مکرر
دیوان، صص 1 و2
*********
همی ریزد میان باغ، لؤلؤها به زنبرها همی سوزد میان راغ، عنبرها به مجمرها
سجع متوازی
زقَرقوبی بصحراها، فرو افکنده بالشها زبوقلمون بوادیها، فرو گسترده بسترها
استعاره
زده یاقوت رُمّانی، بصحراها به خرمنها فشانده مشک خرخیزی، ببستانها به زنبرها
استعاره
شکفته لالة نعمان، بسان خوب رخساران بمشک اندر زده دلها، بخون اندر زده سرها
تشبیه
چو حورانند نرگسها، همه سیمین طبق بر سر نهاده بر طبقها بر ز زرّ ساو ساغرها
تشبیه
بسان فالگویانند مرغان بر درختان بر نهاده پیش خویش اندر، پر از تصویر دفترها
استعاره از برگها
عروسانند پنداری بگرد مرز، پوشیده همه کفها بساغرها، همه سرها به افسرها
مصرع دوم استعاره دارد
زمین محراب داوودست، از بس سبزه، پنداری گشاده مرغکان بر شاخ چون داوود حنجرها
تلمیح دارد
خداوندیکه ناظم اوست، چون خورشید رخشنده زمشرقها بمغربها، زخاورها بخاورها
تشبیه- مصرع دوم کنایه از همة جهان
مه و خورشید سالاران گردون، اندرین بیعت نشستستند یکجا و نبشتستند محضرها
استعاره
فریش آن منظر میمون و آن فرخنده تر مخبر که منظرها ازوخوارند و درعارند مخبرها
جناس زائد
بهار نصرت و مجدی و اخلاقت ریاحینها بهشت حکمت وجودی وانگشتانت کوثرها
تنسیق صفات
بود آهنگ نعمتها، همه ساله بسوی تو بود آهنگ کشتیها، همه ساله بمعبرها
سجع متوازن
کف رادتو بازست و فرازست اینهمه کفها دربارت گشاده ست وببسته ست اینهمه درها
تضاد
بپیروزی و بهروزی، همی زی با دل افروزی بدولتهای ملک انگیز و بخت آویز اخترها
تأیید و موازنه
دیوان، صص 2 و 3 و 4
*********
چو از زلف شب باز شد تابها فرو مرد قِندیل محرابها
استعاره
سپیده دم، از بیم سرمای سخت بپوشید بر کوه سِنجابها
استعاره
ابر زیر و بم شعرا عَشیّ قیس همی زد زننده به مضرابها
استعاره
«و کأس شربتُ علی لَذّه و اُخری تداویتُ منها بها»
ملمع
«لکی یَعلم النّاسُ انّی امرؤٌ اخذتُ المعیشهَ مِن بابها».
ملمع
دیوان، صص 4 و 5
*********
غرابا مزن بیشتر زین نعیقا که مهجور کردی مرا از عشیقا