لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست؟
فردوسی و نوعی فلسفه اپیکوری:
فردوسی یک نوع عدم تعلق به دنیا و نوعی فلسفه اپیکوری متعالی دارد که به «پندهای سلیمان» میماند و ارزشهای جاودانی شاعر، که همراه با عواطف انساندوستانه و نرمی طبع خاص و با ترکیبی زیبا و جالب در شاهنامه به چشم میخورند، آثار متفکران بزرگ هند را به یاد میآورد. علاقه آرنولد به شاهنامه ، و به ویژه به داستان رستم و سهراب، ناشی از شرحی بود که سنت بوو بر ترجمة ژول مول از شاهنامه نوشت. در اینجا، اشاره به برخی دیگر از مترجمان اروپایی شاهنامه بیفایده نیست. سرویلیام جونزازاولین شرقشناسانی بود که به ترجمة داستان رستم وسهراب به سبک تراژدیهای یونانی روی آورد. اندکی بعد جوزف چمپیون (Joseph Champion) بخشهایی از آغاز
شاهنامه را به شعر ترجمه کرد و به سال 1875 در کلکته به چاپ رسانید. سبک شعری او بیشتر تقلیدی بود از شاعر بزرگ انگلیس الکساندر پوپ که ایلیاد هومر را به انگلیسی به نظم درآورده بود. از مترجمان دیگر شاهنامه باید به جیمز اتکینسن اشاره کرد که بیشتر از چمپیون با ادبیات فارسی آشنایی
داشت. او در سال 1814 داستان «رستم و سهراب» را به انگلیسی به نظم درآورد و در 1832 نیز خلاصهای از شاهنامه را در ترکیبی از نظم و نثر به همان زبان ترجمه کرد. اتکینسن همانند بسیاری از علاقهمندان به ادبیات شرق معتقد بود که «آثار بزرگ شرقی قابل توجه و از جهات گوناگون نظیر آثار کلاسیک غرباند.» از همین رو، وی به یافتن وجوه تشابه بین شاهنامه و نوشتهها و سرودههای کلاسیک اروپایی پرداخت. به عنوان نمونه، ابیات زیر از شاهنامه را در وصف زیبایی تهمینه ترجمه کرده و همراه با شرح گستردهای دربارة آثار مشابه شاعرانی چون هومر، ویرژیل، آناکرئون و شکسپیر انتشار دادهاست
خیام نیشابوری :
نکته’ دیگری که به نظر می رسد در مورد انسان گرائی فلسفی خیام قابل ذکر باشد، نگرش اخلاقی اوست. شاید اینگونه تصور شود که خیام از لحاظ اخلاقی پیرو افکار اپیکور (341 _ 270 پیش از میلاد) فیلسوف مادی یونان بوده است. هر چند اپیکور و خیام، به جهت ارزش نهادن به خرد، دوری جستن از خرافات، و اهمیت قائل شدن برای خوشبختی وشاد زیستن، هر دو از یک دریچه به انسان و زندگی و هستی می نگرند، و وجوه اشتراک فراوانی دارند، اما بین این (( دو )) ، در ارزش های اخلاقی ، یک تفاوت ماهوی وجود دارد، و آن اینست که، اپیکور برای تعدیل و آرامشی که در جستجوی آن است ، نه تنها تلاشی راتوصیه نمی کند، که حتی از درگیر شدن پرهیز می کند. او دوری جستن از ناملایمات را توصیه می کند، وخیام در کنار گرایش به خوشی و دوری از اندوه، تعهد وتلاش ، برای به دست آوردن نیک بختی و شادی، و سر ناسازگاری گذاشتن با زمانه’ نادرست را، لازم می داند وتاکید می کند:
زان باده که عمر را حیات دگر است پر کن قدحی گرچه تو را دردسر! است
بر نه به کفم که کار عالم سمر است بشتاب که عمر ای پسر در گذر است
هشدار! که روزگار شور انگیز است ایمن منشین! که تیغ دوران تیز است
در کام تو گر زمانه لوزینه نهد زنهار! فرو مبر! که زهر آمیز است.
اندیشههای فلسفی حکیم عمر خیام و فلسفه معروف او (اپیکوری): حکیم عمر خیام در نیشابور زاده شد. زمان تولد و وفات او به درستی مشخص نیست، ولی به بعضی احتمالات در روز پنجشنبه 12 محرم 439 متولد شده و در سالهای مابین 508 – 530 و به بعضی احتمالات در سال 515 وفات یافته است. به طور کلی میتوان گفت که از نیمهی اول قرن پنجم تا دهههای نخستین قرن ششم در این دنیا زیسته است. نامش عمر، کنیهاش ابوالفتح، لقبش غیاثالدین و نام پدرش ابراهیم بود. دلیل شهرت او به خیام یا خیامی به درستی معلوم نیست، اما ظاهراً این عنوان را از پدرش داشته است؛ چون شغل وی خیمهدوزی بوده است. قبر خیام در ایوان امامزاده محروق، تقریباً به مسافت نیمفرسخی شهر نیشابور فعلی واقع شده است.او در همهی فنون و معلومات زمان خود از جمله حکمت، فلسفه، ریاضی، طب و نجوم تبحر داشته است. حکایت کردهاند که خیام در نیشابور با حسن طوسی و حسن صباح همدرس بوده است. آن سه جوان به امید اینکه یکی از ایشان به مرتبهی عالی خواهد رسید، با یکدیگر پیوند میبندند که اگر هریک از آنها به مقامی بالا رسید، دو دوست خود را نیز از نظر دور نکند.از قضا حسن طوسی به وزارت جلالالدین ملکشاه سلجوقی میرسد و خواجه نظامالملک طوسی مشهور میشود. او به عهد خود وفا میکند و حسن صباح را به خدمت سلطان میبرد؛ اما خیام که اهل علم بود و تمایلی به خدمت سلطان نداشت، از خواجه نظامالملک تقاضا میکند که معاش مختصری برای او مقرر دارد و به همان اندازه هم اکتفا میکند و به غیر از فراگیری دانش، به کار دیگری نمیپردازد. با چیرگی اعراب بر ایرانیان، تقویم هجری قمری در ایران کاربرد پیدا کرد و پس از مدتی به علت ناسازگاری با روند زندگی کشاورزان ایرانی، منجمان ایرانی دست به اصطلاحاتی در این زمینه زدند. در سال 467 هجری، یعنی در زمان سلطنت جلالالدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظامالملک طوسی، تصمیم گرفته شد که تقویمی بر اساس قواعد نجومی ایجاد شود. بنابراین هیأتی از دانشمندان اهل فن هیأت و نجوم برای این مقصود گرد هم آمدند. خیام یکی از آن دانشمندان و گویا بر همهی آنها مقدم بود.این منجمان با محاسبات ریاضی، زیجهایی (مجموعه جدولهایی که بر اساس مطالعات و مشاهدات ستارهشناسی تدوین میشد)، برای شمارش وقت فراهم ساختند. تقویم اصلاح شده، چون به فرمان جلالالدین ملکشاه سلجوقی فراهم آمده بود، به تقویم جلالی شهرت یافت.آنچه مسلم است، این است که خیام در نزد دانشمندان و سلاطین، منزلتی عظیم داشته است. در حکمت او را تالی «ابوعلی سینا» میخواندند؛ در ریاضیات سرآمد فضلا به شمار میرفت و در احکام نجوم، قول او را مسلم میدانستند؛ هرچند که خودش اعتقاد راسخی به دستی آن احکام نداشت.دنیای ریاضی مدیون تحقیقات و اکتشافات این دانشمند است. مثلاً اولینبار تعریف منطقی اعداد اصم (گنگ) به وسیلهی رشتههای بینهایت در مجموعه تحقیقات خیام دیده شده است. قضایای بسیاری که در سیزده معادلهی اقلیدس بیاستدلال مانده بود، به وسیلهی فرضیهی خیام ثابت میشود.میتوان گفت خیام اولین کسی است که هندسهی تحلیلی را برای حل معادلات به کار برده است و از این جهت خیام به هنگام بررسی مسئلهای هندسی، به معادلهی درجه سوم برخورد کرد و با توسل به مقاطع مخروطی به حل این معادله درجهی سوم فائق آمد.خیام رسالهی مختصری تحت عنوان رساله فی الحتیال لمعرفه الذهب و الفضه فی جسم مرکب منهما دربارهی تعیین عیار طلا و نقره و شمشی که از این دو فلز ترکیب شده است، تألیف کرده که نسخهی منحصر به فردی از آن در کتابخانهی گوتا آلمان موجود است. این رساله در حقیقت توضیح طریقهی ارشمیدس و مبتنی بر اصل معروف این دانشمند است که به اصل هیدروستاتیک نیز شهرت دارد.
خیام و حافظ و اپیکوریسم:
نظر به این که در عصر ما اپیکوریسم به مفهوم عامیانه و مبتذلش عملاً رایج شده بود، عده ای می خواستند برخی بزرگان اندیشه و فلسفه و عرفان را منسوب به این مکتب نمایند؛ مثلاً خیام و یا حافظ را. مدعی هستند که خیام و حتی حافظ، مردانی لذت پرست، دَم غنیمت شمار و لاابالی بوده اند. مخصوصادرباره خیام عقیده بسیاری همین است. آنچه مسلم است، این است که خیام ریاضیدانِ فیلسوف چنین نبوده و چنین نمی اندیشیده است.
از ظاهر اشعار منسوب به خیام همان مطلب پیدا شده است، ولی از نظر محققان جای بسی تردید است که اشعار معروف، متعلق به خیام ریاضیدان فیلسوف باشد.
به فرض هم این اشعار از او باشد، هرگز از زبان شعر نمی توان نظریه فلسفی شاعر را دریافت. خصوصا که اخیرا رساله هایی از خیام بدست آمده و چاپ شده است که اتفاقا همان موضوعات را طرح کرده است که در اشعار منسوب به او مطرح است، ولی آن ها را آن گونه حل می کند و پاسخ می گوید که به قول خودش، استادش بوعلی حل کرده است. درباره حافظ، مطلب از این هم واضح تر است. آشنایی مختصر با زبان حافظ و یک مراجعه کامل به تمام دیوان حافظ و مقایسه اشعار او با یکدیگر که برخی مفسر دیگرند، مطلب را کاملاً روشن می کند.
خیام: کافر شرابخوار یا...؟
خیام شاعری کمگو بوده است. خیام اگرچه در درجهی اول از علم و فضل بود، ولی عامهی مردم او را به سبب رباعیاتش میشناسند. در مورد خیام نگرشهای مختلفی در بین مردم وجود داشته و دارد. عدهای کلمات او را کفرآمیز دانسته و یا او را شرابخوار پنداشتهاند و به اشعار او از جهت ترغیب به میخوارگی نگریستهاند و حتی عدهای او را بیاعتقاد به مبدأ و معاد فرض کردهاند.یک جام شراب صد دل و دین ارزدیک جرعهی می، مملکت چین ارزدجز بادهی لعل نیست در روی زمینتلخی که هزار جان شیرین ارزد.اصولاً خیام شاعری را پیشهی خود نساخته و این به جهت آن نیست که شعر امری حقیر است و شاعر شأن و ارزشی ندارد، بلکه از آن جهت بود که در آن دوره یک شاعر غالب اوقات خود را برای استفادهی مالی، به مداحی بزرگان و سلاطین، مجلسآرایی و مزاحگویی میپرداخت و در مراسم خوشگذرانی اهل فسق و فجور شرکت میکرد. در آن زمان امثال فردوسی، ناصر خسرو و حکیم سنایی که شاعرانی متین و با مناعت بودند، نادر مینمودند. بنابراین هر کس که پیشهی شاعری را اختیار میکرد، مردم به او به چشم مداح سلاطین مینگریستند و همین مسأله باعث شد که حکیم عمر خیام از اینکه شاعر خوانده شود، احتراز کند و قوهی شاعری خود را تنها در سردون رباعی به کار بگیرد. رباعی بهترین قالب شعر برای ثبت لحظات کوتاه شاعرانه است. این نوع شعر بر وزن لا حول ولا قوه الا بالله، سروده میشود و از مشکلترین اقسام شعر است؛ زیرا با شروطی که برای آن مقرر شده و تنگ بودن و مجال سخن، گوینده باید طبعی توانا داشته باشد و معانی را به بهترین صورت ممکن در این دو بیت بگنجاند.نخستین کسانی که او را شاعر خواندهاند، «شهرزوری» در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم و در کتاب «تاریخ الحکما» و دیگری «شیخ نجمالدین رازی» صاحب کتاب «مرصاد العباد» در اوایل قرن هفتم بود.رباعیات خیام :در مورد اشعار (رباعیات) خیام، تا به حال تحقیقات زیاد و دامنهداری صورت گرفته است و «شاید بیش از دو هزار کتاب و رساله و مقاله دربارهی خیام نوشته شده باشد. خیام فیلسوف و ریاضیدان، موجودی است مشخص و یافتن او به واسطهی رسانههای علمی و فلسفی وی آسان. ولی خیام شاعر ناشناخته مانده، سیمایی دارد مشوش و مغشوش؛ زیرا وسیلهی تشخیص سیمای او رباعیهایی است که معلوم نیست از خیام باشند، بلکه رباعیهایی است که محققاً از او نیست.» همهی خیامشناسان آگاهند که رباعیات الحاقی بسیار در طی قرون به رباعیات اصیل حکیم نیشابور پیوستهاند و بسیاری از رباعیگویان به دلایلی چند، از جمله بیم از اوضاع سیاسی، نداشتن شهامت کافی برای بیان عقاید خویش و یا به منظور برخورداری از شهرت خیام و ترویج سرودههای خویش در سایهی این شهرت عالمگیر، سرودههایشان را به او منسوب کردهاند. از سوی دیگر گاهی برخی از کاتبان نیز برای تعدیل فلسفهی خیامی و آمیختن آن با تصوف، رباعیهای صوفیانهای نوشتهاند و به این ترتیب با این افزایشها کار تشخیص و تحلیل را دشوارتر کردهاند. با این همه اگر با دیدهی انصاف به همان معدود رباعیاتی که تعلقشان به خیام قطعی مینماید بنگریم، اقرار خواهیم کرد که – بر خلاف استنباط و تفسیر سفسطهآمیز برخی از پژوهشگران متعصب – نهتنها با خرد و دانش مغایرتی ندارد، بلکه مؤید فرزانگی و حجتی قاطع بر دانش و بصیرت او هستند؛ زیرا که فقط بخردان اندیشمند از کنار مجهولات عالم هستی بیتفاوت نمیگذرند و همواره ذهن وقّاد و پرسشگرشان جویای اسرار نایافته است.اما قبل از هر چیز باید به گونهای مطمئن شویم که خیام منجم و ریاضیدان، رباعیسرا نیز بوده است. اگر کسانی همچون نویسندهی کتاب خیامِ پنداری به نام هواداری از خیام ریاضیدان، به هجو و طردِ خیامِ رباعیگو پرداختهاند و با ذکر دلایلی که چندان اساس و استحکامی ندارند، خیام عالم را از خیام شاعر جدا کردهاند و حتی شهرت و محبوبیت او را در دنیای غرب نتیجهی غرضورزی غربیان دانستهاند و گفتهاند: «کسی چه میداند که غربیان آزمند و پولاندوز از ترویج رباعیات خیام در شرق این نتیجه را نخواستهاند که کارخانههای شرابکشی خود را به کار اندازند و از این راه کیسهی شرقیان را از زر و سیم تهی کرده و کاسهشان را به باده پر سازند.» باید یادآوری کنم که به حقیقت از انصاف دور افتادهاند و راه افراط رفتهاند. حقیقت امر این است که خیام منجم و ریاضیدان بیهیچ تردیدی، رباعیگو هم بوده است و دیگر این که فراموش نباید کرد که داوری یکبُعدی، دور از رویهی تحقیق و پژوهش است. بنابراین شایسته است که اولاً حقیقتبین باشیم و ثانیاً به نکات مثبت و چشمگیر تفکر خیامی که حاکی از فلسفهی خوشبینانه، آزادگی و نظریات بدیع علمی او هستند و در رباعیات اصیل خیام – نه الحاقی – میدرخشند، توجه کنیم و در قضاوت واقعبین و معتدل باشیم نه متعصب؛ به علاوه باور کنیم که اشاعهی افکار و اشعار خیام در جهان غرب – با پذیرفتن منت و دینی که بیتردید فیتز جرالد بر ادب و فرهنگ ما دارد – ناشی از صراحت بیان، از دل برخاستگی سخن و وسعت اندیشهی خیام است، نه زد و بندهای سیاسی! از خصایص کلام حکیم عمر خیام میتوان به این موارد اشاره کرد:1. کلام او در نهایت فصاحت و بلاغت است و از تصنّع و تکلف به دور است. او در پی آرایش کلام نیست و مقام حواس خود را متوجه معنی و پیام شعر میکند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
این که، چه عواملی در پیروزی انقلاب اسلامی و واژگونی رژیم 2500 ساله ی شاهنشاهی، نقش اصلی و اساسی داشته اند از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
از سال 1341 که نهضت مقدس امام خمینی قدس سره آغاز شد، تا سال 1357 که این نهضت به ثمر رسید با ظهور انقلابی بی نظیر که ثمره ی آن تحقق نظام جمهوری اسلامی بود، همواره تنی چند از عالمان مجاهد، با یاری مردم فقیر و زجر کشیده، خود را به آتش و خون زدند و با تحمل سختی های بسیار مبارزه را تا پیروزی نهایی ادامه دادند.
در طی این سال ها، ضمن نبردِ نابرابر ایمان و کفر، منادیان حق و حقیقت دینی، با الگو قرار دادن مبارزات صدر اسلام، و با جدّیت وصف ناپذیر، نهضت مقدس امام خمینی« قدس سره» را استمرار بخشیدند و روحیه ی سلطنت ستیزی را تقویت کردند و در هر مناسبتی با نام رهبر تبعیدی خود حرکت انقلابی جمعیت های تظاهر کننده را پرشتاب و با توان ساختند.
قیام 15 خرداد نقطه ی عطفی در تاریخ مبارزات ملت قهرمان ایران است، که رهبری داهیانه ی امام خمینی« قدس سره» و یاری روحانیان انقلابی در تداوم آن، طی یک دوره ی پانزده ساله، نقش اساسی داشته است. و در همه ی آن سال ها سال روز 15 خرداد هیچ گاه در سکوت و خاموشی سپری نشد؛ زیرا که 15 خرداد برای امت قهرمان و شهید پرور ایران، از اهمیت و اعتبار ویژه ای برخوردار بوده و خواهد بود.
15 خرداد، روز قیام خونین مردم جان برکفی بود که، به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند و علیه نظام ستمشاهی شوریدند. 15 خرداد روز آغاز نهضت مقدس اسلامی، روز عصیان علیه طاغوت و طاغوتیان و روزی بود که ملت ایران زیر بیرق اسلام گرد آمد و برای مقابله با دشمنان اسلام و قرآن وارد صحنه شد و پشت رژیم ستمشاهی را به لرزه انداخت.
در سحرگاه 15 خرداد سال 1342، دژخیمان رژیم ستمشاهی به خانه ی امام در قم یورش بردند و امام خمینی« قدس سره» را که سه روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه ی فیضیه، طی سخنان کوبنده ای پرده از جنایات شاه و اربابان امریکایی و اسراییلی او برداشته بود، دستگیر و دور از چشم مردم به زندانی در تهران منتقل کردند.
هنوز چند ساعتی نگذشته بود که خیابانهای شهر قم زیر پای مردان و زنان مسلمان و انقلابی که به قصد اعتراض از خانه هایشان بیرون آمده و به حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند، به لرزه در آمد. همین صحنه، در همان روز در تهران و چند شهر دیگر نیز به وجود آمد و مردم ایران با قیام گسترده ی خود نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستمشاهی هستند. به همین جرم بود که گلوله های شلیک شده از خشم و کینه ی حکومت شاه، قلب صدها مسلمان انقلابی به پا خاسته را در 15 خرداد 1342 نشانه رفت و آنان را به خاک و خون کشید. بدین ترتیب، تاریخ ایران اسلامی و تاریخ مبارزات امت اسلامی، در روز 15 خرداد 1342 ورق خورد و فصل جدیدی در کارنامه ی رویارویی مستضعفان با مستکبران گشوده شد.
ماه محرم هر سال، یادآور قیام امام حسین بن علی «علیه السلام» است. امام حسین «علیه السلام» همواره مشعل فروزانی برای نهضت های اسلامی است و جامعه ی تشیع در طی قرن ها، به یاد امام حسین« علیه السلام» می گرید و خون او را حیات بخش نهال آزادی و حق و عدالت می داند. مسلمان شیعه در هر کجای دنیا باشد، دهم محرم را به عنوان عاشورای امام حسین« علیه السلام» می شناسد و پیوندی معنوی و نامرئی با امام حسین« علیه السلام» او را به تفکر در قیام خون و شهادت می برد و بر حسب استعداد، نکاتی از پیامِ امام حسین« علیه السلام» را از فراز نسل ها می گیرد. چه بسیار انسان های والا که با لحظاتی در یاد امام حسین «علیه السلام» همه عوامل ذلت و خواری را کنار گذاشته اند و در راه حق و پیوستن به مکتب او جان باخته اند. با حضور این نقطه ی درخشان، فرارسیدن محرم 1383قمری و پا بر جا بودن حوزه ی قم با وجود تلاشی که دولت در تعطیل آن نمود، معنی بسیار داشت. معنی حضور امام حسین علیه السلام در مبارزه ای بزرگ. به همین جهت رژیم حاکم می بایست تدابیر لازم را کرده باشد تا، به هر ترتیب از محرم بگذرد. اعلامیه ی شهربانی کل کشور، عباراتی داشت که نگرانی دولت را می رساند و از مردم مسلمان سوگواری مشروع می خواست، یعنی سوگواری که توأم با دعای به تاج و تخت شاه باشد و زیانی به منافع امپریالیسم امریکا و انگلیس نرساند. اما رهبر بیدار نهضت، تمام قوا را مجهز کرد، تا محرم صورت واقعی خود را باز یابد و به همین لحاظ در پیامی که امام خمینی« قدس سره» به وعاظ و گویندگان دینی و هیأت های مذهبی داد، فرمود:
«... دستگاه جبار ... درصدد گرفتن التزام و تعهد از مبلغین و سران هیأت عزادار است که از مظالم دم نزنند و دستگاه جبار را به خودسری واگذارند.
لازم است تذکر دهم که، این التزامات علاوه بر آن که ارزش قانونی نداشته و مخالفت با آن هیچ اثری ندارد، التزام گیرندگان، مجرم و قابل تعقیب هستند...
... عجب است دستگاه، بی پروا ادعا دارد که قاطبه ی ملت با اوست و از پشتیبانی اکثریت قاطع برخوردار است، با این وصف در تمام شهرستانها، قرا و قصبات به دست و پا افتاده و با ارعاب و تهدید ملت، خفقان ایجاد می کند. اگر این ادعا صحیح است، ملت را این چند روز به حال خود واگذارند تا، از پشتیبانی مردم متمتع شده، موافقت 6 میلیونی به همه ملل جهان ظاهر، والاّ اشاعه اکاذیب برای تشویق افکار عامه بر خلاف مصالح اسلام و مملکت، جرم و قابل تعقیب است... حضرات مبلغین ... از توهّم چند روز حبس و زجر نترسند، (وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا و اَنْتُم الْاَعْلَونْ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینْ). آقایان بدانند، که خطر امروز بر اسلام کمتر از خطر بنی امیه نیست... خطر اسراییل و عمال آن را به مردم تذکر دهید... سکوت در این ایام تأیید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است... از سخط خدای تعالی بهراسید. اگر به واسطه ی سکوت شماها به اسلام لطمه ای وارد آید، نزد خدای تعالی و ملت مسلمان مسؤول هستید... از اخافه و ارعاب سازمان ها و دستگاه شهربانی هراسی به خود راه ندهید...»
ملاحظه می شود، امام تکلیف خود را به چه ترتیب انجام می داد. و با دقت اوضاع را بررسی می کرد و نتایج به دست آمده را در اختیار مبارزان می گذاشت. همان طور که در آن دهه ی محرم، وعاظ تنها لعن و نفرت و اظهار انزجار نسبت به یزیدِ دودمان اموی نداشتند، بلکه با نوحه سرایی و خواندن اشعار انقلابی برای کشتگان مدرسه فیضیه، به یاری امام حسین «علیه السلام» می شتابند، خطر اسراییل را برای امت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
چه پرسشهایی باید در هنگام انجام مصاحبه بپرسیم؟
چکیده
این مقاله به موضوع پرسشهای هنگام مصاحبه میپردازد. فهرست پرسشهای مصاحبه، انواع مصاحبه، پرسشهای مربوطه از مراجع تأیید داوطلب و مثالی از یک مصاحبه مطالب این مقاله را تشکیل میدهد.
منبع : Gatto, R.P. 2000. The smart manager's F.A.Q. guide: a survival handbook for today's workplace. San Francisco: Jossey-Bass.
کلیدواژه : مصاحبه؛ مصاحبهشونده؛ مصاحبهکننده؛ استخدام
1- مقدمه
انجام مصاحبه عبارتست از هنر پرسیدن پرسشهای درست و به دقت گوشدادن به آنچه که مصاحبهشونده میگوید و همچنین چیزهایی که مصاحبهشونده نمیگوید. هنگام مصاحبه یک داوطلب کار، توصیههای زیر را به خاطر داشته باشید:
پرسشهایی بپرسید که بر سابقه، دانش فنی و عمومی روزآمد و مهارتهای انسانی مربوط به پست شغلی تمرکز میکنند.
پرسشهای باز بپرسید تا فضای گفتگو دوطرفه بین مصاحبهکننده و مصاحبهشونده ایجاد شود.
برای مصاحبه فضایی آرام و کاری ترتیب دهید. جوی که هنگام مصاحبه ایجاد میکنید تأثیری بسزایی در ایجاد تبادل ایدهها خواهد داشت. به گونهای برخورد نکنید انگار که شما کارهای مهمتری نسبت به مصاحبه دارید یا اینکه تمام روز را در حال مصاحبه کردن هستید.
مصاحبه را با توضیح در خصوص هدف مصاحبه و آنچه که میخواهید به آن برسید آغاز کنید.
پیش از مصاحبه خود را آماده کنید. اطلاعات زیادی حاصل از مقایسه یک داوطلب با دیگر داوطلبان یا پیروی از تعصبهای شخصی، موجب سردرگمی شما خواهد شد. قبل از انجام مصاحبه خود و افکار خود را برای انجام یک مصاحبه منصفانه آماده کنید.
به خاطر داشته باشید که به دقت گوش دهید و به خوبی یادداشتبرداری کنید.
2- انواع مصاحبه
در خصوص نوع مصاحبهای که انجام میدهید تصمیمگیری کنید
مصاحبه ساختنیافته: شکل مصاحبه و پرسشها به عهده مصاحبهکننده خواهدبود.
مصاحبه ساختیافته: از فهرستی از پرسشهای از پیش تعیینشده استفاده میشود و این پرسشها از تمام مصاحبهشوندگان پرسیده میشود (فهرست معمولاً مکتوب است). ممکن است این پرسشها پیش از انجام مصاحبه به تمام مصاحبه شوندگان ارسال شود تا پس از دریافت پاسخها به عنوان مبنای مقایسه مورد استفاده قرار گیرند.
مصاحبه برای شرایط کاری: تمرکز بر رفتارهای مورد نیاز در یک کار خاص است که بر موفقیتآمیز بودن آن کار تأثیر میگذارند. برای مثال ممکن است از داوطلب بخواهید که سبک برقراری ارتباط خود را در کاری که به طور معمول نیازمند تعامل داوطلب با مردم است، توصیف کند.
3- پرسشها
فهرست زیر شامل پرسشهای خوبی است که میتوانند اطلاعات ضروری برای ارزیابی داوطلب را دریافت کنند:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
بنام خدا
ریاضی به چه درد می خورد؟
هر قدر سطح علمی انسان بیشتر باشد فواید ریاضیات را بیشتر لمس کرده و از آن بهره بیشتری می برد، مثلاَ کسی که تا پایان دوران ابتدایی تحصیل کرده در همان سطح توانایی بهره گیری از ریاضیات را دارد، مگر آن هایی که تجربه های جدید علمی به تجربه های خود افزوده باشند؛ همین طور وقتی تحصیلات کسی تا پایان دوره راهنمایی است اولاَ بهره گیری او از ریاضیات بیشتر از کسی است که سواد ابتدایی دارد؛ ثانیاَ تا همان سطح تحصیلات خود از ریاضیات بهره می برد و الی آخر، لذا هر قدر سطح علمی انسانها بیشتر شود بهره ی بیشتری از ریاضیات عاید آنان می شود و دیدگاه وسیع تری نسبت به علم ریاضیات پیدا می کند و کاربردهای ریاضی را در عرصه علم ، تجربه و نوآوری بیشتر مشاهده می کند و نیاز به ریاضی را بیشتر احساس میکند؛ البته این مطلب بعد از پایان دوران عمومی تحصیلات، آنجا که علم به شاخه های مختلف تقسیم می شود به اندازه نیازی که شاخه علمی به ریاضیات دارد از ریاضیات بهره می برد.به عنوان مثال، علوم مهندسی بیشتر از سایر علوم با ریاضیات مانوس هستند و لذا بهره بیشتری از ریاضیات می برند و امروزه ثابت شده است که همه علوم حتی علوم پزشکی، ادبیات، معارف اسلامی قصد دارند که کارهای علمی خود را همچون ریاضیات قانونمند کرده یا ریاضی وار بیان کنند. به عبارت دیگر وقتی پزشکی عمل جراحی خود را به کمک رایانه در اطاق عمل یا در خارج ازکشور کنترل می کند و انجام میدهد در واقع استفاده تمام عیاری از ریاضیات کرده است یا وقتی شاعری کلمات و حروف را از بین دنیایی از حروف و کلمات انتخاب می کند و آن را به صورت شعر یا نظم در می آورد در واقع از ریاضیات در قالب اوزان شعری بهره گرفته که تحت عنوان عروض مطرح است یا وقتی فقیهی در مورد مسأله ای اجتهاد می کند یعنی مسأله ای را با مفروضات دینی و شرایط مقتضیات زمان فتوا می دهد، این نتیجه گیری در واقع روی اصول ریاضی است.
به طور کلی کسی که با توجه به شرایط موجود و پیش آمده بهترین تصمیم را در عرصه کار، مدیریت و زندگی می گیرد آن را بر اساس تفکر و استدلال منطقی انجام می دهد و استنتاج خوب هم به وسیله انسانهایی انجام می گیرد که توانایی خوب اندیشیدن و خوب فکر کردن را دارند؛ از آنجایی که در پیچ و خم های کارهای اداری، مسئولیتی،مدیریت، زندگی، گردونه ها و دو راهی ها صاحب فکر باشیم، خوب فکر کنیم، همه اوضاع را با همه زیروبم هایش ببینیم و سپس با استفاده از تجارب خود و تجارب دیگران، بهترین تصمیم را گرفته و مجدداَ آن را کنترل و بررسی کرده و سپس بهترین نتیجه را با کمترین زمان و هزینه بگیریم. گفتنی است که ریاضی علمی پویا و پیوسته در تکامل است از آنجایی که جهت متکامل شدن راهی به درازی کهکشانها را باید طی نمود. لذا چنانچه بخواهید با فواید و کاربرد ریاضی بیشتر ملموس شوید در یکی از رشته های مربوط ادامه تحصیل دهید تا با فایده و کاربرد آن افزودن بر آنچه شمردیم آشنا شوید اگر چه ریاضیات پایه و ستون همه علوم است اما ادعا بر این نیست که ریاضیات بر علوم دیگر رجحان دارد بلکه ادعای دانشمندان بر این است که علوم دیگر ثمره و میوه ریاضیات اند و ریاضیات هم میوه ناب آنها.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
بحران مالی جهان چه تاثیری بر اقتصاد ایران دارد؟ بحران کنونی با عدم پرداخت وامهای درجه دو مسکن در آمریکا آغاز شد و به سرعت گسترش یافت
در حالیکه بازارهای مالی جهان در ماه های اخیر با بحران دست به گریبان بوده اند عوامل بروز این تحول و همچنین تاثیر آن بر کشورهای دیگر از جمله ایران همچنان مورد بحث است. بحران در بازارهای مالی غرب اواسط تابستان گذشته و با انتشار گزارشهایی در مورد دشواری برخی موسسات اعتباری فعال در بخش مسکن در آمریکا آغاز شد و در خلال ماه های بعد، در مشکلات سایر بخش های مالی ایالات متحده و شمار دیگری از کشورهای غربی انعکاس یافت.
در خلال حدود یک دهه اخیر، فعالیت بنگاه های مالی ایالات متحده به شکلی گسترده با بخش ساختمان این کشور پیوند خورده بود و در حالیکه بهای مسکن رو به افزایش داشت، بسیاری از موسسات اعتباری، از جمله بانک ها و صندوق های وام مسکن، تسهیلات گسترده ای را در اختیار متقاضیان وام قرار می دادند.
استدلالی که در پس رشد سریع اعتبار مسکن وجود داشت این بود که با توجه به افزایش سریع قیمت ساختمان، حتی اگر وام گیرنده به هر دلیل قادر به پرداخت اقساط و اصل وام نمی بود، موسسه وام دهنده می توانست طلب خود را از طریق تصرف و فروش ملک مورد معامله وصول کند.
وضعیت مشابهی نیز در چند کشور دیگر، به خصوص بریتانیا، مشاهده می شد و اکثر موسسات اعتباری این کشور، با اتکا به رشد سریع بهای مسکن، آماده اعطای وام های سهل به متقاضیان بودند که به نوبه خود، به رشد تقاضا و در نتیجه، افزایش بیشتر بهای مسکن دامن می زد.
همزمان، پائین بودن نرخ بهره، که دولت های غربی به خصوص آمریکا و بریتانیا به عنوان یک دستاورد عمده اقتصادی از آن یاد می کردند، مردم را به دریافت وام مسکن تشویق می کرد.
رونق کم سابقه در بازار مسکن همچنین رشد پدیده جدیدی به نام "موسسات وام درجه دو مسکن" را به همراه آورد که هدف آنها، پرداخت وام به کسانی بود که، به دلایلی مانند نداشتن شغل ثابت یا پیشینه مالی مطلوب، از دریافت وام از موسسات معتبر مالی محروم مانده بودند.
همزمان، رشد سریع وام مسکن برای موسسات وام دهنده و کارکنان و واسطه های مرتبط با آنها منافع سرشاری را به همراه داشت زیرا اکثر آنان به صورت حق العمل کاری (کمیسیون) فعالیت می کردند و در نتیجه، عواید آنان با افزایش تعداد مشتریان بیشتر می شد.
گفته شده است که بسیاری از این افراد در تلاش برای افزایش تعداد مشتریان خود و کسب درآمد بیشتر، به توانایی متقاضیان وام توجه چندانی نداشتند و به این ترتیب، مقدار قابل توجهی وام های پرخطر و در مواردی، به وضوح غیرقابل پرداخت را در اختیار متقاضیان قرار دادند.
در همانحال، بسیاری از موسسات اعتباری نیز، با اتکا به توانایی مفروض افراد صاحب خانه، آنان را به دریافت وام تشویق می کردند و اعتقاد داشتند که وام گیرنده در نهایت قادر خواهد بود با فروش ملک خود، این وام ها را بپردازد.
در حالیکه فعل و انفعالات وابسته به بازار مسکن سودهای کلان و درآمدهای سرشاری را به همراه داشت، مبنای آن را افزایش ظرفیت تولیدی جامعه تشکیل نمی داد بلکه صرفا از افزایش پولی ارزش مسکن ناشی می شد و به همین دلیل، برخی از کارشناسان از آن به عنوان "حباب مالی" یا رونق کاذب یاد کرده اند.
حتی گروهی از ناظران در کشورهای اروپایی، که شرایط بازار و وام های مسکن در آنها متعادل تر از آمریکا و بریتانیا بود، این دو کشور را به تشویق "اقتصاد قمارخانه ای" متهم کرده اند.
آغاز بحران و گسترش جهانی
رشد بهای مسکن در آمریکا، و همچنین بریتانیا، به تدریج باعث شد تا شمار روزافزونی از متقاضیان مسکن امکان پرداخت اقساط وام را، حتی با شرایط سهل اعتباری، نداشته باشند و در همین حال افزایش بهای برخی کالاهای اساسی در خلال یک سال اخیر، افراد کم درآمدتر را تحت فشار قرار داده بود.
بارزترین نشانه بحران کنونی سقوط بهای سهام در بورسهای جهان بوده است
ظاهرا همین وضعیت سرانجام به توقف رشد تقاضا و در نتیجه، سقوط بهای مسکن در آمریکا انجامید و به خصوص باعث شد دارندگان وام های درجه دو، که از نظر مالی در موقعیت ضعیف تری قرار داشتند و یا تنها به امید کسب سود ناشی از رشد سریع بهای مسکن به دریافت وام روی آورده بودند، توانایی یا تمایلی به بازپرداخت بدهی خود نداشته باشند.
کاهش تقاضا و قیمت، که قاعدتا برای مدتی در پشت رونق ظاهری بازار مسکن جریان داشت، سرانجام در اواسط تابستان گذشته باعث شد تا تعداد قابل توجهی واحدهای مسکونی توقیف شده به بازار مسکن آمریکا عرضه شود و به دلیل نبود خریدار، روند تنزل قیمت را شدت بخشد.