لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
تأثیر شغل والدین بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان
مقدمه:
نظام هستی بر اساس مهرو محبت پروردگار به انسان پدید آمده است . اگر عشق و محبت نبود ، نه طلوعی بود و نه غروبی ، نه بهاری بود و نه شکفتن گلها و نه نغمه های شورانگیز بلبلان شنیده می شد. نه کوهساری وجود داشت نه آبشاری نه امواج غلتان دریاها به چشم می خورد و نه ستارگان درآسمان ها چشمک می زدند. اگر می خواهید کودکان ما با نشاط و خرّمی زندگی کنند ، اگر می خواهید استعدادهای خداوندی درآن ها شکوفا شود واگر می خواهید روح امید ، اعتماد وتلاش در آن ها زنده شود زندگی خانوادگی را از مهر و محبت سرشار نمائیم و در و دیوارخانه را با صفا و صمیمت آذین کنیم .
رسول خدا ( ص ) می فرماید : هیچ بنایی نزد خداوند محبوب تر از بنای خانواده نیست .
مهّم ترین نهادی که وظیفه آماده کردن افراد جامعه را به عهده دارد خانواده است. والدین هستند که امکانات مادی تحصیلی مانند غذا ، لباس ، لوازم التحریر را برای فرزندان فراهم و در جهت رفع نیازهای جسمی و روحی آن ها می کوشند . اگر فرزندان در این جامعه کوچک یعنی خانواده سالم متکی به نفس ، مسئولیت پذیر ، منظم و با ایمان بارآمدند ، هنگامی که وارد اجتماع می شوندجامعه هم آنها را خواهد پذیرفت . بنابراین مسئولیت پدر ومادر در دوران کودکی فرزندان خیلی سنگین است وغفلت وعدم توجه در پاکی وکامل بودن غذای جسم و روح کودک عوارض غیر قابل جبرانی به بار خواهد آورد.
برقراری ارتباط صحیح و مطلوب با کودکان ، نظم بخشی به رفتار و ایجاد عادت های خوب در آنان مستلزم نگرش درست و وجود ارتباط مستمر میان والدین و معلمان و داشتن اطلاعات واقع بینانه از وضعیت رفتار و نحوه ی انجام تکلیف توسط دانش آموزان درخانه است. براساس این بینش و با استفاده از روش های دینی می توان در طول سال تحصیلی برنامه ریزی صحیح تدارک دید تا دانش آموز از شخصیتی والاتر برخوردار باشد و به منش ها و عادت های ارزشمند و پسندیده مجهز گردد. این امر زمینه تجلی ایمان و گرایش به عزمی خلاق را در دانش آموز فراهم خواهد ساخت.
آنان پیش ازآن که با مشکلات و دشواری های رفتاری بزرگترها روبرو شوند ، از همان اوان کودکی می توانند با برنامه ریزی صحیح والدین در زندگی به تدریج به رفتار خود نظم و ترتیب دهند و زمینه رعایت مقررات را در خویشتن به وجود آورند و این برنامه ریزی به والدین ومربیان آگاه ، مدیر و مدبّر نیاز دارد تا بتوانند این اهداف را اجرا و تحقق بخشند.
بیان مسئله:
قدم اول در موفقیت این است که پیروز شدن را بخواهیم ، تنها به این صورت است که اصول موفقیت را به آسانی خواهیم آموخت. پیروزی در تحصیل به عوامل گوناگونی بستگی دارد و این عوامل درمجموعه ای فردی ، آموزشگاهی ، خانوادگی و اجتماعی طبقه بندی می شود.
بی تردید پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به عوامل مختلفی نظیر درآمد ، سطح تحصیلات والدین ، رفتار والدین ، فضای خانواده ، شبکه ارتباطی ، نوع مدرسه ، امکانات آموزشی ، رفتار معلم و بسیاری از عوامل دیگر بستگی دارد.
در این تحقیق من عامل دوم یعنی سطح تحصیلات والدین را مورد بررسی قرار می دهم.
سطح تحصیلات و فرهنگ خانواده ، همانند سایر عوامل مرثر بر پیشرفت تحصیلی به اشکال مختلف در پیشرفت تحصیلی و یا افت تحصیلی تأثیر می گذارد.
نحوه برخورد والدین ، فرزندان برخوردار از نعمت پدر ومادر ، تشویق یا تنبیه ومنعیت اقتصادی و محیط عاطفی خانواده ، میزان سواد والدین بر پیشرفت تحصیلی فرزندان خود تاثیر بسزایی دارد. و سرنوشت کودک را تغییر داده و در شکوفایی یا پس ماندگی استعداد و هوش او تأثیر انکار ناپذیری دارد.
یکی از وقایع دردناک که از مطالعه روی رشد کودکان با توانایی های بالقوه یکسان به عمل آمده است. این است که رشد وپرورش وکسب اطلاعات در این کودکان خیلی متفاوت است . کودکانی که درخانواده هایی تحصیل کرده وفرهنگی بارمی آیند، معمولاً نسبت به کودکانی که از ین نظر کمتر حمایت شده اند، پیشرفت مداوم و پیوسته تری دارند.
پیشینه ی تحقیق :
اکبری (1356) در تحقیقی در مورد « علل ترک تحصیل در استان سیستان و پلوچستان » دریافت که بین سطح تحصیلات والدین و ترک تحصیل فرزندان آن ها رابطه ی معکوس وجود دارد. به این صورت که 74% ترک تحصیل کنندگان در گروه مورد مطالعه دارای پدران بی سواد ، 33% دارای پدران با مدرک ابتدایی و فقط 2% مدرک متوسطه داشته اند و 89% مادران نیز بی سواد هستند.
محمودی نسب (1364) در تحقیق خود با عنوان « بررسی علل مردودی دانش آموزان سال سوم راهنمایی در کرج » به این نتایج دست یافت که 39% از مردودین دارای پدران بی سواد و بیش از 50% آن ها دارای مادران بی سواد بوده اند ، در حالی که سواد پدران 48% از افراد موفّق بین سوم راهنمایی تا لیسانس و سواد مادران 35% از آن ها در همین حد بوده است.
محبی (1377) در تحقیقی دیگر پیرامون « سواد والدین و عمل کرد تحصیلی دانش آموزان کلاس پنجم ابتدایی منطقه ی چهار کرج » به این نتیجه رسیده است که بین عملکرد دانش آموزانی که دارای والدینی باسواد هستند و دانش آموزانی که والدین بی سواد دارند تفاوت معناداری وجود دارد ؛ به این معنا که سواد والدین در پیشرفت تحصیلی فرزندان اثرات مثبتی دارد.
کاووسی (1382) در تحقیقی پیرامون « تأثیر مطالعه ی والدین بر پیشرفت تحصیلی فرزندان » به این نتیجه رسیده است که میزان علایق والدین به مطالعه و توجّه به علم از جمله عوامل انگیزشی مؤثر در پیشرفت تحصیلی فرزندان است ؛ یعنی اگر در خانواده ای والدین به مطالعه بپردازند به مرور علاقه ی دانش آموز به مطالعه نیز افزایش می یابد و این امر باعث می شود فرزندان در امر تحصیل پیشرفت کنند.
سؤال های تحقیق :
الف - سؤال اصلی :
شغل والدین بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان چه تأثیری دارد؟
ب - سوالات فرعی :
1- بین تحصیلات والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان چه رابطه ای وجود دارد؟
2- اشتغال مادران می تواند بر پیشرفت تحصیلی فرزندان مؤثر باشد؟
3- وضعیّت اقتصادی خانواده بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان چه تأثیری دارد؟
4- آیا بی سوادی والدین بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر دارد؟
فرضیه های تحقیق :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اثر بخشی رفتار والدین در ارتقای سلامت روانی فرزندان
عقل دانش مدار انسان را می بایست با توجه به تحولات پرشتاب عصر فرامدرن با روح آرام بخش تلفیق کرد.
عقل دانش مدار انسان را می بایست با توجه به تحولات پرشتاب عصر فرامدرن با روح آرام بخش تلفیق کرد.
لازمه ماندگاری و بقاء، حرکت کردن هم جهت و همسو با این تحولات است.
با توجه به شرایط پیچیده زندگی والدین به جهت نداشتن فرصت کافی برای تربیت و آموزش فرزندان خود تربیت و آموزش آنها را به نهادهای آموزشی سپرده اند تا علاوه بر آموزش مهارتهای تحصیلی، آموزش مهارتهای زندگی راهم ییاموزند.
آیا می توان گفت دانش آموزی که صرفاَ در فعالیت های تحصیلی موفق است از نظر روانی، سلامت کاملی را دارا می باشد؟
آیا می توان نقش خانواده را در سلامت روان این فرزندان که خود سرمایه های این مرز و بوم هستند، نادیده گرفت.
سرمایه هایی که در صورت برخورداری از سلامت کامل می توانند منجر به نوآوری و اندیشه کار درجامعه شوند.
باید بتوان نسلی خود آغازگر، خود مشاهده گر، خود قضاوت کننده، خود راهبر مدیر و خود تغییر دهنده تربیت کرد و آنها را قادر ساخت تا ظرفیت های جدیدی در خود بوجود آورند و آگاهانه، مستمرانه و سریع تغییرات ایجاد نموده و پاسخگوی سریع در جامعه در حال یادگیری باشند.
این زمانی مؤثر است که این سرمایه ها در سلامت کامل روانی باشند.
خانواده به عنوان اولین، مؤثرترین، مهمترین کانون رشد و تربیت ومنبع کسب اطلاع در شکل گیری و ایجاد سلامت روانی نقش ارزنده ای را دارد و هیج جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند مگر این که از خانواده های سالمی برخوردار باشد، خانواده ای که بتواند خود را با تغییرات اجتماعی وسیعی که ناشی از گذر سنت به مدرنیزه است تطبیق دهد و در این راستا به تربیت فرزندانی توجه داشته باشد که بتوانند برای خود و جامعه شان مفید واقع شوند.
سازمان جهانی بهداشت (WTO)، سلامت روانی را توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی و جسمانی تعریف کرده است که هیچکدام بر دیگری برتری ندارد.
این سازمان معتقد است که بهداشت روانی فقط عدم وجود بیماری و یا عقب ماندگی نیست، بنابراین کسی که احساس ناراحتی نکند از نظر روانی سالم محسوب می شد.
سلامت روانی همان سلامت فکر کردن و قدرت سازگاری فرد با محیط و اطرافیان است نه تنها جسم، بلکه روح نیز احتیاج به مراقبت دارد و این دو جدای از هم نیستند.
ایجاد سلامت روانی، هدف سازگاری فرد با محیط اطراف خود است در صورتی که بتواند خود را با محیط تطبیق دهد، قابلیت های خود را بروز دهد و فاقد اختلالات عاطفی و رفتاری باشد، در این صورت می توان گفت، از سلامت روانی برخوردار است.
● ویژگیهای فردی که دارای سلامت روانی است
ـ نسبت به خود، خانواده و جامعه بی تفاوت نیست.
ـ با دیگران سازگاری دارد.
ـ به خود و دیگران احترام می گذارد.
ـ شاد و مثبت اندیش است.
ـ به نقاط ضعف و قدرت خود آگاهی دارد.
ـ در برابر ناکامی ها تسلیم نمی شود و خود را نمی بازد.
ـ در برابر موقعیت ها و شرایط، انعطاف پذیر است.
ـ از توانایی های خود شناخت دارد و به دنبال رشد استعدادهایش است.
ـ دنیا را گذرگاهی برای رسیدن به آخرت می داند.
ـ نیازهایش را به گونه پاببای برآورده می کند که با ارزش های جامعه منافات نداشته باشد.
ـ صداقت و درستکاری در رفتار و گفتارش دارد.
ـ امید و شوق به زندگی دارد.
ـ فردی خود کنترل در تمام شرایط زندگی است.
ـ مسئولیت پذیر ومتعهد است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
بیان مساله :
باید دانست که عوامل متعددی بر نگرش کودک ازخود و اعضای خانواده ی خود مؤثر است، از آن جمله می توان به عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر خانواده اشاره کرد که ارتباط مستقیم با سطح سواد و تحصیلات خانواده دارد. شخص باسواد امکان سلامت اقتصادی و تصمیم گیری بیشتری دارد و چنین انسانی نسبت به خود و فکر و فرهنگ جامعه بصیرت بیشتری دارد. سواد و تحصیلات، از دیدگاه اقتصادی، افراد را بهسوی رشد و توسعهی درونزاد و خلاق و هماهنگ با اجتماع و کشور هدایت می کند و از دیدگاه تخصصی، جامعه را موفق می سازد، افراد بزرگسال به عنوان عامل اساسی تولید، حتی با یک اصطلاح اقتصادی خاص که همان جمعیت فعال یا نیروی کار می باشد، مشخص میشوند.با توجه به آمار موجود، گسترش سواد کاهش رشد جمعیت و همچنین توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت دانش و ... را تسهیل نموده است. تنها جوامعی توانستهاند مشکلات خود در زمینه های تغذیه، مسکن، پوشاک، بهداشت و آموزش را از میان بردارند که از سطح بالای سواد برخوردار باشند.بی سوادی، نه تنها پدیده ای قابل تأسف است، بلکه علامتی است در کنار علائم دیگر که نشان دهنده ی از خود بیگانگی میباشد و منجر به عقب ماندگی می شود. این عقب ماندگی در تعلیم و تربیت، خود معلول شالوده های نامتناسب اقتصادی و اجتماعی است و رابطه ی مستقیم با فقر عمومی و کمبود وسایل کافی به ویژه نداشتن معلم و مدرسه است.
سواد و تحصیلات خانواده یکی از عوامل مهم پیشرفت بشر در جهان امروز است. پیشرفت تکنولوژی، صنعت، بهداشت و علوم مختلف مدیون این عامل مهم است.
بی سوادی در تمام ابعاد زندگی انسان می تواند تأثیر بسزایی داشته باشد، مخصوصاً در بهداشت، رشد اقتصادی، رشد فرهنگی، رشد و تربیت فرزندان، بی نظمی و ناهنجاری کودکان، رشد اشتغال و غیره مطالعات نشان داده است که هرچه آسیب های روانی بیشتر باشد، موقعیت اجتماعی شخص را پایین تر می آورد و عواملی چون فقر، بی کاری، تعداد فرزندان، اعتیاد، طلاق و ... که همه موجب پایین آمدن موقعیت اجتماعی و فرهنگی شخص می شود و آشفتگی ها یا آسیب های روانی را به وجود می آورد معمولاً افرادی که در سطح پایین اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زندگی می کنند، سطح تحصیلات کمتری نسبت به افراد همسال خود دارند و میزان تحصیلات در این خانواده ها به شدت اُفت پیدا می کند.
در حقیقت در برخی از این خانواده ها، سواد مقوله ی بیگانه ای است.
تأثیر عمیقی که این موقعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی پایین، بر روی افراد خانواده و جامعه برجا می گذارد، موجب بی نظمی و آشفتگی روانی می گردد، البته این آشفتگی روانی را در طبقات مختلف جامعه می توان دید.
شیوه های انحرافی ـ ایجاد علایم روانی بیماری ـ اقدام به خودکشی ـ بستری شدن ـ قطع ارتباط با واقعیت، در طبقات پایین اجتماع، بیشتر دیده می شود.
مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، به عنوان پیش فرض این مشکل مطرح است و در واقع هدف بررسی اثرات اقتصادی ـ اجتماعی این مسئله به عنوان یک متغیر مهم بر وضعیت روانی است. در این جا سواد و تحصیلات را به عنوان یک متغیر ملاک، لحاظ نموده که قابل سنجش بیشتری است.
اهمیت موضوع پژوهش:
هدف کلی تحقیق: بررسی تاثیر سواد والدین بر پیشرفت تحصیلی مقطع ابتدایی در شهرستان ایذه بوده است.
ضرورت و اهمیت تحقیق :
بدیهی است که کشور ما به مطالعات و تحقیقات مربوط به آموزش و پرورش نوجوانان و کودکان نیاز فراوان دارد و در این میان لازم است به مسائل و مشکلات مهمی که به نحوی به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان لطمه می زند توجه لازم مبذول گردد.
لذا تحقیقاتی ارزنده و معضل گشا در این زمینه برای رسیدن به وضع نسبتا مطلوب و ضروری به نظر می رسد که از طریق یافتن راههای پیشرفت تحصیلی از جنبه های عوامل موثر خانوادگی , آموزشی و پرورشی در این مسیر قدم های موثر و راهگشایی در جهت حل این مشکل بزرگ برداشته شود که مهمترین و پر اهمیت ترین بررسی ها و دست آوردها از مسائل و عوامل خانوادگی در جنبه های پیشرفت تحصیلی از هدفهای عمده و اساسی ما در این تحقیق می باشد.
اهداف طرح :
از آنجایی که عوامل دخیل و موثر در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بسیار زیادند و ب عوامل گوناگون در داخل نظام آموزش و پرورش و عوامل خارج از نظام آموزشی ( عوامل خانوادگی ) تقسیم می شوند که در مقدمه به بسیاری از پر اهمیت ترین آنها اشاره شده است از بین آن عوامل فراوان که بیش از همه دارای اهمیت بیشتری هستند انتخاب و مورد سوال قرار می گیرند.
1- آیا رابطه ای بین میزان سواد والدین و پیشرفت تحصیلی فرزندان وجود دارد؟
اهمیت این پژوهش در آن است که با شناخت عمیق تر و بیش تر نوجوانان و دانستن مسائل و ویژگی های خاص هر گروه از کودکان و نوجوانان، نخست قادر به تشخیص آنها از سایر کودکان می شویم و دوّم ارائهی راه حل ها و راهنمایی های مناسب، جهت رفع و یا حداقل، بهبود مشکلات این گروه از نوجوانان می باشد.
از آنجایی که سواد و سطح تحصیلات خانواده، موقعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، بر سلامت روانی، تأثیر بسزایی دارد و از آنجایی که سلامت روانی و یا آشفتگی روانی، بر آموزش و پرورش و بهداشت روحی و روانی و رشد و تربیت نوجوانان تأثیر دارد، می بایست شناخت عمیق تری از سطح سواد و تحصیلات و طبقات مختلف اجتماعی بهدست آوریم و به اضطراب ها، ترس ها، مشکلات خانوادگی کودک و حتی غنا و فقر کودک، پی برده و در جهت خدمت صحیح تر به کودکان استفاده کنیم.
هدف این بررسی، شناخت ویژگی های خانواده ی نوجوانان بی سواد و با سواد و تحصیل کرده و مقایسه ی آن با یکدیگر در جهت دستیابی به ویژگی های روانی این نوجوانان و نگرش آن هانسبت به خود و نسبت به فضای حاکم بر خانواده می باشد.
بدیهی است با شناخت بهتر ویژگی های این افراد به لحاظ عاطفی و نیز آگاهی یافتن از علل و عوامل ناهنجاری ها و آسیب های روانی، می توان گام های مؤثری در جهت رفع مشکلات آنان برداشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بررسی رابطه بین کودک آزاری والدین و شرارت در کودکان
مطالعه موردی: ( مجرمین شرارت زندانهای خوزستان)
چکیده:
این مقاله به بررسی ارتباط سبب شناختی بین ایذاء در دوران کودکی از سوی والدین و بروز جرم شرارت در دوره های بعدی زندگی این کودکان می پردازد. بر مبنای نظریه برکوئیتس که معتقد به یادگیری مشاهده ای خشونت در دوران کودکی است و همچنین یادگیری مشاهده ای بندورا طرح مقاله و ساخت آزمون طراحی گردید.
جامعه پژوهشی این بررسی شامل کلیه مجرمین بزه شرارت و خشونت در زندانهای خوزستان در سال 1384 می باشد که با نمونه گیری تصادفی 80 نفر از آنها انتخاب و آزمون کودک آزاری در مورد آنها اجراء و پرونده محکومیتی و مددکاری آنها مورد مطالعه قرار گرفت. فرضیه اصلی پژوهش، معناداری و هماهنگی سبب شناختی بین این دو پدیده را تایید کرد. رابطه معناداری بین سواد والدین، ساخت خانواده تک والدی و طلاق زود هنگام با کودک آزاری آنها مشاهده شد. همچنین با کاهش سن و سواد مجرمان شدت جرم شرارت درآنها گسترش می یابد. بدلیل شرایط خاص اجتماعی و اهمیت دهی والدین به موقعیت دختران، بخش اعظم نمونه ها مرد بودند. 90درصد نمونه ها گزارش کردند والدین (بویژه پدران) کم یا بیسواد، آنها را طی دوران کودکی آزار و اذیت نموده اند که بیشتر از نوع آزار جسمانی بوده است. در مجموع میانگین درصدی نمره آزمون کودک آزاری در میان آزمودنی ها بالاتر از سطح میانه(60%) بود. مصادیق کودک آزاری شامل تنبیه بدنی، سوء استفاده جنسی، غفلت از فرزندان و محرومیت از غذا و تفریح می باشد. ضریب پایایی پرسشنامه کودک آزاری والدین به روش زوج و فرد 82/0 محاسبه گردید. راهکارها و پیشنهادات؛ در پایان نیز چندین پیشنهاد از جمله ایجاد یک ساختار مددکاری گسترده با اهرمهای قدرتمند قانونی-قضایی برای پیشگیری و درمان موارد کودک آزاری، ثبت وقعات کودک آزاری والدین و خانواده، طراحی و ارائه واحد درسی آشناسازی با مصادیق آزار کودکان برای دانش آموزان ارائه گردید. مقدمه :سیر جرایم در جامعه روند پرشتابی به خود گرفته است و انجام اقداماتی برای پیشگیری در این زمینه را اجتنابناپذیر مینماید. نخستین گام در این ارتباط شناخت شرایط موجود است. هدف این بررسی تعیین الگوی ساختاری شدت جرم شرارت و ارتباط آن با الگوی ساختاری کودک آزاری دوران کودکی مجرمین است که میتواند در زمینه پیشگیری از این جرم راهگشا باشد. خشونت میتواند با برهم زدن امنیت جامعه و نظم جامعه در روند کلی فعالیتهای اجتماعی اخلال ایجاد کرده و زمینهساز بروز ناامنی و اساس فقدان امنیت در جامعه باشد. کودک آزاری نیز میتواند در زندگی آینده کودک آزار دیده زمینهساز آسیبهای روانی زیاد گردد. این پژوهش سعی در شناسایی وجود یک رابطه همبستگی بین کودکآزاری در دوران کودکی مجرمین با جرائم شرارت و خشونت آنها و از این طریق جلب توجه مسئولین امور پرورش و تربیت کودکان و خانوادهها از یک سو و نهادهای قضایی و کیفری از سوی دیگر به زمینۀ جرمزای این پدیدۀ متأسفانه متداول در برخی ازخانوادههای ایرانی و خوزستانی دارد. کودکآزاری در خانوادهها وخشونت در اجتماع به دو الگوی ساختاری مجرمانه شایع در خوزستان تبدیل شده است. جامعه آماری این بررسی مجرمین شرارت زندانهای خوزستان هستند که در سال 1384 دستگیر شدهاند. به درخواست اداره کل زندانهای خوزستان به لحاظ رعایت جنبههای امنیتی و حفاظتی و جلوگیری از هرگونه آثار سوء، در بیان آمارهای مربوط به جرایم شرارت از آمارۀ فراوانی درصدی استفاده گردید. 2- طرح مسأله و بیان موضوعبروز جرایم خشونتبار شرارت و رشد تصاعدی آن در مقایسه با سایر جرایم و عناوین مجرمانه در خوزستان به یک چالش و مسأله اجتماعی بدل شده است. میزان 27% این بزه در میان سایر جرایم مسألهزا و سؤالبرانگیز میباشد؛ بطوریکه دومین الگوی مجرمانه را از لحاظ حجم درصدی در نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت خوزستان(18%) بعد از سرقت تشکیل می دهد.(آمارنامه زندانهای خوزستان 1384) با توجه به اهمیت این الگوی بزهکارانه بررسی سابقه فردی و شخصیتی این گروه از مجرمان لازم است. بررسی حاضر این هدف مهم را بررسی می کند که آیا سابقه ایذاء در خانواده و خشونت های اجرا شده توسط والدین طی دوران کودکی و نوجوانی رابطه معناداری با سطح سواد و آموزش مجرمین و والدین آنها، نوع شغل والدین، ساختار خانواده و سن خاص و جنسیت مجرمین شرارت دارد؟ 3- حوزهها و مفاهیم نظری 3-1- شرارت و خشونت آموخته شده : نظریه لئونارد برکویتسلئونارد برکویتس(Leonard Berkowitz) بر یادگیری مشاهدهای رفتار پرخاشگرانه و خشونت ابراز شده از سوی انسان تاکید نموده است. یادگیری در رفتار پرخاشگری انسان نقش مهمتری از غریزه دارد که این امر حاصل تعامل ساختاری پیچیده بین انگیزههای ذاتی و پاسخهای آموخته شده است.(شکرکن،8-167: 1367) البته او معتقد است با اصلاح ساخت یادگیری فرد، میتوان طبیعت پرخاشگری او را تعدیل و با انعطافتر نمود . کودک با مشاهده اعمال خشونتآمیز و پرخاشگرانه والدین با جلوههای بیشتر جسمانی تا روانی که در واکنش به مثلاً عدم پایبندی آنها به خواستهها و قوانین مد نظر والدین رخ میدهد، این پدیده را فرا میگیرد. کودک بر اثر مشاهده میآموزد که عدم توجه و بروز ناکامی در تحقق خواستههایش را با شرارت و خشونت پاسخگو باشد . البته این توجیه بیان تمام بسترهای نظری پرخاشگری و شرارت نخواهد بود، ولی با توجه به این که بخش عمده یادگیری کودک در خانواده و در سنین اولیه روی می دهد و وقایع این دوره از اهمیت زیادی برخوردار است و باعث انتقال این الگوهای رفتاری به زندگی آینده کودک می گردد.3-2-1- یادگیری اجتماعی-مشاهده ای؛ نظریه آلبرت بندورابندورا 1975 (نقل از سیف 1373:272) اعتقاد دارد بخش اعظم یادگیری از طریق مشاهده رفتار دیگران است. نکته مهم در این دیدگاه عدم نیاز به تقویت فوری است، یعنی فرد رفتار را مشاهده کرده و میآموزد ولی تا زمانی که نیازی به ابراز آن نباشد و به عبارتی عامل تقویتی وجود نداشته باشد، بروز نمیکند. هر چه الگو از مقبولیت و مشروعیت بیشتری برخوردار باشد احتمال یادگیری بیشتر است(سیف 1373:275) در این مورد خاص والدین به صورت افراد صاحب قدرت از نفوذ زیادی برخوردارند و کودکان آنها را به عنوان الگوی مناسبی تلقی نموده و در طول زندگی و هنگامی که خود بخواهند با کودکانشان برخورد کنند از همان شیوههای آزارگری توأم با غفلت و مسامحه (child neglect) استفاده میکنند. 3-2-2-سوابق پژوهشی و عوامل ساختاری کودکآزاریزمینهها و عوامل اصلی آزار کودکان توسط خانواده را می توان در حوزه های روانی، خانوادگی و محیطی- شخصیتی بررسی کرد. علل مهم روانی کودک آزاری: تحریکپذیری و حساسیت منفی بیش از حد والدین (کمپ 1988 به نقل از مدنی 1383 ) افسردگی با جلوه پدوفیلیایی (بچهگرایی) (پورافکاری 1376:365)، سابقه کودکآزاری در والدین و فرد آزارگر( کافمن،1987 نقل از مدنی1383) که به 30% از موارد کودکآزاریها شامل گردیده است(ولف 1999 نقل از مدنی 1383)، عزت نفس پایین و ضعف در روابط فردی-جنسی با همسالان و همسر تحقیق ثناگوی محرر(1379) رابطه قوی بین کودکآزاری و مقیاسهای شخصیتی پرسشنامه میلون2(MCMII) در مادران دارای کودکان آزاردیده بدست آورد. همچنین دوریگزینی و انزوا، وابستگی، اختلال شخصیت ضداجتماعی، آزارگری، شخصیت وسواسی و پرخاشگر، آزارطلبی و شخصیت اسکیزوتیپ و پارانویید از جمله ویژگیهای شخصیتی این مادران بود. علل مهم خانوادگی کودکآزاری: اکثر آزارها در خانواده و از سوی والدین صورت میپذیرد که شامل والدین جوان و بیتجربه دارای استرس شغلی (کاهانی 1375) و سن بالای پدر بود؛ بطوریکه در تحقیق اسدالهی (1384) دارای رابطه معنادار و عاملی بالایی با سوء رفتار آنها با کودکانشان بود. نکته مهم، این پدیده است که در والدین با سنین بالا و خیلی کم کودکآزاری بیشتر اتفاق افتاده است (اسدالهی 1374 و قاسمزاده 1380 ). سطح سواد پایین والدین نیز در پژوهشهای دیگر نشانگر رابطه مثبت و معنادار با میزان افزایش کودکآزاری بوده است(صفوی 1374، اسدالهی 1374، رحیمی موقر 1375، رشیدیفر 1376 و بخشعلیان 1377). نوع شغل نیز رابطه معنادار و مثبتی با کودکآزاری داشته و آن دسته از مشاغل غیرتخصصی و یدی مثل کشاورزی و کارگری دارای بیشترین رابطه موثر بودهاند. (مدنی 1383، ص 123 ، محمدخانی 1378، رزاقی 1380، قاسمزاده 1378، حسینیسدهی 1380). بعد خانوار نیز با کودکآزاری رابطه دارد(کاهانی 1375 ، صفوی 1374، رحیمی موقر 1375، دولتمند 1375، بخشعلیان 1377و نامداری 1377). یکی دیگر از الگوهای ساختی خانواده در بروز کودکآزاری سابقه بیماری روانی-جسمانی، طلاق و جدایی در والدین بوده است. (مدنی،1383:134) پیشینه کیفری و سوابق مجرمانه پدر و مادر به ویژه اعتیاد از عوامل خانوادگی مهم بروز سوء رفتار با کودکان بوده است. پژوهشهای اسداللهی 1384 و بلسکی 1998، نامداری 1377، لئونارد 1998، محمدخانی 1378، براتوند 1380و باقری یزدی 1379 مؤید این دیدگاه می باشد.در مواردی کودک آزاری به حدی شدید است که منجر به فرار کودکان از خانه می شود. بر اساس تحقیق جانقلی (1383:136) 14% از کودکان خیابانی ناشی از ضرب و شتم والدین و بستگان در خانه بوده است و افزون براین گروه به رفتارهای خشونت بار و شرارت آمیز روی آورده اند(صالح،1383:156). خانوادههای بدریخت یا از ریخت افتاده مثلاً تک والدی ( single parenthood )، منزوی و دارای کمترین میزان ارتباطات اجتماعی و تعارضات درونی زیاد، همبستگی بالایی با کودک آزاری داشتهاند.(مدنی،1383:147). از جمله عوامل مرتبط دیگر، تولد نوزاد جدید و مرگ یا فقدان یکی از اعضای خانواده است. تولد نوزاد جدید با توجه به نگرش خانواده و نیز جنسیت کودک قابل بررسی بوده و به هر حال حضور فرزند دیگر با کم توجهی به کودک قبلی همراه و یک عامل استرس زا است.(ماسن1382:545)عوامل مهم محیطی و شخصیتی: این عوامل که زمینهساز بروز کودکآزاری است، طیف گستردهای را دربر میگیرند؛ مانند مرگ یا فقدان یکی از اعضای خانواده یا بستگان، فقر، مشکلات اقتصادی، تیپ شخصیتی والدین، استرسهای محیطی و مکانهای تنشزای روانی، محیطهای پرجمعیت و بزهکار در فضاهای منطقهای حاشیه شهرها، عدم پایبندی به اصول مذهب و اخلاق و نگرش مثبت به تنبیه کودکان.(اسداللهی 1384، بوالهری 1377، مدنی 1383، کاظمیپور 1377، فخرایی 1377، صفوی 1374، رشیدیفر1376، هوشدار1374، براتوند1380)3-2-3- پیامدهای کودک آزاریدر اینجا به یکی از اثرات مهم و تأسفبار آزار کودکان یعنی زمینه های بروز بزهکاری و جرایم شرارت در جامعه پرداخته می شود. این نکته حائز اهمیت است که اکثر موارد کودکآزاری بطور یکسویه منجر به جلوهها و الگوهای ساختی مجرمانه نمیگردد. پژوهش طباطبایی (1380) نشان داد 55% موارد کودکآزاری(بویژه در مردان) در جامعه پژوهشیاش منجر به بروز شخصیت نابهنجار ضداجتماعی شده است. پیامدهای آزارگری کودکان را در دو جلوه جسمانی-روانی میتواند بررسی کرد.(مدنی1383:177) جلوههای جسمانی کودک آزاری بروز اختلالات رشدی، بدریختی بدن و معلولیت جسمانی، سوء تغذیه منجر به افت توانایی ذهنی، کبودی بدن، شکستگی استخوانها و موارد مشابه بوده است.(بوالهری1377، رحیمی موقر1375، نوروزی 1372 و رشیدیفر 1376) بدترین پدیده جسمانی کودکآزاری ، آزارگری منجر به فوت کودکان است که صراحتاً در متون حقوقی –کیفری با زمینههای مجرمانه قتلها بررسی میگردد. متأسفانه از گزارشهای فوت کودکان به سازمان پزشکی قانونی، 77% موارد قتلهای عمد و شبه عمد و خطایی بوده است(هوشدار 1374)جلوههای روانی را نیز میتوان در حیطههای اختلالات روانی-شخصیتی وسیعی بررسی کرد: پرخاشگری، رفتار تکانشی ، بیاشتهایی یا پر اشتهایی افراطی روانی و رفتار تظاهر به خودکشی و هیستریک (محمدی فرود 1380) جلوههای ترس مرضی از مردان ، انزواگزینی،افسردگی و در مورد سوء استفاده جنسی، رفتارهای وسواس شست و شو، اختلالات خواب، کاهش عزت نفس و اقدام به خودکشی.(برات وند1379، ابراهیمی قوام 1376، طباطبایی 1380، مدنی 1383، کاپلان و سادوک به نقل از پورافکاری 1998 ،نوروزی 1372 و محمدخانی 1380)4- تعریف مفاهیم 4-1- تعریف پرخاشگری:پرخاشگری و خشونت یک پدیده ساختاری و چند بعدی است و کارکردهای مثبت و منفی دارد. در زبان عامه پرخاشگری را تنها به معنای زور ورزی و خشونت به کار میبرند؛ ولی چنین استنباطی تنها بخشی از مفهوم پرخاشگری را پوشش میدهد. تعریف خشونت به معنای عام عبارت است از حمله به دیگری. در نتیجه در هر عمل خشنی مفهوم پرخاشگری مستور است؛ ولی همة خشونتها الزاماً به صورت پرخاشگری خودنمایی نمیکنند. (شیخاوندی 1379:104(تعریف پرخاشگری از دیدگاه ارونسون: پرخاشگری عملی است که هدف آن اِعمال صدمه و رنج است.(ارونسون 1969:162 به نقل از محسنی تبریزی 1383:130) اثر پرخاشگری در حوزه ارتکاب جرم در جامعه ایجاد و گسترش ناامنی است و هدف این پژوهش، بررسی الگوهای مجرمانه موجد احساس ناامنی اجتماع می باشد.4-2- تعریف کودکآزاریهرگونه آسیب جسمانی یا روانی، سوءاستفاده جنسی یا بهرهکشی و عدم رسیدگی به نیازهای اساسی کودک و نوجوان زیر 18 ساله توسط دیگر افراد یا اعضای خانواده که به صورت تصادفی نباشد، کودکآزاری(Child abuse) گفته میشود.(مدنی،1383:20) این پدیده سابقه ای طولانی در تاریخ بشری داردکه در هر دوره ای از تاریخ تعریف مفهومی آن متفاوت و فاقد بار معنایی منفی بوده است، از تقدیم دختران جوان به معابد بابل و سوء استفاده جنسی از آنها گرفته (باستانی پاریزی،1343:262) تا زنده بگور کردن دختران از سوی اعراب عصر جاهلیت. زمانی هم بویژه در عصر صفوی و برخی از بزرگان و شاهان صفویه در دوره های بعدی تاریخ ایران شاهد روسپی خانه های ویژه برای پسران خردسال و جوان هستیم.(راوندی،1369:360) الگوی ساختاری کودکآزاری تنها شکل جنسی نداشته است، بلکه جلوههای روانی –جسمانی آن نیز باید مدنظر قرار گیرد، شامل ضرب و شتم مقطعی یا مداوم یا عدم توجه به برآوردن نیازهای اولیه-ثانویه کودک در جریان رشد او میباشد. در طراحی آزمون کودکآزاری و اجرای آن بین مجرمین شرارت موارد تعریفی حاضر لحاظ گردیده است. 4-3- تعریف شدت الگوی مجرمانه شرارت و کودکآزاریبرای تعیین رابطة بین ساختار الگویی شرارت مجرمین با میزان کودکآزاری به روش زیر اقدام شد: 4-3-1- ایام حبس و نوع مجازات شرارت: برحسب میزان شرارت و خشونت اعمال شده از سوی فرد محکوم، محاکم قضایی طبق گزارش ضابطین و بر اساس قانون به صدور حکم میپردازند، لذا بر مبنای تعریف عملیاتی هر چه میزان حبس بیشتر باشد، شدت شرارت آنها نیز بیشتر است. 4-3-2- شدت کودک آزاری: برمبنای آزمون طراحی شده ، هر چه نمرة حاصل جمع نمرات گویهها بیشتر باشد؛ شدت ایذاء کودک توسط والدین بیشتر بوده است.گستره نمرات این آزمون بین 100-20 میباشد. 5- سؤالات و فرضیات پژوهشدر این بررسی سؤالات زیر مطرح گردید:5-1- آیا میتوان بین شدت کودکآزاری مجرمین دستگیر شده با شدت جرم شرارت آنها رابطه معناداری یافت؟5-2-آیا میتوان بین سطح سواد مجرمین و والدین آنها با سابقه کودکآزاری و جرم شرارت رابطه معناداری یافت؟5-3- ریخت جمعیتشناختی و ساختار خانواده با جرم شرارت و کودک چه رابطهای دارد؟برمبنای سؤالات بالا فرضیههای پژوهش به قرار زیر تدوین شدند:5-4- بین سابقه کودکآزاری والدین و شدت جرم شرارت فرزندان رابطه معناداری وجود دارد.5-5- با افزایش سن از فراوانی مجرمین شرارت کاسته میشود.5-6- با کاهش سواد افراد شدت شرارت مجرمین افزایش معناداری مییابد.5-7- با کاهش سواد والدین سابقه کودک آزاری آنها افزایش مییابد. 5-8-بین خانوادههای تکوالد(مطلقه ، متوفی) سابقه کودکآزاری بیشتر است.6- روش شناسی پژوهشپژوهش از نوع توصیفی- اکتشافی با روش جمعآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و مصاحبه با برخی از آزمودنیها (برای تطابق و اعتبارسنجی دادهها) و همچنین روش اسنادی یعنی بررسی و مطالعه برخی از پروندههای شخصیتی –مددکاری مددجویان نمونه و آمارهای ارائه شده از سوی مرکز آمار زندانهای خوزستان میباشد. 6-1- جامعه و نمونه آماریدادههای مجرمین شرارت به عنوان جامعه آماری از مرکز آمار و رایانه زندانهای خوزستان بدست آمد. جامعه آماری پژوهشی شامل کلیه افراد دستگیر شده با عنوان مجرمانه شرارت طی دوره 1384 را شامل میشود که به جرم مذکور محکوم و حکم قطعی کیفری آنها از ناحیه دادگاه صادر گردیده است. شدت جرم شرارت نیز برحسب میزان ایام حبس، سنجیده شد. از طریق نمونهگیری تصادفی ساده از جامعه آماری جمعاً 80 نفر با کمک واحد آمار و رایانه زندانهای خوزستان با اعداد تصادفی انتخاب گردید. 6-2- ابزار جمعآوری اطلاعاتبرای جمعآوری اطلاعات و آزمون فرضیهها علاوه بر مطالعه اسنادی پروندههای کیفری و مصاحبه با برخی از آزمودنیهای نمونه از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. با توجه به نتایج و یافتههای سایر محققان در مورد جرم شرارت و کودکآزاری و طبق فرضیههای ارائه شده آزمون کودک آزاری والدینِ مجرمان شرارت در 20 آیتم به روش لیکرت با گویه های پنجگانه از کاملا موافق تا کاملا مخالف تنظیم گردید. با توجه به طیف گسترده جلوه های کودک آزاری(مدنی1383:21) در تنظیم و طرح سوالات برای گویه های 20گانه از مصادیق آن یعنی تنبیه بدنی، آزار جنسی، بی توجهی و غفلت و سوء تغذیه استفاده شد. از مجموع 40 سوال طراحی شده(10 آیتم برای هر مقیاس) در نهایت 20 سوال با بالاترین ضریب همسویی و همبستگی با دو شق زوج و فرد و با کل آزمون با تعیین ضریب آلفای هر گویه باقی ماند. در پایان پایایی و اعتبار(reliability) آزمون به شیوه فرد و زوج با یک بار اجرا بر روی نمونههای پژوهشی و از طریق آلفای کرونباخ 82/0:α و در حد مطلوب بدست آمد. 7- یافتهها و داده های آماریطی این بخش در قالب آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نمودارها و جداول فراوانی درصدی نتایج مربوط به جرایم شرارت و آزمون محقق ساخته کودکآزاری ارائه می شود:در جدول 1 نمرات آزمون کودکآزاری و شدت جرم شرارت در قالب ماههای محکومیت به زندان آمده است.
جدول 1: شدت جرم شرارت و ایذاء در دوران کودکی مجرمان نمونه
ایام حبس
شدت جرم شرارت
شدت تجربهکودکآزاری
نمره آزمون کودک آزاری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
مقدمه
باید دانست که عوامل متعددی بر نگرش کودک از خود و اعضای خانواده های خود موثر است ، از آن جمله می توان به عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر خانواده اشاره کرد که ارتباط مستقیم با سطح سواد و تحصیلات خانواده دارد. شخص باسواد امکان سلامت اقتصادی و تصمیم گیری بیشتری دارد و چنین انسانی نسبت به فکر و فرهنگ جامعه بصیرت بیشتری دارد وسواد و تحصیلات ، از دیدگاه اقتصادی ، افراد را به سوی رشد و توسعه ی درونزاد و خلاق و هماهنگ با اجتماع وکشور هدایت می کند و از دیدگاه تخصصی ، جامعه را موفق می سازد ، افراد بزرگسال به عنوان عامل اساسی تولید ، حتی با یک اصطلاح اقتصادی خاص که همان جمعیت فعال یا نیروی کار می باشد ، مشخص می شوند. با توجه به آمار موجود ، گسترش سواد ، کاهش رشد جمعیت و همچنین توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت دانش و غیره را تحصیل تسهیل نموده است .
تنها جوامعی توانسته اند مشکلات خود را در زمینه ی تغذیه ، مسکن ، پوشاک ، بهداشت و آموزش را از میان بردارند که از سطح سواد بالایی برخوردار باشند . بی سوادی ، نه تنها پدیده ای قابل تا ٔسف است ، بلکه علامتی است در کنار علاﺌم دیگر که نشان دهنده ی از خود بیگانگی می باشد و منجر به عقب ماندگی می شود. این عقب ماندگی در تعلیم و تربیت ، خود معلول شالوده های نامتناسب اقتصادی و اجتماعی است و رابطه ای مستقیم با فقر عمومی و کمبود وسایل کافی به ویژه نداشتن معلم ومدرسه است.
سواد و تحصیلات خانواده یکی از عوامل مهم پیشرفت بشر در جهان امروز است. پیشرفت تکنولوژی ، صنعت ، بهداشت و علوم مختلف مدیون این عامل مهم است .
بی سوادی در تمام ابعاد زندگی انسان می تواند تاثیر بسزایی داشته باشد مخصوصا ً در بهداشت ، رشد اقتصادی ، رشد فرهنگی ، رشد و تربیت فرزندان ، بی نظمی و ناهنجاری کودکان ، رشد و اشتغال وغیره .
مطالعات نشان داده است که هر چه آسیب های روانی بیشتر باشد ، موقعیت اجتماعی شخص را پایین تر می آورد و عواملی چون فقر ، بیکاری ، تعداد فرزندان ، اعتیاد ، طلاق که همه موجب پایین آمدن موقیت اجتماعی و فرهنگی شخص می شود و آشفتگی ها یا آسیب های روانی را به وجود می آورد . معمولا افرادی که در سطح پایین اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی زندگی می کنند ، سطح تحصیلات کمتری نسبت به افراد همسال خود دارند و میزان تحصیلات در برخی از این خانواده ها به شدت افت پیدا می کند.
در حقیقت در برخی از این خانواده ها ، سواد مقوله ی بیگانه ای است .
تاثیر عمیقی که این موقعیت اجتماعی ،فرهنگی، اقتصادی پایین بر روی افراد جامعه برجا می گذارد ، موجب بی نظمی و آشفتگی روانی می گردد ، البته این آشفتگی روانی را در طبقات مختلف جامعه می توان دید . شیوه های انحرافی ، ایجاد علاﺌم بیماری روانی ، اقدام به خود کشی ، بستری شدن ، قطع ارتباط با واقعیت ، در طبقات پایین اجتماع بیشتر دیده می شود .
مساﺌل فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی به عنوان پیش فرض این مشکل مطرح است و در واقع هدف بررسی اثرات اقتصادی – اجتماعی این مسﺌله به عنوان یک متغیر مهم بروضعیت روانی است . در این جا سواد و تحصیلات را به عنوان یک متغیر و ملاک لحاظ نموده که قابل سنجش بیشتری است .(کرمانی مقیم )
http://www.bazyab.ir))
چکیده:
در این پژوهش رابطه ی سواد والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان را مورد بررسی قرار دادیم.
این پژوهش که به صورت توصیفی واز نوع کمی بشمار می رود؛ فراوانی ، میانه ، میانگین، مد ، دامنه ، چولگی ، کشیدگی ، حداقل و حداکثر عملکرد دانش آموزان را مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در SPSS که حاوی سه جدول ( 1-4 ،2-4 ، 3-4 ) می باشد جدول اول آن پژوهش های توصیفی می باشد و جدول دوم وسوم ، ضریب همبستگی و سطح معناداری آنها مشخص شده است.
سواد پدر 839/= P می باشد و مادر815/0 p=را نشان می دهد. در این پژوهش بین سواد و عملکرد رابطه وجود ندارد .
بیان مسئله
با توجه به مسﺌله فقر فرهنگی خانواده ها و بی سواد بودن آنها ، دانش آموزان زیادی در یادگیری دچار مشکل می شوند . در خانواده هایی که سطح تحصیلات کافی ندارند فرزندان آنها از لحاظ درسی و تحصیلی افت پیدا می کنند وخانواده و اقتصاد در این امر دخیل هستند . خانواده ای که با سواد هستند با خانواده بی سواد از لحاظ پیشرفت متفاوت می باشند . بی سوادی والدین با خود مواردی همچون فقر فرهنگی – اقتصادی را به همراه دارد که باعث می شود دانش آموز نتواند اعتماد به نفس و شیوه ی برخورد درست با دیگران را بیاموزد . یادگیری را مساﺌلی ترغیب می کند که بدون آنها دانش آموز از لحاظ درسی عقب مانده می شود . با پیشرفت تحصیلی دانش آموز ، خانواده نیز باید همپای او اطلاعات عمومی خود را افزایش دهد تا دانش آموز به یک نتیجه ی مطلوب برسد .
آیا بین سواد والدین و عملکرد تحصیلی رابطه وجود دارد؟