لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
اولین مقاله در مورد حسابداری صنعتی :
آشنایی با برخی مفاهیم اساسی حسابداری مدیریت هزینهیابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی
هزینهیابی برمبنای فعالیت1، ارزیابی متوازن2 و ارزش افزوده اقتصادی3 ابزارهای مدرنی شمرده میشوند که بهمنظور اندازهگیری عملکرد مدیریت بهکار میروند و بسیاری از شرکتها در سراسر اروپا از آن استفاده میکنند.
آیا چارچوبهای هزینهیابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی با یکدیگر ناسازگارند یا میتوان آنها را در یک سازمان با همدیگر بهکار برد؟
هزینهیابی برمبنای فعالیت و ارزیابی متوازن اطلاعاتی را فراهم میآورند که مدیران جهت تصمیمگیریهایی که منجر به خلق ارزش میشود به آن نیازمندند. ارزش افزوده اقتصادی فراهمآورنده چارچوب تصمیم، معیارهای عملکرد و محرکهایی است که مدیریت را برای خلق ارزش بر میانگیزد.
برای درک بیشترِ مفاهیم هزینهیابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی میتوان تجارت را به فوتبال تشبیه کرد. مربی یک تیم فوتبال بهعوامل متعددی جهت موفقیت نیاز دارد. برای مثال بهدست آوردن ضربههای ایستگاهی، بهدست آوردن کرنر، فراهمسازی یک دفاع محکم و داشتن یک دروازهبان مناسب. اما در پایان مسابقه تنها چیزی که اهمیت دارد این است که مسابقه را بردهایم یا باختهایم نه اینکه در طول بازی چند کرنر یا چند ضربه ایستگاهی بهدست آوردهایم. در تجارت نیز مدیر معیارهای زیادی را برای کسب موفقیت لازم دارد. هزینهیابی برمبنای فعالیت وارزیابی متوازن معیارهایی هستند که مدیر را در تصمیمگیری و دستیابی به موفقیت یاری میرسانند، اما آیا صرفاً استفاده از این معیارها دلیل بر موفقیت است؟
این موضوع که مدیریت برای دستیابی به موفقیت به این معیارها نیاز دارد امری بدیهی است اما تعیینکننده برد یا باخت شرکت ارزش افزوده اقتصادی است؛ با بهکارگیری ارزش افزوده اقتصادی مدیران در استفاده از اطلاعات بهمنظور خلق ارزش و خواسته مالکان برانگیخته میشوند. نیاز سازمانها به سازگاری با محیط تجاری پویا و پیچیده امروزی برای ادامه بقا که ناشی از توسعه بازارهای رقابتی است از یک سو و از سوی دیگر فشار مجامع سرمایهگذار به مدیران جهت تعیین ارزش و تبیین معیارهای اندازهگیری دقیق و شفاف، باعث شد سازمانها سیستمهای سنتی پاداش و اندازهگیری عملکرد را که در دهه قبل بهوجود آورده بودند مورد بازنگری قرار دهند و دوباره آنها را بیازمایند که آیا مبنای صحیح و قابل اتکایی برای تصمیمگیری بودهاند یا خیر؟ در حال حاضر تکنیکهای اندازهگیری بیشتر از اینکه بر چارچوبهای حسابداری استوار باشند براساس تئوریهای اقتصادی بنا شدهاند.
اما براستی شرکت باید از چه چارچوبی استفاده کند؟ و زمانیکه چارچوب جدیدی در حال اجراست آیا این بدان معنی است که شرکت باید دیگر چارچوبها را نادیده بگیرد؟
این مقاله سه چارچوب هزینهیابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی را که استفاده از آنها در صنایع بهطور گسترده در حال افزایش است مورد بحث قرار میدهد. اگر چه در این مقاله بهطور خلاصه این سه چارچوب توصیف میشود اما بیشتر با جواب این سئوال سروکار داریم که آیا میتوان این چارچوبها را بهطور همزمان بهکاربرد یا آنها با هم ناسازگارند؟
این مقاله بیان میکند که این چارچوبها در واقع مکمل همدیگرند و زمانیکه با هم بهکاربرده شوند میتوانند بسیار موثر باشند.
هزینهیابی برمبنای فعالیت
با متنوع شدن تولیدات و مشتریان یک سازمان، تخصیص هزینههای سربار نیز امری گمراهکننده و تحریفکننده بهای تمامشده تولیدات یا خدمات خاص میگردد. همانطور که میدانیم سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت و سیستم هزینهیابی سنتی از لحاظ نحوه تخصیص هزینههای سربار با یکدیگر متفاوتند. این تفاوت در شکل 1 نشان داده شده است. بدین معنی که در سیستم هزینهیابی سنتی، هزینههای سربار تنها براساس یک محرک هزینه که میتواند حجم تولید، ساعات کار مستقیم، ساعات کار ماشین یا میزان دستمزد مستقیم باشد تسهیم میگردد و این نمیتواند مبنای صحیحی برای تسهیم هزینههای سربار پدید آورد، زیرا برای مثال، محصولی که چرخه عملیات تولیدی آن کوتاه است ممکن است به میزان غیرمتناسبی از هزینههای انبار یا بارگیری بهره ببرد. لذا حسابداری صنعتی بهشکل سنتی پیام نادرست به مدیران میدهد. اما در سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت، تسهیم هزینههای سربار شامل دو مرحله است که در مرحله اول فعالیتهای عمده شناسایی میشوند و هزینه سربار بهتناسب منابعی که در هر فعالیت مصرف میشود به آن فعالیتها تخصیص مییابد. سربار تخصیصیافته به هر فعالیت هزینه انباشته فعالیت4 نامیده میشود. پس از تخصیص سربار ساخت به فعالیتها در مرحله اول، محرکهای هزینه5 مناسب و مربوط به هر یک از فعالیتها شناسایی میشوند. سپس در مرحله دوم هزینه انباشته هر فعالیت بهنسبت مقدار مصرف محرکهای هزینه در هر یک از خطوط تولید محصول به این خطوط تخصیص داده میشود. این سیستم هزینهیابی میتواند اطلاعات بهتری را برای تصمیمگیریهای استراتژیک مدیریت فراهم آورد و به تشخیص هزینههای بدون ارزش افزوده کمک کند. بنابراین هزینهیابی برمبنای فعالیت، کیفیت تولید و هزینهیابی را بهبود میبخشد.
مدیران برای آنکه بتوانند عملکرد شرکتشان را بهبود بخشند نیازمند شناخت چگونگی اثر متقابل بهای تمامشده با دیگر معیارهای عملکرد هستند. این موضوع به کمک تکنیک ارزیابی متوازن حل میشود.
ارزیابی متوازن
با توسعه شرکتها بتدریج مدیریت از مالکیت جدا میشود و بحث مسئولیت پاسخگویی بهوجود میآید، بدین معنی که مدیران در برابر مالکان باید پاسخگو باشند. با تمایز مالکان از مدیران و توجه به اینکه مالکان آگاهی کمی از مسائل مالی دارند و به اطلاعات گزارششده از سوی مدیریت متکی هستند آنان به ارزیابی عملکرد مدیریت نیاز دارند و در این ارزیابی ناچار به استفاده از اندازهگیری میباشند (مثالی در ادبیات مدیریت وجود دارد که اگر کسی نتواند چیزی را اندازه بگیرد نمیتواند آن را اداره کند)، اما اگر این اندازهگیری تنها متکی بر ارقام و اطلاعات مالی باشد نمیتواند مبنای صحیحی برای قضاوت و تصمیمگیری پدید آورد. یک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
با فرض اینکه ارزش موجودی در جریان ساخت اول دوره 3000ریال باشد و با توجه به اطلاعات بالا به سئوالات زیر پاسخ دهید.
چند ریال از بابت ضایعات غیرعادی به سود و زیان منظور می گردد؟
محصول تکمیل شده از بابت ضایعات عادی چند ریال متحمل هزینه شده است؟
معادل آحاد
مواد
تبدیل
محصول تکمیل شده
5.000
5.000
در جریان ساخت آخر دوره
500
150
ضایعات عادی
50
50
ضایعات غیرعادی
60
48
درجریان ساخت اول دوره
(200)
(120)
معادل آحاد تولید
5.410
5.128
هزینه هر واحد از بابت مواد 12 = 5410 ÷ 64.920
هزینه هر واحد از بابت تبدیل 8 = 5128÷ 41.024
20
صورت مساله هیچ اشاره ای به اینکه حاصل فروش ضایعات صرف کاهش هزینه های تبدیل میشود نکرده است لذا ما نیز این کار را انجام نمی دهیم.
از بابت مواد 720 = 12 * 60
از بابت تبدیل 384 = 8 * 48 60ضایعات غیرعادی
بهای تمام شده ضایعات غیرعادی 1104
300 = 50 * 60 حاصل فروش
ضایعات غیر عادی
1104
300
حاصل فروش (بازیافت)
840
مبلغی که از بابت ضایعات غیرعادی به سود و زیان منظور میشود. (خالص هزینه ضایعات غیرعادی)
3000 بهای اولیه در جریان اول
640 (8*80)
3640 بهای تمام شده در جریان اول
بهای تمام شده کالائی که طی دوره تولید آن شروع و تکمیل شده 96.000=20 * 48.00 = 200-5000
هزینه ضایعات عادی 750 750 =[(5*50×-(20*50)]
بهای تمام شده در جریان اول 3.640
بهای تمام شده تولید 100390
6000=12*500
1200 = 8* (40% *50)
بهای تمام شده در جریان آخر 7200
مثال) خواربار فروشی 300 کیلو برنج خرید پس از غربال کردن وزن آن کم شد. اگر باقی مانده برنج را کیلویی 2 ریال اضافه تر از قیمت خرید، به فروش برساند در جمع 40 ریال ضرر میکند. قیمت هر کیلو برنج چند ریال است. (بهای خرید)
(قابل فروش) سالم 280 = 20 - 300 ضایع شده 20 = * 300
40+(2+x)280= x 300
بهای خرید 30=x 600=x 20
مثال) اطلاعات زیر در پایان سال 71 از دفاتر شرکتی حاصل شده است:
افزایش در موجودی مواد اولیه (k 15.000) 15.000.000
کاهش در موجودی ساخته شده 35.000.000
خرید مواد اولیه 430.000.000
هزینه های تبدیل طی سال 500.000.000
هزینه حمل به خارج 45.000.000
با فرض عدم موجودی کالای در جریان ساخت در ابتدا و پایان سال بهای تمام شده کالای فروش رفته چند میلیون ریال است؟
مواد مصرف شده= افزایش موجودی مواد - خرید
مواد مصرف شده = کاهش موجودی مواد + خرید
هزار ریال
خرید مواد اولیه
430.000
افزایش موجودی مواد اولیه
(15.000)
مواد مصرف شده
415.000
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
روشهای هزینهیابی و مؤسسات تولید
گردآورنده:
نام استاد:
مقدمه:
تعریف هزینهیابی: هزینهیابی عبارتست از طبقهبندی و تسهیم صحیح هزینهها به منظور تعیین بهای تمام شده محصولات و خدمات واحد تجاری و تنظیم و ارائه اطلاعات مربوطه به نحو مناسبی که برای راهنمایی مدیران و صاحبان واحد مزبور درجهت کنترل عملیات آن قابل استفاده باشد. به این ترتیب وقتی حسابداران صحبت از هزینهیابی میکنند منظورشان یک یا چند مورد از موارد زیر است:
الف – تعیین بهای تمام شده ساخت یک محصول، یا
ب – تعیین بهای تمام شده یک سرویس یا
ج – تعیین روشی که به وسیله آن بتوان هزینهها را کنترل کرد
در حسابداری بازرگانی ابتدا به تشریح و بررسی دفاتر و حسابهای یک تاجر میپردازیم که کالای بازگانی را خریده و آن را به قیمتی که متضمن سو باشد میفروشد. در این قبیل موارد ترازنامه به انضمام حساب عملکرد و سود و زیان برای نشان دادن وضع مالی تاجر کاملاً کافی است. سپس به مرحله تهیه حساب کالا میرسیم و با استفاده از این حسابها میتوانیم بهای تمام شده کالای ساخته شده را تعیین کنم. ولی در مواردی که چند نوع کالا ساخته شود لازمست حساب تولید یا ساخت کالا را طوری تجزیه کنم که بتوان بهای تمام شده هریک از انواع کالا را از به دست آورد و این کار مستلزم تجزیه مفصلتر اقلام درآمد و هزینههای تولید خواهد بود. این تجزیه تفصیلی اقلام درآمد و هزینه به منظور تعیین بهای تمام شده هریک از محصولات ساخته شده یکی از هدفهای هزینهیابی را که در بالا ذکر شد تشکیل میدهد.
روشهای هزینهیابی مؤسسات تولیدی:
+ هزینهیابی چیست و چند نوع میباشد
روشهای هزینه یابی در واقع روشها و نظامهایی میباشند که منجر به انجام ثبتهای حسابداری و تهیه گزارشاتی میگردند که مدیریت را در ارتباط با کنترل هزینههای مواد، دستمزد و سربار کمک و یاری مینمایند. به طور کلی با توجه به نوع فعالیت موسسات تولیدی روشهای هزینهیابی که مورد استفاده قرار میگیرند 2 نوع میباشند:
1- هزینه یابی سفارش کار 2- هزینهیابی مرحلهای
برخی از موسسات تولیدی سفارشپذیر یعنی در واقع تولیدات آنها و هزینههایی که در آنها صورت میپذیرد با سفارش و یا عقد پیمان ایجاد میشوند. بنابراین برای هزینهیابی در این موسسات از روش هزینهیابی سفارش کار استفاده میگردد. نمونهبارز این مؤسسات شرکتهای، پیمانکاری، کارخانجات کشتیسازی، هواپیماسازی، بیمارستانها، تعمیرگاههای اتومبیل و سایر موارد مشابه میباشد.
بعضی از موسسات تولید دیگر که دیگر که تولیدات آنها برای آنکه تکمیل گردد مراحل مختلفی را طی میکند و محصولات آنها به صورت انبوه و یکسان تولید میشود از روشهای هزینهیابی مرحلهای استفاده مینمایند. کارخانجات نساجی، مواد شیمیایی، صنایع نفت، کنش و موارد مشابه نمونههایی این نوع موسسات میباشند.
اساساً موسساتی که به صورت سفارش عمل مینمایند و یا آنکه تولیدات آنها با حجم زیاد و از نظر تعداد کم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
موضوع:
روشهای هزینهیابی مؤسسات تولیدی
نام استاد:
جناب آقای شریفی
نام دانشجو:
شایان زاهدی
شماره دانشجویی: 84211129
رشته: حسابداری
بهار 1388
مقدمه:
تعریف هزینهیابی: هزینهیابی عبارتست از طبقهبندی و تسهیم صحیح هزینهها به منظور تعیین بهای تمام شده محصولات و خدمات واحد تجاری و تنظیم و ارائه اطلاعات مربوطه به نحو مناسبی که برای راهنمایی مدیران و صاحبان واحد مزبور درجهت کنترل عملیات آن قابل استفاده باشد. به این ترتیب وقتی حسابداران صحبت از هزینهیابی میکنند منظورشان یک یا چند مورد از موارد زیر است:
الف – تعیین بهای تمام شده ساخت یک محصول، یا
ب – تعیین بهای تمام شده یک سرویس یا
ج – تعیین روشی که به وسیله آن بتوان هزینهها را کنترل کرد
در حسابداری بازرگانی ابتدا به تشریح و بررسی دفاتر و حسابهای یک تاجر میپردازیم که کالای بازگانی را خریده و آن را به قیمتی که متضمن سود باشد میفروشد. در این قبیل موارد ترازنامه به انضمام حساب عملکرد و سود و زیان برای نشان دادن وضع مالی تاجر کاملاً کافی است. سپس به مرحله تهیه حساب کالا میرسیم و با استفاده از این حسابها میتوانیم بهای تمام شده کالای ساخته شده را تعیین کنیم. ولی در مواردی که چند نوع کالا ساخته شود لازمست حساب تولید یا ساخت کالا را طوری تجزیه کنیم که بتوان بهای تمام شده هریک از انواع کالا را از به دست آورد و این کار مستلزم تجزیه مفصلتر اقلام درآمد و هزینههای تولید خواهد بود. این تجزیه تفصیلی اقلام درآمد و هزینه به منظور تعیین بهای تمام شده هریک از محصولات ساخته شده یکی از هدفهای هزینهیابی را که در بالا ذکر شد تشکیل میدهد.