لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
صدای ناله عارف بگوش هر که رسید چو دف به سر زد و چون چنگ در خروش آمد
"ابوالقاسم عارف" فرزند "ملا هادی وکیل" است که در شهر قزوین به وکالت اشتغال داشته است. مولد عارف قزوین، تاریخ تولدش در حدود سال 1259 خورشیدی و 1300 هجری قمری بوده است. عارف صرف و نحو عربی و فارسی و علوم متداوله را در قزوین فرا گرفته و در ادبیات ممارست کرده و نزد سه معلم خوش خط، تحصیل خط نمود؛ به طوری که شکسته و نستعلیق را بسیار خوب می نوشت و علاوه بر اینها به فراگرفتن علم موسیقی پرداخته و در این فن مهارتی تام پیدا می نماید و بعدها از این راه به خدمات ملی قیام کرده، اشتهاری تمام به هم می رساند. چون عارف دارای "حنجره داوودی" بوده و آواز بسیار خوشی داشته است، پدرش (ملا هادی وکیل) او را وادار ساخت در پای منبر یکی از وعاظ قزوین به نوحه خوانی بپردازد و روی این اصل جشنی ترتیب داد و عارف را معمم ساخته و بدین ترتیب او را در زمره روضه خوان های قزوین وارد کرد.
عارف هم راجع به مصائب خانواده اطهار اشعاری سرود که با آواز روح بخش خود در بالای منبر به خواندن آنها مبادرت می کرد، ولی پس از مرگ پدر، عمامه را برداشته و ترک روضه خوانی کرده و مکلا گردید. عارف در 17 سالگی به دختری عشق و علاقه پیدا می نماید، ولی پدر دختر او را برای دامادی خود مناسب ندانسته و رضایت به ازدواج نمی دهد. اقدامات و تلاش های عارف هم نتیجه ای نمی بخشد، لذا عارف در خفا دختر را به عقد خود در می آورد، پدر دختر بعد از مطلع شدن از اینکه عارف، دختر را عقد کرده است در صدد ایذاء دختر خود برآمده و خود و کسانش از هر طرف عارف را تهدید کرده و اصرار می نمایند که او را طلاق دهد، عارف هم ناچار از قزوین فراری شده مدت یکسال در رشت توقف می نماید و سپس به قزوین مراجعت نموده و به تهران می رود. بالاخره پس از یکسال اقامت در تهران به قزوین آمده و با وجود عشق و علاقه ای که بین دختر و عارف حکمفرما بوده است به علت ناراضی بودن دختر، عارف او را طلاق داده و دیگر تا آخر عمر تاهل اختیار نمی نماید.
عارف در سال 1316 هجری قمری برای اولین بار وارد تهران می شود و چون، هم موسیقی می دانسته و هم آوازی خوش داشته است با شاهزادگان قاجار و دربار مظفرالدین شاه رابطه پیدا کرده، به ندیمی وثوق الدوله و میرزا علی اصغر خان اتابک در می آید. با آنکه در نهضت جمهوری، عارف به نفع جمهوری خواهان قیام کرده و به طرفداری آن "کنسرت" داده و افکار مردم را تا اندازه ای برای قبول رژیم مزبور آماده ساخته بود و طبعاً می بایستی سردار سپه از او راضی باشد، بر عکس بنا به عللی، پهلوی نظر خوبی به عارف نداشته است. سردار سپه به سلطنت ایران رسید و به تدریج اغلب اشخاص که وجهه ملی داشته و صاحب نفوذ بودند را یا از بین بردند، یا خانه نشین ساختند، زیرا او از آن می ترسید که آنان همان طوری که امروز به نفع او و به ضرر قاجاریه، دست به اقداماتی زدند ممکن است فردا هم به ضرر او و نفع دیگری وارد عمل شوند، بنابراین عارف را هم که ترانه هایش تا اعماق قلب هر ایرانی نفوذ کرده بود را به همدان فرستاده و دست او را از اجتماعات و فعالیت های سیاسی کوتاه ساختند.
عارف در همدان به سختی روزگار می گذرانید، برای آنکه در تمام مدت عمر خود عادت به جمع آوری مال و منال نداشته و به مادیات بی علاقه بوده و غالباً زندگی او را یا دوستانش اداره می کردند یا از درآمد نمایش هایش تامین می گردید و روی این اصل هیچوقت از خود چیزی نداشته است. بنابراین عارف در اواخر عمر خود غالباً در مضیقه بوده، حتی اثاث منزل او را دوستانش فراهم آورده بودند؛ بقول خودش:
بود رختخوابم ز"حاجی وکیل"
که خصمش زبون باد و عمرش طویل
اگر پهن فرشم به ایوان بود
سپاسم زالطاف "کیوان" بود
اگر میز و هم یک دو تا صندلی ست
ز"دکتر بدیع" است، از بنده نیست
من این زندگانی ناپایدار
به زحمت از آن کرده ام اختیار
که از هر بداندیش، بد نشنوم
زبدگوی و بدخواه، راحت شوم
و حال برای آشنایی بیشتر با عارف، مناسب است از نامه هایی که عارف از همدان به دوستان نوشته است، مطالی را انتخاب کرده و اینجا نقل نماییم:
در موقعی که بعضی از مخالفین عارف در روزنامه ها بر علیه او مقالاتی انتشار می دادند در نامه ای که برای دکتر شفق فرستاده است چنین می نویسد: "من ایرانیم، من وطنم را دوست می دارم. گمان می کردم در قلب و دل این مردمان جا گرفته ام، من از همه چیز چشم پوشیده و تن به زحمت بی چیزی و خانه بدوشی و فلاکت و بدبختی دادم که حیثیتم محفوظ بماند، ولی افسوس که حال فهمیدم تمام عمر به خطا رفته و تمام امیدهای خیالی مبدل به یاس و نومیدی شده است."
عارف در نامه ای برای محمدرضای هزار نوشته:
"آریالای محمدرضا خان، من ایرانی پاک و بی آلایش هستم که به هیچ چیز جز وطنم علاقه ندارم، من کسی هستم که آرزو می کنم در خاکستر درون حمام بخوابم، ولی ملتم شریف و بزرگوار و مملکتم آباد باشد. من اگر علاقه به خودم داشتم کارم به اینجا نمی کشید که با سه تا سگ و یک زن بدبخت که کارهای داخلی و خارجی مرا تنها او بایستی اداره کند در یک گوشه همدان به سختی روزگار بگذرانم. مبادا خدا نکرده تصور کنید دلتنگی من از این است که چرا مانند همه وطن خواهان یک زندگانی مرتب و آرزومندی فراهم نکردم، یا اینکه چرا پول و ملک و باغ و خانه و زن ندارم یا لااقل برای خاتمه دادن خانه بدوشی خود چرا در تمام این کشور پهناور یک اطاق گلی برای چنین روز بدبختی خود تدارک ندادم، خیر، از هیچ یک از اینها کدر و دلتنگ نیستمو چون همیشه روزگار با روی خوش و آغوش باز به طرف من آمد و من همیشه پشت پا به او زده روی خوش به او ننموده به سخت ترین زندگانی، ساخته و قانع ام."
عارف شاعر خوش ذوقی بود به طوری که کلمات اشعارش را موافق نغمه، و نغمه را مناسب کلمه انتخاب می کند که گویی از بدو خلقت این دو برای همدیگر آفریده شده اند و در این خصوص می توان گفت اگر عارف از موسیقی علمی مغرب زمین نیز بهره ای داشت شاید یم "شوپن" یا "شومان" ایرانی می شد. حافظه موسیقی عارف که چگونه تصنیف های پرپیچ و خم خود را بدون یاری نت در ابتدا در خاطره نگه می دارد شایان ملاحظه است. دقت او در "وزن و آهنگ"، استادان تار که با وی بوده اند بهتر می دانند و بر او لک الفضل گویند. اگر حسن صوت و خنای موثر او را نیز داخل حساب کنیم، خواهیم دید که هنوز شخص دومی در ایران به هنرمندی این آدم در این فن نیست و قیمت این شاعر به مراتب زیاد تر از شهرت اوست، و بسی مایه تاسف است که در ایران که صدها عارف لازم دارد و هنوز بازار معرفت از این قبیل میوه های صنعت چندان پر نیست که کار به رقابت بکشد، باز حسودان و بدگویانی در هر فرصت احساسات او را از رعشه و پیچ و تاب نیش های قلم و زبان آسوده نگذاشته اند! از حسرت های بسیار عمیق عارف یکی رایج نبودن اشارات نت در ایران است. عارف مانند هر موسیقی پرداز در آرزوی آن است که سرودهای او را مطابق واقع بخوانند و بنوازند و تحریف ننمایند، ولی بدبختانه تنها در محیط تهران نیز به این آرزوی خود نرسیده است و با خواندن تصانیف او گاهی از هر دهنی، آوازی درآید. عارف اگرچه در تمام دوره زندگی خود از رفتار پدر خود گله و شکایت می کند ولی از زبان خود چنین می گوید: "پدرم به اندازه استعداد دماغ من از تربیت من غفلت کرد ولی به قدر گنجایش کله خود و تربیت آن زمان گوتاهی نکرد و در دو چیز بیشتر ساعی بود: یکی در خصوص خط که آن اوقات می گفتند "حسن الخط کمال المرء (نیکوبی خط از کمال مرد است)" و دیگر در باب موسیقی. در سن سیزده سالگی به اولین معلم موسیقی مرحوم حاجی صادق خرازی که در شمار محترمین قزویم شمرده می شد، مرا سپرد. چهارده ماه در خدمت استاد بزرگوار خود به تحصیل این علم کوشیدم. اگر تحصیلات آن وقت را به همان ترتیب که نوشته بودم یعنی آن کتابچه ای را که به دستور معلم خود به مناسبت هر آوازی شعری داشت، امروز داشتم خیلی چیزها از آن فهمیده می شد، چون دارای حنجره داوودی بودم که می توان گفت معجز یا سحری بود. همین اسبا شد که پدر به طمع افتاد از برای خطاهای خود که در دوره زندگی به واسطه شغل وکالت مرتکب آنها شده بود، جلوگیری از آنها کرده باشد، هیچ بهتر از این ندی که مرا به شغل روضه خوانی وادار کند..."
تصنیف «گریه را به مستی...» از عارف قزوینی :با صدای محمدرضا شجریان . مقدمه و تنظیم از فرامرز پایور
نت تصنیف «گریه را به مستی...» (از کتاب ردیف آوازی و تصنیف های قدیمی به روایت استاد دوامی)
عارف در جایی دیگر از خاطرات سفر به تهران می گوید: "تا آن وقت تهران ندیده بودم که ای کاش هیچ وقت نمی دیدم. از آن به بعد در واقع تهرانی شدم. گمان می کنم این مسافرت در سال هزار و سیصد و شانزده بود. بعد از چند روز توقف در تهران صدورالممالک (همسفر عارف به تهران) چون با اغلب درباری هایی که از تبریز با مظفرالدین شاه به تهران آمده بودند ارتباط کلی داشت، شبی که از ایشان یعنی از درباریها دعوت کرده بود، به من هم فرمود که آن شب را به منزل ایشان بروم و من چون این اولین مجلسی بود که بایستی اشخاص مهم این مملکت را ببینم با اینکه خیلی برای من دیدن چنین مجلسی زحمت داشت، ناچار بودم از اینکه فرمایش ایشان را قبول کنم. حسب الامر اطاعت کردم و به منزل صدر رفتم. در آنجا اشخاص مهمی حضور داشتند، از جمله امیر بهادر سلطان علیخان که آن وقت وزیر دربار بود، شاهزاده موثق الدوله که پسرش داماد مظفرالدین شاه بود و خانسالاری را هم که در آن وقت کار مهمی بود به پسرش واگذار کرده بود. از آنجایی که کار موسیقی در ایران به واسطه نادانی و جهالت راهنمایان نادان و عوام فریب به منتهی درجه افتضاح رسیده بود هیچ وقت میل نداشتم به داشتن این صفت مفتضح معرفی شوم، ولی بدبختانه برخلاف میل خود معرفی شدم. آن شب هم از شبهای تاریخی خواندن من محسوب می شد. وقتی کع شروع به خواندن کردم شاید تا یک ساعت از احدی نفس بیرون نیامد، همین طور مات و مبهوت همچون مجسمه گوش بودند. قفل سکوت وقتی شکست که من ساکت ماندم. آن وقت همگی به حرف آمدند و همه حرفها در تعریف من بود. اول کسی که به سخن آمد موثق الدوله بود. اول حرفی هم که زد این بود که شیخ باید از این به بعد با من باشد. حتی هر چه کردم شب به منزل رفته صبح شرفیابی حاصل کنم قبول نفرمودند. فرمودند شب را همین جا باشد صبح به اتفاق به دربار برویم!"
عارف ماجرای آشنایی خود با درویش خان را چنین بیان می کند که : "درویش خان تار زن معروف را هم ندیده بودم چون با هر جمعیت و جرگه ای آمیزش نمی کردم. درویش هم در خدمت شعاع السلطنه پسر مظفرالدین شاه بود. شعاع السلطنه هم فارس را تیول داشت و سلطنت کوچکی، ولی از سلطنت پدرش مقتدرتر تشکیل داده بود. اغلب درویش در رکاب او بود تا اینکه از دست ظلم و استبداد او، به جان آمده در یکی از سفارتخانه ها متحصن شده و خود را از خدمت شعاع السلطنه خارج کرد. این همان اوقاتی بود که خود را به این زحمت از چنگ شعاع السلطنه راحت کرده بود. ورود بی نظم و ترتیب آقایان تا غروب خاتمه پیدا کرد و نزدیک غروب وقت سخن سرایی و زمینه سازی فراهم آمد.
اغلب آقایان اسم من را شنیده بودند ولی از دور، درویش از همه جا بی خبر، خودی کوک کرد و برای اینکه ساز خود را هم کوک کرده باشد، دستش برای گوشمالی به گوشه تار رفت. من چون هیچ وقت از خود معرفی به خواندن نکرده و نمی خواستم به اسم خواننده معرفی شده باشم به همین جهت کسی هم قدرت اینکه به من تکلیف خواندن کند نداشت.
درویش بنا به عادتی که در ساز زدن داشت چشم ها را روی هم گذاشته، از آواز بوسلیک که مقدمه شور است داخل دستگاه شور نشده بود که من دیدم حقیقتاً:
این شور که در سر است ما را
روزی برود که سر نباشد
شور کله من یکدفعه عنان متانت و سنگینی را از دست من گرفت. زمام گسیخته بنا کردم به خواندن. مستمعین زن و مرد با یک حالت بهت و سکوتی هوش را تبدیل به گوش کرده بودند..."
عارف در انتهای خاطرات خود چنین می نویسد: "در مدت بیست روز در منتها درجه کسالت و ناخوشی بودم، اینها در کردستان به نظرم آمد و تا این مساعدت که تا بیست و نهم شهر رمضان 1341 است از خوشی دنیا، خود را محروم و از همه چیز صرف نظر کردم. خواب خوش نکرده، آب راحت از گلوی من پایین نرفت. در این مدت آخر هم فقط به واسطه طرفداری سید ضیاء به سزای خود رسیده و الان پشیمانم که چرا من هم مانند سایرین نباشم که راحت زندگانی کنم و از آن می ترسم که در آخر زندگانی از دست این مردم کارم به انتحار بکشد. اگر توانستم، در عریضه خود شرح بدبختی های خود را خواهم نوشت، در صورتی که حالت قلم روی کاغذ گذاشتن را از کثرت پریشانی ندارم."
اشکم از سر، گذشت در غم هجر
یکی از سرگذشت من این است
عارف در سرودن غزلیات نیز طبعی قوی و بیانی رسا داشت تا آنجا که خود می نویسد: "باری هجده سال قبل شبی در خانه مرحوم حاجی نائب الصدر سرایی به من گفته شد: "عارف من از عرفان تو تاکنون چیزی نفهمیدم، امروز بیتی شنیدم، اگر راست می گویی آن را غزل کن." آن شعر این بود:
چه آشنا نگهی داری ای رمیده غزل
خدا نگاه تو را با کس آشنا نکند
قبل از شام بود که امیر این امر را داد و تا موقع خواب غزل را تمام کرده، صبح برابش خواندم. گفت منتظر بودم این غزل را از شیخ بشنوم و فقط ایرادی که کرد در مقطع آن بود.
دلم زکف سر زلف تو را رها نکند
دل از کمند تو وارستگی خدا نکند
اگر چه خون مرا بیگناه ریخت و لیک
کسی مطالبه از یار خون بها نکند
هر آنکه از کف معشوق جام می گیرد
نظر به جانب جام حهان نما نکند
بسوخت سینه ندیدم اثر از آه سحر
زمن گذشت کسی بعد از این دعا نکند
به بلبلان چمن از زبان من گویید
به خواب ناز گلم رفته کس صدا نکند
تو بوسه ده که منت جان نثار خواهم کرد
کسی معامله بهتر از این دو تا نکند
بگفتمش که دلت جای عارفست بگفت
کسی به دیر شهان بوریا نکند"
ترانه ملی عارف در شب 28 ذیحجه 1333 در تهران، تیاتر باقراف در یک کنسرت که از اولین کنسرتهای ایرانی محسوب می شود خوانده است. می توان گفت، بنای کنسرت را در تهران عارف و بعد درویش خان نهادند.
دور نیست که این در سفر عارف به استانبول فعلیت پیدا نموده باشد. در افتتاح نمایش، عارف این غزل مهیج خود را که در آن بدبختی مملکت، بیچارگی ملت، بی کفایتی دولت و از طرف دیگر فتنه روس و انگلیس را در ایران نشان می دهد در ابوعطا خوانده است:
لباس مرگ بر اندام عالمی زیبا
چه شد که کوته و زشت این قبا به قامت ماست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
اعتیاد هرگز،ورزش هرروز
قضاوت کنید ورزش یا مواد مخدر؟؟؟
آنچه باید خانواده ها بدانند تا از اعتیاد در امان باشند
+ علل و عوامل موثر بر اعتیاد
اعتیاد یک بیماری زیست شناختی ، روانشناختی و اجتماعی است عوامل متعددی در اتیولوژی سوء مصرف و اعتیاد موثر هستند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد می شوند . عوامل موثر بر فرد محیط فرد و عوامل اجتماعی ، عوامل در هم بافته ای هستند که بر یکدیگر تاثیر میگذارند درک کلیه علل و عوامل زمینه ای موجب میشود تا روند پیشگیری ، شناسایی ، درمان و پیگیری به طور هدفمند طرح ریزی شود .
بنابراین ، آشنایی با عوامل زمینه ساز مستعد کننده بروز اعتیاد و نیز عوامل محافظت کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد .
1 - شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد و اقدامهای پیشگیرانه لازم برای آنان
2 - انتخاب نوع درمان و اقدامهای خدماتی و حمایتی و مشاوره ای لازم برای معتادان
+ عوامل مخاطره آمیز
عوامل مخاطره آمیز مصرف مواد شامل عوامل فردی ، عوامل بین فردی و محیطی و عوامل اجتماعی است
+ عوامل مخاطره آمیز فردی
+ دوره نوجوانی
+ استعداد ارثی
+ صفات شخصیتی :
* صفات ضد اجتماعی
* پرخاشگری
* اعتماد به نفس پایین
+ اختلالهای روانی
* افسردگی اساسی
* فوبی
+ نگرش مثبت به مواد
+ موقعیت های مخاطره آمیز
* ترک تحصیل
* بی سرپرستی
+ تاثیر مثبت مواد بر فرد
در اینجا به شرح هر یک از عوامل فوق می پردازیم :
دوره نوجوانی : مخاطره آمیز ترین دوران زندگی از نظر شروع به مصرف مواد دوره نوجوانی است . نوجوانی دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی و کسب هویت فردی و اجتماعی است در این دوره میل به استقلال و مخالفت با والدین به اوج خود میرسد و نوجوان برای اثبات بلوغ و فردیت خود ارزشهای خانواده را زیر سوال میبرد و سعی در ایجاد و تحلیل ارزشهای جدید خود دارد مجموعه این عوامل ، علاوه بر حس کنجکاوی و نیاز به تحرک تنوع و هیجان فرد را مستعد مصرف مواد می نماید .
ژنتیک :
شواهد مختلفی از استعداد ارثی اعتیاد به الکل و مواد وجود دارد تاثیر مستقیم عوامل ژنیتیکی عمدتا از طریق اثرات فارماکوکینتیک و فارکودینامیک مواد در بدن میباشد که تعیین کننده تاثیر مواد بر فرد است برخی از عوامل مخاطره آمیز دیگر نیز تحت نفوذ عوامل ژ نیتکی هستند مانند برخی اختلال های شخصیتی و روانی و عملکرد نامناسب تحصیلی ناشی از اختلالهای یادگیری .
صفات شخصیتی عوامل مختلف شخصیتی با مصرف مواد ارتباط داند از این میان ، برخی از صفات بیشتر پیش بینی کننده احتمال اعتیاد هستند و به طور کلی فردی را تصویر می کنند که با ارزشهای یا ساختارهای اجتماعی مانند خانواده مدرسه و مذهب پیوندی ندارد و یا از عهده انطباق ، کنترل یا ابراز احساسهای درد ناکی مثل احساس گناه ، خشم و اضطراب بر نمی آید این ثفات عبارتند از : عدم پذیرش ارزشهای سنتی و رایج مقاومت در مقابل منابع قدرت نیاز شدید به استقلال ، صفات ضداجتماعی ، پرخاشکری شدید ، احساس فقدان کنترل بر زندگی خود ، اعتماد به نفس پایین ، فقدان مهارت مقاومت د ربرابر پیشنهاد های خلاف دیگران ، فقدان مهارتهای اجتماعی و انطباقی از آنجا که اولین مصرف مواد معمولا از محیطهای اجتماعی شروع می شود هر فدر فرد قدرت تصمیم گیری و مهارت ارتباطی بیشتری داشته باشد بهتر می تواند در مقابل فشار همسالان مقاومت کند .
اختلال های روانی :
در حدود 70 درصد موارد همراه با اعتیاد اختلال های دیگر روانپزشکی نیز وجود دارد شایع ترین تشخیصها عبارتند از : افسردگی اساسی ، اختلال شخصیت ضد اجتماعی ،فوبی ، دیس تایمی ، اختلال و سواسی
جبری اختلال پانیک ، مانیا ، اسکیزوفرنی
نگرش مثبت به مواد :
افرادی که نگرشها و باوردهای مثبت و یا خنثی به مواد مخدر دارند احتمال مصرف و اعتیادشان بیش از کسانی است که نگرشهای منفی داند این نگرشهای مثبت معمولا عبارتند از کسب بزرگی و تشخص رفع دردهای جسمی و خستگی ، کسب آرامش روانی ، توانایی مصرف مواد بدون ابتلا به اعتیاد
موقعیت های مخاطره آمیز فردی :
بعضی از نوجوانان در موقعیت ها یا شرایطی قرار دارند که آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار می دهد مهمترین این موقعیتها عبارتند از : در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران کودکی و نوجوانی ، ترک تحصیل بی سرپرستی یا بی خانمانی ، فرار از خانه ، معلولیت جسمی ، ابتلا به بیماریهای یا دردهای مزمن حوادثی مثل از دست دادن نزدیکان یا بلایای طبیعی ناگهان نیز ممکن است منجر به واکنشهای حاد روانی شود در این حالت فرد برای کاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده میکند.
تاثیر مواد بر فرد :
این متغیر وقتی وارد عمل میشود که ماده حداقل یکبار مصرف شده باشد چگونگی تاثیر یک ماده بر فرد تابع خواص ذاتی ماده مصرف کننده به میزان قابل توجهی به مشخصات او بستگی دارد این مشخصات عبارتند از : شرایط جسمی فرد انتظار فرد از مواد تجربیات قبلی تاثیر مواد بر فرد مصرف کننده به میزان قابل توجهی به مشخصات او بستگی دارد این مشخصات عبارتند از شرایط جسمی فرد انتظار فرد از مواد ، تجربیات قبلی تاثیر مواد و مواد دیگری که هم زمان مصرف شده اند مواد مختلف نیز تاثیر های متفاوتی بر وضعیت فیزیولوژیک و روانی فرد دارد مثلا هروئین و کوکاثین سرخوشی شدید ، الکل آرامش و نیکوتین مختصری هشیاری و آرامش ایجاد می کند .
+ عوامل مخاطره آمیز بین فردی و محیطی
- عوامل مربوط به خانواده
غفلت از فرزندان
وجود الگوی نامناسب در خانواده
خانواده آشفته
- عوامل مربوط به دوستان
دوستان مصرف کننده مواد
- عوامل مربوط به مدرسه
فقدان محدودیت
فقدان حمایت
عوامل مربوط به محل سکونت
شیوع خشونت و اعمال خلاف
در اینجا به شرح هر یک از عوامل فوق می پردازیم
عوامل مربوط به خانواده :
خانواده اولین مکان رشد شخصیت باورها و الگوهای رفتاری فرد است خانواده علاوه بر اینکه محل حفظ و رشد افراد و کمک به جل استرس و پاتولوژی است منبعی برای تنش ، شکل و اختلاف نیز میباشد . نا آگاهی والدین ، ارتباط ضعیف والدین و کودک ، فقدان انضباط در خانواده ، خانواده متشنج ی آشفته و از هم گسیخته ، احتمال ارتکاب به انواع بزهکاریها مانند سوء مصرف مواد را افزاریش میدهد . همچنین واالدینی که مصرف کننده مواد هستند باعث می شود فرزندان با الگو برداری از رفتار آنان مصرف مواد را یک رفتار بهنجار تلقی و رفتار مشابهی پیشه کنند .
تاثیر دوستان :
تقریبا در 60 درصد موارد اولین مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ میدهد ارتباط و دوستی با همسالان مبتلا به سوء مصرف مواد عامل مستعد کننده قوی برای ابتلای نوجوانان به اعتیاد است مصرف کنند گان مواد برای گرفتن تایید رفتار خود از دوستان سعی می کنند آنان را وادار به همراهی با خود نمایند گروه همسالان به خصوص در شروع مصرف سیگار و حشیش بسیار موثر هستند بعضی از دوستیها صرفا حول محور مصرف مواد شکل میگیرد نوجوانان بع تعلق به یک گروه نیاز مندند و اغلب پیوستن به گروههایی که مواد مصرف می کنند بسیار آسان است هر چه پیوند فرد با خانواده مدرسه و اجتماعات سالم کمتر باشد احتمال پیوند او با این قبیل گروه ها بیشتر می شود .
عوامل مربوط به مدرسه :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 124
فصل 1
1: موضوع تحقیق
2: اهمیت موضوع
3: دلیل انتخاب موضوع
4: مواد و ملزومات مورد نیاز برای تحقیق
موضوع تحقیق :
1) تاثیر سود هر سهم بر بازده سهام :
از آنجا که سود هر سهم و بازده سهام از مهمترین معیارهایی هستند که در ارزیابی عملکرد شرکت نقش بیشتری را ایفا می کنند:
هر شرکتی می تواند با سرمایه گذاری در پروژه هایی با بازده کم ، سود هر سهم خود را افزایش دهد .مادامی که بازده سرمایه یک پروژه جدید، بیش از هزینه بدهی بلند مدت بعد از مالیات آن باشد ، باعث افزایش سود هر سهم خواهد شد .
اما اگر بازده پروژه به اندازه کافی بالا نباشد که به سهامداران بازده مناسبی روی سرمایه آنان بدهد ، باعث کاهش قیمت سهام و ضریب قیمت سهام و ضریب قیمت به سود خواهد شد .
جذابیت ظاهری سود هر سهم آن است که این روش مبتنی بر چیزی است که می توان آن را مدل حسابداری ارزش نامید .
در این مدل ، که قیمت سهام شرکت مساوی حاصل ضرب سود هر سهم در ضریب قیمت به سود می باشد .
ضریب قیمت به سود× سود هرسهم = قیمت سهام شرکت
معمولاً مهمترین معیار ارزیابی عملکرد مؤسسات در حال حاضر نرخ بازده سهام است .
این معیار به تنهایی دارای محتوای اطلاعاتی برای سرمایه گذاران بوده و برای ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار می گیرد .
وقتی این معیار کاهش یابد زنگ خطری برای شرکت است و عملکرد شرکت را مناسب نشان نمی دهد .
شاید این معیار دارای محتوای اطلاعاتی بیشتری در مقایسه با معیارهای عملکرد بر مبنای حسابداری باشد . چون ارزیابی عملکرد بر مبنای ارزش بازار ، اطلاعات سرمایه گذاران را به خوبی منعکس می کند .
بازده عبارت است از نسبت تغییرات قیمت سهام
(ما به التفاوت قیمت سهام در پایان و ابتدای سال ) به علاوه سود سهام تقسیم بر قیمت سهام ابتدای سال .
برای آشنا شدن با این موضوع تحقیق حاضر سعی دارد تا اثر سود هر سهم را بر بازده سهام بررسی و عوامل مرتبط با میزان اثر جنبه های مجهول را شناسایی کند .
اهمیت موضوع :
برخی بر این باورند که ثروت جز مقدار معینی پول چیز دیگری نیست . زیرا پول وسیله بازرگانی و سوداگری است . جمعی دیگر در مخالفت با این نظر برآنند که پول چیزی بر ساخته و اعتباری است . زیرا اگر کسانی که آن را به کارمی برند از رواجش بیندازند دیگر ارزشی نخواهد داشت .
ارسطو- کتاب سیاست قرن چهارم پیش از میلاد
بازار سرمایه در ایران یک بازار ناشناخته است و در این بازار روزانه هزاران سرمایه گذار پول خود را به امید دستیابی به ثروت بیشتر سرمایه گذاری می نمایند در این میان برخی به هدف خود دست می یابند و برخی دیگر سرمایه خود را از دست می دهند.
بازده سهام یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب بهترین سرمایه گذاری است .
افراد حقیقی و حقوقی با انگیزه های مختلف سرمایه گذاری می کنند ، اما به دست آوردن سود و افزایش ثروت در نهایت هدف مشترک تمامی سرمایه گذاریها می باشد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
آنجا که علم بر هر مرد و زن مسلمانی واجب شده، برابری فرصتهای آموزشی مورد تأکید قرار گرفته است و آنجا که از زمان آموزش صحبت میشود، به زمان ناتوانی جسمانی هم توجه شده است. آموزش علم در زمان ناتوانی جسمانی درون گهواره و آموزش علم در زمان ناتوانی جسمانی دممرگ. اسلام برابری فرصتهای آموزشی و آموزش مادامالعمر را بهعنوان دو اصل در سرلوحه کارش قرار داده است.
امروزه کشورهای صنعتی آموزش مادامالعمر را برنامهریزی میکنند و آن را اینگونه تعریف میکنند «مفهوم آموزش مادامالعمر کلیه جنبههای آموزش و پرورش و محتوای آن را شامل میشود که تمام آن بیش از حاصلجمع بخشهای تشکیل دهنده آناست.1
آموزش و اهمیت آن توسط سازمانهای جهانی که در امر آموزش فعالیت دارند نیز فراوان گوشزد شده است.
«در قرن آینده منافع حاصل از دانش فزونی خواهد گرفت و بههمان نسبت زیانهای ناشی از جهل افزایش خواهد یافت.»2
«کشورهای درحال توسعه در دهههای 1960 و 1970 کوششهای قابلتوجهی در آموزش و پرورش بهعمل آورده و به موفقیتهای چشمگیری نایل شدهاند.»3
در سه دهه گذشته، کشورهای درحال توسعه به قصد توسعه اقتصادی و اجتماعی در زمینه آموزش، کوششهای جدی را آغاز نمودهاند. ادامه حیات سازمانی بهگونههای مختلف، رهین آموزش است. چرا که آموزش تنها وسیلة همگام بودن با تغییرات سریع سازمان در شئون مختلف است.
آموزش وسیله دستیابی سازمانها به اهداف خود در بالاترین حد کارایی، قرار میگیرد.4
در گزارش توسعة جهانی سال 1980، بانک جهانی علاقه خود را به توسعه منابع انسانی بهویژه آموزش، اظهار داشته است. (وحیدی و سهرابی، 1370).5
سرمایهگذاری آموزشی مکمل سرمایهگذاری فیزیکی است، بهعنوان مثال، بررسی بانک جهانی در مورد رابطه میان آموزش و بهرهوری کشاورزان نشان میدهد که وقتی کشاورزان حدود چهار سال از آموزشهای دوره ابتدایی را گذرانیده باشند. تأثیر سرمایهگذاری در بذرهای اصلاح شده، آبیاری و کود از نظر افزایش باده بیشتر است. (همان، 13700)
بعضی از مشاهدات گواه براین است که در کشورهای درحال توسعه متوسط نرخ بادهی سرمایه انسانی از نرخ بازدهی سرمایه فیزیکی بالاتر است. درحالی که درکشورهای پیشرفتهتر عکس این امر صادق است. (همان منبع، 13700)
بعضی از مشاهدات گواه براین است که در کشورهای درحال توسعه متوسط نرخ بازدهی سرمایه انسانی از نرخ بازدهی سرمایه فیزیکی بالاتر است. درحالی که در کشورهای پیشرفتهتر عکس این امر صادق است. (همان منبع، 13700)
چنانچه آموزش و پرورش به مهارتها و توانایی نیروی کار بپردازد و کارایی او را افزون کند، «سرمایهگذاری» محسوب میشود. اما اگر روحیه را تقویت نموده و سلیقه را پالایش کند و به آنها خرسندی دهد، مصرف است.
تحصیلات بیشتر ناشی از آموزش و پرورش، سبب افزایش درآمد حقوق میشود. این یکی از آثار مستقیم و مثبت سرمایهگذاری در آموزش و پرورش است، اما بارزترین نوع سرمایهگذاری آموزشی که درآمد را افزونی میبخشد، آموزشهای فنی است.
آموزش ضمن خدمت معلمان براین تصور است که معلم دارای نارسایی است و مجموعهای از نظرات، مهارتها و روشهایی را از او درنظر میگیرد که نیاز به رشد دارد. لذا فعالیتهای رشد کارکنان باید به بهبود یادگیری شاگرد منجر شود. «رشد کارکنان، به خاطر رشد کارکنان فایده چندانی ندارد. (بهرنگی، 1374)
سرمایهگذاری برای معلمان در زمینههای تربیت، حمایت، شرایط استخدام و موفقیت اجتماعی آنان چنان حیاتی است که «بهبود کیفیت کارایی» دولت به آن بستگی دارد. (نفیسی، 1371)
در ایران، از سال 1327، برنامه آموزشی کارکنان، جزء طرحهای دولت قرار گرفت و دورههای آموزشی چندی به اجرا درآمد. قانون استخدام کشوری در سال 1345، وزارتخانهها و مؤسسات دولتی را مکلف نمود تا با رعایت مقررات مذکور طرحهای جدیدی را برای ادامه و اجرای برنامههای آموزشی و یا کارآموزی مستخدمین خود، بهتصویب سازمان امور اداری و استخدامی برسانند. (ابطحی، 1368)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن .doc :
به نام او
Herpes Simplex Viruses
تهیه و تنظیم:
امیر بحرینی
دانشجوی پزشکی ورودی 1381
استاد محترم:
جناب آقای دکتر کرمی
دی 1383
« Gexital Herpes Simplex»
تعریف هر پس ژنیتال یک عفونت ویروسی منتقله جنسی است که به وسیله بروز یکدفعه و انفجاری تاول های کوچک و دردناک در ناحیه تناسلی، در اطراف رکتوم، یا در نواحی پوست اطراف و نزدیک آنها بوجود می آید.
نام های جایگزین = هر پس ژنتیال-هر پس سیمپلکس- ژنیتال؛ هر پس ویروس 2-HSV
عوامل، شیوع و ریسک فاکتورها
هر پس بوسیله 2 ویروس ایجاد می شود. هر پس سیمپلکس ویروس نوع 1 و هر پس ویروس سمپلکس نوع 2 تحقیقات نشان می دهد که 90 درصد از جمعیت در معرض1HSV- ( هر پس دهانی ) و 25 درصد از جامعه در سنین 45-25 سالی در ایالات متحده در معرض عفونت با HSV-2 (هر پس تناسلی) قرار گرفته اند.
به علاوه، HSV-1 می توان باعث هر پس ژنتیال از طریق انتقال بوسیله Oral Sex بشود بنابراین هر دو زنجیره این ویروس می تواند به وسیله تماس جنسی منتقل شود. عفونت هر پس دهانی اولیه، اگرچه در سنین بچگی رخ میدهد. بنابراین جزو بیماریهای منتقله محسوب نمی شود.
در حالیکه HSV-1 مسئول بروز 5 تا 10 درصد هر پس تناسلی می باشد. HSV-2 حاصل اصلی هر پس تناسلی محسوب می شود. HSV-2 از طریق ترشحات تناسلی و دهانی منتقل می شود.
برآورد همانند 86 میلیون نفر درجهان هر پس تناسلی داشته باشد.
از آنجا که ویروس از طریق ترشحات تناسلی و دهانی منتقل می شود، جاهای رایج در عفونت در مردان شامل ساقه و سر آلت تناسلی و اسکلروتوم و سمت داخلی ران و مقعد می باشد.
لب ها، واژن، گردن رحم و مقعد و قسمت داخلی ران در زمان نیز رایج است. دهان می تواند در هر دو جنس مشترک باشد.
تحقیقات نشان می دهد که ویروس هر پس می تواند در غیاب علائم کلینیکی نیز منتقل شود. بنابر این یک شریک جنسی بودن هر پس تناسلی مشخص می تواند بیماری را منتقل بکند.
در حقیقت، هر پس بدون علامت می تواند به نسبت بیشتری نسبت به حالت فعال آن بیماری را منتقل کند.
شکایات مختلفی در ارتباط با عفونت هر پس وجود دارد. ویروس هر پس تناسلی در زنان بطور مشخص محسوس مشخص باشد و یکی از احتمالات سرطان گردن رحم محسوب می شود.
البته هنگامی که HSV همراه با HPV همراه باشد خطر به مراتب بیشتر میشود.
در زنان حامله، حضور HSV1 و HSV2 همراه با یکدیگر در دستگاه تناسلی و کانال جنینی یک تهدید برای جنین محسوب می شود. عفونتهای متعاقب در جنین تازه متولد شده می تواند در عامل مننژیت هر پس، هر پتیک ویرمیا، عفونت های پوستی مزمن و حتی مرگ باشد.
عفونت هر پس در افرادی که نقص سیستم ایمنی دارند به شکل مختلفی بروز پیدا می کند. افراد مبتلا به ایدز- تحت درمان به شیمی درمانی – رادیو تراپی- دریافت کننده دوز بالای کورتون و کورتیزون این افراد ممکن است در عفونت های ارگان های مختلف رنج ببرند مانند:
هر پتیک کراتیت: عفونت هر پسی چشم که منجر به اسکار در قرنیه و حتی کوری می شود.
عفونت درمداوم غشای موکوسی و پوست بینی ، دهان و گلو.
هر پتیک از وفاژیت: عفونت مری
هر پتیک هپاتیت: عفونت کبد