لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
صاعقه ای در مغز (صرع)
یکی از شایع ترین اختلالات مغزی در جهان، اختلال صرع است. این بیماری در بسیاری از موارد با تشنج های مکرر که نتیجه فعالیت بیش از حد مغز است، مشخص می شود و علائم آن حملات ناگهانی و موقت، بیهوشی و تشنج متناوب با فواصل سلامت ظاهری است. بروز صرع می تواند ناشی از زمینه های ژنتیکی، آسیب مغزی ناشی از زایمان، بیماری های عفونی و انگلی، آسیب های مغزی، مسمومیت ها و تومورها باشد.
سن شروع این بیماری از اهمیت خاصی برخوردار است. بروز صرع قبل از شش ماهگی حاکی از ضایعات شدید مغزی است. اگر در جریان تب اتفاق بیفتد، حاکی از کم شدن آستانه تحمل مغزی بوده و در دوران بلوغ حاکی از اختلالات فیزیولوژیکی، زیستی و هورمونی است. در سن 35 سالگی به بالا نیز معمولاً به دلیل ضایعات قلبی و عروقی است.
در بسیاری از موارد با تشنج های مکرر که نتیجه فعالیت بیش از حد مغز است، مشخص می شود و علائم آن حملات ناگهانی و موقت، بیهوشی و تشنج متناوب با فواصل سلامت ظاهری است.
در تشخیص صرع باید به چند نکته توجه داشت: تشخیص وجود بیماری، تشخیص نوع بیماری و تشخیص علت بیماری. امروزه بیماری صرع را به دلایلی از جمله روابط اجتماعی، تحصیلی، ازدواج، فعالیت های شغلی و... در زمره بیماری های اجتماعی به شمار می آورند. در تشخیص صرع نباید آن را با عارضه ای به نام «سنکوپ» که در اثر کم رسیدن خون به مغز، به علت کم شدن برگشت خون وریدی مخصوصاً در کسانی که زیاد سرپا می ایستند یا در سربازانی که به مدت طولانی نگهبانی می دهند، اشتباه گرفت. به طور کلی در تشخیص این بیماری به شرح حال بیمار و شاهدان عینی و قابل اطمینان در حملات تشنجی و بیهوشی، باید توجه و دقت کافی شود.
انواع صرع
صرع تشنجی: با تشنج های توأم با بیهوشی مشخص می شود و تقریباً همه ما آن را به عنوان "حمله غش" می شناسیم. در این حالت فرد بدون اختیار به زمین می خورد. عضلات بدن کشیده شده، سر به عقب می افتد و بدن یکپارچه سفت و تنفس قطع می شود. در این مرحله عضلات صورت، دست ها و تمام بدن دچار حرکت و تکان شدید شده که با گاز گرفتن زبان، کف کردن دهان، کبودی رنگ صورت و گاهی دفع ادرار مشخص می شود. در پایان حمله نیز موقعی که شخص به هوش می آید، هیچ خاطره ای از آنچه اتفاق افتاده است ندارد و نسبت به آنچه که پیش آمده کاملا بی اطلاع است، فقط احساس کوفتگی و خستگی شدید می کند و اگر سابقه داشته باشد، متوجه می شود که غش کرده است.
صرع را نباید با عارضه ای به نام «سنکوپ» که در اثر کم رسیدن خون به مغز، به علت کم شدن برگشت خون وریدی مخصوصاً در کسانی که زیاد سرپا می ایستند یا در سربازانی که به مدت طولانی نگهبانی می دهند، اشتباه گرفت.
صرع کوچک : برخلاف صرع بزرگ یا تشنجی، در صرع کوچک فرد سقوط نمی کند، ولی فراموشی که به حالات "بیخودی از خود" معروف است، در این نوع صرع اتفاق می افتد. در این نوع حمله، شخص مصروع ناگهان در حالتی که است، ثابت می ماند و فعالیتش متوقف می شود. در این حالت بیمار چیزی حس نمی کند و بینایی و شنوایی اش محدود می شود، ولی پس از گذشت 2 تا 20 ثانیه مجدداً فعالیتش آغاز می شود، در حالی که از اتفاقی که افتاده کاملاً بی خبر است. این حملات ممکن است در سنین بلوغ از بین بروند یا این که به صرع بزرگ تبدیل شوند.
صرع روانی- حرکتی: این نوع صرع همیشه با از دست دادن هوشیاری توأم نیست و با تغییرات خلقی مانند پرخاشگری، بیقراری شدید، ناآرامی، حملات انفجاری، خرابکاری و... ممکن است همراه باشد. به علت حملات مکرر صرع و کاهش اکسیژن و تغذیه سلول های مغز، قدرت مقاومت در مقابل عوامل مختلف در فرد مصروع کاهش می یابد و باعث واکنش های غیرعادی و اختلال در یادگیری می شود. به همین جهت عده ای از محققان نام شخصیت های صرعی را «شخصیت های انفجاری» گذاشته اند.
خوشبختانه با داروهای جدید می توان از اکثر حملات صرعی پیشگیری کرد. این داروها نه تنها حملات را متوقف می کنند، بلکه در درمان علائم روانی و خصوصیات اخلاقی و عاطفی بیماران نیز تأثیر زیادی دارند.
تشنج تب دار در کودکان
نوار مغزی در این کودکان علامت صرع را نشان نمی دهد، ولی آمادگی برای تشنج های بعدی در کودک وجود دارد. البته تشنج به هنگام تب به شرطی که موارد زیر را دارا باشد، خطرناک نیست:
کمتر از 15 دقیقه به اتمام برسد، تکرار نشود، با علائم ضایعات مغزی و عقب ماندگی همراه نباشد، سابقه بیماری در خانواده وجود نداشته باشد، بیماری بعد از یک سالگی بروز کند و کودک مبتلا به کمبود قند و کلسیم نباشد.
با توجه به این که بیش از 80 درصد بیماران مصروع در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند، در زمینه اقدامات مؤثر و مفید در پیشگیری از صرع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
فرار مغز ها و عوامل مؤثر در آن
سرمایه انسانی ماهر یکی از مهمترین عوامل انکار ناپذیر در توسعه اقتصادی و اجتماعی هر جامعه است. مهاجرت افراد متخصص در واقع به معنای انتقال نیروی انسانی ماهر از کشورهای مبدا(عموماً کشورهای جهان سوم یعنی دقیقاً همان کشورهایی که نیاز مبرم به نیروی کار آزموده و متخصص دارند) به کشورهای پیشرفته می باشد.
خروج این سرمایه انسانی زنگ خطری برای کشورهای جهان سوم به حساب می آید زیرا نه تنها اینگونه کشورها را با تنگنای نیروی انسانی ماهر روبرو می سازد که جبران آن بسیار مشکل است بلکه وابستگی این کشورها را نیز به کشورهای صنعتی هر روز فزونتر می کند.
ایران در زمره کشورهایی است که با مسئله فرار مغزها روبرو بوده و مهاجرت متخصصان آن در سطح بالایی قرار دارد.جدول شماره 1 کشورهای مهاجرفرست را بر حسب بالاترین مهاجرت افراد تحصیلکرده د رسال 2000 نشان می دهد. براساس جدول زیر ایران در سال 2000 با بیش از 300 هزار مهاجر نیروی انسانی ماهر در رتبه پانزدهم قرار داشته است
اگرچه ایران از نظر قدر مطلق تعداد مهاجران در سال 2000 در ردیف پانزدهم بوده است ولی در بین کشورهای فوق به لحاظ نسبت تعداد مهاجران تحصیلکرده به کل مهاجران ایران جزو 4 کشور اول با بالاترین نرخ مهاجرت تحصیلکرده ها بوده است
1-پائین بودن سطح توسعه و درآمد سرانه کشور
پژوهشهای مختلف نشان می دهد که ارتباط نیرومندی بین مهاجرت افراد تحصیلکرده و سطح توسعه و درآمد سرانه کشور وجود دارد در واقع شکاف بین سطح زندگی و درآمد سرانه کشورهای ثروتمند و کمتر برخوردار یکی از عوامل مهاجرت افراد تحصیلکرده به کشورهای پیشرفته است. مهارت نهاده ای است که دستمزد آن را عرضه و تقاضای بین المللی تعیین می کند در حالی که دستمزد افراد بی سواد، غیر ماهر و غیر متخصص را عرضه و تقاضای داخلی کشور تعیین می کند. در واقع افراد ماهر و متخصص به دلیل وجود تقاضا در کشورهای دیگر از قدرت انتخاب بالاتری برخوردار بوده و در صورت پائین بودن سطح دستمزد در کشور مبدا سهل تر و کم هزینه تر می توانند اقدام به مهاجرت کنند.فیزیکدان ها، متخصصین و تحلیلگران مالی، حسابداران، ریاضیدانها، پزشکان متخصص، مهندسان بویژه در رشته های نفت و گاز، پتروشیمی، صنایع، کامپیوتر و.... دارای تقاضای نسبتاً زیادی در کشورهای پیشرفته بوده و از احتمال مهاجرت بیشتری برخوردارند.
2-سایر عوامل اقتصادی
علاوه بر در آمد سرانه و تفاوتهای درآمد انتظاری بین کشور مبدا و مقصد سایر عوامل اقتصادی مانند نرخ بیکاری در کشور مبدا و تفاوت آن با نرخ بیکاری کشور مقصد نیز در مهاجرت متخصصین مؤثر می باشد و انتظار می رود که با بالارفتن نرخ بیکاری تحصیلکرده ها در کشور مبدا میزان مهاجرت افراد ماهر نیز افزایش یابد.
3- نظام آموزش عالی
در اکثر کشورهای در حال توسعه تقاضا برای آموزش عالی بسیار بالاست. علت اصلی بالا بودن تقاضا در این کشورها از یک طرف مربوط به موقعیت و پرستیژ اجتماعی دارندگان مدرک تحصیلات عالی و از طرف دیگر به دلیل رایگان بودن بخش عمده نظام آموزشی عالی است که ریشه در دولتی بودن آن دارد. متاسفانه با وجود بالا بودن تقاضا برای ورود به دانشگاه نظام اقتصادی قابلیت جذب خیل عظیم فارغ التحصیلان را نداشته و نتیجه آن عرضه مازاد فارغ التحصیلان دانشگاهی است که نمی توانند در اقتصاد داخلی جذب شوند. با بالا رفتن نرخ بیکاری فارغ التحصیلان احتمال مهاجرت آنان نیز افزایش می یابد. علاوه بر این نظام آموزش عالی در اکثر کشورهای در حال توسعه از دو ویژگی دیگر نیز برخوردار است که روند مهاجرت را تسریع می کند:
الف- از یک طرف نظام آموزش عالی افراد زیادی را در رشته هایی آموزش می دهد که ارتباط ضعیفی با نیازهای اقتصادی-اجتماعی کشور دارد.
ب- از طرف دیگر افراد زیادی در رشته ها و تخصص هایی با بالاترین کیفیت آموزش می بینند که با نیازها حرفه ای کشورهای پیشرفته تناسب بیشتری دارد.
پژوهشهای متعدد نشان می دهد که مهاجران تحصیلکرده در هر دو دسته آموزشی وجود دارند اگرچه عوامل تعیین کننده در مهاجرت آنها متفاوت می باشد. افرادی که در رشته های علوم انسانی و تا حد کمتری علوم اجتماعی و دیگر رشته های کمتر کاربردی تحصیل کرده اند دست به مهاجرت می زنند عمدتاً به دلیل این که بازار کار داخلی امکان بکارگیری آنها را ندارد. به عکس افرادی که در تخصص های کاربردی و رشته های مهندسی، پزشکی و علوم تحصیل کرده اند مهاجرت می کنند و دلیل عمده مهاجرت آنها نه بیکاری که بیشتر شکاف در آمدی بین کشور مبدا و مقصد است.
4-شرایط کار
علاوه بر متغیرهای اقتصادی عوامل غیر پولی و غیر مادی نیز در مهاجرت افراد تحصیلکرده تاثیر بسزایی دارد. اگرچه این عوامل می تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد ولی بهرحال می توان بطور کلی آنها را به موارد زیر طبقه بندی کرد:
الف-انعطاف نا پذیر بودن ساختارهای نظام آموزشی و پژوهشی به دلیل نبود نظام انگیزشی مؤثر
ب- پائین بودن فرصت پیشرفت علمی به دلیل وجود دیوانسالاری سنتی و دست و پاگیر
ج- ضعیف بودن امکان ارتباط متخصصین داخلی با متخصصین خارج از کشور در جهت پیشرفت های علمی
د- پیچیده و زمان بر بودن نظام گزینش و استخدام
ه- کمبود امکانات پژوهشی و عدم ارتباط پژوهشها با نیازهای ملموس جامعه
و- نبود یا ضعیف بودن نظام شایسته سالاری در استخدام، ارتقا و پیشرفت علمی و حرفه ای
5- عوامل سیاسی و اجتماعی
عوامل سیاسی و اجتماعی فرهنگی نیز در مهاجرت نقش عمده ای دارند که اهمیت آن کمتر از عوامل اقتصادی نیست. ناآرامی ها، خشونت ها، تبعیض های اجتماعی، سرکوب فکری، نبود آزادی های فردی، مدنی، سیاسی و اجتماعی بطور اجتناب ناپذیری در مهاجرت متخصصین مؤثر است. در واقع متخصصین نسبت به عوامل سیاسی و اجتماعی حساس تر و آسیب پذیر تر بوده و با محدود شدن حقوق سیاسی و مدنی، افراد متعلق به طبقه اندیشمند به شدت عکس العمل نشان داده و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
فرار مغز ها و عوامل مؤثر در آن
سرمایه انسانی ماهر یکی از مهمترین عوامل انکار ناپذیر در توسعه اقتصادی و اجتماعی هر جامعه است. مهاجرت افراد متخصص در واقع به معنای انتقال نیروی انسانی ماهر از کشورهای مبدا(عموماً کشورهای جهان سوم یعنی دقیقاً همان کشورهایی که نیاز مبرم به نیروی کار آزموده و متخصص دارند) به کشورهای پیشرفته می باشد.
خروج این سرمایه انسانی زنگ خطری برای کشورهای جهان سوم به حساب می آید زیرا نه تنها اینگونه کشورها را با تنگنای نیروی انسانی ماهر روبرو می سازد که جبران آن بسیار مشکل است بلکه وابستگی این کشورها را نیز به کشورهای صنعتی هر روز فزونتر می کند.
ایران در زمره کشورهایی است که با مسئله فرار مغزها روبرو بوده و مهاجرت متخصصان آن در سطح بالایی قرار دارد.جدول شماره 1 کشورهای مهاجرفرست را بر حسب بالاترین مهاجرت افراد تحصیلکرده د رسال 2000 نشان می دهد. براساس جدول زیر ایران در سال 2000 با بیش از 300 هزار مهاجر نیروی انسانی ماهر در رتبه پانزدهم قرار داشته است
اگرچه ایران از نظر قدر مطلق تعداد مهاجران در سال 2000 در ردیف پانزدهم بوده است ولی در بین کشورهای فوق به لحاظ نسبت تعداد مهاجران تحصیلکرده به کل مهاجران ایران جزو 4 کشور اول با بالاترین نرخ مهاجرت تحصیلکرده ها بوده است
1-پائین بودن سطح توسعه و درآمد سرانه کشور
پژوهشهای مختلف نشان می دهد که ارتباط نیرومندی بین مهاجرت افراد تحصیلکرده و سطح توسعه و درآمد سرانه کشور وجود دارد در واقع شکاف بین سطح زندگی و درآمد سرانه کشورهای ثروتمند و کمتر برخوردار یکی از عوامل مهاجرت افراد تحصیلکرده به کشورهای پیشرفته است. مهارت نهاده ای است که دستمزد آن را عرضه و تقاضای بین المللی تعیین می کند در حالی که دستمزد افراد بی سواد، غیر ماهر و غیر متخصص را عرضه و تقاضای داخلی کشور تعیین می کند. در واقع افراد ماهر و متخصص به دلیل وجود تقاضا در کشورهای دیگر از قدرت انتخاب بالاتری برخوردار بوده و در صورت پائین بودن سطح دستمزد در کشور مبدا سهل تر و کم هزینه تر می توانند اقدام به مهاجرت کنند.فیزیکدان ها، متخصصین و تحلیلگران مالی، حسابداران، ریاضیدانها، پزشکان متخصص، مهندسان بویژه در رشته های نفت و گاز، پتروشیمی، صنایع، کامپیوتر و.... دارای تقاضای نسبتاً زیادی در کشورهای پیشرفته بوده و از احتمال مهاجرت بیشتری برخوردارند.
2-سایر عوامل اقتصادی
علاوه بر در آمد سرانه و تفاوتهای درآمد انتظاری بین کشور مبدا و مقصد سایر عوامل اقتصادی مانند نرخ بیکاری در کشور مبدا و تفاوت آن با نرخ بیکاری کشور مقصد نیز در مهاجرت متخصصین مؤثر می باشد و انتظار می رود که با بالارفتن نرخ بیکاری تحصیلکرده ها در کشور مبدا میزان مهاجرت افراد ماهر نیز افزایش یابد.
3- نظام آموزش عالی
در اکثر کشورهای در حال توسعه تقاضا برای آموزش عالی بسیار بالاست. علت اصلی بالا بودن تقاضا در این کشورها از یک طرف مربوط به موقعیت و پرستیژ اجتماعی دارندگان مدرک تحصیلات عالی و از طرف دیگر به دلیل رایگان بودن بخش عمده نظام آموزشی عالی است که ریشه در دولتی بودن آن دارد. متاسفانه با وجود بالا بودن تقاضا برای ورود به دانشگاه نظام اقتصادی قابلیت جذب خیل عظیم فارغ التحصیلان را نداشته و نتیجه آن عرضه مازاد فارغ التحصیلان دانشگاهی است که نمی توانند در اقتصاد داخلی جذب شوند. با بالا رفتن نرخ بیکاری فارغ التحصیلان احتمال مهاجرت آنان نیز افزایش می یابد. علاوه بر این نظام آموزش عالی در اکثر کشورهای در حال توسعه از دو ویژگی دیگر نیز برخوردار است که روند مهاجرت را تسریع می کند:
الف- از یک طرف نظام آموزش عالی افراد زیادی را در رشته هایی آموزش می دهد که ارتباط ضعیفی با نیازهای اقتصادی-اجتماعی کشور دارد.
ب- از طرف دیگر افراد زیادی در رشته ها و تخصص هایی با بالاترین کیفیت آموزش می بینند که با نیازها حرفه ای کشورهای پیشرفته تناسب بیشتری دارد.
پژوهشهای متعدد نشان می دهد که مهاجران تحصیلکرده در هر دو دسته آموزشی وجود دارند اگرچه عوامل تعیین کننده در مهاجرت آنها متفاوت می باشد. افرادی که در رشته های علوم انسانی و تا حد کمتری علوم اجتماعی و دیگر رشته های کمتر کاربردی تحصیل کرده اند دست به مهاجرت می زنند عمدتاً به دلیل این که بازار کار داخلی امکان بکارگیری آنها را ندارد. به عکس افرادی که در تخصص های کاربردی و رشته های مهندسی، پزشکی و علوم تحصیل کرده اند مهاجرت می کنند و دلیل عمده مهاجرت آنها نه بیکاری که بیشتر شکاف در آمدی بین کشور مبدا و مقصد است.
4-شرایط کار
علاوه بر متغیرهای اقتصادی عوامل غیر پولی و غیر مادی نیز در مهاجرت افراد تحصیلکرده تاثیر بسزایی دارد. اگرچه این عوامل می تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد ولی بهرحال می توان بطور کلی آنها را به موارد زیر طبقه بندی کرد:
الف-انعطاف نا پذیر بودن ساختارهای نظام آموزشی و پژوهشی به دلیل نبود نظام انگیزشی مؤثر
ب- پائین بودن فرصت پیشرفت علمی به دلیل وجود دیوانسالاری سنتی و دست و پاگیر
ج- ضعیف بودن امکان ارتباط متخصصین داخلی با متخصصین خارج از کشور در جهت پیشرفت های علمی
د- پیچیده و زمان بر بودن نظام گزینش و استخدام
ه- کمبود امکانات پژوهشی و عدم ارتباط پژوهشها با نیازهای ملموس جامعه
و- نبود یا ضعیف بودن نظام شایسته سالاری در استخدام، ارتقا و پیشرفت علمی و حرفه ای
5- عوامل سیاسی و اجتماعی
عوامل سیاسی و اجتماعی فرهنگی نیز در مهاجرت نقش عمده ای دارند که اهمیت آن کمتر از عوامل اقتصادی نیست. ناآرامی ها، خشونت ها، تبعیض های اجتماعی، سرکوب فکری، نبود آزادی های فردی، مدنی، سیاسی و اجتماعی بطور اجتناب ناپذیری در مهاجرت متخصصین مؤثر است. در واقع متخصصین نسبت به عوامل سیاسی و اجتماعی حساس تر و آسیب پذیر تر بوده و با محدود شدن حقوق سیاسی و مدنی، افراد متعلق به طبقه اندیشمند به شدت عکس العمل نشان داده و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
فرار مغز ها و عوامل مؤثر در آن
سرمایه انسانی ماهر یکی از مهمترین عوامل انکار ناپذیر در توسعه اقتصادی و اجتماعی هر جامعه است. مهاجرت افراد متخصص در واقع به معنای انتقال نیروی انسانی ماهر از کشورهای مبدا(عموماً کشورهای جهان سوم یعنی دقیقاً همان کشورهایی که نیاز مبرم به نیروی کار آزموده و متخصص دارند) به کشورهای پیشرفته می باشد.
خروج این سرمایه انسانی زنگ خطری برای کشورهای جهان سوم به حساب می آید زیرا نه تنها اینگونه کشورها را با تنگنای نیروی انسانی ماهر روبرو می سازد که جبران آن بسیار مشکل است بلکه وابستگی این کشورها را نیز به کشورهای صنعتی هر روز فزونتر می کند.
ایران در زمره کشورهایی است که با مسئله فرار مغزها روبرو بوده و مهاجرت متخصصان آن در سطح بالایی قرار دارد.جدول شماره 1 کشورهای مهاجرفرست را بر حسب بالاترین مهاجرت افراد تحصیلکرده د رسال 2000 نشان می دهد. براساس جدول زیر ایران در سال 2000 با بیش از 300 هزار مهاجر نیروی انسانی ماهر در رتبه پانزدهم قرار داشته است
اگرچه ایران از نظر قدر مطلق تعداد مهاجران در سال 2000 در ردیف پانزدهم بوده است ولی در بین کشورهای فوق به لحاظ نسبت تعداد مهاجران تحصیلکرده به کل مهاجران ایران جزو 4 کشور اول با بالاترین نرخ مهاجرت تحصیلکرده ها بوده است
1-پائین بودن سطح توسعه و درآمد سرانه کشور
پژوهشهای مختلف نشان می دهد که ارتباط نیرومندی بین مهاجرت افراد تحصیلکرده و سطح توسعه و درآمد سرانه کشور وجود دارد در واقع شکاف بین سطح زندگی و درآمد سرانه کشورهای ثروتمند و کمتر برخوردار یکی از عوامل مهاجرت افراد تحصیلکرده به کشورهای پیشرفته است. مهارت نهاده ای است که دستمزد آن را عرضه و تقاضای بین المللی تعیین می کند در حالی که دستمزد افراد بی سواد، غیر ماهر و غیر متخصص را عرضه و تقاضای داخلی کشور تعیین می کند. در واقع افراد ماهر و متخصص به دلیل وجود تقاضا در کشورهای دیگر از قدرت انتخاب بالاتری برخوردار بوده و در صورت پائین بودن سطح دستمزد در کشور مبدا سهل تر و کم هزینه تر می توانند اقدام به مهاجرت کنند.فیزیکدان ها، متخصصین و تحلیلگران مالی، حسابداران، ریاضیدانها، پزشکان متخصص، مهندسان بویژه در رشته های نفت و گاز، پتروشیمی، صنایع، کامپیوتر و.... دارای تقاضای نسبتاً زیادی در کشورهای پیشرفته بوده و از احتمال مهاجرت بیشتری برخوردارند.
2-سایر عوامل اقتصادی
علاوه بر در آمد سرانه و تفاوتهای درآمد انتظاری بین کشور مبدا و مقصد سایر عوامل اقتصادی مانند نرخ بیکاری در کشور مبدا و تفاوت آن با نرخ بیکاری کشور مقصد نیز در مهاجرت متخصصین مؤثر می باشد و انتظار می رود که با بالارفتن نرخ بیکاری تحصیلکرده ها در کشور مبدا میزان مهاجرت افراد ماهر نیز افزایش یابد.
3- نظام آموزش عالی
در اکثر کشورهای در حال توسعه تقاضا برای آموزش عالی بسیار بالاست. علت اصلی بالا بودن تقاضا در این کشورها از یک طرف مربوط به موقعیت و پرستیژ اجتماعی دارندگان مدرک تحصیلات عالی و از طرف دیگر به دلیل رایگان بودن بخش عمده نظام آموزشی عالی است که ریشه در دولتی بودن آن دارد. متاسفانه با وجود بالا بودن تقاضا برای ورود به دانشگاه نظام اقتصادی قابلیت جذب خیل عظیم فارغ التحصیلان را نداشته و نتیجه آن عرضه مازاد فارغ التحصیلان دانشگاهی است که نمی توانند در اقتصاد داخلی جذب شوند. با بالا رفتن نرخ بیکاری فارغ التحصیلان احتمال مهاجرت آنان نیز افزایش می یابد. علاوه بر این نظام آموزش عالی در اکثر کشورهای در حال توسعه از دو ویژگی دیگر نیز برخوردار است که روند مهاجرت را تسریع می کند:
الف- از یک طرف نظام آموزش عالی افراد زیادی را در رشته هایی آموزش می دهد که ارتباط ضعیفی با نیازهای اقتصادی-اجتماعی کشور دارد.
ب- از طرف دیگر افراد زیادی در رشته ها و تخصص هایی با بالاترین کیفیت آموزش می بینند که با نیازها حرفه ای کشورهای پیشرفته تناسب بیشتری دارد.
پژوهشهای متعدد نشان می دهد که مهاجران تحصیلکرده در هر دو دسته آموزشی وجود دارند اگرچه عوامل تعیین کننده در مهاجرت آنها متفاوت می باشد. افرادی که در رشته های علوم انسانی و تا حد کمتری علوم اجتماعی و دیگر رشته های کمتر کاربردی تحصیل کرده اند دست به مهاجرت می زنند عمدتاً به دلیل این که بازار کار داخلی امکان بکارگیری آنها را ندارد. به عکس افرادی که در تخصص های کاربردی و رشته های مهندسی، پزشکی و علوم تحصیل کرده اند مهاجرت می کنند و دلیل عمده مهاجرت آنها نه بیکاری که بیشتر شکاف در آمدی بین کشور مبدا و مقصد است.
4-شرایط کار
علاوه بر متغیرهای اقتصادی عوامل غیر پولی و غیر مادی نیز در مهاجرت افراد تحصیلکرده تاثیر بسزایی دارد. اگرچه این عوامل می تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد ولی بهرحال می توان بطور کلی آنها را به موارد زیر طبقه بندی کرد:
الف-انعطاف نا پذیر بودن ساختارهای نظام آموزشی و پژوهشی به دلیل نبود نظام انگیزشی مؤثر
ب- پائین بودن فرصت پیشرفت علمی به دلیل وجود دیوانسالاری سنتی و دست و پاگیر
ج- ضعیف بودن امکان ارتباط متخصصین داخلی با متخصصین خارج از کشور در جهت پیشرفت های علمی
د- پیچیده و زمان بر بودن نظام گزینش و استخدام
ه- کمبود امکانات پژوهشی و عدم ارتباط پژوهشها با نیازهای ملموس جامعه
و- نبود یا ضعیف بودن نظام شایسته سالاری در استخدام، ارتقا و پیشرفت علمی و حرفه ای
5- عوامل سیاسی و اجتماعی
عوامل سیاسی و اجتماعی فرهنگی نیز در مهاجرت نقش عمده ای دارند که اهمیت آن کمتر از عوامل اقتصادی نیست. ناآرامی ها، خشونت ها، تبعیض های اجتماعی، سرکوب فکری، نبود آزادی های فردی، مدنی، سیاسی و اجتماعی بطور اجتناب ناپذیری در مهاجرت متخصصین مؤثر است. در واقع متخصصین نسبت به عوامل سیاسی و اجتماعی حساس تر و آسیب پذیر تر بوده و با محدود شدن حقوق سیاسی و مدنی، افراد متعلق به طبقه اندیشمند به شدت عکس العمل نشان داده و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن .doc :
یادگیری مبتنی بر مغز
اشاره: علوم بنیادی اعصاب (عصب شناسی و رفتارشناسی مغز و سلسله اعصاب)، از جمله دانش های پیچیده ای است که به تدریج و آرام- آرام وارد عرصه های زندگی میشود. امروزه کاربردهای عصب شناسی در علوم تربیتی و آموزش و پرورش، گسترده تر از سایر زمینهها نمود یافته است. آن چه در پی میآید مقاله ای است که از مجله معروف و حرفه ای «رهبری آموزشی» ترجمه شده است که به رغم سنگین بودن برخی از بخش های آن، قابل تعمق و خواندنی است. نکته های خارج شده در این مقاله، میتواند فرضیات بسیاری از پژوهش های تربیتی و رفتاری را شکل دهد. در «علوم اعصاب» مطالب زیادی دارد که میتواند به درک ما از تدریس و یادگیری بیفزاید. اما برای آوردن پژوهش به بیرون از آزمایشگاه و به داخل کلاس درس، باید محتاط باشیم. ما مطالب فراوانی در مورد ارتباطات بین مغز و راهکارهای کلاس درس شنیده ایم. اما در این مورد، واقعاً چه میدانیم؟ مربیانی که حلقه اتصال «علوم مغز» را با تدریس و یادگیری مورد مطالعه و بررسی قرار میدهند، باید در مورد نحوه تفسیر و استفاده از پژوهش، محتاط باشند و سنجیده عمل کنند. کسانی از ما، که در حرفه تعلیم و تربیت، پژوهش های علوم بنیادی اعصاب را مطالعه میکنند، میکوشند آنها را با داده های روان شناسی کاربردی یا «علوم شناختی» سازگار سازند.
هنگامی که به «مطالعات چندگانه» با مثال های خوب و شواهد روشن برمی خوریم، آنها را به دیگر مربیان خاطر نشان میکنیم و هیچ وقت نمی گوییم:«پژوهش های مغزی ثابت میکند که....» زیرا در واقع پژوهش مغزی چیزی در مورد حرفه تعلیم و تربیت ثابت نمی کند؛ بلکه ممکن است فقط مسیر بخصوصی را نشان دهد. نارضایی از یادگیری مبتنی بر مغز دیدگاه های من در مورد نارضایی های اصلی از یادگیری مبتنی بر مغز به این قرار است: برخی افراد، اغلب تصویر غلطی از یافتهها ارائه میدهند. این انتقاد درستی است. بسیاری از مربیان خیرخواه فکر میکنند که یک «مطالعه تک رشته ای»، حتی بدون وجود راهکارها کلاس درس را توجیه میکند. هیچ گونه مدرک و دلیلی که این امر را به اثبات برساند، نیست. مربیانی که از پژوهش استفاده یا آن را نقل میکنند، باید بدانند چه چیزی موجب خوب شدن پژوهش میشود؛ چه کسی بودجه آن را تأمین میکند؛ پژوهشگر تا چه اندازه شهرت دارد؛ پژوهش چگونه طراحی شده است و آثار غیرمستقیم یافتهها و محدودیت های آنها کدامند و امکان دارد داشتن اطلاعات کم خطرناک باشد. بنابراین برای این که مربیان در زمره افراد حرفه ای به شمار آیند، لازم است اطلاعاتشان راجع به یک موضوع معین، بسیار زیاد باشد. امکان ندارد هیچ یک از افراد درگیر در «پژوهش مبتنی بر مغز» همه راهکارهای موجود در تدریس موفقیت آمیز را موجه بدانند.
درواقع، اکثر راهکارهایی که برای تدریس موفقیت آمیز پذیرفته میشوند، مجموعه ای از روانشناسی بنیادی و خردمندی عمومی هستند که با کوشش و خطا اصلاح شده اند. اما به هر حال یافته های جدید، قادر است همه ما را در جهات سازنده تری هدایت کند. مطالعات ارزشمند جدید