لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
واحد گرگان
عنوان:
مرگ درختان نارون
استاد:
سرکار خانم نصراله نژاد
دانشجو:
زهرا مطلوب
دیماه 88
مرگ هلندی نارون (DED)
همراه با ظهور مرگ هلندی نارون (DED) در آغاز قرن بیستم ،نارون در اروپا ،شمال آمریکا و قسمتهایی از آسیا اثرات مخربی رابا بیماری پژمردگی آوندی ایجاد کرد که آن با قارچ Ophiostoma از Ascomycota رابطه داشت.
اگر چه اولین موج از مرگ هلندی نارون به وسیله ی Ophiostoma ulmi بود اما هنوز از سال 1940 توسط دو گونه ی Ophiostoma novo-ulmi و Ophiostoma ulmiو هیبرید آنها O.novo-ulmi Brasierl در حال پیشرفت همه جا گیر است که از جمله بهترین مثال ها از پاتوژن های درختان هستند که با حشرات انتقال می یابند ، در این مورد خاص به وسیله ی سوسک های پوستخوار نارون از جنس Scolytus geoffroy و در شمال آمریکا اغلب با Hylurgopinus rufipes ، Scolytus multistriatus ، S. pygmaeus در میان اجتماع 8 گونه ی scolytus در اروپا به درخت نارون می آوردند . در قرن بیستم S.multistriatus معرفی شد و در شمال آمریکاو در استرالیا و نیوزلند مستقر شد.
هر دو گونه ی scolytus وابسته هستند ،چو نسوسک پوستخوار زمانی که به دنیا می آید در کنده ها و شاخه های درخت ایجاد استرس می کند.
مهمترین ضربه ی S.multistriatus و S.pygmaus به نقش ناقل بودن انها برای پاتوژن بیمار ی مرگ هلندی نارون مربوط می شود که در درختان سالم طی تغذیه ی مرحله ی بلوغ از پوست درخت ، شاخه های کوچک و محل انشعاب شاخه ها در طوقه از درختان نارون سالم پاتوژن را انتقال می دهند .
گونه های scolytus دارای mycangium نیستند در عوض می توانند اسکوسپوره او کنیدی های Ophiostoma novo-ulmi را انتقال دهند و روی سطح بدن خود حمل کنند.
با توجه به اینکه اهمیت Scolytus spp. در قدرت انتقال پاتوژن های مرگ هلندی نارون است.کنترل اندازه ی آنها در برابر حشرات از بخش های ضروری استراتژی های مدیریت یکپارچه در برابر مرگ هلندی نارون است.
هشت گونه از کنه های فورتیک شامل : Chelacheles michalskii Samsinak, Histiostoma ulmi, Pseudotarsonemoides eccoptogasteri, Proctolaelaps eccoptogasteris, Pr. Scolyti , Pyemotes scolyti, Tarsonema crassus, Trichouropoda bipilis به عنوان کنه های فورتیک در روی S.multistriatus و
S.pygmaeus یا از Scolytus galleries روی نارون در اروپا ثبت شده اند.
به خصوص برای Pr.scolyti و Py.scolyti تا حدی ممکن است اجتماع متفاوتی از گونه های کنه به S.multistriatus در شمال آمریکا بچسبد.
در سال 1974 Smiley& Moser یک taxa جدید را توصیف کردند:
Heterotarsonemus scolyti
Pseudotarsonemoides scolyti
Tasonemus kennedyi
Ununguitarsonemus peacocki
همه ی اینها حالت روی حشرات فورتیک دارند و در دالان های S.multistriatus روی نارون امریکایی پیدا شدند.
هیچکدام از این چهار کنه در اروپا ،جایی که بومی آنجا هستند ثبت نشده اند .
سوسک برگخوارنارون(Galerucella Luteola Muller )
این حشره سوسکی است به طول 5/5 الی 7 میلیمتر دارای با لپوشهایی به رنگ زرد تمایل به سبز می باشد که به تغذیه از برگ درخت نارون سوراخهایی در آن ایجاد می نماید.
ولی اهمیت مبارزه با سوسک برگخوار بخاطر نوع تغذیه لارو این سوسک می با شد که پارانشیم برگ را از بین برده وبه اصطلاح درخت توری می شود و به علت ضعیف شدن درخت به خاطره عدم فتوسنتز کانی درخت ضعیف شده پذیرایی آفات دیگر نظیرسوسک چوبخوارsartu (salsky Aeolesthe) شده که نهایتا منجر به نابودی درخت می گردد.
درنسل اول سوسک زمستان گذران از لابلای تنه آسیب دیده درختان و در شکافها و درجاهای از این قبیل همراه با مساعد شدن هوا وجوانه زدن درختان نارون از پناهگاهای خود خارج شده و مشغول تغذیه برگ درخت نارون می شود و حدود یک هفته بعد از تغذیه حشره بالغ جفت گیری کرده آماده تخمگزاری می شود. تخمها حدود یک میلی متر و دارای دستجات مختلف از3 تا 24 و یا بیشتر و به رنگ زرد می باشند و اکثر تخمها در سطح زیرین برگ گذاشته می شود و بعد از حدود 8 روز یا بیشتر بسته به مساعد بودن شرایط آب و هوا تفریخ می شوند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
مرگ سقراط؛ به روایت افلاطون و تفسیر نیچه
مسعود زنجانىmasoud@vivaphilosophy.com
نیچه مى گوید افلاطون در محاوره فایدون،با چهره اى که از سقراط در آخرین ساعات زندگى او ترسیم کرده، آرمانى نوین براى جوانان شاخص یونان در آن عصر به وجود آورد، و بدین ترتیب سقراط جایگزین آشیل (قهرمان اسطوره اى حماسه هاى ایلیاد و اودیسه هومر) در تمدن یونانى مى شود. اما نیچه نمى تواند از این جایگزینى، هر چند به نوبه خود شکوهمندانه به هیچ روى خوشنود باشد.افلاطون خود به علت بیمارى در این مجلس حضور نداشته و سال ها بعد، محاوره از زبان فایدون، یکى از حاضران، گزارش مى شود. در این ساعات واپسین مسئله بقاى نفس پس از جدایى از کالبد تن در مرکز گفت وگوى انتقادى این مجلس قرار مى گیرد. اما دلبستگى حاضران به سقراط و حتى بیم از ناراحت ساختن او در دم مرگ، کوچکترین مانعى براى کوشش گفت وگوکنندگان به یافتن حقیقت نیست. از سوى دیگر سقراط همچون مردى نشان داده مى شود که آماده است هر ایرادى را بر اعتقادى که در این آخرین ساعات زندگى بر دل و جان او نزدیک تر از هر نظریه دیگرى است با گشاده رویى بشنود، و حتى دوستان خود را مجبور کند تا هر تردیدى را که در دل نهان دارند به روشنى بر زبان آرند. با این کار افلاطون در برابر روحیه فلسفى حقیقى سر تعظیم فرود مى آورد و در عین حال براى استاد محبوب خود آنچنان بناى یادبود عظیمى برپا مى کند که والاتر از آن به تصور نمى آید. هنگامى که حاضران مجلس براى اینکه سقراط را ناراحت نکنند مى کوشند تردیدها و ایرادهاى خود را پنهان نگاه دارند، سقراط نغمه قو را به یاد آنها مى آورد که در دم مرگ زیباتر و نشاط انگیزتر از اوقات دیگر است و آنجا که آنها از پیشرفت بحث ناامید مى شوند و در کوشش سست مى گردند، سقراط همچون سردارى لشگر شکست خورده و پراکنده را دوباره گرد مى آورد و به دنبال خویش به میدان بحث مى کشاند و براى حمله اى تازه آماده مى سازد؛ دست دراز مى کند و زلف هاى فایدون را که در کنارش نشسته است مى گیرد و با آنها بازى مى کند و مى گوید: «فایدون! فردا بامداد این گیسوى زیبا بریده خواهد بود! ولى آن را نباید براى مرگ من ببرى، بلکه من و تو امروز باید گیسوى خود را ببریم اگر معلوم شود بحث ما مرده است و نمى توانیم زنده اش کنیم.»نگرش سقراط، در این محاوره برخلاف اکثر فیلسوفان امروزى بر این عقیده استوار است که فلسفه، به معناى واقعى کلمه، چیزى جز «آمادگى براى مرگ» نیست و فیلسوف راستین پیوسته در آرزوى مرگ است. گزارش فایدون نیز گواه آن است که خود او، در نهایت انطباق با این آرمان فلسفى، جام شوکران را نوشید و به آغوش مرگ رفت. سقراط در آخرین لحظات حیاتش، به شکرانه شفایى که ارمغان مرگش مى دانست و او را از بیمارى اش، زندگى جسمانى، رهایى مى داد، یکى از شاگردانش را صدا مى زند و مى گوید: «کریتون! به آسکلپیوس (خداى طب) خروسى بدهکارم. بدهى مرا بپرداز.»نگرش سقراطى در این روایت شکوهمندانه از مرگ، در دل خود نگاه تحقیر آمیزى به زندگى داشت. با این همه، این نگرش قرن ها در جهت گیرى زندگى اعصار مختلف در دنیاى قدیم نفوذ داشت و حتى هسته مرکزى جهان نگرى مسیحیت را نیز دربرداشت. تا اینکه، در دوره جدید، آهسته آهسته، فیلسوفانى ظهور کردند که براى زندگانى دنیوى، به رغم وجه تراژیک آن، اصالت قائل شدند و واکنش تندى را اگر چه پس از حدود بیست قرن به آن نشان دادند. نیچه( ۱۹۰۰-1844)، با احساس دوگانه اى که همواره به سقراط داشت با نقل جمله پایانى حیات او (بدهکارى اش به آسکلپیوس) مى گوید: «من سقراط را در حکمت و شجاعت آنچه که انجام داد، آنچه که گفت و آنچه که نگفت مى ستایم. این وروجک عاشق و طناز آتنى، این موشگیر، که گستاخ ترین جوانان را به لرزه مى انداخت، فقط حکیم ترین وراج زمان نبود، بلکه او در سکوت کردن عظمت خود را به نمایش گذاشت. کاش او در آخرین لحظات زندگى اش سکوت مى کرد تا شاید به مقام معنوى به مراتب والاترى دست مى یافت. در آن لحظات چیزى خواه مرگ، سم، تقوا یا زیرکى زبان او را لق کرد و او را به اداى این جمله کشاند.» (حکمت شادان قطعه ۳۴۰ )شاید در خاتمه ذکر سخن تئودور گمپرتس (۱۸۳۲-1912) یونانى شناس برجسته معاصر و هموطن نیچه خالى از لطف نباشد. او در شرحى که بر رساله فایدون در کتاب مهمش «متفکران یونانى» نوشته است، مى گوید: «بسیارى از ما مردمان امروزى ممکن است اندیشه گریز از دنیا و زندگى را که در این مکالمه به زبان مى آید نپسندیم. ولى هیچ دشمن تاریک ذهن و هیچ دوستدار اصیل و واقعى حقیقت نیست که این انجیل آزادى بى حد و حصر فکر را بخواند و در برابر آن به زانو نیفتد.»
سقراط
سقراط در حدود سال 470 سال ق.م در آلوِپِکا متولد گردید. آغاز زندگی او مصادف بود با دوران شکوفایی عظمت و افتخار آتن که در همان زمان امپراتوری دریایی خود را بنا نهاده بود. در دوران جوانی، قدرت بدنی شگفت انگیز سقراط، همگان را به تعجب وا داشت. قدرت تحمل او بسیار بالا بود، به طوری که در زمستان سخت، پا برهنه با یک جامه ی معمولی راه می رفت.
هنگامی که بیست و چند ساله بود ، افکارش متوجه مفهوم انسانیت شد. در آن زمان بیشتر تلاش های فلاسفه و متفکران، درباره جهان و چیستی آن بود و این که از چه موادی تشکیل شده و ماده آصلی آن چیست.اما او اعلام کرد که باید جهان شناسی را کنار گذاشت وبه انسان بازگشت. او بیان می کرد که پیامهای مخصوصی از سروش غیبی دریافت می کند.
در کتاب های تاریخی آمده است که روزی یکی از دوستان سقراط از سروش غیبی پرسید که آیا خردمند تر از سقراط وجود دارد؟ سرش غیبی پاسخ داد : نه. این واقعه سقراط را بر انگیخت تا ببیند که چه چیزی موجب شده تا او خردمند ترین انسان باشد؛ در حالی که خود را عالم و دانشمند نمی داند. سرانجام به این نتیجه رسید که: او خردمند ترین انسان است ، زیرا به جهل خود علم دارد و ادعای عالم بودن ندارد.از این پس، وی این رسالت را در وجود خود احساس کرد که در جست و جوی حقیقت ثابت و یقینی ، یعنی حکمت راستین باشد و به همگان نشان دهد که علم حقیقی یعنی:" علم به این که نمی دانم."
او در جنگهای پلوپونز شرکت کرد و شجاعتی که در آن جنگها از خود نشان داد ،از وی شخصیتی برجسته و ممتاز ساخت. در ادامه ی زندگی ، سقراط به رسالتی که بر دوش گرفته بود، پرداخت. در آن دوران سوفسطائی ها نفوذ زیادی بین جوانان آتنی داشتند و به آنها سفسطه و فن جدل آموزش می دادند وادعایشان این بود که حقیقتی وجود ندارد . آنها خود را دانشمند ترین وعالمترین مردمان می خواندند.
سقراط بنا بر نتیجه ای که در زندگی بدان رسیده بود، با آن ها که ادعای علم و دانش داشتند، به مقابله پرداخت.
روش عملی سقراط برای مبارزه با چنین اشخاصی این بود که با یکی از آنها وارد گفت و گو می شد و می کوشید تا از او افکارش را درباره موضوعی خاص، مثلا شجاعت بیرون بکشد. آن شخص در ابتدا فکر می کرد که حقیقت شجاعت را می شناسد و به آن آگاه است.سقراط گفتگو را به شیوه پرسش و پاسخی شروع می کرد و در آغاز خود را با آن چه شخص مقابلش می گفت، همراه نشان می داد. ممکن بود این گفتگو به طول بینجامد، اما سر انجام بحث را به جایی می رساند که شخص مقابل به نادانی خود پی می برد؛ یعنی به این نتیجه می رسید که حقیقتا هیچ چیزی را درباره شجاعت نمی داند و به این صورت، سقراط به او می فهماند که اعتراف به نادانی ، بزرگترین دانش است.این روش، روش دیالکتیکی نام گرفت. وی اولین کسی بود که این شیوه را در بحث های فلسفی به کار برد و به همین دلیل، روش دیالکتیک را به نام او، دیالکتیک سقراطی می خوانند.
سقراط در آتن می گشت و با افراد مختلف به این روش بحث و گفتگو می نمود. او شاگردانی هم داشت که اکثر آن ها جوانان آتنی بودند. یکی از شاگردان وی که بعدها در شمار بزرگترین فلاسفه جهان قرار کرفت، افلاطون بود.
سقراط بسیاری از بزرگان آتن را که ادعای علم و دانش داشتند، به همین نحو محکوم ساخت واین برای آنان خوشایند نبود.عاقبت این فشارها همراه با تحولات سیاسی ای که پیش آمد ، سقراط را در سال 399 ق.م به محکمه کشاند.
در محکمه سقراط متهم شد که:1) خدایانی را که آتنیان می پرستند، عبادت نمی کند، بلکه اعمال دینی جدید و نا آشنا آورده است.
2) به علاوه جوانان شهر آتن را با افکار خود فاسد می کند.
به دلیل همین اتهام ها، برای او تقاضای مرگ شده بود. سقراط با خونسردی و متانت به تمام اتهام ها پاسخ گفت و آنها را به سوی خود متهم کنندگان بازگرداند. سقراط اعلام کرد که از مرگ هیچ باکی ندارد ، اما مرگ وی لکه ننگینی بر چهره آتن بر جای خواهد گذاشت و آیندگان، در این مورد، آتنیان را محکوم خواهند کرد. با تمام این احوال و دفاعیات مستحکم وی، هیئت منصفه ی دادگاه که تحت تأثیر جو سیاسی آشفته ی آن ایام بود ، حکم به مرگ سقراط داد.
درچند روزی که تا اجرای حکم باقی مانده و سقراط زندانی بود ، دوستان وی تلاش زیادی کرده و همه چیز را برای فرار او مهیا ساختند ، ولی سقراط با بیان اینکه چنین اقدامی مخالف اصول و ارزشهای اوست ، پیشنهادشان را رد کرد.
در روز موعود در حالی که خانواده و دوستان و شاگردانش گرد وی جمع شده و بی تابی می کردند، آنها را به آرامش فراخواند و پس از اینکه وصیتهایش را کرد، جام زهر را به آرامی سرکشید و پس از دقایقی جان سپرد .
منبع:دانشنامه رشد
خرد سقراط
متن زیر گزیده ای از دفاعیه سقراط در حضور هیات منصفه شهر آتن است. او متهم است که به خدایگان باوری ندارد و جوانان آتن را نیز گمراه کرده است. او دلایل این اتهامات تشریح می کند, اما هیئت منطفه علیه او رإی می دهد و او شگفت زده می شود که چرا با این اختلاف آرای کم محکوم شده است. هیئت منصفه 501 نفر بودند و اختلاف آرا تنها 3 نفر بود. پس از آن، کریتون یکی از مریدان او زمینه ی فرار او را فراهم می کند, اما او به بحث و گفتگو با او می پردازد و در نهایت هر دو می پذیرند که احترام به قانون ارزشی والاتر دارد و در نهایت با سرکشیدن جام شوکران حکم اجرا می شود.]
خرد سقراط
[متن زیر گزیده ای از دفاعیه سقراط در حضور هیات منصفه شهر آتن است. او متهم است که به خدایگان باوری ندارد و جوانان آتن را نیز گمراه کرده است. او دلایل این اتهامات تشریح می کند, اما هیئت منطفه علیه او رإی می دهد و او شگفت زده می شود که چرا با این اختلاف آرای کم محکوم شده است. هیئت منصفه 501 نفر بودند و اختلاف آرا تنها 3 نفر بود. پس از آن، کریتون یکی از مریدان او زمینه ی فرار او را فراهم می کند, اما او به بحث و گفتگو با او می پردازد و در نهایت هر دو می پذیرند که احترام به قانون ارزشی والاتر دارد و در نهایت با سرکشیدن جام شوکران حکم اجرا می شود.]
***تلاش میکنم آنچه را که باعث رواج بهتانها و بدنامیهایم شده است، برایتان بازگو کنم. پس گوش فرادهید. برخی از شما ممکن است گمان کنید که مزاح میکنم، اما اطمینان میدهم که عین حقیقت را به شما خواهم گفت. مردمِ آتن، این بدنامی به خاطر نوع خاصی از خرد نصیبم شد. چه نوع خردی؟ آن نوع خردی که برای نوع بشر مقدور است. ممکن است به خاطرِ داشتن آن نوع خرد به راستی دانا باشم. اما هماکنون از مردانی سخن میگویم [کسانی که به من اتهام زدهاند] که خردشان لابد بیش از خرد انسانی است، یا چنان است که من یارای توصیف آن را ندارم. چون خودم چیزی از آن نوع خرد نمیدانم و اگر کسی بگوید که من چیزی از این خرد فوقبشری میدانم، گزاف میگوید و میخواهد به من تهمت بزند. (همهمه) همهمه نکنید آتنیها، حتا اگر گمان میکنید که من خودخواهانه سخن میگویم. میخواهم چیزی را بگویم که از من نیست. خواهم گفت که از آن کیست و شایسته است که باورش کنید. خداوند دلفی را بر حقانیت خردم و ماهیت آن گواه میگیرم. کِرِفون را به خاطر دارید. او از دوران جوانی دوست من بود. او را میشناسید. یکبار شتابزده به معبد دلفی رفت و پرسشی را بیمهابا با سخنگوی دلفی در میان گذاشت. (همهمه) - باز هم خواهش میکنم همهمه نکنید، فریاد نزنید. - او پرسید آیا کسی داناتر از سقراط هم وجود دارد و سخنگو پاسخ داد: نه، کسی وجود ندارد. کِرِفون خودش مرده است، اما برادرش اینجا هست و حرفهای مرا تأیید میکند.میدانید چرا این موضوع را به شما گفتم؟ میخواهم ریشهی این بیاعتباریام را برایتان بازگو کنم. وقتی آنچه را سخنگوی معبد گفته بود، شنیدم، تلاش کردم آن را بفهمم. مقصود خداوند از این کلام مبهم چیست؟ نیک میدانم که دانا نیستم، حتا در پایینترین حد. پس مقصودش از این که داناترین مرد هستم چیست؟ ممکن نیست اشتباهی رخ داده باشد، زیرا خداست و خدا سخن گزاف نمیگوید. دیرزمانی بود که در تلاش بودم تا معنای این کلام را دریابم. پس از مدتها کلنجار رفتن با آن، راهی را پیدا کردم که درستی این موضوع را آزمایش کنم. به سراغ مردی رفتم که گفته میشد داناست، گمانم بر این بود که در آنجا میشود ثابت کرد سخنگوی معبد اشتباه کرده است و گفتهی سخنگو اشتباه است. و به او میتوانستم بگویم «تو میگویی من داناترین مرد هستم، در حالی که این مرد از من داناتر است.» بنابراین به سنجش آن مرد پرداختم - لزومی ندارد اسمش را بگویم، سیاستمدار بود - اما نتیجه این بود، آتنیها، وقتی با او همکلام شدم، دریافتم که گرچه عدهی زیادی از مردم و بیش از همه خود او گمان میکنند که مرد باخردیست؛ با وجود این، دانا نیست. پس تلاش کردم به او بفهمانم که دانا نیست، گرچه میپندارد داناست. با این کار، او و دیگر حاضران آنجا دشمنانِ من شدند. وقتی از آنجا دور میشدم با خودم اندیشیدم از این مرد داناترم. شاید هیچ کدام از ما چیزی که واقعاً باارزش باشد ندانیم؛ اما او در حالی که دانشی ندارد، میپندارد که داناست. اما من که دانشی ندارم، بر نادانیام وقوف دارم و در آنچه نمیدانم خودم را دانا نمیپندارم. در هر حال در این نکته، گویا کمی از او داناتر هستم.پس از آن به سراغ شخص دیگری رفتم که میگفتند حتا از مرد قبلی هم داناتر است و دقیقاً به همان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع تحقیق:
معاد و جهان پس از مرگ
محقق : سید مصطفی هاشمی
استاد راهنما : جناب آقای افشاری
کد کلاس : 121........... کد درس : 3903
ترم دوم- سال تحصیلی 84-85
الله لا اله الا هو لیجمعنکم الی یوم القیا مت
لا ریب فیه و من اصدق من الله حدیثا
)) سوره ی مبارکه ی نساء آیه ی87 ((
افسوس که آنچه برده ام باختنی است
بشناخته ها تمام نشناختنی است
برداشته ام هر آنچه باید بگذاشت
بگذاشته ام هرآنچه برداشتنی است
90 اسم از اسامی قیامت از دیدگاه قرآن
((یوم الحشر)) براساس آیه 45 سوره یونس
((یوم القیامت الساعه)) براساس آیات 186 و187 اعراف
((یوم النسیان )) بر اساس آیات 51 اعراف و 126 طه
((یوم البشارت و التبریک)) براساس آیات 13 حدید و 35 نحل
((یوم الشماتت والالتماس)) براساس آیات 50 مومن و98 انبیا
((یوم الشفاعت)) براساس آیات 46 بقره و 53 اعراف
((یوم الشهادت)) براساس آیات 138 بقره 19 و20 و21 فصلت
((یوم الندامت)) بر اساس آیه 55 یونس
((یوم العداوت)) براساس آیات 162 و163 بقره و31 فرقان
((یوم عظیم وکبیر)) بر اساس آیه 16 یونس
((یوم الجزا)) بر اساس آیات3 حمد و 12 حج
((یوم الخسران)) بر اساس آیات 46 یونس و 25 هود
((یوم الوفود و الورود)) بر اساس آیات84 مریم و 101 هود
((یوم الفصل)) بر اساس آیات 59 یس و17 عم
((یوم الجمع)) بر اساس آیات 87 نسا و 109 مائده
((یوم الخشوع و التسلیم)) بر اساس آیات 28 و29 نحل و108 طه
((یوم الامر)) بر اساس آیات 43 و44 ن والقلم
((یوم الحسرت والتاسف)) بر اساس آیات 28 انفال و 32 انعام
((یوم الذلت)) براساس آیات 28 یونس و 20 صافات
((یوم القضاوت والحکومت))بر اساس آیات 63 انعام و 73 مریم و 95 نحل
((یوم الظلمت)) بر اساس .آیات10 و 11 دخان و 14 حدید
((یوم لاریب فیه)) بر اساس آیات 9 و25 آل عمران و 87 نسا
((یوم لا ینفع فیه نسب)) بر اساس آیات 11 تا 15 معراج و 101 مومنون
((یوم لا ینفع شیء)) بر اساس آیات 9 آل عمران و254 بقره
((یوم الاخرت)) براساس آیات 83قصص و 134 نسا
((یوم الوفا )) بر اساس آیات 28 بقره و 25 آل عمران
((یوم الشدت و الیاس )) بر اساس آیات 29 فرقان و 70 نمل
((یوما عبوسا )) بر اساس آیات 11 و 12 دهر
((یوم التناد )) بر اساس آیات 42 تا 48 مدثر و 35 مومن
((یوم الحساب)) بر اساس آیات 15 و16 اسراء
((یوم المعاد )) بر اساس آیات 4 یونس و134 انعام
((یوم التلاق )) بر اساس آی144 یونس و 16 مومنون
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ورزش های ایزومتریک و ایزوتونیک
در یک تقسیم بندی، ورزش ها را می توان به طور کلی به دو نوع ایزوتونیک یا دینامیک و ایزومتریک یا استاتیک تقسیم نمود.
در ورزش های ایزوتونیک، طی فعالیت، تغییر در طول عضله ایجاد می شود و فعالیت همراه با انجام کار خارجی و حرکت مفصلی است و انقباضات عضلانی با ایجاد تنش بالنسبه کم ایجاد می شوند. ولی در ورزش های ایزومتریک، در عضله ای که به صورت هم طول منقبض می شود، بدون تغییر در طول خارجی آن، تنش عضلانی افزایش می یابد دلیل کوتاه نشده عضله آن است که مقاومت خارجی که عضله سعی در کشیدن آن دارد، بیشتر از حداکثر تنشی (نیروی داخلی) است که عضله قادر به ایجاد آن است مانند هل دادن مداوم یک دیوار.
تعدادی از ورزش ها به طور عمده ایزوتونیک هستند مانند دویدن نرم و شنا و بعضی عمدتاً ایزومتریکند مانند وزنه برداری اما اغلب ورزش ها با نسبت های مختلف مخلوطی از هر دو نوع هستند.
جدول 2-1
Sports Classiffied By In Tensity In Any By Dynamic Versus Static Demands
LOW INTENSITY
HIGH TO MODERATER INTENSITY
Low Dynomic and low Static
Low Dynomic and High to Moderate Static
High to Moderote
Dynomicand and low Static
High to Moderote
Dynomicand Static
Bowling
Criket
Curling
Golf
Riflery
Archery
Diving
Equestrian events
Field events
Gymnastics
Judo
Sailing
Skijumping
Water skiing
Weight Lifting
Badminton
Basball
Basketball
Field hockey
Rase Walking
Ranning (distance) Soccer
Swimming
Tennis
Volleyball
Boxing
Cycling
Fencing
Football
Ice hockey
Rowing
Rugby
Running (sprints)
Sking
Speed Skating
Water polo
Wresling
پاسخ قلبی عروق به این ورزش ها کاملاً متفاوت است. ورزش های ایزوتونیک باعث افزایش زیادی در برونده قلب و مصرف اکسیژن vo2 و کاهش در مقاومت عروق سیستمیک می شوند و ورزش های ایزومتریک، به طور حاد فشار سیستمیک را افزایش داده و بر بروندة قلب vo2 اثر کمی دارند.
اطلاعات مربوط به تغییرات قلبی عروقی ایجاد شده در 8 فرد طبیعی حین ورزش ایزومتریک (انقباض عضلات باز کنندة زانو در مقابل یک فشار ثابت) و ایزوتونیک (به وسیله دوچرخة ارگومتر) در جدول 3-1 نشان داده شده است.
جدول 3-1
Cardiovascular Data from Eight Normal Subgects Rest and while performing Either Isometric (Sustained Contracion of the Extensor Muscles of the Lower Extermities at 30 persent of Maximal Effect) or Isotonic (Two – Legged sycling at 82 Percent of Vo2 max) Exercise
Isotonic
Isometric
Rest
1.021.9
4164
5131
4124
56461
4722758
0.768
6110
562
6118
1311466
42556
0.35.7
770
785
394
1031352
33324
Cardiac out – put (liters/min)
Heart rate (beats/min)
Stroke volume (ml)
Mean arterial pressure (mmHg)
Systemic vascular resistance
(dynes seccm -5)
Vo2
Source Adapted from Bezucha et al. Reproduced with permission from the publisher and author.
پاسخ قلبی عروقی به ورزش های ایزوتونیک
پاسخ پیچیده همودینامیک و نورهورمونال به این ورزش، باعث افزایش انتقال اکسیژن و جذب آن توسط عضلات فعال می شود. در افراد عادی، با انجام ورزش با حداکثر شدت، مصرف اکسیژن تا ده برابر حالت استراحت افزایش می یابد. در ورزشکارانی که خوب تمرین می کنند افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی ممکن است به 30-20 برابر برسد و در واقع حداکثر اکسیژن مصرفی به طور گسترده ای وابسته به میزان اثر فعالیت و درجه آمادگی بدنی می باشد. فاکتورهای مختلفی که در مصرف اکسیژن شرکت دارند در فرمول زیر مشخص است:
SV (A-VO2) VO2 = HR
اختلاف بین اکسیژن شریانی و مخلوط وریدی حجم ضربه ای تعداد ضربان قلب = مصرف اکسیژن
ورزش دینامیک هر سه مورد طرف راست را افزایش می دهد؛ پس در نتیجه Vo2 به طور مشخص افزایش می یابد. احتمالاً اولین پاسخ همودینامیکی به ورزش حاد دینامیک، کاهش مقاومت عروق سیستمیک است که در اثر انبساط مشخص عروقی در عروق پرمقاومت عضلات در حال فعالیت ایجاد می شود. این اثر در ورزش با شدت خفیف مشخص تر است و پس از آن تا نزدیک حداکثر میزان فشار کار فقط میزان کمی کاهش در مقاومت عروق ایجاد خواهد شد. نزدیک حداکثر فشار کار اثر همودینامیک این رفلکس در دو جهت قابل بررسی است؛
1- کاهش افترلود 2- تقسیم مجدد برونده قلب
زمانی که حداکثر کوشش در فرد ایجاد می گردد، ممکن است بیشتر از 80 % بروندة قلب به عضلات در حال عمل برسد. در حالی که در زمان استراحت تنها 18 % برونده به عضلات می رود. طی ورزش حاد، عروق امعاء و کلیه هها منقبض می شوند و جریان خون این ارگان ها به شدت کاهش می یابد. نمای شماتیک توزیع مجدد جریان خون در حال استراحت و اوج ورزش در شکل 1-1 نشان داده شده است که در آن افزایش جریان خون کروناری و عضلات درگیر فعالیت و کاهش خون بقیه ارگان ها مشخص است.
طی ورزش دینامیک حاد یکی از قابل توجه ترین تغییرات قلبی عروقی، افزایش تعداد ضربان قلب است. علت اصلی افزایش تعداد ضربان قلب طی فعالیت ورزشی، تحریک سمپاتیک است؛ که با اکثر بتابلاکرها از بین می رود. البته کاهش اثر پاراسمپاتیک نیز به میزان خیلی کمتر، موثر می باشد. طی فعالیت با شدت حداکثر، تغییر تعداد ضربان قلب، به تنهایی نمی تواند بروندة قلب لازم را تأمین نماید و نشان داده شده است که افزایش حجم ضربه ای نیز ایجاد می شود که فاکتورهای متغیری در آن دخیلند، ولی بیشترین تأثیر را اثر فرانک استارلینگ دارد. همچنین طی ورزش، افزایشی در بازگشت وریدی بوجود می آید که احتمالاً در اثر انقباض عروقی سمپاتیکی در وریدهای با ظرفیت زیاد و همچنین اثر پمپی انقباض عضلانی ایجاد شده و باعث افزایش حجم پایان دیاستولی می گردد. اگر ورزش در حال خوابیده انجام شود، این اثر مشخص تر است. مطالعات انسانی و همچنین بررسی بر روی سگ ها نشان داده که در حداکثر بارکاری، میزان افزایش حجم پایان دیاستولی مشخص ترین حالت را دارد. بنابراین حدث زده می شود که هم نوع ورزش و هم شدت آن در تعیین بار حجم دیاستولی موثرند. همچنین در طی این ورزش ها با افزایش پرونده قلبی و حجم ضربه ای به صورت موازی افزایش مشخص فشار خون سیستولیک ایجاد می شود. فشار خون دیاستولیک بدون تغییر باقی می ماند و حتی ممکن است کمی سقوط کند. بنابراین فشار متوسط شریانی به طور متوسط افزایش می یابد.
پاسخ قلبی عروقی به ورزش های ایزومتریک
پاسخ قلبی عروقی به ورزش حاد ایزومتریک با ورزش های ایزوتونیک کاملاً متفاوت است. در ورزش ایزومتریک، گروه عضلات فعال، درگیر انقباض مداوم عضلانی می شوند، بدون آن که کار خارجی ایجاد شود. طی کوشش برای کوتاه شدن در گروه عضلات فعال، نیاز خالص اکسیژن که برای نگهداری تنش لازم است به تناسب کمتر می باشد. برای مثال همان طور که در جدول 3-1 مشاهده می شود، VO2 در ورزش ایزومتریک از ml/mi 324 به 556 افزایش می یابد که در مقایسه با ورزش ایزوتونیک که به ml/mi 2758 می رسد، کمتر می باشد. افزایش برونده قلبی لازم برای نگهداری این سطح مصرف اکسیژن نیز به تناسب کمتر است. (البته هزینه اکسیژن کار ایزومتریک و ایزوتونیک برای انجام یک کوشش عضلانی، شبیه به هم می باشد)
نیاز اکسیژن عضلانی که به شکل ایزومتریک در حال انقباض هستند، نمی توانند به سادگی توسط افزایش جریان خون موضعی تأمین شود. گشاد شدن موضعی عروق که در ورزش های ایزوتونیک پاسخ مهمی به شمار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
برآورد تاثیر مرگ ومیر های ناشی از سوانح و تصادفات رانندگی روی امید به زندگی در بدو تولد وبار اقتصادی ناشی از آن
مقدمه
افزایش شتابان تعداد تصادفات رانندگی ومتعاقباً افزایش مرگ ومیر ناشی از این سوانح وتصادفات درسالهای اخیر،توجه بسیاری از مسئولین وبرنامه ریزان کشور را به خود معطوف کرده است.نرخ رشد تصادفات رانندگی و مرگ ومیر ناشی از این سوانح وتصادفات درسالهای اخیربه طور فاجعه آمیزی افزایش یافته وباعث صدمات ولطمات جبران ناپذیری بر مناسبات اقتصادی واجتماعی کشورشده است.
مرگ ومیرهای ناشی ازسوانح وتصادفات رانندگی در سالهای اخیرباتوجه به ابعاد وسیع مسئله چندان که باید مورد توجه قرارنگرفته است وتا کنون برآورددقیقی در مورد هزینه های اقتصادی مرگ ومیرهای ناشی ازسوانح وتصادفات رانندگی نشده است.با توجه به آثار منفی که این مرگ ومیرها در بلند مدت می تواند بر اقتصاد کشور به جای گذارد لزوم کنترل این مرگ ومیرها نیز ضرورت پیدا خواهدکردوبرای شفاف ترشدن بعدفاجعه آگاهی از بار اقتصادی این مرگ ومیرها برپیکرة اقتصادی کشور ضرورتی انکار ناپذیر خواهد داشت.تحقیق حاضر تلاشی است در جهت رسیدن به این اهداف وبرآورد بار اقتصادی مرگ ومیرهای ناشی ازسوانح وتصادفات رانندگی در سال 1381.
سوانح وحوادث رانندگی تهدیدی جدی برای سلامتی انسانها در سراسر دنیامی باشد.در کشورهای توسعه یافتة صنعتی راهکارهای مقابله با سوانح وحوادث با دقت وحساسیت بررسی شده است ولی در کشورهای درحال توسعه اینگونه نیست (Soori&Nagavi,p:1).
امید به زندگی در بدوتولد یکی از شاخص های توسعه یافتگی کشورها به شمار می آید و یکی از اهداف برنامه ریزان برای توسعه, افزایش امید به زندگی در بدو تولد است. شاخص های تعیین کننده امید به زندگی دربدو تولد , میزان های مرگ و میر ویژه سنی می باشد. هر چه میزانهای مرگ و میر در سنین پایین مخصوصاً سنین زیر 5 سال کمتر باشد امید به زندگی روبه فزونی خواهد گذاشت و مرگو میر در سنین 5 سال در کشور ما تا حد زیادی تحت کنترل درآمده است, اما هنوز فاصله زیادی با کشورهای توسعه یافته دارد. عامل مهم دیگری که امید به زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد مرگ و میر جوانان و افراد میانسال است. با توجه به اینکه مرگومیرهای ناشی ازسوانح و تصادفات رانندگی بیشتر سنین میانی و پایین را تحت تاثیر قرار می دهند, تاثیر منفی این مرگومیرهای روی امید زندگی در بدو تولدودر نتیجه روی اقتصاد وجامعه اجتناب ناپذیر خواهد بود.