لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
اختلافات اساسی و کلّی در مذهب تشیع و تسنّن چیست؟
منشأ اختلافات بین شیعه واهل سنت، اختلاف در امامت بعد از رسول خدا(ص) است. اهل سنّت اعتقادی به منصوب شدن امامان دوازده گانه از طرف پیامبر ندراند ولی شیعه معتقد است که پیامبر از طرف خدا، علی(ع) و فرزندان او را به عنوان امام و رهبر تعیین کرد و به مردم ابلاغ نمود که آنان مبیّن و مفسر قرآن و آگاه به رمز و رموز و بطون آن هستند.شیعیان در اعتقادات و در فروع دین تابع سلوک و تعلیمات امامان(ع) بوده و معارف دینی را از آنان گرفته ومعتقدند که امامان به قرآن آشناتر و به سنّت پیامبر آگاه تر از دیگران بودند. شیعة علی(ع) را برتر از بقیة صحابة پیامبر می دانند و او را آگاه تر و فقیه تر و عادل تر از بقیه می شناسد، همین طور در زمان امام باقر و امام صادق(ع) اینان از دیگران مانند ابوحنیفه داناتر بوده اند. شیعه سنّت پیامبر را از طریق اهل بیت گرفته اند ولی اهل سنّت، سنّت پیامبر را از غیر اهل بیت می گیرند. در نتیجه در بسیاری از مسائل مهم اعتقادی و فقهی درمانده اند و به گمان و اجتهادات شخصی استناد کرده اند. اختلاف در جبر و اختیار، امامت و رهبری و در احکام شرعی مانند کیفیت وضو، ارث، نماز و روزة مسافر از این قبیل است
تفاوت ایدئولوژی دو فرقه شیعه و سنی در اسلام چیست؟
با ارتحال جانسوز پیامبر گرامی اسلامو قطع ارتباط مسلمانان با غیب و وحی دراثر استفاده از رأی و اجتهاد شخصی، اختلافهای فراوانی بین مسلمانان بوجود آمد که در نهایت به پیدایش مذاهب مختلف و حوادث گوناگون منجر شد. از جمله موارد اختلاف در میان مسلمانان عبارت بودند از: 1. اختلاف در امامت و جانشینی پیامبر اکرم2. اختلاف در آوردن قلم و کاغذ طبق درخواست پیامبر گرامیپیش از وفات آن حضرت 3. اختلاف در رحلت پیامبر گرامیبه این معنا که آیا آن حضرت میمیرد و یا مثل حضرت عیسیغ به آسمان برده میشود؟! 4. اختلاف در محل دفن آن حضرت5. اختلاف در فدک که متعلق به حضرت زهرا3 بود و... هر کدام از اختلافهای مذکور برای اسلام و مسلمانان زیانهایی را در بر داشت، ولی مهمترین و برجستهترین این اختلافها بحث امامت و جانشینی پیامبر گرامیبود که سایر اختلافها را تحت الشعاع خود قرار داد. شیعیان پیرو حضرت علیو معتقد به جانشینی بیواسطة آن حضرت بعد از پیامبر گرامیو نص و تصریح ولایت آن حضرت در غدیرخم از طرف پیامبر اکرممیباشند که در پی آن پیامبر اسلاممردم را در صحرای گرم و سوزان "خُمْ" متوقف کرد و با بیان خطبهای از جمله فرمود: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه; هر کس من مولا و ولی او بودهام، علی]7[ مولا و ولی او است..." و به همین مناسبت آیة 62، سورة مائده نازل شد.(الکافی، محمد بن یعقوب کلینی;، ج 1، ص 420، دارالکتب الاسلامیة، تهران.) و حدیث مذکور در منابع و کتابهای معتبر اهل تسنن نیز نقل شده است.(ر.ک: الدر المنثور، جلال الدین السیوطی، ج 3، ص 98، داراحیأ التراث العربی، بیروت.) به اعتقاد شیعیان ولایت و امامت حضرت علی بن ابیطالب در قرآن کریم نیز مورد تأکید قرار گرفته و شأن نزول آیة 55، سورة مائده که به آیه ولایت معروف است ـ و نیز بسیاری دیگر از آیات قرآن کریم دربارة حضرت علیمیباشد.(ر.ک: تفسیر مجمع البیان، مرحوم طبرسی;، ج 2، ص 126ـ129، منشورات دارمکتبة الحیاة، بیروت.) شیعه معتقد است که پس از حضرت علیامامام معصوم: یکی پس از دیگری جانشین پیامبر و بیان کننده قرآن و احکام الهی هستند و معتقدند که تمام وظایف و شئوون پیامبر به جز دریافت وحی تشریعی، برای آنان ثابت است، به همین جهت احکام و معارف اسلامی را از آنان دریافت نموده و پیرو مکتب اهل بیت: میباشند. شیعیان همچنین معتقدند که پیشوای مسلمانان باید عادل، عالم و معصوم باشد و چنین کسی منصوب شده از ناحیه خداوند متعال است و شخص غیرمعصوم نمیتواند امامت و ولایت مسلمانان را بر عهده بگیرد و آیه تطهیر(احزاب،33) دلیل روشنی بر عصمت اهل بیت: میباشد.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 17، ص 297ـ306، دارالکتب الاسلامیة، تهران.) ولی اهل تسنن چنین اعتقادی را ندارند و جانشینی پیامبر گرامیرا به بیعت جمعی از مسلمانان با فردی و یا وصیت یک خلیفه نسبت به خلیفة بعد از خود و... معتبر میدانند و اعتقاد دارند که برای خلافت و رهبری مسلمانان عصمت شرط نیست و مردم هر کس را برگزیدند گر چه عادل هم نباشد، کفایت میکند! آنان بعد از رحلت پیامبر گرامیبه خلافت ابوبکر، عمر و عثمان معتقد هستند و حضرت علیرا خلیفة چهارم! میدانند. آنان منصبی را که شیعیان برای امامان معصوم: قائلند، قبول ندارند و اغلب آنان در احکام و معارف اسلامی از فتاوای چهار امام معروف خود و احادیثی که در کتابهای روایی خود مانند "صحاح ستة" و... جمع آوری شده، پیروی میکنند. از آن جا که شیعیان براساس دلایل عقلی و نقلی معتبر مانند: حدیث "ثقلین" و دلایل دیگر در احکام و معارف اسلامی پیرو مکتب اهلبیت: ]قرآن و عترت[ میباشد; ولی اهل سنت از آنان پیروی نمیکنند; به همین جهت بین شیعه و اهل سنت در معارف اسلامی و احکام شرعیه مانند: وضو، نماز و... تفاوتهایی وجود دارد که در این باره (اختلاف معارف و احکام شرعی) کتابهای مستقلی نوشته شده که کتاب "الخلاف" مرحوم شیخ طوسی;; بحوث فی الملل والنحل، آیة الله جعفر سبحانی; الفقه المقارن للاحوال الشخصیة بین المذاهب الاربعه السنیة والمذهب الجعفری، بدران ابوالعینین بدران; و... از جمله آنها است
اختلاف میان اهل تسنن و تشیع در چیست ؟
ریشه اساسی اختلاف آن است که اهل تسنن به سیره خلفا روی آورده،و حتی اجتهادات آنان در برابر نصوص دینی را حجت میدانند، لذا حتی درمواردی که سیرة خلفا برخلاف ظاهر قرآن یا پیامبر باشد، به آن عمل میکنند.مثلاً در باب وضو، مسأله چگونگی شستن دستها نیز از سویی بازگشتبه تردید در سیره پیامبر میکند و از سویی به تفسیر آیه شریفه : «فاغسلواوجوهکم وایدیکم الی المرافق» بر اساس روایاتی که سیره پیامبر(ص) راتوضیح دادهاند نحوه شستن دستها توسط آن حضرت از بالا به پایین بوده کهمطابق روند طبیعی جریان آب است و کلمه «الی» که در آیه آمده به عنوانمنتهای غایت ذکر شده است؛ یعنی حد نهایی شستن دستها را بیان فرمودهاست؛ لیکن بنا به تفسیر اهل تسنن «الی» در آیه بیانگر جهت شست و شواست.وجه اصلی افتراق برادران شیعه و سنی از نظر مذهب آن است که شیعیاندر فقه و نیز اصول اعتقادی خود پیرو مکتب اهل بیت: میباشند ولیبرادران اهل سنت در این زمینه از فقیهانی غیر از اهل بیت: نیز تبعیتمیکنند. همین امر موجب آن گردیده که تفاوتهایی از عملی نیز در احکامبروز نماید.پس از پیامبر اکرم6 افراد زیادی به عنوان صحابه و یا تابعین از آنحضرت نقل حدیث میکردند. این نقلها سرآغاز شکل گیری فقه و مکاتبفقهی بوده است.متأسفانه به دلیل فاصله گرفتن حکومت و خلافت پس از پیامبراکرم6 این حکومتها بنا به دلایل سیاسی به ترویج افراد و مکاتبی کهمتفاوت با مکتب اهل بیت: بود همت گماشتند تا آن جا که حتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
سیاست رضا خان در برابر مذهب و روحانیت
مقدمه
در بررسى دیدگاه دستگاه حکومتى ایران ـ پس از به قدرت رسیدن رضا خان ـ نسبت به دین و طبقه روحانیان، نکات چندى را باید در نظر داشت:
1- نمى توان اثرات مقدمات فکرى نهضت مشروطه را نادیده انگاشت. آنچه رضا خان در طول سلطنت خود انجام داد، در واقع تبلور خواست ها و آرمان هاى گروهى از روشنفکران دوران مشروطه بود. مسئله ى انفکاک قوه ى سیاسى از روحانى، چیزى نبود که از طرف پهلوى عنوان شود، بلکه وى عامل اجراى این مهم بود.
2- در قدم بعد، رابطه ى حکومت و مذهب در ایران را باید در چارچوب متأثر از تغییرات سریع ترکیه بررسى کرد. اخبار پیروزى ترک هاى جوان و اقدام هاى کمال آتاتورک بسرعت در میان قشر روشنفکران ایران منتشر مى شد و مورد استقبال قرار مى گرفت. در موارد بسیارى هدف، محتوا، و حتى شیوه ى اجراى اقدام هاى فرهنگى از الگوى ترکیه اقتباس شد.
3- مسئله ى دیگرى که باید در تحلیل مورد توجه قرار گیرد، تفکیک بین ابعاد فردى و اجتماعى دین است. آنچه در دوران رضاخان مورد هجوم قرار گرفت، ابعاد اجتماعى و ظواهر خارجى دیندارى بود و الاّ مانعى براى انجام عبادات فردى و مناسک شخصى وجود نداشته است.
4- مهم ترین نکته ى این تحلیل آنکه، حمله به ظواهر خارجى مذهب خود هدف نبود، بلکه وسیله اى براى یک مقصد اصلى تر قلمداد مى شد. آنچه در دوران رضا خان اهمیت ویژه اى داشت، تشبّه به غرب در همه ى شئون زندگى و رفع عقده ى حقارت در مقابل بیگانگان بود. لذا، هر عاملى که در مقابل این هدف مقاومت مى کرد، لزوماً باید حذف مى شد. حال، اگر این عامل مقاوم سنت ها بود، باید برچیده مى شد و یا اگر افرادى ـ به هر لباس ـ با این هدف ناسازگارى داشتند، باید تحت فشار قرار مى گرفتند.
شکل گرفتن دیدگاه رضا خان نسبت به روحانیت
خاطره نویسان دوران بیست ساله، بعضى گرایش هاى مذهبى فردى را در رضا خان مورد تأیید قرار داده اند. اما، این نقل احوال تنها در حوزه ى رفتار شخصى است و در حوزه ى برخورد حکومت با روحانیت به عنوان یک قدرت اجتماعى ـ جایى براى احساسات مذهبى وجود ندارد. رضا خان مذهب را نه یک هدف، بلکه یک وسیله تلقى مى کرد، که گاه مفید و گاه مضر است و گاه باید از آن استفاده و گاه باید آن را تضعیف کرد. وى در تاجگذارى خود نیز به این نکته اشاره کرد که علت ارج نهادن وى به مذهب، نقش آن در وحدت ملى است و نه چیز دیگر.
به نظر مى رسد، دیدگاه رضاخان نسبت به طبقه ى روحانیت ـ به عنوان یک صنف اجتماعى ـ به شدت متأثر از تجربیات شخصى و القائات اطرافیان بوده است. وصیت نامه ى سر اردشیر ریپورتر سند مهمّى براى بررسى چگونگى شکل گرفتن باورهاى ابتدایى رضاخان نسبت به روحانیت است. ریپورتر بعد از آن که شرح مى دهد چگونه رضا خان را از معایب روحانیت آگاه کرده است، مى نویسد: «رضا خان از کسانى که مذهب را وسیله ى سودجویى شخصى و جاهل و خرافاتى نگاه داشتن مردم قرار مى دهند، بیزار بود...»
این دیدگاه ـ که از سوى برجسته ترین مأمور انگلیسى در ایران به رضا خان القا مى شد ـ نتیجه اى جز بدبینى مفرط نسبت به روحانیت نداشت. وى روحانیان را رقیب قدرت خود و مانع پیشرفت کشور مى دانست و با پیگیرى سیاسى تدریجى، آنان را ابتدا از صحنه ى سیاسى و اجتماعى و سپس از هر گونه ابراز وجود محروم کرد. در فاصله ى کودتاى 1299 تا شهریور 1320، روابط دولت با روحانیت مراحل مختلفى را سپرى کرد.
از کودتا تا اتمام دوره ى وزارت جنگ
در ابتداى این مرحله، رضاخان به عنوان رئیس دیویزیون قزاق در مراسم عزادارى شرکت مى کرد، مجالس متعددى نیز در محل قزاقخانه تشکیل مى داد و خود در جلوى در ورودى به واردین خوش آمد مى گفت. روزهاى تاسوعا و عاشورا، دسته ى قزاقخانه بسیار مجلل و با شکوه به بازار مى آمد. سردار سپه با عده اى از افسران با پاى و سر برهنه در جلوى دسته، کاه بر سر مى ریخت و شب شام غریبان شمع به دست و بدون تشریفات، به مجالس و تکایان بازار مى رفت. ذکر این نکته بجاست که، این اقدام هاى سردار سپه در میان طرفداران تند روى وى انتقادهاى صریحى را برانگیخت، ولى وى ـ على رغم مخالفت آنان ـ با شکیبایى به جلب نظر جناح مذهبى ادامه داد.
دوران ریاست الوزرایى سردار سپه مصادف با تبعید عده اى از علماى نجف به ایران و اقامت آنان در قم بود. سردار سپه با برقرارى روابط حسنه، توانست اعتماد آنان را جلب و در بحران هاى حساس از اعتبار ایشان بیش ترین بهره بردارى کند. جمهوریخواهى دولتى که در پشت پرده از سوى رئیس الوزراء و فرماندهان نظامى هدایت مى شد، در مواجهه با افکار عمومى و مقاومت مجلسیان به رهبرى آیت الله مدرس شکست خورد. بى شک، آنچه رضا خان را از آثار سوء این شکست حفظ کرد، مسافرت وى به قم و دیدار با علماى مقیم آنجا بود. او که به عنوان خداحافظى با علماى تبعیدى به قم رفته بود، در 6 فروردین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
زندگی و مذهب خواجه
نام و لقب و زادگاه و اجداد خواجه نصیر:
اسم او را محمد گذاشتند و کینة ابوجعفر و لقب نصیرالدین هم بعدها بر نام و نام پدر و جدش افزوده شد، و بدین جهت در کتب به نام ابوجعفر نصیرالدین محدبن محمدبن حسن طوسی، یا مختصراً خواجه نصیرالدین طوسی مذکور است.
دستهای از دانشوران او را خاتم فلاسفه و گروهی او را عقل حادی عشر و گروهی دیگر او را استاد البشر نام نهادهاند.
خانواده نصیرالدین طوسی، برحسب اقوال عدهای از مورخین اصلاً از جهرود بودهاند، که آن زمان از توابع ساوه حسوب میشد، اما امروزه جزء ناحیة قم است. این خانواده در طوس سکنی گرفته بودند و نیرالدین در طوس بدنیا آمده و آنجا بزرگ شده و بدین سبب مشهور به طوسی گردیده است.
اغلب مورخان عقیده دارند، که خواجه طوسی در روز شنبه، یازدهم جمادیالاول سال 597 هـ.ق، مطابق 1250 میلادی هنگام طلوع آفتاب متولد شده است.
پدرش محمدبن حسن نام داشته و از مردم تحصیل کرده و تربیت شده آن عهد بوده و اهل علم و تدریس و روایت و درایت بوده است.
پسران خواجه نصیرالدین
صدرالدین علی، اصیلالدین حسن، فخرالدین احمد. صدرالدین علی که بزرگترین اولاد خواجه بود، مردی دانشمند و در زمان حیات پدر متولی امور رصدخانه مراغه بوده و در علم نجوم دست داشته، و پس از مرگ خواجه بیشتر کارها و مناسب پدر را به دست آورده بود و متصی آن مشاغل گردیده و تا مدتی بعد از خواجه ریاست رصدخانة مراغه را داشته است.
صدرالدین علی ؛ دختر عمادالدین ابوالفداء قهستانی (متوفی 666) پادشاه قهستانی را، که به «قهستانیه» معروف بود، به ازدواج درآورده بود.
تاریخ وفات صدرالدین علی بدست نیامده ولیکن معلوم است که او زودتر از برادران خود درگذشته است.
اصیلالدین ابومحمد حسن، پسر دومی خواجه است و هنگام توقف خواجه در الموت و میمون دژ در خدمت پدرش بوده و پس از تسلیم خود شاه با پدر و موفق الدوله و رئیس الدوله و چند نفر از بزرگان از قلعه به زیر آمده و به اردوی هلاکو پیوسته بود.
وی مانند پدرش در سیاست و ادارة امور حکومت دخیل و در زمان حیات پدر و بعد از مرگ او متصدی مشاغل مهمه بوده است.
پایان زندگی او را مورخان مختلف نوشتهاند: در درهالاخبار ذکر شده که در نیکونامی جهان را وداع گفت.
ابوالقاسم فخرالدین احمد کوچکترین اولاد خواجه، اصلش از طوس و مولدش مراغه بوده است. وی فا ضی حکیم و منجی بینظیر و متولی موقوفات بوده. مردی نیکسیرت و خوش سیما و سخی و شیرین گفتار و نیکو اخلاق بوده است.
فخرالدین در زمان وزارت پدر مرتبه و حرمت و قدرت زایدالوصفی یافته بود. او مردی بسار فطن و داهی بوده است، در تاریخ وفات فخرالدین احمد مانند برادرش اصیلالدین اختلافست. مؤیداین گفته قول ابن الفوطی در تلخیص مجمعالآداب است که در شرح حال فخرالدین گوید: «او در سیواس از بلاد روم در روز یکشنبه 21 ذیحجة سال (700) به قتل رسیده و نعش او به مراغه نقل و نزدیک گور برادرش دفن گردیده است.»
ولیکن بعضی دیگر واقعه قتل او را در سال 729 نوشتهاند و ابن الفوطی هم در چند جای دیگر از همان کتاب ضمن شرح حال اشخاصی استرداد گفته که خواجه فخرالدین احمد در رمضان 719 وارد بغداد شده است.
پس وی تا این تاریخ در قید حیات بوده و با آنکه این تاریخ را ابنالفوطی چند مرتبه در چند جای از کتاب خود تکرار کرده، چون این قول با تصریح خود او در ترجمه حال فخرالدین احمد که گفته در سال 700 به قتل رسیده مخالف است ظاهراً اشتباه است.
مذهب و وفات خواجه نصیر
دانشمندان و اصحاب تاریخ شک ندارند در این که، خواجه شیعی مذهب بوده است و بیشتر بر ایناند که دروازه امامی بوده، و در اغلب کتابهای کلامی خود به دوازده امام و وجوب عصمت آنها اشارت دارد.
با آنکه خواجه در ترویج آئین شیعه کوشش میکرده و به زبان و قلم در پیشرفت مذهب امامیه سعی مینموده، باز، با کلیةفرق اسلامی به مهر و محبت رفتار میکرده، و به قدری که در قدرت داشت از پیشآمدها و سختیها که متوجه عمومی مسلمین میشده جلوگیری مینموده، و پیوسته از تعصبهای خشک مذهبی دوری میکرده و همیشه پیرو حق و حقیقت بوده، و علمای شیعه همگی او را به دیانت و ترویج مذهب و و طاقت در نقل حدیث توصیف کرده و با تجلیل بسیار از او نام برده و رئیس اسلام و مسلمینش خواندهاند، و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
نقش مذهب در سلامت روان
روانشناسی بهداشت ، در سالهای اخیر اهمیت زیادی برای نقش راهبردهای مقابله و سبک زندگی افراد در چگونگی وضعیت سلامت جسمانی و روانی آنها قائل شده است . شیوه های مقابله ؛ تواناییهای شناختی و رفتاری ای هستند که فرد مضطرب به منظور کنترل نیازهای خاص درونی و بیرونی فشارآور به کار گرفته می گیرد . در مقابله مذهبی از منابع مذهبی مثل دعا و نیایش ، توکل و توسل به خداوند و .... برای مقابله استفاده می شود. یافته های اخیر نشان داده اند از آنجایی که این نوع مقابله ها هم منبع حمایت عاطفی و هم وسیله ای برای تفسیر مثبت حوادث زندگی هستند ، می توانند مقابله های بعدی را تسهیل نمایند ، بنابراین به کارگیری آنها برای اکثر افراد ، سلامت ساز است. رفتارهای مذهبی ارزش مثبتی در پرداختن به نکات معنی دار زندگی دارند. رفتارهایی از قبیل توکل به خداوند ، زیارت و غیره .... می توانند از طریق ایجاد امید و تشویق به نگرش های مثبت ، موجب آرامش درونی فرد شوند. باور به این که خدایی هست که موقعیت ها را کنترل می کند و ناظر بر عبادت کننده هاست ، تا حد زیادی اضطراب مرتبط با موقعیت را کاهش می دهد. به طوری که اغلب افراد مؤمن ارتباط خود را با خداوند مانند ارتباط با یک دوست بسیار صمیمی توصیف می کنند و معتقدند که می توان از طریق اتکاء و توسل به خداوند ، اثر موقعیت های غیر قابل کنترل را به طریقی کنترل نمود. به همین دلیل گفته می شود که مذهب می تواند به شیوه فعالی در فرآیند مقابله مؤثر باشد. به طور کلی مقابله مذهبی ، متکی بر باورها و فعالیت های مذهبی است و از این طریق در کنترل استرس های هیجانی و ناراحتی های جسمی به افراد کمک می کند. داشتن معنا و هدف در زندگی ، احساس تعلق داشتن به منبعی والا ، امیدواری به کمک و یاری خداوند در شرایط مشکل زای زندگی ، برخورداری از حمایت های اجتماعی ، حمایت روحانی و ..... همگی از جمله منابعی هستند که افراد مذهبی با برخورداری از آنها می توانند در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی ، آسیب کمتری را متحمل شوند. مذهب می تواند در تمامی عوامل ، نقش مؤثری در استرس زایی داشته باشد و در ارزیابی موقعیت ، ارزیابی شناختی فرد ، فعالیت های مقابله ، منابع حمایتی و .... سبب کاهش گرفتاری روانی شود. بر این اساس ، مدتها است که تصور می شود بین مذهب و سلامت روان ارتباط مثبتی وجود دارد و اخیراً نیز روانشناسی مذهب ، حمایت های تجربی زیادی را در راستای این زمینه فراهم آورده است . ویتر و همکاران او نشان دادند که 20 تا 60 درصد متغیرهای سلامت روانی افراد بالغ ، توسط باورهای مذهبی تبیین می شود. در مطالعه دیگری ، ویلتیز و کریدر نشان دادند که در یک نمونه 1650 نفری با میانگین سنی 50، نگرش های مذهبی با سلامت روانی رابطه مثبتی دارند. به علاوه مذهبی بودن با رضایت زناشویی در مردان و زنان و رضایت شغلی در مردان مرتبط بود. بر اساس مطالعات انجام شده دیگر ، بین مذهبی بودن و معنا دار بودن زندگی و سلامت روانی ارتباط نزدیکی وجود دارد. در یک بررسی که 836 بزرگسال با میانگین 4/ 73 سال شرکت داشتند، معلوم شد که بین سه شاخص مذهبی بودن ( فعالیت های مذهبی غیر سازمان یافته و فعالیت های مذهبی سازمان یافته ) و روحیه داشتن و دلگرمی به زندگی ، همبستگی مثبتی وجود دارد . به علاوه اسپیکا و همکارانش ، 36 مطالعه تجربی در مورد مرگ و درگیری مذهبی را مرور کردند و نتیجه گرفتند که ایمان قوی تر ، یا معتقد بودن به زندگی بعد از مرگ با ترس کمتر از مرگ همبستگی دارد. همچنین افرادی که نمره بالاتری در شاخص مذهب درونی داشتند ، ترس کمتری را از مرگ گزارش کردند. مطالعات دیگر ، تأثیر مداخلات مذهبی را در کاهش اضطراب و تحمل فشارهای روانی پس از بهبودی ، نشان داده اند . به عنوان مثال ، نتایج دو بررسی نشان داد ، کسانی که به اعتقادات مذهبی پایبند بودند ، اضطراب و ناراحتی کمتری را نسبت به کسانی که به اعتقادات مذهبی پای بند نبودند ، گزارش کرده اند. گارنتر و همکاران در زمینه سلامت روانی و اعتقادات مذهبی شش مقاله را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که در تمام این مطالعات بین اعتقادات مذهبی و سلامت روانی رابطه مثبتی وجود دارد . هانت سازگاری زناشویی 64 زوج را مورد بررسی قرارداد و نشان داد که مذهب به طور مثبت با سازگاری زناشویی ، خوشحالی و رضایت زناشویی بالاتر ارتباط دارد و همچنین نتیجه گرفت که مذهب یک عامل مهم در جلوگیری از طلاق است. زاکرمن و همکاران در پژوهشی گزارش کردند ، در افراد سالمندی که نمره کمتری در شاخص مذهبی بودن به دست آوردند ، میزان مرگ ومیر 42% بود ، در حالی که این میزان برای افراد سالمندی که نمره شاخص مذهبی بالایی داشتند 19% بود. در مطالعه دیگری ، کونینگ ، کلین و همکاران دریافتند که سرطان در بین افرادی که نمره بالاتری در شاخص مذهبی درونی کسب می کنند کمتر شایع است . در بررسی دیگری ، مشاهده کردند افرادی که همیشه از مقابله های مذهبی استفاده می کنند نسبت به افرادی که کمتر و گاهی از این مقابله ها استفاده می کنند در 9 شاخص از 12 شاخص سلامت روانشناختی ، نمرات بالاتری کسب کردند . موریس اثر زیارت مذهبی را روی افسردگی و اضطراب 24 بیمار سالمند بررسی کرد. او دریافت که علائم آنها بعد از زیارت رفتن کاهش زیادی داشته و حداقل تا ده ماه بعد از برگشتن از زیارت هم این اثر ادامه دارد . در مطالعه دیگری ، مکین توش نقش مذهب را در سازگاری افراد با یک رویداد معنی دار زندگی بررسی کرد. او با 124پدر و مادری که کودک خود را به علت سندرم مرگ ناگهانی از دست داده بودند مصاحبه کرد و دریافت که مذهبی بودن با یافتن معنی در مرگ ارتباط مثبتی دارد. به علاوه مذهبی بودن با افزایش صلاحیت روانی و کاهش ناراحتی در بین والدین در طی 18 ماه بعد از مرگ کودکانشان ، ارتباط داشت. علیرغم این که اکثر تحقیقات ذکر شده در ادیان دیگری صورت گرفته است و از آنجایی که باور و اعتقاد ما مسلمانان بر این است که دین اسلام به عنوان یک ایدئولوژی ، ارائه دهنده کامل ترین و سلامت سازترین سبک زندگی بشریت است و احکام و دستورات آن حوزه های وسیع اخلاقی ، بین فردی ، بهداشتی و اجتماعی را در بر می گیرد ، لذا مطالعه علمی اثرات و نقش متغیرهای مذهبی در سلامت روانی یک ضرورت اساسی به نظر می رسد .
آثار ایمان بر بدن انسان
بررسیهای مختلف تاثیر باورها و اعتقادات مذهبی را در ارتقای سلامت جسمی و روحی و روانی افراد و همچنین افزایش طول عمر به اثبات رسانده است. به گفته محققان رشته طب داخلی در آمریکا میزان نیاز به مراقبتهای پزشکی طولانی مدت و اقدامات توان بخشی و همچنین میزان نیاز به بستری شدن در مراکز نگهداری سالمندان در افراد سالخوردهای که ایمان قوی و اعتقادات مذهبی عمیق دارند، کمتر از سایر سالمندان است. نتایج این بررسی بار دیگر نقش مذهب را در ارتقای سطح سلامت افراد مشخص میکند.گفتنی است گرچه افراد دارای اعتقادات قوی برای حفظ باورهای خود نیازی به تحقیقات علمی و آزمایشگاهی ندارند؛ اما این نوع مطالعات در جلب توجه افرادی که علم را پاسخگوی تمام نیازهای بشری میدانند، تاثیر دارد.