لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
خواجه نظام الملک طوسی
خواجه نظام الملک طوسى پسر خواجه ابوالحسن على بن اسحاق بود که در قریه نوغان از شهر طوس به تاریخ جمعه پانزدهم ذى القعده سال ۴۰۸ ه.ق (۱۰۱۷ م) متولد شد. طوس از شهرهاى عمده و فرهنگ خیز خراسان بود. خراسان (خورآیان) (مشرق) یعنى سرزمینى که از آن «خورآسد» یعنى خورشید طلوع کند.به خراسان سرزمین خورشید طالع نیز گفته اند. خراسان سرزمین بزرگى بود که بین آمودریا (جیحون) تا کوه هاى هندوکش در افغانستان امتداد داشته است. خراسان کنونى تنها قسمتى از آن خراسان بزرگ است.شهرهاى عمده این منطقه عبارت بودند از مرو، هرات، بلخ، نیشابور و بالاخره شهر طوس که از شهرهاى باستانى خراسان محسوب مى شود.
وسعت شهر طوس به قدرى بوده است که دربردارنده مناطقى چون طابررن، سناباد، نوغان، رادکان و بسیارى از قراء دیگر بوده که بر اثر حمله مغول نابود شده اند. زمانى که حضرت رضا(ع) به شهادت رسید مدفن مطهر آن حضرت در سناباد، هسته مرکزى شهر مقدس مشهد شد. به عبارت دیگر طوس در ۲۵ کیلومترى شمال غربى مشهد کنونى قرار دارد و سابقاً جزیى از طوس بود. شهر طوس از نظر علمى و ادبى سابقه بسیار روشنى دارد. شعرا، ادبا، دانشمندان، فقها و فلاسفه بزرگ از آن برخاسته اند، که در طول تاریخ پرتحول ایران بعد از اسلام، همواره پاسدار فرهنگ ایران بوده اند. کسانى مانند دقیقى طوسى، اسدى طوسى، حکیم ابوالقاسم فردوسى، محمد غزالى طوسى، احمد غزالى طوسى، محمدبن حسن طوسى ملقب به شیخ الطائفه و بالاخره خواجه نظام الملک است که ابتدا در دستگاه غزنویان مشاغل مختلف دیوانى داشت و بعد از چیرگى ترکان سلجوقى بر ایران در دربار آلپ ارسلان و ملکشاه شغل وزارت یافت و توانست با تدبیر خویش سلجوقیان را به سمت و سویى که خود مصلحت مى دانست هدایت نماید.
در ۳۸۷ سال بعد یعنى در ۷۹۵ ه.ق (۱۲۰۰ م) مرد دانشمند و سیاست پیشه اى چون خواجه نصیرالدین طوسى در این دیار پا به عرصه وجود گذاشت که توانست هلاگوخان مغول را مطابق خواسته خویش راهنمایى کند و از خون ریزى و تخریب بیش از حد مغولان از آثار فرهنگى جلوگیرى نماید. خواجه نظام الملک طوسى و خواجه نصیرالدین طوسى در زمینه وزارت و مشاورت با پادشاهان ترک نژاد و مغول به قدرى مهارت داشتند که این نکته را در تاریخ ایران به عنوان یک اصل و حقیقت تاریخى گنجانیدند که امپراتوران ترک نژاد و خان هاى مغول شمشیرزنان شجاع و پرصلابت بوده و جهانگیرى و گشودن سرزمین هاى دیگر براى آنها بسیار آسان بود. اما قادر به جهاندارى و اداره ممالک مفتوحه نبودند مگر با راهنمایى وزراى ایرانى. این وزرا آنقدر در تغییر طرز تفکر پادشاهان مهارت به خرج دادند تا به آن حد که آنان را مشوق فرهنگ و پاسدار زبان و ادب فارسى و حتى دین اسلام کردند.
خواجه نظام الملک از کودکى تا وزارت سلجوقیان ابوعلى فر خواجه ابوالحسن على بن اسحاق که یک دهقان زاده طوسى بود در کودکى در این شهر مقدمات علوم عقلى و نقزندلى را فراگرفت و در سن یازده سالگى حافظ قرآن کریم شد. او سپس به شهرهاى بزرگ خراسان رفت و علوم زمان خویش را فراگرفت. پدرش ابوالحسن على در خدمت ابوالفضل سورى که از جانب محمود غزنوى حکمران خراسان شده بود قرار گرفت و ابوعلى در یک خانواده دیوانى (ادارى و حکومتى) رشد کرد و چون پدرش به اداره مالى و حکومتى طوس رسیده بود و در آن زمان بیشتر مشاغل موروثى بود، لذا ابوالحسن على فرزند خود را براى امور دیوانى تربیت کرد.
در زمان استیلاى سلجوقى ها بر خراسان که از ۴۲۸ ه.ق آغاز شد و حکومت بلخ با ابوعلى بن شاذان بود، خواجه که بیش از بیست سال از عمرش نگذشته بود به خدمت حاکم بلخ درآمد و چون ابوعلى بن شاذان بعد از استیلاى چغرى بیک سلجوقى بر بلخ به وزارت او رسید، خواجه هم از این طریق در خدمت سلجوقى ها درآمد و در زمان حاکمیت آلپ ارسلان بر خراسان، خواجه به سال ۴۵۱ ه.ق (۱۰۵۹ م) به وزارت او در آن خطه منصوب گردید. این در حالى بود که طغرل سلجوقى (۴۵۵ _ ۴۲۹ ه.ق) (۱۰۶۳ _ ۱۰۲۷ م) به سلطنت رسید. طغرل پایه قدرت حاکمیت سلجوقیان را محکم کرد. وزیر او ابونصر عمیدالملک کندرى بود. ولى در عین حال خواجه ابوعلى که بعدها به نظام الملک ملقب شد، آنقدر در دستگاه سلجوقیان نفوذ کرد که بزرگان سلجوقى به پیروى از خواجه نظام الملک به صوفیان و اهل طریقت و عرفا احترام مى گذاشتند طغرل بعد از آن که در رمضان ۴۴۷ (دسامبر ۱۰۵۵) بغداد را فتح کرد و القائم بامرالله خلیفه عباسى به او لقب سلطان الدوله داد، به شهرستان رى پایتخت خود بازگشت، در سن هفتاد سالگى در ۸ رمضان ۴۵۵ (۴ سپتامبر ۱۰۶۳)در رى وفات کرد و در محلى که در آن شهر برجى ساخته بود، مدفون شد.
چون طغرل اولادى نداشت و برادرش چغرى بیک هم قبل از وى درگذشته بود، آلپ ارسلان فرزند چغرى بیک در ۴۵۵ ه.ق به سلطنت رسید. از آنجایى که آلپ ارسلان به این نکته پى برد که عمیدالملک کندرى درصدد بوده است که سلیمان نامى از خاندان سلجوقى را به سلطنت برساند، در ذى الحجه ۴۵۶ (۱۰۶۴ م) عمیدالملک کندرى را کشت و خواجه ابوعلى را با لقب نظام الملک به وزارت خود برگزید. خواجه از این پس در همه سفرها همراه آلپ ارسلان بود. از بزرگترین وقایع دوره آلپ ارسلان، جنگ او با رومانوس دیوجانوس (Romanus Dioganus) امپراتور روم شرقى (بیزانس) بود که در منطقه ملازگرد در شمال دریاچه وان در ذى القعده ۴۶۳ (اوت ۱۰۷۱ م) روى داد و رومانوس اسیر و با دادن خراج آزاد شد. آلپ ارسلان در ۳۰ ربیع الاول ۴۶۵ (۱۴ دسامبر ۱۰۷۲) در کنار جیحون به دست قلعه بانى به نام یوسف خوارزمى از پاى درآمد و فرزند جوان او جلال الدین ملکشاه که ۱۷ یا ۱۸ سال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
زندگی و مذهب خواجه
نام و لقب و زادگاه و اجداد خواجه نصیر:
اسم او را محمد گذاشتند و کینة ابوجعفر و لقب نصیرالدین هم بعدها بر نام و نام پدر و جدش افزوده شد، و بدین جهت در کتب به نام ابوجعفر نصیرالدین محدبن محمدبن حسن طوسی، یا مختصراً خواجه نصیرالدین طوسی مذکور است.
دستهای از دانشوران او را خاتم فلاسفه و گروهی او را عقل حادی عشر و گروهی دیگر او را استاد البشر نام نهادهاند.
خانواده نصیرالدین طوسی، برحسب اقوال عدهای از مورخین اصلاً از جهرود بودهاند، که آن زمان از توابع ساوه حسوب میشد، اما امروزه جزء ناحیة قم است. این خانواده در طوس سکنی گرفته بودند و نیرالدین در طوس بدنیا آمده و آنجا بزرگ شده و بدین سبب مشهور به طوسی گردیده است.
اغلب مورخان عقیده دارند، که خواجه طوسی در روز شنبه، یازدهم جمادیالاول سال 597 هـ.ق، مطابق 1250 میلادی هنگام طلوع آفتاب متولد شده است.
پدرش محمدبن حسن نام داشته و از مردم تحصیل کرده و تربیت شده آن عهد بوده و اهل علم و تدریس و روایت و درایت بوده است.
پسران خواجه نصیرالدین
صدرالدین علی، اصیلالدین حسن، فخرالدین احمد. صدرالدین علی که بزرگترین اولاد خواجه بود، مردی دانشمند و در زمان حیات پدر متولی امور رصدخانه مراغه بوده و در علم نجوم دست داشته، و پس از مرگ خواجه بیشتر کارها و مناسب پدر را به دست آورده بود و متصی آن مشاغل گردیده و تا مدتی بعد از خواجه ریاست رصدخانة مراغه را داشته است.
صدرالدین علی ؛ دختر عمادالدین ابوالفداء قهستانی (متوفی 666) پادشاه قهستانی را، که به «قهستانیه» معروف بود، به ازدواج درآورده بود.
تاریخ وفات صدرالدین علی بدست نیامده ولیکن معلوم است که او زودتر از برادران خود درگذشته است.
اصیلالدین ابومحمد حسن، پسر دومی خواجه است و هنگام توقف خواجه در الموت و میمون دژ در خدمت پدرش بوده و پس از تسلیم خود شاه با پدر و موفق الدوله و رئیس الدوله و چند نفر از بزرگان از قلعه به زیر آمده و به اردوی هلاکو پیوسته بود.
وی مانند پدرش در سیاست و ادارة امور حکومت دخیل و در زمان حیات پدر و بعد از مرگ او متصدی مشاغل مهمه بوده است.
پایان زندگی او را مورخان مختلف نوشتهاند: در درهالاخبار ذکر شده که در نیکونامی جهان را وداع گفت.
ابوالقاسم فخرالدین احمد کوچکترین اولاد خواجه، اصلش از طوس و مولدش مراغه بوده است. وی فا ضی حکیم و منجی بینظیر و متولی موقوفات بوده. مردی نیکسیرت و خوش سیما و سخی و شیرین گفتار و نیکو اخلاق بوده است.
فخرالدین در زمان وزارت پدر مرتبه و حرمت و قدرت زایدالوصفی یافته بود. او مردی بسار فطن و داهی بوده است، در تاریخ وفات فخرالدین احمد مانند برادرش اصیلالدین اختلافست. مؤیداین گفته قول ابن الفوطی در تلخیص مجمعالآداب است که در شرح حال فخرالدین گوید: «او در سیواس از بلاد روم در روز یکشنبه 21 ذیحجة سال (700) به قتل رسیده و نعش او به مراغه نقل و نزدیک گور برادرش دفن گردیده است.»
ولیکن بعضی دیگر واقعه قتل او را در سال 729 نوشتهاند و ابن الفوطی هم در چند جای دیگر از همان کتاب ضمن شرح حال اشخاصی استرداد گفته که خواجه فخرالدین احمد در رمضان 719 وارد بغداد شده است.
پس وی تا این تاریخ در قید حیات بوده و با آنکه این تاریخ را ابنالفوطی چند مرتبه در چند جای از کتاب خود تکرار کرده، چون این قول با تصریح خود او در ترجمه حال فخرالدین احمد که گفته در سال 700 به قتل رسیده مخالف است ظاهراً اشتباه است.
مذهب و وفات خواجه نصیر
دانشمندان و اصحاب تاریخ شک ندارند در این که، خواجه شیعی مذهب بوده است و بیشتر بر ایناند که دروازه امامی بوده، و در اغلب کتابهای کلامی خود به دوازده امام و وجوب عصمت آنها اشارت دارد.
با آنکه خواجه در ترویج آئین شیعه کوشش میکرده و به زبان و قلم در پیشرفت مذهب امامیه سعی مینموده، باز، با کلیةفرق اسلامی به مهر و محبت رفتار میکرده، و به قدری که در قدرت داشت از پیشآمدها و سختیها که متوجه عمومی مسلمین میشده جلوگیری مینموده، و پیوسته از تعصبهای خشک مذهبی دوری میکرده و همیشه پیرو حق و حقیقت بوده، و علمای شیعه همگی او را به دیانت و ترویج مذهب و و طاقت در نقل حدیث توصیف کرده و با تجلیل بسیار از او نام برده و رئیس اسلام و مسلمینش خواندهاند، و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
مقدمه
محمد بن حسن جهرودی طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی در تاریخ 15 جمادی الاول 598 هجری قمری در طوس ولادت یافته است. او به تحصیل دانش علاقه زیادی داشت و از دوران کودکی جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود گردید. طوسی یکی از سرشناسترین و با نفوذترین چهرههای تاریخ فکری اسلامی است. علوم دینی و علوم عملی را زیر نظر پدرش و منطق و حکمت طبیعی را نزد خالویش بابا افضل ایوبی کاشانی آموخت. تحصیلاتش را در نیشابور به اتمام رسانید و در آنجا به عنوان دانشمندی برجسته شهرت یافت. خواجه نصیرالدین طوسی را دستهای از دانشوران خاتم فلاسفهای و گروهی او را عقل حادی عشر (یازدهم) نام نهادهاند.
خواجه نصیر طوسی
تمبری به فراخور هفتصدمین سالگرد درگذشت خواجه نصیر طوسی
ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن طوسی (زاده توس بسال ۵۹۸ (قمری)، برابر ۵۸۰ (خورشیدی) و متوفای ۱۸ ذیالحجه ۶۷۲ (قمری)، برابر ۱۱ تیر ۶۵۳، در کاظمین) ملقب به خواجه نصیر طوسی یا خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف، متکلم، فقیه، دانشمند، ریاضیدان و سیاستمدار ایرانی شیعه سده هفتم است.
زندگینامه
وی یکی از سرشناسترین و متنفدترین شخصیتهای تاریخ جریانهای فکری اسلامیست. علوم دینی و عقلی را زیر نظر پدرش، و منطق و حکمت طبیعی را نزد داییاش آموخت. تحصیلاتش را در نیشابور به اتمام رساند و در آنجا به عنوان دانشمندی برجسته شهرت یافت.
وی در زمان حمله مغول به ایران در پیش ناصرالدین، محتشم قهستان، به کارهای علمی خویش مشغول شد. در همین زمان اخلاق ناصری را نوشت. پس از مدتی به نزد اسماعیلیان در دژ الموت نقل مکان کرد، اما پس از حمله هلاکوی مغول و پایان یافتن فرمانروایی اسماعیلیان(۶۳۵ ه.خ) هلاکو نصیرالدین را مشاور و وزیر خود ساخت، تا جایی که هلاکو را به تازش به بغداد و سرنگونی عباسیان یاری نمود.[۱]
خواجه نصیر الدین طوسی در ۱۸ ذی الحجه ۶۷۲ (قمری) هجری قمری وفات یافت، و در کاظمین دفن گردید.[۲]
فعالیتهای علمی
رسالهای در باب اسطرلاب از خواجه نصیر، اصفهان 1505 میلادی
وی سنت فلسفه مشایی را که پس از ابن سینا در ایران رو به افول گذاشته بود، بار دیگر احیا کرد. وی مجموعه آرا و دیدگاههای کلامی شیعه را در کتاب تجرید الاعتقاد گرد آورد.
او در مراغه رصدخانهای ساخت و کتابخانهای بوجود آورد که حدود چهل هزار جلد کتاب در آن بودهاست.[۳] او با پرورش شاگردانی (همچون قطب الدین شیرازی) و گردآوری دانشمندان ایرانی عامل انتقال تمدن و دانشهای ایران پیش از مغول به آیندگان شد.[۴]
وی یکی از توسعه دهندگان علم مثلثات است[۵] که در قرن ۱۶ میلادی کتابهای مثلثات او به زبان فرانسه ترجمه گردید.
رسالهای در ریاضی از خواجه نصیر
آثار او
زندگی او بر پایه دو هدف اخلاقی و علمی بنا نهاده شده بود. او در بیشتر زمینههای دانش و فلسفه، تالیفات و رسالاتی از خود به یادگار گذاشته که بیشتر عربی هستند، اما ۲۵٪ نوشتههای وی به زبان پارسی بودهاند.[۶] از معروفترین آثار او به پارسی، «اساس الاقتباس» و «اخلاق ناصری» را میتوان یاد کرد. وی در اخلاق ناصری رستگاری راستین انسانها را در «سعادت نفسانی»، «سعادت بدنی» و «سعادت مدنی»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
خواجه نصیر طوسی
تمبری به فراخور هفتصدمین سالگرد درگذشت خواجه نصیر طوسی
ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن طوسی (زاده توس بسال ۵۹۸ ه.ق. مطابق با ۵۸۰ ه.خ.) ملقب به خواجه نصیر طوسی یا خواجه نصیرالدین طوسی (توسی هم نوشته شده)، فیلسوف، متکلم، فقیه، دانشمند، ریاضیدان و سیاستمدار شیعه سده هفتم است.
فهرست مندرجات
۱ زندگینامه
۲ فعالیتهای علمی
۳ آثار او
۴ منابع
زندگینامه
وی یکی از سرشناسترین و متنفدترین شخصیتهای تاریخ جریانهای فکری اسلامیست. علوم دینی و عقلی را زیر نظر پدرش، و منطق و حکمت طبیعی را نزد برادر مادرش آموخت. تحصیلاتش را در نیشابور به اتمام رساند و در آنجا به عنوان دانشمندی برجسته شهرت یافت. وی در زمان حمله مغول به ایران در پیش ناصرالدین، محتشم قهستان، به کارهای علمی خویش مشغول شد. در همین زمان اخلاق ناصری را نوشت. پس از مدتی به نزد اسماعیلیان در دژ الموت نقل مکان کرد، اما پس از حمله «هلاکو»ی مغول و پایان یافتن فرمانروایی اسماعیلیان(۶۳۵ ه.خ) هلاکو نصیرالدین را مشاور و وزیر خود ساخت، تا جایی که هلاکو را به تازش به بغداد و سرنگونی عباسیان یاری نمود.[۱]
خواجه نصیر الدین طوسی عاقبت در ۱۸ ذی الحجه ۶۷۲ هجری قمری وفات یافت، و در کاظمین دفن گردید.[۲]
فعالیتهای علمی
وی سنت فلسفه مشایی را که پس از ابن سینا در ایران رو به افول گذاشته بود، بار دیگر احیا کرد.
وی مجموعه آرا و دیدگاههای کلامی شیعه را در کتاب تجرید الاعتقاد گرد آورد.
او در مراغه رصدخانهای ساخت و کتابخانهای بوجود آورد که حدود چهل هزار جلد کتاب در آن بودهاست.[۳]
او با پرورش شاگردانی (همچون قطب الدین شیرازی) و گردآوری دانشمندان ایرانی عامل انتقال تمدن و دانشهای ایران پیش از مغول به آیندگان شد.[۴]
وی بنیانگذار و تکمیل کننده علم مثلثات است[۵] که در قرن ۱۶ میلادی کتابهای مثلثات او به زبان فرانسه ترجمه گردید.
آثار او
زندگی او بر پایه دو هدف اخلاقی و علمی بنا نهاده شده بود. او در بیشتر زمینههای دانش و فلسفه، تالیفات و رسالاتی از خود به یادگار گذاشته که بیشتر عربی هستند، اما ۲۵٪ نوشته های وی به زبان پارسی بوده اند.[۶] از معروفترین آثار او به پارسی، «اساس الاقتباس» و «اخلاق ناصری» را میتوان یاد کرد. وی در اخلاق ناصری رستگاری راستین انسانها را در «سعادت نفسانی»، «سعادت بدنی» و «سعادت مدنی» میداند و این نکته نشان میدهد که خواجه در مسائل مربوط به بهداشت جسمانی و روانی هم کارشناس بودهاست.
آثار فراوانی از خواجه به یادگار مانده که به برخی از آنها اشاره میگردد:
تجریدالعقاید
شرح اشارت بو علی سینا
قواعد العقاید
اخلاق ناصری یا اخلاق طوسی
آغاز و انجام
تحریر مجسطی
تحریر اقلیدس
تجریدالمنطق
اساس الاقتباس
ذیج ایلخانی
آداب البحث
آداب المتعلمین
روضةالقلوب
اثبات بقاء نفس
تجرید الهندسه
اثبات جوهر
جامع الحساب
اثبات عقل
جام گیتی نما
اثبات واجب الوجود
الجبر و الاختیار
استخراج تقویم
خلافت نامه
اختیارات نجوم
رساله در کلیات طب
ایام و لیالی
علم المثلث
الاعتقادات
شرح اصول کافی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
خواجه نصیرالدین محمد بن حسن جهرودی طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی از اهالی جهرود از توابع قم بوده است که در تاریخ 15 جمادی الاول سال 597 هجری قمری ولادت یافته است
او به تحصیل دانش، علاقه زیادی داشت و از دوران جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود گردید. خواجه نصیرالدین طوسی ستاره درخشانی بود که در افق تاریک مغول درخشید و در هر شهری پا گذارد آنجا را به نور حکمت و دانش و اخلاق روشن ساخته و در آن دوره تاریک و در آن عصری که شمشیر تاتار و مغول خاندانهای کوچک و یا بزرگ را از هم پاشیده و جهانی از حملات مغولها به وحشت فرو رفته و همه در گوشه و کنار منزوی و یا فراری می شدند و بازار کسادی دانش و جوانمردی و مروت می بود و فساد حکمفرما. وجود و بروز چنین دانشمندی مایه اعجاب و اعجاز است. خواجه نصیرالدین طوسی را دسته ای از دانشوران خاتم فلاسفه و گروهی او را عقل حادی عشر نام نهاده اند. بهرحال خواجه نصیرالدین دوره تحصیل ابتدایی را قسمتی نزد دائی خود بابا افضل ایوبی کاشانی و فخرالدین داماد که او شاگرد صدرالدین سرخسی و او شاگرد افضل الدین جیلانی و او شاگرد ابوالعباس ریوگیری و او شاگرد بهمن یار از شاگردان شیخ الرئیس ابوعلی سینا تحصیل کرده است.
بقول مولف آثار الشیعه خواجه نصیرالدین طوسی با سیدعلی بن طاوس حسینی و شیخ میثم بن علی بحرانی در مدرسه ابوالسعاده اصفهان متفقاً درس خوانده و بنا به عقیده دسته ای از مورخین ابن میثم در فقه استاد و در حکمت شاگرد خواجه نصیرالدین طوسی بوده است. شهید ثانی در رساله چهل حدیث خود می نویسد محققاً خواجه نصیر در علوم منقول شاگرد پدرش بود که او از شاگردان فضل اله راوندی بود و او از شاگردان ثقه الاسلام سید مرتضی علم الهدی می باشد. یکی از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسی علامه حلی می باشد و علامه حلی در موقع اجازه دادن به یکی از شاگردانش بنام ابن زهره دربارة استادش در همان اجازه نامه چنین می نویسد:
خواجه نصیرالدین طوسی افضل عصر ما بود و از علوم عقلیه و نقلیه مصنفات بسیار داشت او اشرف کسانی است که ما آنها را درک کرده ایم، خدا نورانی کند ضریح او را. قرائت کردم در خدمت او الهیات، شفای ابن سینا و تذکره ای در هیئت را که از تالیفات خود آن بزرگوار است. پس او را اجل محتوم دریافت و خدای روح او را مقدس کند. در آن روزگاری که آوازه دانش خواجه نصیرالدین به اطراف و اکناف رسیده بود، رئیس ناصرالدین محتشم که از دانشوران اسماعیلیه بود بدیدار خواجه مایل شد و او را به قائنات دعوت کرد و مقدم او را بسیار گرامی داشت و خواجه مدتها در آنجا بود و کتاب تهذیب الاخلاق ابن مسکویه را به فارسی ترجمه و شرح داد و بنام اخلاق ناصری تالیف کرد.
خواجه نصیر الدین مشهور به محقق طوسی؛ حکیم و دانشمند بزرگ جهان در سال ۵۹۷ هجری در شهر طوس دیده به جهان گشود. این محقق گرانقدر جهان تشیع؛ در زمان هلاکوخان به وزارت رسید و در همان رصدخانه مراغه را با بیش از ۱۲ دستگاه و ابزار نجومی جدید؛ با ابتکار خود ساخت که از شاهکارهای مراکز علمی جهان در قرون وسطی بود. بعدها تیکوبراهه منجم هلندی با تقلید از او رصدخانه اوزانین برگ را برپا نمود.
خواجه حدود ۸۰ کتاب و رساله در ریاضیات؛ نجوم؛ فلسفه؛ تفسیر و مسایل اجتماعی نوشت و از کارهای معروف او در علوم؛ وضع مثلثات و قضایای هندسه کروی؛ تفهیم بی نهایت کوچک ها و تکمیل نظریه ارشمیدس است.خواجه نصیرالدین طوسی، نخستـین کسی است که حالات ششگـانه مثـلث کروی قائـم الزاویه را به کار برده و آن را در کتاب الشـکل القطاع که در مورد مثـلثات مستوی و کروی است آورده است.
علامه حلی(شاگرد وی) از او به عنوان استاد بشریت یاد میکند- جورج ساتن وی را بزرگترین ریاضیدان اسلام به شمار می آورد و بروکلمن آلمانی می گوید وی از مشهورترین دانشمندان قرن هفتم و برترین مولفان این قرن به طور مطلق است. جامعه علمی جهان به پاس خدمات و تلاشهای این دانشمند بزرگ در علم ریاضی و نجوم نامش را بر کره ماه ثبت نمود.
این حکیم الهی سرانجام در سال ۶۷۲ هجری در شهر مقدس کاظمین در گذشت. بنابر وصیت خودش او را در پایین پای دو معصوم دفن کردند و برمزارش نوشتند : و کلبهم باسطٌ ذراعیه بالوصید.
خواجه نصیرالدین محمد بن حسن جهرودی طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی از اهالی جهرود از توابع قم بوده است که در تاریخ 15 جمادی الاول سال 597 هجری قمری ولادت یافته است. او به تحصیل دانش، علاقه زیادی داشت و از