لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
خواجه عبدالله انصاری
عالم و عــارف مشهور کشــــور شیخ الاسلام خواجه عبدالله انصاری رح در سال 396 هجری قمری در کهندژ شهر تاریخی هرات تولد گردید. پدرش ابو منصور محمد که درزمان خود یکی از عالمان و پزهیزگاران و حافظ قرآن وقت بود از راه کار دکانداری امرار معاش می نمود.
خواجه عبدالله انصاری که از آوان خورد سالی دارای استعداد قوی و ذهن وقاد بود. تا ده سالــــگی تحت رهنمایی پدر خـــــود به فراگیری تعلیمات متداوال علوم دینی پرداخت . زمانی که پدرش کسب و کــار را فرو گذاشت و راهی بلخ گردید و در آنجا سکونت اختیار نمود، خواجه عبدالله بدون سرپرست باقی ماند. اما دوستان پدر وی که از علما عرفا و متصوفین بزرگ بودند اهتمام تعلیم و تربیت او را به عهده گرفته از وی مراقبت می نمودند از این جمله یحیی بن اعمار شیبانی مشهور به خواجه غلتان ولی و شیخ ابو اسمیعل و محمد بن حمزه به صورت اخص قابل تذکر اند.
خواجه عبدالله انصاری به اثر ذکاوت آگاهی و استعداد خود در کمترین زمان بسیاری از علوم دینی وادبی رافرا گرفت و مطالعات عمیقی به عمل آورد که به نام یک عالم و عارف بزرگ مشهور گردید. در سال 417 هجری قمری به منظور آموزش عالی در علوم دینی پرداخت و بار دیگر به سوی وطن عزیمت نمود. آنگاه به تدریس و سلوک و طریقت رو آورد شیخ عمو کــه وی را پسرم خطاب می نمـــــود امور مربوط به خانقاه را برایش سپرد و خـــود مثل گذشته به گشت و سفر پرداخت در ســـال 422 هجری قمری یحیی بن اعمار استاد خواجه عبدالله انصاری فوت نمود که نظر به وصیت او بر مسند علمی اش تکیه زد و به تـــدریس علوم دینی و عـرفانی پرداخت و چندین بار سفر حج نمود و به زیارت کعبه معظمه مشرف گـــــردید و با بسیاری از علما و فضلا دیار به عمل آورد و از آنها کسب فیض کرده، استفاده های علمی نمود.
خواجه عبدالله انصاری به اثر علم و آگاهی و عرفانش در تمام نقاط پر آوازه گردید و به نام یک عارف و صوفی و اهــل طریقت مشهور شد و علاقه مندان زیادی از گـــوشه و کنار بدورش جمع آمدند و از محضرش کسب فیض و استفاده معنوی میکردند.
در آن زمان که غزنوی ها زمام امور را بــه دست داشتند سلطان مسعود بن محمود امیر بــــود و خواجه عبدالله انصاری که غرقه در دریای عرفان و طریقت بسر میبرد چندان پروایی به سیاست و حـــاکم و حکومت نداشت. در این فرصت برخی از حاسدین و بد بینان که شیوه معتزلی واشعریه داشتند و مقام عــلمی و عرفانی خواجه انصار را به دربار خواست و او پس از یک سلسله گفت و شنود سلطان را قناعت داده خاضع ساخت و آنگاه با عزت تمام مرخصش نمودند پس از غزنویان در وقت حکمروایی سلجوقیان بر هرات نیز مخالفین از پا ننشستند و یکبار دیگر دست به تهمت و بد گویی آلودند. بدین رو زمامداران وقت خواجه عبدالله انصاری را در نزدیکی پوشنج زندانی ساختند که در سال 439 هجری قمری پس از یک سال بند آزاد شد و باز هم به تدریس و تعلیم علوم دینی پرداخت، خواجه عبدالله انصاری نه تنها یک مفسر، محدث، عالم و عارف بزرگ بود، بلـــکه شاعر و نویسنده توانایی هم بود نویسندگی را از دوره خوردسالی آغاز کرده و بر مبنای یک روایت در سن نه سالگی به نقل و نوشتن احادیث پرداخت که به یاری حافظه قوی خود هزار ها حدیث ، اشعار دری و عربی را حفظ داشت . وی در دوره پربار علمی خود ، قلم را نیز از دست نگذاشت و تعداد زیادی آثار گونه گون به جا نهاد. آثار او به دو بخش تقسیم میشود. یکی از آثار دوره جوانی اش بوده که در پخته سالی همراه با درس و تدریس نـــوشته و آثاری که شاگرادنش در جریان تدریس و توضحیات وی نگاشته و به او منسوب کرده اند. خواجه عبدالله انصاری که در آخــــرین دوره حیات بینایی چشمانش را از دست داده بود روی یک موضوع مشخص و مهم برای شاگردانش توضحیاتی ارایه می نمود که آنها یاد داشت بر میداشتند و بگونه آثار مستقل به جا مانده است ، این داشته های گرانبها جلوه های ارزشناکی از علم و عرفان میباشد. علاوه بر این دو گونه آثار برخی آثار دیگر هم وجود دارد که به نام خـــواجه عبدالله انصاری مشهور و منسوب است و بعضی دانشمندان صاحب نظـــر معترض اند چنـــــدی از این آثار منسوب به خواجه عبدالله انصاری مبتنی بر ضعف نگارش و دگرگونه بودن سبک معلوم می شود که از او نیست. لیکن به نامش چاپ گردیده است.
خواجه عبدالله انصاری ، آثار خود را با نثر زیبای مسجع به زبانهای عربی و دری نوشته است وی چندین کتاب را تالیف نموده که تعداد نوشته هایش به 32 اثر میرسد در این جا چند کتاب از این عالم عارف را معرفی می نمایم.
تفسیر قرآن عظیم اشان
طبقات الصوفیه
منازل السارین
صد میدان
مناجات نامه یا الهی نامه
کتاب القواعد
شرح التعریف المذهب التصوف
مناقب الامام احمد ابن حنبل
ذم الکلام
مذاکرات و غیره
این عارف ، صوفی بزرگ ، عالم دینی ، مبلغ، مدرس ، نویسنده و شاعر در سال 481 هجری قمری فوت نمود و در گازرگاه هرات به خـــاک سپرده شد و تا کنون آرامــگاه این بزرگمرد اندیشه و صفا زیارتگاه سوخته گان معرفت الهی است.
متسفانه باید گفت: که عمارت آرامگاه این عارف نامی شرق با گذشت زمان تمام زیبایی و کاشی هایش فرو ریخته است و در قرن حاضر هیچگونه توجه به باز سازی آن نشده است
و مـــــا خواهشانه از حکومت و مسوولین تقاضا داریم تا در حصه مرهمت و باز سازی این بنا تاریخی و آرامگاه مقدس اهل تصوف توجه جدی مفضول دارند.
نمونه ای از مناجات پیر هرات
الهی! ما را پیراستی چنانکه خواستی
الهی! نه خرسندم نه صبور، نه رنجورم نه مهجور
الهی ! تا با تو آشنا شدم ، از خلایق جدا شدم، در جهان شیدا شدم، نهان بودم پیدا شدم.
بر سه چیز اعتماد مکن، بر دل و بر وقت و بر عمر؛ که دل رنگ گیر است و وقت تغیر پذیرست و عمر همه تقصیر.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
خواجه نصیرالدین محمد بن حسن جهرودی طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی از اهالی جهرود از توابع قم بوده است که در تاریخ 15 جمادی الاول سال 597 هجری قمری ولادت یافته است
او به تحصیل دانش، علاقه زیادی داشت و از دوران جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود گردید. خواجه نصیرالدین طوسی ستاره درخشانی بود که در افق تاریک مغول درخشید و در هر شهری پا گذارد آنجا را به نور حکمت و دانش و اخلاق روشن ساخته و در آن دوره تاریک و در آن عصری که شمشیر تاتار و مغول خاندانهای کوچک و یا بزرگ را از هم پاشیده و جهانی از حملات مغولها به وحشت فرو رفته و همه در گوشه و کنار منزوی و یا فراری می شدند و بازار کسادی دانش و جوانمردی و مروت می بود و فساد حکمفرما. وجود و بروز چنین دانشمندی مایه اعجاب و اعجاز است. خواجه نصیرالدین طوسی را دسته ای از دانشوران خاتم فلاسفه و گروهی او را عقل حادی عشر نام نهاده اند. بهرحال خواجه نصیرالدین دوره تحصیل ابتدایی را قسمتی نزد دائی خود بابا افضل ایوبی کاشانی و فخرالدین داماد که او شاگرد صدرالدین سرخسی و او شاگرد افضل الدین جیلانی و او شاگرد ابوالعباس ریوگیری و او شاگرد بهمن یار از شاگردان شیخ الرئیس ابوعلی سینا تحصیل کرده است.
بقول مولف آثار الشیعه خواجه نصیرالدین طوسی با سیدعلی بن طاوس حسینی و شیخ میثم بن علی بحرانی در مدرسه ابوالسعاده اصفهان متفقاً درس خوانده و بنا به عقیده دسته ای از مورخین ابن میثم در فقه استاد و در حکمت شاگرد خواجه نصیرالدین طوسی بوده است. شهید ثانی در رساله چهل حدیث خود می نویسد محققاً خواجه نصیر در علوم منقول شاگرد پدرش بود که او از شاگردان فضل اله راوندی بود و او از شاگردان ثقه الاسلام سید مرتضی علم الهدی می باشد. یکی از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسی علامه حلی می باشد و علامه حلی در موقع اجازه دادن به یکی از شاگردانش بنام ابن زهره دربارة استادش در همان اجازه نامه چنین می نویسد:
خواجه نصیرالدین طوسی افضل عصر ما بود و از علوم عقلیه و نقلیه مصنفات بسیار داشت او اشرف کسانی است که ما آنها را درک کرده ایم، خدا نورانی کند ضریح او را. قرائت کردم در خدمت او الهیات، شفای ابن سینا و تذکره ای در هیئت را که از تالیفات خود آن بزرگوار است. پس او را اجل محتوم دریافت و خدای روح او را مقدس کند. در آن روزگاری که آوازه دانش خواجه نصیرالدین به اطراف و اکناف رسیده بود، رئیس ناصرالدین محتشم که از دانشوران اسماعیلیه بود بدیدار خواجه مایل شد و او را به قائنات دعوت کرد و مقدم او را بسیار گرامی داشت و خواجه مدتها در آنجا بود و کتاب تهذیب الاخلاق ابن مسکویه را به فارسی ترجمه و شرح داد و بنام اخلاق ناصری تالیف کرد.
خواجه نصیر الدین مشهور به محقق طوسی؛ حکیم و دانشمند بزرگ جهان در سال ۵۹۷ هجری در شهر طوس دیده به جهان گشود. این محقق گرانقدر جهان تشیع؛ در زمان هلاکوخان به وزارت رسید و در همان رصدخانه مراغه را با بیش از ۱۲ دستگاه و ابزار نجومی جدید؛ با ابتکار خود ساخت که از شاهکارهای مراکز علمی جهان در قرون وسطی بود. بعدها تیکوبراهه منجم هلندی با تقلید از او رصدخانه اوزانین برگ را برپا نمود.
خواجه حدود ۸۰ کتاب و رساله در ریاضیات؛ نجوم؛ فلسفه؛ تفسیر و مسایل اجتماعی نوشت و از کارهای معروف او در علوم؛ وضع مثلثات و قضایای هندسه کروی؛ تفهیم بی نهایت کوچک ها و تکمیل نظریه ارشمیدس است.خواجه نصیرالدین طوسی، نخستـین کسی است که حالات ششگـانه مثـلث کروی قائـم الزاویه را به کار برده و آن را در کتاب الشـکل القطاع که در مورد مثـلثات مستوی و کروی است آورده است.
علامه حلی(شاگرد وی) از او به عنوان استاد بشریت یاد میکند- جورج ساتن وی را بزرگترین ریاضیدان اسلام به شمار می آورد و بروکلمن آلمانی می گوید وی از مشهورترین دانشمندان قرن هفتم و برترین مولفان این قرن به طور مطلق است. جامعه علمی جهان به پاس خدمات و تلاشهای این دانشمند بزرگ در علم ریاضی و نجوم نامش را بر کره ماه ثبت نمود.
این حکیم الهی سرانجام در سال ۶۷۲ هجری در شهر مقدس کاظمین در گذشت. بنابر وصیت خودش او را در پایین پای دو معصوم دفن کردند و برمزارش نوشتند : و کلبهم باسطٌ ذراعیه بالوصید.
خواجه نصیرالدین محمد بن حسن جهرودی طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی از اهالی جهرود از توابع قم بوده است که در تاریخ 15 جمادی الاول سال 597 هجری قمری ولادت یافته است. او به تحصیل دانش، علاقه زیادی داشت و از دوران جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود گردید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
احدال و افکار خواجه حافظ
نام و لقب و زندگانی خواجه حافظ
شمس الدین محمد حافظ که او را لسان الغیب و ترجمان الاسرار لقب داده اند در اوایل قرن هشتم و بقولی در حدود سال 726 هجری در حمله شیادان (حمله درب شاهزاده فعلی) شیراز پا بعرصه حیات گذاشت.
درباره تاریخ دقیق ولادت و وفات او اطلاع صحیحی در دست نیست و آنچه که از تذکره نویسان در سفینه ها و تذکره ها بجای مانده، اغلب فقط در مورد سال وفات خواجه و مدت زندگانی وی تاکید دارد، که آن نیز با موارد اختلاف یاد شده است. لذا محققان با تکیه و استناد به این نوشته ها، بعضی سال تولد او را (720 هجری) و برخی (726 پس از هجرت) و عده ای نیز سال (27 هجری) برآورد نموده و ذکر کرده اند. اما آنچه مسلم است و در آن تردیدی نیست، این است که تولد خواجه حافظ بین سالها (720-730) در شیراز اتفاق افتاده و شاعر 65 سال و یا حدود آن در این سرای عاریت زندگانی کرده و سرانجام در سنه 791 و یا 792 وفات یافته و روی در نقاب خاک کشیده است.
پدر و مادر حافظ
اسم پدر حافظ را بهاء الدین نوشته اند که گویا در زمان سلطنت اتابکان سلفه ی فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده و مادرش ظاهرا اهل کازرون فارس بوده است. البته در این مورد اقوال دیگری نیز هست مانند اینکه اصل حافظ از تویسرکان بوده و مطالبی از این قبیل که صحت آن مشکوک بنظر می رسد و هاشم رضی در مقدمه مبسوط و پر ارزش خود بر دیوان حافظ می نویسد: (این قول نادرست بوسیله رضاقلیخان هدایت اشاعه و رواج یافته است).
ادوارد براون انگلیسی از قول شیخ شبلی نعمانی که بهترین و کاملترین و دقیق ترین مطالعات خود را بزبان اردو درباره حافظ در کتابی منسجم بنام شعر العجم فراهم آورده ؛ مطالبی را نقل می کند که نقل آن خالی از فایده و ارزش و اعتبار نیست و خلاصه اش این است که :
پدر حافظ مرسوم بوده به بهاء الدین ، وی به عللی در عصر اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده و آنجا به کسب و تجارت مشغول گشته و ثروتی اندوخته ولی سر انجام ، مرگ او در رسید و کارهای وی آشفته و معطل مانده است. بهاء الدین را وارثی نبوده، جز زوجه و فرزندی خردسال که به بینوایی و تنگدستی معاش می کرده اند.
لازم به تذکر است که در برخی از کتابها نیز ذکر گردیده که خواجه حافظ را دو برادر و یک خواهر بوده . یکی بنام خواجه خلیل عادل که بعد از 59 سال زندگی در سال 775 چشم از جهان فروپوشیده و دیگر برادری که در جوانی از دنیا رفته و قطعه معروف حافظ با عنوان در عدم اعتبار روزگار به عبارت:
« دریغا خلقت حسن و جوانی گردش برای طراز جاودانی»
ناظر به همین معنا است. در هر صورت خواجه در خردسالی از نعمت داشتن پدر محروم گردید و ادوارد براون از قول نعماتی در ادامه شرح زندگانی حافظ چنین می نویسد: آن پسر، ] خواجه حافظ[ بعد ها ناگزیر گردید که روزی خود را به عرق جبین و کد یمین حاصل سازد.
با این همه هر وقت فرصت و مجالی می یافت در مکتبی که در جوار محل کار او بود به کسب کمال پرداخت. تا در آنجا سرمایه علمی فراوان بکف آورد و قرآن مجید را حفظ کرد و از همین رو بعدها تخلص خود را حافظ قرار داد. لقب حافظ عموما به کسانی اطلاق می شود که بتوانند کلام الله مجید را تماما بدون غلط از بر بخوانند. اندکی برنیامد که آن جوان بنظم اشعار مشغول گردید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
خواجه نصیر توسی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییر مسیر از نصیرالدین طوسی)
پرش به: ناوبری, جستجو
«توسی» به این صفحه پیوند دارد. برای دیگر کاربردها به توسی (ابهامزدایی) بروید.
تمبری به فراخور هفتصدمین سالگرد درگذشت خواجه نصیر توسی
ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن توسی (زاده توس بسال ۵۹۸ ه.ق. مطابق با ۵۸۰ ه.خ. و متوفای ۱۸ ذی الحجه ۶۷۲ هجری قمری - کاظمین) ملقب به خواجه نصیر توسی یا خواجه نصیرالدین توسی (طوسی هم نوشته شده)، فیلسوف، متکلم، فقیه، دانشمند، ریاضیدان و سیاستمدار ایرانی شیعه سده هفتم است.
فهرست مندرجات
۱ زندگینامه
۲ فعالیتهای علمی
۳ آثار او
۴ پیوند به بیرون
۵ منابع
[ویرایش] زندگینامه
وی یکی از سرشناسترین و متنفدترین شخصیتهای تاریخ جریانهای فکری اسلامیست. علوم دینی و عقلی را زیر نظر پدرش، و منطق و حکمت طبیعی را نزد داییاش آموخت. تحصیلاتش را در نیشابور به اتمام رساند و در آنجا به عنوان دانشمندی برجسته شهرت یافت.
وی در زمان حمله مغول به ایران در پیش ناصرالدین، محتشم قهستان، به کارهای علمی خویش مشغول شد. در همین زمان اخلاق ناصری را نوشت. پس از مدتی به نزد اسماعیلیان در دژ الموت نقل مکان کرد، اما پس از حمله هلاکوی مغول و پایان یافتن فرمانروایی اسماعیلیان(۶۳۵ ه.خ) هلاکو نصیرالدین را مشاور و وزیر خود ساخت، تا جایی که هلاکو را به تازش به بغداد و سرنگونی عباسیان یاری نمود.[۱]
خواجه نصیر الدین طوسی در ۱۸ ذی الحجه ۶۷۲ (قمری) هجری قمری وفات یافت، و در کاظمین دفن گردید.[۲]
[ویرایش] فعالیتهای علمی
رسالهای در باب اسطرلاب از خواجه نصیر، اصفهان 1505 میلادی
وی سنت فلسفه مشایی را که پس از ابن سینا در ایران رو به افول گذاشته بود، بار دیگر احیا کرد. وی مجموعه آرا و دیدگاههای کلامی شیعه را در کتاب تجرید الاعتقاد گرد آورد.
او در مراغه رصدخانهای ساخت و کتابخانهای بوجود آورد که حدود چهل هزار جلد کتاب در آن بودهاست.[۳] او با پرورش شاگردانی (همچون قطب الدین شیرازی) و گردآوری دانشمندان ایرانی عامل انتقال تمدن و دانشهای ایران پیش از مغول به آیندگان شد.[۴]
وی یکی از توسعه دهندگان علم مثلثات است[۵] که در قرن ۱۶ میلادی کتابهای مثلثات او به زبان فرانسه ترجمه گردید.
رساله ای در ریاضی از خواجه نصیر
[ویرایش] آثار او
زندگی او بر پایه دو هدف اخلاقی و علمی بنا نهاده شده بود. او در بیشتر زمینههای دانش و فلسفه، تالیفات و رسالاتی از خود به یادگار گذاشته که بیشتر عربی هستند، اما ۲۵٪ نوشتههای وی به زبان پارسی بودهاند.[۶] از معروفترین آثار او به پارسی، «اساس الاقتباس» و «اخلاق ناصری» را میتوان یاد کرد. وی در اخلاق ناصری رستگاری راستین انسانها را در «سعادت نفسانی»، «سعادت بدنی» و «سعادت مدنی» میداند و این نکته نشان میدهد که خواجه در مسائل مربوط به بهداشت جسمانی و روانی هم کارشناس بودهاست.
آثار فراوانی از خواجه به یادگار مانده که به برخی از آنها اشاره میگردد:
۱. تجریدالعقاید۲. شرح اشارت بو علی سینا۳. قواعد العقاید۴. اخلاق ناصری یا اخلاق طوسی۵. آغاز و انجام۶. تحریر مجسطی۷. تحریر اقلیدس۸. تجریدالمنطق۹. اساس الاقتباس۱۰. ذیج ایلخانی۱۱. آداب البحث۱۲. آداب المتعلمین۱۳. روضةالقلوب۱۴. اثبات بقاء نفس۱۵. تجرید الهندسه۱۶. اثبات جوهر۱۷. جامع الحساب۱۸. اثبات عقل۱۹. جام گیتی نما۲۰. اثبات واجب الوجود۲۱. الجبر و الاختیار۲۲. استخراج تقویم۲۳. خلافت نامه۲۴. اختیارات نجوم۲۵. رساله در کلیات طب۲۶. ایام و لیالی۲۷. علم المثلث۲۸. الاعتقادات۲۹. شرح اصول کافی۳۰. کتاب الکل31. صور الکواکب
[ویرایش] پیوند به بیرون
همایش بین المللی هفتصد و پنجاهمین سالگشت خواجه نصیرالدین طوسی
خواجه نصیر الدین طوسی که بود؟
در مورد خواجه نصیرالدین طوسی
[ویرایش] منابع
↑ سید حسین نصر و الیور لیمان در کتاب History of Islamic Philosophy. جلد اول. ISBN 0-415-25934-7. ۱۹۹۳. ص۵۳۱-۵۳۲
↑ سید حسین نصر و الیور لیمان در کتاب History of Islamic Philosophy. جلد اول. ISBN 0-415-25934-7. ۱۹۹۳. ص۵۳۳
↑ سید حسین نصر و الیور لیمان در کتاب History of Islamic Philosophy. جلد اول. ISBN 0-415-25934-7. ۱۹۹۳. ص۵۴۲
↑ خواجه نصیرالدین طوسی و نقش او در گسترش تشیّع و حفظ آثار اسلامی
↑ سید حسین نصر و الیور لیمان در کتاب History of Islamic Philosophy. جلد اول. ISBN 0-415-25934-7. ۱۹۹۳. ص۵۴۳
↑ سید حسین نصر و الیور لیمان در کتاب History of Islamic Philosophy. جلد اول. ISBN ۰۴۱۵۲۵۹۳۴۷. ۱۹۹۳. ص۵۳۸-۵۳۹
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
خواجه حافظ شیرازی
(وفات سال 791 هجری)
خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی فرزند بهاء الدین مشهورترین شاعر عارف ایرانی که در قرن هشتم هجری (چهاردهم میلادی) میزیسته و یکی از بزرگترین شاعران ایران است که معروف جهان شده اند.
درباب این استاد فناناپذیر و بی نظیر که او را لسان الغیب و ترجمان الاسرار لقب داده اند اشارتهایی در بسیاری از کتابها مانند تذکره الشعراء دولتشاه سمرقندی که بعد از فوت اوست تا مجمع الفصحا و ریاض العارفین تالیف رضاقلی خان هدایت همه مشتمل بر نام و شرح مختصری از حالات وی میباشد. و لیکن هیچیک از آنها مطالب مفصلی که جزئیات احوال او را نشان بدهد ندارند. تنها اثر از معاصران حافظ که مورد توجه و اهمیت قرار گرفته مقدمه ایست که یکی از دوستان حافظ که جامع اشعار او بوده، موسوم به محمد گلندام، نوشته، وی در آنجا پس از اطناب کلام در ذکر صفات شریفه و محبوبین او نزد خاص و عام و شهرت جهانگیری که حتی در زمان حیات حاصل کرده و قوافل سخنهای دلپذیرش از فارس نه تنها بخراسان و آذربایجان بلکه به عراقین و هندوستان رفته چنین می نویسد:
«اما بواسطه محافظت درس قرآن و ملازمت شغل سلطان و بحث کشاف و مصباح و مطالعة مطالع و مفتاح و تحصیل قوانین ادب، و تحقیق دو اوین عرب، بجمع اشتات غزلیات نپرداخت و به تدوین و اثبات ابیات مشغول نشد و مسوداین اوراق اقل انام محمد گلندام عفی الله عنه ماسبق در درس گاه دین پناه مولانا و سیدنا استاد ابوالبشر قوام المله والدین عبدالله اعلی الله درجاته بکرات و مرات که بمذاکره رفتی در اثنا محاوره گفتی که این فرائد فواید را همه در یک عقد می باید کشید و این غرر درر را یک سلک می باید پیوست، تا قلاده جید وجود اهل زمان و تمیمه و شاح عروسان دوران گردد. و آن جناب حوالت رفع و ترفیع این بنابر نادرستی روزگار کردی و به عذر اهل عصر عذر آوردی تا در تاریخ سنه احدی و تسعین و سبعمائه (791 هجری) ودیعت حیات به موکلان قضا و قدر سپرد.»
اطلاع دقیقی از خانواده حافظ در دست نیست. جد حافظ را شیخ غیاث الدین و پدر وی را بعضی بهاء الدین و از اهل کوپای اصفهان و برخی کمال الدین و از مردم تویسرکان نوشته اند. در شغل پدر و اجداد او نیز اختلاف است: ریاض العارفین آنان را از علما و فضلا می داند و تذکرة میخانه نویسد: شغل پدر او تجارت و صاحب ثروت و مکنت بود. جد حافظ یا پدر وی از مسقط الرأس خود در زمان اتابکان فارس عازم شیراز شد و در آن شهر توطن گزید. مادر او بگفته عبدالنبی مولف میخانه از مردم کازرون بود ودر محلة دروازه کازرون شیراز خانه و مسکن داشته. پس از وفات پدر خواجه سه پسر از او بجا ماند که کوچکترین آنان محمد بود. برادران مدتی باهم زیستند و سپس جدا شدند و فقر و مسکنت بر ایشان مستولی گشت. از دو برادر یکی را حافظ خود بنام «خواجه خلیل عادل» می خواند و شاید «خلیل الدین عادل» نام داشته است. حافظ ماده تاریخ ذیل را بیاد او گفته:
برادر خواجه عادل طالب مثواه
پس از پنجاه و نه سال حیاتش
بسوی روضة رضوان سفر کرد
خدا راضی ز افعال و صفاتش
خلیل عادلش پیوسته برخوان
وز آنجا فهم کن سال وفاتش
چون شماره «خلیل عادل» بحساب جمل 775 است که تاریخ وفات اوست و عمر او نیز به تصریح قطعة فوق 59 سال بوده پس تاریخ تولید وی بسال 716 است. حافظ این قطعه را نیز گویا در مرگ برادر دیگر خود که در جوانی فوت کرده بود، گفته است:
دریغا خلعت حسن جوانی
گرش بودی طراز جاودانی
دریغا حسرتا دردا کزین جوی
نخواهد رفت آب زندگانی
همی باید برید از خویش و پیوند
چنین رفته است حکم آسمانی
و کل اخ یفارقه اخوه
لعمر ابیک الا الفرقدان
در دائره المعارف بریتانیا آمده: تاریخ فرشته پس از دو قرن فقط در یک جا از خواهر حافظ و اطفال او بدون ذکر اسامی آنان یاد کرده است (تاریخ فرشته چاپ جان بریگس بمبئی 1831 ج 1 ص 77). اکثر نویسندگان بطور قطع و برخی ظاهراً مولد او را شیراز دانسته اند. ملاعبدالنبی فخر زمانی قزوینی در تذکرة میخانه در باب حافظ می نویسد: «والده اش کازرونی و در محلة شیادان شیراز خانه و سکنی داشته اند». برخی از نویسندگان مسکن او را در محلة شیادان شیراز نوشته اند این محله با محلة مورستان از زمان کریم خان زند، یک کوی گشته و مجاور درب شاهزاده قرار دارد. در باب تاریخ تولد خواجه اختلاف است. دائره المعارف بریتانیا می نویسد: «تاریخ دقیق تولد وی نامعلو ماست ولی بطور قطع مواد او پیش از 700 هجری (1320 میلادی) نبوده است» و غالباً تولد او را بالقطع والیقین در اوایل قرن هشتم هجری (چهاردهم میلادی) دانسته اند. دایره المعارف فرانسه تولد او را در ربع اول قرن هشتم هجری نوشته. فرصت عمر حافظ را چهل و شش سال دانسته و چون