دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانلود تخقیق در مورد ناسیونالیزم‌ رمانتیک در افکار و آثار صادق‌ هدایت (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

ناسیونالیزم‌ رمانتیک در افکار و آثار صادق‌ هدایت

مواضع‌ هدایت، نوشته‌هایش، منش‌ او و حتی‌ انتخاب‌ دوستان‌ متجدد و همنشینی‌ با این‌ گروه‌ حکایت‌ از شیفتگی‌ به‌ غرب‌ است. عده‌ای‌ حضور فراوان‌ او در کافه‌ها و میخانه‌ها را تمایل‌ به‌ زندگی‌ به‌ سبک‌ اروپایی‌ می‌دانند که‌ البته‌ این‌ با روحیه‌ خراباتی‌ و بی‌غمی‌ و فرار از غم‌ در او نیز سازگار است.

در نوشته‌های‌ متعددی‌ که‌ در طول‌ نیم‌ قرن‌ گذشته‌ درباره‌ هدایت‌ تدوین‌ شده‌ است‌ به‌ کمتر اثری‌ برمی‌خوریم‌ که‌ از هم‌رائی‌ او با ناسیونالیست‌های‌ زمانه‌اش‌ سخن‌ رانده‌ باشند. این‌ نوشته‌ها در رد و یا اثبات‌ او عمدتاً‌ حول‌ احوالات‌ شخصی‌ و اتوبیوگرافی‌ هدایت‌ و یا نامه‌هایش‌ به‌ دوستان‌ و یا نقد آثار وی‌ در نهایت‌ مرگ‌اندیشی‌ این‌ نویسنده‌ پر سرو صدا اشارت‌ دارد. اگر چه‌ در عرصه‌های‌ نقد ادبی، مقالات‌ متعددی‌ درباره‌ هدایت‌ نوشته‌ شده‌ و یا برخی‌ در پی‌ تجلیل‌ از شخصیت‌ فکری‌ او برآمده‌اند، برخلاف‌ آن‌ جمعی‌ نیز او را آماج‌ حملات‌ خود قرار داده‌اند. ولی‌ هر چه‌ در مورد او نوشته‌ و یا گفته‌اند کمتر به‌ هدایت‌ سیاسی‌ پرداخته‌اند. او قبل‌ از هر چیز نویسنده‌ای‌ است‌ با سبک‌ خاص‌ خویش‌ که‌ توانسته‌ است‌ در تاریخ‌ ادبیات‌ معاصر ایران‌ جای‌ بازنماید و بخشی‌ از صفحات‌ تاریخ‌ نقد ادبی‌ را به‌ خود اختصاص‌ دهد. ولی‌ تعامل‌ او با مناسبات‌ سیاسی، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ روزگارش‌ چیست؟ آیا آثارش‌ می‌توانسته‌ در خلأ و بدور از شروشور زمانه‌ بر صفحات‌ کاغذ نقش‌ بندد؟ عقب‌ماندگی‌ فکری، فرهنگی‌ دوره‌ نامبرده، تنش‌های‌ سیاسی، تحقق شبه‌ مدرنیسم‌ رضاخانی، ایدئولوژی‌سازی‌ برای‌ رژیم، فضای‌ استبدادی، استعمار خارجی، در مجموع‌ شرائط‌ داخلی‌ و بین‌المللی، حضور ایدئولوژی‌ دست‌ چپ‌ در بخشی‌ از پیکره‌ جامعه، اصلاح‌طلبی‌ برخی‌ دیگر، آرأ برآمده‌ از مغرب‌ زمین‌ و... چه‌ تاثیری‌ بر او داشته‌ است؟ و او چه‌ تصرفاتی‌ در عرصه‌های‌ مختلف‌ بوجود آورده‌ است؟صرف‌ نظر از اهمیت‌ پرداختن‌ به‌ زوایای‌ فوق، تاثیرگذاری‌ و یا تاثیرپذیری‌ او از نکته‌ مهم‌ و ظریف‌ عصر او یعنی‌ "ناسیونالیسم‌ رمانتیک" که‌ با نام‌ دیگرانی‌ همچون‌ تقی‌زاده‌ و یا... رقم‌ می‌خورد، خود مبحث‌ قابل‌ توجهی‌ است. چرا که‌ وی‌ از سویی‌ درگیر چنین‌ دغدغه‌ای‌ است‌ و از سوی‌ دیگر بسیاری‌ از آثارش‌ ریشه‌ در همین‌ موضوع‌ دارد. هدایت‌ از نخبگان‌ نسل‌ دوم‌ ناسیونالیست‌ ایران‌ است‌ که‌ فعالیت‌های‌ فرهنگی‌ خود را به‌ موازات‌ گروه‌های‌ ناسیونالیست‌ رسمی‌ و دولتی‌ تا سال‌های‌ پایانی‌ عمر خود ادامه‌ داد.

هدایت‌ باید بصورت‌ ترکیبی‌ و جامع‌ بررسی‌ شود. کسانیکه‌ با یک‌ زاویه‌ خاص‌ به‌ او نگاه‌ کردند دچار آفت‌ تک‌بینی‌ شدند و در قضاوتهای‌ خود سرانجام‌ به‌ تحلیل‌های‌ نابجا و ناروا رسیدند. هدایت‌ موجود پیچیده‌ و دارای‌ جنبه‌های‌ متفاوت‌ و البته‌ همسوست. در جریان شناسائی‌ و معرفی‌ اولین‌ جنبه‌ها باید بصورت‌ ترکیبی‌ و در یک‌ راستا مورد توجه‌ قرار گیرد. اگر او یک‌ انسان‌ دم‌ غنیمتی‌ است، نهیلیست‌ و منیت‌انگار است‌ و روحیه‌ تجدد مآب‌ دارد، اگر بی‌دین‌ و ملحد است‌ و اگر دچار شکاکیت‌ و از سویی‌ بدبینی‌ است‌ و... هدایت با چنین‌ خصائصی‌ هدایت‌ شده‌ است. که‌ این‌ همه‌ را باید از خلال‌ نوشته‌های‌ ادبی، اعم‌ از نمایشنامه‌ها، رمان‌ها، سفرنامه‌ها و نامه‌هایش‌ به‌ دوستان‌ و آشنایان‌ بررسی‌ کرد. ملی‌گرائی‌ او نیز جنبه‌ای‌ دیگر از مختصات‌ او را تشکیل‌ می‌دهد.

بنابراین‌ مطالعه‌ این‌ جنبه‌ در آثار هدایت‌ نباید ما را از ابعاد دیگر او غافل‌ کند. با این‌ وصف، بعد ملی‌گرایانه‌ او منفک‌ از بی‌دینی‌ او نیست‌ و بلکه‌ روی‌ دیگر سکه‌ دین‌زدا و روحانیت‌ ستیز اوست. در جریان‌ ورود به‌ آرای‌ ملی‌گرایانه‌ وی‌ اجمالاً‌ باید از روح‌ الحاد حاکم‌ بر غالب‌ آثار او پرده‌برداری‌ شود. در دوره‌ فعالیت‌ فرهنگی‌ هدایت، یعنی‌ دوره‌ حاکمیت‌ پهلوی‌ اول‌ سه‌ مقوله‌ ایران، دین‌ اسلام‌ و غرب‌ از مسائل‌ مهم‌ و کلیدی‌ و محوری‌ مورد بحث‌ جامعه‌ روشنفکری‌ ماست‌ که‌ خود را در سه‌ مؤ‌لفه‌ نیاکان‌پرستی‌ افراطی، دین‌ستیزی‌ و فرنگی‌ مآبی‌ نشان‌ می‌دهد. هدایت‌ نیز ملهم‌ از همین‌ فضا و تاثیرات‌ آنست، از اینرو در جریان‌ بررسی‌ زوایای‌ مختلف‌ فکری‌ او و از جمله‌ ترویج‌ ناسیونالیسم‌ گذشته‌گرا بررسی‌ تعامل‌ هر سه‌ مقوله‌ با او لازم‌ است.ناسیونالیسم‌ در ابتدای‌ قرن‌ بیستم‌ خود را در هر دو زمینه‌ سیاست‌ و فرهنگ‌ به‌ نمایش‌ گذاشت. نظم‌ و نثر این‌ دوره‌ بی‌تأثیر از الهامات‌ ناسیونالیستی‌ نیست. آنگاه‌ که‌ این‌ ناسیونالیسم‌ در پیوند با مدرنیسم‌ و دین‌زدائی‌ عصر قرار می‌گیرد شاکله‌ ادبیات‌ فارسی‌ این‌ دوره‌ را پی‌ می‌ریزد. این‌ سمت‌گیری‌ در آثار هدایت‌ نیز تجلی‌ بسیار دارد. آثار هدایت‌ در زمینه‌ ناسیونالیسم‌ رمانتیک‌ بر دو قسم‌اند: برخی‌ بوضوح‌ و بصورت‌ مستقیم‌ به‌ موضوع‌ مورد نظر اشاره‌ دارد. از جمله‌ در "پروین‌ دختر ساسان" و بعضی‌ دیگر با زبان‌ اشاره‌ و غیر آشکار در پناه‌ یک‌ رمان‌ یا نمایشنامه‌ای‌ از این‌ چشم‌انداز او حکایت‌ دارد. در اینجا هدایت‌ و حلقه‌ ربعه‌ را به‌عنوان‌ یک‌ جریان‌ موثر از جریانات‌ سیاسی‌ معاصر ایران‌ بررسی‌ می‌نمائیم. شایسته‌ است‌ که‌ قبل‌ از پرداختن‌ به‌ شخصیت‌ و ابعاد مختلف‌ فکری‌ هدایت‌ و ناسیونالیسم‌ او، از مفهومی‌ کلیدی‌ و نسبت‌ هدایت‌ با آن‌ را بازشناسیم.



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد ناسیونالیزم‌ رمانتیک در افکار و آثار صادق‌ هدایت (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد نگاهى نو به افکار و اندیشه هاى خیام (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

نگاهى نو به افکار و اندیشه هاى خیام

/

نهصد سال پیش در اوج ترکتازى ترکان مسلمان و میدان دارى توأم با تعصب و خشونت بى حد محدثان و فقیهان، در یکى از مراکز عالِم پرور سر زمین ما بذر مکتب وفلسفه اى افشانده شد که با تمام گستردگى و کثرت پیروانش، هیچگاه به نام یک مکتب فلسفی خاص خوانده نشد و در قالب هیچ یک از سیستم های شناخته شدۀ فلسفى نیز ثبت نگردید. سخن از مکتب خیام است و فلسفه اى که او از پایه گذاران آن بود.

از آغاز نفوذ اسلام در سرزمین ما، مردم این سرزمین مبارزات دامنه دار خود را در ابعاد گوناگون و در زمینه هاى مختلف بر ضد اعراب و آئین تحمیلی آنان آغاز کردند. از جمله اینکه، از دل اسلام صدها فرقه و مکتب و مذهب بیرون کشیدند که تعدادى از آنها هنوز هم با سخت جانى ادامۀ حیات می دهند. فرق و مکاتب و مذاهبی نظیر؛ خوارج، قدریه، معتزله، زیدیه، کیسانیه جبریه، اشعریه، مرجئه، ضراریه، کرامیه، باقریه، باطنیه، جعفریه، موسویه، شیطانیه، حازمیه، نظامیه، وهابیه، علویه، شعوبیه، اسماعیلیه، صوفیه، شیعى، سنى و...غیره ازآن جمله اند.

در میان این فرق و مکاتب، دو مکتب عمده اهل تقیه، یعنى اسماعیلیه(باطنیه) و تصوف از مکاتبى بودند که در باطن مخالف اسلام بودند، اما در ظاهر با پذیرش احکام دینی آنان، خود را از زمرۀ مسلمانان قلمداد مى کردند تا با این تمهید بتوانند فضائى براى تنفس به دست آورند.

دو مکتب دیگر، زندقه(مانوی و مزدکی) و خیامى، گاهی به صورت علنی و زمانی به گونۀ پنهانی افکار و اندیشه هاى خود را عنوان مى کردند.

از عجایب روزگار، اینکه، این چهار مکتب یاد شده داراى ویژگى هاى مشترکى نیز بودند. در مکتب تقیه، اسماعیلیه و تصوف، اولى به خشونت و مبارزه مسلحانه متوسل شد و در میدانهاى نبرد به زور آزمائى پرداخت و سرانجام در برابر سیل خروشان و وحشیانه مغول تاب نیاورد و از صحنه بیرون رفت. در حالیکه دومى چون به ظاهر گوشه عزلت گرفته، به خانقاه پناه برده و قناعت و زهد و بى نیازى و ...پیشه خود کرده بود، همچنان زنده و ماندگار ماند.دو مکتب دیگر نیز، چنین بودند، اولى زندقه، به خشونت و جنگ و جدال افتاد و از میان رفت، اما پیروان مکتب خیام، رو به میخانه آوردند و در سایۀ پیر مغان، به جام شراب و مجلس ساز و آواز و دست افشانی و پا کوبى پناه بردند و پایدار ماندند و بدین گونه زندقه مثل اسماعیلیه ضعیف شد اما مکتب و اندیشۀ خیامى همچون تصوف تا امروز زنده و برقرار مانده است. ـ مکتب نخستین یعنی اسماعیلیه، در ابتدا با توسل به فاطمیون مصر(که خود آنها نیز پرداختۀ ایرانیان بودند)، به بهانه پیروى از مکتب هفت امامى(محمد پسر اسماعیل، پسر جعفر صادق)، به تبلیغ خلفای فاطمی پرداختند. اما به محض اینکه قدرت یافتند، راه خود را از آنان جدا ساخته و«خود کردند، آنچه کردند».

پیروان این مکتب، اگر چه به ظاهر احکام اسلام را رعایت مى کردند، ولى در باطن و در جمع احباب و اصحاب مومن خویش به هیچ یک از اصول اسلام پاى بند نبودند. تا اینکه،«على ذکره السلام»سومین پیشواى روشن ضمیر و حقیقت بین این مکتب با شجاعت و شهامت بى نظیرى خود را امام زمان نامید و پرده ها را کنار زد و گفت :- «به اقتضاى عقل شریف مکلفم، اذعان کنم که عالم قدیم است و زمان نامتناهى، بهشت و دوزخ یک امر خیالى و موهوم است... امروز، من تکالیف شرعیه را در خصوص حقوق الله به طور کلى از گردن شما ساقط کردم. پس از این آزاد هستید و از اوامر و نواهى در خصوص حقوق الله بالمره فارغ بالید. علم تحصیل کنید و نیکوکار شوید و از نعمات دنیویه در حیات پنج روزه خود بهره یابید... به خیالات فاسد و عقاید ابلهانه خود را مقید مکنید.. جماعت طایفه اناث را در حبس و حجاب نگاه داشتن را ظلم توصیف کرد و زیاده از یک زن گرفتن را غدغن نمود». او بدین وسیله ماهیت واقعى مذهب اسماعیلیه را آشکار کرد.مکتب زندقه، چه خرم دینان و چه سپید جامگان، و چه سایر فرقه ها، تکلیفشان از اول معلوم بود. اینان پیروان ادیان آریانای باستان، به خصوص مکتب مانی و مزدک بودند و هدفشان بیرون راندن اعراب و آئین اسلام از این سرزمین بود. از اینرو، گاهی بدون ترس و واهمه و زمانی به دستاویز تقیه، کیش و آئین خود را آشکار مى کردند، و نیز با تکیه بر افتخارات گذشته میهن خود در میدانهاى نبرد به رویاروئى با غارتگران عرب مى رفتند..

پیروان مکتب تصوف، با آویختن به فلسفه وحدت وجود، عملاً و علناً از اصول دین اسلام«توحید» بیرون رفتند، و از جرگۀ مسلمانان خارج شده و از دید آنان لامذهب به شمار آمدند. زیرا، هنگامی که مکتبى منکر یگانگى خدا و منکر صفات وی مى شود، چنین مکتبى در ردیف مکاتبی محسوب می شوند که از دین اسلام خارج اند. راه تصوف، به عقیده همه آنهائیکه درک و بینش فلسفى دارند، از ادیان توحیدى جداست. همۀ آن حکایتهایی که متصوفه برای تبرئۀ خود عنوان مىکنند، و شاخه ها و شعبه های گوناگونی همچون تصوف اسلامى، تصوف شیعه و تصوف سنى و غیره که به وجود آورده اند، همه بهانه هائى براى سرپوش نهادن بر ماهیت اصلی این مکتب و فلسفه است. پایه گذاران تصوف به جهت حفظ و بقای مکتب خود تا آنجا در خدعه کردن و تقیه نمودن پیش رفتند که بعضى فرقه های، سلسله خود را به پیغمبر اسلام و بعضی دیگر به عمر و ابوبکر و على و غیره منتسب کردند. فرقه هایی نیز براى فریب شیعیان، به جعلیانی دست زدند که با هیچ معیاری قابل پذیرش نمی باشد. آنها بی توجه به واقعیت های مسلم، امام محمد باقر و امام جعفر صادق و اما رضا را از اقطاب دراویش به شمار آورده اند، و به جعلیاتی از قبیل داستان اویس قرنى و خرقه گرفتنش از على، یا بایزید بسطامى و تلمذ او در محضر جعفر صادق و معروف کرخى و مسلمان شدنش به دست علی ابن موسی (رضا) و غیره دست زده اند، تا فرقه های خود را ازگزند متشرعین نجات دهند.

حال اگر کسى از آنان بپرسد : درویش! مگر نه اینکه بنیاد تصوف، بر زهد و فقر و قناعت و ریاضت و امثال آن نهاده شده است؟پس امام جعفر صادق با آن زندگى پر تجمل، آن لباس ابریشمین و پالتو پوست گرانقیمت خز پوشیدن، و آن هدایاى بى حد و حساب و کنیزکان زیبارو که مکررا ًاز خلفاى عباسى همچون سفاح و منصور دوانقى دریافت می کرد کجا؟! و قطب و مرشد و پیر تصوف بودنش کجا؟!



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد نگاهى نو به افکار و اندیشه هاى خیام (با فرمت word)


تحقیق در مورد نگاهى نو به افکار و اندیشه هاى خیام (ورد)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

نگاهى نو به افکار و اندیشه هاى خیام

/

نهصد سال پیش در اوج ترکتازى ترکان مسلمان و میدان دارى توأم با تعصب و خشونت بى حد محدثان و فقیهان، در یکى از مراکز عالِم پرور سر زمین ما بذر مکتب وفلسفه اى افشانده شد که با تمام گستردگى و کثرت پیروانش، هیچگاه به نام یک مکتب فلسفی خاص خوانده نشد و در قالب هیچ یک از سیستم های شناخته شدۀ فلسفى نیز ثبت نگردید. سخن از مکتب خیام است و فلسفه اى که او از پایه گذاران آن بود.

از آغاز نفوذ اسلام در سرزمین ما، مردم این سرزمین مبارزات دامنه دار خود را در ابعاد گوناگون و در زمینه هاى مختلف بر ضد اعراب و آئین تحمیلی آنان آغاز کردند. از جمله اینکه، از دل اسلام صدها فرقه و مکتب و مذهب بیرون کشیدند که تعدادى از آنها هنوز هم با سخت جانى ادامۀ حیات می دهند. فرق و مکاتب و مذاهبی نظیر؛ خوارج، قدریه، معتزله، زیدیه، کیسانیه جبریه، اشعریه، مرجئه، ضراریه، کرامیه، باقریه، باطنیه، جعفریه، موسویه، شیطانیه، حازمیه، نظامیه، وهابیه، علویه، شعوبیه، اسماعیلیه، صوفیه، شیعى، سنى و...غیره ازآن جمله اند.

در میان این فرق و مکاتب، دو مکتب عمده اهل تقیه، یعنى اسماعیلیه(باطنیه) و تصوف از مکاتبى بودند که در باطن مخالف اسلام بودند، اما در ظاهر با پذیرش احکام دینی آنان، خود را از زمرۀ مسلمانان قلمداد مى کردند تا با این تمهید بتوانند فضائى براى تنفس به دست آورند.

دو مکتب دیگر، زندقه(مانوی و مزدکی) و خیامى، گاهی به صورت علنی و زمانی به گونۀ پنهانی افکار و اندیشه هاى خود را عنوان مى کردند.

از عجایب روزگار، اینکه، این چهار مکتب یاد شده داراى ویژگى هاى مشترکى نیز بودند. در مکتب تقیه، اسماعیلیه و تصوف، اولى به خشونت و مبارزه مسلحانه متوسل شد و در میدانهاى نبرد به زور آزمائى پرداخت و سرانجام در برابر سیل خروشان و وحشیانه مغول تاب نیاورد و از صحنه بیرون رفت. در حالیکه دومى چون به ظاهر گوشه عزلت گرفته، به خانقاه پناه برده و قناعت و زهد و بى نیازى و ...پیشه خود کرده بود، همچنان زنده و ماندگار ماند.دو مکتب دیگر نیز، چنین بودند، اولى زندقه، به خشونت و جنگ و جدال افتاد و از میان رفت، اما پیروان مکتب خیام، رو به میخانه آوردند و در سایۀ پیر مغان، به جام شراب و مجلس ساز و آواز و دست افشانی و پا کوبى پناه بردند و پایدار ماندند و بدین گونه زندقه مثل اسماعیلیه ضعیف شد اما مکتب و اندیشۀ خیامى همچون تصوف تا امروز زنده و برقرار مانده است. ـ مکتب نخستین یعنی اسماعیلیه، در ابتدا با توسل به فاطمیون مصر(که خود آنها نیز پرداختۀ ایرانیان بودند)، به بهانه پیروى از مکتب هفت امامى(محمد پسر اسماعیل، پسر جعفر صادق)، به تبلیغ خلفای فاطمی پرداختند. اما به محض اینکه قدرت یافتند، راه خود را از آنان جدا ساخته و«خود کردند، آنچه کردند».

پیروان این مکتب، اگر چه به ظاهر احکام اسلام را رعایت مى کردند، ولى در باطن و در جمع احباب و اصحاب مومن خویش به هیچ یک از اصول اسلام پاى بند نبودند. تا اینکه،«على ذکره السلام»سومین پیشواى روشن ضمیر و حقیقت بین این مکتب با شجاعت و شهامت بى نظیرى خود را امام زمان نامید و پرده ها را کنار زد و گفت :- «به اقتضاى عقل شریف مکلفم، اذعان کنم که عالم قدیم است و زمان نامتناهى، بهشت و دوزخ یک امر خیالى و موهوم است... امروز، من تکالیف شرعیه را در خصوص حقوق الله به طور کلى از گردن شما ساقط کردم. پس از این آزاد هستید و از اوامر و نواهى در خصوص حقوق الله بالمره فارغ بالید. علم تحصیل کنید و نیکوکار شوید و از نعمات دنیویه در حیات پنج روزه خود بهره یابید... به خیالات فاسد و عقاید ابلهانه خود را مقید مکنید.. جماعت طایفه اناث را در حبس و حجاب نگاه داشتن را ظلم توصیف کرد و زیاده از یک زن گرفتن را غدغن نمود». او بدین وسیله ماهیت واقعى مذهب اسماعیلیه را آشکار کرد.مکتب زندقه، چه خرم دینان و چه سپید جامگان، و چه سایر فرقه ها، تکلیفشان از اول معلوم بود. اینان پیروان ادیان آریانای باستان، به خصوص مکتب مانی و مزدک بودند و هدفشان بیرون راندن اعراب و آئین اسلام از این سرزمین بود. از اینرو، گاهی بدون ترس و واهمه و زمانی به دستاویز تقیه، کیش و آئین خود را آشکار مى کردند، و نیز با تکیه بر افتخارات گذشته میهن خود در میدانهاى نبرد به رویاروئى با غارتگران عرب مى رفتند..

پیروان مکتب تصوف، با آویختن به فلسفه وحدت وجود، عملاً و علناً از اصول دین اسلام«توحید» بیرون رفتند، و از جرگۀ مسلمانان خارج شده و از دید آنان لامذهب به شمار آمدند. زیرا، هنگامی که مکتبى منکر یگانگى خدا و منکر صفات وی مى شود، چنین مکتبى در ردیف مکاتبی محسوب می شوند که از دین اسلام خارج اند. راه تصوف، به عقیده همه آنهائیکه درک و بینش فلسفى دارند، از ادیان توحیدى جداست. همۀ آن حکایتهایی که متصوفه برای تبرئۀ خود عنوان مىکنند، و شاخه ها و شعبه های گوناگونی همچون تصوف اسلامى، تصوف شیعه و تصوف سنى و غیره که به وجود آورده اند، همه بهانه هائى براى سرپوش نهادن بر ماهیت اصلی این مکتب و فلسفه است. پایه گذاران تصوف به جهت حفظ و بقای مکتب خود تا آنجا در خدعه کردن و تقیه نمودن پیش رفتند که بعضى فرقه های، سلسله خود را به پیغمبر اسلام و بعضی دیگر به عمر و ابوبکر و على و غیره منتسب کردند. فرقه هایی نیز براى فریب شیعیان، به جعلیانی دست زدند که با هیچ معیاری قابل پذیرش نمی باشد. آنها بی توجه به واقعیت های مسلم، امام محمد باقر و امام جعفر صادق و اما رضا را از اقطاب دراویش به شمار آورده اند، و به جعلیاتی از قبیل داستان اویس قرنى و خرقه گرفتنش از على، یا بایزید بسطامى و تلمذ او در محضر جعفر صادق و معروف کرخى و مسلمان شدنش به دست علی ابن موسی (رضا) و غیره دست زده اند، تا فرقه های خود را ازگزند متشرعین نجات دهند.

حال اگر کسى از آنان بپرسد : درویش! مگر نه اینکه بنیاد تصوف، بر زهد و فقر و قناعت و ریاضت و امثال آن نهاده شده است؟پس امام جعفر صادق با آن زندگى پر تجمل، آن لباس ابریشمین و پالتو پوست گرانقیمت خز پوشیدن، و آن هدایاى بى حد و حساب و کنیزکان زیبارو که مکررا ًاز خلفاى عباسى همچون سفاح و منصور دوانقى دریافت می کرد کجا؟! و قطب و مرشد و پیر تصوف بودنش کجا؟!



خرید و دانلود تحقیق در مورد نگاهى نو به افکار و اندیشه هاى خیام (ورد)


مقاله درباره حافظ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

احدال و افکار خواجه حافظ

نام و لقب و زندگانی خواجه حافظ

شمس الدین محمد حافظ که او را لسان الغیب و ترجمان الاسرار لقب داده اند در اوایل قرن هشتم و بقولی در حدود سال 726 هجری در حمله شیادان (حمله درب شاهزاده فعلی) شیراز پا بعرصه حیات گذاشت.

درباره تاریخ دقیق ولادت و وفات او اطلاع صحیحی در دست نیست و آنچه که از تذکره نویسان در سفینه ها و تذکره ها بجای مانده، اغلب فقط در مورد سال وفات خواجه و مدت زندگانی وی تاکید دارد، که آن نیز با موارد اختلاف یاد شده است. لذا محققان با تکیه و استناد به این نوشته ها، بعضی سال تولد او را (720 هجری) و برخی (726 پس از هجرت) و عده ای نیز سال (27 هجری) برآورد نموده و ذکر کرده اند. اما آنچه مسلم است و در آن تردیدی نیست، این است که تولد خواجه حافظ بین سالها (720-730) در شیراز اتفاق افتاده و شاعر 65 سال و یا حدود آن در این سرای عاریت زندگانی کرده و سرانجام در سنه 791 و یا 792 وفات یافته و روی در نقاب خاک کشیده است.

پدر و مادر حافظ

اسم پدر حافظ را بهاء الدین نوشته اند که گویا در زمان سلطنت اتابکان سلفه ی فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده و مادرش ظاهرا اهل کازرون فارس بوده است. البته در این مورد اقوال دیگری نیز هست مانند اینکه اصل حافظ از تویسرکان بوده و مطالبی از این قبیل که صحت آن مشکوک بنظر می رسد و هاشم رضی در مقدمه مبسوط و پر ارزش خود بر دیوان حافظ می نویسد: (این قول نادرست بوسیله رضاقلیخان هدایت اشاعه و رواج یافته است).

ادوارد براون انگلیسی از قول شیخ شبلی نعمانی که بهترین و کاملترین و دقیق ترین مطالعات خود را بزبان اردو درباره حافظ در کتابی منسجم بنام شعر العجم فراهم آورده ؛ مطالبی را نقل می کند که نقل آن خالی از فایده و ارزش و اعتبار نیست و خلاصه اش این است که :

پدر حافظ مرسوم بوده به بهاء الدین ، وی به عللی در عصر اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده و آنجا به کسب و تجارت مشغول گشته و ثروتی اندوخته ولی سر انجام ، مرگ او در رسید و کارهای وی آشفته و معطل مانده است. بهاء الدین را وارثی نبوده، جز زوجه و فرزندی خردسال که به بینوایی و تنگدستی معاش می کرده اند.

لازم به تذکر است که در برخی از کتابها نیز ذکر گردیده که خواجه حافظ را دو برادر و یک خواهر بوده . یکی بنام خواجه خلیل عادل که بعد از 59 سال زندگی در سال 775 چشم از جهان فروپوشیده و دیگر برادری که در جوانی از دنیا رفته و قطعه معروف حافظ با عنوان در عدم اعتبار روزگار به عبارت:

« دریغا خلقت حسن و جوانی گردش برای طراز جاودانی»

ناظر به همین معنا است. در هر صورت خواجه در خردسالی از نعمت داشتن پدر محروم گردید و ادوارد براون از قول نعماتی در ادامه شرح زندگانی حافظ چنین می نویسد: آن پسر، ] خواجه حافظ[ بعد ها ناگزیر گردید که روزی خود را به عرق جبین و کد یمین حاصل سازد.

با این همه هر وقت فرصت و مجالی می یافت در مکتبی که در جوار محل کار او بود به کسب کمال پرداخت. تا در آنجا سرمایه علمی فراوان بکف آورد و قرآن مجید را حفظ کرد و از همین رو بعدها تخلص خود را حافظ قرار داد. لقب حافظ عموما به کسانی اطلاق می شود که بتوانند کلام الله مجید را تماما بدون غلط از بر بخوانند. اندکی برنیامد که آن جوان بنظم اشعار مشغول گردید



خرید و دانلود مقاله درباره حافظ


تحقیق در مورد ناسیونالیزم‌ رمانتیک در افکار و آثار صادق‌ هدایت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

ناسیونالیزم‌ رمانتیک در افکار و آثار صادق‌ هدایت

مواضع‌ هدایت، نوشته‌هایش، منش‌ او و حتی‌ انتخاب‌ دوستان‌ متجدد و همنشینی‌ با این‌ گروه‌ حکایت‌ از شیفتگی‌ به‌ غرب‌ است. عده‌ای‌ حضور فراوان‌ او در کافه‌ها و میخانه‌ها را تمایل‌ به‌ زندگی‌ به‌ سبک‌ اروپایی‌ می‌دانند که‌ البته‌ این‌ با روحیه‌ خراباتی‌ و بی‌غمی‌ و فرار از غم‌ در او نیز سازگار است.

در نوشته‌های‌ متعددی‌ که‌ در طول‌ نیم‌ قرن‌ گذشته‌ درباره‌ هدایت‌ تدوین‌ شده‌ است‌ به‌ کمتر اثری‌ برمی‌خوریم‌ که‌ از هم‌رائی‌ او با ناسیونالیست‌های‌ زمانه‌اش‌ سخن‌ رانده‌ باشند. این‌ نوشته‌ها در رد و یا اثبات‌ او عمدتاً‌ حول‌ احوالات‌ شخصی‌ و اتوبیوگرافی‌ هدایت‌ و یا نامه‌هایش‌ به‌ دوستان‌ و یا نقد آثار وی‌ در نهایت‌ مرگ‌اندیشی‌ این‌ نویسنده‌ پر سرو صدا اشارت‌ دارد. اگر چه‌ در عرصه‌های‌ نقد ادبی، مقالات‌ متعددی‌ درباره‌ هدایت‌ نوشته‌ شده‌ و یا برخی‌ در پی‌ تجلیل‌ از شخصیت‌ فکری‌ او برآمده‌اند، برخلاف‌ آن‌ جمعی‌ نیز او را آماج‌ حملات‌ خود قرار داده‌اند. ولی‌ هر چه‌ در مورد او نوشته‌ و یا گفته‌اند کمتر به‌ هدایت‌ سیاسی‌ پرداخته‌اند. او قبل‌ از هر چیز نویسنده‌ای‌ است‌ با سبک‌ خاص‌ خویش‌ که‌ توانسته‌ است‌ در تاریخ‌ ادبیات‌ معاصر ایران‌ جای‌ بازنماید و بخشی‌ از صفحات‌ تاریخ‌ نقد ادبی‌ را به‌ خود اختصاص‌ دهد. ولی‌ تعامل‌ او با مناسبات‌ سیاسی، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ روزگارش‌ چیست؟ آیا آثارش‌ می‌توانسته‌ در خلأ و بدور از شروشور زمانه‌ بر صفحات‌ کاغذ نقش‌ بندد؟ عقب‌ماندگی‌ فکری، فرهنگی‌ دوره‌ نامبرده، تنش‌های‌ سیاسی، تحقق شبه‌ مدرنیسم‌ رضاخانی، ایدئولوژی‌سازی‌ برای‌ رژیم، فضای‌ استبدادی، استعمار خارجی، در مجموع‌ شرائط‌ داخلی‌ و بین‌المللی، حضور ایدئولوژی‌ دست‌ چپ‌ در بخشی‌ از پیکره‌ جامعه، اصلاح‌طلبی‌ برخی‌ دیگر، آرأ برآمده‌ از مغرب‌ زمین‌ و... چه‌ تاثیری‌ بر او داشته‌ است؟ و او چه‌ تصرفاتی‌ در عرصه‌های‌ مختلف‌ بوجود آورده‌ است؟صرف‌ نظر از اهمیت‌ پرداختن‌ به‌ زوایای‌ فوق، تاثیرگذاری‌ و یا تاثیرپذیری‌ او از نکته‌ مهم‌ و ظریف‌ عصر او یعنی‌ "ناسیونالیسم‌ رمانتیک" که‌ با نام‌ دیگرانی‌ همچون‌ تقی‌زاده‌ و یا... رقم‌ می‌خورد، خود مبحث‌ قابل‌ توجهی‌ است. چرا که‌ وی‌ از سویی‌ درگیر چنین‌ دغدغه‌ای‌ است‌ و از سوی‌ دیگر بسیاری‌ از آثارش‌ ریشه‌ در همین‌ موضوع‌ دارد. هدایت‌ از نخبگان‌ نسل‌ دوم‌ ناسیونالیست‌ ایران‌ است‌ که‌ فعالیت‌های‌ فرهنگی‌ خود را به‌ موازات‌ گروه‌های‌ ناسیونالیست‌ رسمی‌ و دولتی‌ تا سال‌های‌ پایانی‌ عمر خود ادامه‌ داد.

هدایت‌ باید بصورت‌ ترکیبی‌ و جامع‌ بررسی‌ شود. کسانیکه‌ با یک‌ زاویه‌ خاص‌ به‌ او نگاه‌ کردند دچار آفت‌ تک‌بینی‌ شدند و در قضاوتهای‌ خود سرانجام‌ به‌ تحلیل‌های‌ نابجا و ناروا رسیدند. هدایت‌ موجود پیچیده‌ و دارای‌ جنبه‌های‌ متفاوت‌ و البته‌ همسوست. در جریان شناسائی‌ و معرفی‌ اولین‌ جنبه‌ها باید بصورت‌ ترکیبی‌ و در یک‌ راستا مورد توجه‌ قرار گیرد. اگر او یک‌ انسان‌ دم‌ غنیمتی‌ است، نهیلیست‌ و منیت‌انگار است‌ و روحیه‌ تجدد مآب‌ دارد، اگر بی‌دین‌ و ملحد است‌ و اگر دچار شکاکیت‌ و از سویی‌ بدبینی‌ است‌ و... هدایت با چنین‌ خصائصی‌ هدایت‌ شده‌ است. که‌ این‌ همه‌ را باید از خلال‌ نوشته‌های‌ ادبی، اعم‌ از نمایشنامه‌ها، رمان‌ها، سفرنامه‌ها و نامه‌هایش‌ به‌ دوستان‌ و آشنایان‌ بررسی‌ کرد. ملی‌گرائی‌ او نیز جنبه‌ای‌ دیگر از مختصات‌ او را تشکیل‌ می‌دهد.

بنابراین‌ مطالعه‌ این‌ جنبه‌ در آثار هدایت‌ نباید ما را از ابعاد دیگر او غافل‌ کند. با این‌ وصف، بعد ملی‌گرایانه‌ او منفک‌ از بی‌دینی‌ او نیست‌ و بلکه‌ روی‌ دیگر سکه‌ دین‌زدا و روحانیت‌ ستیز اوست. در جریان‌ ورود به‌ آرای‌ ملی‌گرایانه‌ وی‌ اجمالاً‌ باید از روح‌ الحاد حاکم‌ بر غالب‌ آثار او پرده‌برداری‌ شود. در دوره‌ فعالیت‌ فرهنگی‌ هدایت، یعنی‌ دوره‌ حاکمیت‌ پهلوی‌ اول‌ سه‌ مقوله‌ ایران، دین‌ اسلام‌ و غرب‌ از مسائل‌ مهم‌ و کلیدی‌ و محوری‌ مورد بحث‌ جامعه‌ روشنفکری‌ ماست‌ که‌ خود را در سه‌ مؤ‌لفه‌ نیاکان‌پرستی‌ افراطی، دین‌ستیزی‌ و فرنگی‌ مآبی‌ نشان‌ می‌دهد. هدایت‌ نیز ملهم‌ از همین‌ فضا و تاثیرات‌ آنست، از اینرو در جریان‌ بررسی‌ زوایای‌ مختلف‌ فکری‌ او و از جمله‌ ترویج‌ ناسیونالیسم‌ گذشته‌گرا بررسی‌ تعامل‌ هر سه‌ مقوله‌ با او لازم‌ است.ناسیونالیسم‌ در ابتدای‌ قرن‌ بیستم‌ خود را در هر دو زمینه‌ سیاست‌ و فرهنگ‌ به‌ نمایش‌ گذاشت. نظم‌ و نثر این‌ دوره‌ بی‌تأثیر از الهامات‌ ناسیونالیستی‌ نیست. آنگاه‌ که‌ این‌ ناسیونالیسم‌ در پیوند با مدرنیسم‌ و دین‌زدائی‌ عصر قرار می‌گیرد شاکله‌ ادبیات‌ فارسی‌ این‌ دوره‌ را پی‌ می‌ریزد. این‌ سمت‌گیری‌ در آثار هدایت‌ نیز تجلی‌ بسیار دارد. آثار هدایت‌ در زمینه‌ ناسیونالیسم‌ رمانتیک‌ بر دو قسم‌اند: برخی‌ بوضوح‌ و بصورت‌ مستقیم‌ به‌ موضوع‌ مورد نظر اشاره‌ دارد. از جمله‌ در "پروین‌ دختر ساسان" و بعضی‌ دیگر با زبان‌ اشاره‌ و غیر آشکار در پناه‌ یک‌ رمان‌ یا نمایشنامه‌ای‌ از این‌ چشم‌انداز او حکایت‌ دارد. در اینجا هدایت‌ و حلقه‌ ربعه‌ را به‌عنوان‌ یک‌ جریان‌ موثر از جریانات‌ سیاسی‌ معاصر ایران‌ بررسی‌ می‌نمائیم. شایسته‌ است‌ که‌ قبل‌ از پرداختن‌ به‌ شخصیت‌ و ابعاد مختلف‌ فکری‌



خرید و دانلود تحقیق در مورد ناسیونالیزم‌ رمانتیک در افکار و آثار صادق‌ هدایت