دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

مثنوی در مدح امام رضا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

مثنوی در مدح امام رضا

از مدینه تا به طوس بی وفا

بس ستم ها دیدی و صدها جفا

لیک هر دم مهر تو افزون شدی

با ندای حق دلت افسون شدی

هرکجا پایت رسید اندر زمان

یاس روئیدی همیشه آن مکان

از قدومت خاک، خوانی می گرفت

مرده بود او، بازجانی می گرفت

جمله دلهایی که بی حق مرده بود

نور حق دیده، به آنی زنده بود

صد هزاران دل به کوی تو اسیر

در اسارت جملگی گشته امیر

در کلمات صوت حیدر، باز بود

چون صدای مصطفی دُرساز بود

دشمنانت کور چشمانی خجل

تا قیامت مانده اند در خاک و گل

گنبد زردت به دلها نور داد

هرکه را بودی غمین بس سور داد

رشته ای از آستان حق دراز

تا برآرد هرکه را باشد نیاز

مهر تو تا آخر دنیا به جاست

چون حریمت بارگاه کبریاست

تقدیم به آستان مقدس آقا امام رضا (ع)

تاریکی مطلق همه جا روی زمین بود

آنجا که نفس های زمین سخت حزین بود

حاکم شده اندر همه جا ظلم و تباهی

دلها همه خوئین و جگرها چه غمین بود

برجای پیمبر بزده تکیه یکی تن

کاندر همه آفاق بر او مُهر لعین بود

از داد سخن گفته و بی داد روا بود

در محکمه ها حیله و تدبیر چنین بود

خشکید درختی که به جانها ثمری داد

جمعیت مردم به غم و درد قرین بود

آمد زمدینه یکی از جنس نبوت

در خاطره ها لحن کلامش به امین بود

تا کفر ز گیتی همه جا بار ببندد

در اوج صدایش سخن حق به طنین بود

از شهر ولایت به دیار غم و غربت

آمد که رضای حقش اینگونه و این بود

نوشید زسر پنجه ی اغیار یکی زهر

در طوس بماند او که به تقدیر چنین بود

آهو شده این دل به حریم تو گرفتار

شاید که دگر بار به لطف تو رهین بود

زاده زهرا

گنبد زردی که در مشهد به جاست

بی گمان گوئی حریم کبریاست

از حرم تا آستان حق ببین

آمد و رفت ملائک بی صداست

تکه ای از جنت حق مانده است

بر زمین، چون تربت پاک رضاست

موج دلهای مسافر در نماز

در حریمش گرد او اندر صفاست

پور حیدر، زاده زهرای پاک

نور چشم شاه شاهان مصطفی است

گرکه ره گم کرده ای سویش بیا

راه حق بین چون که او سوی خداست

نور می بارد، ز انجم بر درش

ظلمت اینجا بی گمان اندر فناست

گرچه شهدی تلخ در کامش بشد

لیک شیرین می کند آن را که خواست

«ساقیا» رو در حریمش راه جوی

بی گمان او بی کسان را رهنماست

زیارت

دوباره آمده ام تا زیارتی بکنم

حریم ساده ی دل را پر از سعادتی بکنم

اسیر ظلمت شب گشته ام، به مرقد تو

شتافتم که به نورت هدایتی بکنم

شکسته بال دلم، فرصت پریدن نیست

کبوتر آن حرم را کنایتی بکنم

چو بارگاه رضا باشدم به پیش نظر

به دل همیشه ایام رضایتی بکنم

شنیده ام به همه دهر این نکته

بیامدم که به پیشت ندای حاجتی بکنم

مران مرا زدرت خسته و پریشانم

رهین منت خود کرده و عنایتی بکنم

خطای نموده ام بسی به عرصه دنیا

ببخش، نبودم نظر اسائتی بکنم

اگر چه پاک دلان را به سوی تو را همت

و لیک پذیر مرا هم لذتی بکنم

شبی تو «ساقی» بیچاره را پناهی ده

شود که صبح دمان عزم همتی بکنم



خرید و دانلود  مثنوی در مدح امام رضا


زندگینامه امام رضا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

زندگینامه امام رضا

امام علی ‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام می‌باشند.

ایشان در سن 35 سالگی عهده‌دار مسئولیت امامت ورهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختی‌ها و رنج بسیاری رابر امام رواداشتند و سر انجام مامون عباسی ایشان رادرسن 55 سالگی به شهادت رساند.دراین نوشته به طور خلاصه, بعضی ازابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می نماییم.

نام ،لقب و کنیه امام :

نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان «رضا» به معنای «خشنودی» می‌باشد. امام محمدتقی علیه‌السلام امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل می‌فرمایند : خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده‌اند و ایشان را برای امامت پسندیده اند و همینطور ( به خاطر خلق و خوی نیکوی امام ) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بود‌ند.

یکی از القاب مشهور حضرت « عالم آل محمد » است . این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می‌باشد.جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش, بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی براین سخن است، که قسمتی از این مناظرات در بخش « جنبه علمی امام » آمده است. این توانایی و برتری امام, در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان می‌باشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات, کاملاً این مطلب روشن می‌گردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمی‌تواند سرچشمه گرفته باشد.

پدر و مادر امام :

پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیه السلام ) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ه.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادرگرامیشان « نجمه » نام داشت.

تولد امام :

حضرت رضا (علیه السلام ) در یازدهم ذیقعده‌الحرام سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که : هنگامی‌که به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمی‌کردم و وقتی به خواب می‌رفتم, صدای تسبیح و تمجید حق تعالی وذکر «لااله‌الاالله» رااز شکم خود می‌شنیدم, اما چون بیدار می‌شدم دیگر صدایی بگوش نمی رسید. هنگامی‌که وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان می‌داد؛ گویی چیزی می‌گفت (2).

نظیر این واقعه, هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است, از جمله حضرت عیسی که به اراده الهی در اوان تولد, در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است. (3)

زندگی امام در مدینه :

حضرت رضا (علیه السلام) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرینشان به هدایت مردم و تبیین معارف دینی و سیره نبوی می پرداختنند. مردم مدینه نیز بسیار امام را دوست می داشتند و به ایشان همچون پدری مهربان می نگریستند.تا قبل ازاین سفر با اینکه امام بیشترسالهای عمرش را درمدینه گذرانده بود, اما درسراسرمملکت اسلامی پِیروان بسیاری داشت که گوش به فرمان اوامر امام بودند.

امام در گفتگویی که با مامون درباره ولایت عهدی داشتند، در این باره این گونه می فرمایند: همانا ولایت عهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود واگرازکوچه های شهر مدینه عبورمی کردم, عزیرتراز من کسی نبود . مردم پیوسته حاجاتشان را نزد من می آوردند و کسی نبود که بتوانم نیاز او ر ا برآورده سازم, مگر اینکه این کار را انجام می دادم و مردم به چشم عزیز و بزرگ خویش، به من مى نگریستند.

امامت حضرت رضا (علیه السلام ) :

امامت و وصایت حضرت رضا (علیه السلام ) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرینشان و رسول اکرم (صلی الله وعلیه واله )اعلام شده بود. به خصوص امام کاظم (علیه السلام ) بارها در حضور مردم ایشان را به عنوان وصی و امام بعد از خویش معرفی کرده بودند که به نمونه‌ای از آنها اشاره می‌نمائیم.

یکی از یاران امام موسی کاظم (علیه السلام ) می‌گوید ما شصت نفر بودیم که موسی بن‌جعفر به جمع ما وارد شد و دست فرزندش علی در دست او بود. فرمود : آیا می‌دانید من کیستم ؟ گفتم: تو آقا و بزرگ ما هستی. فرمود : نام و لقب من را بگوئید. گفتم : شما موسی بن جعفر بن محمد هستید . فرمود : این که با من است کیست ؟ گفتم : علی بن موسی بن جعفر. فرمود : پس شهادت دهید او در زندگانی من وکیل من است و بعد از مرگ من وصی من می باشد. (4) در حدیث مشهوری نیزکه جابر از قول نبى ‌اکرم نقل می‌کند امام رضا (علیه السلام ) به عنوان هشتمین امام ووصی پیامبر معرفی شده‌اند. امام صادق (علیه السلام ) نیز مکرر به امام کاظم می‌فرمودند که عالم‌ آل‌محمد از فرزندان تو است و او وصی بعد از تو می‌باشد.

اوضاع سیاسی :

مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که می‌توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد :

1- ده سال اول امامت آن حضرت، که همزمان بود با زمامداری هارون.

2- پنج سال بعد از‌ آن که مقارن با خلافت امین بود.

3- پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود.

مدتی از روزگار زندگانی امام رضا (علیه السلام ) همزمان با خلافت هارون الرشید بود. در این زمان است که مصیبت دردناک شهادت پدر بزرگوارشان و دیگر مصیبت‌های اسفبار برای علویان ( سادات و نوادگان امیرالمؤمنین )واقع شده است. در آن زمان کوشش‌های فراوانی در تحریک هارون برای کشتن امام رضا (علیه السلام ) می‌شد تا آنجا که در نهایت هارون تصمیم بر قتل امام گرفت؛ اما فرصت نیافت نقشه خود را عملی کند. بعد از وفات هارون فرزندش امین به خلافت رسید. در این زمان به علت مرگ



خرید و دانلود  زندگینامه امام رضا


امام رضا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

امام‌ رضا ( ع‌ )

امام‌ رضا ( ع‌ ) در روز جمعه‌ ، یا پنج‌ شنبه‌ ۱۱ ذی‌ حجه‌ یا ذی‌ قعده‌ یا ربیع‌ الاول‌سال‌ ۱۵۳ یا ۱۴۸ هجری‌ در شهر مدینه‌ پا به‌ دنیا گذاشت‌ .

● ولادت‌ ، وفات‌ ، طول‌ عمر و مدفن‌ آن‌ حضرت‌

امام‌ رضا ( ع‌ ) در روز جمعه‌ ، یا پنج‌ شنبه‌ ۱۱ ذی‌ حجه‌ یا ذی‌ قعده‌ یا ربیع‌ الاول‌سال‌ ۱۵۳ یا ۱۴۸ هجری‌ در شهر مدینه‌ پا به‌ دنیا گذاشت‌ . بنابر این‌ تولد آن‌ حضرت‌ مصادف‌ با سال‌ وفات‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) بوده‌ یا پنج‌ سال‌ پس‌ از در گذشت‌ آن‌ حضرت‌ رخ‌ داده‌ است‌ . همچنین‌ وفات‌ آن‌ حضرت‌ در روز جمعه‌ یا دوشینه‌ آخر صفر یا ۱۷ یا ۲۱ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ یا ۱۸ جمادی‌ الاولی‌ یا ۲۳ ذی‌ قعده‌ یا آخر همین‌ ماه‌ در سال‌ ۲۰۳ یا ۲۰۶ یا ۲۰۲ هجری‌ اتفاق‌ افتاده‌ است‌ . شیخ‌ صدوق‌ در عیون‌ اخبار الرضا گوید قول‌ صحیح‌ آن‌ است‌ که‌ امام‌ رضا ( ع‌ ) در ۲۱ رمضان‌ ، در روز جمعه‌ سال‌ ۲۰۳ هجری‌ در گذشته‌ است‌ . وفات‌ آن‌ حضرت‌ در سال‌ ۲۰۳ در طوس‌ و در یکی‌ از روستاهای‌ نوقان‌ به‌ نام‌ سناآباد اتفاق‌ افتاد .

با تاریخ‌ های‌ مختلفی‌ که‌ نقل‌ شد ، عمر آن‌ حضرت‌ ۴۸ یا ۴۷ یا ۵۰ یا ۵۱ سال‌ و ۴۹ یا ۷۹ روز یا ۹ ماه‌ یا ۶ ماه‌ و ۱۰ روز بوده‌ است‌ ، اما برخی‌ که‌ سن‌ آن‌ حضرت‌ را ۵۵ یا ۵۲ یا ۴۹ سال‌ دانسته‌اند ، سخنشان‌ با هیچ‌ یک‌ از اقوال‌ و روایات‌ ، منطبق‌ نیست‌ و ظ‌اهرا تسامح‌ آنان‌ از اینجا نشأت‌ گرفته‌که‌ سال‌ ناقص‌ را به‌ عنوان‌ یکسال‌ کامل‌ حساب‌ کرده‌اند . از جمله‌ این‌ اقوال‌ شگفت‌ آور سخن‌ شیخ‌ صدوق‌ در عیون‌ اخبار الرضا است‌ که‌ گفته‌ است‌ : میلاد امام‌ رضا (ع‌ ) در ۱۱ ربیع‌ الاول‌ سال‌ ۱۵۳ و وفات‌ وی‌ در ۲۱ رمضان‌ سال‌ ۲۰۳ بوده‌ و با این‌ حساب‌ آن‌ حضرت‌۴۹ سال‌ و شش‌ ماه‌ در این‌ جهان‌ زیسته‌ است‌ . مطابق‌ آنچه‌ صدوق‌ نقل‌ کرده‌ ، عمرآن‌ حضرت‌ پنجاه‌ سال‌ و شش‌ ماه‌ و ده‌ روز میشود و منشاء این‌ اشتباه‌ را باید عدم‌ دقت‌ در جمع‌ و تفریق‌ اعداد دانست‌ شیخ‌ مفید نیز مرتکب‌ این‌ اشتباه‌ شده‌ است‌ و ما در حواشیهای‌ خود بر کتاب‌ المجالس‌ السنیه‌ متذکر این‌ خطا شده‌ایم‌ .

بنابر گفته‌ مولف‌ مطالب‌ السؤول‌ ، امام‌ رضا ( ع‌ ) ۲۴ سال‌ وچند ماه‌ بنابر قول‌ ابن‌ خشاب‌ ۲۴ سال‌ و ۱۰ ماه‌ از عمر خویش‌ را با پدرش‌ به‌ سر برد . لکن‌ مطابق‌ آنچه‌ گفته‌ شد ، عمر آن‌ حضرت‌ در روز وفات‌ پدرش‌ ۳۵ سال‌ یا ۲۹ سال‌ و دو ماه‌ بوده‌ و پس‌ از درگذشت‌ پدرش‌ چنانکه‌ در مطالب‌ السؤول‌ نیز آمده‌ ، ۲۵ سال‌ زیسته‌ است‌ و نیز مطابق‌ آنچه‌ قبلا گفته‌ شد آن‌ حضرت‌ پس‌ از پدرش‌ بیست‌ سال‌ در جهان‌ زندگی‌ کرد .

چنانکه‌ شیخ‌ مفید نیز در اشارد همین‌ قول‌ را گفته‌ است‌ . برخی‌ نیز این‌ مدت‌ را بیست‌ سال‌ و دو ماه‌ ، یا بیست‌ سال‌ و نه‌ ماه‌ ، یا بیست‌ سال‌ و چهار ماه‌ ، یا بیست‌ و یکسال‌ و ۱۱ ماه‌ ذکر کرده‌ اند که‌ این‌ مدت‌ ، روزگار امامت‌ و خلافت‌ آن‌ حضرت‌ به‌ شمار است‌ . در طول‌ این‌ مدت‌ آن‌ حضرت‌ دنباله‌ حکومت‌ هارون‌ رشید را که‌ ده‌ سال‌ و بیست‌ و پنج‌ روزبود درک‌ کرد . سپس‌ امین‌ از سلطنت‌ خلع‌ شد و عمویش‌ ابراهیم‌ بن‌ مهدی‌ برای‌ مدت‌ بیست‌ و چهار روز به‌ سلطنت‌ نشست‌ . آنگاه‌ دوباره‌ امین‌ بر او خروج‌ کرد و برای‌ وی‌ از مردم‌ بیعت‌ گرفته‌ شد و یکسال‌ و هفت‌ ماه‌ حکومت‌ کرد ولی‌ به‌ دست‌ طاهر بن‌ حسین‌ کشته‌ شد . سپس‌ عبد الله‌ بن‌ هارون‌ ، مامون‌ ، به‌ خلافت‌ تکیه‌ زد و بیست‌ سال‌ حکومت‌ کرد . امام‌ رضا ( ع‌ ) پس‌ از گذشت‌ پنج‌ یا هشت‌ سال‌ از خلافت‌ مأمون‌ به‌ شهادت‌ رسید .

● مادر امام‌ رضا ( ع‌ )

در مطالب‌ السؤول‌ گفته‌ شده‌ است‌ که‌ : مادر آن‌ حضرت‌ کنیزی‌ بود که‌ خیزران‌ مرسی‌نام‌ داشت‌ . برخی‌ نام‌ وی‌ را شقراء نوبیه‌ ، ذکر کرده‌اند که‌ اروی‌ ، اسم‌ او و شقراء لقب‌ وی‌ بوده‌ است‌ .

طبرسی‌ در اعلام‌ الوری‌ گوید : مادرش‌ کنیزی‌ بود به‌ نام‌ نجمه‌ که‌ به‌ وی‌ ام‌ البنین‌ می‌ گفتند . برخی‌ نام‌ مادر آن‌ حضرت‌ را سکن‌ نوبیه‌ و تکتم‌ نیز گفته‌اند . حاکم‌ ابو علی‌ گوید : از جمله‌ شواهدی‌ که‌ دلالت‌ دارد نام‌ مادر امام‌ رضا ( ع‌ ) تکتم‌ بود ، سخن‌ شاعری‌ است‌ که‌ در مدح‌ آن‌ حضرت‌ فرموده‌ است‌ : و اجدادا علی‌ المعظم‌ رهظ‌ا الا ان‌ خیر الناس‌ نفسا و والدا و اتتنا به‌ للعلم‌ و الحلم‌ ثامنا اماما یودی‌ حجهٔ‌ الله‌ تکتم‌ ابو بکر گوید : عده‌ای‌ این‌ شعر را به‌ عموی‌ ابو ابراهیم‌ بن‌ عباس‌ منسوب‌ ساخته‌اند و من‌ آن‌ را روایت‌ نمی‌ کنم‌ و روایت‌ و سماع‌ این‌ شعر برای‌ من‌ واقع‌ نشده‌ بنابراین‌ نه‌ آن‌ را اثبات‌ می‌ کنم‌ و نه‌ ابطال‌ .

وی‌ همچنین‌ گوید : تکتم‌ از اسامی‌ زنان‌ عرب‌ است‌ و در اشعار بسیاری‌ به‌ کار رفته‌ است‌ . از جمله‌ در این‌ بیت‌ : " طاف‌ الخیالان‌ فزا دا سقما خیال‌ تکنی‌ و خیال‌ تکتما " فیروز آبادی‌ نیز بر این‌ اظ‌هار نظر صحه‌ گذارده‌ و گفته‌ است‌ : تکنی‌ و تکتم‌ به‌ صورت‌ مجهول‌ ، هر یک‌ از نامهای‌ زنان‌ است‌ .

● کنیه‌ آن‌ حضرت‌

کنیه‌ آن‌ حضرت‌ را ابوالحسن‌ و نیز ابوالحسن‌ ثانی‌ خوانده‌اند . ابو الفرج‌ اصفهانی‌ در مقاتل‌ الطالبین‌ روایتی‌ نقل‌ کرده‌ و مبنی‌ بر آن‌ که‌ کنیه‌ آن‌ حضرت‌ ، ابو بکر بوده‌ است‌ . وی‌ به‌ سند خود از عیسی‌ بن‌ مهران‌ از ابوصلت‌ هروی‌ نقل‌ کرده‌ است‌ که‌ گفت‌ : روزی‌ مأمون‌ از من‌ پرسشی‌ کرد . گفتم‌ : ابو بکر در این‌ باره‌ چنین‌ و چنان‌ گفته‌ است‌ . مأمون‌ پرسید : کدام‌ ابو بکر ؟ ابو بکر ما یا ابو بکر اهل‌ سنت‌ ؟ گفتم‌ ابوبکر ما . پس‌ عیسی‌ از ابوصلب‌ پرسید : ابو بکر شما کیست‌ ؟ پاسخ‌ داد : علی‌ بن‌ موسی‌ الرضاست‌ که‌ بدین‌ کنیه‌ خوانده‌ می‌ شود .

● لقب‌ آن‌ حضرت‌

در کتاب‌ مطالب‌ السؤول‌ در این‌ باره‌ آمده‌ است‌ : القاب‌ آن‌ حضرت‌ عبارت‌ است‌ ازرضا، صابر ، رضی‌ و وفی‌ ، که‌ مشهورترین‌ آنها رضاست‌ . در فصول‌ المهمهٔ‌ نیز مشابه‌ این‌ مطلب‌ آمده‌ با این‌ تقاوت‌ که‌ در آنجا به‌ جای‌ القاب‌ رضی‌ و وفی‌ ، زکی‌ و ولی‌ یاد شده‌ است‌ . در مناقب‌ ابن‌ شهر آشوب‌ گفته‌ شده‌ است‌ : احمد بزنطی‌ گوید : بدان‌ جهت‌ آن‌ حضرت‌ را رضا نامیدند که‌ او از خدا در آسمانش‌ رضا بود و برای‌ پیامبر و ائمه‌ در زمین‌ رضا بود . و نیز گفته‌اند چون‌ مخالف‌ وموافق‌ گرد آن‌ حضرت‌ بودند وی‌ را رضا نامیدند . همچنین‌ گفته‌اند : چون‌ مأمون‌ بدان‌ حضرت‌ ، رضایت‌ داد وی‌ را رضا گفتند .

● فرزندان‌ امام‌ رضا ( ع‌ )

کمال‌ الدین‌ محمدبن‌ طلحه‌ در مطالب‌ السؤول‌ گوید : آن‌ حضرت‌ شش‌ فرزند داشت‌ . پنج‌ پسر و یک‌ دختر . نام‌ فرزندان‌ وی‌ چنین‌ است‌ : محمد قانع‌ ، حسن‌ ، جعفر ، ابراهیم‌ ، حسن‌ و عایشه‌ . عبد العزیزبن‌ اخضر جنابذی‌ در معالم‌ العتره‌ و ابن‌ خشاب‌ در موالید اهل‌ البیت‌ و ابونعیم‌ در حلیه‌ الاولیا نظیر همین‌ سخن‌ را گفته‌اند . سبط بن‌ جوزی‌ در تذکره‌ الخوص‌ گوید : فرزندان‌ آن‌ حضرت‌ عبارت‌ بودند از محمد ( امام‌ نهم‌ ) ابوجعفر ثانی‌ ، جعفر ، ابو محمد حسن‌ ، ابراهیم‌ و یک‌ دختر .



خرید و دانلود  امام رضا


مقاله درمورد سیاست رضا خان در برابر مذهب و روحانیت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

سیاست رضا خان در برابر مذهب و روحانیت

مقدمه

در بررسى دیدگاه دستگاه حکومتى ایران ـ پس از به قدرت رسیدن رضا خان ـ نسبت به دین و طبقه روحانیان، نکات چندى را باید در نظر داشت:

1- نمى توان اثرات مقدمات فکرى نهضت مشروطه را نادیده انگاشت. آنچه رضا خان در طول سلطنت خود انجام داد، در واقع تبلور خواست ها و آرمان هاى گروهى از روشنفکران دوران مشروطه بود. مسئله ى انفکاک قوه ى سیاسى از روحانى، چیزى نبود که از طرف پهلوى عنوان شود، بلکه وى عامل اجراى این مهم بود.

2- در قدم بعد، رابطه ى حکومت و مذهب در ایران را باید در چارچوب متأثر از تغییرات سریع ترکیه بررسى کرد. اخبار پیروزى ترک هاى جوان و اقدام هاى کمال آتاتورک بسرعت در میان قشر روشنفکران ایران منتشر مى شد و مورد استقبال قرار مى گرفت. در موارد بسیارى هدف، محتوا، و حتى شیوه ى اجراى اقدام هاى فرهنگى از الگوى ترکیه اقتباس شد.

3- مسئله ى دیگرى که باید در تحلیل مورد توجه قرار گیرد، تفکیک بین ابعاد فردى و اجتماعى دین است. آنچه در دوران رضاخان مورد هجوم قرار گرفت، ابعاد اجتماعى و ظواهر خارجى دیندارى بود و الاّ مانعى براى انجام عبادات فردى و مناسک شخصى وجود نداشته است.

4- مهم ترین نکته ى این تحلیل آنکه، حمله به ظواهر خارجى مذهب خود هدف نبود، بلکه وسیله اى براى یک مقصد اصلى تر قلمداد مى شد. آنچه در دوران رضا خان اهمیت ویژه اى داشت، تشبّه به غرب در همه ى شئون زندگى و رفع عقده ى حقارت در مقابل بیگانگان بود. لذا، هر عاملى که در مقابل این هدف مقاومت مى کرد، لزوماً باید حذف مى شد. حال، اگر این عامل مقاوم سنت ها بود، باید برچیده مى شد و یا اگر افرادى ـ به هر لباس ـ با این هدف ناسازگارى داشتند، باید تحت فشار قرار مى گرفتند.

شکل گرفتن دیدگاه رضا خان نسبت به روحانیت

خاطره نویسان دوران بیست ساله، بعضى گرایش هاى مذهبى فردى را در رضا خان مورد تأیید قرار داده اند. اما، این نقل احوال تنها در حوزه ى رفتار شخصى است و در حوزه ى برخورد حکومت با روحانیت به عنوان یک قدرت اجتماعى ـ جایى براى احساسات مذهبى وجود ندارد. رضا خان مذهب را نه یک هدف، بلکه یک وسیله تلقى مى کرد، که گاه مفید و گاه مضر است و گاه باید از آن استفاده و گاه باید آن را تضعیف کرد. وى در تاجگذارى خود نیز به این نکته اشاره کرد که علت ارج نهادن وى به مذهب، نقش آن در وحدت ملى است و نه چیز دیگر.

به نظر مى رسد، دیدگاه رضاخان نسبت به طبقه ى روحانیت ـ به عنوان یک صنف اجتماعى ـ به شدت متأثر از تجربیات شخصى و القائات اطرافیان بوده است. وصیت نامه ى سر اردشیر ریپورتر سند مهمّى براى بررسى چگونگى شکل گرفتن باورهاى ابتدایى رضاخان نسبت به روحانیت است. ریپورتر بعد از آن که شرح مى دهد چگونه رضا خان را از معایب روحانیت آگاه کرده است، مى نویسد: «رضا خان از کسانى که مذهب را وسیله ى سودجویى شخصى و جاهل و خرافاتى نگاه داشتن مردم قرار مى دهند، بیزار بود...»

این دیدگاه ـ که از سوى برجسته ترین مأمور انگلیسى در ایران به رضا خان القا مى شد ـ نتیجه اى جز بدبینى مفرط نسبت به روحانیت نداشت. وى روحانیان را رقیب قدرت خود و مانع پیشرفت کشور مى دانست و با پیگیرى سیاسى تدریجى، آنان را ابتدا از صحنه ى سیاسى و اجتماعى و سپس از هر گونه ابراز وجود محروم کرد. در فاصله ى کودتاى 1299 تا شهریور 1320، روابط دولت با روحانیت مراحل مختلفى را سپرى کرد.

از کودتا تا اتمام دوره ى وزارت جنگ

در ابتداى این مرحله، رضاخان به عنوان رئیس دیویزیون قزاق در مراسم عزادارى شرکت مى کرد، مجالس متعددى نیز در محل قزاقخانه تشکیل مى داد و خود در جلوى در ورودى به واردین خوش آمد مى گفت. روزهاى تاسوعا و عاشورا، دسته ى قزاقخانه بسیار مجلل و با شکوه به بازار مى آمد. سردار سپه با عده اى از افسران با پاى و سر برهنه در جلوى دسته، کاه بر سر مى ریخت و شب شام غریبان شمع به دست و بدون تشریفات، به مجالس و تکایان بازار مى رفت. ذکر این نکته بجاست که، این اقدام هاى سردار سپه در میان طرفداران تند روى وى انتقادهاى صریحى را برانگیخت، ولى وى ـ على رغم مخالفت آنان ـ با شکیبایى به جلب نظر جناح مذهبى ادامه داد.

دوران ریاست الوزرایى سردار سپه مصادف با تبعید عده اى از علماى نجف به ایران و اقامت آنان در قم بود. سردار سپه با برقرارى روابط حسنه، توانست اعتماد آنان را جلب و در بحران هاى حساس از اعتبار ایشان بیش ترین بهره بردارى کند. جمهوریخواهى دولتى که در پشت پرده از سوى رئیس الوزراء و فرماندهان نظامى هدایت مى شد، در مواجهه با افکار عمومى و مقاومت مجلسیان به رهبرى آیت الله مدرس شکست خورد. بى شک، آنچه رضا خان را از آثار سوء این شکست حفظ کرد، مسافرت وى به قم و دیدار با علماى مقیم آنجا بود. او که به عنوان خداحافظى با علماى تبعیدى به قم رفته بود، در 6 فروردین



خرید و دانلود مقاله درمورد سیاست رضا خان در برابر مذهب و روحانیت


تحقیق در مورد اقدامات رضا شاه در توسعه 30 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 31 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

فهرست مطالب

مقدمه ................................................4

فصل اول : تعاریف اصطلاحات و مفاهیم

- نوسازی و نظریات نوسازی ....................................................5

- توسعه ...............................................................................6

- اصلاح ...............................................................................7

- تجدد ومدرنیسم .....................................................................7

- جامعه شبه غربی و مدرن رضاشاهی ...........................................7

- گفتمان مدرنیسم پهلوی اول .......................................................8

فصل دوم : آموزش به سبک جدید

- نظام نوین تعلیم و تربیت ........................................................9

- توسعه مدارس ابتدایی و متوسطه و مدارس عالی ...........................10

- آموزش بزرگسالان و زنان .....................................................12

- دانشگاه تهران ...................................................................13

فصل سوم : دولت نوین و ارتش مدرن

- دانشکده افسری ...................................................................15

- قانون نظام اجباری ................................................................16

- ایجاد ارتش متحد الشکل ..........................................................17

فصل چهارم : خدمات عمومی رضاشاه

- راه شوسه و راه آهن .............................................................18

- تاسیس رادیو تهران ..............................................................20

- تاسیس بانک ملی ایران ..........................................................20

- بهداشت و درمان ................................................................21

- اصلاحات اداری .................................................................21

فصل پنجم : تحول اقتصادی و صنعتی

- صنایع غذایی .....................................................................23

- صنایع نساجی ....................................................................24

- صنایع شیمیای و فلزی و غیر فلزی ...........................................24

- صنعت نفت ......................................................................25

- صنعت کشاورزی ...............................................................26

فصل ششم : تحولات اجتماعی و فرهنگی وسیاسی

- رضاشاه و روحانیت ...........................................................27

- سیاست رضاشاه درباره عشایر ..............................................28

- زنان وتحولات جامعه ........................................................28

نتیجه گیری .............................................30

منابع و ماخذ .............................................31

مقدمه :

ایران تاریخی کهن دارد و تقسیماتی که در تاریخ ایران شده بیشتر بر مبنای شروع و پایاین کار سلسله های سلاطین

بوده واز فتوحات وکشتار و زندگی انها سخن رفته است. ولی با ظهور اسلام این تاریخ به دو دوره تقسیم می شود

که به دوره قبل از اسلام و دوره بعداز اسلام تقسیم می شود.که دوره قبل از اسلام دوره باستان نیز نامیده میشود و

دوره بعد از اسلام به دوره اسلامی نامیده می شود . ولی دوره دیگری از تاریخ کشورمان وجود دارد که به ان دوره

معاصر میگویند و در این تحقیق از این دوره بحث میشود. این دوره از زمان قاجارها تا پهلوی دوم را در برمیگیرد.

آغاز حکومتی نوین با یک نظم نوین و مدرن ار دوره رضاشاه پهلوی شروع به کار کرد .این دوران تاریخی که

تحولات سیاسی اجتماعی زیادی را به دنبال داشت به عنوان یکی از مهمتر ین دوران حکومتی ایران شناخته شده است.

با روی کار امدن دولت نوگرای رضاشاه نوسازی از دیدگاه وی اغازشد.البته این وضیعت منازعاتی را نیز در پی

داشت منازعاتی میان ارزشهای سنتی و عرفی و دینی و فرایند نوسازی حاصل شد.تاثیرت فکری مشروطیت وحضور

طبقه جدید تحصیل کردگان غرب در کنار طبقه حاکم بیش از هر عاملی سبب رویکرد پهلوی اول به مدرن سازی در

کشور گردید. مردمی که در ان زمان از عقب ماندگی فرهنگی رنج می بردند. ولی با اغاز این نظم نوین با آهنگی

شتابان به نظم اموزش وپرورش در ایران و اصلاحات زیادی نیز در دیگر بخشهای جامعه را نیز به وجود اورد.

پهلوی اول در خصوص سیاست نوسازی خود در برخی جهات گامهای مثبت برداشته که آثار ان را در حال حاضر

نیز شاهد هستیم .البته فراموش نشود که در کنار سیاستهایش در جهت نوسازی و مدرن سازی سیاست های غلطی را

هم در پیش گرفته بود که باعث بازماندن او از هدف اصلی اش شد.وی درعرصه نوسازی خدمات زیادی را انجام داد

که به بررسی انها خواهیم پرداخت



خرید و دانلود تحقیق در مورد اقدامات رضا شاه در توسعه 30 ص