دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانلود تخقیق در مورد محمود حسابی (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

زندگینامه ی پروفسور محمود حسابی

سید محمود حسابی در سال 1281 (ه.ش), از پدر و مادری تفرشی در تهران زاده شدند. پس از سپری نمودن چهار سال از دوران کودکی در تهران, به همراه خانواده (پدر, مادر, برادر) عازم شامات گردیدند. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت, با تنگدستی و مرارت های دور از وطن در مدرسه کشیش های فرانسوی آغاز کردند و همزمان, توسط مادر فداکار, متدین و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابی) , تحت آموزش تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی قرار گرفتند. استاد, قرآن کریم را حفظ و به آن اعتقادی ژرف داشتند. دیوان حافظ را نیز از برداشته و به بوستان و گلستان سعدی, شاهنامه فردوسی, مثنوی مولوی, منشات قائم مقام اشراف کامل داشتند.

 شروع تحصیلات متوسطه ایشان مصادف با آغاز جنگ جهانی اول, و تعطیلی مدارس فرانسوی زبان بیروت بود. از این رو, پس از دو سال تحصیل در منزل برای ادامه به کالج آمریکایی بیروت رفتند و در سن هفده سالگی لیسانس ادبیات, در سن نوزده سالگی, لیسانس بیولوژی و پس از آن مدرک مهندسی راه و ساختمان را اخذ نمودند. در آن زمان با نقشه کشی و راهسازی, به امرار معاش خانواده کمک می کردند. استاد همچنین در رشته های پزشکی, ریاضیات و ستاره شناسی به تحصیلات آکادمیک پرداختند.

شرکت راهسازی فرانسوی که استاد در آن مشغول به کار بودند, به پاس قدردانی از زحماتشان, ایشان را برای ادامه تحصیل به کشور فرانسه اعزام کرد و بدین ترتیب در سال1924 (م) به مدرسه عالی برق پاریس وارد و در سال 1925 (م) فارغ التحصیل شدند.

همزمان با تحصیل در رشته معدن, در راه آهن برقی فرانسه مشغول به کار گردیدند و پس از پایان تحصیل در این رشته کار خود را در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ایالت "سار" آغاز کردند. سپس به دلیل وجود روحیه علمی, به تحصیل و تحقیق, در دانشگاه سوربن, در رشته فیزیک پرداختند و در سال 1927 (م) در سن بیست و پنج سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را , با ارائه رساله ای تحت عنوان "حساسیت سلول های فتوالکتریک", با درجه عالی دریافت کردند.

استاد با شعر و موسیقی سنتی ایران و موسیقی کلاسیک غرب به خوبی آشنایی داشتند وایشان در چند رشته ورزشی موفقیت هایی کسب نمودند که از آن میان می توان به دیپلم نجات غریق در رشته شنا اشاره نمود.

پروفسور حسابی به دلیل عشق به میهن و با وجود امکان ادامه تحقیقات در خارج از کشور به ایران بازگشت و با ایمان و تعهد, به خدمتی خستگی ناپذیر پرداخت تا جوانان ایرانی را با علوم نوین آشنا سازد. پایه گذاری علوم نوین و تاسیس دارالمعلمین و دانشسرای عالی, دانشکده های فنی و علوم دانشگاه تهران, نگارش ده ها کتاب و جزوه و راه اندازی و پایه گذاری فیزیک و مهندسی نوین, ایشان را به نام پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران در کشور معروف کرد. حدود هفتاد سال خدمت علمی ایشان در گسترش علوم روز و واژه گزینی علمی در برابر هجوم لغات خارجی و نیز پایه گذاری مراکز آموزشی, پژوهشی, تخصصی, علمی و ..., از جمله اقدامات ارزشمند استاد به شمار می رود که برای نمونه به مواردی اشاره می کنیم:

_ اولین نقشه برداری فنی و تخصصی کشور (راه بندرلنگه به بوشهر) 

_ اولین راهسازی مدرن و علمی ایران (راه تهران به شمشک) 

_ پایه گذاری اولین مدارس عشایری کشور 

_ پایه گذاری دارالمعلمین عالی 

_ پایه گذاری دانشسرای عالی 

_ ساخت اولین رادیو در کشور 

_ راه اندازی اولین آنتن فرستنده در کشور 

_ راه اندازی اولین مرکز زلزله شناسی کشور 

_ راه اندازی اولین رآکتور اتمی سازمان انرژی اتمی کشور 

_ راه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران 

_ تعیین ساعت ایران 

_ پایه گذاری اولین بیمارستان خصوصی در ایران, به نام بیمارستان "گوهرشاد" 

_ شرکت در پایه گذاری فرهنگستان ایران و ایجاد انجمن زبان فارسی 

_تدوین اساسنامه طرح تاسیس دانشگاه تهران 

_ پایه گذاری دانشکده فنی دانشگاه تهران 

_ پایه گذاری دانشکده علوم دانشگاه تهران 

_ پایه گذاری شورای عالی معارف 

_ پایه گذاری مرکز عدسی سازی اپتیک کاربردی در دانشکده علوم دانشگاه تهران 

_ پایه گذاری بخش آکوستیک در دانشگاه و اندازه گیری فواصل گام های موسیقی ایرانی به روش علمی 

_ پایه گذاری و برنامه ریزی آموزش نوین ابتدایی و دبیرستانی 

_ پایه گذاری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران 

_ پایه گذاری مرکز تحقیقات اتمی دانشگاه تهران  

 پروفسور سید محمود حسابی

 

بیمارستان دانشگاه ژنو مرد آخرین روزهای حیات را می گذراند. به او پیشنهاد می شود پس از مرگ در یکی از معتبرترین دانشگاه های دنیا دفن شود و یک مقبره باشکوه داشته باشد. مرد می خندد و تشکر می کند. از پسرش می خواهد جسد او را به ایران انتقال دهد و در مقبره مادربزرگش در تفرش به خاک بسپارد. آرزوی او برآورده می شود و حالا ما درآستانه صدمین سالگرد تولد او هستیم . پروفسور حسابی مرد بزرگی است که استعداد ایرانی را با همت و غیرت همراه و ثابت کرد با وجود تمام سختی ها می توان به بالاترین مدارج علمی رسید. با وجود تمام کمبودها می توان در وطن ماند و برای پیشرفت آن تلاش کرد. روز 5اسفند به مناسبت صدمین سالگرد تولد دکتر از سوی بنیاد پروفسور حسابی همایش یکروزه ای در محل همایش های بین المللی صدا وسیما برگزار می شود. توجه به شخصیت استاد، توجه به جوانان و راهکارهای جلوگیری از فرار مغزها، اهداف این همایش است .

 سخنرانی درباره فناوری های جدید در دنیا و برپایی یک نمایشگاه دستاوردهای علمی و تحقیقاتی مراکز مختلف ، از دیگر برنامه های این همایش است . همچنین از این پس جایزه دکتر حسابی در 2بخش دانش آموزی و دانشجویی در سالروز تولد استاد به نفرات برگزیده اهدا می شود. پنجم اسفند سال 1281 دکتر محمود حسابی در خانواده ای متمول ، تفرشی و ساکن تهران چشم به جهان گشود. پدرش معزالسلطنه از رجال حکومت وقت بود. محمود 4ساله بود که پدر به عنوان سفیر ایران در شامات برگزیده شد و همراه همسرش گوهرشاد حسابی و 2پسرش عازم سفر شد. یک سال پس از اقامت در بیروت ، معزالسلطنه تصمیم گرفت برای کسب مقامات مهمتر به ایران بازگردد؛ بنابراین به همسرش پیشنهاد کرد تا فرزندان خود را در بیروت بگذارند تا تحصیل کنند؛ اما گوهرشاد حاضر نشد از فرزندان جدا شود و همراه آنها در بیروت ماند. معزالسلطنه پس از بازگشت به ایران با زنی به نام همدم السلطنه ازدواج کرد و به خاطر همسر جدیدش دستور داد گوهرشاد و بچه هایش را از سفارت بیرون کنند.

 از این پس محمود و خانواده اش روزگار سخت تری را می گذراندند. محمود و محمد مجبور بودند از خانه ها نان خشک بگیرند تا خود را سیر کنند. شبهای غربت ، گوهرشاد برای فرزندان خود نی می نواخت و از این که قادر نبود بچه های خود را به مدرسه بفرستد، گریه می کرد. محمود از مادر نواختن نی را فراگرفت و در محضر وی قرآن کریم و دیوان حافظ را حفظ کرد و با بوستان و گلستان سعدی ، شاهنامه فردوسی ، مثنوی مولوی و منشات قائم مقام آشنا شد. با پیگیری های حاج علی ، محمود 7ساله و محمد 8ساله در مدرسه کشیش های فرانسوی در بیروت تحصیل خود را آغاز کردند. همزمان با شروع تحصیلات متوسطه ، محمود حسابی ، جنگ جهانی اول آغاز شد و مدارس فرانسوی زبان بیروت ، تعطیل شدند. محمود حسابی پس از 2سال تحصیل در منزل به کالج امریکایی بیروت رفت و در 17سالگی لیسانس ادبیات عرب را اخذ کرد. در 19سالگی لیسانس بیولوژی و پس از آن مدرک مهندسی راه وساختمان را گرفت . نقشه کشی و راه سازی وسیله ای بود که او می توانست از این طریق به امرار معاش خانواده کمک کند. او همزمان با این فعالیت اقتصادی در رشته های پزشکی ، ریاضیات و ستاره شناسی از دانشگاه امریکایی بیروت فارغ التحصیل شد. شرکت راه سازی فرانسوی که استاد در آن مشغول به کار بود، به پاس قدردانی از زحمات او، وی را برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاد و استاد موفق شد از دانشکده برق پاریس مدرک بگیرد. سپس همزمان با تحصیل در رشته معدن مدرسه عالی معدن پاریس ، در راه آهن برقی فرانسه مشغول به کار شد. هیچیک از این رشته ها و کارها عطش دکتر را برای یادگیری سیراب نکرد و سرانجام رشته فیزیک دانشگاه سوربن فرانسه را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد. استاد در 25سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را با ارائه رساله حساسیت سلولهای فتوالکتریک با درجه عالی دریافت کرد. کسب 2نشان از بزرگترین نشانهای علمی فرانسه ، دستاورد دکتر در این زمان بود. هنگامی که دکتر حسابی نظریه بی نهایت بودن ذرات را ارائه کرد دانشمندان فرانسوی از درک آن عاجز ماندند و استفاده از محضر پروفسور اینشتین را به استاد پیشنهاد کردند. دکتر حسابی برای به دست آوردن افتخار شاگردی اینشتین همراه 5هزار نفر دیگر در آزمونی شرکت کرد و در میان 5برگزیده قرار گرفت . پس از مدتی وی موفق شد در کرسی پروفسور اینشتین در دانشگاه تدریس کند. «غروب بود. در حیاط دانشگاه پرینستون قدم می زدم .

 شن ها زیر پایم صدا می کرد. یاد صدای شنهای حیاط خانه خودمان در بازارچه قوام السلطنه افتادم . از خود خجالت کشیدم . دست من در سفره امریکایی ها دراز است . این سفره مال من نیست». به این ترتیب پروفسور حسابی تدریس در جوار اینشتین ، تحقیق در آزمایشگاه های مجهز و همه مزایای خود در امریکا را رها کرد و به ایران بازگشت . در ایران 6ماه بیکار بود و بالاخره با کمک یکی از اقوام مادری توانست در وزارت راه مشغول به کار شود. در اولین ماموریت 5الاغ و 3تفنگچی در اختیار او قرار گرفت تا نقشه راه میان بوشهر و بندر لنگه را تهیه کند. دکتر پس از بازگشت از این ماموریت متوجه شد هیچ کس در وزارت راه با نقشه آشنا نیست . پس به وزیر راه مراجعه کرد و از او خواست اتاقی در اختیارش قرار دهد و در عرض 3سال 11مهندس نقشه کش تربیت کرد. کم کم فکر تاسیس دانشگاه ذهن استاد را مشغول کرد. تلاشهای وی برای راضی کردن مسوولان فرهنگی که حتی فرق میان فیزیک و شیمی را نمی دانستند، بی نتیجه ماند. در نهایت دکتر توانست با پیگیری های فراوان ، مجلس را وادار به تصویب قانون تاسیس دانشگاه تهران بکند. دانشکده فنی با معماری پروفسور حسابی در سال 1313 و سپس دانشکده علوم توسط دکتر تاسیس شد که استاد در مقاطعی ، ریاست این دانشکده ها و تا واپسین روزهای عمر تدریس در گروه فیزیک را به عهده داشت . پروفسور حسابی در دولت دکتر مصدق ، وزیر فرهنگ بود و در همین زمان اولین مدرسه عشایری ایران را تاسیس کرد.

دکتر در تمام طول حیات خود لحظه ای از فعالیت های علمی دست نکشید. پس از انقلاب خانه خود را در گروی بانک گذاشت تا با پول آن بتواند در خانه ، آزمایشگاهی برای تحقیق و مطالعه دهها محقق فراهم کند. هم اکنون بیش از 100محقق در این خانه که به بنیاد پروفسور حسابی تبدیل شده است به تحقیق مشغولند. فعالیت در 3نسل کاری و آموزش ، 7نسل استاد و دانشجو از خدمات ارزنده پروفسور حسابی به شمار می رود. استاد به 4زبان فرانسوی ، انگلیسی ، آلمانی و عربی مسلط بود به زبانهای سانسکریت ، لاتین ، یونانی ، پهلوی ، اوستایی ، ترکی و ایتالیایی اشراف داشت . در زمینه تحقیق علمی 25مقاله ، رساله و کتاب از استاد به چاپ رسیده است . وی در طول زندگی با دانشمندان تراز اول جهان نظیر شرودینگر، بورن ، فرمی ، دیراک ، بوهر و فلاسفه و ادبایی همچون آندره ژید، برتراند راسل ، استاد مطهری ، علامه جعفری و... مراوده و تبادل نظر داشته است . در سال 1990میلادی دکتر حسابی از سوی جامعه علمی جهانی به عنوان مرد اول علمی جهان برگزیده شد. سال 1366 و در کنگره 60سال فیزیک ایران دکتر به پدر فیزیک ایران ملقب



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد محمود حسابی (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد محمد دولت آبادی (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 61

 

بررسی آثار محمود دولت آبادی

مقدمه:

ادبیات هر سرزمینی،بخشی است جدایی نا پذیر از تا ریخ آن کشور،و تردیدی نیست که یکی از راههای نفوذ به روح هر کشوری ،مرور اد بیات آن است0این ادبیات،در حقیقت ثمره فعالیت آفرینشی ادبی است که در فضای اجتماعی و فرهنگی دوران خود رشد کرده،ومتحول می شود 0گاه اتفاق می افتد که این فضا،مبدل به صحنه چالشی می شود روزافزون،ما بین سنت ادبی معا صر و کهن. با تلاقی بی وقفه این دو ،و همچنین برخورد مابین پاره ای از خط سیرهای ادبی ،تحولات اندک اندک آشکار شده وخطوطی که در این میان برجسته ترند ،به گونه ای محسوس تثبیت می شوند0تعادلی که در این میان بر قرار می شود ،هر اندازه که شکننده باشد،از دو عامل تشکیل شده است نخست ،تحسین وسپس،تکذ یب0

تاریخچه :

ادبیات مدرن ایران لحظاتی حساس از تاریخ ایران چشم گشوده است ،باز تابی است روشن از این تنشها و چالشها، از این پیشرفتها ویا تثبیتهای شکننده و نا پایدار0نا بجاست اگر بپنداریم که می توانیم در چهار چوب صرفا این مقدمه،به تشریح تمامی ویژگی های ادبیات مدرن ایران بپردازیم0 اما این نکته بر همگان آشکار است ،که با ارزشترین و پر افتخارترین ثمره این بر خوردها در ادبیات ایران معاصر،پیدایش نوع رما ن است0رمان،ازهمان بدو ظهور در عرصه های ادبی – فرهنگی ایران (مقارن با نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی )، بلافاصله با استقبال فراوان روبرو شد ،و به رغم مشکلات نخستینی که پاره ای از نویسندگان ،به منظور وفق ساختارنوشتاری وروایی خود با این نوع ادبی داشتند ،جای خود را در جامعه نویسندگان ایران باز کرد . اینگونه بود که نثر معاصر ایران، به کنکاش در حیطه رمان پرداخت، و به تدریج خود را از بند سبک پر طمطراق و متکلف حاکم بر ادبیات کلاسیک در حوزه نثر رهانید و از آن فاصله گرفت. در این میان، شاعران بیش از همه با ظهور این پدیده و یا به عبارت صحیح تر با تجدد ادبی به مخالفت پرداختند . چرا که آنان در حقیقت خود را مدافعان اصلی و مسئولان به حق نگاهبانی و صیانت و پاسداری از سنت هزار ساله شعر فارسی تلقی می کردند.

هنگامی که در اوایل قرن حاضر، نیما یوشیج نظام عروض را دگرگون کرد و ساختار و وزنی نوین برای شعر فارسی عرضه نمود همین مدافعان سرسخت شعر کلاسیک او را از هر حیث به باد انتقاد گرفته و از عملکرد او به منزله بدعتی نابجا در سنت ادبی یاد کردند.

بدینسان نوع رمان که ورودی پیروزمندانه به گستره ادبی ایران داشت با مرور ایام اندک اندک با موانع و مشکلات متعددی روبرو شد. از همان اواخر قرن نوزدهم میلادی بسیاری از نویسندگان بر آن شدند تا قابلیت های خود را با بایسته ها و الزامات رمان وفق دهند. اما رقیب اصلی رمان یعنی داستان کوتاه در ابتدای قرن بیستم به عرصه رسید و به صورتی جدی وارد صحنه شد. داستان کوتاه تاخیری را که از حیث زمان ظهور در عرصه ادبیات نسبت به رمان داشت با ارائه شاهکارهای ادبی جبران نمود، و باید اعتراف کرد که در این زمینه با توفیق زیادی مواجه شد. نخستین نویسندگانی که به داستان کوتاه پرداختند- از قبیل محمد علی جمال زاده و یا صادق هدایت – بلافاصله از سوی تازه کاران و نوآموزان به عنوان پیش کسوتان این سبک در ایران معرفی و برگزیده شدند.

مقارن با این دوره بود که داستان کوتاه عهده دار ایفای نقشی بارز شد. این نقش عبارت بود از قابلیت داستان کوتاه در هموار سازی راه برای پرداختن به رمان . در میان نویسندگان ابتدای قرن بیستم بسیاری پیش از پرداختن به رمان و داستان بلند به صورت خود آگاه یا ناخودآگاه به داستان کوتاه روی آوردند. برای این دسته از نویسندگان این مرحله در حقیقت بوته آزمایشی بود که در صورت سرافراز در آمدن از آن امکان گذر به مرحله بعدی یعنی نوشتن داستان بلند و یا به عبارتی "رمان" مهیا می شد.بسیاری از این نویسندگان در همین مرحله گذر توقف کرده و در حیطه داستان کوتاه نویسی به کمال مطلوب دست یافتند. برخی دیگر توانستند از تجربه ای که از نگارش داستان کوتاه کسب کرده بودند بهره برده و به نوشتن نخستین رمان خود بپردازند. در این میان می توان از نویسندگانی همچون صادق هدایت بزرگ علوی و همچنین صادق چوبک یاد کرد. این امر در نیمه دوم قرن بیستم نیز به جز پاره ای موارد واقعاً استثنایی در مورد جمیع نویسندگان صادق است. مقارن با این دوره است که شاهد پای در صحنه گذرادن نخستین رمان نویسان حقیقی ایران می شویم . نام آورترین آنها از داستان کوتاه به مثابه تجربه ای استفاده کردند که راهشان را در رسیدن به تبحر و مهارت کافی برای پرداخت به رمان و ساختارهای پیچیده روایی آن هموار می کرد. نویسندگانی از قبیل : سیمین دانشور (سو و شون)،احمد محمود (همسایه ها) ،هوشنگ گلشیری (شازده اصتجاب) ، اسماعیل فصیح (دل کور) ، شهر نوش پارسی پور (سگ و



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد محمد دولت آبادی (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد فردوسی و سلطان محمود (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

فردوسی و سلطان محمود

به نظر من این که می‌گویند سلطان محمود فردوسی را تشویق به سرودن شاهنامه کرد و برای فردوسی توسی دستمزد تعیین کرده بود که در برابر هر بیت شاهنامه یک سکه به او بدهد داستانی بیش نیست.فردوسی سرودن شاهنامه را در زمان سامانیان و به خاطر عشقش به فرهنگ ایران آغاز کرد نه در زمان غزنویان و به تشویق سلطان محمود و به خاطر دستمزد. بر پایه‌ی گفته‌ی خود فردوسی شاهنامه در سال ۴۰۰ ق. به پایان رسیده:ز هجرت شده پنج هشتاد بار ---------- به نام جهان‌داور کردگارو می‌دانیم که سرودن شاهنامه نزدیک ۳۰ سال طول کشیده است:بسی رنج بردم در این سال سی ---------- عجم زنده کردم بدین پارسیبنابراین اگر ۳۰ را از ۴۰۰ کم کنیم می‌شود ۳۷۰ قمری. محمود غزنوی در سال ۳۶۰ ق./۹۷۱ م. زاده شد و در سال ۳۸۷ ق./۹۹۷ م. به حکومت رسید. یعنی وقتی فردوسی کار شاهنامه را شروع کرد سلطان محمود طفل ۱۰ ساله‌ای بیش نبود و وقتی محمود پس از شکست دادن برادر بزرگ‌ترش به قدرت رسید ۱۸ سال از شروع کار شاهنامه گذشته بود. با این حساب تعیین مستمری برای فردوسی از سوی محمود غزنوی چندان معقول به نظر نمی‌رسد. اگر این مستمری وجود می‌داشت فردوسی در جاهایی از شاهنامه از تنگدستی و سختی روزگار شکایت نمی‌کرد.البته این که گفتم تنها درباره‌ی انگیزه و شروع کار شاهنامه است.و یا می‌گویند: روزی فردوسی به قصد دیدار محمود غزنوی راهی غزنین می‌شود. در راه به سه شاعر دربار محمود - عنصری بلخی، فرخی سیستانی و عسجدی مروزی - برمی‌خورد که همگی از شاعران بلندمرتبه و بزرگ آن دوران بوده‌اند. و آنها هر یک فی‌البداهه مصرعی می‌سرایند و از فردوسی می‌خواهند مصرع چهارم را بگوید تا بدین ترتیب او را خوار کنند: عنصری: چون روی تو خورشید نباشد روشن فرخی: همرنگ رُخت گل نبوَد در گلشن عسجدی: مژگانت همی گذر کند از جوشن و فردوسی هم بر خلاف انتظار آنان بی‌درنگ می‌گوید: مانند سنان گیو در جنگ پشناین نیز افسانه‌ای بیش نیست. برای مقایسه‌ی مقام شامخ و بلند فردوسی با شاعران دیگر نیازی به این گونه داستان‌ها نیست. کافی است سترگی و نفوذ و تاثیر کار فردوسی را با آن سه شاعر مقایسه کنیم. فردوسی را هر پارسی‌زبانی می‌شناسد یا دست کم نامش را شنیده است اما آن سه دیگر را بیشتر اهل ادبیات می‌شناسند تا مردم عادی. و آن هم شاید بیشتر به خاطر همین داستان و از صدقه سر فردوسی!

حکیم ابوالقاسم فردوسی، حماسه سرا و شاعر بزرگ ایرانی در سال 329 هجری قمری در روستایی در نزدیکی شهر طوس به دنیا آمد. طول عمر فردوسی را نزدیک به 80 سال دانسته اند، که اکنون حدود هزار سال از تاریخ درگذشت وی می گذرد.

فردوسی اوایل حیات را به کسب مقدمات علوم و ادب گذرانید و از همان جوانی شور شاعری در سر داشت . و از همان زمان برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی بسیار کوشید و همین طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث بوجود آمدن شاهکاری برزگ به نام «شاهنامه» شد .شاهنامه فردوسی که نزدیک به پنجاه هزار بیت دارد ، مجموعه ای از داستانهای ملی و تاریخ باستانی پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان بزرگ سرزمین ماست که کارهای پهلوانی آنها را همراه با فتح و ظفر و مردانگی و شجاعت و دینداری توصیف می کند .فردوسی پس از آنکه تمام وقت و همت خود را در مدت سی و پنج سال صرف ساختن چنین اثر گرانبهایی کرد ،در پایان کار آن را به سلطان محمود غزنوی که تازه به سلطنت رسیده بود ، عرضه داشت ، تا شاید از سلطان محمود صله و پاداشی دریافت نماید و باعث ولایت خود شود.سلطان محمود هم نخست وعده داد که شصت هزار دینار به عنوان پاداش و جایزه به فردوسی بپردازد. ولی اندکی بعد از پیمان خود برگشت و تنها شصت هزار درم یعنی یک دهم مبلغی را که وعده داده بود برای وی فرستاد.و فردوسی از این پیمان شکنی سلطان محمود رنجیده خاطر شد و از غزنین که پایتخت غزنویان بود بیرون آمد و مدتی را در سفر بسر برد و سپس به زادگاه خود بازگشت.علت این پیمان شکنی آن بود که فردوسی مردی موحد و پایبند مذهب تشیع بود و در شاهنامه در ستایش یزدان سخنان نغز و دلکشی سروده بود ، ولی سلطان محمود پیرو مذهب تسنن بود و بعلاوه تمام شاهنامه در مفاخر ایرانیان و مذمت ترکان آن روزگار که نیاکان سلطان محمود بودند سروده شده بود.همین امر باعث شد که وی به پیمان خود وفادار نماند اما چندی بعد سلطان محمود از کرده خود پشیمان شد و فرمان داد که همان شصت هزار دینار را به طوس ببزند و به فردوسی تقدیم کنند ولی هدیه سلطان روزی به طوس رسید که فردوسی با سر بلندی و افتخار حیات فانی را بدرود گفته بود و در گذشته بود.و جالب این است که دختر والا همت فردوسی از پذیرفتن هدیه چادشاه خودداری نمود و آن را پس فرستاد و افتخار دیگری بر افتخارات پدر بزرگوارش افزود. محمود که خود را «سلطان و سلطانِ غلزی» می خواند و اَلقادرُ بالله، خلیفه‎‎ی عبّاسی ، لقب «یمین الدّوله» بدو داده بود. با چیرگی‎‎ی قهرآمیز بر بخش های بزرگی از سرزمین های ایرانی و کشورهای همسایه ، حکومتی نیرومند و توانا و مستقل نما با دربار و دستگاهی پُرحشمت و شکوه و دارای زرق و برقی خیره کننده تشکیل داد

در هنگامه‎‎ی لشکرکشی های محمود به گوشه و کنار ایران زمین ، بسیاری از اندیشه وَران و دانشمندان بزرگ که در حوزه های فرمانروایی‎‎ی محلّی به کارهای علمی و



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد فردوسی و سلطان محمود (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد فردوسی و سلطان محمود 7ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

فردوسی و سلطان محمود

به نظر من این که می‌گویند سلطان محمود فردوسی را تشویق به سرودن شاهنامه کرد و برای فردوسی توسی دستمزد تعیین کرده بود که در برابر هر بیت شاهنامه یک سکه به او بدهد داستانی بیش نیست.فردوسی سرودن شاهنامه را در زمان سامانیان و به خاطر عشقش به فرهنگ ایران آغاز کرد نه در زمان غزنویان و به تشویق سلطان محمود و به خاطر دستمزد. بر پایه‌ی گفته‌ی خود فردوسی شاهنامه در سال ۴۰۰ ق. به پایان رسیده:ز هجرت شده پنج هشتاد بار ---------- به نام جهان‌داور کردگارو می‌دانیم که سرودن شاهنامه نزدیک ۳۰ سال طول کشیده است:بسی رنج بردم در این سال سی ---------- عجم زنده کردم بدین پارسیبنابراین اگر ۳۰ را از ۴۰۰ کم کنیم می‌شود ۳۷۰ قمری. محمود غزنوی در سال ۳۶۰ ق./۹۷۱ م. زاده شد و در سال ۳۸۷ ق./۹۹۷ م. به حکومت رسید. یعنی وقتی فردوسی کار شاهنامه را شروع کرد سلطان محمود طفل ۱۰ ساله‌ای بیش نبود و وقتی محمود پس از شکست دادن برادر بزرگ‌ترش به قدرت رسید ۱۸ سال از شروع کار شاهنامه گذشته بود. با این حساب تعیین مستمری برای فردوسی از سوی محمود غزنوی چندان معقول به نظر نمی‌رسد. اگر این مستمری وجود می‌داشت فردوسی در جاهایی از شاهنامه از تنگدستی و سختی روزگار شکایت نمی‌کرد.البته این که گفتم تنها درباره‌ی انگیزه و شروع کار شاهنامه است.و یا می‌گویند: روزی فردوسی به قصد دیدار محمود غزنوی راهی غزنین می‌شود. در راه به سه شاعر دربار محمود - عنصری بلخی، فرخی سیستانی و عسجدی مروزی - برمی‌خورد که همگی از شاعران بلندمرتبه و بزرگ آن دوران بوده‌اند. و آنها هر یک فی‌البداهه مصرعی می‌سرایند و از فردوسی می‌خواهند مصرع چهارم را بگوید تا بدین ترتیب او را خوار کنند: عنصری: چون روی تو خورشید نباشد روشن فرخی: همرنگ رُخت گل نبوَد در گلشن عسجدی: مژگانت همی گذر کند از جوشن و فردوسی هم بر خلاف انتظار آنان بی‌درنگ می‌گوید: مانند سنان گیو در جنگ پشناین نیز افسانه‌ای بیش نیست. برای مقایسه‌ی مقام شامخ و بلند فردوسی با شاعران دیگر نیازی به این گونه داستان‌ها نیست. کافی است سترگی و نفوذ و تاثیر کار فردوسی را با آن سه شاعر مقایسه کنیم. فردوسی را هر پارسی‌زبانی می‌شناسد یا دست کم نامش را شنیده است اما آن سه دیگر را بیشتر اهل ادبیات می‌شناسند تا مردم عادی. و آن هم شاید بیشتر به خاطر همین داستان و از صدقه سر فردوسی!

حکیم ابوالقاسم فردوسی، حماسه سرا و شاعر بزرگ ایرانی در سال 329 هجری قمری در روستایی در نزدیکی شهر طوس به دنیا آمد. طول عمر فردوسی را نزدیک به 80 سال دانسته اند، که اکنون حدود هزار سال از تاریخ درگذشت وی می گذرد.

فردوسی اوایل حیات را به کسب مقدمات علوم و ادب گذرانید و از همان جوانی شور شاعری در سر داشت . و از همان زمان برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی بسیار کوشید و همین طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث بوجود آمدن شاهکاری برزگ به نام «شاهنامه» شد .شاهنامه فردوسی که نزدیک به پنجاه هزار بیت دارد ، مجموعه ای از داستانهای ملی و تاریخ باستانی پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان بزرگ سرزمین ماست که کارهای پهلوانی آنها را همراه با فتح و ظفر و مردانگی و شجاعت و دینداری توصیف می کند .فردوسی پس از آنکه تمام وقت و همت خود را در مدت سی و پنج سال صرف ساختن چنین اثر گرانبهایی کرد ،در پایان کار آن را به سلطان محمود غزنوی که تازه به سلطنت رسیده بود ، عرضه داشت ، تا شاید از سلطان محمود صله و پاداشی دریافت نماید و باعث ولایت خود شود.سلطان محمود هم نخست وعده داد که شصت هزار دینار به عنوان پاداش و جایزه به فردوسی بپردازد. ولی اندکی بعد از پیمان خود برگشت و تنها شصت هزار درم یعنی یک دهم مبلغی را که وعده داده بود برای وی فرستاد.و فردوسی از این پیمان شکنی سلطان محمود رنجیده خاطر شد و از غزنین که پایتخت غزنویان بود بیرون آمد و مدتی را در سفر بسر برد و سپس به زادگاه خود بازگشت.علت این پیمان شکنی آن بود که فردوسی مردی موحد و پایبند مذهب تشیع بود و در شاهنامه در ستایش یزدان سخنان نغز و دلکشی سروده بود ، ولی سلطان محمود پیرو مذهب تسنن بود و بعلاوه تمام شاهنامه در مفاخر ایرانیان و مذمت ترکان آن روزگار که نیاکان سلطان محمود بودند سروده شده بود.همین امر باعث شد که وی به پیمان خود وفادار نماند اما چندی بعد سلطان محمود از کرده خود پشیمان شد و فرمان داد که همان شصت هزار دینار را به طوس ببزند و به فردوسی تقدیم کنند ولی هدیه سلطان روزی به طوس رسید که فردوسی با سر بلندی و افتخار حیات فانی را بدرود گفته بود و در گذشته بود.و جالب این است که دختر والا همت فردوسی از پذیرفتن هدیه چادشاه خودداری نمود و آن را پس فرستاد و افتخار دیگری بر افتخارات پدر بزرگوارش افزود. محمود که خود را «سلطان و سلطانِ غلزی» می خواند و اَلقادرُ بالله، خلیفه‎‎ی عبّاسی ، لقب «یمین الدّوله» بدو داده بود. با چیرگی‎‎ی قهرآمیز بر بخش های بزرگی از سرزمین های ایرانی و کشورهای همسایه ، حکومتی نیرومند و توانا و مستقل نما با دربار و دستگاهی پُرحشمت و شکوه و دارای زرق و برقی خیره کننده تشکیل داد

در هنگامه‎‎ی لشکرکشی های محمود به گوشه و کنار ایران زمین ، بسیاری از اندیشه وَران و دانشمندان بزرگ که در حوزه های فرمانروایی‎‎ی محلّی به کارهای علمی و



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد فردوسی و سلطان محمود 7ص (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد فرخی 90 ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 89

 

در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصرالدین سبکتگین غزنوی

برآمد پیلگون ابری زروی نیلگون دریا چو رای عاشقان گردان چوطبع بیدلان شیدا

تشبیه

چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده چو گردان گردباد تندگردی تیره اندروا

تشبیه

تو گفتی گرد زنگارست بر آیینة چینی توگفتی موی سنجابست بر پیروزه گون دیبا

مجاز

بسان مرغزار سبزرنگ اندر شده گردش به یک ساعت ملون کرده روی گنبد خضرا

کنایه

تو گفتی آسمان دریاست از سبزی و بر رویش به پرواز اندر آورده ست ناگه بچگان عنقا

تشبیه

بسان چندن سوهان زده بر لوح پیروزه بکردار عبیر بیخته بر صفحة مینا

تشبیه مرکب

هوای روشن ازرنگش مغبر گشت و شد تیره چو جان کافر کشته زتیغ خسرو والا

حُسن تخلص

یمین دولت و دولت بدو آراسته گیتی امین ملت و ملت بدو پیراسته دنیا

سجع متوازی

شهنشاهی که شاهان را زدیده خواب برباید زبیم نُه منی گرزش به جابلقا و جابلسا

کنایه

گر اسکندر چنو بودی به ملک و لشکر و بازو نگشتی عاصی اندر امر او دارای بن دارا

تلمیح

چومدحش خواند نتوانی چه گویا و چه ناگویا چو رویش دید نتوانی چه بینا و چه نابینا

تضاد

نه آتش را بود گرمی، نه آهن را بود قوت نه دریا را بود رادی، نه گردون را بود بالا

اغراق

زخشمش تلخ تر چیزی نباشد در جهان هرگز زتلخی خشم او نشگفت اگر الوا شد حلوا

سجع متوازی

همی تا در شب تاری ستاره تابد از گردون چو بر دیبای فیروزه فشانده لؤلؤ لالا

شروع ابیات تأیید و شریعه قصیده

گهی چون آینة چینی نماید ماه دو هفته گهی چون مهرة سیمین نماید زهرة زهرا

شروع ابیات تأیید و شریعه قصیده

عدیل شادکامی باش و جفت ملکت باقی قرین کامگاری باش و یار دولت برنا

تأیید

دیوان، صص 1و 2و 3

*******

مدح خواجه عمید ابومنصور سیداسعد گوید

نیلگون پرده برکشید هوا باغ بنوشت مفرش دیبا

استعاره

آبدان گشت نیلگون رخسار وآسمان گشت سیمگون سیما

استعاره

چون بلور شکسته، بسته شود گر براندازی آب را بهوا

تفسیر ظاهر

بینوا گشت باغ مینا رنگ تا درو زاغ برگرفت نوا

تضاد- جناس تام- ردوالعجز علی الصدر

مطرب بینوا نوا نزند اندر آن مجلسی که نیست نوا

تضاد- جناس تام

گرنه عاشق شدست برگ درخت از چه رخ زرد گشت و پشت دوتا

تشخیص- جان بخشی

باد را کیمیای سوده که داد که ازو زر ساوگشت گیا

تشبیه- حُسن تعلیل

گرگیا زردگشت باک مدار بس بود سرخ روی خواجة ما

تخلص

تا بدریا رسید باد سخاش درشکستست زایش دریا

تشبیه تفضیل

هر که خالی شد از عنایت او عالم او را دهد عنان عنا

جناس زائد

زایرانرا سرای او حرمست مسند او منا و صدر صفا

تناسب

او کند فرق نیک را از بد او شناسد صواب را زخطا

تضاد

او سزاوار تر بمدح و ثناست جهد کن تا رسد سزا بسزا

جناس زائد

ای ستوده خوی ستوده سخن ای بلند اختر بلند عطا

تنسیق صفات



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد فرخی 90 ص (با فرمت word)