لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
نام کتاب : خدمات متقابل اسلام و ایران
علامه شهید حاج شیخ مرتضی مطهری
خدمات متقابل اسلام و ایران
انتشارات صدرا
مقدمه چاپ اول
در حدود نود و هشت درصد از ما مردم ایران مسلمانیم ( 1 ) . ما مسلمانان ایرانی به اسلام به حکم اینکه مذهب ماست ایمان و اعتقاد داریم و به ایران به حکم اینکه میهن ماست مهر میورزیم . از اینرو سخت علاقه مندیم که مسائلی را که از یک طرف با آنچه به آن ایمان و اعتقاد داریم واز طرف دیگر با آنچه به آن مهر میورزیم پیوند دارد روشن درک کنیم و تکلیف خود را در آن مسائل بدانیم . عمده این مسائل در سه پرسش ذیل خلاصه میشود : 1 - ما هم احساسات مذهبی اسلامی داریم و هم احساسات میهنی ایرانی ، آیا دارای دو نوع حساس متضاد میباشیم ، یا هیچگونه تضاد و تناقضی میان احساسات مذهبی ما و احساسات ملی ما وجود ندارد ؟ 2 - دین ما اسلام آنگاه که در چهارده قرن پیش به میهن ما ایران وارد شد چه تحولات و دگرگونیها در میهن ما به وجود آورد ؟ آن دگرگونیها در چه جهت بود ؟ از ایران چه گرفت و به ایران چه داد ؟ آیا ورود اسلام به ایران برای ایران موهبت بود یا فاجعه ؟ 3 - ملل بسیاری به اسلام گرویدند و در خدمت این دین در آمدند و در راه نشر و بسط تعالیم آن کوشیدند و با تشریک مساعی با یکدیگر تمدنی عظیم و باشکوه به نام تمدن اسلامی به وجود آوردند . سهم ما ایرانیان در این خدمات چه بوده است ؟ ایران چه مقامی از این جهت دارد ؟ آیا مقام اول را حیازت کرده است یا خیر ؟ بعلاوه انگیزه ایرانی در این خدمات چه بوده است ؟ از نظر ما سه پرسش بالا عمده ترین پرسشها در باب مسائل مشترک اسلام و ایران است . کتاب حاضر مشتمل بر سه بخش است : 1 - اسلام و مسئله ملیت . 2 - خدمات اسلام به ایران . 3 - خدمات ایران به اسلام . این سه بخش ، به ترتیب پاسخگوی سه پرسش بالاست . مطالب و مسائل این کتاب تکمیل شده و تفصیل یافته چند سخنرانی است که این بنده در نزدیک به سه سال پیش ایراد کرده است . بخش اول تکمیل شده سه سخنرانی است که در ماه محرم سال 1388 قمری ایراد شده است . بخش دوم و سوم تکمیل شده شش سخنرانی است که در ماه صفر همان سال تحت عنوان " خدمات متقابل اسلام و ایران " ایراد شده و این کتاب هم به همان نام نامیده شد . این بنده در تمام سخنرانیهایی که در مدت اقامتم در تهران ایراد کردهام هیچ سخنرانی از سخنرانیهای خود را ندیدم که مانند این سخنرانیها مورد توجه و استقبال قرار گیرد ، خصوصا شش سخنرانیی که تحت عنوان " خدمات متقابل اسلام و ایران " ایراد شد . از مرکز و شهرستانها فراوان مراجعه میشد و نوارها کپیه میگشت. مخصوصا از طرف طبقه دانشجو بیش از سایر طبقات مورد استقبال واقع گشت . این عنایت و استقبال معلول امتیاز خاصی در آن سخنرانیها نبود ، صرفا معلول علاقهای است که ایرانیان طبعا به مسائل مشترک اسلام و ایران دارند . متأسفانه با اینکه ضرورت مبرم ایجاب میکند که این مسائل هر چه بیشتر و واضحتر تجزیه و تحلیل شود و در اختیار عموم طبقات بخصوص طبقه جوان قرار گیرد تا آنجا که من اطلاع دارم تاکنون هیچ اقدامی در این زمینه نشده است و کتاب حاضر اولین کتاب است در موضوع خودش . زمینه تحقیق در این مسائل فراهم است و مسلما اگر بنا باشد بحث کافی در همه مسائل مشترک اسلام و ایران به عمل آید چند مجلد بزرگ خواهد شد . امید است کتاب حاضرکلید و هم مشوقی باشد برای افرادی که وقت و فرصت بیشتری دارند و حق مطلب را بهتر میتوانند ادا کنند . نظر به اینکه غالبا کسانی که در مسائل مشترک اسلام و ایران قلمفرسایی کردهاند یا اطلاع کافی نداشته اند یا انگیزهای غیر از تحقیق محرک آنها بوده است ، این مسائل با همه زمینه روشنی که دارد درست طرح نشده است . ما هر چه بیشتر در این زمینه مطالعه کردیم بیشتر به این نکته برخوردیم که مسائل مشترک اسلام و ایران هم برای اسلام افتخار آمیز است ، هم برای ایران . برای اسلام به عنوان یک دین که به حکم محتوای غنی خود ملتی باهوش و متمدن و صاحب فرهنگ را شیفته خویش ساخته است . و برای ایران به عنوان یک ملت که بحکم روح حقیقت خواه و بی تعصب فرهنگ دوست خود بیش از هر ملت دیگر در برابر حقیقت خضوع کرده و در راهش فداکاری نموده است . و باز از نکاتی که ضمن مطالعاتم برخوردم این بود که در این زمینه بیش از آنچه تصور میکردم قلب و تحریف صورت میگیرد و سعی میشود روابط ایران و اسلام بر خلاف آنچه بوده است معرفی شود . در ایران اسلامی جریاناتی رخ داده است . برخی از آن جریانات دستاویزیبرای بعضی از مستشرقین و غیر آنان شده است که آنها را به عنوان یک " مقاومت " و عکس العمل مخالف روح ایرانی در برابر اسلام معرفی کنند . از قبیل نهضتهای شعوبی ، زبان فارسی ، تصوف و حتی تشیع ، همچنانکه برخی شخصیتها به عنوان مظهری از این مقاومت معرفی شده و میشوند از قبیل حکیم ابوالقاسم فردوسی حماسه سرای عظیم ایران و فیلسوف بزرگ شیخ شهاب الدین سهروردی معروف به شیخ اشراق . مباحث این کتاب میتواند پاسخگوی مفیدی به همه این مسائل باشد . این بنده مایل بود که درباره فردوسی و شیخ اشراق مستقلا بحث کند و به تجزیه و تحلیل اندیشه آنها از این نظر بپردازد ولی با طرحی که در ابتدا افکنده بودم وفق نمی داد نیاز به طرحی وسیعتر و فرصتی بیشتر بود . درباره زبان فارسی و مذهب تشیع به طور مختصر در بخش اول کتاب از این زاویه بحث شده است . خواننده محترم در ضمن کتاب به بعضی مسائل دیگر نیز بر خواهد خورد که ، از این دیدگاه ، درباره آنها تحقیق شده است . تذکراتی که محققان بی غرض پس از مطالعه این کتاب خواهند داد انشاء الله در چاپهای بعد مورد استفاده قرار خواهد گرفت . مرتضی مطهری 1349 شمسی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
چکیده
یکی از عمدهترین مکاتب جامعهشناسی نظریة کنش متقابل نمادی با نظریات جرج هربرت مید (1931- 1863) پایهریزی و توسط هربرتبلومر (1986- 1900) تکمیل و تدوین گردید که در دوزمینه بازنمودن نکات و مفاهیم پوشیده و گسترش مبانی تئوریک خودکار بلومر قابل توجهاست. بلومر از چهرههای برجسته جامعهشناسی آمریکا که دارای برجستهترین پستها و سمت دانشگاهی ودر نهایت استاد برجسته جامعهشناسی مطرح بودهاست وی شاگرد خاص مید و بنیانگذار نحلة جدید کنشمتقابل نمادی میباشد که مخالف با جامعهشناسان عواملی جامعهشناسی تفسیری را وارد محیط دانشگاهی کرد.
وی کتاب چشمانداز و روش کنش متقابل نمادی را در سال 1969 منتشر ساخت ودر آن به تشریح قضایای بنیادین خویش که شامل سه قضیه اعیان، منشاء اعیان و وجه تفسیری پرداخت. باورهای ریشهای کنش متقابل نمادین را بلومر 1ـ ماهیت یا طبیعت جامعه بشری و زندگی گروه اجتماعی 2ـ ماهیت کنش متقابل اجتماعی 3ـ ماهیت اعیان
4 ـ انسان موجودی کنشگر 5 ـ ماهیت کنش انسان 6 ـ بهم پیوستگی کنش یا کنش پیوسته میداند. استاد بلومر بعنوان نماینده مکتب شیکاگو در مقابل مکتب آیوا و مانفوردکون قرار میگیرد که نگرشهای پوزیتویستی را عامل انشعاب آنها میدانند. اولین قضیه در روششناسی بلومر بررسی جهان تجربی است که برای بررسی آن باید دو فرایند کشف ووارسی را پیشنهاد میکند. بلومر در انجام پژوهش مراحل 1ـ منظر و تصویر پیشین جهان تجربی 2ـ ساختن مسأله 3ـ شناخت دادههای متناسب و گردآوری آنها
4ـ تعیین روابط میان دادهها و تحلیل 5 ـ تفسیر کردن نتایج 6 ـ آزمون نهایی مفهوم را در نظر دارد . عمدهترین مفاهیم که به آن پرداختهایم عبارتند از خود رهاسازی ، اجتماعیشدن ، رفتار جمعی، مراحل تاریخی است و در نهایت نگاهی به آراء منتقدین و جوابهای داهشده را در حد بضاعت آوردهایم.
مقدمه:
یکی از عمدهترین مکاتبی که در سده بیستم در جامعهشناسی آمریکا رشد و گسترشیافت و توسط « جرج هربرت مید»1 پایهریزی شد. دکتر تنهایی (1371) علل متفاوتی را به عنوان زمینههای مساعد رشد این مکتب جامعهشناسی نام برد به خلاصهای از آنها اشارهمیکنیم :
1 ـ اعتراض که بر علیه رشد روزافزون مکتب رفتارگرایی در روانشناسی شده بود و لازمبود تا نظام تجربی و مستدلی را پیریزی کرد تا بتوان ضعف تئوریک نهضت رفتارگرایی را جبران نمود .
2 ـ رشد روزافزون جامعه جمعگرای2 آمریکایی بود که با توجه به نیازجامعه به گسترشهای پیدرپی و نیز، با توجه به مهاجرت سیلآسا ، نیاز به موفقیتی بود که سعهصدر اجتماعی را در پذیرشاستعدادهای جدید بر تاریخ نژادپرست و قومگرای آمریکا مسلط نماید.
مید دو پاسخ عمده جامعهشناسی به این وضعیت داد: (همان منبع)
1ـ ارائه تئوری معروف در باب « خود» بود که با ابعاد و عناصر مربوط به آن تصویر جدیدی را از یک جامعة پویا و جمعگرای انسان گرایانه عنوان مینمود
2ـ طرح تئوریک و فلسفی « فلسفه حال»1 بود. در فلسفه حال مید سعی میکرد توجه انسان جدید واز دنیای ظلمت زده گذشته و نیز بندگی به خیالهای خام و تجربه نشده فردا را آزاد کند و این مکانیسم فلسفی و نیز روانشناختی « مشاوره با خویشتن خویش» را فراهم کرد.
مید طرحی نو درانداختهبود که توانمند و رشدپذیر بود وبه نسل جدید جامعهشناسی آمریکا ارائه داد وآن مکتب رفتارگرایی اجتماعی بود و پیشزمینه نظریه کنش متقابل نمادی شد.
نظریة کنش متقابل نمادین2 مانند دیگر نظریههای عمده جامعهشناسی چشمانداز بسیار گستردهای را بازمینماید (ریترز، 1989 ، ترجمة محسن ثلاثی،1374)
این نظریه با نظریههای جرج هربرت مید شکل گرفت وبا افکار چارلز هورتونکولی ، دبلیو آی. تامس شیرازههای اصلی آن نضجگرفت ولی چشماندازهای متفاوتتری در سالهای اخیر به این نظریه راهیافتهاند. (همان منبع)
نظریه سنتی کنش متقابل نمادین با افکار هربرت بلومر مشخص میشود .(ریترز، 1989 ترجمه محسن ثلاثی، 1374 ؛ اسکیدمور، 1979 ترجمه حاضری و همکاران، 1375 ؛ توسلی ، 1373 تنهایی، 1371و1372 و1374؛ ترنر ، 1977 ترجمة رهسائیزاده ، 1373و...)
آنچه در مکتب کنشمتقابل نمادی بویژه به رهبری و هدایت هربرت بلومر انجامشد تلاش در دوزمینه عمده بود:
1 – باز نمودن نکات و مفاهیم پوشیده در نظریة رفتارگرایی اجتماعی
2 ـ گسترش مبانی تئوریک و تجربی نظام جامعهشناختی مورد پذیرش وی
زمینه اول مربوط به ارتباط میان بلومر و مید بود که بلومر به عنوان شاگرد و سخنگوی مکتب استاد خود مید مطرح شد و زمینه دوم فرایندهای تاریخ اجتماعی آمریکا و لزوم کنش این مکتب در مقابل نظریات دیگران بود.
آمریکای زمان بلومر متفاوت از زمان مید بود بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا دیگر آن جامعه نسبتاً سالم و آرام اوایل قرن بیستم بود نمیباشد. رشد تضادهای طبقاتی و نگرش فزاینده جامعة سلطهگرای آمریکا و شوروی بلومر را در برابر هرگونه ساختار ایستانگرانه به اعتراض وامیداشت. دو چیزی جزء مردم و روابط متقابل اجتماعی و تفاسیر آنها را مهمتر از ساختارها قلمداد میکرد و به این اعتقاد بود که کنش متقابل نمادین انسانی است که نبض تاریخ و جامعه را شکل میدهد. (تنهایی، 1374)
نکته دیگری اینکه بلومر اعتقاد داشت که مید تنها جامعه سالم را میبیند ولی جامعه معاصر وی به سراشیبی ارزشها و سقوط انسان نیز میانجامد و سعی در برخورد با نکات اساسی و بنیادین آسیبهای اجتماعی و انحرافات مرضی در جامعه بادیدن تازه برآمد.
زندگی و اندیشه بلومر
بلومر پس از فارغالتحصیلی عملاً از سال 1930 وارد عرصه جامعهشناسی شد و یکی از مهمترین چهرههای جامعهشناسی آمریکا به شمار میرود عمدهترین سمتهایی که وی در طول حیات علمی خویش داشت عبارتند از :
ـ رئیس گروه جامعهشناسی دانشگاه برکلی در کالیفرنیا
ـ رئیس انجمن جامعهشناسان آمریکایی ـ رئیس انجمن بینالمللی جامعهشناسان
ـ کسب اخرین مدارج و رتبة علمی یعنی « استاد برجسته» 1
ـ کرسی استادی در دانشگاه شیکاگو و برکلی
ـ ریاست مؤسسه علوم اجتماعی دانشگاه برکلی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
مدیریت دانش در سازمانها: بررسی تأثیر متقابل فناوری، فنون و انسان
چکیدهمقالهء حاضر حاوی مباحثی دربارهء این است که چگونه میتوان فرآیند مدیریت دانش را به فعالیتهایی در زمینهء ایجاد دانش، اعتبار بخشی به دانش، نمایش و عرضهء دانش، اشاعهء دانش و فعالیتهای بهرهگیری از آن تقسیمبندی نمود. سازمانها به منظور استفاده از دانش باید به سرعت در فعالیتهای مربوط به مدیریت دانش موازنه ایجاد کنند. عموماً برقراری چنین موازنهای نیازمند ایجاد تغییرات در فرهنگ سازمانی، فناوریها و فنون است. برخی از سازمانها بر این باورند که با تمرکز صرف بر افراد، فناوری و فنون میتوان دانش را مدیریت کرد. تمرکز صرف بر این سه عامل به ادامه فعالیتهای رقابتی سازمانها کمک نمیکند بلکه تعامل بین اینها است که به شکل مؤثری سازمان را در زمینهء مدیریت دانش خود توانمند میسازد. با ایجاد یک محیط کاری پویا و آموزنده سازمانها میتواند پیشرفتهای رقابتیشان را حفظ کنند.کلیدواژهها: فناوری اطلاعات/ مدیریت دانش/ سیستمهای مدیریت دانش/ دانشپژوهان/ تعاملمقدمهدر سالهای اخیر «مدیریت دانش» به یک موضوع مهم و حیاتی مورد بحث در متون تجاری تبدیل شده است. جوامع علمی و تجاری هر دو بر این باورند که سازمانهای با قدرت دانش میتوانند برتریهای بلندمدت خود را در عرصههای رقابتی حفظ کنند.منابع نقد و بررسی و چشماندازهای رقابتی سازمانها نشان دهندهء تأثیرات این دیدگاه در عرصههای استراتژیک سازمانهای تجاری است. (نلسون و وینتر، 1982) اگرچه مدیریت، آگاهی از پتانسیلهای منابع دانش است، اما هنوز اتفاق نظری دربارهء ویژگیهای این دانش و روشهای بهرهگیری از آن وجود ندارد. محققین و دانشگاهیان دیدگاه متفاوتی در خصوص مدیریت دانش اتخاذ کرده و گسترهای از راهحلهای فناوری تا مجموعهای از دستورات عملی را در نظر دارند. به عنوان مثال اکثر مدیران تجاری، قابلیتهای کامپیوترها و فناوریهای ارتباطی را در مدیریت دانش باور دارند، این افراد استدلال میکنند که فناوری اطلاعات میتواند از انبوه اطلاعات ذخیره شده در منابع قدیمی مانند مراکز فروش، کارتهای اعتباری مشتریان، فروشهای تبلیغاتی و اطلاعات مربوط به تخفیفهای مقطعی، «دانش» فراهم آورد. یا برخی دیگر بر این باورند که «دانش» در ذهن انسانها است و آموزش کارکنان و انگیزهء عوامل کلیدی مدیریت آن به شمار میروند.مؤلف در این مقاله دیدگاه مبسوطی به مقولهء دانش داشته و بیان میدارد که تعریف مدیریت دانش صرفاً از منظر فناوری یا سیستمهای اجتماعی، سبب انحراف به سمت یک دیدگاه و غفلت از دیگری است. همانگونه که در ادامه بحث به آن پرداخته خواهد شد، سیستمهای اجتماعی و فناوری در مدیریت دانش به یک اندازه مهم هستند. تبدیل داده و اطلاعات به یکدیگر به واسطه فناوری اطلاعات صورت میگیرد ولی فناوری اطلاعات گزینه ناتوانی برای تبدیل «اطلاعات» به «دانش» است. عوامل اجتماعی، «دانش» و «اطلاعات» را بهتر به یکدیگر تبدیل میکنند اما همین عوامل در تبدیل «داده» به «اطلاعات» کند هستند. این یکی از دلایلی است که ما اعتقاد داریم مدیریت دانش از طریق بهینهسازی دو عامل زیر سیستمهای اجتماعی و فناوری بهتر انجام میشود. ریشههای این دیدگاه را میتوان در چشماندازهای اجتماعی- فناوری سازمان یافت. (امری، 1959؛ تریست و بامفورس، 1951)پژوهشگرانی موفقیتهای شرکتهایی چون Hewlett-Packard, 3M, Xerox, Scandia AFS, Buck man Laboratories را نتیجه پروژههای مدیریت دانش میدانند؛ اما به روشنی اصول و فرآیندهای مربوط به مدیریت دانش را تشریح نمیکنند. در این مقاله مفهوم مدیریت دانش بیان شده و نشان داده میشود که چرا سیستمهای اجتماعی و فناوری در ارتباط با مدیریت دانش از نقشی حیاتی برخوردار هستند.در این مقاله توجه خاصی به فرآیندهای تجاری و دانشگاهی شده است. مجامع دانشگاهی جدیداً سازمانها را به عنوان منابع دانش در نظر میگیرند. قابلیت رقابت سازمانها با تواناییها و ظرفیتهای سازمانی مشخص میشود. با تمرکز بر مدیریت دانش، امیدواریم که دیدگاه متکی بر دانش را در سازمانها تبیین نمائیم. این تحقیق به دو دلیل برای مدیران مهم است: نخست این که آنها بحثهای زیادی دربارهء مدیریت دانش شنیده و از ابعاد گوناگون مدیریت دانش سردرگم شدهاند. آنها مشاهده میکنند که در عصر حاضر اکثر مشاغل به اطلاعات وابسته شده و بخش عظیمی از نیروهای استخدامی به سوی این صنعت در حرکت هستند. این مقاله چارچوبی نظری از مقولهء مدیریت دانش به دست میدهد. دوم این که با توجه به فناوری اطلاعات مانند اینترنت، اینترانت، ارتباطات راه دور و سیستمهای اجتماعی مانند آموزش و ایجاد انگیزش در کارکنان، این مقاله توضیح میدهد که چرا داشتن درک و فهمی از مدیریت دانش با اهمیتتر شده است.این مقاله با توصیف «داده» و «اطلاعات» و «دانش» آغاز شده و به دنبال مفهوم مدیریت دانش بیان میشود. در ادامه اهمیت سیستمهای اجتماعی و فناوری در مدیریت دانش تشریح شده است. مقاله با شرح مفاهیم اصلی و نتیجه تحقیق پایان میپذیرد.تمایز «داده»، «اطلاعات» و «دانش» مشکل است. تنها از طریق مفاهیم بیرونی یا از دیدگاه کاربر میتوان بین «داده»، «اطلاعات» و «دانش» تفاوت قائل شد. معمولاً داده به عنوان مواد خام، اطلاعات به عنوان مجموعهء سامان یافتهای از داده و دانش به عنوان اطلاعات با مفهوم شناخته میشود.در مقالهء حاضر از این ایده پیروی شده که ارتباط بین «داده»، «اطلاعات» و «دانش» تکراری و برگشتپذیر است و تبدیل این سه به یکدیگر به میزان سازماندهی و تفسیر آنها بستگی دارد. همانگونه که در شکل 1 نشان داده شده «داده» و «اطلاعات» بر مبنای «سازمان»: و «اطلاعات» و «دانش» بر مبنای «تفسیر» از یکدیگر متمایز شدهاند.