لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
6-3 قواعد استنتاج
اگرچه نمودارهای ون از جمله روشهای تصمیم گیری برای قیاسهای صوری محسوب می شوند ولی این نمودارها برای استدلالات پیچیده تر مناسب نیستند، زیرا خواندن این نمودارها مشکل است. قیاس صوری مشکل اساسی تر دیگری دارد و آن این است که فقط بخش کوچکی از عبارات منطقی را می توان به وسیله قیاس صوری بیان کرد. در واقع قیاس صوری طبقه بندی شده فقط شامل عبارات گروه بندی شده I,E,A وO می باشد. منطق گزاره ای، ابزار دیگری را برای توصیف استدلال ارائه می دهد. در حقیقت ما غالبا بدون آنکه بدانیم از منطق گزاره ای استفاده می کنیم. به عنوان مثال استدلال گزاره ای زیر را در نظر بگیرید :
اگر برق باشد، کامپیوتر کار خواهد کرد
برق هست
.. کامپیوتر کار خواهد کرد
می توان این استدلال را با استفاده از حروف انگلیسی به شکل رسمی زیر بیان نمود.
A = برق هست
B = کامپیوتر کار خواهد کرد
بنابراین استدلال فوق را می توان به این صورت نوشت :
استدلالات زیادی به این شکل وجود دارند. صورت کلی نمایش استدلالی از این نوع، به این صورت است :
P → q
P
q
که در آن p و q متغیرهای منطقی بوده و می توانند هر عبارتی را نشان دهند. استفاده از متغیرهای منطقی در منطق گزاره ای این اجازه را به ما می دهد که عباراتی پیچیده تر از چهارچوب عبارت قیاس صوری یعنی I,E,A و O داشته باشیم. این نوع استنتاج در منطق گزاره ای نامهای مختلفی دارد، از جمله : استدلال مستقیم، انتزاع، قانون انفصال و فرض مقدم. توجه کنید که این مثال را به صورت قیاس صوری نیز می توان بیان کرد.
همه کامپیوترها با داشتن برق کار خواهند کرد
این کامپیوتر برق دارد
این کامپیوتر کار خواهد کرد
که نشان می دهد انتزاع یک حالت خاص از قیاس صوری است. قانون انتزاع از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا پایه و اساس سیستمهای خبره مبتنی بر قاعده را تشکیل می دهد. گزاره مرکب P →q نشان دهنده یک قاعده است و p نشان دهنده الگویی است که باید بر مقدم منطبق شود تا این قاعده ارضاء گردد. ولی همان طور که در فصل دوم مطرح شد، عبارت شرطی P →q دقیقاً معادل با یک قاعده نیست زیرا عبارت شرطی، یک تعریف منطقی است که توسط جدول درستی تعریف می شود و برای هر عبارت شرطی تعاریف زیادی می تواند وجود داشته باشد.
ما به طور قراردادی برای نشان دادن گزاره های ثابت نظیر " برق وجود دارد " از حروف بزرگ مانند C,B,A و ... استفاده می کنیم و با حروف کوچک از قبیل r,q,p و ... متغیرهای منطقی را نشان می دهیم که می توانند بجای گزاره های ثابت مختلفی قرار بگیرند. توجه باشید که این قرارداد برخلاف قرارداد موجود در پرولوگ است که از حروف بزرگ به عنوان متغیر استفاده می کند.
این شکل قانون انتزاع را می توانیم با متغیرهای منطقی دیگری نیز بنویسیم :
که این شکل نیز همان مفهوم قبلی را دارد.
توصیف دیگری برای شکل فوق می تواند به این صورت باشد :
علامت کاما در اینجا برای جدا کردن یک مقدمه از مقدمه دیگر بکار می رود و علامت کاما – نقطه ( سمی کالون) پایان مقدمات را نشان میدهد. اگر چه تا به حال فقط با استدلالاتی سروکار داشته باشیم که دو مقدمه داشته اند، ولی شکل کلی تر یک استدلال به این صورت است :
P1 , P2 , … PNi .. C
هدف p در صورتی ارضاء می شود که همه اهداف فرعی P1 , P2 , … PNi ارضاء شده باشند. یک استدلال مشابه با عبارت فوق را برای قواعد تولید می توان به شکل کلی زیر نوشت :
C1 ^ C2 ^ … CN →A
و به این معناست که اگر همه شروط Ci یک قاعده ارضاء شوند در این صورت اقدام A آن قاعده اجراء خواهد شد. همانطور که قبلا نیز مطرح شد، هر عبارت منطقی به شکل فوق دقیقاً معادل یک قاعده نیست زیرا تعریف منطقی عبارات شرطی دقیقا معادل قاعده تولید نمی باشد. ولی به هر حال این شکل منطقی به فهم قواعد کمک مستقیم و مفیدی خواهد کرد.
عملگرهای منطقی AND و OR در پرولوگ، شکلی متفاوت با شکل متدوال ^ و دارند. علامت کاما بین اهداف فرعی در پرولوگ به معنای ترکیب عطفی ^ است در حالی که ترکیب فصلی، ، با یک سمی کالون ( ؛ ) نشان داده می شود. به عنوان مثال
P : - p1 I p2 .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
مقدمه:
آیا تا به حال در جایی گمشده اید؟ و در یک شهر جدید و یا در مسیر جاده ای نشانه ای را از کسی پرسیده اید؟ قطب نما و قبله نما، دو وسیلهای هستند که از دیر باز برای یافتن و تعیین جهتهای اصلی جغرافیایی (شمال، جنوب، شرق و غرب) و جستجوی مکان ها به کار می رفتهاند.
از ابتدا، انسان ها برای کشف سرزمین های جدید، مسافرت از شهری به شهر دیگر و یا از کشوری به کشور دیگر نیازمند دانستن جهتهای جغرافیایی بوده اند. با دانستن سمت و سوی جهتهای جغرافیایی و نیز محل آغاز حرکت (مبداء) میتوان جهت و مسیر حرکت را به سمت مقصد مورد نظر تنظیم کرد و گم نشد؛ مخصوصاً اگر مسیر، در طول بیابانها، جنگلها، دریاها و یافتن کسی که نشانی را بداند، محال باشد و یا شب هنگام حرکت کنیم.
قطب نما، وسیله ای است که در این راه کمک بسیاری به انسان ها کرده است. وسیلهی اصلی به کار رفته در قطبنما، آهنربا است. حتماً تا حالا یک آهنربا و یا وسایلی را که در آنها آهنربا به کار رفته است دیدهاید. در غیر این صورت، کافی است سری به یخچال منزلتان بزنید. میبینید، نوار دورِ درِ یخچال آهنرباست که باعث چسبیدن و محکم شدن در به بدنهی آن میشود. در طبیعت، بعضی مواد و سنگها خاصیتی دارند که باعث جذب مواد آهنی و فولادی به آنها میشود.
این خاصیت را خاصیت مغناطیسی یا آهنربایی میگویند، به هر جسمی که این خاصیت را داشته باشد آهنربا میگویند. آهنرباها میتوانند تمامی حجم های آهنی (مثل سوزن، کلید منزل، میخ و ...) را جذب کنند و یا به آنها بچسبند.
وقتی دو آهنربا را کنار هم قرار دهیم، اتفاق جالبی میافتد: دو سر آهنرباها از هم دور میشوند و به هم میچسبند و دو سر دیگر وقتی یکی از آنها را را سر و ته کنیم از هم دور میشوند.
آهنرباها انواع مختلفی دارند: میلهای، نعل اسبی، حلقهای و ... .
هر آهنربا دارای دو سر مختلف است که دارای خصوصیتهای مختلف و مخالف هم هستند. به آنها قطبهای شمال و جنوب آهنربا میگویند. اولی را با N و دومی را با S (حروف ابتدای کلمههای انگلیسی North به معنی شمال و South به معنی جنوب) نمایش میدهند. جذب آهنرباها از یک سمت و دفع (رانش) آنها از سمت دیگر، دقیقاً مربوط به این دو قطب است. قطبهای همنام (مثلاً دوقطب N و N و یا دو قطب S و S از دو آهنربای مختلف) همدیگر را دفع میکنند، ولی دو قطب غیر همنام مثل S از یک آهنربا و N از آهنربای دیگر همدیگر را جذب میکنند. به طور سادهتر، اگر یک آهنربایِ میلهای را از سمت قطب N به نزدیک قطب S یک آهنربای میلهای دیگر ببریم، به یکدیگر میچسبند، ولی اگر آهنربای اول را از سمت قطب S آن به قطب S آهنربای دوم ببریم، از هم دور میشوند. اما موضوع اصلی و جالب آنست که بدانید خودِ کرة زمین هم آهنربای عظیمی است که دقیقاَ خاصیتی مشابه همین آهنرباهای کوچک را دارد. کرهی زمین به دلیل وجود مواد مذاب مغناطیسی (از جنس اکسید آهن) در هستهی مرکزی آن، دارای خاصیت مغناطیسی است.
● قطبنما:
در زمانهای قدیم انسانها متوجه شدند که بعضی از سنگها (که بعداً به آنها سنگهای مغناطیسی گفتند) وقتی از یک نخ آویزان میشوند، در یک راستای مشخص قرار میگیرند. این نکته، سرآغاز کشف قطبنما شد، چون میدیدند، راستایی که آن سنگ میایستد، در راستای شمال و جنوب جغرافیایی است. از آن به بعد از این روش، یعنی آویزان کردن سنگهای مغناطیسی (که بعداً این سنگها را بصورت کوچکتر و میلهای در آوردند) برای یافتن جهت شمال و جنوب استفاده شد.
همانطور که گفتیم، کرهی زمین یک آهنربای بزرگ است که دارای دو قطب شمال و جنوب است. محل قرار گرفتن قطب شمال مغناطیسی در قطب جنوب زمین و محل قرار گرفتن قطب جنوب مغناطیسی در قطب شمال زمین (از نظر جغرافیایی) است. سنگ آهنربا اگرچه در ابعاد کوچکتری نسبت به کرهی زمین است اما مثل آن، آهنرباست. این آهنرباها یکدیگر را جذب و دفع میکنند.
طرز کار قطب نما هم بر همین منوال است.
در اصل قطب نما یک میلة مغناطیسی (آهنربایی) است که به شکل یک عقربه در آمده و در داخل یک محفظهی محافظ، از مرکزش آویزان است. دور تا دور این محفظه، دارای عددهایی هست که هر کدام بخشی از ۳۶۰ درجهی یک دایرهی کامل را نشان میدهد. نوع قرار گرفتن عقربهی قطب نما، زاویههای اصلی و سمت و سوی جهتها در دور تا دور، محل قرار گرفتن قطب نما را نشان میدهد. این عقربه چون آهنرباست، همیشه در راستای شمال و جنوب جغرافیایی قرار میگیرد. قطبهای ناهمنام این عقربه و زمین (که هر دو از جنس آهنربا هستند) به سمت هم قرار میگیرند ولی چون قطبهای مغناطیسی زمین در دو سمت جنوب و شمال خود بیحرکت هستند، پس عقربه بعد از ثابت ماندن، دقیقاً در راستای شمال و جنوب میایستد و به این دلیل جهت عقربه، جهت شمال جغرافیایی را نشان میدهد.
این اصل در همه جای کرهی زمین و در هر لحظه از شبانه روز صادق است. به این دلیل است که قطبنما وسیلهای لازم برای تمام افرادی است که به جهت یابی نیاز دارند؛ افرادی مثل دریانوردان، گردشگران و کوهنوردان.
● قبله نما :
ما مسلمانها برای خواندن نمازهای روزانهی خود، نیازمند یافتن قبلهایم. خانهی کعبه، در شهر مکه و در کشور عربستان است به همین دلیل مسلمانهای تمام کشورهای دنیا میبایست جهت قبله را بیابند. روشهای مختلفی برای یافتن این جهت وجود دارد؛ مثل استفاده از نور آفتاب و قبله نما.
قبلهنما مانند همان قطبنما است. با این تفاوت که به گونهای درجه بندی و تنظیم شده است که علاوه بر نشان دادن جهت شمال، جهت قبله را هم نشان میدهد. باید گفت که یافتن قبله توسط قبلهنما به سادگیِ یافتن شمال و جنوب جغرافیایی نیست. برای قبله، علاوه بر داشتن یک قبلهنما، به یک جدول هم نیاز داریم که دارای مشخصات شهری باشد که ما در آن هستیم، چون جهت قبله نسبت به جهت شمال، در نقطههای مختلف کرهی زمین، زاویهی یکسانی نمیسازد.
شما در فعالیت « رصد ماهوارهها از پشتبام خانه! » روش پیدا کردن طول و عرض جغرافیایی محل زندگی خود را یاد میگیرید. طول و عرض محل زندگی خود را در فلش زیر وارد کنید. این برنامه، زاویهی قبله با جهت شمال را به شما نشان میدهد. حالا با استفاده از یک قطبنما، میتوانید جهت قبله را در محل زندگی خود پیدا کنید.
قطب نما، عقربه ای مغناطیسی است کهتحت تاثیر حوزه مغناطیسی زمین قرار می گیرد. تولید کنندگان قطب نما
چندین چیز دیگر هم به قطب نما ساده اضافه کرده اند تا استفاده آن را راحت تر کنند. اما سوای تمام امکانات اضافه
شده، هسته اصلی همان عقربه ای است که به نیروی آهنربایی کره زمین واکنش نشان می دهد و از روی آن می
توانید جهت های مختلف را بشناسید.
» یک قطب نمای کوهنوردی شامل قسمت های زیر است :
1. یک عقربه آزاد گردان. یک طرف آن دارای رنگی متفاوت سمت دیگر است که بدین وسیله پیدا کردن قطب بسیار
ساده است.
2. محفظه ای مدور و قابل چرخاندن که عقربه در آن قرار دارد. این محفظه می تواند حاوی مایعی باشد که باعث آرام
تر کردن حرکت های عقربه می شود و خواندن آن را دقیق تر می کند.
3. صفحه ای مدور و مدرج به دور محفظه عقربه. این صفحه در جهت حرکت عقربه های ساعت از صفر تا 360 درجه
تقسیم شدهاست.
4. یک فلش جهت یابی و چند خط موازی با آن که به نصف النهار معروف است تمام آن ها در زیر عقربه قرار گرفته
5. یک خط نشانگر یا شاخص که زاویه حامل یا بیرینگ یا زاویه حامل هم معروف است.
6. یک صفحه صاف اتکا که شفاف و مستطیلی شکل است و تمام قطعات قطب نما روی آن قرار دارند. روی این
صفحه می توان خط جهت حرکت را هم مشاهده کرد. هر چه این صفحه اتکا بلند تر باشد، خواندن قطب نما، دقیق
تر انجام خواهد شد.
» وسایل جانبی که بر روی بعضی از قطب نماها وجود دارد :
1. پیکان تنظیم انحراف که ارزش آن را دارد تا پول بیشتری برای آن پرداخت کرد تا بتوان تصحصح مغناطیسی را با کمک آن راحت تر انجام داد.
2. آینه جهت دیدن عقربه که راهی دیگر برای تقویت دقت است.
4. خط کش که به سانتی متر یا اینچ مدرج است و از آن می توان برای اندازه گیری فاصله های روی نقشه استفاده کرد.
5. یک کلینومتر که می توان زاویه شیب را اندازه گیری کند. این وسیله می تواند بحث شیب یک سطح را حل کند. علاوه بر این با استفاده از آن می توانید مشخص کنید که از دو قله تقریبا هم سطح هستند یا نه.
6. یک ذره بینکه از آن برای از نزدیک خواندن فاصله های بین خطوط منحنی میزان استفاده می شود.
بعضی از قطب نماها دارای امکان تنظیم انحراف هستند، ولی آینه ندارند. این نوع قطب نماها از نظر قیمت بین قطب نماهای ساده شکل و قطب نماهای کامل قرار دارند.این نوع قطب نماها برای کسانی که طالب امکانات تنظیم انحراف هستند ولی نمی خواهند برای آینه بهایی بپردازند، چیز مناسبی هستند.
اغلب قطب نماها دارای ریسمانی برای اتصال به کمربند، لباس یا کوله پشتی هستند. انداختن بند قطب نما به دور گردن کار درستی نیست و از نظر ایمنی احتمال بروز مشکل با آن وجود دارد. خصوصا زمانی که صعودهای فنی انجام می دهید.قطب نماهای گرد و کوچک و ارزان و بدون صفحه پائینی برای کارکوهنوردی مناسب نیستند. چرا که با آن ها نمی توانید کارهای دقیق با نقشه انجام بدهید.
تعریف بیرینگ یا زاویه حامل :
بیرینگ به معنی جهت از یک نقطه تا نقطه دیگر است که به صورت زاویه در مقیاس درجه نسبت به خطی که به عنوان مرجع در نظر گرفته شده است، اندازه گیری می شود. این خط مرجع، خطی به طرف قطب شمال واقعی است.
» قطب نما برای دو کار اساسی در رابطه با بیرینگ استفاده می شود :
1. قطب نما برای بیرینگ گرفتن استفاده می شود. اندازه گیری بیرینگ به این معنی است که سمت و جهت از یک نقطه دیگر روی نقشه و یا روی زمین نسبت به شمال مغناطیسی اندازه گیری شود.
2. قطب نما برای دنبال کردن بیرینگ هم استفاده می شود. دنبال کردن بیرینگ بدین معنی است که یک بیرینگ را روی قطب نما مشخص کنیم و سپس به دنبال آن برویم، چه روی نقشه و چه روی زمین.
انواع قطب نما و شیب سنج:
قطب نما وشیب سنج پیشرفته LS – 25 به همراه لمپ افقی و سه پایه آلومینیومی مخصوص ساخت کمپانی USHIKATA- ژاپن
قطب نما وشیب سنج پیشرفته S – 28 با سه پایه آلومینیومی مخصوص ساخت کمپانی USHIKATA- ژاپن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
مبانی و اصول توسعه قضائی
۱ - مقدمه
به کار گیری اصطلاح «توسعه قضائی» از طرف ریاست محترم قوه قضائیه ، نویدبخش نگرش جدید مسئولان قوه قضائیه در امور مدیریتی قوه قضائی بوده و حکایت از این دارد ، که مدیریت کلان قوه ، به صورت جدی و کارشناسی شده ، به دنبال رشد و ارتقاء کمی و کیفی مسائل قضائی و رسیدن به وضعیت دستگاه مطلوب قضائی کشور هستند . لکن اصطلاح فوق با توجه به گسترگی زمینههای کاری مربوطه ، که از تغییر بنیادی نظام قضائی فعلی تا اصلاحات در اجزاء سیستم فعلی یا ناامیدی از اصلاح نظام قضائی ، در نوسان میباشد ، در صورت فقدان طرح جامع و برنامه ریزی کلان و داشتن استراتژی حرکت آتی و چگونگی توسعه قضائی ، ممکن است ، حمل بر امور متعدد شده و امکان پیگیری مباحث مربوطه فراهم نگردد . به این جهت مباحث ذیل ، به عنوان دیدگاه مدیریت کلان قضائی ، برای سامان بخشی به مباحث توسعه قضائی تدوین و قابل استفاده میباشد . از طرف دیگر ، اگر نتیجه مباحث ذیل ، بتواند گام کوچکی در جهت تدوین طرح کلی مباحث استراتژی توسعه قضائی قوه قضائیه باشد ، بیشک اهداف تدوین جزوء حاضر تحقق یافته است .
۲ - تعریف لغوی و اصطلاحی
توسعه قضائی از دو کلمه «توسعه» و «قضائی» تشکیل یافته است ، که ترکیب آنها وصفی و ناظر به تقید نوع موصوف در وصف است . لذا عمومات توسعه در حوزه خاص مسائل قضائی مد نظر است .
«توسعه» در لغت به معنای وسیع تر شدن و ناظر بر افزایش حجم و پیچیدگی و رشد و کلا گسترش یک موضوع میباشد . البته هر افزایش حجم یا رشد کمی ، مخصوصا از حیث کیفی توسعه محسوب نمیگردد . به هر حال توسعه در امور کمی و کیفی موضوععنه توسعه مطرح میگردد . بدیهی است دغدغه اصلی توسعه قضائی ، گسترش و رشد ملاکهای کیفی امور قضائی میباشد ، به نحوی که به نظر ، منظور از توسعه در عبارت «توسعه قضائی» افزایش بهرهبری در سازمان قضائی میباشد و هر گونه تغییر در نظام قضائی یا افزایش قضات یا کاهش ورودی پرونده حقوقی یا کیفری به محاکم ویا سرعت رسیدگی و صدور حکم و اجرای آن ، سرانجام باید منجر به افزایش ملاکها و استانداردهای امور قضائی باشد ، تا امر توسعه قضائی متحقق بشود . که به معنای ایجاد نظام کارآمد قضائی است که با کمترین امکانات بیشترین قابلیت قضائی را داشته باشد .
«قضائی» در لغت به معنی امور مربوط به مسائل رسیدگی در قوه قضائیه و مشخصا تصمیمات قضائی ( اعم از رای ، حکم یا قرار یا هر گونه نظریه قضائی ) مطرح است و با مباحث قانونی و حقوقی تنافر دارد . در مباحث کلاسیک بین امور قانونی و حقوقی و قضایی تفاوت قائل می شوند . مباحث قانونی مباحث مربوط به تصویب قانون در مجالس مقننه و مقدمات و کیفیت تصویب و نحوه استناد و اجرای مقررات محل بحث است . مباحث تصویب مقررات موضوعه نیز به عهده دستگاههای مجری با اختیار حاصله از قوانین است . مباحث حقوقی نیز به معنای اعم شناخت و تبیین مسائل علمی و شناختی اعم از قانون و دکترین و نظرات حقوق دانان و کیفیت تفسیر مسائل قانونی و تصمیمات قضائی دادگاهها است . لکن مباحث قضائی ، آن دسته از امور فنی مورد عمل مجریان امر قضاء و مسائل دادگاهها است و ناظر به صدور تصمیمات قضائی به صورت قرار و حکم میباشد ، که متضمن فصل خصومت و قطع دعوی و شکایت است ، هر چند مقدمات و اجزاء علت تصمیمات قضائی از مباحث قانونی و تاثیرات مباحث حقوقی ناشی شده باشد . به هر تقدیر هر سه دسته مسائل قانونی به عنوان منشاء و مسائل حقوقی به عنوان منبع اصلی در مسائل قضائی دخالت و تاثیر دارند ، لکن ویژگی مسائل قضائی ، امر فنی بودن رسیدگی ظهور دارد و شامل امور تخصصی کاری قضات و وکلاء در چگونگی تشکیل پروندههای حقوقی و صدور حکم و قطعیت احکام و اجرای آن میباشد . * ۳ - مسائل قضائی و امور سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و امثالهم
مسائل قضائی در عمومات خود ممکن است ، مشابه سایر مسائل اقتصادی و امثالهم باشد . بنابر این اولا همواره یک عامل ، تنها علت رخداد اصلی مسائل قضائی نخواهد بود . ثانیا مسائل عمومی توسعه کشوری نظیر توسعه فرهنگی یا علمی یا سیاسی یا اقتصادی و امثالهم ، روی مسائل خاص توسعه قضائی و متقابلا دخالت و تاثیر مستقیم خواهد داشت . ثالثا سرمایه ، نیروی انسانی و تجهیزات و برنامه مدون ، محورهای مسائل توسعه میباشد . لکن ویژگی خاص مسائل قضائی از سایر حوزه ها در این است که :
- در مسائل قضائی ویژگی نیروی انسانی اخص از سایر حوزهها است . محور قاضی به عنوان مهمترین رکن سیستم قضائی ، اساس این نظریه است . زیرا حسب گفته بزرگان حقوق ، اگر سایر مسائل کشوری قابل حل نباشند یا امکانات آنها مهیا نباشد ، جامعه تحمل حوصله و صبر برای آمادگی امکانات پیش نیاز را دارد ، مثل ساخت پل و بیمارستان و سد و امثالهم ، لکن اگر یک پرونده قضائی و ولو بسیار پیچیده مطرح گردد ، که مسائل حل و فصل آن کمتر از سایر مجهولات بشری نیست ، لکن جامعه و اصحاب دعوی حوصله صبر و تحمل زیاد ندارند . لکن قاضی علی رغم فقدان وسایل و مقدمات لازم ، باید به هر حال ، حکمی برای پرونده هر چند پیچیده ، داشته باشد . بنابر این فشار روانی و سنگینی کار ، بر قاضی بیشتر از هر نوع صنوف دیگر مطرح میباشد .
- در مسائل دیگر ، همواره بخشی از مسائل فیزیکی یا روانی یا اجتماعی دارای ویژگی مهمتری نسبت به سایر جنبهها است . لکن حتی در کوچکترین مسئله قضائی که نیاز به صدور حکم یا تصمیمی دارد ، قاضی با سه حوزه مهم ، ۱ - فیزیولوژی انسانی یا شناخت مادی موضوع حکم ، ۲ - مسائل روانی حاکم بر رخداد نیازمند حکم و بالاخره ۳ - با مسائل اجتماعی چگونگی کنترل حادثه اجتماعی و تعیین عکس العمل مناسب در گیر خواهد بود . تعامل این مسائل با سایر مسائل اجتماعی و تاثیرات در جامعه نشان دهنده اهمیت فوق العاده مضاعف موضوع است .
- اهمیت نظارتی مسائل قضائی بر ایجاد عدالت اجتماعی . شکی نیست که جامعه بدون عدالت اجتماعی قابل بقاء و دوام نخواهد بود که این موضوع در قانون اساسی به عنوان گسترش عدل و داد تاکید شده است . علی هذا اجرای صحیح نظام قضائی که منجر بر گسترش عدل و داد در جامعه گردد ، منجر به توسعه قضائی خواهد شد .
* ۴ - مبانی مشروعیت توسعه قضائی
توسعه قضائی مربوط به قوه قضائیه است و اساسا یکی از مباحث مهم توسعه کشوری ، مثل توسعه فرهنگی یا سیاسی و اقتصادی میباشد . لکن به لحاظ نقش کنترلی و نظارتی قوه قضائی بر قوای دیگر ، در صورت صحت کارکرد قوه قضائیه ، امکان تصحیح حرکات قوای دیگر نیز میباشد . بنابر این از جهاتی توسعه قضائی مقدم بر توسعه اقتصادی یا سیاسی خواهد بود .
قوه قضائیه یکی از سه قوه نظام جمهوری اسلامی ایران است . بنابر این ، ملاکهای اساسی توسعه باید از قانون اساسی اخذ شود . از طرفی نظام جمهوری اسلامی ایران ، بر پایه اصل ولایت فقیه شکل گرفته است ، لذا نظرات ولایت فقیه چه حضرت امام راحل و چه رهبری معظم فعلی از دیگر اصول اساسی توسعه قضائی خواهد بود .
حسب اصل ۴ قانون اساسی ، همه چیز در نظام فعلی باید حسب مقررات شرعی و یا حداقل مغایر شرع نباشد . که تشخیص بر عهده شورای نگهبان خواهد بود . به لحاظ سوابق اسلامی نظام حاضر و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 206
کلیات
تعریف تکنولوژی آموزشی
تکنولوژی آموزش در طول سالهایی که کارشناسان آن را به کار بردهاند، دستخوش تغییراتی شده است ک علاوه بر تغییر در جنبههای ظاهری، در محتوا و معنای آن نیز تغییرات رخ داده است. برای درک بهتر تعریف و معنای اصطلاح تکنولوژی آموزشی، لازم است به معنای هر یک از واژههای تشکیل دهنده آن توجه کنیم.
الف) تعریف تکنولوژی
شناخت دقیق تعریف، موضوع و قلمرو رشته تکنولوژی آموزشی تا حدود زیادی به ریشهیابی کلمه تکنولوژی بستگی دارد. این واژه از کلمه تکنولوژیا در یونانی به معنای انجام دادن سیستماتیک یک هنر یا حرفه گرفته شده است. بخش اول این کلمه (techno) تلفیقی از معنای یک هنر و یک فن مشتمل بر دانش مربوط به اصول و توانایی دستیابی به نتایج مورد نظر است. به عبارت دیگر فن به معنای مهارتهای عملی مانند دانستن و انجام دادن است. ریشه کلمه (logos) نیز به معنای استدلال، تبیین، اصل و ارائه دلیل است. بنابراین تکنولوژی به معنای بکارگیری مستدل با منطقی دانش خواهد بود.
بنابراین تکنولوژی به معنی هر گونه مهارت عملی است که در آن از نتایج و یافتههای علمی استفاده میشود. به عبارت دیگر، تکنولوژی به معنی دانش کاربردی در مقابل علم محض است. این کلمه در اصل از دو کلمه «تکنیک و لوژی» تشکیل شده است. «تکنیک» به معنای انجام دادن ماهرانه هر کار و «لوژی» - معادل پسوند «شناسی» و به معنای «علم و دانش» است. بنابراین، تکنولوژی را میتوان روش شناسی یا دانش و علم به روشهای ماهرانه انجام دادن امور دانست، این معنای دوم چیزی است که واژه تکنولوژی بیشتر برای بیان آن به کار رفته است.
دانش تکنولوژی دارای مفاهیم، قواعد و ساختار و تغییرات خاص خود است که برخاسته از، و نهفته در فعالیت انسانی است. در مقابل دانش محض یا دانش علمی که به بیان جهان طبیعی و پدیدههای موجود در آن میپردازد، دانش تکنولوژیک درباره روشهای انجام دادن امور است، که از طریق فعالیت تعریف میشود و با فعالیت به وجود میآید و به کار گرفته میشود.
ب) تعریف آموزش از دیدگاههای مختلف
کلمه «آموزش» و اضافه شدن آن به تکنولوژی به توضیح بیشتری نیاز دارد، آموزش چیست؟ آیا توضیحات شفاهی فرد به فرد یا افراد یا گروهش از شاگردان را میتوان آموزش نامید؟ آیا اینکه معلم کتاب یا جزوهای در اختیار شاگرد قرار دهد معنای آموزش میدهد؟
آموزش از دیدگاههای مختلف تعاریف گوناگونی دارد. در اینجا به بررسی نظریههای چند تن از صاحبنظران تعلیم و تربیت پرداخته و پس از جمع بندی این نظریهها تعریف جامعی از آموزش ارائه خواهیم داد.
دوبوا، آموزش را «مرتب و منظم کردن دقیق محیط فراگیر به منظور دستیابی به نتایج مورد نظر در وضعیتهای مشخص» تعریف کرده است. این تعریف گرچه بسیار کلی است، به نکات متعددی مانند دانشهای قبلی او یا انگیزه و نیاز او به یادگیری، منظور نشده است.
برونر معتقد است در آموزش باید به چهار سوال مهم پاسخ داده شود:
1- پیش فرضها و پیش دانستههای فراگیر کدامند؟
2- برای یادگیری بیشتر، ساختار و ترکیب موضوع یادگیری باید به چه صورت باشد؟
3- ترتیب و توالی مواد یادگیری برای تسهیل در یادگیری چگونه است؟
4- کاربرد تشویق، تنبیه و بازخورد برای دستیابی به اهداف آموزش به چه نحو است؟
برونر در واقع جزء اولین کسانی است که با طرح سوالاتی مانند سوالات مذکور، دستاندرکاران امور آموزشی را در مسائلی مانند پیش دانستههای فراگیر، ساختار موضوع تدریس، ترتیب و توالی موضوع و زمان و شرایط، به تفکر واداشت و بکارگیری عواملی مانند تشویق، تنبیه، ارائه بازخورد و طرح سوال را مطرح کرد.
طرح این گونه سوالات بعد از برونر نیز ادامه یافت و تکامل کمیت و کیفیت سوالات، باعث دستیابی به تعریفی جامع و همه جانبه از آموزش شد. برای مثال، گلیسر سوالات زیر را در زمینه آموزش مطرح کرد:
1- تجزیه و تحلیل موضوع تدریس را معلم یا طراح آموزشی چگونه باید انجام دهد؟ به عبارت دیگر، تعیین تواناییهای لازم برای یادگیری یک موضوع پیچید درسی چگونه صورت میگیرد؟
2- در تجزیه و تحلیل تواناییهای فراگیر به چه عواملی باید توجه شود، یعنی به کدامیک از تواناییهای فراگیر باید بیشتر دقت شود؟
3- به منظور افزایش میزان یادگیری باید چه شرایط محیطی هنگام ارائه آموزش فراهم باشد؟
4- بهترین راه برای اندازهگیری یادگیری فراگیر کدام است؟
بدین ترتیب سوالات فرق در سه مورد، مشابه پیشنهادات برونر است، ولی اندازهگیری میزان یادگیری به آن اضافه شده است که در فهرست سوالات برونر وجود ندارد. در همین زمینه آندرسون عوامل موثر در آموزش را به دو دسته تقسیم کرده است:
الف) عوامل آموزشی. عوامل آموزشی شامل نحوه ارائه و نمایش محتوای آموزشی و مدت زمان اختصاص یافته به یادگیری هر موضوع از سوی معلم است.
ب) عامل تفاوتهای فردی. عامل تفاوتهای فردی شامل توانایی عمومی فراگیر برای یادگیری است که میزان درک و فهم شاگرد را از دستورالعملها و توضیحات معلم تعیین میکند و همچنین زمان یادگیری که برای فراگیران مختلف متفاوت است. عامل زمانی را مشخص میکند که هر فراگیر عملاً آن را صرف یادگیری میکند.
آندرسون همچنین کیفیت آموزش را منوط به رعایت نکاتی میداند که عبارت است از:
1- مطلع کردن فراگیر از آنچه در حال آموختن آن است؛
2- ایجاد ارتباط حسی بین فراگیر و مواد آموزشی؛
3- ارائه آموزش به نحوی که هر مرحله آموزش، زمینه ساز مراحل بعدی باشد؛
4- هماهنگ کردن آموزش با خصوصیات و احتیاجات ویژه فراگیران.
لازم است ذکر شود که هر یک از فهرستها، زاویههای جدیدی از آموزش را مطرح میکند. برای مثال، در فهرست مذکور، مساله زمان اختصاص یافته به یادگیری هر موضوع از سوی معلم، زمان لازم برای یادگیری شاگرد و زمان عملی صرف شده برای یادگیری هر فراگیر مشخص شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
فصل دوم
مبانی نظری
مقدمه
این فصل حاوی چکیدهای از مطالعهای عمیق و وسیع از آنچه که درباره موضوع مورد تحقیق و موضوعات مشابه در کتابها و مقالات، استانداردهای متداول و تحقیقات حسابرسی وجود داشته است، میباشد.
سیر بیان مطالب از تاریخچهای از متدولوژیهای مختلف حسابرسی شروع، بعد از بیان متدولوژی مبتنی بر ریسک نحوه کلی اجراء آن ذکر شده است و در انتها روشهای ریاضی جهت انتخاب نمونه از میان جامعه مورد رسیدگی بعنوان متمم فصل ارائه گردیده است.
سیر تحول تاریخی در متدولوژی حسابرسی
پیرو رشد کمی و پیچیدگی روز افزون فعالیتهای تجاری، صنعتی در دهههای اخیر، متدولوژی حسابرسی نیز الزاماً یک مسیر تکاملی را پیموده و اشکال مختلفی به خود گرفته است. تغییرات کیفی در متدولوژی حسابرسی اغلب در مقاطعی صورت گرفته است که نارساییهای روشهای موجود در محافل حرفهای و یا محاکم قضائی کشورها مورد سوال قرار گرفته و دستاندرکاران این حرفه را به چارهجویی جهت رفع نارساییها و نهایتاً تکمیل و اصلاح نحوه کلی حسابرسی واداشته است. این فرآیند تکامل در واقع فرآیند تطبیق متدولوژی با نیازهای جوامع در حال پیشرفت است که هنگام با رشد و پیچیدگی روابط و فعالیتهای تجاری و صنعتی صورت گرفته است.
در این مسیر تکاملی بطور مشخص چهار نحوه کلی عمل را بشرح زیر میتوان یافت:
الف) حسابرسی مبتنی بر سندرسی یا حسابرسی رویدادهای مالی
همانطور که از نام این روش بر می آید سندرسی مبنای اصلی کار حسابرس است و معاملات بطور نمونه یا کامل از نقطه نظر مستندات، شواهد، اعتبار و دقت حسابداری مورد سندرسی قرار میگیرد. کنترل محاسبات، بررسی طبقه بندی رویدادهای مالی و تطبیق صورتهای مالی با دفاتر بخشی از بررسیهای این نحوه عمل است.
در این نحوه عمل، مواردی از قبیل سیستم حسابداری، معقول بودن اقلام صورتهای مالی و یا اثبات وجود داراییها مورد توجه خاص قرار نمیگیرد. و در واقع تنها مدارک و سوابق ارائه شده به حسابرسان مورد بررسی واقع میگردد.
ب) حسابرسی ترازنامه
در این نحوه عمل حسابرسی، حسابرس کوشش خود را بر اثبات اقلام مندرج در ترازنامه متمرکز نموده و معمولاً توجهی به دفاتر ثبت اولیه معاملات نمینماید. در این روش، فرض بر این است که وجود داراییها و بدهیها مؤید وقوع معاملات و نقل و انتقالات مالی مربوط است.
مزیت این نحوه عمل، صرفهجوی در مدت زمان حسابرسی و انجام کار حسابرسی در یک مرحله بعد از پایان سال مالی است. این روش هر چند وجود داراییها و بدهیها را اثبات می کند، لیکن شواهدی حاکی از اعتبار معاملات ثبت شده بدست نمیدهد. مضافاً حسابرس قادر به کسب اطمینان لازم در رابطه با عدم وقوع موارد مهم اشتباه و تقلب نخواهد بود.
ج) حسابرسی مبتنی بر سیستم
حسابرسی مبتنی بر سیستم از آمریکا شروع شد. چارچوب اولیه آن مبتنی بر پیشنهاداتی بود که کمیسیون اوراق بهادار و بورس آمریکا، در سال 1940 پس از افشای تقلب در شرکت MC Kesson & Robbin' s ارائه نمود. استفاده از روشهای حسابرسی اخیرالذکر موجب گردیده بود حسابرسان به واهی بودن اقلامی که از داراییهای شرکت فوق پی نبرده و آنها را کشف ننمایند. کمیسیون مزبور در بررسیهای خود به این نتیجه رسید که غیر مؤثر بودن روشهای حسابرسی منجر به وقوع چنین اشتباهی شده است. بدین جهت پیشنهاداتی در خصوص اثبات وجود داراییها از طریق مشاهده عینی، ارسال تاییدیه، بررسی صلاحیت مدیریت و ارزیابی کنترلهای داخلی را ارائه نمود.
نحوه عمل حسابرسی مبتنی بر سیستم
ویژگی اصلی این نحوه عمل، اتکا بر سیستم کنترل داخلی به عنوان مبنایی جهت حصول اطمینان از قابلیت اعتماد اطلاعات منعکسه در حسابها میباشد. فرآیند حسابرسی در متدولوژی فوق بطور کلی، در بر گیرنده مراحل زیر است. (نمودار شماره 1- 2):
مرحله اول؛ برنامهریزی
برای اینکه عملیات حسابرسی به نحوی موثر و به موقع و با کارایی انجام گردد، یک برنامهریزی که مستلزم تعیین استراتژی یا برنامه کلی حسابرسی و مبتنی بر درک صحیح فعالیت تجاری صاحبکار و شناخت عوامل مؤثر در عملکرد تجاری باشد، ضروری است.
مرحله دوم؛ شناخت، ثبت و ارزیابی کنترلهای داخلی
در این مرحله ابتدا سیستم کنترل داخلی شناسایی و ثبت میگردد و آنگاه با اجرای آزمون شناخت سیستم، برداشت حسابرس از آن مورد تایید قرار میگیرد. سپس حسابرس سیستم را از این جنبه که آیا مبنای قابل اعتمادی برای تهیه صورتهای مالی است مورد ارزیابی اولیه قرار میدهد. هرگاه ارزیابی اولیه از کنترلهای داخلی قابلیت اتکا به آنها را مورد تایید قرار دهد، آزمونهای رعایت روشها جهت تعیین میزان تاثیر آنها در عمل اجرا میگردد.
هدف اصلی از ارزیابی سیستم کنترل داخلی و انجام آزمونهای رعایت روشها، تعیین میزان قابلیت اتکا به سیستم و نتیجتاً تعیین نوع، زمان بندی و میزان آزمونهای محتوا است. بدین ترتیب در صورت عدم وجود کنترلهای داخلی مطلوب، نیازی به اجرای آزمونهای رعایت روشها نبوده و باید نسبت به طراحی و اجرای گسترده آزمونهای محتوای مناسب اقدام گردد.
مرحله سوم؛ اجرای آزمونهای محتوا
هدف از اجرای آزمونهای محتوا، کسب شواهد لازم در رابطه با کامل بودن، دقت و اعتبار دفاتر و سوابق حسابداری است که به طرق گوناگون از قبیل بازرسی، تحقیق، بررسی تحلیلی، کنترل محاسبات و ...... انجام میگردد.
مرحله چهارم؛ اظهار نظر
پس از انجام مراحل فوقالذکر حسابرس باید در رابطه با مطلوب بودن کلیت صورتهای مالی قضاوت نماید. بنابراین، وی باید علاوه بر بررسی کاربرگهای حسابرسی و نتیجهگیریهای مربوط، صورتهای مالی را از یک نگاه منتقدانه مورد بررسی قرار دهد.