لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 75
مقدمه
توسعة اقتصادی همواره متضمن منافع مادی و تکنولوژی و آزادیهای متنوع است و از طرف دیگر بیعدالتی، تخریب فرهنگی، مسائل زیست محیطی و تخریب طبیعت و از همه مهمتر بیمحتوی شدن زندگی و عدم معیاری برای یافتن حقیقت و ارزشهای واقعی را به ارمغان آورده است.
در بیان تبیین مفاهیم توسعة اقتصادی بیش از همه چیز باید انسان و ارزشهای والای انسانی محور قرار گیرد. اگر تعیین سیمای انسان و ارزشهای انسانی و هدف سعادتمند نمودن انسان در سرلوحه الگوهای توسعه قرار گیرد، دیگر هر تعریفی از توسعه که صرفاً اقتصادی، فنی، سازمانی یا مدیریتی باشد، کافی نخواهد بود. در این شرایط ما نیاز به حکمتی داریم که با علوم ما سنخیت داشته باشد. حکمتی که دیدگاه وسیعتری را از هدفهای زندگی انسانی و تلاشهای انسانی ارائه کرده و برای فرموله کردن الگوی توسعه رهنمون بدهد.
عوامل و زمینههای مختلفی در غرب باعث توسعه اقتصادی شد. دستاوردهای علمی و صنعتی غرب، محصول تلاشهای انسان غربی در تلقی جدید از خدا و دین و دنیا است و محصول یک فرایند تاریخی چند قرنی است. از این جهت، شناخت توسعه اقتصادی در غرب مستلزم شناخت مبانی هستی شناسی، انسان شناختی، جامعه شناختی ، سیاسی و اقتصادی است.
فرض موجود در این تحقیق این است که علت اساسی توسعه اقتصادی در غرب ، عمل عقلایی و پویایی علم و تکنولوژی که خود ناشی از درک جدید نیست. انسان و ارزشهای انسانی است. در این راستا نگاهی به برخی از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تطبیق دیدگاه اسلام با مبانی توسعه اقتصادی در غرب، خطوط کلی توسعه اقتصادی مبتنی بر رشد، عدالت، پایداری و کارایی مطلق را جلوه گر میسازد.
هدف این تحقیق نیز عبارتند شناخت مبانی نظری توسعه اقتصادی در غرب واستفاده از نکات مثبت آن و لزوم توجه بیشتر به مبانی اقتصادی از دیدگاه اسلام میباشد.
بخش اول – کلیات
فصل اول – مفاهیم رشد و توسعه
معمولاً در کتابهای مختلف ، اصطلاح رشد و توسعه را همراه هم به کار برده و اغلب این دوعنوان مترادف در نظر میگیرند. در حالی که هر یک از این دو دارای معنی خاص برای خود است. برای وضوح بیشتر مفاهیم رشد و توسعه را به شرح ذیل تعریف میکنیم:
الف- تعریف رشد:
رشد مترادف واژه Growth بوده و در معنی مطلق «تغییر کمی هر متغیر در مدت مشخص» اطلاق میگردد. مثلاً قد یک فرد طی یک سال از 150 سانتی متر به 155 سانتی متر افزایش یابد، گفته میشود که قد آن شخص 5 سانتی متر رشد داشته است یا تولید گندم از 10 میلیون تن در سال قبل به 11 میلیون در سال جاری افزایش یافته است، حال اگر این معنی و مفهوم به کل تولیدات کالاها و خدمات نهایی جامعه در یک مدت معین و مشخص تعمیم داده شود، به آن «رشد اقتصادی» گویند. بنابراین «تغییر در میزان تولید کالاها و خدمات نهایی تولید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مبانی حقوق شهروندی ... law
حقوق شهروندی در کشورهای اروپایی و آمریکایی زیر مجموعه علوم سیاسی قرار می گیرد
یکی از ابعاد توسعه و اصلاحات قضایی در کشور ما، توجه به مفهوم "حقوق شهروندی" است. تولد این مفهوم در حقوق رم سالها گذشته است و تاکنون تحولات بسیار یافته است. در حقوق امروزی، فرانسه احیاکننده این حقوق بوده است با انتشار اعلامیه "حقوق بشر و شهروندی" در سال 1789 آن را دوباره زنده کرد. اما در حقوق ما (لااقل با این عنوان) سابقه چندانی ندارد.
تنها دکتر قاضی در کتاب "بایسته های حقوق اساسی" اشارهای به این مفهوم دارد و شهروند را "انسانهای ساکن و مقیم در یک کشور، اعم از اتباع و بیگانگان که در سرزمین یک دولت-کشور و تحت حاکمیت آن هستند" تعریف می کند. حقوق شهروندی در کشورهای اروپایی و آمریکایی زیر مجموعه علوم سیاسی(science Political) قرار می گیرد و بیشتر ناظر به حقوق مشارکت شهروندان در اداره امورکشور است و ابعاد متفاوت آن را در بر می گیرد و از این رو به حقوق سیاسی و حقوق عمومی (به معنای اخص) نزدیک میشود. اما این معانی حقوق شهروندی را از حقوق بشر چندان جدا نمی کند و البته این دو مفهوم چندان مشابهت دارند که اشتراکاتشان، تمایز را مشکل می کند. برای تفکیک این دو، چند محور را می توان ذکر کرد: (اما باز تعارف متعارض، جای بحث را باقی می گذارد.)
1. گیرنده یا دارنده آن: دارنده حقوق بشر، موجودی است که با عضویتش در جامعه انسانی به عنوان جهانوند از آن منتفع خواهد بود; در حالی که دارنده حقوق شهروندی، شهروند (به تعریفی که ذکر شد) است.
2. مخاطب آن: حقوق بشر، هر انسان، نهاد و اجتماع انسانی را مخاطب خود قرار می دهد و توصیه و فرمان می دهد. در حالی که حقوق شهروندی، اجتماع با افراد خاصی را در محدوده یک دولت-کشور خطاب می کند.
3. موضوع آن: مفاهیم حقوق بشر عموما ما بعدالطبیعه هستند و از این رو کلی و دارای ابهامهای اساسی اند. اما حقوق شهروندی، از آن رو که مستقیما با مردم و اجرا مواجه اند دارای ابهام نیستند و براساس همان مبانی حقوقی ایجاد می شوند. دیدگاه دیگر بر عدم تنافر میان حقوق بشر و شهروندی است. در این نظر، تفاوت ماهوی میان این دو نیست و به نظر می رسد که این دیدگاه در قوانین موضوعه ایران نیز جاری شده است.
برخی اساتید دیگر به این نظر اعتقاد دارند که هرچند تنافر کلی میان حقوق بشر و شهروندی وجود ندارد، اما در بسیاری از کشورها، مورادی از حقوق را ذیل عنوان حقوق شهروندی قرار می دهند که صبغه قضایی دارند. از این رو اصول 32، 33، 35، 37، 38 و 39 تنها اصولی از قانون اساسی هستند که به موضوع حقوق شهروندی پرداخته اند.
اما در سالهای اخیر معنای این حقوق چنان تاکید شده است که حقوق شهروندی به یکی از اولویتهای نظام قضایی، سیاسی و اداری تبدیل شده است. ماده 140 "قانون برنامه چهارم توسعه" به طور همزمان قوه قضائیه را مسئول تهیه "لایحه حفظ و ارتقای حقوق شهروندی و حمایت از حریم خصوصی افراد" کرده است. این توجهات با تصویب ماده واحده "حقوق شهروندی در قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی" تشدید شد و با تاکیدات ریاست محترم قوه قضائیه بر حفظ این حقوق به اوج رسید.
تاریخ حقوق شهروندی
الف: در غرب - یونان و رم باستان
اصول حقوق بشر و شهروندی تا قرن هجدهم میلادی، به صورت مکتوب، مدون و جامع نبوده است. حقوق باستان، به شدت فلسفی بوده است. از همین رو ارسطو بنیانگذار و نظریه پرداز حقوق مردمان سرزمین یونان است. در یونان و رم باستان، شهروندان در مقابل بیگانگان و بردگان قرار می گرفته است. شهروندان افراد آزاد آن سرزمین بوده اند که از حقوق کامل برخوردار بوده اند. ارسطو برای توجیه برده داری به طبیعت و نتیجه طبیعی اعمال و رفتارها اشاره می کند و آن را نتیجه طبیعی اسارت در جنگ می گوید. وی می گوید همانگونه که ارث بدون وصیت به واسطه نسب به وارث می رسد، بردگی نیز از والدین به فرزند انتقال خواهد یافت. امر دیگری که در اندیشه حاکم بر یونان از افکار ارسطو اجرا می شده است، تناسب کیفر و مجازات است. آنها "کیفر متقارن" را نیز ملهم از طبیعت می دانستند.
اما از سوی دیگر افکار یونانیها (یا بهتر است بگوئیم آتنیها) با مفهوم آزادی در برابر قانون بیگانه بود. افکار آنها به شدت اشرافی زده و طبقاتی بود و برابری در آن معنایی نداشت.
قرون وسطی
در این دوران، همراهی روحانیون مسیحی با حکام ظالم و فئودالها، بدترین حقکشی ها رخ داد. دادگاه های انگیزاسیون و نظام قضائی اتهامی، شکنجه و انواع حقکشی های غیرانسانی، کرامت انسانی را لگدمال میکردند.
در این نظام قضایی، اصل کرامت انسانی و نیز بیگناهی او فراموش شده بود و کسی نمی توانست با تمسک به تفسیر مضیق از اعمال مجرمانه، تبری خود را از گناه اثبات کند. همچنین مجازاتهای غیر انسانی و شکنجه های ترذیلی در نظام قضایی اتهامی انگیزاسیون به وفور دیده می شد و به عنوان یک امر معمول تلقی شده بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست مطالب
عنوان
مقدمه
زندگینامه دورکم
مبانی جامعه شناسی دورکم
گستره تفکر دورکم
روش شناسی دورکم
سه تحقیق دوباره همبستگی اجتماعی
تقسیم کار در جامعه
تراکم پویا
بی هنجاری
وجدان جمعی
روح جمعی
خودکشی
صود بنیانی حیات دینی
مقدمه
هدف از گرد آوری این مطالب ادامه برخی نظریه های عمده در جامعه شناسی دور کم است. جامعه شناسی قبل از هر چند در تبیین پدیده های اجتماعی نیاز به نظریه دارد و آن طور که تاریخ پیدایش نظریه های جامعه شناسی نشان میدهد نظریات متعدد حاصل تلاش های فراوان متفکران برای شناخت هر چه بیشتر مسائل اجتماعی بوده است. این مقاله شامل سه بخش عمده است، بخش اول درباره زندگینامه دور کم،در بخش دوم جامعه شناسی دور کم و در بخش سوم سه تحقیق او درباره همبستگی اجتماعی شده است.
متفکرانی بزرگی همچون دور کم که فضا و گرایشات فکری عصر و زمان ما را پدید آورده اند تعلق خاطر مادام العمر و پایداری نسبت به ماهیت دین از خود نشان داده اند. در حقیقت بسیاری از آثار برجسته ایشان به توضیح خاستگاه و کارکرد دین اختصاص یافته است بنابراین در این مقاله سعی کردم که به سومین تحقیق او با نام درصدد بنیانی حیات دینی بیشتر بپردازم و تاکید اصلی من هم به همین موضوع جامعه شناسی دین دورکیم میباشد.
امیل دورکم (1858-1917)
امیل دورکم در جماعت یهودیان شرق فرانسه که اتحاد همبستگی دینی شدیدی میان اعضایش برقرار بود متولد شد او که فرزند یکی از روحانیون یهودی بود ضمن گذراندن تحصیلات عادی خود در مدرسه، زبان عبری و کتاب آسمانی و دیگر متون مقدس را مطالعه کرد. اگر چه این پس دقیقه مذهبی را بعد ها به واسطه توجهش به مدرنتیه مکرراً در زندگی شهری کنار گذاشت اما آثار آن بر جامعه شناسی مذهبی او کاملاًنمایان است. دورکم در تحصیلات دانشگاهی اش فلسفه خداند و بعد ها کرسی استادی دانشگاه بوردو را به دست آورد با انتشار کتاب تقسیم کار در جامعه قوانین روش جامعه شناختی و خود کشی در دهه 1890 دورکم به صف اول روشنفکران فرانسوی پیوست و جامعه شناسی را به عنوان یک رشته دانشگاهی در فرانسه تثبیت کرد. در سا ل 1902 به پاریس رفت و با انتشار مجله سال جامعه شناسی، تعدادی از شاگردان خود را گرد هم آورد و تربیت کرد. طی جنگ جهانی اول پسر دورکم وبسیاری از شاگردان نزدیک او کشته شدند. این واقعه تاثیر جبران ناپذیری در سلامت او بر جا گذاشت و در نهایت به سال 1917 در گذشت.
مبانی جامعه شناسی دورکم
نخستین بحثی که درباره جامعه شناسی دورکم پیش می آید وجه وفاداری او به مثبت گرایی است. دورکیم در آغاز سخن به رد نظر کسانی می پردازد که می گویند جامعه شناسی ضرورتاًباید بر پایه فرضیات فلسفی بنا شود. به نظر او جامعه شناسی باید از فلسفه کاملاً جدا و مستقل باشد. لیکن فلسفه نمی تواند از علوم و درنتیجه از جامعه شناسی به کلی مستغنی شود. روشن است که این نظر دورکم بر محور فلسفه مثبت گرای چرخه.
دورکم همانند اگوست کنت سعی دارد تجدید فلسفه را بر مبنای دانش جدید جامعه تحقق بخشد و اصلاح روش علم را پیشنهاد میکند. دورکم تلاش زیادی که تا جامعه شناسی را از تحلیل های فلسفی دور کرده به توصیف های رایج در علوم طبیعی و فیزیکی نزدیک سازد. تحقیق او درباره خودکش با استمرار از داده های آماری تلاشی در این زمینه بود اما اعتقاد به «روح حجمی» در جامعه باز نشانی از فلسفه دارد. در هر صورت دورکیم با وضع قواعد روش علمی جامعه شناسی اثباتی را پایه گذاری کرده است. اولین قاعده در جامعه شناسی این است که واقعیت های اجتماعی باید به عنوان شی مورد توجه قرار گیرد. دومین قاعده تمایز بین طبیعی و مرضی است. در هر جامعه موقعی که امری عممیت کامل یافت نسبت به آن جامعه صورت طبیعی دارد در صورتی که ممکن است همان امور در جامعه دیگر چندان شایع و مورد قبول نبوده صورت غیر طبیعی یا مرضی د اشته باشد همچنین وقتی که امری به مقدار کمی در جامعه شیوع پیدا کرده از نسبت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
در جستجوی خوشبختی
نگاهی به مبانی جریان سودگرایی از دیدگاه جاتن استوارت میل
نام استاد: دکتر اسماعیلی
پژوهشگر: نرگس خاتون حسینی
رشته: فلسفه اخلاق
شماره دانشجویی: 8684020916
دانشگاه: پیام نور مرکز تهران
تیر 1387
فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
فایده گرایی
دستورالعمل عمل اساسی اصالت سود
فایده گرایی کیفی به عنوان آلتر نایتویی برای فایده گرایی کمی
فایده گرایی عمل محور و قاعده محور
تفاوت گونه های فایده گرایی
فایده گرایی ناظر به قاعده ی واقعی و فایده گرایی ناظر به قاعده ی آرمانی
نطریه های اخلاقی فاعل محور در مقابل نظریه های اخلاقی مثل محور یا نتیجه گرایانه
فایده گرایی ایده آل
فایده گرایی روان شناسانه
فایده گرایی لیبرال
چندین نقد بر اخلاق فایده گرایی جان استوارن میل و پاسخ میل به آن
نتیجه گیری
منابع
چکیده:
در این گزارش رسمی بر آن است که با بررسی اجمالی و گذرا بر ساختار اندیشه ی جان استیوارت میل و معرفت شناسی او نسبت به جایگاه چیستی و چگونگی مبحث فایده گرایی در نظام اندیشه ای او ارجاعاتی فراهم شود و به سوالاتی چون سعادت چه کسی را باید مدنظر داشت: برخی مربوط به ماهیت وظیفه ی اخلاقی هستند، یعنی آیا باید همیشه سعی کنیم تا حداکثر ممکن سعادت را پدید آوریم یا اینکه وظیفه این است که براساس قواعدی زندگی کنیم که در اکثر موارد سبب افزایش سعادت می شوند، برخی مربوط به تعریف سعادت اندیشی سعادت عبارت است از برطرف شدن نیازها یا برآورده شدن علایق و منابع و یا داشتن لذت و بهره ی بسیار یا ارضای امیال؟ وبا توجه به مبادله کیفیت و کمیت، پاسخ داده شود، بدین ترتیب بخش اول به بیان تعریف فایده گرایی و دستور العمل اساسی اصالت سود و مختصری از مبانی نظری و افکار این فیلسوف اخلاق می پردازد، در بخش دوم فایده گرایی کیفی از دیدگاه میل در مقابل فایده گرایی کمی نبتام که میل در جهت تصیح و تکمیل آن برآمده کاوش می شود در بخش سوم فایده گرایی عمل محور و قاعده محور و تفاوت گونه های فایده گرایی قاعده محور را بررسی نموده و در بخش چهارم فاعل و مسئولیت اصلی و اولیه هر فاعل اخلاقی و توجه به ملاک اخلاقی را از نظر می گذراینم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اصول کلی و مبانی هومیوپاتی
هومیوپاتی چیست؟
حدود 200 سال پیش دکتر هانمن علم جدیدی را در پزشکی بنیان گذاشت. او درمان بیمار را یک هنر میدانست و به این هنر نام هومیوپاتی داده بود.
هومیوپاتی مانند قانون جاذبه عمومی، انرژی مغناطیسی و بسیاری از قوانین دیگر که به مرور کشف شدند و مورد استفاده قرار گرفتند براساس قوانین طبیعت پایهگذاری شده است و قوانینی دارد که برای همیشه ثابت خواهند ماند.
یادگیری قوانین اصلی هومیوپاتی و بکارگیری مداوم آنها هنگام درمان، هومیوپات را با تجربه میکند. همانطور که هانمن میگوید: «از من یاد بگیر، اما دقیقاً یاد بگیر» کسی که به قوانین هومیوپاتی توجه نکند موفقیتی نخواهد داشت و به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
تعریف هومیوپاتی:
«هومیوپاتی عبارت از یک روش درمانی است که در بالین بیمار از قانون شباهت استفاده میکند و مواد دارویی یا مواد طبیعی، گیاهی یا معدنی را به مقدار بسیار اندک برای تحریک سیستم دفاعی بدن بکار میگیرد.»
واژه هومیوپاتی از دو لغت یونانی تشکیل شده است: Homois به معنی شبیه و Pathos به معنی درد یا بیماری به عبارت دیگر میتوان آن را «درد همانند» ترجمه کرد. یعنی عاملی که میتواند در فرد سالم بیماری ایجاد کند برای درمان فرد بیماری که علائم بیماری او شبیه علائمی است که آن عامل ایجاد میکند، استفاده میشود. این مفهوم از زمان بقراط پدید آمد اما ساموئل هانمن که مبتکر هومیوپاتی به شکل یک نظریه امروزی است، این مفهوم را به شکل سیستمی درمانی تکمیل کرد. و برای این کار فرضیهای درباره سلامت و بیماری ارائه داد که کاملاً با تفکر پزشکی روزگار خود او و روزگار ما (که معمولاً آلوپاتی[1] نامیده میشود) در تضاد بود. هانمن به جای تجویز دارویی که با علائم بیماری مبارزه و آنها را سرکوب کند طرفدار استفاده از موادی بود که با بدن دست به یکی شده و از طریق تحریک بدن به فعالیت شدیدتر آن را تشویق به بیرون کردن عامل بیماریزا و از بین بردن علائم میکرد و این همان اساس هومیوپاتی یا مشابه درمانی است.
به عنوان مثال، برای درمان نوعی سرماخوردگی معمولاً پیاز میخوریم. خاصیت پیاز این است که باعث جاری شدن آب بینی و اشک از چشم میشود. این حالات را هنگام خرد کردن پیاز هم مشاهده میکنیم که امری طبیعی است پیاز در دفع مایعات زائد ناشی از سرماخوردگی مؤثر است. به این صورت که بدن را در مقابل این ویروس تحریک میکند. اثر پیاز بر خلاف برخی داروهای شیمیایی است که ترشح مخاط بینی را خشک میکنند و در حقیقت مانع از واکنش طبیعی بدن میشوند. پیاز بدن را تحریک میکند که خود شروع به درمان خود کند یعنی ما واکنشی را که بدن بطور معمولی از خود نشان میدهد تقویت میکند.
تفاوت هومیوپاتی و پزشکی متعارف:
پزشکی نوین بدن انسان را همچون شیئی میبیند که مدام در محاصره باکتریها و ویروسهای دشمن است و به همین دلیل کار بسیاری از درمانهای دارویی و جستجوی «گلولهای جادویی است که میکروب متجاوز را بکشد. برخلاف هومیوپاتی که میکوشد برای چیرگی بر آلودگی بدن مکانیسم دفعای خود بدن را برانگیزد و یاری دهد، کار پزشکی رایج است این است که ارگانیسم را شناسایی کند و با تجویز داروی مناسب آن را از بین ببرد.
در روش درمان هومیوپاتی نه تنها با آثار و نشانههای بیماری بلکه با خود بیماری و مولد آن مبارزه میشود. در حالی که امروزه در علم پزشکی متعارف و مرسوم به ناچار فقط به نشانه بیماری مبارزه میشود و روشهای درمان فقط این نشانهها را هدف قرار میدهد و سعی میکند هر چه سریعتر واکنشهای بدن را خنثی کند. اما واکنش فردی هر بیمار و مولدهای بیماری که این نشانهها را برمیانگیزد محک و معیار تشخیص داروهای هومیوپاتی هستند.
سرشت داروهایی که در پزشکی رایج استفاده میشود نیز کاملاً با داروهای هومیوپاتی متفاوت است. همانگونه که پیشتر نیز اشاره شدن داروهای هومیوپاتی به این دلیل انتخاب میشوند که اثر آنها بر بدن انسان شبیه مکانیسم دفاعی خود بدن انسان است بنابراین این داروها بدن را قادر میسازند به شکلی مؤثرتر با محرک بیماری مبارزه کنند. داروهای رایج یا آلوپاتیک بر مبنایی کاملاً متفاوت عمل میکنند چون مبنای انتخاب آنها مقابله با بیماری از طریق ایجاد اثر بر ضد آن است. از نمونههای روزمره این داروها میتوان ضداسیدهای رقیقکننده اسید بیش از حد معده، میلینهای از بین برنده یبوست و ضدالتهابهای فرونشاننده عفونتها را نام برد. چون چنین داروهایی با علائم بیماری مقابله میکنند بیمار اغلب ناچار است مصرف دارو را مدتی طولانی ادامه دهد تا علائم بیماری تحت کنترل درآید. روشن هومیوپاتی بر مبنای کمک به بدن است تا بهتر کار کند و خودش بتواند بر علائم بیماری چیره شود و آن را دفع کند. در نتیجه هدف هومیوپاتی برقراری تعادلی بلندمدت در بدن است تا بدن نیازی به دخالت دارویی نداشته باشد مگر اینکه دوباره تحت تأثیر یک از تنش از پا درآید.