لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
فلسفه وانگیزه قیام امام حسین
برخی با ارائه نظریات نسنجیده و غیر قابل قبول پیرامون فلسفه قیام عاشورا، تصویر وارونه و یا حداقل نامناسب با شأن رهبری این قیام ارائه کردهاند و هیچ کدام از آنها، در ارائه یک تصویر روشن و جامع از انگیزههای قیام امام حسین(ع) توفیق نداشتهاند.در این مجال کوتاه نیز نمیتوان به تفصیل به این پرسش پاسخ داد لذا به صورت مختصر در این زمینه باید گفت: یک پژوهشگر و یا شخص سوال کننده پیرامون تاریخ عاشورا اگر بخواهد به ماهیّت و جوهره قیام عاشورا تا حدّ زیادی پی ببرد، باید در گام نخست، با نگاه و مطالعه جامع و کامل در باره امام حسین(ع)، به زندگی، شخصیّت و مقام حضرت به عنوان امام معصوم، شناخت لازم و کافی پیدا کند و سپس با مطالعه و تعمّق لازم در بیانات و گفتار حضرت که در مقاطع مختلف قیام و حتّی پیش از آغاز آن درباره انگیزه حرکت خویش بیان کرده است، به فلسفه و ماهیّت قیام آن حضرت تا حدّ زیادی شناخت پیدا کند.اکنون با این مقدمه و با توجّه به این که بهترین و مطمئنترین سند برای شناخت فلسفه و اهداف نهضت سیدالشهدا(ع)، کلمات خود آن حضرت و یا امامان دیگر در این باره است، مجموع خطبهها، سخنان، نامهها و وصیتنامه امام حسین(ع) که در باره اهداف و انگیزههای قیام عاشورا است و نیز برخی از تعابیر زیارت نامههای متعدّد و مختلف که از امامان دیگر در باره حضرت رسیده است و در آنها به انگیزه قیام پرداخته شده است، مورد مطالعه و بررسی قرار داده و سپس با استخراج فهرستوار اهداف قیام، به تفسیر و تحلیل آنها، میپردازیم :1 ـ امام حسین(ع) در مکه در جمع گروهی از علما و نخبگان دیگر مناطق اسلامی با ایراد خطبهای شورانگیز و کوبنده، ضمن یادآوری وظیفه سنگین و تکلیف خطیر علما و بزرگان شهرها در باره پاسداری از کیان دین و اعتقادات مسلمانان و پیامدهای سکوت در برابر جنایات امویان، از خاموشی آنان در برابر سیاستهای دینستیزانه حاکمان اُموی انتقاد کرده و هرگونه همراهی و سازش با آنان را گناه نابخشودنی دانستند. حضرت در پایان سخنان خود، هدف از اقدامات و فعالیتهایش را برضدّ نظام ستمگر حاکم (که چند سال بعد خود را در قالب یک نهضت نشان داد) چنین اعلام فرمودند:خدایا تو میدانی آنچه از طرف ما انجام گرفته است (از سخنان و اقدامات برضدّ حاکمان اُمَوِی) به خاطر رقابت و سبقت جویی در فرمانروایی و افزونخواهی در متاع ناچیز دنیا نبوده است، بلکه برای این است که نشانههای دینت را (به مردم) نشان دهیم ( برپاگردانیم) و اصلاح در سرزمینهایت را آشکار کنیم. میخواهیم بندگان ستمدیدهات در امان باشند و به واجبات و سنّتها و احکامت عمل شود.از این جملات میتوان چهار هدف را برای اقدامات و فعالیتهای امام حسین(ع) که در عصر حاکمیّت یزید جزء اهداف قیام حضرت به شمار میرفت، استخراج کرد:الف ـ احیای مظاهر و نشانههای اسلام اصیل و ناب محمدیب ـ اصلاح و بهبود وضع مردم سرزمینهای اسلامیج ـ مبارزه با ستمگران اُموی جهت تأمین امنیّت برای مردم ستمدیدهد ـ فراهم ساختن بستری مناسب برای عمل به احکام و واجبات الهی2ـ امام حسین(ع) ضمن وصیّتنامهای که هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمّد بنحنفیّه برای وی نوشت، هدف از حرکت خویش را چنین بازگو کرد:من نه از روی سرمستی و گستاخی و نه برای فساد و ستمگری حرکت کردم. بلکه تنها برای طلب اصلاح در امّت جدم حرکت کردم. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علی بنابیطالب عمل کنم.و در زیارتهای مختلف که در باره امام حسین(ع) از امامان(ع) وارد شده، این تعابیر فراوان دیده میشود:«اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الْصَّلوهَ وَ آتَیْتَ الزَّکوهَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ»گواهی میدهم که تو نماز را بپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی.از این عبارات، اهداف ذیل را از قیام حضرت، میتوان استفاده کرد:الف ـ طلب اصلاح در امور امّت پیامبر(ص)ب ـ امر به معروفج ـ نهی از منکرد ـ عمل به سیره رسولخدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) همانند برپایی نماز و پرداخت زکات3 ـ حضرت در نامهای که در زمان اقامت خویش در مکّه در پاسخ دعوت به نامههای اشراف و بزرگان کوفه مبنی بر آمدن به کوفه، نوشتند، فلسفه قیام خود را چنین بیان فرمودند:به جانم سوگند، پیشوا کسی است که به کتاب خدا عمل کند، عدل و داد را محقق سازد، معتقد به حقّ باشد، خود را به آنچه در راه خدا هست پایدار بدارد.امام(ع) در این نامه، هدف از قیام را، تلاش در جهت برپایی حکومتی میداند که رهبر و پیشوای آن، صفات و امتیازات ذیل را دارا باشد:الف ـ به کتاب خدا حکم کند.ب ـ عدالت را در جامعه حاکم کند.ج ـ متدیّن ومعتقد به دین خدا باشد.د ـ خود را وقف خدا و اهداف الهی کند.4ـ حسین بنعلی در نامهای که ضمن آن از بزرگان بصره دعوت به همیاری و همراهی با وی کرده است، علّت و هدف از نهضت خویش را چنین بیان میکند:من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش میخوانم. همانا سنّت پیامبر(ص) از بین رفته است و بدعت زنده شده است.و در جواب عبدالله بنمُطیع میفرماید:کوفیان به من نامه نوشته و از من خواستهاند به نزدشان بروم، چون امیدوارند (که با رهبری من) نشانههای حقّ زنده و بدعتها نابود شود.و نیز در نامهای که به شیعیان بصره نوشتند، فرمودند:من شما را به زنده کردن نشانههای حقّ و نابود کردن بدعتها میخوانم.از مجموع نامه و پاسخ حضرت، این اهداف را میتوان برای نهضت عاشورا استفاده کرد:الف ـ دعوت (و عمل) به کتاب خدا و سنّت پیامبر ـ ص ـب ـ احیای سنّت پیامبر(ص) که از بین رفته است، و برپایی مظاهر حقّ و حقیقتج ـ از بین بردن بدعتها (که جایگزین احکام خدا و سنّت پیامبر(ص) شده است).5ـ اباعبدالله درخطبهای که پس از برخورد با حرّ بنیزید رِیاحی در منزل «بَیْضَه» ایراد فرمودند، انگیزه قیام خود را با استناد به فرمایش پیامبر ـ ص ـ، چنین بیان کردند:ای مردم ! رسولخدا ـ ص ـ فرمودند: کسی که فرمانروای ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال کرده و پیمان الهی را شکسته و با سنّت رسولخدا ـ ص ـ مخالفت ورزیده در میان بندگان خدا با گناه و تجاوزگری رفتار میکند، ولی در برابر او با کردار و گفتار خود برنخیزد، برخدا است که او را در جایگاه (عذابآور) آن ستمگر قرار دهد. هان (ای مردم) بدانید که اینها تن به فرمانبری از شیطان داده و اطاعت از فرمان الهی را رها کرده و فساد را نمایان ساخته و حدود خدا را تعطیل نمودهاند، درآمدهای عمومی (بیت المال) مسلمانان را به خود اختصاص دادهاند و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام کردهاند و من شایستهترین فرد برای تغییر دادن (سرنوشت و امور مسلمانان) هستماز این خطبه و یا نامه، علّت قیام سیدالشهدا(ع) را میتوان این امر دانست که حاکمان بنیاُمَیّه (به ویژه یزید) اقدامات ضدّ دینی زیر را مرتکب شدهاند:الف ـ فرمانبری از خدا را رها کرده و به اطاعت از شیطان رو آوردهاند؛ب ـ فساد را (در زمین) آشکار کردهاند؛ج ـ حدود الهی را تعطیل کردهاند؛د ـ بیتالمال را به خود اختصاص دادهاند؛ه ـ حرام خدا را حلال و حلال الهی را حرام کردهاند.از این رو است که در زیارات وارده در باره امام حسین(ع)، شهادت به برپایی احکام الهی و سنّت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) توسط حضرت، داده شده است:«اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ حَلَّلْتَ حَلالَ اللهِ وَ حَرَّمْتَ حَرامَ اللهِ وَ اَقَمْتَ الصَّلاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکاهَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ دَعَوْتَ اِلی سَبِیلِکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ»شهادت میدهم که تو حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام کردی و نماز را بپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و (مسلمانان را) با پند و اندرز نیکو، به راه روش خود، فراخواندی.و همچنین:شهادت میدهم که تو به عدل و داد امر کردی و(مسلمانان را) به سوی این دو دعوت کردی.6ـ پیشوای سوّم درمنزل «ذوحُسَم» در توجیه حرکت خویش چنین فرمودند:آیا نمیبینید که به حقّ عمل نمیشود و از باطل بازداشته نمیشود؟ (در چنین شرایطی) باید مؤمن، به حقّ خواهان دیدار خدا باشد. من چنین مرگی را جز شهادت و زندگی با ظالمان را جز ننگ و خواری نمیبینم.امام(ع) درباره ذلتناپذیری خود به عنوان هدف دیگر از قیام خویش، بیانات دیگری نیز دارد، از جمله در مقابل پیشنهاد عبیدالله که حضرت را بین کشته شدن و بین بیعت کردن با یزید مخیّر کرده بود، میفرماید:«... هیهاتَ مِنَّا الذِلّه یأبی اللهُ ذلکَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ المؤمنُونَ ...»از ما دور باد که پستی را پیشه خود کنیم، (چرا که) خدا و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
فلسفه قیام عاشورا
الف:بیعت خواستن یزید از امام حسین
در حادثه کربلا ما به مسائل زیادی بر می خوریم در یک جا سخن از بیعت خواستن یزید از امام حسین و امتناع امام از بیعت، در یکجا دعوت مردم کوفه از امام حسین و پذیرفتن امام ولی در جایی بدون توجه به مسئله بیعت و بدون توجه به درخواست دعوت کوفیان حضرت حسین (ع) از اوضاع حکومت انتقاد می کند. از فساد و حرام خواریها و ظلم و ستم انتقاد می کند و اینجا امر به معروف و نهی از منکر را لازم می بیند.
البته حقیقتاً باید گفت همه این سه مورد تاثیر داشته است چون پاره ای از عکس العملهای امام بر اساس امتناع از بیعت پاره ای بر اساس دعوت مردم کوفه و پاره ای بر اساس مبارزه با منکرات و فسادهای آن برهه از زمان صورت گرفته است. حال باید دید دو عامل اصلی قیام چه بوده است. و باید دید کدام عامل تاثیری به سزایی داشته است.
توضیح عکس العمل اول را همه شنیده ایم که معاویه با چه وضعی به حکومت رسید وقتی اصحاب امام حسن مجتبی (ع)، آنقدر سستی کردند امام یک قرارداد موقت با معاویه امضاء کردند در مفاد این صلحنامه آمده بود که بعد از مرگ معاویه مقام خلیفه مسلمین به امام حسن برسد و اگر ایشان به شهادت رسیده بودند به برادرش امام حسین منتقل شود برای همین معاویه امام حسن مجتبی را مسموم نمودند تا مدعایی نماند و خود معاویه می خواست حکومت را به شکل سلطنت و موروثی در بیاورد. تا زمان معاویه ، مسئله خلافت و حکومت یک مسئله موروثی نبود و فقط دو طرز تفکر بود:
الف: یک طرز تفکر که خلافت، فقط شایسته کسی است که پیغمبر او را منصوب کرده باشد.
ب: یک طرز تفکر دیگر این بود که مردم حق دارند خلیفه ای برای خودشان انتخاب کنند و این مسئله در میان نبود که یک خلیفه برای خود جانشین معین کند اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود که نگذارد خلافت از خانه اش خارج شود ولی خود معاویه احساس می کرد این کار فعلا زمینه مساعدی ندارد و کسیکه او را به این کار تشویق و تشجیع نمود مغیره بن شعبه (لعنه ا…) بود چون مغیره خودش طمع حکومت کوفه را داشت مغیره همان شخصی بود که با غلاف شمشیر به پهلوی خانم زهرا (س) زد و همان مغیره ای که قبلا هم حاکم کوفه بوده است و از اینکه معاویه او را عزل نموده بود ناراحت بود. برای همین مغیره به شام رفت و به یزیدبن معاویه گفت نمی دانم چرا معاویه درباره تو کوتاهی می کند دیگر معطل چیست؟ چرا تو را جانشین خودش نمی کند یزید گفت پدر فکر می کند این قضیه عملی نیست مغیره گفت عملی است چون هر چه معاویه بگوید مردم شام اطاعت می کنند و مردم مدینه را مروان حکم و از همه جا مهمتر و خطرناکتر کوفه (عراق کنونی) است این هم بعهده من.
یزید به نزد معاویه رفت و مطالب مغیره را گفت وقتی معاویه ، مغیره را احضار نمود مغیره با تملق گویی و منطق قویی که داشت معاویه را قانع می سازد معاویه هم برای بار دوم به او ابلاغ حکومت کوفه را می دهد (البته این جریان بعد از شهادت امام حسن مجتبی یعنی سالهای آخر عمر معاویه بوده است) مردم کوفه و مدینه با پیشنهاد مغیره و مروان مخالفت کردند لذا معاویه مجبور شد خودش به مدینه برود . معاویه پس از تسلط کامل بر محیط داخلی و پهناور اسلام که از افریقای شمالی تا حدود چین توسعه یافته بود اولین و بزرگترین اشتباه خودش راجع به سیاست خارجی را مرتکب شد چون وقتی تصمیم گرفت پسر جوان و نالایقش را ولیعهد کند ولی مردم نپذیرفتند و او شکست خورد برای رسیدن به این قصد شومش مرتکب جنایت بزرگی شد و آن این بود که با امپراطور روم که نیرومندترین دشمن خونین اسلام و مسلمانان بود به نفع قصد شومش صلح کرد و با این عمل جلوی پیشروی اسلام را در اروپا متوقف ساخت و برای تهدید یک طرفردار نیرومند که تاج و تخت یزید را پشتیبانی کند حاضر شد باجی هم به دولت روم بدهد.
معاویه زمانیکه که خودش به مدینه رفت سه نفر که مورد احترام مردم بودند را خواست (امام حسین –(ع) عبدالله بن عمر فرزند خلیفه دوم ، عبدالله بن زییر، همان شخصی که به امام علی خیانت کرد و مسبب جنگ جمل شد) معاویه سعی کرد با چرب زبانی به آنها برساند که صلاح اسلام ایجاب می کند حکومت ظاهری در دست یزید باشد ولی کار در دست شما تا اختلافی میان مردم رخ ندهد حتی به آنها گفت شما فعلا بیعت کنید ولی آنها قبول نکردند. معاویه هنگام مردن، سخت نگران وضع پسرش یزید بود و به او نصایحی کرد که اگر یزید جامه عمل می پوشاند یقیناً بیشتر می توانست حکومت کند نصایح این بود (ای پسر جان، من رنج بار بستن را از تو بر داشتم، کارها را برایت هموار کردم و دشمنانت را راحت نمودم و رقیبان عرب را زیر فرمانت آوردم مردم حجاز را منظور دار که اصل تو هستند هر کس از آنها به نزد تو آمد گرامیش دار و هر کدامشان را هم غایب بود احوالش را بپرس اهالی عراق را منظور دار. و اگر خواستند حاکمی را از آنها عزل کنی دریغ نکن چون عزل یک حاکم، آسانتر از برابری با صد هزار شمشیر است اهل شام را هم منظور دار که اطرافیان نزدیک و ذخیره تو هستند و اگر از دشمنی در هراس یودی از آنها یاری بجو و چون موفق شدی آنها را به وطن خودشان برگردان زیرا اگر در سرزمین دیگر بمانند اخلاقشان بر می گردد. سپس معاویه می نویسد پسرم من نمی ترسم که کسی در حکومت با تو نزاع کند مگر 3 نفر حسین بن علی – عبدالله بن زییر- عبدالله بن عمر ]چون هر سه خلیفه زاده بودند.
حسین بن علی شخصی است که اهل عراق او را رها نکنند و او را وادار به خروج می کنند اگر خروج کرد و برابر او پیروز شدی از او درگذر که با تو خویشی نزدیک دارد و احترام و خلق او بسیار است و او نوه پیامبر است. اما عبدالله بن عمر اهل عبات است و اگر تنها بماند با تو بیعت می کند. ولی عبدالله بن زبیر اگر بر تو خروج کرد و بر او پیروز شدی بند از بندش جدا کن و تا بتوانی خون دیگران قوم خود را حفظ کن.
معاویه می دانست این سه نفر یقیناً اعتراض خواهند کرد چون اعتراض آنها به نظر معاویه بدین دلیل بود که اگر خلافت به ارث برده می شود ما هم باید وارث باشیم و اگر خلافت به سابقه و لیاقت است هزاران مسلمان با سابقه و لیاقت است هزاران مسلمان سابقه دار تر از یزید هم وجود داشت و این اعتراضات واقعاً در ذهن اکثر مسلمان بود معاویه در این نصایح کاملا پیش بینی کرده بود که اگر یزید با امام حسین (ع) به خشونت رفتار کند و دست خود را به خون آغشته کند دیگر نمی تواند خلافت خود را ادامه دهد بقول بنی امیه متأسفانه یزید نتوانست سیاست مرموزانه پدرش را اعمال کند و سیاستی غلط را اعمال نمود و زحمات 50 ساله امیر را رشته کرد . معاویه فردی زیرک بود و خوب می دانست و می توانست پیش بینی کند بر عکس یزید که اولا جوان بود ثانیا مردی بود که اشراف زاده و با لهو و لعب مانوس شده بود و کاری کرد که در درجه اول به زبان خاندان بنی امیه و ابوسفیان تمام شد.
بعد از اینکه معاویه در نیمه رجب سال 60 هـ . ق به درک رسید یزید به حاکم مدینه ولید بن عقبه ابوسفیان (نوه ابوسفیان) نامه ای می نویسد و مرگ معاویه را اطلاع می دهد و طی نامه ای خصوصی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
کتابشناسی قیام 15 خرداد 42
چکیده: قیام 15 خرداد 1342، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران است که رهبری امام خمینی(ره) و یاری روحانیان انقلابی در تداوم آن، طی یک دوره پانزده ساله منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد. به دنبال انتشار خبر بازداشت امام به علت سخنرانی علیه اسرائیل و رژیم شاه، از نخستین ساعات روز 15خرداد، اعتراضات گستردهای در قم، تهران، ورامین، مشهد، شیراز و تبریز صورت گرفت که با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود.
قیام 15 خرداد 1342، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران است که رهبری امام خمینی(ره) و یاری روحانیان انقلابی در تداوم آن، طی یک دوره پانزده ساله منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد.
به دنبال انتشار خبر بازداشت امام به علت سخنرانی علیه اسرائیل و رژیم شاه، از نخستین ساعات روز 15خرداد، اعتراضات گستردهای در قم، تهران، ورامین، مشهد، شیراز و تبریز صورت گرفت که با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود.
مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر بودند به روی تظاهرات کنندگان آتش گشودند. تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و عده زیادی شهید و مجروح شدند. همچنین در تهران و قم و سایر شهرها ،ماموران رژیم پهلوی بسیاری از روحانیان و مردم را دستگیر کردند و زندانها از اقشار گوناگون مردم پر شد.
چند روز پس از دستگیری امام ،دهها نفر از علما و روحانیان و مراجع به عنوان اعتراض به دستگیریژ ایشان و اعلام پشتیبانی از وی، به تهران مهاجرت کردند. بر اثر اعتراض علما و فشار افکار عمومی ،سرانجام رژیم پهلوی مجبور شد امام خمینی(ره) را از بازداشت آزاد کند.
مهمترین کتابهایی که تاکنون درباره قیام 15 خرداد سال 1342 منتشر شده، عبارتند از:
- زندگانی حضرت معصومه(ع)و تاریخ قم به ضمیمه مختصری از وقایع پانزده خرداد 1342/مهدی صحفی/نشر صحفی،قم/1347.
-روحانیون و پانزده خرداد/انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا/1349.
ـ انقلاب اسلامی مردم مشهد از آغاز تا استقرار جمهوری اسلامی/ رمضانعلی شاکری/ نشرامام/ 1359.
ـ قیام 15 خرداد به روایت اسناد/رسا/ 1360.
ـ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی/ فاطمه سادات معروفی/نشر امام/ 1362.
-گزارشی از حماسه پانزده خرداد در اصفهان/بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران/1371.
ـ شیر و عقاب، روابط بدفرجام ایران و آمریکا/ بیل، جیمز. ا؛ مترجم جهانشاه فروزنده برلیان/نشر فاخته /1371.
ـ ایران در عصر پهلوی، جنگ قدرت در ایران/مصطفی الموتی/ لندن، پکا/ 1371.
نهضت امام خمینی(ره)/سیدحمید روحانی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1372 .
-خاطرات 15 خرداد شیراز/ جلیل عرفان منش/ سازمان تبلیغات اسلامی/1373.
ـ یادنامه (زندگینامه و روزشمار شهدای انقلاب اسلامی تهران بزرگ از 15 خرداد 1342 تا پایان سال 1357)/ مرکز پژوهشهای فرهنگی اداره کل بنیاد شهید تهران/ 1373.
ـ دیدار با ابرار(جلد54)/ علیمحمدی/ سازمان تبلیغات اسلامی/ 1373.
ـ دیدار با ابرار(جلد77)/ سعیدعباسزاده/ سازمان تبلیغات اسلامی/1374.
ـ انقلاب اسلامی و ریشههای آن(مجموعه مقالات)/ واحد تبلیغات و انتشارات سمینار انقلاب اسلامی و ریشهها/ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها/ 1374.
ـ آیینه آفتاب(تبیین اندیشه امام خمینی در کلام و پیام حجتالاسلام حاج سیداحمد خمینی)/ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی/ 1374.
ـ حدیث بیداری( نگاهی به زندگینامه علمی و سیاسی امام خمینی)/ حمید انصاری /مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی/ 1374.
ـ اسناد انقلاب اسلامی(5 جلد)/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ 1374.
ـ روزشمار انقلاب اسلامی ایران/فرهاد و مجید محسنی/نشر محیا/1374.
ـ کتاب شناسی 15 خرداد/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1375.
ـ سیر تکوینی انقلاب اسلامی/جوادمنصوری/ انتشارات وزارت امور خارجه/ 1375.
-قیام 15 خرداد1342 جواد منصوری/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1376.
-خاطرات 15 خرداد/علی باقری/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1376 .
- خاطرات جواد منصوری/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1376 .
ـ تاریخنگاری انقلاب اسلامی(مصاحبه با چهار تن از نویسندگان، اسدالله بادامچیان، حاتم قادری، عمادالدین باقی و صادق زیباکلام)/ نشر مزامیر/1376.
ـ ارگان مخفی دانشجویان حوزه علمیه قم در سالهای 1344ـ 1342/ علی حجتی کرمانی/نشرسروش/ 1376.
ـ تاریخ سیاسی معاصر ایران/معاونت آموزش عقیدتی سیاسی وزارت دفاع/ 1376.
ـ خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1376.
ـ خاطرات و مبارزات شهید محلاتی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ 1376.
ـ برداشتهایی از سیره امام خمینی/ غلامعلیرجایی/ عروج/ 1377.
ـ ایران بین دو انقلاب/آبراهامیانیروان،مترجم؛ احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی/ نشر نی/1377.
ـ قیام 15 خرداد به روایت اسناد/ جواد منصوری/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ 1377.
ـ خمین در انقلاب/محمدجوادمرادی نیا/عروج/1377.
ـ خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی/ محمدرضا احمدی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ 1377.
ـ حدیث انقلاب،جستارهایی در انقلاب اسلامی/ انتشارات بینالمللی الهدی/ 1377.
ـ یاران امام به روایت اسناد ساواک،شهید حجتالاسلام سید عبدالکریم هاشمینژاد، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات/ 1377.
ـ استاد شهید مرتضی مطهری به روایت اسناد/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1378.
ـ یاران امام به روایت اسناد ساواک،شهید آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب/مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات/1378.
ـ پارهای از خورشید(گفتهها و ناگفتهها از زندگی استاد شهید مطهری)/حمیدرضا سیدناصری و امیررضا ستوده/ مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر/1378.
ـ مشهد در بامداد نهضت امام خمینی/غلامرضاجلالی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1378.
ـ صحیفه امام( جلد 1)/مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)/ 1378.
-خاطرات قیام 15 خرداد(9جلد)/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1378 .
- خاطرات کاظم بجنوردی/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1378 .
ـ قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک( 4 جلد)/ مرکز بررسی اسناد تاریخی/1379.
ـ بررسی مشی چریکی در ایران/سیدمحمدصادق علوی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1379.
-خاطرات احمد احمد/محسن کاظمی/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1379 .
ـ از مرجعیت امام خمینی تا تبعید/عبدالوهاب فراتی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1379.
ـ تحلیلی بر نقش سیاسی عالمان شیعی در پیدایش انقلاب اسلامی/ فرهاد شیخ فرشی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1379.
ـ خاطرات آیتالله احمدی میانجی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1380.
- راهیان شهادت،یادی از بزرگ مردان قیام 15 خرداد ورامین/علیرضا طالقانی/نشر شاهد/1380.
ـ جامعه تعلیمات اسلامی/حمید کرمیپور/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ 1380.
ـ آزادمرد، شهید طیب حاج رضایی/به روایت اسناد ساواک/مرکز بررسی اسناد تاریخی/1380.
-تبریز در خون/اعظم مرادحاصلی خامنه/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1380.
ـ ایدئولوژی انقلاب ایران/حمیدرضا اخوان منفرد/معاونت پژوهشی انتشارات پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی/1380.
ـ پایگاههای انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک،فیضیه/مرکز بررسی اسناد تاریخی/1380.
ـ خاطرات آیتالله محمد یزدی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1380.
ـ خاطرات آیتالله مسعودی خمینی/جواد امامی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1381.
ـ نهضت امام خمینی و مطبوعات رژیم شاه/طهمورث قاسمی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1381.
ـ نقش بازار در قیام 15 خرداد/ رحیم روحبخش/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ 1381.
ـ اصلاحات آمریکایی(1339 ـ 1342) و قیام 15 خرداد/عباس خلجی/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1381.
-خاطرات علی جنتی در قیام15 خرداد/سعید فخرزاده/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1381.
- خاطرات آیت الله پسندیده/محمدجواد مرادینیا/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1381 .
- مواضع امام خمینی(ره)در برابر نظام سیاسی پهلوی و نهادهای آن/جعفر قلیپور/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1382 .
- انقلاب اسلامی به روایت خاطره از دوران زعامت آیتالله بروجردی تا قیام 15 خرداد/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1382.
ـ جام شکسته(خاطرات حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه)/ عبدالمجید معادیخواه/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی / 1382 .
ـ طبقه، سیاست و ایدئولوژی در انقلاب ایران/منصور معدل/نشر باز/1382.
- عبرتهای خرداد/آیت الله محمدتقی مصباح یزدی/موسسه آموزش امام خمینی(ره)/1383.
ـ تبریز در انقلاب/هدایتالله بهبودی/عروج/ 1383.
-از غبار تا باران (سالهای 1342ـ1323)/عبدالله جاسبی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1383.
-انقلاب اسلامی در ورامین/محمدعلی حاجی بیگی کندری/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1383.
-استیضاح دولت در حضور ملت/محمدتقی فلسفی/دفتر نشر فرهنگ معارف/1383.
-روز شمار 15 خرداد(مجلدات اول و دوم)/احد گودرزیانی/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1384.
- حزب ایران به روایت ساواک/ سیاوش یاری/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1384.
-روایت 15 خرداد،قیام مردم شهرستان ورامین در سال 1342/رضا حسینزاده/نشر ورامین،صاحب الزمان(عج)/1384.
-انقلاب اسلامی در سیرجان/علی افضاتی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1385.
-سربداران کوچه و بازار/جمیل موحدخوبی/نشر میکائیل/1385.
ـ نقش روحانیت در قیام 15خرداد/ فریبا جعفری/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ 1385.
- خاطرات سید مرتضی نبوی/جواد کامور بخشایش/دفتر ادبیان انقلاب اسلامی/1385 .
ـ مردی برای تمام فصول،اسدالله علم و سلطنت محمدرضا پهلوی/ مظفر شاهدی/مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی/ 1386.
ـ ساواک، سازمان اطلاعات و امنیت کشور/مظفر شاهدی/مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی/1386.
-انقلاباسلامیدراهواز/محمدرضاعلم/مرکزاسنادانقلاباسلامی/1386.
-خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ/ محسن کاظمی/ دفترادبیات انقلاب اسلامی/1386.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
کتابشناسی قیام 15 خرداد 42
چکیده: قیام 15 خرداد 1342، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران است که رهبری امام خمینی(ره) و یاری روحانیان انقلابی در تداوم آن، طی یک دوره پانزده ساله منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد. به دنبال انتشار خبر بازداشت امام به علت سخنرانی علیه اسرائیل و رژیم شاه، از نخستین ساعات روز 15خرداد، اعتراضات گستردهای در قم، تهران، ورامین، مشهد، شیراز و تبریز صورت گرفت که با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود.
قیام 15 خرداد 1342، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران است که رهبری امام خمینی(ره) و یاری روحانیان انقلابی در تداوم آن، طی یک دوره پانزده ساله منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد.
به دنبال انتشار خبر بازداشت امام به علت سخنرانی علیه اسرائیل و رژیم شاه، از نخستین ساعات روز 15خرداد، اعتراضات گستردهای در قم، تهران، ورامین، مشهد، شیراز و تبریز صورت گرفت که با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود.
مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر بودند به روی تظاهرات کنندگان آتش گشودند. تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و عده زیادی شهید و مجروح شدند. همچنین در تهران و قم و سایر شهرها ،ماموران رژیم پهلوی بسیاری از روحانیان و مردم را دستگیر کردند و زندانها از اقشار گوناگون مردم پر شد.
چند روز پس از دستگیری امام ،دهها نفر از علما و روحانیان و مراجع به عنوان اعتراض به دستگیریژ ایشان و اعلام پشتیبانی از وی، به تهران مهاجرت کردند. بر اثر اعتراض علما و فشار افکار عمومی ،سرانجام رژیم پهلوی مجبور شد امام خمینی(ره) را از بازداشت آزاد کند.
مهمترین کتابهایی که تاکنون درباره قیام 15 خرداد سال 1342 منتشر شده، عبارتند از:
- زندگانی حضرت معصومه(ع)و تاریخ قم به ضمیمه مختصری از وقایع پانزده خرداد 1342/مهدی صحفی/نشر صحفی،قم/1347.
-روحانیون و پانزده خرداد/انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا/1349.
ـ انقلاب اسلامی مردم مشهد از آغاز تا استقرار جمهوری اسلامی/ رمضانعلی شاکری/ نشرامام/ 1359.
ـ قیام 15 خرداد به روایت اسناد/رسا/ 1360.
ـ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی/ فاطمه سادات معروفی/نشر امام/ 1362.
-گزارشی از حماسه پانزده خرداد در اصفهان/بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران/1371.
ـ شیر و عقاب، روابط بدفرجام ایران و آمریکا/ بیل، جیمز. ا؛ مترجم جهانشاه فروزنده برلیان/نشر فاخته /1371.
ـ ایران در عصر پهلوی، جنگ قدرت در ایران/مصطفی الموتی/ لندن، پکا/ 1371.
نهضت امام خمینی(ره)/سیدحمید روحانی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1372 .
-خاطرات 15 خرداد شیراز/ جلیل عرفان منش/ سازمان تبلیغات اسلامی/1373.
ـ یادنامه (زندگینامه و روزشمار شهدای انقلاب اسلامی تهران بزرگ از 15 خرداد 1342 تا پایان سال 1357)/ مرکز پژوهشهای فرهنگی اداره کل بنیاد شهید تهران/ 1373.
ـ دیدار با ابرار(جلد54)/ علیمحمدی/ سازمان تبلیغات اسلامی/ 1373.
ـ دیدار با ابرار(جلد77)/ سعیدعباسزاده/ سازمان تبلیغات اسلامی/1374.
ـ انقلاب اسلامی و ریشههای آن(مجموعه مقالات)/ واحد تبلیغات و انتشارات سمینار انقلاب اسلامی و ریشهها/ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها/ 1374.
ـ آیینه آفتاب(تبیین اندیشه امام خمینی در کلام و پیام حجتالاسلام حاج سیداحمد خمینی)/ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی/ 1374.
ـ حدیث بیداری( نگاهی به زندگینامه علمی و سیاسی امام خمینی)/ حمید انصاری /مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی/ 1374.
ـ اسناد انقلاب اسلامی(5 جلد)/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ 1374.
ـ روزشمار انقلاب اسلامی ایران/فرهاد و مجید محسنی/نشر محیا/1374.
ـ کتاب شناسی 15 خرداد/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1375.
ـ سیر تکوینی انقلاب اسلامی/جوادمنصوری/ انتشارات وزارت امور خارجه/ 1375.
-قیام 15 خرداد1342 جواد منصوری/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1376.
-خاطرات 15 خرداد/علی باقری/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1376 .
- خاطرات جواد منصوری/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1376 .
ـ تاریخنگاری انقلاب اسلامی(مصاحبه با چهار تن از نویسندگان، اسدالله بادامچیان، حاتم قادری، عمادالدین باقی و صادق زیباکلام)/ نشر مزامیر/1376.
ـ ارگان مخفی دانشجویان حوزه علمیه قم در سالهای 1344ـ 1342/ علی حجتی کرمانی/نشرسروش/ 1376.
ـ تاریخ سیاسی معاصر ایران/معاونت آموزش عقیدتی سیاسی وزارت دفاع/ 1376.
ـ خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1376.
ـ خاطرات و مبارزات شهید محلاتی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ 1376.
ـ برداشتهایی از سیره امام خمینی/ غلامعلیرجایی/ عروج/ 1377.
ـ ایران بین دو انقلاب/آبراهامیانیروان،مترجم؛ احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی/ نشر نی/1377.
ـ قیام 15 خرداد به روایت اسناد/ جواد منصوری/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ 1377.
ـ خمین در انقلاب/محمدجوادمرادی نیا/عروج/1377.
ـ خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی/ محمدرضا احمدی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ 1377.
ـ حدیث انقلاب،جستارهایی در انقلاب اسلامی/ انتشارات بینالمللی الهدی/ 1377.
ـ یاران امام به روایت اسناد ساواک،شهید حجتالاسلام سید عبدالکریم هاشمینژاد، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات/ 1377.
ـ استاد شهید مرتضی مطهری به روایت اسناد/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1378.
ـ یاران امام به روایت اسناد ساواک،شهید آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب/مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات/1378.
ـ پارهای از خورشید(گفتهها و ناگفتهها از زندگی استاد شهید مطهری)/حمیدرضا سیدناصری و امیررضا ستوده/ مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر/1378.
ـ مشهد در بامداد نهضت امام خمینی/غلامرضاجلالی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1378.
ـ صحیفه امام( جلد 1)/مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)/ 1378.
-خاطرات قیام 15 خرداد(9جلد)/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1378 .
- خاطرات کاظم بجنوردی/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1378 .
ـ قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک( 4 جلد)/ مرکز بررسی اسناد تاریخی/1379.
ـ بررسی مشی چریکی در ایران/سیدمحمدصادق علوی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1379.
-خاطرات احمد احمد/محسن کاظمی/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1379 .
ـ از مرجعیت امام خمینی تا تبعید/عبدالوهاب فراتی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1379.
ـ تحلیلی بر نقش سیاسی عالمان شیعی در پیدایش انقلاب اسلامی/ فرهاد شیخ فرشی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1379.
ـ خاطرات آیتالله احمدی میانجی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1380.
- راهیان شهادت،یادی از بزرگ مردان قیام 15 خرداد ورامین/علیرضا طالقانی/نشر شاهد/1380.
ـ جامعه تعلیمات اسلامی/حمید کرمیپور/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ 1380.
ـ آزادمرد، شهید طیب حاج رضایی/به روایت اسناد ساواک/مرکز بررسی اسناد تاریخی/1380.
-تبریز در خون/اعظم مرادحاصلی خامنه/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1380.
ـ ایدئولوژی انقلاب ایران/حمیدرضا اخوان منفرد/معاونت پژوهشی انتشارات پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی/1380.
ـ پایگاههای انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک،فیضیه/مرکز بررسی اسناد تاریخی/1380.
ـ خاطرات آیتالله محمد یزدی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1380.
ـ خاطرات آیتالله مسعودی خمینی/جواد امامی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1381.
ـ نهضت امام خمینی و مطبوعات رژیم شاه/طهمورث قاسمی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1381.
ـ نقش بازار در قیام 15 خرداد/ رحیم روحبخش/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ 1381.
ـ اصلاحات آمریکایی(1339 ـ 1342) و قیام 15 خرداد/عباس خلجی/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1381.
-خاطرات علی جنتی در قیام15 خرداد/سعید فخرزاده/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1381.
- خاطرات آیت الله پسندیده/محمدجواد مرادینیا/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1381 .
- مواضع امام خمینی(ره)در برابر نظام سیاسی پهلوی و نهادهای آن/جعفر قلیپور/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1382 .
- انقلاب اسلامی به روایت خاطره از دوران زعامت آیتالله بروجردی تا قیام 15 خرداد/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1382.
ـ جام شکسته(خاطرات حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه)/ عبدالمجید معادیخواه/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی / 1382 .
ـ طبقه، سیاست و ایدئولوژی در انقلاب ایران/منصور معدل/نشر باز/1382.
- عبرتهای خرداد/آیت الله محمدتقی مصباح یزدی/موسسه آموزش امام خمینی(ره)/1383.
ـ تبریز در انقلاب/هدایتالله بهبودی/عروج/ 1383.
-از غبار تا باران (سالهای 1342ـ1323)/عبدالله جاسبی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1383.
-انقلاب اسلامی در ورامین/محمدعلی حاجی بیگی کندری/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1383.
-استیضاح دولت در حضور ملت/محمدتقی فلسفی/دفتر نشر فرهنگ معارف/1383.
-روز شمار 15 خرداد(مجلدات اول و دوم)/احد گودرزیانی/دفتر ادبیات انقلاب اسلامی/1384.
- حزب ایران به روایت ساواک/ سیاوش یاری/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1384.
-روایت 15 خرداد،قیام مردم شهرستان ورامین در سال 1342/رضا حسینزاده/نشر ورامین،صاحب الزمان(عج)/1384.
-انقلاب اسلامی در سیرجان/علی افضاتی/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1385.
-سربداران کوچه و بازار/جمیل موحدخوبی/نشر میکائیل/1385.
ـ نقش روحانیت در قیام 15خرداد/ فریبا جعفری/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ 1385.
- خاطرات سید مرتضی نبوی/جواد کامور بخشایش/دفتر ادبیان انقلاب اسلامی/1385 .
ـ مردی برای تمام فصول،اسدالله علم و سلطنت محمدرضا پهلوی/ مظفر شاهدی/مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی/ 1386.
ـ ساواک، سازمان اطلاعات و امنیت کشور/مظفر شاهدی/مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی/1386.
-انقلاباسلامیدراهواز/محمدرضاعلم/مرکزاسنادانقلاباسلامی/1386.
-خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ/ محسن کاظمی/ دفترادبیات انقلاب اسلامی/1386.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
پانزدهم خرداد، نقطه عطفی است در تاریخ معاصر؛ یادگاری است از پیوند معنوی توده های عظیم مردم کشور ما؛ واکنشی است از احساس عمیق مذهبی ملت ایران؛ نمایشی است ازبه پاخاستن مردمی که می خواستند ظلم و ستم را از بن بر کنند؛ تجسمی است از تاریخ اسلام و درجه ای است برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی انسان هایی که به دنبال آرمان الهی حرکت می کنند. پانزدهم خرداد، روز قیام خونین مردم جان برکفی است که به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند تا سلطه طاغوتیان را از کشورشان برچینند
دستگیری امام خمینی (ره)
در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، دژخیمان رژیم ستم شاهی به خانه امام خمینی رحمة الله یورش بردند. آنها امام را که سه روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه، در سخنان کوبنده ای، از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او پرده برداشته بود، دستگیر و دور از چشم مردم، به زندانی در تهران منتقل کردند. هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابان های شهر قم، زیرپای مردان و زنان انقلابی – که در اعتراض به رژیم شاه و حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند – به لرزه درآمد. این صحنه، درآن روز در تهران و چند شهر دیگر نیز به وجود آمد و بدین ترتیب، مردم ایران با این قیام گسترده، نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستمشاهی هستند.
قیام پانزدهم خرداد قم
پس از انتشار خبر دستگیری امام (ره) در پانزدهم خرداد 1342، بسیاری از مردم قم، به منزل ایشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خیابان های اطراف، لبریز از جمعیتی شد که شعار " یا مرگ یا خمینی" را با هیجان شدیدی تکرار می کردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بیانیه هایی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره) شدند. در حدود ساعت ده صبح، با ورود نیروهای مسلّح برای تقویت نیروهای شهربانی قم، تیراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زیادی از مردم زخمی شده یا به شهادت رسیدند. شدّت تیراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهیدان نبود و این کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه یافت.
حمام خون در تهران
در پانزدهم خرداد 1342، مردم تهران هم چون سایر شهرها، در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) به خیابان ها ریختند و قیام خونین خویش را آغاز کردند. سیل خروشان کشاورزان غیور و کفن پوش ورامین، دهقانان کن و نیز مردم جماران به سوی تهران سرازیر شد. انبوه جمعیت بازاری، بار فروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فریادهای رعد آسای "یا مرگ یا خمینی" و "مرگ بر شاه" تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قیام قهر آلود ملٌت، تاج و تخت خود را درحال زوال می دید، با رگبار مسلسل به جنگ ملٌت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد 1342، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل ساخت.
راه پیمایی در سایر شهرها
در روز پانزدهم خرداد 1342، در بیشتر شهرها، درگیری، راه پیمایی، برگزاری جلسات و نیز سخنرانی بر ضد رژیم و اعتراض به دستگیری امام صورت گرفت. در بعضی از شهرها مانند شیراز، تبریز و مشهد، اعتراض از شدٌت و گشتردگی بیشتری برخوردار بود که در اثر این حوادث، تعداد زیادی کشته، مجروح یا زندانی شدند.
تلاش رژیم برای تغییر واقعیت
قیام پانزدهم خرداد، جوششی از طرف مردم بود برای درهم کوبیدن رژیم سلطنت و گرچه به سرعت نتیجه قطعی نداد، آثار بسیار باقی گذاشت. از این رو، عوامل رژیم حاکم، به روش های گوناگون کوشیدند با استفاده از همه امکانات و ازجمله رسانه های گروهی، جنبه اسلامی و مردمی را از آن بگیرند و جهت خارجی به آن داده، افکار عمومی را فریب دهند. بنابراین رژیم مدعی شد که عده ای از مردم، برای به دست آوردن پول، به تهاجم بر ضد دولت دست زده اند و گفتند که این پول ها را شخصی به نام "جمال عبدالناصر" فرستاده تا در ایران، توطئه هایی صورت گیرد. البته با همه این تلاش ها و ادعاهای پوچ و بی اساس، شعله قیام پانزدهم خرداد 1342، روز به روز روشن تر می گردید.
پانزدهم خرداد در مطبوعات جهان
پس از قیام پانزدهم خرداد 1342، مطبوعات خارجی به صورت های مختلف و با تیترهایی درشت، از این روز نام بردند. برای مثال روزنامه "دی ولت" در شماره 129 خود نوشت: "در تهران، صدها نفر کشته شده اند. دولت عَلَم، حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با تانک و مسلسل، بر ضد طرفداران رهبر مسلمانان، [امام] خمینی که علیه اصلاحات شاه دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شد". یا روزنامه "الاهرام" در 16 خرداد نوشت: "دیروز تهران در آتش خشم شعله ور شد... این، شدیدترین تظاهرات ضد شاه بود وهنگامی آغاز شد که رهبر دینی، روح الله خمینی و یاوران او دستگیر گردیدند".
انعکاس نهضت پانزدهم خرداد
پس از واقعه پانزدهم خرداد 1342، با وجود سانسورهای شدید دستگاه شاه، خبرهای دستگیری امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد؛ در مدت کوتاهی، تنها در سراسر کشور، که به فراتر از مرزها گسترش یافت و موجی از نفرت و خشم بر ضد شاه به راه افتاد. حوزه های علمیه نجف، کربلا و کاظمین، به حمایت از امام خمینی (ره)، تلگراف هایی به سران کشورهای اسلامی و سازمان های بین المللی مخابره و کشتار پانزدهم خرداد رژیم را به شدٌت محکوم کردند. تمام این جریان ها در حالی صورت می پذیرفت که در مطبوعات کشور هیچ خبری ازحقایق و وقایع منعکس نمی شد.
اعتراض شخصیت ها
پس از واقعه خونین پانزدهم خرداد 1342 و کشتار مردم ایران، شخصیت های سیاسی و علمی نقاط مختلف جهان، با صدور اطلاعیه هایی، مراتب اعتراض خویش را اعلام می داشتند. از آن جمله می توان به اعلامیه اعتراض آمیز شیخ محمود شلتوت، مفتی و رئیس دانشگاه الازهر مصر اشاره کرد که شش روز پس از قیام پانزدهم خرداد صادر شد. در این بیانیه، دستگیری علما و اهانت به ساحت مقدٌس آنان، داغ ننگی بر پیشانی عالم انسانی معرفی گردیده است. وی طیٌ تلگرافی، خطاب به شاه خواست از تجاوز به حریم روحانیت و علمای اسلام خودداری کند وهر چه زودتر، علمای بازداشت شده را آزاد سازد.
آزادی امام امٌت
جنبش پانزده خرداد، اگرچه واکنش طبیعی مردم مسلمان در برابر مصوٌبات خلاف اسلام رژیم و بازداشت امام خمینی(ره) بود، آزادی فوری ایشان را در برنداشت. از این رو، اعتراض ها از همه نقاط ادامه داشت و سرانجام علمای طراز اوٌل کشور،برای چاره جویی، در تهران اجتماع کردند. رژیم حاکم که از یک پانزده خرداد دیگر بیمناک بود، کوشید آنها را پراکنده سازد و قدمی در راه خواست آنها برندارد. از طرفی مراجع تقلید، اعلامیه ای صادر کردند مبنی بر این که امام خمینی (ره) مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید است و براساس قانون، از محاکمه و تعرٌض مصون است. سپس با انتشار این مطلب، رژیم خود به خود مجبور شد برای فرو نشاندن نارضایتی های عمومی، امام خمینی را در هجدهم فروردین 1343 آزاد کند.
ندای ملکوتی امام
حادثه سترگ پانزدهم خرداد 1342، در اوج اصلاحات دروغین شاه خائن اتفاق افتاد؛ چرا که در آن زمان، اختناقی فراگیر بر ایران سایه افکنده بود. در این جوٌ، ناگهان ندای ملکوتی امام از شهر مقدس قم بلند شد و باافشای نقشه خائنانه شاه، مردم را از آن چه درپشت پرده ها می گذشت، آگاه کرد. آری، امام در ضمن بیدار کردن مردم، آنان را برای قیامی صددرصد اسلامی دعوت کرد و چارچوب قیام را به آنان نشان داد. از این رو در روز پانزده خرداد گروهی از متعهدان و مخلصان که خبر دستگیری امام را شنیدند، قیام خویش را آغاز نمودند و با شعارهای "لااله الا الله" و "یا مرگ یا خمینی" دیگران را از خواب غفلت بیدار و بنیان های انقلابی استوار را پایه ریزی کردند.
اسلامی بودن قیام پانزده خرداد
در قیام پانزدهم خرداد 1342، شعارهایی که از حنجره های دردمند ملٌت ایران بلند می شد، صرفاً اسلامی و مذهبی بود و به طور کلٌی حرکت پانزدهم خرداد، به دلیل توهین به اسلام و رهبری اسلام که از هر طرف