دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق درمورد کنش‌های متقابل به علت وجود یا فقدان علف‌های هرز 14 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

کنش‌های متقابل به علت وجود یا فقدان علف‌های هرز :

a : مرور تغییر علف هرز محیط پرورش میکروب : گیاهان محیطی را که در آن زندگی میکنند تغییر میدهند. آنها کسرهای مشخصی از تابش خورشیدی را جذب میکنند و به کار میگیرند آنها آب را جذب میکنند و آن را درمحیط بیرون میدهند و آنها مغذی‌ها را جذب میکنند و دوباره دراکوسیستم دوباره پخش میشوند و آنها به طور فیزیکی حرکت هوا را تغییر میدهند. آنها نتایج عمیق این تغییران زیستگاه میکروبی در دیگر موجودات زنده هستند کهدر اکو سیستم وجود دارند .این ممکن است به میزانی باشد که موجودات زنده دیگر نتوانند بدون نفوذ اعمال شده به وسیله وجود گیاهان بقا کنند. علفهای هرز گیاهانی هستند و ازاینرو وجودشان یا حذفشان زیستگاه را برای این موجودات زنده دیگر تغییر خواهد داد. علفهای هرز غالبا میتوانند مقدار نسبتا زیادی از پوشش گیاهی اکوسیستمی خاص را که آنها درآن رشد میکنند اشغال کنند. علفهای هرز نهال دریک محصول ردیفی کاملا فاصله دار ممکن است به زیادی 95درصد از توده زیستی گیاه موجودردرزمین را کمک کند یا علفهای هرز ممکن است جزء سازنده تعرقی کلی اکوسیستم باغ برگریز پاییزی نشان دهد زمانیکه درختان یک طبقه از جنگل خواب رونده هستند یا قبل از ازسرگیری‌های رشد درخت دراویل بهارمشاهده میشوند. درمناطق بدون محصول ازقبیل کرانه دیواری آبرو و نرده‌ها و کنار جاده‌ها تنها پوشش گیاهی موجود ممکن است علفهای هرز باشند. اما میزان کلی که بهسازی رخ میدهد بستگی به نسبت علف هرز به پوشش گیاهی غیر علف هرز دارد که در اکوسیستمهای خاصی وجود دارند. این تغییرات میتواند شامل موارد زیر باشد : کیفیت یا کمیت نور : میتواند اثراتی برروی کلیه انواع آفات بگذارد اما احتمالا بیشترین اهمیت را برای محصولات اولیه دیگر دارد.

آب در خاک : اهمیت اولیه ای برای دیگر گیاهان دارد اما میتواند اثرات مستقیمی بر روی دیگر موجودات زنده متولد شده در خاک بخصوص بیماریزاها و و کرم‌های نخی دارد ازآنجائیکه گونه‌های خاص برای مراحل خاص چرخه زندگیشان نیاز به آب جاری دارد . آب در هوا : بر موجودات زنده حساس به رطوبت نسبی تاثیر میگذارد و احتمالا برای بیماریزاهای خاص مهمترین است .

دما درخاک و در سایبان : دمای محیطی فعالیت و میزان رشد همه موجودات زنده خونسرد را تنظیم میکند. این پایه ای برای مفهوم میزان روزبرای پیش بینی کردن رشد جمعیت آفت است. دمای خاک یا سایبان تغییر کرده ازاینرو میتواند میزان تغییر یا رشد جمعیت آفت را تغییر دهد.

پناهگاه : این ترکیبی از پارامترهای بالا است که میتواند برای بسیاری از آفتهای مهره دار و بی مهره که در فضای باز بقا نمیکنند است بحرانی باشد.

مواد مغذی در گیاهان :‌ ماده مغذی تغییر کرده خاک دسترسی داشتن به گیاهان را تغییر میدهد که ازاینرو میتوانند ظاهر و ارزش غذایی گیاه با دیگر آفات را تغیییر دهند و میتوانند توانایی گیاه را برای تحمل کردن حمله آفت تغییر دهند. بزرگی چنین تغییرات محیطی میکروبی بعلت علفهای هرز به طور ضعیفی ثبت شده است . دربخشهای بعدی این فصل بسیاری از کنش‌های متقابل بین علفهای هرز و دیگر آفات ذکر شده‌اند اما مکانیسمهایی برای کنشهای متقابل دراکثر موارد تعیین نشده اند. کنش‌های متقابل ازطریق تغییر محیط پرورش میکروب با فراهم کردن شرایط مناسب برای موجودات زنده آفت و از رطوبت نسبی افزایش یافته کمک کننده به نمو میکروب با فراهم کردن پناهگاهی برای جوندگان واسطه شده اند. کنش‌های متقابل با تهیه منبع غذایی به وسیله علفهای هرز ارتباط دارند. دو احتمال ممکن نیست همیشه جدا شدنی باشند و ممکن است خودشان تعاملی باشند.

نقش علفهای هرز در تنوع زیستگاه :

تنوع گونه‌ها احتمالا برای کنترل علف هرز مزیتی ندارند و میتوانند درواقع کنترل را مشکل تر کنند. اگر علفهای هرز در یک زمین برای دلایل مدیریت آفت ترک شوند حتی اگر آنها درتراکمی وجود داشته باشند که به طور کافی کم باشند آنها با محصول رقابت نمیکنند و باید به خاطر آورد که علفهای هرز تخم گذاشتند و تراکم پایینی از یک علف هرز که باعث مشکلی در محصول این سالها ندارد باید مسئله ای جدی در محصولات سالهای بعدی باشد . این واقعیت ظاهرا توسط آنهایی که از علفهای هرز طرفداری کرده‌اند مد نظر قرار نمیگیرد طوری که جمعیتهای سودمند حشره میتوانند حفظ شوند. سئوالی پرسیده میشود که آیا تک کشتی از محصولات مسائل کنترل علف هرز را افزایش میدهد ؟ به جر درمورد مسائل ایجاد شده با علفهای هرز تحمل کننده به علت عواملی به عنوان اجراهای طولانی تر برای تجهیزات کشت و مسائل انتخاب آسانتر گیاه کش‌ها برای محصول کنترل را آسانتر میکند. زمانیکه تنوع زیستگاه در زمینه برنامه‌های مدیریت حشره و بیماری درنظرگرفته شده است و ازاینرو وجود یا فقدان علفهای هرز میتواند مهم بشود . تنوع گونه‌های گیاهی در یک اکوسیستم کشاورزی ثابت شده است و منجر به افزایش ثبات جمعیتهای حشره برای چندین محصول میگردد. دراین موارد بزرگی حمله به وسیله حشرات آفت کاهش یافته اند. این به تنوع افزایش یافته گیاه نسبت داده میشود و هجوم یا حشرات و کرمهای پرخورو را کاهش میدهند یاتعداد حشرات سودمند موجود را افزایش میدهند که میتوانند جمعیتهای گونه آفت را کاهش دهند. گونه‌های علف هرز در اکوسیستم کشاورزی میتوانند مستقیما به عنوان یک منبع غذایی برای حشرات مفید عمل کنند و میتوانند به عنوان یک منبع غذایی برای حشرات پرخوری که از حشرات مفید تغذیه میکنند عمل کنند و جمعیت آنها را حفظ میکنند و میتوانند زیستگاه را تغییر دهند طوری که حشرات مفید میتوانند درزمانهایی که تغییرات محیطی مانع بقائشان میشود . گزارشهای متعددی از علفهای هرز وجود دارد که حشرات آفت را کاهش میدهند یا حشرات مفید را افزایش میدهند و دلیلی که چرا علفهای هرز بر جمعیت تاثیر میگذارند غالبا ثبت نشده است. علفهای هرز در کف باغها نشان داده شده‌اند و کرمهای مفید را افزایش میدهند .ذرت خوشه ای در انگورها نشان داده که کرمهای غارتگر را افزایش میدهد. دو گونه فرفیون در شکر به حفظ انگل tachinid ، lixophaga spenophori کمک میکنند زمانیکه درمرحله انگلی آن نیستند. چندین مسئله حشره گزارش شده است که با وجود علفهای هرز در محصولات کلم کاهش یافته اند. زنجره‌های برگ با چندین علف هرز وبا شاه توتها در انگورها در لوبیاها کاهش یافته اند. حشرات پوست دار گزارش شده‌اند که درمرکبات وجود دارند زمانیکه علفهای هرز وجود داشتند و پوا گزارش کرده است که غارتگران شته درغلات افزایش پیدا کرده اند. اما نمونه‌هایی وجود دارد احتمالا کنش‌های متقابلی مانند اینها که دربالا ذکر شدند کاملا به طور مکرر رخ میدهند و زاندسترا و موتوکا و آلتیری و ویتکومب نمونه‌هایی اضافی از کنش‌های متقابل علف‌های هرز یا حشره را مرور کردند. برداشتن علفهای هرز از محصولات نشان داده شده است که تعداد حشرات حمله کننده به محصول را افزایش میدهند و این با بحث قبلی حالت معکوس دارد . شته‌ها در جوانه‌های بروسل آزاد علف هرز بیشتر بودند. زنجره‌های برگ empoasca درلوبیاهای موجود علف هرز بیشتر بودند و کرم حشره شپشه یونجه مصری دریونجه موجود علف هرز بیشتر بودند وروت احساس کرد که غلظت منبع حمله بیشتر حشرات را در توده‌های محصول خالص توضیح میدهد و اینکه گیاه خواران احتمالا باقی میمانند توده‌های میزبان را ایجاد میکنند. محققان دیگر احساس کردند که زمینه درک شده توسط حشرات برای علف هرز موجود درمقابل توده محصول پرعلف متفاوت خواهد بود. این بحث ظاهر گیاه توسط فنی پیشنهاد شده است و به طور اصولی این اظهار بعدی حاکی ازاین است که حشرات مشکل بیشتری درپیدا کردن میزبان ترجیحیشان دارند زمانیکه ترکیبی از گونه‌های گیاهی وجود داشته باشد. تنوع رویشی افزایش یافته میتواند منجر به افزایش حمله حشره گرددو ازآنجائیکه علفهای هرز میتوانند به عنوان یک منبع غذایی یا زیستگاه مناسبی برای بسیاری از حشرا آفت که بعدا به محصول حمله میکنند عمل کنند. این جنبه از تنوع زیستگاه غالبا توسط آنهایی که ازسودمندی آن طرفداری میکنند مورد بی توجهی قرار میگیرد . حذف علفهای هرز نشان داده شده است که حشراتی چون کرمهای گیاه خوار و شته‌هارا درمرکبات افزایش میدهند و به طور اساسی کرومهای گیاهخواررا درمارچوبه کاهش میدهند و چندین حشره موجوددرجو را کاهش میدهند.

London rocket نشان داده شده است که یک میزبان ترجیحی حشره کاذب سارس است و حشره میتواند در علف هرز افزایش یابد و به طرف انگورها حرکت میکند و به آنها صدمه میرساند درزمانی که London rocket‌ به طور فعالی درحال رشد است آن ممکن است تنها منبع غذایی و پناهگاهی در تاکستان باشد و ازاینرو وجودش حشره کاذب سارس را تحریک میکند و مورد مسخره این است که علف هرز غالبا به عنوان محصول پوششی رشد میکند. Leigh‌ زودتر توجه کرد که حشره کاذب سارس چندین علف هرز را افزایش میدهد که شامل london rocket و shepherd purse و شاهی میشود. حشره حداقل یک نسل را در علفهای هرز قبل از حرکت کردن به طرف پنبه کامل میکند و باعث خسارت شدیدی به پنبه میشود. شته‌های هلوی سبز زیست میکنند ودربسیاری از گونه‌های علفهای هرز افزایش می‌یابند. درباغهایی این حشره دربیش از 5.3 در ده به توان 8 شته در علفهای هرز ثبت شده است . اینها سپس به طرف درختان حرکت میکنند ازآنجائیکه علف‌های هرز ازبین میروند. کرمهای گیاه خوار درفلوریدا همیشه بهار خاردار را ترجیح میدهند که تغذیه میکنندو تخم گذاری میکنند. تعداد زیادی میتوانند درصورتیکه علفهای هرز به تعداد کافی وجود داشته باشند افزایش یابند شرود



خرید و دانلود تحقیق درمورد کنش‌های متقابل به علت وجود یا فقدان علف‌های هرز  14 ص


دانلود تحقیق در مورد ریسک فاکتور های متابولیک، فقدان چربی آتروژنیک 36 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

بسم الله الرحمن الرحیم

«مقدمه»

سندروم متابولیک ناشی می شود از کمبود توجه در چندین سال گذشته. این گفته از سازمان قلبی آمریکا (AHA) و انجمن بین المللی قلب و ریه و خون (NHLBI) است که قصد دارد فراهم کند یک راهنمای حرفه ای در تشخیص و مدیریت سندروم متابولیک در بالغین. سندروم متابولیک هست یک مجموعه از ریسک فاکتور های وابسته به هم از اصل متابولیسم- ریسک فاکتور های متابولیک- که به نظر می آید اینها به طور مستقیم بیماری آترواسکلروز قلبی عروقی (ASCVD) را توسعه می دهند. بیماران سندروم متابولیکی همچنین ریسک فاکتوری برای تیپ п هستند. ریسک فاکتور های اصلی و مهم، ریسک فاکتور متابولیسم را افزایش می دهند. در چندین سال گذشته چندین گروه کارشناسی تلاش کرده بودند جهت تنظیم یک معیار تشخیصی ساده که استفاده شود در تمرینات کلینیکی جهت تشخیص بیمارانی که به طور آشکار دارای چندین علامت سندروم متابولیک بودند. این معیارها تا حدی در ارکان اصلی متفاوت است، اما در کل آنها شامل 2 ریسک فاکتور اصلی هستند.

پر دامنه ترین تشخیص ریسک فاکتور های متابولیک، فقدان چربی آتروژنیک است. افزایش فشار خون و افزایش گلوکز پلاسما؛ شخصی با چنین ویژگیهایی رایج یافت می شود که دارای حالت پروتروموبیک و یک حالت آماسی و متورم است.

کاهش چربی آتروژنیک شامل اجتماعی از لیپوپروتئین شکمی است که در بر می گیرد. تری گلیسیرید سرم و آبولی پروتئین B، افزایش کمی در HDL و کاهش در سطح کلسترول HDL (HDL-C)، سندروم متابولیک اغلب برگردانده می شود به این مساله که بوده یک ماهیت مجزا با یک علت منفرد. اطلاعات موجود به درستی نشان می دهد که آن یک سندروم است و یک گروه از ریسک فاکتور های ASCVD . اما احتمالا یکی از این علل را بیشتر از دیگری دارد، بی توجهی در علت تشخیص فردی سندروم باعث بالا بردن خطر ASCVD می شود. ریسک فاکتور های اصلی پیش غالب برای این سندروم به نظر می رسد چاقی شکمی و مقاومت انسولین باشد.

از دیگر شرایط همراه می تواند عدم فعالیت فیزیکی، تعادل هورمونی و سنی باشد، یک رژیم آتروژنیک (مثل رژیم غنی از چربی اشباع و کلسترول) می تواند زیاد کند ریسک فاکتور های بیماری قلبی عروقی در افراد دچار سندروم. اگر چه این رژیم به طور ویژه به عنوان یک ریسک فاکتور اصلی در این شرایط لیست نشده است.

یک تئوری گفته است که مقاومت انسولین، علت اصلی سندروم متابولیک است. شکی در این نیست که مقاومت انسولین استعداد قند خون از نوع 2 دیابت ملیتوس را افزایش می دهد. روش متابولیک چند تایی پیشنهاد می کند که مقاومت انسولین و هایپوتانسیون جبران کننده در دیگر ریسک فاکتور های متابولیک ارتباط دارند. و آن هست تشخیص اینکه بسیاری از مردم از طریق اندازه گیری های تواتری چاق نیستند، با این وجود مقاوم به انسولین هستند و سطوح غیر نرمالی از ریسک فاکتور های متابولیک را دارند. به عنوان مثال دیده شده در افراد دارای والدین تیپ п دیابت یا تیپ I و خویشاوندان درجه 1 یا 2 و به همین صورت صحیح است برای بسیاری از افراد با نژاد آسیای جنوبی.

اگر چه مقاومت انسولین در افراد نیاز به چاقی کلینیکال ندارد، با وجود این به طور رایجی دارد یک چاقی غیر طبیعی توزیعی که تشخیص داده می شود به وسیله ی چاقی بالا تنه بدنی به صورت پیش غالب. چاقی بالا تنه به طور قوی با مقاومت انسولین ارتباط دارد. چربی زیاد بدن می تواند در قسمت احشایی یا زیر پوستی جمع شود. بسیاری از بازجویان (محققان) ادعا کرده اند که ارتباط چاقی بیش از حد احشایی با مقاومت انسولین قوی تر است تا دیگر قسمتهای بافت چربی، دیگر کارکنان فهمیدند که چربی زیر پوستی شکمی همچنین با مقاومت انسولین ارتباط دارد (ارتباط معنی دار). بی اعتنا از سهم خویشاوندی چربی احشایی و چربی زیر پوست شکمی با مقاومت انسولین.

ارتباط چربی شکمی با مقاومت انسولین و سندروم متابولیک قوی تر است تا با چربی قسمتهای انتهایی بدن. یک ترکیب جالب چاقی فوقانی بدن هست آزاری به ازای غیر نرمال اسید چرب غیر استریفید از بافت چربی- این یعنی شرکت کردن چربی در جایی غیر از بافت چربی. توده چربی غیر نرمال در عضله و جگر ظاهرا استعداد مقاومت به انسولین و کمبود لیپید ها است.

بر طبق نظر کارشناسان افزایش بار چاقی در ایالات متحده یک نوع اجبار است. پس از افزایش شروع سندروم متابولیک این نظریه نیاز دارد که هماهنگ باشد با فرضیه مقاومت انسولین. غیر طبیعی بودن متابولیسم بافتهای چربی ممکن است یک معمای رایج باشد. بافتهای چربی در افراد چاق مقاومت کننده است که بالا برنده سطح اسید چرب غیر استریفید است و باعث بدتر شدن مقاومت انسولین در عضله است و متابولیسم کبد را تغییر می دهد.

به علاوه بافت چربی در افراد چاق نشان داده می شود به طور غیر طبیعی، در نتیجه چندین هورمون ادیپوکینز که ممکن است به طور جداگانه ای تاثیر بگذارد روی مقاومت انسولین و تغییر ریسک فاکتور های ASCVD ، اینها شامل افزایش تولید سیتو کینزهای متورم است. پلاسمینوژن، بازدارنده فعال و دیگر تولیدات فعال زنده، در زمان مشابه استعداد حفاظتی ادیپوکین و ادیپونکتین کاهش یافته است. همه ی این تغییرات شامل شده بودند به عنوان ریسک فاکتور های متابولیک. همان طور که اشاره شد تعدادی از علایم فردی سندروم متابولیک با فقط 1 درجه میانه از کل چاقی بدن، قابل ملاحظه هستند. نژادی از افراد آسیای جنوب که به نظر می آید به طور ذاتی مقاوم به انسولین هستند، شرایط بدتر می شود به وسیله ی چاقی شکمی خفیف.

آنها به طور ذاتی به انسولین مقاومت دارند که می تواند توسعه دهد سندروم متابولیک را با افزایش متوسطی در چاقی شکمی. اما حتی مردمی هم که مقاومت ذاتی کمی دارند یا اصلا ندارند هم می توانند توسعه دهند مقاومت انسولین را که اگر که نشانه های چاقی را در خود جمع کنند. این یافته ها از این عقیده حمایت می کنند که توزیع چربی بدن به خصوص چربی اضافه شکمی، نقش مهمی را در علت شناسه سندروم بازی می کند. اخیرا توجه شده که این سندروم با یک حالت مزمن مشترک باشد و آن هم درجه پایینی از التهاب است. بسیاری از محققان فکر می کنند



خرید و دانلود دانلود تحقیق در مورد ریسک فاکتور های متابولیک، فقدان چربی آتروژنیک  36 ص