لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
تاثیر برخی از تیمارهای شیمیایی و انبار سرد بر روی ماندگاری گل بریده داودی چکیده:به منظور معرفی بهترین تیمار شیمیایی و روش نگهداری مفید طرحی بصورت فاکتوریل کاملا تصادفی بر روی دو رقم گل بریده داودی انجام شد. تیمار های شیمیایی شامل: اسید سیتریک، هیدروکسی کونینولین سیترات، اتانول، بنزیل آدنین، کلرید کبالت و سولفات آلومینیوم بودند که همگی ساکارز نیز بهمراه داشتند و با تیمار شاهد (آب مقطر) مقایسه شدند. این طرح به سه روش نگهداری در سرد خانه، روش پالس و روش استاندارد(مداوم) انجام شد. طول عمر گل های بریده، میزان کلروفیل، وزن تر شاخه های بریده، تولید اتیلن و میزان جذب آب در بین تیمارها مقایسه شد.نتایج آزمایش نشان داد که گلها اتیلنی تولید نکردند. نگهداری در سرد خانه سبب افزایش قابل توجه عمر گل ها شد و روش استاندارد بهتر از روش پالس بود. همه مواد مورد استفاده عمر گلها را افزایش دادند و ماده هیدروکسی کوئینولین سیترات بیش از سایر مواد عمر گل های بریده را افزایش داد. واژه های کلیدی: داودی ، ماندگاری ، اتیلن ، کلروفیل ، انبار سردمقدمه:گل داودی یکی از مهمترین گل ها می باشد که هم بصورت گلدانی وهم بصورت شاخه بریده در بازارهای جهانی داد و ستد می شود. بطوریکه امروزه رتبه دوم جهانی را پس از گل رز از لحاظ اقتصادی وکشت وکار دارا می باشد(27). از آنجایی که عمر گلدانی گل های بریده ویا به عبارت دیگر ماندگاری گل های بریده یکی از مهمترین فاکتور های کیفی می باشد، بنابراین عمر طولانی مدت این گل ها بر روی میزان تقاضای مصرف کنندگان و همچنین بر روی ارزش گل های بریده تا ثیر بسزایی دارد. دما مهمترین فاکتور موثر در از بین رفتن گل های بریده است. گل های بریده تنفس میکنند و به دنبال آن گرما تولید میکنند. با افزایش درجه حرارت، میزان تعرق افزایش مییابد و بیشتر مواد غذایی ذخیره مصرف میشود. کاهش آب و به دنبال آن پژمردگی اتفاق میافتد و فرایند مسن شدن پیش میرود(34). به عبارت دیگر درجه حرارت پایین یکی از بهترین تیمارها جهت کاهش همه فعالیتهای فیزیولوژیکی و تخریبهای پاتولوژیکی میباشد. دمای کم میزان تنفس را کاهش داده و باعث کم شدن فعالیتهای متابولیکی، تبخیر و تعرق، فعالیت و تولید اتیلن و رشد باکتریها و قارچها میشود(10).گل داودی یک گل بریده با عمر طولانی است و این امر به تولید اتیلن کم در طی پیری آن نسبت داده می شود(6). داودی از گروه گل های نا فرازگرا است و پیری آن در پاسخ به تغییراتی است که در میزان کربوهیدرات ها رخ می دهد(3). و اتیلن در این فرایند نقش چندانی ندارد. از طرف دیگر کاهش در کیفیت گل بریده داودی به تشکیل حباب های هوا در داخل آوند ها نسبت داده می شود که سبب ممانعت انتقال آب از محلول گلدان به سایر قسمت های گل بریده می شود و در نهایت مقاومت هیدرولیکی افزایش می یابد که منجر به استرس آبی شدید می شود(31). لوله های آوندی ساقه های داودی به سرعت به دنبال برش مسدود می شوند و این واکنش هم در ساقه هایی که به طور مستقیم در آب قرار می گیرند و هم در ساقه هایی که ابتدا در انبارهای مرطوب نگهداری می شوند روی می دهد(30). کاهش در کیفیت گل بریده داودی بیشتر بدلیل پژمردگی برگ های آن است (11) و تاخیر در پژمردگی برگ و متعاقب آن پیری سبب طولانی تر شدن عمر گلدانی داودی می شود(22). این کاهش در تورژسانس با تجزیه و تخریب کلروفیل همراه است که سبب پیری زودتر برگ ها نسبت به گل آذین می شود. جذب آب توسط ساقه های داودی بوسیله تکنیک های ویژه پس از برداشت مثل قرار دادن ساقه ها در محلول های پاک کننده(9) و آب سرد(33) افزایش می یابد. علاوه بر این اضافه کردن مواد ضد باکتریایی در محلول های نگهدارنده پیشنهاد شده است(29). با وجود این ممانعت از جذب آب به عوامل دیگری به جز انسداد آوندی نیز نسبت داده می شود(32).اسید سیتریک به عنوان یک ماده کاهنده pH ، مانع از تکثیر و تجمع باکتری ها در نواحی برش داده شده می شود و جریان نرمال آب را بهبود می بخشد(19).8-هیدروکسی کوئینولین یک باکتری کش و یک عامل اسیدی کننده محیط است که علاوه برجلوگیری از رشد باکتری ها وکاهش pH محیط، ازبسته شدن آوندها در مقطع برش ساقه در اثر رسوب مواد مختلف شیمیایی نیز جلوگیری می کند(2). گل های شاخه بریده داودی که در محلول گلدانی حاوی هیدروکسی کوئینولین و ساکارز قرار می گیرند از عمر بیشتر و حداکثر وزن تر نسبت به شاهد برخوردارند(4).تیمار سولفات آلومینیوم برای افزایش عمر گلدانی چندین گل بریده پیشنهاد شده است، سولفات آلومینیوم به عنوان یک ماده ضد میکروبی عمل می کند که pH محیط را نیز کاهش می دهد. استفاده از این ماده در محلول گلدان گل های لیزیانتوس سبب دو برابر شدن عمر گل ها نسبت به تیمار شاهد شده و وزن تازه گل ها را افزایش داده است(16). در مطالعه دیگری که بر روی ارکید دندروبیوم صورت گرفته است سولفات آلومینیوم سبب بهبود عمر گلدانی و باز شدن غنچه ها شده است(13).آخرین مرحله نمو گل با زوال محتوای کربوهیدراتی و وزن خشک گلبرگ ها همراه است(8) و عمر گل های بریده با قرار دادن شاخه های گل در محلول های گلدانی حاوی کربوهیدرات توسعه می یابد. ساکارز در ترکیب بیشتر محلول های نگهدارنده وجود دارد و تعادل آبی را در گل های بریده بهبود می بخشد(11). و این به تا ثیر قند ها بر روی بسته شدن روزنه ها و کاهش در میزان از دست دهی آب نیز نسبت داده می شود(18).گزارش شده است که اتانول در افزایش عمر گلدانی میخک(25) و داودی(22) بوسیله جلوگیری از تولید اتیلن موثر بوده است. در مطالعه ای که روی دوام گل های شاخه بریده با تیمار کردن مداوم گل های میخک با اتانول 8 درصد صورت گرفت، عمر گلدانی این محصول به دو برابر افزایش یافت(35). اطلاعات موجود نشان می دهد که استالدهید که یک متابولیت اتانول است، ماندگاری گل ها را افزایش داده است و به عنوان عامل اصلی باز دارنده پیری گل های میخک، رقم وایت سیم شناخته شده است(23) و این کار را از طریق جلوگیری از تولید اتیلن انجام می دهد(24).اضافه کردن کبالت به محلول های حفاظت کننده نیز از انسداد آوندی در ساقه های رز جلو گیری می کند و جریان مستمر آب را در ساقه ها حفظ می کند و در نتیجه میزان جذب آب را در گل ها افزایش می دهد. علاوه بر این کبالت تا اندازه ای باعث بسته شدن روزنه ها می شود و پتانسیل آبی را در گل های بریده افزایش می دهد(26). اسبورن (1989)گزارش کرده است که یون کبالت مانع از بیوسنتز اتیلن می شود(20). کلرید کبالت عمر گل های بریده داودی را 5-7 روز نسبت به تیمار شاهد افزایش داده است(21) و نیز در ارکید دندروبیوم علاوه بر افزایش عمر گلدانی سبب تسریع در باز شدن جوانه های گل شده است(13).سیتوکنین ها در تاخیر پیری در میخک های شاخه بریده بوسیله جلوگیری از بیوسنتز اتیلن بسیار موثر بوده اند(7)، همچنین بنزیل آدنین سبب بهبود کیفیت و تاخیر در پیری برگ های گل داودی شده است(22). تاخیر در پیری و جلوگیری از تجزیه کلروفیل در گل های بریده بوسیله مواد شیمیایی با درجات متفاوتی از موفقیت صورت گرفته است(29). و هدف از این تحقیق نیز معرفی یک ماده شیمیایی مناسب برای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
00بررسی خصوصیات شیمیایی خاکهای مناطق جنگی اطراف خرمشهر
چکیده::
آلودگی محیط زیست در نتیجه وارد شدن مواد آلوده کننده به این بخش ایجاد میشود. جنگ نیز یکی از منابع شدید آلودگی زیست محیطی آب و خاک میباشد. استفاده وسیع از سلاح های جنگی اعم از گلوله های سربی، مواد منفجره، بمباران های هوائی، گلوله های توپ، سلاح های شیمیایی و بمب های شیمیایی-میکروبی و ... قطعا اثرات زیست محیطی مخربی را در پی خواهد داشت.
جنگ پدیده ای حاصل گذشت زمان و پیشرفت بشر است.انگیزه های مختلفی در ارتباط با جنگ وجود دارد. اما اهداف هر چه باشد، آسیب زیست محیطی زیادی خواهد داشت. به ویژه که با پیشرفت علم و دانش و تولید سلاح هایی با قدرت تخریب بسیار بالا، نبردها شکل تازه ای به خود گرفته است.
این مساله آنقدر مهم است که در سال 1980 سازمان ملل متحد نگرانی خود را در ارتباط با اثرات جنگ بر محیط زیست اعلام کرد و توجه زیادی به جنگ های هسته ای داشت. در سال 1995 در جنگ خلیج فارس و نیز در جنگ کوزوو ،آزمایشات بیانگر تخریب های زیادی در ارتباط با محیط زیست بوده است.
جنگ و صدمات زیست محیطی ناشی از آن مدت هاست که نظر بسیاری از کارشناسان را به خودش معطوف ساخته است.آلودگی خاک نیز یکی از مهمترین اثرات زیست محیطی جنگ میباشد.کشت محصولات زراعی در زمینی که دارای آلودگی شدید شیمیایی است و استفاده از آب های آلوده به ترکیبات کشنده در مزارع کشاورزی، اثرات غیرقابل جبرانی را ایجاد خواهد کرد.
با توجه به اینکه بخش اعظم ترکیب سلاح های جنگی را عناصر سنگین تشکیل میدهند، اکثر مطالعات مربوط به جنگ و محیط زیست، دربرگیرنده این عناصر هستند.
طی مطالعه ای که توسط سازمان جنگل و مرتعداری سوئیس ( SAEF) انجام گرفته، نشان میدهد که تماس گلوله ها و بمب ها به طور وسیعی باعث آلودگی عناصر سنگین میگردد. اصلی ترین این عناصر آلاینده، سرب و مس بوده است..
بروز بسیاری از عوارض گوارشی و سرطان های متعدد را در ارتباط با وجود این عناصر در مواد غذایی میدانند.
برای مثال در ارتباط با سرب، بیشتر بر اثر مسمومیت زائی آن در انسان، موجودات آبزی و پرندگان تاکید شده است ، در حالیکه همان میزان سرب نه تنها اثری بر روی گیاهان ندارد، بلکه هیچگونه علائم ظاهری در ارتباط با میزان زیاد این عنصر در گیاه دیده نمیشود. با توجه به بروز این عوارض در سطح وسیع در استان خوزستان، این مساله توجه بیشتری را می طلبد.
البته در حال حاضر به دلیل دنباله دار نبودن مطالعات ، فقدان اطلاعات ثبت شده و مشکلات در ارتباط با نمونه برداری از مناطق جنگی، نقاط کور زیادی در مورد آلودگی های ناشی از جنگ وجود دارد که نیازمند مطالعات بیشتر است.
مروری بر مطالعات گذشته:
با توجه به اهمیت موضوع، شاهد افزایش توجه و مطالعات در این زمینه هستیم. اثرات زیست محیطی ناشی از جنگ را میتوان به دو دسته تقسیم کرد.
بخش اول شامل اثرات کوتاه مدت است .این مساله شامل ابعاد مختلفی است که به اختصار میتوان به حفر کانال ها و سنگر ها، احداث فرودگاه ها، آشیانه تانک ها ، حمل و نقل وسائط جنگی و ........ اشاره کرد که همگی باعث تخریب محیط زیست میگردند.
زمانیکه یک بمب سنگین رها میشود، دمایی در حدود 3000 درجه سانتیگراد تولید میکند که این دما جهت تخریب کامل اکوسیستم گیاهی و جانوری و نیز لایه سطحی خاک که زمان بسیار زیادی جهت تولید آن صرف شده است، کافی میباشد.
البته بعد انسانی فاجعه را نیز نباید از یاد ببریم که کشتار افراد بی گناه و فجایع انسانی زیادی را در جنگ ها شاهد هستیم.
اثرات طولانی مدت را نیز میتوان به بخش های زیادی تقسیم کرد.اکثریت سلاح های جنگی به دلیل ترکیب شیمیایی پیچیده ای که دارند دارای اثرات طولانی مدت زیادی هستند.در جنگ ایران و عراق هم از این سلاح ها استفاده زیادی به عمل آمد. مهمترین این اثرات را میتوان به افزایش نرخ فرسایش آبی و بادی در اثر تخریب اکوسیستم گیاهی،آلودگی هوا در اثر پراکنده شدن ذرات،بیماری های پس از جنگ،آلودگی آب های سطحی و زیرزمینی و آنچه در این تحقیق مورد بررسی است یعنی آلودگی خاک را میتوان نام برد.
طی جنگ ایران و عراق، تراکم خاک سطحی، تغییر و تبدیل جریانات رودخانه ای، قطع آب های آبیاری،اشباع و شوره زار شدن اراضی در نتیجه ماندابی شدن در زمان تخریب کانال ها گزارش شده است.
طی مطالعاتی که بر روی باران های اسیدی باریده بعد از جنگ در خوزستان به عمل آمد، میزان سرب باران ها در دزفول و اهواز به ترتیب 0.24 و 0.33 پی پی ام در مقایسه با 0.11 و 0.13 پی پی ام در بندرعباس و شیراز بوده.
همچنین میزان بالایی از اسیدیته و رسوبات آلوده در آب زیرزمینی تخلیه شده از کوه زاگرس که منبع آشامیدن و آبیاری مناطق زیادی است گزارش شده است، که این مهم را به بلندی این کوه و متوقف کردن ذرات دود ، مواد آلی و کربن ناشی از فعالیت های نظامی نسبت داده اند.
بر اساس مطالعات دکتر سواری نیز، عناصر سرب، کادمیم،مس، روی،نیکل و کبالت بسیار بالایی در رسوبات خلیج فارس پس از جنگ گزارش شده اشت.
مواد و روشها:
تهاجم عراق به ایران در شهریورماه سال 1359شمسی(سپتامبر 1980میلادی) آغاز شد و تا یازدهم مردادماه سال 1367 شمسی (آگوست1988) ادامه داشت و سر انجام با پذیرش قطعنامه 598توسط ایران، این جنگ به پایان رسید .
5 استان که دارای مرز مشترک با عراق بودند، بیشترین اثرات را متحمل شدند. این نواحی شامل خوزستان،ایلام،کرمانشاه،آذربایجان غربی و کردستان بود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
سلاحهای شیمیایی و میکروبی، نابخردانه ترین مصنوعات ساخت بشر
هدیه های مرگ آور قرن بیستم سلاحهای بیو شیمیایی از جمله خطرناکترین و نابخردانه ترین مصنوعات بشر قرن بیستم هستند که بیم استفاده از آنها هر آن زندگی انسان امروزی را تهدید می کند. سلاحهایی که اثرات مرگبار آنها گاه تا سالها باقی مانده و در بسیاری از مواقع قربانیان خود را اندک اندک به کام مرگ می کشانند. در حال حاضر کشورهای متعددی در جهان وجود دارند که مظنون به تولید و تکثیر این نوع جنگ افزارها هستند؛ اما چنانچه از شواهد و قراین برمی آید، دانش این فناوری مرگبار بیشتر در نزد قدرتهای بزرگ و کشورهای پیشرفته صنعتی یافت می شود. همین قدرتهایی که اکنون آتش جنگ را در همسایگی ما افروخته اند و بدون هیچ آینده نگری هر روز یک سلاح جدید را به خط مقدم جنگ می کشانند. جنگ افرارهای بیوشیمیایی به 2 بخش سلاحهای میکربی و شیمیایی تقسیم می شوند. در زیر به بررسی اجمالی این دو نوع، نشانه ها و آثار کشنده آنها خواهیم پرداخت. سلاحهای میکربی سیاه زخم، آبله، طاعون و مسمومیت های حاد غذایی عمده ترین بیمارهای ناشی از به کارگیری این سلاحها هستند. سیاه زخم که یکی ازشایع ترین این نوع میکربهاست، خود در 3 شکل جلدی و پوستی، استنشاقی و روده ای یافت می شود. بیماری حاصل از نوع پوستی این ویروس بسیار شبیه به گزیدگی ناشی از نیش حشرات است که تبدیل به زخمی بسیار دردناک با مرکزی سیاه رنگ به طول 1 تا 3 سانتی متر می شود. این نوع سیاه زخم از طریق تماس مستقیم ویروس با پوست انتقال می یابد و تنها راه درمانی آن به کارگیری آنتی بیوتیک هاست. نوع استنشاقی این بیماری یکی از خطرناکترین انواع آن است که معمولا آثار آن 7 روز پس از این که فرد در معرض آن قرار گیرد، ظاهر می شوند. علایمی شبیه به سرما خوردگی دارد که با تنگی نفس همراه می شود و انتقال آن هم از طریق دستگاه تنفسی صورت می گیرد. با وجود این که اکثرا کشنده است؛ اما در پاره ای موارد تزریق داخل وریدی آنتی بیوتیک ها در درمان آن تأثیر گذار است. شکل سوم و روده ای با علایمی چون کاهش اشتها، تب، حالت تهوع و اسهال آغاز می شود و از طریق قابل سرایت است. استفاده از آنتی بیوتیک ها گاهی در درمان آن موثر است. آبله دیگر عامل میکروبی کشنده است که به دلیل شیوع سریع و گسترده زیاد آن می تواند تلفات زیادی را به جا بگذارد. تاول هایی را ابتدا در دهان و سپس در سراسر بدن ایجاد می کند. از طریق بزاق دهان و سرفه انتقال می یابد و هنوز شیوه درمانی مناسبی برای آن یافت نشده است؛ اما چنانچه واکسن آن ظرف 4 روز تزریق شود، می تواند تا حدودی اثرات زیانبار آن را کاهش دهد. طاعون سومین شکل بیماری های میکروبی با نشانه هایی شبیه به آنفلوآنزا، تب و تاول همراه است. از طریق بزاق دهان و سرفه قابل سرایت بوده و آنتی بیوتیک ها و تزریق وریدی می توانند در درمان آن تأثیر گذار باشند. چهارمین شکل سلاحهای میکربی اختصاص به مسمومیت های حاد غذایی دارد و با عوارضی چون خشکی دهان، حالت تهوع، ضعف بدنی و در نهایت فلج اندام همراه است. از طریق زخمهای روی پوست و با بسته های غذایی آلوده قابل سرایت است و آنتی توکسین ها و مواد ضد زهر در درمان آن موثرند. سلاحهای شیمیایی در 3 دسته عوامل ایجاد حمله های عصبی مثل انقباض ماهیچه ها و از کار افتادگی آنها (گاز سارین و …)، ایجاد خفگی (کلرین و…) تقسیم بندی می شوند. از طریق تماس مستقیم با این مواد و یا استنشاق گازها سرایت کرده و تنها با استفاده از امدادهای فوری و تزریق مواد ضد سم می توان به درمان آنها امیدوار بود. (انواع اول و سوم این سلاح یعنی گازهای سارین و خردل همان هایی هستند که حکومت عراق در جریان جنگ تحمیلی از آنها در برابر رزمندگان ما و حتی مناطق کردنشین خود استفاده کرد.) حفاظت و مقابله هر چند دانشمندان از 2 عامل آنتی بیوتیک و واکسیناسیون به عنوان اصلی ترین روشهای تدافعی در برابر حملات میکربی یاد می کنند؛ اما خود آنها هم اذعان دارند که این دو شیوه چندان که باید کارا و قابل اطمینان نیستند. آنتی بیوتیک ها در عین مفید بودن می توانند اثرات جانبی غیر قابل جبرانی را به جا بگذارند و از طرفی کاربرد مداوم آنها می تواند منجر به مقاومت ویروس ها و بی اثری این دارو شود. از سوی دیگر تکیه به واکسیناسیون هم در شرایط عادی و در یک گستره زیاد چندان منطقی و معمول به نظر نمی رسد. جدی تر شدن تهدیدهای میکربی موجب باب شدن روش تدافعی متنوع دیگری نیز شده است. برای مثال هم اکنون در ایالات متحده کلیه محموله های پستی با استفاده از پرتوهای پر انرژی الکترونی کنترل می شوند تا هرگونه آلودگی میکربی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
تاریخچه و سیر تکاملی درجنگهای شیمیایی دنیا
جنگ شیمیایی با جنگ جهانی اول در اوایل قرن بیستم آغاز شد و با جنگ شیمیایی عراق علیه ایران در اواخر قرن بیستم به اتمام رسید. اگر چه در تاریخ، تا قبل از شروع جنگ اول جهانی مواردی از بکار گیری اسلحه شیمیایی ذکر شده است ولی انجام جدی حملات شیمیایی به جنگ اول باز می گردد.
جنگ جهانی اول و نخستین حملات شیمیایی
از اوایل جنگ جهانی گازهای شیمیایی وارد میدان شدند. دراگوست 1914 فرانسویها گازهای اشک آور مختلفی ر ااستفاده نمودند. در ژانویه 1915آلمانها در لهستان علیه روسها از گاز کلر استفاده نمودند که بی نتیجه بود.
نخستین حمله موفق آلمان ها و تلفات سنگین با گاز کلر
در بعد از ظهر 27 آوریل 1915 آلمانها در نزدیکی شهری به نام YP RES در بلژیک علیه متفقین (که بیشتر سربازان انگلیسی و بلژیکی بودند) گاز کلرین را بکار بردند که نخستین حمله وسیع گازی در تاریخ دنیا محسوب می شود. در این حمله حدود 6000 سیلندر حاوی کلرین مایع را در طول یک خط 6کیلومتری مستقر نموده، 180 تن کلرین را آزاد نمودند که بخاطر جو مناسب بصورت ابر سبز رنگی خط مقدم متفقین را پوشانید. چون متفقین هیچگونه آمادگی نداشتند، شدیدا آسیب دیدند بطوری که تلفاتشان به 5000 کشته و 15000 مصدوم رسید. این حادثه نقطه عطفی در تاریخ جنگهای دنیا بشمار رفت زیرا بر تمامی کشورها روشن شد که اکنون یک عامل جدید وارد میدان شده است که محاسبات روشهای مقابله با آن پرداختند. پس از حمله شمیمیایی 27 آوریل، در ظرف چند روز هزاران ماسک توسط زنهای انگلیسی ساخته شد و در اختیار سربازان قرار گرفت. این ماسکها عبارت بودند از یک پدنخی که با محلولی از هیپوسولفیت سدیم، گلیسیرین و بیاکر بنات سدیم آغشته شده بود. در نتیجه در حمله بعد با گاز کلرین که چند روز بعد در ماه (می) انجام شد فقط 1200 مصدوم شیمیایی از متفقین بجای ماند. در ماههای بعد نیز همچنان حملات با گاز کلر توسط آلمانها ادامه یافت. نتیجه تحقیق انگلیسها روی گاز های جنگی سرانجام در 25 سپتامبر 1915 بصورت نخستین حمله آنها با گاز کلر علیه آلمانها نمایان شد. در این میان ارتش آلمان ترکیب جدیدتری را به نام Phosgene)) در دسامبر 1915 برای نخستین بار بکار برد که بعلت آمادگی نسبی سربازان نتیجه مطلوب را عاید آلمانها نکرد. در فوریه 1916 ارتش فرانسه نیز استفاده از گاز شیمیایی را شروع کرد و گازفسژن را علیه آلمانها بکار برد. کلر وفسژن هر دو در دمای عادی بصورت بخار می باشند و این مطلب مشکلاتی را هم در نقل و انتقال آنها و هم در پایداری در میدان نبرد بوجود می آورد، لذا آلمانها گاز Diphosgene)) را تهیه کردند که در دمای عادی بصورت مایع می باشد و سرانجام در 7 می 1916 نخستبن حمله خود ار با این گاز انجام دادند. در جولای 1916 آلمانها و متفقین هر دو مجهز به توپخانه گازهای جنگی شدند و از عوامل مختلف خفه کننده و اشک آور علیه یکدیگر استفاده کردند. در اواخر سال 1916 در ارتش انگلیس از سلاح جدیدی به نام گاز افکن یا Iuvensproiectors)) بمنظور پرتاب همزمان تعداد زیادی گلوله های بزرگ گازی استفاده شد. آنها با استفاده از این روش قادر بودند غلظت بسیار بالایی از گاز سمی (غالبا فسژن) را در مدت زمان کوتاهی روی دشمن ایجاد کنند که چنین عملیاتی با توپخانه امکان پذیر نبود وآلمانها از این طریق صدمات زیادی را متحمل شدند.
ورود گاز خردل به میدان جنگ
با ورود عامل خردل به صحنه جنگ، که ایجاد آلودگی پایدار در محیط می نمود جنگ شیمیایی وارد مرحله تازه ای شد. در جولای 1917 آلمانها برای نخستین باراز گاز خردل یا Yperie در شهر Ypres بلژیک علیه متفقین استفاده کردند که بسیار موفقیت آمیز بود. در همین سال ترکیبات آرسنیکی نیز تدریجا وارد میدان جنگ شد. در این سال یکی از خطرناکترین سموم آرسنیکی به نام لویزایت Iewisite توسط یک شیمیدان آمریکایی به نام دکتر لوئیس سنتز شد شد که البته درجنگ اول موفق به استفاده از آن نشدند. تا سال 1918 فرانسه و انگلیس نیز توپخانه شیمیایی خردل را آماده نموده و مورد استفاده قرار دادند، تا آنکه سرانجام در 1918 جنگ جهانی اول خاتمه یافت.
آسیب غیر نظامیان
مصدوم شدن غیر نظامیان در جنگ شیمیایی نیزحائز توجه است، در سال 1917و1918 حملات شیمیایی شدیدی (توسط آلمانها) روی شهرها و روستاهای فرانسوی انجام گرفت که مهمترین اثرات آن مربوط به گاز خردل بوده و هزاران مصدوم از خود بجای گذشت. البته آمادگی مردم و کادرهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
انواع سلاح های شیمیایی و میکروبی
و
مروری بر جنگ ایران و عراق
در جنگ تحمیلی 8 ساله علیه ایران رژیم عراق با بهره گیری از چالش های میان تهران واشنگتن، با تحریک کاخ سفید و با هدف رسیدن به امیال خود، مرزهای غربی کشورمان را مورد تاخت و تاز قرار داد. این جنگ به لحاظ بسیاری پارامترها، با سایر نزاع های چند سال اخیر متفاوت بوده است. استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی در این جنگ از سوی رژیم عراق یکی از این پارامترها است که هیچگاه در این وسعت، در هیچ نزاع منطقه ای به کار نرفت. وسعت این اقدام غیرانسانی و مغایر با قوانین بین المللی به حدی بود که حتی شهروندان عراقی نیز از آن در امان نماندند. اسفند ماه سال 1366 یادآور خاطره تلخ بمباران شیمیایی شهر حلبچهدر منطقه کردستان عراق است که طی آن صدها نفر از اهالی منطقه جان خود را از دست دادند.
آنچه در پی مطالعه خواهید فرمود، مروری است بر تاریخ استفاده رژیم عراق از این سلاح ها در طول جنگ تحمیلی .
* * *
اولین باری که ارتش عراق از سلاح شیمیایی در جنگ استفاده کرد مربوط به 27 مهرماه 1359 در منطقه جنوب (استان خوزستان) است. در این سال عراق چهار بار از سلاح شیمیایی از نوع تاول زا (گاز خردل) استفاده کرده که 1 مصدوم و 20 شهید به دنبال داشت.
حملات شیمیایی ارتش بعث در سال های 1360 و 61 که مقارن بود با عملیات های پیاپی رزمندگان اسلام، گسترش یافت. در سال 1360 عراق 6 بار از این سلاح مرگبار و غیر انسانی استفاده کرد که باز در همان منطقه (جبهه های جنوب) و از همان نوع تاول زا بود این بار 101 نفر به شهادت رسیدند.
در سال1361، در عملیات والفجر مقدماتی 12 بار مناطق غرب و جنوب مورد اصابت بمب های شیمیایی قرار گرفت. جبهه میانی، غرب و شمال غرب و بخشی از استان های ایلام، آذربایجان غربی، اردبیل، باختران، کردستان و سلیمانیه و در عملیات های والفجر 2 و 4 در سال1362، 64 بار مورد اصابت بمب های شیمیایی از نوع تاول زا(خردل) و اعصاب (تابون) قرار گرفتند.
بر اثر این حملات وحشیانه و غیر انسانی صدها نفر شهید و هزاران نفر مصدوم شدند.
در این سال (62) سلاح های شیمیایی تعداد زیادی از اهالی غیر نظامی مناطق مزبور را مصدوم و نابینا کرد. از تاریخ اول فروردین تا 27 اسفند 1363، 2225 نفر مصدوم و 40 شهید در عملیات های خیبر و بدر حاصل اصابت 58 بار بمب های تاول زا، اعصاب، خفه کننده و آلوده کننده خون است سال 1364، در عملیات های والفجر 8 و ابتدای والفجر 9 در مناطق جنوب 76 بار سلاح شیمیایی به کار رفت که حاصل آن 77 شهید و حدود 11 هزار و 644 نفر مصدوم بود.
عراق در پاسخ به حملات رزمندگان اسلام و به خاطر شکست سنگین در عملیات های پیروزمندانه کربلای دو،چهار ، پنج وشش 102 بار از سلاح های شیمیایی استفاده کرد که 4720 نفر مصدوم و 107 نفر به شهادت رسیدند.
در سال 1365عراق در مناطق شلمچه، سردشت، خوزستان، بصره، کردستان، دیاله و ایلام 43 بار از سلاح شیمیایی استفاده کرد که 9440 مصدوم 442 شهید حاصل این حملات وحشیانه بود.
در سال پایانی ،34 حمله شیمیایی در مناطق غرب، شمال غرب و جنوب ثبت شده است که آخرین بار آن بعد از قرار داد 598 در تاریخ سوم شهریور در عملیات باز پس گیری «فاو» بود. بر اساس آمارهای رسمی نهادهای مسؤول در این رابطه تعداد کل شهدای حملات شیمیایی در طول جنگ حدود 2600 شهید و تعداد کل مصدومان نظامی و غیر نظامی حملات شیمیایی 107 هزار نفر و تعداد جانبازان شیمیایی (که در حال حاضر تحت پوش بنیاد جانبازان هستند) حدود 45 هزار نفر است.
به کارگیری سلاح های شیمیایی از سوی عراق در حالی صورت می گرفت که این کشور جزو 120 کشور امضا کننده پروتکل ژنو درباره منع استفاده از سلاح های سمی، خفه کننده و ترکیبات باکتریولوژیک قرار داشت. پروتکل 1925 ژنو که طی قطعنامه 2612 (12)Bسازمان ملل مجدداً به تصویب رسیده است، صراحتاً استعمال سلاح های شیمیایی را منع می کند.
اما به نوشته هفته نامه اشپیگل چاپ آلمان یک کارخانه تولید گاز خردل و اعصاب (تابون) می تواند سالیانه 000/760/1 تن مواد خام شیمیایی را به گازهای کشنده خردل و تابون مبدل سازد.
در حالی که در کارخانه تولید سلاح های شیمیایی سامرا 4 خط تولید مشغول ساخت 4 نوع ماده ضد عصبی مرگ زا بود و مواد اولیه هر یک از خطوط تولید از کشورهای غربی به اسم گازهای حشره کش خریداری می شد که تولید هفتگی آن جمعاً حدود 10 هزار تن بود. رادیوی صدای عراق در تاریخ 30 مهر 1380 اعلام کرد: در جنگ با ایران از پودر سیاه زخم استفاده می نمودو در طول 8 سال جنگ هر هفته اقدام به تولید 3 هزار لیتر ماده مادر در تولید پودر سیاه زخم می کرد. بر اساس تحقیقات به عمل آمده گاز تابون اغلب در زمان حمله به رزمندگان ایران مورد استفاده قرار می گرفت که خیلی سریع مرگ را به دنبال دارد و از آنجا که مواد این گاز به فاصله چند ثانیه تجزیه می شود، هیچ اثری از آن در محیط باقی نمی ماند.
پزشکان انگلیسی می گویند: بازماندگان بمباران شهر حلبچه که بیش از 5 هزار کشته داشت به بیماری های روانی، پوستی و مغزی بسیار خطرناک مبتلا هستند و تعداد بیماران سرطانی بسیار زیاد است. این سلاح ها دارای تأثیر موروثی بوده و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.
ضایعات مشاهده شده در مصدومان شیمیایی به شرح ذیل می باشد.
1. سوختگی های پوستی از درجه 1 تا 3 در نقاط مختلف سطح بدن که 20 تا 70 درصد سطح بدن را به خصوص صورت، دندان ها و نواحلی تناسلی را می پوشاند.
2. تحریک شدید چشم ها، ورم ملتهبه که با احساس سوزش شدید، اشک، ریزش، ترس از نور و خیره شدن دید همراه است.
3. ضایعات ریوی، گرفتاری دستگاه تنفسی فوقانی، تمام بیماران از احساس سوزش در ناحیه سینه و سرفه و علایم فارانژیت و برنشیت رنج می برند و اکثراً دچار سرفه های پیاپی، دفع خلط و تنگی تنفس هستند.
4. عوارض گوارش شامل اشکال در بلع، حالت تهوع و استفراغ که در مقایسه با سایر عارضه ها کمتر مشاهده می شود.
.
عوارض خونی که خطرناک ترین عارضه در میان مصدومان گازها ی شیمیایی است پس از 5 تا 7 روز در بیمار علایم دپرسیون مغز استخوان پدید می آید. این علایم با کاهش سلول های خونی مشخص می شود و تعداد گلبول های سفید به 500 می رسد.
انواع سلاح های شیمیایی
وی ایکسVX
سمی ترین سلاح شیمیایی است و به شکل مایع چسبناک و بی رنگی است که به آرامی به گاز بی رنگ و بو تبدیل می شود. وی ایکس با تحریک اعصاب موجب تشنج و فلج رگ های خونی و ریه ها می شود.
مقدار 10 میلی گرم از این ماده بر روی پوست برای مرگ کافی است و قربانیان درنهایت بر اثر خفگی می میرند.
عراق توانایی ساخت بیش از 200 تن وی ایکس را داشته و هرگز نیز آمار واقعی آن میزانی که عراق ادعا می کند نابوده کرده، به دست نیامده است.