لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
چنانچه زباله در محل سوزانده شود، در اینصورت کورههای کوچک ناکارآمد که بهطور صحیح از آنها نگهداری نشده هوا را آلوده میکنند. کورههای مرکزی که حملونقل کوتاهتر و جای کوچکتری برای نگهداری پسماندههای سوختهشده لازم دارند، حرارت و خاکستر خوبی تولید میکنند. ولی مستلزم هزینه سرمایهای و هزینه بهرهبرداری سنگینی است. ضمن اینکه حتی اگر بهطور دقیق کنترل و اداره شود بازهم مقداری آلودگی ایجاد خواهد کرد. با ابراز ترتیب زبالههای جامد نیز تبدیل به آلایندههای هوا میگردد. و چنانچه بهرهبرداری به دلیل بیتوجهی، فرسودگی تجهیزات و یا ترکیب ناجور زباله، کارایی لازم را نداشته باشد در اینصورت تبدیل فوق مسئلهای جدّی خواهد بود. شاید بهمین دلیل باشد که کورههای زبالهسوزی شهرداری یکی پس از دیگری تعطیل میشدند.
دفن زباله
تا به امروز دفن «روباز» بهداشتی به مفهوم کنارگذاشتن رایجترین شیوه دفن زباله است. بیش از 80 درصد کلیه تسهیلات در سال از این دست بود. زباله بصورت لایههای باریک و فشرده روی زمین پهن شده و هر روز با لایههایی از خاک که آنها هم فشرده شدهاند پوشانده میشوند. براساس فعل و انفعالات باکتریایی که بدون اکسیژن عمل میکنند، مواد دفن شدۀ قابل بجزیه به هوموس، دیاکسیدکربن، متان، آمونیاک و سولفیدهیدروژن تبدیل میشوند. زمین خیلی بهکندی سفت میشود و در صورتیکه بخواهند روی این زمین اقدام به ساختن بنا بکنند باید مسئله نشت زمین را در نظر داشتهباشند. از گاز متان میتوان به عنوان سوخت استفاده کرد و این امر بتدریج در صنعت در حال رواج است. گازمتان در عین حال میتواند منفجر شود و بنابراین در زیر هر بنایی که روی چنین زمینی ساخته شود باید هواکشهایی تعبیه شود. علاوه براین دفن زباله به این طریق موجب آلودگی سفرههای بالای آب نیز خواهد شد. در یک بررسی که از ... محل دفن زباله در امریکا صورت گرفت، تنها 6 درصد دفن بطور صحیح انجام گرفت.
روش دفن روباز نسبتاَ ارزان تمام میشود. هر نوع زبالهای را بدون استثناء میتوان به این طریق دفن کرد. روشی است کامل و ظاهراً نهایی، که موجب آلودگی هوا نمیشود و از زمینهای غیرقابل استفاده برای ساختمان سازی استفاده میکند ولی از طرف دیگر اراضی مرطوب (باتلاقی) طبیعی را از بین میبرد.نظرات در مورد آن متفاوت است. بسته به اینکه هرکس از چه موضعی به مسئله نگاه کند. علاوه براین یک بخش موقتی است، موادی را که ممکن است هنوز عمر مفیدی داشته باشند از دسترس خارج میکند و استفاده از آن در هوای نامناسب مشکل است. چون زمینهایی که برای این کار مناسب است مرتب دورتر ودورتر از شهر قرار دارند، لذا حمل و نقل طولانیتری لازم دارد. در حقیقت این مصرف بیحد زمین است که مانع اصلی وابستگی ما به دفن سنتی است. هر شهر بزرگ دائماَ در جستجوی محلهای جدید دفن در اطراف شده است. محلهای دفن روز به روز دورتر و دورتر میشوند. بخشی از زباله بوستون با قطار به نیوهمپشایه حمل میشود.
در ویرجینیا پیشنهاد شده بودکه درههای باریک سبز کوهها که ذغال سنگهای آنها استخراج شده است با زبالههای شهرهای شرقی پر شود. قطارهای مخصوصی ذغال سنگ زبالهها را به محل برده و خالی برمیگردند. ساکنین کوهستان از این امر راضی نبودند. سایر روشهای دفع زباله اهمیت خود را از دست دادهاند. زباله خردکنهای خانگی راحتاند، لیکن تنها بار را به سیستم فاضلاب منتقل میکنند. در بسیاری از شهرها روش فوق امروز ممنوع شده است. زمانی زباله به عنوان خوراک به خوکها داده میشد ولی این کار امروز منسوخ شده است. هیچکس از همجوار بودن با طویله خوکها لذت نمیبرد. زبالهها ر ا باید تاحدودی پخت که از انتقال کرم جلوگیری شود. جدا کردن زبالههای قابل استفاده از بستهبندیها روز به روز مشکلتر میشود. خرید و فروش بسیاری دیگراز زباله ها به دلیل افزایش هزینه کارگر و کاهش یا ثابت ماندن قیمت مواد زائد در مقایسه با رقبای خام آن کاهش یافته است. برای مثال استفاده از لاشه حیوانات برای تولید روغن (گریس) متوقف شده است. خرید و فروش لباس کهنه و استخوان تقریباَ از بین رفته است. و همین طور است بسیاری از شغلهای دیگر زباله فروشی که آنگونه خوب در مطالعۀ جالب قرن 19 هنری میهیو تحت عنوان نیروی کار لندن و فقیران لندن توصیف شده است.افزایش درآمدهای شخصی و کاهش نسبی قیمت مواد اولیه اکثر فعالیت های بازیافت را که از ویژگیهای برجسته و شاخص اوائل انقلاب صنعتی بود از بین برده است.
شکل 17
شکل 18
کمپوست
از طرف دیگر باغداران و مزرعهداران و همچنین در تعدادی تآسیسات مرکزی خصوصاَ در اروپا کمپوست مجدداَ احیاء شده است. زبالههای مناسب با استفاده از میکروارگانیزمهای هوازی به سرعت تبدیل به هوموس میشود. چون مواد بازیافت میشود بنابراین نیاز به مکان وسیعی ندارد و فواصل جمعآوری زباله نیز کوتاه خواهد بود. شاید از همه مهمتر اینکه کمپوست وسیله بسیار خوبی برای حفاظت از خاک است که یک منبع دائمی حیاتی است.
کمپوست نسبت به ترکیب زباله حساسیت دارد. چون نسبت کربن به نیتروژن باید درحد مشخص بوده و آب اضافی و مواد کمپوست نشدنی از آن جدا شود. آشغال دارای کربن زیادی است و زبالههای تر خیلی خیس است. برای کمپوست ترکیب کنترل شدهای لازم است. زائدات حیوانی برای نیتروژن و کاغذ برای کربن. علاوه بر لزومم دقت در ترکیب فوق، مشکل اصلی پیدا کردن بازار مداوم برای محصولات است. باغداران کوچک و پارکهای شهری خریداران اصلی این محصولات هستند نه مزارع بزرگ تجاری. در سال 1977 هنگامی که هشت شهر شمال ایالت نیویورک پیشنهاد کردند که تعدادی از لجن فاضلاب شهر نیویورک را (شهر200تن زباله خشک در هر روز تولید میکند) برای کمپوست و استفاده در پارکها و فضاهای سبز خود میپذیرند ، هزینه کمپوست 80 تا 90 دلار برای هر تن بود، در حالیکه رها کردن زبالهها در دریا 30 دلار هزینه داشت. به طور کلی هزینه سرمایهای و بهرهبرداری، حتی اگرمحصول نهایی دور ریخته شود با سوزاندن زباله برابر خواهد بود. استفاده مستقیم از زمینهای پست برای کمپوست و یا آبیاری با فاضلاب تصفیه نشده چیزی است که در حال حاضر مورد آزمایش قرار میگیرد .
سوخت و زباله
تلاشهای دیگر روی استخراج سوخت از زبالههای ما که تقریباَ نیمی از آن مربوط به ذغال است متمرکز شده است. اشیائ حجیم بزرگ جدا شده و سپس چیزهای مفید و غیر قابل سوزاندن نظیر فلز و شیشه نیز کنار گذاشته میشود. آنچه باقی میماند سوزانده میشود تا بخار و برق تولید شود، یا با حرارت دادن نیمسوز شده، یک ماده سوختنی گلولهای شکل فشرده درست شود. خاکستر باقیمانده را برای پرکردن زمین استفاده کرده و یا کلاَ فروخته شده و به عنوان مصالح راه سازی بکار میرود. کارخانهای در همپتسد واقع در لونگآیلند (نیویورک) روزانه 2000 تن زباله را مورد استفاده قرار داده و هر سال 5000 تن آلومینیم، 40000 تن آهن و فولاد، 25000 تن شیشه، 250 میلیون کیلووات ساعت برق و 50000 تا 100000 دلار سکههای گم شده را (که باستان شناسان آینده را از آن محروم می کند ) تولید میکند. با بالا رفتن قیمت نفت، صاحبان صنایع و ادارات دولتی در صدد گرفتن مجوز برای استفاده از زبالههای مناطق شهری بزرگ برمیآیند. باید عرضه به اندازه کافی زیاد و مستمر باشد تا به عنوان یک منبع مطمئن نیرو بتوان روی آن حساب کرد. یک کارخانه تجزیه حرارتی نیاز به 200000 تا 300000 کارگر دارد که باید از فاصله 15 تا 25 کیلومتری جذب شود.
این کارخانهها نیز بدون اشکال نخواهد بود. هزینه خالص این کار، دو تا چهار برابر پر کردن زمین خواهد بود. تمام هفت کارخانه جدید در ایالت متحده با مشکل خردگی و آلودگی روبرو هستند. تآسیسات آزمایشی بزرگی در بالتیمور بطور دائم بسته شد. دود حاصل از همپتسد وارد سیستم تهویه مرکز کنترل هوایی لونگ آیلند شده و بهرهبرداری از آن را به تعویق انداخت. ارسنیک و کلرین مسئولین کنترل پرواز را دچار سردرد، سرگیجه و تهوع میکرد.
دفن روستایی
مسئله زباله در مناطق روستایی وضعیت متفاوتی دارد. از یک طرف به تراکم کم و پایین بودن درآمد جمعیت به معنی تولید کمتر زباله و وجود مکانهای فراوان برای دفع آنست. ولی با اینحال، همین تراکم و درآمد به این معنی است که دفن زباله نمیتواند به روش تخصصی صورت گرفته و بازیافت حجم لازم را برای پیدا کردن یک جنایت اسقاطی ایجاد کند و باید مسافت طولانی طی شود تا به یک اسقاطی فعال برسد. چون این مواد ممکن است هنوز برای یک روستایی به عنوان وسائل بدلی قابل استفاده باشد، بنابراین در گوشهای قرار داده میشوند تا به تدریج کاملاَ از بین بروند. با این ترتیب، تعجبآور اینست که کمیاب بودن وسائل نقلیه موتوری موجب میشود که از رده خارج شدن آنها کاملاَ محسوس باشد و خسارت وارده بر اثر یک قطعه زباله جامد در محیط روستایی به مراتب بیشتر از مناطق شهری باشد. زبالههای محلی را میتوان به صورت منطقهای دفن روباز پیشرفته کرد ولی این کار مستلزم همکاری بین دولتهای محلی و تقبل هزینه حمل طولانی مواد از طرف ساکنین محلی میباشد.
نقش اجتماعی زباله
علاوه بر این دفن زبالههای روستایی بواسطه تمام نواقص و معایبی که دارد در مقایسه با وضعیت مشابه شهری آن نقش اجتماعی متفاوتی دارد. پسماندهای شهری یک فرآیند صنعتی به شمار میرود که توسط متخصصین اداره میشود. برعکس دفن زبالههای روستایی را هر کس میتواند انجام دهد. در اینجا هرکس میتواند عرفاَ حقوق و مسئولیتهای چیزهای خود را انکار کرده و عرفاَ حقوق چیزهای مفید را که دیگران انکار کردهاند دارا شوند. کسی ممکن است اهمال کند و با همسایه خود بدون شرمندگی از این بطالت روبرو شود. این یک مبادله اجتماعی و همینطور مبادله کالا است. و بعضی از علاقمندان در روز دوبار به این محل سرمی زنند تا چیزهایی که تازه اضافه شده ببینند یا شایعات و چیزهای جدید را بشنوند. در مناطق شهری چنین مبادلاتی به صورت «حراج»، «گاراژ» یا «حیاط» انجام میگیرد، که طی آن اشیاء کم ارزش مستعمل از یک دست به دست دیگر منتقل میشود. مبادله اجتماعی نیز، خواه بین همسایههای آشنا باشد یا نه، میتواند لذت بخش باشد. در این کارکه با چانه زدن راحت در مورد قیمت همراه است، اشیایی که ممکن است حتی برای خریدار قابل استفاده نباشد دست به دست میگردد.
نمونههای بیولوژیکی فراوانی را میتوان برای نقش اجتماعی زباله پیدا کرد. مهرهداران و حشرات خود را تمیز میکنند و جاهایی از همنوعان خود را نظافت میکنند که برای خودشان میسر نیست. این تمیز کردن و لیس زدن موجودات دیگر که در اصل جنبه بهداشتی دارد کلاَ به یک ارتباط نمادی از همبستگی و تعهد تبدیل شده است. در حقیقت منشاء بیولوژیکی تمام مواد مربوط به حس بویایی که در ارتباطات بکار گرفته میشود از مواد پسماند است.
بازیافت
بعضی از زبالهها مرتب در بازار مخصوصی بازیافت میشود. اقلام مصرفی از طریق انتقال به افراد کم درآمد بازیافت میشود. این یک تجارت نامشخص است و بیشتر لباس و وسائل خانه را در بر میگیرد. جدا بودن بخشهای مسکونی شهر بر حسب طبقات اجتماعی- اقتصادی برقراری پیوند بین عرضه و تقاضا را مشکل کرده و همین امر باعث میشود که مقادیری از زبالههای قابل استفاده از بین برود. پایگاههای نظامی و شهرکهای دانشگاهی، بهترین مکانها برای این مبادلات است. زیرا جمعیت این محلها موقتی بوده و مبادله اشیاء برای آنها بسیار مفید است.
قراضههای صنعتی بهتر طبقهبندی می شود و نسبت به زبالههای خانگی عرضه دائمیتری دارد. بازار کالاهای مستعملی دائماَ در حال نوسان است، زیرا در مقایسه با عرضه اساسی مواد خام از اهمیت کمتری برخوردار بوده و نسبت به تغییرات طراحی و استفاده از کالاها حساس است. همانطور که گفته شد، بازارهای اصلی روغن (گریس) ، فضولات حیوانی، چیزهای محرمانه و استخوان همگی اینک از میان رفتهاند. برعکس روزگاری بنزین یک محصول زائد از تولید نفت چراغ بود. لباسهای مندرس، شیشه، لاستیک و خاکستر ارزش تجاری دارند ولی اشیاء سنتیتک، پلاستیک، چرم و تشک فاقد ارزشند. فلزات قراضه وزن سنگینی دارند ولی قیمت آنها بسیار در نوسان است: 70 درصد از فلزی که در دنیا تولید میشود پس از یکبار مصرف دور ریخته میشود. بازار قوطیهای آلومینیومی بسیار محدود است ولی اگر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
از زباله هم می شود پول درآورد
مدیر عامل سازمان بازیافت: یکی از برنامه های آینده سازمان بازیافت، استخراج گاز متان از زیر 20میلیون تن زباله ای است که در طول 50 سال در کهریزک جمع شده است
روزانه 10 تن بطری نوشابه و 10 تن کاغذ و مقوا بازیافت می شود که حجم بازیافت بطری های نوشابه به زودی به 20 تن می رسد.
امید کریمی به راحتی هرچه تمامتر می شود زمین را نابود کرد. تنها چند سال زمان می برد تا هدف مورد نظر به دست آید. اما تا پیدا شدن جایی دیگر که برای زندگی مناسب باشد باید کره خاکی را غنیمت شمرد، چه اینکه نابودکردنش چندان زمانی نمی خواهد، گرچه اگر ما هم بخواهیم زمین را به مکانی غیر قابل زیست تبدیل کنیم، کسانی پیدا می شوند که اجازه چنین کاری را به ما ندهند. آنها حداقل می دانند که سالهای سال نه مریخ برای ما زمین می شود و نه اصلا جایی بهتر از زمین وجود دارد. شاید به همین دلیل است که وقتی از دکتر ابراهیمی، مدیر عامل سازمان بازیافت شهرداری تهران میزان سودآوری بازیافت برای شهرداری را می پرسیم پاسخ می دهد: هیچ. ما باید خود هزینه کنیم تا راه باز شود. درحال حاضر اهداف زیست محیطی برای ما در گام اول قرار دارد. سودآوری بماند برای مراحل بعدی. گاز متان در کهریزک یکی از مراحل آینده که ابراهیمی آنها را می شمارد استخراج گاز متان از زیر 20 میلیون تن زباله ای است که در طول 50 سال در کهریزک جمع شده است. 10 میلیون لیتر گازمتان زیر زباله های کهریزک جمع شده است. ما طی مذاکراتی که با بانک جهانی داشتیم قرار شد این گاز استخراج شود. به گفته ابراهیمی تمام مراحل استخراج گاز متان از زیرزباله های کهریزک با مشورت مشاوران خارجی و همچنین مجریان غیر ایرانی انجام می شود، گرچه هر کدام از این مشاوران و مجریان، شریکی ایرانی دارند که علاوه بر تبادل اطلاعات بین طرفین، انتقال تکنولوژی روز هم نصیب شریک ایرانی خواهد شد. اما استخراج متان در صورتی سودآور است که وزارت نیرو و سازمان مدیریت و برنامه ریزی با شهرداری همکاری لازم را داشته باشند تا در نتیجه این همکاری، نیروگاهی گازی در همان کهریزک ساخته شده و برای سالها برق قسمتی از کشور را تامین کند. اگر با وزارت نیرو و سازمان مدیریت و برنامه ریزی توافق حاصل نشود، مجبور می شویم مانند پالایشگاه ها گاز را بسوزانیم.به گفته ابراهیمی مراحل استحصال گاز متان از زباله های کهریزک از طرح مطالعاتی به انعقاد قرارداد با مجریان رسیده است. مدت زمان این فعالیت 7ساله است که از اواسط امسال 2005 میلادی شروع می شود و سال 2012 به اتمام می رسد: پس از پایان پروژه، منطقه کهریزک تبدیل به پارک جنگلی خواهد شد که طرح ساخت آن هم در حال بررسی است. بانک جهانی پیشنهاد همکاری را به ایران داد تا طی مطالعات کلان و کامل، مراحل بهینه و عملی شدن بازیافت پسماند ها در تهران اجرا شود70 میلیون دلار در راه زباله های تهران هزینه های سنگین بازیافت زباله و ممانعت کردن از انباشته و تبدیل شدن به معضلی اجتماعی، اجازه نمی دهد تمام فعالیت های بازدارنده و سازنده به ثمر برسد. به همین دلیل است که بانک جهانی پیشنهاد همکاری را به ایران داد تا طی مطالعات کلان و کامل، مراحل بهینه و عملی شدن بازیافت پسماند ها در تهران اجرا شود: این پروژه یکی از برنامه های بین المللی سازمان بازیافت و قسمتی از دپارتمان زیست محیطی بانک جهانی است که در بودجه ای۸۳۰ هزار دلاری تعریف شده است. ما برای این پروژه پنج موضوع را در دستور کار قراردادیم که پس از طی مراحل مطالعاتی و تکمیل طرح پروژه، پیش بینی می کنیم بانک جهانی حداقل 70 میلیون دلار برای اجرای سیستم های مدیریت مواد زاید و جامد شهر تهران طرح بدهد. اما طرح مطالعاتی این پنجگانه از یک سال پیش شروع شده است که موارد زیر را شامل می شود:۱ تدوین استراتژی بازیافت زباله های شهر تهران ۲ بررسی مطالعاتی زباله های بیمارستانی و طرح اجرایی ذخیره سازی، جمع آوری و امحای این زباله ها۳ طراحی و ساخت ایستگاه های خدمات شهری به منظور تفکیک زباله های شهری در ایستگاه.۴ ارزیابی اجتماعی و زیست محیطی انجام این پروژه ها۵ طراحی مرکز دفن بهداشتی برای شهر تهران پروژه بانک جهانی هم همانند بسیاری دیگر از پروژه های کلان سازمان بازیافت، طی مناقصات بین المللی و با روش بانک جهانی انجام می شود: با این کار ما پروژه خودمان را در بورد بانک جهانی قرار می دهیم و علاوه بر این، تکنولوژی و دانش روز را هم به داخل می کشانیم.این پروژه از اواسط سال 2005 شروع می شود که در مرحله اول تفکیک از مبدا، بهینه سازی سیستم جمع آوری زباله و ایستگاه های اجرایی شده و بعد صنایع بازیافت مدرن به شبکه بازیافت تهران اضافه می شود: از جمله این صنایع کمپوست صنعتی است که به ایران وارد می شود. پس از این هرچه باقی بماند و قابل بازیافت نباشد، دفن بهداشتی خواهد شد.همه چیز را بازیافت می کنیم چندی پیش یکی از مدیران سازمان بازیافت اعلام کرده بود که 70 درصد از زباله های شهر تهران قابل بازیافت است. دکتر ابراهیمی هم چنین چیزی را تلویحا تایید می کند: در تهران روزانه حدود 6 هزار تن زباله خانگی تولید می شود که نیمی از آن را به کمپوست تبدیل می کنیم. تا سال گذشته این مقدار 300 تن در روز بود. 10 برابر شدن مقدار زباله های بازیافتی به دلیل بازسازی و استفاده بهینه از کارخانه های فعلی کمپوست صورت گرفته است.طبق برنامه ریزی سازمان بازیافت تا پایان سال 83 تمام زباله های خانگی تهران بازیافت می شود: قرارداد خرید کارخانه های جدید کمپوست بسته شده است که تا پایان امسال مراحل نصب و راه اندازی آنها انجام شده و از ابتدای سال 84 کار خود را شروع می کند که با این حساب تمام زباله های خانگی تهران به کمپوست تبدیل می شوند.اما تمام زباله های تهران خانگی نیست. درصد زیادی را بطری های یکبار مصرف و کاغذ تشکیل می دهند. به گفته
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
گفته می شود . مثلاً زمینه فرش اردبیل (شیخ صفی) که محل بافت و طراحی آن مورد تردید است ، سرمه ای است .
بنابراین با این که نام یک استاد کاشانی بر روی آن است ، در طراحی آن برخی از مبانی طراحی آذربایجان به کار گرفته شده است. در برخی از فرشهای ایرانی ، مثل بختیاری ، گاه طراحی بر زمینة سرمه ای طوری است که شب پر ستاره ای را یاد آوری می کند. ظاهراً زمینة سرمه ای سنت شمال و مغرب ایران بوده است و کم کم به قسمتهای دیگر ایران هم برده شده است .
نقشها و تزیین های خاص روی سفالها و پیکره های باستان
در زندگی روزانه ی افراد مبتکر ، دقایق و مواقعی هست که به ایجاد طرح و شکل دست می برند و با نوک قلم، شکلهای آشنا و مکرر به وجود می آورند و از این راه به شکلهای تازه راه می یابند . زیرا از راه تکرارها و خطوط هرز کشیدن یا خطوط موازی و متقاطع به وجود آوردن ، میان آنها را نقطه گذاری کردن ، نقطه ها را پهلوی هم یا دور از هم قرار دادن ، شکلهای تازه به وجود می آید.
بشر اولیه از آنگاه که چشم به طبیعت دوخت و به اطراف خود نظر انداخت چیزهای زیادی برای طرح کردن اندوخت . خاطرات زیادی داشت که آنها را می بایست باز نویسی یا شکل سازی کند و بمانند زینت گری از هر خط راست یا کج الهام بگیرد و آنها را برای خوش آیندی چشم در جایی مناسب کار بگذارد و به نحوی مطبوع ، ترکیب بندی کند.
شاید مناسب ترین وسیله زینت گری پس از آرایش هیکل و سر و صورت ، کوزه های گلی و سفالی باشند ( در واقع همان وسیله ای که نوک چوبها یا سنگهای تیز می توانسته رویه نرم آنها را آسانتر بکاوند و احیاناً می شده است خطوط اشتباهی و بد راه و نامناسب را به اصلاح آورند.)
خطوط راست و کج یا موازی و متقاطع کشیدن ، هاشور زنی و نقطه گذار ی کردن شاید ابتدایی ترین شکل زینت گری بوده باشد. زیرا هم ساده ترین شکلها را داشته و هم مناسبترین نمونه مکرر سازی و به دست آوردن مهارت در این راه بوده است.
چه بسا سفالها ، که بدست آمده و برروی آنها ابتدایی ترین نقوش بشر ماقبل تاریخ این فلات ، خودنمایی می کند و به خوبی می توان دریافت که کدام شکل ، ماهرانه یا ناشیانه انجام شده ، یا کدام طرح از روی شتاب یا حوصله به وجود آمده است .
شاید نوع طراحی شکل (2) که به خاطر دشواری مستقیم کشیدن خطوط و همچنین شکل (3) که طراحی آن از حیث دشواری دست کمی از نقش دوم ندارد حاکی جرأتی باشد که کوزه گر طراح به اتکاء تمرین فراوان در انواع طرح ، از ارائه چنین ترکیبی باک نداشته است و با پرکردن خانه ها یا راههای پهن که نقش چشمگیر به وجود می آورده عیب طرحها پوشیده می مانده است.
طرح (4) که شانه ای شکل است و طرحهای (5و6) که اکثراً به هم شباهت دارند و شکلهای (7و8و9 ) که از هر حیث یاد آور یکدیگرند و شکل (10) که با خطوط متقاطع نازک و خطوط افقی پهن زینت شده است آنچنان حساب شده و منظم اند که مانند شکلهای (11و12) و یا شکلهای (13و 14) دارای ریتم نرم و ظریف می باشند و در عین یک نواختی شکل ، چون زمزمة ساییده دوران ها و مردمی است که آوای گمشده آنان گویی چون خود طرحها از میان فضای هزارها سال به گوش ما می رسد .
« متأسفانه تصویری از شکلهای 7 به بعد در دست نبود و تنها صرف آشنایی با طرحها از آنها نام بردیم.»
یافته های ما قبل تاریخی مردم فلات ، مقداری کوزه های منقوش به دست داده اند که اغلب آنها دارای نقش های حساب شده می باشند. ولی تعدادی از آنها نیز هستندکه به صورت به اصطلاح بازاری و بدون حساب و فقط به منظور پرکردن جاخالیهای ظروف سفالی روی آنها نقش بندی و طراحی شده است و نمی توان از آنها انتظار یک ترکیب مناسب را داشت و بعلاوه وضعیت شکل کوزه ها نیز ایجاب می کرده یا که طراح کوزه لازم می دیدیده که جاخالیها را به نحوی پرکند .
این ترکیب ها تا چه اندازه امروز مطبوع خاطر ماست و با حسابگریهای فنی ما جور در می آید امری است که شاید در اصل نباید با سلیقه و حسابگریهای خودمان آنها را مقایسه کنیم ، بلکه باید به همین کفایت کنیم که آنها سعی داشته اند طرحهایی به منظور زینت روی سفالها و ظروف خود به وجود آورند و خود از آنها لذت ببرند. این کارشان آنچنان ماهرانه انجام شده که نه تنها مورد پسند زمان خود بوده (و تکرارها این نظر را تایید می کنند) بلکه امروزه نیز ما از کاری که آنها کرده اند لذت می بریم و الهام می گیرم.
در این کتاب سعی بر این است که بدانیم تنوع شکلی که آنها به وجود آورده اند تا چه حد است و بعلاوه تا چه اندازه توانسته اند با الهام گیری از شکلهای طبیعی اطراف خود ، ترکیبهای تازه به وجود آورند.
از بشر دوران غار فلات ایران ، زمینه ی در خور نداریم. ولی آنچه از حفاریهای ما قبل تاریخی ارائه داده اند و نقوشی را در بر دارند باید یقین کنیم که طرحهای به دست آمده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
ورزش موجب افزایش اکسیژن رسانی سرخرگها در شناگران می شود.
به نظر می آید سیستم تنفسی همیشه در حین ورزش اکسیژن بیشتر نیاز بدن را تامین کند بطوریکه فشار اکسیژن سرخرگی (Pao2) و اشباع اکسیژن سرخرگی به سطوح پائین تر از سطح موجود می رسد (کاهش به اندازه mmHg10 در Pao2 و 3-4% در Sao2 ) و این به علت اختلاف حفره ای در سرخرگ (A-aDo2) ، بالا رفتن نارسایی در فشار حفره اکسیژنی است. علاوه بر این درست در لحظه تجزیه Hbo2 منحنی باعث بالا رفتن مقدار اکسیژن در زمان ورزش می شود. این مبادله گاز اکسیژن بطور غیرطبیعی را ورزش میگویند که موجب اکسیژن رسانی بیشتر سرخرگ می شود (EIAH) . عدم اشباع سرخرگی در نهایت وابسته به عمل ورزش است در حالیکه کاهش در Pao2 در ابتدای ورزش صورت می گیرد. مشخص شده که دوچرخه سواران جوان مجرب، دونده ها که EIAH در آنها پیشرفت کرده حداکثر وابستگی را به ورزش دارند. EIAH در ورزش های تناسب اندام و در خانم ها در مقایسه با مردان همسن در سطح پائین تر از مقدار حداکثر جذب اکسیژن صورت می گیرد (Vo2max) . مکانیزم توسعه EIAH شناخته شده نیست.
EIAH مقدار Vo2max را در عضلات کاهش خواهد داد و عملکرد کاهش را عمدا EIAH صورت می دهد . در آستانه عدم اشباع لحظه ای که Vo2max پائین می آید از میان انواع ورزشهای مختلف در زمان تقریبا 3-4% عدم اشباع O2 از مقدار معین پایین می ماند. فراسوی این آستانه (q5% ~ Sao2) ، هر مقدار کاهش تا 1% در Sao2 باعث کاهش 2 درصدی Vo2max می شود.
هدف از انجام این مطالعه آزمایش این تئوری بود که شناگران می توانند EIAH را پس از شنای 200 متر آزاد توسعه دهند بطوریکه باعث کمتر شدن عملیات شنا در آنها گردد.
این موضوع به ویژه زمانی جالب است که الگوی تنفسی شناگران در مقایسه با روندگان و دوچرخه سواران با محدودیت حرکات بدنی مداوم روبرو بوده و خصوصیت بارز آن بازدم طولانی است . در این مطالعه ما 16 مرد سالم که بین 18 تا 34 سال بودند را انتخاب کردیم 8 نفر از این تعداد از تیم ملی شنای یونان بودند که بسیار مجرب بوده و با نام HTS می شناسیم (وزن بین 91-83 و قد بین cm 184-179) در حالی که 8 نفر دیگر دست کم دو سال از زمان مسابقات آنها در شنا می گذشت و آنها را با نام ES می شناسیم (وزن بین kg 78-76 و قد بین cm 178-174) . این مطالعات توسط دانشگاه تائید و باز تمامی شناگران توافق گردید که دو تست زیر را انجام دهند یکی از اندازه گیری Vo2peak (اندازه گیری اولیه) و تست دوم اندازه گیری اشباع سرخرگی پس از شنای 200 متر آزاد (آزمایش اصلی).
قبل از هر کدام از این تست ها شناگران 20 دقیقه خود را در آب گرم می کنند. تمام تست های شنا در استخر 50 متری با درجه حرارت آب 25 درجه سانتیگراد انجام گرفت.
اندازه گیری اولیه
دستگاه تنفس سنج که میزان عملکرد ریه را با استفاده از میکرواسپیرو (دستگاه کوچک ریه سنج) در حالت نشسته زمان استراحت اندازه می گیرد. دستگاه میکرواسپیرو توسط شرکت سازنده کالیبره می شود. بر اساس موقعیت های جداگانه تمام ورزشکاران 4 مرحله تست برای Vo2peak (400 متر آزاد) انجام دادند به این مفهوم که هر 100 متر در بالاترین حد سرعت انجام گرفت بطوریکه 100 متر آخر در نهایت سعی و تلاش انجام گرفت ( با توجه به توافقات Monpetit , Legen) . اطلاعات جمع اوری شده ظرف 30 ثانیه توسط دستگاه ریه سنج انجام می گیرد. با استفاده از یک دستگاه تجزیه کننده گان حامل K4B شروع، پس از پایان ورزش در استخر، به صورت ایستاده در آب، با توجه به اطلاعاتی که Vo2peak بدست آمده به شرح زیر است: 1- ورزش بطور پیوسته عامل مهم تخلیه انرژی طی مدت 4 دقیقه است . 2- هیچ تاخیری بین ورزش و شروع جمع آوری گاز وجود ندارد. 3- گاز جمع شده در شروع تنفس آغاز و تقریبا 20 ثانیه بعد از پایان مرحله تنفسی قطع می گردد. دستگاه K4B قبل از هر گونه انجام آزمایشی کالیبره شده است.
تست اصلی
ماده شنای 200 متر آزاد در نهایت سعی و تلاش انجام گرفت ما شنای 200 متری آزاد را به دلایل زیر انتخاب کردیم: (a گروه HTS و به ویژه ES قادر بودند این مسافت را با تلاش مناسبی انجام دهند. b)ELAH در خلال ورزش در مدت زمان کمی ظاهر می شود و c) متابولیسم هوازی و غیر هوازی تقریبا در همان شنای 200 متر آزاد انجام می گیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
انجام پژوهش گران تمام می شود و گاهی اثرات زیانباری دارد. یکی از درس هایی که از تاریخ قرن بیستم می گیریم این است که گاهی باید دانشمندان از پیگیری کنجکاوی های آنی شان منع کرد. اکنون می توان پرسید که گذشته از کنجکاوی صرف، آیا بررسی علمی دین واقعاً موجه است؟ آیا ما به پژوهش دین نیاز داریم؟ آیا این پژوهش به ما یاری می رساند تا سیاست های بهتری اتخاذ کنیم؛ مسائلی را حل کنیم و جهان بهتری بسازیم؟ ما درباره ی آینده ی دین چه می دانیم؟ در مورد آینده ی دین می توان پنج فرضیه ی کاملاً متفاوت را مطرح کرد:
دوران روشنگری مدت هاست که سپری شده؛ «سکولاریزاسیون» خزنده ای که جوامع مدرن در طی دو قرن اخیر تجربه کرده اند پیش چشم مان دود می شود و به هوا می رود. ورق برگشته و دین اهمیت روزافزونی می یابد. در این سناریو، دین عنقریب به منزلت اجتماعی و اخلاقی غالبی می رسد مانند آنچه پیش از دوران شکوفایی علم مدرن در قرن هفدهم داشت. همین که مردم از تب تند فنآوری و رفاه مادی شفا یابند، هویت مذهبی بدل به ارزنده ترین ویژگی افراد می شود و شکاف میان مسیحیت، اسلام، یهودیت و چند دین دیگر بین المللی هر چه عمیق تر می گردد. به تدریج یکی از این ادیان بقیه را از عرصه ی گیتی محو می کند – که این امر ممکن است در طی یک دوره ی چندهزار ساله رخ دهد، و توسط وقوع مصائبی تسریع شود.
دین در بستر احتضار است؛ تب و تاب امروزی فناتیک ها جز وقفه ی کوتاهی در گذار به سوی جوامع واقعاً مدرن نیست. جوامعی که در آنها دین حداکثر نقشی آئینی ایفا می کند. در این سناریو، گرچه ممکن است رقابت های مقطعی و محلی و حتی چند مصیبت خشونت بار وجود داشته باشد، اما ادیان اصلی جهان به همان سرعتی منقرض می شوند که صدها دین کوچک دیگر محو شدند و مردم شناسان حتی فرصت نیافتند تا مناسک و باورهایشان را ثبت کنند. نوادگان ما در طول زندگی شان شاهد خواهند بود که شهر واتیکان به موزه ی کلیسای کاتولیک و مکه به دیسنی لند الله بدل می شود.
دین ها به صورت نهادهایی در می آیند که پیش تر بر کره ی زمین سابقه نداشته اند. یعنی به شکل مؤسساتی فاقد ایمان درمی آیند که خودیاری می فروشند و با استفاده از مراسم و سنت ها به تحکیم همکاری ها و روابط اجتماعی می پردازند تا در میان هوادارن شان وفاداری درازمدت ایجاد کنند. در این سناریو، ایمان دینی هر چه بیشتر شبیه عضویت در کلوپ هوادارن تیم بسکتبال بوستون رد ساک یا دالاس کابوی می شود. ادیان باشگاه هایی می شوند با رنگ های مختلف، شعارها و سرودهای مختلف، نمادهای گوناگون و رقابت های فشرده – آیا می خواهید دخترتان با یک هوادار تیم یانکی ها ازدواج کند؟ - اما از یک اقلیت متعصب که بگذریم، همگان اهمیت همزیستی مسالمت آمیز میان این باشگاه ها در لیگ جهانی ادیان را قبول خواهند داشت. هنر و موسیقی مذهبی شکوفا می شوند و رقابت دوستانه ی میان ادیان به مرحله ای از تخصص گرایی می رسد که در آن یک دین به محیط زیست گرایی خود می بالد و برای میلیاردها نفر مردم جهان آب سالم تأمین می کند و دین دیگر به دغدغه ی برقراری عدالت اجتماعی و برابری اقتصادی مشهور می شود.
دین هم مانند سیگار شأن و منزلت خود را از دست می دهد؛ البته با مؤمنان مدارا خواهد شد چون کسانی هستند که می گویند بدون دین نمی توانند زندگی کنند، اما دینداری تقبیح می شود و بیشتر جوامع نظر مساعدی درباره ی تعلیم دین به کودکان تلقین نخواهند داشت و در برخی جوامع هم تدریس آموزه های دینی ممنوع خواهد شد. در این سناریو، سیاستمدارانی که هنوز به مناسک دینی می پردازند می توانند در انتخابات رأی بیاورند اما به شرطی که لیاقت خود را در زمینه های دیگر به اثبات برسانند، اما سیاستمداران ی اندکی علائق دینی خود را تبلیغ می کنند، زیرا تبلیغ دینی از لحاظ سیاسی نامناسب جلوه خواهد کرد. جلب نظر دیگران به اعتقادات دینی خود در ملاء عام همان قدر گستاخانه خواهد نمود که حرف زدن درباره ی علائق جنسی یا وضعیت ازدواج و طلاق.
روز رستاخیز فرا می رسد. بخشودگان به بهشت عروج می کنند، و بقیه بر جا می مانند تا همچون لعنت شدگان زجر بکشند، مثل دجال که روسیاه می شود. مطابق پیشگویی انجیل تولد مجدد ملت اسرائیل در سال 1948 و مناقشات دامنه دار بر سر فلسطین، نشانه های روشنی بر آخرالزمان هستند، هنگامی که ظهور مجدد مسیح همه ی فرضیه های دیگر را نقش بر آب می کند.
البته می توان احتمالات دیگری را هم طرح کرد، اما این پنج فرضیه نشانگر کرانه ی دیدگاه هایی است که جدی گرفته می شوند. اهمیت این فرضیه ها در این است که هر کسی دست کم یکی از کی را از این فرضیه ها را مهمل یا دردسرساز یا حتی عمیقاً آزاردهنده می داند، اما یکی را نه تنها پیش بینی می کند بلکه عمیقاً مشتاق وقوع آن است. مردم بر پایه ی آمال و خواسته هایشان عمل می کنند. نظرات ما در مورد دین، به بیان ملایم، متنافر است پس می توانیم مشکلات و اختلافات پیش رو را پیش بینی کنیم. این اختلافات در بهترین حالت موجب هدر رفتن تلاش ها و منجر به کارزارهای غیرسازنده می شوند و در بدترین حالت به جنگ های تمام عیار و فجایعی مانند نسل کشی می انجامند.
دست بالا، فقط یکی از فرضیه های بالا درست از آب در خواهد آمد؛ بقیه عمیقاً بر خطا خواهند بود. بسیاری فکر می کنند که می دانند فرضیه ی درست کدام است، اما هیچ کس حقیقت امر را نمی داند. آیا همین نکته به خودی خود دلیل کافی نیست تا دین را به طور علمی مطالعه کنیم؟ چه بخواهید دین تقویت شود و چه بخواهید نابود شود، چه بخواهید که دین تحول یابد و چه بخواهید که به وضع فعلی باقی بماند، مشکل می توانید منکر این مطلب شوید که وضع آینده ی دین اهمیت فوق العاده ای در شکل دهی آینده ی دنیا دارد. امید و خواست هایتان هر چه که باشند، به سودتان خواهد بود که بدانید وقوع کدام رخداد محتمل است و چرا. از این جهت، شایان ذکر است که کسانی هم که به قداست عدد 5 معتقد اند با حدّت اخبار را می کاوند تا شواهدی برای اعتقاد خود بیابند. آنها منابع و مراجع خود را تنظیم می کنند و بر سر تعابیر مختلف پیشگویی هایشان بحث می کنند. آنان فکر می کنند که کندوکاو آینده ی دین برایشان مفید است، در حالی که اعتقاد ندارند که آدمی می تواند سیر رخدادهای آتی را تعیین کند. ما [که چنین اعتقاداتی نداریم] دلایل بیشتری برای بررسی پدیده ی دین داریم، زیرا کاملاً آشکار است که از خود خشنودی و جهل می تواند منجر به اتلاف فرصت های ما برای هدایت این پدیده به سمت و سویی شود که درست می شماریم.
باید گفت که نظرات مردم درباره ی پژوهش علمی دین به چند دسته تقسیم می شود. یک دسته متقاعد اند که پژوهش علمی دین ایده ی خوبی است؛ دسته ی دیگر شک دارند که این پژوهش ارزش چندانی داشته باشد؛ گروه دیگر فکر می کنند که شاید پیشنهاده ی من شرورانه – توهین آمیز، خطرناک، و یا احمقانه است. من نمی خواهم برای کسانی که با من موافق اند موعظه کنم. روی سخن من بیشتر با کسانی است که از پژوهش دین متنفرند. امیدوارم بتوانم آنها را متقاعد کنم که نفرت آنها نابجاست. این البته وظیفه ی خطیری است. مثل این است که بخواهیم کسی را که نشانگان سرطان را دارد متقاعد کنیم که باید همین حالا نزد دکتر برود، چون ممکن است او هراس نابجایی از آزمایش سرطان داشته باشد و اگر زودتر خود را به دکتر نشان ندهد، تأخیر به بهای جانش تمام شود. در چنین مواقعی ممکن است دوستان تان از مداخله ی شما در زندگی شان برآشفته شوند، اما باید ثابت قدم باشید. خب، من می خواهم دین را روی میز آزمایش بگذارم. اگر چنان که خیلی از مؤمنان اصرار دارند دین پدیده ای خوش خیم باشد، نتیجه ی آزمایش آسودگی می آورد؛ ظن و گمان ها را می زداید و سپس می توانیم به عوارض جانبی دین بپردازیم، درست مثل هر پدیده ی طبیعی دیگر که عوارض جانبی خود را دارد. اگر هم پدیده ی دین خوش خیم نباشد، هر چه زودتر و روشن تر مشکل را تشخیص بدهیم، بهتر خواهد بود. آیا خود این پرسمان موجب ناراحتی و خجالت می شود؟ تقریباً به قطع می توان گفت که بله، اما این بهای اندکی است که باید بپردازیم. آیا خطر این هست که کنکاش گسترده ی دین موجب اختلال در یک دین سالم شود، یا حتی آن را فلج کند؟ البته. مخاطره همواره وجود دارد. آیا می ارزد که دست به چنین مخاطره ای بزنیم؟ شاید نه، اما من هنوز استدلالی ندیده ام که مرا به این امر متقاعد کند، و به زودی به بهترین این استدلال ها خواهیم پرداخت. در این باره، فقط استدلال هایی شایان توجه خواهند بود که بتوانند نشان دهند که (1) دین در مجموع برای نوع بشر فوایدی دارد ، و (2) این فواید با پرداختن به پژوهش دین زایل می شوند. من به شخصه نگران این هستم که اگر ما اکنون دین را به پرسش نگیریم، و با هم نکوشیم تا بازنگری ها و اصطلاحات لازم را در آن اعمال کنیم، صوری از دین را برای فرزندان خود به ارث خواهیم گذاشت که به طور فزاینده ای مسموم و خطرناک خواهند بود. البته من نمی توانم این پیش بینی شخصی ام را ثابت کنم، و از کسانی که فکر می کنند چنین چیزی قطعاً رخ نخواهد داد می خواهم که فارغ از دل بستگی شان به سنت دینی خود، که مسلماً هیچ ربطی به این بحث ندارد، دلایل پشتیبان عقاید خود را بیان کنند.
کلاً، بیشتر دانستن بخت شما را برای رسیدن به اهداف تان افزایش می دهد. این یک حقیقت منطقی نیست، زیرا عدم قطعیت تنها عاملی نیست که می تواند احتمال حصول اهداف را کاهش دهد. هزینه ی دانستن (مانند هزینه ی رسیدن به دانش) باید منظور شود، و چه بسا این هزینه ها گزاف باشند، به همین خاطر است که گاهی «هرچه بادا باد» توصیه ی خوبی است. فرض کنید که ما نتوانیم به دقت بدانیم که معلومات در یک حیطه ی خاص تا چه حد برایمان مفید است. اگر چنین باشد، آنگاه هرگاه به آن حد برسیم (البته اگر رسیدن به آن حد برایمان مقدور باشد) باید پیشروی بیشتر را منع کنیم یا دست کم کسب معلومات بیشتر در آن حیطه را ناپسند بشماریم. شاید این اصل هرگز به کار گرفته نشود، اما این نکته را نمی دانیم، و مسلماً باید این اصل را بپذیریم. پس شاید یکی از عمده ترین اختلاف نظرهای جهان امروز بر سر این باشد که آیا ما به چنان حدی رسیده ایم یا نه. این رویکرد تبیین روشن تری از عقاید اسلام گرایانی که می گویند علم غربی چیز بدی است به دست می دهد: شاید بتوان گفت که اشکال اعتقاد آنان فقط این است که حد و مرز سودمندی دانش را غلط تعبیر کرده اند. گاهی جهل غنیمت است. باید چنین احتمالاتی را به دقت ملاحظه کنیم.