لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
چنانچه زباله در محل سوزانده شود، در اینصورت کورههای کوچک ناکارآمد که بهطور صحیح از آنها نگهداری نشده هوا را آلوده میکنند. کورههای مرکزی که حملونقل کوتاهتر و جای کوچکتری برای نگهداری پسماندههای سوختهشده لازم دارند، حرارت و خاکستر خوبی تولید میکنند. ولی مستلزم هزینه سرمایهای و هزینه بهرهبرداری سنگینی است. ضمن اینکه حتی اگر بهطور دقیق کنترل و اداره شود بازهم مقداری آلودگی ایجاد خواهد کرد. با ابراز ترتیب زبالههای جامد نیز تبدیل به آلایندههای هوا میگردد. و چنانچه بهرهبرداری به دلیل بیتوجهی، فرسودگی تجهیزات و یا ترکیب ناجور زباله، کارایی لازم را نداشته باشد در اینصورت تبدیل فوق مسئلهای جدّی خواهد بود. شاید بهمین دلیل باشد که کورههای زبالهسوزی شهرداری یکی پس از دیگری تعطیل میشدند.
دفن زباله
تا به امروز دفن «روباز» بهداشتی به مفهوم کنارگذاشتن رایجترین شیوه دفن زباله است. بیش از 80 درصد کلیه تسهیلات در سال از این دست بود. زباله بصورت لایههای باریک و فشرده روی زمین پهن شده و هر روز با لایههایی از خاک که آنها هم فشرده شدهاند پوشانده میشوند. براساس فعل و انفعالات باکتریایی که بدون اکسیژن عمل میکنند، مواد دفن شدۀ قابل بجزیه به هوموس، دیاکسیدکربن، متان، آمونیاک و سولفیدهیدروژن تبدیل میشوند. زمین خیلی بهکندی سفت میشود و در صورتیکه بخواهند روی این زمین اقدام به ساختن بنا بکنند باید مسئله نشت زمین را در نظر داشتهباشند. از گاز متان میتوان به عنوان سوخت استفاده کرد و این امر بتدریج در صنعت در حال رواج است. گازمتان در عین حال میتواند منفجر شود و بنابراین در زیر هر بنایی که روی چنین زمینی ساخته شود باید هواکشهایی تعبیه شود. علاوه براین دفن زباله به این طریق موجب آلودگی سفرههای بالای آب نیز خواهد شد. در یک بررسی که از ... محل دفن زباله در امریکا صورت گرفت، تنها 6 درصد دفن بطور صحیح انجام گرفت.
روش دفن روباز نسبتاَ ارزان تمام میشود. هر نوع زبالهای را بدون استثناء میتوان به این طریق دفن کرد. روشی است کامل و ظاهراً نهایی، که موجب آلودگی هوا نمیشود و از زمینهای غیرقابل استفاده برای ساختمان سازی استفاده میکند ولی از طرف دیگر اراضی مرطوب (باتلاقی) طبیعی را از بین میبرد.نظرات در مورد آن متفاوت است. بسته به اینکه هرکس از چه موضعی به مسئله نگاه کند. علاوه براین یک بخش موقتی است، موادی را که ممکن است هنوز عمر مفیدی داشته باشند از دسترس خارج میکند و استفاده از آن در هوای نامناسب مشکل است. چون زمینهایی که برای این کار مناسب است مرتب دورتر ودورتر از شهر قرار دارند، لذا حمل و نقل طولانیتری لازم دارد. در حقیقت این مصرف بیحد زمین است که مانع اصلی وابستگی ما به دفن سنتی است. هر شهر بزرگ دائماَ در جستجوی محلهای جدید دفن در اطراف شده است. محلهای دفن روز به روز دورتر و دورتر میشوند. بخشی از زباله بوستون با قطار به نیوهمپشایه حمل میشود.
در ویرجینیا پیشنهاد شده بودکه درههای باریک سبز کوهها که ذغال سنگهای آنها استخراج شده است با زبالههای شهرهای شرقی پر شود. قطارهای مخصوصی ذغال سنگ زبالهها را به محل برده و خالی برمیگردند. ساکنین کوهستان از این امر راضی نبودند. سایر روشهای دفع زباله اهمیت خود را از دست دادهاند. زباله خردکنهای خانگی راحتاند، لیکن تنها بار را به سیستم فاضلاب منتقل میکنند. در بسیاری از شهرها روش فوق امروز ممنوع شده است. زمانی زباله به عنوان خوراک به خوکها داده میشد ولی این کار امروز منسوخ شده است. هیچکس از همجوار بودن با طویله خوکها لذت نمیبرد. زبالهها ر ا باید تاحدودی پخت که از انتقال کرم جلوگیری شود. جدا کردن زبالههای قابل استفاده از بستهبندیها روز به روز مشکلتر میشود. خرید و فروش بسیاری دیگراز زباله ها به دلیل افزایش هزینه کارگر و کاهش یا ثابت ماندن قیمت مواد زائد در مقایسه با رقبای خام آن کاهش یافته است. برای مثال استفاده از لاشه حیوانات برای تولید روغن (گریس) متوقف شده است. خرید و فروش لباس کهنه و استخوان تقریباَ از بین رفته است. و همین طور است بسیاری از شغلهای دیگر زباله فروشی که آنگونه خوب در مطالعۀ جالب قرن 19 هنری میهیو تحت عنوان نیروی کار لندن و فقیران لندن توصیف شده است.افزایش درآمدهای شخصی و کاهش نسبی قیمت مواد اولیه اکثر فعالیت های بازیافت را که از ویژگیهای برجسته و شاخص اوائل انقلاب صنعتی بود از بین برده است.
شکل 17
شکل 18
کمپوست
از طرف دیگر باغداران و مزرعهداران و همچنین در تعدادی تآسیسات مرکزی خصوصاَ در اروپا کمپوست مجدداَ احیاء شده است. زبالههای مناسب با استفاده از میکروارگانیزمهای هوازی به سرعت تبدیل به هوموس میشود. چون مواد بازیافت میشود بنابراین نیاز به مکان وسیعی ندارد و فواصل جمعآوری زباله نیز کوتاه خواهد بود. شاید از همه مهمتر اینکه کمپوست وسیله بسیار خوبی برای حفاظت از خاک است که یک منبع دائمی حیاتی است.
کمپوست نسبت به ترکیب زباله حساسیت دارد. چون نسبت کربن به نیتروژن باید درحد مشخص بوده و آب اضافی و مواد کمپوست نشدنی از آن جدا شود. آشغال دارای کربن زیادی است و زبالههای تر خیلی خیس است. برای کمپوست ترکیب کنترل شدهای لازم است. زائدات حیوانی برای نیتروژن و کاغذ برای کربن. علاوه بر لزومم دقت در ترکیب فوق، مشکل اصلی پیدا کردن بازار مداوم برای محصولات است. باغداران کوچک و پارکهای شهری خریداران اصلی این محصولات هستند نه مزارع بزرگ تجاری. در سال 1977 هنگامی که هشت شهر شمال ایالت نیویورک پیشنهاد کردند که تعدادی از لجن فاضلاب شهر نیویورک را (شهر200تن زباله خشک در هر روز تولید میکند) برای کمپوست و استفاده در پارکها و فضاهای سبز خود میپذیرند ، هزینه کمپوست 80 تا 90 دلار برای هر تن بود، در حالیکه رها کردن زبالهها در دریا 30 دلار هزینه داشت. به طور کلی هزینه سرمایهای و بهرهبرداری، حتی اگرمحصول نهایی دور ریخته شود با سوزاندن زباله برابر خواهد بود. استفاده مستقیم از زمینهای پست برای کمپوست و یا آبیاری با فاضلاب تصفیه نشده چیزی است که در حال حاضر مورد آزمایش قرار میگیرد .
سوخت و زباله
تلاشهای دیگر روی استخراج سوخت از زبالههای ما که تقریباَ نیمی از آن مربوط به ذغال است متمرکز شده است. اشیائ حجیم بزرگ جدا شده و سپس چیزهای مفید و غیر قابل سوزاندن نظیر فلز و شیشه نیز کنار گذاشته میشود. آنچه باقی میماند سوزانده میشود تا بخار و برق تولید شود، یا با حرارت دادن نیمسوز شده، یک ماده سوختنی گلولهای شکل فشرده درست شود. خاکستر باقیمانده را برای پرکردن زمین استفاده کرده و یا کلاَ فروخته شده و به عنوان مصالح راه سازی بکار میرود. کارخانهای در همپتسد واقع در لونگآیلند (نیویورک) روزانه 2000 تن زباله را مورد استفاده قرار داده و هر سال 5000 تن آلومینیم، 40000 تن آهن و فولاد، 25000 تن شیشه، 250 میلیون کیلووات ساعت برق و 50000 تا 100000 دلار سکههای گم شده را (که باستان شناسان آینده را از آن محروم می کند ) تولید میکند. با بالا رفتن قیمت نفت، صاحبان صنایع و ادارات دولتی در صدد گرفتن مجوز برای استفاده از زبالههای مناطق شهری بزرگ برمیآیند. باید عرضه به اندازه کافی زیاد و مستمر باشد تا به عنوان یک منبع مطمئن نیرو بتوان روی آن حساب کرد. یک کارخانه تجزیه حرارتی نیاز به 200000 تا 300000 کارگر دارد که باید از فاصله 15 تا 25 کیلومتری جذب شود.
این کارخانهها نیز بدون اشکال نخواهد بود. هزینه خالص این کار، دو تا چهار برابر پر کردن زمین خواهد بود. تمام هفت کارخانه جدید در ایالت متحده با مشکل خردگی و آلودگی روبرو هستند. تآسیسات آزمایشی بزرگی در بالتیمور بطور دائم بسته شد. دود حاصل از همپتسد وارد سیستم تهویه مرکز کنترل هوایی لونگ آیلند شده و بهرهبرداری از آن را به تعویق انداخت. ارسنیک و کلرین مسئولین کنترل پرواز را دچار سردرد، سرگیجه و تهوع میکرد.
دفن روستایی
مسئله زباله در مناطق روستایی وضعیت متفاوتی دارد. از یک طرف به تراکم کم و پایین بودن درآمد جمعیت به معنی تولید کمتر زباله و وجود مکانهای فراوان برای دفع آنست. ولی با اینحال، همین تراکم و درآمد به این معنی است که دفن زباله نمیتواند به روش تخصصی صورت گرفته و بازیافت حجم لازم را برای پیدا کردن یک جنایت اسقاطی ایجاد کند و باید مسافت طولانی طی شود تا به یک اسقاطی فعال برسد. چون این مواد ممکن است هنوز برای یک روستایی به عنوان وسائل بدلی قابل استفاده باشد، بنابراین در گوشهای قرار داده میشوند تا به تدریج کاملاَ از بین بروند. با این ترتیب، تعجبآور اینست که کمیاب بودن وسائل نقلیه موتوری موجب میشود که از رده خارج شدن آنها کاملاَ محسوس باشد و خسارت وارده بر اثر یک قطعه زباله جامد در محیط روستایی به مراتب بیشتر از مناطق شهری باشد. زبالههای محلی را میتوان به صورت منطقهای دفن روباز پیشرفته کرد ولی این کار مستلزم همکاری بین دولتهای محلی و تقبل هزینه حمل طولانی مواد از طرف ساکنین محلی میباشد.
نقش اجتماعی زباله
علاوه بر این دفن زبالههای روستایی بواسطه تمام نواقص و معایبی که دارد در مقایسه با وضعیت مشابه شهری آن نقش اجتماعی متفاوتی دارد. پسماندهای شهری یک فرآیند صنعتی به شمار میرود که توسط متخصصین اداره میشود. برعکس دفن زبالههای روستایی را هر کس میتواند انجام دهد. در اینجا هرکس میتواند عرفاَ حقوق و مسئولیتهای چیزهای خود را انکار کرده و عرفاَ حقوق چیزهای مفید را که دیگران انکار کردهاند دارا شوند. کسی ممکن است اهمال کند و با همسایه خود بدون شرمندگی از این بطالت روبرو شود. این یک مبادله اجتماعی و همینطور مبادله کالا است. و بعضی از علاقمندان در روز دوبار به این محل سرمی زنند تا چیزهایی که تازه اضافه شده ببینند یا شایعات و چیزهای جدید را بشنوند. در مناطق شهری چنین مبادلاتی به صورت «حراج»، «گاراژ» یا «حیاط» انجام میگیرد، که طی آن اشیاء کم ارزش مستعمل از یک دست به دست دیگر منتقل میشود. مبادله اجتماعی نیز، خواه بین همسایههای آشنا باشد یا نه، میتواند لذت بخش باشد. در این کارکه با چانه زدن راحت در مورد قیمت همراه است، اشیایی که ممکن است حتی برای خریدار قابل استفاده نباشد دست به دست میگردد.
نمونههای بیولوژیکی فراوانی را میتوان برای نقش اجتماعی زباله پیدا کرد. مهرهداران و حشرات خود را تمیز میکنند و جاهایی از همنوعان خود را نظافت میکنند که برای خودشان میسر نیست. این تمیز کردن و لیس زدن موجودات دیگر که در اصل جنبه بهداشتی دارد کلاَ به یک ارتباط نمادی از همبستگی و تعهد تبدیل شده است. در حقیقت منشاء بیولوژیکی تمام مواد مربوط به حس بویایی که در ارتباطات بکار گرفته میشود از مواد پسماند است.
بازیافت
بعضی از زبالهها مرتب در بازار مخصوصی بازیافت میشود. اقلام مصرفی از طریق انتقال به افراد کم درآمد بازیافت میشود. این یک تجارت نامشخص است و بیشتر لباس و وسائل خانه را در بر میگیرد. جدا بودن بخشهای مسکونی شهر بر حسب طبقات اجتماعی- اقتصادی برقراری پیوند بین عرضه و تقاضا را مشکل کرده و همین امر باعث میشود که مقادیری از زبالههای قابل استفاده از بین برود. پایگاههای نظامی و شهرکهای دانشگاهی، بهترین مکانها برای این مبادلات است. زیرا جمعیت این محلها موقتی بوده و مبادله اشیاء برای آنها بسیار مفید است.
قراضههای صنعتی بهتر طبقهبندی می شود و نسبت به زبالههای خانگی عرضه دائمیتری دارد. بازار کالاهای مستعملی دائماَ در حال نوسان است، زیرا در مقایسه با عرضه اساسی مواد خام از اهمیت کمتری برخوردار بوده و نسبت به تغییرات طراحی و استفاده از کالاها حساس است. همانطور که گفته شد، بازارهای اصلی روغن (گریس) ، فضولات حیوانی، چیزهای محرمانه و استخوان همگی اینک از میان رفتهاند. برعکس روزگاری بنزین یک محصول زائد از تولید نفت چراغ بود. لباسهای مندرس، شیشه، لاستیک و خاکستر ارزش تجاری دارند ولی اشیاء سنتیتک، پلاستیک، چرم و تشک فاقد ارزشند. فلزات قراضه وزن سنگینی دارند ولی قیمت آنها بسیار در نوسان است: 70 درصد از فلزی که در دنیا تولید میشود پس از یکبار مصرف دور ریخته میشود. بازار قوطیهای آلومینیومی بسیار محدود است ولی اگر